سخنگوی کمیسیون اصل نودم قانون اساسی مجلس گفت: دیوان محاسبات کشور با آمادهسازی یک مجموعه آموزشی، مدیران مالی را ملزم به گذراندن دوره آموزشی یک ماهه میکند تا از بروز تخلفاتی که ناشی از عدم آشنایی با قوانین است، جلوگیری شود.
مصطفی افضلی فرد در گفتوگو با خانه ملت، در تشریح جلسه کمیسیون اصل نودم قانون اساسی مجلس شورای اسلامی، گفت: این نشست با حضور رئیس، معاونان و دادستان دیوان محاسبات کشور برگزار شد.
نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر لزوم افزایش شعب دیوان محاسبات کشور، افزود: حجم گزارشات مربوط به تخلفات دستگاههای اجرایی در حدود ۴ هزار و پانصد مورد بوده که هزار مورد به مرحله پروندهسازی رسیده و در نهایت تنها ۹ درصد از تخلفات در دادگاه تجدید نظر منجر به صدور حکم شده است.
وی با بیان اینکه دیوان محاسبات کشور در برخی موارد به تخلفات دولت از قوانین مالی و اعتباری رسیدگی نکرده است، گفت: اطاله دادرسی از دیگر موارد مطرح شده در جلسه امروز این کمیسیون بود و مقرر شد تا با در نظر گرفتن تغییراتی در آیین دادرسی این معضل حل شود.
افضلی فرد یادآور شد: متاسفانه اجرای برخی از قوانین منجر به وقوع جرایم خاصی شده که در این باره پیشنهاداتی مطرح شد تا با اصلاح قوانین از آسیبهایی که به دلیل اجرای استثنایی آنها رخ میدهد، جلوگیری شود.
وی افزود: در ادامه نشست امروز نمایندگان با مسئولان دیوان محاسبات کشور، گزارشی از فعالیتهای دیوان قرائت شد که بر اساس آن، سیاستهای اعمال شده منجر به کاهش ۶۰ درصدی تخلفات اداری شده است.
سخنگوی کمیسیون اصل نودم قانون اساسی مجلس گفت: دیوان محاسبات کشور با آمادهسازی یک مجموعه آموزشی، مدیران مالی را ملزم به گذراندن دوره آموزشی یک ماهه میکند تا از بروز تخلفاتی که ناشی از عدم آشنایی با قوانین است، جلوگیری شود.
در حالی بانک مسکن بدهکارترین بانک به بانک مرکزی است، بیشترین تخلفات و جابه جاییهای انجام گرفته در حوزه وزارت نفت است.
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با اشاره به استقراض بزرگ بانک مسکن از بانک مرکزی برای پروژههای مسکن مهر گفت: کمیسیون با تحقیق و تفحص از منابع مالی مسکن مهر و قیمت گذاری آن علت بدهکاری بزرگ بانک مسکن به بانک مرکزی را بررسی میکند.
غلامرضا مصباحی مقدم در گفتوگو با مهر اظهار داشت: تحقیق و تفحص از منابع مالی مسکن مهر و قیمتگذاری آن در دستور کار کمیسیون برنامه و بودجه قرار دارد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: تامین مالی مسکن مهر از طریق استقراض از بانک مرکزی انجام شده است، با این تحقیق و تفحص علل تبدیل بانک مسکن به بزرگترین بدهکار بانک مرکزی را بررسی میکنیم.
در ادامه جعفر قادری نیز با بیان اینکه کمیسیون برنامه و بودجه قصد تحقیق و تفحص از پرداختهای بانک مرکزی به مسکن مهر را دارد، گفت: بر اساس گزارشهای موجود ۵۳ درصد از خطوط اعتباری بانک مرکزی به بانک مسکن و مسکن مهر اختصاص یافته است و بخشهای تولیدی نادیده گرفته شدند.
نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اختصاص منابع بانک مرکزی به پروژههای مسکن مهر به رشد نقدینگی در کشور دامن زده و بخشهای تولیدی را با کمبود نقدینگی مواجه ساخته است.
قادری عضو کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملی و نظارت بر اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی پیش از این نیز اعلام کرده بود: تسهیلاتی که به واحدهای تولیدی داده میشود کافی نیست، کمیسیون تولید ملی تلاش میکند تسهیلاتی که به بخشهای مسکن داده میشود به سمت تولیدات سوق دهد چون اهمیت تولیدات به مراتب از بخش مسکن بیشتر است. همچنین نایب رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی از بررسی تخلفات ۴ وزارتخانه از بودجه ۸۹ در این کمیسیون خبر داد و گفت: کمیتهای در کمیسیون مامور رسیدگی به مصادیق تخلفات صورت گرفته و تشکیل جلسه با مسئولان دولتی و شنیدن پاسخ آنان شده است.
غلامرضا تاجگردون اظهارداشت: پس از جلسه ای که با مسئولان دیوان محاسبات و بررسی گزارش تفریغ بودجه ۸۹ داشتیم مشخص شد ۴ وزارتخانه اصلی کشور بیشترین تخلفات بودجه ای را داشته اند که مقرر شد این تخلفات به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرد.
وی ادامه داد: برنامه کمیسیون این است که مسئولانی از ۴ وزارتخانه را دعوت کرده و جلساتی با آنان برگزار کند، به هر حال دولت هم درباره این تخلفات صورت گرفته توجیهاتی دارد که آمادگی استماع آن را داریم زیرا رسیدگی به تخلفات در دیوان محاسبات فرآیند مخصوص به خود را دارد و نمیتوان گفت که این تخلفات محرز شده است بلکه در دست بررسی است و پس از بررسی دقیق احراز یا عدم احراز آن مشخص میشود.
نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از برگزاری این جلسات پس از دو هفته تعطیلی مجلس خبر داد، اما از ۴ وزارتخانه مذکور نام نبرد.
تاجگردون گفت: بیشترین تخلفات در حوزه نفت و جابه جاییهای انجام گرفته در دستگاههاست.
نماینده گچساران خاطرنشان کرد: کمیته ای در کمیسیون برنامه و بودجه با حضور کارشناسانی از دیوان محاسبات تشکیل شده است تا طبق آئین نامه جدید مجلس تک تک مصادیق و تخلفات در این کمیته مورد بررسی قرار گیرد و ما در کمیسیون برنامه و بودجه رسیدگی به تخلفات را پس از تعطیلات مجلس آغاز میکنیم.
احمد مسجد جامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه باید تلاش کنیم که در چنین حوادثی حتی یک نفر هم کمتر، جان خود را از دست دهد گفت: آمار مرگ و میر برایمان عادی شده است.
در جلسه امروز شورای شهر معصومه ابتکار ضمن اظهار تاسف از وقوع ضایعه دردناک زلزله در آذربایجان شرقی و تسلیت به بازماندگان این واقعه طی پیشنهادی اظهار کرد: اعضای شورای شهر، شهردار و معاونان شهرداری ۱۰ روز از حقوق خود را برای کمک به زلزله زدگان آذربایجان پرداخت کنند.
وی ادامه داد: این مبلغ از طریق شورای شهر و روستا و با کمک سازمان های مرم نهاد فعال در این زمینه به دست مردم آسیب دیده برسد چراکه ظاهرا ساز و کارهای مردمی بسیار موفق تر عمل می کنند.
به گزارش فارس، همچنین احمد مسجد جامعی دیگر عضو شورای شهر با تاکید براینکه باید تلاش کنیم که در چنین حوادثی حتی یک نفر هم کمتر ، جان خود را از دست دهد گفت : آمار مرگ و میر برایمان عادی شده است. از نظر فرهنگی ، اخلاقی و آئینی برای اینکه یک نفر هم کمتر جان خود را از دست دهد چه اقدامی باید انجام داد؟
وی با اشاره به اظهارات اعضای شورا در خصوص وضعیت تهران و آسیب پذیری آن در زلزله افزود : ما همه مسایل را در تهران رصد می کنیم که گاهی باعث غفلت از دیگر نقاط می شود. جای سوال جدی است که چطور ۲۰ روستا با زن و بچه و مرد و زن به طور کلی تخریب می شود.
عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا در ادامه گفت : درعکس های زلزله کودکان آسیب دیده بسیاری را درآغوش مردم می بینم . تعداد زیادی از این کودکان برای کمک به خانواده های خود در کارگاه های قالی بافی مشغول به کار بوده اند که این حادثه رخ داده است .
مسجد جامعی با اشاره به سبک خاص قالی بافی در تبریز اظهار کرد : مساله بیمه کردن کارگاه های فرش بافی و کارگران آنها را در قوانین داریم . نمی دانم آیا کسی باید دراین زمینه پاسخگو هست یا خیر.
وی مسایل بعد از زلزله همچون وارد آمدن آسیب های روحی و روانی به خانواده ها را مساله جدی تری نسبت به وقوع زلزله خواند و افزود : سازمانهای مردم نهاد به خوبی می توانند دراین زمینه فعالیت کنند. اقدام خودجوش کارکنان مترو برای کمک به زلزله زدگان نیزاقدام خوبی است و در حوزه فعالیت های شهری تجربه هایی ازاین دست داریم.
عضو شورای شهر افزود: درزلزله بوئین زهرا ، مردم بیشترین کمک های مالی خود را به صندوق مرحوم تختی می دادند تا برای آسیب دیدگان مورد استفاده قرار گیرد، این حوزه ها و سرمایه های این چنینی نیز باید فعال شوند.
وی با بیان اینکه پوشش خبری که مطبوعات به این واقعه دادند متفاوت از انتظار بود اظهار کرد : خبر مخفی نمی ماند اما اعتماد از رسانه ای که خبر را مخفی می کند از بین می رود. از رسانه هایی که توجه لازم را به این موضوع داشتند تشکر می کنم.
محمدباقر نوبخت با اشاره به موفقیت های دولت در زمان جنگ می گوید: بدون تردید اگر کشور برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی خود آن زمان با اجرای برنامهها و طرحهای متناسب «اقتصاد مقاومتی» را شکل نمیداد، نمیتوانست ٨ سال با محدودیت درآمدهای ارزی که در بعضی از سالها کمتر از ٧ میلیارد دلار بود هم هزینههای جنگ را بپردازد و هم در حد مقدور کالاهای اساسی و مورد نیاز را در اختیار عامه مردم قرار دهد.
وی افزود: قطعاً اگر با توجه به واقعیتهای آن زمان «اقتصاد مقاومتی» از طریق اجرای سیاستهای متناسب، مثل اولویتبندی در مصارف ارزی، سهمیهبندی در توزیع کالاهای اساسی و ضروری، یک چتر حمایتی هر چند حداقلی برای همه آحاد مردم ایجاد نمیکرد امکان ٨ سال مقاومت نبود.
نوبخت بر این باور است: با توجه به ظرفیتهای خوب انسانی و زیربنایی که کشور از آن برخوردار است اگر با استفاده از عقل جمعی به درستی برنامهریزی شود و به دقت هم اجرا شود، با یاری خداوند، ملت ایران میتواند از این مقطع نیز با سرافرازی عبور کند و موجبات غرور و افتخار ملی را در تاریخ ایران برای آیندگان فراهم نماید. همانطور که با درآمد متوسط ١٣ میلیارد دلاری جنگ را اداره کرد و خسارات هزار میلیارد دلاری را هم بعد از جنگ بازسازی کرد و بسیاری از زیرساختها را برای توسعه و پیشرفت گسترش دهد.
این کارشناس اقتصادی در ادامه گفت: بنابراین برای شرایط فعلی هم که محدود شدن منابع درآمدی کشور در کنار سایر اختلالات اقتصادی و سیاسی و تشدید شدن آنها قابل پیشبینی است باید هم خیلی شفاف با مردم سخن گفت و هم برای مصون نگهداشتن مردم و یا کم اثر کردن پیآمدهای آن با یک برنامهریزی و اجرای سیاستهای متناسب و مرتبط زمینه شکلگیری «اقتصاد مقاومتی» را فراهم کرد.
به گزارش کلمه از گفت و گوی تفصیلی کتر محمدباقر نوبخت معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک و نماینده ادوار سوم، چهارم، پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی با آفتاب، وی به ویژگی های اقتصاد مقاومتی پرداخت و گفت: با پذیرش این واقعیت که «اقتصاد مقاومتی» با رویکرد علم اقتصاد یک اقدام فعالانه است نه منفعلانه اگر برای شرایطی که فشارهای خارجی از طرق مختلف از جمله اعمال تحریم به یک کشور محتوم تلقی شود، برای رفع یا کم اثر کردن آن باید یک برنامهریزی ویژه و متناسب داشت. در این برنامه باید از منطق برنامهریزی تبعیت کرد یعنی ابتدا باید با توجه به محدودیت منابع در راستای آرمانهای ملی، اهداف میانمدت و کوتاهمدتی را تعیین کرد و سپس برای تحقق این اهداف به صورت بهینه تخصیص منابع نمود.
وی در ادامه گفت: در این حالت اقتصاد داخلی میتواند در برابر اعمال فشارهای خارجی مقاومت کند، البته تحمل این مقاومت با زحمت و رنج نیز همراه است ولی در هر صورت مقطعی است همانطور که با همۀ رنج و آلام فراوان دوران دفاع همهجانبه در برابر تهاجم رژیم صدام مقطعی بود آنچه بعدها در تاریخ کشور به صورت برجسته قابل توجه میماند، نتایج حاصل از مقاومت است. همانطور که امروز وقتی به دورۀ جنگ تحمیلی نگاه میکنیم به مردمی که با تحمل خسارات فراوان عاطفی، انسانی و مادی مقاومت کردند با احترام یاد میکنیم.
نوبخت با اشاره به مشکلات اقتصادی کشور افزود: شاید کمی بیانصافی باشد بگوییم مسئولین اجرایی کشور در راستای طراحی «اقتصاد مقاومتی» کوتاهی کردند. میدانم که از مدتها قبل در یک همکاری مشترک بین مجلس و قوه مجریه رایزنیهای لازم صورت گرفته ولی انتظارات بیش از این بود. باید تاکنون سازوکارهای این «اقتصاد مقاومتی» در چارچوب یک برنامه ویژه مشخص و اجرایی میشد ولی موضعگیری و اظهارنظر برخی از مدیران اجرایی مأیوسکننده و حاکی از بیبرنامگی است. وقتی مدیری در جلوی دوربین رسانه ملی با عادی نشان دادن شرایط از توزیع ارز و طلا از طریق سوپرمارکتها! سخن میگوید و بعد چند ماه دیگر از تشکیل قرارگاه جنگهای نامنظم اقتصادی خبر میدهد، طبیعی است برای مردم این سؤال پیش آید که در ظرف چندماه چه تحول جدیدی پیش آمده که اینقدر اظهارنظرها متفاوت میشود.
وی در خصوص پیامدهای تحریم ادامه داد: چون تحریم و آثار آن که از قبل کاملاً مشخص بود. یا یکی از مدیران از تغییر قیمت ارز مرجع ظرف ده روز آینده خبر دهد و سریعاً قیمت ارز در بازار آزاد بالا برود و روز دیگر مدیران دیگری از بخش اقتصاد اعلام کنند که دولت تصمیمی در این باره ندارد! آیا تشتت مواضع برای مردم اطمینانآور و دلگرمکننده خواهد بود؟
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان: خدایا کوششم را در این ماه مستحق سپاس و تقدیر و گناهم را مستحق آمرزش خویش بگردان، عملم را پذیرفته و عیبم را بپوشان، اى شنواترین شنوایان
کلمه – گروه اجتماعی: آذربایجان شرقی همچنان می لرزد، دل های مردمش اما به لطف حمایت های غیر منتظره ایرانیان سراسر کشور، دیگر نمی لرزد. با این حال هنوز مردم زلزله زده از برخی برخوردهای نادرست و سوء مدیریت ها انتقاد دارند. درست است که هلال احمر تلاش می کند، همچنین نیروهای ارتشی که نقش شایسته ای در برقراری امنیت منطقه ایفا کرده. اما برخی مسئولان دولتی و بدتر از آنها برخی نیروهای سپاه، با وجود زحماتی که می کشند، به نوعی با مردم رفتار می کنند که نتیجه ای جز عصبانیت و در مواردی درگیر شدن آنها ندارد.
سپاه می خواهد کمک ها را خودش دپو و توزیع کند. مردم زلزله زده و مصیبت دیده اما تحمل برخوردهای نظامی و سختگیرانه را ندارند. آنها بی سرپناه شده اند، دام و احشامشان در خطر حمله گرگ است، ساعت ها حتی از آب و نان محروم بوده اند و حالا هم به زحمت از چادر، غذا و دیگر امکانات اولیه بهره مند می شوند؛ از انها شاید نتوان انتظار صبر و حوصله ی زیادی داشت. اما رفتار نیروهای سپاه پاسداران که گاهی به تندی هم می گراید، خشم برخی از مردم منطقه را برانگیخته است که شکایت و گلایه خود را در گفت و گو با خبرنگار کلمه در منطقه زلزله زده مطرح کرده اند.
بر اساس این گزارش، نیروهای سپاه همچنین در جهت ایجاد فضایی نسبتا امنیتی در منطقه تلاش می کنند که معلوم نیست چه منطقی پشت آن است. شاید ممنوع شدن عکس برداری در مناطق زلزله زده و در برخی موارد جلوگیری از فعالیت آزادانه خبرنگاران را هم در همین راستا بتوان ارزیابی کرد. این در حالی است که سکوت صدا و سیما در دو روز ابتدایی پس از زلزله، به اندازه کافی مردم مصیبت زده آذربایجان شرقی را از لحاظ اطلاع رسانی و فواید آن با محرومیت رو به رو ساخته است.
* * *
مشکل فقط به سانسور و دروغ و شایعه پراکنی مسوولان ختم نمی شود. فاجعه بدتر از آن است که تصور می کنید. اگر تا دیروز گله ی مادر و پدر داغدار، فرزندان یتیم شده و آسیب دیدگان از زیر آوار ماندن عزیزان خود بود اما امروز از گرسنگی و عدم توزیع امکانات و اقلامی می گویند که به مناطق رسیده اما توزیع نمی شود.
به گزارش خبرنگار کلمه، اگر پدری دیروز جلوی چشم ما با غضب به دستانش نگاه می کرد که جنازه کودک ۷ ماهه اش را از زیر آوار بیرون آورده، امروز همان دست ها را برای زنده نگه داشتن دو فرزند باقی مانده اش خالی می بیند. گویی حالا مردم با گرسنگی و تشنگی دیگر دغدغه نداشتن سقف را فراموش کرده و حالا در فکر این هستند که چگونه ادامه حیات دهند. در روزهای اخیر خودروهای حامل کمک های مردمی کم نبودند که روانه آذربایجان شرقی شدند، اما مردم از عدم توزیع این کمک ها و توزیع نامناسب آن خبر می دهند.
در واقع بهتر آن است که بگوییم اگرچه مردم ترجیح دادند با بی اعتمادی کامل به شماره حساب دولتی اعلام شده خود دست به کار شوند و برای اطمینان از اینکه کمک های شان به دست مردم آسیب دیده از زلزله می شود به طور مستقیم شماره حساب اعلام کنند و قشرهای مختلف کمک ها را دست به دست و خانه به خانه از نقاط مختلف ایران جمع آوری کنند و روانه این مناطق کنند، اما حالا باید دغدغه این را داشته باشند که سرانجام این کمک ها چه می شود و از کجا سر در می آورد. موضوعی که بیش از همه تصویر کیسه ی برنجی را زنده می کند که با نامه ای برای مردم بم از مغازه های پایتخت سر در آورده بود.
یکی از خانم های حاضر در کمپ با گلایه و نارضایتی از وضعیت حاضر در کمپ ها به خبرنگار ما می گوید: مدیریت درستی در توزیع مواد غذایی و بهداشتی و آب و دیگر اقلام وجود ندارد. به برخی از چادرها و روستاها مواد غذایی داده اند، اما ما حتی برای گرفتن چادر به تعداد مناسب هم موفق نشدیم.
او با اشاره به چادری که در همان نزدیکی است، می گوید: الان در همین چادر یک خانم حامله هست که به دلیل نبود ماشین امکان انتقال او به بیمارستان را نداشته ایم. او برای دریافت کمک اصرار و خواهش می کند.
وی همچنین به مورد دیگری اشاره می کند که به شدت برای زلزله زدگان مشکل ساز شده: مشکلات ما این جا فراوان است.حتی برایمان دستشویی صحرایی هم درست نکردند.
یکی دیگر از آسیب دیدگان زلزله ساکن در ورزقان نیز می گوید: آخرین وعده غذایی که توانستیم دریافت کنیم، بیسکوییت ساقه طلایی بوده که آن را هم با کتک کاری و حمله به ماشین ها توانستیم دریافت کنیم.
او ادامه می دهد: تمام کمک های ارسالی از بخش های مختلف، حتی کمک هایی که گفته می شود از ترکیه رسیده، را سپاه می گیرد و انبار می کند. طبق گفته او، حتی نمایندگان هلال احمر هم می نشینند نگاه می کنند و وقتی به آنها می گوییم شما چرا کاری نمی کنید، می گویند سپاه نمی گذارد.
او با اشاره به برخوردها و کتک کاری هایی که در مواردی برای دریافت کمک ها صورت گرفته، توضیح می دهد: چون آقایان می آیند چند بسته پرت می کنند بین مردم و می روند، به خاطر همین مردم مجبورند بروند با زور قبل از رسیدن کمک ها به انبارها و ذخیره شدن آن از سوی سپاه، آنها را بگیرند.
ممنوعیت فیلمبرداری و عکس برداری از مناطق زلزله زده
یکی دیگر از مردم منطقه در گفت و گو با خبرنگار کلمه اشاره می کند که حیاط محوطه ی در اختیار سپاه پر از اقلام مختلف است، اما توزیع درستی ندارند. او همچنین از ممنوع شدن فیلمبرداری و عکس از امروز خبر می دهد.
این در حالی است که در روزهای گذشته خبرنگاران و تصویربرداران می توانستند آزادانه در منطقه به کار خود برسند و مشخص نیست جلوگیری از فعالیت آزادانه دوربین ها با چه توجیهی صورت می گیرد.
این آسیب دیده زلزله سپس می گوید: معاون احمدی نژاد آمده و به اهر رفته که کم ترین خسارات را داشته، و معلوم کدام روستا را دیده که از تخریب ۲۵ درصدی صحبت می کند، در حالی که ما اکثرا تخریب های ۸۵ تا ۱۰۰ درصدی داریم.
او سپس اضافه می کند: ما ۷ خانوار هستیم. حدود ۲۷ نفر در ۲ چادر زندگی می کنیم و مسوولان با آنکه چادرها به دستشان رسیده، آنها را به مردم نمی دهد. آب آشامیدنی اینجا آلوده است و توزیع درستی صورت نمی گیرد، باید فکری برای آن کنند. ماشین ها را می بینیم که پر از کمک می رسد اما توزیع درستی صورت نمی گیرد.
… و هنوز در حال صحبت است که زمین می لرزد و پس لرزه ای دیگر به جان خانه های نیمه مخروبه می افتد.
قلب مردم ایران برای زلزله زدگان می تپد
زلزله و پس لرزه ادامه دارد. مردم نقاط مختلف کشور نیز روز و شب قلبشان با زلزله زدگان می لرزد و هر یک به نحوی در تلاش برای ابراز همدردی هستند. برخی داوطلبانه شماره حساب جمع کرده اند. یکی از شهروندان که از شهر خود به منطقه آمده، می گوید: از کارخانه های مختلف خصوصی کمک نقدی گرفته ایم و در تدارک تهیه کمک های مورد نیاز هستیم.
یکی دیگر نیز از تهیه بسته های تهیه شده مردمی مشتمل بر کنسرو، آب معدنی ، پوشاک و … خبر می دهد که به همراه پیام هایی آنها را به آذربایجان ارسال کرده اند.
آن دیگری هم می گوید: موفق شدیم ۱۶ میلیون کمک نقدی جمع کنیم و به زودی آن را برای آسیب دیدگان هزینه می کنیم.
شهروندی اشاره می کند که درصدد تهیه دارو برای عزیزانمان در آذربایجان بودیم که داروخانه ها می گویند نیاز به مجوز دارد و از این رو به شکل دیگری کمک می کنیم.
آخرین خبرها از زلزله آذربایجان و زمین لرزه دوباره ۵ ریشتری در ورزقان را در اینجا ببینید
دیگر مطالب روز سه شنبه کلمه درباره زلزله آذربایجان را هم در زیر بخوانید:
گزارش خبرنگار کلمه از فردای روزی که آذربایجان به خود لرزید
مردم آذربایجان غمگین و معترضاند؛ مسئولان چه پاسخی دارند؟
تسلیت به او که حتی امکان ارسال پیام تسلیت و همدردی با مردم را ندارد
پیام تسلیت خانوادههای زندانیان سیاسی به آسیبدیدگان زلزله و فرزند آذربایجان، میرحسین موسوی
دولت کمکاری کرد؛ روزنامهنگاران و فعالان مدنی اعلام «عزای عمومی» کردند
پنجشنبه ۲۶ مرداد؛ روز همدردی با هموطنان آذری
آنچه کیهانیان و افسران جنگ نرم را عصبانی کرد
عدو سبب خیر شد/ کمکاری صداوسیما و پیشتازی شبکههای اجتماعی در آگاهیبخشی درباره زلزله اخیر
هواپیمای صبر ملت در حال سقوط است …
نامه یک فرزند شهید: چشم باز کنید و ببینید که اقوام ایرانی چگونه با هم متحد شدهاند
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان؛ دو روز بعد از زلزله/ قسمت اول
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان؛ دو روز بعد از زلزله/ قسمت دوم
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان بعد از زلزله/ قسمت سوم
برای اهر و خواهرانش؛ مصیبتی تازه و کلیشههای کهنۀ تکراری/ مقصود فراستخواه
شعر یک شاعر از دیار افغانستان برای مردم زلزلهزده آذربایجان
روایت خواندنی دکتر شریعتی از زلزله جنوب خراسان ۱۳۴۷
اعزام هیاتی از سوی آیتالله وحید خراسانی به منطقه زلزلهزده
هفتاد درصد واحدهای مسکونی در کشور بیدوام هستند
بازتاب در گزارشی از رانت ویژه برخی بانک ها و موسسات اقتصادی وابسته به نهادهای نظامی برای بسیجیان دارنده کارت عضویت فعال خبر داد و با اشاره ای سربسته به تبعات خطرناک حضور نظامیان در عرصه اقتصاد، نوشت:
یکی از مشکلات و آسیب های اقتصادهای رانتی، اثرگذار بودن سازمانها و ارگانهایی در اقتصاد است که ماموریت ذاتی آنها نسبتی با فعالیتهای اقتصادی ندارد. از این رو در این اقتصادها با پدیده هایی مواجه می شویم که در اقتصادهای سالم و غیررانتی نمونه مشابهی ندارند.
یکی از این پدیده ها در اقتصاد کشور ما، فعالیت چشمگیر نهادهای نظامی در بازار سرمایه و صنعت بانکداری کشور است؛ به گونه ای که به دلیل وابسته بودن برخی موسسات به آنها، موجب اثرگذاری قوی و گاه به هم ریختگی معادلات بازار می شوند.
در حال حاضر هر ۴ رکن اصلی نظامی کشور هر یک به طور جداگانه دارای بانک مستقل هستند. در حال حاضر بانک حکمت ایرانیان متعلق به ارتش، بانک انصار متعلق به سپاه، بانک قوامین به ناجا و موسسه مهر وابسته به بسیج مشغول به فعالیت گسترده اقتصادی هستند.
این بانک ها و شرکت های وابسته به آنها، سهم بزرگی از اقتصاد کشور را در اختیار دارند و هر یک دارای چندین شرکت سرمایه گذاری با نام های مختلف همچون قدر، اطلس ایرانیان، مهر اقتصاد و …. می باشند که در حوزه های مختلف مشغول به فعالیت هستند.
اگرچه حل برخی مشکلات مالی پرسنل نیروهای مسلح و ناجا نکته مثبت و توجیه اولیه ورود به این عرصه بوده، اما در واقع این بانکها با تکیه بر منابع مالی هنگفت و با تامین مالی نامحدود شرکت های خود، زمینه فعالیت آنها را در شاخه های مختلف از ساخت و سازهای بزرگ تا واردات و هتل داری و خرید سهام شرکت های بزرگ و همچنین فعالیت در صنعت نفت و گاز و انرژِی فراهم می سازند. و رقابت ناجوانمردانه ای با بخش خصوصی و غیر وابسته اقتصاد کشور را رقم میرنند. که این موضوع بر خلاف اصل ۴۴ و سیاستهای اقتصادی کشور به شمار میرود.
منابع سپرده گذاری شده در این بانک ها در مجموع چیزی در حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان برآورد می شود که سهم قابل توجهی از سپرده گذاری های سیستم بانکی را شامل می شود. مواردی رخ می دهد که گاه برخی از این بانک ها در جذب سپرده ها چندان به ضوابط بانک مرکزی توجهی ندارند، به گونه ای که مثلا بانک قوامین به راحتی تا ۷ درصد بیشتر از سقف تعیین شده توسط بانک مرکزی به سپرده ها سود می دهد و در حالی که سود سپرده های یک ساله در سیستم بانکی ۱۸ درصد است، بانک قوامین ۲۵ درصد، آن هم به صورت روزشمار به سپرده ها سود پرداخت می کند.
نکته جالب در این میان پرداخت ۲ درصد سود بیشتر به اعضای فعال بسیج است که توسط برخی از این بانک ها پرداخت می شود؛ امری که توسط روسای برخی شعبه ها گفته می شود و احتمالا مبتنی بر بخشنامه ها و دستورالعمل های داخلی این بانک هاست.
اگرچه تقدیر از فعالیتهای داوطلبانه و خداپسندانه اعضای بسیج قابل قبول است، اما این شیوه نه تنها موجب بی نظمی می شود، بلکه به نوعی می تواند زمینه تحقیر بسیجیان باشد که فعالیتهایشان با دو درصد سود بیشتر جبران می شود.
این همه در حالی است که کشور در سایه سوء مدیریت ها و تشدید تحریمها ناگزیر در فضای اقتصاد مقاومتی قرار گرفته است و در این میان این بانکهایی که متعلق به نهادهای نظامی هستند، قاعدتا می بایست در این زمینه پیشرو بوده و در عمل اعتقاد خود را به این راهبرد اقتصادی نظام نشان دهند.
آیت الله دستغیب در پیامی ضمن تسلیت به مصیبت دیدگان در زلزله اخیر آذربایجان شرقی، از درگاه خداوند برای مصدومین این واقعه شفای عاجل درخواست کرد و از عموم مومنین خواست که در حدّ توان خویش به یاری آسیب دیدگان بشتابند.
در همین حال دفتر آیت الله صانعی هم اعلام کرده که علاقه مندان می توان کمک های خود به زلزله زدگان را به صورت غیر حضوری و از طریق پرداخت الکترونیک به دفتر این مرجع تقلید برسانند تا صرف کمک به زلزله زدگان آذربایجان شرقی شود.
در این صفحه امکان پرداخت الکترونیک کمک های نقدی از طریق کارت های بانکی عضو شبکه شتاب وجود دارد. در همین پایگاه اطلاع رسانی هم اعلام شده در صورتی که پرداخت اینترنتی از طریق سایت با مشکل مواجه شود، می توان از طرق این شماره حساب ها برای رساندن کمک های نقدی به دفتر این مرجع تلید مردمی اقدام کرد:
شماره حساب : ۹۰۰۱۷۰۰۸۹۴۲۹۲۷
شماره شبا: ۲۱۰۵۶۰۹۰۰۱۷۰۰۰۰۸۹۴۲۹۲۰۰۷ IR
شماره کارت: ۲۹۲۲ – ۰۸۹۴ – ۸۶۱۹ – ۶۲۱۹
نزد بانک سامان شعبه قم کد۹۰۰۱ به نام حضرت آیت الله العظمی صانعی
پیش از این هم آیت االله وحید خراسانی و آیت الله بیات زنجانی برای دریافت کمک های مردمی به زلزله زدگان اعلام آمادگی کرده بودند. هر دوی این مراجع مردمی هم در دو روز اخیر گروه هایی را برای رساندن کمک به مناطق زلزله زده اعزام کرده اند. همچنین این مراجع و آیت الله موسوی اردبیلی در پیام های تسلیت خود اعلام کرده بودند که می توان زکات فطره را نیز به آسیب دیدگان زلزله پرداخت کرد.
متن پیام آیت الله دستغیب که در وب سایت حدیث سرو منتشر شده، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
اینجانب این مصیبت وارده به هموطنان عزیز در استان آذربایجان شرقی را تسلیت گفته و برای مرحومین این حادثه جانگداز از خداوند متعال طلب رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر و اجر جزیل خواستارم. همچنین از درگاه خداوند برای مصدومین این واقعه شفای عاجل درخواست می نمایم و از عموم مومنین می خواهم که در حدّ توان خویش به یاری آسیب دیدگان بشتابند.
سید علی محمد دستغیب
۹۱/۵/۲۳
کلمه – مرضیه محمدی:
چقدر جاده ها طولانی تر می شوند وقتی نگرانی تمام وجودت را گرفته. مدام در ذهنت تصاویر خانه های ویران را می بینی، صدای گریه بچه های بی مادر و مادران بی فرزند را می شنوی و هیچ خبری نیست، بارها موج رادیو ماشین را تغییر می دهیم تا شاید خبری جدید یا آمار رسمی را بشنویم. اما نه، انگار نه انگار که مردمانی گوشه ای در همین سرزمین دارند می دهند جان.
ضبط صوت را روشن می کنیم بگذار خواننده، سرود ما مردمان را بخواند. اخبار راست و دروغ صدا و سیمای دولت ارزانی خودشان.
سر اومد زمستون، شکفته بهارون ….
نه خارم نه خاشاک، زن و مرد بی باک
تنم پاره پاره شد از ضربه های مرد سفاک
وارد آذربایجان شرقی می شویم اما جاده ها خلوت اند. چرا هیچ ماشین امدادی نیست؟ چرا جاده پر از آمبولانس نیست؟ نکند مردم زلزله زده بی پناه و تنها مانده اند. دوباره تصویر خرابه های بم، خانه های خشتی ویران شده و …
کاش زودتر برسیم.
به اهر که می رسیم تمام شهر پر از چادر است. جلوی هر خانه ای یک چادر زده اند. پارک ها پر از خانواده هایی است که از ترس پس لرزه ها در کنار هم چادر زده اند و اغلب دلگیرند؛ از اطلاع رسانی ضعیف، از اینکه هنوز برایشان کمک غذایی ارسال نشده. وقتی از دختر جوانی که در پارک کنار خانواده اش نشسته عکس می گیرم، اعتراض می کند که باید به ما کمک کنید. می گوید امدادگران باید زودتر از شما خبرنگاران می رسیدند.
خانه های شهر آسیب جدی ندیده اند، باز هم اخبار رادیو چیزی نمی گوید. پس ویرانی ها کجاست؟ حال آن که در خبرهای رسانه های اینترنتی از روستاهای با خاک یکسان شده گفته بودند!
سراغ مردم می روم، می گویند: اینجا زمین خیلی شدید لرزیده اما تلفات جانی نداشته، تلفات مالی هم زیاد نیست. ورزقان، بروید سمت وزرقان.
در مسیر ورزقان به شهر هریس می رسیم. مردم شهر هریس هم همه در خیابان چادر زده اند: چند خانوار در یک چادر کوچک، بعضی هم با اقوامشان پشت نیسان و کامیون زندگی می کنند. می گویند خانه ها امن نیست، دیوارها ترک های بزرگ برداشته و هر لحظه ممکن است پس لرزه ها دوباره شروع شود. شکر خدا اینجا هم تلفات جانی نداشته است. اما می گویند ساختمان ها آسیب دیده اند و بیمارستانی که بالاخره پس از بیست سال افتتاح شده بود، در اثر زلزله ویران شده و حالا در محل آن، بیمارستان صحرایی بر پا شده است. در تمام دنیا بیمارستان ها مقاوم ترین ساختمان ها هستند، اما در حالی که ساختمان های مسکونی هریس آسیب جدی ندیده، بیمارستان تازه افتتاح شده ی آن ویران شده است.
بالاخره به ورزقان می رسیم و اضطرابمان کمی فروکش می کند. جاده منتهی به ورزقان و خود شهر پر از نیروهای امدادی است. خسته ترین کسی که در ورزقان دیدم فرماندار شهر بود، با چشمانی سرخ، در حیاط فرمانداری این سو و آن سو می رفت و به همه سر می زد و از گروه های امدادی تشکر می کرد. تقریبا بیشتر ساختمان های شهر، سالم اند. هر ساختمانی که تیرآهن داشته تقریبا سالم مانده، اما خانه های کاهگلی با ستون های چوبی فروریخته اند. نارضایتی مردم ورزقان از کمبود چادر است که می گویند دو سه خانوار به دلیل کمبود چادر مجبورند در یک چادر اسکان پیدا کنند.
همه در ورزقان می گویند فاجعه اصلی در روستاهای اطراف اتفاق افتاده است. پسر جوانی که نمی تواند جلو اشک هایش را بگیرد، می گوید روستاها با خاک یکسان شده، انگار شخم خورده است.
مسیر ورزقان تا روستای میرزا علی کندی، زغن آباد، گو جبل، ویت و خیشکندی را همراه یکی از امدادگران محلی می رویم. انگار قیامت اینجا آمده و بازگشته… لرزش زمین تمام خانه های کاهگلی را روی زمین خوابانده است. درست می گفتند، فاجعه اینجاست؛ در روستاهای کوچکی که عموما بین سی تا چهل خانوار جمعیت دارند. روستاهایی که بافت اصلی آنها ساختمان های کاهگلی با ستون های چوبی است.
روستای میرزاعلی کندی هم وضعیت مشابه دیگر مناطق زلزله زده را دارد. مردم گله مندند از بی غذایی. می گویند امروز ممکن هست غذا بدهند و فردا و روزهای بعد آن مشخص نیست.
یک روز پس از وقوع زلزله، نیروهای امدادرسان تقریبا به تمام روستاها سر زده اند اما کمک رسانی ها کامل نیست. مشکل آب آشامیدنی حل شده و چادر رسیده اما تعداد چادرها کم است. مردم گرسنه اند و در بعضی از روستاها خود مردم مصدومان و کشته شدگان را از زیر آوار بیرون کشیده اند. هیچ چیز بیشتر از چهره پدری که جنازه کودک هفت ماهه اش را با دستهای خونین خودش از زیر آوار بیرون کشیده دردناک نیست. از چادرها صدای گریه به گوش می رسد و چشم همه گریان است.
مهمترین ایرادی که در کار امدادرسانی به چشم می خورد، نبود مدیریت، هماهنگی و برنامه است. روستاها پراکنده اند، بعضی از آنها جاده آسفالت ندارند و معلوم نیست که کدام گروه به کجا اعزام شده است. اینجا مثل بم نیست که تمرکز ویرانی ها در یک منطقه بزرگ شهری باشد. در نگاه اول و با ورود به شهر های اصلی مانند تبریز و اهر گمان می رود که واقعه خاصی اتفاق نیفتاده. اگرچه اضطراب موج می زد، اما چشم ها فاجعه ای نمی دید.
باید همزبان مردم می شدی تا بشنوی که اقوام، دوستان و آشنایانشان در روستاها با چه شرایطی رو به رو هستند. می توان گفت مهمترین دلیل تناقض آمارهای رسمی که البته تلاش چندانی هم برای تکمیلشان انجام نمی شد با آمارهای محلی، به دلیل همین پراکندگی ها بود. مردم در روستاهای بسیاری جنازه اقوامشان را بدون گرفتن مجوز رسمی دفن می کردند و همین موضوع دلیلی اصلی تفاوت آمار رسمی و واقعی کشته شدگان تا کنون است.
بعضی از مردم گلایه می کردند که از نیروهای هلال احمر خواسته اند به روستاهای دور افتاده بروند، اما پاسخ قابل قبولی نگرفته اند. اگر چه این نیروها همه جا بودند و کمک رسانی می کردند و روشن بود که مشکل اصلی، نداشتن برنامه و سردرگمی نیروهای امدادی بود، وگرنه تلاش نیروهای هلال احمر کاملا مشهود بود.
با این حال می توان گفت مهمترین عوامل امدادرسان گروهای خودجوش مردمی و گروه هایی بودند که به همت چند دوست و همکار تشکیل شده بودند. مدام دوستان مختلف از تهران تماس می گرفتند و آمار اقلام مورد نیاز می گرفتند و خبر از ارسال کمک های جدید مردمی می داد و تمامی اینها یعنی تلاش مردم برای جمع آوری کمک و رساندن خودجوش کمک ها به آسیب دیدگان از بی اعتمادی به نهاد های دولتی حکایت داشت.
از اهالی روستاها، آنها که جوان تر بودند، می گفتند که هنوز به بعضی از روستاها به خاطر صعب العبور بودن جاده کمک چندانی نرسیده روستاهایی مانند: باجاباج ، چوپان لی ، سرای ، شیخ لو و تازه کند.
غروب دلگیر روز یکشنبه یعنی بیست و چهار ساعت پس از وقوع زلزله را در جاده منتهی به تبریز سپری کردیم، رفتیم تا از مصدومان فاجعه در بیمارستان های تبریز خبر بگیریم. بیمارستان شهدا بیشترین آمار زخمی را داشت، حدود ۵۰۰ نفر مجروح تا غروب روز یکشنبه به بیمارستان شهدا آمده بودند. بیمارستان امام رضا نیز ۳۵۰ مجروح را تا آن زمان پذیرفته بود و پزشکان می گفتند حدود ۱۰۰ مصدوم نیز به بیمارستان سینا منتقل شده اند.
اورژانس بیمارستان ها پر از کودکان و سالمندانی بود که ناله می کردند، بیمارستان شهدای تبریز مجبور شده بود به خاطر تعداد زیاد مراجعه کنندگان آشپزخانه و سالن کنفرانس را هم به بخش های مخصوص مجروحان حادثه تبدیل کند، در آشپزخانه و سالن کنفرانس به فاصله کم تخت چیده بودند و تخت ها پر بود از مجروح.
در بیمارستان شهدا مرد میان سالی با چشمان پر از نگرانی و ترس و غم برایمان تعریف کرد که خودش خانواده اش را از زیر آوار بیرن کشیده، می گفت نیرو های امدادی به روستای آنها که مالالار نام داشت آمده اند اما تعدادشان کم بوده فقط چادر داده اند و آب آشامیدنی و کمکی برای بیرون کشیدن مجروحان و کشته ها نکرده اند به گفته او و مرد جوانی که ظاهرا برادرش بود، در روستای مالالار هشت نفر کشته شده اند. برایمان تعریف کرد که چطور جنازه کودک ۷ ماهه اش را از زیر آوار بیرون آورده و دفن کرده و نگران دو فرزند دیگرش است که در بیمارستان بستری هستند. به گفته او روستای مالالار حدود سی خانوار جمعیت دارد. جمعیتی که در تابستان ها به مراتب بیشتر از زمستان ها است.
با توجه به عدم وجود آمار دقیق کشته ها، با توجه به تعداد کشته ها در روستاهایی که حضور داشتیم، محاسبه کردیم که تقریبا در هر روستا حدود ۸ تا ۱۰ درصد جمعیت کشته شده اند. البته این محاسبه برای روستاهایی که به کلی ویران شده اند می تواند درست باشد.
تقریبا تمام پارک های تبریز را برای اسکان زلزله زدگان چادر زده بودند و به هر طریق یکشنبه شب تلخ و سخت ۲۲ مرداد به پایان رسید. روز دوشنبه همکارانی که هنوز در ورزقان و اهر بودند خبر از وقوع پس لرزه های شدید می دادند.
دوشنبه ظهر اهر و ورزقان و هریس و تبریز را با روستاهای مخروبه و مردم آسیب دیده اش تنها گذاشتیم و به سمت تهران حرکت کردیم تا خبر رسانی کنیم؛ کاری که در درجه اول وظیفه صدا و سیمای دولتی بود که نه مردم معترض برایش اهمیت و اولویتی دارد و نه مردمان آسیب دیده از زلزله.
با وجود غمی که در تمام این روزها دیده بودیم، در دل خوشحال بودیم که نیروهای ارتش و هلال احمر همه جا حضور داشتند. ارتش مراقب امنیت مردم بود و هلال احمر کمک رسانی می کرد، خدا را شکر کردیم که این همه نیرو های امدادرسان خودجوش فعال بود و خدا را شکر که بنی آدم اعضای یکدیگرند.
در راه برگشت، امدادرسان محلی جوانی از ورزقان تماس گرفت، می گفت که محمدرضا رحیمی معاون احمدی نژاد به منطقه آمده؛ فقط به فرمانداری سری زده و با هلیکوپتر به مناطق آسیب دیده رفته است. او به شدت معترض بود، به اینکه صدا و سیمای دولتی کاری نکرده، به اینکه معاون رئیس دولت زحمت سر زدن و حضور به چند روستا را هم به خود نداده است. در تبریز که بودیم از مردم می شنیدیم که شبکه های آذری زبان خارج از کشور چقدر به خاطر قصور صدا و سیما تبلیغات منفی کرده اند و …
واقعا دولت احمدی نژاد چه پاسخی برای مردم مظلوم و آسیب دیده آذربایجان شرقی دارند؟
جدیدترین خبرها از زلزله آذربایجان و زمین لرزه دوباره ۵ ریشتری در ورزقان را در اینجا ببینید
دیگر مطالب امروز کلمه درباره زلزله آذربایجان را در زیر بخوانید:
تسلیت به او که حتی امکان ارسال پیام تسلیت و همدردی با مردم را ندارد
پیام تسلیت خانوادههای زندانیان سیاسی به آسیبدیدگان زلزله و فرزند آذربایجان، میرحسین موسوی
دولت کمکاری کرد؛ روزنامهنگاران و فعالان مدنی اعلام «عزای عمومی» کردند
پنجشنبه ۲۶ مرداد؛ روز همدردی با هموطنان آذری
آنچه کیهانیان و افسران جنگ نرم را عصبانی کرد
عدو سبب خیر شد/ کمکاری صداوسیما و پیشتازی شبکههای اجتماعی در آگاهیبخشی درباره زلزله اخیر
هواپیمای صبر ملت در حال سقوط است …
نامه یک فرزند شهید: چشم باز کنید و ببینید که اقوام ایرانی چگونه با هم متحد شدهاند
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان؛ دو روز بعد از زلزله/ قسمت اول
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان؛ دو روز بعد از زلزله/ قسمت دوم
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان بعد از زلزله/ قسمت سوم
برای اهر و خواهرانش؛ مصیبتی تازه و کلیشههای کهنۀ تکراری/ مقصود فراستخواه
شعر یک شاعر از دیار افغانستان برای مردم زلزلهزده آذربایجان
روایت خواندنی دکتر شریعتی از زلزله جنوب خراسان ۱۳۴۷
اعزام هیاتی از سوی آیتالله وحید خراسانی به منطقه زلزلهزده
هفتاد درصد واحدهای مسکونی در کشور بیدوام هستند
کلمه – گروه اجتماعی: ورزقان دوباره لرزید. دقایقی قبل شهر ورزقان که از جمله مراکز اصلی زلزله روز شنبه بود، بار دیگر لرزید.
به گزارش کلمه، این شدیدترین پس لرزه در چند روز اخیر بوده و شدت آن در منابع داخلی و خارجی ۵ تا ۵٫۳ ریشتر گزارش شده است. گزارش موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران هم نشان می دهد که در سه روز اخیر تعداد لرزش های بالای ۴ ریشتر شهرهای آذربایجان شرقی حدود ۲۵ مورد بوده است.
یکی از اعضای هلال احمر که در ورزقان مستقر است، در گفت و گو با خبرنگار کلمه اعلام می کند که زلزله شامگاه امروز در آذربایجان، ساختمان های نیمه تخریب را هم از بین برده است. به گفته این امدادگر حاضر در منطقه زلزله زده، بعید است که این پس لرزه شدید تلفاتی داشته باشد، چرا که مردم هم اکنون در محوطه بیرون، در چادر و فضای باز ساکن شده اند.
به گزارش خبرنگار کلمه، وی در عین حال تاکید می کند: اگر تخریب های ناشی از زلزله ی چند روز پیش ۵۰ درصد بود، حالا به ۸۰ درصد رسیده و همان بقایای ساختمان های تخریب شده هم از بین رفته است. او از به کار گیری دوباره لودرها برای خاک برداری تخریب های این پس لرزه ۵ ریشتری خبر می دهد.
خبر های شیرین از حادثه ای تلخ
یک مادر ورزقانی از اهالی روستای “سرخاگو” با تلاش ماموران امداد و نجات هلال احمر از زیر آوار نجات پیدا کرد. معصومه عالی مادر دو دختر و دو پسر بعد از گذشت سه روز از زلزله مهیب آذربایجان شرقی در روستای سرخاگو از توابع شهرستان ورزقان زنده از زیر آور بیرون کشیده شد. بر اساس این گزارش حال او خوب است و برای انجام معاینات پزشکی به بیمارستان صحرایی شهید رجایی انتقال یافته است.
۲ نفر از روستاییان شهرستان ورزقان نیز سالم از زیر آوار بیرون آورده شدند. مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی آذربایجان شرقی اعلام کرد این دو نفر از بازماندگان یک خانواده پنج نفری هستند که به کمک سگهای زندهیاب هلال احمر نجات یافتند. وضعیت سلامت این افراد خوب گزارش شده است.
تخریب صددرصدی ۱۲۰ روستای زلزله زده
رییس سازمان مدیریت بحران کشور از واردشدن خسارت صددرصدی به ۱۲۰ روستا در زلزله آذربایجانشرقی خبر داد. حسن قدمی با اعلام این خبر گفت: از همان لحظات اولیه وقوع زلزله با توجه به شناختی از روستاها داشتیم حدس زدیم که خسارت ناشی از آن زیاد باشد، بنابراین در پی آن با کارگروههای خود در سطح استان تماس گرفته و آنها را به محلهای حادثه اعزام کردیم.
او با بیان اینکه نیروهای ما در فاصله کمتر از یک ساعت از وقوع حادثه در اکثر مناطق مستقر شدهاند، تصریح کرد: پس از وقوع زلزله بیمارستانها و اماکن برای معالجه مجروحان و مصدومان در سطح استان پیشبینی شد و نیز بیمارستانهایی در استانهای همجوار نیز به حالت آمادهباش درآمدند. به گزارش ایسنا، قدمی با بیان اینکه اولویت سازمان مدیریت بحران در تمام حوادث این چنینی ابتدا نجات افراد است، اظهار کرد: از صبح روز یکشنبه پس از این که خیالمان از نجات افراد راحت شد عملیاتمان را برای اسکان اضطراری و توزیع آذوقه و اقلام اولیه مورد نیاز میان زلزلهزدگان را آغاز کردیم.
رییس سازمان مدیریت بحران کشور همچنین با تاکید بر اینکه بحث مقاومسازی بافتهای فرسوده از اولویتهای اصلی دولتهای نهم و دهم بود، گفت: از ابتدای دولت نهم تاکنون در حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد روستایی را بازسازی کردیم و برای سایر واحدها نیز دولت در حد امکانش آمادگی دارد. قدمی همچنین با بیان اینکه با تایید استاندار به زلزلهدیدگان این حادثه یک میلیون تومان کمک معیشتی تعلق میگیرد، گفت: همچنین ۲٫۵ میلیون تومان برای خانههایی که به طور صددرصد تخریب شدهاند و نیز ۱۲٫۵ میلیون تومان با سود چهاردرصد برای بازسازی خانههای با بافت فرسوده تعلق خواهد گرفت.
به گزارش ایسنا، او با تاکید بر ضرورت پیگیری بیمه حوادث از سوی شهروندان درباره کمکهای نقدی نیز گفت: بهترین نوع کمکی که مردم میتوانند به این زلزلهزدگان داشته باشند اهدای وجوه نقدی است که به همین منظور شماره حساب ۹۹۹۹۹ جمعیت هلالاحمر در بانک ملت آماده دریافت این کمکهاست.
یک خبر واقعی: ابراز رضایت مجلسی ها از عملکرد صدا و سیما در جریان زلزله!
مدیر کل امور مجلس صداوسیما با حضور در کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی گزارشی از عملکرد رسانه ملی در سطح شبکههای استانی و ملی ارائه کرد. به گزارش ایسنا، پس اظهار نظر برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از عملکرد صداوسیما در خصوص حادثه زلزله در استان آذربایجان شرقی، محمود عاطفی (مدیر کل امور مجلس صداوسیما) با حضور در کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی ضمن ابلاغ ابراز همدردی و تاسف مدیران و مسؤولان صداوسیما از مصیبت وارده به هموطنان آذری، گزارشی از عملکرد رسانه ملی را در سطح شبکههای استانی و ملی ارائه کرد.
در این جلسه اعضای کمیسیون عمران مجلس نقطه نظرات خود را بیان کردند و در ادامه عاطفی ـ مشاور رییس سازمان و مدیرکل امور مجلس صداوسیما ـ گزارشی از اقدامات این سازمان از دقایق اولیه وقوع زلزله را برای اعضای کمیسیون تشریح کرد. در این ارتباط دفتر مدیریت کل امور مجلس صداوسیما به ایسنا اعلام کرد، اعضای کمیسیون عمران مجلس نیز از عملکرد صداوسیما در پوشش اخبار و رویدادهای مربوط به زلزله شمال غرب کشور ابراز رضایت کردند.
نماینده ورزقان: وزیر بهداشت به جای ارائه گزارش به مجلس، بیمارستان ورزقان را تجهیز کند
سایت خبر آنلاین در مورد زلزله آذربایجان شرقی با الله وردی دهقان نماینده ورزقان روز دوشنبه گفت وگویی را انجام داده است. دهقان در این مصاحبه ضمن ابراز خوشحالی از اینکه در ساعت وقوع زلزله مردم بیرون از منزل بوده اند گفت: به طور کامل بعد از ۴۸ ساعت هنوز مواد غذایی و توزیع نشده است.اما چون منازل در آن مناطق اکثرا گلی هستند پس یا خرابی ۱۰۰ درصد بوده و یا دیوار منازل ریخته و ترک برداشته است.با توجه به اینکه پس لرزه ها اکثرا ۴ ریشتر است ممکن است که این دیوارها هم خراب شوند.بنابراین امکان اسکان مردم در این منازل وجود ندارد و برای همین باید به تمام اهالی منطقه چادر،مواد غذایی و آب رساند.
او در پاسخ به سوالی مبنی بر دیر رسیدن کمک ها گفت: برای اینکه هنوز درک درستی از عمق فاجعه وجود ندارد.مدیریت بحران مشکل دارد.وقتی زلزله اتفاق افتاد بعد از مدتی راههای ارتباطی،تلفن،آب و امکانات ارتباطی قطع شد.تنها راه ارتباطی این بود که کسی از روستایی بیاید و بگوید که فلان منطقه هم آسیب دیده است.این در حالی است در مدیریت بحران در دو ساعت اول امکان نجات افراد را داریم و بعد از آن شانس نجات خیلی کم می شود.حتی مردم تبریز هم که مرکز استان است در ساعت اولیه زلزله در خیابان ها بودند و شهر بهم ریخته بودپس خود استان به تنهایی امکان امداد رسانی نداشت.باید استانهای اطراف کمک می کردند که این کار به کندی انجام شد.متاسفانه مدیریت بحران به خوبی انجام نشد و بسیاری از مردم که در شب اول آواره بودند.روز بعد وقتی مردم دیدند مسئولی به کمکشان نمی آید خودشان دست به کار شدند و از روستا ها به مراکز هجوم آوردند و این امر حتی کمک رسانی را مختل کرد.حتی وزیر بهداشت و کشور هم با هلی کوپتر از مراکز زلزله زده از ساعت ۷:۳۰ تا ۲ دیدار کردند.این در حالی است که فرماندار و زیر کشور باید به عنوان فرمانده عملیات در منطقه باشند.بنابراین ما مدیریت بحران نداشتیم.
او در پاسخ به اینکه چرا چرا کمکهای بین اللملی را قبول نمی کنیم؟ گفت: نمی دانم.این سیاست کشور است.شاید تصور می کنند جاسوس باشند. او در مورد عدم همک اری صدا و سیما در رساندن اخبار گفت: همه نمایندگان در صحن اعتراض کردند.من بعد از همه نمایندگان اعتراض کردم.ببینید در بروز زلزله کسی مقصر نیست ،آنچه که ما نسبت به آن اعتراض داریم مدیریت ضیف است واینکه صدا و سیما پوشش خوبی نداده است.صدا و سیما باید چشم بینای مردم باشد و موضوع ها را حتی اگر مسئولان قصد پنهان کردن آن را دارد مطرح کند تا مسئولان متوجه عملکردشان باشند و اگر اهمال کاری می کنند این موضوع به خوبی مشخص شود.به نظر من اگر الان امداد رسانی به کندی پیش می رود ضعف صدا و سیما است.
او ادامه داد: در این حوادث نقش امکانات ادارات و نهادها در امدادرسانی کارگشا است. اما در شهرستان ورزقان با ضعف مدیریت بحران روبرو بودیم به طوری که مسوولان شهرستان سه ساعت بعد از حادثه خود را به آنجا رساندند. وزرای کشور و بهداشت همراه رئیس سازمان هلال احمر دیروز در محل حادثه حاضر شدند که ما آنها را سوار بر بالگرد در آسمان ورزقان دیدیم و نتوانستیم آنها را بر روی زمین ملاقات کنیم. از وزیر بهداشت می خواهم به جای ارائه گزارش عملکرد در مجلس بیمارستان ورزقان را تجهیز کند. این بیمارستان آماده شده و فقط نیاز به تجهیز دارد. چرا باید اهالی این شهرستان برای درمان خود به شهرهای دیگر منتقل شوند. از هلال احمر هم می خواهیم سریع اقلام مورد نیاز زلزله زدگان را تامین کرده و برای اسکان موقت اهالی اقدام سریعی را انجام دهند.
جدیدترین پیام های تسلیت به مردم آذربایجان
سخنگوی حزب اعتماد ملی با انتشار پیامی، مصیبت وارده به هموطنان آذری زبان را تسلیت گفت. به گزارش سحام نیوز، اسماعیل گرامی مقدم در بخشی از این پیام از مسئولین خواسته است تا عملیات امداد رسانی را، آنگونه که در شان ملت شریف آذربایجان است، انجام دهد. در این پیام آمده است: مردم شریف آذربایجان؛ مصیبت وارده ازحادثه دلخراش زلزله روز شنبه را که منجر به مرگ ده ها و زخمی شدن صدها نفر و باعث خسارات مالی شد به شما هموطنان غیور بویژه به اهالی مصیبت زده شهرستان های اهر و ورزغان تسلیت عرض نموده و از خداوند منان صبر و شکیبایی برای بازماندگان این حادثه غمناک را مسئلت می نماییم. امیدواریم هرچه سریع تر و به موقع مسئولین دولتی عملیات امداد رسانی را آنگونه که در شان ملت شریف آذربایجان است با موفقیت ادامه و به سرانجام رسانده تا تسلی بخش اندوه فراوان مصیبت زده گان این حادثه میسر گردد .
اعظم طالقانی، دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی نیز با ارسال پیامی، این حادثه را تسلیت گفت. بنا به گزارش جرس، این فعال ملی-مذهبی در پیام خود ضمن ابراز تاسف نسبت به جان باختن جمعی از هموطنان و زخمی شدن جمعی دیگر از آنان، واقعه مذکور را به بازماندگان و خانوادههای داغدار تسلیت گفت و از درگاه خداوند متعال برای حادثهدیدگان سلامت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسالت نمود. اعظم طالقانی همچنین از مسئولان خواست تا با حداکثر امکانات و سرعت بخشیدن به روند امدادرسانی آسیبدیدگان را یاری کنند.
گروهی از نمایندگان ادوار مجلس مقیم خارج از کشور، با صدور بیانیهای ضمن تسلیت این ضایعه، خواستار توجه حکومت به هشدارهای کارشناسانه پدر علم زلزلهشناسی ایران در مورد “امکان قوی وقوع زلزلههای خطرناک در سایر نقاط کشور و ضرورت چارهاندیشی اساسی برای اقدامات پیشگیرانه” شدند. در بخشی از این پیام می خوانیم: از آنجا که متاسفانه رسانه ملی کشور از وظیفه انسانی و ملی خود در اطلاعرسانی متناسب سرباز زده و طبق گواه شاهدین معتبر، امر امدادرسانی با اختلال شدید مواجه بوده و ممکن است سیاست سانسور آن به دلایل ناموجه حکومتی مانند برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها ادامه یابد، از هموطنان نوعدوست و اهالی رسانه و یاریرسان در داخل وخارج کشور بهویژه شهرهای نزدیک آنها تقاضامندیم به هر طریق ممکن از اطلاعرسانی و کمک به بازماندگان عزیز زلزلهزده تا زمان بازسازی منازل و اسکان دائمی آنان دریغ ننمایند.
مشارکت گسترده ورزشکاران در کمک به آسیب دیدگان زلزله
وقوع زلزله در آذربایجان شرقی واکنش وسیع ورزشکاران کشور را به همراه داشته است. در حالی که صدا و سیما در دو روز ابتدای وقوع زلزله در پخش اخبار و اطلاع رسانی در مورد این فاجعه کوتاهی کرد نشان دادن تصاویر مناطق زلزلهزده، اعلام آمادگی کریم باقری برای جمع کردن کمکهای مردمی، اختصاص بخشی از قرارداد مهدویکیا به زلزلهزدگان از مهمترین اتفاقات برنامه نود بود، برنامهای که هیچ شباهتی به نود دوشنبه شبهای دیگر نداشت و به صحنه نوعدوستی ورزشکاران تبدیل شده بود.
خبر دیشب کلمه در این باره را در اینجا ببینید:
اقدام شایسته برنامه نود: ارسال پیامک برای ابراز همدردی با زلزلهزدگان
برنامه نود در حالی دوشنبه شب و پس از دو هفته تعطیلی روی آنتن رفت که بیش از هر چیز تحت تاثیر زلزله آذربایجان شرقی و مسابقات المپیک قرار داشت. به گزارش فرارو عادل فردوسیپور به جای مسابقه پیامکی خود از مردم درخواست کرده بود که یک پیامک بدون متن را به احترام زلزلهزدگان ارسال کنند که در نهایت بیش از چهار میلیون نفر به این برنامه پیامک فرستادند.
فردوسیپور برنامه خود را با پخش تصاویری از مناطق زلزلهزده آغاز و تاکید کرد در ادامه برنامه و در تماس با مسئولان هلال احمر اقلام مورد نیاز مردم زلزلهزده را اعلام میکند تا ایرانیها نسبت به تهیه و ارسال این اقلام اقدام کنند.
گزارش علی دایی از زلزله
علی دایی پشت خط تلفن برنامه نود آمد. او پس از تسلیت به مردم ایران درباره بازدیدش از مناطق زلزله زده گفت: امروز (دوشنبه) به همراه سرپرست و اعضای کادر فنی و چند بازیکن به اطراف اهر رفتیم و از نزدیک این مناطق را دیدیم.
او در پاسخ به این سئوال که “آیا وضعیت امدادرسانی مناسب بوده است؟”، تاکید کرد: من نمیتوانم دقیقا در این خصوص صحبت کنم. ما فقط دو، سه ساعت آنجا بودیم ولی وقتی به یکی از روستاهای اهر رفتیم که ۵۰ درصد آن تخریب شده بود مردم از امدادرسانی روز اول زلزله ناراضی بودند. البته بعد از زلزله افراد زیادی هم از خارج کشور با من تماس گرفتند تا به مردم آذربایجان کمک کنند. آنها دوست دارند این کمکها دست خود مردم برسد. دایی ابراز امیدواری کرد هر چه زودتر وضعیت مردم زلزلهزده به شرایط عادی برگردد: ما میتوانیم کاری کنیم تا مردم عزیزمان زودتر به آرامش برسند. ما باید قبل از شروع سرما کمک کنیم. مسئولان باید خیلی بیشتر در خدمت مردم باشند چون اگر مردم نباشند این مسئولان هم نخواهند بود.
کریم باقری پیشتاز جمعآوری کمکهای مردمی
پس از پخش بازی پرسپولیس با صبا فردوسیپور اعلام کرد که کریم باقری در حالی رایزنی و جمعآوری پول برای زلزله زدگان است. او که خود اصالتا از استان آذربایجان شرقی است تلاش خود را برای جمعآوری کمکهای فوتبالیستها و رساندن آن به دست زلزله زدگان آغاز کرده است. فردوسیپور همچنین گفت: علاوه بر باقری، اسماعیل حلالی بازیکن سابق پرسپولیس هم به دنبال برگزاری یک بازی خیرخواهانه به نفع مردم زلزلهزده است.
محمد رویانیان، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس یکی دیگر از میهمانان تلفنی برنامه نود بود. او گفت: ما اولین هدیه خود را که شامل یک مقدار آذوقه، پتو و برخی اقلام دیگر بود را ارسال کردهایم. حتی مهدوی کیا امشب (دوشنبه شب) با من تماس گرفت و از من خواست بخشی از قراردادش را به زلزلهزدگان اختصاص بدهم.
گفتنی است تعدادی دیگر از پیشکسوتان پرسپولیس به مناطق زلزله زده میروند تا به مردم کمک کنند.به گزارش خبرآنلاین؛ اسماعیل حلالی، حمید درخشان و حمید استیلی جمعه این هفته به مناطق زلزلهزده میروند تا به مردم آسیب دیده کمک کنند. همچنین کریم باقری هم که در حال جمعآوری کمکهای مردمی برای زلزله زدگان آذربایجان است، سیروس دینمحمدی را به عنوان همسفر خود انتخاب کرده است. آنها چهارشنبه به تبریز میروند و پنجشنبه راهی اهر میشوند.
کمک دونده های المپیک
احسان حدادی و محسن ربانی، دو چهره مطرح دوومیدانی ایران برای همدردی با زلزلهزدگان هماکنون در تبریز هستند. احسان حدادی که جزو مدال آوران المپیک لندن نیز هست جزو اولین کسانی بود که برای کمک مناطق زلزله زده رفت. او در این مورد به خبر آنلاین گفته است: من کاری ندارم که اولین نفر هستم یا نه. فقط میخواستم به مردم روحیه بدهم، به آنهایی که این اتفاق برایشان افتاده بود. اکثر آنهایی که فوت کردهاند، من را میشناختند چون یک هفته قبل مسابقه من را در تلویزیون دیده بودند. ولی الان نیستند. وقتی آمدم اینجا، دیدن مناطق زلزله زده برایم خیلی غمناک بود. اما دیدم مردم روحیهشان خوب است و وقتی ما را میدیدند لبخند روی لبهایشان مینشست. پیش یک آقایی رفتیم که از خانهاش جز خاک هیچ چیزی نمانده بود. مادرش هم فوت کرده بود. از دار دنیا فقط چند تا مرغ برایش مانده بود. تا لحظهای که من پیش او بودم من را در بغلش گرفته بود و میخندید. میگفت خواست خدا بوده که این اتفاق بیفتد.
تلاش های سینماگران برای کمک به زلزله زدگان
سینماگران نیز تا کنون کمک های فراوانی به زلزله زدگان کرده اند. گروهی از سینماگران قصد دارند تا با جمع آوری کمکهای مردمی و سفر به استان آذربایجان شرقی به یاری مردم زلزله زده بشتابد. فرهاد توحیدی رییس هیات مدیره خانه سینما در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با ابراز تاسف از وقوع زلزله مهیب در استان آذربایجان شرقی گفته است: من و تمامی سینماگران ایرانی از وقوع این حادثه فوق العاده متاسف هستیم واز اینکه در این حادثه هموطنان زیادی جان خودرا از دست دادند و یا بیخانمان شدهاند متاثر و متاسف هستیم. خانه سینما و تمامی سینماگران ایران تمامی توان خود برای ارسال کمک به کار خواهند بست و ما قصد داریم تا کمکهایی را از بین سینماگران جمع آوری و به دست زلزله زدگان برسانیم.
توحیدی تاکید کرد: قصد داریم تا با یک برنامه منظم کمکهای اهالی سینما جمع اوری شود و تعدادی از سینماگران به مناطق زلزله زده اعزام شوند و کمکهای جمع آوری شده را به نمایندگی از اهالی سینما تقدیم مردم آذربایجان کند. او ادامه داد: به همین منظور یک ستاد از سینماگران با حضور کمال تبریزی، رضا میر کریمی و پرویز پرستویی تشکیل شده است که در حال جمع آوری کمکهای اهالی سینما و کمکهای مردمی هستند. توحیدی افزود: متعاقبا شماره حساب برای جمع آوری کمکهای نقدی و همچنین محل ارائه کمکهای غیر نقدی اعلام میشود.
از سوی دیگر به گزارش خبرآنلاین، گروه سازنده پروژه «قلب یخی» ضمن اعلام تسلیت به زلزلهزدگان آذربایجان شرقی، کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را به مردم زلزلهزده ارسال کردند. در پیام عوامل این پروژه آمده است: چند روزی است که قلبمان فشرده شده و اندوهی عظیم بر دلهایمان خانه کرده است، دستهایمان به کار کردن نمیرود و رو به آسمان است. مردم عزیز و غیور آذربایجان، تک تک عوامل پروژه «قلب یخی» با شما همدردی میکنند و در این روزهای عزیز از خداوند متعال برای شما صبر خواهانند. همچنین کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را هرچند بسیار ناچیز را برای شما ارسال میکنند. باشد که مرهمی بر دلهای زخم خورده شما باشد.
مازیار میری، کارگردان سرشناس سینمای ایران هم به صف یاران کریم باقری برای کمک به زلزله زدگان آذربایجانی پیوست. مازیار میری پس از خبر اعلام آمادگی کریم باقری برای کمک به زلزله زدگان، با کاپیتان محبوب فوتبال ایران ارتباط برقرار کرد و به کمک او شتافت.
عزتالله انتظامی: دلم پر میزند به کمک زلزلهزدگان بشتابم
آقای بازیگر سینمای ایران که هفته گذشته مورد عمل جراحی قرار گرفت در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: یکشنبه گذشته در بیمارستان پارسیان بستری شدم و پای چپم را که اصلا نمیتوانستم از آن استفاده کنم تحت عمل جراحی قرار گرفت و جمعه از بیمارستان مرخص شدم. انتظامی در حالی که با بغض صحبت میکرد با اشاره به زلزله آذربایجان شرقی گفت: با دیدن این تصاویر بسیار غصه خوردم و دلم پر میزند تا به کمک آنها بشتابم اما متاسفانه نمیتوانم.
صبح روز سهشنبه ـ ۲۴ مرداد ماه ـ سه تن دیگر از بازیگران «خنده بازار» راهی مناطق زلزلهزده آذربایجان شدند. فرید شبخیز ـ تهیهکننده برنامه «خنده بازار» با اعلام این خبر، به ایسنا گفت: یزدان فتوحی، ابراهیم شفیعی و محمدرضا خسروی سه بازیگر «خنده بازار» هستند که برای ابراز همدردی با مردم زلزلهزدهی آذربایجان، راهی این منطقه شدند.
شبخیز همچنین یادآور شد: شهاب عباسی، کارگردان و بازیگر «خنده بازار» که پدر و مادرش هم اهل شهر تبریز هستند، از همان ساعات اولیه پس از وقوع زلزله در آذربایجان حضور داشته است.
روز دوشنبه برنامههای زنده و پرمخاطب شبکه سه از جمله «ماه عسل» و «نود»، حضور کارگردان «خنده بازار» در مناطق زلزلهزده را به تصویر کشیدند. همچنین پیامهای تسلیت بازیگران «خنده بازار» به تناوب از این شبکه پخش شد. ابراهیم شفیعی، یزدان فتوحی، کوروش معصومی، محمدرضا خسروی و حامد تهرانی بازیگرانی بودند که پیام تسلیت آنها از تلویزیون و لا به لای برنامه «نود» پخش شد. پخش «خندهبازار» در یک شب بعد از زلزله، انتقاداتی را متوجه تلویزیون کرده بود که شبکه سه سیما سعی کرد با این اطلاعرسانی و اعلام تسلیت بازیگران «خنده بازار»، به انتقادها پاسخ دهد.
این گزارش تکمیل می شود.
دیگر مطالب امروز کلمه درباره زلزله آذربایجان را در زیر بخوانید:
گزارش خبرنگار کلمه از فردای روزی که آذربایجان به خود لرزید
مردم آذربایجان غمگین و معترضاند؛ مسئولان چه پاسخی دارند؟
دولت کمکاری کرد؛ روزنامهنگاران و فعالان مدنی اعلام «عزای عمومی» کردند
پنجشنبه ۲۶ مرداد؛ روز همدردی با هموطنان آذری
آنچه کیهانیان و افسران جنگ نرم را عصبانی کرد
عدو سبب خیر شد/ کمکاری صداوسیما و پیشتازی شبکههای اجتماعی در آگاهیبخشی درباره زلزله اخیر
هواپیمای صبر ملت در حال سقوط است …
نامه یک فرزند شهید: چشم باز کنید و ببینید که اقوام ایرانی چگونه با هم متحد شدهاند
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان؛ دو روز بعد از زلزله/ قسمت اول
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان؛ دو روز بعد از زلزله/ قسمت دوم
گزارش تصویری کلمه از آذربایجان بعد از زلزله/ قسمت سوم
برای اهر و خواهرانش؛ مصیبتی تازه و کلیشههای کهنۀ تکراری/ مقصود فراستخواه
شعر یک شاعر از دیار افغانستان برای مردم زلزلهزده آذربایجان
روایت خواندنی دکتر شریعتی از زلزله جنوب خراسان ۱۳۴۷
اعزام هیاتی از سوی آیتالله وحید خراسانی به منطقه زلزلهزده
هفتاد درصد واحدهای مسکونی در کشور بیدوام هستند
پس از تجمع بینتیجه صبح دیروز کارگران صنایع فلزی ایران در بزرگراه فتح، این کارگران صبح امروز – سهشنبه – در اعتراض به عدم دریافت بیش از ۸ ماه حقوق و ۱۱ ماه بیمه معوقه، در مقابل ساختمان شماره یک وزارت صنایع تجمع کردند.
پروین محمدی، نماینده کارگران معترض در این تجمع اعتراض آمیز به خبرنگار ایلنا گفت: بعد از تجمع صبح دیروز کارگران صنایع فلزی ایران در بزرگراه فتح، امروز نیز حدود ۶۰۰ کارگر در مقابل ساختمان وزارت صنایع و دفتر وزیر تجمع کردند تا صدای اعتراضشان را از فاصله نزدیکتری به گوش مسئولان برسانند.
نماینده این کارگران با تاکید بر اینکه کارفرما موظف به پرداخت تمامی مطالبات معوقه کارگران تا پایان ماه جاری است افزود: وزارت صنایع کارفرما را متعهد به پرداخت مطالبات قانونی کارگران کرده است اما در حال حاضر کارفرما به بهانه اینکه سرمایه دار اصلی جهت پرداخت مطالبات کارگران تامین مالی نکرده از انجام تعهد خود طفره میرود.
این کارگر معترض اضافه کرد: بدلیل عدم پرداخت معوقات حقوقی کارگران کارخانه صنایع فلزی ایران، در جلسه استانداری تهران با مدیران کارخانه قرار شد حداکثر تا روزیکشنبه ۲۲ مرداد، هشت ماه حقوق معوقه کارگران پرداخت شود که با عملی نشدن این وعده دیروز و امروز کارگران اعتراض کردند و اعتراض کارگران تا به دست آوردن حقوق ادامه دارد.
سال ۱۳۴۷ بود، اواخر تابستان که زلزلهای جنوب خراسان را درهم کوفت که هنوز هم کسی نمیداند چند هزار انسان را زمین بلعید و زنده بگور کرد، ده هزار؟ پانزده هزار؟ کسی چه می داند؟ زندهشان به حساب نمیآمد، از حساب مردهشان میپرسی؟ هیأتی از دانشجویان و چند استاد برای بررسی و ارزیابی دامنۀ فاجعه، اوضاع واحوال و کمیت و کیفیت کمکهایی که میتوان رساند به محل رفتند. محل؟ منطقه را از گناباد تا… قاین و بیرجند!
این جمع برای تهیۀ یک گزارش رفته بودند، جز یک خودکار و چند ورق کاغذ چیزی همراه نداشتند، در مسیر خویش، از این ده به آن ده- ده؟ آواری از خاک بر سر صدها و هزارها مرده و زنده و نیمه جان- به تودهای از خانههای گلی که اکنون گور ساکنانشان شده میرسند. در آن محشر هولناکی که جمعی بر سر کامیونهای کمک ریختهاند و جمعی جنون گرفته سر به صحرا نهادهاند و یا ضجه میزنند و از هر گوشه جنازه بیرون میکشند و از هر سو، نیمه جانی در هم کوفته را میبرند و گاه، اینجا و آنجا، مردی یا زنی که ناگهان بر روی ویرانهای که تمامی ایل و تبارش و هستیاش را فرو خورده، تنها مانده است، ساکت و با چهرهای آرام نشسته و بر خاک خیره مانده، مبهوت! عظمت فاجعه چندان است که در فهمیدن وی نمیگنجد. قادر نیست حس کند. برخی به راستی عقیده داشتند که دنیا به آخر رسیده است، قیامت شده است، این محشر است. زمین دهان باز کرده بود، کوه شق شده بود و از دل آن سیل عظیمی بیرون جسته بود و تا قناتها و مزارعشان را که زلزله دیگر قادر نبود ببلعد یا با خاک یکسان کند، در هم ریزد و بروبد و ببرد.
در چنین محشری از وحشت و شیون و مرگ، دیدیم که بر روی آواری، زن و مردی هر دو سالخورده و از پیری و فقر و فاجعه چروکیده و خشکیده و ژولیده، در درون میگریند و با همه فشاری که برای طاقت آوردن بر خود تحمیل میکنند، شانههاشان به شدت میلرزد و پشت دستهای خاک آلودهشان از اشک برق میزند و با حرص جنونآمیزی پنجه در خاک میبرند و با شتابی غیظ آمیز میکاوند.
لحظهای بدانها و کار شگفتشان خیره ماندیم، به گمانمان که چیزی گم کردهاند و میجویند، یا اثاثۀ خانهشان را که در زیر خاک مانده میکوشند تا بیرون آرند.
- بابا جان! مادر جان! شما اینجا چکار میکنید کمک نمیخواهید؟
- این خانۀ ما بود، من در صحرا بودم و زعفران جمع میکردم، والدهشان (ضمیری که دیگر مرجعی ندارد، مرجعش جمعیاند که در زیر همین خاک پنهاناند)، آمده بود بیرون که وضو بگیرد، یک مرتبه، دنیا کن فیکون شد! همهشان همین زیرند. بچههام، دو تا عروسم، نوهام و… همهشان، شاید هنوز زنده باشند، بیلی، کلنگی، چیزی نیست که این خاکها را برداریم، کسی کمک نمیکند، کسی نیست.
پیرزن که دیگر نتوانست صبور بماند، بغضش ترکید، هرچه تلاش میکرد که به کارش ادامه دهد نتوانست، دستهاش از او فرمان نمیبردند. انگشتهاش به خاک نمیگرفت و پیشانیاش را بر پشت دستها نهاد و بر زمین خم شد و بر خاک فشرد. پیرمرد، همچنان که با زحمت بسیار این کلمات را از جانش بر میکشید و بیرون میریخت، به کارش ادامه میداد، کاری نومیدانه و رقت بار این انگشتهای لاغر ناتوان و این دستهای پیر لرزان با این قطعههای قطور سقفها و دیوارها و پایههای درهم کوفته چه میتوانند کرد؟ کار مردان قوی و بیل و کلنگ هم نیست، و هر چه که این را میدانستند، اما، پدر است، پدر بزرگ است، مادر است، فرزندانشان، عروسهاشان، نوهشان، تمام اعضاء خانوادهشان که تا ساعتی پیش با هم بودند، زیر این کوه خاک پنهان شدهاند و این دو بر روی آن تنها ماندهاند، پنجه در خاک فرو میبرند و حریصانه و دردمند میکاوند و میدانند که بی ثمر است، اما نمیتوانند بنشینند، آرام بگیرند، این نوعی تسکین درد است، خالی کردن غیظ است، بر خاک چنگ می زنند، از نوع چنگ زدن مردی داغدار که رویش را میخراشد، زنی فرزند مرده که بر مویش چنگ میزند!
ما هم نتوانستیم بیکار و آرام بمانیم، کاری هم نمیتوانستیم، نشستیم و مشغول شدیم، نومیدانه بر قطعههای سخت و ستبر و انبوه عظیم خاک چنگ زدن، ناخن کشیدن و گریستن!
دقایقی اینچنین گذشت.
مرد، بر سر تل خاکی که همۀ عزیزانش را زنده بگور کرده بود و انگار صدای بچههایش، گریۀ نوهاش را میشنید، چه، فکر میکرد که شاید هنوز زنده باشند، جان داشته باشند، بعضیهاشان نمرده باشند، دارند جان میدهند؟… با چنین حالی وحالتی، هنوز دلش جای آن را داشت که در برابر محبت ما غریبههایی که بدون هیچ چشمداشتی و فقط به خاطر خدا و به خاطر انسانیت، با او همدردی میکنیم و همکاری، به شدت متأثر شود، از این زحمتی که به ما داده است، زحمتی که برایش میکشیم، شرمگین شود، خود را منفعل حس کند، به فکر آن بیفتد که جبران کند، ادب به خرج دهد، از پذیرش این همه لطف سرباز زند، کاری کند که ما به زحمت نیفتیم، به خاطر او خود را ناراحت نکنیم، صحیح نیست که اینها برای ما خود را به زحمت بیندازند، خلاف ادب است، شرط انصاف نیست، توقع بیجائی است، تقاضای زیادی است، ما چنین حقی نداریم، این آقایان محترم که از وضعشان معلوم است که این کاره نیستند، بیایند خاکها را کنار زنند، سر و دست وکفش و لباسشان را خاکی و کثیف کنند، خسته شوند، ما مگر برای اینها چکار کردهایم؟ چکار میتوانیم بکنیم؟ چرا باید راضی شویم که اینها اینجور به ما کمک کنند، خاک بردارند، هر چند بچههای ما این زیرند، شاید زنده باشند، اما، کار اینها باعث خجالت ما است، زنده به گور ماندن بچههایم، نوهام و نو عروسم را زیر این خاکها تحمل کردن آسانتر از این است که ببینم باعث زحمت این آقایان شدهام.
پیرمرد دست از کار شگفتش کشید. عمداً دست کشید، خدا میداند با چه سختی؟ چه فشاری را برای دست کشیدن از این کار در جان مشتعل خویش تحمل میکرد؟
دست از کار کاویدن خاک به امید بیرون کشیدن فرزندانش کشید تا بتواند ما را وادار کند که دست بکشیم، بیاسائیم. میدانست تا او، با آن حال پنجه در خاک میکشد و با انگشتان پژمردۀ ضعیفش با این کوه بیرحم عبوس میجنگد ما نمیتوانیم دعوتش را قبول کنیم. اکنون نوبت او است که ایثار ما را جبران کند، تلافی کند، برای این کار، خودش از کارش چشم پوشید و با اصرار از ما خواست که رها کنیم، بیش از این ما را شرمنده نکنید!
رو به زنش کرد: برخیز، برخیز، حالا ول کن، پاشو برو یک میوهای برای این آقایون بیار میل کنند!
میوه؟ قناتها سیل افتاده، آب خوردن نیست، مزرعه را سیل برده و شسته، خانهها گور همۀ ساکنانش شده و همۀ اثاثه، همۀ آذوقه، حتی یک تکه نان در همه آبادی نیست. آنها را که زلزله بلعیده، آوار کشته و میکشد و آنها را که بیرون ماندهاند، گرسنگی و تشنگی. یک قرص نان چند انسان را از مرگ حتمی نجات می دهد…
اما پیرمرد برای زنش توضیح میدهدک ازصحرا که آمدم یک خربوزه با خودم آورده بودم. آن جا، آن گوشه، در یک کهنه پیچیدهام با یک تنگ سفالی که نصفه آب دارد، بیخ آن درخت (که وقتی درختی وسط صحن حیاط بوده است و اکنون… !؟)، برو بیار، پاره کنیم، آقایان میل کنند، خیلی تشنه شدند، هوا خیلی داغ است، شما خیلی خسته شدید، باید ببخشید.
ما دیگر نمیتوانیم از شما آقایان پذیرایی کنیم، باید ببخشید (و بغضش اینجا میترکد، دیگر نمیتواند خود را حفظ کند، زار و ضعیف میگرید)!
کار ما را ببین که چقدر دشوار است! نمیدانیم باید چکار کنیم؟ نمیدانیم باید چگونه باشیم. از بودن خویش رنج میبریم. این مرد ما را خرد کرده است، در زیر ضربههای نیرومندش از حقارت خویش شرمگینیم!
آقای مهندس، جناب آقای دکتر! استاد معظم و دانشمند محترم، آقایان دانشگاهیان![؟] باشگاه دانشگاه! ]؟[ حق ویزیت: در مغازه پنجاه تومان، به خانه ببری ۱۵۰ تومان، طبق کمیسیون تعیین قیمتها، خانۀ اصناف، یک مقالۀ تحقیقی با پاورقی کافی و فهرست اعلام نسبتاً مفصل به مبلغ پانصد تومان. یک کتاب علمی از قرار صفحه ای ۳۵ تومان، با عکس مؤلف که بنا به خواهش بسیار ناشر در پشت جلد به تماشا گذاشته شده است.
یادداشتهای پراکنده، مجموعه آثار ۳۵، صفحه ۲۵٫
شریعتی در میان زلزله زدگان گناباد. ۱۳۴۷
*برگرفته شده از کتاب «مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد».به قلم علی رهنما. ترجمه کیومرث قرقلو. انتشارات گام نو، چاپ پنجم: ۱۳۸۵
در ۱۰شهریور ۱۳۴۷، زلزله شدیدی چنوب و شرق خراسان را تکان داد و ضمن نابودی پانصد روستا، در شهرهای گناباد و قاین و بیرجند صدها کشته بر جای گذاشت. از طرف دانشکده ی ادبیات، گروهی به سرپرستی سهامی، نیک گهر و زمردیان جهت تهیه گزارشی از وضعیت زلزله زدگان، عازم منطقه شدند. شریعتی هم که از سوی دانشجویان برای شرکت در عملیات امداد رسانی دعوت شده بود، با کمال میل پذیرفت؛ و همراه گروه مزبور به مناطق زلزله زده رفت. هدف از این سفر برآورد میزان ویرانی،نیازهای قربانیان، کمیت و کیفیت عملیات امداد رسانی و بالاخره، تهیه گزارشی در مورد فاجعه و اقدامات لازم بود. به گفته ی شریعتی، تنها امکانات گروه خودکار و کاغذ بود. شریعتی در نوشته های خود، از ناتوانی و درماندگی گروه در مقابل وسعت و عظمت فاجعه تصویری زنده و ملموس ترسیم کرده است. نبود تجهیزات امدادی و فریاد و شیون مردم، آنان را مجبور کرده بود دوشادوش روستاییان تکه های سنگ و آجر را کنار بزنند و مجروحان و کشته شدگان را با دست خالی از زیز آوار بیرون بکشند. …
…پس از بازگشت به مشهد، شریعتی و سهامی تصمیم گرفتند برنامه امداد رسانی به قربانیان زلزله را سامازماندهی کنند. آن دو از طریق دکتر رجایی بخارایی، رییس وقت دانشکده ادبیات، موفق شدند از کمک های دانشگاه بهره مند شوند. قرار شد سهامی از پایگاه امداد رسانی گریمنج، در منطقه ی زلزله زده، کمک های ارسالی را میان قربانیان زلزله توزیع کند و شریعتی کمک های جمع آوری شده را از مشهد به آنجا بفرستد. چون هنوز سال تحصیلی ۱۳۴۷ آغاز نشده بود، از ساختمان های دانشکده ی ادبیات به عنوان پایگاه جمع آوری کمک های مردمی استفاده می شد. دانشجویان به صورت داوطلب در این طرح شرکت داشتند و حضور شریعتی هم که فرد شناخته شده و معتبری بود، باعث می شد بازاریان از هیچ کمکی دریغ نکنند. شریعتی در سخنرانی های خود در جمع مردم، با اشاره به مشاهدات خود در مناطق زلزله زده، تاثر و احساسات حضار را بر می انگیخت و همین امر موجب می شد آنها سیل کمک های خود را به پایگاه امداد رسانی دانشکده ی ادبیات سرازیر کنند.
به غیر از نهادهای دولتی و جمعی از روحانیان مشهد که پایگاه امداد رسانی منطقه ی فردوس را اداره می کردند، این تنها تشکیلات امداد رسانی فعال در مناطق زلزله زده بود. اردوگاه های امدادی در چند روستای اصلی مستقر شده بود و دانشجویان از همان جا، مواد و کمک های لازم را در روستاهای کوچک توزیع می کردند. مواد غذایی، پتو، لباس، کفش و مصالح ساختمانی یا از طریق بازاریان، یا از طریق مردم و یا توسط پایگاه های جمع آوری کمک های نقدی افتتاح شده بود. شریعتی با این که حتا در امور منزل خود از درگیر شدن در مسائل مالی و پولی اجتناب می کرد، در آن ایام با جان و دل خود را وقف جمع آوری هزینه های عملیات امدادرسانی کرده بود. شایع شده بود که پایگاه های امداد رسانی هزینه های زیادی را صرف مسائل حاشیه ای می کنند؛ اما شریعتی مطمئن بود که شهرت و اعتبار وی هزینه های انبوهی را به سوی پایگاه های جمع آوری کمک های مردمی سرازیر خواهد کرد.
تراب حق شناس که از سوی عده ای از بازاریان نیکوکار تهرانی برای برآورد میزان تخریب زلزله در روستاها، به جنوب خراسان رفته بود، به یاد می آورد که پس از رسیدن به منطقه، اطلاع یافت که دو پایگاه امداد رسانی، بصورت جاداگانه، در حال فعالیت هستند؛ یک پایگاه تحت نظر شریعتی اداره می شد و دیگری توسط آیت الله میلانی. به حق شناس و همراهانش توصیه شده بود با پایگاه امدادرسانی شریعتی همکاری کنند. شریعتی خسته و کوفته دوشادوش سایرین کار می کرد و برای روحیه دادن به همکاران خود، شعرهای شاعر محبوب خود، اخوان ثالث را با صدای بلند می خواند. در واقع، پایگاه امداد رسانی شریعتی-سهامی نیروی پویا و موثری بود که در امدادرسانی به زلزله زدگان نقش تعیین کننده ای ایفا کرد. موفقیت این پایگاه به حدی بود که «پیک ایران» رادیوی حزب توده، پس از نکوهش فساد و بی کفایتی دولت و هلال احمر ایران در کمک رسانی به قربانیان زلزله، از لیاقت و اقدامات دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به نیکی یاد کرده بود.»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دکتر شریعتی
۲۹۰ نفر از روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و کنشگران مدنی در پیامی با همدردی با آسیب دیدگان زلزله آذربایجان شرقی از تمام ایرانیان در سراسر جهان دعوت کردند تا همراه با خانوادههای آسیب دیدگان روز پنجشنبه را در عزای ملی به سوگ بنشینند.
متن این پیام به همراه امضا دعوت کنندگان به شرح زیر است:
امضاء کنندگان این پیام، ضمن همدردی با هموطنان آسیبدیده در زمین لرزهی روز ۲۱ امردادماه آذربایجان شرقی، و با تسلیت به خانوادهی جانباختگان و زلزلهزدگان، پنجشنبه ۲۶ امرداد را چونان «عزای عمومی» برای ملت ایران به سوگ مینشینند.
از تمامی ایرانیان آزاده و آگاه در داخل و خارج از کشور میخواهیم آنگونهکه در خور ملت ایران است، و به هر شکل و ترتیب ممکن، با هموطنان آذری همدلی و در کنار ایشان، به یاد قربانیان، سوگواری کنند.
آینده آزاد، شبنم آذر، شیرین آذرپور، شهیر آرامات، آریا آرامنژاد، عارف آزاد، الهام آزادی، محمد آقازاده، ساسان آقایی، گلبرگ آقاخانی، فرزانه ابراهیمزاده، حامد ابراهیمینژاد، سمانه ابوالپور، فاطمه ابوالحسنلو، بهرام ابوالفتحی، هوتن ابوالفتحی، افسانه احمدی، محسن احمدی، سعید اردشیری، حسین اردکانی، محمد ارسی، میراردوان اسدی، ابراهیم اسکافی، غزل اسکندرنژاد، آزیتا اسکندریون، سعیده اسلامیه، سیدکوهزاد اسماعیلی، مرتضی اصلاحچی، امیر اعتدالی، روزبه اعتدالی، مهرنوش اعتمادی، سهیل اعرابی، مهدی افروزمنش، علی افشاری، گودرز اقتداری، مهدی اقدم، محمدجواد اکبرین، پروین امامی، سارا امتعلی، مهسا امرآبادی، نزهت امیرآبادیان، مرضیه امیری، سعیده امین، مهدی امینی، شاهین انزلی، وهاب انصاری، لیدا ایاز، امید ایرانمهر، سولماز ایکدر، سما بابایی، میثم بادامچی، فرزانه بذرپور، فاریا بارلاس، مسعود باستانی، آزاده باقری، ایرج باقرزاده، نگین بانک، رضا باوفا، پروین بختیارنژاد، احسان بداغی، مهران براتی، محمد برقعی، علی بزرگیان، داود بشیری، منصور بلدزاده، کامیار بهرنگ، رضا بهزادیاننژاد، میلاد بهشتی، بهروز بیات، سحر بیاتی، بهاره بیدی، محسن بیگلربیگی، پرستو پارسایی، ایمان پاکنهاد، کتی پزشکی، سپیده پورآقایی، سعید پورحیدر، امید پورمحمدعلی، بیژن پیرزاده، عسل پیرزاده، خسرو تجربهکار، محمد تنگستانی، مرجان توحیدی، دلبر توکلی، مجید تولایی، شهرام تهرانی، فرنوش تهرانی، مهدی جامی، حسن جعفری، حمید جعفری، روناک جعفری، عاطفه جعفری، مریم جعفری، نسیم جعفری، زهرا جعفرزاده، سعیده جلادتی، بهناز جلالیپور، بنفشه جمالی، رضا جوشنی، نازگل جهانی، کامران جلیل، ابوالفضل حاجیزادگان، علی حکمت، مهسا حکمت، آرش حسینی پژوه، اسماعیل ختائی، مصطفی خسروی، مهراوه خوارزمی، محمد حسین خوربک، حسین داداشی، فریبا داودی مهاجر، پریسا درخشنده، لیلا درگاهی، شیرین دقیقیان، علی دهقان، تقی رحمانی، امیر رشیدی، آزیتا رضوان، شهرام رفیعزاده، فیروزه رمضانزاده، سیداکبر روحانی، فرهاد روحی، داود روشنی، محمد رهبر، نگار رهبر، نفیسه زارع کهن، مانی زرشکی، حمید زنگنه، حمید سالک، حسین سبحان اللهی، هادی سبحانی، امیرحسین سراجی، سونیتا سرابپور، فریبرز سروش، لیلا سعادتی، شهین سعیدی، لادن سلامی، داریوش سلطانی، صدرا سمنانی رهبر، محمد سهیمی، رضا سیاوشی، احمد شاکری، زهره شاکری، علی شاکری، کاوه شاکری، کیوان شاکری، بهروز شاهرخنیا، سجاد شاهمرادی، دانیال شایگان، مسعود شب افروز، صادق شجاعی، سولماز شریف، فرح شریف، صبا شعردوست، جواد شمس، رعنا شمس، سعید شمس، آرزو شهبازی، حمید شیرازی، کاوه شیرزاد، محمد صابر، محمد صابر عباسیان، محمد صادقی، بهنام صارمی، کوروش صحتی، بنیامین صدر، کارن صدرا، احمد صدری، محمود صدری، رضا صدیق، امیرحسین صدیق، حسن طالبی، سارا طاهری، ریحانه طباطبایی، علی طباطبایی، عطا طهرانچی، رضا طهماسبی، ضیا عابدی، پوریا عالمی، عسل عباسیان، علی عبدی، علی عبدوس، ساجده عربسرخی، سهیل عربی، حسین علوی، ارشاد علیجانی، رضا علیجانی، فرهمند علیپور، میرحمید عمرانی، شهاب عموپور، فریده غائب، اسدالله غریقی، آبتین غفاری، صنم غیابی، فرشید فاریابی، رضا فانی یزدی، سایه فتحی، فرزانه فتحی، مجتبی فتحی، مسعود فتحی، پویان فخرایی، مانلی فخریان، میلاد فدایی اصل، فرهاد فرجاد، مهران فرجی، سمیرا فرخمنش، محمودرضا فرخیان، حسن فرشتیان، سروش فرهادیان، شروین فکری، ساناز قاضیزاده، آیدا قجر، مهدی قدیمی، جعفر قدیمخانی، رضا قریشی، امین قلعهای، احسان قلمچی، مهدی قلیزاده اقدم، حمیدرضا قوچانی، بهروز کاظمی، نازنین کاظمی، نازنین کاظمینوا، مرتضی کاظمیان، سعیده کردینژاد، عزیز کرملو، حامد کریمقاسمی، مطهره کشاورز، امید کشتکار، سمیه کشوری، حسن کلانتری، علی کلایی، فرزین گلپاد، علیرضا لطفیان، مسعود لواسانی، ندا لهردی، احسان مازندرانی، حمید مافی، جواد متولی، پرستو متینزاده، فرحناز محمدی، ملیحه محمدی، مهدی محمودیان، مرتضی محیط، علی مختاری، فرید مرجایی، حنیف مزروعی، علی مزروعی، عاطفه مسعودشاهی، امیرحسین مصلی، مهدی مظفری، یاسر معصومی، امیر معماریان، حسین مقدّم، فهیمه ملتی، پروین ملک، لیلا ملک محمدی، رضا منصور خانکی، احسان منصوری، آمنه موسوی، پژمان موسوی، سیدابراهیم موسوی، شبنم موسوی خصال، مینو مومنی، اکبر مهدی، محمدحسین مهرزاد، محسن مهیمنی، رضا میر، مسعود میر، حمیدرضا میرزاده، غفور میرزایی، یاسر میردامادی، مرتضی ناعمه، محمد ناظریان، حسن نایب هاشم، حمید ندائی، محمدحسین نجاتی، مجتبی نجفی، طیبه نصرالهی، محمد نظریان، پانتهآ نقوی، محمدسجاد نقوی، فریدون نقیبی، یاسین نمکچیان، مهدی نوذر، شاهین نوربخش، مهدی نوربخش، حسین نورانینژاد، فرشاد نوروزپور، منوچهر نوروزیان، شهری نیکاختر، میثم ورهچهر، اعظم ویسمه، احمد هادوی، واهاگ هاکوبیان، علی هنری، مهدی یارمحمدی، اشکان یزدچی، مجید یوسفی، حسن یوسفی اشکوری، حسن یونسی.
مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران با اعلام بهرهبرداری از باغ موزه قصر در شهریور ماه، جزئیات بخشهای مختلف این مجموعه تاریخی و تفرجگاهی را برای خبرنگاران و معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران به نمایش گذاشت.
به گزارش ایسنا، علیاصغر مونسان در جریان بازدید خبرنگاران به اتفاق معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران از مجموعه باغ موزه قصر که قرار است ۱۷ شهریورماه امسال به بهرهبرداری برسد، به توضیح بخشهای مختلف این مجموعه پرداخت و گفت: مجموعه باغ موزه دفاع مقدس بیانگر تاریخ ۲۰۰ ساله کشور است.
وی با بیان اینکه زندان قصر پس از به قدرت رسیدن رضاشاه و تشکیل دادگستری، به عنوان اولین زندان مدرن مطابق با استانداردهای بینالمللی ساخته شد، افزود: طراحی این زندان توسط افسر قزاق، نیکولای مارکوف صورت گرفت.
به گفته وی زندان قصر با رعایت کامل حقوق زندانیان ساخته شد و دارای بخشهایی همچون نمازخانه، حمام و امکانات رفاهی بود که در سال ۱۳۰۸ ساخته شد.
مونسان با بیان اینکه کار عمرانی و مرمت این پروژه از دیگر پروژههای شهری متفاوت بوده است، گفت: در مجموعه ساختمانهای باغ موزه قصر مقاومسازی لرزهای صورت گرفته است.
مونسان با اشاره به اینکه فرخی یزدی یکی از مشاهیر کشورمان است که مدتی در زندان قصر زندانی بوده است، خاطرنشان کرد: دیوارههای سلولی که وی در آن به سر میبرده حاوی اشعار فرخی یزدی است و از همین جا مشخص شد که این شاعر در کدام سلول زندانی بوده است. به گفته مونسان سلول فرخی یزدی به همان شکل حفظ شده و تنها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران با اشاره به اینکه مطالعات مربوط به باغ موزه قصر یک سال به طول انجامید، افزود: در این مدت کمیتههای مختلفی با حضور زندانیان سیاسی مقاطع مختلف زمانی تشکیل شد و آرشیوی از خاطرات، تصاویر و اسناد آنها گردآوری شده که در محتوای موزه قصر به آن استناد شده است.
مونسان از پیشبینی استودیوی ثبت تاریخ شفاهی در بخشی از باغ موزه قصر خبر داد و گفت: مصاحبههای انجام شده با زندانیان سیاسی در این استودیو برای بازدیدکنندگان قابل مشاهده است و مراجعان میتوانند خاطرات خود را نیز در این مجموعه ثبت و ضبط کنند تا آرشیو اطلاعات این حوزه کاملتر شود.
بخشی از مجموعه باغ موزه قصر نیز به بازسازی زندان قصر در دوره پهلوی دوم اختصاص داشت که از بخشهای مختلف آن همچون بندها، سلولهای انفرادی و حیاطهای این مجموعه بازدید به عمل آمد.
مسجد زندان قصر که در سال ۱۳۴۵ ساخته شده بود نیز یکی دیگر از بخشهایی است که مورد بازسازی قرار گرفته و در فضای آن فیلمها و تصاویر آرشیوی مربوط به زندان قصر در دوره پهلوی دوم به نمایش گذاشته میشود.
مونسان با اشاره به عبور قناتهای متعددی از زیر مجموعه زندان قصر در گذشته اظهار کرد: اصطلاح آب خنک خوردن که خطاب به افراد زندانی اطلاق میشود از اینجا سرچشمه گرفته است.
مجموعه حمامهای زندان قصر نیز حفظ شده و فضای روی آن به کافی شاپ و فضای تفرجگاهی برای استفاده شهروندان تبدیل شده است.
ساختمان ویژه بند سیاسی در دوره پهلوی دوم نیز بخش دیگری از اماکنی بود که مورد بازدید خبرنگاران قرار گرفت.
بخشهای مختلف بند سیاسی شامل زندانهای انفرادی و عمومی، سالن ملاقات و محوطههای باز این بند به طور کامل بازسازی شده بود و با استفاده از تمهیداتی همچون بازسازی صدای گفتوگوی زندانیان با ملاقاتکنندگان، فضای این مجموعه خاطرهانگیز شده بود.
به گفته مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران ۴ دستگاه تلسکوپ بر فراز برج دیدهبانی زندان قصر نیز قرار گرفته که به صورت دائمی چهار سیاره منظومه شمسی را رصد میکند و تصاویر آن در نمایشگرهای LED پیشبینی شده در فضای تفرجگاهی باغ موزه به نمایش گذاشته میشود.
در حالی که با گذشت سه روز از زلزله آذربایجان شرقی که صدها کشته و هزاران مجروح و دهها هزار آوار بر جا گذاشته، رئیس دولت با بی اعتنایی به وضعیت بحرانی مردم به عربستان سفر کرده و حتی از انتشار یک پیام تسلیت خشک و خالی هم دریغ کرده؛ ساعتی پیش رسانه های دولتی خبر دادند که او برای درگذشت مادر رییس جمهور سیرالئون پیام صادر کرده است!
به گزارش کلمه، این رفتار توهین آمیز در حالی است که معمولا سران دولت ها در کشورهای مختلف در حوادثی حتی به مراتب محدودتر، سعی می کنند در کنار مردم خود باشند و درد آنها را تسکین ببخشند.اما ابتدا رسانه انحصاری صداوسیما و سپس دولت احمدی نژاد با بی اعتنایی و رفتار توهین آمیز، کارنامه تاسف باری از خود در این حادثه بر جا گذاشتند.
در پیام تسلیت احمدی نژاد به رئیس جمهوری سیرالئون که در سایت ریاست جمهوری منتشر شده، آمده است: در گذشت مادام آلیس روزالین کروما، مادر گرامیتان را که معلمی سختکوش و دلسوز بود، به جنابعالی، دولت و ملت سیرالئون تسلیت میگویم. ضمن ابراز همدردی با جنابعالی و ملت سیرالئون، از خداوند متعال غفران و رحمت الهی برای آن مرحومه، صبر و شکیبایی بازماندگان و سربلندی و شادکامی دولت و ملت سیرالئون را مسألت دارم.
اما احمدی نژاد برای مردم آذربایجان حتی در حد این چند خط هم ارزش قائل نبود و تنها دولت در روز دوم پیامی در این باره منتشر کرد؛ آن هم پیامی که نه با امضای دولت یا هیات وزیران، بلکه با امضای اعضای دولت منتشر شد تا کم توجهی به زلزله زدگان را به حد اعلا برساند؛ رفتاری که دیروز با سخنان بیهوده معاون اول وی مبنی بر ساختن دوباره مناطق زلزله ظرف دو ماه! تکمیل شد و اکنون با پیام تسلیت احمدی نژاد برای درگذشت مادر یک رئیس جمهور در عین سکوتش درباره قربانیان زلزله اخیر، از مرحله بی شرمی هم گذشته است.
طی روزهای گذشته، حکم شلاق تعدادی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین به اجرا درآمد. در حالی ضربات شلاق در ماه رمضان به بدن این زندانیان زده شده است که براساس گزارش ها، اجرای حکم شلاق “کامران ایازی” پزشک زندانی به گونه ای بوده که او دچار خونریزی شده است.
فرزانه میرزاوند، همسر سیامک قادری یکی از این زندانیان سیاسی که حکم شلاق درباره وی اجرا شده است به جرس می گوید: “متاسفانه حکم شلاق همسرم را اجرا کردند آن هم در ماه مبارک رمضان! انتظار ما این بود که حرمت این ماه نگه داشته شود اما اینچنین نشد. چنان از این خبر دچار شوک شدم که از پشت شیشه در ملاقات کابینی به آقای قادری اصرار می کردم که باید جای ضربات را ببینم اما همسرم می گفت مساله ای نیست و به من دلداری و روحیه می داد. خوشبختانه علی رغم این مسئله از روحیه بالا و محکمی برخوردار بودند.”
سیامک قادری روزنامهنگار، خبرنگار و وبلاگنویس است. وی یکی از منتقدین نحوه اداره ایرنا بوده است و در حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در وبلاگی به نام ایرنای ما گزارشهایی درباره این رویداد منتشر کرد. بعد از چندین بار فیلتر شدن این وبلاگ، سیامک قادری با داشتن ۱۸ سال سابقه کاری در این خبرگزاری برکنار شد. نهایتا وی در مرداد ماه سال ۸۹ توسط ماموران امنیتی در خانهاش بازداشت شد و به چهار سال زندان، جریمه نقدی و ۶۰ ضربه شلاق محکوم شد.
طی هفته های گذشته، گزارش هایی مبنی بر آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در ایام عید فطر منتشر شده است که بر این اساس جمعی از خانواده ها اجرای حکم شلاق را دلیلی برای آزادی عزیزان خود قلمداد می کنند.
اما میرزاوند در این زمینه عنوان می کند: “اخباری مبنی بر آزادی عده ای از زندانیان سیاسی پیچیده است و معمولا وقتی با این عجله حکم شلاق را اجرا می کنند برای این است که اگر یک زمانی آزادی مشروط و عفوی شامل حال زندانیان سیاسی شود حکم شلاق اجرا شده باشد. اما من به این مساله خوش بین نیستم زیرا خوش بینی در این خصوص مطرح نیست، بلکه واقعیات مطرح است. برای نمونه همسر من در این مدت دو سال یکبار هم به مرخصی نیامده است. یکماه پیش درخواست آزادی مشروط و مرخصی را داده است اما تاکنون پاسخی مشخصی به ما نداده اند. وقتی با مقامات مسوول از اجرای احکام تا دادستانی صحبت می کنم، می گویند که نظرات دستگاه دیگری در پرونده شان دخیل است که از دست ما خارج است و ما کاره ای نیستیم. بخاطر همین زیاد به این مساله که حکم شلاقشان را اجرا کرده اند تا به آنها عفو دهند و آزاد شوند خوش بین نیستم.”
مزدک علی نظری یکی دیگر از زندانیانی است که روز شنبه حکم شلاق او اجرا شده است. سرهنگ نظری پدر وی در این زمینه تصریح می کند: “امروز در ملاقات مزدک را دیدم و متاسفانه با خبر شدم که حکم شلاق او و عده ای دیگر اجرا شده است. آن هم در ماه مبارک رمضان و با زبان روزه شلاقشان زدند حالا برای آزادی است یا تنبیه است هیچ خبری ندارم، اما در ماه رمضان نباید اینکار را می کردند که کردند! در ملاقات با وجودیکه از این خبر بسیار ناراحت شدم سعی کردم به او روحیه بدهم.”
علی نظری، روزنامه نگار زندانی، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب و توسط قاضی مقیسه به تحمل سه سال و چهار ماه حبس تعزیری و شلاق محکوم شده است. این دانشجوی اخراجی رشته ادبیات از دانشگاه اراک علاوه بر سردبیری سایت خبرنگاران صلح با روزنامه های شرق، اعتماد ملی، اعتماد، ایران، ایران ورزشی، خبرورزشی، جهان فوتبال و هفته نامه های تماشاگران، نسیم، ایران دخت، یک هفتم، فرهیختگان، سینما و روزنامه الکترونیکی جهان ورزش بطور آزاد همکاری داشته است.
پدر این زندانی سیاسی با ابراز تاسف از چنین برخوردهایی می افزاید: “صحبت من با مسوولین این است که این بچه ها که گناه و جرمی مرتکب نشده اند که آنها را در زندان انداخته اند و شلاق هم می زنند. آن وقت آقای احمدی نژاد می گویند که ما زندانی سیاسی نداریم! پس این بچه ها که به جرم نوشتن در زندان هستند اگر زندانی سیاسی نیستند پس قاچاقچی هستند؟! چه بگویم دیگر چیزی جز تاسف برای گفتن نمانده است.”
امیر نظری، برادر مزدک نیز خاطرنشان می کند: “من خبر را از یکی از دوستان شنیدم که در فیس بوک خوانده بود. به پدر که زنگ زدم او به من گفت بله، آقایان شنبه زحمت کشدیدند و بچه ها را شلاق زدند. باز از یک جهت بخاطر اینکه احتمال دارد که به مناسبت عید فطرعده ای را بخواهند آزاد کنند، خوشحال هستم. هفته پیش هم که با مزدک ملاقات کردم کمی ناراحت و لاغر شده بود و وضعیت خوبی نداشت و امروز که این خبر را شنیدم خیلی ناراحت شدم و وضعیت من هم بهم ریخت.”
مادر یکی دیگر از این زندانیان بیان می کند: “لطفا اسمی از من نبرید چون احتمال دارد فرزندم در لیست کسانی باشد که قرار است در عید فطر آزاد شوند و با این مصاحبه بهانه ای بدستشان بیافتد، دوباره اذیت کنند، اما اینقدر از این موضوع ناراحت شدم که نمی توانم دردم را نگویم. وقتی چهره ناراحت جگر گوشه ام را دیدم که چطور با قساوت تمام به بدنش شلاق زدند نمی دانید چه حالی شدم. اولش باورم نمی شد تا از زبان خودش شنیدم. ظلم و ستم تا این حد؟! به همین ماه مبارک رمضان که با همین ظلمهایی که می کنند سقوط خواهند کرد و تازه تمام نمی شود بلکه باید در آن دنیا جواب اشک و دردهایی که ما کشیدم را پس دهند….”
روز گذشته کلمه خبر داده بود سیامک قادری، رحمان بوذری، ابراهیم بابایی زیدی، حسین زرینی، کوروش کوهکن، ناصر آذرنیا، هومان موسوی، مزدک علی نظری، علیرضا کیا، امیرلطیفی، اشکان الهیاری، رسول حردانی، کامران ایازی زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین هستند که از روز شنبه، در ماه مبارک رمضان و شب های قدر، تاکنون به نوبت مورد تعزیر و شکنجه شلاق قرار گرفته اند. هفته گذشته نیز حکم شلاق مجید صادقی نژاد اجرا شده بود.
کلمه-حسن یونسی:
شادی ها و غم های زندگی گاهی چنان در هم می آمیزند که نمی دانی شاد باشی یا غمگین. امروز علی جمالی عزیز با پایان دوران محکومیتش از زندان آزاد می شود و دوستانش ازین آزادی بی اندازه خوشحال خواهند شد. اما کسانی که لحظه های آزادی یک زندانی سیاسی را از نزدیک تجربه کرده اند می دانند که این شیرینی روی دیگری هم دارد: تلخی فراق.
لحظه جدایی از دوستی که ماه ها بلکه سال ها را شب و روز با او گذرانده ای نزدیک تر از هر برادر و پدری با او درد دل گفته ای از آرزوها و برنامه هایت سخن گفته ای و گوش به نجواهایش سپرده ای سخت تر از هر جدایی و فراق دیگری است. سال گذشته با آزادی جمعی از زندانیان همزمان با عید فطر آمیختن این شیرینی و تلخی به شکلی وصف ناپذیر جلوه گر شده بود. مانده ها و رفته ها یکدیگر را در آغوش می گرفتند و صدای گریه های شادی و غم در سالنهای تنگ ۳۵۰ می پیچید. اما در این میان بغض دردناک یک نفر بیش از همه تلخ و غم انگیز بود “عبدالله مومنی”.
با جرات می توان گفت عبدالله در جمع زندانیان سیاسی یکی از محبوب ترین هاست شمع روشنی بخش محافل سیاسی و دوستانه زندان است. با همه گرایش های سیاسی ارتباط دوستانه ای دارد و مراقب حال دیگر زندانیان است. بسیار رئوف و مهربان است و شوخ طبع در عین حال جلوه پایمردی و مردانگی است. بیشتر دوستان عبدالله در این سال ها یا آزاد شده اند یا بارها به مرخصی آمده اند اما او بیش از دو سال است که حتی از حق قانونی و انسانی مرخصی محروم است. و حالا با آزادی علی جمالی دوست نزدیک و یار عبدالله می توان فهمید که چه لحظه های تلخ و شیرینی بر آنان می گذرد و من همچنان که از آزادی علی جمالی خوشحالم بغض گلویم را می گیرد وقتی به یاد اشک های فرو خورده عبدالله می افتم وقت خداحافظی.
کلمه – صحرا عابدی:
میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۱ خود نوشت: «آنچه اینک در جامعه ما نقشآفرینی میکند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته و نسبت به پایمال شدن حقوق خود معترض است. این شبکه دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که به هنگام تصمیمگیری در مورد راهحلها و اقدامات آتی، باید به آنها توجه کرد. آنچه اینجانب در پاسخ به سوال چه باید کرد پیشنهاد میکنم تقویت و تحکیم این شبکه اجتماعی است.»
شبکه های اجتماعی که میرحسین موسوی از آن صحبت می کرد و بر شکل گیری آن تاکید داشت پس از گذشت مدت زمانی باز هم خود را نشان داد. تنها ساعاتی پس از وقوع زلزله در آذربایجان شرقی در حالی که صدا و سیما فقط به انتشار یک یا دو خبر اکتفا کرده بود این گروه های اجتماعی در شبکه های مجازی بودند که با شکل گیری و واکنش سریع، مسئولیت عظیم اطلاع رسانی را بر عهده گرفتند. رسالتی که بر دوش صدا و سیما بود، توسط جوانان کشورمان و با حداقل امکانات صورت گرفت.
هرچند که در ابتدا بعضی از شبکه ها و گروه های مجازی و غیر مجازی احساسی عمل کردند و یا به دلیل کم تجربگی، نحوه اطلاع رسانی خصوصا در ارتباط با نیازهای منطقه به درستی صورت نگرفت، اما به سرعت و خصوصا با استفاده از تجربه بسیاری از گروه ها از فاجعه بم، شبکه های اجتماعی و خبری منسجم تری شکل گرفت و نیازهای مردم زلزله زده به ترتیب اولویت در شبکه های مجازی منتشر شد.
اخبار و پیامهای مشارکت جویانه در رسانههای اجتماعی به نحو چشمگیری پخش شد و توانست تاثیری کاملا جدی داشته باشد. پیام هایی که در آن از مردم خواسته می شد “ساعت ۱۰صبح به زلزله زدگان خون اهدا کنند” و یا “کمکهای خود را به موسسات خصوصی و غیر دولتی و یا مراجع تقلید سبز و مردمی ارسال کنند” و کمتر کسی هم به اعتبار این موسسات تردید کرد و کمک های بی شماری ارسال شد.
در همان روز نخست گزارش شد که در مرکز اهدای خون خیابان وصال، جمعیت قابل توجهی برای اهدای خون آمده اند و بیشترشان نیز گفته بودند که خبر زلزله و نیاز به خون برای آسیب دیدگان را از طریق فیس بوک مطلع شده اند.
مطمئنا اگر با ان جی او ها و سازمان های مردمی که در طی دوران اصلاحات شکل گرفته بود برخورد امنیتی صورت نمی گرفت، بخشی از فعالان آن به اتهام های واهی چون ارتباط با بیگانگان بازداشت نمی شدند، انواع تهمت ها به آنان زده نمی شد و در نهایت حاکمیت تمامی تلاش خود را برای از بین بردن آنان به کار نمی برد، با توجه به تجربه ای که بخشی از همین گروه ها در زلزله بم کسب کرده بودند اکنون آذربایجان با شرایط بهتری مواجه بود و کمک ها و امکانات نیز مناسب تر و هدفمندتر به دست نیازمندان می رسید.
متاسفانه اما با برخوردهایی که با این تشکل های مردم نهاد صورت گرفت، مانند برخورد قضایی و امنیتی با بیش از ۱۰ تن از جوانانی که طی نه سال گذشته در بم فعالیت داشته اند، سبب شد تا این نوع فعالیت ها کمرنگ تر شود و تمام باری که بخش خصوصی می توانست بر عهده بگیرد و به خوبی نیز از عهده مدیریت آن برآید، بر دوش دولت گذاشته شد و همان طور که تاکنون نیز بارها ثابت شده است نه این دولت که هیچ دولتی از پس مدیریت تمامی اتفاقات جامعه بر نمی آید.
دنیای مدرن و مدیریت جدید سیاسی نشان داده که هرچه دولت ها مسولیت خود را کوچک کرده و مسولیت ها را به بخش خصوصی واگذار کرده اند موفق تر بوده اند تا دولت هایی که دارای دستگاه های عریض و طویل اما ناکارآمد بوده اند و این در کشور ما به شکلی ملموس خود را نشان می دهد.
دولت هیچ همراهی را تحمل نمی کند و آن را رقیب می پندارد، از این رو دست به حذف می زند و در نتیجه خود باید عهده دار تمام امور شود و نتیجه آن می شود که هنگام وقوع زلزله ای چون زلزله آذربایجان و یا موارد مشابه کار آگاهی رسانی به موقع و صحیح انجام نمی شود و سوء مدیریت صورت می گیرد و مهم تر از همه مردم اطمینان نمی کنند کمک های خود را به نهادهای دولتی بسپرند و اگر دولت معروف به دروغگویی و کتمان آمارها باشد آن زمان در خصوص کشته شده ها و آسیب دیدگان نیز داستان سرایی ها می شود و هیچ کس به رقم ها و آمار اعتماد نمی کند و در مجموع در یک بحران ملی هرکس ساز خود را می زند و مردم می مانند بی پناه و آواره.
در خصوص زلزله اخیر آذربایجان شرقی نیز با وجود چشم پوشی “رسانه میلی” نسبت به یک حادثه ملی و همچنین اقدامات دیر هنگام دولت، مردم و خصوصا جوانان و فعالان اجتماعی و رسانه ایی به سرعت دست به کار شدند و با تشکیل حلقه های مختلف تلاش کردند تا این ضعف را از بین ببرند.
خصوصا در میان گروه های اجتماعی، گروه هایی از روزنامه نگاران در کنار کار اطلاع رسانی خود، به صورت داوطلبانه به مناطق آسیب دیده رفتند تا به هموطنان خود کمک کنند و همچنین در نبود رسانه ملی و خبرگزاری های مستقل، که اخبار را به درستی منتشر می کنند و نمایانگر درد هستند نه مجیزگوی قدرت، گزارش های مستندی را از وضعیت مناطق زلزله زده در فضای مجازی منتشر کنند.
در واقع در حالی که انتظار می رفت تا صدا و سیما برنامه های عادی خود را قطع کند و به پخش اخبار زلزله بپردازد، نیازهای استان را بازگو کرده و مردم را تشویق به همکاری با نیروهای امدادگر بکند، صدا و سیما اخبار چین و فلسطین و اسراییل و سوریه را در راس برنامه های خود گذاشت و از کنار زلزله ای که در داخل کشور رخ داده بود به راحتی گذشت؛ نه پیامی نه تبلیغی؛ نه مردم را تشویق کردند به اهدای خون کردند و نه چون روزهایی که می خواهند “مردم همیشه در صحنه” را به هیجان بی آورند برای رای دادن و راه پیمایی های دولتی نه آهنگ مهیجی پخش شد و نه خبر از آن مجری های هیجان زده بود.
بیتردید بخشی از مردم ما که هنوز از رادیو و تلویزیون خبرها را پیگیری می کنند در ساعتهای نخست وقوع زلزله یا از این فاجعه کاملا بیخبر بودند یا اطلاعات کلی و اندکی از آن کسب کردند به طوری که روزنامه نگاران حاضر در منطقه نیز بر این مطلب تاکید کردند که بسیاری در طول جاده از خبر زلزله بی اطلاع هستند و یا از شبکه های ماهواره ای پیگیری می کنند.
در مقابل مخاطبان و خبرنگاران فعال رسانههای اجتماعی با اشتراک پیامها و تصاویر از همه ظرفیتهای این رسانهها بهره بردند و درباره زلزله زدگان، آسیبها و نیازهایشان اطلاع رسانی کردند و مشارکت مردم را جلب کرده بر اعتبار خود افزودند و رسانههایی مثل صدا و سیما هم اعتبار رو به افول خود را باز هم کاهش دادند، در واقع بلافاصله بعد از اعلام خبر زلزله، جنبوجوش در فضای وبلاگها و شبکههای اجتماعی شروع شده و شادی های المپیک کنار گذاشته شد و تمام توجهات به سمت این حادثه دلخراش رفت.
اما نکته جالب توجه در این جا است که این عمل خودجوش و ملی بسیاری از رسانه های سبز و مستقل و همچنین شبکه های اجتماعی در کمک به هموطنانشان خشم روزنامه کیهان را به همراه داشت. کیهان چون همیشه که با هر حرکت گروهی و مدنی مخالف است و همه چی را کار دشمن و همه کس را دشمن فرض می کند با یک روز تاخیر بالاخره به مساله آذربایجان پرداخت و شاید خواست که به نوعی بی توجهی فاحش رسانه ای که از پول بیت المال تامین می شود را توجیه کند.
از این رو بود که این روزنامه منتسب به رهبری، حرکت خودجوش مردم و جوانان ایرانی را زیر سوال برد و نوشت: “در حالی که مردم در کنار نهادها و سازمان های مسئول برای امدادرسانی به هموطنان زلزله زده بسیج شده اند، رسانه های وابسته به شبکه عنکبوت پروژه مشترکی را در پیش گرفتند تا به زعم خود با سوءاستفاده از این ماجرای تلخ، بر موج عواطف و احساسات عمومی سوار شوند.” کیهان که همیشه مخالف نخست شبکه های اجتماعی و نهادهای مردمی بوده و معمولا در گزارش های خود تلاش کرده تا نیمه پنهان فعالان مدنی را نشان دهد و از هرکاری توطئه ایی علیه نظام طراحی کند و پرونده سازی کند درباره این حرکت خود جوش مردمی می نویسد: “رسانه هایی مانند بالاترین، کلمه، صدای آمریکا، جرس، رادیو فردا، گویانیوز، دویچه وله، بی بی سی و ده ها سایت و رسانه مشابه در این زمینه بسیج شدند تا چنین القا کنند که کسی به فکر آسیب دیدگان زلزله نیست. برخی از این رسانه ها البته بی تابی کرده و ضمن لو دادن خود اذعان کرده اند که اتفاق پیش آمده بهانه خوبی برای تجدید سازمان و تجدید روحیه گروه های از هم پاشیده اپوزیسیون است.”
و یکی از وبلاگ نویس به اصطلاح فعال در جنگ نرم نیز در ادامه مطلب کیهان می نویسد: “آدم وحشت می کند از رفتار رسانه های فضای مجازی و در مقیاس کوچک تر آدم ها در شبکه های اجتماعی. یعنی کثیف است به معنای دقیق کلمه. یک زلزله اتفاق افتاده و همه ی ایران را داغ دار کرده – خدا صبر بدهد به بازماندگان- و طبق اخبار رسمی و غیر رسمی کمک رسانی به موقع و مناسب انجام شده و به جز صدا و سیما که طبق روال همیشه، شعور اش بگیر و نگیر دارد و تاخیر کرده در پخش اخبار زلزله، بقیه نهادهای مسئول کارشان را دارند انجام می دهند… داخل شبکه اجتماعی پلاس هم بساطی بود. ”
در واقع نه کیهان نویس ها و نه نویسنده این وبلاگ هیچ کدام توجه نکرده اند که شبکه های اجتماعی و نهاد های مردمی در همه جای دنیا بیشترین و مهم ترین نقش را در بحران های اینچنینی ایفا می کنند و حضور به موقع خود، بار دولت را سبک می کنند. اگر برخوردهای امنیتی با گروه های فعال اجتماعی کشور صورت نگرفته بود، اکنون آنان نیز با تجربه بسیار می توانستند بازیگران نخست این فاجعه باشند و یاری دهنده گروه های امداد گر و هلال احمر
اقدام صدا و سیما و دیگر رسانههای رسمی و مقامات حکومتی در اطلاع رسلانی زلزله آذربایجان سبب شد نقش و تاثیر رسانهها و شبکه های اجتماعی بیش از گذشته پررنگ شود و ویژگیهای متمایز آنها مشهود تر شود به طوری که در سکوت مسوولان حکومتی این رسانه ها و فعالان اجتماعی و سیاسی هستند که در سوگ از دست دادن همکارانشان عزای عمومی اعلام می کنند.
و بالاخره این همان شبکه های اجتماعی است که میرحسین موسوی تاکید بر شکل گیری آنها را داشت، شبکه هایی که زمانی در قالب سازمان های غیر دولتی زمانی فعالیت می کردند و با حضور در بسیاری از نقاط محروم کشور سعی در کمک به مردم داشتند پس از سرکوب و بازداشت فعالینش رو به افول گذاشت امروز شبکه های اجتماعی جدید خصوصا در فضاهای مجازی شکل گرفته اند.
همان طور که میر حسین موسوی گفت: ” از مهمترین نقاط قوت این شبکه، شکل طبیعی اجزای آن است. این واحدها عبارت از گروههایی کوچک اما بسیار متکثر از همفکرانی است که در قالب روابط سابقهدار دوستی یا خویشاوندی یا همکاری نسبت به هم آشنایی و اعتماد پیدا کردهاند، به صورتی که انحلال آنها امکانپذیر نیست، زیرا به معنای انحلال جامعه است. این واحدها همواره وجود دارند، اما به صرف وجود، شبکه اجتماعی موثری را شکل نمیدهند. با این همه اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هستههای اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هستههای اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آنها را بشناسیم و بیش از پیش به آنها رو کنیم تا قدرتهای نهفته ای که دارند برای ما ظاهر شود. خانه های خود را قبله قرار دهیم؛ یعنی اگر تا پیش از این هر دو ماه یک بار همدیگر را ملاقات میکردیم اینک هفته ای دوبار گرد هم جمع شویم. قدرت شبکه های اجتماعی ما در این امر است.”
استاد دانشگاهی که مقاله دانشجویش را در نشریه بین المللی به نام خود چاپ کرده بود به جرم خیانت در امانت دستگیر شد.
رئیس پلیس آگاهی لرستان با بیان اینکه چندی پیش با شکایت فردی به نام محمدباقر پروندهای تحت عنوان سرقت ادبی و خیانت در امانت پیشروی کارآگاهان برای بررسی گشوده شد گفت: این فرد در شکواییه خود مدعی شد که استادش که فردی به نام محمد ۳۹ ساله است پایان نامه او را ربوده است.
به گزارش فارس، سرهنگ علی کبکی افزود: با ثبت این شکایت تحققات کارآگاهان برای بررسی زوایای پنهان این پرونده آغاز شد و آنان با بررسی اظهارات شاکی دریافتند که استاد این دانشجو بدون اجازه پایان نامه و مقاله وی را به نام خود ثبت و در یک مجله بین المللی به ثبت رسانده است.
رئیس پلیس آگاهی لرستان با بیان اینکه پس از تایید اظهارات شاکی، مأموران اداره مبارزه با جعل و کلاهبرداری این یگان، اقدام به احضار متهم کردند که این استاد دانشگاه در اعترافات خود به بزه انتسابی اعتراف کرد.
وی افزود: این استاد دانشگاه به همراه پرونده تشکیل شده در اختیار مقام قضایی قرار گرفت.
براساس جدیدترین آمارها ۷۰ درصد از مسکنهای کشور در روستاها و شهرها جزو بیدوام و کمدوامها بوده و اسکلتسازی ندارند.
به گزارش ایسنا، بیتالله ستاریان، کارشناس مسکن، درباره کیفیت ساختوسازها در ایران اظهار کرد: طبق آماری که موجود است، ۷۰ درصد از مسکن کشور بیدوام و کمدوام است.
وی ادامه داد: مسکنهای بیدوام و کمدوام اسکلتسازی ندارند و با حوادث نظیر زلزله حتی با ریشترهای پایین دگرگون میشود. نظیر اتفاقی که اخیرا در آذربایجان غربی رخ داده و با یک زلزله شش ریشتری بالای ۶۰ درصد از واحدهای مسکونی تخریب شدند.
ستاریان گفت: در اکثر شهرها و روستاهای کشور اگر زلزله بیاید، بین ۶۰ الی ۷۰ درصد واحدهای مسکونی از بین میرود.
این کارشناس مسکن با تاکید بر اینکه در تهران مقاومسازی واحدها از وضعیت مطلوبتری برخوردار است، بیان کرد: بیش از ۴۵ درصد از ساختمانها در تهران پردوام بوده و ۵۵ درصد از آنها بیدوام است، البته ۵۵ درصد رقم کمی نیست.
وی در پایان اظهار کرد: مقاومسازی واحدهای مسکونی باید در اولویت قرار گرفته و برای جلوگیری از فجایع جزو برنامههای اولویتهای سیاستگذاران در این عرصه قرار گیرد.
در پی وقوع حادثه دلخراش و غم انگیز زلزله در استان آذربایجان شرقی، دفتر آیتالله العظمی وحید خراسانی در اطلاعیه ای از اعزام هیاتی از سوی این مرجع تقلید برای رسیدگی و کمک رسانی به مناطق زلزله زده خبر داد.
در این اطلاعیه همچنین شماره حسابی برای جمع آوری کمک های مردمی بدین منظور اعلام شده است. متن اطلاعیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض تسلیت و درخواست صبر جمیل و اجر جزیل از پروردگار متعال برای بازماندگان و رحمت و غفران برای جان باختگان زلزله آذربایجان شرقی، به دستور معظم له هیأتی جهت رسیدگی و کمک رسانی به منطقه اعزام شده است.
مؤمنین می توانند کمک های نقدی اعم از تبرعات و ثلث سهم مبارک امام (علیه السلام) را به شماره حساب۰۱۰۷۸۵۹۶۰۶۰۰۶بانک ملی سیبا به نام معظم له که اختصاص به این امر یافته است ، واریز نمایند.
امیدواریم خداوند منان همه مؤمنین را در این امر خیر موفق نماید.
مقصود فراستخواه
سرشک دل چه کند با این شرایط بشری. آن هول و هراسی که سراسیمه تکان می داد، فرزندان مان را، زنان و مردان مان را در این گوشۀ دیگر از سرزمین پرمصائب. آن دردها. آن استخوان های شکسته. آن نفَس های بریده. جگر گوشه هایی که دیگر در میان نیستند. وآن ها که هستند؛ با بدن های تکه پاره، عضوهای از دست داده. دار وندار اندکی که در یک لحظه نابود شد. کودکان و سالخوردگان بی پناه . داغ های تازه و دور دیگری از مرارت ها. باز این چه شوربختی است که بر جان ما افتاد……
از همان عصری که خبر آمد، بار دیگر کلیشه های مکرر آشنا در این دیار آغاز شد و این بار برای ورزقان، هریس و اهر و کورسوی آبادی های حیات و معیشت سختی در آن حومه که دور فلک غدار این را نیز از ما دریغ داشت.
اما مگر از این کلیشه های ملال آور چه بر می آید؟ هیچ. تا حالا چه کردیم که حالا گره از کار فروبستۀ خویش بگشاییم. آقایان که طبق معمول تسلیت می گویند، گروهی اعزام می کنند، مبلغی موهبت می فرمایند و صدقه سری و تشریفات است که این بار نیز تکرار می شود.
ما خودمان نیز دست کمی از آقایان نداریم. همه چیز ما مثل همه چیز مان است. در بهترین حالت تقلیل یافته ایم به عکس العمل های مستقیم آنی و غریزی مانند ریختن اشکی و کشیدن آهی، انداختن پولی در صندوق، شرکت در گروه امداد، دادن وسیله ای، توزیع کالایی، حمل پیکری و نجات مجروحی، رد وبدل پیام هایی در تلفن، و کلمات و تصاویری در اینترنت. و قدری که غوغا نشست، بیچاره اهر می ماند در آنجا با هریس، با ورزقان و دیگر خواهران کوچک و بزرگ لت و پار شدۀ شان. می مانند تا حمل کنند بر شانه های نحیف شکستۀ خود ، درد مضاعفی را که بر آنان تازه شده است. تا باز نوبت کدام تکه از این سرزمین بلادیده برسد.
دنیای امروز، دنیای جوامع بزرگ است. دورۀ زندگی قبیله ای خیلی وقت است که به سر رسیده است. در آن گروهها و جوامع کوچک، حوائج مردم از طریق عکس العمل های عاطفی مستقیم برطرف می شد. اما اکنون از دست این واکنش های غریزی چندان بر نمی آید.
امروز در جوامع بزرگ موفق، عقل و عاطفه و اخلاق در قالب قواعد رفتاری و هوشمندی سیستم های اجتماعی، نهادینه شده است. در واقع، به جای همبستگی ها و غمخوارگی های بی واسطۀ موردی و آنی و مشخص و عکس العملی در ابعاد کوچک آن دوره، امروز همین غمخوارگی به میانجی گری سیستم های هوشمند والگوها و قواعد اجتماعی، نهادینه شده است.
به طوری که انسان ها بدون این که چه بسا همدیگر را بشناسند و یا در جریان آنی مشکلات هم قرار بگیرند، به طور منظم به همدیگر برای زندگی خوب ورضایتبخش اجتماعی کمک می کنند. اتفاقا این خالصانه تر و کمتر آغشته به تظاهر وتکلف است واز همه مهمتر اینکه اثر بخش ودیرپا و به طور اساسی گره گشاست.
حتی اگر بخواهیم قدری مبالغه کنیم چه بسا عکس العمل عاطفی مشخص و آنی را نتوان اخلاق نیز نام نهاد. اخلاق بالغ اجتماعی وقتی است که رفتار بشر دوستانه ما متکی بر میانجی های «خرَد عملی» است و تابعی از منطق زندگی اجتماعی است. این اخلاق امروز به شکل قول وقرار ها وقواعد و قراردادهای منظم وسیستماتیک، در جامعه بزرگ نهادینه می شود وگرنه با آن عکس العمل های مستقیم بی میانجی ساده در جوامع کوچک، دیگر نمی توانیم درد مشترک بشری ومرارت هایمان را درمان بکنیم.
اکنون نه شرایط و نه رمق برای بحث مفصل در این باب نیست اما تنها یک مثال می آورم. در جوامع موفق امروزی، نهادهای محله ای و مدنی و سازمانهای غیر انتفاعی به صورت حقوقی و قانونی توسط دولت حمایت می شوند. آنها پلتفرم مناسب ومؤثری برای مشارکت داوطبانه اجتماعی در امور مختلف فراهم می آورند. ولی ما نه تنها مدیریتی مبتنی بر شایستگی و سازمان های کارامد و حرفه ای از جمله در برنامه ریزی و مسکن و شهر سازی و آموزش و سلامت و مانند آن را نداریم، با انواع ساز وکارهای ایدئولوژیک وسیاسی وبوروکراتیک، مانع از آن نیز می شویم که بخش غیر دولتی وخصوصا بخش مدنی و غیر انتفاعی توانمند و مبتکر وخلاقی در این سرزمین پابگیرد تا بتواند در همه مسائل واز جمله مصائبی از این دست، فکرها و کارهایی اساسی بکند. مصائبی که اکنون در گوشۀ محروم دیگری از کشورمان تازه شده است و نه اولین است و نه آخرین.
منبع: وبلاگ نویسنده
تصنیفها و آوازهای محمدرضا شجریان در یک کتاب منتشر شد.
به گزارش ایسنا، شجریان از نیم قرن پیش تاکنون تصیفها و آوازهای فراوانی را اجرا کرده که اخیرا بخشی از تصنیفها و آوازهای او در کتابی با عنوان «نغمههای سیاوش» به کوشش محمد حکیمی کاخکی تدوین و از سوی نشر نینگار منتشر شده است.
به گفتهی گردآورنده، این کتاب دربرگیرندهی تصنیفها و آوازهای شجریان است که در سالهای قبل و بعد از انقلاب به صورت آلبوم عرضه شده و تصنیفها و آوازهایی که او در برنامهی گلها، برگ سبز و دیگر برنامههای رادیویی پیش از انقلاب داشته، در این کتاب نیامده است؛ به دلیل اینکه از طرفی دسترسی به آنها دشوار بوده و از سویی، حجم کتاب چندبرابر میشده است.
حکیمی گفت: من تک تک تصنیفها و آوازهای شمار زیادی از آلبومهای استاد را گوش دادهام و شعرهای آنها را نوشتهام تا سرانجام این کتاب در ۴۰۰ صفحه تدوین شده است.
او افزود: من از سالهای جوانی به موسیقی کلاسیک ایرانی علاقهمند بودم و آن را دنبال میکردم. از همان سالها هم دوست داشتم به بازنشستگی برسم و بنشینم شعرهای این تصنیفها و آوازها را در یک کتاب تدوین کنم.
محمدرضا شجریان متولد اول مهرماه سال ۱۳۱۹ در مشهد است. او در سال ۸۸ به حمایت از جنبش سبز موضع گیری کرد و از همین رو مورد خشم حاکمیت قرار گرفت. یک نمونه از نتایج عصبانیت دولت و حامیانش، پخش نشدن آوای ربنای شجریان از صدا و سیما در ماه رمضان سه سال اخیر است.
یک فرزند شهید در نامه ای سرگشاده که برای انتشار در اختیار کلمه قرار داده، از مشاهدات خود از زلزله آذربایجان و همبستگی اقوام ایرانی با یکدیگر به رغم تلاش های صورت گرفته برای ایجاد اختلاف بین آنها نوشته است.
این شاهد عینی فجایع ناشی از زلزله، با زیر سؤال بردن آمار ادعایی مسئولان دولتی درباره کشته شدگان زلزله، نوشته است: هموطن باور کن آنچه از نزدیک دیدم ، اگر کمک تو به او نرسد فاجعه ای انسانی در راه است … نمی دانم آیا انسانی وجود دارد که این صحنه ها را ببیند و خود را به کوری بزند؟
به گزارش کلمه، وی همچنین به حماسه شهید عباس دوران در دوران دفاع مقدس برای جلوگیری از فریبکاری صدام در اجلاس عدم تعهد بغداد اشاره کرده و هشدار داده است: هواپیمای صبر ملتم درحال سقوطی مرگ بار است و چه بسا شهید دوران ها باز زنده شوند و هواپیمای آرزو هایشان را به سمت سالن سران نشانه بگیرند تا عدم تعهد ها فریب حاکم قلابی را نخورند. این دیگر فریب دشمن نیست.
متن این نامه سرگشاده را در ادامه بخوانید:
بنام الله
سلام هموطن عزیز
روزی که شهید دوران با هواپیما دید در بغداد سقوط می کند، تصمیم گرفت کاری کند که کشور های عدم تعهد فریب صدام را نخورند، او شهادت را به زدن کلید پرتاب ترجیح داد و روز قبل از اجلاس عدم تعهد هواپیمای در حال سقوط خود را به طرف سالن اجلاس هدایت کرد و پدافند بغداد را شکست و سراان نصف راه باز گشتند
حال هواپیمای صبر ملتم درحال سقوطی مرگ بار است و چه بسا شهید دوران ها باز زنده شوند و هواپیمای آرزو هایشان را به سمت سالن سران نشانه بگیرند تا عدم تعهد ها فریب حاکم قلابی را نخورند. این دیگر فریب دشمن نیست. چشم دید و عقل تصمیم گرفت بنویسد.
و تو کاری کردی که برخلاف چند سال گذشته که بین دو قوم بزرگ ایران اختلاف انداخته بودی ، الان بطور باور نکردنی باهم متحد شده اند روزی که در آذربایجان صحنه جان باختن ندا رو دیدند، به خدا قسم بی احساس ترین فرد هم گریه کرد ولی با خود گفت در نهان گریه میکنم تا آشکارا معلوم نشود و بحران دریاچه امنیتی نشود، شاید فرجی باشد. هم وطن فارس زبان با چشمان خیس دیدی که کاری نکردیم و فراموش شدیم حال هموطن اگر کاری کرده بودیم مانند سوریه مطمئن باش قتل عام می شدیم.
بعد از این ندیدن تو حجت بر همگان تمام شد و اگر تا امروز حتی کسی را خواب کرده بودی بدان آن شخص بیدار شد.
و هموطن باور کن آنچه از نزدیک دیدم ، اگر کمک تو به او نرسد فاجعه ای انسانی در راه است و در این حد بدان که در بم یک زلزله آمد ولی در این منطقه که ۲۹ کیلومتر باهم فاصله دارد ۳ زلزله با قدرت ۶٫۲ ، ۴٫۷ و ۶٫۰ آمده است که از رشت تا وان ترکیه این زمین لرزه با شدت باور نکردنی احساس شده است. هر روستای ورزقان که وارد شدم چیزی نمانده بود و جز ما انسان زنده ای نبود آمار ۳۰۰ کشته بخدا قسم جفا در حق ملت است نمی دانم آیا انسانی وجود دارد که این صحنه ها را ببیند و خود را به کوری بزند.
و وقتی برای استراحت چند ساعته آمدم و وارد اینترنت شدم و خواندم و این بی عدالتی را دیدم با تمام وجود گریستم و و برای شما ای هموطن فهیمم نوشتم.
و اما بر خود به عنوان یک ترک زبان جایز می دانم از تمام ملت ایران و نیز دولت و ملت ترکیه و آذربایجان و تمام دولت هایی که در غم مردم آذربایجان خود را شریک دانسته اند نهایت تشکر را بکنم و تشکر ویژه از رسانه هایی همچون بی بی سی فارسی و سایت کلمه، و تمام ایرانیان حاضر در فیس بوک که به جای رسانه ملی مرهمی بر زخم ملت بودند و با تلاش خود اطلاع رسانی کردند، داشته باشم .
ن.ن فرزند شهید
۲۵/۵/۹۱
رضاشهابی کارگر دربند در زندان اوین که اردیبهشت ماه سال جاری و پس از بی حس شدن یک طرف بدنش به بیمارستان منتقل شده بود به زندان اوین بازگردانده شد. حسن اسدی زیدآبادی فعال دانشجویی محبوس در همین زندان نیز با پایان مرخصی به بند ۳۵۰ زندان اوین بازگشت.
به گزارش خبرنگار کلمه، رضاشهابی، فعال کارگری و عضو سندیکای شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه که طی ماه های گذشته از درد شدید در ناحیه گردن و ستون فقرات خود رنج می برد پس از آنکه یک سمت بدنش بی حس شد توسط مسئولان زندان به بیمارستان امام خمینی تهران اعزام شده بود، روز گذشته به زندان اوین بازگردانده شد.
عضو هیات مدیره و مسؤل امور مالی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی ٢٢خرداد ٨٩ بازداشت شد و در حین انتقال به بند ٢٠٩ به دلیل ضرب و شتم شدید از ناحیه گردن به شدت آسیب دید. این فعال کارگری دو ماه پیش از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری و محرومیت از فعالیت های سندیکایی محکوم شد.
١٩ ماه نگهداری رضا شهابی در بند٢۴٠ و ٢٠٩ زندان اوین و بازجویی ها تحت فشار و شکنجه و تهدید به اعدام موجب شد، این زندانی برای رسیدگی به وضعیت حقوقی و قضایی چندین بار دست به اعتصاب غذا بزند.
در پی عدم تمدید مرخصی حسن اسدی زیدآبادی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) وی عصر روز یکشنبه به زندان اوین بازگشت.
به گزارش کلمه، حسن اسدی زیدآبادی مسوول کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت که به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، توهین به رییس جمهور، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تشویش اذهان عمومی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است در پی عدم موافقت دادستان تهران با تمدید مرخصی وی عصر روز دوشنبه ۲۶ تیرماه ۱۳۹۱ به زندان اوین بازگردانده شد.
این عضو ارشد سازمان ادوار تحکیم وحدت در ۳۱ مرداد ماه سال ۸۹ برای دومین از سوی نهادهای امنیتی بازداشت و در و از آن زمان تاکنون تنها دوبار به مرخصی کوتاه مدت آمده است.
اسدی پیش از این نیز در ۱۲ آبان ماه سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
باران سوسوها
دوباره پتپت فانوسها، آویز سوسوها
دوباره گوشه چشمان من دریاچه قوها
دوباره این زمین با این فراخی تنگمان آمد
نگاه خویش را سمت خراسان کرده آهوها
مپرس از نام آن گیسو سپید آن قله مغموم
گرفته در بغل، کوه دماوند است، زانوها
به بالین بلند مادرش، یک کودکی تنها است
کجایید ای عروسکها کجائید ای قلم موها؟
خبر سرد است و بیاحساس اگر چه با کمی وسواس:
«زمین در هم کشید ابرو به خاک افتاد ناجوها»
نه، ماه روزه میتابد صدای بال و پر پیدا است
ارسطوها کجا و منطقالطیر پرستوها؟!
ندارم من زبانی جز غزل از شمس تبریزی
شنید آیا صدایم را کسی در برج و باروها؟
ولی دیدم که بانوی کنار چادر سبزی
جدا میکرد از دست نحیف خود النگوها
شعر از شاعر افغانستانی، قنبرعلی تابش
قسمت اول این گزارش را در اینجا و قسمت دوم را در اینجا ببینید
رییس انجمن پسته ایران اعلام کرد: از سال ۲۰۱۱ ایران در جایگاه دوم تولید پسته در جهان قرار گرفت و امسال و سال آینده و به طور قطع برای همیشه در رده دوم تولید پسته قرار خواهیم داشت.
به گزارش ایسنا، محسن جلالپور با بیان اینکه آمریکا در تولید پسته از ایران پیشی گرفته است، گفت: تا سال گذشته ایران با تولید حدود ۲۰۰ هزار تن پسته در جایگاه اول تولید این محصول قرار داشت و آمریکا دومین کشور تولیدکننده پسته به شمار میرفت اما این کشور با افزایش تولید از سال ۲۰۱۱ اولین کشور تولیدکننده پسته در جهان شده است.
وی افزود: با توجه به اینکه آمریکا عمده محصول تولیدیاش را در بازار داخلی خود مصرف میکند، صادرات کمی دارد و ایران همچنان جایگاه اول صادرات خود را در بازارهای جهانی حفظ کرده است. جلالپور گفت: سال گذشته آمریکا ۲۱۰ هزار تن پسته تولید کرد و بر اساس برآوردها امسال میزان تولید محصول این کشور به ۲۸۰ هزار تن میرسد.
رییس انجمن پسته تصریح کرد: میزان برداشت پسته در آمریکا سه برابر ایران است، چرا که باغات آنها به صورت یکپارچه بوده و مشکل و محدودیت آب هم ندارند لذا بهرهوری آنها در تولید این محصول از ایران بالاتر است.
جلالپور نهایت میزان برداشت پسته در ایران را ۸۰۰ کیلوگرم در هر هکتار عنوان و تصریح کرد: کشور ما به دلیل اینکه دارای اراضی خردهمالکی بوده و محدودیت آب دارد، با بهرهوری پایین تولید میکند.
رییس انجمن پسته از افزایش تولید این محصول در ایران نسبت به سال گذشته خبرداد و اظهار کرد: با وجود اینکه محصول پسته ایران و آمریکا در سال جاری افزایش مییابد هیچگونه نگرانی نداریم، چرا که میزان مصرف سرانه جهانی هم افزایش یافته و پسته ایرانی جایگاه خوبی دارد. از سوی دیگر با توجه به اینکه مصرف پسته در کشور آمریکا بالاست، بیشتر تولید این کشور در بازار داخلیاش مصرف میشود. جلالپور پیشبینی کرد که طی سه ماهه فصل پاییز ۵۰ درصد از پسته امسال صادر شود.
غیر مؤمنى که مقصّر نیست، بلکه غافل است، یقین دارد که عقیده خودش درست است، و به دین و مذهب خودش هم متدین است و به دستورات آن عمل میکند، این شخص عادل است و نمیتوانیم بگوییم: از اطاعت الهی خارج شده است. چون فرض این است که او از روی قصور و غفلت- و نه لجاجت و عناد – غیر مؤمن یا غیر مسلمان است، اینگونه انسانهای متدیّن به دیگر ادیان و مذاهب عن قصورٍ تکلیفى ندارند.
بنابراین، کسی که یقین دارد دین خودش حق است و بالنتیجه باقى ادیان را حق نمیداند، غافل است از صحّت بقیّه مذاهب، نمیتوانیم او را آدم بدون تعهدی شمرده و فاسق بنامیم. فرض این است این گناهانى را که ما گناه میدانیم ـ چه گناهان فرعی و چه اعتقادی ـ ، در مذهب و دین مورد پذیرش او براى او گناه نیست؛ ما نبیذ را حرام میدانیم، او بر حسب عقیده خودش نبیذ را حرام نمیداند، براى او اصلاً گناه نیست، چون او از تکلیفهای ما غافل است، و اگر در دین خودش تعهّد دارد، در مرام مذهبی خودش تعهّد دارد و گناهان مذهب خود را انجام نمیدهد، آدم متعهدی محسوب میشود.
ما در میان راویان حدیث از غیر شیعیان بسیار داریم که اشخاص راستگوییاند و به روایت آنها اعتماد میشود. بنابرآیه شریفه: (لاَ یُکَلِّفُ اﷲُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا)،[۱] «خداوند هیچکس را جز به قدر تواناییاش تکلیف نمیکند» تکلیف غافل، محال است.
غافل که در عقیده و کارش احتمال خلاف نمیدهد، قابل تکلیف نیست. پس فسق درباره او صدق نمیکند، براى اینکه از تحت طاعت الهی خارج نشده و گناهکار نیست. اینجا جای عدم و ملکه است، عدم تعهّد جایى است که کسی تکلیفی داشته باشد، مثل اینکه بچه و دیوانه تکلیف ندارند، پس به آنها نمیتوان گفت غیر متعهد. براى اینکه اینها اصلاً نمیفهمند تعهّد و غیر متعهّد چیست.
مخالفینى هم که اصلاً یقین دارند مرامشان درست است و بر حسب مرام خود عمل میکنند، اینها فاسق و ظالم نیستند. چون فرض این است که به بندگان خدا ظلم نمیکنند و چیزهایی را که بر اساس مرام خودشان ظلم میدانند، مرتکب نمیشوند، گرچه ممکن است بر اساس عقیده ما ظلم باشد. براى اینکه ارتکاب حرام، ظلم است؛ پس چنانچه او محرمات الهیه را از دیدگاه آیین دیگری مرتکب شود، نمی توان گفت حرامی مرتکب شده است، چرا که از منظر دین یا مذهب او جایز بوده است. عیناً مثل فقیهى که حرمت چیزى را بدست نیاورد و با اصالة البرائة فتوا داد یا مرتکب شد، اما فقیه دیگرى براساس تحقیق خود گفت: این عمل حرام است، نمیتوان گفت: مقلّدهاى آن فقیه مرتکب حرام شدهاند، چون فتواى او برایشان حجّت است و به عدم حرمت، یقین داشتند.
اگر بر فرض از فتوا و عقیدهاش پس از تحقیق برگشت، آنچه براساس فتوای قبلی انجام داده، مرتکب حرام نشده است. پس ظالم و فاسق بر آنها صدق نمیکند. من میگویم: ظالم و فاسق دو عنوان عرفى است، و از باب غفلت، از باب عدم تعلّق تکلیف به آنها صدق نمیکند.
چون غافل، جاهل به خلاف(قاطع مرکّب) عقلاً قابل مؤاخذه و استحقاق عقوبت نیست؛ یا به دلیل اینکه محال است انسان غافل مکلّف باشد، یا به دلیل اینکه تکلیف بر او منجّز نیست. حالا چه اینکه یقین خود را از پدر و مادر گرفته باشد، چه از محیط گرفته باشد، یا پس از تحقیق و مطالعه باشد از هر کجا! و این آدمى که یقین دارد معتقدات خودش درست است و در کلامش دروغ نمیگوید، در دین و مرام خودش اعتدال و استقامت دارد. مشمول اطلاقات قبول شهادت عادل میشود و شهادت او کفایت میکند. اگر یک کمونیست احتمال نمیدهد خدایی در عالم باشد تا به دنبال دین او برود، قابل عذاب نیست و اگر آدم راستگویی است و مال مردم نمیخورد؛ (ما به شناسنامهاش کار نداریم). او را فاسق و فاجر فرض نمیکنیم. چه بسا کسی که خود را مؤمن فرض کرده و هم دروغ میگوید، هم مال مردم میخورد، هم ظلم میکند، این شخص قطعاً فاسق است.
زهد با نیت پاک است، نه با جامه پاک
ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد[۲]
——————————————————————————–
[۱]. البقره (۲)، ۲۸۶٫
[۲] . دیوان پروین اعتصامی، نکتهای چند:
هر که با پاکدلان، صبح و مسائی دارد دلش از پرتو اسرار، صفائی دارد
زهد با نیت پاک است، نه با جامهٔ پاک ای بس آلوده، که پاکیزه ردائی دارد
شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت خنده بیچاره ندانست که جائی دارد
سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو بت پرستی مکن، این ملک خدائی دارد
هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود باید افروخت چراغی، که ضیائی دارد
گرگ، نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب بره، دور از رمه و عزم چرائی دارد
مور، هرگز بدر قصر سلیمان نرود تا که در لانهٔ خود، برگ و نوائی دارد
گهر وقت، بدین خیرگی از دست مده آخر این در گرانمایه بهائی دارد
فرخ آن شاخک نورسته که در باغ وجود وقت رستن، هوس نشو و نمائی دارد
صرف باطل نکند عمر گرامی، پروین آنکه چون پیر خرد، راهنمائی دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر