![این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.](http://d1.openx.org/avw.php?zoneid=100504)
ندای سبز آزادی - بیانیه شماری از فعالان دانشجویی در حمایت از دانشجویان بازداشتی دانشگاه اصفهان، قرار گرفتن نام وزیر علوم در فهرست متهمان اختلاس بیمه، ادامه بازداشت و صدور احکام قضایی برای فعالان دانشجویی و ... بخشی از حاشیه های دانشگاه در هفته گذشته بود.
نامه SPIE به رهبر جمهوری اسلامی ایران
طی روزهای اخیر خبری درباره انتشار دومین نامه جامعه بین المللی اپتیک (SPIE) ، خطاب به آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد که طی آن این نهاد بین المللی علمی، به حکم ۱۰ سال زندان امید کوکبی، جوان نخبه ایرانی که پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری دهم بازداشت و اکنون در زندان اوین به سر می برد اعتراض کرده است.
بنا بر گزارش دانشجو نیوز منبع خبری جنبش دانشجویی ایران، در قسمتی از این نامه آماده است که "«جامعه بین المللی اپتیک مشخصا نگران تهدید آزادی های آکادمیک است که بعد از محاکمه امید کوکبی به نمایش در آمد».
این نهاد بین المللی، زندانی شدن امیدکوکبی را نشانه «افزایش محرومیت محققان ایرانی در همکاری های بین المللی» می داند.
کوکبی، نخبه ایرانی ۳۰ ساله و دانشجوی مقطع فوق دکتری فیزیک اتمی در دانشگاه تگزاس آمریکا در تاریخ ۱۰ بهمن ماه ۱۳۸۹ در فرودگاه "امام خمینی" هنگام ترک کشور بازداشت شد.
وی پس از ۱۵ ماه بازداشت موقت در دادگاهی تحت عنوان «دادگاه متهمان به همکاری موساد در اسراییل» به ریاست قاضی صلواتی در روز یکشنبه ۲۴ اردبیهشت ماه به ده سال حبس محکوم شد.
کوکبی چندی پیش با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه در خصوص رفتارهای غیرقانونی و فشارهای جسمی و روحی بازجویان در مدت بازداشت خود پرده برداشت و اعترافات خود را نتیجه شکنجه های جسمی و روحی وارد آمده به خویش و به منظور خارج شدن از فشار بازجویان و امکان ملاقات یا تماس تلفنی با خوانده خود دانست.
تعطیلی رشتههای علومانسانی به تعویق افتاد
چند سالی است که مسوولان وزارت علوم و دست اندرکاران امر آموزش در کشور به منظور پیگیری مطالبات آیت الله خامنه ای در خصوص اسلامی کردن دانشگاه ها و به طور ویژه حذف برخی از دروس علوم انسانی تلاش می کنند.
هر چند جسته و گریخته اقداماتی در این زمینه صورت گرفته و هر بار نیز با واکنش دانشجویان منتقد روبه رو شده است، اما حذف کامل دروس علوم انسانی تاکنون محقق نشده است.
در تازه ترین اخبار در این باره هفته گذشته معاون آموزشی وزیر علوم در نشست کارگروه تحول علوم انسانی گفته است که «به دلیل کمبود امکانات نمی توانیم رشته های علوم انسانی را تعطیل کنیم و مطالبات را به سمت رشته های مهندسی سوق دهیم».
حسین نادری منش با بیان اینکه تا حدی می توان در مقابل «مطالبات افراد پایین دستی» مقاومت کرد، گفته که «حتی اگر دانشگاه های دولتی را به روی اين رشتهها ببنديم، دانشگاههای غيردولتی، دانشگاه آزاد، پيامنور، اين موضوع را نمیپذيرند و اينگونه نيست كه اين مجموعهها از وزارت علوم حرفشنوی داشته باشند».
پیش از این در مرداد ماه سال گذشته منابع خبری دانشجویی از حذف ۱۳ رشته علوم انسانی از فهرست رشته های دانشگاه علامه طباطبایی تهران خبر داده بودند
بنا بر این گزارش رشته هایی نظیر روزنامه نگاری، روابط عمومی، علوم تربیتی، مدیریت برنامه ریزی آموزشی، آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی و پیش دبستانی و دبستان، فلسفه، علوم اقتصادی، حسابداری و روانشناسی دیگر در فهرست رشته های کارشناسی دانشگاه علامه وجود ندارند.
پیش تر کامران دانشجو، وزیر علوم گفته بود که «بازنگری در علوم انسانی بی برو برگرد در کار است».
پس از آن که در جریان برگزاری دادگاههای نمایشی متهمان حوادث پس از انتخابات، از محتوا و نحوه آموزش علوم انسانی در دانشگاه های ایران به عنوان یکی از عوامل مخالفت جوانان با نظام جمهوری اسلامی یاد شد، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی که در کانون اعتراض قرار داشت نیز «بسیاری از علوم انسانی» را «موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی» و مروج «ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی» دانست و از افزایش کمی تعداد دانشجویان علوم اسلامی در دانشگاه ها انتقاد کرد و به «مراکز تصمیم گیری اعم از دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی» دستور داد تا حذف این گونه علوم را از برنامه های آموزشی دانشگاه ها پی گیری کنند.
هرچند اعترافات متهمان دادگاه های نمایشی که تحت فشار بازجویان صورت گرفته بود نزد افکار عمومی چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما سخنان رهبر جمهوری اسلامی ایران در خصوص لزوم بازنگری در دروس علوم انسانی به شدت مورد توجه مسوولان وزارت علوم قرار گرفت!
از آن زمان تاکنون آیت الله علی خامنه ای بارها در سخنان خود دانشگاه را عرصه «جنگ و مبارزه نرم»، دانشجویان را «افسران جوان این جبهه» و استادان را «فرماندهان جبههی جنگ نرم» لقب داده و از تحصیل حدود دومیلیون دانشجو از سه میلیون و نیم دانشجوی کشور در رشتههای علوم انسانی ابراز نگرانی کرده است.
دانشگاه اصفهان؛ آبستن خوادث
به دنبال تداوم بازداشت سه تن از دانشجویان دانشگاه اصفهان که از اول خرداد تاکنون به دلیل آن چه که توزیع غیرقانونی نشریه دانشجویی توقیف شده به نام کبریت در بازداشت نهادهای امنیتی هستند، در هفته گذشته شماری از فعالان فعلی و سابق دانشجویی در داخل کشور ضمن محکومیت بازداشت این دانشجویان، خواستار پایان یافتن دخالت نهادهای غیردانشگاهی در دانشگاه های کشور شدند.
این دانشجویان در بیانیه خود به مقامات مسئول امنیتی و قضایی توصیه کرده اند که «به جای صرف کردن بودجه کشور و وقت خود برای برخود با فعالان دانشجویی، امکانات خود را صرف مبارزه با مسئله اتهامات جدی فساد مالی برخی از مسئولان، نظیر رشوه یک و نیم میلیارد تومانی یکی از مهره های اصلی دولت، نقش داشتن برخی مسئولان در پرونده بزرگترین اختلاس تاریخ ایران و مسائلی اینچنین کند».
در هفته گذشته اخبار دیگری نیز از دانشگاه اصفهان به گوش رسید از جمله ایجاد محدودیت های جدید برای استفاده حجمی دانشجویان از پهنای باند اینترنت دانشگاه از سوی مركز محاسبات و فناوری اطلاعات دانشگاه اصفهان و همچنین اظهارات محمد حسین رامشت٬ رئیس دانشگاه اصفهان مبنی بر این که «در سال تحصیلی جدید ۱۰ الی ۱۵ رشته در مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان به صورت تک جنسیتی دانشجو پذیرش خواهد کرد.»
تبعات تحریم به دانشجویان ایرانی در هلند رسید
هفته گذشته خبری نه چندان خوشایند نیز از وضعیت دانشجویان ایرانی مقیم کشور هلند منتشر شد.
گفته می شود که دولت هلند اخیراً صدور و تمدید ویزا برای برخی از دانشجویان را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده است.
این تصمیم از اوایل فروردین ماه سال جاری (اواخر مارس ٢٠١٢) گرفته شده است.
دانشجویان ایرانی ساکن هلند در گفتگو با منابع خبری دانشجویی گفته اند که تصمیم اداره مهاجرت کشور هلند هم زمان با دستورالعمل تحریم های اعمالی اتحادیه اروپا بر ضد جمهوری اسلامی صادر شده است.
بر اساس نامه ای که در اختیار یکی ازاین دانشجویان قرار گرفته، و دانشجونیوز آن را منتشر کرده، کشور هلند تصمیم گرفته است که بر مبنای افزایش تحریم های اتحادیه اروپا علیه ایران، (COUNCIL REGULATION (EU) No 267/2012 of 23 March 2012 ) هر گونه درخواست اجازه اقامت توسط شهروندان ایرانی را در این کشور مسکوت بگذارد.
به نظر می رسد تا مشخص شدن فهرست جدید حوزه های ممنوع برای تحصیل و کار ایرانیان در کشور هلند، شماری از شهروندان ایرانی مانند متقاضیان تحصیل در مقطع دکتری اجازه اقامت دریافت نخواهند کرد.
کمیسیون آموزش مجلس نهم و نگرانی دانشگاهیان
همزمان با آغاز به کار دور نهم مجلس شورای اسلامی تنها چند روز پس از مشخص شدن اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، محمد مهدی زاهدی رئیس این کمیسیون می گوید که پیشنهاد تشکیل کمیته های «تحول در علوم انسانی» و «دانشگاه اسلامی» را به سایر اعضا ارائه کرد.
محمد مهدی زاهدی، مرتضی آقا تهرانی، غلامعلی حداد عادل، مهدی کوچک زاده، محمود نبویان و علی اصغر زاهدی به عنوان چهره های شناخته شده این کمیسیون که جملگی سابقه موضع گیری علیه فعالیت های منتقدانه دانشجویی در دانشگاه ها را داشته باعث نگرانی مخافل دانشجویی نسبت به اقدامات تحدید کننده این کمیسیون درباره فعالیت های دانشجویی است.
اظهارات محمد مهدی زاهدی در جلسه شورای ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور که کمیسیون آموزش و تحقیقات را «بازوهای توانمند شورای عالی انقلاب فرهنگی» اعلام کرده بود بر شدت نگرانی ها افزوده و از پیش مشخص کرده است که راه و روش این کمیسیون به چه سمت و سویی سوق خواهد یافت.
ادامه بازداشت فعالان دانشجویی
با بازداشت سیاوش حاتم فعال دانشجویی در هفته گذشته متاسفانه به تعداد دانشجویان زندانی یک نفر دیگر اضافه شد و بر این اساس هم اکنون نزدیک به چهل دانشجو به جای حضور در دانشگاه و شرکت در امتحانات خرداد ماه، در زندان به سر می برند.
سیاوش حاتم، دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه شهید بهشتی تهرام، از فعالان دانشجویی و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان است که هفته گذشته با مراجعه نیروهای امنیتی به منزل پدری اش در تهران بازداشت شده است.
بنا به ادعای نیروهای امنیتی «سیاوش حاتم به ۱۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق در دو شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران متهم شده است و برای اجرای حکم بازداشت می شود».
اما دانشجو نیوز گزارش داده که در روزهای اخیر و همزمان با ایام امتحانات در دانشگاه های کشور برخی دیگر از فعالان دانشجویی نیز با صدور احکام قضایی مواجه شده و به نهاد های امنیتی احضار شده اند.
به عنوان مثال امید رضایی، فعال دانشجویی دانشگاه گیلان، در دادگاه بدوی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی مصطفوی نیا به شش ماه حبس تعزیزی به علت تبلیغ بر علیه نظام و یک سال و نیم حبس بابت توهین به رهبری محکوم شده است.
همچنین، بیژن صباغ، فعال دانشجویی چپ و محروم از تحصیل دانشگاه مازندران که به دلیل فعالیتهای دانشجویی در سال ۸۶ بازداشت و مدتی را در زندان اوین سپری کرده بود، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل شخصیاش به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده است.
اوایل هفته گذشته نیز گزارش شد که واحد خلوصی دانشجوی محروم از تحصیل بهایی نیز از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
بازداشت استاد دانشگاه در ارومیه
رسول تیموری، استاد دانشگاه در اشنویه از طرف دادگاه انقلاب به زندان محکوم شد.
دایره فشاره ها به دانشگاهیان کشور در هفته گذشته محدود به بازداشت و صدور حکم قضایی برای فعالان دانشجویی نبود و بنا بر گزارش منابع حقوق بشری رسول تیموری استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور شهر اشنویه نیز از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه به یک سال حبس تعلیقی به مدت سه سال محکوم شد.
براساس این گزارش، اتهام این شهروند همکاری و ارتباط با یکی از گروههای مخالف نظام و فعالیت تبلیغی به نفع یک حزب مخالف عنوان شده است.
رسول تیموری پیشتر نیز در آبان ٩٠ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چندی با وثیقه ۵٠ میلیونی از زندان آزاد شده بود.
بار دیگر دفن شهدا در دانشگاه
پس از مدتها توقف در برنامه دفن جان باختگان جنگ ایران و عراق در دانشگاه های کشور که هر بار با مخالفت ها و جنجال هایی همراه بوده است مسولان وزارت علوم اعلام کردند که این بار قصد دارند در دانشگاه شهید عباسپور دو تن از شهدای گمنام جنگ را دفن کنند.
بنا بر اعلام مسئولان دانشگاه عباسپور، روز چهارشنبه ٣١ خرداد ماه، مراسم تدفین دو تن از شهدا در این دانشگاه برگزار خواهد شد.
دفن پیکر شهدای گمنام در دانشگاه های کشور در حالی ادامه دارد که این کار بارها با مخالفت دانشجویان همراه بوده است. دانشجویان علت این کار را استفاده ابزاری مسئولان دانشگاه ها از شهدا می دانند.
در سال های گذشته مراسم دفن شهدا در دانشگاه هایی مانند شریف و امیرکبیر با درگیری گسترده دانشجویان با نیروهای بسیج و لباس شخصی همراه بود که در پی آن شمار زیادی از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار و از تحصیل محروم شدند. در اسفند ماه سال ١٣٨٧در پی اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به این امر، نزدیک به صد تن از دانشجویان بازداشت شدند.
وزیر علوم متهم دادگاه اختلاس شرکت بیمه شد
اما آخرین خبر این که اوایل هفته گذشته، در حالی هفتمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران برگزار شد، که وکیل مدافع یکی از متهمان خواستار حضور کامران دانشجو، وزیر علوم تحقیقات و فن آوری دولت دهم و استاندار پیشین تهران در جلسه دادگاه شد.
در این جلسه علاوه بر کامران دانشجو، مرتضی تمدن استاندار فعلی تهران نیز به دریافت مبالغ دویست میلیون تومان از سوی برخی افراد متهم شد. وی در نامه ای خطاب به دادگاه دریافت این مبالغ را تکذیب و این مطلب را به استانداران قبلی تهران نسبت داد.
در ادامه جلسه دادگاه، علی نجفی توانا، وکیل مدافع مدیر کل پیشین دفتر فنی استانداری گفت که استاندار سابق و کنونی تهران، کامران دانشجو و مرتضی تمدن، در جریان امور بوده و در صورت نیاز به دادگاه بیایند.
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران از برگزاری مانور مشترک نظامی ایران، سوریه، روسیه و چین خبرداد.
این خبرگزاری به نقل از "افراد مطلع" که نام آنان را ذکر نکرده ادعا کرد که چهار کشور ایران، سوریه، روسیه و چین قصد دارند تا یک ماه آینده این مانور نظامی را در خاک و آب های سوریه برگزار کنند.
تاکنون روسیه و چین این ادعا را تایید نکرده اند.
انتشار این خبر در حالی است که با افزایش بحران در سوریه، گزارش های سازمان ملل حاکی از عدم سیطره بشار اسد بر بخش بزرگی از خاک سوریه است و به نظر نمی رسد در چنین شرایطی چین و روسیه حاضر به برگزاری مانور مشترکی در این منطقه باشند.
از سوی دیگر، خبرگزاری اینترفکس روسیه روز گذشته از حرکت دو ناو این کشور به سوی بندر طرطوس در سوریه خبر داد اما نه به دلیل برگزاری مانور مورد ادعای خبرگزاری فارس بلکه برای خارج کردن نیروها و ادوات نظامی روسیه از پایگاه نظامی این کشور در بندر طرطوس.
بندر طرطوس محل یکی از پایگاههای نیروی دریایی روسیه است که با افزایش بحران در سوریه و پیشروی مخالفان اسد عملا قابلیت خود را از دست داده است. گفته شده که ماموریت این دو کشتی حفظ امنیت شهروندان روسیه و تخلیه تجهیزات پایگاه در صورت نیاز است.
بندر طرطوس تنها پایگاه دریایی روسیه است که خارج از قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار دارد. روسیه از طریق این بندر عملیات ناوگان خود در دریای مدیترانه و عملیات ضد دزدان دریایی در بندر عدن را به انجام میرساند. کارشناس شبکه بی بی سی در این باره گفته است: که اگر اعزام این کشتیها تایید شود، نشانهای از تغییر مشی مسکو نسبت به دمشق و در پیش گرفتن اقدامات احتیاطی از سوی روسیه در صورت فروپاشی رژیم سوریه خواهد بود.
پیش از این برخی منابع از برگزاری یک مانور بزرگ با حضور حدود ۱۲ هزار نیرو از بیش از ۱۹ کشور جهان از جمله آمریکا و عربستان سعودی در خاورمیانه خبر داده بودند که به صورت محرمانه برگزار شده است، اما آن خبر نیز از سوی منابع رسمی تایید نشد.
خبرگزاری سپاه ادعا کرده است که مقدمات مانور سه کشور حامی رژیم بشار اسد در خاک سوریه به سرعت در حال انجام است.
این خبرگزاری در ادامه افزوده است که این رزمایش پس از "پاکسازی کامل سوریه انجام خواهد شد".
سهسال میگذرد از رخدادهایی که تاریخ انقلاب اسلامی را به سمت و سویی دیگر هدایت کرد. امروز، گذشت سه سال از مرگ جمهوریت نظام و استیلای یکسونگری بر ذهنیت حاکمیت خودکامه، بازخوانی رخدادهای پس از انتخابات ۱۳۸۸ را بیشاز پیش غیرقابل اجتناب میسازد.
سالگرد انتخابات ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن فرصتی را پیشروی ما گذاشت تا از دریچه دید یک روزنامهنگار و فعال رسانهای این رخدادها را بازخوانی کنیم تا مگر از این رهیافت تصویری فارغ از حب و بغض از تمامی آنچه بر این مردم رفت ارائه شده حقانیت اعتراضهای مردمی پس از کودتای خردادماه ۱۳۸۸ اثبات شود.
در این سلسله یادداشتها (که برای نخستینبار نشر مییابند) سیامک قادری که به اتهامات واهی هماکنون در زندان اوین بهسر میبرد سعی دارد تا تصویری واضح از تمامی رخدادهای پیش و پس از انتخابات پیشروی مخاطب قرار دهد.
سیامک قادری روزنامهنگار شاخص حوزه اجتماعی و سردبیر اسبق سایت کلمه که مردادماه سال ۱۳۸۹ پس از چند ماه شکنجههای طاقتسوز ازجمله ضرب و شتم و فروبردن سر در توالت و... به اتهامهای واهی دوسال است که در زندان اوین بهسر میبرد و دادستانی انقلاب تاکنون با مرخصی وی موافقت نکردهاست.
متن اولین قسمت از این یادداشت ها که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته بدین شرح است:
خاطرات سبز/ از تحریریه تا خیابان
امروز آن روز موعود است و ۴ سال تمام به امید این روز زیستیم و زجر کشیدیم و منتظر ماندیم تا بالاخره ۲۲ خرداد آمد آن هم در ماه خرداد ، ماه تغییرات وسیع که خاطرات خوش و ناخوش بسیار داشت.
یک ماهی می شود که تمام تلاشم و ذهنم را بر روی انتخبات متمرکز کرده ام و به کمک دوستانی بسیار عزیز که ذکر نام آنها در اینجا شاید امروز به صلاح نباشد این سایت را با همه کاستی هایش سرپا نگاه داشتیم تا روز موعود ۲۲ خرداد فرا رسد.
از چند روز پیش با دوستانی بسیار عزیزتر که برخی از آنها را هنوز هم ندیده ام اما همفکر و هم رای هستیم ، شبکه ای برای پوشش اخبار سایر نقاط ایران فراهم شده است و قرار است اخبار سایر نقاط غیر از تهران هم بر روی سایت کلمه منتشر شود.
سایت در طول ماه گذشته مشکلات فنی زیادی داشت اما همه پذیرفته بودیم که مشکلاتش را به جان بخریم تا در مسیر اطلاع رسانی حتی لحظه ای وقفه پیش نیاید.
امروز ۲۲ خرداد است و شناسنامه همه بر وبچه ها در جیبشان و همه پشت کامپیوترها هستیم . از تهران و سایر نقاط ایران خبر از شعبده بازی می آید و خبرهای تلخ تقلب دایم اره به روح و روان بچه ها می کشد با اینحال ما که دوم خرداد را چونان روز تولدمان واقعه ای بس عظیم می دانستیم به معجزه حضور ملت آگاه بودیم و هرگز تصور نمی کردیم چرخ روزگار بار دیگر سودای گذشتن از تن رنجور ایرانیان را دارد.
روز ۲۲ خرداد برای ما بسیار روز بزرگی بود، چرا که هر روز با نگرانی از بیداری و حضور کسانی آن را به شب می رساندیم که حضورشان هر تقلبی را در انتخابات خنثی کند؟
روزهای پایانی تا آن ۲۲ خرداد موعود روزهایش بسیار روشن بود و شبهایش پرستاره تر چرا که نشانه های حرکت ملت خاموش و معترض نمودار شده بود و با نشئه پیروزی بالاخره رسیده بودیم به نیمه های این روز بزرگ که هر لحظه اش بیم بود و نگرانی از اخباری ناخوشایند که همه آنها را بدون سانسور بر روی کلمه منتشر می کردیم تا متقلبان شرمگین شوند و تقلب رها کنند.
از یک ماه قبل کیهان وایرنا وفارس پیشگو شده و پیش بینی می کردند که قافله سالار این ملت رنج کشیده ۴ سال دیگر با هاله نور و چاه جمکران و توطئه های ترور و هزاران بیم و هراس دیگر ملت را با خود به چاله و چاهها خواهد کشاند اما چه باک ملت بیدار شده بود و همه منتظر ۲۲ خرداد و اکنون چیزی به شب نمانده بود.
از استانها خبرهای عجیب و غریب می رسید و از حوزه های رای گیری نزدییک وزارت کشور که مردم ساعتها برای آوردن برگه تعرفه در انتظار بوده اند. ایرنا خبر می داد که در خراسان معجزه ای رخ داده است و شهری با ۲۴۳ هزار واجد شرایط ، ۳۰۰ هزار برگ تعرفه را مصرف کرده است و سفارش تعرفه های جدید داده است !
کم کم نشانه های خستگی در چهره ها نمودار می شد و سیستم ارسال خبر بازی در می آورد. اول به گمان اینکه بازی همیشگی است تلاش کردیم تا اخبار تلنبار شده را منتشر کنیم اما ممکن نبود.
سایت نزدیک به یک میلیون بازدید کننده داشت ، سایتی که تا روز قبل نهایتا ۳۰۰ هزار بازدید را ثبت کرده بود. معجزه ای رخ داده بود ایا ؟
سایتهای دیگر هم چون قلم ، یاری و چمهوریت و اینده و ... به رکود افتاده بودند و تو گویی هم بریده بودند . اما ماجرا چیز دیگری بود. دوستان در دولت و لشگر غیبی آنها که در سایه سار دلارهای نفتی ارتزاق می کردند با ترفندهایی آنقدر مراجعه به سایت را بالا برده بودند که دیگر رمقی و فضایی برای نفس کشیدن سیستم ارسال خبر باقی نمانده بود.
حالا ۴۷ خبر تقلب از استانها روی دستمان باد کرده بود و جمهوریت و آنده هم توقیف شده بود .یاری نیوز به باریمان آمد و بخشی از خبرها را در آن سایت منتشر کردیم.
نتایج شمارش اراء در مالزی از همه زودتر منتشر شده بود و شوق انتشار آن همه را یاد روزهایی می انداخت که دوم خرداد ۷۶ خبر آن را برای ائلین بار از چین مخابره کرده بودند که نشان از پیروزی نور بر تارکی داشت .
در مالزیی افزون بر ۷۸ درصد به میر حسین رای داده بودند و این را شمارش آراء تایید می کرد اما ما عاجز از ارسال خبر بودیم.
هنوز نشئه این خبر سخرامیز در دهانمان بود و دوره تمدید شده توسط مجریان انتخابات به پایان نرسیده بود که خبرگزاری فارس اعلام کرد احمدی نژاد با بیش از ۶۰ درصد آراء پبروز شده است.
این چه شعبده بازی بود ؟ ساعتی نگذشت که ایرنا هم خبری به همان سایق بر روی خروجی خود منتشر ساخت و همه را یاد شب انتخابات ۱۳۸۴ انداخت که کیهان ساعت ۱۰ شب ، یعنی زمانی که هنوز رای گیری ادامه داشت خبر از پبروزی بختک داده بود.
حالا دیگر مشخص شده بود که فاز اول عملبات مشترک تیم امنیتی ، دولت و رسانه هایش آغاز شده است .
این سه رسانه شوم دیرگاهی بود که این عملیات را پیش پیش اعلام کرده بود و به زعم آنها قرار بود پس از پیروزی احمدی ، رقیب زیر بار نرفته و انقلاب رنگی راه بیاندازد و شهر را به آشوب بکشد.
میر حسین پیامی دلگرم کننده داشت که شنبه جشن پیروزی را با مردم در خیابانهای تهران برگزار خواهد کرد و گفته می شد ستاد انتخابات به او گفته است متن پیروزی خود را آماده کند.
باری ، ساعت ۲ از نیمه شب گذشته بود که م.ف که افتخاری برای کمک آمده بود سکاندار کشتی بی سکان شد و همه رفتیم به امید اینکه معجزه حضور تمام شعبده ها و سحرها را باطل السحر باشد.
ساعت ۸ صبح شنبه صاعقه بر فرق خرداد و چشم اندازهای روشنش فرود امده بود. احمدی ۶۰ و اندی از آراء را از آن خود کرده و میر ما فقط ۳۰ و اندی را از ان خود ساخته بود!با اینحال هنوز بخش زیادی از آراء شمارش نشده بود .
شمارش آراء متوقف شده بود و محتشمی پور رییس کمیته صیانت از آراء در جمع خبرنگاران همه انتخابات را یک شعبده دروغ و تقلب و فریب خوانده بود.
م.ن اشک می ریخت و همه مبهوت از این کیش ، مات و مبهوت گوشه ای کز کرده بودند و و گاه و بیگاه نفس های آتیشن از سینه همراه با حسرت و آه به بیرون فوران می کرد.
سایت همچنان تعطیل بود و هیچ خبری نمی شد مخابره کرد. جر زنی آغاز شده بود . شکست را تحمیل کرده بودند و اجازه انتشار دلایل ایم شعبده را نیز به هیچ رسانه ای جز ایرنا و فارس و چند سایت رسوای دیگر نمی دادند.
تا ساعت ۲ منتظر ماندیم شاید بتوان با قلم از این سقوط اخلاق و شعبده نوشت و با این فریب و خیانت آشکار به امیدهای یک ملت مبارزه کرد اما دریغ که عنکبوتان چنان تارهایی تنیده بودند که کسی را یارای حرکت نبود.
ساعت ۲ روز شنبه تصمیم گرفتیم با تحریریه وداع کنیم و کلمه را رها به خیابان و نزد ملت رویم تا جوش و خروش خود را با آنها به اشتراک گذاریم.
اوضاع خیابان غیر عادی بود ، مقصد وزارت کشور بود تا بدانیم چه کسی بر روند شمارش نظاره گر است و خبری از شخص موثقی بگیریم.
خیابان فاطمی از ولی عصر بسته بود و عده ای مثل ما در خیابان ولی عصر سرگردان و حیران ، منتظر واقعه ای غیر از آنچه در حال وقوع بود.
چند قدم آن طرف تر ساختمان ایرنا که روزگاری یکی از زیباترین ساختمانهای این خیابان بزرگ محسوب می شد ، چونان دیوی سیاه قهقه پیروزی ناجوانمردانه سر داده بود.
عده ای شعارهای تند می دادند و لحظه به لحظه بر جمعیت دوراهی یوسف آباد افزوده می شد. عده ای یاران قدیم در مقابل ایرنا بهت زده به بهت و رنج مردمی که در خیابان فریاد می کشیدند، خیره شده بودند. به ناگاه یگانی از سرابازان متحد الشکل با باتوم به مردم حمله کرد و آنها را از سر فاطمی تا نزدیکی های دوراهی یوسف آباد عقب راند اما جمعیت دست بردار نبود و دایم شعار می داد و بی تاب بود.
برای بار دوم گارد ویژه از سر فاطمی به سوی شمال یورش برد و هر کسی که سر راه بود به باتوم می نواخت . زنی با یک ضربه باتوم به میانه جوی آب پرت شد و گویی از ناحیه گردن به شدت آسیب دید.
همه به سوی ایرنا پناه آوردند اما یگان حفاظت ایرنا راه بر نا آشنایان بست و تنها ایرنائیان اجازه ورود یافتند و بقیه مردمی که بیرون مانده بودند چند باتومی را تجربه کردند.
از میان یارانی که به درون ایرنا پناه بده بودند کسی مرا به اسم می خواند اما گویی رقبتی به پناه به این نارسانه خیانتکار باقی نمانده بود.
به همراه جمعیت تا نزدیکی های خیابان تخت طاووس تارانده شدیم . عده ای از جوانان هنوز مقاومت می کردند و به سختی کتک می خوردند.
هنوز خیابان تخت طاووس اوضاع عادی داشت که به ناگاه دودی سیاه رنگ مرا به آنجا کشاند . اتوبوسی در حال سوختن بود و کسی نیز در خیابان نبود گویی دچار حادثه ای طبیعی شده بود اما هیچیک از مسافران و حتی راننده آن در اطراف اتوبوس نبود.
درگیری و مقاومت مردم به خیابان تخت طاووس منتقل شده بود و دورتر از اتوبوس در حال اشتعال بازهم جایی که هنوز هیچکس به انجا نرسیده بود آتش از اتوبوسی دیگری زبانه می کشید. گویی تمام داخل و بیرون اتوبوس به مواد قابل اشتعال آغشته شده بود که به یکباره تمام خودروی عظیم در آتش یکدست زبانه می کشید.
فضا پر از دو و گاز اشک آوری بود که مردم به وسیله آن به شرق خیابان تارانده می شدند.
حالا حیابان مملو از انسانهای معترضی بود که هریک از گوشه ای در حال فرار بود. آن طرفتر چند جوان به خیال اینکه انقلاب شده است سعی داشتند با پاره آجری یکی از دوربین های کنترل ترافیک را از کار بیاندازند و فکر می کردند دیگر یاران آنها اتوبوس ها را به آتش کشیده اند حال آنکه ماجرا چیز دیگری بود.
هر از گاهی باک مملو از گازوئیل جوش آورده اتوبوس های در حال سوختن منفجر می شد و صدای مهیبی تمام خیابان را مملو می کرد و جمعیت از ترس فرار می کردند.
ماموران همه جا بودند و خیابات تخت طاووس تا میرزای شیرازی دست آنها بود و ناگزیر از خیابان موازی با تخت طاووس و از بغل هتل بزرگ تهران به سمت شرق فرار کردم.
مقابل روزنامه تازه تاسیس گسترش یکی از دوستان قدیم را دیدم که مثل راهزنان دستمالی در مقابل صورت خود بسته بود و داشت با گوشی موبایل خود فیلم برداری می کرد.
تازه از حج بازگشته بود و فرصتی کوتاه به دیده بوسی گذشت . چند متر آن طرف تر کپسول گاز اشک آوری منفجر شد و بدون خداحافظی یار قدیم را رها کردم و تا به خیابان تخت طاووس باز گشتم .
به سمت شرق می دویدم تا از تنفس گاز اشک آور که خیابان را رد سیطره خود داشت رهایی یابم. سر بزرگراه مدرس سیگاری روشن کردم و روی زمین نشستم و به امیدهای در حال دود شدن می نگریستم و افسوس می خوردم که چرا تغییر دولت برای ما اینقدر موضوع بزرگی است حال آنکه در بسیاری از کشورهای کوچکتر و کم اهمیت تر کم تاریخ تر از ما یک جابجایی کاملا عادی است.
یکی از درون خودرو به اسم کوچک من را صدا می زد . همکاری عزییز که سالها پیشتر در خبرگزاری ایلنا با هم کار کرده بودیم و الان در سوربون دکتری تخصصی نی خواند و تازه به ایران بازگشته بود.
نگاهی به چهره وحشت زده همسرش انداختم و دلیلش را بر رد چماق ها و باتوم هایی یافتم که سراسرماشین مزدا ۳ مشکی رنگش را داغون کرده بود.
تعارف کرد که سوار شوم ولی بهش گفتم که می خواهم در این برهه تارخی از مملکتم در خیابان و نزد مردم باقی بمانم و این ماجرا بنویسم تا فرزندم فراموش نکند که نامردمی هایی که پدرش تجربه کرده است را هرگز نیازماید.
سری به کوی دانشگاه زدم . کوی میزان الحراره سیاست ایران است . خود من سال ۱۳۶۸ نقش فعالی در یکی از جنبش های صنفی آن ایفا کرده بودم و در ۱۸ تیر خبرنگار رخدادهای ان بودم.
ابتدای امیر آباد از سر جلال توسط ماموران بسته شده بود و اجازه ورود خودرو و آدم نمی دادند بنا بر این از راه پشت قزل قلعه و از خیابان دهم وارد امیر آباد شدم .
دانشجویان وسط خیابان آتش روشن کرده بودند و شعار سر می دادند. شمال و جنوب امیر اباد و خیابانهای فرعی آن تحت کنترل نیروهای امنیتی بود .
ایستگاههای اتوبوس از جا کنده شده و برای جلوگیری از یورش نیروها وسط خیابان گذاشته شده بود. قلک های کمیته و همه سازه های کنار خیابان وسط آن واژگون شده بود.
کمی با دانشجویان گپ زدم و چند عکس یادگاری گرفتم. احساس می کردم خانه و محل خودم است . همسایه ها با شربت و غذا از دانشجویان پذیرای می کردند . آنها سالهاست به این کار عادت کرده اند . سال ۶۸ . ۱۸ تیر ۷۸ ، ۱۸ تیر ۷۹ و ۸۰ و ۸۱ و اکنون ۲۲ خرداد ۸۸ .
در چهره ماموران آهنگ حمله دیده نمی شد . این را تجربه به من می گفت و تازه از لباس شخصی های وحشی هم خبری نبود و میان دانشگاه و نیروی انتظامی چند سالی است که پروتکل های لازم الجرا وجود دارد مبنی بر عدم تعرض به دانشجویان.
ساعت ۹ شب افسرده و دمغ با ماشین به مبدان پونک محل زندگی ام باز گشتم و با شیشه های شکسته ایستگاههای اتوبوس، باجه های تلفن و بانک ها مواجه شدم . رفتم توی محل همه اهالی سر کوچه جمع شده بودند.
صاحب خانه ام را چند روز پیش متقاعد کرده بودم که رای بدهد و سر خیابان دیدمش که لبخند می زد . سرم را به زیر انداختم و بدون هیچ صحبتی به درون خانه خزیدم و بغض گلویم را می فشرد اما نتوانست بر من غلبه کند.
کورسویی از امید مانده بود. میر حسین اعلام کرده بود تسلیم این شعبده بازی خطرناک نخواهد شد و اجازه نخواهد ایران این خانه پارسیان بازیچه دست شعبده بازان شود.
ادامه دارد ...
![qdry.jpg](http://www.irangreenvoice.com/sites/default/files/29/qdry.jpg)
سیدابراهیم نبوی
قاعدتا آدم انتظار دارد پشت یک سد، همانطور که به نظرمی رسد و باید دیده شود، آب جمع شود و موجب آبادانی شود. اما انگار ساختن سد هم مثل هر اتفاق دیگری، بیشتر از آنکه تابع قوانین طبیعی باشد، بستگی به جایی دارد که ساخته می شود. مثلا در همین کشور خودمان، سدی ساخته شده است ( و احتمالا باز هم ساخته می شود)که هم یک عالمه آب پشتش جمع شده، هم یک دنیا مصیبت. البته ما آبش را می بینیم و نشانمان می دهند، مصیبتش را مردمی می کشند که قرار بوده با ساختن این سد زندگیشان بهتر شود.
![raport_9103241_sad.jpg](http://irangreenvoice.com/sites/default/files/22/raport_9103241_sad.jpg)
سد گتوند علیا، قرار است یکی از بزرگترین سدهای ایران باشد که بر روی رودخانه کارون در جنوب غربی ایران ساخته می شود. این سد، در فاصله ۳۸۰کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون و در ۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهر گتوند در استان خوزستان قراردارد. سد گتوند، پس از ساخت، دومین مخزن آبی ایران (پس از کرخه)و بزرگترین مخزن آبی بر روی کارون خواهد شد.(در حالی هنوز در ایران برای ساختن سد های بزرگ وبزرگ تر اصرار می کنند،که در دنیا دارند سد های بزرگ را خراب می کنند، تا سد های کوچکتر بسازند.) و اصولا یکی از اتفاقات مهمی که در ایران دارد می افتد، این است که در همه جای دنیا سدسازی کار مامعقول و غیراقتصادی تشخیص داده شده، ولی چون سد خیلی گنده و خوش افتتاح است، در ایران همچنان نهضت ادامه دارد.
اما دلیلی که کارشناسان برای ساختن این سد دارند این است که می گویند: می خواهند بخشی از برق مورد نیاز کشور (۴۵۰۰ گیگاوات ساعت در سال) راتامین کنند، سیلابهای فصلی رود کارون را کنترل کنند و آب کشاورزی پاییندست را هم تنظیم کنند. و البته دریاچهٔ سد، پس از آبگیری میتواند به عنوان یک جاذبهٔ گردشگری برای منطقه درآید.( البته اگر مردم منطقه، خودشان تا آن وقت زیر آب نرفته باشند.)
اما کارشناسان محیط زیست ونظام مهندسی می گویند که نزدیکی معدن نمک به محل سد گتوند علیا، در نظر گرفته نشده و وجود این معدن نمک(با صدها میلیون تن ذخیره) در فاصله ۵ کیلومتری سد، باعث می شود شوری آب رودخانه کارون به بالاترین حد ممکن برسد. شرکت های تولید کننده توربین های سد هم به همین دلیل توربین هایشان را ضمانت نمی کنند.( خب نکنند، اگر خراب شد، یکی نو تر و بهترش را از چین می خریم.) تا اینجا خیلی اتفاق خاصی نیفتاده، این روند معمول کارشناسی و ساخت و تولید در همه جای کشور است، اما چیزهایی که پشت این سد علاوه بر آب شور جمع می شود:
یک: مسافرت چهل هزار روستایی به شهر های اطراف، که روستایشان رفته زیر آب. سی و پنج روستا.
این یعنی نابود شدن فرهنگ وعادت و آداب و رسوم روستایی، که باید می ماند و آمدنش وسط فرهنگ و عادت و آداب ورسوم شهری، یعنی نداشتن هیچکدام.
دو: با این 2500 میلیارد تومان قرار بود هزاران نفر بروند سرکار، تا اینجا فقط 150 نفرشان رفته اند، باقی هم خانه هایشان را متری سی هزار تومان (تقریبا معادل پنجاه تا نان سنگک) فروخته اند و منتظرند بروند سرکار.
سه : سمندر لالی و روباه مسجد سلیمان و باقی حیوانات بومی هم می روند زیر آب و از دست مسوولان حفاظت محیط زیست دولت دهم راحت می شوند.
چهار: آنها که حیوان زنده بودند، به رحمت ایزدی می روند، شیر های سنگی دوره اشکانی هم با هر چه از آن دوره مانده بود، می رود زیر آب به سلامتی. تاریخ می خواهیم چه کار، جغرافیای کشور شده توالت عمومی دولت دهم، تاریخ هم به شرح ایضا.
رئیس دزدا یا کلانتر محل؟
![raport_91032410_dadgah.jpg](http://irangreenvoice.com/sites/default/files/22/raport_91032410_dadgah.jpg)
" یک روز پس از افشای رشوهگیری میلیاردی معاون اول احمدی نژاد، خبرگزاری ها از تشکیل جلسه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به ریاست محمدرضا رحیمی خبر دادند که خود یکی از بلندپایهترین متهمان به فساد اقتصادی در دولت فعلی است" اتفاقا به نظر من این یکی از تصمیمات خوب و کارشناسی شده دولت است. یک آدم حسابی خوب و درستکار و صادق ( که اساسا تعدادشان در دولت خیلی هم زیاد است) به چه درد ریاست ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی می خورد؟
مثل اینکه شما تصمیمات مهم یک مملکت را بدهید پیش نماز مسجد محله تان بگیرد. این بنده خدا خیلی هم آدم خوبی باشد، باز هم به درد این کار نمی خورد. برای هر کاری باید رفت سراغ اهلش. الان این آقای رحیمی خودش اهل همین کار است. تمام چم و خم و راه و بیراه و کوچه پس کوچه های فساد اقتصادی رابلد است. یک میلیارد و نیم که رشوه گرفته، چک سفید امضا هم از آدم های پولدارگرفته تا بدهد به نمایندگان بسیجی و ولایت مدار برای خودشان تبلیغ کنند و بیایند مجلس، حتما هزار تا تجربه دیگر هم دارد که هنوز کسی جرات نکرده به زبان بیاورد، مبادا ریا بشود.
خب یک همچین آدمی اگر ریاست این ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را قبول کند، که قبول هم کرده و برگزار هم شده، دو فایده اساسی دارد:
اول اینکه شاید کمی وقتش بابت تشکیل این جلسه گرفته شود و نتواند گوش چهار نفر دیگر را هم ببرد و به نمایندگان بسیجی و ولایت مدار مجلس باج بدهد.
دوم هم اینکه به عنوان بلدکار ، راه و چاه را نشان بدهد تا دست رقبایش را کوتاه کنند.
البته قبلا هم دولت از این تصمیمات انقلابی و خوب گرفته بود. اولین بارش که نیست نوکری ملت را می کند. سعید مرتضوی را هم کرده بود رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا.
البته در آن مورد می توانست بهتر هم عمل کند. مثلا می توانست ریاست ستاد مبارزه با قتل و تجاوز و آزار وشکنجه روزنامه نگاران را بدهد دست سعید مرتضوی. تا دلتان بخواهد هم در این کارها تجربه و سابقه درخشان داشت. می شد همان شایسته سالاری و تخصص گرایی که خاتمی دادمی زد. چه اشکالی دارد، خاتمی نتوانست، احمدی نژاد می کند، اممممما می کند. البته در کل اشکالی هم ندارد. در مملکت امام زمان، هرکجا که باشی در حال خدمتی. آقای رحیمی که فعلا در ستادمبارزه با مفاصد اقتصادی در حال خدمت است، آقای مرتضوی هم که خدمتش در ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا تمام شد، با سلام و صلوات و اصرار نمایندگان ( همان نمایندگان بسیجی و ولایتمدار) رفت شد رئیس تامین اجتماعی، تا آنجا خدمت کند.
تصمیمات مهم مملکتی هم که...
جای آقای کروبی خالی!
![raport_9103249_karoubi.jpg](http://irangreenvoice.com/sites/default/files/22/raport_9103249_karoubi.jpg)
شمس الدین حسینی، وزیراقتصاد دولت دهم ابراز داشت: " طی 5 سال گذشته تولید ناخالص داخلی ایران، براساس گزارش صندوق بین المللی پول است که این روزها خیلی مورد استناد قرار می گیرد،از 241 میلیارد دلار به 482 میلیارد دلار رسیده است. بنابراین بر اساس این آماردرآمد ناخالص داخلی ایران دو برابر شده است و بر اساس این گزارش، جی دی پی ایران بر اساس قدرت برابری خرید از مرز هزار میلیارد دلار گذشته است و موقعیت ایران به عنوان هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا تثبیت شده است."
مهدی میرعبداللهیان، دبیرانجمن صاحبان صنایع استان تهران گفت: ۲۱ درصد کارخانجات نیمه فعال و ۱۶ درصد رو به تعطیلی هستند و ۲۵درصد نیز عملا تعطیل شدهاند.
خبرش را از همین جا بخوانید.
مسعود نیلی استاد اقتصاد دانشگاه شریف هم اخیرا در پژوهشی که درباره تورم در ایران انجام داده به این نتیجه رسیده است که ایران رکورددار استمرار تورم در دنیاست. قبول ندارید خودتان از همین جا فرمایشات جناب نیلی را بخوانید.
علیرضا محجوب نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: گرانی و تورم در رأس مشکلات کارگران و کشاورزان و اقشارضعیف است و همه نمایندگان و مردم در جریان افزایش اجاره بهای مسکن هستند.
![raport_9103243_hosseini_2.jpg](http://irangreenvoice.com/sites/default/files/22/raport_9103243_hosseini_2.jpg)
سید شمس الدین حسینی،"خودش" در جلسه علنی مجلس با اذعان به تأثیر گذاری بحران اقتصاد جهانی بر اقتصادهای ملی، ضمن ارائه آمارهای تکراری از وضعیت به اصطلاح رو به رشداقتصاد کشور، از ناکار آمدی تحریمها خبر داد و اعلام آمارها از سوی نهادهای بین المللی (مثل صندوق بین المللی پول!) را نادرست و در راستای ایجاد فضای روانی برای القاء وضعیت نابسامان اقتصاد کشور ذکر کرد. این هم تخم دوزرده حضرت شمس الدین خان حسینی.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، براساس آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت در ارديبهشت ماه امسال توليد انواع خودرو در كشور با كاهش 32 درصدي به 100 هزار و 201 دستگاه رسيد. به اين ترتيب توليد دو ماهه خودرو در كشور با كاهش 32.2 درصدي بالغ بر 157 هزار و934 دستگاه شد.
گروه اقتصادی خبرگزاری مهر هم گفت: افزایش بیکاری پنهان شاغلان بخش خصوصی به 55 درصد و دولتی به 85درصد، باعث کاهش شدید راندمان و بهرهوری نیروی کار و در نتیجه افت کیفیت تولیدات شده که یکی ازعمدهترین دلایل آن، پایین بودن دستمزدها است.
احمد توکلی نماینده تهران هم با اشاره به اینکه ما از لحاظ اقتصادی در وضعیت خوبی نیستیم و باید یک تکان جدی بخوریم، به وضعیت نامناسب کسبوکار در کشور و عدمسرمایهگذاری اشاره کرد و افزود: سرمایهگذار احتیاج به ثبات دارد؛ قانون که مهمترین عامل تعیین مناسبات بین دولت و مردم است، اگر به این صراحت از طرف رئیس دولت و اعضای دولت نادیده گرفته شود، کسی حاضر نیست سرمایهگذاری کند. وی با اشاره به تخلف اخیر در صندوق توسعه ملی آنرا خلاف قانون دانست و تأکید کرد که دولت قصد دستاندازی به این صندوق را دارد.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس همچنین اظهار داشت: درآمد ارزی دولت نهم و دهم تا امروز 525میلیارد دلار بود که در حال حاضر از این مرز هم گذشته؛ رئیسجمهور اعلام کرد که حساب ذخیره ارزی صفر شده، الان هم میخواهند به سراغ صندوق توسعه ملی بروند که باید برای این مسائل چارهاندیشی کرد. توکلی اظهارداشت: بانک مرکزی و رئیس آن در برابر دستورات دولت هیچ مقاومتی نشان نمیدهند.
خب برادر من ، آقای شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد دولت دهم، یه چیزی بگو که بگنجه
"چرا ما فرصت نمی کنیم یا همت نمی کنیم یا پافشاری نمی کنیم که آمار کلان و موفق را انتشار دهیم نکته ای است که باید دست به دست هم دهیم و به آن توجه کنیم زیرا این موضوع در مقابل عملیات روانی آنها کارساز خواهد بود.آنچه من از آمار ارائه کرده ام مستند است، و یادآوری می کنم که رهبر انقلاب نیز سال گذشته اشاره کردند که دشمنان به دنبال این هستند که نهادهای آماری ما را بی اعتبار کنند تا منابع دروغین آماری خود را جا بیندازند لذا در جهت انتشار آمار درست و در جهت اینکه خودمان ناخواسته با آنها همراه نشویم باید با هم وحدت داشته باشیم."
آهان ... خب همینو بگو " باید در انتشار آمار وحدت داشته باشیم"
واقعا جای آقای کروبی خالی... البته این بار آش اینقدر شوربود که صدای نماینده های مجلس هم در آمده است.
"موج گسترده گرانی و ناکامی مسئولین اقتصادی در مهار آن موجب شد تا مجلس نهم که تنها دو هفته از تشکیل آن میگذرد و در شرایطی که هنوز انسجام لازم را پیدا نکرده، با دعوت از مسئولین ارشد اقتصادی کشوربه بررسی مسئله بپردازد.
به گزارش همشهری، جلسه علنی دیروزمجلس به صحنه انتقاد گسترده نمایندگان شاخص اقتصادی مجلس از بالاگرفتن موج گرانیها و سیاستهای اقتصادی دولت تبدیل شد. اگرچه در این جلسه دولتمردان اقتصادی تلاش کردند تا پاسخی مناسب به این انتقادها بدهند اما پاسخ آنها نه تنها اهالی جدید بهارستان را قانع نکرد بلکه بهدنبال ارائه آمار و گزارشهای غیرمستند، بر ابهام آنها نیز افزوده شد."
اندک اندک جمع مستان می رسند
![raport_9103245_ramin.jpg](http://irangreenvoice.com/sites/default/files/22/raport_9103245_ramin.jpg)
محمدعلی رامین مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد در دولت نهم و معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دردولت دهم، ( که خیلی هم آدم با ادب و با فرهنگی است!) فیلمی با موضوع بیداری اسلامی تهیه می کند. محسن محسنی نسب در گفت وگو با فارس گفت: پس از صدور پروانه ساخت فیلم سینمایی «آن سوی اینجا» در مورد محوریت این کار، اظهار داشت: این فیلم درباره حوادث اخیر خاورمیانه و کشورهای عربی است و نگاه به این مسئله طی داستانی دراماتیک روایت می شود. به طورمشخص این فیلم به چرا و چگونگی اتفاقات پیش آمده در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه می پردازد و تاثیر این اتفاقات بر ایران را مورد بررسی قرار می دهد ...
برای درک دقیق تر ابعاد دراماتیک این آقای محمد علی رامین با موهای بور و چشم های اندکی مشکوف، به آرشیو سری می زنیم. همانجا که نوشته است آقای محمد علی رامین، درسال ۱۹۸۲میلادی به اتهام برخورد خشونت آمیز در یک گردهمایی دانشجویی توسط پلیس آلمان دستگیر و نزدیک به یک سال را در زندان سپری کرد و بعد هم از آن کشور اخراج شد، اما با وساطت دولت ایران توانست درسش را در رشته مهندسی روشهای صنعتی و فوق مهندسی مکانیک عمومی تا مقطع دکترای مهندسی ، که اتفاقا خیلی هم با مطبوعات مرتبط است، ادامه دهد. در مدتی هم که مشاور مطبوعاتی دولت نهم بود، کارهای خیلی مهمی انجام داد، از جمله:
طراحی نظریه انکارهولوکاست، پیشنهاد انتشار روزنامه ایرانی در سطح جهان و تیراژ میلیونی، پیشنهاد ایجاد پایگاهی برای نظارت مردم بر رسانهها ،( تا «هیچ عنصر نامطلوبی نتواند فضای پاک و اعتمادآفرین رسانهها را مورد خدشه و سوء استفاده قرار دهد)، توقیف روزنامه ها و مجلاتی مثل اعتماد و چلچراغ و ایراندخت و از همه مهم تر کشف تشابه لوگوی روزنامه تهران امروز به یک بالرین بی حجاب و ...
البته به قول خودش قانون مطبوعات ،«دستش را برای برخورد بامطبوعات بسته بود، وگرنه دلش می خواست روزنامهنگاران خاطی را از حقوق شهروندی محروم کند که صهیونیست ها برکنارش کردند و مردم را از خدماتش محروم کردند. حالا هم که می خواهد به سینما خدمت کند و فیلم بسازد.
ادبیات آقای رامین با ادب را که به ز دولت اوست، ببینید
پر بیننده ترین اخبار
هر روز در سایت های مختلف خبری، بخشی به عنوان پر بیننده ترین اخبار روز وجود دارد که نشان می دهد مخاطبان به کدام خبر بیشتر سر زده اند،یا در مورد کدام خبر بیشتر واکنش نشان داده اند.
بعضی وقت ها می شود انتخاب مخاطبان یک سایت حرف های زیادی برای گفتن دارد. مثلا می شود فهمید در یک کشوری مثل ایران که دسترسی به اینترنت تقریبا نسبت به کشورهای دیگر سخت تر است و تعدادی که می توانند به اینترنت سربزنند، یک جمعیت محدود هستند که به طور طبیعی خصوصیات و ویژگی های مشترکی دارند و مثلا درصد بالایی با سواد و تحصیل کرده هستند و قاعدتا باید از طبقه متوسط شهری باشند و حتما بیشترشان هم جوان، بیشتر تمایل دارند در جریان چه اخباری قرار بگیرند و چه چیزی برایشان مهم تر است.
حالا اگر یک سایت خاص را در نظر بگیریم، این دایره مخاطبان کوچک تر هم می شود و به تناسب محتوای سایت هم می شود شکل و شمایل مخاطبانش را حدس زد. مثلا می شود مخاطبان پر و پا قرص سایت خبرگزاری فارس چه تفاوت هایی باسایت خبرگزاری بی بی سی دارند و ...
دیروز یکی از خبر های پر ببینده، حتی در بعضی سایت های بامحتوای سیاسی، که آدم انتظار دارد مخاطبانش علاقه مند مسایل سیاسی باشند و مثلا بروند سراغ خبر های مجلس که این روزها دارند کمیسیون هایش را تشکیل می دهند و یادولت، که دارد خودش را برای مذاکرات هسته ای آماده می کند، و یا حتی اخباراپوزیسیون، که دارد سومین سالگرد جنبش سبز را می گذراند، یا دادگاه اختلاس بیمه ایران و... ولی پر بیننده ترین خبر در همین سایت ها هم خبر دستگیری یکی از هنرپیشه های سینما در برج میلاد بود.
خبری که فقط در یک سایت، حدود هفتاد کامنت قابل انتشار وبیست و شش کامنت غیر قابل انتشار داشت.
نه اینکه این خبر مهم نباشد و نگاه کردن به این خبر خیلی کار بدی باشد. اصلا نیروی انتظامی غلط می کند به حریم شخصی افراد گیر می دهد و برای لباسی که پوشیده اند دستگیرشان می کند. ولی این خبر در مقایسه با خبر های دیگری که در همان روزروی سایت ها قرار گرفته اند، چقدر اهمیت دارد ؟
من منچستر یونایتد را دوست دارم
![raport_9103248_ketab.jpg](http://irangreenvoice.com/sites/default/files/22/raport_9103248_ketab.jpg)
" من منچستر یونایتد را دوست دارم" اسم آخرین مجموعه داستان مهدی یزدانی خرم است و شاید با حال و هوای فوتبالی این روزها خیال کنید در مورد فوتبال است. ولی نیست. یک مجموعه داستان کوتاه است که هیچ ربطی به فوتبال ندارد.
مجموعه ای از داستانهای کوتاه و مستقل است که یک اتفاق مشترک بین هر دو داستان پشت سر هم، زنجیره داستانها را به هم وصل می کند. البته همه داستان ها هم به هم مربوط نیستند و برخی از داستانها، یکدیگر را قطع می کنند یا عنصر مشترکی با داستانهایی دیگر مجموعه دارند. مثل عکسی که نامزد یکی از زنهای لهستانی داستان، روی پلی در پراگ سال 1939 گرفته است. این عکس در چند اپیزود داستان حضور دارد. فضای بیشتر داستانها، ایران دهه 1320 و اوایل دهه 1330 شمسی است. یعنی دوران اشغال ایران در دوران جنگ جهانی دوم و نهضت ملی شدن نفت و در نهایت کودتای 28 مرداد. بعضی از داستانها هم از فضای ایران خارج شده اند و مثلا از روسیه و لهستان و مجارستان و فرانسه و ... سر در آورده اند و از نظرزمانی هم داستان اول که ادامه اش را در آخر کتاب می خوانیم، در تهران سال 1383 می گذرد.
روحِ دخترک گور به گور شده (دختر ذبح شده)، سرش را دیده که لای یک دستمال بزرگ پیچازی پیچانده شده و توی باغچه، زیر درخت پرتقالی که مادرش کاشته بوده، چال شده. مادرش سر را با سدر و کافور شسته و بدون هیچ قطره اشکی کرده زیر خاک باغچه تا هر روز بتواند برود سر خاک و دلش سبک شود. مادر جان کندن دختر را دیده واز آن روز شوهرش را نفرین می کرده سر نماز صبح. چند ماه که گذشته و دختر به خواب مادر نیامده، مادر گور کوچک را باز کرده و سر را که دیگر گوشتی به آن نمانده بوده از جا در آورده و بعد از کلی استغفار تکه ای از استخوان جمجمه اش را به ضرب منقاش و اشک کنده، ساییده و ریخته توی چای عموی جاهل نورچشمی (پدر دختر. منظور از جاهل نور چشمی، پسر عموی دختر است) و عمو تا دو ماه ذره ذره سر دخترش را خورده و آروغش را زده. چای که با این گرد سفید مزه چرب و سنگینی پیدا می کرده، کم کم هوش و حواس مادر بدبخت را از ترس پرانده که نکند با این گناه کبیره، معصیت دختر را دو برابرکند. پس آن قدر سر سجاده گریه کرده و بی اختیار اسم دخترش را صدا زده که کارش به دیوانه خانه کشیده. تکه های جمجمه ساییده شده به کل رفته اند توی معده و روده پدر دختر وبعضی رفقای صمیمی اش، که دائم از طعم چای کدبانوی خانه تعریف می کرده اند.» (صفحه119 و 120) این کتاب را نشر چشمه، امسال و در 225 صفحه و با قیمت ششهزار تومان منتشر کرده است.
لینک کتاب
اما اگر می خواهید این روزها در مورد فوتبال کتاب بخوانید، "فوتبال علیه دشمن" سایمون کوپر،ترجمه عادل فردوسی پور را بخوانید.
لینک کتاب فوتبال علیه دشمن
تلویزیون العربیه به نقل از منابع محلی در خوزستان اعلام کرد، ماموران دستگاه اطلاعاتی ایران در تماس با خانواده چند تن از بازداشت شدگان عرب به آنان اعلام کردند دو برادر از خانواده حیدریان و یکی از عموزادگان آنها را اعدام کرده اند.
عباس حیدریان معروف به جاسم ، طه حیدریان معروف به جمشید و عبد الرحمن حیدریان معروف به ناصر، سه جوانی هستند که سال گذشته به اتهام محاربه بازداشت شدند.
به غیر از این سه زندانی که خبر اعدام آنها به خانواده هایشان اعلام شد علی نعامی و امیر معاوی نیز به همین اتهام در انتظار اعدام هستند.
عبدالرحمان حیدری، طاها حیدری، جمشید حیدری و پسرعمویشان منصور حیدری در کنار امیر معاوی، پنج شهروند عرب زبانی هستند که در تظاهرات سال گذشته شهروندان عرب استان خوزستان در شهرک ملاشیه در غرب شهر اهواز بازداشت شدند و به اتهام قتل یک مامور امنیتی به اعدام محکوم شدند. اتهامی که همواره آن را رد کرده و بر بیگناهی خود پافشاری کرده بودند.
سازمان عفو بینالملل نیز تا کنون دوبار نسبت به اعدام آنان هشدار داده است و از دولت ایران خواسته بود هرگونه اقدام برای اجرای حکم آنها را متوقف کند و در دادگاهی عادلانه و شفاف مجددا به پرونده این ۵ زندانی عرب اهوازی رسیدگی کند.
این حکم در حالی اجرا شد که طی روزهای گذشته پارلمان اتحادیه اروپا و چندین سازمان حقوق بشری از جمله سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر از احتمال اعدام آنها هشدار داده بودند و تاکید کرده بودند اعترافاتی که از این زندانیان گرفته شده زیر شکنجه و فشار صورت گرفته است.
پس از منتشر شدن خبر اعدام این بازداشت شدگان نگرانی از سرنوشت دو زندانی دیگر افزایش یافته است.
فعالان عرب ایرانی می گویند دستگاه های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی طی سالهای گدشته حمله وسیعی بر ضد فعالان حقوق بشری و دگراندیشان عرب آغاز کرده اند.
منصور برجی از رهبران کلیسای ایرانیان لندن به رادیو فردا گفته است: «منابع مرتبط با کليسای ايران گزارش می دهند که هومن و لادن- دو تن از نوکيشان مسيحی- که در تاريخ ۲۶ فروردين ۱۳۹۱ دستگير شده بودند، بعد از ۵۸ روز بازداشت به قيد وثيقه آزاد شدهاند.»
آقای برجی پیشتر در این خصوص گفته بود که بازداشت این افراد «ارتباط مستقیمی دارد با ایمان مسیحی آنها و شرکتشان در جلسات خانگی».
به گزارش محبت نيوز، سایتی که اخبار مربوط به مسیحیان را پوشش می دهد، وثيقه اين افراد هر کدام ۴۰۰ ميليون تومان بوده است.
آقای برجی در این مورد می گوید: «اين مقدار وثيقه تعيين شده در نوع خودش برای مسيحيان بی سابقه است و تا به حال شامل حال زندانيانی می شده است که مخالفين سياسی يا عقيدتی محسوب می شده اند.»
منصور برجی می گوید در کنار اين خبرها، خبر آزادی فروغ آشتيانی هم منتشر شده است، اما به گفته وی کماکان مسيحيان زيادی در زندان به سر می برند که مدت زمان زندانی بودنشان طولانی مدت است.
آقای برجی می گوید: «از جمله این زندانیان مسیحی می توان از فرشید فتحی، بهنام ایرانی، روح الله قبیطی نام برد. عده ديگری از شهروندان مسيحی در شهر اهواز و ساير شهرهای ايران کماکان در زندان به سر می برند.»
علیرغم آزادی این سه نوکیش مسیحی، منصور برجی در پایان می گوید که از ایران خبرهایی در مورد بازداشت و زندانی کردن عده بيشتری از مسيحيان و همين طور اعمال فشار بيشتر بر کليسای ربانی مرکز به گوش می رسد.
فرزند ارشد استاد حسن کسایی گفت: اینکه استاد کسایی شبانه به خاک سپرده شد توافق دو طرفهایی بود که بین خانواده و مسئولان به وجود آمد.
به گزارش فارس ، محمدجواد کسایی در حاشیه سومین روز درگذشت استاد حسن کسایی که صبح امروز در مسجد سید اصفهان برگزار شد، در جمع خبرنگاران اظهار داشت: باید از بین دو گزینه یکی خاکسپاری پدر در قطعه نامآوران باغ رضوان با تشییع جنازهای باشکوه یا طبق وصیت در کناره مقبره تاجاصفهانی را انتخاب میکردیم.
وی ادامه داد: استاد کسایی دوست داشتند در کنار تاجاصفهانی در تکیه سیدالعراقین تختفولاد اصفهان به خاک سپرده شوند و با پیگیریهای انجام شده و گرفتن مجوز متعهد شدیم که خاکسپاری شبانه انجام شود.
فرزند ارشد کسایی دلیل خاکسباری شبانه را اینگونه تصریح کرد: به دلیل اینکه نزدیک به سی سال است که خاکسپاری در تختفولاد انجام نمیشود و این مورد نیز استثنایی بوده و ما نیز براساس مقررات متعهد شدیم، پنهانی و فقط با حضور خانواده و دوستان به خاک سپرده شوند.
وی اضافه کرد: مراحل دریافت مجوز در حدود یک سال به طول انجامید و یک روز قبل از فوت موفق به دریافت مجوز شدیم.
کسایی با اشاره به اینکه مقبرهای که برای تاجاصفهانی تهیه شد، افزود: امیدوارم بنای یادبودی هم برای استاد کسایی ساخته شود.
پس از تعطیلی فعالیت نشر چشمه خبرگزاری مهر از تائید نشدن صلاحیت مدیر انتشارات کتاب روشن خبر داده است.
براساس این گزارش صلاحیت هرمز همایونپور مدیر انتشارات کتاب روشن از سوی اداره کتاب وزارت ارشاد رد شده است.
در همین حال درخواست تمدید پروانه فعالیت «کتاب روشن» هم بعد از گذشت حدود ۶ ماه از ارائه آن، پاسخی نگرفته و فعالیت این موسسه انتشاراتی در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
این در حالی است که صلاحیت هرمز همایونپور برای انتشار مجله «نقد و بررسی کتاب تهران» به عنوان مدیرمسئول در معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تائید شده است.
موسسه انتشاراتی «کتاب روشن» به شماره پروانه ۷۵۷۶ از سال ۱۳۸۴ فعال است و تاکنون کتابهای متعددی را در حوزههای ادبیات و علوم اجتماعی منتشر کرده است.
در حالی که کار شمارش آراء انتخابات ریاست جمهوری در مصر همچنان ادامه دارد، ستادهای محمد مرسی و احمد شفیق، دو نامزد حاضر در دور دوم این انتخابات اعلام پيروزی کرده اند.
اين در حالی است که نتايج رسمی رای گيری هنوز اعلام نشده و به گفته يکی از مسئولان کميسيون عالی انتخابات، قرار است نتايج نهايی روز پنجشنبه اعلام شود.
محمد مرسی از اعضای اخوان المسلمین و نماینده اسلامگرایان و احمد شفیق سیاستمدار میانه روی مصری که از او به عنوان نماینده سکولارها نام برده می شود به دور دوم انتخابات راه یافته بودند.
به گزارش رادیوفردا، سخنگوی ستاد انتخاباتی احمد شفيق روز دوشنبه با صدور بيانيهای، پيروزی او را در انتخابات رياست جمهوری اعلام کرد.
سخنگوی ستاد انتخاباتی شفيق، پيروزی او درانتخابات را «خالی از هرگونه شک و ترديد» دانسته است. در اين بيانيه آمده است: «نتايج اوليهای که به دست ستاد شفيق رسيده، نشان میدهد که او با توجه به تمام تخلفها، بدون شک با نسبت حدود ۵۲درصد، پيشتاز نتايج انتخابات است.»
سخنگوی ستاد انتخابات شفيق همچنين «شگفتی» خود را از اعلام پيروزی محمد مرسی بيان کرد و آن را «ربودن نتايج انتخابات» دانست.
در سوی دیگر میدان، حزب آزادی و عدالت، بازوی سياسی گروه اخوان المسلمين نیز صبح دوشنبه در بيانيهای، پيروزی نامزد خود، محمد مرسی را در انتخابات رياست جمهوری با کسب حدود ۵۳ درصد آرا اعلام کرد.
محمد مرسی هم در سخنانی در جمع هوادران خود در مقر ستاد انتخاباتی اش، متعهد شد که به همراه همه مصریها برای تحقق اهدافش گام بردارد.
در این میان اما ماهر البحيری عضو کميسيون عالی انتخابات رياست جمهوری مصر اعلام کرده که اين کميسيون همچنان در حال گردآوری نتايج آرای حوزههای رای گيری است.
او تاکيد کرد که شمارش آرا هنوز به پايان نرسيده و اظهار داشت: «آنچه ستادهای انتخاباتی اعلام میکنند، هيچ ارتباطی با کميسيون انتخابات ندارد. هر وقت کار شمارش آرا تمام شد، ما نتايج را اعلام خواهيم کرد.»
البحيری خاطرنشان کرد که روز سه شنبه، کميسيون عالی انتخابات، شکايتهای احتمالی ستادهای نامزدها را دريافت خواهد کرد.
نشست های روز نخست گفتوگوهای هستهای ایران و نمایندگان گروه ۱+۵ در مسکو، بدون نتیجه پایان یافت. این نشست دو روزه، فردا سه شنبه ادامه خواهد یافت.
در همین حال خبرگزاری های ایران از دورنمای منفی مذاکرات سخن گفته اند.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، به نقل از یک عضو هیات مذاکره کننده ایران گفته است که تیم مذاکره کننده ۱+۵ برای انجام مذاکرات کارشناسی و توافق بر روی دستور کار پیش از مذاکرات مسکو آمادگی نداشته و پیشرفت در این مذاکرات با تردید روبرو است.
این عضو هیات مذاکره کننده ایران پس از شروع نشست عصر ایران و ۱+۵ گفت: "به این ترتیب ۱+۵ فرصتی یک ماهه قبل از مذاکرات مسکو را از دست داد."
این عضو که نامی از او برده نشده، نمایندگان گروه ۱+۵ را مسئول عدم پیشرفت مذاکرات دانسته است.
به گزارش بی بی سی، همچنین سرگئی ریباکوف، معاون وزارت خارجه روسیه گفته است که بزرگترین مانعی که در مسیر این مذاکرات قرار دارد، مواضع طرفین در قبال همدیگر است که بسیار پیچیده و ترمیم آن دشوار است.
به گزارش خبرگزاری روسی اینترفکس، آقای ریباکوف گفت: "راهیابی برای نزدیکتر کردن این مواضع احتمالا مشکل اصلی است."
خبرگزاری فرانسه نیز به نقل از یکی از اعضای هیات مذاکرهکننده ایران گزارش داده است که فضای گفتوگوهای مسکو "مثبت نیست."
این دیپلمات ایران پس از چندین ساعت مذاکره دو طرف در نشست صبح امروز گفته است که "تعیین چارچوب (برای مذاکرات) مشکل اصلی است."
خبرگزاری فارس هم به نقل از دیپلماتهای نزدیک به مذاکرهکنندگان ایران در مسکو گزارش داده است که "گروه ۱+۵ پیشنهادهای خود را در هیچ چارچوب بلندمدتی که مشخصکننده الزامات و تبعات آن و گامهای بعدی باشد، قرار نمیدهند و صرفا بر برداشته شدن یک گام تاکید دارند."
در مقابل، مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رئیس هیات مذاکرهکننده ۱+۵ در حاشیه این گفتوگوها به خبرنگاران گفته است که طرفهای مذاکره با ایران، همچنان به دنبال تحقق خواستههای پیشین خود، از جمله توقف غنیسازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد و تعطیلی تاسیسات غنیسازی اورانیوم فردو در نزدیکی قم هستند.
براساس گزارشها، در این گفتوگوها نمایندگان ۱+۵ دوباره درخواست پیشین خود از ایران را برای توقف غنیسازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد، خروج ذخایر اورانیوم غنیشده در سطح بالاتر از ۵ درصد از ایران و تعطیلی یک واحد غنیسازی اورانیوم در نزدیکی شهر قم مطرح کردهاند.
مذاکرهکنندگان ایران هم خواهان لغو تحریمها علیه ایران و ادامه غنیسازی اورانیوم هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر