کلمه – صحرا عابدی:
بنی الاسلام علی الکلمتین، کلمة التوحید و توحید الکلمة
گفته بود هر شهروند یک ستاد، و هر شهروند شد یک ستاد، و برای همین نیز سراسر ایران ستاد شد و وقتی تمام منابع مالی یک طرف بودند و دولتی از جیب مردم خرج خود می کرد تا برنده انتخابات شود، خانه ها و مغازه ها و اتوبوس ها و خیابان های شهر همه شد ستاد او…
گذشت آن روزها و مرد نقاش ما ایستاد بر سر پیمان خود با مردم و اسیر شعبده بازی ها نشد و زمانی که روزنامه اش تعطیل شد و افراد ستادش یک به یک راهی زندان و بهترین فرزندان و همراهانش را در کنار خود نداشت از مردم خواست تا خود رسانه جنبش شان شوند و خانه های خود را قبله قرار دهند. وقتی که رسانه ملی آنچه را که خود دوست داشت منتشر می کرد و روزنامه ها زیر فشار بودند و سکوت یک ملت شنیده نمی شد، همه ما شدیم صدای یکدیگر.
سایه سانسور و ارعاب و وحشت و بازداشت هر روز گسترده تر می شد و قلم ها شکسته، بر دهان ها بند زده می شد و حتی خواندن خدا، چه در پشت بام و چه در خانه، هجوم ماموران امنیتی را به دنبال داشت. می خواستند با خاموش باش و کورباش و کرباش کودتای خود را تکمیل کنند تا کسی نفهمد چه بر سر رای مردم آمده؛ غافل از آنکه مردم هر یک خود یک رسانه شده بودند و خبرها دهان به دهان می چرخید و بیانیه های موسوی و کروبی دست به دست می شد و هرکس از هر امکانی که داشت استفاده می کرد تا جهل بر آگاهی غلبه نکند و جنبش سبز تکثیر شود؛ و یکی از این وسیله ها، کلمه بود.
روزهای ترس و دلهره، روزهای بازداشت و بازجویی، روزهای پر از امید و صبر، روزهای پر از خبرهای خوب و بد، روزهای نشستن و ایستادن، روزهای سکوت و فریاد، همه این روزها با کلمه سپری شد؛ کلمه ای که رسانه همه ما شده بود. روزهای بی خبری که چشم ها نگران بود و دل ها بی قرار تا از اوین خبری بیاید؛ یاران گمنام کلمه بودند که باعث می شدند تا لحظه ای دلی آرام گیرد، و نیز روزهایی که در کوچه اختر بسته شد و میر جنبش، محصور و در بند شد.
در تمام این سه سال که جنبش بود، خبر هم حضور داشت و البته نه کلمه که همه سایت های سبز بودند که در روز ده ها بار صفحه هایشان را باز می کنی تا شاید خبری از آزادی ببینی، مصاحبه ای از خانواده اسیری در بند، دل نوشته ای از راه دور. کلمه برای همه ما بود و همه تلاش ها نیز برای این بود تا بماند و برای مردم بماند، تا صدای آنها باشد، تا خبری از آنها پنهان نماند، و کلمه بود و رسالت بزرگ آگاهی رسانی و مبارزه با دروغی که می رفت تا سایه سیاه خود را بر تمام کشور بگستراند… صبح و شب نداشت؛ باید همیشه باشی، اتفاق های سال های اخیر این سرزمین لحظه ای است، هر لحظه خبری می رسد جوانی، پیری، زنی، مردی، فعال سیاسی و حقوق بشر و روزنامه نگاری بازداشت شد، شکنجه شد، دادنامه نوشت، اعتصاب غذا کرد، شهید شد، آزاد شد.
باید همیشه باشی تا همه این ها را بتوانی بنویسی و بگویی که دانستن حق مردم است و باید بدانی که شاید یک روز، خیلی نزدیک تو هم شاید خبری بشی چون دیگران؛ و وقتی همه این ها را می دانی و کار می کنی و شاد می شوی از اینکه سه سال را پشت سر گذاشته ای و شمارگان روزنامه به ۲۰۰ رسیده، روزنامه ای که روزهای اول دست و دل تو یا یاران سابقت می لرزید که آن طور نشود که مردم دوست دارند؛ حالا با شنیدن خبر دست به دست شدنش در خیابان و تاکسی و اتوبوس و در بین مردم آرام می شوی، وقتی کسی نقل می کند یا عکسی می آید که در دورترین شهرها نیز روزنامه تک برگی است که دست به دست می شود …
همه چیز را می دانی، از بی خوابی ها تا احتمال خطر، برای خود یا دیگران، اما با عشق می ایستی که سبز زیستن را انتخاب کرده ای. بی هیچ چشم داشتی، بی هیچ اسم و رسمی، در سکوت می نویسی و می نویسی. سه سال که می دانی پاداش تو روزهای روشن آزادی است…
خبرهای منتشر شده طی روزهای اخیر نشان از وضعیت نگرانکننده آب در مناطق شرقی هرمزگان دارد و مقامات بهداشتی از شیوع وبا و هپاتیت آ خبر داده اند.
به گزارش مهر، وضعیت آب مناطق شرقی هرمزگان طی روزهای اخیر خبرساز شد و در اینمیان شاهد برخی تناقضگوییها از سوی مسئولان مربوط درخصوص وضعیت آب شهرستانهای شرقی هرمزگان بوده ایم.خبرسازی مشکل آب شرق هرمزگان از سرنگونی یک دستگاه وانت در شهرستان بشاگرد آغاز شد، طوری که ۲۰ نفر از اهالی روستای بم بارک بخش گوهران بشاگرد برای تهیه آب شرب مورد نیاز خود به وسیله یک دستگاه وانت به سوی سد تنگه سهران در پنج کیلومتری این روستا حرکت میکنند و در راه بازگشت به علت ترکیدگی لاستیک وانت روانه بیمارستان میشوند.خوشبختانه در این حادثه هیچ کس جان خود را از دست نداد اما این حادثه نشان داد که اهالی روستای ۷۳ خانواری بم بارک بخش گوهران بشاگرد که روستای آنها در چند کیلومتری سد تنگه سهران با حجم آبگیری۴۰میلیون مترمکعب واقع شده به شدت نیازمند آب آشامیدنی سالم هستند،
مشکلی که مردم دیگر روستاهای این منطقه همچون کارگنجی، دستگرد، درگاز و گوروی نیز از آن رنج میبرند.این درحالی است که عبدالحمیدحمزهپور مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب روستایی هرمزگان اعلام کرد، تمامی مصوبات سفر استاندار هرمزگان به شهرستان بشاگرد در بخش آب روستایی اجرایی شده و برخی اقدامات انجام شده از جمله لولهگذاریها و آبرسانی با تانکر را تشریح کرد.
از طرف دیگر رضا ملانسب فرماندار بشاگرد نیز با اشاره به افزایش ۵۶ درصدی اعتبارات شهرستان بشاگرد در سال جاری اعلام کرده، در استان هرمزگان پس از بندرعباس بیشترین اعتبارات به شهرستان بشاگرد اختصاص پیدا کرده است.با این وجود میتوان به این نتیجه رسید که مصوبات آب روستایی در بشاگرد به طور کامل اجرایی نشده و با اعتباراتی که امسال به این شهرستان اختصاص یافته میتوان به اجرایی شدن آنها امیدوار بود تا در آینده شاهد دسترسی مردم تمامی روستاهای این منطقه به آب آشامیدنی سالم باشیم.
طغیان هپاتیت آ در شرق هرمزگان به علت آلودگی آب
اما خبرسازی مشکلات آب شرق هرمزگان در هفته اخیر به این مسئله ختم نشد و اظهارات محمود حسین پور معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان نشان داد که وضعیت کلرزنی آب روستاهای این مناطق نیز چندان مناسب نیست و آب آلوده موجب طغیان بیماری هپاتیت آ در برخی روستاهای شرق هرمزگان شده بود.
وی با اشاره به ابتلای ۶۵ نفر به بیماری هپاتیتآ در مناطق روستایی شهرستانهای جاسک، میناب و بشاگرد و در شرق هرمزگان، علت اصلی این بیماری را آلودگی آب براثر عدم توجه کافی به کلرزنی آب و همچنین شکستگی لولههای انتقال آب اعلام کرد.حسین پور از شیوع بیشتر بیماری هپاتیت آ در شرق هرمزگان ابراز نگرانی کرد و همچنین در خصوص شیوع بیماری وبا بر اثر مصرف آب آلوده نیز هشدار داد.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان به شرکت آب و فاضلاب روستایی هرمزگان توصیه کرد کلرزنی آب را با دقت بیشتری انجام دهد تا آب سالم و استاندارد به دست مردم برسد.اما مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب روستایی هرمزگان به شدت نسبت به این اظهارات واکنش نشان داد و گفت: آب آشامیدنی شرق هرمزگان مشکلی ندارد.
عبدالحمید حمزه پور با بیان اینکه کلرزنی و گندزدایی آب روستاها به طور مستمر انجام میشود، تاکید کرد: ادعای معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان مبنی بر آلودگی منابع آب بر اثرعدم توجه به میزان کلرزنی کاملا بی اساس است. وی تصریح کرد: بیماری هپاتیتAتنها از طریق آب قابلیت سرایت را نداشته بلکه میتواند ازطریق غذا، تماس و موارد دیگر نیز سرایت کند، بنابراین با توجه به آمار موجود و تعداد مبتلایان به این بیماری که در مقیاس با تعداد مشترکین روستاهای منطقه شرق استان درحد بسیاربسیار کم است و آب نمیتواند علت بیماری هپاتیتآ باشد زیرا درصورت انتشار این بیماری از طریق آب باید هماکنون تعداد زیادی از مصرف کنندگان آب شرب در روستاهای مورد نظر مبتلا میشدند. بنابراین باید منشا این آلودگیها و انتشار آن را در موارد دیگر از جمله غذای نامناسب، اتباع بیگانه و پایین بودن سطح بهداشت عمومی به دلیل آموزشهای کم جست وجو کرد.
کلمه – مریم شربتدار قدس *
بسمه تعالی
در بحبوحۀ اتفاقات تلخ خرداد ۸۸ و همزمان با دستگیری ها و فشارهای وارده بر عزیزان زندانی و خانواده هایشان، آنچه بیش از هر چیزی حس می شد، نیاز شدید ما آسیب دیدگان آن قضایا به رساندن فریاد تظلم خواهی و فجایعی بود که بتوانیم در مقابل وارونه نمایی ها و اکاذیب منتشره از سوی رسانه های معلوم الحال و دولتی، به افشای حقایق پرداخته و از بدیهی ترین حقوق از دست رفته مان، سخن گوییم.
در آن زمان خانواده های بی پناه و ستمدیده، دروغ ها را می شنیدند و تریبونی برای دفاع نمی یافتند تا آنکه با وجود تنگناهای مختلف، رسانه هایی خودجوش شروع به شکل گیری کرد و در این میان “کلمه” نیز همراه و همگام با مردم مظلوم، سعی در رساندن اخبار صحیح و رویدادهایی داشت که در صورت مکتوم ماندن می توانست تبدیل به فاجعه ای عظیم تر شود.
زیبا بود لحظه هایی که روزنامه های تک برگی با لوگوی آشنای کلمه توجهم را در متروها، کیوسک های تلفن و یا در پیاده روها و نیمکت های عمومی جلب می کرد و دلگرمی از اینکه پشتوانه ای از بطن مردم در کنارمان در همین حوالی نه چندان دور نظاره مان می کنند.
نمی دانم دلسوزانی که با تلاش خود به این مهم مشغول اند، در کدام نقطه از خاک وسیع خدا و با چه امکاناتی، بدون هیچ گونه انتظار و چشمداشت، اینچنین گمنام، فریاد حلقوم های خاموش از بغض های فروخورده شدند و با چه مخاطراتی روبهرو هستند، اما آنچه یقین دارم این است که برایم مصداق همان حق طلبانی هستند که بنا بر آموزه های دینی ما، با شنیدن ناله ها و مشکلات مظلومان، خواب را بر خود حرام کرده و از لذات زندگی چشم پوشیده اند تا شاید آنان که هنوز امیدی به بازگشتشان است، با آگاهی از این اخبار به عدالت بازگردند.
اکنون حدود سه سال از ولادتش می گذرد اما تاریخی مطول از همه رنج ها و دردهایی است که بر زندانیان بی گناه سیاسی و خانواده های بی پناهشان رفته است.
من به عنوان یکی از قربانیان حوادث پس از ۲۲ خرداد ۸۸، بودن و رشد هر روزه ی این رسانه سبز را تبریک گفته و برای دست اندرکاران دلسوزش آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. به امید روزی که صلح و آشتی، سایۀ زیبای خود را بر عرصۀ گیتی افکنده و در هیچ جا شاهد به بند کشیدن اندیشه نبوده و زندان ها خالی از زندانی سیاسی باشد.
و به امید روزی که در کنار یکدیگر در جوار میر سبزمان و بانوی همیشه همراهش، سالگردی دیگر از حضور بی دریغ تان را شادباش گوییم.
* همسر فیض الله عرب سرخی، زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین
کیانوش رستمی نخستین مدال کاروان را ایران به دست آورد.
به گزارش ایسنا، وزنه بردار دستهی ۸۵ کیلوگرم ایران که در رقابتهای یکضرب با رکورد ۱۷۱ کیلوگرم پنجم شده بود، در حرکت دوضرب خوش درخشید و با مهار وزنه ۲۰۹ کیلوگرم به نشان برنز رسید
رستمی که برای رسیدن به نشان طلا باید ۷ کیلوگرم عقبماندگی یکضرب را جبران میکرد، کار چندان سختی پیش رو نداشت چرا که وزنه بردار چینی همان ابتدای کار سه بار وزنهی ۲۰۵ کیلوگرمی را انداخت تا مقام اولی او در یکضرب سودی نداشته باشد.
رستمی در یکضرب کارش را با وزنه ۲۰۹ شروع کرد و با وجود مکث زیادی که داشت به راحتی آن را بالای سر برد و با همین وزنه بالاتر از سایرین قرار گرفت. اما در ادامه وزنهبردار روس وزنهی ۲۱۰ کیلوگرمی را بالای سر برد. حریف لهستانی هم ۲۱۱ را مهار کرد.
رستمی در حرکت دوم وزنه ۲۱۴ کیلوگرمی را انتخاب کرد، وزنهای که پیش از این به راحتی آن را بالای سر بردهبود و میتوانست با تکرار آن به دلیل وزن بدن کمتر طلایی شود، اما در حرکت سوم نیز ناموفق بود و در پایان با مجموع ۳۸۰ کیلوگرم و با ۵ کیلوگرم اختلاف به نشان برنز رسید.
پیش از وی، سهراب مرادی در همان حرکات یکضرب، ۳ بار در مهار وزنه ۱۶۶ کیلویی رقابتها ناکام ماند و از دور رقابتها کنار رفت. وی که از مصدومیت کشاله پا رنج می برد، در سال ۲۰۱۲ و در رقابتهای قهرمانی آسیا کره جنوبی با رکورد مجموع ۳۸۸ کیلوگرم (۱۷۲ در یکضرب و ۲۱۶ کیلوگرم) قهرمان شده بود.
دیگر نتایج امروز
امروز همچنین روئینگ سوار المپیکی ایران با قرار گرفتن در رده بیست و دوم به کار خود در المپیک لندن پایان داد. محسن شادی که به فینال رقابتها راه یافته بود برای ایستادن در یکی از ردههای نوزدهم تا بیست و چهارم با حریفان رقابت کرد و در پایان با ثبت زمان ۷:۳۱:۴۲ در گروه خود چهارم شد و در مجموع در ردهی ۲۲ ایستاد. در گروه وی شش پاروزن حضور داشتند که قایقران آمریکایی شروع نکرد و شادی توانست تنها زودتر از قایقران شیلیایی از خط پایان عبور کند. شادی در المپیک پکن در ردهی ۲۵ قرار گرفته بود، اما رکوردهای بهتری ثبت کرده بود.
مرحله مقدماتی رقابتهای پرتاب وزنه المپیک در رشته دوومیدانی نیز با رقابت ۴۰ پرتابگر در دو گروه A و B آغاز شد و امین نیکفر از ایران با رکورد ۱۸ متر و ۶۲ سانتی متر نتوانست فینالیست شود. طبق آیین نامهی رقابتها، هر ورزشکاری که در یکی از سه پرتاب مرحله مقدماتی موفق به ثبت رکورد ۲۰ متر و ۶۵ سانتی متر شود، جواز حضور در مرحلهی بعد را پیدا میکند. در صورتی که کمتر از ۱۲ نفر موفق به رسیدن به این رکورد شوند، بهترین رکوردها راهی فینال خواهند شد.
نیکفر در حالی حدنصاب ۱۸ متر و ۶۲ سانتی متر را در پرتاب اول ثبت کرد که رکورد شخصیاش ۲۰ متر و ۵ سانتی متر بود. وی در پرتابهای دوم و سوم خطا کرد تا با همین رکورد به کارش پایان دهد. در فینال رقابتها نیز ۱۲ پرتابگر، هر یک سه پرتاب انجام خواهد داد. هشت نفر برتر سه پرتاب اضافی نیز خواهند داشت. ملی پوش پرتاپ وزنه ایران در بازیهای المپیک لندن پس از اینکه پرتاب ۱۸ متر ۶۲ سانتیمتری را در حرکت اول به ثبت رساند، در پرتاپ بعدی خود خطا کرد و در رده ۳۳ مقدماتی قرار گرفت.
کاوه موسوی دومین دو و میدانی کار کشورمان پس از امین نیکفر بود که امروز رقابت خود با حریفان را آغاز کرد و حذف شد. وی که در ماده پرتاب چکش شرکت کرده در دور مقدماتی باید پرتابی بیش از ۷۸ متر انجام می داد تا در جمع ۱۲ نفر برتر قرار میگرفت و راهی فینال شود. موسوی در اولین پرتاب خود رکورد ۶۷ متر و ۲۵ سانتی متر را ثبت و در پرتاب دوم چکش را به طول ۷۱ متر و ۴۲ سانتی پرتاب کرد. وی در پرتاب سوم خود نیز وزنه را ۷۲ متر و ۷۰ سانتی متر پرتاب کرد و به دلیل پایین بودن رکوردش از رسیدن به فینال بازماند.
در جریان آتش سوزی عصر امروز در لوله تامین خوراک برای یکی از واحدهای پتروشیمی بندر امام دست کم ۳ نفر کشته و ۱۵ نفر زخمی شدند که حال ۹ تن از آنها وخیم است و سوختگی بالای ۸۰ درصد دارند.
این در حالی است که خبر آنلاین آمار زخمی ها را تا ۷۰ نفر بالا برده و نوشته است: براساس آخرین اطلاعات به دست آمده در حال حاضر در یکی از بیمارستان های اهواز ۷۰ تن از کارکنان این پتروشیمی تحت مداوا قرار گرفته اندو حال تعدادی از آنها وخیم اعلام شده است. درعین حال گفته می شود این آتش سوزی باعث به آتش کشیده شدن ۴ خودروی آتش نشانی شده است.
فرماندار ماهشهر در اولین گفت و گوی خود در این باره، آمار کشته ها را یک نفر و زخمی ها را ۱۶ نفر اعلام کرده و در عین حال گفته بود حال چهار تن از آنها وخیم است و احتمالا به آمار کشته اضافه خواهند شد!
اما ساعتی قبل غلامرضا معصومی، رییس اورژانس کشور، آمار کشته ها را ۱۵ مصدوم و سه کشته اعلام کرد و افزود: از ۱۵ مصدوم این حادثه ۹ مورد سوختگی بالای ۸۰ درصد دارند. وی از مهار آتش سوزی خبر داد و گفت: همگی مصدومان از بیمارستان ممکو نفت به بیمارستان طالقانی اهواز منتقل شدهاند که بر اساس آخرین گزارش دریافتی، مصدومان این حادثه از لحاظ جسمانی در وضعیت مناسبی نیستند.
به گفته منوچهر حیاتی، فرماندار ماهشهر، این آتش سوزی بر اثر نشت گاز در خطوط تامین خوراک برای یکی از واحدهای پتروشیمی صورت گرفته که متاسفانه تلفات انسانی نیز به دنبال داشته است.
وی در گفت و گو با فارس از مهار آتش سوزی خبر داد و گفت: در حال حاضر هیچ خللی در فعالیت پتروشیمی بندر امام به عنوان قدیمیترین پتروشیمی کشور ایجاد نشده است. وی اعلام جزئیات کاملتر علل این حادثه را به بررسی کارشناسان موکول کرد.
قدرت الله نصیری از مسئولان شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران هم در گفت و گو با مهر با تائید اتش سوزی در یکی از واحدهای فرآیندی مجتمع پتروشیمی بندر امام، گفت: کمیته بحران در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی (بندر ماهشهر) برای بررسی دلایل این اتفاق تشکیل شده است.
پتروشیمی بندرامام یکی از مجتمعهای پتروشیمی واقع در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی است. محصولات تولیدی این مجتمع شامل اتان، پروپان، بوتان، پنتان، اتیلن، بنزین پیرولیز، نفت کوره، بنزن، زایلنها، رافینت، آروماتیکهای سنگین و پارازایلین است و با داشتن ظرفیت بالای تولید، نخستین تولیدکننده محصولات پتروشیمی ایران است.
این مجتمع دارای ۳ شرکت تولیدی فرآورش بندرامام، کیمیا بندرامام و بسپاران بندرامام است که در این میان فرآورش موفق شد سال گذشته نزدیک به ۴ میلیون تن محصول تولید کند.
سابقه حوادث پتروشیمی بندر امام
از سال ۸۹ تا کنون این سومین حادثه ای است که در پتروشیمی بندرامام به وقوع می پیوندد.
اواسط خرداد ماه سال گذشته از پتروشیمی بندرامام خبر رسید که دو نفر از کارکنان این مجتمع بر اثر گازگرفتگی در یکی از سیلوهای واحد پلی اتیلن سنگین این مجتمع جان خود را از دست داده اند.
بهمن ماه سال ۸۹ نیز یک حادثه دیگر در پتروشیمی بندرامام به وقوع پیوست که منجر به کشته شدن یکی از کارکنان این شرکت و مصدوم شدن ۱۱ تن از آنان شد. این حادثه آتشسوزی در واحد NF 2 که در حال تعمیرات اساسی بوده رخ داده است. براساس گزارش ها در آن زمان، ابعاد آتشسوزی گستره نبود اما به دلیل تجمع نیروی انسانی در هنگام بروز حادثه منجر به کشته شدن یک نفر و مصدومیت ۱۱ نفر دیگر شد.
براساس اظهارات مسوولان نفتی و کارشناسان انرژی دلیل اصلی این حوادث را باید در بها ندادن به قوانین HSE جستجو کرد. در این بین با گذری بر علت این آتش سوزی ها رعایت نکردن موارد ایمنی و بها ندادن به قانون HSE در این صنعت بالاخص در میان بخش خصوصی فعال در این صنعت کاملا مشهود است.
این در حالی است که براساس اصل ۴۴ قانون اساسی خصوصی سازی در کشور به شدت سرعت گرفته است به طوریکه در شرایط فعلی اکثر مجتمع های پتروشیمی به بخش خصوصی واگذار شده و بزودی نیز قرار است این شرکت تنها در نقش مدیریتی عمل کند و تمام پتروشیمی ها در قالب هلدینگ به بخش خصوصی واگذار شود.این تصمیم ها در شرایطی گرفته شده که بخش خصوصی هیچگونه شناختی بر مسایل امنیتی ندارد و قوانین HSE نیز به طور جدی در مجتمع هایی که به تازگی در اختیار بخش خصوصی قرار گرفته است لحاظ نمی شود.
کلمه – حسین زمان:
امروز اساسی ترین نیاز جامعه ما آگاهی است و آگاهی. در فضای متشنجی که دوستانمان یا محکوم به سکوت اند و یا بین ما و ایشان جدایی انداخته اند، اندیشمندان و رجل سیاسی و اجتماعی مورد اعتمادمان به دلایل مختلف آزادی عمل ندارند و در مقابل، دشمنان به انواع ابزار مکر و حیله و نیرنگ مجهز شده اند، بایستی هوشیار بود و آگاهانه گام برداشت.
نقش رسانه ها و مطبوعات در چنین شرایطی بسیار حیاتی است، ولی متاسفانه رسانه ها نیز در قبضه قدرت مداران قرار دارند و فرصت برای ابراز عقاید به طور عادلانه وجود ندارد.
در این آشفته بازار اطلاع رسانی و در این فضای آلوده ای که نمی توان به راحتی به حرفها و اقوال و اخبار اعتماد کرد، دسترسی به یک رسانه خبری قابل اطمینان که بر مبنای واقعیت های موجود و بدون جوسازی های متداول به اطلاع رسانی مشغول باشد، کار بسیار ساده ای نیست.
سایت خبری کلمه به ویژه روزنامه تک برگی آن از جمله منابع خبری اینترنتی هستند که با کوشش و تلاش و جدیت بسیار بالا از ابتدای شکل گیری به اطلاع رسانی مشغول بوده اند و از نظر اینجانب، کلمه، قابل اطمینان ترین و صادق ترین سایت خبری است که در امر مقدس آگاهی بخشی فعال بوده است.
کلمه – گروه کارگری: با گسترده شدن فقر و بحران های اقتصادی در کشور و تعطیلی کارخانجات و شکل گیری اعتصابات و اعتراض های کارگری، فشار های امنیتی بر فعالین کارگری و سندیکایی در حال افزایش است. چندی پیش، محمد مهدی اسماعیلی، معاون سیاسی استاندار اصفهان از تشکیل کمیسیون کارگری برای کنترل متمرکز مسائل کارگری خبر داده بود. وی در مصاحبه ای با ایرنا از الزام وحدت و هماهنگی بین دستگاه های مختلف در مواجه با مسائل کارگری سخن گفته بود. در خوزستان نیز اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه بارها در ماه های اخیر توسط ماموران امنیتی احضار شدند و از آنها درخواست شده است که سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه را منحل اعلام کنند.
آغاز بحران در کارخانه نیشکر هفت تپه
بعد از تفسیر یکجانبه رهبری از اصل ۴۴ و صدور ابلاغیه ای در این مورد، روند اختصاصی سازی صنایع ملی و دولتی و واگذاری آنها به نیروهای نزدیک به حاکمیت تسریع بیشتری یافت. طاعون اختصاصی سازی در سال ۱۳۸۶ بر پیکره کارخانه نیشکر هفتتپه افتاد. در گذشته این کارخانه دارای ده هزار کارگر و کارمند بود اما با اخراج تدریجی کارگران این میزان به حدود ۳۷۰۰ کارگر در سالهای اخیر تنزل یافته است.
آغاز اختصاصی سازی در این کارخانه با معوقه شدن حقوق کارگران همراه بود و این امر باعث شکل گیری اعتراضات و اعتصابات گسترده کارگری شده بود. در بیست و یکم خرداد سال ۸۷ کارگران مقابل فرمانداری شوش دست به تظاهرات زدند و در بیستوهشتم خرداد همان سال جاده اندیمشک – اهواز را مسدود کردند. کارگران همچنین رئیس حراست را از کارخانه بیرون کردند و چندین مدیر عوض شد تا اینکه بالاخره روند اختصاصی سازی به تعویق افتاد و مدیریت جدید کارخانه حقوق معوقهی کارگران را با دو سه ماه تاخیر پرداخت کرد.
احیاء سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه ابتدا در سال ۱۳۵۳ تأسیس شده بود. بعد از انقلاب این تشکل مستقل کارگری منجل و به جای آن شورای اسلامی کار نشانده شد. با شروع اختصاصی سازی بعد از ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، وقتی که کارگران با ناتوانی “شورای اسلامی کار” این کارخانه در استیفای حقوق شان و حفاظت از کیان کارخانه مواجه شدند، تصمیم گرفتند که سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفته تپه را دوباره احیاء کنند. این تصمیم کارگران با استناد به اصل ۲۶ قانون اساسی، که داشتن تشکل های کارگری را حق همه کارگران می شمارد، و مقاوله نامههای ۹۸ و ۸۷ سازمان جهانی کار که ایران متعهد به انجام دادن آنهاست، اتخاذ شده بود.
کارگران این کارخانه در آبانماه ۱۳۸۶ در نامهای به مدیر کل کار استان خوزستان، درخواستشان را مبنی بر بازگشایی سندیکا اعلام کردند. مسولین از همان ابتدا با خواست کارگران مبنی بر تشکیل سندیکا برخوردی امنیتی داشتند و بررسی درخواستشان از اداره کار استان به شورای تأمین استان منتقل شد. با وجود همه این ممانعت ها و مخالفت ها، در تاریخ هفتم آبان ماه سال ۸۷ سندیکای کارگران هفتتپه با رأیگیری عمومی کارگران اعلام موجودیت کرد.
سرکوب فعالان کارگری با شروع کار سندیکا
بلافاصله بعد از اعلام موجدیت سندیکا، فشار نیروهای امنیتی بر اعضای هیات مدیره دو چندان شد و آنها بارها دستگیر شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. اعضای هیأت مدیرهی سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه در تاریخ ۲۹ بهمن و ۵ اسفند ۸۷ در دادگاه انقلاب دزفول به اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه شدند. دادگاه برای تمامی اعضای هیات مدیره یک سال حکم زندان صادر کرده و آنها را به مدت سه سال از حضور در تمامی فعالیتها و انتخابات صنفی کارگران محروم کرده بود.
علی نجاتی رئیس هیات مدیره ی این سندیکا با وجود بیماری حاد قلبی دوران محکومیتش را در زندان طی می کند. تا کنون چندین اتحادیه بین الملی کارگری او از سازمان بین الملی کار خواسته اند که برای آزادی وی مداخله کند. در تیر ماه گذشته همزمان با شروع اجلاس جهانی کار، که نمایندگان دولت ایران نیز در ان حضور داشتند، این کارگر زندانی نامه ای به شرکت کنندگان در اجلاس جهانی کار نگاشت.
نامه علی نجاتی به اجلاس جهانی کار
وی در بخشی از این نامه نوشت: من، على نجاتى کارگر کارخانه ى نیشکر هفت تپه در ایران هستم. بیش از ۲۴ سال سابقه ى کارى دارم. من و دیگر کارگران در حدود سه سال پیش خواستار پرداخت حقوق معوقه ى خود شدیم. حقوق هایى که گاه تا ۶ ماه به تعویق مى افتاد. ما کارگران هفت تپه تشکل خود یعنى سندیکاى کارگران هفت تپه را ایجاد کردیم. اکثریت کارگران در انتخابات شرکت کردند و ۹ نماینده انتخاب کردند. با این نمایندگان چندین بار برخورد هاى امنیتى انجام گرفت. یک بار من و ۴ تن دیگر از همکارانم را به مدت ۶ ماه زندانى کردند.
وی ادامه داد: اتهام ما تبلیغ علیه نظام بود. حال آنکه ما فقط گفته بودیم دستمزدمان را بپردازید. جرم ما این بود که کارگران، ما را به عنوان نمایندگان خود انتخاب کرده بودند. سه سال است که بنده را از کار اخراج کرده اند و خانواده ام در بدترین شرایط اقتصادى و روحى روزگار میگذرانند. همچنین دیگر همکارانم و نمایندگان کارگران به نام هاى جلیل احمدی، فریدون نیکوفرد، محمد حیدرى مهر، رضا رخشان و قربان علیپور از کار اخراج شده و زندانى شدند. علاوه بر ۶ ماه حبس، بار دیگر با همان اتهام تکرارى به من یک سال حکم زندان دادند. و من اکنون بیش از ۷ ماه است که باز هم در زندان شهر دزفول محبوس شده ام. من یک بار دچار سکته ى قلبى شده ام و در تهران به هزینه ى خودم تحت عمل جراحى قرار گرفتم.
نجاتی در بخش دیگری از این نامه، حاضران در اجلاس جهانی کار را مورد سوال قرار داد و نوشت: آیا دولت ایران همیشه اعلام نمی کند که به مقاوله نامه هاى ۹۸ و ۸۷ سازمان جهانى کار پایبند است؟ آیا کارگران نباید از این حق بدیهى خود استفاده کنند که تشکل مستقل از دولت و کارفرما ایجاد کنند؟ علت چیست که از دولت ایران در اینباره سوالى نمی شود؟ آیا کارگران در هر جا و از جمله شرکت کنندگان در اجلاس، از این فشار بر کارگران در ایران بى خبر هستند؟ آیا ایجاد تشکل کارگرى جرم است؟ شاید براى بسیارى کاملا معلوم باشد که نقش واقعى و عملى سازمان جهانى کار براى حمایت از کارگران چیست. من پاسخ این سوال را به خود شرکت کنندگان در اجلاس واگذار می کنم.
حمایت بین المللی از علی نجاتی و فعالان کارگری در ایران
در همین زمینه فدراسیون جهانی کارگران صنایع کشاورزی، خدماتی و غذایی با انتشار بیانیهای نسبت به فشار نیروهای امنیتی بر اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه برای انحلال این تشکل کارگری اعتراض کرده است.
پیش از این هم دو اتحادیه بین المللی کارگری (فدراسیون بین المللی کارگران صنایع غذایی، کشاورزی و خدماتی و کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری) در نامه ای به دبیر کل سازمان بین المللی کار، آی ال او، خواستار مداخله این نهاد وابسته به سازمان ملل متحد برای آزادی فوری و بدون قید و شرط علی نجاتی، از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، شده بودند.
اکنون پیتر رازمن، مسئول بخش ارتباطات فدراسیون جهانی کارگران صنایع کشاورزی، خدماتی و غذایی، با اشاره به این که فشار بر تشکلهای کارگری در ایران موضوع جدیدی نیست، به رادیو فردا گفت: این موج جدیدی است که علیه این تشکلها آغاز شده است. ما همراه با اتحادیههای دیگر کارگری در جهان مانند فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل و کنفدراسیون بین المللی اتحادیههای کارگری از تمام توان خود برای فشار وارد آوردن بر مقامهای ایرانی استفاده خواهیم کرد تا از تلاش برای انحلال تشکل های کارگری دست بردارند.
این بیانیه ضمن اعتراض به سرکوب فعالان کارگران و ادامه بازداشت علی نجاتی، از مدافعان حقوق کارگر خواسته است تا آنها را در رساندن صدای این اعتراض به مسئولین ایرانی همراهی کنند. متن کامل این بیانیه که توسط گروه کارگری کلمه ترجمه شده، به شرح زیر است:
دور جدید فشارهای امنیتی بر اتحادیه عضو ای یو اف در ایران
۲۶ جولای ۲۰۱۲
رهبران سندیکای مستقل کارگران نیشکر هفت تپه در ایران که عضو ای یو اف است، در راستای تشدید فشارهای جدید حکومت بر فعالان صنفی و سندیکایی مورد هدف فشارهای امنیتی مجدد قرار گرفته اند. در طیّ دو ماه گذشته، از طرف ماموران امنیتی با اعضأ شورای جمعی رهبری این سندیکا به کرات تماس گرفته شده و تحت فشار قرار گرفته شده اند که سازمان خود را ملغی کرده و نامهای در ردّ فعالیتهای سندیکا امضا کنند تا بتوانند به این ترتیب به پستهای قبلی خود باز گردند. رئیس سابق این سندیکا، علی نجاتی، که دوره محکومیت یک ساله زندان خود را در ماه نوامبر گذشته آغاز کرد و هماکنون به دلیل عمل جراحی قلب در مرخصی استعلاجی به سر میبرد، علیرغم شرایط حاد سلامتی اش که مورد تاکید پزشکان معالج او نیز بوده، مورد تهدید قرار گرفته است که بلافاصله به زندان دزفول باز گردانده خواهد شد. پیش از شروع این دوره محکومیت زندان که ماه نوامبر گذشته آغاز شد، علی نجاتی قبلا هم به خاطر اتهامات مشابه به مدت ۶ ماه زندانی شد که طیِ آن مدت از شغل خود با ۲۵ سال سابقه کار اخراج شد. برخی از رهبران کارگری هفت تپه که قبلا زندانی شده و دوره محکومیت خود را سپری کرده بودند، پس از پایان دوره محکومیت با امتیازاتی کمتر و با قراردادهای موقت در هفت تپه مجددن استخدام شدند که آنها را به لحاظ قانونی در معرض اخراج آنی قرار می داد.
این سندیکا در ماه ژوئن ۲۰۰۸ میلادی متعاقب یک اعتصاب ۴۲ روزه در جهت مطالبات حقوق های معوقه طولانی مدت تاسیس شد. از زمان تاسیس این سندیکا تا کنون، رهبران و فعالان کارگری اش به کرّات مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به حبس کشیده شدند، و کارگران کارخانه ی بزرگ کشت و تصفیه نیشکر به کرّات مجبور شدند که به اعتصاب و فعالیتهای اعتراضی دیگر متوسل شوند تا به شرایط نابسمان کارشان اعتراض کنند و بتوانند حقوق معوقه هنگفت خود را طلب نمایند.
در ایران سایر اتحادیههای صنفی و تشکل های حقوق کارگری نیز از فشارهای مشابه ای خبر می دهند که از ناحیه ماموران امنیتی بر آنها وارد می شود. این مدافعان حقوق کارگری نیازمند حمایت و همدلی بینالمللی هستند. درصورتی که خواهان لغو بدون شرط تمام اتهامات علیه علی نجاتی و خواهان مداوای کامل وی هستید و همچنین خواستار آزادی فعالیت های صنفی به دور از هرگونه تعقیب و فشار برای تمامی اعضاء اتحادیه و رهبران ان هستید، به منظور رساندن درخواست خود به ارگان های مسئول ایرانی اینجا را کلیک کنید. لطفا توجه کنید که بعضی از پیامها ممکن است بدون آنکه به مقصد برسد به شما برگردانده شود. ناامید نشوید! در ایران بار اضافی سرورها شرایط متداولی است، و متصدیان امور گاهی میل های خود را مسدود می کنند تا گوشهای خود را نسبت به نظر و افکار عمومی ببندند، اما بعضی پیامها به مقصد میرسد، که نشانگر این باشد که فعالان حقوق کارگری که مورد تعارض حکومت قرار گرفته اند از حمایت بینالمللی برخوردار هستند.
کلمه – حسین ناصری نیا:
وقتی قرار شد به بهانه دویستمین شماره ی روزنامه تک برگی کلمه چیزی بنویسم، نمی دانستم از کجا و چه و چگونه بنویسم. هرچه فکر کردم جمله ها به انتها نرسیدند و واژه ها همراهی ام نکردند. گفتم بهتر که یادداشتم را در قالب نامه ای خطاب به شما بنویسم تا نطقم باز شود و قید و بند کلمات و ملاحظات مانع از قلمی کردن آنچه در فکر دارم، نشود.
میرحسین عزیز!
نمی دانم از کجای این چهار سال بگویم، یا حتی از کجای این سی سال. از این سالهای همدلی و آن سالهای همراهی چگونه باید نوشت، من نمی دانم. شرح این روزها و ماهها و سالهای هجران و حرمان دوران را به کدام صندوقخانه دل باید سپرد، الله اعلم! اما با رفیقان که کارها نباید اینقدر دشوار باشد.
کاش لااقل می دانستم الان کجایی و در چه حالی، تا بدانم چطور بنویسم. گفته اند در خانه ای و ممنوع الخروج! بهتر بود البته به جای توصیف منع شما از خروج از منزل، وصف حال این طرف را می گفتند که محروم از حضور شده؛ حضور شما. حضور شما در کنار ما. مایی که سی سال با هم همراه بودیم. با هم انقلاب کردیم، با هم از وجب وجب خاک کشور دفاع کردیم، با هم سکوت کردیم و خون دل خوردیم و چهار سال قبل هم با هم به صحنه برگشتیم. ما و شما البته بودیم، هر یک به نوعی و در گوشه ای و مشغول به کاری برای ایمان و میهن مان. اما …
اما چهار سال قبل کارد به استخوان شما رسید. همان کاردی که امروز به استخوان آحاد ملت و یکایک مردم رسیده. داشت می رسید که شما دیدی اش، برقش چشم شما را گرفت و زودتر از آنکه همه بفهمند و حس کنندش، از آن گفتی. این چهار سال باید می گذشت تا همه می فهمیدند و ما هم عمیق تر از سطح تبلیغات و انتخابات درک می کردیم که شما چه آینده ای را از پیش می دیدی و از آن می گفتی و حالا کم و بیش همه با پوست و گوشت، تلخی و دردناکی اش را احساس می کنیم. حالا شما در زندان کوچه ی اختری، و ما؟! نمی توان به روال کودکی ها گفت و نوشت ملالی نیست جز دوری شما؛ ملال زیاد است و چه زیاد؛ و البته بدتر از همه همان دوری شما که امروز این جمله را در خلوت ها و محافل، ورد زبان خیلی از کسان و حتی دشمنان شما کرده: اگر میرحسین بود …
ذهنم از قلمم عجول تر است و نمی گذارد راحت بنویسم. بگذار از مولایمان علی(ع) بیاموزم – یا در واقع کپی برداری کنم – که چطور احساسم را در ظرف کلام بریزم. این آدرسش، اگر آن نامردمان هنوز از کتابخانه محرومت نکرده اند: نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱٫ کان لی فی ما مضی اخ فی الله، و کان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه … بله آقای مهندس! ما هم روزگاری برادری داشتیم، همراهی که از همراهی ما ابایی نداشت، انقلاب که شد از مردم بود، جنگ که بود نخست وزیر شد اما باز بین مردم بود، از قدرت کنار کشید و باز با مردم و چون مردم ماند، و ماند و ماند تا غصه ی مردم نگذاشت به خانه نشینی ادامه دهد؛ آمد و ایستاد و تا حالا همچنان است که بود.
جناب آقای موسوی! ما همراهان شماییم، در واقع همراهان یکدیگریم؛ قرارمان این است که اینگونه باشیم و بمانیم: همراهان مردم و دلسوزان کشور. تعارف نبود و نیست که می گفتید و می گوییم کسی نه رهبر است، نه پیشرو و نه فصل الخطاب. مگر کم شد که خود شما در این سه سال چیزهایی را به خاطر خرد جمعی بپذیری؟ مگر کم شد که نتیجه ی همفکری را بر نظر شخصی ات مقدم بداری؟ شما نه بت پرست بودی و نه مطلق انگار و نه جزم اندیش و نه متصلب. دیگران ندانند، ما که می دانیم حتی امام محبوب شما و ما هم خط قرمز شما نبود و اگر سوء استفاده چیان را در کمین نمی دیدی حتی از نقد و بررسی آزادانه و منطقی عملکرد ایشان هم ابایی نداشتی. ما که می دانیم شما آنقدر دلسوز کشور و انقلاب هستی که حتی اگر همین امروز هم رهبری بخواهد قانون شکنی را متوقف کند و مسیر حکومت را به سمت صحیح بچرخاند، اول کسی که دستش را می فشاری و به هر شکل ممکن به کمکش می شتابی، شمایی. این حرفها هم تقدیس و حتی تقدیر از شما نیست، توصیف شما و بلکه تشریح وظیفه ی شماست.
اما می دانی ایراد شما چیست؟ شما مشرک نیستی، نخواستی مثل خیلی ها مشرک باشی. به همین تک جمله ای که بالای این سایت نقش بسته وفاداری: کلمه ی توحید! آن نکته را باور کردی و به این آیه هم پایبند ماندی که می گوید: الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان … و تو یک قالوا بلی گفتی و به جمع بزرگ مردمان تاریخ پیوستی که مصداق قالوا ربنا الله ثم استقاموا شدند. جرم تو هم جز این نیست آقای میرحسین! تو سر خم نکردی، کرنش نکردی، تعظیم و تکریم و تجلیل نکردی؛ البته اهل بی ادبی و جسارت و بدگویی و نفاق هم نبودی و نیستی و همه اینها را می دانند. جرمت همان است که حق را گفتی و بر آن ایستادگی و پافشاری کردی. به مردم وعده کردی که می ایستی، و وفا کردی. همین!
حالا حرف من با شما چیست؟ می خواهم بگویم اگر شما ایستادی و حق را با همه ی تلخی اش گفتی و به بهای ایستادن، رنج هایی را تحمل می کنی که سال ها باید بگذرد تا شرح آن را بشنویم، اگر خیلی های دیگر هم در زندان و در ایران و در بیرون همچون شما ایستاده اند، ما هم ایستاده ایم و امانتی را که از شما داشتیم، به هر شکل شده حفظ کرده ایم. بچه های کلمه کم سختی نکشیدند در این دوران، کم آسیب ندیدند و کم زخم زبان نشنیدند، اما رفیق نیمه راه نشدند و در همراهی، نامردی و بی وفایی نکردند. این امانت بر دست و روی چشم ما مانده و حفظ شده و همچنان محفوظ خواهد ماند تا روزی که راه سبز امید برقرار و رهروانش استوار بمانند.
دویستمین شماره ی روزنامه که بهانه ی این یادداشت و مطالب دیگر است، برای من یکی یادآور خاطره ی آن روزی است که اولین شماره ی روزنامه در تیتر یک سایت قرار گرفته بود و شنیدم که شما به طور خصوصی به بچه های کلمه پیغام داده ای و این تدبیر را تحسین کرده ای و تولد روزنامه ی تک برگی را تبریک گفته ای … شک ندارم که اگر امروز هم آزاد بودی، پیام می دادی و باز مردم و سبزها را تشویق می کردی به تلاش برای بسط آگاهی ها و کمک به توزیع روزنامه تک برگی و صبر و استقامت و آگاهی بخشی تا همراه کردن همه ی مردم در این راه سبز پر امید.
از شما که پنهان نیست، از خوانندگان هم پنهان نباشد، کار کلمه در این مدت مثل دوی امدادی بوده. هر کس که توانسته در برداشتن این بار به کمک دیگری آمده و نگذاشته کار بر زمین بماند. خصلت کار هم این بوده و هست که سختی ها و دشواری ها و کلا خیلی از آنچه گذشته و می گذرد، گفتنی نیست. شاید روزی که آزادی نصیب شما و مردم ایران شد، وقت بهتری برای گفتن بسیاری از حرف ها و درد دل ها باشد. اما …
* * *
تقریبا مطمئنم که زندانبانان نمی گذارند این نوشته و اینگونه نوشته ها به دست شما برسد؛ لااقل به این زودی ها. اما حتی فرض سخن گفتن با شما هم حسی را به من می دهد که نتوانم به راحتی تمامش کنم. بگذارید بخشی از یادداشتی را که چند وقت پیش برای برادرمان مصطفی تاجزاده نوشتم و منتشر نکردم، اینجا نقل کنم و آخر سر هم پیشنهاد آهنگی را می خواستم به ایشان بدهم، به شما بگویم. خدا را چه دیدی؟ شاید خواست و لااقل این پیشنهاد به دست شما هم رسید. نوشته بودم:
” … نشسته ای کنج انفرادی دوست داشتنی ات، خیره به رنجهای مردم سرزمین ات، مدام می نویسی و می نویسی و باز می نویسی. به خیالت در این نوشتن ها معجزه ای هست که کالبد بی جان ما را زندگی ببخشد و لب های خشکیده ما را تر کند. بیست ماه روزه داری تو، به جای تو، ما را خسته کرده. نمی خواهی بس کنی برادر؟ بسیجی اینقدر بی ترمز؟ بسیجی هایش پشیمان شده اند، عوض شده اند، یا بعضی حتی عوضی. تو نمی خواهی کوتاه بیایی و لااقل چند روزی ترمز بگیری؟ ما که از روی ماه تو شرم نمی کنیم، تو خودت از آن چشمانت شرم نداری؟
در خبرها آمده که چشمانت غرق خون شده است. حق دارند آن چشم ها. حق دارند که خون بگریند. قلمت که سر ایستادن ندارد، بر ناعادلان می تازد و با ناآگاهی می ستیزد. زبانت هم که اهل یأس نیست، مدام از امید می نویسی و آینده. اهل ناله هم که نیستی از این روزگار غدار. چشمه چشم هایت هم که اشک ندارد و از فرط بدی دوران، خشکیده. پس چه عجب، اگر آن چشم ها خون بگریند و دکترها را نگران کنند. مدام می گویند پزشکان نگران اند. بامرام! پزشک آن چشم ها تویی، آنها اگر خون می گریند، در مصاف اینهمه رنج یک ملت راهی جز این ندارند. تو چرا به فکر چاره نیستی؟”
بله آقای میرحسین!
اینها را برای سید مصطفی نوشته بودم و بعد شرح چند داستان را برایش گفته بودم. داستان نرگس را، نسرین را، کبودوند را و دیگران را؛ پدر و مادرهایی که هنوز متهم اند و جباران البته علاوه بر آنها، فرزندانشان را هم مجازات می کنند. اینها و حرف های دیگری را هم بهانه کرده بودم برای اینکه به او بگویم اگر امکانش را دارد، سی دی آخرین آلبوم شهرام ناظری را بگیرد و گوش کند، که ما با آن گریه ها کرده ایم. تا با هم همنوا شویم و از عارف قزوینی بشنویم شعری را که بعد از مرگ کلنل محمدتقی پسیان برای او و در واقع برای وطن سروده و تصنیفش را به تأسی از او، شهرام ناظری از عمق جان می خواند:
گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد
ناله ای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تر ندارد
گر زنیم چاک
جیب جان چه باک
مَرد و جز هلاک
هیچ چاره ی دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
این برای تاجزاده عزیز بود و امیدوارم به او هم برسد. اما برای شما، در عوض کتاب های جان بخشی که معرفی کردید، می خواهم جسارت کنم و از همان آلبوم، این آهنگ را پیشنهاد کنم. شعر فریدون مشیری و صدای ناظری. اصل کپی رایت مانع می شود از اینکه بتوانیم صدای این آواز را در سایت بگذاریم، اما متن شعرش را به همراه دعوت به شنیدن آهنگ، تقدیم به شما جناب میرحسین و همه علاقه مندان می کنم و با آن سخنم را به پایان می برم. شعری که اگر فریدون مشیری امروز زنده بود، با همین لحن پردرد و شکوه پر افسوس، برای شما می سرود؛ انگاری که جملاتی از آن برای شخص شما و حال امروز ما گفته شده:
رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر،
غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر.
زمان، هنوز همان شرمسارِ بهتزده،
زمین، هنوز همان سختجانِ لال شده،
جهان، هنوز همان دست بستۀ تقدیر!
هنوز، نفرین میبارد از در و دیوار.
هنوز، نفرت از پادشاهِ بدکردار،
هنوز، وحشت از جانیان آدمخوار،
هنوز، لعنت، بر بانیان آن تزویر.
هنوز دستِ صنوبر به استغاثه بلند،
هنوز بیدِ پریشیده سر فکنده به زیر،
هنوز همهمۀ سروها، که: «ای جلاد!
مزن! مکُش! های؟!
ای پلیدِ شریر!
چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام؟
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر!؟»
هنوز، آب، به سرخی زند که در رگِ جوی،
هنوز،
هنوز،
هنوز،
به قطره قطرۀ گلگونه، رنگ میگیرد،
از آنچه گرم چکید از رگ امیرکبیر!
نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انسان،
نه خون، که دارویِ غمهایِ مردمِ ایران!
نه خون، که جوهر سیال دانش و تدبیر.
هنوز زاریِ آب،
هنوز نالۀ باد،
هنوز گوشِ کرِ آسمان، فسونگر پیر!
هنوز منتظرانیم تا ز گرمابه،
برون خرامی، ای آفتاب عالمگیر.
«نشیمن تو نه این کنج محنتآبادست»
«تو را ز کنگرۀ عرش میزنند صفیر!»
به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند،
در این سراچۀ ماتم، پیاده، شاه، وزیر!
چون او دوباره بیاید کسی؟ محال، محال
هزار سال بمانی اگر، چه دیر! چه دیر!
کلمه-سپندمیریوسفی:
عبدالله مومنی زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین در تماسی تلفنی از زندان به پسرش حمید رضا که رتبه ۲۷۳ کنکور تجربی را کسب کرده گفت که کسب این رتبه تمامی خستگی این سه سال زندان، را از تنش بیرون کرده است.
فاطمه آدینه وند همسر عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) با بیان اینکه در حال حاضر شرایط روحی عبدالله مومنی خوب است به خبرنگار کلمه می گوید که خدا رو شکر مرتب به دندانپزشکی می فرستند و درمانش پیگیری می شود.
در نتایج دانشگاه ها اعلام شد که حمیدرضا مومنی فرزند ارشد عبدالله در کنکور تجربی موفق به کسب رتبه ۲۷۳ شده است که این موفقیت را پدر با یک جمله تبریک گفته است: “تمامی خستگی این سه سال زندان، را از تنم بیرون رفت.”
سخنگوی سازمان دانش آموختگان ادوار تحکیم وحدت نزدیک به سه سال است که در بند ۳۵۰ اوین محبوس و نزدیک دوسال است که به مرخصی نیامده است. در این سه سال خانواده او نیز تحت فشار بسیار بودند و بارها از سوی ماموران امنیتی و اطلاعاتی مورد اذیت و آزاد قرار گرفتند و حتی ۸ ماه نیز فرزندان او از ملاقات حضوری با پدر محروم بودند.
مومنی تا کنون چند بار به خاطر فعالیت های حقوق بشری اش به زندان رفته و نهایتا شب ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ در ساختمان ستاد شهروند آزاد (حامیان کروبی) که ریاست آن را بر عهده داشت بازداشت شد.
این فعال دانشجویی ماهها در سلول انفرادی زندان اوین تحت شکنجه و فشار بود و مجبور شد در دادگاههای نمایشی متهمان (دادگاه پنجم) پس از حوادث انتخابات شرکت کند و به اعتراف علیه خود بپردازد. مومنی در زندان در نامه ایی خطاب به رهبری از شکنجه ها و آزارهای زندان پرده برداشته است.
مومنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و در تاریخ ۲۳ آبان ماه ۱۳۸۸ به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد. دو سال از این حبس مربوط به دادگاه و اتهام قبلی مومنی است که به خاطر اقدام علیه امنیت ملی محکوم و به او ابلاغ شده بود. شش سال دیگر نیز به خاطر شرکت عبدالله در تجمع های اعتراضی مردم در حوادث پس از انتخابات صادر شد.
کلمه هم موفقیت حمیدرضا مومنی را به خانواده ی بزرگ زندانیان سیاسی و عبدالله مومنی تبریک می گوید.
کلمه – سید مهرداد طباطبایی:
سنگرسازان بی سنگر. این نامی بود که جهادگران سازندگی در دوران دفاع مقدس بر خود گذاشته بودند. آنها که با لودر برای دیگران سنگر می ساختند و خودشان سنگری نداشتند. حالا به همین سیاق، روزنامه ی تک برگی کلمه را هم باید روزنامه ی بی روزنامه ها نامید: صدای مردمی که کسی صدای آنها را نمی شنود، چه رسد به اینکه صدایشان را پخش کنند.
فردا روزنامه تک برگی کلمه به شماره ۲۰۰ می رسد و کلمه این توفیق را جشن می گیرد. در روزگار دشوار مطبوعات امروز و مسیر سنگلاخ وار رسانه های فعلی ایران که توقیف و تعطیلی، به یک رسم و عادت همیشگی تبدیل شده، رسیدن به شماره ۲۰۰ از اتفاقاتی است که واقعا جشن گرفتن دارد. کم نبودند مطبوعات اصلاح طلبی که در دوره اصلاحات و پس از آن به تیغ توقیف گرفتار شدند و به شماره ۲۰۰ و حتی در مواردی به شماره ۱۰۰ هم نرسیدند، یا آنکه به دلایل مختلف اقتصادی، مدیریتی و … نتوانستند به کار خود ادامه دهند و توقیف نشده متوقف شدند.
اما این افتخار برای روزنامه ی تک برگی کلمه باقی مانده که هر طور شده و با هر سختی که دست اندرکارانش به جان خریده اند، هرچند در این بین بی نظمی هایی هم داشته، اما مانده و ادامه داده و کار را متوقف نکرده است. راه آگاهی بخشی که کلمه همواره در بستر آن حرکت کرده، داستان امروز و دیروز نیست و از وقتی که اعتراض به نتایج انتخابات با تلاش برای دنیای بهتر و زیستنی دیگر همراه شد، برقرار بوده و تا وقتی اهداف بلند راه سبز به طور کامل محقق نشده باشد، ادامه خواهد داشت.
* * *
آگاهی بخشی یک راهبرد همیشگی است که چشم انداز رهایی از دیو استبداد را در برابر انظار مردم سبزاندیش و حق طلب ایران قرار می دهد. سال قبل که سال «آگاهی تا رهایی» نام گرفت، همین راهبرد و چشم انداز مدنظر بود و همچنان هست:
در واقع از روزی که شعار رسانه بودن هر شهروند ایرانی در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری مطرح شد، نیاز به آگاهی در آن نهفته بود و پس از انتخابات هم که امپراتوری دروغ و خودکامگی برای محکم کردن جای پای خود در ایران عزیز، تمام عزم خود را به کار بست، آگاهی به عنوان تنها راه رهایی بخش در برابر مردمی که می خواستند با دست خالی، کاخ فریب را برافکنند، رخ نمود. از همین رو بود که شعار «آگاهی، چشم اسفندیار خودکامگان» در دستور کار فعالان جنبش سبز قرار گرفت. به این معنا، آگاهی بخشی هنوز هم مهمترین امکان باقی مانده در اختیار مردمی است که قصد ندارند تسلیم صحنه آرایی خطرناکی شوند که در پیش روی آنها، همراه سبز آنها، تسلیمش نشد.
آگاهی یک راه است، که سرانجام آن رهایی است. آگاهی ایستا نیست، پویاست؛ بودن نیست، شدن است، هر ذره آگاهی که با روح امید و پایداری به اندیشه و جان ایرانیان تزریق شود، قدمی در راه تغییر است. مقصد هم نه فقط رسیدن، که همین ذره ذره پیش رفتن است. اگر توانستیم این مسیر سبز را و این حرکت را زندگی کنیم، خواهیم توانست به آرمان های بلندی که در نگاه اول دست نیافتنی به نظر میرسد، دست یابیم.
شعار آگاهی تا رهایی، امید و پایداری را در خود نهفته دارد، بر لزوم تلاش و تحرک مضاعف برای آگاهی بخشی و مقابله با امپراتوری دروغ تاکید میکند، مسیر بودن و در راه بودن جنبش سبز را می نمایاند و در عین حال معطوف به هدف و امیدوار به نتیجه بودن را نشان می دهد. این شعار همچنین این مضمون مهم را در خود نهفته دارد که پیش از درمان خودکامگی در ایران ما، درمان خودکامگی در ذهن و جان ما باید مد نظرمان قرار گیرد؛ و آگاهی داروی بیبدیل این تحول ژرف فرهنگی است.
* * *
روزنامه کلمه، این روزنامه ی شهروندان بی روزنامه و رسانه ی افراد محروم از رسانه، با چنین ایده و انگیزه ای، به رغم همه مشکلات ناگفتنی، به فعالیت خود ادامه می دهد. تنها چیزی که در این میان ما را به ادامه ی مسیر امیدوار و بلکه موظف می سازد، همراهی و همکاری بزرگوارانی است که بی تعلق و بی چشمداشت، به چاپ و توزیع این روزنامه می پردازند و آن را تا عمق جامعه، تا اقشار دور از اینترنت و تا نقاط دور از شبکه های مستقل توزیع آگاهی ها می رسانند.
حدودا دو سال از انتشار اولین شماره روزنامه تک برگی کلمه می گذرد. شماره اول که در واقع اولین پیش شماره بود، اول مهرماه ۱۳۸۹ منتشر شد. عباراتی از این دست، زینت بخش آن شماره روزنامه بود:
«مردم ایران ما» رسانه ندارند. مخالفان «مردم ایران ما» در این خیال خام اند که امروز همان روزگاری است که معاویه، علی (ع) را به بی نمازی و کفر متهم نمود و عوام الناس را برای چندی در خواب بی خبری نگه داشت… «مردم ایران ما» رسانه ندارند و سهمشان از صدها میلیارد بودجه ی رسانه ای تنها تهمت و دروغ و شرک است. اما اگر راهی را ببندند «مردم ایران ما» چون جویباری روان راه خود را از میان سنگلاخ ها خواهند یافت…
شمارگان ما معلوم است. ما بی شماریم. برای انتشار و توزیع آن روی شما حساب باز کرده ایم. کارگران در کارخانه ها، دانش آموزان در مدرسه، دانشجویان در دانشگاه، کارمندان در اداره، معلمان در کلاس و همسایه ها در محله ما آن را چاپ کنند و روزنامه ی خود را توزیع کنند. کلمه روزنامه ی همه ی کسانی است که آن را دست به دست می رسانند و سینه به سینه می خوانند.
آنها باید بدانند که اگر با همه دنیایشان به خیال خود تلاش کنند جلوی اطلاع رسانی به مردم را بگیرند ما نیز مانند پدرانمان در دوران خفقان، سینه به سینه به هم خبر خواهیم داد تا مردم کوچه و بازار هم بدانند. و بدانند که دوران حصر و تبعید و محدودیت برای رسیدن قاصد خبری به مقصد گذشته است.
کسی آن روز فکر نمی کرد که این واژه ی حصر، چند ماه بعد درباره خود میرحسین مصداق پیدا کند. آنچنان که کسی فکر نمی کرد و دو سال بگذرد و روزنامه کلمه در حالی دویستمین شماره ی خود را منتشر کند که آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی در حصر است اما سیاهه ی پیش بینی ها و هشدارهای او یکی یکی در حال محقق شدن است و دور نیست – اگرچه دیر هست – روزی که حصرکنندگان اگر شجاعتی در آنها مانده باشد، با شرمندگی به سراغ موسوی بروند و از او عذر بخواهند و برای نجات کشور از بحران و وضعیت وخیمی که گرفتار آن شده، مشورت بگیرند.
* * *
روزنامه تک برگی کلمه به شماره ۲۰۰ رسیده و به این راه دشوار ادامه خواهد داد تا روزی که در شرایطی آزادانه امکان فعالیت در عرصه عمومی را به طور گسترده تری بیابد. تا آن روز هم رهروان راه سبز امید نخواهند گذاشت جامعه با تک صدایی خو بگیرد و خودکامگی و خودرأیی، زین استبداد خود را بر اسب جهل و ناآگاهی مردمان بگذارد.
روزنامه ی تک برگی کلمه، بی شک تنها کار ممکن نیست اما قطعا یکی از مهمترین کارهایی است که در این شرایط، ممکن و عملی است. دست اندرکاران این روزنامه را از نقدها، نظرات و ایده های اجرایی خود محروم نگذاریم و با همفکری و به اشتراک گذاشتن نظرات خود بگوییم چه کنیم تا دایره ی نشر اخبار و بسط آگاهی ها هرچه بیشتر گسترده شود و کسی به خاطر حجم خبرپراکنی های امپراتوری دروغ، از واقعیت ها بی خبر نماند. همفکری کنیم تا بدانیم بهترین راه شکستن سد محدودیت ها و بهتر برقرار کردن ارتباط با بخش ها، قشرها و لایه های مختلف جامعه چیست؛ و بیاموزیم که چگونه هرچه بیشتر و بیشتر با توسل به حقیقت و صداقت، ملات کاخ دروغ را زایل کنیم.
دست اندرکاران روزنامه، هم درباره ی محتوا و کیفیت آن و هم درباره ی اینکه چگونه توزیع روزنامه با همراهان بیشتری پی گرفته شود و چه راهکارهایی پیش روست، نیاز به کمک و همفکری دارند. اگر ایده ای برای توزیع گسترده تر و آسان تر این روزنامه داریم، می توانیم همین جا با دیگر همفکران سبز به اشتراک بگذاریم. همچنین می توان با عکس گرفتن از توزیع روزنامه و ارسال آن به کلمه برای انتشار، دیگران را هم به انجام این کار ترغیب کرد.
فراموش نکنیم که هنوز هم هر شهروند، یک رسانه ایم و برای شکستن سد دروغ، راهی جز تلاش برای سرایت هرچه بیشتر حقیقت نداریم.
گرانی هایی که ریشه در طرح هدفمندی یارانه ها و سوتدبیر مدیران اقتصادی دارد از نگاه وزیر اقتصاد درست می شود و شاهد این ادعا برای او قیمت مرغ است!
وی که مدتهاست مرغ نخریده است، ادعا دارد که گرانیها در حال درست شدن است که نمونه آن مرغ بود که قیمت آن پایین آمد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی در واکنش به این که قیمت مرغ همچنان بالا است، گفت:مرغ از جمله اقلامی بود که تبدیل به شاخص اقتصاد ایران شد در حالی که واقعیت چنین چیزی نیست .
وزیر اقتصاد نمی گوید چه کسی این شاخص را تعیین می کند وقتی وزیر اقتصاد یک کشور از ان بی اطلاع است.
در پی گرانی مرغ بارها مسئولان دولتی ادعا کردند که دست هایی در کار است تا دولت را ناکارامد جلوه دهد، اما کسی نمی گوید این دستها از سوی چه کسانی هدایت می شود. همانگونه که در گرانی قیمت ارز احمدی نژاد مدعی شده بود که عده ای کارشکنی می کنند.
وی ادامه داد:به دلایل مختلف که برخی واقعی و ناشی از گرانی مرغ بود و همچنین برخی در پی تمرکز بیش از حد روی این موضوع بود مسئله تعمیم پیدا کرد اما خوشبختانه با اقداماتی که وزارت صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی انجام می دهند قیمت در حال تعدیل شدن است.
حسینی با اشاره به این که آخرین باری که مرغ خریدم زمانی بود که مدیر کل بودم اضافه کرد:به تازگی مرغ نخریدم اما اطلاعاتی که گرفتم قیمت کیلویی ۵ هزار و ۳۹۵ در منطقه یوسف آباد بوده است.
در حالی که گرانی امان از مردم بریده است وروند صعودی قیمت ها همجنان ادامه دارد، احمد جنتی مدعی است که افزایش قیمت ها یک موضوع گذرا و مقطعی است!
این خطیب نماز جمعه می گوید: چرا آدم بیهوده خرج کند چرا باید حتما در این شرایط سه رنگ میوه، شیرینی و شربت، در پذیراییها باشد. چه کسی گفته باید اینگونه باشد.
وی در خطبه دوم نماز جمعه تهران با اشاره به بحران اقتصادی در دنیا و تاثیر بخشی از آن بر ایران، مشکلات اقتصادی را به عنوان «مشکل جدی و ویژه» توصیف کرد و با تشبیه آن به جنگ اظهار کرد: دشمن در جنگهای دیگر در عرصههای مختلف شکست خورده و اکنون به موفقیت در این جنگ چشم دوخته است و ما باید این موضوع را به صورت یک جنگ بپذیریم، این مسالهای عادی نیست که از آن بگذریم. تمام ملت، مسوولان و مردم مثل زمان جنگ که همه بسیج شدند باید درگیر این مساله باشند و در حل آن بکوشند این یک مساله عمومی است.
ادعای جنگ در حالی مطرح می شود که رهبری بارها تاکید کرده است ما در شرایط فتح بدر و خیبر هستیم.
وی با بیان اینکه «مساله گرانی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم یک بحران مقطعی است و در هر دورانی ممکن است مسائلی پیش بیاید مثل زلزله و سیل و جنگ و مسائل اینچنینی» گفت: زندگی انسان از این مسائل اجتنابناپذیر است و ما باید این موج را بشکنیم و تسلیم نشویم ما میتوانیم بر این موج پیروز شویم و این شدنی است.
خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به موضوع افزایش قیمتها ادامه داد: این نه تنها یک بحران اقتصادی است بلکه یک بحران سیاسی است و مساله این است که آمریکا میخواهد با شکست ما در مسائل اقتصادی سلطه خود را بر اینجا(ایران) برگرداند.
در حالی که ریخت و پاش های دولتی و فساد مالی همه جا را در بر گرفته است، وی با اشاره به تاثیر صرفهجویی بر حل مشکلات گفت: اگر این صرفهجوییها صورت بگیرد قسمت زیادی از مشکل حل میشود. چرا آدم بیهوده خرج کند چرا باید حتما در این شرایط سه رنگ میوه، شیرینی و شربت، در پذیراییها باشد. چه کسی گفته باید اینگونه باشد. البته ممکن است یک زمانی همه چیز فراوان باشد و این مسالهای نیست ولی در شرایط اینگونه باید صرفهجویی صورت بگیرد و باید گفت: صرفه جویی از کارهای و اجب است. برخیها متاسفانه در سفرهای افطاری ریخت و پاش زیادی میکنند. اینچه عبادت و افطاری است. اصراف حرام است به خصوص در شرایط فعلی و باید از این ریخت و پاشها به خصوص در این ماه مبارک جلوگیری شود. امر به معروف و نهی از منکر شود و نظارت عمومی باشد. اگر فردی در این ارتباط اصرار کرد مردم نسبت به یکدیگر تذکر دهند.
دادستان تهران با اعزام ابوالفضل عابدینی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ که نزدیک به یک ماه است از دردهای داخلی ناحیه شکم رنج می برد مخالفت می کند.
به گزارش خبرنگار کلمه، ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری، حدود یک ماه است که دچار درد های شدید در ناحیه شکم و کلیه شده اما پزشکان بهداری قادر به تشخیص بیماری او نیستند و تنها به تجویز آمپول های مسکن و سرم برای تسکین درد می پردازند.
بر اساس این گزارش پزشکان بهداری اوین به همین دلیل درخواست کرده اند که این زندانی سیاسی به بیمارستان خارج از زندان جهت انجام آزمایشات تخصصی منتقل شود که با مخالفت دادستان تهران مواجه شده است.
در این سال ها بی توجهی مسئولان زندان باعث فجایع جبران ناپذیری برای زندانیان سیاسی شده است که همین امر باعث نگرانی دوچندان از وضعیت بیماران محبوس دربندها می شود. چنانچه دو سال پیش نیز چنین اتفاقی برای محسن دکمه چی افتاد که با عدم رسیدگی پزشکی مناسب منجر به مرگ او شد. و یا شهادتنامه ای که ۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین امضا کردند و در آن تاکید کردند که با مرحوم هدی صابر که به دلیل بدحالی به بهداری منتقل شده بود رفتار غیرانسانی و غیرمسئولانه ای صورات گرفته بود و اگر رسیدگی لازم صورت میگرفت چنان فاجعه ای رخ نمی داد.
ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری اولین بار نهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. او بار دیگر اسفند ماه ۱۳۸۸ در جریان دستگیریهای گستردهی فعالان حقوق بشر توسط حفاظت اطلاعات سپاه در منزل پدری خود در رامهرمز خوزستان بازداشت و به سلولهای انفرادی بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد.
فروردین ماه ۱۳۸۹ دادگاه انقلاب اهواز ابوالفضل عابدینی را به اتهامات ارتباط با دول متخاصم، فعالیتهای حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم مربوط به پرونده پیشین عابدینی یعنی بازداشت تیرماه سال ۱۳۸۸ و آزادیاش با قید وثیقه ۳۰۰ میلیونی در آبان ماه همان سال بود.
یک سال بعد از صدور حکم اول، ابوالفضل عابدینی بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شد، این در حالی بود که او در پروندهی قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حالی سپری کردن این محکومیت بود. او در طول دوران محکومیت ۱۲ ساله اش بند ۶ زندان کارون و بند ۳۵۰ زندان اوین از حق استفاده از مرخصی با وجود داشتن بیماری قلبی محروم بوده است.
پس از آنکه سه دهه سیاست های اجباری و فشار و زور برای تحمیل یک الگوی پوششی نتیجه ای در بر نداشته است، فرمانده سپاه عاشورا معترف است که اجبار در رعایت حجاب برای بانوان از سوی مسوولین، چندان کارایی و تاثیر نخواهد داشت.
این در حالی است که سیاست های ارعابی و تهدید و بازداشت تحت عنوان طرح امنیت اجتماعی منجر به بی اعتمادی بخش وسیعی از جوانان و گریز آنان از مذهب شده است.
این فرمانده سپاه با ادعای شبیخون فرهنگی، و اعمال فشار فرهنگی از سوی کشورهای استکباری علیه ایران، بر تبیین نقش زنان بسیجی در بصیرتافزایی زنان جامعه و امر به معروف تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار پورجمشیدیان در همایش «جامعه زنان بسیجی» گفته است: باید در شیوه جدید امر به معروف به دنبال یک حرکت فرهنگی مبتنی بر روشنگری و شناسایی مصادیق معروف فراموش شده و منکر رواج یافته باشیم؛ چراکه اجرای راهکار فرهنگی مبتنی بر اجبار، راه حل مقطعی برای حل مشکلات خواهد بود. این طرحها، راهکاری مقطعی هستند و باید با استفاده از پتانسیل زنان بسیجی، با روشنگری جامعه مخاطب درباره مضرات استفاده از ماهواره از جمله ترویج فساد و نیز رعایت مسائل اخلاقی در رعایت حجاب، نسبت به حل این مشکلات اقدام کرد.
وی ابدون اشاره به انحصار رسانه ای در کشور و بی اعتمادی مردم به رسانه های دولتی افزود: جمعآوری ماهوارهها راه حل نیست؛ چراکه اگر معضلات ماهواره روشن شده و خانوادهها نسبت به استفاده نکردن از آن قانع شود، مسلما دیش ماهواره را کنار خواهند گذاشت.
وی همچنین با بیان اینکه «اجبار در رعایت حجاب برای بانوان از سوی مسوولین، چندان کارایی و تاثیر نخواهد داشت» گفت: خواهران بسیجی میتوانند با اجرای یک طرح فرهنگی و ایجاد ارتباط با بدحجابها و اقناع آنان، رعایت حجاب را در بین زنان درونی کنند.
فرهاد اکبری فضلی و فردید اکبری فضلی دو زندانی سیاسی هفته گذشته به برای گذراندن حکمشان به زندان بهبهان منتقل شدند.
به گزارش کلمه، فرهاد اکبری فضلی ۱۹ سال و فردید اکبری فضلی ۲۱ سال دارند که به اتهام توهین به رهبری و امام و انجام فعالیت تبلیغی علیه نظام در دادگاهی در شهر بهبهان به ۷ و ۶ ماه حبس محکوم شده بودند هفته گذشته به برای گذراندن حکمشان به زندان بهبهان منتقل شدند.
پیش از این مجید دری فعال دانشجویی نیز به این زندان منتقل شده بود.
بر اساس این گزارش تفکیک جرایم در زندان بهبهان صورت نگرفته و زندانیان سیاسی و عادی در یک مکان نگهداری می شوند. در این میان حضور جوانانی با سن کم در میان زندانیان عادی که بعضا مرتکب جرائم خطرناک شده اند می تواند برای این زندانیان مشکل ساز شود و حتی خطراتی نیز آنان را تهدید کند.
از طرفی دیگر افزایش زندانیان در این زندان موجب گردیده که وضعیت افراد داخل زندان بسیار نامناسب باشد و افراد دربند از ابتداییترین حقوق زندانی محروم شوند و مواد مخدر نیز بصورت فروان در زندان یافت میشود.
شرایط بوجود آمده مایه نگرانی زندانیان و خانوادههای آنان به ویژه زندانیان سیاسی است.
در ادامه کمک ها و حمایت های ایران از دولت سوریه، خبرگزاری رویترز با استناد به منابع کشتیرانی گزارش کرده است که هم اکنون ایران به عمده خریدار نفت سوریه تبدیل شده است.
این در حالی است که بدنبال تحریم های نفتی اتحادیه اروپا و امریکا علیه ایران، نفت جمهوری اسلامی با مشکلات فراوانی به فروش می رسد.
بر اساس این گزارش که رادیو فردا منتشر کرد منابع کشتیرانی میگویند که نفتکشهای ایرانی برای سومین بار از ماه آوریل، با بارگیری نفت سوریه به رژیم تحت تحریم بشار اسد کمک کردهاند که تحریمهای غرب را دور بزند.
این گزارش میافزاید، کمک ایران به دور زدن تحریمهای غرب به سوریه در حالی است که خود ایران بخاطر تحریمهای غرب با مشکل فروش نفت خام مواجه است. دو نفتکش ایرانی در اواخر ماه ژوئیه و یک نفتکش کوچک ایران در اوایل این ماه نفت سوریه را از بنادر این کشور بارگیری کردهاند.
احتمالا کشورهای آسیایی مقصد نفت بارگیری شده سوریه بوده است، اما منابع کشتیرانی میگویند که هرگز معلوم نشد محمولههای نفتی که ایران پیشتر از سوریه بارگیری کرده بود، در کجا تخلیه شدند.
ایران هم اکنون بخاطر تحریمها و موانع حمل و ترانزیت محمولههای نفتی خود، تعداد انگشت شماری مشتری نفتی دارد، از جمله چین، هند، ژاپن، ترکیه و احتمالا کره جنوبی نیز از ماه آینده میلادی خرید نفت از ایران را از سر خواهد گرفت.
این گزارش میافزاید که «ام تی تور» و «ام تی امین» دو نفتکش متعلق به شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، شرکتی که در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد، با افراختن پرچم کشور سیرالئون در اواخر ماه ژوئیه، هر کدام ۱۴۰ هزار تن نفت سنگین از بندر طرطوس سوریه بارگیری کردند. سیرالئون، کشوری است بسیار کوچک و فقیر، با مساحتی حدود ۷۲ هزار کیلومتر مربع واقع در غرب آفریقا که بنا بر گزارش سال ۲۰۱۱ سازمان ملل متحد، ۷۰ درصد از جمعیت ۶ میلیونی آن زیر خط فقر زندگی میکنند.
رویترز میافزاید که بر اساس اطلاعات بدست آمده از ردگیری نفتکشها توسط منابع کشتیرانی، نفتکش «ام تی تور» هم اکنون در حال عبور از کانال سوئز میباشد، اما نفتکش «ام تی امین» هنوز در دریای مدیترانه است و جهت حرکت هر دو به طرف خلیج فارس است.
اتحادیه اروپا و آمریکا از سال گذشته تحریمهای سختی علیه رژیم بشار اسد به اجرا گذاشتهاند، از جمله تحریم صادرات نفت این کشور و همچنین واردات محصولات نفتی به سوریه. سوریه پیشتر قادر به وارد کردن محصولات نفتی از روسیه و گاز از یونان بود، اما از ماه آوریل بخاطر تحریمهای غرب واردات محصولات نفتی و گاز به سوریه توسط این دو کشور متوقف شد و به همین خاطر دولت بشار اسد هم اکنون به صورت فزایندهای به کمکهای ایران متکی است.
بر اساس گزارش سازمان ملل سوریه همچنین بزرگترین بازار فروش سلاح ایران است. رویترز مینویسد که اوایل سال جاری میلادی نفتکشهای ایرانی تور، امین و لادن با بارگیری نفت سوریه، عازم سنگاپور شدند، اما بعدا برگشتند و در بندر عباس لنگر انداختند. این گزارش حاکی است که در اوایل ماه گذشته کشتی امین یک محموله نفتی سبک و سنگین را از بنادر طرطوس و بانیاس سوریه بارگیری کردند و یک کشتی دیگر ایرانی با نام «الوان» ۳۰ هزار تن گازوئیل بنزین را در سوریه تخلیه کرد و دوباره به بندر عباس برگشت.
کلمه: در حالی که تمجید مقامات خارجی همواره از سوی اصولگرایان منفی تلقی شده است، صفار هرندی با افتخار می گوید: یکی از مقامات ناتو اذعان میدارد که ۹ دی حماسه بزرگی است و باعث شد که فتنه ۸۸ راه به جایی نبرد!
راه پیمایی سازماندهی شده نه دی بعد از شکست حکومت در عاشورای تهران برگزار شد. وقتی جمعیت کثیری از مردم در اعتراض به سیاست های اعمال شده در کودتای انتخاباتی در مراسم تاسوعا و عاشورا شرکت کردند که با خشونت عریان حکومت تعدادی به شهادت رسیدند و ماشین نیرو های انتظامی از روی یکی از معترضان بارها رد شد.
شورای فرهنگ عمومی جمهوری اسلامی روز ۹ دی را روز «بصیرت و میثاق امت با ولایت» نامگذاری کردهاست. روزی که با بخشنامه و تعطیلی مدارس و ادارات حکومت نتوانست حتی خیابان انقلاب را پر کند. اما رسانه های حکومتی ادعا کردند که چهار میلیون نفر در این راه پیمایی شرکت کرده اند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام مدعی است: کسانی که با توهم وزن سیاسی خود را با کمک بیگانان بالا می برند و یا با نظام به چانهزنی می پردازند، در فتنه ۸۸ عمل کردند، فهمیدند که با همراهی جریان بیرون نتوانستند راه به جایی ببرند و این موضوع را میتوان با حماسه ۹ دی به طور عمیق مشاهده کرد، به طوری که یکی از مقامات ناتو اذعان میدارد که ۹ دی حماسه بزرگی است و باعث شد که فتنه ۸۸ راه به جایی نبرد.
صفار هرندی بدون اشاره به پیامدهای منفی تحریم بر اقتصاد کشور مدعی است که ملت ما ملتی بنبست شکن هستند به طوری که در فاصله چند ماه اخیر که جریان استکبار سعی کرد بخشی از قراردادهای خود را با ما متوقف کند، بلافاصله شرکتهای داخلی وارد عمل شدند و با تولید داخلی توانستند در برابر تحریمها گام مثبتی را بردارند.
وی ادامه داد: حقیقت این است که تحریمها ابعاد وسیعی دارند و اگر یک کشور عادی در برابر این لایحههای طبقه طبقه شده تحریم قرار میگرفت، کم میآورد اما اصالت نظام جمهوری اسلامی ایران ملت و انقلاب ما به گونهای بوده که در برابر دشواریها در بین راه کمر خم نکرده بلکه با ارادهای جدیتر در برابر مشکلات گام برداشته است.
سردبیر سابق کیهان بدون اشاره به حضور گسترده مردم در اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری می گوید: یک طیف سیاسی که در فتنه ۸۸ عملکرد ویژهای داشت و در مقابل نظام قرار گرفت، اخیراً تغییر رویه داده و بر این باورم که یکی از واقعیتهای قابل انکار در محیط سیاسی کشور ما به این موضوع اختصاص یافته که جریاناتی که با بیرون از نظام و انقلاب وزن سیاسی خود را افزایش میدهند و ممکن است در موج بی خبری میدان موقتی را پیدا کنند، در بین مردم جایی ندارند!
وی بدون اشاره به ناکامی حامیان رهبری برای یافتن حتی یک سند یک خطی در خصوص کمک خارجی ها به حرکت اعتراضی مردم، مدعی شد: در محیط اجتماعی و سیاسی امروز تنها کسانی توان همراه کردن مردم را دارند که اتهام وابستگی و کمک گرفتن از بیرون را از چهره خود مبرا کرده و یا اصلا اتهامی نداشته باشند زیرا برای مردم یک حقیقت جا افتاده است که کسانی که در محیط ازدحام و مغشوش شده توانایی حرکت مستقل ندارند و تنها با همراهی بیگانگان مسیر خود را طی میکنند، نمیتوانند در عرصه سیاسی کشور فعال باشند و مردم این قشر را پس میزنند.
هرندی که خود را نماینده مردم فرض کرده ادعا کرد: اگر کسی در فتنه ۸۸ از نگاه مردم متهم بودند، دیگر نمیتواند وارد عرصه شود به طوری که ما شاهد بودیم مردمی که در سال ۸۸ به گزینهای غیر از گزینه رایآور و پیروز رای دادند، حاضر نبودند نام خود را در لیست فتنه قرار دهند!
وی نمی گوید که انحصار آنان بر رسانه ها و کلیه تریبون های کشور این توهم را ایجاد کرده که آنچه آنان می گویند نمایندگی از افکار عمومی است.
این حامی دیروز احمدی نژاد می گوید: اصولگرایان مدرن در برابر اصولگرایان سنتی قرار ندارند بلکه سنتهای نوینی در جریان اصولگرایی به وجود آمده است. جریان اصولگرای سنتی که به اعتبار گروه و قبیله مسیر خود را طی میکند، مسیر غلطی است و این جریان به این نتیجه رسیده که برخی از کاستیهایی که اتخاذ میکنند، از جامعه دور است و باید روشهای جدیدی را اتخاذ کرد از این رو قطعا اتفاقاتی که در سال ۸۸ در درون اصولگرایی رخ داد، باعث شد سنتهای جدیدی برای پیشبرد اهداف در ین جریان شکل گیرد و وزنه اصولگرایان را بالا ببرد.
وی با اعتراف به عدم هماهنگی و وحدت در جبهه اصولگرایان افزود: اصولگرایان وقتی در برخی از برههها کم آوردهاند، نتوانستند یک جا جمع شده و یک برنامه را تدوین کنند و یکی از ضعفهای این جریان این است که هر کس علم خود را بلند میکند و خود را اصولگرا میداند. یکی از مشکلات اصلی که گریبانگیر جریان اصولگرایی است، این است که این جریان نتوانسته یک نگاه منسجم و برنامه مشخص داشته باشد از این رو اینکه در این شرایط اصولگرایان به دنبال این موضوع رفتهاند که نامزد مطلوب کیست، انحراف است زیرا این جریان باید درابتدا به این موضوع اشراف داشته باشد که به دنبال چیست و با اعتبار اشخاص وارد صحنه نشود و دستهبندی نکند.
هرندی که تاکنون بارها در سخنانش نسبت به جریان به اصطلاح انحرافی هشدار داده است، اینک مدعی است که این جریان که از آن به عنوان جریان انحرافی یاد میشود، اصلا جریان نیست زیرا جریان آئین و آداب مخصوص به خود را دارد از این رو ما نباید نسبت به این جریان بزرگنمایی کنیم. اصالت این جریان به مانند همان فتنه است زیرا طبع فتنهگران را دنبال میکند از این رو میتوان گفت جریان انحرافی و فتنه نقاط مشترک بسیاری با هم دارند و در یک نقطه به هم میرسند.
کلمه – گروه اقتصادی: چهار روز قبل کلمه از رشد انفجاری قیمت پیاز و نابودی هزاران تن پیاز تولید داخل گزارش داد و تصاویری را از انبوه پیازهای آماده فروش بر سر مزرعه منتشر کرد که زیر آفتاب در حال فاسد شدن بودند. اکنون گزارش می رسد که وضع سیب زمینی تولید داخل به مراتب فاجعه بارتر است و طبق اعلام رسمی اتحادیه سیب زمینی کاران، دست کم ۱۰۰ هزار تن! سیب زمینی به خاطر سوء مدیریت دولت نابود شده است.
در همین باره بخوانید:
دولت سیب زمینی کاران را هم ورشکسته کرد/ بدهی ۴ سال قبل هنوز پرداخت نشده
اقتصاد کشاورزی رو به ورشکستگی پیش میرود
به گزارش کلمه، اگر تا چند روز قبل خبر نابودی پیاز در مزارع خوزستان، کرمان و بوشهر منتشر شد، حالا گزارش های جدیدتر حاکی از آن است که سرنوشت پیاز در استان خراسان رضوی نیز بهتر از دیگر استان ها نیست و وضع سیب زمینی هم بهتر از پیاز نیست.
در واقع به دلیل آنکه محصولات کشاورزی با قیمت پایین خریداری یا اصلا خریداری نمی شود کشاورزان مجبورند محصولات تولیدی خود را در خاک دفن کنند. قیمت پیاز در بازار کیلویی ۱۰۰۰ تومان است اما دولت این محصول را کیلویی ۸۰ تومان از کشاورزان پیازکار خریداری میکند که این نوع خرید نه تنها سودی برای کشاورزان ایرانی ندارد که فقط منجر به ضرر بیشتر آنان می شود.
در همین رابطه، یک تولیدکننده محصول سالم پیاز خراسان رضوی در سال ۹۰ با تاکید بر اینکه کشاورزان و دامداران روز به روز متضررتر میشوند، می گوید: “با وجود افزایش قیمت تمام شده تولیدات در بخش کشاورزی، دولت محصولات کشاورزی را ارزان از کشاورزان خریداری میکند.”
همین کشاورز با تولید ۴۰۰۰ تن پیاز ارگانیک در مزرعه خود اعلام کرده که این محصول را کیلویی ۴۶ تومان به بازار تهران ارسال کرده، در حالی که با احتساب هزینه کارگر، این محصول کیلویی ۱۲۰ تومان تمام شده است.
هم پیاز، هم سیب زمینی
از بین رفتن محصولات کشاورزی فقط شامل پیاز نمی شود و دیگر محصولات نیز دارند در نتیجه ی بی تدبیری مسوولان و همچنین تبعات تحریم ها از بین می روند. در همین رابطه رییس اتحادیه سیبزمینیکاران خبر از بین رفتن ۱۰۰ هزار تن سیبزمینی را اعلام کرده است. بر اساس این خبر، کشاورزان به عنوان بذر محبور به کشت سیب زمینی شدند اما به دلیل نداشتن بازار میزان تولید جذب نشده و کنار جادهها و رودخانهها دور ریخته شدند که از طرفی نیز منجر به فاجعه زیست محیطی شد.
حسن محمدی رییس اتحادیه سیبزمینیکاران اعلام کرده که مستندات دوریخته شدن این میزان محصول نیز موجود است، او در این رابطه گفت: “۱۵ هزار تن از این محصول در استان همدان، ۲۰ هزار تن در استان کردستان و ۷ هزار تن در استان فارس، ۶ هزار تن در استان اصفهان و بخشی دیگر در استان گرگان تولید شده بود.”
بر اساس این گزارش و اخبار اعلام شده از سوی مسوولان در حال حاضر شش هزار تن سیبزمینی در استان اصفهان در سردخانه مانده و کشاورزان قادر به پرداخت حق سردخانهدار نیستند که منجر به این امر شده که سردخانهدار فقط از کشاورز کرایه حمل این محصول برای دور ریختن را طلب کنند.
چندی پیش هم قائم مقام سازمان جهادکشاورزی استان اصفهان خبر داد که بیش از ۴۰ هزار تن سیب زمینی در شهرستان فریدن و حدود ۳۵ هزار تن در شهرستان چادگان درحال خراب شدن است. در واقع بنا بر گفته این مقام دولتی، با از بین رفتن این مقدار سیب زمینی در این دو شهرستان، بیش از ۹۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال به کشاورزان منطقه خسارت وارد شده است.
بر اساس این گزارش، سالانه بیش از ۱۷۰ هزار تن سیب زمینی از بیش از ۱۲ هزار هکتار از زمین های کشاورزی شهرستان های چادگان و فریدن برداشت می شود و استان اصفهان با تولید ۵۰۰ هزار تن سیب زمینی رتبه دوم تولید سیب زمینی را در کشور دارد.
از طرفی دیگر، سیب زمینی کاران گلستانی نیز با اشاره به نرخ پایین خرید این محصول عنوان کرده اند که نرخ تعیین شده سبب میشود کشاورز به ازای هر هکتار دو میلیون تومان ضرر کند.
نرخ خرید دولتی، زیر قیمت تمام شده
بر اساس اطلاعات رسمی منتشر شده، نرخ خرید تضمینی سیب زمینی پاییزه ۱۴۷ تومان، سیب زمینی بهاره و تابستانی ۱۵۲ تومان، سیب زمینی طرح استمرار ۱۷۰ تومان، از سوی شورای اقتصاد اعلام شده است.
از همین رو فعالان حوزه کشاورزی گلستان با هشدار نسبت به اینکه چرا کسی باور نمیکند کشاورزی در حال از بین رفتن است، عنوان می کنند: “سیب زمینی کیلویی ۲۰۰ تومان یعنی ضرر دو میلیون تومانی کشاورزان در هر هکتار!”
این سیبزمینیها در حالی تولید می شود که برای تولید آن بیش از ۸۶۰ لیتر آب نیاز است در نتیجه تولید هر کیلوگرم سیبزمینی حدود ۳۰۰ تومان هزینه آبیاری نیاز دارد که این هزینه به غیر از هزینه مصرف نهادههای کود و سم و بذر و دستمزد کارگری است.
به گفته تولیدکنندگان، با احتساب تمام این موارد قیمت تمام شده هر کیلو سیبزمینی ۳۰۰ تومان است لذا برای تولید هر کیلو سیبزمینی حدود ۶۰۰ تومان هزینه میشود. در حالی که قیمت خریداری، بسیار پایین تر از آن چیزی است که کشاورزان تولید می کنند و در نهایت نیز محصولی که اینقدر هزینه برداشته است، خراب می شود و از بین می رود.
به نظر می رسد که اگر همین روند ادامه پیدا کند و فکری برای پایان یافتن حضور مدیران بی کفایت در رأس دولت نشود، بسیاری از محصولات کشاورزی از بین خواهند رفت و مردم چیزی برای مصرف نخواهند داشت.
در حالی که این روزها گوشت و مرغ و شیر بسیار گران شده و بسیاری از اقشار مردم قادر به خرید این مواد غذایی نیستند و در کنار آن گندم داخلی نیز در حال از بین رفتن است، تا جایی که مسوولان ابایی ندارند از اینکه اعلام کنند نفت می دهند و آرد هندی وارد می کنند، بهتر است برای جبران بسیاری از کمبود ها و کسری ها، متصدیان امور حداقل کمی بیشتر به محصولات کشاورزی توجه کنند تا سیب زمینی و پیاز که زمانی یکی از ارزان ترین محصولات غذایی بود، اینگونه از بین نرود.
“نشان هنر و ادب” درجه شوالیه توسط سفیر فرانسه از طرف وزیر فرهنگ و ارتباطات این کشور به ” لیلا حاتمی” اعطا شد.
در بیانیه سفارت فرانسه با اعلام این خبر آمده است: “این نشان به خاطر خلاقیت هنری یا ادبی و یا به خاطر مشارکت در تلالوی هنر و ادب، در فرانسه و در جهان به هنرمندان اعطا میشود.”
لیلا حاتمی هنرمندی که سال گذشته نیز با بازیگری خوبش در فیلم جدایی نادر از سیمین توجه جهانیان را به خود جلب کرد. وی اولین بار در فیلم کمال الملک ساخته زنده یاد علی حاتمی نقش آفرینی کرد.
این نشان از سال ۱۹۵۷ برای قدردانی و فعالیت هنرمندان در زمینه هنر و ادبیات اعطا می شود و محدود به شهروندان فرانسوی نیست.
این هنرمند چهل ساله در شصت و پنجمین دوره جشنواره کن با لباسی پوشیده شرکت کرده بود، لباسش از سوی سایت اله که اخبار دنیای مد را پیگیری میکند به عنوان یکی از ده پوشش برتر مراسم اختتامیه جنشواره کن انتخاب شد. اما معاونت اجتماعی فرماندهی نیروی انتظامی بااعتراض به وضیت سینما، در مراسمی به انتقاد از لیلا حاتمی پرداخت.
اوایل ماه گذشته نیز در مراسم اختتامیه چهل و هفتمین جشنواره فیلم کارلووی واری در جمهوری چک برگزار شد، “لیلا حاتمی” بازیگر فیلم “پله آخر” ساخته علی مصفا، جایزه بهترین بازیگر زن این جشنواره را به خود اختصاص داد.
در فیلم “پله آخر”، لیلا حاتمی نقش لیلی، بازیگر سینما را ایفا میکند که به تازگی شوهرش (علی مصفا) را از دست داده اما سر صحنه فیلمبرداری، ناگهان مقابل دوربین خندهاش میگیرد و کارش ناتمام می ماند اما هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزن
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
امام حسن مجتبی(ع) در طول عمر شریف خود دو بار جام زهر نوشید، که یکی از این دو جام جانش گرفت و دیگری آبرویش. جام اول را از دست باطل پرستانی نوشید که حق پرستی مانند او را تحمل نمی کردند. صرف وجود یک انسان حق پرست و باطل ستیز برای باطل پرستان و حق ستیزان خطر است و باید او را از میان برداشت. دادن جان هزینه حق پرستی است و شخصی بزرگ مانند امام حسن(ع) از دادن هزینه حق پرستی خود دریغ ندارد. اما جام دیگر جامی است که نه جان، بلکه آبرو می ستاند. برای انسانی که به اوج قله انسانیت نرسیده، بزرگ ترین هزینه ممکن برای حق پرستی دادن جان است، اما برای انسان والا دادن جان بالاترین و مهم ترین و مشکل ترین هزینه نیست. این دادن آبرو و حیثیت است که سخت تر و سنگین تر است. این مهم تر و بالاتر بودن را حضرت امام حسین(ع) در میدان کربلا در قالب رجزی اینگونه بیان می فرماید:
الموت خیر من رکوب العار
و العار اولی من دخول النار
(منتهی الآمال، ص۵۳۴)
مرگ و شهادت برتر و بهتر از این است که انسان زیر بار ننگ و عار برود اما زیر بار ننگ و عار رفتن برتر و بالاتر از آن است که انسان به دوزخ غضب الهی وارد شود.
کسی که خود را حق پرست می داند باید برای پرداخت هزینه حق پرستی خود مرزی تعیین نکند و حاضر باشد در این راه از همه چیز بگذرد. شاید در میدانی هزینه حق پرستی دادن جان یا مال و مانند آن باشد و انسان حق پرست آمادگی این را دارد که از همه این امور به راحتی در گذرد. اما ممکن است در میدانی دیگر لازم باشد که ازآبرو و حیثیت خود هزینه کند. هرچند این هزینه برای برخی ازانسان ها بسیار سنگین تر و مهم تر از هزینه اول است، اما وقتی حق پرستی این را اقتضا می کند انسان متعالی به آن گردن می نهد. اینجاست که امام حسین(ع) در میدان جانبازی و در میدانی که هیچ هزینه ای نبوده که از آن دریغ کرده باشد، اما در همان حال به این نکته اشاره می کند که درست است که من جانبازی می کنم و در راه حق جان می دهم، اما هزینه دیگری نیز وجود دارد که آن بالاتراست و من آمادگی آن هزینه را نیز دارم و آن این است که ازحیثیت و آبرویم در گذرم.
برای امام حسین(ع) میدان حق پرستی اقتضای جانبازی را داشت ولی برای امام حسن اقتضای این را داشت که از آبرو مایه بگذارد و مورد طعن و توهین یاران خود قرار بگیرد، اما امتی و ملتی را از نابودی نجات دهد. یکی از اصحاب آن حضرت به نام بُشر همدانی، که به صلح امام با معاویه معترض بود، به آن حضرت عرض می کند: «سلام بر تو ای خوار کننده مومنان»؛ امام جواب سلام را می دهد و می فرماید: «من مومنان را خوار نکردم، بلکه به آنان عزت بخشیدم، قصدم از صلح این بود که شما را از مرگ برهانم، زیرا دیدم یارانم آماده جنگ نیستند» (اخبار الطوال، ص۲۲۱).
یکی دیگر از اصحاب، به نام مالک ابن ضمره، به آن حضرت در رابطه با پذیرش صلح اعتراض می کند و آن حضرت در پاسخ او می فرماید: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند، از این رو خواستم با مصالحه ای که صورت گرفت حافظ و نگهداری برای دین خدا باقی بماند» (حیاة الامام الحسن ابن علی، ج۲، ص۲۷۶).
امام(ع) در وضعیتی بسیار دشوار قرار دارد. او باید تصمیمی بگیرد که بسیار سخت است. او برای مصلحت امت مجبور است که به صلح با شخصی مثل معاویه تن دهد تا جلوی جنگ و خونریزی وسیع و نابودی امت را بگیرد. اما مشکل این است که این تصمیم حتی برای یاران بزرگ آن حضرت قابل هضم نیست. مردان بزرگی مانند حجر ابن عدی و عدی ابن حاتم به آن حضرت اعتراض می کنند. آن حضرت مجبور است برای یار با وفایی مثل حجر قسم یاد کند که مصلحت امت در همین است: «ای حجر…به خدا قسم من صلح را نپذیرفتم مگر به خاطر بقای شما؛ تکلیف الهی و خواست او در هر روز یک چیز است» (بحار الانوار، ج۴۴، ص۵۷) و در جواب عدی ابن حاتم می فرماید: «من دیدم مردم اشتیاق فراوانی به صلح دارند و از جنگ بیزارند، بنابراین نخواستم جنگ را بر آنان تحمیل کنم و بهتر دانستم به روزی که موعد آن خواهد رسید موکول نمایم، زیرا خواست الهی در هر روز یک چیز است» (زمانی، احمد، حقایق پنهان، ص۲۱۶).
اینها یاران باوفای حضرت بودند. آن حضرت علاوه بر یاران خود از طعن و نیش خوارج ظاهربین که هر چیزی را درباره او به زبان میآوردند (ابن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۱۸۱) و شیادانی مانند عبد الله ابن زبیر در امان نبود. ابن زبیر حضرت را ترسو و زبون می خواند و حضرت می فرماید: «گمان می کنی صلح من با معاویه به خاطر ترس بوده است؟ وای بر تو! چه می گویی؟ مگر ممکن است؟ من فرزند شجاع ترین مردان عربم و فاطمه سرور زنان عالم مرا به دنیا آورده است. وای بر تو! علت صلح من نه ترس و نه ضعف، بلکه وجود یارانی چون تو بود که ادعای دوستی با من داشتید و در دل نابودی مرا آرزو می کردید. چگونه به یاری شما می توان اعتماد کرد» (زمانی، احمد، حقایق پنهان، ص۲۱۳).
امام(ع) در خطبه ای که پس از امضای صلح به درخواست معاویه خواند، می فرماید:
«معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که ازآن من است و برای صلاح امت و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم … من به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم و خطر جنگ بین خود و او را پایان دهم و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست»(جواد قیومی، صحیفة الحسن، ص۱۹۵).
امام حسن مجتبی(ع) علاوه بر جام زهری که جانش را ستاند، جام زهر دیگری نوشید که آبرو و حیثیت او را ستاند. او خود را برای مصلحت دین و امت در معرض تهمت و افترا و طعن و اهانت قرار داد و این جام دوم برای آن حضرت سخت تر از جام اول بود. اما نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که جام زهرهایی که حاکمان و رهبران می نوشند در یک سطح نیست و حداقل بر طبق دو معیار سطوح جام زهرها متفاوت میشود:
۱-جام زهرهایی که به اعلی علیین می برند و جام زهرهایی که از سقوط به اسفل سافلین جلوگیری می کنند. گاهی یک پیشوا در پیش آمدن یک اوضاع بحرانی خودش تاثیر نداشته و مقصر نبوده است. در چنین حالتی کسی که خود را فدا می سازد، جلو فاجعه ای را می گیرد که در آن نقشی نداشته است. آنچه امام حسن مجتبی(ع) انجام داد از اینگونه بود. این جام زهر به اعلی علیین عروج می دهد. اما گاهی وضعیت بحرانی به سبب سیاست های غلط و لجبازی یک رهبر به وجود می آید و ملتی بر لب پرتگاه سقوط کشیده می شود. در اینجا اگر آن پیشوا جام زهر را ننوشد خود باعث سقوط امت شده است و همین باعث سقوط او به اسفل سافلین می شود.
۲-برخی از جام زهرها بد را به جای بدتر می نشاند و برخی خوب را به جای بد. امام حسن مجتبی، همان طور که خود فرموده (شُبّر، جلاء العیون، ج۱، ص۳۴۵)، حکومت معاویه را برای ملت زیانبار و ناخوشایند می خواند. اما با این حال با خوردن جام زهر این حکومت را بر فاجعه ی نابودی امت و قتل و کشتار وسیع ترجیح می دهد. اما گاهی نتیجه خوردن جام زهر اینگونه نیست و چه بسا دوران بین بد و بدتر نباشد حتی شاید خوردن جام زهر وضعیت را بهتر کند. هنگامی که حاکمان با لجبازی و با اهدافی خاص بر چیزی تاکید کرده اند که به گفته کارشناسان به صلاح ملت نبوده و منفعت آنان را در پی نداشته است، در چنین حالتی درست است که حاکمان از آنجا که حرف خود را پس میگیرند، از آبروی خود مایه می گذارند، اما در واقع آنچه به دست می آید بهتر از وضع فعلی است؛ در این حالت اگر حاکم جام زهر ننوشد در واقع خیانت کرده است.
پس از کش و قوص های فراوان در نرخ ارز، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت با بیان اینکه به زودی بانک مرکزی نرخ ارز جدید مرجع را اعلام میکند، گفت: نرخ جدید ارز نه ۱۲۲۶ تومان فعلی و نه نرخ بازار آزاد است بلکه نرخی بین این دو خواهد بود، بر همین اساس بانک مرکزی در حال جمعبندی نهایی به منظور اعلام نرخ جدید ارز مرجع است.
این در حالی است که روز گذشته قیمت ارز بار دیگر از دو هزار تومان بالا رفت.
حمید صافدل در گفتگو با مهر با بیان اینکه نرخ ارز مرجع، دیگر ۱۲۲۶ تومان نخواهد بود، گفت: جمعی از کارشناسان بر این باورند که بخشی از نوسانات نرخ ارز ناشی از عملیات روانی در بازار است و این قیمت، واقعی نیست.
معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت افزود: قیمت واقعی ارز، به زودی از سوی بانک مرکزی اعلام خواهد شد، بر این اساس امیدوارم با تدابیری که بانک مرکزی به کار گرفته و بر اساس روش منطقی که مبتنی بر کارشناسی باشد، بتوان رویه یکسانسازی نرخ ارز را اجرا کرد.
وی تصریح کرد: در این زمینه چندین ایده مطرح بود، از جمله اینکه موضوع ارز به صورت سه نرخی در بازار پیگیری شود که این ایده به شدت از سوی کارشناسان و فعالان اقتصادی، طرد شد و به نظر نمیرسد بتواند روش منطقی باشد، چراکه فاصله میان پلکان قیمتی، میتواند ایجاد رانت کند.
به گفته صافدل، ایدهای که هم اکنون بانک مرکزی دنبال میکند، ایده یکسانسازی نرخ ارز است که نه میتواند نرخ ارز آزاد فعلی و نه الزاما ۱۲۲۶ تومان باشد.
وی اظهار داشت: بر اساس جمعبندی بانک مرکزی نرخ ارز رقمی میان ۱۲۲۶ تومان و قیمت ارز آزاد فعلی است که بر این اساس، هر رقمی که اعلام شود، با راهکارهایی که بانک مرکزی دارد، باید متناسب با نرخ اعلام شده پاسخگوی نیازمندیها باشد.
صافدل در پاسخ به این سئوال که دلار در بازار آزاد تا ۲۰۲۰ تومان هم طی روزهای گذشته رسیده است، تبعاً بسیاری از کالاها انتظار دارند که از ارز مرجع استفاده کنند، راهکارهای جدید تامین ارز چیست؟ گفت: هرگونه تائید و تغییر نرخ ارز میبایست رسما از سوی بانک مرکزی اعلام شود.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
تردیدی نیست که هیچ فردی در همه زمینه ها تخصص ندارد و حاکم یا نظام حکومتی برای اداره جامعه به تخصص های مختلفی نیاز دارد که هرگز در یک فرد جمع نیست. حتی در زمینه ای که فرد حاکم یا صاحب منصب تخصص دارد باز نیاز به مشورت با دیگر کارشناسان دارد. بنا و روش خردمندان حتی در امور کم اهمیت تر مشورت با کارشناسان و متخصصان است. برای جراحی یک بیمار، گروهی از متخصصان یک رشته با گرایش های همسان یا متفاوت کمیسیون پزشکی تشکیل می دهند و با هم گفت و گو می کنند تا به یک نظر برسند. تصمیم گیری درباره سرنوشت یک ملت و کشور در زمینه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و … بسیار مهم است و هیچ فردی درباره هیچ یک از این زمینه ها و دیگر زمینه ها نمی تواند با تصمیم فردی و کارشناسی نشده خود کشوری را اداره کند. کشوری که همه امورش با نظر شخصی یک فرد اداره شود و درباره همه چیز، او تصمیم بگیرد، قطعا وضعیت مناسبی نخواهد داشت. امام علی(ع) در فرازی از عهدنامه مالک اشتر به زیبایی این نکته را بیان می فرماید:
«ای مالک … با دانشمندان، فراوان گفت و گو کن، و با حکیمان فراوان بحث کن، که این عمل مایه آبادانی و اصلاح شهرها ، و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشته است» (نهج البلاغه، نامه۵۳، ش۴۰۳۹).
اداره یک کشور و مملکت و ایجاد و تصویب قانون در زمینه های مختلف و سیاستگزاری در حوزه های گوناگون و اتخاذ شیوه ها و راهکارهای مناسب برای اجرا و … به علوم و دانش های مختلفی نیاز دارد که هیچ فردی همه آنها را در خود ندارد. یک نظام حکیمانه و خردمندانه نظامی است که از دانش ها و تخصص های افراد متعدد در زمینه های مختلف استفاده کند تا در تصمیم سازی و قانونگذاری و اتخاذ روش های اجرای مناسب موفق باشد. وضع یک قانون و در پیش گرفتن یک سیاست به شناخت زمینه ها و عوامل و پیامد های متعددی نیاز دارد که رشته های علمی متعدد و پرشماری می تواند آن را حاصل کند.
امام علی(ع) در زمانی با مالک اشتر سخن می گفت که جامعه چندان پیچیده نبود و اداره آن چندان سخت نبود، چرا که جامعه تازه از حالت بدوی به تمدن رسیده بود. در آن زمان ممکن بود که کسی همه علوم زمانه را، با توجه به آن زمان و مکان، کسب کند. پس نه جامعه چندان پیچیده بوده و نه از دانش های گسترده و شاخه های مختلف علوم خبری بود. امام(ع) در آن ظرف دستور می دهد که مالک با عالمان و متخصصان و حکیمان مشورت و گفت و گو کند. اما وضعیت در زمان ما از دو جهت بسیار متفاوت است. هم از این جهت که اداره جامعه بسیار پیچیده و مشکل شده چرا که زندگی مردم در جنبه های مختلف تغییر کرده و مسائل مختلفی به هم گره خورده و وضعیت بسیار پیچیده ای را به وجود آورده است. و از سوی دیگر دانش ها بسیار گسترده شده و به رشته ها و شاخه های متعددی تقسیم شده است. این دو امر باعث شده که برای اداره جامعه به دانش کارشناسان بسیار زیادی در رشته های مختلف نیاز باشد. آنچه امام علی(ع) به مالک اشتر برای اداره جامعه ساده آن روز توصیه فرموده، امروزه دهها و شاید صدها برابر آن نیاز است.
کسی که در دنیای امروز در پستی و منصبی قرار گیرد و خود را بی نیاز از مشاوره با کارشناسان بداند در واقع جاهل و نادان محض است. چرا که یا اوضاع و احوال و وضعیت جامعه و مشکلات اداره جامعه را نمی داند و یا خود را نمی شناسد و ارزیابی او از قدر و اندازه خودش غیر واقعی است. امام علی(ع) می فرماید:
«نادان، کسی است که خود را به آنچه نمی داند دانا شمارد و به رای و نظر خود بسنده کند و پیوسته از دانشمندان دوری کند و از آنان عیب و ایراد گیرد و مخالفان خود را بر خطا داند و آنچه را نفهمیده، گمراه کننده شمارد. هرگاه به مطلبی برخورد که آن را نمی داند، منکرش شود و آن را دروغ شمارد و از روی نادانی خود گوید: من چنین چیزی را نمی دانم و فکر نمی کنم که وجود داشته باشد و یا در کجا چنین چیزی است. و این از آن روست که به نظر و رای خود اعتماد دارد و از نادانی خود بی خبر است! از این رو به سبب نادانی خویش پیوسته از جهل بهره می گیرد و حق را انکار می کند و در نادانی سرگشته می ماند و از طلب دانش تکبر می ورزد» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام علی«ع»).
آری این انسان جاهل و نادان است که در همه زمینه ها نظر می دهد و زبانش همیشه باز است و برای همگان برنامه می نویسد و پر مدعاست و چون سخن می گوید از همه دانش ها، اعم از علم دین و دنیا و همه زمینه ها و دانش ها به زبان می آورد و همگان را به سوی خود دعوت می کند و دیگران را گمراه می داند و به راه صحیح دعوت می کند و …
امام علی(ع) می فرماید: «در نادانی تو همین بس که به دانش خود مغرور شوی» (امالی الطوسی، ص۵۶) و می فرماید: «بزرگ ترین نادانی، ناآگاهی انسان از شان و منزلت خویش است» و می فرماید: «در نادانی انسان همین بس که قدر و اندازه خود را نشناسد» (غرر الحکم، ح۲۹۳۶ و ۷۰۵۴).
اما انسان خردمند اندازه خود را می داند و به کاستی های علمی و عملی خود آگاه است و خود را محتاج مشورت با دانایان و کارشناسان می داند. امام علی(ع) می فرماید: «هر کس با بزرگان مشورت کند در خردهای آنان شریک گردد» (نهج البلاغه، حکت۱۶۱).
به هر حال جامعه ای که به کارشناسان و دانشمندان رشته های مختلف بها نمی دهد و از آنان در تصمیم گیری ها و سیاستگزاری ها استفاده نمی کند همان جامعه جاهلیت است که امام علی(ع) درباره آنها می فرماید: «…خوابشان بیداری و سرمه چشمشان اشک بود، و این سرزمینی بود که در آن دهان عالمان و دانشمندان دوخته شده بود و نادانان و جاهلان گرامی و ارجمند بودند» (نهج البلاغه، نامه۲، ش۱۰).
به هر حال دانشمندان و متخصصان دانشگاهی در یک رشته تخصص دارند و در دیگر رشته ها نمی توانند نظر دهند و همین طور عالمان علوم دینی تنها در رشته خود می توانند نظر دهند. برای تصمیم گیری در یک امر پیچیده به دانش و کارشناسی دانشمندان و کارشناسان بسیار زیادی نیاز است. برای نمونه می توان به سیاستگذاری درباره کنترل یا تکثیر جمعیت در کشور اشاره کرد. اینکه ظرفیت کشور به لحاظ جمعیت چه میزان است و آیا امروز به صلاح کشور کنترل جمعیت است یا تشویق به تکثیر آن، مساله ای است که دانشمندان زیادی باید با توجه به رشته علمی خود درباره آن نظر دهند و حکومت و نظام با توجه به نظر همه کارشناسان به جمع بندی برسد. پیشتر در نوشتاری تحت عنوان «تکثیر جمعیت، شریعت و ظرفیت کشور» در دو شماره (۱) و (۲) به اجمال به این موضوع پرداخته شد.
این یک نمونه است و حکومت و نظام حکومتی موظف است در همه زمینه ها به نظر کارشناسان و عالمان مراجعه کند. این توصیه اکیدی است که امام علی(ع) به مالک اشتر می کند و می فرماید برای آباد شدن کشور و اصلاح امور شهرها و برقراری نظم و قانون این کار ضروری است.
کلمه – گروه اجتماعی: در دولت نهم و دهم وعده های بسیار و ناتمامی وجود دارد، شاید مثل بعضی جاده های کشور که هیچ وقت تمام نمی شود، حرف های مردان دولت نیز در حد وعده باقی می ماند و خبری از اجرایی شدن آنها نیست، وعده هایی که در بیشتر مواقع آقایان خود منکر آن شده اند. از وعده نفت بر سر سفره های مردم تا وعده ی اخیر فرهاد دانشجو رییس جدید دانشگاه ازاد اسلامی مبنی بر ارزان شدن نرخ شهریه های این دانشگاه.
به گزارش کلمه، فرهاد دانشجو برادر وزیر علوم دولت دهم در روزهای آغازین کار خود چون رییس دولت وعده های بی شماری داد و برای آنکه وعده های خود را مهم نیز جلوه دهد، به شیوه دیگر همفکرانش، تمامی مدیران پیشین را نفی کرد و سیاست های آنان را زیر سوال برد.
رییس جدید دانشگاه آزاد پیش از آنکه به این مقام برسد خبر از کاهش ۲۰ درصدی شهریه های دانشگاه آزاد داده بود، سخنی که همان زمان با انتقاد های فراوانی رو به رو شد. اما در جواب تمام انتقادها مبنی بر عملی نشدن این طرح، دانشجو از وعده خود دفاع کرد. در آن زمان بسیاری از کارشناسان پیش بینی کردند که دادن چنین وعده ای از سوی شخصی که نسبت به سیاستهای دانشگاه آزاد اسلامی ناآشناست و هنوز به طور کامل از چم و خم کارها باخبر نیست، به این معناست که در آینده نیز نه تنها توانایی عملی کردن به وعده ها را ندارد که قادر به اداره این دانشگاه نیز نخواهد بود. اما دانشجو به منقدین پاسخ داد که “صحبت من سخت و غیرقابل فهم نیست. من می گویم باید گشت و منابع مالی غیرشهریه ای یافت. کدام منتقد متخصصی پیدا می شود که با این موضوع مخالفت کند؟ پایداری سیستم مالی، پایداری بودجه دانشگاه و اینکه بتوان از اعمال فشار تورم روی دانشجویان جلوگیری کرد در این است که منابع مالی جدیدی به دست آید.”
و البته دانشجو پیش بینی نیز کرد که به خاطر این عمل “تمام ملت ایران، مسئولان دانشگاه، دانشجویان و خانواده هایشان از فرهاد دانشجو بسیار قدردانی می کنند که توانسته با کمک به خانواده دانشگاه کاری کند تا منابع مالی جدید به میزانی فراهم شود که نه تنها افزایشی اعمال نشود بلکه نیم درصد، یک درصد، ۵ درصد یا حتی ۲۰ درصد از شهریه های دانشگاه کاسته شده است.”
فرهاد دانشجو در آن زمان خود را رییسی متخصص در مهندسی عمران، سازه و زلزله می دانست که با “خلق ایده های نو” به این دانشگاه آمده و اگر نمی تواند در مدیریت مالی دانشگاه به صورت تخصصی راه حل بدهد اما می تواند ایده خلق کند. او امیدوار بود تا انتهای سال دوم مدیریتش بتواند هم شهریه ها را کاهش دهد و هم بی عدالتی ها را از بین ببرد.
رییس دانشگاه آزاد اسلامی اما بتازگی اعلام کرده که برای کاهش شهریهها نیاز به تامین منابع مالی جدید دارند و تا زمانی که این منابع مالی تامین نشود نمی توانند شهریه ها را کم کنند.
او با اعلام این خبر افزوده است: “امسال ۱۵ درصد به شهریه دوره شبانه دانشگاهها اضافه و همین میزان نیز به حقوق کارمندان اضافه شد. در حالی که در اصل با احتساب سایر هزینه های نزدیک به ۳۰ درصد به هزینههای دانشگاه اضافه شده است و چاره ای نداریم جز آنکه شهریهها را نیز افزایش دهیم. ”
در حالی که دانشجو وعده داده بود تا پایان دومین سال مدیریتش شهریه دانشجویان کاهش پیدا می کند اما این بار اعلام کرد که راه کارهایی که در نظر گرفتهاند تا سه سال آینده محقق خواهد شد و تا قبل از آن چارهای ندارند جز آنکه با افزایش شهریه ها هزینه های دانشگاه را تامین کنند. یعنی نه تنها در حال حاضر دانشجویان با کاهش شهریه مواجه نخواهند بود که افزایش شهریه ها را نیز در سال تحصیلی جدید خواهند داشت.
البته رییس دانشگاه آزاد نیز چون دیگر مردان اهل مدیریت و سیاست این چند سال در عین حال که حرف های خود را تکذیب می کند و توجه نمی کند که بعضا صحبت ها نه فقط در حافظه مردم که در دوربین و ها و روزنامه ها نیز ضبط می شود، در گفت و گویی دیگر در پاسخ به این سوال که از سوی او در برخی رسانه ها اعلام شده که دانشگاه آزاد چاره ای به جز افزایش شهریه ها ندارد گفت: “این حرفها از قول من نبوده است.” و البته او نیز مانند رفقای سیاسی اش، تمام مشکلات را به گردن پیشینیان انداخت و گفت: “اگر چهار سال قبل برای شهریه های دانشگاه آزاد فکری شده بود الان با این مسائل درگیر نبودیم. به هر حال با افزایش هزینه ها لازم است دستمزد اعضای هیأت علمی و هزینه ها از محلی تامین شود.”
فرهاد دانشجو در عین حال اعتقاد دارد که شهریههای دانشگاه آزاد چندان زیاد نیست و حتی کمتر از رقم شهریه دبستانهای غیرانتفاعی است. او با اشاره به تخفیف شهریههای دانشجویان گفته است: “شهریههای دانشگاه آزاد اسلامی زیاد نیست اما میدانیم توان مردم برای پرداخت این شهریهها نیز اندک است. اگر شهریههای دانشگاه را با یک دبستان غیرانتفاعی مقایسه کنید خواهید دید این رقم حتی کمتر از رقم ثبتنام این گونه دبستانها است.”
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی همچنین از تاسیس بانک دانشگاه آزاد در ۶ ماه آینده خبر داده است. او هدف از تاسیس این بانک را ایجاد منابع مالی جدید برای دانشگاه آزاد دانسته تا بودجه مورد نیاز هر سال به صورت ۱۰۰درصد از شهریهها تامین نشود. هر چند که هنوز مشخص نیست هزینه های تاسیس چنین بانکی از جیب دانشجویان صورت می گیرد و یا به قول آقای دانشجو اقتصاددانانی که بر این طرح کار می کنند منابع مالی دیگری پیدا خواهند کرد؟
هرچه هست فرهاد دانشجو کماکان تاکید دارد که بر سر حرف خود هست و تا دو یا سه سال آینده شهریه دانشگاه آزاد را به ۲۰ درصد کاهش خواهد داد، چرا که او به خانواده ها قول داده است! او البته قبل از رئیس شدن، درباره کاهش شهریه از همین امسال هم قول داد، و حالا شاهد افزایش شهریه ها هستیم. بدین ترتیب کماکان اتفاق جدیدی در دانشگاه آزاد نیافتاده و میزان شهریه ها مانند مدیریت قدیمی است، همان مدیریتی که محمود احمدی نژاد بارها در تبلیغات انتخاباتی خود آن را مورد نقد داد و نسبت به شهریه ها و نحوه مدیریتش بارها صحبت کرد و وعده داد که دانشگاه آزاد تغییر خواهد کرد. اما گویا تغییری در شیوه ها در کار نیست و تنها نام رئیس و جریان حامی او تغییر کرده. شهریه ها هم نه تنها کاهش پیدا نکرده، که افزایش نیز پیدا خواهد کرد. وعده های بر زمین مانده روز به روز بیشتر می شود و خبری از اجرایی شدن آنها نیست، وعده هایی که گاهی مواقع آقایان خود منکر آن می شوند.
آیه شریفه قرآن میفرماید : (هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ)،[۱] «آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند؟!»، مربوط به بحث علم به مسائل است. یعنی دانش فی حد نفسه ارزش دارد؟ یعنی اگر کسی با سواد شد من باید برایش خم بشوم؟ مردم باید خم بشوند؟ اینکه به تنهایی ارزش ندارد. علم، صرفاً طریق و راه است. اینکه برخی می گویند فلان شخص صورت نورانی دارد و یا هاله ای از نور در سیمای او ترسیم می کنند، پس باید به او احترام ویژه گذاشت، از اشتباهات و خرافات است. باید دید برای مردم و جامعه با علم و عملش چه کرده است. هر مقدار به دین و مردم خدمت کرده، به همان مقدار مورد احترام است.
عالمی مورد احترام خاص است که با عملش مردم را هدایت میکند. اما اگر عالمی در قبال خدمتش وجوهی را دریافت می کند و مصرف می کند و یک پزشک هم در قبال خدمتش اجرت و دستمزد دریافت می کند و برای زندگی شخصی اش هزینه می کند آیا من باید این عالم را احترام کنم؟ چه فرقی بین این عالم و پزشک است؟ عالم اگر خودش را به زحمت انداخت و اسوه شد، به گونهای مشی کرد که مردم را به اسلام جذب کرد، و میدانیم سعادت جامعه را تأمین میکند، قطعا مورد احترام است و باید به او احترام گذاشت.
——————————————————————————–
[۱] . الزمر(۳۹)، ۹٫
در ادامه فشار بر مسلمانان، دادگاه های چین بار دیگر ۲۰ فعال مسلمان این کشور را به اتهام های مختلف به تحمل چندین سال زندان محکوم کردند.
به گزارش کلمه، بسیاری از زندانیان چین را کسانی تشکیل می دهند که برای کسب حقوق شهروندی اقلیت ها که دارای تنوع و تکثر فرهنگی و مذهبی هستند، صدای خود را بلند کرده و به طرح مشکلات و موانع خود در راه رسیدن به دموکراسی و حقوق شهروندی پرداخته اند.
اخبار مربوط به سرکوب و نقض حقوق بشر مسلمانان در کشورهایی همچون چین، روسیه و سوریه در رسانه های حکومتی بطور آشکارا سانسور و بایکوت می شود؛ تنها به این علت که حکومت های این کشورها متحد حاکمیت فعلی محسوب می شوند.
درگیری و اختلاف میان حکومت کمونیستی چین با مسلمانان تازگی ندارد. خشونت های اعمال شده از سوی چین علیه مسلمانان این کشور ریشه ای عمیق و به درازای عمر طولانی سکونت مسلمانان در بخش هایی از سرزمین پهناور چین دارد و این همزیستی گاه مسالمت آمیز و گاه توام با خشونت بوده و بارها موجب درگیری هایی میان جامعه مسلمانان این کشور با حکومت مرکزی پدید آمده است.
چین در دهه های گذشته ثابت کرده است که جز اعمال حکومت متمرکز با سیاست های واحد و لایتغیر، ساختاری دیگر را نمی پذیرد و حاضر به اعطای آزادی های مدنی و سیاسی و به مشارکت گرفتن اقلیت های مختلف در بدنه سیاسی کشور نیست. نظام کمونیستی این کشور که توسط حزب حاکم هدایت و حمایت می شود، با هرگونه خواسته های فرهنگی بومی و تمایلات قومی مخالف بوده و همواره به بهانه تلاش اقلیت ها برای کسب خودمختاری یا تجزیه کشور چین، با حامیان و رهبران آنها در نزاع به سر برده و شرایط پلیسی و امنیتی را بر ایشان حاکم کرده است.
اینک در آستانه سومین سالگرد درگیری های سال ۲۰۰۹ در استان “سین کیانگ” در غرب چین که به کشته شدن ۲۰۰ تن انجامید، دادگاه های این استان ۲۰ فعال مسلمان از قوم “ایگور” را به اتهام فعالیت های تروریستی و تشویق گرایش های جدایی طلبانه در این استان مسلمان نشین، محکوم کرد که حکم برخی از این افراد به ۱۵ سال زندان می رسد.
به گزارش شفقنا به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه خبری “الجزیره”، روزنامه “سین کیانگ دیلی” که روزنامه رسمی حزب کمونیست حاکم چین در استان “سین کیانگ” به شمار می آید، در این باره نوشته که پنج دادگاه در این استان فعالان مسلمان را به اتهام به کار گیری اینترنت و وسایل دیگر جهت تشویق گرایش جدایی طلبانه و “جنگ مقدس” و همچنین ساخت مواد منفجره به صورت غیر قانونی، محکوم کرده است.
این روزنامه دولتی قومیت افراد محکوم شده را اعلام نکرده اما اسم این افراد حاکی از آن است که همگی از اقلیت “ایگور” هستند، اقلیتی که اکثریت آنها مسلمان بوده و از ظلم و ستم مسئولان چینی و افراد قومیت “هان”، بزرگترین قومیت این کشور رنج می برند.
در همین حال، سخنگوی “کنفرانس جهانی ایگور” از احکام صادر شده در حق فعالان مسلمان انتقاد کرده و مسئولان چینی را به بهانه کردن مبارزه با تروریسم جهت خاموش کردن صدای مخالفان در استان “سین کیانگ” متهم کرد.
روز شنبه سومین سالگرد درگیری ها میان قومیت “ایگور” و قومیت “هان” در استان “سین کیانگ” در سال ۲۰۰۹ است که نزدیک به ۲۰۰ کشته بر جای گذاشت، فعالان “ایگور” دولت چین را به تشویق قومیت “هان” جهت اقامت در استان مسلمان نشین “سین کیانگ” و کاهش تعداد مسلمانان در این استان متهم می کنند.
این در حالی است که دولت چین ضمن متهم کردن جدایی طلبان استان “سین کیانگ” به تلاش برای تاسیس کشوری مستقل در این استان، اتهامات وارده به خود مبنی بر سرکوب و بی توجهی به ساکنان “سین کیانگ” را رد کرده و بر ایجاد رفاه و شکوفایی در این استان تاکید می کند.
ماه گذشته نیز استاندار “سین کیانگ” تهدید کرد که گروه های جدایی طلب این استان را با “مشت آهنین” خواهد زد، پس از آن نیز نیروهای امنیتی در سراسر استان مستقر شدند.
نزدیک به ۹ میلیون از افراد قومیت “ایگور” در استان “سین کیانگ” زندگی می کنند، استانی که در آسیای مرکزی و در مرز چین با افغانستان، پاکستان و هند واقع شده و منابع طبیعی زیادی همچون نفت، گاز و ذغال سنگ در این استان به فراوانی یافت می شود.
کلمه: در حالی که سال گذشته گمرگ اعلام کرده بود که بیش از ۵۰۰ دستگاه پورشه وارد کشور شده است، مدتی قبل شرکت پورشه آلمان اعلام کرد از ۲۴ پورشه بسیار گران سفارش داده شده به این کارخانه توسط کشورهای خاورمیانه، ۱۲ دستگاه از آن به ایران ارسال شده است.
براساس آمار گمرک ایران در سال گذشته ۵۶۳ دستگاه انواع خودروهای پورشه به ارزش بیش از ۴۹٫۸ میلیون دلار وارد ایران شد.
واردات بیش از ۵۰۰ دستگاه پورشه به ایران طی یک سال اتفاقی بیسابقه محسوب میشود. به طوری که فروش پورشه در ایران حتی از شرکت بی.ام.و نیز پیشی گرفته است. این در حالی است که بی.ام.و نسبت به پورشه سابقه بسیاری بیشتری در زمینه فعالیت در بازار خودروی ایران دارد. فروش بی.ام.و در ایران در سال گذشته حتی به نصف فروش پورشه هم نرسید.
خودروهای پورشه عمدتا از امارات وارد ایران شدند. تعداد بسیاری محدودی از این خودرو نیز از طریق بحرین، اتریش و آلمان وارد ایران شدند. مدلهای وارداتی پورشه به ایران شامل پانامرا، کاین، باکستر، کررا و کیمن میشوند. پورشه برنامه خود را برای سال جاری واردات ۸۰۰ دستگاه از خودروهایش به ایران اعلام کرده بود.
چندی پیش مدیر روابط عمومی پورشه از قصد این شرکت برای خروج از ایران تحت فشارهای آمریکا خبر داد. هرچند نماینده پورشه در تهران این خبر را تکذیب کرد. از سوی دیگر فاکس نیوز نیز چند روز پیش از فروش ۱۷ میلیون دلار شرکت خودروسازی پورشه در ایران طی تنها چند ماه گذشته خبر داد.
پیش از این فرانس پرس نیز در گزارشی نوشته بود: ثروتمندان ایرانی بیش از ۳۶۰ هزار دلار برای خودروهای آخرین مدل میپردازند. یک فروشنده خودرو در تهران گفت: این خریداران برای این خودروها پیش پرداخت میپردازند که معمولا ۲ تا ۳ برابر بیش از میزان پرداختی در خارج از ایران است. در سال گذشته حدود ۵۶۳ دستگاه مدل مختلف پورشه به ارزش ۵۰ میلیون دلار پیش از پرداخت مالیات واردات در ایران فروخته شده است.
بر اساس این گزارش، پورشه درنظر دارد در سال جاری شمسی۸۰۰ دستگاه خودرو در ایران به فروش رساند.
شرکت مازراتی که تحت مالکیت فیات قرار دارد نیز با بازگشایی نمایشگاه خود در تهران در هفتههای آینده در تلاش است تا به آرامی جایی در بازار ایران باز کند.
در حالی که ثروتمندان ایرانی ۱۱۰ هزار دلار تا ۳۶۰ هزار دلار برای خودروهای لوکس میپردازند، کارگران ایرانی به طور متوسط ۷۰۰ دلار حقوق میگیرند.
بازار خودروی ایران به شدت در مقابل واردات حفاظت میشود و با وجود تقاضای رو به رشد که بیشتر تولیدات داخلی را شامل میشود، در سال گذشته تنها ۴۰ هزار دستگاه خودرو وارد این کشور شده است. تقاضای داخلی برای خودروهای تولید داخل این کشور سالانه برابر با ۶/۱ میلیون خودرو است.
درحال حاضر حدود ۱۴ میلیون خودرو در جادههای ایران وجود دارد که بیش از ۲ برابر ۶ میلیون خودرو ثبت شده در سال ۲۰۰۵ است.
به نوشته عصر ایران و گزارش رادیو بینالمللی چین (CRI)، از سالها قبل به دنبال انتشار ویدئوهای یوتیوب حرکات نمایشی خطرناک و تصادفات وحشتناک اعراب جوان در امارات متحده عربی و راه پیدا کردن آن در شبکه بلوتوث، ایرانیها این اقدامات را اسراف و افراط و نتیجه ثروت بادآورده میشناختند و مورد شماتت قرار میدادند. اما بدون حضور داشتن در خیابانهای شهرهای بزرگ و تنها با بررسی اخبار صفحههای اقتصادی روزنامهها و خبرگزاریها و گزارشهای نشریات خودرویی این کشور میتوان به این نتیجه رسید که اکنون ایران نیز مانند امارات به یکی از واردکنندگان اتومبیلهای گران قیمت تبدیل شده است.
هرچند در ایران نهایت سرعت مجاز تردد در اتوبانها ۱۲۰ کیلومتر است، اما فراهم نبودن بسترهای مناسب برای بهره گرفتن از سرعت سوپر اسپرتها مانعی برای ثبت سفارش آنها نبوده است. از سوی دیگر ناهموار بودن راههای بین شهری، وجود دستاندازهای سرعتگیر غیر استاندارد در خیابانها و تردد خطرناک موتورسوارها از جمله عواملی است که لذت رانندگی با اتومبیل را در ایران از بین برده است، اما چشم و همچشمی ثروتمندان یکی از دلایل اصلی افزایش واردات خودروهای لوکس به ایران و رخ دادن تصادفهای پرخسارت است.
در این میان تنها گروه کوچکی از صاحبان اتومبیلهای سوپر اسپورت نسبت به آنچه که خریداری میکنند شناخت کامل فنی دارند و در این زمینه به طور حرفهای فعالیت میکنند. علاقه ایرانیها به خریدن خودروهای جدید چنان رو به افزایش است که اروپا نیز آن را احساس کرده و مدتی قبل شرکت پورشه آلمان اعلام کرد از ۲۴ پورشه بسیار گران سفارش داده شده به این کارخانه توسط کشورهای خاورمیانه، ۱۲ دستگاه از آن به ایران ارسال شده است.
با توجه به این که ایرانیها با پرداخت ۱۱۵ درصد عوارض واردات خودرو برای صدور پلاک را به دولت میپردازند و در حقیقت دو برابر قیمت دیگر مردم جهان برای اتومبیلسواری خود هزینه میکنند، میتوان با اطمینان به این نتیجه رسید که آنها کشوری ثروتمند را در شمال خلیجفارس تشکیل دادهاند.
در این میان کمپانیهایی چون فورد و جنرال موتورز ایالات متحده که اکنون برای بازاریابی محصولات خود نیاز به مشتریهای جدید دارند، از حضور در بازار همیشه داغ و پرهیجان این کشور محروم هستند، چرا که آنها به اعتقاد کارشناسان اقتصادی در صورت ورود به ایران میتوانستند جدیدترین محصولات خود را به راحتی جایگزین تویوتای ژاپن کنند.
همزمان با اوج گیری درگیری ها در دمشق و حلب، کوفی عنان، نماینده جامعه جهانی برای حل بحران سوریه از سمت خود کناره گیری کرده است.
او از طرف سازمان ملل و اتحادیه عرب ماموریت داشت تا راه حلی برای پایان دادن به خشونتهای سوریه پیدا کند.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل در بیانیهای گفت که آقای عنان تصمیم گرفته که فعالیت خود در این سمت را تمدید نکند. او تا پایان ماه اوت در این سمت باقی خواهد ماند.
آقای بان از تلاش های کوفی عنان در این سمت قدردانی کرده است. او گفته است طرح شش ماده ای آقای عنان هنوز بهترین راه حل و امید برای حل بحران سوریه به شمار می رود.
طرح کوفی عنان از جمله شامل عقب نشینی نیروهای ارتش سوریه و انتقال تسلیحات سنگین از مناطق شهری و توقف عملیات نظامی علیه مناطق مسکونی، اجرای آتش بس بین نیروهای دولتی و مخالفان، آزادی زندانیان سیاسی و امدادرسانی به غیرنظامیان در مناطق درگیری بود اما این طرح از سوی هیچ یک از طرفین مناقشه به اجرا در نیامد.
به گزارش بی بی سی، آقای عنان برای اجرای این طرح به کشورهای مختلف درگیر در این بحران از جمله ایران و روسیه سفر کرد و موافقت این کشورها برای آن را به دست آورد اما این امر باعث تداوم و تشدید خشونتها نشد.
مقامهای روسیه بارها هشدار دادهاند که ماموریت کوفی عنان میتواند آخرین فرصت برای جلوگیری از بروز یک جنگ داخلی در سوریه باشد.
در همین حال، نیروهای مخالف حکومت سوریه امروز با استفاده از یک دستگاه تانک ارتشی، به پایگاه هوایی دولت در نزدیکی حلب حمله کردند.
طبق گزارشها، نیروهای مخالف بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، با استفاده از یک دستگاه تانک که پیشتر در جریان نبرد با ارتش به غنیمت گرفته بودند، پایگاه هوایی مورد استفاده نیروهای دولتی واقع در سی کیلومتری شمال غرب حلب را زیر آتش گرفتند.
این گزارش توسط گروه موسوم به ناظران حقوق بشر سوریه، که مواضع مخالفان حکومت سوریه را منعکس می کند، انتشار یافته اما خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرنگار خود در حلب نیز این گزارش را تایید کرده است.
در حالیکه نیروهای مخالف تا کنون به اسلحه سبک مجهز بوده اند، روز گذشته منابع سازمان ملل تایید کردند که این نیروها توانسته اند اخیرا به تعدادی تانک، خودرو زرهی و حتی تسلیحات ضدهوایی دست یابند.
گزارش های رسیده از نقاط مختلف سوریه، از جمله حلب و دمشق، پایتخت، از ادامه درگیری مسلحانه بین دو طرف حکایت دارد.
طی حدود دو هفته اخیر، درگیری های سنگینی بین ارتش و مخالفان مسلح در حلب در جریان بوده و هر دو طرف، پیروزی در این نبرد را با اهمیت دانسته اند.
از سوی دیگر، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا گفت “جلوگیری از دسترسی کوفی عنان برای بحران سوریه به ابزار مناسب برای پیشبرد طرح صلح در سوریه باعث ناکامی این نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب در سوریه در ماموریتش شده است.”
وزیر خارجه آمریکا که روز پنج شنبه با آقای عنان گفتگوی تلفنی داشته است.
خانم کلینتون با انتشار بیانیه ای پس از این گفتگو تاکید کرد کوفی عنان “وظیفه دشوار توقف خونریزی و کشتار شهروندان سوریه و گذار صلح آمیز سیاسی در این کشور را سرسختانه به دوش کشیده” اما “شورای امنیت سازمان ملل در برابر رسیدن ابزار لازم برای پیشبرد تلاش های او سد ایجاد کرده است.”
گسترش درگیری های نظامی و چشم انداز کمرنگ دموکراسی در سوریه
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به جنگ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به عنوان استراتژی دشمنان گفت: حلقه های صالحین بسیج راهی برای مقابله با تهاجم همه جانبه دشمنان است.
پیش از این سردار نقدی حلقههای صالحین را اساس بسیج و مهمترین برنامه این نهاد خواند و گفته بود: همه تمرکز بسیج روی طرح شجره طیبه صالحین است.
در همین باره بخوانید:
حلقههای «صالحین»؛ تکرار تجربه مجاهدین خلق
سردار سرلشگر ‘محمد علی جعفری’ شامگاه پنجشنبه در همایش میقات با صالحین که به همت سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ و با حضور ده هزار نفر از بسیجیان پایتخت در مصلی تهران برگزار شد، گفت: طرح شجره طیبه صالحین از جمله خاستگاه انقلاب اسلامی بوده که یکی از راههای اصلی مقابله با جنگ نرم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دشمن به شمار می رود.
او گفته است: شرایط امروز انقلاب اسلامی شرایطی بسیار حساس است زیرا انقلاب اسلامی بسرعت در جهان در حال گسترش است و کانون آن تهران بزرگ است که احتیاج به نیروهای انقلابی، بصیر، مومن و آگاه به مسائل جاری دارد.
به گزارش ایرنا، وی افزود: حضور بسیجیان در حلقه های صالحین که با بحث، مطالعه، هم اندیشی و حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی همراه است مقدمه ای برای کارهای بزرگ و ثاثیرگذار بسیج در جهاد فرهنگی و سازندگی است.
فرمانده کل سپاه پاسداران، حلقه های صالحین را تاثیرگذار در مقابله با تهاجم دشمنان دانست و تصریح کرد: مجموعه فعالیت هایی که باید در مبارزه با جنگ نرم و در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی صورت پذیرد در حلقه های صالحین به طور صحیح آموزش داده می شود.
وی ادامه داد: شرایط انقلاب اسلامی به عنوان الگوی بیداری اسلامی در منطقه حساس است و امروز مرکزیت آن تهران به حساب می آید که این حلقه های صالحین در جلوه معنوی بسیج تاثیر بسزایی دارد.
سردار جعفری تاکید کرد: بسیج و حلقه های صالحین آن تاثیر بسزایی در عرصه فرهنگی دارد و به بطور قطع حضور فعال این حلقه ها در عرصه جامعه ضامن حفظ نظام است.
در حالی که هر روز ابعاد تازه ای از فساد مالی و اداری در میان مردان احمدی نژاد خبری می شود، و پرونده مدیران ارشد وی در قوه قضاییه در نوبت رسیدگی است، احمدی نژاد مدعی است که در جریاناتی که طی سالهای اخیر علیه دولت ایجاد شد، هیچ کس نتوانست اثبات کند که دولت به اندازه یک ریال از پاکدستی فاصله گرفته است! دولت به پاکی تعهد داشته و امروز نیز پاک پاک است و نباید با آدرسهای غلط و حرفهای بیهوده اذهان را منحرف کرد.
به گزارش کلمه، بر اساس اطلاعات موسسه شفافیت بینالمللی، فساد مالی در ایران در دوره دولت احمدی نژاد نسبت به سایر کشورها افزایش پیدا کرد بطوریکه رتبه ایران از لحاظ شفایت مالی از رتبه ۹۳ در سال ۲۰۰۵ به رتبه ۱۴۱ در میان فاسدترین کشورهای جهان سال ۲۰۰۸ رسید.
در حال حاضر پرونده محمدرضا رحیمی معاون اول وی به جرم اختلاس در شرکت بیمه در حال جریان است و نام بسیاری از مدیران ارشد و معاونان وزیر در جریان اختلاس سه هزار میلیارد دلاری در دادگاه برده شد.
محمود احمدینژاد شامگاه پنج شنبه در دیدار نمایندگان تشکل های علمی و فرهنگی دانشجویی کشور که بیش از سه ساعت به طول انجامید، بدون اشاره به تلاش دولت برای حذف و به انزوا بردن نیروهای متخصص ادعا کرد: اختلاف سلیقه، رای و نظر در کشور وجود دارد، اما باید به گونهای عمل کنیم که با هم کشور را جلو برده و اداره کنیم!
وی با اشاره به اینکه روزانه ۳۰ هزار نامه مردمی به نهاد ریاست جمهوری می رسد و از این تعداد در زمانهای مشخص بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ نامه را شخصاً رسیدگی می کند، ادعا کرد: امروز ارتباط دولت با بدنه اجتماعی مردم در حداکثر سطح خود قرار دارد، اما این بدان معنا نیست که رسیدگی به مسائل و درخواست های مردم در حد کمال و سطح مطلوب رسیده است، اما تمام تلاش دولت در حداکثر کردن این ارتباط و رفع مشکلات مردم است.
احمدینژاد بدون اشاره به فاصله شدید طبقاتی و افزایش مفاسد مالی در میان مدیرانش افزود: در حقیقت دولت بخاطر پایبندی به عدالت مورد هجمه داخلی و خارجی است، اما با وجود همه این فشارها در کنار مردم و در خدمت آنهاست.
احمدی نژاد که با بگم بگم هایش شهرت یافته بار دیگر تهدید به پاسخگویی کرد و گفت: امروز دولت به دلایل مختلف سکوت اختیار کرده است، اما این به معنای آن نیست که پاسخی برای اتهامات نداشته و یا قبول کرده که در برابر اتهامات مقصر است.
احمدینژاد با این ادعا که تعهد دولت به عدالت، پاکی و پاکدستی بوده است، اظهار داشت: در جریاناتی که طی سالهای اخیر علیه دولت ایجاد شد، هیچ کس نتوانست اثبات کند که دولت به اندازه یک ریال از پاکدستی فاصله گرفته است؛ البته هیچکس کامل و مطلق نیست و قطعاً ضعفهایی در بسیاری از امور، از جمله تصمیمگیریها وجود دارد، اما این ضعف آنگونه نیست که مطرح میشود و اینکه دولت را به سوءاستفاده و حمایت از سوءاستفادهکنندگان متهم میکنند، هرگز صحیح نیست.
وی ادعا کرد: اگر پسر بنده نیز اقدامی خلاف انجام داده است و قدمی کج بردارد، با او شدیدتر از کسانی که تخلفات میلیاردی کردهاند، برخورد خواهم کرد.
احمدینژاد، آزادی را از دیگر ارزشهایی دانست که در شعارهای انقلاب و صدر آرمانهای ملت ایران قرار دارد و دولت نیز احیای آن را در دستور کار خود قرار داده است و مدعی شد: دولت پای آزادی ملت ایستاده است، اما متاسفانه عدهای از خط قرمزهای اخلاقی عبور کرده اند و شرایط به گونهای شده است که عدهای هر حرفی که می خواهند علیه دولت میزنند و در برابر آن نیز مصونیت دارند و این سوءاستفاده از آزادی است.
وی نگفت در این دولت آزاد، چرا عده ای صرفا به جرم اتهام به شخص وی در زندان هستند و چرا دامنه آزادی آنقدر محدود شده که هیچ رسانه مستقلی را بر نمی تابند. رییس هیات دولت به نابودی نهادهای صنفی و مدنی در طول دوران ریاستش بر کابینه هم نپرداخت.
احمدی نژاد ادعا کرد: دولت نهم و دهم، تنها دولتی است که به هیچ وجه در اقتصاد به صورت زیگزاگی عمل نکرده و از ابتدا برنامههای خود را به طور روشن دنبال کرده است.
وی بدون پرداختن به مساله گرانی های لجام گسیخته می گوید: بالاخره امواجی که درخصوص برخی کالاها در کشور ایجاد شده مدیریت میشود، آنچه نگرانکننده است، مسایلی به مراتب مهمتر و بزرگتر است و باید مراقب باشیم که اصل آرمانها و موجودیت انقلابی ما زیر سوال نرود و به جایی نرسیم که چشم باز کرده و ببینیم همه منطقه علیه ما هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر