به گزارش تارنمای ملی مذهبی، اردشیر امیر ارجمند طی گفتگویی در خصوص وضعیت، نقدها، چشم انداز و تصمیمات شورای هماهنگی راه سبز امید، از "نقد و بررسی عملکرد سه ساله این شورا و انتشار کارنامه آن نیز خبر داد.
این فعال سیاسی همچنین اظهار عقیده کرد: "به نظر من در شرایط حاضر هر گونه تلاش جهت ایجاد آلترناتیو در خارج از کشور یا اقدامات عجولانه جهت ایجاد اتحادهای گسترده منجر به ارتقا سطح مناقشات و همچنین فشار زیاد به نیروهای داخل کشور و تقویت محافظه کاری افراطی در بین نیروهای فعال داخلی میشود."
وی درگفت و گو با سایت ملی، مذهبی گفت:به نظر من جنبش سبز نه به بن بست رسیده و نه تغییر مسیر داده است. جنبش سبز یک حرکت گفتمانی و جنبش اجتماعی و حقوق شهروندی است که به صورت پایدار در حال گسترش در سطح و عمق است. جنبش سبز فقط حضور چند میلیونی در خیابان نبوده که با افول آن جنبش مرده تلقی شود. مبارزه با دروغ و فساد، مبارزه با استفاده ابزاری از دین، مبارزه برای کرامت انسانی و کسب جایگاه شایسته برای کشور در عرصه بین المللی قویتر از گذشته وجود دارد. جنبش تغییر مسیر هم نداده، جنبش نه ارزشهای خود را تغییر داده است و نه استراتژی مبارزه مسالمت آمیز را.
متن کامل مصاحبه سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با سایت ملی مذهبی بشرح ذیل است :
در حالی که سه سال از آغاز فعالیت جنبش سبز میگذرد، برخی بر این اعتقادند که جنبش به بن بست رسیده است. آیا واقعا چنین است و جنبش به بن بست رسیده یا تغییر مسیر داده است؟
به نظر من جنبش سبز نه به بن بست رسیده و نه تغییر مسیر داده است. جنبش سبز یک حرکت گفتمانی و جنبش اجتماعی و حقوق شهروندی است که به صورت پایدار در حال گسترش در سطح و عمق است. جنبش سبز فقط حضور چند میلیونی در خیابان نبوده که با افول آن جنبش مرده تلقی شود. مبارزه با دروغ و فساد، مبارزه با استفاده ابزاری از دین، مبارزه برای کرامت انسانی و کسب جایگاه شایسته برای کشور در عرصه بین المللی قویتر از گذشته وجود دارد. جنبش تغییر مسیر هم نداده، جنبش نه ارزشهای خود را تغییر داده است و نه استراتژی مبارزه مسالمت آمیز را.
پس از حصر رهبران جنبش، شورای هماهنگی راه سبز امید، وظیفه هماهنگی ادامه اعتراضها را بر عهده گرفت. در یک سال و نیمی که از حصر رهبران گذشته، شورا چه عملکردی داشته است؟ آیا توانسته است به آنچه که وظیفهاش بوده عمل کند؟
شورا کار گروه هایی را به ویژه در داخل برای ارزیابی سه ساله جنبش و همچنین کارنامه شورا ایجاد کرده است. در رسانههای خارج از کشور هم طبیعتا به صورت مستمر و به ویژه به مناسبت سالگرد جنبش سبز شاهد نقد عملکرد شورا هستیم. شورا تلاش میکند از همه انها بهره ببرد.
برخی نقدها بر عملکرد شورا وارد است. برخی هم مربوط به عدم امکان بیان برخی مطالب از جانب شورا به جهات مختلف از جمله امنیتی است. بیان این مطالب میتواند به رفع یا تعدیل برخی از نقدها کمک کند. اما مصالح جنبش این اجازه را به ما نمیدهد و نباید از این نقدها دلخور شد. متاسفانه برخی نقدها هم تا حدودی مربوط به مناقشات شخصی، گروهی و تاریخی میشود که بیشتر از آنکه سارنده باشد جنبه تخریبی دارد. شورا امیدوار است نقدهایی که جنبه ایجابی قویتر دارد و همراه با پیشنهادات مشخص است بیشتر باشد.
از زاویه دیگر نقدها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نقد مواضع و نقد عملکرد. به نظر من مواضع شورا در چهارچوب مبانی آن به ویژه منشور در کل قابل دفاع ، واقع بینانه و صادقانه بوده است. از افراط و تفریط اجنتناب شده، با تحول روزمره دچار فراز و فرود نبوده و از استمرار و استحکام برخوردار بوده است. در بسیاری از عرصهها با آگاهی بخشی در سطوح مختلف اقتدارگرایان را به شدت تحت فشار قرار داده است. موجب ریزش نیروهای طرف مقابل شده است. عوامفریبیهای آنها را خنثی کرده است. از اقتدارگرایان مشروعیت زدایی نموده است. از استقلال و منافع حیاتی کشور دفاع کرده و ازاصول مورد نظر رهبران جنبش عدول نکرده است.
اگر دقت کنیم نقدها بیشتر متوجه منشور است. برخی طرفدار سرنگونی و براندازی هستند در اشکال مختلف. این دسته حرکت در چهار چوب قانون اساسی را برای دست یابی به دموکراسی در ایران ناممکن یا حتی مخرب میدانند. برخی معتقدند باید مثل تونس عمل میشد یا باید بشود. برخی معتقدند باید رادیکال عمل شود وشعار براندازی بدهیم تا مردم را بسیج کنییم. برخی انتظار دارند شورا مثل یک حزب عمل کند و تکلیف ولایت فقیه و رابطه دین و دولت را مشخص کند. جدای از قضاوت ارزشی در مورد این گزارهها باید توجه داشت که شورا موظف است با توجه به تکثر جنبش به هماهنگی مواضع و مطالبات در چهار چوب منشور خود و ارزیابی که نیروهای داخل کشور از مسائل کشور دارند اتخاذ مواضع کند.
در مورد عملکرد، نقدها متوجه چند مورد است: تشکیلات و سازماندهی، ایجاد و تقویت شبکهها، همکاری و مشارکت، اجماع سازی و نهایتا فراخوانها. در تمام این موارد جنبش سبز دارای مشکلات جدی است و بخشی از این مشکلات هم متوجه شورا ست. همچنان که سایر نیروها و حتی افراد هم در آن سهم دارند. بخشی هم مربوط به شرایط عینی جامعه و مولفههایی است که خارج از شعاع تاثیر گذاری جنبش و نیروهای آن است.
عدهای معتقدند جنبش بدون رهبری هرمی و متمرکز شکل نمیگیرد و از همین دیدگاه جنبش سبز را اصلا جنبش نمیدانند و یا رهبران آن و در سطح دیگر شورا را نقد میکنند. دیدگاه رهبران جنبش، به جنبش اجتماعی و رهبری آن متفاوت از این دیدگاه است. اما آنچه مربوط به شورا میشود این است که باید پذیرفت شورا به عنوان نهاد هماهنگ کننده نیز نیاز به تشکیلات حداقلی دارد. در این تشکیلات باید در حد امکانات باز بینی جدی شود تا شورا بتواند بهتر عمل کند، مخصوصا در خیزشهای آینده.
در خصوص شبکهها، شورا وظیفه اصلیش ایجاد شبکهها نیست بلکه هماهنگی بین آنها است. البته شورا طرحی را برای تسهیل شکل گیری و تقویت شبکهها و ایجاد ارتباط سامان یافته بین آنها در دست اجرا دارد. ما نیاز به یک رسانه فراگیر مستقل متکی به منابع مردم ایران داریم. متاسفانه مجبور شدیم به جهت فقدان منابع فعالیت شبکه رسا را متوقف کنیم. جای شبکه رسا با همه کمبودهایش، در داخل کشور خالی است.
در مورد مشارکت و همکاری، شورا بر اصل تکثر جنبش وفادار بوده است. نه در صدد ایجاد هژمونی بوده ونه در جهت نفی دیگران عمل کرده است. در حوزه حقوق شهروندی بحث خودی و غیر خودی را مخالف موازین حقوق بشر دانسته و آنرا محکوم کرده است. البته نفی تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی یا تاکید بر اصل تکثر به معنای همکاری با هر جریان سیاسی نیست. همکاری با جریانات سیاسی بر اساس صداقت و بر مبنای ارزشهای مشترک و همچنین محاسبه سود و زیان سیاسی برای جنبش با حفظ و احترام به اصول اخلاقی صورت میگیرد. بر اساس ارزشها، ما مرزمشخص داریم با نیروهایی که خواستار اعاده نظام سلطنتی هستند، طرفدارمشی خشونت آمیزهستند و آنهایی که گذار به دموکراسی در ایران را مستلزم یا متکی به مداخله قدرتهای خارجی میدانند. در خارج ار این خطوط قرمزهم با بسیاری از جریانات سیاسی و افرادی که به فکر آیندهای مستقل، آباد و دموکراتیک برای ایران هستند ارتباط بر قرار کردهایم تا با توجه به شرایط سیاسی طی روندی تدریجی و تکاملی هماهنگی و همکاری سامان یافته و سازنده داشته باشیم.
به سهم خود در از بین بردن تابوها و خط کشیهای ناموجه کوشیدهایم و موفق هم بودهایم. با صبوری و تحمل ناملایمات هیچگاه در مناقشاتی که طبیعتا بخشی از آن ساخته و پرداخته و خواسته نیروهای اطلاعاتی بوده و موجب شکاف در جنبش میشود وارد نشدهایم و سعی در حفظ همبستگی نموده ایم. از بکار بردن اتهام و تهمت و استفاده از زبان گزنده بر علیه منقدان و مخالفان جدا امتناع کردهایم.
اجماع سازی هم نیازمند مشورت مستمر در شرایط امنیتی بالا است. در این زمینه گاهی خوب و گاهی ضعیف عمل شده است. مثلا در مورد ۲۵ بهمن مشورت و تبادل نظر در سطح وسیعی انجام شد. اختلاف نظر وجود داشت و به نظر اکثریت عمل شد. در مورد انتخابات بسیار خوب عمل شد. نتیجه بسیار خوبی هم داشت. علی رغم باقی ماندن برخی اختلافات تقریبا همه بر عدم مشارکت اجماع کردند. رای دادن جناب آقای خاتمی باعث شد که این موفقیت به فراموشی سپرده شود. ستاد ۲۵ بهمن تا روز انتخابات خوب عمل کرد و برنامه منظمی را هم برای خرداد ماه تدارک دیده بود. متاسفانه پس لرزههای پس از انتخابات موجب رکود کار شد و مشورتها و اجماع سازی برای ۲۵ خرداد بخوبی انجام نشد. قطعا بخشی از مسئولیت بر عهده ما بود که میباید میتوانستیم در بین نیروها تجدید روحیه کنیم. ولی مسئله فقط مربوط به ما نبود و جو کلی هم نشاط لازم را نداشت.
آنچه بسیار تعجب انگیز است تلاش افرادی برای بسیج حداکثری و هم زمان رسانهای برای حمله به شورا و اعلام یا آرزوی نابودی یا انحلال آن است به بهانه نقد فراخوان شورا. آیا شورا مانع فعالیت این افراد شده است؟ آیا دست و پای آنها را در زنجیر کرده یا سدی قوی در مقابل آنها ایجاد کرده است تا مطابق نظر خودشان بتوانند توده های مردم را بسیج کنند و جنبش را به نتیجه برسانند؟ آیا نابودی و انحلال شورا بر سرمایه جنبش اضافه میکند یا چیزی از آن هر چند کوچک کم میکند؟ آیا این است معنای تکثر؟ یعنی همه باید مانند این افراد فکر و عمل کنند وگرنه باید کلا کنار بروند؟ آیا آنهایی که معتقدند باید شعار سرنگونی داد تا موفق شد، توانستند مردم را قانع کنند و شورا آنها را منصرف کرد؟ ما قطعا تلاش میکنیم از انتقادات این افراد حتی اگراحیانا باما دشمنی هم داشته باشند استفاده کنیم ، ولی آیا آنها بفکر این افتادهاند که به کارنامه خودشان هم نگاهی کنند وآن را نقد کنند؟
یکی از نقدهایی که به جنبش وارد میدانند، نامشخص بودن اعضای شورای هماهنگی است. آیا شورا برای عدم معرفی اعضای خود دلایل امنیتی دارد؟ فکر نمیکنید معرفی اعضاء به اعتمادسازی میان شورا و سایر گروهها بیانجامد؟
قطعا اعلام اسامی اعضای شورا به جلب اعتماد مردم و گروه های سیاسی کمک زیادی میکند. در ماههای اول جنبش در دو نوبت تلاش شد شورایی فراگیر، اگر درست بخاطرم مانده باشد، بر اساس پنج معیار با اعلام اسامی افراد شکل گیرد: ۱- تشکیلات و جریان سیاسی ۲- صنفی و تخصصی ۳- تناسب جنسیتی ۴ - توزیع سرزمینی و منطقهای ۵ - حضور نمایندگان قومیتها و اقلیتهای مذهبی. تعداد اعضا هم حد اقل سی نفر باشد. اما امینتی شدن جو کشور مانع از شکل گیری آن شورا شد. بعد از عاشورا هم امکان ایجاد شورای علنی کاملا از بین رفت. شورای حاضر شورایی است که بدنه اصلی آن در داخل است و اعضایی هم در خارج از ایران دارد. اگر معاذیر امنیتی وجود نداشت قطعا خواست و اراده شورا بر اعلام اسامی افراد بود. عدم افشا نام اعضا شورا در خارج هم در ارتباط با امنیت دوستان داخل است وگرنه این کار انجام میشد.
متاسفانه فراخوانهای شورا با استقبال مردم روبرو نمیشود. اگر چه برخی از این عدم استقبال مرتبط با توان ماشین سرکوب حکومتی است اما به نظر میرسد برخی دیگر از عوامل آن را باید در درون شورا جستجو کرد. به عنوان نمونه شورا به سمت شبکه سازی نرفته است، چه موانعی بر سر راه شبکه سازی شورا قرار داشته است؟
در پاسخ به سوالات قبلی شما به برخی از جوانب این سوال پرداختهام که تکرار نمیکنم. اما ذکر دو نکته را لازم میدانم. جنبش پس از سرکوبها یک مشکل کلی در زمینه اقدام و اکشن دارد که یکی از مصادیق آن نیز پاسخ مناسب به فراخوانها ست. جدای از اینکه ما نباید انتظار داشته باشیم استقبال از فراخوانها به مانند روزهای اول باشد، قدرت ابتکار در این زمینه نیز تقلیل یافته است. شبکهها باید راه ها و تاکتیکهای مختلف را ابداع و پیشنهاد کنند و شورا هم در حد توان خود هماهنگی ایجاد کند و اقدام شود. شورا مرکز فرماندهی نیست که استراژی تا تاکتیک و امکانات ، همه را تعیین یا فراهم کند.
ارتباط گیری شورا با نهادهای بین المللی چگونه بوده است؟ آیا شورا ارتباطی سازمان یافته با نهادهای بین المللی دارد؟
شورا در حوزه بین المللی با تاکید بر ضرورت دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و منافع حیاتی کشور، در رساندن صدای حق طلبانه مردم ایران تلاش جدی کرده است. بویژه در رابطه با جوامع مدنی و حقوق بشری در عرصه بین المللی، احزاب و سازمانهای غیر دولتی و همچنین جنبشهای دموکراسی خواهی در منطقه. در کنار آن از هر فرصتی برای محکومیت جنگ طلبی، مداخله نظامی و تحریمهای اقتصادی که مضر به حال مردم کشور است نیز استفاده کرده است.
شورا برای ادامه فعالیت چه برنامهای دارد؟ آیا تمایلی به اعلام اسامی اعضای شورا و ارتباط گیری با سایر گروههای خواستار تغییر در ایران، در میان اعضای شورا وجود دارد؟
سایت شورا از چند وقت پیش فعالیت آزمایشی خود را آغاز کرده است. این سایت به زودی آغاز به کار میکند تا ضمن ثبت اسناد شورا و جنبش، کانال ارتباطی موثقی را برای فعالان جنبش با شورا ایجاد کند. عملکرد سه ساله شورا مورد برسی و نقد قرار گرفته است و کارنامه سه ساله انشالله منتشر خواهد شد.
آثار هنری جنبش جمع آوری شده است و در تلاش هستیم تا اسناد راهبردی، تدوین و منتشر شود. همچنین تجدید سازمان شورا در خارج، تلاش جهت ایجاد رسانه ای فراگیر مبتنی بر منابع ملی و ایرانی برخی از کارهایی است که انجام میشود.
ما خواستار گسترش شورا در چهار چوب منشور آن هستیم. اصول، اولویتها و خطوط قرمز را هم در پاسخ به سوال دوم توضیح دادهام. اینجا تاکید میکنم که گسترش روابط باید برایجاد روابط پایدار و مقوم همبستگی باشد و به گونهای باشد که دچار فراز و فرود بحران زا نشود وگرنه به ضد خود تبدیل میشود.
نکته دیگر اینکه به نظر من در شرایط حاضر هر گونه تلاش جهت ایجاد آلترناتیو در خارج از کشور یا اقدامات عجولانه جهت ایجاد اتحادهای گسترده منجر به ارتقا سطح مناقشات و همچنین فشار زیاد به نیروهای داخل کشور و تقویت محافظه کاری افراطی در بین نیروهای فعال داخلی میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر