-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 08/15/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/5/24

 

حسین سناپور

  مالیخولیا!

وقتی جهان آوار می شود

همیشه دَمِ آخر یک لحظه هست

که می شود چشم ها را به آوار دوخت

دست ها را به ترس سپرد

و در تنهایی ویران شد

می شود هم

دست در بغلِ یار انداخت

چشم در چشم اش

و فکر کرد:

زیبایی اش چه بی پایان بود!

                                  22 مرداد 91

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/5/24

 

 
۲۹۰ نفر از روزنا‌مه‌نگاران، فعالان سیاسی و کنشگران مدنی در پیامی با همدردی با آسیب دیدگان زلزله آذربایجان شرقی از تمام ایرانیان در سراسر جهان دعوت کردند تا همراه با خانواده‌های آسیب دیدگان روز پنجشنبه را در عزای ملی به سوگ بنشینند.
 
در این پیام آمده است: «از تمامی ایرانیان آزاده و آگاه در داخل و خارج از کشور می‌خواهیم آن‌گونه‌که در خور ملت ایران است، و به هر شکل و ترتیب ممکن، با همو‌طنان آذری همدلی و در کنار ایشان، به یاد قربانیان، سوگواری کنند.»
 
علی افشاری، مهران براتی، حسن جعفری، مهدی جامی، حسن یوسفی اشکوری، مسعود باستانی و علی مزروعی برخی از امضا کنندگان این نامه هستند.
 
منبع: کلمه

 
 

1391/5/24

 

 
خبرگزاری کار ایران، ایلنا از تجمع اعتراضی حدود ۶۰۰ کارگر صنایع فلزی ایران در دومین روز متوالی به دلیل عدم دریافت هشت ماه حقوق و ۱۱ ماه بیمه خبر داد.
 
پروین محمدی، نماینده کارگران تجمع کننده روز سه‌شنبه، ۲۴ مرداد در این ارتباط به خبرگزاری ایلنا گفت که دلیل تجمع کارگران مقابل وزارت صنعت، معدن و تجارت در خیابان سمیه تهران بی توجهی کارفرما نسبت به توافق صورت گرفته در جلسه استانداری تهران است.
 
به گفته او، قرار بود مدیران کارخانه تا روز یکشنبه ۲۲ مرداد نسبت به پرداخت هشت ماه حقوق تعویق افتاده کارگران اقدام کنند که با عملی نشدن این موضوع روز دوشنبه، ۲۳ مرداد کارگران مقابل ساختمان این کارخانه مقابل بزرگراه فتح تجمع اعتراض آمیز برگزار کردند.
 
بر اساس این خبر به دنبال عدم پاسخگویی مدیران کارخانه به خواسته‌های کارگران، آنها امروز تجمع خود را مقابل محل کار وزیر صنایع منتقل کردند.
 
خانم محمدی، نماینده کارگران تاکید می‌کند که مدیران کارخانه صنایع فلزی موظف به پرداخت تمام طلب‌های کارگران تا پایان مردادماه است.
 
به گفته او کارفرما با اعلام این که سرمایه‌گذار اصلی کارخانه منابع مالی پرداخت بدهی کارگران را تامین نکرده است از پرداخت مطالبات کارگران خودداری می‌کند.
 
بر اساس خبر این منبع مقامات وزارت صنایع برای پاسخگویی به خواسته‌های کارگران در میان آنها حاضر نشدند.
 
کارخانه صنایع فلزی ایران در زمينه تولید آسانسور، جرثقیل، جرثقیل‌های کامیونی، تجهیزات اداری، بیمارستانی، حوضچه‌های ذوب مواد و قالب‌های بتونی فعالیت دارد و در کیلومتر پنج جاده قدیم کرج قرار دارد.
 
تجمعات اعتراضی کارگران نسبت به پرداخت نشدن مطالبات، وضعیت نامشخص بیمه و اخراج از محل کار در زمان دولت‌های نهم و دهم محمود احمدی‌نژاد بار‌ها گزارش شده است.
 
محمود احمدی‌نژاد در هفت سال گذشته به دفعات وعده ایجاد بیش از دو میلیون شغل را داده است و در عین حال صاحبان واحدهای تولیدی از عدم ثبات بازارعواردات و اجرای نادرست قانون هدفمندی یارانه‌ها گله دارند و با اخراج کارگران در صدد نجات واحدهای خود برمی‌آیند.
 
منبع: ایلنا و مردمک

 
 

1391/5/24
  •  

    سارا ن
    برای خاطر کتاب‌ها

    چرا مردم این طوری* شدند؟ یه جوری از رفتن به مناطق زلزله زده و اعزام تیم مردمی به مناطق زلزله زده و انواع پیچیده کمک های مردمی حرف می زنند که انگار که نه انگار کلی ساختار رسمی برای این کار وجود داره.
    این روحیه انقلابی مسخره حالم رو بد می کنه. انقلابی به این معنا که پشت پا بزنند به هر سیستم استخوان داری که وجود داره و فکر کنند از فردا خودشون می تونند امور رو در دست بگیرند (همون روحیه ی که باعث شد نسل قبلی انقلاب کند) یه عالمه آدم بی تجربه می رن اونجا و می شه عین بم. ما ساختار محکم و درست و حسابی داریم برای این شرایط، دلیل نمی شه چون رییس جمهور یا دولت رو قبول نداریم، بدنه ی با تجربه ی سیستم رو هم قبول نداشته باشیم و خود بی تجربه مون شخصن آستین بالا بزنیم. خب می خواین کمک کنید هلال احمر برای همین کاره... از طریق نهادهایی که وظیفه شون همینه و همون جوری که می گن کمک کنید.

    روحیه انقلابی این مردم من رو می ترسونه. معلومه جمهوری اسلامی واقعن در این سی و چند سال موفقیت آمیز عمل کرده در آموزش رسمی روحیه انقلابی و جهادی. جهاد! کلمه ش همینه. الان من در شبکه های اجتماعی فارسی زبانم فقط روحیه جهادی** می بینم، اون هم از آدمهایی که آدم ازشون توقع داره ارزش فرم و سیستم و سازماندهی شده عمل کردن رو در برابر محتوا و نیت خیر و جهادی عمل کردن بفهمند.


    من از چنین جامعه ای می ترسم.

    موقت
    *یکی می گه از تهران راه افتادیم رفتیم کمک راهمون ندادند و این رو نشانه ی ناکارآمدی سیستم می دونه. یکی ساکن استانهای جنوبی بهش برخورده چون زنگ زده هلال احمر گفتند کمک جنسی نمی تونیم از اینجا بگیریم و معتقده که نمیخوان به مردم کمک کنند. یکی یه عکس از گروه امداد ترکیه ای گذاشته که لب مرز ایستادند-چند دقیقه؟- و عصبانیه که چرا اینا لب مرزند و راه شون نمی دن بیان کمک. یکی آدرس خونه‌ی فلان بازیگر معروف رو می ده می گه این آدم مطمئنیه برای کمک. اون یکی می گه دوست من از فلان روستا رد شده گفت فلان چیز احتیاج دارند...

    **معناش توی ذهن من (و نسل من؟) من کوشش و مبارزه و فعالیت با نیت خیر اما بدون تجربه و بی برنامه است. معنای دینی ش هم حتی یک جور جنگ واکنشیه، بی برنامه.
     

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/5/24
  •  

    ایمایان

    فکر کنم پیشتر هم گفته باشم که پس از سانحه‌ی سقوط هواپیما در اورمیه، یکی از مجریهای گلویزیون در یکی از برنامه‌ی قرعه‌کشی و جایزه‌دادن، میان هرهرکرکرهایش گفت که یک هواپیما هم سقوط کرده و بعضی هموطنان ما کشته شده‌اند؛ ما متأسّفیم ولی خُب تعداد بیشتری از این افراد، هر روز در جادّه‌های ما بر اثر تصادف از دست می‌روند! بعد هم ادامه‌ی برنامه. ابتدا از خود او خیلی بدم آمد ولی با خود گفتم که خیلی بعید است که کسی سر خود در چنین رسانه‌ای، سانحه‌ای دلخراش را اینطور کوچک بشمارد و ماستمالی کند.
       
    با مرور خاطرات و گفته‌های افراد درباره‌ی جوّ تبلیغاتی پیش از انقلاب- خصوصاً دهه‌ی پنجاه- به اکراه حکومت از بازتاب هرگونه انتقاد و آنچه سیاه‌نمایی خوانده می‌شد برمی‌خوریم. تا جایی که حتّی گزارشی ساده درباره‌ی خطرات اعتیاد ممکن بود منافی با تاخت چهارنعل به سوی دروازه‌ی تمدّن جهانی تلقّی شود. بعضی از منتقدان بی‌طرف از اینکه پس از انقلاب، دستکم امکان تهیّه و پخش گزارشهای انتقادی اجتماعی فراهم آمده ابراز رضایت می‌کردند. این امکان آرام آرام از بین رفت چون در ابتدای انقلاب می‌شد تمام کاستی‌ها را به گردن رژیم پیش انداخت ولی پس از پایان جنگ و شروع سازندگی، تا ابد نمی‌توانستند آن استدلال را ارائه کنند. در سه سال اخیر تلاش برای پخش برنامه‌های شاد زورکی و انعکاس‌ندادن کاستی‌ها و تلخی‌های موجود در جامعه بسیار آشکار بوده است. اگر درباره‌ی گرانی یا سقوط هواپیما بتوان تقصیری را متوجّه حکومت دانست ولی زلزله -با ناديده‌گرفتن خراب‌شدن سؤال‌برانگيز بيمارستان تازه‌ساز هريس- اینطور نیست و این کوتاهی اخیر، نهایت ترس متولّیان را از نمایش هر اتّفاقی که ممکن است نارضایتی عمومی را در پی داشته باشد نشان می‌دهد. 
       
    اینگونه رویدادها بهترین وقت برای نزدیکی است هم بین جناحهای داخل، هم کشورهای خارجی. وقتی کمیته امداد و هلال احمر برای کمکهای مردمی شماره حساب اعلام می‌کنند یعنی نیاز وجود دارد و رد کردن کمکهای بین‌المللی، علّتی جز نمایش پُز بی‌نیازی در دوران تحریم ندارد. اختلاف ارضی و مانند آن بین اکثر کشورها هست؛ برای مثال نه ایران از موضع خود درباره‌ی جزایر خلیج فارس کوتاه خواهد آمد و نه امارات امّا وقتی این کشور- یا ترکیه یا هر کشور دیگری- اعلام آمادگی برای کمک می‌کند، بهترین وقت برای کم کردن اختلافهاست. در این مواقع، عمده‌ی بار امدادرسانی به عهده‌ی کشوری است که در آن سانحه رخ داده و کمکهای دیگر کشورها بیشتر عملی نمادین و برای ابراز همدردی است.
      
    قصد نوشتن در این‌باره را نداشتم امّا برگشتن رویکرد صداوسیما و پرداختن ناگهانی به این موضوع را، پس از واکنش فضای مجازی کمی بودار دیدم ولی نمی‌خواستم برچسبی به آنان بزنم تا اینکه بازیگران خنده‌بازار در برنامه‌ی نود با لباس سیاه ظاهر شدند و به مردم آذربایجان تسلیت گفتند. آنان تقصیری در پخش برنامه‌ی خود نداشتند؛ این صداوسیما بود که برنامه‌ی ضبط‌شده را پخش کرد. اگر آنان می‌خواستند جبران مافات کنند، از زبان مجریان خود یا به صورت زیرنویس، کم‌كاري، پخش برنامه‌ی نامناسب، اعلان نادرست تعداد آسیب‌دیدگان و نپرداختن به این موضوع را کوتاهی خود می‌شمردند و از مردم عذر می‌خواستند نه اینکه بی‌اعتنا به روند دو روز گذشته ناگهان تغییر رویّه دهند. در آن صورت نیازی نبود که پیامک برنامه‌ی ویژه‌ی فوتبال را به رخدادی اجتماعی اختصاص دهند یا دو روز پس از حادثه، پیام تسلیت رهبر نظام را مکرّر زیرنویس کنند. نمی‌دانم چرا فقط با ورزشکاران آذری برای تسلیت‌گویی تماس گرفته می‌شود؛ هر شادی یا ماتمی در این سرزمین متعلّق به تمام قومیّتهای ایران است. فردوسی‌پور وقتی علی دایی می‌خواست درباره‌ی شکایت مردم از نحوه‌ی رسیدگی حکومت چیزی بگوید به میان حرفش پرید و کلامش را ناتمام گذاشت. این خنده‌بازار جدید، معنایی جز ریاکاری ندارد.
        
    پ.ن: متوجّه قصد خير فردوسی‌پور هستم امّا اين برنامه بيش از آنكه كمك به مردم مصيبت‌زده باشد، سرپوش‌نهادن بر دو روز كوتاهی صداوسيما بود. چيزی كه در برنامه‌ی ماه عسل هم با ارتباط زنده ولی خنثی با اهر شاهد بوديم. گاهی مستقل و مؤثّر ماندن در ساختار بيمار، ناممكن يا بسيار دشوار می‌شود و به گمانم داريم به چنين نقطه‌ای نزديك می‌شويم؛ اين خود بحث مستقلّی است.
     
    * تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/5/24

     

    آرش بهمنی
    مرثیه‌های خاک

    زلزله‌ای که در استان‌های غربی کشور - و به خصوص آذربایجان - رخ داد٬ موجی از هم‌دردی‌ها٬ تلاش برای کمک‌رسانی و البته ابراز شگفتی از نوع‌دوستی ایرانیان را در شبکه‌های اجتماعی به همراه داشت. به خصوص آن‌که دولت نیز از پذیرش کمک‌های خارجی سر باز  زده بود و اعتمادی نیز  به نهادهای رسمی که متولی مدیریت بحران هستند٬ نبود. (که این خود البته یادداشتی مفصل درباره‌ دلایل آن را می‌طلبد).
     
    نباید از این نکته به راحتی گذشت که حجم همبستگی درباره این زلزله٬ میان مردم بسیار زیاد بود. سیل کمک‌های نقدی و جنسی٬ صف‌های طویل مقابل مراکز انتقال خون٬ شتافتن برخی به سوی مناطق زلزله زده برای کمک نمونه‌هایی کوچک از تلاش برای کاستن از غم زلزله بود. (‌این کمک‌ها البته نمونه‌ی خوبی از چگونگی سازمان‌دهی با استفاده از شبکه‌های اجتماعی بود که می‌تواند مورد توجه قرار گیرد). 
     
    بحث کوتاه من اما درباره‌ی این موارد نیست٬ بلکه می‌خواهم به موردی دیگر در حاشیه‌ی این زلزله اشاره کنم. در روزهای گذشته تعداد نه چندان کمی از روزنامه‌نگاران راهی مناطق زلزله‌زده شدند. این عمل به مثابه‌ی یک حرکت انسانی و برای کمک به آنان که دچار مشکل هستند٬ البته ستودنی است. مشکل از جایی آغاز می شود که بدانیم ما «روزنامه‌نگاریم». روزنامه‌نگار یعنی راوی حقیقت٬ روایت‌کننده آن‌چه که اتفاق افتاده. روزنامه‌نگاری یعنی جست‌وجو درباره‌ی علل وقوع چنین حادثه‌ای. متاسفانه روزنامه‌نگاری ما به جای آن‌که وارد تحقیق درباره‌ی علل این حادثه‌ی تلخ شود٬ به شعار دادن و بد و بیراه گفتن به این و آن محدود مانده است. در روزهای گذشته بسیاری یادداشت بهرام عکاشه را خوانده‌اند که گفته بود: «زلزله ۶.۲ ریشتری که در آذربایجان تا کنون(ظهر روز یکشنبه) نزدیک به ۳۰۰ کشته داشته نباید حتی یک زخمی بر جای بگذارد چه برسد به آنکه ۳ - ۲ هزار نفر بر اثر آن زخمی شده‌اند». 
     
    اما آیا کسی پرسید که روزنامه‌نگاران چه کاری جز هم‌خوان کردن آن در شبکه‌های اجتماعی٬ مقادیر متنابعی بد و بیراه به مسوولان - و البته لازم به ذکر است که فقط دولت محمود احمدی‌نژاد - کرده‌اند؟ آیا اساسن کسی توجه کرده است که حضور یک یا چند روزنامه‌نگارِ ناآشنا با محیط٬ با زبان و فرهنگ٬ با مقدمات امدادرسانی و ... اساسن چه کمکی می‌تواند به زلزله‌زدگان کند؟ کسی تاکنون با خود فکر کرده که گزارش روزنامه‌نگار درباره‌ی اتفاقاتی که رخ داده٬ درباره‌ی تعداد کشته‌ها و مجروح‌ها٬ درباره‌ی کمبودها٬ درباره‌ی شرایط جوی و ... می‌تواند موثرتر باشد یا حضور او در منطقه و نوشتن داستان‌های تراژیک؟ 
     
    آیا در میان همه‌ی گزارش‌هایی که این چند روز منتشر شده‌اند - و خیلی‌ها هم گفته‌اند که مطالب‌شان بیشتر از آن‌که گزارش خبری باشد٬ شرح درد است - کسی به این پرداخت که چرا و چگونه اجازه ساخت و ساز ساختمان‌هایی داده شده که در مقابل زلزله ۶.۲ ریشتری مقاومتی ندارند و به راحتی فرو می‌ریزند؟ 
     
    سوگ‌مندانه باید گفت که این غلیان احساسات البته که در جای خود خوب است و قابل تحسین٬ اما تنها تسلایی است برای وجدان درد. ضرب‌المثلی چینی - احتمالن - می‌گوید که اگر می‌خواهی کسی را برای یک روز سیر کنی به او ماهی بده و اگر می‌خواهی او را برای یک عمر سیر کنی٬ به او ماهی‌گیری یاد بده. حکایت روزنامه‌نگاری است و بحران‌هایی که رخ می‌دهد. در هفته‌های آینده زلزله فراموش می‌شود. موضع‌گیری فلان مقام سیاسی٬ فیلم جدید فلان بازیگر و ... زلزله را از اذهان پاک خواهد کرد. مگر زلزله بم با آن ابعاد هولناک فاجعه به همین راحتی فراموش نشد؟ تاکنون چند گزارش - به جز معدودی در سالگرد زلزله - از روند ساخت و ساز در بم در ذهن دارید؟ چه کسی به دنبال آن رفت که ببیند آیا سازه‌های جدید دربرابر زلزله مقاوم هستند یا خیر؟

    این قصه سر دراز دارد و می‌توان آن را ادامه داد. اما به نظرم تا همین‌جا احتمالن منظورم روشن و شفاف است. من دغدغه‌های انسانی افرادی که برای کمک به زلزله‌زدگان به این مناطق رفتند را درک می‌کنم٬ اما تصور می‌کنم یک روزنامه‌نگار می‌تواند کارهای مهم‌تری انجام دهد که هم برای زلزله‌زدگان و هم برای دیگر مردم٬ مفیدتر باشد.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/5/24

    مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی استان تهران از برخورد شدید با کارفرمایان اتباع خارجی غیرمجاز «به ویژه افغان‌های بدون مجوز» خبر داد.

    عیسی موسوی نسب در گفت‌و‌گو با ایسنا گفته است: «برابر مقررات و ضوابط هرگونه بکارگیری اتباع غیرمجاز بدون پروانه کار در تمامی بخش‌های دولتی و خصوصی ممنوع است و با متخلفان به شدت برخورد خواهیم کرد.»

    به گفته آقای موسوی نسب، هر کارفرمایی که بخواهند از اتباع خارجی بدون پروانه کسب و روادید معتبر استفاده کند، «مشمول جریمه‌های سنگین از جمله پلمپ کارگاه و حتی زندان می‌شود.»

    پیش از این استفاده از اتباع خارجی غیرمجاز در ایران با جریمه مالی مواجه می شد اما آقای موسوی نسب در ابتدای خردادماه سال جاری گفت که زندان نیز به جریمه کارفرمایان اتباع غیرمجاز اضافه شده است.

    این مقام مسئول افزوده که در حال حاضر بازرسان ویژه کار متشکل از «نماینده قوه قضاییه، ناجا، وزارت کار و نماینده فرمانداری‌‌ها و استانداری‌ها به طور مداوم بازرسی‌ها را انجام می‌دهند.»

    به گفته آقای موسوی نسب، اتباع غیرمجاز در صورت دستگیری برای انتقال به اردوگاه‌ها به نیروی انتظامی تحویل داده می‌شوند.

    اتباع افغان در ایران برای کار باید مجوز کار دریافت کنند. آن ها علاوه بر این، اجازه زندگی و کار در ۱۷ استان ایران را نیز ندارند.

    منبع: ایسنا

    سفر هنرمندان ایرانی به مازندران در اعتراض به اخراج مهاجران افغان

    ده‌ها هزار کودک ایرانی- افغانی «بی‌هویت» و سرگردانند


     
     

    1391/5/24

    خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گزارش داده که آمار کشته شدگان زلزله اخیر در آذربایجان شرقی فرا‌تر از آمارهای دولتی ست.

    ایلنا به نقل از خبرنگار اعزامی خود به مناطق زلزله زده ایران با اعلام ریز آمار کشته شدگان تنها در یک بخش هریس با ۹۶ روستا گزارش داده که آمار کشته شدگان تنها در این بخش کوچک بالغ بر ۲۵۱ نفر است.

    بر اساس گزارش ایلنا، بیش از ۵۰۰ روستا در اطراف شهرهای زلزله زده وجود دارد که «بیشتر آن‌ها با خاک یکسان شده است.»

    منابع رسمی دولتی ایران تاکنون آمارهای متفاوتی را درباره کشته شدگان این زلزله بیان کرده‌اند که بیشترین آمار کشته شدگان این زلزله از سوی وزیر بهداشت ایران و ۳۰۶ نفر اعلام شده است.

    دو زلزله شدید بعد از ظهر روز شنبه در شهرستان‌های اهر و ورزقان در آذربایجان شرقی، با بزرگی ۶/۲ و ۶ ریش‌تر بزرگ‌ترین زلزله ۱۰۰ سال اخیر در این مناطق بوده است.

    به گفته احمد علیرضابیگی، استاندار آذربایجان شرقی، در این زلزله ۱۲ هزار واحد مسکونی از ۲۰ تا ۱۰۰ درصد تخریب شده است.

    منبع: ایلنا و فارس


     
     

    1391/5/24

    معصومه ابتکار، دبیر کمیته محیط زیست شورای شهر تهران، از ارسال پارازیت‌ها "با منبع نامشخص" در این شهر و تاثیر نامطلوب آن بر سلامت شهروندان تهرانی ابراز نگرانی کرد.

    خانم ابتکار در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر گفته است: «این امواج بر سلامتی انسان و سلول‌های بدن تاثیر می‌گذارند و من به عنوان یک متخصص ایمونولوژی و محقق می‌گویم که سر منشاء بسیاری از عوارض و بیماری‌های بدن می‌تواند این امواج باشد.»

    خانم ابتکار ادامه داد: «اینکه امروز متخصصان می‌گویند سونامی سرطان در راه است، می‌تواند یکی از نتایج تشعشعات یا آلودگی هوا یا استرس باشد.»

    حدود دو سال پیش محمد کرم‌پور،‌ معاون وزیر ارتباطات، گفته بود که پارازیت در ایران در حد استاندارد است و «تاكنون هیچ مورد مشكوك و بیماری‌زا در زمینه ارسال بیش از حد پارازیت‌های ماهواره‌ای، تلفن‌همراه و وسایل صوتی تصویری به ما گزارش نشده است.»

    وی در واکنش به آمار افزایش سردردها و سقط جنین در تهران، وزرات بهداشت را مسئول سلامت مردم خوانده بود.

    دولت ایران پس از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، ارسال پارازیت بر شبکه های ماهواره ای را تشدید کرده است که این اقدام سبب اعتراض پنج شبکه معتبر ماهواره ای دنیا نیز شده بود.

    خانم ابتکار ادامه داده است که «نه بخش دولتی حاضر به پذیرش مسئولیت این امواج است و نه مدیریت شهری می‌تواند به ان ورود پیدا کند. متخصصان مخابراتی نیز با وجود تاکید بر استاندار بودن دستگاه‌های مخابراتی از ارسال پارازیت‌های بی‌منشا ابراز نگرانی می‌کنند.»

    منبع: مهر

    مرتبط:

    ضرغامی: ما پارازیت می‌فرستیم

    وزیر بهداشت: سالانه ۷۰ هزار مورد سرطان جديد در ایران بروز مي‌كند

    «باید در انتظار یک موج عظیم سرطان در سال‌های آینده باشیم»


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته