امروز: دیپلماتهای غربی به خبرگزاریهای بینالمللی گفتهاند که ایران و گروه ۱+۵ در پایان دومین روز مذاکرات اتمی خود در مسکو به هیچ پیشرفتی دست نیافتهاند.
به گزارش بی بی سی، حداقل انتظار قدرت های غربی از ایران در این دور از مذاکرات، متوقف کردن غنی سازی اورانیوم در سطح ۲۰ درصد بوده است که گفته می شود نمایندگان ایران با آن موافقت نکرده اند.
گزارش ها حاکی از آن است که نمایندگان ایران در جریان مذاکرات گفته اند که گروه ۱+۵ باید حق غنی سازی اورانیوم را برای ایران به رسمیت بشناسد، اما اعضای این گروه بر لزوم اجرای قطعنامه های شورای امنیت تأکید داشته اند که بر توقف تمام فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم در ایران دلالت دارد.
ایران در جریان مذاکرات مسکو درخواست هایی را در موارد غیر مرتبط با پرونده اتمی این کشور هم مطرح کرده اند.
خبرگزاری های ایرانی گزارش داده اند که سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد اتمی ایران و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پایان جلسه عمومی عصر امروز، به گفتگوی دوجانبه نشسته اند که هنوز از نتیجه آن اطلاعی در دست نیست.
مذاکرات در دومین روز از نشست هسته ای ایران و گروه ١+٥ در مسکو امروز سه شنبه ٣٠ خرداد (١٩ ژوئن) در دو نوبت برگزار شد.
پیش از برگزاری نوبت اول مذاکرات، معاون سرپرست مذاکرات هسته ای ایران گفت که انتظار می رود گروه ١+٥ نظر خود را در مورد پیشنهادهای ایران از جمله ادامه غنی سازی اورانیوم را ابراز دارد و نماینده روسیه شکست این دور از مذاکرات را منتفی دانسته بود.
در آستانه برگزاری دومین روز از نشست هسته ای ایران و گروه ١+٥ خبرگزاری مهر گزارش کرد که علی باقری، معاون دبیرشورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، گفته است که در این مرحله از گفتگوها، گروه ١+٥ "موضع خود در باره پیشنهادات ایران و مشخصا در باره موضوع حق غنی سازی ایران اعلام می کند."
در حالیکه کشورهای گرون ١+٥ از ایران خواسته اند تا غنی سازی اورانیوم را تا زمان جلب اطمینان جامعه جهانی در مورد صلح آمیز بودن برنامه های اتمی این کشور متوقف کند، مقامات جمهوری اسلامی تاکید داشته اند که ایران به عنوان امضاکننده پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای، از حق غنی سازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز برخوردار است.
مرحله جدید مذاکرات هسته ای ایران و گروه ١+٥ به میزبانی روسیه روز گذشته در مسکو برگزار شد و هیات ایرانی به ریاست سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی و سرپرست مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی در آن شرکت کرد.
آقای باقری گفته است که در مذاکرات روز گذشته، ایران پیشنهادهای خود "برای ورود به یک فاز جدید در مذاکرات مشروح را اعلام کرده و همچنین پیشنهادهای آنان [١+٥] نیز در چارچوب قانون نقد شد و باید منتظر بود تا ١+٥ موضع خود را اعلام کند."
وی افزود که پیشنهادهای ایران "و نقد آنچه که طرف مقابل به عنوان پیشنهاد ارائه کرده بود" مورد توجه گروه ١+٥ قرار گرفت.
قرار است روز دوم مذاکرات مسکو در دو نوبت صبح و عصر انجام گیرد و روز گذشته، آقای باقری گفت که کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که ریاست هیات اعزامی گروه ١+٥ را برعهده دارد، از آقای جلیلی خواست تا برای بررسی این پیشنهادها فرصتی به گروه ١+٥ بدهد.
در آستانه آغاز روز دوم مذکرات، خبرگزاری فارس گزارش کرد که آقای باقری با سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه و نماینده روسیه در مذاکرات دیدار و گفتگو می کند.
'مذاکرات شکست نخورده'
همزمان، به گزارش خبرگزاری رویترز، آقای ریابکوف گفته است که انتظار ندارد مذاکرات روز سه شنبه بدون حصول هیچ نتیجه ای، به شکست منجر شود.
آقای ریابکوف گفته است که مواضع هر دو طرف "دشوار و مصالحه بین آنها سخت است" اما در عین حال افزوده است: "فکر نمی کنم مذاکرات به شکست انجامیده باشد و حتما نتیجه ای معقول به دست خواهد آمد."
در مقایسه با کشورهای غربی عضو ١+٥، روسیه و چین مواضع معتدل تری در قبال برنامه های اتمی ایران اتخاذ کرده و بر یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای این مساله تاکید نهاده اند اما از ایران خواسته اند مصوبات شورای امنیت سازمان ملل را به اجرا بگذارد.
روز سه شنبه، به نقل از منشی مطبوعاتی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، گزارش شد که در مذاکرات آقای پوتین و باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در حاشیه اجلاس گروه ٢٠، مشخص شد که مواضع دو کشور در قبال ایران و سوریه اساسا "هماهنگ" است.
سازمان ملل با تصویب قطعنامه هایی شامل یک رشته تحریم های بین المللی، از ایران خواسته است ضمن متوقف کردن غنی سازی اورانیوم، برای کسب اطمینان جامعه بین المللی از صلح آمیز بودن برنامه های هسته ای خود، با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری کامل و شفاف داشته باشد اما جمهوری اسلامی، این قطعنامه ها را غیرقانونی دانسته و رد کرده است.
روز اول مذاکرات مسکو در حالی خاتمه یافت که اکثر ناظران نسبت به نزدیک شدن مواضع دو طرف ابراز تردید می کردند.
در این دور از مذاکرات، گروه ١+٥ از ایران خواسته است تا غنی سازی اورانیوم تا ٢٠ درصد را متوقف و ذخیره این نوع اورانیوم را به خارج صادر کند، غنی سازی در سایت فردو در نزدیکی قم را متوقف سازد و به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی از مراکز مورد نظر آژانس را بدهد.
جمهوری اسلامی هنوز این خواست ها را نپذیرفته و در مقابل بر ادامه غنی سازی اورانیوم تاکید داشته و از کشورهای غربی خواسته است تا تحریم هایی را که علیه ایران به اجرا گذاشته اند لغو کنند.
قرار است از اول ماه ژوئیه - یازده روز دیگر - تحریم نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران نیز به اجرا گذاشته شود.
در ماه های اخیر، اعمال تحریم های نفتی و بانکی کشورهای غربی باعث تعمیق مشکلات اقتصادی ایران از جمله سقوط ارزش پول ملی و رشد شتابان نرخ تورم شده در حالیکه تا کنون، انتظار مقامات ایرانی برای بروز هرج و مرج در بازارهای نفتی و مجبور شدن کشورهای مصرف کننده به لغو تحریم ها به تحقق نپیوسته است.
با توجه به شرایط اقتصادی و در حالیکه برخی مقامات اسرائیلی از احتمال حمله نظامی برای ضربه زدن به برنامه های اتمی ایران سخن گفته اند و ایالات متحده هم گفته است هیچ گزینه ای را برای متوقف کردن این برنامه ها منتفی نمی داند، شکست مذاکرات مسکو می تواند اوضاع را پیچیده تر کند.
امروز: محمد نوری زاد، نویسنده، سینماگر و فعال جنبش سبز، بخشی از وقایع آخرین بازداشت خود توسط ماموران امنیتی و نظامی را شرح داده و در اختیار رسانه ها قرار داده است .
به گزارش جرس، این مستند ساز و وبلاگ نویس منتقد حکومت، در شرح وقایع بازداشت آخر خود می نویسد: در روز روشن دزدیدند و در نیمه شب رهایم کردند. من خیلی خوش شانس بودم که از این آدم ربایی جان سالم بدر بردم. چه مردان و زنان بی نشانی که گونی به سرشان کشیدند و به ناکجا بردند و بیخ تا بیخ گلویشان را بریدند وهیچ نشانی نیز از آنان درز پیدا نکرد. دخترم گفت: شکایت کن. گفتم: ازکه؟ با چه سندی؟ به کجا؟ راستی عجب سرودی می شود این پرسش های پی درپی: قانون؟ دستگاه قضایی؟ ادب؟ انسانیت؟ تکریم شهروندان؟ اسلام؟ جمهوری اسلامی؟"
متن کامل بازداشت محمد نوریزاد و وقایع اتفاقیه، به قلم خود وی، که نسخه ای از در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
پیش ازشرح ماجرا این را بگویم که درزندان انفرادی، یک شب بازجویی که لهجه اصفهانی داشت برای شکستن مقاومت من دم گوش من غرید: آشغالِ کثیف، یا می شکنی یا می شکونیمت. اگه شده از رختخواب تو و زنت فیلم بگیریم و پخشش کنیم این کار رو می کنیم. و ادامه داد: خط قرمز ما نظام و ولایته. توکه عددی نیستی، خداهم اگه بیاد زمین وبخواد با نظام و ولایت دربیفته، خدا روهم زیرپا می گذاریم. بازجوی اصفهانی این حرفها را درست شب عاشورا به من می گفت. از دور دست های زندان اوین، صدای عزاداری مردم به گوش می رسید. که من درجوابش گفتم: این من و این رختخواب زن وبچه ام. اگه مردید و چیزی ازمردانگی توخودتون سراغ دارید نقشه تونو عملی کنید. وادامه دادم: شماها خیلی وقته برای حفظ نظام وولایت خدا رو زیرپا گذاشتید. جوری می گی خدا اگه بیاد زمین که انگار خدا توزمین نیست! خدا هست و شماها گوش تا گوش سرمی برید.
صدای آن بازجوی بی ادب اصفهانی هنوز درگوش من می پیچد:" اگه شده ازرختخواب تو وزنت فیلم بگیریم و پخشش کنیم این کارو می کنیم". دراین مدت چهاربار و در هر بار با هشت نفرو ده نفربه خانه و زندگی من ریخته اند وچیزهایی را که به کارشان می آمده بارکرده اند وبرده اند. چه می گویم؟ دزدیده اند. حتی آلبوم ها وعکس ها و فیلم های کاملاَ خصوصی و خانوادگی ام را.
من با تمام ارادتم به خدا و پیغمبر، به خدا و پیغمبرقسم می خورم که ورود ناگهانی اینها به اتاق خواب یک معترض و فیلم برداری از هم آغوشی او با همسرش ازدم دستی ترین کارهای این هیولاهای حیات وحش جمهوری اسلامی است. آنجا که هیولاها به نرمیِ دونیم کردن خیار، سرمی برند، فیلم برداری ازخلوت یک معترض، زنگ تفریح شان است.
این روزها به قول وزیراطلاعات، میان سپاه و اطلاعات شکرآب است و "مرتب به تیپ هم می زنند". من درماههای زندان، هم دردست اطلاعاتی ها اسیربوده ام هم دردست سپاهیان. وبعد که اززندان بیرون آمده ام، هردوی اینها را درنوشته هایم به غلیظ ترین وجه ممکن نواخته ام. بدیهی است که سوژه ی مشترک این دو دستگاه باشم و تحت تعقیب ومراقبت شان. درجاهای مختلف ازمن عکس و فیلم می گیرند. حتی سه بار آنها را درحال تقلا برای بازکردن درِ اتومبیلم دیده ام. سررسیدنهای ناگهانی واتفاقی من باعث شده که رخ دررخ آنها قرارگیرم وشناسایی شان کنم. آنها ناخواسته مأموران خود را عوض می کنند وچهره های تازه را بکارمی گیرند.
روز پنجشنبه بیست و پنجم خرداد اما ورق برگشت. آن روز، این من بودم که از تعقیب کننده ها واتومبیلشان عکس و فیلم گرفتم. هشت نفربودند. درسه اتومبیل پژو. سه نفرشان پیاده بودند و پنج نفرشان داخل اتومبیل ها که درچند جای یک محله به کمین من نشسته بودند. حتی بطوراتفاقی یکی شان را دیدم که کف صندلی عقب پژویی دمردراز کشیده بود. آنها انتظارداشتند من ازسمت مقابل داخل آن خیابان فرعی شوم. اما به صورت اتفاقی ازپشت سرشان سردرآوردم ودیدمشان.
درروزهای قبل بی تفاوت به حضورآنها به دنبال کارخود می رفتم. اما آن روزتصمیم گرفتم دونفرازپیاده هایشان تعقیب کنم. یکی ازآنها غیبش زد اما دیگری را دریک کوچه ی بن بست گیرانداختم. خودش را به ندیدن زد. ادای زنگ زدن درِخانه ای را درآورد. اما بازیگرخوبی نبود. با تلفن همراهم ازاو عکس وفیلم گرفتم. وبعد رفتم و ازیکی ازاتومبیل هایشان که سه نفرداخل آن بود عکس و فیلم گرفتم. از پلاکش مخصوصاَ.
این که آن روز آنها به دنبال چه بوده اند، البته به خودشان مربوط است. حتماَ درراه خدا به مجاهدتی مخلصانه مشغول بوده اند. شاید برای بردن اتومبیل من یا کارگذاشتن چیزی درآن آمده بودند. که اتفاقاَ آن روز درتعمیرگاه بود. وشاید هم برای فیلم برداری ازصحنه ی دلخواهشان با ورودی ناگهانی دریک بزنگاه مطلوب.
آنها خوب می دانند که برای نابود کردن من درچنته ی اطلاعاتی شان تنها و تنها یک راه، وفقط یک راه باقی مانده. چه؟ بی حیثیت کردن. کاری که بارها وبارها با معترضان کرده اند و نتیجه ی دلخواه گرفته اند. حذف فیزیکی و به زندان انداختن من به صلاح شان نیست.
آن روز وقتی ازآنها عکس وفیلم گرفتم، سواریک اتومبیل کرایه شدم. وبی دلیل سوار کرایه ای دیگر. درراه به عکس ها وفیلم های گرفته شده از اطلاعاتی ها یا سپاهی ها نگاه می کردم. تعدادی ازآنها را به یک جای امن ارسال کردم. شاید نیم ساعت هم نگذشته بود که به چراغ قرمزیک چهارراه رسیدیم. چشم تان روزبد نبیند ناگهان برادران غضبناک که حدوداً هفت هشت نفربودند سررسیدند و مغول گون برسقف اتومبیل کرایه کوفتند ومرا وراننده را بیرون کشیدند. این یورش وحشیانه برای من زنگ تفریح بود اما برای راننده که جوانی بلند بالا وپرورش اندامی بود با هول وهراس آمیخت. من به غضب غلیظ چهره ی براداران لبخند می زدم وهمین لبخند من نمی دانم چرا آزارشان می داد. صدای یکی شان را شنیدم که به دیگری می گفت: ببین چطورداره می خنده بی ناموس!
وحشیانه کیف مرا و تلفن همراه مرا ازدستم کشیدند وبه دستورسرتیم خود به دست من ازپشت دستبند زدند. درهمان حال با صدای بلند روبه مردی که با نگرانی ازداخل اتومبیلش به من وبه رفتاراین هیولاهای غضبناک می نگریست که انگار جاسوسی وطن فروش را دستگیرکرده اند، خودم را معرفی کردم: نوری زاد. سرتیمِ مهاجمین که بی دلیل چهره اش را به غلظتی از عصبیت افراط گونه فروبرده بود رو به من غرید که : اگه یه دفه ی دیگه داد بزنی بخوای جوسازی کنی دندوناتو می ریزم تو دهنت. مرا رو به دیوار و لب جوی کنارخیابان نشاندند تا درباره ی راننده تحقیق کنند. خیلی زود متوجه شدند که او با من ارتباطی ندارد. به یکی شان گفتم ازجیب من پول درآورید و کرایه اش را بدهید. همین کاررا کردند.
بجزدونفرشان که با ادب می نمودند، مابقی این مأموران اطلاعاتی یا سپاهی، آدمهای بی سواد و جامانده وفرومایه ای بودند که اگر به همین کارفرونمی شدند، حتماً به دزدی و کلاشی و اخاذی روی می بردند. مرا با دستنبدی که تنگ ازپشت بسته بودند برصندلی عقب یکی ازاتومبیل های خود نشاندند. پیش ازحرکت، همان مأموری که او را درکوچه ای بن بست گیرانداخته بودم سرش را به داخل آورد و ازمن پرسید: ازکجا به من شک کردی ازم عکس گرفتی؟ به اوگفتم: ماوشما خیلی وقته داریم با هم زندگی می کنیم. نمی دانم منظورمرا فهمید یا نه؟ به اوگفتم که بازیگرخوبی نیست وهمین ادا و اطوار او مرا نسبت به او مشکوک کرده بود.
سرتیم این جماعت که وحشی ترازهمه بود وظاهراَ معتاد بنظرمی رسید آمد ودرصندلی جلونشست و دستورحرکت داد. سیگاری روشن کرد وگفت: نوری زاد، حالا دیگه برا ما زرنگ بازی درمیاری؟ ازما عکس می گیری؟ خیال کردی خیلی زرنگی؟ درهمان حال که صورتم تا کف اتومبیل فاصله ی زیادی نداشت گفتم: نه بابا زرنگ بازی کدومه؟ زرنگی مخصوص شماهاست. زرنگ شماهایید که وسط شهر، روزروشن، بدون حکم، منو می دزدید و جاهای دیگه هم گوش تاگوش سرمردمو می برید آب ازآب تکون نمی خوره. سرتیم معتاد که دوست نداشت پیش روی دستیارانش باب بحث وا شود غرید که: تمومش کن. من هم تمام کردم. طرف من اینها نبودند. دلم برایشان می سوخت.
درراه، سرتیمِ این جماعت مرتب ودرچند نوبت با "رییس بزرگ" درتماس بود. که چه بکنند و کجا بروند؟ یکبارتلفن سرتیم زنگ خورد. رییس بزرگ بود. سرتیم که نسبت به او بسیارچاپلوس می نمود، با "روچشمم حاجی، رو تخم چشمم، خیالت تخت حاجی" اطاعت کرد وبه راننده دستورداد کنارخیابان توقف کند. رییس بزرگ پرسید که آیا لپ تاب همراهش هست یانه؟ که سرتیم گفت نه، یک کیف دارد و یک تلفن. وگفت: درسته. یه چندتایی ازما عکس گرفته. کیف مرا درصندوق عقب گذاشته بودند. سرتیم پیاده شد ورفت سروقت کیف من و همزمان با کاویدن کیفم به رییس بزرگ گزارش داد: توکیفش یه چندتا دفتروکاغذهست. نه، لپ تاب نداره. توکاغذاش یه بیانیه هم هست. بخونم؟ تیترش اینه: بیانیه ی محمد نوری زاد درباره ی بازداشت غیرقانونی خود. این بیانیه ازهشت ماه پیش درکیف من بود ودرحافظه ی اینترنت برای پخش. من اگرنیمه شب به خانه برنمی گشتم، این بیانیه بهمراه نامه ها وعکس ها وفیلم هایی که نوشته وساخته بودم یک به یک وخودکار منتشرمی شدند.
خلاصه بعد ازهماهنگی های فراوان قراربراین شد که مرا به فلان جایی که خودشان می دانستند کجاست ببرند.
یک ساختمان با دری سنگین و آهنین. به زورچشم بندی به صورتم کشیدند. اززیرچشم بند دیدم دوسه سربازدراطراف من رفت وآمد می کنند. جوانانی که دوره ی خدمت خود را آنجا می گذراندند و با ادب و مهربان وانسان بودند. یکی ازسربازان مرا به داخل یک اتاق برد وبریک صندلی نشاند. به سرتیم که لابد از شکارخود درپوست نمی گنجید گفتم: این دستبند شما خیلی تنگ است. دست ها و کتف های مرا اذیت می کند. لااقل آن را ازجلو به دستم ببندید. استخوانهای کتف من به شدت درد می کرد. وقتی اهمیت ندادند باهمان وضعیت به پهلو کف اتاق درازکشیدم. وکمی بعد به پهلویی دیگر. بعد ازاستعلام یکی شان که با ادب بود، آمد و دستبند را ازجلو به دستانم بست. اما چشم بند هم چنان به صورتم بود.
دوساعت بعد داد زدم مرا به دستشویی ببرید. بردند. با همان دستبند وچشم بند. صدای سرتیم را می شنیدم که به سربازهمراه من گفت: درِدستشویی روکاملاً بازبذار. به سربازگفتم: بگولااقل این دستبند را بازکنند من بتوانم شیرآب را بازکنم. پرسید. اجازه ندادند. وهمان را برای من تکرارکرد. که: اجازه نمی دند. تقلای من دردستشویی بجایی نرسید و بی نتیجه به سربازگفتم مرا برگرداند به داخل اتاق.
ساعتی بعد، ازرییس بزرگ خبرآمد که می توانند درداخل دستشویی دستبند را ازدست من بازکنند. وساعتی بعدتر دستورآمد که می توانند کلاَ دستبند و چشم بند را کناربگذارند. یکی ازسربازان که جوانی خوش چهره و با اصل و نسب و مهربان بود ، دم به دم تا ساعت ده شب داخل اتاق می شد و به من می گفت: براتون چایی بیارم؟ نهار؟ آب؟ چایی؟ شام؟ که من با تشکرازاو، می گفتم نه پسرم. تصمیم گرفته بودم چیزی نخورم. ودراعتراض به این که رسماَ مرا دزدیده اند، مستقیم به یک اعتصاب خشک فرو بروم.
ساعت یازده شب شد. داد زدم یک پتو به من بدهید. که یکی ازربایندگان آمد وگفت: ازاینجا می رویم. وسایل مرا تحویل دادند. کیف وتلفن و پولهای داخل جیبم را. بازچشم بند و دستبند و خوابیدن روی صندلی عقب پژو. این بارسرم را روی پای جوانی که درکنارم نشسته بود گذاردم. احساس کردم پسرخودم است. اونیزانسان بود. برخلاف بالاتری هایش. درِآهنین بازشد واتومبیل ازساختمان بیرون زد.
درراه سرتیم با دوستان وهمکاران خود درتماس بود. "داریم میایم بالا". این بالا کجامی توانست باشد؟ ومگرآن ساختمان درپایین شهربوده؟ به خود گفتم: تورا به اوین می برند. خودت را برای یک دوره ی جدید آماده کن. وآماده کردم. خودم را دربند "دوالف" سپاه، و 204 یا 209 اطلاعات دیدم. وبحث وجدل با بازجوهایی که کیفیت سخنان ورفتارشان را خوب می شناختم.
ساعت نزدیک دوازده بود که دریک خیابان تاریک مرا پیاده کردند و رفتند. به دورشدنشان چشم دوختم. شماره ی اتومبیل را به خاطرسپردم. بعداَ همین شماره را درنوشته ی آن ناشناسی دیدم که هنگام دستبند زدن درچهارراه شلوغ خودم را به او معرفی کرده بودم.
بله، مرا درروز روشن دزدیدند و در نیمه شب رهایم کردند. من خیلی خوش شانس بودم که ازاین آدم ربایی جان سالم بدربردم. چه مردان وزنان بی نشانی که گونی به سرشان کشیدند و به ناکجا بردند و بیخ تا بیخ گلویشان را بریدند وهیچ نشانی نیزازآنان درز پیدا نکرد. دخترم گفت: شکایت کن. گفتم: ازکه؟ با چه سندی؟ به کجا؟ راستی عجب سرودی می شود این پرسش های پی درپی: قانون؟ دستگاه قضایی؟ ادب؟ انسانیت؟ تکریم شهروندان؟ اسلام؟ جمهوری اسلامی؟
محمد نوری زاد سی ام خرداد سال نود و یک
امروز: در جریان دادگاه مصدق پس از کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد 1332 ،که از جمله اتهاماتش تلاش برای برقراری " جمهوری دموکراتیک " بود، چنین پاسخ می دهد : « من نه فقط با جمهوری دموکراتیک بلکه با هر رقم دیگر آن هم موافق نبودم. چون تغییر رژیم موجب ترقی ملت نمی شود و تا ملتی دانا و رجالی توانا نباشند، کار مملکت به همین منوال خواهد گذشت. چه بسیار ممالکی که رژیم شان جمهوری است ولی آزادی ندارند و چه بسیار ممالکی که سلطنت مشروطه دارند و از آزادی و استقلال کامل بهره مندند. برای من و کسانی مثل من، بیگانه بیگانه است، در هر مرام و مسلکی که باشد. ولی چه می توان کرد که هر دسته از عمال بیگانه می خواهند ارباب خود را به این مملکت مسلط کنند و کسانی مثل من را از بین ببرند.»( خاطرات و تالمات، دکتر مصدق، ص 273)
بیش از نیم قرن از این گفته مصدق در دادگاه رژیم کودتایی پهلوی می گذرد و مردم ایران با انجام انقلاب اسلامی این رژیم را ساقط و " جمهوری اسلامی " را بجای آن نشاندند اما هنوز این سخن مصدق روایی کامل دارد که " تغییر رژیم موجب ترقی ملت نمی شود و تا ملتی دانا و رجالی توانا نباشند، کار مملکت به همین منوال خواهد گذشت." به عبارتی روشن تا زمانی که در جامعه ما « توزیع آگاهی » بصورتی انجام نگیرد که " ملتی دانا و رجالی توانا " بسازد تغییر و تحولات حتی از نوع تغییر رژیم نیز چاره ساز نخواهد بود، همانگونه که تاکنون نبوده است!
در اینجا ممکن است افرادی معترض این گزاره شده و مدعی شوند که ملت دانا و رجال توانا داریم و با استناد به شاخص هایی همچون سواد، شهرنشینی، ارتباطات،... در صدد اثبات این مدعا برآیند اما بنظر من ما وقتی از سطح به عمق برویم دچار شک و تردید در این باره می شویم و قطعا اگر ملت ما به اندازه لازم دانایی و به میزان کافی رجال توانا داشت اینگونه استبداد هر از گاهی و حتی پس از انقلابی مردمی چندباره قد نمی کشید و با رنگ و لعابی تازه همچون بختک بر سر جامعه هوار نمی شد و دانایان و توانایان اندک جامعه را به بند و سرکوب نمی کشاند و " نخبه کشی " سنت رایج تاریخ ما نمی شد.
برای اینکه غیر مستند سخن نگفته باشم می توانم به میزان متوسط مطالعه افراد در هر شبانه و روز اشاره کنم یا میزان متوسط کارکنان دولت یا بخش خصوصی در روز و بهره وری آنها که هر از گاهی اخبارش در رسانه ها آنهم از طرف مراجع رسمی منتشر می شود. برای دقت بیشتر یادآور می شوم که در سالهای گذشته هرساله گزارشی از نتیجه آزمون شرکت کنندگان در کنکور سراسری به لحاظ نمره ای که در این آزمون آورده اند، بصورت میانگین و در سطح کشوری توسط مراجع مربوطه منتشر می شد، با رجوع به این گزارش دریافت می شد که میانگین نمرات افراد شرکت کننده در غالب موضوعات از جمله زبان فارسی و معلومات عمومی کمتر از ده است ( از نمره حداکثر 20)، و معنای این گزارش این است که نظام آموزش و پرورش ما در « توزیع آگاهی » نقش خود را بخوبی انجام نداده است. اینکه چقدر نظام دانشگاهی ما می تواند به رفع این نقیصه و تربیت افراد دانا و توانایی برای ایفای نقش دراداره کشور بپردازند خود بحث دیگری است که فکر نمی کنم بشود پاسخی درخور برای آن یافت.
برپایه مطالعات و تجربیات من افراد سیاسی در کشورمان یا همان دانایان و توانایانی که مصدق نامبرده و انتظارشان را داشته، غالبا خودساخته و برآمده از شرایط زمانه بوده اند. فقدان نظام حزبی و حتی تشکل های مدنی، که آنهم از زائده های نظام استبدادی است؛ موجب شده است که جریان « توزیع آگاهی » در جامعه ما بصورت مدون و تعریف شده و سازمانیافته برای کادرسازی و تربیت افراد دانا و توانا برای اداره کشور انجام نگیرد و تا زمانی که این خلا رفع و پر نشود هرگونه تغییری چاره ساز استبداد در سرزمین ما نخواهد بود. اینکه میرحسین موسوی در پیامی اعلام کرد :" آگاهی چشم اسفندیار خود کامگان است " را باید در چارچوب چنین نگاهی دید و عملیاتی کرد.
بنظرم افراد جنبش سبز اگر براستی به اهداف و پیروزی آن باور دارند باید از فرصت جاری برای « توزیع آگاهی » در جامعه استفاده تام و تمام نمایند، و صدالبته اینکار ابتدا باید با خوداگاهی و خودسازی و آنگاه با دگرسازی صورت گیرد. هریک از ما در هرسطحی از آگاهی باشیم نیاز به آگاهی و دانش بیشتر داریم و باید همانقدر از آگاهی و دانشی که داریم به دیگران منتقل نمائیم، و البته اگر بتوانیم اینکار را در قالب کارجمعی و حتی جمع های کوچک سامان و سازمان دهیم، بهره وری بیشتری خواهد داشت. برای دستیابی به آزادی و دموکراسی دانایی و توانایی و تمرین لازم است و در این پروسه « توزیع آگاهی » را می توان بصورت نظری و عملی پی گرفت.
نکته آخر اینکه دستیابی به یک نظام سیاسی مردمسالار با "حکمرانی خوب" و "عادلانه " جز در سایه « توزیع آگاهی » ممکن نیست. زیرساخت "عدالت" با هر تفسیر و نگاهی "آگاهی" است، و اینکه جامعه ایران به رغم بیش از صدسال تلاش و مبارزه برای عدالت خانه و هزینه دادن فراوان و قربانی های بسیار همچنان در حسرت "عدالت" می سوزد، جز به فقدان « توزیع آگاهی » در سطح مکفی باز نمی گردد. و اگر انتظار داریم و می رود که جنبش سبز پایان بخش این روند باشد باید آگاهی بخشی با همه توان و نیرو سرلوحه کار افراد جنبش بوده و به همه لوازم و مقتضیاتش پایبند باشیم.
منبع: ندای سبز آزادی
امروز: صدای روسیه به نقل از جروسالم پست نوشت: دولت اسراییل ایران را تهدید کرده است که در صورت عدم دست یابی به توافق در مذاکرات مسکو، این کشور ایران را هدف قرار خواهد داد.
به گزارش انتخاب ، اسراییل خواسته است که طرفین مذاکره کننده درخواست های خود را واضح و دقیق بیان کنند و برای اجرای آنها زمان بندی دقیق داشته باشند.
یک مقام اسرائیلی به جروسالم پست گفت: دولت اسرائیل از متحدانش خواسته است که به تهدید حمله نظامی علیه ایران اعتبار بیشتری دهند.
وی افزود: ما از جامعه بین المللی می خواهیم که در مذاکرات به ایران بگوید که خواسته هایی دارند.
این مقام اسرائیلی اضافه کرد: به ایران بگویید، یا خواسته ها ما را محقق کنید یا با چیز دیگری مواجه می شوید.
از طرفی شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل درگفتگو با سی ان ان گفت: ایرانی ها فکر می کنند که تهدید حمله به ایران تنها یک هشدار است. ایرانی ها زیاد جدی نیستند.
وی افزود: اگر ایرانی ها فکر می کنند که این تهدید یک بلوف هست، همین موضوع ممکن است منجر به وقوع جنگ شود.
وی در ادامه ایران را متهم به ساخت سلاح هسته ای کرد و گفت: زمان برای ایران در حال اتمام است.
امروز: جلیل سالاری، مدیر عامل شرکت پخش فرآورده های نفتی ایران گفته است :"با میزان بدهی که از شرکت ایران ایر داریم می توانیم این شرکت را بخریم."
خبرگزاری ایلنا به نقل از آقای سالاری گفته است بزرگترین بدهکاران از میان شرکت های هواپیمایی "شرکت هوایی آسمان، وشرکت ایران ایر" هستند.
به گفته آقای سالاری بدهی شرکت های هواپیمایی مربوط به زمان تبدیل قیمت بنزین از ۱۰۰ به ۴۰۰ تومان است و بیشتر شرکت ها هواپیمایی بدهی خود را با نرخ ۲۰۰ تومان تسویه کرده اند.
اواخر سال ١٣٨٩، نرخ سوخت هواپیما برای شرکت های داخلی از ١٠٠ تومان به ٤٠٠ تومان افزایش یافت.
دولت اخیرا به شرکت های هواپیمایی سه ماه فرصت داد تا بدهی های خود را تسویه کنند و اعلام کرد که اگر بدهی خود را نپردازند، در مرحله اول به گفته آقای سالاری، سوخت آنها قطع می شود و در مرحله دوم سوخت این شرکت های بدهکار با نرخ ارز آزاد محاسبه خواهد شد.
آقای سالاری پیشتر گفته بودشرکت های هواپیمایی داخلی بابت بهای سوخت بیش از ۵۶۷ میلیارد تومان به دولت بدهکارند.
دولت از پایان اسفند ماه سال گذشته نرخ سوخت پروازهای خارجی شرکت های هواپیمایی داخلی را از ۴۰۰ تومان به ۱۱۴۳ تومان افزایش داد.
در واکنش به شرکت های هواپیمایی به افزایش قیمت بنزین ، شرکت پخش فرآورده های نفتی اعلام کرد که بهای ۱۱۴۳ تومانی سوخت با قیمت های بین المللی فاصله دارد.
امروز: در پی اعدام چهار جوان عرب در اهواز، تظاهرات گسترده ای محلات این شهر را در برگرفته است.
روز گذشته تلویزیون "العربیه" به نقل از منابع محلی در خوزستان اعلام کرد، ماموران دستگاه اطلاعاتی ایران در تماس با خانواده چند تن از بازداشت شدگان عرب به آنان اعلام کردند دو برادر از خانواده حیدریان و یکی از عموزادگان آنها را اعدام کرده اند.
اما وبسایت ملی مذهبی به نقل از فعالان حقوق بشری اهواز از اعدام چهار تن خبر داده و نوشته است: با احتساب اعدام علی نعامی شریفی، تعداد اعدام شدگان به چهارتن رسید.
تمامی اعدام شدگان جوانان زیر ۳۰ سال هستند.
بدین ترتیب چهار زندانی سیاسی به نامهای علی نعامی شریفی، عباس حیدریان، جمشید حیدریان، عبدالرحمان حیدریان که چندی پیش از زندان کارون اهواز به نقطه نامعلومی منتقل شده بودند، اعدام شده اند.
از بعد از ظهر روز دوشنبه تا شامگاه همان روز در اعتراض به اعدام چهار تن از فعالان سیاسی عرب در اهواز ،تظاهرات گسترده ای محلات این شهر را در برگرفت.
جوانان معترض با سردادن شعارهایی بر ضد دیکتاتوری خواستار توقف زنجیره اعدام فعالان عرب شدند. منابع خبری وفعالان حقوق بشر از اهواز گزارش می دهند؛ وضعیت شهر غیر عادی وتشنج زا شده است. خشم عمومی سایر محلات شهر را فرا گرفته است.
منطقه ملاشیه که زادگاه ومحل سکونت اعدام شدگان بوده به شدت تحت کنترل نیروهای امنیتی و انتظامی قرار گرفته است. خانواده این چهار جوان عرب اعدام شده از مسئولان قضائی خواستهاند که جنازه های فرزندانشان را به آنان تحویل دهند تا با برگزاری مراسمی آنها را دفن کنند. در همین راستا دادگاه عمومی و انقلاب و مسئولان امنیتی تاکنون هیچ پاسخی درباره تحویل جنازه چهار جوان اعدام شده به خانواده آنان نداده اند. یک شاهد عینی در گفتگو با فعالان حقوق بشری گفت: ترس ودلهره مسئولان امنیتی و قضائی را در برگرفته و از پاسخگویی درباره جنازه اعدامی ها طفره می روند.
سه برادر اعدام شده عبارتند از؛ عباس حیدریان معروف به جاسم ، جمشید حیدریان معروف به طه و عبد الرحمن حیدریان معروف به ناصرهستند و به این تعداد نام علی نعامی را نیز باید افزود. چندی پیش سازمان های بین المللی حقوق بشر چون هیومن رایتس واچ و امنستی اینترنشنال و پارلمان اتحادیه اورپا وچندین نهاد حقوقی بین الملی با انتشار بیانیه هایی از جمهوری اسلامی خواستند حکم اعدام جوانان عرب را متوقف سازد.
فعالان حقوق بشری از اهواز گزارش دادند؛ اعدام این چهارتن محرز شده وهنوز از سرنوشت امیر معاوی دیگر متهم این گرودند خبری در دسترس نیست.
امروز: پس از اعلام اسامی معرفی شدگان دومین آزمون دکتری به دانشگاهها برای مصاحبه، این بار داوطلبان بر سر نحوه معرفی به دانشگاهها به سازمان سنجش معترض شدند و تاکید کردند که نحوه معرفی افراد شفاف نیست.
به گزارش مهر، هر ساله پس از اعلام نتایج کنکورهای سراسری در کشور از جمله آزمون سراسری و آزمون کارشناسی ارشد به طور طبیعی عده ای از داوطلبان که به تصور خود در آزمون پذیرفته می شدند با مشاهده نتیجه عدم پذیرش خود به سازمان سنجش معترض می شوند.
با این وجود به نظر می رسد با اضافه شدن کنکور نیمه متمرکز دکتری، طیف دیگری از داوطلبان به جمع معترضان آزمونها پیوسته اند. طیفی که علی رغم مشترک بودن فرآیند آزمونی با دیگر گروهها اما به دلیل سطح دانش با دیگر گروههای داوطلب آزمون متفاوت هستند.
موضوع اعتراض داوطلبان به کنکور دکتری
پس از برگزاری اولین دوره آزمون نیمه متمرکز دکتری، اعتراضات زیادی به نحوه برگزاری، نوبت امتحان، طولانی بودن فرآیند امتحان از سوی داوطلبان اعلام شد اما پس از برگزاری دومین آزمون نیمه متمرکز دکتری دانشگاهها در سال ۹۱، با وجود کاهش بخش عمده ای از اعتراضات به نحوه اجرای آزمون، این بار عده ای از داوطلبان به فرآیند برگزاری آزمون و سخت بودن سئوالات طرح شده در بخش زبان انگلیسی معترض شدند.
داوطلبان دکتری در ادامه اعتراضات خود پس از اعلام اسامی معرفی شدگان به دانشگاهها برای انجام مصاحبه از میان مجازین به انتخاب رشته این بار، به شفاف نبودن فرآیند گزینش اولیه و گزینش بعدی، چگونگی اعلام به عنوان مجاز به انتخاب رشته و ظرفیت دانشگاهها در دوره دکتری تاکید کردند.
عدم شفافیت در مراحل ورودی دکتری
برخی از داوطلبان معتقد هستند به دلیل این عدم شفافیت در مراحل ورودی دوره دکتری، نهادهای ذیربط نمی توانند به خوبی پاسخگوی داوطلبان باشند.
در حال حاضر پس از اعلام نتایج معرفی شدگان در دوره دکتری به دانشگاهها و اعلام شرایط دانشگاهها برای انجام مصاحبه، آنطور که عنوان می شود، بسیاری از داوطلبان که نام آنها در فهرست مجازین بوده است در مرحله مصاحبه به هیچ دانشگاهی معرفی نشده اند و یا تنها به دانشگاههای غیرانتفاعی و شبانه معرفی شده اند.
گلایه داوطلبان از نحوه معرفی مجازین به دانشگاهها تا حدی است که حتی برخی عنوان می کنند با رتبه های بالا نیز به هیچ دانشگاهی معرفی نشده اند.
داوطلبان دومین کنکور نیمه متمرکز دکتری اعلام می کنند در حالی که ظرفیت اعلام شده بیشتر از پذیرش در این مرحله است چرا باید از عده ای برای مصاحبه دعوت به عمل نیاید.
برخی داوطلبان معترض یادآور شده اند در صورتی که نیاز به معرفی آنها به دانشگاهها نبوده است چرا نام آنها به عنوان مجاز به انتخاب رشته اعلام شده است.
این داوطلبان تاکید می کنند در حالیکه ظرفیت اضافه شده است چگونه برخی افراد با رتبه های نزدیک به هم و شرایط مشابه در معرفی با دو تصمیم جداگانه مواجه می شوند و در واقع این افراد با این شبهه مواجه می شوند که در صورتی که ظرفیت وجود داشته و رتبه ۲ فرد به هم نزدیک است، علت معرفی شدن یکی از این دو نفر و معرفی نشدن دیگری دقیقاً چه عاملی و به چه صورتی است.
اعتراض به آزمون های سراسری سازمان سنجش به صورت اینترنتی براساس گفته داوطلبان، فرآیند طولانی مدتی است که گاهی پاسخی نیز دریافت نمی شود.
از سوی دیگر معترضان معتقد هستند که آزمون دکتری با توجه به ویژگی های خاص خود و رقابت بسیار فشرده میان داوطلبان آن باید با دقت عمل بالاتری مورد بررسی قرار گیرد تا این گونه اعتراضات خدشه ای به آن وارد نکند. این مهم در حالی رخ خواهد داد که فرآیند انتخاب رشته، اعلام رتبه ها و شرایط گزینش نهایی به صورت ساده و شفاف اعلام شود.
چه راهی برای گزینش داوطلبان دکتری مناسب است؟
به گزارش خبرنگار مهر، برگزاری آزمون نیمه متمرکز دکتری ۲ سال گذشته به دنبال اعتراضات داوطلبان به گزینش های بعضا سلیقه ای در برخی دانشگاهها و مشکلاتی که به دنبال عدم تمرکز برگزاری مراحل گزینش از سوی دانشگاهها انجام می شد، مطرح و به سازمان سنجش واگذار شد.
با واگذاری برگزاری مراحله اولیه و یا غربالگری اولیه این آزمون به سازمان سنجش، نه تنها اعتراضات کاهش نیافت بلکه به شکل دیگر و در طیف دیگری چه در سال گذشته و چه امسال ابراز شد. دامنه اعتراضات نه تنها از دانشگاهها کاسته نشد، بلکه گریبان سازمان سنجش را نیز گرفت.
بدین ترتیب علی رغم تأکیدات مسئولان آموزش عالی مبنی برای افزایش ظرفیت و توسعه رشته های دکتری، گویا پس از گذشت اینهمه سال از پذیرش دانشجوی دکتری در دانشگاههای کشور، مسئولان هنوز نتوانسته اند نحوه درست و مناسبی را برای گزینش این مرحله انتخاب و طراحی کنند و برای داوطلبان، مراحل گزینش را شفاف سازی کنند تا شبهه ای به وجود نیاید.
به گزارش مهر، آزمون ورودی دوره دکتری نیمه متمرکز سال ۹۱ روز ۲۵ فروردین با شرکت ۱۷۸ هزار و ۴۲۷ نفر در ۹ گروه آموزشی و ۲۸۵ کد رشته امتحانی برگزار شد و نتایج نهایی ۲۰ شهریور اعلام می شود.
امروز: تاریخ علمای تشیع در ایران همواره با فراز وفرودهای بسیار همراه بوده است چه قبل از صفیه که علمای این مذهب همواره به عنوان منتقدین حاکمیت مطرح بودند وچه پس از ان که به جزئی از نیروی قوی و تاثیر گذار درون حاکمیت تبدیل شدند.
و اما بزرگترین شاخصه مثبت این طبقه در طی تاریخ استقلال رای و نظر انان بوده است .
از عوامل بسیار موثر در این استقلال نظر یکی نوع تفکرات و نگرش شیعه به حکومت و تقابل ان با جامعه است ویکی ممر درامد ومعاش این طبقه است که همواره تنها از طریق مردم تامین میشده است
و از این لحاظ اکثریت عالمان شیعه کوچکترین احتیاجی برای وابستگی بدستگاه حاکم نداشته اند .
در این میان نکته ای که هیچ گاه تغیر نکرد حس احترامی بود که جامعه برای این طبقه قائل بود از حاکم وسلطان گرفته تا پایین ترین طبقات جامعه .
برای مثال در دوره شاه عباس صفوی ملا صدرای شیرازی که در ان زمان بسیار جوان بود به طور مستقیم با شاه و تعدادی از روحانیون به مخالفت نظری بر میخیزد اما بواسطه پشتیبانی علمای بزرگی چون میرداماد از خطر خشو سلطان میجهد هر چند تمام عمر را در تبعید میگذراند اما از امنیت جانی برخوردار و به خانواده اش هم اسیبی نمیرسد . در نظر بگیرید این در زمانی است که نه تنها شاه خود را نماینده رسمی تشیع میداند که تمام جامعه انروز ایران سلطان صفوی را به همین صفت یعنی نماینده رسمی تشیع در جامعه میشناسند .
این سنت تا قبل از انقلاب اسلامی حفظ شد یعنی هر مرجع تقلیدی تنها بواسطه عالم دین بودن در امان بود و احکام روز کشور در بعضی موارد در مورد این طبقه مصداق نداشت و حکام خود را پایبند به این قانون نا نوشته و عرف تاریخی میدانستند .
پس از انقلاب اسلامی اولین تابو شکنی صورت گرفت , حمله به ایت الله شریعتمداری از طریق حجمه های تبلیغی و سپس حمله به بیت ایشان و سپس دستگیری (مراجعه شود به خاطرات محمدی ریشهری ) و این تازه سراغاز راهی بود که انتهای ان برای مردم نامعلوم و برای طبقه جزم اندیش و تمامیت خواه کاملا معلوم ؛ چون به اعتقاد نویسنده تمام این حرکات برنامه ریزی شده بود و اگر هم به این شدت نبود به نحو دقیقی از ان بهره برداری شد .
پس از ماجرای کنار گذاشته شدن ایت الله منتظری از قائم مقامی رهبری این حرکات شروع به یک سنت شدن کرد و بیش از پیش مشخص شد که این اینگونه حذف کردنها دارای ابشخور فکری مشخص است.
ابتدا قرار بر این بود که ( ایشان از کار سیاست و مملکت داری کنار گذاشته و به قم بروند تا علم وافر ایشان استفاده کنند)* اما کار به انجا ختم شد که پس بیست سال حصر خانگی طلاب جوانی که قرار بود از علم وافر ایشان استفاده کنند با پشتیبانی گروههای میلیشای بسیج و سپاه سنگ بدست گرفته با چوب و چماق هر زمان که سران لازم میدیدند به منزل ایشان حمله کرده و به جای تشکر و حمد و سپاس اخر هر درس . با فحش و ناسزای ان طلاب جوان مراسم ختم میشد !!!!!!!
و این خود اغاز راهی جدید بود . نگاهی به اتفاقات قبل و بعد از انتخابات 88 این مسیر را کاملا روشن میکند . مسیری که رد تفکرات انجمن حجتیه و معتقدان به ان بطور محسوسی نمایان است .
ایت الله کاظمینی بروجردی به واسطه اعتقاد به جدائی دین از سیاست قبل از انتخابات در زندان بود . پس از انتخابات سال 88 و حوادث پس از ان این مسئله باعث واکنش تعدادی از علما بصورت مستقیم و غیر مستقیم شد در راس مخالفین این حوادث وانچه پس از ان بر مردم ایران رفت ایات عظام صانعی , علی محمد دستغیب , بیات زنجانی , موسوی تبریزی , موسوی اردبیلی , امجد .......که بطور مستقیم به مخالفت با مواضع نظام حاکم پرداختند و تعدادی هم بصورت ضمنی و غیر مستقیم مانند جوادی عاملی و شبیر زنجانی و ....... که این حجم مخالفت عالمان با حکومتی که خود را نماینده مذهب میداند در تاریخ اگر بی سابقه نباشد بسیار کم سابقه بود .
اما همانگونه که اعتراضات مردمی بشدت سرکوب شد اعتراضات علما هم به نوعی سرکوب شد .
حمله به بیوت ایات اعظام صانعی و دستغیب از ان جمله است و حمله وهتک حرمت مسجد قبا (اتشیها) در شیراز , که این مورد اخر به کل در تاریخ ایران بی سابقه بوده است .
حتی مخالفت ضمنی ایت الله جوادی املی با حجمه تبلیغی در هفته نامه همت همراه شد که یکی از علل کناره گیری ایشان از امامت جمعه قم بود .
تمام این برخوردها هر چند اهداف مختلفی را دنبال میکرد و دستاوردهائی را هم برای نظام و حاکمان به همراه داشت اما بزرگترین هدف را افراد وابسته به انجمن حجتیه دنبال میکردند و بطور مشخص مصباح یزدی که با کنار گذاشتن همه سمت شیخ الشیوخ حوزه علمیه قم را از رهبر دریافت کرد .
وحال با نکاهی اجمالی متوجه میشویم این برخوردها از روی اتفاق که با برنامه ریزی دقیق صورت پذیرفت که از طراحی دقیقی سود میجست .
انجمن حجتیه با تدبیر و سازماندهی دقیق و مدیریت فراماسان گونه مصباح طی سه دهه مهرهای خود را به حرکت دراورد تا انها را به وقت خود بازی دهد و یکی از بزرگترین موانع بر سر راه تمامیت خواهی این گروه علمای مستقل بودند که بر سر ایشان انچه رفت که در بالا شمه ای از ان بیان شد .
و از این روی است که کار همه اعضای دولت مطلوب مصباح به چاح جمکران ختم میشود تا با امداد از پیغامهای غیبی مسائل مردم حل شود مراتب روحی که بیشتر بوی کابالا * از ان میاید تا رنگ و بوی تفکرات دینی و مدیریت ان بیشتر بر اصول فراماسونی متکی است تا اسلامی و یا جمهوری .
به هر حال انچه در طی چند سال گذشته بر علمای شیعه رفته است در تاریخ این سرزمین بی سابقه است و نمونه های گفته شده را در هیچ جای تاریخ با این حجم نمیتوان یافت بجز در دوره حجاج ابن یوسف . و این حرکت نا میمون از هر کجا وبا هر نیتی که اغاز شده باشد فرجامی شوم خواهد داشت که همان جمود در فکر یکسویه شدن همه است که اگر این چنین شود دیگر نام اینان را عالم نمیتوان گذاشت , چه عالم هیچ گاه بفرموده قیام و قعود نمیکند و جز در پیشگاه حق تعالی تعظیم نمیکند و پای کسی را هم نمیبوسد .
هر چند تاریخ این سرزمین نشان داده که در هیچ زمانی تسلیم این گونه تفکرات دگم و زشتی نشده و در هیچ زمانی تسلیم شرک در لوای هیچ تفکری نبوده است .
* کابالا علم جن گیری و احضار جن و روح در مصر باستان بوده است
محتوای یادداشتها لزوماً دیدگاه امروز نیست
امروز: معاون فنی نیروی دریایی ارتش از ساخت و تجهیز 10 ناوشکن بومی دیگر علاوه بر ناوشکنهای "جماران" و "ولایت" در کشور خبر داد.
به گزارش فارس، امیر دریادار عباس زمینی معاون فنی نیروی دریایی ارتش درخصوص توانمندی صنایع دریایی کشور در طراحی و ساخت انواع ناوشکن ها و ناوهای موشک انداز به ناوشکن جماران به عنوان نماد این توانمندی اشاره کرد و گفت: این ناوشکن در قالب پروژه موج 1 ساخته و به آب اندازی شد و در همین راستا و در قالب پروژه موج 2، ناوشکن"ولایت" در صنایع دریایی شهید تمجیدی در بندرانزلی با بیش از 70 درصد پیشرفت در حال ساخت است که انشاءالله در طول سال جاری تکمیل و به آباندازی می شود.
دریادار زمینی همچنین ادامه داد: علاوه بر اینها، ساخت ناوشکنهای کلاس موج و سینا نیز در حال طراحی و ساخت است که در کلاس موج، می توان به پروژههای موج 3 و 4 اشاره کرد.
وی در ادامه به ساخت ناوشکن موج 5 به نام "سهند" اشاره کرد و با بیان اینکه این ناوشکن ظرف امسال تکمیل و به آباندازی خواهد شد، گفت: این ناوشکن به یاد شهدای ناوشکن سهند که در مقابله مستقیم با آمریکا به شهادت رسیدند، به این نام نامگذاری شده است.
معاون فنی نیروی دریایی ارتش خاطرنشان کرد: علاوه بر اینها ناوهای موشک انداز کلاس سینا در قالب پروژه های سینای 1، 2 و 3 را در دستور کار داریم که به ترتیب به نام ناوهای موشکانداز "پیکان"، "جوشن" و "درفش" نامگذاری شده و در حال آماده سازی هستند.
دریادار زمینی ادامه داد: ناوهای سینای 4، 5 و 6 توسط وزارت دفاع و ناو سینای 7 نیز در کارخانجات نداجا در حال طراحی، ساخت و تجهیز است.
وی در پایان تصریح کرد: ناو موج 5 (سهند) و ناو سینای 7 ظرف امسال به آب انداخته میشوند.
امروز: هیات عمومی دیوان عدالت اداری بخشنامه رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر که بر اساس آن اعمال نظارت قضایی بر ضابطان منوط به هماهنگی با سلسله مراتب فرماندهی شده است، را ابطال کرد.
به گزارش ایسنا، متن رای شماره 71 هیات عمومی دیوان عدالت اداری در این زمینه به شرح زیر است: «مطابق ماده 15 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب سال 1378، ضابطان دادگستری مامورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی به وظایف مقرر در زمینه کشف جرم و بازجویی مقدماتی و حفظ آثار و دلایل جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم و ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی عمل میکنند و نیروی انتظامی نیز از جمله ضابطان دادگستری احصاء شده است و در ماده 17 قانون مذکور نیز ریاست و نظارت بر ضابطان بر عهده رییس حوزه قضایی گذارده شده است.
با توجه به مراتب مذکور اعمال نظارت قضایی بر ضابطان، ملازمهای با هماهنگی با سلسله مراتب فرماندهی نیروی انتظامی به شرحی که در بخشنامه شماره 3142/700/2726- 1388/7/15 رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران قید شده است ندارد. لذا با استناد به بند یک از ماده 19 و ماده 42 قانون دیوان عدالت اداری حکم به ابطال بخشنامه مورد اعتراض صادر و اعلام میشود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر