-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

Latest News from Norooz for 08/15/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آزمــون و خطـایی با عواقب بـــزرگ انــسانی
ارزیابی هر سیاست(تدبیر) عمومی، به معنی آنچه که دولت ها در راستای دستیابی به اهداف خود چه در عرصه بین الملل و چه ملی مبادرت به ساختن و اجرای آن می کنند، قدمتی به بلندای تاریخ تمدن انسانی دارد. امروزه در نظریه های جدید علوم سیاستگذاری، رهیافت های جدید ارزیابی و قضاوت در مورد سیاست، از ساده ترین اقدامات گرفته تا پیچیده ترین تصمیمات در عرصه عمومی یک مرحله و تکاپوی بسیاری اساسی در بهبود تصمیم گیری های آینده به حساب می آید. در عرصه روابط بین المللی و در نظم نوین جهانی، یکی از سیاست ها و یا ابزار های مورد توجه دولت ها و سازمان های بین المللی در برخورد با بازیگران خاطی «تحریم» است.
پس از پایان جنگ جهانی دوم در میانه قرن بیستم با توافق کشورها و پرچمداری قدرت های بزرگ در چارچوب تشکیل «شورای امنیت» و تاکید همه جانبه بر حرکت به سوی تامین صلح و امنیت جهانی، سیاست تحریم به عنوان یکی از ابزارهای پیشگیرنده و نسبتا صلح آمیز مورد توجه بازیگران در سطح بین المللی گرفت. بنا به گفته ی «مالون»، رییس «آکادمی بین المللی صلح»، امروز کشورهای عضو سازمان ملل به طور فزاینده ریسک گریز شده اند و حاضر به دادن هزینه های حفظ عملیات بزرگ حفظ صلح هستند و در همین راستا تحریم به عنوان یک تدبیر معتدل در جعبه ابزار شورای امنیت دیده می شود. با افزایش تمایل و توافق جهانی بر استفاده از این ابزار در سال های منتهی به پایان قرن بیستم، دهه 1990 به عنوان«دهه ی تحریم ها» نام گذاری شد، چرا که سازمان ملل در این دوره 6 برابر بیشتر از 45 سال پیش از آن از این ابزار استفاده کرده است.
امروزه تحریم، به عنوان جایگزین سیاست هایی دیگر همچون عملیات نظامی و تدابیر اجبارآمیز مورد توجه قرار گرفته است. اما اینکه تا چه حد این سیاست در دستیابی و تحقق اهداف در پی گرفته شده موفق بوده و تا چه حد در تامین صلح و امیت جهان موثر عمل کرده ، موضوعیست که پیرامون آن مطالعات بسیاری صورت گرفته و مکاتب مختلف فکری شکل گرفته است. آنچه که امروز تحریم را به عنوان یک سیاست از دیگر دستورالعمل های سیاسی دولتها متمایز می کند، اول نوع عملکردی است که تحریم آن را موجب می شود و دیگر جنبه تنبیهی این تصمیم است.
در این مقاله، بر پایه ارائه تعریفی مشخص و جامع از تحریم و نگاهی کوتاه به پیشینه آن، سعی می شود از چشم انداز های گوناکون به جایگاه، اهمیت و تاثیرات این سیاست به خصوص در دو دهه اخیر نگریسته شود. در پایان نیز یک ارزیابی کوتاه نشان خواهد داد که نخست، ارزیابی در مورد سیاست تحریم اساسا بنا به تعریف و نگاهی صورت می گیرد که صاحبنظران و سیاستمداران نسبت به آن دارند و ثانیا هرچند تحریم در مواردی موثر بوده و با آنکه امروز بسیار مورد توجه و استفاده قدرت های جهانی قرار می گیرد، به عنوان یک سیاست در حال آزمون و خطا هنوز دارای نقاط ضعف بسیار و عواقب آن با سوالات جدی مواجه است.

 تحریم چیست؟
در مرحله نخست برای ارزیابی سیاست تحریم، باید به سراغ تعریف تحریم در چارچوب سیاست و روابط بین الملل رفت. این واژه هم چارچوب های سیاسی وهم اقتصادی و در رهیافت اعمال قدرت به عنوان یک ابزار و تدبیر برای سیاستمداران تعریف شود.
در واژه نامه سیاسی، تحریم از جمله لغاتی است که پیرامون آن آشفتگی و نظرات مختلف وجود دارد. بخشی از این آشفتگی از نوع نگاه های مختلفی است که به آن وجود دارد. در یک سو کسانی هستند که به آن به عنوان یک سیاست اقتصادی در عرصه بین المللی می نگرند و در سوی دیگر به آن به صورت یک ابزار تنبیه برای بازیگران بین المللی نگاه می شود.
در فرهنگ لغت «آکسفورد»، تحریم دلالت بر صدور مجوز و یا تایید برای جریمه و تنبیه به خاطر سرپیچی از یک قانون و ضابطه دارد. اما این تعریف بسیار جامع است و نمی تواند در برگیرنده معانی و تضامینی باشد که در دیپلماسی و سیاست جهانی دارد. اما آنگونه که بالدوین ادعا می کند، تحریم اکنون در مرکز گفتمان بین المللی در کنار کلماتی چون تروریسم، قدرت، امنیت و ... قرار گرفته است. در راستای تعریف این واژه «بالدوین»، به سه نکته ارجاع می دهد؛ نخست، تحریم در چارچوب یک داد و ستد در پیش گرفته می شود و می تواند از تغییر در روند مسافرت تا فروش ادوات نظامی تا مبادلات مالی باشد. دوم، تحریم با بیش از یک بازیگر بین المللی سرو کار دارد. در گذشته این بازیگران بنا به جایگاه انحصاری مرزهای ملی با دولت ها بود، در حالی که امروز می تواند فراتر از دولتها، یک گروه تا تشکل و سازمان بین المللی را نیز در بر بگیرد. در آخر ، تحریم حوزه ای از رفتار یک نهاد را مورد هدف قرار دهد، این حوزه می تواند عقاید، عملکرد، انتظارات، احساسات و تمایلات یک بازیگر در عرصه جهانی باشد.
با در نظر گرفتن سه نکته بالا و بنا به تحقیق «مرکز بین المللی مطالعات استراتژیک»، تحریم به عنوان یک ابزار اقتصادی تعریف می شود که یک یا چند بازیگر بین المللی آن را علیه یک بازیگر دیگر به کار می گیرد، ظاهرا با این دیدگاه که سیاست و رفتار امنیتی- خارجی آن را تحت تاثیر قرار دهد.
«نوسال» دو ویژگی برای تحریم بر می شمارد، یکی این که در سطح جهانی برای کشور خطاکار به کار می رود و دوم این که جنبه تنبیهی دارد. این سیاست یک اقدام خارج خارج از عادت در روابط بین بازیگران بین المللی است که بایکوت، انزوا، محدودیت و محاصره را شامل می شود. «لیندسیز» معتقد است از دنبال کردن تحریم کشورها یک یا دو مورد از پنج هدف اصلی را دنبال می کنند که از قرار انطباق، بازدارندگی، تخریب یا براندازی، نمادگرایی بین المللی یا محلی می باشد.

 سابقه تحریم ها
سابقه استفاده از تحریم به عنوان یک ابزار سیاسی، ریشه در عهد باستان دارد زمانی که پیش پا افتاده ترین شکل تحریم ها از سوی نظام سیاسی یک محدوده جغرافیایی علیه دیگری استفاده می شد. برای مثال در سال 432 پیش از میلاد، شهر دولت «مگارا» مورد تحریم «آتن» قرار گرفت و از دستیابی به بعضی کالاهای تولیدی آن محروم شد. اما شیوه مدرن تر تحریم ها به تدریج با شکل گیری دولت های مطلقه در قرن 17 و 18 دیده شد که طی آن نظام های سیاسی ملی تازه شکل گرفته با تاکید بر مرزهای سیاسی-جغرافیایی اقدام به استفاده از تحریم به عنوان ابزار برخورد سیاسی با یکدیگر می کردند. از جمله نخستین موارد این امر در دوران دولتهای مطلقه استعمارات آمریکا بوده اند که کالاهای بریتانیای کبیر را تحریم کرده بودند.
با گذشت زمان، پیشرفت تکنولوژی، افزایش ارتباطات، مبادلات جهانی و کاهش تدریجی کنترل دولت های مطلقه بر مرزها و کاهش امکان کنترل رفت و آمد و مبادلات، تحریم ها اشکال جدیدی به خود گرفتند.
قرون 18 و 19 دوران گذار از تحریم های سخت افزاری به معنای کنترل کالا و مبادلات، به تحریم های نرم افزاری تر به معنای کنترل مبادله سرمایه و تجارت بوده است. از آغاز قرن 20 دوران مدرن تحریم آغاز شده است؛ با آنکه بازهم در طول دوران جنگ جهانی اول شاهد تحریم به شکل ساده و بدوی هم چون تحریم ژاپن از سوی روسیه هستیم که طی آن کالاهایی مثل برنج، سوخت، پارچه و ... بلوکه شدند. لذا این ابزار علاوه بر یک سیاست مستقل صلح آمیز، در دوران جنگ بین دولت ها هم در تاریخ مورد استفاده قرار گرفته است، مانند نمونه اخیر عراق در جنگ های خلیج فارس.
با آنکه استفاده از تحریم ها به عنوان ابزار سیاست خارجی به دهه های اولین قرن 20 برمی گردد، اما رشد فزاینده ی رجوع به این سیاست، به دهه 1990 بر می گردد؛ جایی که قطعنامه 687 شورای امنیت علیه دولت عراق تصویب شد تا پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 آن را به احترام به ماده های آتش بس مجبور کند، در مدت دوسال پس از آن، تصویب بعضی دیگر از تحریم های جامع بر این دولت آغازگر دهه ی تحریم ها بوده است. اما با شکل گرفتن تحریم های شورای امنیت علیه کشورهایی چون یوگسلاوی، لیبی، لیبریا، سومالی، هائیتی و اتحادیه ملی استقلال آنگولا توافق ها برای نام گذاری این دهه به نام تحریم ها افزایش یافت و تب داغ استفاده از این سیاست جایگزین جنگ افزار نظامی گسترده تر شد.
بنا بر مشاهدات تاریخی، اکثر موارد استفاده این تحریم ها در تجاوزات مرزی، بازگردانندن رهبران منتخب مردم به قدرت، حمایت از حقوق بشر، و برخورد با تروریسم و خلع سلاح بوده است. اما این که چه عملکردهایی به صورت مشخص باعث به کارگیری تحریم می شود، بنا بر تحقیق «داکسی» امری بدون قانون ثابت و تقریبا نامنظم است و در واقع بستگی به شرایط همان مورد دارد.

 تشکیک در کارکرد تحریم
با گذشت زمان و فراگیری تحریم و سیاستهای مشابه در نظم نوین جهانی در چارچوب تنبیه و برخورد صلح مدارانه، اما عواقب و تبعات آن در زمینه های مختلف مورد سوال و تشکیک واقع شد. همین امر محافل دانشگاهی و تحقیقاتی مختلف در سطوح ملی و بین المللی را بر آن داشت تا با انجام مطالعاتی نتایج آن را بررسی کنند.
در حال حاظر دو طیف اصلی در مبحث تحریم به اظهار نظر در مورد آن می پردازند. در یک طرف موسسات و محققانی هستند که به کارآمدی تحریم، هرچند محدود، اعتقاد دارند و آن را در سیاست کنونی جهان مفید می دانند. در سوی دیگر اما کسانی قرار دارند که به شدت در مورد کارکرد تحریم تشکیک می ورزند و اثرات مخرب و بی فایدگی آن را مطرح می کنند. در ادامه بحث به طور خلاصه مباحث مطروحه در هر طیف مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

• تحریم موثر است
در طیفی معتقد به استفاده از تحریم ها هستند، اکثرا به مطالعه ای رجوع داده می شود که به بررسی 116 مورد از سال 1914 تا سال 1990 پرداخته است. این تحقیق توسط موسسه «اقتصاد بین الملل» صورت گرفته است. از جمله ملاک های مورد استفاده می توان به موارد ذیل اشاره کرد؛ تا چه حد کشور هدف با اهداف کشور تحریم کننده همخوان شده است، آیا این تغییر و همخوانی اساسا توسط تحریم ها ایجاد شده است؟ بر اساس یک سیستم طبقه بندی، ارزیابی کلی تحقیق نشان دهنده ی کارکرد 34 درصدی تحریم ها است، به این معنا که در یک سوم موارد تحریم ها موفق عمل کرده اند.
در یک نگاه خوشبینانه «برجیک»، محقق هلندی حتی معتقد است در همین تحقیق هم ملاک های بسیار سختگیرانه ای در مورد موفقیت تحریم ها به کار گرفته شده و این عدد باید بالاتر از این باشد. همچنین در یک تحقیق دیگر که مربوط به سالهای 1914 تا 1999 در 170 مورد از تحریم هاست، نشان دهندهی عدد 35 درصدی موفقیت تحریم هاست.
مقایسه ی این دو مطالعه عمده بنا به گفته صاحبنظران نشان دهنده ی این است که میزان موفقیت تحریم ها به صورت معتدل و میانه است. از مشهورترین نظریه پردازان این طیف می توان به « میترانی» اشاره کرد که به کارکرد آن ها در دوران پس از جنگ های جهانی معتقد است.
هرچن، در همین طیف اساسا محققان و صاحبنظران به صورت مطلق از این سیاست دفاع نمی کنند و ملاک هایی را در مورد موفقیت آن اثرگذار می دانند. از جمله می توان گفت که این تحریم بستگی به شرایط کشور هدف چه در بعد سیاسی، چه اقتصادی و اجتماعی دارد. همچنین آن ها معتقدند این ابزار باید درست استفاده شود تا موثر واقع شود.
در حوزه ی خود سیاست تحریم بعضی فاکتور ها همچون زمان و مدت به کار گرفتن آن، اقتصادسیاسی کشور، محدوده و جزییات تحریم ، بازرگانی و امنیت اقتصادی کشور وهمراهی کشورهای دیگر مشخص کننده ی میزان موفقیت تحریم هستند.
اما به صورت کلی در این گروه از صاحبنظران، اعتقاد کلی بر استفاده از این ابزار است و آن را نسبت به جتگ و سیاست های رادیکالی همچون آن مرجح می دانند. در این طیف به خصوصیات مثبتی همچون انذار مردم و حکومت در مورد عملکرد اشتباهشان، خبر دادن از جنگ احتمالی در صورت ادامه رفتارها تاکید می شود. در واقع ادعا می شود که تحریم بهتر از سکوت و عدم اقدام است چرا که در آن صورت عملکرد غلط کشور مورد تایید به نظر می آید.

• تحریم کار نمی کند
در سوی دیگر طیف اما کسانی اظهار نظر می کنند که تحریم را ابزار یا سیاستی ناتوان به حساب می آورند و همچون «گالتونگ» معتقدند حتی این سیاست نتایج عکس نیز دارد. به عقیده وی، تحریم یک سیاست تنبیهی است و تجربه نشان می دهد این تدبیر نمی تواند اهداف مورد نظر تحریم کنندگان را تامین کند. بنا به نظر وی، با در نظر گرفتن این که در کشور مورد تحریم مردم در درجه اول از نظر سیاسی متحد حکومت می شوند و این حمایتی است از همان سیاستمدارانی که عملکرد غلطی در سطح جهان داشته اند، در این موقعیت اصطلاحا حالت مشهور «احتزاز پرچم» پیش می آید که در آن حکومت موردپشتیبانی و تایید مردم قرار می گیرد.
در درجه دوم، انزوا و محاصره اقتصادی کشور هدف، انگیزه را در آن برای دور زدن تحریم ها و تقویت اقتصادی در بخش مورد تاکید تحریم ها افزایش می دهد.
نقطه ضعف دیگری که در این سیاست مورد نقد این گروه قرار گرفته است امکان همراه کردن سایر کشورها با تحریم و کشورهای فرستنده تحریم هاست که بسیار مشکل می نماید. در این مورد، باید در نظر گرفت که اغلب کشورهای جهان به صورت کامل به «باشگاه تحریم» نمی پیوندند و حتی اگر این عضویت را بپذیرند، ممکن است تمام بندهای تحریم ها توسط آنها مورد اجرا در نیاید.

• تحریم؛ یک سیاست نمادین
در میانه ی مباحث پیرامون کارکرد تحریم ها، یک گروه نیز به تحریم تنها به عنوان یک سیاست نمادین می نگرند که برآمد سیاست صلح جویانه موجود در جهان نوین است. پایه ی بحث این گروه گریز از استفاده و نگاه به سلاح به عنوان نماد جنگ طلبی و خشونت است. در واقع این سیاست به عنوان نماد احترام به قوانین و اصول بین المللی است و در این قالب گریز از احترام به این اصول در رهیافتی صلح مدارانه با انزوا و تحریم مواجه می شود.
در این رهیافت در دو سطح ملی و بین المللی تحریم ها دارای پیام هستند. در سطح ملی آن ها حاکمان ومردم کشور هدف را مورد انذار قرار می دهند که سیاست ها ، تمایلات و رفتارهای آن کشور در سطح بین المللی مغایر قوانین و اصول مورد پذیرش جامعه جهانی است.
در سطح بین المللی هم به کار گیری این ابزار از سوی کشورها و سازمان ها نشان دهنده ی احساس مسوولیت و حساسیت آنها نسبت به صلح و امنیت جهانی است.

 درسها و تعمیم ها از یک دهه تحریم
با ملاحظه ی تجربی آخرین دهه قرن بیستم به عنوان دهه تحریم ها و مطالعه مواردی که در این دهه اتفاق افتاده اند به عنوان یک سیاست ادامه دار و در حال آزمون و خطا، می توان پنج مورد از تعمیم را در مورد تحریم ها متصور شد.
در اولین نظر، باید گفت که تحریم های اقتصادی لزوما نتایج مورد انتظار سیاسی را به دنبال ندارند. در حالی که در بسیاری موراد تحریم ها توانسته اند کشور هدف را از دنیای مبادلات اقتصاد منزوی کرده و جایگاه آن را به شدت تحت تاثیر قرار دهد، اما این عواقب لزوما آن کشور را در مسیر سیاسی مورد نظر تحریم کنندگان قرار نداده است. دو نمونه از این تحریم ها عراق و یوگسلاوی هستندکه علی رغم مسایل مالی رفتار کشورها درسطح جهان تغییری نکرد. اما این به معنای آن نبوده که تحریمها در رسیدن به اهداف سیاسی ناموفق بوده اند، چرا که در بسیاری مواقع توانسته اند کشور سرکش را به میز مذاکره بازگردانند. با این حال این تفکیک بین نتایج سیاسی و اقتصادی تحریم ها، صاحبنظران را بر آن داشته که تحریم را در حوزه سیاسی شکست خورده قلمداد کنند. به همین دلیل بعضی کشورها، از جمله آمریکا ترجیح می دهند تا با رویکرد تنبیهی و نه دیپلماتیک از تحریم ها استفاده کنند.

تعمیم دوم، اشاره به بعد اجرایی ونظارتی تحریم ها دارد. شورای امنیت در دهه 1990 همزمان با افزایش تعداد به کارگیری، بر آن شد که روند اجرا، نظارت و تحمیل تحریم ها را بهبود ببخشد. برای همین امر کمیته تحریم ها بر پایه همین استراتژی فعال شد و تلاش کرد تمرکز خود را بر بهبود کارآمدی تحریم ها قرار دهد، درحالیکه این تلاش که در برخی موارد به شکست و در برخی با موفقیت رو برو شد. تجربه این کمیته نشان داد که بدون همراهی کامل کشورهای دیگر اجرای تحریم ها باشکست مواجه می شود مانند مورد هائیتی. در مقابل، «ماموریت همیاری تحریم ها» که در غالب آن کشورهای عضو و آژانس های اروپایی همکاری مبتکرانه ای کردند، منجر به کارآمدی تحریم ها شد. همین تمرکز و تلاش برای بهبود اجرا و نظارت بر تحریم ها در اواخر دهه 90 باعث شد کشورهایی چون سوئیس و آلمان پیش نویس ها ومطالعاتی را جهت بهبود تحریم های اقتصادی و کاهش و کنترل اثرات ناخواسته آن ارائه دهند. شورای امنیت نیز بر این اساس استراتژی های جدیدی را خلق کرد که یکی از آنها «تعلیق تحریم» به عنوان قدمی بین ادامه و پایان تحریم ها است.
سوم، لیزا مارتین، در تحقیقی تئوریک مدعی شده است که بین اهداف و تمایلات کشورهای مختلف در به کارگیری تحریم ها تضاد و تنش وجود دارد و این بر نتایج آن اثر می گذارد. بر این اساس کشورهای عضو شورای امنیت و کشورهای قدرتمند جهان عمدتا متمایل به آن هستند که تحریم ها را در راه دستیابی به سیاست خارجی خود کنترل و مدیریت کنند در حالی که این می تواند در تضاد با اهداف سایر کشورهای تحریم کننده باشد. برای مثال در موارد هائیتی و لیبی این تضاد روشن و منعکس شده است. البته قابل ذکر است که امروزه این تضاد حتی در بین خود اعضای شورای امنیت قابل ملاحظه است. به خصوص در مورد کشورهایی چون چین و آمریکا؛ چین در حالی سیاست ملایم و محتاطانه تری در به کارگیری تحریم ها دارد که آمریکا با پیگیری بعد تنبیهی اشتیاق بیشتری به استخدام این ابزار دارد.
چهارم، تحریم ها به عنوان یک ابزار محبوب دولتها و سازمان های بین المللی به عنوانی جایگزین جنگ استفاده می شوند. اغلب به این سیاست به عنوان یک اقدام میانی بین بی تفاوتی و جنگ نگریسته می شود. هرچند در برخی موارد این سیاست راه را برای اقدام به سوی شروع جنگ توسط تحریم کنندگان باز کرده است، طوری که انزوا و تبلیغات با محور تحریم، افکار عمومی جهانی را علیه کشور هدف آماده کرده و جنگ را مشروع کرده است. در مواردی چون عراق؛ هائیتی و حتی مورد اخیر لیبی این امر مشهود است. یکی از روسای «کمیته تحریم شورای امنیت» از آن به عنوان یک پیشروی سه-چهارمی به سوی جنگ و ابزار زور یاد می کند. با اینکه امروز تحریم در دیپلماسی به عنوان سیاست صلح آمیز نگریسته می شود اما بعضا تحلیلگران آن را کمتر از جنگ نمی دانند و حتی از آن به عنوان جنگ اقتصادی یاد می کنند چرا که اثات تخریبی وسیعی دارد که بر خلاف نام و رویکرد معتدلانه آن است.
درس آخر، بیان می دارد که تحریم ها بسیاری از عواقب غیرمنتظره و خارج از پیش بینی را به دنبال دارند. در ابتدا تصور و تمرکز بر آثار غیرمترقبه اقتصادی تحریم ها بود و مشکلاتی که می توانند در مبادلات و معاملات بازرگانی و اقتصادی ملت ها داشته باشند. اما سپس آثار انسانی این تحریم ها بر ملا شد و مشخص شد که چگونه این سیاست می تواند ضد اهداف سیاسی خود عمل کند، به طوری که طبقه و شئونی که در کشور هدف منتقد حکومت هستند و مدافع تحریم را نیز ضعیف سازد. این همان موردیست که باعث ظهور نسل جدید تحریم ها با عنوان «هوشمند» شده است که به آن پرداخته خواهد شد.

 اثرات انسانی؛ بحران بزرگ
در کنار سایر اثرات و عواقب مورد انتظار و غیر مترقبه ی تحریم ها، در دهه های اخیر جنبه ی انسانی این سیاست مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در حالی که با پایان دوران جنگ های جهانی، تشکیل سازمان های بین المللی، تاکید بر قانون و نظم نوین جهانی، و تاکید بر جنبه های انسانی و مدنی در روابط بین الملی، سیاست تحریم توانسته است با این عنوان که ارزش های انسانی را در مقایسه با جنگ و خشونت مورد ملاحظه قرار می دهد محبوب شود، اما امروز این نقطه قوت تحریم ها نیز با چالش مواجه شده است. در واقع، نگاهی به اثرات کوتاه مدت انسانی تحریم ها بر روی زندگی مردم کشور-به خصوص قشر ضعیف، کودکان، بزرگسالان، خانواده های بی سرپرست- و هدف و تاثیرات بلند مدت آن روی ساختار اقتصادی آن کشور، باعث شده آن را از نظر تاثیرات مخرب انسانی حتی دوباره با خود جنگ مقایسه کنند. امری که موضوع تحریم را در ادبیات و محیط دانشگاهی از زاویه ای جدید مورد توجه قرار داده است. اگرچه هنوز در بین به کارگیرندگان این سیاست، اجماعی در مورد آثار مخرب انسانی آن و ضرورت مقابله با آن صورت نگرفته است.
این چالش به نوعی بین اهداف سیاسی و عواقب انسانی تحریم ها تنش ایجاد کرده، به طوری که در یک میزگرد برگزار شده توسط «کمیته بین آژانسی سازمان ملل متحد» این موضوع مطرح شده که همیشه بین دست آوردهای سیاسی و عواقب انسانی تحریم هماهنگی وجود ندارد و حتی تنش و تضاد نیز دیده می شود.
در همین رابطه «بطرس غالی» دبیرکل پیشین سازمان ملل به اثرات مخرب تحریم روی گروه های شکننده و ضعیف در کشور هدف و زندگی آنها اشاره می کند، موضوعی که به نظر وی اهداف اصلی تحریم به واسطه آن زیر سوال می رود، هرچند که وی استفاده از این ابزار را رد نمی کند.از طرف دیگر «فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر» نیز این موضوع را مورد بررسی قرار داده و در گزارشی در سال 1995 به موارد عراق و هائیتی اشاره کرده که «سود تحریم ها در مقایسه با اثرات انسانی آن بسیار ناچیز بوده است».
این امر نقش سازمان های محافظتی انسانی جهانی را پررنگ تر کرده و لذا سازمانهای کمکی متعهد شده اند تا تلاش خود را برای جلوگیری از این آثار به کار گیرند. بعضی محققان همچون «دامروش» ملاک هایی را نیز در نظر گرفته اند تا بتوانند به صورت دقیق تر این جنبه از آثار تحریم را مورد بررسی و دقت نظر قرار دهند. او معتقد است تاثیر تحریم ها روی زندگی مردم تا حدی مشروع و قابل توجیه است، اما نباید سطح زندگی آنها را به زیر استاندارد مورد نیاز کاهش دهد.
این نکته همان است که در بحث تاثیرات مخرب تحریم روی طبقه متوسط کشورها به عنوان شئون پیش برنده دموکراسی در هر کشور از آن یاد می شود. در واقع منتقدان می گویند اگر قرار است تحریم ها پیامی به مردم داخل کشور هدف بدهد و آنها را درباره سیاستهای غلط حکومتشان آگاه کند، این طبقه متوسط است که مخالف و منتقد سیاستهای غلط حکومت خود هست و در صورتی که تحریم ها روی این شان اجتماعی اثر منفی بگذارد، در واقع فلسفه به کارگیری آن تا حدی زیر سوال می رود.
برپایه ی همین تبعات انسانی تحریم دو طیف از مباحثه شکل می گیرد. در یک سو عده ای معتقدند دولتهایی که ابزار تحریم را به کار می گیرند باید عواقب انسانی آن را بر روی مردم جامعه و گروه های آسیب پذیر مد نظر داشته باشند و در مقابل آن مسوول هستند. «کریستانسن» و «پاور» با تاکید بر این جنبه و ذکر اینکه تا حدی این عواقب اجتناب ناپذیر هستند بر مسوولیت اخلاقی دولت ها تاکید دارند. دبیر بخش امور انسانی سازمان ملل معتقد است باید از جنبه انسانی تحریم ها محدودیت هایی برای به کار گیرندگان این سیاست وضع شود. منطق دیگری که در این حوزه مورد توجه است، اینکه دولت ها و نظام های سیاسی هر کشوری به دنبال حفظ خود در مرحله اول هستند و لذا هرچقدر محدوده ی فشارها افزایش یابد تلاش دولت برای حفظ خود با تخصیص نیرو و سرمایه بیشتر افزایش می یابد و وضع زندگی مردم را بدتر می کند. و این سوالی اخلاقی را در برابر تحریم کنندگان قرار می دهد.
در مقابل اما گروه دیگری می گوید که این عواقب در راه رسیدن به اهداف تحریم که در واقع نقطه مورد نظر هستند، باید تحمل شود. معتقدان توجیه می کنند که بعد از برداشتن تحریم ها اقتصاد و زندگی مردم دوباره به حالت عادی بر می گردد.

 تحریم هوشمند
با ملاحظه ی عواقب ناخوشایند تحریم های جامع، با توصیه کارشناسان و محافل آکادمیک یک سری از کنفرانس هایی با حضور نمایندگان حکومت ها، سازمان ملل، و بخش خصوصی برگزار شد تا به بحث راجع به راه حل های ممکن در راستای تحریم های هدفمند و کارآمد بپردازد. در همین راستا سوئد میزبانی کنفرانس های را برعهده گرفت که آغازگر ابتکار نسل جدید تحریم ها با عنوان هوشمند بودند.این سمینارها که بعدا توسط آلمان نیز پیگیری شد سلسله بحثهایی را پی گرفت که تمرکز تحریم ها را به حوزه مالی و در رهیافت انفرادی هدایت کرد.
بر اساس این رهیافت، سعی می شود برای کاهش اثرات انسانی تحریم ها روی مردم کشور و افزایش فشار آن بر حکومت ها و بازیگران درگیر، افراد، شرکت ها و سازمانهایی مورد هدف باشد. این سری از تحریم ها نقش های تجاری، سیاسی و اقتصادی برخی موسسات جلوگیری می کند. در واقع تحریم های هوشمند چندین حوزه را در بر می گیرد:
- بلوکه کردن دارایی های تحریم شوندگان
- جلوگیری از سفر مقامات کشورها
- محدودیت مبادله کالاهای خاص
- محدودیت های دیپلماتیک
- محدودیت های فرهنگی و ورزشی
- محدودیت پرواز
به طور مثال می توان با ایجاد محدودیت مبادله برای بانکهای خاص، عدم فروش کالاهای پزشکی و صنعتی و اقدامات مشابه در این غالب سخن گفت. در مورد عراق، این تحریم ها در مورد شخص صدام حسین به وجود آمد و توافق کشورهای اروپایی برای ایجاد محدودیت بر وی دلیل این امر بود، جایی که تحریم های جامع که حتی کالاهایی چون پتو را در بر می گرفت انتقادات زیادی را در حوامع بین المللی ایجاد کرده بود.
اما این اقدامات نیز باعث نشده که رضایت مورد توجهی در مورد آثار تحریمها به وجود آید. با آنکه این تحریمها از نظر سیاسی جذاب و منطقا فوری به نظر می آید، اما آنطور که «توستنسن» و «بول» در مقاله خود بحث می کنند مشکلات اجرایی خاص این تحریم ها و پروسه های پیچیده شورای امنیت برای اعمال آنها، کارآمدی این تحریم ها را با مشکل روبرو می کند. «بنگسون« معتقد است موتور محرکه حرکت به سوی هدفمند کردن تحریم ها از جمله حقوق بشر، حقوق مدنی، ملاحظات انسانی، و دلایل اقتصادی همچنان این بهبود و تکامل را پیش خواهند برد و این روند زمانی کامل خواهد شد که جامعه بین الملل اهمیت صلح و احترام به قواعد جهانی را به صورت مستحکم درک کند.
از سوی دیگر انتقاد وارد به تحریم های هوشمند این است که هرچقدر از شدت تحریم ها کاسته می شود اثربخشی آن نیز کاهش می یابد و تحریم های هدفدار متضمن این ضعف هستند.

 ارزیابی تحریم
در راستای ارزیابی تحریم ها، نگاه غالب این است که باید با توجه به نوع تعریفی که از آن وجود دارد و به صورت عقلانی در پی مطالعه نتیجه این سیاست بر آمد. در این چارچوب، اگر تحریم یک ابزار بازدارنده از رفتارهای اشتباه خاطی تعریف شود، باید دید پس از بکارگیری این سیاست آیا تغییری در رفتار آن کشور به وجود آمده است یا خیر. به سخن دیگر، پاسخ و اقدام متعاقب کشور هدف نشان دهنده موفقیت یا عدم موفقیت سیاست خواهد بود.
اما اگر به این سیاست به عنوان مجازات نگریسته شود، تنها به کارگیری آن نشان دهنده کارآمدی آن است. چرا که کشورهای جهان یک رفتار کشور خاطی را به عنوان مغایرت با قانون و عرف مورد اجماع قرار داده اند و آن را با قرار دادن تحریم و انزوا مجازات کرده اند.
لذا ارزیابی این سیاست برخاسته از نوع تعریفی است که از آن می شود. اگر بک سیاست دارای اهداف گوناگون باشد باید آن را با توجه به اهداف چندگانه اش بررسی کرد؟ در همین راستا ممکن است سوالاتی این چنینی مطرح شود که آیا اگر این سیاست اجرا نمی شد وضع به چه گونه پیش می رفت؟ هزینه های این سیاست چقدر بوده؟ چقدر رفتار کشور هدف تغییر کرده است؟
پی بردن به جوانب مختلف، کارکرد های و نتایج تحریم، امروز حتی پس از یک دوره بیش از یک قرنی به کارگیری آن توسط دولت های مدرن محل پرسش و ابهام است. آنچه که روشن می نماید این است که کشورها و سازمانهای بین المللی یک مسیر و دیدگاه در حال تکاملی نسبت به تحریم ها دارند. درواقع با گذر زمان و به کارگیری تحریم در موارد بیشتر و مطالعه و تحلیل آثار آن در کشورها و بازیگران جدید دانش و فهم نسبت به این سیاست و نتایج آن کامل می شود.
به نظر می آید، کشورهای متمایل به استفاده از تحریم غالبا آن را به عنوان قدمی مابین بی تفاوتی و جنگ می دانند. در واقع برای فرار از دو وضعیت، امروز تحریم به عنوان ابزار «گریز ناپذیر» استفاده می شود؛ نخست بی تفاوتی و عدم تایید عملکرد کشورهای خاطی، دوم، عدم تحمیل هزینه های جبران ناپذیر در اثر جنگ و استفاده از جنگ افزار نظامی.
در این وضعیت سیاست «چماق و هویج» که در آن تحریم ها چماق و بازگشت کشورهدف به مذاکره و همراهی با تحریم کنندگان به عنوان راهی برای امتیازگیری(هویج) است، غلبه یافته ، امری که به دفعات در گفتمان کشورهای غربی دیده می شود.

-----------------------------------------------------------------------------------------

کارشناس ارشد سیاستگذاری عمومی، دانشگاه ناتینگهام

ایمیل: mohsenmoheimany@gmail.com

-------------------------------------------------------------------------------


منابع:
• تایلور 2010، تحریم به عنوان استراتژی بزرگ
• کورترایت و لوپز 2000، دهه تحریم ها، بررسی استراتژی های سازمان ملل در دهه 1990
• سایمون 1999، تحمیل تحریم های اقتصادی
• بنگتسون 2002، تحریم ها هوشمند می شوند؛ چشم انداز حقوق بشری
• گوردون 1999، یک درمان صلح آمیز، ساکت، و کشنده؛ اصول اخلاقی تحریم ها
• وبسایت دبیرخانه اموراقتصادی سوئیس(سکو)
 


 


بازهم مراسم تدفین زنی که مرگ خواسته بود و مرگ آمده بود و او را برده بود، به تاخیر افتاد. این بار زلزله آمده بود. زلزله از نوع زمینی آمد و زندگی خیلی ها را به هم ریخت. زندگی هایی که قبل از زلزله هم چندان مرتب نبود، زندگی هایی که زلزله بیشتر به هم ریخت، ‌زندگی هایی که با زلزله تمام شد، زندگی های مرتبی که به هم ریخت یا تمام شد و زندگی های به هم ریخته ای که شاید با تمام شدن بهتر شد. 

همزمان در ذهن زن و مرد جوانی که یک ساعت قبل از نیروهای امدادی به محله قدیمی زلزله زده رسیده بودند،‌ خاطرات پراکنده ای از آخرین زلزله نقش بست. از روزهایی که مثل امروز یکدیگر را نمی شناختند، از روزی که مثل امروز زودتر از همه رسیده بودند بالای سر جنازه هایی که بی خبر از همه جا، زیر آوار شبانه زلزله مانده بودند.


زلزله اگر زندگی خیلی ها را گرفته بود یا به هم ریخته بود، شده بود مایه زندگی مشترک آنها،‌ روز آشنایی آنها روزی بود که زلزله همه چیز را برده بود زیر خاک،‌ هرکدام با گروهی همراه شده بودند برای کمک به زلزله زدگان. آشنایی شا

ن همان روزی بود که بر سر جنازه خانواده ای حاضر شدند. زندگی مشترک شان روزی پی گرفته بود که خانواده ای زیر آوار زندگی شان تمام شده بود. از آن روز سال ها می گذشت. زندگی شان خوب می گذشت، زندگی خوب شان البته چیزی کم داشت که کمتر در موردش حرف می زدند.

 

تیم امداد کارش را از بیمارستانی که بیست ساله ساخته شده بود و حالا یک ماه بعد از افتتاح کاملا ویران، شروع کرده بود. آنها از کنار خرابه های بیمارستان به اولین خانه رسیدند،‌ عروسک های تکه پاره و اسباب بازی هایی که انگار بچه ای به زور همه جایشان را پر از خاک کرده توجه شان را جلب کرد. خانه ای که تا چند ساعت پیش پر بود از صدای شیطنت های بچه گانه، حالا زیر سایه مرگ، لبریز از سکوت بود. سکوت را اما صدای ناله ای شکست، ناله پسربچه ای که دست هایش را فشار آوار شکسته بود، و دیگر طاقت ناله کردن هم نداشت. بازهم زلزله، ‌بازهم زن و مرد در کنار هم و این بار به چیزی که نداشتند رسیده بودند.

 

 

منبع: روزنامه شرق - بیست و سوم مرداد


 


یکی از نتایج گردش آزاد اخبار و اطلاعات و افزایش دانش عمومی شهروندان در هرکشوری ایجاد خودآگاهی در آنها نسبت به موقعیت خود و کشورشان در عرصه ملی، منطقه ای و جهانی است. انتشار گزارشاتی با عناوین مختلف مثل گزارش " توسعه انسانی " توسط سازمان برنامه عمران سازمان ملل متحد، " فضای کسب و کار " توسط بانک جهانی، و " احساس فساد " توسط سازمان شفافیت بین الملل در غنابخشی به این خودآگاهی است؛ و اینکه شهروندان و مقامات حاکم در هرواحدملی بدانند جایگاه و موقعیت کشورشان در عرصه ملی، منطقه ای و جهانی کجاست؟ و برای ارتقای جایگاهشان چه باید بکنند؟ از اینرو داشتن « قدرت مقایسه » و بصیرت نسبت به وضعیت و جایگاه کشور در نگاه شهروندان و مسئولان یکی از عوامل تهییج کننده توسعه به شمار می رود، واینکه هرکشوری که شهروندان و حاکمانش فاقد یک نگاه جهانی و مقایسه ای باشند قطعا دراین جهان پراز رقابت و پیشترفت راه به جایی نخواهند برد و در طی زمان به دام عقب افتادگی هرچه بیشتر خواهند افتاد.

حاکمیت مستقر درایران با ایجاد نظام بسته اطلاعاتی از طریق اعمال سانسور بر رسانه ها و فیلترینگ اینترنت و ارائه اخبار و اطلاعات گزینشی در پی آن بوده و هست که « قدرت مقایسه » را از شهروندان بگیرند و آنها را درفضایی قرار دهند تا از وضعیتی که درآن قرار دارند راضی باشند و شکر نعمت داشتن چنین حاکمانی را بجا آورند! و البته این حاکمان همزمان ادعا دارند که با چنین شیوه حکومتی باید در اداره جهان و مدیریت جهانی هم مشارکت نمایند! درحالیکه اگر فضا باز شود و گزارشات جهانی مبنای مقایسه قرار گیرد براحتی معلوم می شود که جایگاه ایران در غالب این گزارش ها جایگاه نازلی چه درعرصه جهانی و چه در عرصه منطقه ای است، و اینرا ایرانی ها با سفر به دیگر کشورهای دیگر، حتی به کشورهای همسایه مثل ترکیه و حاشیه خلیج فارس می توانند دریابند، دریچه ای که هنوز بروی ایرانیان بازمانده است و بخشی از تحول خواهی جامعه مارا فراهم ساخته است.

دراینکه چگونه باید براین جریان « قدرت مقایسه » در جامعه و شهروندان دامن زد؟ و پرده و عایقی را که تبلیغات پرشدت رسانه های حکومتی برحقایق می کشد، به کنار افکند؟ طبعا باید فکر و اندیشه کرد اما افشای شیوه ای که بعضا همین حاکمیت از « قدرت مقایسه » برای اثبات جایگاه حاکمیتی اش استفاده می کند، یکی از اقداماتی است که باید بدان پرداخت و قدر و اندازه آنرا شفاف ساخت، و دراین مقال برآنم که به یک نمونه از این موضوع بپردازم.

یادآور می شوم وقتی بحث از « قدرت مقایسه » می شود باید جامعیت داشته و در برگیرنده تمام شاخص هایی باشد که وضعیت یک واحدملی را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست داخلی و خارجی در سپهر جهانی تبیین و تعیین می کند، و از اینرو تکیه و تاکید بریک شاخص هرگز نمی تواند تعیین کننده جایگاه یک کشور در عرصه جهانی باشد. با این توضیح مدتی است که مقامات حاکم برکشورمان با طرح این موضوع که :" ایران جایگاه هفدهمین اقتصاد دنیا را بخود اختصاص داده است " در صدد القای این مطلب اند که گویا وضعیت اقتصادی ایران چندان هم بدنیست و دچار بحران و ناکارآمدی و رکود تورمی و بیکاری آنچنانی هم نیست، و اگرهم مشکلاتی دارد مثل بقیه کشورهای دنیاست! به ویژه که هر روز اخبار رسانه ها و صدا و سیمای میلی پراست از مسائل و مشکلات اقتصادی کشورهای ینگه دنیا، و اینکه اقتصاد این کشورها در حال فروپاشی و سقوط است!

حال ببینیم این ادعای هفدمین قدرت اقتصادی دنیا را در یک « قدرت مقایسه » عدد و رقم کارشناسی چگونه می توان فهم و درک کرد. برپایه گزارشی که در این آدرس انتشار یافته است در رتبه بندی فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید توسط صندوق بین‌المللی پول در سال 2010 رتبه ایران پس از اندونزی و ترکیه مقام هفدهم است، با این توضیح که در صدر این فهرست آمریکا با 14527 میلیارد دلار درمقام اول، چین با 10120 میلیارد دلار درمقام دوم، و ژاپن با 4324میلیارددلار درمقام سوم قرار دارند. کشور اندونزی با 1033 میلیارد دلار درمقام پانزدهم، ترکیه با 969 میلیارد دلار درمقام شانزدهم و ایران با 888 میلیارددلار در مقام هفدهم قرار دارند. با نگاه به این ارقام براحتی می توان فاصله ایران را با کشورهای با رتبه های قبل و به ویژه رتبه های یک تا سه دریافت، و البته می دانیم که این رقم و جایگاه بدلیل برخورداری ایران از منابع غنی نفت و گاز و معادن مس و روی و موقعیت ممتاز جغرافیایی رخداده است، و در مقام مقایسه با کشورهایی همچون کره جنوبی، اندونزی و ترکیه. برپایه همین گزارش ایران به لحاظ تولید ناخالص سرانه مقام پنجاه و نهم را دارد.
اما در فهرست رتبه بندی کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی( این آدرس ) براساس تبدیل نرخ ارز که توسط صندوق بین المللی پول برای سال 2010، بانک جهانی برای 2009، و کتاب حقایق جهان برای سال 2010 محاسبه و اعلام شده است جایگاه ایران به ترتیب مقام بیست و نهم با 338 میلیارد دلار، بیست و ششم با 331 میلیارددلار، و بیست و نهم با 338 میلیارد دلار در مقایسه جهانی است، و به لحاظ تولید ناخالص سرانه مقام هفتاد و سوم را دارد.
برای اینکه به جایگاه ایران در عرصه بین المللی با در برگیرندگی شاخص ها پی بریم و « قدرت مقایسه » خود را استوار سازیم و فریب ادعای تک برگی حاکمیت کودتا را نخوریم می توان به این آدرس مراجعه کرد ، و با توجه به مجموعه شاخص ها جایگاه کشورمان را بطور واقعی دریافت، و دریافت که مقام ایران در بسیاری از شاخص ها از حد متوسط هم پایین تر است، و آنچه به عنوان مقام هفدمین اقتصاد دنیا نام برده و پز داده می شود نیز ناشی از درآمد نفت و گاز و نه اقتصاد مولد به مفهوم رایج همانند کشورهایی مثل کره جنوبی و ترکیه است. حال تصور کنید مقامات و تبلیغات رسمی مرتبا روی این مقام هفدهم مانور می دهند اما دائم در مورد کشورهایی که در غالب شاخص ها در مقامات اول دنیا قراردارند اعلام می کنند که درحال فروپاشی و سقوط هستند! اینگونه برخوردها آدمی را بیاد این ضرب المثل می اندازد که قربان برم خدا را – یک بام و دو هوا را، و البته این یک بام و دوهوایی مقامات حاکم را درهمه عرصه ها می توان دید و دنبال کرد و از اینروست که از هرامکانی برای بستن دریچه های « قدرت مقایسه » بروی شهروندان استفاده می کنند تا از انجام هرگونه تحولی در جامعه جلوگیری نمایند که البته در این دوره و زمانه ناشدنی است و جنبش سبز جاری در ایران نشانه بارزی براین مدعاست و زود یا دیر با پیروزی اش راه را برای دستیابی ایران به جایگاه و مقام شایسته اش در عرصه جهانی و منطقه ای هموار خواهد کرد.


 


همیشه حالت مادرم جلوی چشمم هست، هنگامی که در گوشه ای از دنیا، بلایی طبیعی می آید و او روبروی تلویزیون که دارد با آب و تاب صحنه های بدبختی مردم را نشان می دهد، نگران می ایستد و گهگاه چشمانش تر می شود. تسبیح به دست دعا می کند و نمازهایش را طول می دهد تا برای آن مردم بلادیده دعا کند. برایش فرقی نمی کند بلادیده از کجا باشد و چه دین مذهبی داشته باشد. از رنجِ دیگران رنجور می شود و به خدا پناه می برد. دیشب هم که اسکایپی روی ماهش را دیدم، چهره اش رنجور بود و قلبش شکسته.

تا مدتها هیچ حسی در برابر این رفتار مادرم نداشتم. حتی گاهی فکر می کردم چقدر غیرمنطقی است که آدم چنین واکنشهایی در برابر رخدادهایی که مثلن در سونامی شرق آسیا یا طوفان کاترینای آمریکا داشته باشند. نگرانی در برابر زلزلۀ جنوب خراسان را می فهمیدم. اما فهمم به شرق و غرب کرۀ خاکی قد نمی داد. ولی احساس مادرم حد و مرز نداشت و ندارد و تا هرکجا که انسان و انسانیتی وجود داشته باشد می کشد.

دورۀ اول احمدی نژاد، هرچند تلخ و سخت گذشت، اما برای ما یک دورۀ گذار و پوست اندازی بود. یکیش هم همین نوع مسائل بود که بیشتر فرصت داشتیم دربارۀ شان فکر کنیم. مخصوصا فرصت داشتیم تا از رخدادهای گذرای دور و برمان جدا شویم و کمی به خودمان بیاندیشیم. درون نگری کنیم و به چیزهایی که ریشه ای تر بیاندیشیم. هرچه رقیبمان شعارهای توخالی ای دربارۀ معنویت و ارزشگرایی می داد، ما بیشتر تحت تاثیر قرار می گرفتیم. گاهی سر دوراهی قرار می گرفتیم که اگر ارزشگرایی و معنویت این است، ما نمی خواهیم. رهایش می کنیم و به همان مدعیان دروغینش واگذارش می کنیم و... حتی احساسات انسانی را هم رها می کنیم.

اما نمی شد. همه کار می توانستیم بکنیم. اما نمی توانستیم انسان نباشیم. برای همین بود که محور اصلی تبلیغاتی خودمان در رویارویی با احمدی نژاد و بزرگترانش را مبارزه با «دروغ» قرار دادیم. ما اینجا مچ رقیب را گرفتیم. آن هم با حربۀ راستگویی و صداقت در برابر «امپراطوری دروغ»ی که در کشور ایجاد کرده بودند. همین جا بود که میرحسین وارد شد و به راهبردهای انسانیِ ما رنگ و بوی دیگری بخشید. نتیجه اش هم همان شد که خودش گفت: «یک موقعی ما دردها را حس نمی کردیم. اما الان همۀ ملت دردها را حس می کنند... من فکر می کنم در این دمیدنِ حس، جنبش سبز نقش داشته است.»

به نظرم همین «حس مسئولانۀ مادرانه» بود که از جامعۀ ما رخت بر بسته بود. اما در لحظه هایی ما شاهد بودیم که این حس به صورت عینی خودش را در جامعه نشان داد. بویژه در تظاهرات های پس از انتخابات، در سخت ترین و خشن ترین لحظه ها، همه آن حس لطیف را درک و تجربه کردیم.

و اما امروز، پس از زلزله ای که گوشه ای از سرزمینمان را لزراند و شماری از فرزندان این مرز و بوم را به زیر خاک کشاند، باز همان «حس مسئولیت» را حس کردیم. در برابر سکوت معنی دار رسانه های وابسته به حاکمیت که البته از جیب مردم تغذیه می شوند صف کشیدیم. صف های طولانی اهدای خون، بزرگترین تظاهرات اعتراضی به حاکمیتی است که غیرمسئولانه ترین رفتار را در برابر جان شهروندانش داشته و دارد. شاید برای نخستین بار پس از رخدادهای سال 88 بود که شاهدِ شکست خوردن رسانه های دولتی، در برابر شبکه های اجتماعی (هم شبکه های محلی و هم شبکه های اینترنتی) بودیم. هدف ما شکست دادن رسانه های غیرمردمی نبود. بلکه فقط به آوای درونی مان، به دردی که درونمان حس می کردیم پاسخ گفتیم. هر کس هرجا که بود، هرکاری که از دستش بر می آمد انجام می داد و اینگونه شد که علیرغم میل کسانی که بر صندلی های رهبری کشور تکیه زنده اند، توانستیم جان تعداد زیادی از هموطنانمان را نجات دهیم و به بسیاری از آسیب دیدگان کمک کنیم. امید داشتیم که می توانیم جانهای با ارزش هموطنانمان را نجات دهیم و دادیم. امیدوار بودیم که قطره های کوچک خونهای ما (آنها که می توانستند) می تواند جانی دوباره به تن زخم دیدۀ هموطنانمان ببخشد. با همین امیدواری، در برابر بی مسئولتیِ محضِ مسئولینِ بی صلاحیتِ دولتی، به صف شدیم. همانطور که میرحسین گفت: «امید رسا ترین صدای اعتراض ماست» و ما این صدای اعتراض را به انسانی ترین شکلی که می شد رسانیدیم.

کارزار هنوز تمام نشده است و کمک رسانی هنوز ادامه دارد. امید داریم در روزهایی که گرد فراموشی بر خاک غم گرفتۀ آذربایجان پاشیده می شود، ما تنهای زخم خوردۀ آنها را فراموش نکنیم.

ما بیشماریم


 


 

مصطفی تاجزاده در پیامی از زندان اوین ضمن انتقاد به رفتار سعید مرتضوی و استنکاف وی از اجرای حکم دیوان عدالت اداری، به بیان دلایل حمایتهای احمدی نژاد و اصحاب کودتا از متهم جنایات کهریزک  پرداخته است.

 

به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی که با وجود نیاز مبرم به رسیدگیهای پزشکی کماکان در قرنطینه زندان اوین نگهداری میشود در بخشی از نوشته خود آورده است: "سخن گفتن از نیاز نظام به وجود امثال مرتضوی ها به این معنی است که اگر مردم در اعتراض به عملکرد دستگاههای حکومتی باز هم تصمیم بگیرند تا اجتماعات مسالمت آمیز تشکیل دهند به قاضیان سنگدلی چون مرتضوی نیاز داریم تا کهریزک را میزبان جوانان معترض کند. دلیل احمدی نژاد و دیگر اصحاب کودتا در دفاع تمام قد از متهم قتل دکتر زهرا (زیبا) کاظمی و شهدای کهریزک این است که به باور آنها اگر امروز از مرتضوی تجلیل نشود، دیگر هیچ قاضی جرأت نخواهد کرد منتقدان را روانه شکنجه گاه هایی چون 240 و 209 و دو الف و کهریزک کند."

 

متن کامل این پیام که در اختیار نوروز قرار گرفته است به شرح ذیل می باشد:

 

رفتار سعید مرتضوی در برابر حکم دیوان عدالت اداری متشکل از ده ها قاضی و استنکاف وی از اجرای آن عبرت آموز است. او که با استناد به حکم قضایی غیرمعتبر ده ها روزنامه معتبر کشور را توقیف و تعطیل کرد و جمعی از بهترین جوانان این مرز و بوم رابه قتلگاه کهریزک فرستاده ،اکنون در مقابل حکم قضایی گردن کشی می کند. سعید مرتضوی که به اصحاب رسانه اصلاح طلب انتقاد می کرد چرا با توقیف یک روزنامه، به تأسیس روزنامه ای دیگر، با نام جدید مبادرت می کنند، اکنون با تغییر نام صندوق به سازمان می کوشد پست خود را حفظ کند. جالب آن که یکی از وکیل الدوله ها از ضرورت حفظ جایگاه او سخن می گوید با این استدلال که نظام در فتنه های آینده به امثال مرتضوی نیاز دارد!

  

سخن گفتن از نیاز نظام به وجود امثال مرتضوی ها به این معنی است که اگر مردم در اعتراض به عملکرد دستگاههای حکومتی باز هم تصمیم بگیرند تا اجتماعات مسالمت آمیز تشکیل دهند به قاضیان سنگدلی چون مرتضوی نیاز داریم تا کهریزک را میزبان جوانان معترض کند. دلیل احمدی نژاد و دیگر اصحاب کودتا در دفاع تمام قد از متهم قتل دکتر زهرا (زیبا) کاظمی و شهدای کهریزک این است که به باور آنها اگر امروز از مرتضوی تجلیل نشود، دیگر هیچ قاضی جرأت نخواهد کرد منتقدان را روانه شکنجه گاه هایی چون 240 و 209 و دو الف و کهریزک کند.

  

خنده دارتر از همه دفاع هم زمان آقای احمدی نژاد از مرتضوی از یک طرف و صحبتهای وی در خصوص حمایت از آزادی مطبوعات و آزادگی خبرنگاران و روزنامه نگاران از طرف دیگر است. چنین برخوردهایی یادآور نوشته های جورج اورول در کتاب 1984 است، وی در این کتاب نوشته  که حاکمان کشور استبدادی مورد نظرش جنگ را صلح می خواندند. ما از سال 1384 تاکنون این منطق را با گوشت و پوست خود درک کرده ایم و اکنون همراه با اورول تکرار می کنیم که  دفاع از جلاد مطبوعات دفاع از آزادی مطبوعات است و حمایت از متهم قتل های کهریزک حمایت از آزادگی جوانان است.


 


رئیس جمهوری سابق ایران با صدور پیامی، ضمن ابراز همدردی با هم میهنان در آذربایجان که به دنبال وقوع زلزله سهمگین اخیر داغدار و مصیبت دیده اند، خواستار بازسازی سریع و اصولی ویرانی ها شد.


به گزارش تارنمای رسمی محمد خاتمی، متن کامل این پیام به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم
در کشور حادثه خیزمان، ایران عزیز، بار دیگر لرزش سهمگین زمین موجب کشته و زخمی شدن جمع کثیری از هم میهنان عزیز در آذربایجان قهرمان و ویرانی وسیع شد.
ضمن عرض تسلیت به بازماندگان این حادثه بزرگ و آرزوی صبر و اجر برای آنان، از خداوند منان برای جان باختگان، آمرزش و رحمت و برای آسیب دیدگان گرامی شفای عاجل مسألت می کنم.
امیدوارم با همت و تلاش مسؤولان محترم و همکاری یکایک هم میهنان عزیز، هر چه زودتر مشکلات و نیازهای آسیب دیدگان مرتفع گردد و با بازسازی مناطق آسیب دیده طبق اصول علمی مستحکم، در آینده امنیت و اطمینان هموطنان عزیز در برابر این حوادث طبیعی بیشتر باشد؛ ان شاء الله
سید محمد خاتمی
بیست و سوم مردادماه یک هزار و سیصد و نود و یک


 


در پی وقوع زلزله مصیبت بار در آذربایجان شرقی، سازمان مجاهدین انقلاب نیز با صدور اطلاعیه ای ضمن ابراز تاسف از این حادثه، به دعوت از مردم و خیرین برای شتاب به کمک رسانی به آسیب دیدگان پرداخته و همزمان خواستار تنویر افکر عمومی نسبت به پیشرفت و کم کاری نهادهای مسئول شد.


به گزارش تارنمای «امروز»، ارگان سازمان مجاهدین انقلاب، این تشکل سیاسی اصلاح طلب در بخشی از اطلاعیه خود از تمامی خیرین و دلسوزان دعوت کرده است تا با پیگیری از نهادهای دولتی و مسئولین بر روند هزینه کمک هایشان نظارت داشته باشند.


در این بیانیه همچنین خاطرنشان شده است که "انتظار می رود که رسانه ها در این موضوع ملی و تالم بزرگ سیاست بازی ها را کنار نهاده و بر نهادهای مسئول نظارت داشته باشند و افکار عمومی را از پیشرفت و کم کاری نهادهای مسئول مطلع نمایند."


متن کامل این اطلاعیه به شرح زیر است:
زمین لرزه دو روز پیش در آذربایجان، حادثه ای اندوهگین و جبران ناپذیر است که هیچ کلامی توانایی التیام قلب داغداران آن را ندارد. در این روزها، پشتیبانی و کمک رسانی شهروندان و دولت کمترین کاری است که برای آسیب دیدگان این فاجعه می توان انجام داد. از نخستین ساعات انتشار خبر زلزله شاهد کمک های مردمی، صفوف طولانی اهدای خون و فضای پر تلاش جذب کمک های وسیع در قالب طرح های خودجوش توسط مردم بوده ایم.


در این حادثه مردم ایران بار دیگر شور انسان دوستی و همبستگی ملی خود را نشان دادند؛ همبستگی ای که نیاز به تبلیغات و جار و جنجال رسانه ای ندارد. در این بین اما اقدامات و سیاست های دولت متاسفانه بسیار ضعیف و نامناسب بوده که انتقادات و اعتراضات بسیاری را نیز در بین مردم و نارضایتی در بین زلزله زدگان ایجاد کرده است.


در سویی دیگر شاهد آن بوده ایم که رسانه های وابسته به دولت و صداو سیمای حاکمیت به جای تسهیل کمک های مردمی و اطلاع رسانی جهت جذب امدادهای لازم، با بی توجهی کامل موضوع زمین لرزه را به گوشه ای نهاده و انعکاس شایانی نداده است؛ موضوعی که سبب نگرانی های گسترده ای در میان هموطنان شده و بار دیگر ناکارآمدی دولت نامشروع را به نمایش گذاشته است.


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تسلیت به داغداران حادثه زمین لرزه آذربایجان، از خداوند منان برای جانباختگان آمرزش و برای بازماندگان صبر مسئلت دارد. همچنین سازمان از تمامی خیرین و دلسوزان دعوت می کند تا با پیگیری از نهادهای دولتی و مسئولین بر روند هزینه کمک هایشان نظارت داشته باشند. همچنین انتظار می رود که رسانه ها در این موضوع ملی و تالم بزرگ سیاست بازی ها را کنار نهاده و بر نهادهای مسئول نظارت داشته باشند و افکار عمومی را از پیشرفت و کم کاری نهادهای مسئول مطلع نمایند.


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (شاخه خارج کشور)
۲۳ مرداد ۱۳۹۱


 


شورای هماهنگی راه سبز امید در پیامی به سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، از این کشورها خواست از فرصت منحصر به‌فرد حضور خود در اجلاس آتی غیر متعهدهادر ایران، برای ابراز حمایت جمعی خود از خواست‌های دموکراتیک و عادلانه‌ی مردم ایران، شامل آزادی تمام زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز که تحت حصر و حبس خانگی غیرقانونی بسر می‌برند استفاده کنند.

در بخشی از این پیام همچنین تاکید شده که: مردم ایران از شرکت‌کنندگان در این اجلاس، به‌حق انتظار دارند تا در نطق رسمی خود در اجلاس، مصاحبه با رسانه‌های ایرانی و خارجی، و نیز در ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی، نارضایتی و اعتراض خود به سیاست‌های ضددموکراتیک و سرکوب‌گرانه در ایران را ابراز نمایند.

اجلاس جنبش عدم از پنجم شهریورماه در سطح کارشناسی در ایران آغاز شده و تا یازدهم در سطح یران ادامه خواهد یافت. شورای هماهنگی راه سبز امید با اشاره به برگزاری این اجلاس، خاطرنشان کرده که اقتدارگرایان حاکم بر ایران انتظار دارند تا از این کنفرانس برای بهبود وجهه نامطلوب بین المللی و تحکیم موقعیت سیاسی متزلزل داخلی خود بهره‌برداری کنند. این شورا تصریح کرده که: سوء استفاده فرصت‌طلبانه از برگزاری این اجلاس برای مقاصد سیاسی داخلی بیانگر ریاکاری محض بوده و غیرقابل قبول است.

متن کامل این پیام و ترجمه فارسی آن در ادامه می آید:

Special Appeal

to the

Heads of State and Government of the Non-aligned Movement

The 16th Summit of the Non-aligned Movement (NAM) will be held in Tehran, Iran, from 26-30 August 2012. The ruling authoritarian apparatus expects to use the conference to boost its tarnished international image, and buttress its precarious political position at home. Suffering from deeply-entrenched widespread popular discontent, and gripped by mounting economic hardship, emanating from chronic inefficiency, mismanagement, and corruption and further worsened by the foreign sanctions related to the nuclear issue, the ruling clique has pinned its hopes on the NAM Summit. They expect to draw political capital from the presence and supportive political statements of the leaders of the fellow Non-aligned countries.

While we disapprove of the propagandistic and short-sighted policies that have led the country into the current impasse on the nuclear issue, we oppose as a matter of principle the increasing unjust sanctions against the country and unacceptable military threats against its sovereignty and territorial integrity. Equally, we are also of the position that opportunistic misuse of the occasion for domestic political purposes represents sheer hypocrisy and is absolutely unjustified.

Three years after the ruthless suppression of the popular peaceful, civic movement – The Green Movement – the ruling apparatus has turned the whole country into a huge prison and systematically intensified all forms of political suppression and blatant violation of the basic and fundamental human rights of the Iranian people. Continued detention since February 2010 of Mr. Mir-Hossein Mousavi, his wife Dr. Zahra Rahnavard, and Mr. Mehdi Karrubi under illegal house arrest without any indictment or legal procedure vividly reflects the state of political suppression in Iran today. Daily reports of open repression of all kinds of political and civil activity and systematic abuse of the rights of detainees, inclusive of pervasive and organized threats and intimidation of different kinds, illegal detention, mistreatment and torture, and denial of urgently needed medical care and treatment paint a very grim picture of the actual political situation in the country. Periodic reports on the gravity of human rights situation in Iran by independent sources, including the report by Dr. Ahmad Shaheed, United Nations Special Rapporteur, and also by Human Rights Watch and Amnesty International, provide ample evidence for the on-going brutal violations in Iran.

Sadly, however, the international community’s preoccupation with the nuclear negotiations has totally eclipsed any serious concern with the human rights situation. On-going civil strife across the region and the tragic repression and ever-worsening blood-letting in Syria have also helped to allow the authoritarian clique in Iran escape a more robust international scrutiny.

The official policy of brutal political repression in Iran, and concomitant hypocritical defense of the popular, democratic demands of other people in the area – with the glaring exception of Syria – needs to be exposed and its perpetrators called to account.

We call on the esteemed Heads of State and Government of the countries members of the Non-aligned Movement (NAM) to be cognizant of the negative implications involved while considering their participation at the conference in Tehran, or its level. The Iranian people justifiably expect the high-level participants to express, in their official statements at the Conference, interviews with the Iranian and foreign press, as well as in the course of the meeting with the Supreme Leader, their disapproval and objection to the current anti-democratic and repressive policies in Iran.

The community of non-aligned countries should utilize this unique opportunity to lend its collective support to the democratic aspirations and just demands of the Iranian people, including the release of all political prisoners and the leaders of the Green Movement under illegal house arrest. The leaders and representatives of the Non-aligned Movement should not allow an unpopular, authoritarian apparatus dominating Iran today misuse the office of the Movement’s chairmanship for illegitimate political purposes and as a ploy to perpetuate further repression. A democratic Iran, as anywhere else across the developing world, would be a better member for the Movement and can serve uphold the true message and mission of genuine non-alignment.

The Coordinating Council of the Green Path of Hope of Iran
11.8.2012

‌ترجمه پیام شورای هماهنگی راه سبز امید به سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد

درخواست ویژه
از سران کشور های عضو جنبش عدم تعهد

شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در فاصله روزهای ۲۶-۳۰ اوت ۲۰۱۲ (۵-۹ شهریور ۱۳۹۱) در تهران برگزار خواهد شد. اقتدارگرایان حاکم بر ایران انتظار دارند تا از این کنفرانس برای بهبود وجهه نامطلوب بین المللی و تحکیم موقعیت سیاسی متزلزل داخلی خود بهره‌برداری کنند. اقتدارگرایان که از نارضایتی گسترده عمومی، به‌شدت رنج می‌برند و با مشکلات اقتصادی فزاینده ناشی از بی‌کفایتی مزمن، سوء مدیریت و فساد مواجه‌اند ـ مشکلاتی که به‌خاطر تحریم‌های خارجی مرتبط با موضوع هسته ای تشدید شده ـ به کنفرانس عدم تعهد امید بسته‌اند. آنها انتظار دارند که از حضور و ابراز حمایت سیاسی رهبران کشورهای عضو جنبش، بهره‌برداری سیاسی کنند.

ما ضمن رد سیاست‌های تبلیغاتی و کوته‌بینانه‌ای که کشور را در موضوع هسته‌ای به بن‌بست جاری کشانیده، از موضع اصولی با تحریم‌های ناعادلانه علیه کشور و تهدیدهای نظامی علیه استقلال و تمامیت ارضی آن مخالفیم. ما همچنین اعتقاد داریم که سوء استفاده فرصت‌طلبانه از برگزاری این اجلاس برای مقاصد سیاسی داخلی بیانگر ریاکاری محض بوده و غیرقابل قبول است.

سه سال پس از سرکوب بی‌رحمانه‌ی جنبش مردمی مدنی و آرام (جنبش سبز) ساختار اقتدارگرای حاکم بر کشور را به زندانی بزرگ تبدیل کرده و تمامی اشکال سرکوب سیاسی و نقض آشکار حقوق اولیه و بنیادی مردم ایران را تشدید نموده است. حصر و حبس غیرقانونی و فاقد هرگونه مبنای حقوقی آقای میرحسین موسوی، خانم دکتر زهرا رهنورد و آقای مهدی کروبی از بهمن ۱۳۸۹ تاکنون، به‌روشنی نمایانگر وضع سرکوب سیاسی در ایران است. گزارش‌های روزانه از سرکوب آشکار تمامی اشکال فعالیت سیاسی و مدنی و نقض سازمان یافته حقوق بشر زندانیان شامل تهدید و ارعاب به اشکال مختلف، حبس غیرقانونی، بدرفتاری و شکنجه، و خودداری عامدانه از تامین مراقبت و مداوای پزشکی زندانیان بیمار تصویر بسیار تیره‌ای از وضعیت سیاسی واقعی در کشور ارائه می‌کند. گزارش های ادواری نهادهای مستقل بین المللی در مورد وخامت اوضاع حقوق بشر در ایران (شامل گزارش دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل و نیز سازمان‌های دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل) شاهد گویای سرکوب شدید در ایران هستند.

با وجود این، موجب تاسف است که تمرکز جامعه بین المللی بر مذاکرات هسته‌ای، توجه جدی به وضع حقوق بشر در ایران را به محاق فراموشی برده است. ناآرامی مدنی گسترده در سراسر منطقه و سرکوب فاجعه‌آمیز و خون‌ریزی روزافزون در سوریه نیز به کمک اقتدارگرایان حاکم در ایران آمده تا از کانون توجه بین‌المللی دور بمانند. سیاست رسمی سرکوب در ایران و دفاع ریاکارانه‌ی اقتدارگرایان از خواست‌های مردمی و دموکراتیک در دیگر کشورها – البتّه به استثناء سوریه – می‌باید افشا شود و مسئولین اجرا و پیگیری این سیاست دوگانه به پاسخگوئی فراخوانده شوند.

ما از سران محترم کشورهای عضو جنبش عدم تعهد می‌خواهیم که به آثار و تبعات منفی تصمیم خود به شرکت در اجلاس تهران و سطح آن واقف باشند. مردم ایران از شرکت‌کنندگان در این اجلاس، به‌حق انتظار دارند تا در نطق رسمی خود در اجلاس، مصاحبه با رسانه‌های ایرانی و خارجی، و نیز در ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی، نارضایتی و اعتراض خود به سیاست‌های ضددموکراتیک و سرکوب‌گرانه در ایران را ابراز نمایند.

مجموعه کشورهای عدم تعهد می‌باید از این فرصت منحصر به‌فرد برای ابراز حمایت جمعی خود از خواست‌های دموکراتیک و عادلانه‌ی مردم ایران، شامل آزادی تمام زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز که تحت حصر و حبس خانگی غیرقانونی به‌سر می‌برند استفاده کنند. رهبران و نمایندگان جنبش عدم تعهد نمی‌باید اجازه دهند که جریان اقتدارگرای فاقد مشروعیت مردمی که اکنون بر ایران حکومت می‌کند از سمت ریاست جنبش برای مقاصد سیاسی نامشروع خود و نیز برای تشدید سیاست سرکوب سوء استفاده نماید. ایران دموکراتیک، همچون هر کشور دیگری در جهان در حال توسعه، عضو بهتری برای جنبش عدم تعهد خواهد بود و بهتر می‌تواند از پیام و رسالت عدم تعهد واقعی پاسداری کند.

شورای هماهنگی راه سبز امید
۱۱٫۸٫۲۰۱۲ برابر با 21 مرداد 1390


 


در پی رخداد زلزله مصیبت باز در آذربایجان تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس مقیم خارج از کشور، با صدور بیانیه ای ضمن تسلیت این ضایعه، خواستار توجه حکومت به هشدارهای کارشناسانه پدر علم زلزله شناسی ایران در مورد "امکان قوی وقوع زلزله های خطرناک در سایر نقاط کشور و ضرورت چاره اندیشی اساسی برای اقدامات پیشگیرانه" شدند.

در این بیانیه همچنین خاطرنشان کرده اند "از آنجا که متاسفانه رسانه ملی کشور از وظیفه انسانی وملی خود در اطلاع رسانی متناسب سرباز زده و طبق گواه شاهدین معتبر، امر امداد رسانی با اختلال شدید مواجه بوده وممکن است سیاست سانسور آن به دلایل ناموجه حکومتی مانند برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها ادامه یابد، از هموطنان نوع دوست و اهالی رسانه و یاری رسان در داخل وخارج کشوربه ویژه شهرهای نزدیک آنها تقاضامندیم به هر طریق ممکن ازاطلاع رسانی و کمک به بازماندگان عزیز زلزله زده تا زمان بازسازی منازل واسکان دائمی آنان دریغ ننمایند ."


متن این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار نوروز قرار گرفته به شرح زیر است:

وقوع حادثه هولناک زلزله ، این بار در شهرستان های ورزقان ، اهر وهریس فاجعه آفرید و جان عزیز بسیاری از هموطنان مان را قربانی خود نموده وموجب مصدومیت وآوارگی افراد زیادی شد. ضمن تسلیت به خانواده گرامی قربانیان و همدردی با آنان و مردم سرافراز آذربایجان شرقی ، خود را شریک غم واندوه آنان دانسته واز ایزدمنان برای بازماندگان این مصیبت بزرگ سلامتی وبردباری آرزومندیم .

از آنجا که متاسفانه رسانه ملی کشور از وظیفه انسانی وملی خود در اطلاع رسانی متناسب سرباز زده و طبق گواه شاهدین معتبر، امر امداد رسانی با اختلال شدید مواجه بوده وممکن است سیاست سانسور آن به دلایل ناموجه حکومتی مانند برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها ادامه یابد، از هموطنان نوعدوست و اهالی رسانه و یاری رسان در داخل وخارج کشوربه ویژه شهرهای نزدیک آنها تقاضامندیم به هر طریق ممکن ازاطلاع رسانی و کمک به بازماندگان عزیز زلزله زده تا زمان بازسازی منازل واسکان دائمی آنان دریغ ننمایند .

هر چند تلاش های مردمی و پرسنل وظیفه شناس نهادهای امدادرسان شایسته تقدیر است ولی کم توجهی مسئولان مرتبط به هشدارهای کارشناسان خبره زلزله جای تاسف دارد. تاسف بارتر آنکه در حالیکه متخصصین امر زلزله در مواقع مختلف خواهان اولویت گذاری بر مقاوم سازی بافت های قدیمی وآسیب پذیر زلزله خیز بوده اند ، مسئول وقت مدیریت بحران کشور ماهها قبل ودرست در زمان برگزاری نشست شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور از امضای تفاهم نامه با حوزه علمیه برای کاهش بلایای طبیعی خبر میدهد. ! *(۱) . ازسوی دیگر واقعیت آن است که افکارعمومی به شدت از صرف توان مالی و مهندسی کشورمان در برخی ممالک دیگرمانند آمریکای لاتین و مشابه آنها به جای اولویت گذاری در درون کشور به شدت وبه حق گلایه مند است .

در پایان از مسئولین حکومتی ونظارتی انتظار می رود تا دیر نشده هشدار دلسوزانه و کارشناسانه روز گذشته پدر علم زلزله شناسی ایران *(۲) را در مورد امکان قوی وقوع زلزله های خطرناک در سایر نقاط کشور و ضرورت چاره اندیشی اساسی برای اقدامات پیشگیرانه را جدی گرفته و به مسئولیت خود عمل نمایند


۲۲مرداد۱۳۹۱-۱۲آگوست۲۰۱۲

نمایندگان ادوار مجلس در خارج کشور

نورالدین پیرمؤذن، فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، اسماعیل گرامی مقدم، احمد مرادی ، رجبعلی مزروعی، علی اکبر موسوی (خوئینی) و حسن یوسفی اشکوری

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

م*۱) مصاحبه سردار حسین باقری مسئول وقت مدیریت بحران وزارت کشور - روزنامه فرهیختگان ۱۹آبان ۱۳۸۹
http://www.farheekhtegan.ir/content/view/16025/50/


۲)-* مصاحبه روز گذشته دکتر بهرام عکاشه پدر زلزله شناسی کشور با خبرگزاری کار ایران - ایلنا

http://www.ilna.ir/newsText.aspx?id=292156
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته