-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۷, چهارشنبه

Latest News from 30Mail for 06/27/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/4/6

خبرگزاری فارس روز دوشنبه فهرستی از مدارک تحصیلی و سوابق اجرایی اعضای ۱۴ کمیسیون مجلس نهم را منتشر کرد که در میان اسامی انتشار یافته دست کم ۶۶ نفر با سابقه عضویت در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به چشم می‌خورند.

بر اساس فهرست منتشر شده، حدود یک چهارم از این نماینده‌ها در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور دارند که بیشترین تعداد حضور افراد یادشده در میان کمیسیون‌های مجلس به شمار می‌رود.

کمترین حضور این افراد در کمیسیون‌های مجلس نیز در لیست کمیسیون بهداشت و درمان دیده می‌شود که تنها یک نفر از نماینده‌های یادشده در لیست ۱۹ نفره این کمیسیون حضور دارد.

پس از کمیسیون بهداشت و درمان، پایین‌ترین ترکیب حضور این نماینده‌ها با تنها دو نفر در لیست ۲۵ نفره کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به چشم می‌خورد.

حدود یک ماه پیش علی مطهری در نطق پیش از دستور خود در مجلس ایران گفته بود سپاه پاسداران در انتخابات مجلس نهم دخالت کرده و در برخی حوزه های رای گیری «به صورتی جدی از کاندیداهای مورد نظر خود حمایت می کرد.»

این صحبت ها از سوی مصطفی کواکبیان، دیگر نماینده مجلس، نیز تایید شد اما فرماندهان سپاه واکنشی شدید به این صحبت ها نشان داده و تهدید کردند که از علی مطهری به دادگاه شکایت خواهند کرد.

پیش از این رهبران جنبش سبز نیز سپاه را به دخالت و مهندسی آرا در انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ متهم کرده بودند.

فهرست خبرگزاری فارس همچنین نشان می‌دهد که دست کم ۱۰ نماینده مجلس نهم مسئولیت‌های مهمی در قوه قضائیه داشته‌اند.

منبع: فارس و دیگربان

مرتبط:

"اجازه ندهیم هیچ نامحرمی به مجلس نهم راه یابد"

«اگر نتیجه انتخابات مجلس نهم مطابق ارزش‌های ما نباشد، سال ۹۱ خونین خواهد بود»


 
 

1391/4/6

دولت کره جنوبی روز سه شنبه (ششم تیرماه) با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد همگام با تحریم اتحادیه اروپا علیه ایران، خرید نفت از این کشور را متوقف خواهد کرد.

دولت کره جنوبی دلیل این تصمیم را تحریم خدمات بیمه‌ای نفتکش‌های حامل نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا عنوان کرده و گفته این موضوع مانعی برای حمل نفت خریداری شده از ایران است.

خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی به نقل از مقامات دولتی گزارش داده که شرکت‌های اروپایی تامین کننده صد در صد پوشش بیمه‌ای نفتکش‌های حامل نفت ایران به مقصد کره جنوبی هستند.

تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران، که از روز یازدهم تیرماه اجرایی می‌شود، در همراهی با آمریکا برای محدودکردن منابع مالی برنامه هسته‌ای ایران اعمال شده است.

به باور کشورهای غربی، تحریم‌ها می‌تواند با کاهش منابع مالی دولت ایران سبب کند شدن رشد برنامه هسته‌ای این کشور شود.

کره جنوبی نخستین کشور آسیایی ست که در راستای این تحریم‌ها خرید نفت از ایران را به صورت کامل متوقف می‌کند.

این کشور تا اوایل سال جاری میلادی، با واردات حدود دویست هزار بشکه نفت در روز، خریدار ١٠ درصد نفت صادراتی ایران بود و پس از چین، ژاپن و هند به عنوان بزرگ‌ترین وارده کننده نفت خام از ایران به شمار می‌رفت اما کره جنوبی طی ماه گذشته، خرید نفت از ایران را حدود ۴٠ درصد کاهش داد.

منبع: بی‌بی‌سی


 
 

1391/4/6

دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی تهران با انتشار اطلاعیه‌ای رتبه بندی اعلام شده دانشگاه‌های کشور در سال گذشته را «مبهم» دانسته و خواستار ارائه توضیحاتی پیرامون آن شد.

این دانشگاه با استناد به جدید‌ترین رتبه بندی انجام گرفته توسط موسسه رتبه دهی سایگامو (اس.آی.آر) گفته که دانشگاه خواجه نصیر در سال ۲۰۱۱ در رتبه نهم کشور قرار داشته اما در رتبه بندی مرکز منطقه‌ای اطلاع رسانی علوم و فناوری در رتبه یازدهم قرار گرفته است.

در رتبه بندی دانشگاه‌های ایران که طی هفته جاری توسط پایگاه استنادی علوم جهان اسلام وابسته به دولت منتشر شده، دانشگاه‌ تهران به عنوان بهترین دانشگاه ایران معرفی شده و پس از آن دانشگاه‌های صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، تربیت مدرس و دانشگاه علم و صنعت قرار گرفته‌اند.

دانشگاه خواجه نصیر افزوده که از رتبه بندی اعلام شده در آستانه برگزاری کنکور سراسری، «شگفت زده» شده است.

رتبه بندی اس.آی.آر که دانشگاه خواجه نصیر به آن اشاره کرده یک رتبه بندی جهانی ست که بر اساس پارامترهایی چون همکاری‌های بین المللی در پروژه‌های تحقیقاتی بر مبنای مقالات مشترک و مقالات منتشر شده با ارجاع بالا در ژورنال‌های بر‌تر انجام می‌شود.

در اطلاعیه دانشگاه خواجه نصیر همچنین آمده رتبه بندی اعلام شده داخلی بر اساس داده‌هایی بوده که از سوی دانشگاه‌ها ارائه شده است و ممکن است این داده‌ها «در پاره‌ای موارد با واقعیات نیز فاصله داشته و از صحت لازم برخوردار نباشد.»

منبع: روابط عمومی دانشگاه خواجه نصیر

مرتبط:

برکناری رئیس دانشگاه خواجه نصیر؛ روسای دانشگاهها آماده باشند


 
 

1391/4/6

مدیرمسئول روزنامه کار و کارگر می‌گوید «کمبود شدید» کاغذ در بازار، «مشکلات زیادی» را برای صاحبان نشریات و روزنامه‌ها ایجاد کرده اما وزارت ارشاد «کوچک‌ترین توجهی» به این موضوع ندارد.

اسرافیل عبادتی، که با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت‌و‌گو می‌گرد، افزود: «با ادامه این روند در ماه‌های آینده، مسئولین نشریات قادر به تامین هزینه‌های خود نخواهند بود و انتشار روزنامه‌های مستقل و غیردولتی در هاله‌ای از ابهام فرو می‌رود.»

به گفته آقای عبادتی، «نشریات دولتی به دلیل پشتوانه اقتصادی قوی، با چنین مشکلاتی روبرو نیستند» اما آن‌ها با این شرایط مجبورند روز به روز تیراژ روزنامه را پائین بیاورند.

مدیرمسئول روزنامه کار و کارگر ادامه داده که قیمت هر کیلو کاغذ پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها ۱۵۰ تومان بود اما پس از اجرای این طرح، قیمت کاغذ به کیلویی ۱۷۰۰ تومان رسید که حتی با این قیمت نیز به آسانی در بازار پیدا نمی‌شود.

وی تصریح کرده که بیشتر کاغذ مورد نیاز روزنامه‌ها از خارج کشور تامین می‌شود و در این زمینه «روز به روز با کاهش واردات مواجه هستیم.»

این مقام مطبوعاتی همچنین افزوده به نظر او کاهش واردات ارتباط زیادی با تحریم‌ها ندارد چرا که «درحال حاضر بسیاری از کالا‌ها از کشورهایی مثل چین و هند به ایران وارد می‌شود. اگر منشا این کمبود و گرانی تحریم باشد، انواع و اقسام اسباب بازی‌های خارجی و کالا‌های تفریحی هم نباید در ایران به این وفور وجود داشته باشند.»

منبع: ایلنا


 
 

1391/4/6

  • پيروزی نامزد اخوان المسلمين بر رقيب سکولارش – که بخشی از دولت سرنگون‌شده‌ی مبارک بود – حادثه‌ی نيکويی است. نمونه‌ی مصر و تونس دو نمونه‌ی خوب هستند از سال‌ها حکومت استبدادی سکولار. به روايت دقیق‌تر، صِرْفِ يدک کشيدنِ عنوان «سکولار» يا حتی سکولار بودن با همان اوصاف عامی که عموماً خاورميانه‌ای‌ها – و به ويژه ایرانی‌ها – می‌فهمند نه تنها فضیلتی نیست بلکه به خودی خود واجد ارزش‌های دموکراتيک نخواهد بود (اين نوع سکولاریسم همان است که تمام شعارهای‌اش را بر حسب موضعی که نسبت به دين می‌‌گيرد تعریف می‌کند نه بر اساس به رسمیت شناختن تفاوت‌های همه‌ی آدميان و کوشش برای رفع تبعیض بدون هیچ تبعيضی).
     
    حکومت مبارک و بن علی هر دو سکولار بودند. این دو دولت سکولار امتحان‌شان را پس داده‌اند (به قول سکولارهای اسلام‌هراس «تحقق تاریخی‌»شان اين بوده است). حالا مسلمانانی از جنس راشد غنوشی و اخوان المسلمین مصر (که هر کدام مسلمانی متفاوتی دارند و به هيچ رو از يک جنس و یک نوع نيستند و يکپارچه و يک‌شکل دیدن آن‌ها اول خطاست و تکرار چرخه‌ی بیمار سکولاريسم تبعیض‌بنياد)، فرصتی دارند برای سیاست‌ورزی. اين فرصت، فرصتی است بسیار مغتنم به شرحی که خواهم گفت. اما پيش از آن باید تکلیف يک گره‌گاه مهم بحث را روشن کرد.
     
    بسياری از ناظران ایرانی يا فارسی‌زبان و کسانی که ذهن‌شان و منطق نظری‌شان در مصادره‌ی آشکار و نهان گفتمان جمهوری اسلامی است (ولو در شمار مخالفان سرسخت‌اش باشند)، هم‌چنان به تونس و مصر با عينک جمهوری اسلامی می‌نگرند البته به شکلی معکوس. به همان اندازه که جمهوری اسلامی خوش‌خيالانه می‌خواهد حوادث مصر و تونس را به نام خودش سند بزند و وانمود کند همه‌ی مسلمانان عالم مثل او فکر می‌کنند، این گروه از کسانی نیز که از نام «اسلام» (حالا هر کس و هر شکل و در هر لباسی می‌خواهد باشد) رعشه بر اندام‌شان می‌افتد، وضع چندان متفاوتی ندارند.
     
    برای این‌که ماجرا را بتوانیم بهتر ببینيم، خوب است به پیروزی سياسی حماس در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۶ در فلسطين نگاه کنیم. این ماجرا تنها به چشم ناظران هوشمند مهم آمد. اهميت ماجرا اين بود که حماس برای نخستین بار درگیر روندی ديپلماتیک می‌شد و ناگزير باید از حرکت‌ها و اقدامات زيرزمينی، مخفيانه و پنهان به سوی سياست‌ورزی آشکار و شفاف می‌رفت. این مهم‌ترین وجه پيروزی سیاسی گروهی است که افراطی شناخته می‌شد. از آن پس، اگر حماس در همان مسیر ديپلماتیک حرکت می‌کرد، وضع کاملاً متفاوتی داشت. بدون شک حماس از آن تاریخ به بعد رفتار متفاوتی پيدا کرده است هر چند علی الاصول رفتار غرب با حماس تغيير محسوسی نکرده و اين از خطاهای غرب است.
     
    وضع تونس و غنوشی با بقيه تفاوت دارد چون غنوشی بيش از ساير گروه‌ها درگیر مسایل نظری مربوط به دموکراسی بوده است و کسانی که با تاریخ تحولات فکری اعراب شمال آفريقا آشنا هستند به خوبی می‌توانند تفاوت انديشه‌های غنوشی را ببينند. مصر هم قصه‌ای از همین جنس است. تا امروز در حرکات و سکنات اخوان رفتاری خلاف دموکراسی دیده نشده است. ماجرایی که انتظار می‌رفت تبدیل به کودتایی ديگر و انقلابی تازه شود، گویا مسير آرام‌تری را اختیار کرده است. آن‌چه در مصر در حال وقوع است، اگر حادثه‌ی غیرمنتظره‌ای در آن رخ ندهد، هم باعث ناکامی خيال‌پردازان توهم‌زده‌ی جمهوری اسلامی خواهد شد و هم سکولارهایی را که انتظار دارند از اسلام و مسلمانی هيولا و دیوی بسازند ناکام خواهد گذاشت. بر خلاف سکولارهایی که فکر می‌کنند به نفع دین‌داران است که بروند زندگی دين‌دارانه و زاهدانه‌شان را بکنند، فکر می‌کنم دقيقاً همان کسانی که متهم به تندروی و افراط بوده‌اند وقتی زمام قدرت سياسی را در دست بگیرند و وارد پروسه‌ای دموکراتیک شوند، راحت‌تر در معرض نقد و آزمون قرار می‌گیرند و خودشان تصور و تصویر بهتری از خودشان پيدا می‌کنند. برای رسيدن به این شناخت نیازی به تسليم شدن در برابر ايدئولوژی‌های مختلفی که الگوی هراس و وحشت‌شان سال‌ها رعب‌آفرینی و مردم‌‌ستيزی جمهوری اسلامی بوده است نيست.
     
    يکی از خطاهای دیگری که باعث دامن زدن به اين تفکر مستتر اسلام‌هراسانه (و به دنبال آن اسلام‌ستیزانه؛ که خود مصاديقی از عنوان کلی ديگری‌هراسی و ديگری‌ستيزی هستند) می‌شود، این است که تصویری که هراسندگان از اخوان المسلمين از آن‌ها دارند،‌ تصويری تاریخی دقيقی نيست. يعنی اگر از مخالفان و منتقدان آن‌ها بپرسيد که مثلاً اصول فکری اخوان چی‌ست و رهبران‌شان چه کسانی هستند و مطالبات‌شان چه چیزهايی است، احتمالاً به کلياتی برخواهید خورد از جنس تبليغات اسلام‌هراسان و اسلام‌ستيزان (از اين قبيل که اسلام ضد زن است و ضد دموکراسی است و ضد آزادی است و الخ) فارغ از این‌که واقعاً اين باورها چه نسبتی با مشی سياسی امروزی و فعلی اخوان داشته باشد.
     
    اگر اخوان المسلمين «راديکال»‌ و «تندرو» بوده است، فراموش نکنيم که هم‌زمان با آن‌ها،‌ در ايران روزگار پادشاهی که گروه‌های مختلف سياسی به نبرد با آن رژيم مشغول بودند، گروه‌های مختلف چپ مارکسيست و مذهبی، مشی و منشی رادیکال و تندروانه داشته‌اند. آيا نهضت آزادی يا جبهه‌ی ملی آن روز با نهضت آزادی امروز قابل مقایسه است؟ آيا همه‌ی دست‌پروردگان فکری علی شريعتی امروز مانند شريعتی فکر می‌کنند و حرف می‌زنند؟ نکته اين است که برای مواجهه با اخوان بايد با کارنامه‌ی افراد درگير در سياست امروز برخورد کرد نه اين‌که مبنا را پرونده‌سازی – آن‌هم پرونده‌سازی‌های يک‌طرفه – برای از ميدان به در بردن حريفی قرار داد که پيشاپيش از او تصوری منفی داريم.

    من هيچ همدلی با مشی سياسی يا اصول فکری اخوان المسلمين – چه در حال و چه در گذشته – ندارم اما این مخالفت سرسختانه و اهريمن‌تراشانه با اخوان را چیزی کم‌تر رفتار استبدادی مبارک و بن علی و معادل‌های وطنی‌شان نمی‌دانم. کسانی که هواخواه دموکراسی هستند، به جای عزا گرفتن از پيروزی مرسی، بايد شادمان باشند از اين‌که اين بار رأی مردم حرف اول را می‌زند ولو بر خلاف میل آن‌ها باشد.
     
    تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/4/6
  • .
    نتیجه مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر به قرار زیر اعلام شده:
    واجدان شرایط: 50 میلیون و 900 هزار نفر
    رای داده ها: 26 میلیون و 420 هزار نفر (52 درصد)
    رای اول؛ محمد مرسی: ۱۳۲۳۰۱۳۱ (50.1 درصد)
    رأی دوم؛ احمد شفیق: ۱۲۳۴۷۳۸۰ (46.7 درصد)
    اختلاف آرا: 882751 رأی (3.3 درصد کل آرا)
    .
    اختلاف آرای دو نامزد نهایی انتخابات ریاست جمهوری، کمتر از نهصد هزار رأی است (حدود 3.3 درصد کل آرای مأخوذه و 1.7 کل جمعیت واجد شرایط). این یعنی نمی توان از پیروزی قاطع محمد مرسی در این انتخابات سخن گفت؛ و این به خصوص از آن جهت اهمیت دارد که رقیب او آخرین نخست وزیر حسنی مبارک است؛ کسی که تحولات و خیزش مردمی یک سال و نیم قبل، با بیش از هشتصد کشته، علیه او بود!
    نتیجه انتخابات قطعا باید توسط کسانی که جامعه مصر را می شناسند تحلیل شود؛ این که چطور نیمی از مردم درانتخابات شرکت نکرده اند، این که چطور قریب به نیمی از رای دهندگان خلاف سوگیری یک سال و نیم قبل کسانی که مبارک را به زیر کشیدند، رفتار کرده اند؟!
    واضح است که مقامات جمهوری اسلامی و دستگاه دیپلماسی ایران به اهمیت تحولات مصر به خوبی واقف اند ولی ظاهرا بین درک درست، اقدام درست و اولویت های دو سو، تاخیر فاز وجود دارد؛ این را از صحبت های مخابره شده از طرف محمد مرسی می شود فهمید (مثل استفاده صریح از لفظ خلیج ع.ر.ب.ی در مصاحبه با یک روزنامه کویتی، یا این گفته که «من دیدار با کاردار ایران در مصر را نپذیرفته‌ام، البته دست‌کم تا هنگامی که موضع آنها درباره سوریه مشخص شود»(+) یا این که محمد حسین الیعقوب شیخ سلفی مشهور مصری اظهار داشته: «من از مُرسی در مورد شیعیان پرسیدم و او گفت که شیعیان از یهودیان برای اسلام خطرناک تر هستند.»!(+)). 
    .
    تحلیل گران حرفه ای و تصمیم گیران بر هر گزاره ای که برای اظهار نظر و تصمیم تکیه کنند، به خصوص در تحلیل اوضاع بر مبنای ایده بیداری اسلامی، فاصله کم آرای مرسی و شفیق را باید جدی بگیرند. مصری ها، مصری هستند؛ و ظاهرا زیاد اهل تداوم حماسه هم نیستند.

    تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/4/6
  • شب جمعه‌ای بود. لاله برای اجرای کنسرت بشهر ما آمده بود.  شیوا هم  با خرید دو بلیت، بابا و مامان بکنسرت او میهمان کرده بود که میدانست بابا لاله را دوست دارد. اما خودش و شوهرش راهی مرخصی‌ شده بودند.از نزدیکی‌های یوته‌بوری که همان Gotenburgباشد زنگ زد و تذکر داد که کنسرت ساعت شش شروع خواهد شد. او از بی‌حواسی بابا، با خبر است. گفتم‌اش:
    نگران مباش! هنوز نیم ساعتی وقت باقی است و مامانت نیز، چون همیشه، از یک ساعت پیش، کفش و کلاه کرده، آماده‌ی رفنن است.
    راهی محل کنسرت ‌شدیم. کسی در آن حوالی نبود و  پارکینک خالی از اتومبیل بود. زوج جوانی دنبال در ورودی می‌گشتند. پرده‌ی سیاهی برابر درِ ورودی آویزان بود. ‌گفتم:
    نکند سوئدی‌ها هم به فواید عزاداری پی‌ برده‌اند و حالا خواسته‌اند از وجود لاله‌ی ایرانی بهره گیرند و بساط نوحه‌خوانی راه اندازند تا خسر الدنیا و عاقبه نباشند. لحظه‌ای سروکله‌ی دختر نوجوانی رو سن پیدا شد و دیگر هیچ.
    ساعت شش شد. صدای تمرین صدای لاله از دورن بگوش می‌رسید اما از باز شدن در خبری نبود. دو سه نفری که مامور انتظامات می‌نمودند داخل محل کنسرت شدند. دختر جوانی جلو آمد و گفت که دوست پسرش تلفن کرده و خبر گرفته است که ساعت اجرای کنسرت را دو ساعت عقب انداخته‌اند، چرا؟ نمی‌دانم. همسرم بدرون محوطه رفت و خبر آورد که دخترک درست می‌گوید. سوار بر ماشین دوری ‌زدیم. ساعت هفت و نیم بر ‌گشتیم. جمعیت گرد آمده‌بود. اول پسر جوانی دو سه ترانه ‌خواند که بدلم نچسبید. استفان نمی‌دانم چی روی صحنه آمد و  میدان را گرم کرد.
    لاله روی سن ظاهر شد و کف ممتد حاضرین ورودش را گرامی داشت.
    با گفتن یک هی! که همان سلام ما باشد گیتارش را برداشت و شروع بخواندن کرد.
    نمی‌دانم چرا در تمام مدتی که او می‌خواند من در فضای لبنان پرواز می‌کردم.
    شاید بدلیل وجود لاله بود که در لبنان نیز جنگ ادامه داشت.
    آخر لاله نیز آوراه‌ی جنگ است، چون خود من. او در پنچ ساله‌گی وطن را بهمراه خانواده‌اش ترک می‌کند و از روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی «عجب اسم پر طمطراقی! مانند اجل اشرف یا شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران یا مقام معظم رهبری ولایت فقیه» سر در می‌آورد. پدرش را در کودکی از دست می‌دهد و برادر بزرگش را نیز گویا مواد مخدر از او می‌گیرد. در ترانه‌های‌اش که سروده‌ی خود او است، غم سنگینی نهفته است. غم دوری، غم غربت، غم بی‌ریشه بودن.
    گاهی گیتار نواخت و زمانی آلت موسیقی زهی دیگری که من نه تفاوتی میان آنان می‌گزارم و نه نام آنها را می‌دانم. بعد پشت طبل‌ها  قرار گرفت. سر و صدای فرح انگیزی ایجاد کرد و ‌‌خواند. همه‌ی حاضران با او بودند و او نیز با مردم. چقدر مردمی است. از مرام‌اش خوشم می‌آید. ترانه‌هایش داستان زندگی است، تلخ و شیرین با هم.

    نهایت ترانه‌ای به فارسی ‌خواند.
    https://www.youtube.com/watch?v=05y9gNivERE&feature=player_embedded

    استفان گفته بود که باو خواهد گفت که برخی از هم‌وطنانت در میان حضار، انتظار ورودت را می‌کشند.

    چراغ‌های سن خاموش ‌شد. ما در مال ترک محل کنسرت بودیم که صدای لاله از بلندگوها بلند شد.
    مثل اینکه راستی راستی دارین می‌رین؟ فکر کرده‌بودم طبلی بنوازم و شما برقصید.
    و نواخت و ‌خواند. اینبار استفان هم او را همراهی کرد.
    اما من هنوز در فضای لبنان بودم و شروع جنگ و بمباران پالایشگاه نفت آبادن و در هم کوفتن اداره‌ی آموزش و پرورش و... جلوی چشمانم رژه می‌رفت. پدر و مادر اکبر محمدی و غم از دست دادن فرزندشان رنج‌ام میداد و بمردم خودمان می‌اندیشیدم که اجازه‌ی شرکت در خاکسپاری عزیزانشان ندارند.
    گفته‌ی سرلشگر ازهاری بیادم آمد که گفت :
    کشته شده‌ها هفتم دارند، چله دارند، سال‌گرد دارند.
    منظور او این بود که مردم را نکشید که هر کشته درد سری ایجاد می‌کند. اما فرماندهان جانشین او می‌کشند و با خشونت هرچه تمام جلوی این هفته‌ها، چله‌ها و سال‌گردها را هم می‌گیرند، کشته‌ها را گمنام دفن می‌کنند، سنگ قبرها می‌شکنند. سرشناسان غیر سیاسی را نیز شب باید بخاک سپرد تا مبادا مردم فرصتی برای اظهار نا رضائی خویش یابند!
    همین چند روز پیش بود که کسایی را شبانه دفن کردند. حکومت امام زمانی از مرده‌ها هم می‌ترسد.
    بگذریم در آن رژیم نیز اعدام شده‌گان سیاسی را گمنام بخاک می‌سپردند.
    رونوشت برابر اصل نیست. چرب‌تر است.

    تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/4/6

    لقمان یداللهی
    در عدم...

    چند روزی بود پیامک هایی درباره تحریم خرید نان و شیر می رسید و نشان می داد نارضایتی مردم از افزایش قیمت ها تبدیل به یک حرکت اجتماعی شده. احتمالا طراحان پروژه اعتصاب غذا، فکر این جایش را کرده بودند که اگر در این سه روز مردم قید خریدن نان و شیر تازه را بزنند پس احتمالا بعدا قید چیزهای دیگر را هم می زنند.

    این حرکت اجتماعی در مقابل یک چیزی می بایست قرار بگیرد مثلا در مقابل دولت اما شعور جمعی مردم ایران حکم می کرد که خودشان بفهمند آن کسی که ضرر می کند نانوای سر کوچه است و ماست بندی های خصوصی ورشکسته. مخصوصا این که همه می دانند عامل گرانی مرغ، گران شدن غذای مرغ است و شیر هم به صورت خودجوش به خاطر گرانی یونجه گران شده و هکذا... . طبیعی است که هر خری می فهمد که مرغ را (کنجاله سویا) گران کرده و قیمت شیر و گوشت را یونجه تعیین می کند؛ نه دولت ایران. دولت هم در یک حرکت پیش دستانه چیزهایی درباره گرانی نان گفت و علت گران شدن نان را افزایش قیمت خرید تضمینی گندم اعلام کرد که نشان می دهد دولت در این گرانی ها هیچ کاره است. پس تحریم نان و شیر فقط می توانست یک اقدام نمادین در مقابل گاوها و خیش ها و گندم ها باشد.

    البته به نظر نمی رسد که این اعتصاب غذا به فرجام درستی رسیده باشد چون خود من در این سه روز در همان صف های طولانی همیشگی می ایستادم و معلوم بود شیرخوارها و نان خورها ککشان هم نگزیده.

     مردم ایران ذاتا اعتصاب بردار نیستند. غیر از اعتصابات در زمان مشروطه و اعتصابات کارگری (ملی حفاری) و بازاریان در دوره پهلوی که همه مقطعی بودند اعتصاب جدی دیگری در تاریخ معاصر ایران دیده نمی شود (جای یک پژوهش خالی است). هیچ کدام از این اعتصاب ها هم جنبه صنفی و معیشتی نداشته و بیشتر به خاطر عواملی مثل انگیزه های دینی و قومی انجام شده است.

    گرسنگی در ایران به طور کلی یک گرفتاری شخصی محسوب می شود که برای رفع آن باید به صورت فردی از روش های مشروع و نامشروع اقدام کرد و هیچ حرکت جمعی ای نمی تواند به احقاق حقوق معیشتی مردم کمکی بکند.

    در کل برای تمام ایرانی ها مثل روز روشن بود که این اعتصاب غذا حتی در مقابل یونجه و کنجاله هم تاب مقاومت ندارد.


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته