-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

Latest News from Koocheh for 11/30/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

صدرا محقق

منبع: شرق

‌قدیمی‌ترین اثر هنری ساخت دست بشر با 40 هزار سال قدمت در ایران کشف شده است؛ در استان لرستان و در 25کیلومتری جنوب‌غربی خرم‌آباد در یک غار آهکی به نام «یافته». این اثر هنری سنگ‌نگاره‌هایی رنگین است کنده‌شده بر دیواره این غار. این را محمد ناصری‌فرد متخصص نقوش صخره‌ای و نویسنده کتاب سنگ نگاره‌های ایران اعلام می‌کند. سال‌هاست بسیاری بر این باورند قدیمی‌ترین آثار هنری ساخت دست بشر در غار آلتامیرا در اسپانیا، یا غارهای شووه، کرکس و ولاسکو در فرانسه است. در دیواره‌ها و سقف غارهای آلتامیرا و ولاسکو تصاویر حیوانات نقاشی شده که تاکنون به عنوان قدیمی‌ترین آثار هنری ساخته دست بشر در جهان شناخته می‌شدند. با این همه اما کهن‌ترین قدمتی که تاکنون به آثار این غارها نسبت داده می‌شد مربوط به 32‌هزار سال پیش است. سنگ‌نگاره‌های رنگین (Pictograph) کشف‌شده با قدمت 40‌ هزار ساله در غار «یافته» اما همه این معادلات را بر هم می‌زند. محمد ناصری‌فرد متخصص نقوش صخره‌ای و نویسنده کتاب‌های «سنگ‌نگاره‌های ایران» و «موزه‌های صخره‌ای هنرهای سنگی» در گفت‌وگویی با شرق می‌گوید: «سنگ‌نگاره‌های رنگین کشف‌شده در غار«یافته» در 25 کیلومتری جنوب خرم‌آباد در استان لرستان دست‌کم متعلق به 40‌هزار سال پیش است. پروفسور مارسل اُت (Perfessor Marcel Ot)، استاد پیش از تاریخ دانشگاه لیژ در بلژیک در بازدیدی که از این غار داشت و روی این آثار آزمایش کربن‌سنجی و سن‌سنجی را انجام داد نیز با قاطعیت سن دقیق آن‌ها را به 40‌هزار سال پیش مربوط دانسته است.»

این پژوهش‌گر می‌افزاید: «با توجه به همین آثار پروفسور مارسل اُت حتی معتقد است خاست‌گاه اولیه بشر نه مربوط به آفریقا بلکه به منطقه آسیا و به احتمال زیاد به ایران بر می‌گردد. علاوه بر این در رابطه با دیگر آثار تاریخی که گفته می‌شود قدمتی بیش‌تر از سنگ‌نگاره‌های غار «یافته» دارند همه مبتنی بر گمانه‌زنی و نظریه‌های تایید نشده است، اما با توجه به اینکه رنگین‌نگاره‌های غار «یافته» هم‌چنان موجود هستند شرایط برای گروه‌های دانش‌گاهی از هر جای دنیا فراهم است که روی آن‌ها آزمایش سن‌سنجی انجام دهند.» بر اساس گفته‌های این محقق، غار «یافته» و دیگر غارهای تاریخی در لرستان مانند غار میرملاس سنگ نگاره‌هایی مربوط به 12‌ هزار سال پیش را در خود دارند. نخستین کاوش علمی در غار «یافته» در سال ۱۹۶۵ توسط باستان‌شناس آمریکایی فرانک هول انجام گرفت. البته قبل از این هم عده‌ای وارد این غارها شده بودند اما هدف آن‌ها تحقیق روی این سنگ‌نگاره‌ها نبود بلکه آنها به دنبال دفینه‌های ارزش‌مند وارد این غار شده بودند.» ناصری‌فرد می‌گوید: «من اولین بار در سال 1384 به غار «یافته» رفتم که متاسفانه آثار و سنگ‌نگاره‌های ارزش‌مند و بی‌نظیر آن از طریق اسپری رنگ و آسیب‌های دیگر و هم‌چنین عوامل طبیعی مانند نفوذ آب در حال از بین رفتن کامل بود.» به گفته این پژوهش‌گر در آزمایش‌ها مشخص شد این رنگین‌نگاره‌ها دارای ترکیب‌هایی از جنس گل اخرا، خون حیوانات و عصاره برخی از گیاهان است. کاوش‌های باستان‌شناسی که در سال 1384 در غار «یافته» لرستان آغاز شد، با همکاری دانشگاه لیژ‌ بلژیک و سازمان میراث فرهنگی و گردش‌گری کشور و به منظور شناسایی بقایای انسان‌های فرهنگ اوریناسی در ایران بود. فرهنگ اوریناسی مربوط به شکارچیان اولیه است که در دوران پارینه‌سنگی جدید از 40‌هزار تا 18‌هزار سال پیش می‌زیستند. این انسان‌ها اولین انسان‌هایی هستند که ابزار‌سازی پیشرفته و تیغه‌سازی را شروع می‌کنند. تا‌کنون در مناطق خاورمیانه، افغانستان و اروپا شواهدی از سکونت این انسان‌ها به دست آمده است. بر اساس آزمایشات سن‌سنجی دانش‌گاه ییل آمریکا، ابزار‌های به دست آمده از این غار، متعلق به حدود ۴۰‌هزار تا ۲۸‌هزار سال پیش است. غار «یافته» بیش از دو متر رسوبات باستان‌شناختی اواخر عصر یخ (دوره پارینه‌سنگی جدید) را در خود دارد. مارسل ات، سرپرست گروه دیرینه‌شناسان بلژیکی غار «یافته» در رابطه با این غار گفته بود: «در مطالعات انجام‌شده شباهت‌های فراوانی میان مصنوعات سنگی و فرهنگ اوریناسی اروپا وجود دارد. تا پیش از این کاوش‌ها، برخی از متخصصان فرهنگ اوریناسی، پارینه‌سنگی جدید را مختص اروپا و حاشیه شرقی مدیترانه می‌دانستند. در کاوش‌های این غار، علاوه بر مصنوعات سنگی، تعدادی آویز و مهره‌های تزیینی از جمله دو صدف دریایی سوراخ شده، دو قطعه دندان گوزن و یک قطعه هماتیت که به شکل آویز درآمده، یافت شده است. این اشیا از نشانه‌های بارز فرهنگ اوریناسی مقارن با حضور نخستین انسان‌های پارینه سنگی جدید در اروپا و خاور نزدیک است.»به اعتقاد دیرینه‌شناسان، لرستان به دلیل داشتن شرایط مساعد آب و هوایی، محیط مناسبی برای استقرار بشر در زمان‌های پیش از تاریخ بوده است. این استان به دلیل کوهستانی بودن غارهای مسکونی فراوانی داشته که در این میان تاکنون غارهای یافته، گرارجنه، کنجی، قمری و پاسنگر مورد کاوش قرار گرفته است.


 


ویدئو / رادیو کوچه

تعدادی از فعالان دانش‌جویی، حقوق بشر و حق تحصیل با گردهم آمدن در ساختمان «ماروین سنتر» دانش‌گاه جرج واشنگتن در پایتخت امریکا دومین سال‌گرد تاسیس جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی را گرامی داشتند.
در این مراسم آنجلا نوبهار سخن‌گوی جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، توضیحاتی در مورد فعالیت‌های این جمعیت و دلیل برگزاری این مراسم ارایه کرد و سپس علی افشاری فعال دانش‌جویی و از اعضای سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در مورد محرومیت از تحصیل در ایران و اهمیت فعالیت حق تحصیل صحبت کرد.

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، که پیشتر با نام کمیته پی‌جویی حق تحصیل شناخته می‌شد در سال ۱۳۸۸ به کوشش نوید خانجانی شکل گرفت اما وی هم اکنون به سپری کردن ۱۲ سال حبس تعزیری محکوم شده است. بشیر احسانی دیگر عضو این جمعیت به ۵ سال حبس و سما نورانی در حال گذراندن حکم یک سال حبس تعزیری خود در زندان اوین است.

ویمو

Click here to view the embedded video.

یوتیوب

Click here to view the embedded video.


 


خبر / رادیو کوچه

ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، روز چهارشنبه، 30 نوامبر، در پارلمان این کشور اظهار داشت که دستور تعطیلی فوری سفارت جمهوری اسلانی در بریتانیا صادر شده و به کارمندان این سفارت‌خانه ۴۸ ساعت فرصت داده شده که خاک بریتانیا را ترک کنند.

آقای هیگ که برای توضیح درباره واکنش بریتانیا به حمله به سفارت این کشور در تهران در پارلمان بریتانیا حاضر شده بود گفت که تمام دیپلمات‌های بریتانیا از ایران خارج شده‌اند. او دلیل این تصمیم را اطمینان یافتن از تامین امنیت این کارکنان خواند.

آقای هیگ تصریح کرد که سفارت بریتانیا در ایران تعطیل شده است و گفت اگر بریتانیا قادر به کار کردن در ایران نباشد سفارت ایران در لندن نیز باید «کاملن تعطیل» شود.

با وجود این وزیر خارجه بریتانیا گفت که تعطیلی سفارت‌خانه به معنای قطع کامل روابط نیست بلکه «کاهش سطح رابطه» میان دو کشور است.

آقای هیگ از واکنش «با تاخیر» مقام‌های جمهوری اسلامی برای توقف حمله به ساختمان سفارت‌خانه و مجتمع مسکونی قلهک نیز انتقاد کرد.

وزیر خارجه بریتانیا گفت: «ایران کشوری است که در آن رهبران مخالفان در بازداشت خانگی هستند، بیش از ۵۰۰ نفر در سال جاری اعدام شده‌اند و اعتراض‌های واقعی در آن بی‌رحمانه سرکوب می‌شود… این که مقام‌های ایرانی نتوانند از سفارت‌خانه ما محافظت کنند یا این که این حملات بدون درجاتی از رضایت در داخل رژیم ایران انجام شده باشد، ساده‌انگارانه است.»

آقای هیگ گفت با وجود تعطیلی سفارت‌خانه بریتانیا در تهران دولت این کشور در آینده، هر گاه که مناسب و معنادار باشد، چه در قالب گروه 1+5 و چه در سازمان‌های بین‌المللی، با دولت جمهوری اسلامی گفت‌وگو خواهد کرد. او گفت که دولت آمریکا هم مایل است با ایران گفت‌وگو کند در حالی که در ایران سفارت‌خانه ندارد.

هم‌چنین در پی حمله به سفارت بریتانیا در تهران دولت‌های آلمان، هلند و فرانسه سفیران خود در ایران را برای «رایزنی» درباره حمله «غیر قابل قبول» به سفارت بریتانیا فراخوانده‌اند.

نیکلا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه حمله به سفارت بریتانیا در ایران را «مفتضحانه» خواند و آن را به شدت محکوم کرد.

لازم به یادآوری است روز چهارشنبه وزارت خارجه نروژ اعلام کرد که به دلیل نگرانی از ناامنی در ایران، سفارت خود در تهران را به طور موقت تعطیل می‌کند.

براساس گزارش‌ها، تصمیم به بستن سفارت‌خانه نروژ در تهران روز گذشته و در پی حمله به سفارت بریتانیا به اجرا گذاشته شد اما کارکنان سفارت‌خانه هم‌چنان در تهران حضور دارند و از محل دیگری به کار می‌پردازند.

وزرای خارجه سوئد و دانمارک نیز حمله به سفارت بریتانیا در تهران را به شدت محکوم کردند.

وزارت خارجه سوئد و ایتالیا، سفیران جمهوری اسلامی در استکهلم و رم را فرا خوانده و دانمارک نیز مراتب اعتراض شدید خود را به سفارت جمهوری اسلامی در کپنهاگ اعلام کرده است.

بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، نیز مراتب ناخرسندی خود را از حادثه حمله به سفارت بریتانیا در تهران ابراز داشت و از مقام‌های جمهوری اسلامی خواست تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهند و به تمهیدات لازم برای جلوگیری از تکرار این‌گونه حملات به سفارت‌خانه بریتانیا و اماکن دیپلماتیک سایر کشورها در ایران دست بزنند.

گفتنی است خالد عزیزی، دبیر کل حزب دمکرات کردستان، نیز با انتشار اطلاعیه‌ای حمله به سفارت بریتانیا را که مسوول آن را مسوولان جمهوری اسلامی دانسته محکوم کرده است.

بیشتر بخوانید:

«خروج کارمندان سفارت بریتانیا از ایران»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

چند روزی است که ویدیویی کوتاه از رفتارها و سخنان نژادپرستانه‌ی زنی «انگلیسی» در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود و درباره‌ی آن حرف و حدیث‌های فراوانی گفته و اظهار نظرهای متفاوتی ابراز می‌شود. فکر نمی‌کنم هیچ انسانی بتواند به طور مستقیم و آشکارا از نژادپرستی دفاع کند. اما آیا می‌شود خود را در جای‌گاه فردی قرار داد که شرایط اجتماعی، روانی و اقتصادی ویژه‌ای سبب شده است تا او این گونه اظهار نظر کند و سخنانی بر علیه خارجیانی که در کشورش زندگی می‌کنند بر زبان بیاورد؟ به گمان من این امر تا اندازه‌ی زیادی شدنی است. می‌توان راه دیگری به غیر از محکومیت در پیش گرفت و از خود پرسید، آیا می‌شود چنین انسان‌هایی را فهمید بدون آن‌که حق را به آن‌ها داد؟

بسیاری از مهاجران «آفریقایی» و البته عمومن سیاه‌پوست، دارای نگرشی خاص به امر مهاجرت هستند و بر این باورند که چون سال‌ها غربی‌ها کشورهای آن‌ها و مردمان‌شان را مورد استثمار قرار داده‌اند حالا باید جبران کنند و با پذیرش مهاجران و دادن خدمات ویژه به آن‌ها سعی نمایند تا رفتار گذشته‌ی خود را جبران کنند. گمان نمی‌کنم که هیچ انسان عاقلی بپذیرد که گناه یک نسل را به پای چندین نسل پس از آن‌ها بنویسند. اگر چنین چیزی روا باشد هم اکنون باید تمام ترک‌های «ترکیه‌ی» امروزی تاوان رنجی را که اجدادشان بر «ارامنه» روا داشته‌اند بدهند و به دولت «ارمنستان» و مردمش میلیاردها میلیارد دلار بابت نسل‌کشی یک قرن پیش غرامت پرداخت کنند. بسیاری از شهروندان امروز کشورهای اروپایی از خود می‌پرسند چرا در شرایط سخت و دشوار اقتصادی امروز جهان آن‌ها باید با کار کردن و پرداختن مالیات، جور ظلمی را بکشند که ممکن است صدها سال پیش اجدادشان بر سیاهان روا داشته‌اند؟

یکی از نکات مهم و قابل توجه آن‌ست که رفتارها و برخوردهایی که بر ضد خارجیان صورت می‌گیرد در کشورهای اروپایی عمومیت بیش‌تری داشته و در کشور «آمریکا» یا وجود ندارد و یا به ندرت دیده می‌شود. یکی از علت‌های آن هم شاید در نوع خدمات‌ ویژه، حقوق بی‌کاری و بیمه‌های درمانی است که در اروپا به مهاجران داده می‌شود و در کشور «آمریکا» از آن‌ها خبری نیست و در واقع شهروندان این کشور این احساس را ندارند که منابع کشورشان و حاصل سال‌ها تلاش خود و پدران‌شان به جمعی تازه وارد داده می‌شود. اما چرا چنین حسی در اروپا بیش‌تر وجود دارد. درصد بالایی از مهاجرانی که به کشورهای اروپایی وارد می‌شوند هیچ گونه تلاشی برای تطبیق و سازگاری دادن خود با فرهنگ کشور میزبان نمی‌کنند. درصد بالایی از این مهاجران پس از سال‌ها حضور در این کشورها حتا از تکلم به زبان آن‌ها نیز عاجزاند. جوانان این مهاجران علاقه‌ی چندانی به کسب مدارج علمی و دانش‌گاهی نداشته و سطح دانش پایینی دارند. بسیاری از آن‌ها تمایلی به حضور در دوره‌های رایگان فنی و حرفه‌ای هم ندارند و عمومن با بیمه‌ی بی‌کاری زندگی خود را می‌گذرانند.

نگاه منفی به مهاجران  دلایل دیگری هم دارد. میزان خلاف‌کاری در این قشر بالاست. بخش عمده‌ای از بازار خرده‌فروشی مواد مخدر به وسیله‌ی مهاجران «آفریقایی‌تبار» صورت می‌گیرد. درست است که سیاست‌های موجود در بسیاری از این کشورها نگاه تبعیض‌آمیزی را نسبت به خارجیان داشته اما فراموش نکنیم که خود آن‌ها نیز در به وجود آوردن این فضا نقش عمده‌ای دارند. به عنوان مثال بخش فراوانی از مهاجران ایرانی و افغانی در کشورهای اروپایی از تحصیلات بالایی برخوردار بوده و مشاغل خوبی را به دست می‌آورند و این موضع نشان از این دارد که دیگر مهاجران نیز در صورت تمایل می‌توانند به چنین جای‌گاهی دست یابند. شمار فراوانی از مهاجران آفریقایی‌تبار، پاکستانی‌ها و عرب‌تبارها با وجود آن‌که از کمک‌های بلاعوضی که از سوی برخی از کلیساها به آن‌ها داده می‌شود برخوردارند اما عضو گروه‌های اسلامی افراطی و سلفی هستند و تمایلات غرب‌ستیزانه دارند. آن‌ها با فرهنگ کشور میزبان در ستیزند و سعی می‌کنند همان رفتارهایی را که در کشور مادری خود داشته‌اند، در این جوامع نیز ادامه دهند. قتل‌های ناموسی، ختنه‌ی پنهانی و غیرقانونی دختران و رعایت شکل تندرویانه‌ی حجاب هم‌چون استفاده از برقع، از نمادهای بارز این مقاومت‌ها با فرهنگ کشور پذیرنده‌ی آن‌هاست.

حال سعی کنید چنین تصویری را در پیش روی چشمان خود بگذارید. شما شهروند قانون‌مند یک کشور هستید که با تلاش خود و اجدادتان این کشور را به موفقیت‌های اقتصادی و فرهنگی بالایی رسانده‌اید. اکنون جمعی به عنوان مهاجر به کشور شما وارد شده‌اند که از بیمه، مزایا و کمک‌هزینه‌های بلاعوض بهره می‌گیرند اما در همان حال نه تنها تلاشی برای یادگیری زبان کشور شما ندارند بلکه به فرهنگ و رفتارهای اجتماعی شما نیز بی‌احترامی می‌کنند و یکی از عوامل اصلی گسترش بسیاری از معضلات اجتماعی هم‌چون قاچاق موادمخدر، روسپی‌گری و قتل و جنایت هستند. شما در یک بعدازظهر سخت از سرکار خود برمی‌گردید و در مترو با ده‌ها نمونه از این انسان‌ها روبه‌رو می‌شوید که انگار جای شما را در کشور خودتان تنگ کرده‌اند. واکنش منطقی شما به عنوان یک انسان چه خواهد بود؟ این واکنش ممکن است کاملن نادرست باشد اما می‌تواند، واقعی و برآمده از یک شرایط بیرونی حقیقی باشد که خود مهاجران مهم‌ترین نقش را در شکل دادن به آن بازی کرده‌اند.


 


خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، 30 نوامبر، امیر کویت، شیخ جابر‌مبارک احمد‌الصباح، وزیر دفاع این کشور را به عنوان نخست وزیر جدید کویت منصوب کرده است.

تلویزیون دولتی کویت گفت شیخ جابر، جانشین شیخ ناصر‌محمد احمد‌جابر‌الصباح می‌شود که روز دوشنبه، 28 نوامبر، استعفا داد.

در ماه‌های اخیر، انتشار گزارش‌هایی در مورد فساد مالی برخی مقام‌های دولتی و نمایندگان مجلس باعث خشم مردم شده است.

فشار بر نخست وزیر سابق کویت در روزهای اخیر و پس از اتهامات مبنی بر این‌که ۱۵ عضو مجلس رشوه دریافت کرده‌اند تا از دولت حمایت کنند، افزایش یافته بود.

بیشتر بخوانید:

«استعفای نخست وزیر کویت در پی اعتراض‌های مردمی»


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

طراحی شهری بخشی از هنر سازمان دادن به کالبدی است که با رشته‌های مختلف علمی و هنری مانند برنامه‌ریزی شهری، معماری و منظرسازی، مهندسی فنی، مهندسی ترافیک و حمل و نقل، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و اقتصاد سر و کار دارد و در عین حال با سیاست و فرهنگ نیز ارتباط مستقیم و تنگاتنگی پیدا می‌کند. پس می‌بینیم که دامنه‌ی فعالیتش بسیار گسترده است. و به همان میزان ارتباطاتی که پیدا می‌کند، مسئله مهم و حایز اهمیتی است که بسیاری از مباحث را شامل شده و عدم جواب‌گویی به آن‌ها در یک طراحی در ابعاد گسترده، خلا و نقصانی در مسایل بعدی و استفاده‌ی از این فضاها ایجاد خواهد کرد.

گستردگی فعالیت طراحی شهری نشان‌گر این است که این فعالیت مانند یک طرح ساختمان یا طراحی یک پارک نیست که با طرح مشخصی شروع شود یا پایان پذیرد. یک کار معماری به طور معمول در جایی شروع می‌شود و خاتمه می‌یابد. اما یک میدان به عنوان عنصری از سازمان فضایی شهر در طول تاریخ تکان می‌یابد، دگرگون می‌شود و مدام عوض می‌شود. چنین فضایی می‌تواند از عهد باستان شروع شده باشد و تا امروز ادامه یافته باشد. البته به طور قطع با ورود بسیاری از تکنولوژی‌ها همان کارکردهای قدیم را نخواهد داشت، اما یک طراحی باید در هر زمانی جواب‌گوی شرایط مکانی و زمانی و افرادی باشد که در آن مقطع با آن سر و کار دارند.

یکی از مسایل مهم در طراحی شهری در نظر گرفتن نظرات و نیازهای هر قشر است تا نیاز و خواست خود را در مورد شکل شهر و هم‌چنین نقش آن برای کاربردی و کارکردگرایی‌اش بیان کنند. در طراحی شهری، تنوع، هماهنگی و زیبایی سیمای شهر و الگوی فعالیت‌ها باید در کاربردی‌ترین شکل در نظر گرفته شود. زیرا در شکل طراحی شهری رفتارهای جمعی خواسته‌های فرهنگی و هویت گروهی از اهمیت بسیاری برخوردار می‌شود. یکی از مباحث اصلی در این‌جا این است که طراحی‌های خیال پردازانه با استفاده مشترک از فضا و سهیم شدن در امکانات و دست‌رسی متعدد به عمل‌کردهای شهری و تنوع در شیوه‌های زندگی می‌تواند برخی از تضادها را برای مخاطبین این ساختار به وجود بیاورد.

سوال مهم این است که در طراحی شهری وحدت شکل و فرم مهم است یا بدون در نظر گرفتن آن‌ها کاربردی بودن محض؟ در واقع پاسخ این سوال این است که به نوعی هر دو. زیبایی مبحثی است که فقط یک جنبه یا یک منظر ندارد که با اجرای آن تمام مباحث زیبایی‌شناسی در طراحی اجرا شود و گاهی  تنوع هم ممکن است شکلی از زیبایی تعریف شود. اما باید که این تنوع در طراحی کشف شود و بخش دیگر این‌که طرح به اجرا درآمده باید به عنوان تسهیل کننده و حتا گاهی محرک عمل کند. به طور مثال بعد از ورود ماشین و وسایل نقلیه‌ی عمومی و پراکنده شدن آن‌ها در سطح شهر، پیاده‌روی به یک رفتار فراموش شده تبدیل شد. چه بسا که با طراحی با ساختارهایی که چنین مسئله‌ای به عنوان یک پیش‌فرض در در نظر گرفته است می‌شود دوباره مردم را به انجام این عمل ترغیب کرد.

مسئله‌ی بعدی تاثیر طراحی به لحاظ بصری و زیبایی است. این‌که چه تاثیری بر روحیه شهروندان یک کلان‌شهر یا حتا شهر کوچک دارد؟ این تاثیر به دو عامل بستگی دارد. اول این‌که هر چیز سرجای خود قرار بگیرد و و دوم نحو‌ه‌ی ترکیب آن‌ها به گونه‌ای خوشایند باشد. گاهی ترکیب آن‌ها در کنار هم، زیباست و موجب انبساط خاطر می‌شود. رنگ‌ها، شکل، فرم و نحوه‌ی ساخت فضا ترکیبی بدیع و منحصر به فرد به وجود می‌آورد و گاهی هر کدام از این‌ها به صورت مجزا شاید بد نباشند، اما ترکیب به وجود آمده، ترکیبی نامناسب از لحاظ جلوه‌های بصری است.

گاهی باید دید توقع و تصویر ذهنی آدم‌ها از یک شهر چیست. طراحی یک‌سان و هماهنگ، برای هر بخش مختلف به طور مسلم جواب‌گو نخواهد بود، وقتی برای مثال افراد برای زندگی خود به شرایطی آرام و بدون هیاهو احتیاج دارند و محل کار یا تجارت‌ها باید در محیط‌هایی قرار بگیرد که افراد زیادی در رفت و آمد هستند، پس به طور حتم نیازها و توقعات تفاوت خواهد شد. موضوعات و مفاهیم گوناگونی که در برنامه‌ریزی و طراحی موضوعی مورد توجه قرار می‌گیرد می‌تواند مضامین طبیعی، داستانی، تاریخی، آموزشی، هنری یا نمایش‌گاهی باشد. استفاده از این مفاهیم کمک می‌کند که فضاهای شهری از حالت یک‌نواختی و تکراری خارج شده و به عنوان یک فضای شهری جذاب، متنوع و کارآ مورد استفاده قرار بگیرد. سیاست اصلی می‌تواند به کارگیری الگوهای نوین در سازمان‌دهی و تجهیز فضاهای مربوط و ایجاد عمل‌کردهای متنوع و موضوعی در جهت افزایش بهره‌وری آن‌ها باشد.

برخورد با مسایل کالبدی شهر مبحثی است نوپا که در کشورهای صنعتی نیز سابقه‌ی چندانی ندارد‌. از آن‌جا که کالبد شهر بدنه‌ای است زنده و پویا و مدام تغییر می‌کند، ضرورت مواجه‌ی فعالانه با معضلات شهر و کاربردی و اجرایی کردن آن می‌تواند روند تحول و شکل‌گیری شهرها را تسهیل نماید. این مسئله گویای ضرورت اتخاذ نگرشی خاص و متفاوت در قبال ویژگی‌های کالبدی فضای شهری است‌، بدین معنی که می‌توان ارزش‌های کالبدی را از لحاظ سیمای شهری به گونه‌ای متفاوت از سایر عناصر کالبدی یک مجموعه‌ی معماری درنظر گرفت. تمامی این مسایل در کنار هم نیاز کاربردی مردم را فراهم می‌آورد. در این میان تاثیرات هنر و زیبایی‌شناسی بر روح و روان انسان‌ها نیز اهمیت بسیار دارد. همان‌گونه که در فضای خانه به تغییر رنگ دیوارها، نصب تابلوهای نقاشی، مجسمه و تزیینات اهمیت داده می‌شود، فضای شهری هم برای آرامش و نشاط روحی شهروندان و تاثیر‌گذاری مثبت‌، نیازمند طراحی اثربخش و آرامش‌بخش است. در یک قرن اخیر با رشد روز افزون شهرنشینی و با توجه به پیامدهایی که صنعت و نوگرایی در زندگی شهری به هم‌راه داشته است، شاهد از بین رفتن بسیاری از فضاهای ارزش‌مند شهری و شکل گیری شتاب‌زده و نسنجیده‌ی فضاهای عمومی کنونی در شهرها و در پی آن حضور پدیده‌ی حومه‌نشینی بوده‌ایم‌. فضای شهری امروز فقط به مسیر عبور و مرور تبدیل شده‌است و کم‌تر در ابعاد اجتماعی پاسخ‌گوی نیازهای انسان امروزی‌اند و در این میان فضاهایی که مکان آسایش عمومی باشند و باعث ارضای خاطر انسان شوند، حذف شده‌اند.


 


افشان برزگر/ رادیو کوچه

انگار کم‌کم دارد صدای زنگ خطر برای رانندگان بی‌دقت و قانون‌گریز به صدا درمی‌آید. رانندگانی که با رفتارهای مخاطرآمیز خود در کنار عوامل دیگری هم‌چون خودروهای ناایمن و جاده‌های حادثه‌ساز، رتبه ایران را به لحاظ کشته‌های جاده‌ای به پله اول در دنیا رسانده‌اند.

بر اساس آمارها در 32 سال گذشته بیش از 800  هزار نفر در تصادفات جاده‌ای جان خود را از دست داده‌اند که این رقم چهار برابر کل کشته‌شدگان جنگ ایران عراق است.

علاوه بر 800 هزار نفری که در این سال‌ها به خاک سپرده‌ شده‌اند، دست کم یک میلیون نفر نیز مجروح شده‌اند که تعدادی از آنان باید باقی عمر را روی تخت و یا صندلی چرخ‌دار بگذرانند.

به طور کلی، در هر 24 دقیقه یک نفر در ایران بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست می‌دهد و با توجه به این‌که 60 درصد افرادی که در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می‌دهند، بین 20 تا 40 سال دارند، این حوادث عملن نیروی کار و مولد کشور را از بین می‌برد.

کارشناسان می‌گویند، سالانه یک میلیون و 300 هزار نفر در جهان جان خود را بر اثر حوادث رانندگی از دست می‌دهند، این در حالی‌ست که این آمار در ایران روزانه به 60 نفر و در سال به 23 هزار نفر می‌رسد که این رقم، دو برابر میانگین جهانی است.

عمق فاجعه وقتی مشخص می‌شود که 26 درصد از کشته‌های تصادفات جاده‌ای را موتورسیکلت‌سواران تشکیل می‌دهند، به طوری که سازمان پزشکی قانونی اعلام کرده که در نیمه نخست امسال بیش از 2500 موتورسوار در جاده‌های کشور جان داده‌اند که بیش‌ترین گروه سنی کشته‌شدگان نیز افراد 18 تا 24 سال بوده‌اند و «ضربه به سر» عامل مرگ این افراد معرفی شده است.

البته چند روز پیش، سازمان پزشکی قانونی آماری را درباره تعداد کشته‌شدگان تصادفات جاده‌ای در هفت ماهه امسال ارایه داد که از کاهش 12.2 درصدی تعداد قربانیان تصادفات خبر می‌دهد.

بر اساس این گزارش، 13 هزار و 237 نفر در حوادث رانندگی در هفت ماهه سال جاری کشته شده‌اند که بیش‌ترین تعداد کشته‌ها مربوط به استان‌های خراسان رضوی، تهران و فارس بوده است. هم‌چنین در این مدت حدود 192 هزار نفر در تصادفات مصدوم شده‌اند.

به همان اندازه که بالا بودن تعداد تلفات جاده‌ای در ایران کاملن محسوس است، دلایل بروز این حوادث نیز بارها و بارها از سوی کارشناسان و مسوولان اعلام شده است، به طوری که بر اساس آمارها رانندگی با چراغ خاموش در شب، صحبت با تلفن هم‌راه، خوردن و نوشیدن در هنگام رانندگی، عدم رعایت فاصله ایمنی و سرعت و سبقت غیرمجاز، انجام حرکات نمایشی، بی‌توجهی به علایم راهنمایی رانندگی، وجود نقص فنی در خودرو و بی‌توجهی به آن و مصرف داروهای مسکن و خواب‌آور از عمده علل وقوع تصادف در کشور محسوب می‌شود.

کارشناسان بر این باورند که علت اصلی وقوع تصادفات و تلفات بیش از حد ناشی از آن، بیش‌تر به دلیل ضعف فرهنگ رانندگی در کشور است و با فرهنگ‌سازی در این زمینه، آمار تصادفات به شدت کاهش خواهد یافت.

بررسی قوانین راهنمایی و رانندگی در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای توسعه‌یافته که از آمار تصادفات جاده‌ای پایینی برخوردارند، نشان می‌دهد که سخت‌گیری درباره تخلفات رانندگی بسیار شدید است، به همین دلیل، پلیس ایران از سال‌های پیش به دنبال اعمال این سخت‌گیری‌ها بود که به نظر می‌رسد، پلیس به آرزوی خود رسیده و از ابتدای امسال طرح‌های مختلفی را برای برخورد با متخلفان و افزایش ایمنی سفرها به اجرا گذاشته است.

اولین اقدام پلیس راهنمایی و رانندگی از 10 اردی‌بهشت ماه امسال با اجرای بخشی از قانون جدید آغاز شد. بر این اساس از تاریخ یادشده، رانندگان در صورت انجام 20 تخلف حادثه‌ساز، نمره منفی می‌گیرند که اگر در مرحله اول راننده‌ای 30 نمره منفی دریافت کند، گواهی‌نامه‌اش سه ماه ضبط می‌شود که این تنبیه برای مرحله دوم، ضبط شش ماه گواهی‌نامه و برای مرحله سوم، ابطال گواهی‌نامه راننده متخلف است.

براساس قانون جدید، تمامی موتورسواران و ترک‌نشینان آن‌ها در شهرها و جاده‌های کشور مکلف به استفاده از کلاه ایمنی شدند.

نکته جالبی که در اظهارات مسوولان پلیس راهنمایی و رانندگی به چشم می‌خورد و این‌که تاکنون گزارشی نیز از اجرای این قانون اعلام نشده، این است که قرار بود تولیدکنندگان خودرو و راه‌سازان نیز در وقوع تصادفات رانندگی مقصر شناخته شوند، به طوری که خودروهای مدل 90 که فاقد کیسه هوا و ترمز ضدقفل باشند، در صورت بروز تصادف، شرکت خودروساز به عنوان متخلف در کروکی تصادف معرفی شود و باید غرامت پرداخت کند و اگر نقص راه نیز در بروز تصادف نقش داشته باشد، مسوولان راه‌سازی مکلف به جبران خسارت هستند.

هم‌چنین قرار بود از 10 اردی‌بهشت امسال طرح اجباری شدن استفاده از کمربند ایمنی برای سرنشینان عقب خودروها اجباری شود که این طرح با تاخیر شش ماهه از 20 آبان ماه به اجرا گذاشته شد که با اجرایی شدن این طرح به گفته مسوولان سالانه از مرگ سه هزار نفر در ایران جلوگیری می‌شود، چراکه ‌30 درصد مرگ‌ومیر تصادفات در ایران مربوط به سرنشینان عقب خودروهاست.

البته براساس مصوبه مجلس ایران در اسفند سال 89، به تولیدکنندگان خودرو شش ماه مهلت داده شد که نسبت به تعبیه کمربند ایمنی برای سرنشینان عقب خودرو اقدام کنند.

پلیس اعلام کرده که در این مدت علاوه بر طرح‌های فوق، طرح برخورد با لایی‌کش‌ها، تخلفات شبانه و خودروهای سنگین را نیز اجرا کرده است.

به گفته رییس پلیس راهنمایی و رانندگی، اجرای چنین طرح‌هایی باعث شده که از ابتدای سال جاری تاکنون، آمار قربانیان تصادفات جاده‌ای 13 درصد کاهش یافته و از وارد شدن خسارت 1700 میلیارد تومانی به کشور جلوگیری شود.

اما آن‌چه که به طور جدی مدنظر پلیس بود، قرار است از اواخر آذر ماه اجرایی شود.

فرمان‌دهان پلیس همیشه از این موضوع شکایت داشتند که نرخ جرایم رانندگی در ایران بسیار پایین و در مواردی حتا یک بیستم نرخ جریمه در کشورهای همسایه است، بنابراین این اعداد بازدارنگی لازم را ندارند که در این راستا و با پی‌گیری پلیس راهنمایی و رانندگی، بالاخره نرخ‌های جدید جریمه‌ها در دولت تصویب و ابلاغ شد.

بر این اساس سقف و کف جرایم رانندگی در کشور به 200 هزار و سه هزار تومان افزایش یافت، در حالی که پیش از این سقف جرایم رانندگی در کشور 30 هزار تومان و کف آن یک‌هزار تومان بود.

بالاترین نرخ جریمه که همان 200 هزار تومان است، مربوط به رانندگی در حالت مستی و مصرف روان‌گردان‌ها و مواد مخدر است که علاوه بر جریمه نقدی، گواهی‌نامه راننده به مدت شش ماه ضبط و راننده به مراجع قضایی معرفی می‌شود.

انجام حرکات نمایشی مانند دورزدن درجا و یا حرکت موتورسیکلت بر روی یک چرخ، تجاوز از سرعت مجاز، سبقت غیرمجاز، حرکت مارپیچ و حرکت با دنده‌عقب در آزادراه‌ها و بزرگ‌راه‌ها مشمول جریمه 100 هزار تومانی می‌شود.

بر اساس این ابلاغیه، استفاده از تلفن هم‌راه، نقص فنی موثر یا نقص در سیستم روشنایی در شب، نداشتن بیمه‌نامه شخص ثالث معتبر، توقف دوبله در محل ایستادن ممنوع، استفاده از نورافکن یا چراغ دارای نور خیره‌کننده، تصادف ناشی از عدم توجه به جلو یا عدم رعایت فاصله طولی و عرضی با وسیله جلویی یا جانبی و استفاده از شیشه دودی به نحوی که راننده و سرنشین آن قابل تشخیص نباشد، هر کدام 50 هزار تومان جریمه دارد.

حرکت نکردن وسایط نقلیه بین دو خط 40 هزار تومان و ریختن زباله، آب دهان و بینی، توقف دوبله در معابر، عدم استفاده از کلاه ایمنی برای سرنشین موتورسیکلت و عدم استفاده از کمربند ایمنی، هر کدام 30 هزار تومان جریمه به هم‌راه دارد.

هم‌چنین رانندگانی که هنگام رانندگی سیگار می‌کشند هم 20 هزار تومان جریمه می‌شوند.

البته آن‌چه در این گزارش آمده، گزیده‌ای از لیست بلند بالایی است که احتمال وقوع این جرایم در حین رانندگی وجود دارد.

حال باید نشست و دید که آیا قوانینی که پلیس تا دیروز به دنبال آن برای کاهش تصادفات و تلفات ناشی از آن بود، موثر واقع خواهد شد و این وعده فرمان‌ده نیروی انتظامی که تعداد قربانیان تصادفات تا پایان امسال به 21 هزار نفر خواهد رسید، محقق خواهد شد؟ یا این‌که واقعن مشکل کار جای دیگری است و باید به دنبال نسخه‌ای دیگر برای درمان این درد مزمن رفت.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های مخالف دولت جمهوری اسلامی، محی‌الدین ابراهیمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، در اعتراض به‌ بلاتکلیفی خود دست به‌ اعتصاب غذا زده و مسوولان وی را به سلول انفرادی منتقل کرده‌اند.

به گزارش نوروز، محی‌الدین ابراهیمی یکی از زندانیان سیاسی‌ زندان ارومیه است که‌ از ۱۳ ماه قبل به‌ اتهام «ارتباط با یکی از احزاب کردی» توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است.

دادگاه این زندانی سیاسی چندین ماه پیش برگزار شده اما علارغم گذشت ۱۳ ماه از حبس وی رایی صادر نشده‌ است.

بر همین اساس محی‌الدین ابراهیمی از روز شنبه، 26 نوامبر، و در اعتراض به‌ بلاتکلیفی خود دست به‌ اعتصاب غذا زده‌ است.

گفتنی است که مسوولان زندان در پی اعتصاب غذای این زندانی روز سه‌شنبه، هشتم 29 نوامبر، او را به‌ سلول‌های انفرادی منتقل کردند و از وضعیت جسمانی نام‌برده پس از انتقال هیچ گزارشی منتشر نشده است.


 


سایه کوثری/ رادیو کوچه

چند روز بیش‌تر از سال‌مرگ «غلام‌حسین ساعدی» نویسنده و پزشک ایرانی که سال‌های آخر عمرش را در پاریس و در تبعید سر کرد، نمی‌گذرد.

«مرتضی نگاهی» یک‌بار در سال‌روز رفتن ساعدی نوشت: «زمستان دیگری را در غربت آغاز می‌کنیم، سرد و سربی. اما ساعدی دیگر نیست تا از غربت و آوارگی بنویسد. در جمع غریبان، صدایی دیگر خاموش شده است. او دیگر نیست. او که خود تجسم غربت بود و درعین حال، غربت را برنمی‌تابید و هرگز با غم غریبی و غربت که به جانش چنگ انداخته بود و سایه‌ی شوم «واهمه‌های بی‌نام نشان» ــ و گاه «با نام و نشان» ــ که او را آنی رها نمی‌کردند، نتوانست کنار بیاید.»

غلام‌حسین ساعدی نویسنده شهیر ایرانی که بیش‌تر او را به خاطر نمایش‌نامه‌هایش می‌شناسند تا داستان‌ها یا علم روان‌پزشکی‌اش، در سال‌های ابتدایی دهه شصت از ایران به شکل مخفیانه فرار کرد و از راه پاکستان به فرانسه رفت.

پیش از آن در سال‌های اولیه انقلاب مدام تحت تعقیب بود و در تمام آن مدت زندگی مخفی داشت.

خودش می‌گوید: «ابتدا با تهدیدهای تلفنی شروع شده بود. در روزهای اول انقلاب ایران بیش‌تر از داستان‌نویسی و نمایش‌نامه‌نویسی که کار اصلی من است، مجبور بودم که برای سه روزنامه معتبر و عمده کشور هر روز مقاله بنویسم. یک هفته‌نامه هم به‌نام «آزادی» مسوولیت عمده‌اش با من بود. پیش از قلع‌و‌قمع و نابود کردن روزنامه‌ها، بعد از نشر هر مقاله، تلفن‌های تهدیدآمیزی می‌شد تا آن‌جا که مجبور شدم از خانه فرار کنم و مدت یک سال در یک اتاق زیر شیروانی زندگی نیمه‌مخفی داشته باشم. بیش‌تر اعضای اپوزیسیون که در خطر بودند اغلب پیش من می‌آمدند. ماها ساکت ننشسته بودیم. نشریات مخفی داشتیم. و باز ماموران دربه‌در دنبال من بودند. ابتدا پدر پیرم را احضار کردند و گفتند به‌نفع اوست که خودش را معرفی کند، و به‌برادرم که جراح است مدام تلفن می‌کردند و از من می‌پرسیدند. یکی از دوستان نزدیک من را که بیش‌تر عمرش را به‌خاطر مبارزه با رژیم شاه در زندان گذرانده بود دستگیر و بعد اعدام کردند و یک شب به ‌اتاق زیر شیروانی من ریختند ولی زن همسایه قبلن من را خبر کرد و من از راه پشت‌بام فرار کردم. تمام شب را پشت دکورهای یک استودیوی فیلم‌سازی قایم شدم و صبح روز بعد چند نفری از دوستانم آمدند و موهای سرم را زدند و سبیل‌هایم را تراشیدند و با تغییر قیافه و لباس به‌ مخفیگاهی رفتم.

مدتی با عده‌ای زندگی جمعی داشتم ولی مدام جا عوض می‌کردم. حدود ۶ـ٧ ماه مخفی‌گاه بودم و یکی از آن‌ها خیاط‌خانه زنانه متروکی بود که چندین ماه در آن‌جا بودم و همیشه در تاریک مطلق زندگی می‌کردم، چراغ روشن نمی‌کردم، پرده‌ها همه کشیده شده بود. همدم من چرخ‌های بزرگ خیاطی و مانکن‌های گچی بود. اغلب در تاریکی می‌نوشتم. بیش از هزار صفحه داستان‌های کوتاه نوشتم. در این میان برادرم را دستگیر کردند و مدام پدرم را تهدید می‌کردند که جای مرا پیدا کنند و آخرسر دوستان ترتیب فرار مرا دادند و من با چشم گریان و خشم فراوان و هزاران کلک از راه کوه‌ها و دره‌ها از مرز گذشتم و به ‌پاکستان رسیدم و با اقدامات سازمان ملل و کمک چند حقوق‌دان فرانسوی ویزای فرانسه را گرفتم و به ‌پاریس آمدم.»

ساعدی زندگی در غربت را هرگز تاب نیاورد. آن‌چنان که می‌گوید: «من به ‌هیچ صورت نمی‌خواستم کشور خودم را ترک کنم.»

زندگی در غربت آن‌قدر برای ساعدی سخت بود که حتا حاضر نشد در این مدت زبان فرانسه را بیاموزد: «از روی لج حاضر نیستم زبان فرانسه یاد بگیرم و این حالت را یک مکانیسم دفاعی می‌دانم. حالت آدمی که بی‌قرار است و هر لحظه ممکن است به‌خانه‌اش برگردد. بودن در خارج بدترین شکنجه‌هاست. هیچ چیزش متعلق به ‌من نیست و من هم متعلق به ‌آن‌ها نیستم. و این چنین زندگی‌کردن برای من بدتر از سال‌هایی بود که در سلول انفرادی زندان به‌ سر می‌بردم.»

ساعدی در سال‌های قبل از انقلاب هم بارها دستگیر و زندانی شده بود. اما به گفته خودش آن‌چه بیش از زندان و سلول انفرادی آزارش می‌داد، دوری از زبان فارسی بود:

«مشکلات زبان مرا به‌شدت فلج کرده است. حس می‌کنم چه ضرورتی دارد که در این سن ‌و ‌سال زبان دیگری یاد بگیرم. کنده شدن از میهن در کار ادبی من دو تاثیر گذاشته است: اول این‌که به ‌شدت به‌ زبان فارسی می‌اندیشم و سعی می‌کنم نوشته‌هایم تمام ظرایف زبان فارسی را داشته باشد. دوم این‌که جنبه تمثیلی بیش‌تری پیدا کرده است و اما زندگی در تبعید، یعنی زندگی در جهنم. بسیار بد‌اخلاق شده‌ام. برای خودم غیرقابل تحمل شده‌ام و نمی‌دانم دیگران چگونه مرا تحمل میی‌کنند. مدام به‌ فکر وطنم هستم. مواقع تنهایی، نام کوچه‌ پس‌کوچه‌های شهرهای ایران را با صدای بلند تکرار می‌کنم که فراموش نکرده باشم. حس مالکیت را به‌ طور کامل از دست داده‌ام. نه جلو مغازه‌ای می‌ایستم، نه خرید می‌کنم، پشت‌ و رو‌شده‌ام. در عرض این مدت یک بار خواب پاریس را ندیده‌ام. تمام وقت خواب وطنم را می‌بینم. چند بار تصمیم گرفته ‌بودم از هر راهی شده برگردم به ‌داخل کشور. حتا اگر به ‌قیمت اعدامم تمام شود. دوستانم مانعم شده‌اند. همه چیز را نفی می‌کنم.»

در نامه‏ای خطاب به دوستی که سخت نگران اوست می‏نویسد: «خیالت آسوده. رفیق درب و داغونت اگر طبیعی بمیرد خودکار به دست خواهد مرد. این را باور کن!…مدام قصه می‏نویسم.»

اما آن‌چه به قول خودش او را در تبعید سرپا و زنده نگه می‌دارد تنها نوشتن است: «در تبعید تنها نوشتن باعث شده که من دست به‌ خودکشی نزنم. از روز اول مشغول شدم. تا امروز چهار سناریو برای فیلم نوشته‌ام که یکی از آن‌ها در اول ماه مارس آینده فیلم‌برداری خواهد شد. این سناریو کاملن در مورد مهاجرت و در‌به‌دری‌ست و یکی از سناریوها جنبه «آله گوریکال» دارد به‌نام مولاس کورپوس که آرزویی است برای پاک کردن وطن از وجود حشرات و حیوانات. در ضمن دست به‌کار یک نشریه سه ماهه شده‌ام به ‌نام «الفبا» که تا به‌حال سه شماره از آن منتشر شده و هدف از آن زنده نگه‌داشتن هنر و فرهنگ ایرانی است.»

غلام‌حسین ساعدی با نام مستعار گوهر مراد در سال 1341  در تبریز به دنیا آمد، در خانواده‌ای کارمند و به قول خودش اندکی بدحال.

 نوشتن را ابتدا به صورت گزارش از نوجوانی آغاز و با نشریات «فریاد» و «صعود» هم‌کاری می‌کرد و نخستین‌بار هم به خاطر همین نوشته‌ها به زندان افتاد.

در نامه‏ای خطاب به دوستی که سخت نگران اوست می‏نویسد: «خیالت آسوده. رفیق درب و داغونت اگر طبیعی بمیرد خودکار به دست خواهد مرد. این را باور کن!…مدام قصه می‏نویسم.»

بیش‌تر آثار ساعدی در حوزه نمایش‌نامه‌نویسی‌ است تا داستان و دیگر حوزه‌ها. در زمینه تاتر او مبدع چاپ آثار پانتومیم است که نمونه آن می‌توان به لال بازی‌ها، اثر این نویسنده اشاره کرد.

ساعدی با نویسندگان و نمایش‌نامه‌نویسان بزرگ هم‌عصر خود، هم‌کاری کرده است. در اوایل دهه پنجاه ماه‌نامه الفبا را به هم‌راه گروهی از نویسندگان منتشر می‌کرد و در سال 56 هم‌زمان با احمد شاملو در چاپ مجله «ایرانشهر» در خارج از ایران هم‌کاری داشت. پس از انقلاب نیز داستان‌های او هم چنان در کتاب جمعه، ویژه‌ی هنر و ادبیات چاپ می‌شد. همین نوشته‌ها و حضور او در کانون نویسندگان ایران سبب شد که عرصه بر ساعدی آن‌قدر تنگ شود که علارغم میلش پس از ماه‌ها زندگی مخفی برای فرار از زندان و اعدام از کشور خارج شود و به فرانسه پناهنده بشود.

می‌گویند ساعدی در روزهای آخر، در بستر مرگ، در میان هذیانات می‏پرسید: «کار اصلی من چیست؟ نویسندگی است؟ نه، کار اصلی من مبارزه با مرگ است. من‏ ژورنالیست و مقاله‏نویس نیستم. کار اصلی نویسندگی من تازه شروع می‏شود. درگیری سیاسی تا به‏ حال نگذاشته است که به این کار بپردازم. کار اصلی من مبارزه با مرگ است. من نمی‏خواهم بمیرم. من می‏خواهم بمانم و…»

هرچند تنها دو سال بعد از ورود به فرانسه در آذرماه سال 1364 به دلیل خون‌ریزی دست‌گاه گوارش در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت او را به خاک سپردند.

دوستانش می‌گویند: «بر اثر این خون‌ریزی داخلی به بیمارستان سنت آنتوان پاریس منتقل شد. در بیمارستان، در یکی از آخرین‏ روزها که شب قبلش را با التهاب گذرانیده بود، دست و پایش را به تخت بسته بودند.»

می‌گفت: «بگو دست‏های مرا باز کنند، آل‌احمد آمده است و در اتاق بغلی منتظر است، مرا هم ببرید پیش خودتان بنشینیم و حرف بزنیم.»

همان روز مسکن به خوردش دادند و دیگر کم‌تر بیدار می‌شد.

شب آخر، به زور دست‌گاه اکسیژن، نفس می‏کشید. هنوز به پنجاه سالگی نرسیده بود. پدر و همسرش بدری بر بالین او حضور داشتند. با این همه، حوالی سحرگاه، دیده از جهان فرو بست.

در سردخانه، زیر نور چراغی کم‏سو، آرام و بی‏خیال خوابیده بود. ملافه سفیدی بدنش را تا گردن می‏پوشاند. موهای خاکستری‏اش را روی شانه ریخته بودند. صورت سردش را عرق‏ چسب‏ناکی پوشانده بود. لب‌خندی آرامش‏بخش به لب داشت و قطره خونی (که نشانه آخرین‏ خون‌ریزی بود) بر کنج لبش نقش بسته بود. با آرامش کامل، عاری از همهه دلهره‏ها و سراسیمگی‏هایی‏ که سرشت‏اش را می‏ساختند، به دور از همه صحنه‏های سیاست و بازی‏های نمایشی آن آرامیده بود، حالا دیگر زندگی با همه هراس‏ها و کابوس‏هایش برای همیشه از او گریخته بود. چهره‏اش جوان‏تر می‏نمود و گویی به چیزی می‏خندید. طوری که یکی از دوستان آذربایجانی که برای آخرین دیدار با ساعدی به سردخانه آمده بود، بی‏اختیار گفته بود: «دارد قصه تنهایی ما را می‏نویسد و به ریش ما می‏خندد.»

ساعدی از دوستانش خواسته بود پس از مرگش بر سر مزار او گریه نکنند، موسیقی بگذارند و بنوشند و شاد باشند.


 


چهار‌شنبه 9 آذر 90 / 30 نوامبر 2011

اجرا:  اعظم

استودیو: دامون

تقویم تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات چهارشنبه ایران

پس نشینی تند- «میهمان ناخوانده»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبرها

روزنگاشت- «بانک‌داری در حکومت سه پادشاه» محبوبه شعاع

مجله خبری کابل- آرین

دایره شکسته- «مبلمان یک شهر»- مه‌شب تاجیک

زخم- «برگه جریمه‌های 200 هزار تومانی هم آمد»- افشان برزگر

مجله خبری تاجیکستان- کیومرث

گزارش ادبی- «نوشتن، به مثابه فرار از مرگ»- سایه کوثری

بخش دوم خبرها


 


 سارا لی ویتسون/ مدیر بخش خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر

بام آزادی / برگردان

(نیویورک)- دیده‌بان حقوق بشر امروز (دوشنبه، 28 نوامبر) اعلام کرد «مقامات ایران باید علاوه بر رسیدگی سریع و محافظت کامل از خطرات و حملاتی که با سو قصد به جان آیت‌اله سید‌حسین کاظمینی بروجردی انجام شده است، تضمین دهند و اجازه دهند که او مراقبت‌های پزشکی را در خارج از زندان دنبال کند. آقای بروجردی روحانی برجسته شیعه 53 ساله که سیستم مذهبی حکومت را مورد نکوهش و انتقاد قرار داده است، از شرایط وخیم سلامت جسمی رنج می‌برد.

یکی از منابع نزدیک به آقای بروجردی و خانواده وی به دیده‌بان حقوق بشر گفت که در تاریخ 1 آذرماه 1390 (22 نوامبر 2011) یکی از هم سلولی‌های ایشان تلاش کرده است که وی را طی یک درگیری مشکوک به قتل برساند. خانواده و طرف‌د‌اران آقای بروجردی مدت طولانی است که از شرایط خطرناک و غیر استاندارد محل حبس آقای بروجردی شامل حبس ایشان هم‌راه با هم سلولی‌های وحشی که محکوم به قاچاق مواد مخدر و جرم های سنگین هستند، شکایت دارند.

خانم سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر، گفت: «ما در مورد سلامتی و حفظ جان آقای بروجردی به طور جدی نگران هستیم. مقامات رژیم علاوه بر ممانعت از رسیدگی پزشکی و مراقبت‌های درمانی ضروری این زندانی، به علت عدم محافظت از وی در مقابل حملات و سو‌قصد‌های جانی، آشکارا با جان ایشان بازی می‌کنند.»

آقای بروجردی در بند 350 زندان اوین در حال گذراندن ششمین سال از دوران محکومیت 11 ساله خود می‌باشد؛ حکمی که  اتهامات آن هرگز منتشر نشد. طرف‌داران و اعضای خانواده او  گزارش داده‌اند که حداقل در دو مورد حادثه روی داده، هم سلولی‌های ایشان به آقای بروجردی حمله کرده و جان این روحانی را به طور جدی مورد تهدید قرار داده‌اند.

نیروهای امنیتی حکومت، آقای بروجردی و ده‌ها نفر از حامیان او را در 8 اکتبر 2006 (16 مهرماه 1385) در پی هجوم همه‌جانبه به منزلش بازداشت کردند. منابع نزدیک به آقای بروجردی به دیده‌بان حقوق بشر گفتند که مقامات حکومت بارها آقای بروجردی را تنها به دلیل دیدگاه‌هایش که دین اسلام را جدا از حکومت می‌داند، مورد آزار و اذیت و پیگرد قرار دادند. از هنگام بازداشت او تاکنون، آقای بروجردی تبدیل به یک منتقد دگراندیش جمهوری اسلامی و تئوری ولایت فقیه یا رهبری حکومت توسط فقها شده است، چرا که این تئوری تاییدی بر ایده حکومت کردن یک رهبر مذهبی شیعه بر کشور می‌باشد.

دیده بان حقوق بشر: ما در مورد سلامتی و حفظ جان آقای بروجردی به طور جدی نگران هستیم. مقامات رژیم علاوه بر ممانعت از رسیدگی پزشکی و مراقبت‌های درمانی ضروری این زندانی، به علت عدم محافظت از وی در مقابل حملات و سو‌قصد‌های جانی، آشکارا با جان ایشان بازی می‌کنند.»

مقامات قوین از دست‌رسی آقای بروجردی به وکیل منتخب خود در طی جلسات محاکمه‌اش در سال 2007 که در دادسرای ویژه روحانیت و پشت درهای بسته برگزار می‌شد، جلوگیری کرده‌اند. منابع موثق به دیده‌بان حقوق بشر گفتند که مقامات قضایی آقای بروجردی را به اتهام‌های متعدد امنیتی از جمله «محاربه»- جنگ با خدا- متهم کردند که این اتهام به تنهایی بر اساس قوانین ایران مجازات مرگ را در پی دارد.  بعدها دادگاه تجدید نظر حکم مرگ را به 11 سال زندان کاهش داد.

دادسرای ویژه روحانیت توسط آیت‌اله روح‌اله خمینی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی تاسیس شد تا روحانیون مخالف اعم از شیعه و غیر‌شیعه را محاکمه نماید. این نهاد مستقل از قوه قضاییه ایران عمل می‌کند و به هیچ یک از اصول قانون اساسی ملتزم و پای‌بند نیست. از زمان تاسیس این نهاد، دادسرای ویژه روحانیت ده‌ها روحانی مخالف و اصلاح‌طلب را محاکمه و محکوم به زندان کرده است که این محاکمات بر اساس اتهاماتی مانند توهین به ارزش‌های اسلامی، تبلیغ بر علیه نظام و حتا ارتداد که مجازات آن مرگ می‌باشد، صورت گرفته است.

چندین منبع آگاه به دیده‌بان حقوق بشر گفتند که مقامات ایران تاکنون از ارایه اطلاعات لازم به عموم مردم در مورد دلیل پی‌گرد و محکوم کردن آقای بروجردی خودداری نموده‌اند. مقامات اکیدن از حق داشتن ملاقات‌های مرسوم برای آقای بروجردی جلوگیری کرده‌اند و به طور مکرر اعضای خانواده و طرف‌داران وی را مورد آزار و اذیت، مصادره اموال، بازداشت و حبس قرار داده‌اند.

آقای بروجردی مکررن از کم‌شدن بینایی چشم، بیماری پارکینسون، دیابت و فشار خون بالا رنج می‌برد. یکی از منابع نزدیک به ایشان به دیده‌بان حقوق بشر گفت مقامات از درمان بیماری قلبی آقای بروجردی که منجر به بیماری پولموناری ادما یا تجمع آب در ریه شده است ممانعت به‌عمل آورده‌اند. او گفت پزشکان زندان اوین به آقای بروجردی گفتند که او لازم است در یک بیمارستان خارج از زندان تحت درمان قرار گیرد، لیکن مقامات همواره از صدور مجوز برای درمان مناسب ایشان در خارج از زندان جلوگیری می‌کنند.

در یک نامه سرگشاده که در تاریخ 1 اکتبر انتشار یافت، گروهی از فعالان حقوق بشر نگرانی خود را از وخیم‌تر شدن شرایط جسمی و سلامتی آقای بروجردی بیان داشته و اعلام کردند که «او در معرض غیر‌انسانی‌ترین اشکال شکنجه‌های جسمی و روانی قرار داشته است تا وادار شود بیانیه‌ای در انکار عقاید خود امضا نماید». دیده‌بان حقوق بشر پیش از این، بازداشت آقای بروجردی را مورد نکوهش و انتقاد قرار داده بود و از مقامات ایران خواسته بود که به او اجازه دهند به مراقبت‌های‌ پزشکی ضروری دست‌رسی داشته باشد.

قوانین بین‌المللی و هم‌چنین قوانین داخلی ایران از مقامات زندان می‌خواهد که برای زندانیان مراقبت‌های پزشکی مناسب را فراهم سازند. حداقل مقررات استاندارد سازمان ملل متحد برای درمان زندانیان، مسوولین را ملزم می‌سازد که زندانیان نیازمند به درمان توسط متخصصین ویژه را به انستیتو‌های تخصصی و هم‌چنین بیمارستان‌های مجهز اعزام نمایند. علاوه بر این، مقررات سازمان‌های زندان‌های ایران، بیان می‌کند که زندانیان در صورت لزوم باید به بیمارستان‌های خارج از زندان منتقل شوند تا تحت درمان پزشکی مناسب قرار گیرند.

خانم ویتسون گفت: «در طی چند سال گذشته، زندانیان سیاسی دیگری در زندان‌های ایران در اثر بدرفتاری، شکنجه و یا کوتاهی در درمان پزشکی فوت کرده‌اند. اگر آقای بروجردی مورد حمله و سو‌قصد جانی قرار گیرد و یا سلامتی وی به دلیل عدم دست‌رسی به مراقبت‌های پزشکی به خطر افتد، دستان مقامات ایرانی به خاطر این جنایت، خون آلود خواهد بود.»

English


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

هشتم آذر برابر با زادروز «ابوالحسن ابتهاج» پایه‌گذار اصلی برنامه‌ریزی توسعه در ایران است او که زاده سال 1278 خورشیدی بود در فاصله سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیر عامل‌سازمان برنامه بود. وی  هم‌چنین در دهه بیست خورشیدی مدیر عامل بانک ملی ایران نیز بوده است. ابوالحسن ابتهاج سرانجام در ششم اسفند سال 1377 در لندن درگذشت.

«ابوالحسن ابتهاج» در هشتم آذر سال 1278 خورشیدی در رشت زاده شد. پدرش «ابراهیم‌خان ابتهاج‌الملک» بود مسئول گمرک انزلی و همچنین پیش‌کار «فتح‌اله‌خان اکبر» بود. هنگامی که ابو‌الحسن  یازده سال داشت به هم‌راه برادرش غلام‌حسین به پاریس و سپس بیروت برای تحصیل فرستاده شد.

 سه سال بعد او و برادرش به منظور دیدار خانواده به ایران آمدند و همان زمان جنگ جهانی اول آغاز و مانع از بازگشت آن‌ها به بیروت شد و اندکی بعد بخش‌هایی از گیلان به وسیله روس‌ها اشغال شد و پدر مصلحت را در آن دید که ابوالحسن دور از رشت و در تهران باشد و در آن‌جا به صورت خصوصی تحصیلاتش را ادامه دهد.

او که علاقه وافری به دانستن داشت به هنگام تحصیل در تهران یک دوره از دایر‌ه‌المعارف بریتانیکا را سفارش داد و در حالی که تنها شانزده یا هفده سال داشت با توجه به تسلطش به زبان انگلیسی شروع به مکاتبه با روزنامه «دمورنینگ پست» (The Morning Post) چاپ لندن در خصوص مسائل ایران کرد.

ابتهاج در سال ۱۲۹۹ پس از انجام مصاحبه و شرکت در آزمون ورودی به استخدام بانک شاهنشاهی ایران درآمد و مدارج ترقی را به سرعت پیمود. به طوری که در سال در سال ۱۳۰۹ به سمت معاونت بازرس کل منصوب شد و این ارتقا او را مبدل به یکی از ارشدترین مقامات ایرانی بانک کرد. با این حال پیش‌رفت‌اش او را راضی نمی‌کرد. به خصوص که می‌دید در این زمینه تبعیض‌هایی نه فقط برای او بلکه برای همه ایرانیانی که برای بانک شاهی کار می‌کردند وجود داشت.

در نهایت این امر باعث شد که پس از شانزده سال کار کردن برای بانک از شغلش استعفا دهد و با توجه به سابقه آشنایی‌اش با «علی‌اکبرخان داور» که از رجال سیاسی دوره رضاشاه بود، به خدمت وزارت مالیه درآید. و پس از آن در سال ۱۳۱۷ به معاونت بانک ملی ایران، در سال ۱۳۱۹ به ریاست بانک رهنی و در سال ۱۳۲۱ به ریاست بانک ملی رسید.

جایی که به او این امکان را می‌داد که سیاست‌هایش را به موسسه‌ای دیکته کند که زمانی به درخواست او برای شرایط برابر گوش نداده بود. به نوشته «سر دنیس رایت» دیپلمات‌ انگلیسی، که طی دو دهه پنجاه و شصت میلادی در روابط انگلستان با ایران نقش بسیار داشت، او در این دوره به تفوق بانک شاهی خاتمه داد و بانک ملی را از هر جهت تبدیل به بانک مرکزی کشور کرد.

اما گفته شده خلق تند و روحیه سازش ناپذیر او در برابر مداخله و فساد، دشمنان بسیاری برایش آفرید که در نهایت باعث شد در سال ۱۳۲۹ از ریاست بانک کنار گذاشته شود و به عنوان سفیر ایران در فرانسه منصوب گشت. هر چند او تمایلی به این پست نداشت اما او را  متقاعد ساختن که ماندنش در ایران به صلاحش نیست.

در نتیجه ابوالحسن ابتهاج عازم کشور فرانسه شد و پس از دو سال با توجه به روحیه‌اش و اختلاف ایجاد شده با وزارت خارجه از سفارت معزول گردید. اما با توجه به شهرت بین‌المللی که تا آن موقع کسب کرده بود به او پیش‌نهاد شد که به صندوق بین‌المللی پول برود و او در سال ۱۳۳۱ ابتدا به عنوان مشاور رییس صندوق و سپس به عنوان مدیر بخش خاورمیانه این نهاد بین‌المللی مشغول به کار شد.

روابطی که وی در این دوره با شخصیت‌های مهم مالی دنیا برقرار کرد برای فعالیت‌های بعدی‌اش مفید واقع گردید.ابتهاج در سال ۱۳۳۳ با اتمام قرارداداش به ایران آمد و به ریاست سازمان برنامه منصوب شد. گفته شده پیش از آمدن ابتهاج به سازمان برنامه، این سازمان در مدت شش سال هشت مدیر به خود دیده بود و این بی‌ثباتی در مدیریت، عدم موفقیت برنامه اول را تسهیل کرد.

و اما حضور او در سازمان اگر چه چهار سال بیش‌تر طول نکشید اما اثرات حضورش تا سال‌ها و بلکه تا چند دهه قابل احساس بود. حضور او در سازمان برنامه مصادف با سال پایانی برنامه عمرانی اول بود سپس او به تدوین برنامه عمرانی دوم به کمک کارشناسان و نخبگان کشور مبادرت ورزید و اجرای آن را تا سال ۱۳۳۷ بر عهده داشت.

در بهمن ماه سال 1337 که از این سمت عزل شد اقدام به تاسیس بانک ایرانیان کرد. او در آبان 1340 بازداشت شد و مدت هشت ماه را در زندان سپری کرد و پس از آزادی، ابتدا بیست‌و‌پنج درصد سهام بانک ایرانیان را به سیتی بانک آمریکا فروخت و سپس در سال 1356 کلیه سهام خود را به «هژبر یزدانی» واگذار کرد و برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و سرانجام در ششم اسفند ماه سال 1377 در لندن درگذشت.

اما خدمت اصلی و مهم ماندگار ابتهاج طی دوره تصدیش، تحول در ساختار برنامه‌ریزی در ایران و استفاده از دانش اقتصاد در برنامه‌ریزی بود. اولین چیزی که توجه او را جلب کرد نبود یک دفتر اقتصادی در سازمان برنامه بود. چیزی که ایجاد آن در شرایط آن روز چندان ساده نبود.

پس از چندی او توانست با بنیاد فورد برای تامین مالی مشاوران اقتصادی به توافق برسد و اعضای علمی دفتر اقتصادی با نظر پروفسور میسون از دانشگاه هاروارد انتخاب و در سازمان برنامه مشغول به کار شدند. این عده که به گروه مشاوران هاروارد موسوم شدند به هم‌راه اقتصاددانان ایرانی که ابتهاج آن‌ها را گردهم آورده بود تدوین برنامه عمرانی سوم را آغاز کردند.

کتاب «خاطرات ابوالحسن ابتهاج» به عنوان فردی که در دوران حکومت سه پادشاه به امور مالی، بانک‌داری و برنامه‌ریزی اشتغال داشته و به تبع آن گفتنی‌های بسیاری درباره دوران آخرین پادشاه سلسله قاجار و سپس پهلویی‌ها دارد، که از جمله آثار پر کشش تاریخی برای همه اقشار، خاصه مدیران اقتصادی، به حساب می‌آید.

منبع‌ها:

ویکی‌پدیا

سایت دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

همایون علم/ لرستان

در این روزها و به موازات تهدیدهای دولت مردان غربی نسبت به نزدیک بودن خطر جنگ با ایران و تکرار مداوم این جمله که‌: همه‌ی گزینه‌ها روی میز است، جناب گنجی و هم‌فکرانش هم مدام در محکومیت‌ اخلاقی جنگ علیه ایران‌، آن‌هم با تیتر‌های‌ تنش‌زا و اختلاف‌برانگیزی چون (بمباران دموکراسی و اپوزیسیون هم‌سو) مقاله و اطلاعیه  نوشته و منتشر می‌کنند.

واقعن مشکل چیست و راه حل کدام است؟

واقعیت این است که جمهوری اسلامی و مشخصن شخص علی خامنه‌ای به دنبال ساختن بمب اتم‌ و به این ترتیب‌، تبدیل شدن به یک قدرت اتمی است تا بتواند همانند رهبران کره شمالی با تکیه بر قدرت بازدارندگی چنین سلاح ویران‌گری، بیش از پیش نسبت به قواعد و مقررات جامعه جهانی بی‌تفاوت شده و با خیال راحت بتواند وحشیانه‌ترین رفتارها را نسبت به ملت ایران روا داشته و بدین وسیله پایه‌های سلطنتش را مستحکم‌تر کرده و ایران را به ‌کره شمالی دیگری بدل کند‌.

از طرف دیگر، اسراییل و هم‌پیمانانش هم‌، اتمی شدن دشمنان خود را نپذیرفته و به دنبال حفظ ‌برتری اتمی اسراییل در منطقه بوده و اعمال گذشته‌شان (حمله به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق، حمله به تاسیسات اتمی سوریه، اعمال تحریم‌های فلج کننده بر عراق و ..) نشان می‌دهد که در راه جلوگیری از رسیدن جمهوری اسلامی به این هدف، مصمم می‌باشند.

با کنار هم قرار دادن دو مقدمه‌ی بالا به وضوح به این نتیجه می‌رسیم که: اگر ایران و کشورهای غربی به حرکت در همین راستاهای فعلی‌شان ادامه دهند (‌که احتمالن هم چنین خواهد بود، چون کم‌ترین نشانی از دو طرف مبنی بر کوتاه آمدن یا تغییر مسیر وجود ندارد) دیر یا زود کار به درگیری نظامی خواهد کشید.

این شرحی ساده بود از آن‌چه که در حال وقوع است.

در این وضعیت‌، وظیفه‌ی روشن‌فکران ایرانی چیست و آقای گنجی و هم‌فکرانش چه می‌کنند؟

به عقیده‌ی بنده مسئله‌ی بنیادی ما، نه جنگ و صلح، بلکه گذار هرچه مسالمت‌آمیز‌تر به دموکراسی است و در این راستا، اتمی شدن جمهوری اسلامی همان‌قدر برای استقرار دموکراسی  در ایران و سرنوشت ملت ایران زیان‌بار است که جنگ‌.

اما در چنین شرایطی، متاسفانه جناب گنجی و هم‌فکران ایشان چنان عمل می‌گویند و می‌نویسند که گویا، صرف جلوگیری از وقوع جنگ، هدف غایی آن‌ها بوده و بر همین اساس، به طور یک جانبه و بدون این‌که به عنوان نمونه هم‌چون آقای بنی‌صدر، راه‌های بدیلی‌ در مقابل جنگ (1) جهت وارد آوردن فشار بر جمهوری اسلامی ارایه دهند، به طور مداوم و با حرارت‌، تنها در مزمت جنگ و ناحق بودن آن نوشته و هزینه‌های جنگ را برآورد می‌کنند (2) و در عین حال با لحنی از اپوزیسیون هم‌سو صحبت می‌کنند که گویا کل اپوزیسیون به‌طور یک‌پارچه با هم توافق کرده و برای نیروهای ناتو کارت دعوت فرستاده‌اند و این تنها ایشان و هم‌فکرانشان هستند که به مخالفت با این طرح خائنانه برخاسته‌اند.

آیا جناب گنجی دغدغه‌ی سلامت و آسایش ملت ایران را داشته و خواهان دموکراسی برای آنان هستد؟

 آیا ایشان اطلاع دارند که از سال 1990 تا 2003 به واسطه‌ی تحریم‌های فلج‌کننده‌ای که به دلیل دیوانگی‌های صدام بر مردم مفلوک عراق تحمیل شد، بین 500 هزار تا یک میلیون نفر از مردم عراق تلف شدند؟

آیا جناب گنجی چیزی از فاجعه‌ی کودکان در تحریم عراق می‌دانند؟

 چه تفاوتی ماهوی وجود دارد میان این‌که ملت ایران با آمدن بمب کشته شوند یا با نیامدن دارو و غذا‌؟

آیا ایشان این قضیه  را درک می‌کنند که اتمی شدن جمهوری اسلامی، قطعن به ایجاد تحریم‌های فلج‌کننده علیه ملت ایران منتهی شده  و یک دوره‌ی طولانی از انزوای بین‌المللی و تحمل چنین تحریم‌های ویران‌گری، نه تنها هزینه‌اش برای ملت ایران از یک جنگ تمام عیار بیش‌تر بوده و می‌تواند تمامی خواسته‌ها و حرکات دموکراسی خواهانه ملت ایران را به تباهی بکشاند، بلکه این توان را دارد که ما را به بربریت بکشاند ،چنان که مردم کره شمالی را به چنین وضعی کشانده است.

امید‌وارم جناب گنجی و هم‌فکران ایشان‌، فورن چنین نتیجه نگیرند که: پس شما خواهان حمله‌ی نظامی به ایران هستید.

مسئله‌ی من‌، جبهه‌گیری به شدت‌ یک جانبه و به عقیده‌ی من ناکارآمد، عوام پسند و مخرب جناب گنجی و هم‌فکران ایشان است.

آیا ایشان فکر می‌کنند که در این شرایط ،تنها گرفتن ژست‌های اخلاقی کافیست؟

در تمامی مقالاتی که منتشر کرده‌اند جز چنین ژست‌هایی‌، چیز دیگری وجود نداشته است.

دریغ از یک راه حل بدیل برای مقابله با عظمت‌طلبی اتمی جمهوری اسلامی‌.

جنگ نه؟ ‌پس چه؟

راه‌کار شما برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی و جلوگیری از اتمی شدن آن چیست؟

متاسفانه شرایط امروز، شرایطی در ذات خویش متناقض است.

سلطان ‌با زور، سرنوشت خود را به سرنوشت ملت ایران گره زده است وبه این ترتیب سبب شده است که‌:

اگر با صراحت در مخالفت با جنگ و هرگونه تحریمی علیه جمهوری اسلامی صحبت کنیم، ناخواسته در دفاع از علی خامنه‌ای و ساختن حریمی امن برای سلطنتش و ایجاد مقدمات اتمی شدن جمهوری اسلامی و کره شمالی شدن ایران هم تلاش کرده باشیم.

از طرف دیگر، اگر برای جلوگیری کردن از اتمی شدن جمهوری اسلامی‌، در موافقت با جنگ  هم موضع‌گیری کنیم، احساس خیانت و بی‌توجهی به ملت ایران راخواهیم داشت.

اما سیاست در چنین شرایط بغرنج و متناقضی است که معنی می‌یابد.

به عقیده ی نگارنده ، نه تنها راه رفع خطر قریب‌الوقوع جنگ، بلکه راه رهایی از تباه‌کاری و سومدیریت جمهوری اسلامی و دشمنی ذاتی‌اش با‌ ایران و ایرانی، جنبشی همگانی  است.

جنبش همگانی‌ای که به فروپاشی جمهوری اسلامی از درون ‌بینجامد.

این‌ یگانه را‌ه‌حل کارآمدی است که می‌تواند هم مانع تجاوز نظامی کشورهای خارجی و تحمل خسارت‌های‌ مادی و معنوی ناشی از چنین تجاوزی شود، و هم به استقرار یک دموکراسی خودساخته و مستقل ‌در درون کشور ‌بینجامد‌.

بر این اساس، به عقیده‌ی این‌جانب ،روشن‌فکران ایرانی در شرایط حساس فعلی، باید علاوه بر نقد سیاست‌های دوگانه‌ی جهان غرب ‌در برابر قضایای اتمی و محکوم کردن حقوقی و اخلاقی برتری‌جویی آن‌ها و به این وسیله تلاش برای ایجاد تاخیر در تحرکات نظامی آن‌ها و خرید فرصت برای ملت ایران‌، هم‌زمان و البته باشدت و حرارتی بیش‌تر، عظمت‌طلبی سلطان  را نیز به چالش کشیده و نقش جمهوری اسلامی در رساندن کشور به چنین مرحله خطرناکی و پیامد‌های فاجعه بار و قطعی ناشی از اتمی شدن جمهوری اسلامی و یا شروع جنگی ویران‌گر را برای ملت ایران  با صراحت فریاد زده و به این وسیله‌، روند آگاهی بخشی به ملت ایران و  مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی و به تبع ایجاد یا تشدید‌ جنبش همگانی را تسریع کنند.

آن‌ها باید بتوانند این قضیه را برای ملت ایران اظهرو من‌الشمس کنند که سه راه بیش‌تر پیش روی آن‌ها وجود ندارد: یا حمله‌ی نظامی خارجی و تبعات فاجعه بار آن‌را تحمل کنند، یا اتمی شدن سلطان و کره شمالی شدن ایران را بپذیرند، یا خود جنبش کرده و حکومتی دموکراتیک در ایران به وجود آورند‌.

اما متاسفانه  جناب گنجی و هم‌فکران ایشان در این شرایط‌، با موضع‌گیری‌های یک‌جانبه‌شان در نفی جنگ، نه تنها کمکی به ایجاد یا تسریع روند جنبش در ایران نکرده‌اند، بلکه از طرفی به واسطه‌ی به کار بردن عبارات تنش‌زا، سبب تشدید تنش در درون اپوزیسیون شده‌اند‌ و از طرف دیگر به واسطه‌ی یک جانبه بودن نقدشان، هرچند ناخواسته، به نوعی  در جهت ایجاد حریمی امن برای علی خامنه‌ای، جهت پی‌گیری عظمت‌طلبی‌های اتمی‌اش تلاش کرده‌اند و این هردو به ضرر جنبش دموکراسی خواهی ایران است.

آیا شایسته نبود جناب گنجی، در کنار برآورد هزینه‌های جنگ احتمالی، هزینه‌ی تحریم‌های  فلج‌کننده‌ای ‌که به طور قطع، با اتمی شدن جمهوری اسلامی بر ملت ایران تحمیل خواهد شد، یا هزینه‌ی 32 سال مدیریت ناکارآمد جمهوری اسلامی و سه دهه قرار گرفتن ناخواسته ملت ایران در برابر جامعه جهانی و 30 سال هدر رفتن منابع مادی و انسانی و اخلاقی ملت ایران‌ را نیز برآورد کرده و فریاد زده و تلاش می‌کردند در این راستا هم موجی ایجاد کنند؟

فکر می‌کنم‌، عاقلانه‌تر آنست که بیش از آن‌که تلاش کنیم مانع عمل دولت‌های خارجی شویم‌، سعی کنیم ملت ایران را به عمل واداریم …

البته که تضمینی برای پیروزی تلاش‌های ما وجود ندارد، اما این واقعیت مسوولیتی را از ما ساقط نخواهد کرد.

در پایان لازم به ذکر می‌دانم که در نوشتن این مقاله، از نظرات بسیاری از افرادی که این روزها در این زمینه اظهار‌نظر کرده و مقاله نوشته‌اند، از جمله آقایان عباس عبدی، اسماییل نوری‌علا، مجتبی واحدی، ابوالحسن بنی‌صدر و … بهره برده‌ام‌.

پاورقی ها:

(‌1)   http://www.rahesabz.net/story/42412/

(2)http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/11/111123_l10_ag_possible_iran_attack.shtml


 


خبر / رادیو کوچه

بامداد روز چهارشنبه، 30 نوامبر‌، منابع رسمی دولت بریتانیا اعلام کردند که در پی ورود گروهی از تظاهرکنندگان معترض به محل‌های سفارت‌خانه این کشور در تهران، کارمندان سفارت بریتانیا را به منظور حفظ امنیت آنان از ایران خارج می‌کند.

به گزارش بی‌بی‌سی، هنوز مشخص نیست که آیا این دستور شامل تمامی کارمندان سفارت می‌شود و یا تنها برخی از آنان ایران را ترک می‌کنند.

زمان اجرای این دستور مشخص نیست اما برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که تعدادی از کارمندان سفارت‌خانه برای عزیمت به امارات عربی متحده، عازم فرودگاه تهران شده‌اند اما این گزارش‌ها هنوز مورد تایید قرار نگرفته است.

هم‌چنین بر اساس برخی گزارش‌ها، دولت نروژ نیز از تعطیل شدن سفارت خود به دلیل حفظ امنیت کارکنان سفارت و دیپلمات‌های خود خبر داده است.

 بیشتر بخوانید:

«حمله به سفارت بریتانیا اهانت بین‌المللی بود»


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

افراد ناشناس شام روز گذشته در شمال شرق افغانستان بر صورت یک دختر جوان تیزاب پاشیدند.

نادره گیاه رییس امور زنان ولایت ولایت کندز گفت در اثر این روی‌داد بر علاوه این دختر جوان، چهار برادر و خواهر وی نیز زخمی شده‌اند.

تا‌کنون علت این روی‌داد مشخص نیست، اما مقامات امنیتی در کندز می‌گویند تحقیقات در این مورد را آغاز کرده‌اند.

پیش از در هفته گذشته یک آموزگار دختر در ولایت بغلان که هم‌جوار با ولایت کندز می‌باشد مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود.

مقامات در شمال شرق افغانستان می‌گویند آمار خشونت علیه زنان در این ولایات افرایش یافته است.

این در حالی است که در هفته روان وزارت زنان افغانستان کمپاین 16 روزه مبارزه علیه خشونت بر زنان را راه‌اندازی کرده است که در این برنامه از طریق رسانه‌ها و مساجد تبلیغ می‌شود.


 


رادیو کوچه

روز بزرگ‌داشت شیخ مفید- «محمد بن محمد بن نعمان» ملقب به «شیخ مفید» و معروف به «ابن‌المعلم»، فقیه و متکلم و از علمای برجسته سده پنجم هجری قمری بود.

1350 خورشیدی- ایران بار دیگر حاکمیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک را در دست گرفت. تنب بزرگ و تنب کوچک از هم 12 کیلومتر فاصله دارند و تنب بزرگ در 20 کیلومتری قشم واقع است.

جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک تا سال 1283 که برای نخستین بار ناوهای جنگی انگلستان در ساحل آن‌ها حضور داشت، جزیی از ایران و تحت اداره بندر لنگه از توابع استان فارس بودند. در این سال، انگلستان این جزایر را به اشغال خود درآورد و ماموران گمرک ایران را از آن‌جا اخراج کرد که این عمل مورد اعتراض دولت وقت ایران قرار گرفت.

پس از جنگ جهانی دوم دولت انگلستان مراقبت از سه جزیره را به شیخ‏نشین شارجه واگذار کرد و ساکنان جزایر، تابعیت شارجه گرفتند. در سال 1350 دولت ایران به دنبال واگذاری بحرین و به رسمیت شناختن استقلال آن درصدد برآمد این جزایر را بازپس بگیرد. از این رو، نیروی دریایی ایران، در جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک مستقر شدند. این عمل با اعتراض شیخ‌نشین‏های امارت متحده عربی مواجه شد و آنان مدعی مالکیت جزایر شدند.

هم‏چنین به دنبال این ماجرا، دولت وقت عراق روابط خود را با ایران قطع کرد و پارلمان کویت، قطع رابطه با ایران را مورد بررسی قرار داد. در بسیاری از کشورها علیه ایران تظاهراتی صورت گرفت. سرانجام دولت ایران مبلغ قابل ملاحظه‏ای به شیوخ پرداخت کرد.

1939 میلادی- صدها هزار سرباز شوروی به دستور جوزف استالین‌، رهبر ارتش سرخ شوروی به کشور فنلاند حمله کردند. و جنگ معروف به «زمستان» آغاز شد.

جنگ زمستان یک درگیری نظامی بین اتحاد جماهیر شوروی و فنلاند بود. این جنگ در مارس ۱۹۴۰ به وسیله پیمان‌نامه صلح مسکو پایان پذیرفت.

فنلاند به جامعه ملل شکایت کرد و در نتیجه این شکایت شوروی از جامعه ملل خارج شد پس از آن بخشی از نواحی فنلاند به مالکیت شوروی درآمد.

1979 میلادی- گروه «پینک فلوید» آلبوم «دیوار» (The Wall) را در بریتانیا منتشر کرد. دیوار یک آلبوم اپرای راکی است که بر شخصیت «پینک» متمرکز شده است. این آلبوم تا حد زیادی به زندگی شخصی «راجر واترز» مرتبط است.

با پیروی از خط سیر آلبوم‌های پیشین‌شان، دیوار یک آلبوم مفهومی است، به خصوص این آلبوم با موضوع انزوا از دوستان یک شخص سروکار دارد.

پینک فلوید (Pink Floyd) یکی از مشهورترین و خلاق‌ترین گروه‌های موسیقی راک انگلیسی است که از سال ۱۹۶۵ به رهبری «سید برت» (Syd Barrett)، نوازنده گیتار، شروع به کار کرد و در دهه ۷۰ میلادی به اوج شهرت خود رسید. دیگر اعضای گروه «راجر واترز» (Roger Waters) نوازنده گیتار بیس، «ریک رایت» (Richard Wright) نوازنده کیبورد و «نیک میسن» (Nick Mason) نوازنده درام بودند.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1782 میلادی- پیش‌نویس قرارداد پاریس که پس از تصویب به صلح انگلستان و دولت نوپای ایالات متحده انجامید به امضا رسید و انگلستان رسمن استقلال ایالات متحده را که مهاجرنشین آن کشور بود به‌ رسمیت شناخت. مطابق این پیمان ایالات متحده به طور رسمی از استعمار انگلستان خارج شد. امضای معاهده‌ی مقدماتی صلح میان ایالات متحده آمریکا و انگلستان و به رسمیت شناختن کشور جدید از سوی لندن، واگذاری فلوریدا از سوی اسپانیا به ایالات متحده در چنین روزی بود.

1835 میلادی- «مارک توین (Mark Twain) با نام اصلی «سموئل لانگهورن کلمنس»  (Samuel Longhorne Clemens) داستان‌نگار و طناز معروف آمریکایی در این روز در شهر فلوریدای ایالت میسوری به دنیا آمد. داستان‌های او و طنزهایش پر از نکته‌های ظریف و جالب است که ضرب‌المثل انگلیسی زبان‌ها شده‌اند. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای «هاکلبری فین» و ماجرا‌های «تام سایر» است.

1874 میلادی- «وینستون چرچیل» سیاست‌مدار و دولت‌مرد معروف انگلستان به دنیا آمد. وی دو بار نخست‌وزیر انگلستان شده بود.

1982 میلادی- «تریلر» (Thriller) پرفروش‌ترین آلبوم جهان در تمام دوران‌ها توسط مایکل جکسون منتشر شد. آلبوم تریلر سبک‌های مختلفی مانند فانک، دیسکو، سول، آر اند بی، راک و پاپ را در خود جای داده ‌است.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

راسخون

نیویورک تایمز

Iranian history


 


 کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

دادگاه شهر «قورغان‌تیپه» در جنوب تاجیکستان یک ساکن این شهر را برای تحقیر رییس جمهوری «امام علی رحمان» و حمله به ماموران پلیس به شش سال زندان محکوم کرد.

قاضی پرونده گفت: «میرزا طاهراف» ساکن ۳۷ ساله ولایت «ختلان» که همگی سه ماه قبل از زندان رها شده بود، به ماموران پلیس در افتاده و در مظهر عام نسبت رییس جمهوری تاجیکستان نیز الفاظ قبیح زده است.»

بر اساس قوانین تاجیکستان پست زدن آبرو و اعتبار رییس جمهوری ممنوع است. این نکته در قانون مطبوعات تاجیکستان هم درج شده است و با وجود پای فشاری سازمان‌های خبرنگاری آن تا هنوز هم باقی‌ست.

«احضار سفیر روسیه با وزارت خارجه تاجیکستان»

 وزارت امور خارجه تاجیکستان سفیر روسیه در این کشور «یوری پاپاف» را احضار و از قتل دو مهاجر تاجیک در شهر «سنت پترزبورگ» اظهار نگرانی عمیق کرد.

وزارت امور خارجه تاجیکستان می‌گوید، در هفته گذشته دو شهروند تاجیکستان «بختیار رسولاف» و «ذاکر قربان اف» کشته و جسد آن‌ها در یکی از جنگل‌های روسیه پیدا شده است. به قول مقامات یک گروه نامعلوم سر این دو مهاجر تاجیک را بریده سپس آن‌ها را در خودروی آتش زده‌اند.

هم‌چنین پارلمان تاجیکستان از جانب روسیه تقاضا کرده است که عاملان این جنایت را آشکار و مجازات بکند. این در حالی‌ است که سازمان‌های حامی حقوق بشر می‌گویند در پی قضیه دو خلبان یک شرکت روسی در تاجیکستان مناسبت مردم روسیه با مهاجران تاجیک تغییر کرده و احساس بدبینی آن‌ها را بیش‌تر نموده است.


 


خبر / رادیو کوچه

در ادامه واکنش‌های جهانی به ورود شماری از تظاهرکنندگان منسوب به طرف‌دار حکومت جمهوری اسلامی به محوطه سفارت بریتانیا در تهران، شام‌گاه سه‌شنبه، 29 نوامبر، وزیر خارجه آمریکا، این اقدام را «اهانت به جامعه بین‌المللی» توصیف کرده است.

هیلاری کلینتون هم‌چنین از دولت جمهوری اسلامی خواسته است به تعهد خود در قبال حفاظت از سفارت‌خانه‌های خارجی عمل کند.

دولت بریتانیا هشدار داده است که ایران با «عواقب جدی» این حادثه مواجه خواهد شد اما مقامات بریتانیایی در مورد ماهیت این عواقب توضیحی نداده‌اند.

در همین حال روز چهارشنبه، 30 نوامبر، رییس مجلس شورای اسلامی بیانیه شورای امنیت درباره اقدام معترضان ‌برابر سفارت انگلیس را عجولانه خواند و گفت: «مجلس ضمن دعوت به آرامش و اجرای قانون، رفتار عجولانه آمریکا و انگلیس پیرامون اقدام دانش‌جویان را فرصت‌طلبی می‌داند که قصد دارند از آن سو‌استفاده کنند.»

علی لاریجانی امروز در ابتدای جلسه علنی مجلس شورای اسلامی با اشاره به این‌که روز گذشته «عده‌ای از معترضان که از رفتار دولت انگلیس به خشم آمده بودند در مقابل سفارت انگلیس تظاهرات کردند و عده‌ای هم وارد سفارت شدند»، اظهار داشت: «این خشم برخاسته از چند دهه اقدامات خصمانه انگلیس که گوشه‌هایی از آن مربوط به دوران صدر مشروطه و مابقی در طول ادوار تسلط بخشیدن نظام پهلوی به ایران است.»

 بیشتر بخوانید:

«در خصوص حمله به سفارت بریتانیا تحقیق می‌کنیم»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

رسالت

1) ورود دانش‌جویان خشم‌گین به لانه جاسوسی انگلیس

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=84787

در 13 آبان 1358 فصل مهمی در دفتر استکبار ستیزی ملت ایران رقم خورد که به فرموده بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی بزرگ‌تر از انقلاب اول بود زیرا موجب فروریختن هیمنه سلطه آمریکا در ایران و جهان شد.

دیروز اما در 8 آذر 1390 برگ زرین دیگری در دفتر استعمار ستیزی ملت ایران ورق خورد که روباه پیر استعمار را به چالش کشید. دانش‌جویان در تجمع بزرگ روز گذشته در مقابل سفارت انگلستان که در اولین سال‌گرد شهادت دکتر مجید شهریاری، استاد فیزیک هسته‌ای کشورمان برگزار می‌شد خاطره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 را در ذهن آحاد مردم زنده کردند. دانش‌جویان خشم‌گین از زیاده خواهی‌ها، تهدیدات و مداخلات انگلیس از در ورودی سفارت بالا رفتند و پرچم‌های یا حسین و جمهوری اسلامی را بر فراز آن برافراشتند.

مقاومت نیروی انتظامی نیز نتوانست مانع از ورود دانش‌جویان خشم‌گین به سفارت انگلیس شود. دانش‌جویان در اولین اقدام پرچم روباه پیر استعمار را پایین کشیدند.

2) واکنش انگلیس نسبت به تجمع دانش‌جویان به دلیل عصبانیت از کاهش رابطه است

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=84783

نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان این‌که انگلیس در توطئه‌چینی علیه ایران دنباله‌روی آمریکاست، گفت: «مشکلات انگلیس، مصوبه مجلس درباره کاهش رابطه با این کشور و نیز کاهش رابطه تجاری و اقتصادی برای آن‌ها سنگین بوده است لذا وزارت خارجه آن چنین واکنشی در قبال تجمع دیروز دانش‌جویان داشته است.»

خراسان

1) بیانیه وزارت امور خارجه در‌باره ورود دانش‌جویان به سفارت انگلیس

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=9&id=1240045

در پی تجمع اعتراض‌آمیز دانش‌جویان در مقابل سفارت انگلیس در تهران که به تظاهرات خارج از کنترل منجر شد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از برخی رفتارهای غیر قابل قبول معدودی از معترضان که با وجود تلاش نیروی انتظامی و تقویت نیروهای حفاظت کننده از سفارت صورت پذیرفت، ابراز تاسف کرد و از مسوولان امر خواسته شده است تا اقدامات و بررسی‌های فوری و ضروری در این خصوص به عمل آورند.

2) باش‌گاه خبرنگاران: ناطق نوری از عضویت در جامعه روحانیت کناره‌گیری کرد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=9&id=1240068

علی‌اکبر ناطق نوری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگو با باش‌گاه خبرنگاران، از پایان حضور خود در جامعه روحانیت مبارز که پیش‌تر از این یکی از اعضای فعال این جامعه بود خبر داد و گفت: «تمایلی به هم‌کاری با جامعه روحانیت مبارز ندارم و فعالیت‌هایم در این راستا مسکوت است.» وی خاطرنشان کرد: «علارغم شایعات منتشر شده در برخی از رسانه‌ها درباره حضور من در جلسات جامعه روحانیت مبارز، چنین خبری صحت نداشته و بنده در این جلسات شرکت نخواهم کرد.»

دنیای اقتصاد

1) الهیان: کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل به ایران می‌آید

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=279830

رییس کمیته حقوق بشر مجلس از سفر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل به ایران در سال آینده میلادی و نیز تمایل دبیرکل سازمان ملل برای سفر به ایران پس از سفر کمیسر عالی حقوق بشر این سازمان خبر داد.

2) نیم درصد افزایش درآمد نفت برای بسیج

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=279871

نمایندگان مجلس در پایان هفته بسیج در اقدامی هماهنگ بسیج شدند تا به شماری از طرح‌های مرتبط با بودجه بسیج و خدمات مرتبط با بسیجیان رای مثبت دهند. مهم‌ترین این مصوبات البته یک فوریت طرحی بود که در صورت تصویب نهایی، هر سال معادل نیم درصد از محل افزایش درآمد فروش نفت را در اختیار سازمان بسیج مستضعفین قرار می‌دهد.

ابرار

1) واکنش انگلیس به ورود دانش‌جویان به سفارت خود در تهران

http://www.abrarnews.com/politic/1390/900909/html/rooydad.htm#s178008

دولت انگلیس در نخستین واکنش به اعتراضات مردمى در برابر سفارت این کشور در تهران، خواستار اقدامات امنیتى ایران براى حفظ جان پرسنل این سفارت‌خانه شد.

2) از سوى وزارت امور خارجه، مواضع ایران در حمایت از ملت و رهبرى سوریه اعلام شد

http://www.abrarnews.com/politic/1390/900909/html/rooydad.htm#s178026

سفیر ایران در بیروت گفت: «ملت و رهبرى ایران در خط مقاومت ضد صهیونیستى ـ آمریکایى قرار خواهند داشت و از هر کسى که در این خط باشد حمایت مى‌کنند. بنابراین از سوریه نیز به دلیل آن که یکى از ارکان اساسى مقاومت است حمایت مى‌شود.»

جام جم

1) ایران معاون کنفرانس منع سلاح‌های شیمیایی شد

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100860714119

در جریان اولین روز کنفرانس شانزدهم اعضای سازمان منع سلاح‌های شیمیایی در لاهه، سفیر و نماینده دایم کشورمان در سازمان به عنوان معاون رییس کنفرانس از گروه آسیا انتخاب شد.

2) ولایتی: سناریوهای غرب علیه ایران، اثر بازدارنده ندارد

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100860714151

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل تاکید کرد سناریوهای اخیر آمریکا و هم‌راهانش علیه ایران از جمله اقدامات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هیچ اثر بازدارنده‌ای برای مسیر حرکت جمهوری اسلامی ایران ندارد.

کیهان

1) اسراییل: زلزله انقلاب‌ها زیر سر ایران است

http://www.kayhannews.ir/900909/2.htm#other208

نخست وزیر اسراییل برای چندمین بار طی هفته‌های اخیر از انقلاب‌های منطقه و رشد فزاینده اسلام‌گرایی ابراز نگرانی کرد.

به گزارش رادیو اسراییل دانی معاون وزارت خارجه این رژیم می‌گوید: «ردپای حکومت اسلامی ایران را در روی‌دادهای کشور مصر می‌بینیم. ما کاملن شاهدیم که ایرانی‌ها نه تنها در مصر که در همه منطقه خاورمیانه فعالیت‌های خطرناک دارند.»

2) قیمت سکه 20هزار تومان دیگر کاهش یافت

http://www.kayhannews.ir/900909/4.htm#other401

نرخ انواع سکه بهار آزادی با اعمال سیاست‌های جدید بانک مرکزی دیروز در بازار آزاد به شدت کاهش یافت. به گزارش خبرنگار اقتصادی کیهان، هر قطعه سکه بهار آزادی طرح جدید روز گذشته در بازار آزاد به قیمت 596 هزار تومان فروش رفت که نسبت به روز قبل آن بیش از 20 هزار تومان کاهش داشت.


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، 29 نوامبر، روان‌پزشکان در نروژ به این نتیجه رسیده‌اند که آندرس برویک، فردی که هفتاد و هفت نفر را در بمب‌گذاری اسلو و حمله مسلحانه به اردوی جوانان طرف‌دار حزب حاکم کشته، در هنگام حمله جنون داشته است.

این روان‌پزشکان می‌گویند آندرس برویک مبتلا به بیماری روانی اسکیزوفرنی پارانویایی بوده و این باور را داشته که برگزیده شده تا مردم نروژ را نجات دهد.

او قرار است در آوریل سال آینده برای بمب‌گذاری در اسلو و تیراندازی محاکمه شود اما به احتمال قوی به جای زندانی شدن به تیمارستان فرستاده خواهد شد.

بیشتر بخوانید:

«برگزاری مراسم تشییع جنازه کشته‌شدگان نروژ»


 


خبر / رادیو کوچه

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه‌ی علنی روز سه‌شنبه، 29 نوامبر، به یک فوریت رای دادند که در صورت تصویب نهایی آن هر سال معادل نیم درصد از محل افزایش درآمد فروش نفت در اختیار سازمان بسیج مستضعفین قرار می‌گیرد.

به گزارش ایسنا،‌ به موجب ماده واحده این طرح دولت موظف شد هر سال معادل نیم درصد از محل افزایش درآمد حاصل از فروش نفت و میعانات گازی را قبل از واریز به حساب ذخیره‌ی ارزی و معادل ریالی آن را پس از واریز به خزانه در اختیار سازمان بسیج مستضعفین قراردهد.

در این طرح هم‌چنین آمده که دولت باید هر سال 10 درصد از اعتبارات بخش مربوط به جوانان را به منظور مقابله با چالش‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای جهت بست و گسترش بسیج در اختیار سازمان بسیج مستضعفین قرار دهد.

هم‌چنین دولت موظف شد، 10 درصد اعتبارات و کمک‌هایی که هر سال در قالب امداد و نجات به سازمان‌های امدادی از جمله هلال احمر تخصیص می‌دهد را به منظور ایجاد زیر ساخت‌ها و اتخاذ ساز و کارهای لازم در برنامه‌های دفاعی و بحران (‌امداد و نجات‌)‌ دراختیار سازمان بسیبج مستضعفین قرار دهد.

به گزارش ایسنا،‌ این طرح با 110 رای موافق ،9 رای مخالف و 20 رای ممتنع از مجموع 197 نماینده‌ی حاضر به تصویب رسید.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته