-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۱۰, شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 06/30/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در جمهوری اسلامی ایران سیاست ها شاید تمام شان جنسی نباشند ولی سکس قضیه ای سیاسی است. بخش اولو دوموسومترجمه مقاله بلند «آیت الله زیر پتو» را چند هفته پیش منتشر کردیم. (لینک بخش اول - بخش دوم- بخش سوم) در ادامه بخش پایانی ترجمه مقاله را پیگیری کنید.

***

پردیس مهدوی، نویسنده کتابی درباره روابط جنسی در ایران می گوید: « هنگامی که اقتصاد رو به رکود می رود اقتصاد غیر رسمی و شبکه های غیرقانونی جذابیت بیشتری پیدا می کنند. فناوری هم راه آن را هموار می کند.»

در زمان شاه محله بدنام تهران، شهر نو، محله ای بود که مردان جوان زیادی برای اولین بار تجربه جنسی را در آن می آزمودند. جمهوری اسلامی مثل بسیاری دیگر از مسائل گمان کرد که با ممنوع کردن آن، آثار فحشا از جامعه رخت بر می بندد. ولی ظاهرا باروت ریختن از مناره، کارِ کارزار را یکسره نکرده است. روزی یک کارگر بازنشسته به من گفت که «آن ها شهر نو را با خاک یکسان کردند تا فحشا برچیده شود؛ اکنون تمام تهران شهر نو شده است.»

جای تعجب نیست که طبیعت ظاهرا پرهیزکارانه به شیوه خمینی گراها رفتارهای جنسی را به انحراف کشانده است و کنجکاوی های عجیب و غریب، میل ارتکاب به منهیات را به ویژه در میان مقامات ایران افزایش داده است. امید معماریان روزنامه نگاری که به خاطر مقاله های انتقادی اش از دولت چند ماه را در زندان رسوای اوین سپری کرده به من گفت که بازجوهایش به سر درآوردن از جزییات روابط جنسی او به مراتب بیش از خطاهای کوچک سیاسی اش علاقمند بوده اند. «سعی می کردم به این گونه پرسش های آن ها جواب کلی بدهم؛ که وسط حرفم می پریدند تا از چگونگی جزییات بپرسند.» به یاد می آورد که پرسیده بودند: «از جایی شروع کن که دگمه های لباسش را باز کردی....» امید معماریان می گوید که در یک لحظه با دیدن این که بازجو هنگام گوش کردن به حرف هایش خودش را می مالد وحشت کرده بود.

امریکا سرزمین آدم هایی است چون جیمی سواگارت موسس دانشکده انجیل- مارک سنفورد سناتور جمهوری خواه کارولینا و نیوت گینگریچ نامزد انتخابات ریاست جمهوری. (هر سه این افراد رسوایی اخلاقی به بار آورده اند-م). و ناظران سیاست امریکا تعجب نکنند که مثلا همین آقای گینگریچ به عنوان پرچمدار صریح ارزش های سنتی امریکا شناخته می شود؛ ارزش هایی که خودش در پاسداشت آن ها ناکام ماند. معماریان بخشی از خدمت اجباری سربازی اش را در تهران، به نوشتن متن سخنرانی یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران سپری کرد. وی معمولا فصل الخطاب جمله هایش را با حمله به فساد «استکبار جهانی- امریکا» آغاز می کند. کسی که برایش سی دی فیلم های قاچاق می آورد -اصطلاحا فیلمیِ او- به من گفت که جناب فرمانده همیشه درخواست فیلم های «صحنه دار » می کند. لفظ «صحنه دار» حسن تعبیر مودبانه تری است از همان کلمه «پورنو».

در رسوایی که در سال ۲۰۰۸ علنی و عمومی شد، فرمانده پلیس تهران بزرگ، رضا زارعی، مسئول اجرای قوانین سفت و سخت ضد فساد، در فاحشه خانه ای به همراه شش زن دیگر هنگامی دستگیر شد که عریان بود. یکی از زنان می گوید که جناب فرمانده از او خواسته بود بدون لباس نماز بخواند. در حالی که سیاستمداران امریکا با لو رفتن تخلفات اینچنینی و پخش برنامه های تلویزیونی مربوط به آن عقب نشینی می کنند (رجوع به ماجرای اسپیتزر و الیوت)، پرده برداری از تخلف زارعی باعث شد که وی در زندان اقدام به خودکشی کند.

مسئله شرم از خلاف (و اتهام) های جنسی، به عنوان نوعی از ارعاب و اجبار سیاسی پیاپی از سوی حکومت مورد استفاده قرار گرفته است. وقتی محمد ابطحی، روحانی شوخ طبع و اصلاح طلب و معاون رییس جمهور در دوره خاتمی پس از بحث و مجادله بر سر (تقلب در) انتخابات ۲۰۰۹ ریاست جمهوری ایران دستگیر و روانه زندان شد، با اعترافی پر آب و تاب در باب مبادرت به توطئه انقلاب مخملی به حمایت غرب، هوادارانش را شگفت زده کرد. هرچند وی بدون شک مجبور به اعتراف شده است ولی همکارانش می گویند که چیزی که او را مجبور به اعتراف کرد شکنجه فیزیکی و یا روانی نبوده است بلکه عکس هایی از او بوده که در عشرتکده مخفی حین ارتکاب جرم از وی داشته اند. می گویند که این خانه مخفی مدت ها تحت نظر بوده است.

در بخش مربوط به اطلاعات وزارت کشور امریکا در سایت ویکی لیکس از رییس قبیله ای در عراق به نام «ابوشفات» نام برده شده، که اسرار خود را برای یک دیپلمات امریکایی در بغداد بازگو کرده بود. وی می گوید که تهران به شیوه ای موثر بر سیاستمداران عراق نفوذ دارد و آن ها که ظاهرا برای «درمان پزشکی» به ایران می روند با انگیزه های گوناگونی از جمله «ازدواج موقت» با زنان ایرانی تشویق می شوند. لازم به ذکر نیست که «شفات» با یک مقایسه ساده خاطر نشان می کند که جذابیت ها و مشوق هایی که در تهران هست به مراتب بیش تر از جاذبه های بازدید از کاخ سفید و دیدار وی با پرزیدنت بوش در سال ۲۰۰۸ بوده است. می گوید: «بی خود نیست که قدرت نرم (و خاموش) ایران به طبلِ بلند بانگِ سلطه امریکا می چربد.»

البته جمهوری اسلامی همیشه این قدر محتاط و نسبت به قضایای جنسی سخت گیر نیست. در واقع سیاست جمهوری اسلامی ایجاب می کند که از قضایای جنسی به عنوان شیوه مملکت داری استفاده کند. مثلا در بخش مربوط به اطلاعات وزارت کشور امریکا در سایت ویکی لیکس از رییس قبیله ای در عراق به نام «ابوشفات» نام برده شده، که اسرار خود را برای یک دیپلمات امریکایی در بغداد بازگو کرده بود. وی می گوید که تهران به شیوه ای موثر بر سیاستمداران عراق نفوذ دارد و آن ها که ظاهرا برای «درمان پزشکی» به ایران می روند با انگیزه های گوناگونی از جمله «ازدواج موقت» با زنان ایرانی تشویق می شوند. لازم به ذکر نیست که «شفات» با یک مقایسه ساده خاطر نشان می کند که جذابیت ها و مشوق هایی که در تهران هست به مراتب بیش تر از جاذبه های بازدید از کاخ سفید و دیدار وی با پرزیدنت بوش در سال ۲۰۰۸ بوده است. می گوید: «بی خود نیست که قدرت نرم (و خاموش) ایران به طبلِ بلند بانگِ سلطه امریکا می چربد.»

همین چند وقت پیش، فروردین گذشته، سه تن از عاملان وزارت اطلاعات ایران که تلاششان برای کشتن مقامات اسراییل در بانکوک ناکام ماند، در یک بار تفریحی در پاتایا عکس هایی از خود به جا گذاشتند که در آن ها چندین خانم تایلندی کارمند بار محلی در همراهی آن ها دیده می شوند. هنگامی که از فرزند روحانی بانفوذی در تهران پرسیدم که چگونه این جان بر کفان مذهب خمینی از پسِ حل تناقض «دین» با «همراهی پی در پی روسپی های غیر مسلمان و نوشیدن الکل» بر آمده اند، بی درنگ پاسخ داد که هیچ مشکل مذهبی در این باره وجود ندارد: «روحانیون حکومتی هستند که به سادگی برای چنین قضایایی مجوز شرعی صادر می کنند.» وی توضیح داد: «می توان قضیه را این طور بیان کرد که اگر به همراه چندین روسپی دیده نشوند و از نوشیدن الکل پرهیز کنند مورد شک و تردید قرار بگیرند (که تروریست اند).»

در واقع رویکرد رژیم ایران نسبت به مسئله جنسیت و غریزه جنسی، درست مثل فلسفه مملکتداری اش بر مبنای مصلحت است و از آن پیاپی به عنوان ابزار سرکوب، تشویق و تحریک استفاده می کند. در تابستان ۲۰۰۹ (پس از انتخابات ۸۸) زمانی که صدها هزار ایرانی معترض به نشان اعتراض به انتخاب دوباره احمدی نژاد به خیابان ها ریختند بسیاری از تظاهرات کننده ها به طرز وحشیانه ای به وسیله نیروهای شبه نظامی بسیج، دسته های اراذل و اوباش حکومت و جوان های موتورسوار سرکوب شدند. به آن ها چراغ سبز نشان داده شده بود که از ضرب و شتم مردم هم ابایی نداشته باشند. شروین ملک زاده یک امریکایی ایرانی تبار دانشگاهی، که از تهران گزارش تهیه می کرد حرف جالبی زد: به نظر می رسید موتور بسیج با ترکیبی از خشم طبقاتی و سرخوردگی از قید و بند کار می کند. «با سیگار و مشروب و باقی کشیدنی ها میانه ای ندارند، انرژی جنسی شان را هم جایی مصرف نمی کنند.» آن وقت یکی از همکارانش در دفتر مرکزی پرسید: «خوب، دیگر می خواهند با این همه انرژی چه کار کنند؟»

ولی شاید نطفه جنبش سبز، و یکی از دلخراش ترین لحظات آن، کشته شدن دختر معترض ۲۶ ساله، ندا آقا سلطان بود که دوربین تلفن های همراه مرگ خونین وی را ثبت کردند و این صحنه یکی از بیشترین ویدیوهایی است که در تاریخ (وب) دست به دست و به اشتراک گذاشته شد. در مستندHBO اچ بی ئو، که درباره کشته شدن ندا ساخته شد مادر ندا به یاد می آورد که یک زن بسیجی یک روز پیش از تیر خوردن و کشته شدن ندا دلسوزانه به او گفته بود: «عزیزم، بیرون از خانه این قدر زیبا ظاهر نشو.... لطف کن و اصلا بیرون نیا چون مردان بسیجی دختران زیبا را هدف می گیرند. به تو هم شلیک می کنند.»

در حالی که مردان ریشوی میانسال چهره های نمادین انقلاب ۱۹۷۹ (بهمن ۱۳۵۷) را تشکیل می دادند، ندا آمده بود تا چهره تازه ای از مخالفان (همان) نظام را در قرن بیست و یکم به نمایش بگذارد؛ چهره زن جوان، مدرن و تحصیلکرده ایرانی را. از دید خامنه ای، ندا به خاطر مخالفتش با حکومت و حجاب، تجسم فتنه است.

سه بهار دیگر گذشت و حکومت ایران با بحران دیگری روبروست؛ این بار از نوع بحران خارجی. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل، روزی سه وعده هشدار جنگ می دهد، پنتاگون (وزارت دفاع امریکا) دست به بازی جنگ می زند و سیاستگذاران در کاخ سفید دور هم، کاسه چه کنم به دست گرفته اند که آیا حکومت ایران منطقی است یا غیر منطقی؟ و این که آیا گفتگوهای سیاسی از دستیابی ایران به جنگ افزار اتمی جلوگیری می کند یا حمله به ایران اجتناب ناپذیر است؟

بسیاری از ناظران مسائل ایران تاکید می کنند که برای متقاعد کردن ایران به پی نگرفتن برنامه هسته ای، واشنگتن باید خامنه ای را مطمئن کند که امریکا تنها به دنبال تغییر رفتار ایران است و نه تغییر رژیم.

چیزی که معمولا به آن توجه نمی شود این است که خامنه ای عمیقا معتقد است که طرح امریکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی در گرو حمله نظامی نیست، بلکه براندازی یک برنامه سیاسی فرهنگی نرم است که دامن زدن «انقلاب مخملی» از درون ایران را هدف قرار داده است. به افشاگری تلویزیون ایران در سال ۲۰۰۵ توجه کنید:

«دشمنان ایران بیشتر از آن که به توپ و تفنگ و چنین چیزهایی نیاز داشته باشند، به اشاعه ضد ارزش هایی فرهنگی تکیه کرده اند که منجر به گسترش فساد در جامعه اخلاقی شود تا از این طریق به اهداف خود برسند.... اخیرا در اخبار خوانده ام یک مقام ارشد امریکا در یک مرکز مهم سیاسی گفته است که به جای بمب برای آن ها دامن کوتاه بفرستید. درست می گوید. اگر تمایلات جنسی در هر کشوری برانگیخته شود و زن و مرد با بی بند و باری مخلوط شوند و جوانان به سمت تمایلاتی که به طور طبیعی گرایش دارند سوق داده شوند دیگر برای فتح آن کشور نیازی به توپ و تفنگ و توپخانه نیست.»

مجموعه بزرگ نوشته ها و سخنرانی های خامنه ای روشن می کند که سلاح کشتار جمعی که وی از آن هراس دارد بیشتر از نوع سلاح فرهنگی است. وی از کیم کارداشیان و لیدی گاکا بیشتر می هراسد تا ناو هواپیمابر و بمب های ضد پناهگاه. به بیان دیگر تهران تنها به خاطر «اعمال امریکا» احساس خطر نمی کند، بلکه به همان اندازه اساسا به خاطر «خودِ شیوه بودن امریکا» نیز خطر حس می کند: یک قدرت پسا مدرن فاسد و استعمارگر که در پی دستیابی به هژمونی و تسلط بر فرهنگ جهانی است. خامنه ای گفته است: «سیاست آن ها این است که زنان را به بی قیدی بکشانند.» سخنان خامنه ای گویای تناقض و انحراف ایران مدرن امروز است. بمباران حکومت ایران می تواند به تمدید عمر نظام منجر شود، در حالی که از رژیمی سخن می گوییم که موی زنان تهدید جدی برای موجودیتش به شمار می رود. باید گفت که تاریخ مصرف چنین حکومتی به سر رسیده است.

* از: کریم سجادپور / در: فارین افرز


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته