-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ تیر ۱۰, شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 06/30/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

ندای سبز آزادی ـ احمد جلالی فراهانی: درست در همان روزی که رهبر جمهوری اسلامی، در دیدار با مسئولان ارشد قوه قضائیه، سران و مسئولان سه قوه را به "همكارى قوا با يكديگر" دعوت می کرد، احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌ها در مجلس هشتم و از چهره های اصولگرای حامی آیت الله خامنه ای،  با انتقاد از عملکرد قوه قضائیه در رسیدگی به دو پرونده بزرگ فساد اقتصادی موجود در کشور، گفت که این قوه در پرونده‌های مذکور دور احمدی‌نژاد و اطرافیانش «خط قرمز» کشیده است.

این نماینده پر سابقه مجلس در ادامه سخنانش گفت: " قوه قضائیه علی‌رغم آنکه اعلام کرد در رسیدگی به پرونده‌های فساد سه‌هزار میلیاردی و بیمه خط قرمزی ندارد، اما دور رئیس‌جمهور و اطرافیانش خط قرمز کشیده است. "

 

کدام خط ، قرمز است؟

خط قرمز مورد اشاره احمد توکلی، پرونده فساد مالی محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد است و اتهاماتی که در ماجرای اختلاس میلیاردی شرکت بیمه ایران متوجه اوست. اشاره او همچنین به ردپای اسفندیار رحیم مشایی در بی سابقه ترین اختلاس مالی تمام تاریخ اقتصاد ایران است و مماشاتی که قوه قضائیه در برخورد با رئیس دفتر احمدی نژاد می کند.

صراحت گفتار احمد توکلی که سابقه طولانی در جریان موسوم به اصولگرایان سنتی دارد، نشان از بالا گرفتن جنگ قدرتی دارد که این روزها میان طیفهای سنتی حامیان رهبر جمهوری اسلامی از یک سو و گروه های افراطی طرفدار وی از سوی دیگر، بالا گرفته است.

تاکید احمد توکلی بر «خط قرمز» قوه قضائیه در ماجرای رسیدگی به جنجالی ترین پرونده های مفاسد اقتصادی در ایران، بیش از هر چیز مهر تائیدی است بر وجود تبعیض و ناعدالتی در دستگاه قضا و قضاوت در جمهوری اسلامی.

خط قرمزی که به عقیده بسیاری از ناظران بیرونی، تنها با عنایت و اشارت شخص آیت الله خامنه ای درباره شخصیتهای سیاسی ایران اعمال می شود و تنها کسانی از این " توصیه رهبری" برخوردارند که مورد تفقد و توجه رهبر نظام سیاسی حاکم بر ایران قرار داشته باشند.

مرور مجادلات لفظی و قلمی رخ داده میان سران سه قوه و دیگر شخصیت های سیاسی موافق نظام در یکی دو سال گذشته به خوبی ارتباط میان «توصیه رهبری» با «خطوط قرمز» مورد نظر احمدی توکلی را به اثبات می رساند. چنانچه وقتی در بهمن ماه سال گذشته، محمدرضا رحیمی طی نامه ای سرگشاده، احمد توکلی را متهم به "اخذ بورس تحصیلی دوره دکترا در بریتانیا بدون شرکت در کنکور کارشناسی ارشد و از طریق نامه‌نگاری با وزیر فرهنگ و آموزش وقت " کرد، توکلی برخورداری از چنین امکانی را به "عنایت ویژه رهبری" منتسب نمود و در جوابیه ای مشروح نوشت: " اینجانب به دستور مقام رهبری بورسیه شدم. دانشجوی نمونه دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی بودم، در کنکور کارشناسی ارشد سال 1371 هم قبول شدم و بر اساس مقررات دانشگاه های درجه اول انگلستان پذیرش مستقیم به phd  درخواست کردم. "

این نماینده اصولگرای مجلس همچنین در پاسخ به اتهامی که محمدرضا رحیمی متوجه وی کرد (زمین خواری و خرید زمین های گرانقیمت "با رایزنی و ویژه‌خواری در سال ‌۱۳۷۰" به بهایی اندک "برای خود و شرکای‌ خود  به مساحت ‌۳۰۰۰ متر مربع در شهرک غرب تهران" و پرداخت تنها 23 میلیون تومان برای زمینی که "ارزش واقعی اش ‌۱۸۰میلیون تومان بوده است") گفت: " این زمین در سال ۶۸ - ۶۹ به قیمت روز خریداری شده، به این شکل که «با توصیه مقام رهبری» بهایش قسطی پرداخت شود. "

 

توصیه های پنهانی یک رهبر

در نظام سیاسی حاکم بر ایران "توصیه رهبری" معنایی جز ختم رسیدگی و پیگیری قضایی تخلفات و مفاسد اقتصادی و اجتماعی مقامات عالی نظام و اطرافیان مورد تائید آیت الله خامنه ای، ندارد. از همین روست که مقامات قضایی و رسانه های داخلی و نمایندگان مجلس و مدیران دولتی از پیگیری تخلفات شخص و یا اشخاصی که مورد عنایت رهبری قرار دارند، منع می شوند و " کش دادن " موضوع مورد پیگیری را صلاح نمی دانند. برای مثال می توان به پرونده محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد اشاره کرد که با وجود آنکه بارها توسط برخی نمایندگان مجلس هشتم به ارائه مدرک تحصیلی جعلی متهم شده است و از او به عنوان «رئیس حلقه فساد خیابان فاطمی» یاد می شود، اما در خردادماه گذشته محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضائیه، طی نشستی مطبوعاتی او را از اتهامات وارده مبرا دانست. آن هم در شرایطی خود محسنی اژه ای پیش از این بارها بر متهم بودن رحیمی در پرونده بیمه تاکید کرده بود. در هشتمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس در شرکت بیمه ایران که در ماه گذشته برگزار شد، متهم ردیف اول پرونده از رشوه یک و نیم میلیارد تومانی خود به محمدرضا رحیمی، که در آن زمان رئیس وقت دیوان محاسبات ایران بوده، خبر داد.

 

آیینه های روبرو

این روزها اما «خطوط قرمز» کشیده شده اطراف سوابق مالی و اقتصادی مدیران ارشد جمهوری اسلامی، پررنگ تر از هر زمان دیگری است. «خطوط قرمز» ی که عبور از آنها به حربه ای سیاسی و رسانه ای برای از میدان به در کردن رقبا در منازعات قدرت و سیاست نظام حاکم بر ایران تبدیل شده است و توصیه های مجدانه شخص آیت الله خامنه ای هم نمی تواند مانع جدی برای بهره جستن اصولگرایان حامی رهبری بر علیه یکدیگر، در آخرین سال ریاست احمدی نژاد بر دولت باشد. 

چنانچه اخیراً برخی از رسانه های اصولگرای حامی محمود احمدی نژاد، اسنادی را منتشر کرده اند که حاکی از زمین خواری برادران لاریجانی و تصرف غیرقانونی اراضی ملی از سوی آنان در ورامین است. براساس این اسناد که به امضای اشخاص مختلفی مانند محمدجواد لاریجانی، سردار وحید از همراهان و معاونان ویژه شخص رهبری، محمدرضا اصغری مدیر کل حراست وزارت جهاد کشاورزی و مهندس اسکندری وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم رسیده، برادران لاریجانی، طی سالهای گذشته بصورت غیر قانونی اقدام به تصرف ۳۴۲ هکتار از اراضی ملی در حاشیه ورامین، حفر غیرقانونی چندین حلقه چاه، نگه داری بیش از ۹۰۰ گوسفند و ۲۰۰ شتر و همچنین احداث غیرقانونی دامداری کرده اند.

این اسناد نشان از تلاش های محمدجواد لاریجانی دارد که در نامه های متعدد به مسئولان وقت از جمله وزیر جهاد کشاورزی خواستار آزادسازی و ثبت سند اراضی مذکور شده است. در این اسناد همچنین به تصرف اراضی مذکور توسط  صادق لاریجانی رئیس فعلی قوه قضائیه اشاره شده که در زمان تصرف اراضی عضو شورای نگهبان قانون اساسی بوده است.

بنا به ادعای رسانه های منتشر کننده این اسناد، اقدامات برادران لاریجانی در نامه ای به تاریخ بیست و هشت اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ به اطلاع رئیس وقت قوۀ قضاییه آیت الله محمود شاهرودی می رسد که در هر حال قرار منع پیگرد در قبال برادران لاریجانی را صادر می کند. این اقدام رسانه های اصولگرای حامی احمدی نژاد در شرایطی صورت گرفت که خبرگزاری فارس ۲۴ خرداد گذشته در گزارشی دولت محمود احمدی نژاد را متهم کرد که پس از افشای نام رحیمی معاون اول رئیس جمهوری  در اختلاس سازمان بیمه، قصد دارد اسنادی را در مورد فساد برخی افراد جناح رقیب برملا کند.

در ماه های اخیر خبرهای متعددی از حاکمیت به بیرون درز پیدا کرده دال بر این که اسناد نه چندان اندکی از وزارت اطلاعات، توسط همفکران احمدی نژاد خارج شده است؛ اسنادی که باند احمدی نژاد – مشایی آنها را به عزم تهدید متقابل رقبا در اختیار گرفته اند.

مسکوت ماندن پرونده فساد اخلاقی و مالی سران عالی رتبه نظام جمهوری اسلامی به دستور آیت الله خامنه ای و "توصیه رهبری" درحالی اتفاق می افتد که به دلیل گسترش فساد اداری و اقتصادی مسئولان دولتی و قضایی و برخی از نمایندگان مجلس (بویژه در ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی) از یک سو و تحریمهای گسترده بین المللی علیه جمهوری اسلامی از سوی دیگر، وضعیت معیشتی مردم ایران روز به روز بدتر و وخیم تر می شود. این اتفاق در شرایطی می افتد که بسیاری از روزنامه نگاران و اساتید دانشگاه و فعالان سیاسی و مذهبی، تنها به خاطر انتقاد از فساد گسترده حاکم بر دستگاه های سیاسی و اجرایی و امنیتی کشور، هم اینک با احکام سنگین قضایی در زندانها به سر می برند و یا بر اثر تهدیدهای پیوسته، خانه نشینی و سکوت را برگزیده اند و یا همچون میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حبس خانگی به سر می برند.


 


دکتر محمد ملکی - سپیده دم

 

 

:دختر مظلومم نرگس
یادداشتی را که برای «داد»ستان انقلاب اسلامی تهران فرستاده بودی خواندم. نمیدانم جناب دادستان این نامه و نامه های دیگرت را خوانده اند یا نه؟ احتمالا ایشان آنقدر گرفتار نقشه کشی برای پرونده سازی و به زندان کشیدن و آزار و اذیت دگراندیشان اند که فرصت این کار را پیدا نمی کنند. دخترم تو با سادگی و صداقت همیشگی ات فردی را مورد خطاب قرار داده ای که چنان در دنیای رویایی خود غرق شده که جز به چوبه های دار و آزار زندانیان و خوش خدمتی به حاکمان ستم پیشه که بیش از ۳۰ سال است با خون و آتش سرپا ایستاده اند به چیز دیگری نمی اندیشد.  :دخترم در یادداشتت نوشته ای
“مصرا و موکدا اعلام میکنم که چنین رفتار و اقدامی با من در واقع مرگ تدریجی من است که مسئولیت آن با مسئولین است . امیدوارم بنا نباشد که همچون شهادت هاله سحابی و هدی صابر که گفته شد به علت گرمای هوا و اعتصاب غذا بود! حادثه دیگری البته به ظاهر طبیعی رخ دهد که به این ترتیب اعلام میکنم نه تنها طبیعی نخواهد بود بلکه تشدید بیماری یا بروز هر حادثه ی ناگوار دیگری در این شرایط برای من کاملا عامدانه است. ”

:دخترم نرگس
فراموش نکن آقای عباس جعفری دولت آبادی جای کسی مانند لاجوردی نشسته که در دهه ۶۰ هزاران زندانی سیاسی را به دستور امامشان خمینی از دم تیغ گذراندند و فاجعه ی بزرگ جنایت علیه بشریت را در تابستان ۶۷ به وجود آوردند. این آقای «داد»ستان مگر بعد از شهادت هاله و هدی چه عکس العملی نشان داد که تو او را از آنچه ممکن است به سرت بیاورند میترسانی؟ متاسفانه اینها بی رحم تر از آن هستند که به این نامه‌ها توجه کنند. فقط فایده این قبیل نوشتن‌ها این است که در پرونده قطور ظ‍لمهای این جماعت می ماند برای روزی که ( آن روز نزدیک است) به عنوان اسناد دوران حکومت استبداد مذهبی در دادگاهی عادلانه مطرح گردد تا مردم بیشتر آگاه شوند چه جنایاتی در نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه رخ داده است
در اینجا من میخواهم تذکار و انذاری برای جناب «داد»ستان انقلاب اسلامی تهران داشته باشم اگر چه میدانم چشمهای این جماعت کور و گوش هایشان کر است

.این خاطره را بارها نوشته‌ام باز هم مینویسم شاید آقای دادستان و دیگر همکارانشان بخوانند و بخود آیند
تازه چند روزی از ریاست من در دانشگاه تهران نگذشته بود که رئیس بیمارستان هزار تخت خوابی تلفن زد و از من خواست هر چه زود تر به بیمارستان بروم. به آنجا رفتم، چند پزشک مرا به اتاقی هدایت کردند، روی یکی از تخت‌ها مرد بلند اندامی افتاده بود. هیکلش آنقدر بزرگ بود که نصف پاهایش از تخت بیرون زده بود. تمام سر و صورتش باند پیچی شده بود و جز دو چشم و دهانش چیزی دیده نمی شد. یکی از پزشک‌ها گفت: میدانی این مرد کیست؟ این همان حسینی جلاد ساواک است که زندانی های سیاسی با شنیدن اسمش بر خود میلرزیدند، ببین به چه وضعی افتاده. مانیتور نشان میداد آخرین لحظات زندگی را میگذراند، یک لحظه چشمم در چشم هایش افتاد، یک دنیا درس و عبرت بود. به دلیل گلوله ای که به سر خود زده بود مغزش متلاشی شده بود. چند لحظه بعد جلو چشم من و پزشکان و دانشجویان پزشکی مرد و تنها نفرین ابدی را با خود برد
آقای «داد»ستان دادگاههای انقلاب اسلامی تهران، بدانید و مطمئن باشید اگر وضع بر همین منوال باشد، در پایان کار، شما و اربابانتان و آمرین و عاملین این ظلم‌ها سرنوشتی بهتر از حسینی‌ها نخواهید داشت. عبرت بگیرید اگر چه میدانم نمی گیرید! منتظر روزی باشید که در دادگاه عدالت، پشیمانی تان به جایی نخواهد رسید و باید پاسخگوی اعمالتان باشید
در پایان از تمامی مدعیان راستین دفاع از آزادی و حقوق بشر میخواهم، از هر طریق ممکن که صلاح میدانند اعتراض به اعمال خشونت آمیز و غیرانسانی حاکمیت ایران را علیه دگراندیشان و زندانیان سیاسی‌عقیدتی و در این شرایط بخصوص درباره نرگس محمدی فریاد کنند
دکتر محمد ملکی
هشتم تیر ۱۳۹۱


 


خانه آزادی در بیانیه ای، از وضعیت بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی در ایران و انتقال ناگهانی وی از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج، عمیقا ابراز نگرانی کرد.

به گزارش رادیو فردا  این سازمان غیردولتی٬ سالانه فهرست کشورها را از نظر میزان دموکراتیک بودن آنها تهیه و منتشر می کند. این سازمان در سال ۱۹۴۱در واشنگتن تاسیس شد.

خانه آزادی در بیانیه خود نوشته است: «بهمن احمدی امویی در روز ششم تیرماه به  زندان رجائی شهر کرج منتقل شده و در بند زندانیان محکوم به اعدام نگهداری می شود که وضعیت بهداشتی اسفباری دارد.»

بهمن احمدی امویی  پس از انتخابات سال ۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۵ سال زندان محکوم شد.

خانه آزادی یادآوری کرده  که نرگس محمدی، فعال حقوق بشر نیز، به همین ترتیب از زندان اوین به زندان زنجان منتقل شده است.


 


 نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در رنج نامه ای که در زندان زنجان نوشته است، ضمن شرح ماجرای بازداشت غیرقانونی خود، تنهایی های سلول انفرادی، رنج و غصه یک مادر از دوری دو فرزند خردسالش و بیماری جسمی خطرناکی که جانش را به خطر انداخته نوشته است.

به گزارش ادوارنیوز، این فعال حقوق بشر که از بیماری حاد عصبی رنج می برد در نامه خود از زندان زنجان می نویسد: «نوشتن برایم آسان نیست اما می گویم و می نویسم تا شاید دیگر برای هیچ طفلی تکرار نگردد من یک مادر دور از فرزندان و بیمارم و چنین از مادر موسی گفتم و از درد خود ناله کردم تا بگویم ” قدرت عشق مادران برتر از هر قدرتی ست ” منشا این قدرت عشق است و مهر مادری که خداوند از رحمانیت خود برگرفت و در وجود مادران نهاد . محروم کردن کودکان ازین مهر و رنج دادن مادران از این هجر ، گناه نابخشودنی ست . و من با هزاران امید از چهاردیوار زندان این نامه نوشتم تا شاید به زودی زود و با لطف الهی در این سرزمین و در هر سرزمینی دیگر در این کره ی خاکی این رنج پایان پذیرد . من ایمان دارم روزی فراخواهد رسید هرچند اگر من نباشم که عشق حاصل از این رنج ها آینده ای بهتر برای فرزندانم و همه ی فرزندان سرزمین ایران و حتی جهان رقم خواهد خورد».

متن این نامه به شرح ذیل است:

چه کسی مسوول این درد است؟

و چه کسی این درد را بامن شریک است؟

من یک فعال حقوق بشرم یعنی دردم و تلاشم جهت بهبود وضعیت انسانها در هرجای این کره ی خاکی ‌است. سودای قدرت و کسب هیچ مسندی ندارم آنچه در دل و سر می پرورم و جسم ناتوانم را با آن همراه می کنم پا نهادن و رفتن در راهی است که لبخندی بر لب و عشقی در دل بنشانم.

این آرزوی و بهانه ی بودن من در زندگی است اگر حتی یک لبخند بر لبی بنشانم یا کوچکترین کمکی برای بهبود زندگی یک همنوع بنمایم، من پیروزم. این دل نوشته ی یک مادر است برای معنا کردن مادر و اینجا زندان است. چهاردیواری بلند و سخت. در میان چهار دیوار نشسته ام .سجاده ی عشق و نیایش گشوده ام. کلام الهی را محکم به سینه فشرده ام.

احساس می کنم مادرهایی همچون مادر موسی و مادر عیسی نیز با من همراهند و درد را با هم شریک شده ایم هرچند مادر موسی در کنار رود نیل و مریم در پناه تنه ی درخت خرمایی و دور از چشم مردمان که با خود نجوا می کند: «ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم.(مریم-۲۳)»و من در گوشه ی زندان در سرزمین ایران، چرا از زمان و مکان می گویم مگر مادر بودن در دورانها تفاوتی داشته وتغییری نموده؟ نه هرگز گمان نمی کنم. مادر مفهومی جاودانه در تاریخ است.

سوره‌ی قصص را می گشایم. غوغایی در درونم برپاست قصه مادر موسی معنا کردن مادر بودن است. به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر بده و چون بر او ترسان شدی وی را به دریا بیافکن و نترس و محزون نباش که ما او را به تو باز می آوریم و او را از رسولان می گردانیم(قصص۷) و مادر فرزندش را در سبدی گذاشت و روانه رود کرد. این کلام وعده الهی است که بر یک مادر وحی می شود. براستی مگر می شود نسبت به آن تردیدی در دل راه داد.

لحظه ای با خود می اندیشم مگر دیگر مادر موسی غمی در دل خواهد داشت حال که مخاطب الهی قرار گرفته و به او وعده داده شده که موسی به آغوشش باز خواهد گشت و آنچه بازگشتنی، با مقام رسالت، اما چند آیه بعد، رازی از پرده برون می افتد که گویی دلیل این داستان است. سرانجام صبح دل مادر موسی (از هر چه غیر از غم مادرش) فارغ گشت و اگر دلش را محکم نمی داشتیم نزدیک بود آن (راز درونش) را آشکار سازد. (قصص-۱۰) مادر موسی کلام الهی را دریافت اما حتی کلام خدا مانع از التیام مادر نشد.

با خود اندیشیدم بار الهی چه شد که مادر موسی علی رغم وعده ی حق تو و اطمینان خاطری که تو به او دادی این چنین بی تاب شد. آری همین جاست که مفهوم مادر بودن را می فهمم و به نظر من خداوند هم مفهوم مادر را در همین نقطه و همین معنی می بخشد.

دردی که حتی با وعده الهی التیام نمی یابد و آن درد مادر بودن است. حتی اگر فرزندت را به آغوش پر مهر و امنی نیز بسپاری اما آتش دل مادر را نمی توانی فرو بنشانی حتی اگر آن دامن پر مهر و امن، دامن الهی باشد. آه تردید ندارم که خداوند با خود چه اندیشید. با خود اندیشید آری من که خود زمانی رحم را خلق کردم گفتم: «تو رحمی و من رحمان و من از رحمانیت خود در تو نهادم. (روایتی از رسول اکرم)

آری خداوند از رحمانیت خویش به رحم مادر بخشید تا چنین شود که در قصه مادر موسی می بینیم. آیا پس از بخشیدن این مهرورزی و رحمانیت از جانب خداوند به مادر باید توقعی جز این از مادر موسی داشت؟ خداوند بهتر از هر کسی درک می کرد و می دانست که این مهر با مادری که فرزندش را از خود دور ساخته چه می کند؟

چگونه او را آتش می زند و او را می سوزاند و می گذارد مهر مادری تاب و توان مادر موسی را بریده و تا آنجا او را پیش می برد که رازی را فاش سازد که فرمان الهی است و رسالت یک برگزیده الهی را حتی جان او را به خطر می افکند.

آری اگر مادر موسی فریاد می کشید و راز برملا می کرد هیچ گناهی نکرده بود. اما خداوند دل مادر را محکم نگه می دارد تا فریاد نکشد. خداوند تدبیری کرد و به سرعت اراده کرد و همان شد.

خداوند عزیز “شیر همه زنان شیرده را برموسی حرام می کند”. (قصص-۱۲) تا موسی فقط سینه مادر خود را بگیرد و شیر بنوشد و “بدین وسیله او را به مادرش برگرداندیم تا دیده اش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده خداوند حق است”(قصص-۱۳).

و حال من در اندیشه ام که وقتی خداوند حتی برای امر مهمی چون رسالت پیامبری، تاب دوری فرزند از مادر را برنمی تابد و این گونه فرزند را به آغوش پرمهر مادر که مهرش از رحمانیت الهی است باز می گرداند، چگونه می توان کودکان معصوم را از آغوش مادران دور نمود و به زندان افکند. آیا سزاوار است که آغوش های خالی مادران از تب دوری فرزندانشان هر لحظه چون آتش شعله برکشند و جسم و جانشان را به تلی از خاکستر تبدیل کند. هیهات که چنین رسمی در هیچ آیین الهی و مکاتب ارزشمند انسانی معمول نبوده است.

در سلول همدمی جز کلام الله ندارم و البته نیایش با پروردگار مرا کافی است و اگر نبود از غم دوری علی و کیانا دیوانه شده بودم. کلام الهی را می گشایم در توصیف قیامت جمله ای دوباره مفهوم مادر را برایم معنا می کند.

یقین پروردگار مهربان برای ساختن تصویر و معنا کردن “مادر” این جمله را به انسان یادآوری می کند. خداوند از قیامت می گوید. آیات الهی می خواهند هیبت و عظمت و عمق این واقعه را به طور ملموس برای انسان به تصویر کشد از نمادهایی استفاده می کند که هرروز می بینیم و درموردش می شنویم و با آنها آشناییم “روز قیامت کی خواهد بود “قیامت چیست” “ماه تاریک شود” (قیامت-۸)”

وقتی ستارگان بی نور و محو شوند (مرسلات-۸) “آسمان شکافته شود “(مرسلات-۹)” کوه ها پراکنده شوند” (مرسلات-۱۰)…

به اندازه کافی این تمثیل ها نشان دهنده عمق واقعه است، اما به یک باره خداوند برای ترسیم روز حسابرسی بندگانش جمله ای می گوید که تصویر قیامت را به طور عینی و به وضوح کامل به تصویر می کشد”روزی که مادر فرزندش را رها میکند.”

با خود اندیشیدم خداوند از هر مثلی برای نشان دادن سختی و دشواری حسابرسی انسانها یاری می جوید اما تصویر واقعی آن روز را با تمثیل رها کردن فرزند توسط مادر کامل می کند، خداوند مهرورز به زبان فصیح می گوید که مادری که تحت هیچ شرایطی حتی درد، رنج و مرگ فرزندش را از خود دور نمی سازد، پس ببینید و بیاندیشید که قیامت چه هولی در دل ایجاد می کند که حتی مادر فرزندش را وا می نهد.

آری مفهومی دوسویه است. خداوند هم برای نشان دادن بزرگی غم دوری مادر از فرزند، قیامت و محشر را مثال می زند و هم برای نشان دادن هیبت و عظمت قیامت از رنجی بزرگ همچون جدایی مادر از فرزند می گوید اما هر دو مفهوم مادر را گوشزد می کند .

دیگر چه می توانم بگویم و چه می توانم بنویسم . این معنای واقعی “مادر” است.

پیشانی بر خاک می نهم. خدایا تو با من “مادر” چه کردی؟ تو چگونه من را خلق کردی؟ وقتی از رحمانیت خود در رحم مادر گذاشتی چه بر سر ما آوردی؟ صدای ناله هایم بلند شده، اشک هایم روانند، چشمانم دیگر نمی بینند. روی دیوار سلول نوشته ای را می خوانم “آه مادر یک ماه است که ندیدمت” دیوانه وار سرم را به دیوار سلول تکیه می دهم و به هق هق می افتم .

خدایا با تو کار دارم نه با بندگانت. تو، من مادر را سرشار از عشق به فرزند آفریدی و به یک باره دو طفل به من بخشیدی. نه ماه در وجودم گذاشتی و در یک تن نفس کشیدیم. شب ها و روزها در آغوشم پروراندی و آن ها اکنون ۵ سال دارند، محتاج آغوش من، در حالی که حتی پدر نیز در کنارشان نیست و اکنون اینگونه آغوشم از جگر گوشه هایم خالی است و فرزندانم بدون پدر و مادر چراغ خانه ام را روشن نگه داشته اند .

خدایا تو را به جان مادر موسی قسمت می دهم، ترا به رنج مریم و درد زایمان او قسمت می دهم، ترا به عشق خدیجه به فاطمه قسمت می دهم که لبخند را بر لبان پیامبر نشاند و دل رنجیده اش را روشنی و گرمی بخشید، دستانت را بر روی فلبم بگذار ، قلبم را نگه دار ، محکم ، محکمتر و محکمتر .

آه قسم به آن لحظه که مادر موسی کلام الهی را شنید و فرزند را به رود سپرد اما رنج دوری فرزند را تاب نیاورد و خداوند با مهرش دلش را نگه داشت، اکنون و در این لحظه دست های خداوند را بر دور قلبم احساس می کنم، اما چه کنم من یک مادرم و آرام نمی شوم.

با خود چون مریم می گویم ای کاش مرده بودم و اکنون فراموش شده بودم با خود می گویم نرگس صبر کن ، برای خدا صبور باش ، اما نمی شوم ، باز برمی خیزم و با دست هایی که به سوی آسمان بلند کرده ام زار می زنم خداوندا تو را به مادر موسی قسمت می دهم چگونه تدبیر کردی و موسی را به مادرش باز گرداندی، به آغوش آتش گرفته ی من بنگر.

خدایا صدای ناله ام را بشنو، ببین چه بی تاب باتو سخن می گویم. خدایا، بیا، بیا و در کنارم بنشین. آه من از عشق گفتم و اما با رنج و درد. رنجی که اکنون سخت بیمارم کرده است. با دستی می نویسم که به دلیل زمین خوردنم کبود است. اما باید از عشق گفت و نوشت. آن عشق عشق مادری است و آن درد درد دوری از فرزندان. می خواهم گوشه ای ازین رنج را برایتان بازگویم هرچند به پروردگار سوگند تاب گفتن ندارم.

۲۰.۰۳.۸۹در حالی که دختر سه ساله ام را از بیمارستان و پس از عمل سنگینی به خانه آورده بودم بازداشت شدم. مامورین بالای سرم ایستاده بودند. وقت خواب بچه ها بود. علی را روی پایم گذاشتم. شیشه ی شیرش را دادم و لالایی گفتم و خوابید. اما کیانا را نمی توانستم آرام کنم. هر بار آمدم از او دور شوم با صدای گریان و لرزان می گفت: «مامان منو ببوس» . باز می گشتم و می بوسیدم. پس از سه بار تکرار خواسته اش او را با هزار درد ترک کردم.

جسمم راه زندان می پیمود و روحم راه سرگردانی و حیرانی و صدای چکه های خون را از درونم می شنیدم . نمی دانم چگونه بنویسم. نوشتن در این چهاردیوار تنگ و با چشمان اشک آلود و دستان لرزان جان کندنی بیش نیست. اما باید این درد را فریاد کنم تا شاید دیگر مادری چون من به این درد نسوزد .

من در زندان به بیماری سخت اعصاب و روان دچار شدم. زنی سالم بودم ولی با مصرف روزانه ۱۸ قرص و پس از ۱۲ روز بستری شدن در بیمارستان به زندگی با فرزندانم بازگشتم اما افسوس عمر بودن با فرزندانم کم بود. ۰۲/۰۲/۹۱ ماموران جلوی در ایستاده اند . علی و کیانا پنج ساله اند. علی دیگر از هر رفتن من می ترسد. حتی برای رفتن به بیرون خانه.

علی در هراس است با عجله تفنگ زردش را برمی دارد و خود را به من می رساند و دستم را می گیرد “مامان من هم با تو می آیم”.

چه بگویم از لحظه ی جدا شدنم و از اشک های روان بر گونه ی طفلانم. این قلم می جنبد و جانم را می گیرد. نوشتن برایم آسان نیست اما می گویم و می نویسم تا شاید دیگر برای هیچ طفلی تکرار نگردد من یک مادر دور از فرزندان و بیمارم و چنین از مادر موسی گفتم و از درد خود ناله کردم تا بگویم “قدرت عشق مادران برتر از هر قدرتی ست ” منشا این قدرت عشق است و مهر مادری که خداوند از رحمانیت خود برگرفت و در وجود مادران نهاد.

محروم کردن کودکان ازین مهر و رنج دادن مادران از این هجر، گناه نابخشودنی ست. و من با هزاران امید از چهاردیوار زندان این نامه نوشتم تا شاید به زودی زود و با لطف الهی در این سرزمین و در هر سرزمینی دیگر در این کره ی خاکی این رنج پایان پذیرد.

من ایمان دارم روزی فراخواهد رسید هرچند اگر من نباشم که عشق حاصل از این رنج ها آینده ای بهتر برای فرزندانم و همه ی فرزندان سرزمین ایران و حتی جهان رقم خواهد خورد .

با سپاس و احترام فراوان
۱۲/۰۳/۹۱
نرگس محمدی

 


 


اقدام زودهنگام مسئولان کوی دخترانه دانشگاه تهران، چهارشنبه شب دانشجویان خوابگاه دختران را با مشکل اسکان مواجه کرد. این اقدام مسئولان کوی به بهانه انجام تعمیرات صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری دانشجو، مسئولان خوابگاه دخترانه کوی دانشگاه چهارشنبه شب در یک اقدام غیرمنتظره، با بستن در ورودی خوابگاه از ورود دانشجویان به محل اسکان خود جلوگیری کردند.

بر اساس این گزارش، هرسال پس از پایان امتحانات دانشجویان خوابگاهی، خوابگاه دانشجویان شهرستانی از ۱۰ تیر پذیرای دانشجویان نیست، اما امسال در یک اقدام زودهنگام و بدون اطلاع قبلی به دانشجویان، سه روز زودتر یعنی ۷ تیر ماه، در ورودی خوابگاه‌ها را بستند و از ورود دانشجویان جلوگیری کردند.

این در حالی بود که ساعت ۱۰ شب گذشته، دانشجویان دختر خوابگاهی بدون داشتن محل اسکان از ورود به خوابگاه محروم شدند.

البته به گفته دانشجویان، هر سال پس از بسته شدن خوابگاه‌ها، مسئولان خوابگاهی برای دانشجویانی که مشغول انجام پروژه‌های تحقیقاتی هستند، پانسیونی در سطح شهر با سه برابر قیمت خوابگاه در نظر می گیرند که این پانسیون ها نیز از ۱۷ تیر به بعد به دانشجویان تحویل داده می‌شود.

گفته می‌شود یک ماه پیش، حمید بقایی به نمایندگی از ریاست جمهوری به کوی دخترانه دانشگاه تهران رفته و ضمن بازدید، اعتباری را برای بازسازی این مکان تخصیص داده و اقدام شب گذشته مسئولان کوی در تداوم این اتفاق بوده است.

نکته قابل توجه این است که اقدام مسئولان کوی باعث شد که شب گذشته دانشجویان دختر خوابگاهی دانشگاه تهران با مشکل اسکان مواجه شده و مجبور شوند در آزمایشگاه دانشکده برق دانشکده فنی بخوابند.


 


سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در پیامی به رئیس‌جمهور منتخب مصر، ضمن تبریک این انتخاب به مرسی، بر پیگیری مبارزات مردم مصر برای آزادی و عدالت از سوی همه دموکراسی خواهان تاکید و از پیروزی آنها در این کشور ابراز خرسندی کرد.

اردشیر امیر ارجمند ضمن یادآوری تقلب انتخاباتی سه سال قبل و سرکوب‌های پس از آن در ایران، خیزش ضد استبدادی مردم و پیروزی انقلاب مردم مصر را سرمایه‌ای گران‌سنگ برای جنبش سبز مردم ایران دانست و تاکید اولین رئیس جمهوری منتخب مردم مصر بر تعبیر رحمانی از اسلام، احترام به دیگر ادیان، قانونگرایی، پذیرش تکثر و موازین دموکراتیک، کرامت انسان و حقوق بشر را مایه امیدواری برای همه مردم منطقه و عاملی موثر برای تقویت دموکراسی، صلح و امنیت در خاورمیانه ارزیابی کرد.

به گزارش "نوروز" متن کامل این پیام به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی در ادامه می‌آید:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای محمد محمد مرسی
رئیس جمهور منتخب جمهوری عربی مصر

انتخاب جنابعالی به عنوان رئیس جمهور کشور دوست و برادر مصر را از جانب شورای هماهنگی راه سبز امید و فعالان جنبش سبز ملت ایران تبریک می گویم.

دموکراسی خواهان ایران سیر مبارزات ستودنی مردم مصر برای آزادی و عدالت را با دقت و همدلی پیگیری می کنند و از پیروزی آنها عمیقا خرسندند. سه سال پیش در چنین ایامی اقتدارگرایان با تقلب در انتخابات، سرکوب مردم و زندانی کردن رهبران آنها و جمع وسیعی از فعالان سیاسی، مانع تحقق خواست و اراده مردم ایران شدند. در چنین شرایطی پیروزی انقلاب مردم مصر موج جدیدی از شور و امید در بین دموکراسی خواهان ایران ایجاد کرد. ما خیزش ضد استبدادی ملت مسلمان مصر و نیز عملکرد آینده دولت جدید آن را سرمایه ای گران سنگ برای جنبش سبز مردم ایران می دانیم. تاکید اولین رئیس جمهور منتخب مردم مصر بر تعبیر رحمانی از اسلام، احترام به دیگر ادیان، قانونگرایی، پذیرش تکثر و موازین دموکراتیک، کرامت انسان و حقوق بشر مایه امیدواری برای همه مردم منطقه بوده و قطعا عاملی موثر برای تقویت دموکراسی، صلح و امنیت در خاور میانه خواهد بود.

از خداوند متعال موفقیت جنابعالی در تحقق بهروزی ملت بزرگ مصر را مسالت دارم.

اردشیر امیر ارجمند
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید

متن پیام به زبان عربی

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرة الدکتور محمد محمد مرسی
رئیس الجمهوریة العربیة المصریة المنتخب

الهیئة التنسیقیة للحرکة الخضراء الایرانیة و جمیع الناشطین فی الحرکة یهنئونکم بفوزکم فی الانتخابات الرئاسیة فی مصر الصدیقة و الشقیقة.

طلاب الدیمقراطیة فی ایران یتابعون کفاح الشعب المصری المجید للوصول الى الحریة و العدالة بدقة و حرص شدید و هم فرحون من انتصارات هذ الشعب العظیم. و قبل ثلاثة اعوام فی ایام کایامنا هذه حال الطغاة دون وصول الشعب الایرانی الى تحقیق ارادته و مبتغاه بتزویر الانتخابات و قمع الشعب و اعتقال قادته و عدد کبیر من النشطاء السیاسیین. فی مثل هذه الظروف کان انتصار الشعب المصری قی ثورته زخما معنویا کبیرا لجمیع طلاب الدیمقراطیة فی ایران. نحن نعتبر قیام الشعب المصری المسلم بوجه طغاة بلده مدخرا ثمینا للحرکة الخضراء الایرانیة. و نؤکد على أن ابراز الوجه الرحیم للاسلام من قبل اول رئیس منتخب فی انتخابات حرة فی مصر و تاکیده على احترام الادیان و السیر فی اطار القانون و احترام التعددیة و کرامة الانسان و حقوقه سببا فی احیاء الامل لدى شعوب المنطقة و عاملا مؤثرا لدعم الدیمقراطیة و السلام و الامن فی منطقة الشرق الاوسط.

نرجوا من الله القادر أن یوفقکم فی تحقیق اغلى آمال الشعب المصری العظیم

المتحدث باسم الهیئة التنسیقیة للحرکة الخضراء الایرانیة

 

ترجمه انگلیسی پیام

In the name of God the Merciful

Mr. Mohammad Morsi,
President elect of the Arabic Republic of Egypt,

On behalf of the Coordination Council of the Green Path of Hope and the green activists of the nation of Iran, I congratulate you on becoming the newly elected president of our friend and ally Egypt.

Those who seek democracy in Iran, are empathetic to the plight of the Egyptian nation and have meticulously followed the course of the Egyptian people’s struggle for freedom and justice, are overjoyed with their victory. It was around this time three years ago, that the authoritarian rulers of Iran circumvented the realization of the will of the Iranian people through the widespread oppression of citizens and the arrest of the leaders of the Green movement and a large number of political activists. Given the conditions in Iran, the Egyptian uprising at the time, created a new wave of hope and enthusiasm amongst those seeking democracy in Iran. The uprising of the Muslim nation of Egypt against authoritarianism, and the future policies of its newly elected government are a valuable asset to the people’s Green Movement of Iran. The emphasis of the first president elected by the Egyptian nation on a compassionate and tolerant interpretation of Islam, with respect for other religions, the rule of law, the acceptance of pluralism and democratic principles, human dignity and human rights has been a source of hope for all people in the region and will undoubtedly serve as a positive influence for the strengthening and further development of democracy, peace and security in the Middle East.

I ask God almighty to grant you success in your quest to achieve prosperity for the great nation of Egypt.

Ardeshir Amir Arjomand
Spokesperson for The Coordination Council of the Green Path of Hope


 


بشار اسد، رییس رژیم حاکم بر سوریه بار دیگر مخالفان خود را مزدوران کشورهای خارجی خواند که به گفته او "برای مشتی پول خیانت می کنند."

اسد که مرتضی حیدری مجری تلویزیون دولتی ایران گفت و گو می کرد، درباره اعتراض های مردمی علیه حکومتش گفت: برخی کشورها، سوری های ناآگاه یا افراد بی ریشه را به انحراف کشانده و به مزدورانی تبدیل کردند که برای مشتی پول علیه ملت و کشور خود خیانت می کنند.

بشار اسد افزود: اعتراضات خودجوش نیست و به انجام اصلاحات ارتباطی ندارد. نیروهایی که مدعی بودند مشکل اصلاحات است، از آن بهره نبردند.

رییس رژیم سوریه این اعتراضات را مشابه جنبش سبز در ایران دانست و خطاب به مجری ایرانی برنامه "فراسو" گفت: تقریباً دو سال پیش غربی ها تلاش کردند در ایران نیز آشوب به پا کنند.

اسد که در آستانه برگزاری نشست گروه تماس برای خاتمه دادن به بحران سیاسی سوریه سخن می گفت، هر گونه راه حل بین المللی را مردود دانست و افزود: ما هیچ الگوی غیر سوری و غیرملی را نمی پذیریم، چه از طرف کشورهای بزرگ تحمیل شود و چه از جانب کشورهای دوست یا غیره مطرح شود. هیچکس به اندازه خود ما نمی داند مشکل سوریه را چطور حل کند.

این در حالی است که گروه تماس متشکل از وزیران خارجه پنج عضو دائم شورای امنیت و قطر، عراق، کویت و ترکیه روز شنبه و به دعوت کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب، در ژنو تشکیل جلسه می دهد.

بشار اسد در ادامه گفت و گوی خود با تلویزیون دولتی ایران از اتحادیه عرب به خاطر حمایتش از معترضان به شدت انتقاد کرد و گفت: اتحادیه عرب همواره مجری نقشه های خارجی در جهان عرب بود و اجازه نداشت نقشی را ایفا کند. اکنون هم آنها نقشی برخلاف مصالح اعراب بازی می کنند.

اسد با تشکر از ایران، چین و روسیه به دلیل حمایت این کشورها از رژیم سوریه گفت: ما به مواضع واقع بینانه کشورهای مهم منطقه همچون ایران و کشورهای بین المللی همچون چین و روسیه ارج فراوان می نهیم.  ایران در محافل سیاسی نقش حمایت از سوریه را ایفا می کند. این مواضع ایران در کنار مواضع چین و روسیه نقش بنیادین در وضعیت سوریه دارد. ایران با وفاداری کامل در مسائل بزرگ و کوچک در کنار سوریه ایستاده و سوریه باید وفاداری خود به ایران را نشان دهد.

وی که جنبش سبز مردم ایران را مانند اعتراضات مردمی در کشورش "آشوب" می خواند گفت: وقتی تقریباً دو سال پیش تلاش کردند در ایران آشوب به پا کنند و سعی کردند بر سر این موضوع با سوریه وارد معامله شوند، این موضوع به خوبی مشهود بود که دشمنان تلاش می کنند بین ایران و سوریه فاصله ایجاد کنند.

کار رژیم اسد تقریبا تمام است

همزمان، برهان غلیون رئیس سابق و عضو فعلی شورای ملی سوریه روز جمعه در مصاحبه ای اختصاصی با العربیه ضمن تایید سفر مخفیانه خود به داخل سوریه و دیدار با فرماندهان ارتش آزاد گفت:" کار رژیم اسد تقریبا تمام است ."

او با اشاره به انگیزه این سفر اظهار داشت: من به منظور بررسی تحولات اخیر در ادلب و دیگر مناطق تحت کنترل ارتش آزاد سوریه، وارد کشورشدم و پس از بازدید از مناطق آزاد شده و پایگاه های ارتش آزاد، به منظور بررسی و اطلاع از مشکلاتی که این ارتش با آنها روبرو است با فرماندهان به گفتگو و تبادل نظر پرداختم.

برهان غلیون با اشاره به شجاعت اعضای ارتش آزاد خاطر نشان کرد: " با انسان های آزاده، فرهیخته و مصممی برخورد کردم که مسلح به اراده ای قوی برای دفاع از عزت، کرامت و آزادی ملت هستند. من از روحیه قهرمانانه و عالی این انسان ها به وجد آمدم".

رئیس سابق شورای ملی سوریه با اشاره به اقدامات رژیم این کشور افزود: "استراتژی رژیم اسد قتل عام و کشتار به منظور باقی ماندن بر مسند قدرت است، اما اکنون رژیم نفس های آخر را می کشد".

غلیون در پاسخ به مجری تلویزیون العربیه که از وی درباره خطرات این سفر پرسید گفت: "خوشبختانه تمام مناطقی را که از آنها بازدید کردم تحت کنترل کامل آرتش آزاد قرار دارد و هیچگونه حضور سیاسی، نظامی یا اقتصادی برای رژیم اسد در آن مناطق وجود ندارد".

وی افزود: " تنها یک بار از فاصله 25 متری گروهی از نظامیان رژیم عبور کردیم. ارتش اسد روحیه خود را کاملا باخته است و در بدترین شرایط روحی به سر می برد".

برهان غلیون در این مصاحبه از موضعگیری ضعیف جامعه بین المللی در قبال رویدادهای کشورش انتقاد کرد و گفت: "متاسفانه جهان نسبت به مسئله سوریه اهمیت چندانی نمی دهد و از لحاظ کمک رسانی به مردم این کشور ظلم شده است. ما از عملکرد ارتش آزاد قدردانی می کنیم، اما ارتش آزاد به اسلحه پیشرفته تری نیاز دارد، این قهرمانان تا کنون تنها با امکانات خود و نیز اسلحه ای که نیروهای جدا شده از ارتش اسد در اختیارشان می گذارند توانسته اند ضربات جبران ناپذیری را به نیروهای اسد وارد کرده و پیروزی هایی را محقق سازند".

غلیون در پایان، ادعای رژیم اسد مبنی براینکه ارتش آزاد به اقدامات تروریستی دست می زند را تکذیب کرد. وى گفت: آنچه برای همه مردم دنیا مشخص و روشن است کشتار کودکان و زنان توسط رژیم اسد است. حالادیگر تمام جهان می داند که چه کسی ملت سوریه را به قتل می رساند.

اسارت دو افسر بلند پایه رژیم

در تحولی دیگر، ارتش آزاد سوریه دو افسر بلند پایه رژیم دمشق را به اسارت خود در آورد.

بر اساس این گزارش این دو تن که تصویر ویدیوی آنها بر روی شبکه اجتماعی یوتیوب و تلویزیون العربیه به نمایش در آمده است، خود را سرگرد فرج شحاده المقت فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی و سرتیپ منیر احمد شلیبی از واحد اطلاعات ضد تروریسم معرفی کرده اند.

پیش از این تصاویری از سرتیپ منیر احمد شلیبی به همراه افرادی از رژیم در حالی که از اجساد کشته شدگان در زندان صیدنایا تصویر برداری می کرد، بر روی سایت های مخالفان پخش شده بود.

در همین حال منابع مخالفان اعلام کردند که نیروهای نظامی رژیم سوریه چهل و چهار نفر از جمله زنان و کودکان را در شهر دوما در نزدیکی دمشق ، کشته اند.

دفتر رسانه ای شورای ملی و مرکز رسانه ای سوریه با انتشار بیانیه هایی اعلام کردند که قربانیان در شهر دوما با بمباران یا توسط تک تیراندازان و یا از طریق اعدام، جان خود را از دست داده اند.

تلویزیون العربیه برخی تصاویر قابل پخش قتل عام افراد یک خانواده در شهر دوما را نشان داده است که در آنها علاوه بر بزرگسالان، کودکان کشته شده این خانواده نیز دیده شدند. این تلویزیون به دلیل رعایت حال بینندگان از عدم ارایه صحنه های فجیع تر خودداری کرده است.

هنوز مشخص نیست که چه کسانی به این کشتار اقدام کرده اند. اما مخالفان، رژیم سوریه را مسئول چنین جنایاتی می دانند.

کمیته هماهنگی انقلاب سوریه در بیانیه ای اعلام کرد که بمباران برای ساعت های طولانی به وسیله خمپاره، توپخانه و تانک های نیروهای امنیتی رژیم اسد علیه شهر دوما جهت آماده سازی برای یورش به این شهر ادامه داشته است.


 


در حالی که وزیر دادگستری قبرس در گفت‌وگو با روزنامه «سایپرس میل» چاپ نیکوزیا مسئله پیش‌آمده برای وزیر خارجه ایران را «معطلی دو، سه دقیقه‌ای» توصیف کرده، سخنگوی وزارت خارجه ایران و همچنین وزارت خارجه قبرس، اصل خبر را تکذیب کردند.

رسانه های قبرس پیش از این خبر دادند که وزیر خارجه ایران در جریان سفر چند روز گذشته خود به این کشور، توسط مقام‌های فرودگاه برای مدت کوتاهی بازداشت شد. مقام‌های امنیتی فرودگاه تأکید داشتند که نام این مقام جمهوری اسلامی در لیست سیاه اتحادیه اروپا قرار دارد. با این‌ حال گزارش‌ شد که این بازداشت مدت زیادی طول نکشید.

اما رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، خبر بازداشت چند دقیقه ای صالحی در فرودگاه قبرس را از اساس "مجعول" وآن را "اقدامی در چارچوب فضاسازی رسانه ای ناشیانه" خواند.

ساعتی بعد، وزارت خارجه قبرس نیز با صدور بیانیه‌ای اخبار منتشر شده درباره بازداشت موقت علی‌اکبر صالحی در فرودگاه این کشور رد کرد.

به گزارش رادیوفردا، این بیانیه می‌افزاید: «وزارت خارجه قبرس ادعاهایی که می‌گوید وزیر امور خارجه ایران در  لیست افراد ممنوعه به  قبرس بوده یا اینکه مشکلی برای وزیر خارجه ایران در موقع ورود یا خروج پیش آمده، را رد می‌کند.»


 


معاون وزیر راه و شهرسازی از افزایش ۲۰ درصد عوارض آزادراه های کشور خبر داد.

احمد صادقی در گفتگو با مهر در خصوص برنامه دولت برای افزایش عوارض آزادراه‌ها، اظهار داشت: از یک ماه گذشته ۲۰ درصد به نرخ عوارض تمام آزادراه‌های کشور افزوده شده است.

افزایش عوارض آزادراه های کشور درحالی است که پیش از این افزایش قیمت سوخت اعتراضات دارندگان وسایل نقلیه باری و مسافری را سبب شده بود.


 


جايزه فرهنگ و يکپارچگی "پرسنا" (Premio Porsenna) در ايتاليا به سپيده جديری و احسان عابدی، نويسندگان مهمان انجمن قلم در اين کشور رسيد.

به گزارش رادیو زمامه اين جايزه پنج‌شنبه، ۲۸ ژوئن (هشت تير) در شهر کيوسی از ايالت توسکانی ايتاليا به آن‌ها اهدا شد.

جايزه پرسنا در ايتاليا سابقه‌ای هفت ساله دارد که هر سال به چهره‌های فرهنگی و هنری اهدا می‌شود. اين جايزه به اسم پرسنا، پادشاه افسانه‌ای تمدن اتروسکان، منطقه‌ای در ايتاليای امروزی است.

امسال از چهره‌های ديگری که اين جايزه به آن‌ها اهدا شد، مانوئل دسيکا، آهنگساز و فرزند ويتوريو دسيکا، فيلمساز مشهور ايتاليايی بود.

مانوئل دسيکا از سال ۱۹۶۸ تاکنون برای بيش از ۷۰ فيلم و مجموعه تلويزيونی موسيقی ساخته ‌است که از جمله آن‌ها می‌توان "عشاق" و "باغ فينزی کوئينتينی"، آثار ويتوريو دسيکا را نام برد.

 جايزه پرسنا ۲۰۱۲ توسط شهرداری کيوسی، انجمن موسيقی و نمايش اين شهر و کميته سنت موستيولا اهدا شد

سپيده جديری، شاعر و بنيان‌گذار جايزه شعر زنان ايران (خورشيد)، سال ۱۳۷۹ اولين مجموعه شعر خود را با نام "خواب دختر دوزيست" منتشر کرد. کتاب‌های ديگر او "منطقی" (مجموعه داستان)، "صورتی مايل به خون من" (مجموعه شعر)، "دختر خوبی که شاعر است" (مجموعه شعر) و "کلاغ" (ترجمه شعرهای ادگار آلن پو) نام دارند.

احسان عابدی نويسنده و روزنامه‌نگار از سال ۱۳۷۸ در بخش‌های فرهنگ و هنر و انديشه و تاريخ مطبوعات می‌نويسد. مجموعه شعر او با نام "گم‌شده در اتاق" سال ۱۳۸۹ منتشر شد. يک محموعه داستان و يک اثر تحقيقی به نام "روستاهراسی در ادبيات داستانی ايران" را آماده انتشار دارد.

جايزه پرسنا ۲۰۱۲ توسط شهرداری کيوسی، انجمن موسيقی و نمايش اين شهر و کميته سنت موستيولا اهدا شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته