-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

Latest News from Koocheh for 11/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، 26 نوامبر، بر اثر وقوع چند انفجار هم‌زمان در بغداد، پایتخت عراق، دست‌کم ۱۵ تن کشته و 38 نفر زخمی شده‌اند.

به گزارش الجزیره، سه انفجار پیاپی در منطقه تجاری باب‌الشرقی در بغداد رخ داد که موجب کشته‌شدن دست‌کم ۸ تن شد.

دو انفجار دیگر هم نزدیک یک کامیون صورت گرفت. این کامیون در جاده‌ای بین بغداد و فلوجه در حال انتقال کارگران ساختمانی بود.

این در حالی است که این انفجارها پس از خروج بیش‌تر نیروهای آمریکایی از عراق، صورت گرفته که باعث ایجاد نگرانی‌هایی در خصوص امنیت شهروندان عراقی شده است.

لازم به اشاره است آخرین نیروهای نظامی آمریکا تا پایان سال ۲۰۱۱ میلادی از عراق خارج خواهند شد.

بیشتر بخوانید:

«وقوع چند انفجار هم‌زمان در بغداد، پایتخت عراق»

 «کشته و مجروح شدن تعدادی زائر ایرانی در عراق»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

ما در بسیاری از مراحل زندگی‌مان باید میان اصلاحات و انقلاب یک گزینه را انتخاب کنیم. انتخاب انقلاب، هزینه‌های بیش‌تر برای معایب عمیق‌تر است. راهی که شاید برای نظام 2500 ساله شاهنشاهی، با علم کنونی به عواقب آن، هزینه‌ای بسیار برای کالایی بی‌ارزش بود. گزینشی که تعدادی از رهبران جبهه ملی از روی ناچاری و بی‌تدبیری برگزیدند و نه تنها خود، بلکه تمامی ایرانیان هزینه آن را از حساب اطمینان به روشن‌فکران پرداختند. در سال 57 و اوج بحران‌ها جبهه کهن‌سال ملی با مقبولیتی شایان با اسلام‌گرایان هم‌راه شد و «حزب ایران»، حزب ملت ایران و جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران عناصر تشکیل دهنده اتحادی بودند که از 30 تیر 1357 آغاز به کار کرد. مهندس حسیبی به ریاست شورای مرکزی اتحاد، سنجابی، فروهر، بختیار، رضا شایان و مشیری، به عنوان اعضای شورا، برگزیده شدند. این احزاب که البته شمار افراد آن محدود بود، شاخه‌های میانه‌رو جبهه به شمار می‌رفتند. در 16 آذر 1356، اعلامیه‌ای خطاب به دبیرکل سازمان ملل، با لحنی تند، انتشار یافت و تاسیس «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» اعلام شد. 29 تن از رهبران مخالف شاه، که سران جبهه ملی هم جزو آنان بودند، این اعلامیه را امضا و از اعمال خشونت و شکنجه و نقض بدیهی‌ترین قوانین و حقوق اساسی بشر در ایران شکایت کردند.

جبهه و احزاب و سازمان‌های دیگر، در 1356 بیش‌تر تحت پوشش نام‌های دیگری نظیر «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» فعالیت می‌کردند. در 1357 جبهه ملی فعالانه وارد عرصه فعالیت سیاسی ضد حکومت شاه شد. نیروهای مذهبی در فضایی که به آن‌ها امکان فعالیت گسترده و جلب کردن نیروهای بسیار در میان عوام می‌داد، ابتکار عمل را به دست گرفتند. شبکه سیاسی ـ مذهبی مساجد، که به کانون‌های بسیج ضد حکومت بدل شده بود و گروه‌های مسلح و برانداز رابطه‌ای با جبهه نداشتند. خود جبهه هم سازمان و تشکیلات نظامی و ظرفیت این گونه فعالیت‌ها و حتا گرایشی به اقدامات نظامی نداشت.  از شهریور 1357، که سیر روی‌دادهای سیاسی شتاب گرفت، نام جبهه ملی، به عنوان یکی از تشکیلات سیاسی خبرساز، در صفحات اول روزنامه‌های رسمی ظاهر شد. در 7 شهریور، جبهه ملی بیانیه‌ای منتشر کرد که حاوی دوازده خواسته بود، از جمله: انحلال ساواک، آزادی زندانیان سیاسی، بازگشت تبعیدشدگان داخلی و رانده‌شدگان به خارج، آزادی بیان و قلم و مطبوعات و احزاب، استقلال قوه قضاییه و اعاده حیثیت محکومان دادگاه‌های نظامی. از سویی بازمانده‌های جبهه ملی موافق با انقلاب، در انقلاب اسلامی 1357 فعالانه شرکت داشتند. در فضای پرتنش انقلاب، راه و روش و سیاست روشن اتخاذ شده از طرف جبهه ملی و جاذبه این نام به دلیل مبارزات دوران نهضت ملی باعث شد که از نظر محافل سیاسی داخلی و بین‌المللی، جبهه ملی به عنوان تنها آلترناتیو حکومت در منویات خارجی و داخلی به حساب آید. شورای مرکزی موقت جبهه ملی تشکیل و دکتر سنجابی به عنوان رییس و دبیر هیت اجرایی انتخاب شد. به نوشته «عبدالرحمن برومند» این موقعیت سیاسی ممتاز موجب شد که آقای سنجابی را که رییس هیت اجراییه جبهه ملی بود به بین‌الملل سوسیالیست‌ها در کانادا دعوت کنند.

پس از وقایع 17 شهریور، که اختلاف میان سازمان‌های سیاسی مخالف و نظام حاکم به اوج شدت رسید، جبهه ملی به مشی رهبری انقلاب نزدیک‌تر شد و در دیدار دکتر سنجابی و مهندس بازرگان با آیت‌اله خمینی در 13 و 14 آبان در پاریس، سنجابی سلطنت را در ایران غیرقانونی اعلام کرد

پس از وقایع 17 شهریور، که اختلاف میان سازمان‌های سیاسی مخالف و نظام حاکم به اوج شدت رسید، جبهه ملی به مشی رهبری انقلاب نزدیک‌تر شد و در دیدار دکتر سنجابی و مهندس بازرگان با آیت‌اله خمینی در 13 و 14 آبان در پاریس، سنجابی سلطنت را در ایران غیرقانونی اعلام کرد.

حمید ذوالنور می‌گوید‌: «..موقعی که امکان ملاقات با آقای خمینی در هیت اجراییه جبهه ملی مطرح می‌گردد هیت اجراییه با تصویب پیشنهاد آقای فروهر مبنی بر این‌که آقای سنجابی فقط باید مطالب آقای خمینی را بشنود و مجاز به هیچ‌گونه تعهد و قراری که جبهه ملی را مقید سازد نیست، موافقت خود را با این ملاقات ابراز کرد…. آقای سنجابی ره‌سپار پاریس شد و از آن‌چه در پاریس گذشت همه آگاهند… جالب این است که داریوش فروهر، همان کسی که خود سه روز قبل پیشنهاد کرده بود که سنجابی بدون هیچ تعهد و قراری فقط مطالب خمینی را بشنود، متن این بیانیه (بیانیه آقای سنجابی) را که هنوز مرکب آن در پاریس خشک نشده بود، بدون اطلاع هیت اجراییه و شورای مرکزی جبهه ملی در تهران به چاپ رساند… انتشار این اعلامیه که به رهبری انحصاری خمینی صحه می‌گذاشت، تکلیف محافل سیاسی داخلی و خارجی را روشن کرد…»

بیانیه سه ماده‌ای دکتر سنجابی به نمایندگی از جبهه ملی هم‌سویی جبهه را با نهضت سیاسی نو پدید به رهبری نیروهای مذهبی نشان داد. که مشتمل بر این نکات بود: سلطنت در ایران غیرقانونی است، هرگونه مصالحه‌ای با رژیم محکوم است، نظام آینده حکومت ایران بر اساس آرای عمومی تعیین می‌شود. و بدین ترتیب، آیت‌اله خمینی به عنوان رهبر بلامنازع مخالفان حکومت و در نتیجه تنها طرف معتبر مذاکره و احیانن معامله شناخته شد. همین دنباله‌روی، پس از مدت کوتاهی به شکافی در رهبری جبهه منجر گردید که اندکی بعد با مذاکره شاپور بختیار با شاه و انتخاب او به سمت نخست وزیری آشکار شد و نشان داد که سران حکومت برای توافق با جبهه ملی یا سرانی از جبهه ملی، درنهان در تلاش بوده‌اند. شاه و نزدیکان‌اش، پیش از گفت‌وگو با بختیار، کوشیدند با صدیقی به توافق برسند و امیدوار بودند توافق با او بتواند بخش‌هایی از نیروهای ملی و مذهبی را به هم‌کاری با وی جلب کند. اگر چه گفته شده است که دکتر غلام‌حسین صدیقی عضو جبهه ملی نبوده، اما او از نزدیک‌ترین یاران مصدق و از وفادارترین افراد ملی‌گرا به آرمان‌های او بوده است.

از سویی دکتر بختیار که از او نقل است: جنبش آیت‌اله خمینی را سیستمی می‌دانست که با پیش‌رفت و تحول زمین بیش‌تر برای کشاورزان و تساوی بیش‌تر برای زنان عناد داشت و «با چهار رای در مقابل سه رای تصمیم گرفتیم که اعمال خمینی را به هیچ عنوان تاکید و تقویت نکنیم.» در هنگامه ای که حکومت سلطنتی در بحران عمیق سیاسی به سر می‌برد و دولت‌های منصوب شاه در سال 57 یکی پس از دیگری سقوط می‌کردند، شاپور بختیار در 16 دی ماه، 37 روز پیش از پیروزی انقلاب 22 بهمن به نخست‌وزیری رسید با این شرایط که وزیران را خود برگزیند، همه زندانیان سیاسی آزاد شوند، دست‌گاه ساواک برچیده شود و از همه مهم‌تر شاه ایران را ترک کند. اما طوفان انقلاب که با شعارهای «بختیار بختیار، نوکر بی‌اختیار» هم‌راه شده بود و سرسختی آیت‌اله خمینی در نامشروع خواندن دولت وی، طومار حکومت سلطنتی و آخرین نخست‌وزیر آن را درهم پیچید و جمهوری اسلامی ایران جای‌گزین حکومت 2500 ساله شاهنشاهی شد. با تسخیر تمام وزارت‌خانه‌ها و نهادهای دولتی از سوی کمیته‌های انقلابی، دفتر نخست‌وزیری نیز از سوی انقلابیون جوان اشغال شد ولی یک‌ساعت پیش از ورود آن‌ها، بختیار به دانش‌کده افسری رفت و از آن‌جا با هلی‌کوپتر عازم مخفی‌گاه خود شد. در همین زمان، خانه وی غارت شد و او ناچار بود که هر از چند گاهی محل زندگی خود را تغییر دهد. وی در خاطرات خود نوشته است: «چند دقیقه پس از خروج از نخست‌وزیری، زندگی مخفی من آغاز شد. تنها رابط من با دنیای خارج … یک رادیو ترانزیستوری بود.» گزارش‌های گوناگونی درباره سرنوشت او از رادیو پخش یا در مطبوعات منتشر می‌شد. در ابتدا خبر کشته شدن وی اعلام شد، بعد گفته شد که بختیار خودکشی کرده، سپس گفته شد که او دستگیر و زندانی شده است. در همین زمینه، محمد محمدی ری‌شهری در کتاب «خاطره‌ها» از دستگیری بختیاری در روزهای اول انقلاب خبر می‌دهد، و می‌نویسد: «در لحظات نخست ورود (به مدرسه علوی)، شخصی را آوردند که سرش با کت پوشیده شده بود. او را به اطاق‌هایی که پشت مدرسه برای بازداشت سران رژیم پیش‌بینی شده بود، بردند. پرسیدم این شخص که بود، گفتند: بختیار. در آن ایام روزنامه‌ها هم نوشتند که بختیار دستگیر شد. بعدها، همان روزنامه‌ها نوشتند که بختیار فرار کرد.»

اما خود بختیار می‌گوید که در تمام مدت حضورش در تهران، زندگی مخفی داشته است که شش ماه به طول انجامید و در این مدت حتا قدمی هم به بیرون نگذاشت.

در همین دوران نیز دو بار نوارهایی برای خبرگزاری رویترز و فرانسه فرستاد که در آن‌ها نسبت به آینده ایران هشدار داده و اعلام کرده بود که به رفراندوم جمهوری اسلامی رای نخواهد داد.


 


شهره شعشعانی/ رادیو کوچه

«آیدا مرادی آهنی» متولد 1362، فارغ‌التحصیل کارشناسی برق-الکترونیک است. او در زمینه‌ی شعر، اپرا، نوازندگی ویولون، تهیه‌کنندگی برنامه‌های رادیویی و سفال‌گری تجربه اندوخته، اما در حال حاضر تنها می‌نویسد.

«پونز روی دم گربه» نخستین مجموعه داستان کوتاه آیدا مرادی آهنی است.

جهان داستان‌های آیدا مرادی در این مجموعه‌ی دنیای آدم‌های درگیر اختلال‌های روانی‌ست. آدم‌هایی که به یک تعبیر می‌توان گفت دنیای خود را دارند، اما در نهایت بخشی از همین دنیایی هستند که همه در آن زندگی می‌کنیم.

آیا می‌توان تباهی دنیای آدم‌های روانی را به دنیای بزرگ‌تری تعمیم داد، و یا برعکس، آیا می‌توان اختلال‌های روانی این بیمارها را ناشی از شرایط اجتماعی و ناهنجاری اوضاع دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم دانست؟

 در داستان «زیرآب، روی لجن‌ها» که برای این برنامه انتخاب کرده‌ایم مرز میان بیمار و پرستار ناچیز است و در پایان با مرگ فجیع بیمار همین مرز باریک هم از میان برداشته می‌شود.

داستان حول محور بیماری روانی‌ست که دل به پرستار خود می‌سپارد و خواهان قرار ملاقات با او در بیرون از بیمارستان می‌شود. پرستار با رفتار مدبرانه و حرفه ای می‌کوشد او را از این قرار ناممکن منصرف کند. در ادامه‌ی داستان پرستار که از یک طرف درگیر شغلی خطیر و از طرف دیگر درگیر روابطی ناهنجار با مادر و برادر و زن برادری در شهرستان است، درهم می‌شکند و دستخوش کابوس‌های بیمار خودش می‌شود، طوری که می‌توان تصور کرد آن مرد نیز قبلن همین راه مشابه را رفته است.

آیدا مرادی داستان خود را با چیدمان دقیق و گفت‌وگوهای جان‌دار به خوبی به مقصد می‌رساند، آن قدر که می‌توان تصور کرد مطالعات بالینی در مورد این گونه بیمارها داشته، با این همه خواننده ممکن است از خود بپرسد آیا همین موقعیت‌ها را اگر از طریق آدم‌های معمولی و به اصطلاح «نرمال» توصیف کنیم به قدر کافی موضوع برای بازنمایی آشفتگی‌های جهانی که در آن زندگی می‌کنیم در اختیار نداریم، و آیا در صورت دوم به تاثیر و تامل بازتر و آزادتری از طبیعت، تقدیر و شرایط انسانی دست نمی‌یابیم.

پاسخ هر چه باشد داستان‌های کوتاه مجموعه‌ی «پونز روی دم گربه» ارزش خودشان را حفظ می‌کنند، همان طور که رمان‌های نوع «طاعون»، کامو؛ «کوری»، ساراماگو؛ و «داستان پیش‌خدمت‌»، مارگارت اتوود؛ می‌کوشند از راه نمایش موقعیتی استثنایی و جهانی بسته و بیمارگونه به مناسبات درهم تنیده‌ی جهانی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر نقب بزنند.

موسیقی متن:

F. Chopin: Preludes Op. 28

عکس از: حمید جانی‌پور

برای آشنایی بیش‌تر با آیدا مرادی آهنی و نقطه نظرهای او درباره‌ی داستان‌هایش به دو گفت‌وگوی زیر مراجعه کنید

.http://2shanbe.blogfa.com/post-7680.aspx

http://nevaak.com/?p=15626


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

دو اتفاق در ماه اخیر برای جامعه‌ی ایرانی پیش‌آمد که گرچه که در اصل تفاوت‌های بارزی با هم نداشتند اما نوع واکنش‌هایی که در برابر آن صورت گرفت به طرز شگفت‌آوری متضاد بود و نشان از عمق دیدگاه غالب مردسالار در جامعه‌ی ایرانی داخل و خارج از کشور داشت.

اولین واقعه چاپ عکس‌های برهنه‌ی یک مدل ایرانی به نام «شرمینه ‌شهریور» بر روی جلد مجله‌ی پورنوگرافی «پلی‌بوی» بود. این دختر نخستین زن ایرانی است که عکس‌های تمامن برهنه‌اش بر روی جلد این مجله چاپ می‌شود. برخورد با این اتفاق از سوی ایرانیان داخل و خارج از کشور، عمومن با احساس افتخار و هم‌راه با تحسین و ستایش بود. دختری زیبا، خوش‌اندام و تحصیل‌کرده به عنوان نمادی از زن دل‌فریب ایرانی در روی جلد یکی از مشهورترین مجله‌های دنیا ظاهر شده است و نام ایرانیان را در دنیا دوباره بر سر زبان‌ها انداخته است، این یک افتخار بزرگ بود که نمی‌شد از آن چشم پوشید.

چند هفته‌ای بیش‌تر از ماجرای «شرمینه» نگذشته بود که جمعی از زنان روشن‌فکر ایرانی در حمایت از اقدام «علیا‌ ماجدالمهدی» دختر انقلابی مصر تصاویر برهنه‌ی خود را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند. این حرکت، برعکس جریان تصاویر «شرمینه» با واکنش‌های تند، بی‌منطق و عمومن توهین‌آمیز و تهدیدگونه‌ی ایرانیان، هم در داخل و هم در خارج از کشور روبه‌رو شد. در هر دوی این موارد، واکنش قشر دگراندیش جامعه، از روشن‌فکران و آزادی‌خواهان گرفته تا مدافعان حقوق‌بشر و زنان و فمنیست‌ها کاملن با برخورد عموم مردم در تضاد بود. ریشه‌ی این دوگانگی را باید در نوع نگرش به مقوله‌ی زن و تعریف غالب، مردانه و منفعت‌طلبانه‌ی موجود در برابر نگرش دیگراندیشانه از اندام زنانه جست‌وجو کرد. شاید به‌ترین روش برای نشان دادن ریشه‌ی این تفاوت‌ها بررسی کامنت‌هایی است که در شبکه‌های اجتماعی در زیر عکس‌های برهنه‌ی زنان گذارده شده است. همه می‌دانند که شکل و وضعیت اندام همه‌ی انسان‌ها از زن و مرد تا پیر و جوان دارای کاستی‌ها و معایبی است اما دنیای مردسالار تصویر دیگری از اندام ایده‌آل و سکسی زنان ساخته و آن را به افکار عمومی جوامع خورانده است. فردی در زیر تصویر برهنه‌ی یک فعال حقوق زنان نوشته بود: «اَه اَه حالم بهم خورد از این هیکلش با اون پستونای آویزون و شکم قلمبه». یکی دیگر چنین پیامی گذاشته بود: «این خانم‌ها به‌تر نیست به همون فعالیت اجتماعی‌شون ادامه بدن و لخت شدن رو به عهده‌ی «آنجلینا جولی» و «مگان ‌فاکس» بزارن». نوشته‌های از این دست کم نبودند.

این مردان و زنان بر اساس نگرش و پیش‌تعریف غالب و مردسالار موجود از اندام زنان، نمایش هیکل‌های زیبای برهنه‌ی هنرپیشه‌ها و مدل‌های رنگ و وارنگ را در مسابقات ملکه‌ی‌ زیبایی، مجلات «پورنوگرافی» و یا فیلم‌های هالیوودی، ناشایست و غیرزیبا که نمی‌بینند هیچ بلکه از آن تمجید هم می‌کنند اما وقتی نوبت به نمایش حقیقت اندام یک زن می‌رسد آن را زشت و ناپسند می‌دانند. از نظر این دیدگاه غالب، مردسالار و ضدزن، جمع کردن صدها دختر جوان در یک مکان و انجام رقابت‌هایی پرهزینه برای برگزیدن زیباترین و سکسی‌ترین اندام‌ها و اعلام سایز باسن و پستان‌ تک تک آن‌ها کار پسندیده‌ای است اما اگر یک زن در اعتراض به شرایط سخت جامعه و نابرابری‌های اجتماعی و یا حتا اساسن بر طبق علاقه‌ی خود برهنه شود بر آن خرده می‌گیرند، چرا که مشکل آنان برهنگی نیست بلکه دیده شدن تصویر واقعی از اندام یک زن است که چاق می‌شود، اندام‌های جنسی‌اش به تدریج بدفرم می‌شود و پوستش آویزان، و تمام این‌ها با تصاویر از پیش ساخته شده و ایده‌آلی جامعه‌ی مردسالار از زن در تضاد است. زن باید همیشه جوان، خوش‌اندام، سکسی و دل‌فریب باشد. شکی نیست که هر انسانی اختیار تن و بدن خودش را دارد. می‌شود ورزش کرد و اندام ورزیده و زیبایی داشت و این ربطی به زن و مرد بودن ندارد اما این‌که بخواهیم همه را با خط‌کشی‌های از پیش ‌تعریف‌شده‌ی و خاص اندازه‌گیری کنیم و خروج از آن را معیار عدم زیبایی و موفقیت دانسته و به دیگران حق نمایش اندام‌شان را ندهیم در حقیقت اعمال یک استاندارد دوگانه و اقدامی ناپسند است. برهنگی اگر نادرست است، مدل «پلی‌بوی» و هنرپیشه و ملکه زیبایی و زن‌خانه‌دار و پیرزن ندارد و اگر یک انتخاب است ما هیچ حق  و اجازه پیشینی برای دخل و تصرف و یا ایجاد محدودیت برای این حق نداریم.

در پایان بد نیست تا خاطره‌ای را در همین باره برای‌تان تعریف کنم که شنیدنش خالی از لطف نیست. در محله‌ی کودکی‌ام پیرمرد نجاری بود عاشق «سوفیا لورن». روی در و دیوار مغازه‌اش پر بود از عکس‌های قدیمی «سوفیا» که از مجله‌های پیش از انقلاب بریده بود. سال‌ها بعد مجله‌ی سینمایی به دستم رسید که در آن تصویری بزرگ از «سوفیا لورن» چاپ شده بود در حالی‌که داشت از داوران جشن‌واره‌ی سینمایی «رم» جایزه‌ی یک عمر فعالیت هنری‌اش را دریافت می‌کرد. پوستی چروکیده، چشم‌های از حدقه بیرون زده و موهای نخ‌نما شده همگی تصویری دردناک از یک اسطوره‌ی سکس و زیبایی ساخته بودند. همه‌ی این اتفاقات باوجود آن افتاده بود که این هنرپیشه هنوز سالیانه میلیون‌ها دلار خرج حفظ زیبایی خود می‌کند. گفتم شاید نجار سرمحل‌مان دوست داشته باشد تا آخرین عکس «سوفیا» را ببیند. پس مجله را برایش بردم و تصویر را به او نشان دادم، چند ثانیه‌ای با تعجب به آن نگاه کرد و بعد با عصبانیت گفت:‌

-این که عکس «سوفیا» نیست، «سوفیا» خیلی سال پیش مرده

گفتم: چرا «سوفیا»ست این‌جا زیرش نوشته

گفت: «سوفیا» اونه

و با دست به عکس‌های روی دیوار اشاره کرد. دیگر اصرار نکردم چرا که دیدم «سوفیا» برای او در همان سنین جوانی و در اوج زیبایی مرده است. تصویری از یک زن زیبا و خوش‌اندام که در ذهن تمام مردان سرزمین من جاودانه شده است و الگویی است از یک زن کامل.


 


سحر بیاتی/ رادیو کوچه

می‌خواستم این‌بار از فرهنگ غذایی مردم آسیا بنویسم، در حال نوشتن بودم که خبر فوت یکی از جوان‌های فامیل را شنیدم، نوشتن از غذا و شیطنت‌های شکمو بودن تبدیل شد به یاس مرگ و پایان زندگی، تصویر مرگ از ذهنم پاک نمی‌شود، هنوز در جست‌وجوی معنای زندگی هستی، هنوز سوال‌های بی‌شمارت را پاسخی نیافته‌ای که دفترت به انتها می‌رسد و تمام، اصلن معنای زندگی جز عبور از فاصله دو نقطه است؟ نقطه تولد و نقطه مرگ؟ ما که هنوز معنای زندگی را نیافته‌ایم چطور می‌توانیم معنایی برای مرگ بیابیم؟

مرگ مذهب و نژاد و ملیت نمی‌شناسد، سراغ همه می‌آید اما جا گرفتن در خانه ابدی برای هر قوم و نژادی آداب و رسوم خاص خودش را دارد، در خیابان «امپنگ» نزدیک برج‌های دوقلوی «کوالالامپور» آن‌جا که زندگی لحظه‌ای از نفس نمی‌افتد گورستانی است که خانه همیشگی مردمان این سرزمین شده. گورستانی درست وسط شهر شاید باید به آن‌جا سری بزنم اما گورستانی هم در تهران خودمان هست درست در شمال شهر که هنوز زندگی در آن موج می‌زند، صدای ساز و آواز و شعر خوانی از سنگ قبرهایش به گوش می‌رسد. اول سری می‌زنم به «ظهیرالدوله» جایی که محفل انس است و یاران جمع‌اند.

«خیابان دربند‌، چهار راه اول نه چهار راه دوم که چراغی چشمک‌زن دارد را به پیچ سمت راست» این آدرس را یکی از راننده‌های خطی دربند می‌دهد.

دری بسته با سردری کهنه که سنگ‌های نصفه نیمه و شکسته‌اش درمقابلم ظاهر می‌شود که خبر از هزارتوی خاطرات تاریخی‌اش می‌دهد.

دری فلزی به رنگ طوسی با شیشه‌های کوچک و رنگی که پشت حفاظ این در دیده می‌شود. در بسته است باید زنگ بزنم. «بیا تو ببینم چی می‌گی» این صدای پیرزنی بود که در این گورستان زندگی می‌کرد. همه مادر صدایش می‌کردند. حالا مادر هم بخشی از تاریخ این گورستان شده زنی که پنجاه سال از عمرش را در میان مردگان زیسته بود.

این‌جا گورستان «ظهیرالدوله» است از «فروغ» بگیر تا «ملک‌الشعرای بهار» و «قمر‌الملوک وزیری» همه این‌جا خفته‌اند.

داخل می‌شوم، سمت راست در ورودی، پشت حفاظی از درخت‌های نارون و شمشادهایی خزان زده حدود 100 قبر وجود دارد. با کمی نگاه و مکث می‌شود حدس زد که آن‌جا مخصوص یک خاندان است. چون هیچ اسمی غیر از «افخمی» یا «افخم‌الدوله» روی سنگ قبرها نوشته نشده است.

از آن‌جا که خارج می‌شوی کمی جلوتر، سمت چپ اتاقی است با بافت قدیمی که پیرزن این گورستان آن‌جا زندگی می‌کرد.

چهره‌اش تکیده و پر از چروک دوران سال‌خوردگی بود. عینکی ته استکانی با چارچوب قهوه‌ای رنگ به چشم و چادری گل گلی به سر داشت. می‌گفت: «این‌جا را ائمه اطهار اداره می‌کنند هر کس این‌جا آمده دست خالی نرفته است.»

برای پیرزن بیش‌تر از بافت نستالژیک و قدیمی گورستان‌، بیش‌تر از شاعر و موسیقی‌دان و نویسنده اعتقادات مذهبی‌اش اهمیت داشت. شاید اصلن نمی‌دانست «ملک‌الشعرای بهار» کیست‌؟ او به خودش می‌بالید از این‌که توانسته بود پنجاه سال زیر سایه اعتقاداتش گورستان‌نشین باشد و به قول خودش در امان.

این گورستان 120 سالی قدمت دارد اما شاید برای ما که میراث هزار ساله داریم و بی‌اعتنا از آن‌ها می‌گذریم چندان قدمت این گورستان چشم‌گیر نباشد.

ظهیرالدوله و مجلس دوستان

«میرزا علی خان دولوی قاجار»، ملقب به «ظهیرالدوله»، فرزند «محمد ناصرخان»، وزیر دربار «ناصرالدین شاه» در سال 1281 در «جمال‌آباد» شیراز متولد شد، در 16 سالگی دختر «ناصرالدین شاه» را به عقد خود درآورد و در سال 1304 به سمت وزیر تشریفات خاصه منصوب شد.

علاوه بر «ظهیرالدوله» در این گورستان  «قمرالملوک وزیری» هم که او را تواناترین خواننده زن ایران می‌نامند، در یکی از گورها آرمیده است.

 او جزو اولین خواننده‌های است که پس از ورود گرامافون به ایران، تصنیف‌هایش را روی «صفحه» ضبط کرد.

«روح‌اله خالقی»، آهنگ‌ساز و ردیف دان شهیر موسیقی اصیل ایرانی یکی دیگر از بزرگانی است که در این گورستان آرمیده. روی سنگ قبر او فقط اسم و تاریخ تولد و فوت‌اش را نوشته‌اند: «روح‌اله خالقی، 1344- 1285»

«رهی معیری»، شاعر و ترانه‌سرای معاصر اما، در فضایی متفاوت خفته است. گنبد سنگی فیروزه‌ای رنگ با چهارستون که حصاری از شیشه هم به دور خود دارد.

شمالی‌ترین نقطه گورستان و به عبارتی بزرگ‌ترین فضای آن‌جا متعلق به وزیر فرهنگ دوره پهلوی و شاعر و ادیب معاصر ایران است. گور «ملک‌الشعرا بهار» که کتاب سه جلدی «سبک شناسی» و «شعر دماوندش» بیش‌تر از دیگر آثارش شهره شده، در اتاقکی به طول و عرض سه متر قرار دارد.

«مرتضی خان محجوبی»، اولین نوازنده ایران که کوک پیانو را با دست‌گاه‌های موسیقی اصیل ایرانی مطابقت داد و نواخت، زیر سنگ قبر ساده‌ای که فقط اسم اش روی آن نوشته شده، به دیار باقی شتافته است.

مزار «ملک الشعرای بهار» اما برای خودش عظمتی دارد طاقی و ستونی که آن هم دیدنی است.

اما قبری که بیش از دیگر گورها جلب توجه می‌کند، به «فروغ فرخزاد»، شاعر نوپرداز معاصر تعلق دارد. تنها گوری که بالای آن چراغی افروخته‌اند‌. فروغ سفارش این چراغ را در شعری که روی سنگ مزارش حک شده به دوست‌داران‌اش داده است.

او از نهایت شب حرف می‌زند و چراغ طلب می‌کند از هر کس که به دیدارش رفته.

گورستان «ظهیرالدوله» تو را یک قرن به عقب می‌برد. یک دوره تاریخی نه چندان دور در این مکان نفس می‌کشد‌. انگار از هر گوری صدای شنیده می‌شود، یکی سازش را کوک کرده و دیگری شعرش را زمزمه می‌کند. این گورستان مرگ را جور دیگری معنا می‌کند. نمی‌دانم گورستان مرکز شهر «کوالالامپور» هم می‌تواند مثل «ظهیرالدوله» تلخی فکر کردن به مرگ را شیرین کند؟ چه فرقی است میان مرگ مسلمان‌ها و مسیحیان که اجسادشان زیر خاک دفن می‌شود، با هندوها که خاکستر می‌شوند و در رود «گنگ» به آب سپرده می‌شوند؟ فرقی هست میان مردن در غربت و مردن در وطن؟

بدجوری ذهنم درگیر مرگ شده و فکر می‌کنم هنوز مادران پیر و فرسوده‌ای هستند که به گورستان بزرگ «بهشت زهرا» بر سر مزار شهدا می‌آیند و سنگ قبر جوانان‌شان را آب و جارو می‌کنند. هنوز خاطرات نسل جوانی که در جنگ هشت ساله کشته شدند از گورستان‌های بزرگ سرزمین من پاک نشده که ناقوس جنگ نواخته می‌شود. نکند مرگ دارد برای ما تبدیل به یک عادت می‌شود؟ اگر نمی‌شد که این‌طور خون‌سرد و بی‌تفاوت به تماشای تاب خوردن مردی بالای دار در میدان شهر صف نمی‌بستیم.

هر چقدر بیش‌تر پی معنای زندگی و مرگ می‌گردم انگار پاسخ از من دورتر و دورتر می‌شود.


 


سایه کوثری/ رادیو کوچه

قدیمی‌ترین اثر مکتوبی که به زبان فرانسه نوشته‌ شده، سوگندنامه‌ای ا‌ست معروف به «سوگندنامه استراسبور» که تاریخ آن به سال 842 میلادی برمی‌گردد. ولی این سوگندنامه، سندی‌ست که تنها از نظر علم زبان‌شناسی ارزش و اعتبار دارد نه از نظر تاریخ ادبیات و سیر افکار.

متونی که از نظر قالب و محتوا بتوان نام آثار مکتوب به زبان فرانسه بر آن‌ها گذاشت تا اواخر قرن یازدهم بسیار نادر و انگشت‌شمار هستند و غالبن شامل منظومه‌هایی‌ست که برای توصیف احوال و شرایط بزرگان یا در ستایش اولیای دین مسیح سروده ‌شده‌اند.

در این دوران علاوه بر این منظومه‌ها، کتاب‌ها و رسالات فراوان دیگری هم نوشته‌شده که برخی از آن‌ها در حوزه وعظ، حکمت، زهد، نصیحت و راه‌نمایی‌های دینی و اخلاقی و برای اصلاح و ارشاد طبقات مختلف اجتماع و برخی دیگر در حوزه علم و فلسفه بود.

در گروه نخست می‌توان نمونه‌هایی چون آثار «سنت ادن»، «کشیش دیر کلونی» را نام ‌برد و در دسته دوم آثار و نوشته‌های «ژربر» که سعی‌ داشت علم را با حکمت الهی و اصول و قوانین دین مسیح پیوند بزند، جای‌ می‌گیرد.

موضوع مهمی را که در تاریخ زبان و ادب فرانسه در دوره قرون وسطا باید مورد توجه و مطالعه قرار داد این است که در این دوران در کنار ادبا و کشیشان و راهبان فاضل که همه آن‌ها از برکت وجود کتاب‌خانه‌های وابسته به دیرها و صومعه‌ها با زبان لاتینی و علوم دینی و ادب و فرهنگ باستانی یونان و روم کاملن آشنا بوده‌اند

این منظومه‌ها و رسالات نشان می‌دهد که نخستین آثار مکتوب در ادبیات فرانسه عمومن منبع الهام مذهبی داشته‌اند و منظور از نگارش آن‌ها بیش‌تر تربیت مردم و پرورش احساس دینی در مردم و تبلیغ دین مسیح بوده ‌است. در اعیاد و سوگ‌واری‌ها و مراسم مذهبی و ایام تعطیل رسمی در حضور کشیشان و مومنان و زائرانی که در جلوی میدان کلیسا گرد می‌آمده‌اند با آهنگ خاص خوانده می‌شد.

متن این منظومه‌ها و سرودها تازگی و اصالتی ندارند و عمومن تدوین تازه‌ای از منابع لاتینی هستند و گویندگان آن‌ها چندان پای‌بند صنایع لفظی و فنون بلاغت نبوده‌اند، با وجود این دیری نمی‌پاید که ذوق تزیین و آرایش کلام و هنرنمایی در شکل و قالب شعر در میان سرایندگان این منظومه‌ها پدیدار می‌شود و بیش‌تر آن‌ها سعی می‌کنند که آثار خود را به صنایع لفظی و ادبی بیارایند، چنان‌که منظومه دینی سنت الکسی مربوط به قرن یازدهم این ویژگی را داراست، یعنی صنایع بدیع بسیاری در آن بکار رفته و سعی شاعر در استفاده از صناعات ادبی و لفظی و آراستن سخن خویش به فنون بلاغت در آن کاملن محسوس و آشکار است.

از قرن دوازدهم به بعد ترجمه بخش‌های مختلفی از کتاب مقدس به‌طور مجزا و پراکنده به نثر یا به نظم به زبان فرانسه آغاز می‌شود و رواج و رونق خاصی می‌یابد. انتشار این ترجمه‌ها سبب می‌شود که ادبا و سرایندگان دیگری به تدریج سایر بخش‌های تورات و انجیل را به زبان فرانسه نقل و ترجمه ‌کنند و در دست‌رس هم‌میهنان خود و علاقه‌مندان به دیانت مسیح قرار دهند، چنان‌که مقارن سال 1190 میلادی، ادیبی به نام «اورا»، سفر تکوین یعنی کتاب نخست از اسفار خمسه را به شعر فرانسه ترجمه می‌کند و مقدمه آن را به نام یکی از بانوان اشرافی آن عصر، «کنتس ماری دو شامپاین» تقدیم می‌کند.

در همان دوران، ادیب و شاعر دیگری به نام «هرمان دو والانسین»، هر دو بخش از کتاب مقدس یعنی عهد عتیق و عهد جدید را به طور کامل به زبان فرانسه به نظم می‌سراید. پس از ترجمه و انتشار این دو کتاب، قطعات منظوم دیگری که مضمون همه آن‌ها عمومن از انجیل‌های چهارگانه مایه و الهام گرفته‌اند به هم‌راه یک سلسله افسانه‌های منظوم با عنوان افسانه‌های جنگل و صلیب انتشار می‌یابد.

اما باید گفت که آثار ادبی قرون وسطا به موعظه‌های منظوم دینی و اخلاقی یا ترجمه بخش‌هایی از کتاب مقدس یا تالیف قطعات و رسالاتی درباره زندگی اولیای دین مسیح و ذکر مناقب و کرامات و مصائب آنان محدود نمی‌شود. به عقیده برخی از محققان نخستین ادوار ادبی فرانسه چندان سترون و بی‌حاصل هم نبوده ‌است. از آغاز قرن دهم، به ویژه از آغاز قرن یازدهم، یک سلسله آثار ادبی از نوع حماسه‌های غیر دینی خلق و ابداع شده ‌است که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و در این دوره بوده‌ است که اکثر انواع ادبی و قالب‌های مهم شعری و نیز تعداد بی‌شماری از منظومه‌های حماسی و اشعار غنایی و قصه‌ها و روایات و آثار حکمی و اخلاقی و قطعات هجایی که از لحاظ منبع الهام، مذهبی و از لحاظ شکل و ظاهر، عامیانه و شاعرانه بوده‌اند، پدید آمده است ولی این اشعار و قطعات جملگی از میان رفته‌اند.

موضوع مهمی را که در تاریخ زبان و ادب فرانسه در دوره قرون وسطا باید مورد توجه و مطالعه قرار داد این است که در این دوران در کنار ادبا و کشیشان و راهبان فاضل که همه آن‌ها از برکت وجود کتاب‌خانه‌های وابسته به دیرها و صومعه‌ها با زبان لاتینی و علوم دینی و ادب و فرهنگ باستانی یونان و روم کاملن آشنا بوده‌اند، سرایندگان و گویندگان دیگری هم وجود داشته‌اند که آثار پرمایه و دل‌پذیری به زبان عامیانه می‌سروده‌اند. از میان آنان گروهی که در سخن‌پردازی چیره‌دست‌تر و تواناتر بودند در خدمت بزرگان و اصیل‌زادگان به‌سر می‌بردند و برای سرگرمی و تفریح خاطر اربابان خود شعر می‌سرودند یا قصه‌پردازی و داستان‌سرایی می‌کردند.

دسته دیگری سرودها و ابداعات خود را که ساده‌تر و عامیانه‌تر و در واقع تصنیف‌هایی به لهجه محلی بود در حین گردش در کوچه و بازار یا در اعیاد و جشن‌های عمومی و محافل طرب با نوای موسیقی می‌خواندند. به این دسته از شعرای دوره‌گرد ژونگولر یا خنیاگر می‌گفتند. خنیاگران عمومن با فن نوازندگی و هنرپیشگی هم آشنا بوده و اشعار بزمی، رزمی و دینی خود را با آهنگ مخصوصی هم‌راه با نوای نوعی آلت موسیقی به نام وی‌یل اجرا می‌کردند. علاوه بر این گاهی نیز در جاده‌هایی که به زیارت‌گاه‌های مهم و بزرگ منتهی می‌شده‌ است در میان کاروان زائران اشعار مذهبی طولانی با نوای خاص خوانده می‌شده یا در ملاعام و میدآن‌های عمومی شهر با اجرای نمایش‌های گوناگون و حرکات آکروباتی مردم را سرگرم‌ می‌کرده‌اند.

در میان ژونگولرها گاهی افرادی پیدا می‌شد که نه تنها بر فنون ادب و شعر کم‌وبیش آشنا بودند بلکه طبع بسیار لطیفی داشتند و اشعاری می‌سرودند که از لحاظ حسن ترکیب الفاظ، خصایص و کیفیات یک شعر واقعی و ادبی را داشت و مقبولیت عام پیدا می‌کرد.

بدین ‌ترتیب نمی‌توان تاریخ قطعی آغاز ادبیات فرانسه را در دوره‌های نخستین دقیقن مشخص و معین کرد ولی می‌توان گفت که اساس و بنیاد ادبیات فرانسه در همین دوران پی‌ریزی شده ‌است و هم در این دوره بوده ‌است که تالیف و نشر آثار پراکنده و انگشت‌شماری که در مورد آن‌ها گفته ‌شد، سبب‌ شد که مقدمات لفظی و معنوی برای ابداع انواع شعر و پایه و مایه‌ای برای داستان‌سرایی و بیان معانی و مفاهیم لطیف در ادوار بعد فراهم شود. دیگر آن‌که از آن‌چه معلوم ‌است در زبان و ادب فرانسه نظم پیش‌تر از نثر به ‌وجود آمده و نخستین آثار ادبی در این کشور به زبان نظم بوده‌ است.

برخی از محققان معتقدند که تا قرن دوازدهم میلادی گویندگان و نویسندگان بی‌شماری در فرانسه به‌وجود آمده‌ و آثار فراوانی خلق کرده‌اند اما چون اکثر این آثار مفقود ‌شده و به‌ دست ما نرسیده ‌است، نامی هم از خالقان این آثار باقی نمانده‌ است.

از سویی همین آثار اندک هم که تاکنون حفظ‌ شده و به‌د ست ما رسیده اغلب دچار دگرگونی شده و از صورت اصلی و نخستین خود خارج ‌شده ‌است، به عبارت دیگر اکثر آن‌ها دستخوش ذوق و هوس کاتبان و ناسخان واقع ‌شده، یعنی هر ناسخی در زمان نسخه‌برداری از یک اثر بنا به سلیقه خود در متن اثر دست‌ برده و چیزی بر آن افزوده یا از آن کاسته‌ است.


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

زندگی موازی دقیقن چیست؟ ما در یک جامعه مذهبی زندگی می‌کنیم که علاوه بر تسلط مذهب بر جامعه عرف‌های تعریف شده‌ای هم دارد که گاهی از صد مذهب ابراهیمی دست و پاگیرتر است. چه در سی و دو سال گذشته و چه قبل از آن مردم ایران ناگزیز به انتخاب زندگی‌های موازی برای ادامه‌ی خود هستند. چگونه؟ و اصلن نفس یک زندگی موازی در ایران چیست؟

هر فردی به وضوح دارای عقاید و افکاری است که این افکار در بسیاری از مواقع با افکار دیگران هم‌خوانی ندارد. حتا افرادی که جزو نزدیک‌ترین اشخاص به فرد مذکور هستند. این تضادها گاهی ریشه‌های عمیق اجتماعی و سیاسی و فلسفی و مذهبی دارد و گاهی تنها به اختلاف نظر محدود می‌شود. انسان‌ها به این دلیل دچار اختلاف می‌شوند که هر کدام دارای ابعاد مختلفی هستند. و در زندگی آن‌ها مفاهیمی وجود دارد که گاهی این مفاهیم به صورت انتزاعی است و نیاز به آفریده شدن و پرورش یافتن دارد. این مفاهیم البته همیشه حقایق نیستند و گاهی آن‌ها برای افراد قابل توجه و جدید هستند و وجه تمایز آن‌ها را با دیگران به وجود می‌آورند. اما گاهی این ابعاد و مفاهیم به این دلیل که از طرف بخش عمده‌ای از جامعه پذیرفته و در خود حل نمی‌شود به ناچار فرد آن‌ها را در زندگی‌های موازی که به مرور زمان بر تعداشان افزوده می‌شود، پیش می‌‌برد و این روند شاید از یک تا صد شروع و تا پایان یک زندگی ادامه یابد. فرد در واقع با به‌وجود آوردن این زندگی‌های موازی شخصیت خود را چند پاره کرده و هر بخش از خود را در یک زندگی سرمایه‌گذاری می‌کند. به مرور با این چند پارگی‌های شخصیتی مجبور به بازی می‌شود، بازی که گاهی چنان در آن غرق شده که تبدیل به جزیی از بازی می‌شود. بازی که خود خالق ابتدایی آن بوده است. با مفاهیم و ایده‌هایی که نتوانسته است آن‌ها را به صورتی که تمایل داشته به اجرا درآورد. پس دست به بازتعریف آن‌ها در یک چارت مجزا زده است.

در واقع این زندگی‌ها یک چهاردیواری عمومی است. نوعی موافقت ضمنی با تعاریف مسلط که به یک ریاکاری عمومی می‌انجامد. انسان بعد از مدتی در این چهاردیواری محبوس می‌شود و به ناچار وادار می‌شود، محکوم می‌شود و دست به ریاکاری می‌زند که تحقیر و انگ‌دار نشود. در کشور ما هر کودکی که پا به آستانه‌ی مدرسه رفتن می‌گذارد، اولین پایه‌های زندگی موازی خویش را می‌ریزد. کودک در هر خانواده‌ای که متولد شود با ورود به اولین جامعه‌ی بزرگ‌تر از خانه و خانواده مجبور است زیست دوگانه‌ی خویش را آغاز کند. کودکی که در خانواده‌ای غیر مذهبی بزرگ شده در مدرسه می‌بیند که زن‌ها در تمام کتاب‌هایش با چادر و پوشیده هستند و حتا با همین پوشش سر به بالین می‌گذارند. هم‌چنین نمی‌تواند اتفاقاتی که در منزل افتاده است و عقاید خود را به عنوان نماینده‌ی یک خانواده شرح دهد. زیرا به او توصیه‌ی اکید می‌شود که مهمانی‌های مختلط ما، مشروب خوردن پدر و رقصیدن مادر با عمو برای پدر دردسر درست می‌کند و نمی‌خواهد که بیان شوند. از طرف دیگر کودکی که در خانواده‌ی مذهبی زندگی  می‌کند در مواجهه با دوستانش با نوع دیگری از زندگی مواجه می‌شود که گاهی می‌بیند که چگونه خود از بسیاری از شادی‌ها و تفریحات آن محروم است و یا مادر و خواهرش چگونه مانند مادران دیگر رنگ و لعاب‌های زیبا ندارند و برای جبران این سرخوردگی‌ها تظاهر به زندگی می‌کند که هرگز تجربه‌ای نداشته است. پس زندگی موازی درست می‌کند و با آن پیش می‌رود.

این روند در تمام سال‌های زندگی ادامه دارد، زندگی‌های موازی هر روز بیش‌تر می‌شود، گرایشات عقیدتی، فکری، جسمی و جنسی پدیدار می‌شود و به دلیل استیلای پرقدرت شایسته و ناشایسته در چنین جامعه‌ای زندگی‌های پیچیده و توام با ناخشنودی و حرمان ادامه پیدا می‌کند. به مرور چنین افرادی دچار ابتذالی دهشت‌ناک در زندگی خود می‌شوند. خشونت غم‌انگیزی در هر فصل از زندگی‌شان جاری است. خشونت پنهانی که کم‌کم فراموش می‌کنند که روزی خود هم از سر ناچاری به آن تن درد دادند و دیگری را وادار انجام آن می‌کنند. یکی ناگریز است گاهی آن‌چه را که مایل نیست انجام دهد و به خاطر مسایلی که برایش پیش می‌آید مبارزه کند، در این زندگی زمانی را برای استراحت، زمانی را برای کار و زمانی را برای بیان عقایدش می‌گذارد. و گاهی نخواستن این زندگی‌های چندپاره به قمیت اتمام زندگی‌اش تمام می‌شود و دیگری هم وجود دارد که اتفاقن در اکثریت هم به سر می‌برد، زندگی را با کسانی که همانند خودش می‌اندیشند و با بودن در کنار آن‌ها سپری می‌کند. زندگی‌های موازی را پیش می‌برد و هر روز شخصیتش چندپاره‌تر می‌شود. یک هم‌چنین زیستی در یک جامعه مجموعه‌ای ناراضی و ناشاداب و بدون استواری را به‌وجود می‌آورد که هر کس تنها به فکر پیش بردن خود و زندگی‌هایی است که بنا کرده است. نه یک زیست سالم و با رضایتی چند وجهی.


 


خبر / رادیو کوچه

در پی عدم صدور روادید برای هیتی از نمایندگان پارلمان اروپا در تاریخ 27 اکتبر، جهت سفر به ایران و دیدار با برخی از فعالان سیاسی، و رهبران مخالفان دولت جمهوری اسلامی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، این هیت با برخی نهادهای مدنی دیدار خواهد کرد.

بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه، نمایندگان پارلمان اروپا پس از عدم صدور روادید برای سفر به ایران، جهت دیدار با موسوی، کروبی، زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنان، عباس امیرانتظام، فریبرز رییس‌دانا، ناصر زرافشان، سیمین بهبهانی، نمایندگان سندیکاها، روزنامه‌نگاران، دانش‌جویان، زنان و زیست‌گرها در این کشور، اعلام کردند با تلاش تاریا کرونبرگ، از اعضای احزاب سبز اروپا و رییس روابط ایران و اروپا در پارلمان اروپا، تصمیم گرفتند در روز ۲۹ نوامبر نمایندگان نهادهای مدنی و اپوزیسیون ایران در خارج از کشور را به پارلمان اروپا دعوت و با آنان دیدار کنند.

بر اساس این گزارش این نشست علنی است و از رسانه‌ها پخش خواهد شد.

این در حالی است که پیش‌تر تاریا کرونبرگ، رییس فلاندی این هیت با اظهار بی‌اطلاعی از علت لغو سفر به ایران اعلام کرده بود: «مسوولان ایرانی هنوز هیچ دلیل روشنی برای لغو این دیدار ارایه نکرده‌اند و ما اطلاع دقیقی در این زمینه نداریم.»

بنا به گفته خانم کرونبرگ، این سومین تلاش پارلمان اروپا برای سفر به ایران بود و مسلم است که لغو آن ناامید کننده بوده است.

بیشتر بخوانید:

«تعویق سفر هیت اروپایی به ایران»

 «دیدار موسوی و رهنورد با خانواده»


 


شنبه 5 آذر 90/ 26 نوامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران

پس‌نشینی تند- «از برهنگی تا برهنگی»- اکبر ترشیزاد

این‌جا آسیا است- «محفل انس دوستان در گورستان ظهیرالدوله»- سحر بیاتی

بخش اول خبرها

مجله جاماندگان- «انقلاب گزینه‌ای که برگزیدند»- شراره سعیدی

مجله خبری کابل- آرین

کرانه‌های سن- «نخستین متون ادبی زبان فرانسه»- سایه کوثری

دایره‌ی شکسته- «زندگی دوگانه‌ی یک ملت»- مه‌شب تاجیک

قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت- «زیر آب، روی لجن‌ها»- شهره شعشعانی

بخش دوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه و مصطفی محمدنجار، وزیر کشور جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه این هفته، 29 نوامبر، در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حاضر می‌شوند تا به سوال‌های دو تن از نمایندگان پاسخ دهند.

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، این دو وزیر به سوال‌های مصطفی کواکبیان، نماینده سمنان و حسن کامران، نماینده اصفهان پاسخ خواهند داد.

این در حالی است که در این گزارش اشاره‌ای به جزییات مربوط به سوال‌های این نمایندگان اشاره نشده است.


 


هیت اجرایی سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، پس از ارایه گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که ایران را به دست‌یابی به سلاح اتمی متهم می‌کند، بیانیه‌ای را منتشر کرده که ایران را در این خصوص مورد نقد قرار داده است.

متن این بیانیه در پی می‌آید:

«تا زمانی که آزادی و کنترل دموکراتیک در کشور ما حاکم نیست، حتا استفاده صلح‌آمیز از این انرژی نیز خطراتی جدی با ابعادی نا‌معلوم و چه بسا فاجعه‌آمیز برای سلامت مردم و کشور در بر دارد. فقط در شرایط وجود آزادی و کنترل دموکراتیک، هنگامی که خطرات و فوائد انرژی هسته‌ای به‌طور کامل برای مردم روشن شود، آنان می‌توانند در مورد هر‌گونه استفاده از این انرژی تصمیم بگیرند.»

مصوبه اولین کنگره سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور (12 تا 14 بهمن 1386 برابر 1 تا 3 فوریه 2008.)

ملت شریف ایران!

گسترش دامنه تحریم‌ها که به بانک مرکزی و صادرات فراورده‌های نفتی رسیده حاکی از آنست که با هدف گرفتن اقتصاد ایران از سوی قدرت‌های جهانی و لجاجت جمهوری اسلامی در برطرف نکردن تردیدها و نگرانی های جامعه جهانی در مورد استفاده نظامی از انرژی هسته‌ای و حتا دامن زدن به آن، بن‌بستی را ایجاد نموده که در انتهای آن تصادم و جنگ در انتظار کشور ماست.

فاجعه این‌جاست که آشکار نیست وجود انرژی هسته‌ای چه نقشی را در منافع ملی ایران بازی می‌کند و چه ارزشی را برای میهن ما ایجاد خواهد کرد. بیش از سه دهه است که حکام جمهوری اسلامی با سیاسی کردن «انرژی هسته‌ای» چه در وجه نیروگاه اتمی و چه به‌صورت موش و گربه بازی در مورد سلاح هسته‌ای مملکت ما را اسیر امیال خود بزرگ پندارانه خویش ساخته‌اند. سران حکومت به‌جای این‌که سود و زیان استفاده از انرژی هسته‌ای را برای مردم روشن سازند و توضیح دهند که دست‌یابی به بمب اتمی چه کمکی به سیاست دفاعی کشور خواهد نمود، هم‌چنان بر طبل توخالی «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست»، می‌کوبند و مملکت را به مسیری هدایت می‌کنند که سرانجامی جز از هم پاشیدگی اقتصادی و حتا جنگ و نابودی در انتظار ما نباشد.

طفره رفتن از جواب صریح و روشن به این پرسش جهانیان، که «ایران با منابع سرشار از نفت و گاز به انرژی هسته‌ای چه نیازی دارد؟» به این شبهه دامن زده است که قصد و نیت اصلی حکومت اسلامی بهبود وضع تامین انرژی نبوده و سران این حکومت در نظر دارند با دست‌یابی به سلاح اتمی بقا خود را تضمین نمایند و تهدیدی برای منطقه باشند.

تحمل هزینه‌های سنگینی که تا کنون بابت به‌راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر به بودجه کشور وارد شده به‌جای خود، سرمایه‌هایی که برای غنی‌سازی اورانیوم در این سال‌ها بر باد رفته نیز به کنار، تنها اگر ضررهای ناشی از تحریم‌های سنگین اقتصادی و سیاسی مملکت به‌حساب آوریم، می‌توانست تکیه به صادرات نفت حد اقل ما را در موقعیتی قرار دهد که همسایگان ایران بدون نفت به آن نائل شده‌اند. هم‌چنین اگر زیان قراردادهای اسارت بار وطن‌فروشانه با کشورهایی نظیر روسیه و چین را نیز بدان بیفزاییم، می‌بینیم که این سیاست کشور ما را به سوی چه ورشکستگی مهیبی سوق داده است.

نگرانی‌های ما در چنین شرایطی تنها به ضررهای ناشی از استفاده از این انرژی به اقتصاد کشور و خطرات عدیده آن برای محیط زیست محدود نمی‌شود. تاثیرات و عواقب سیاسی تصمیم‌گیری خامنه‌ای و اعوان و انصار وی در پافشاری لجوجانه بر یک پندار واهی در مورد غنی‌سازی اورانیوم که نتیجه‌ای جز افزایش نگرانی‌ها و کینه‌توزی کشورهای در‌گیر جهان علیه ایران را به دنبال ندارد، به مراتب سهمگین‌تر از ضررهای مالی آن است.

جامعه جهانی سرخورده از مذاکرات بی‌نتیجه با حکومت جمهوری اسلامی، کم‌کم به این نتیجه می‌رسد که در صورت موثر نبودن تحریم‌ها و انزوای سیاسی کامل ایران، به ناچار حمله نظامی علیه ایران را در دستور کار خود قرار دهد. سران کشورهای غربی از خود می‌پرسند، کدام راه‌کار برای غرب خطرناک‌تر است؟ یک ایران اتمی که تمام منطقه را به یک رقابت اتمی بکشاند و یا یک حمله نظامی به تاسیسات اتمی این کشور؟ برای آن‌ها این نگرانی وجود دارد که با دست‌یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای کشورهای دیگر خاورمیانه نیز آن را «حق مسلم» خود بدانند و جهان ناظر بر یک رقابت تسلیحاتی غیر قابل کنترل در خاورمیانه ای باشد که تامین‌کننده یک چهارم انرژی جهان است.

جهان از ما می‌پرسد، مردم ایران در کجای این مناقشه ایستاده‌اند و برای رفع نگرانی‌ها و دغدغه‌های موجود در جهان چه راه حلی را پیشنهاد می‌کنند؟ آیا ما که آتش‌افروزان جنگ را در هر جای جهان محکوم می‌کنیم، می‌توانیم در شرایطی که هیچ کنترل دمکراتیکی بر امر استفاده از انرژی هسته‌ای نداریم به جهانیان این تضمین را بدهیم که استفاده از انرژی هسته‌ای هیچ‌گونه مصرف نظامی را در پی نخواهد داشت؟ آیا می‌توانیم با حضور خودکامگانی که سی و سه سال است به ما دروغ گفته‌اند، جامعه جهانی را متقاعد سازیم که قصد و غرض این حکومت صرفن استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای است؟

هم‌وطنان عزیز

ما بر این عقیده‌ایم که استفاده از هر گونه «حق مسلمی» فقط در آزادی و تحت آن شرایطی صحیح است که در جهت منافع مردم و مملکت باشد. تا زمانی که مقصود از غنی‌سازی اورانیوم برای مردم ایران و مردم جهان روشن نشده، ملت ایران قادر به تصمیم‌گیری در مورد این امر مهم و سر‌نوشت‌ساز نیست و جامعه جهانی نیز خود را مجبور به عکس‌العمل در مقابل آن می‌بیند، ادامه غنی‌سازی تنها به تقویت جنگ‌طلبان داخلی و خارجی منجر خواهد شد. وقتی «غنی‌سازی اورانیوم» چنین ضررهای اقتصادی و سیاسی را ببار می‌آورد و ایران را به پرت‌گاه جنگی فاجعه بار می‌کشاند باید خامنه‌ای و حکومت وی را مجبور سازیم دست از ماجراجویی و بحران‌سازی بردارند، غنی‌سازی را تعطیل کنند و بیش از این ایران را به‌طرف یک فاجعه برنامه‌ریزی شده از طرف جنگ‌طلبان بین‌المللی سوق ندهند.

هیت اجرایی سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور

مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری – دکتر همایون مهمنش

چهارم آذر 1390 برابر بیست و پنجم نوامبر 2011

فایل پی‌دی‌اف را از این‌جا دانلود کنید.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

رییس جمهوری کرزی به زودی مناطقی را که قرار است در دور دوم انتقال مسوولیت‌های امنیتی شامل گردد، اعلام می‌کند.

عبدالخالق فراهی رییس ارگان‌های محلی افغانستان امروز در یک نشست خبری گفت تا هنوز مناطقی که در دور دوم مسوولیت امنیت آن به نیروهای امنیتی افغان سپرده می‌شود نهایی نشده است.

به گفته وی در این دور مناطق امن و به نسبت‌ نا‌امن شامل این روند خواهند شد و به زودی رییس جمهوری کرزی آغاز آن را اعلام می‌کند.

آقای فراهی گفت دور اول این برنامه موفقانه عملی گردید.

پیش از این اداره ارگان‌های محلی گفته بود در دور دوم انتقال مسوولیت‌های امنیتی، مسوولیت‌ها در 17 ولایت به نیروهای افغان سپرده می‌شود.

قرار است تا سال 2014 مسوولیت امنیت تمام افغانستان به نیروهای افغانی سپرده شود، اما هنوز نگرانی‌های از عدم توانایی این نیروها در کشور وجود دارد.

بیشتر بخوانید:

«آیساف می‌گوید خشونت‌ها در افغانستان کاهش یافته است»

«با ایجاد پای‌گاه دایمی آمریکا در افغانستان مخالفیم»


 


«خشونت علیه زنان» به معنی قائل شدن هرگونه خشونت بر اساس جنسیت که نتیجه و یا پیامد احتمالی آن صدمه یا آزار فیزیکی، جنسی یا روانی زنان را در بر داشته باشد، صرف‌نظر از این‌که در محیط‌های عمومی و یا در زندگی خصوصی رخ دهد، اطلاق می‌شود.
ابعاد وسیع خشونت علیه زنان و تبعات آن به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم، سرآغاز شکل‌گیری تحولات فکری و جنبش‌های اجتماعی زنان برای رفع خشونت و تبعیض نسبت به زن شد. نهادهای بین‌المللی، قاره‌ای و منطقه‌ای هم‌چون سازمان ملل و ارگان‌های وابسته به آن، سازمان‌های دفاع از حقوق بشر و سازمان‌های غیردولتی نیز در چند دهه اخیر به این کارزار رو به گسترش پیوستند و بررسی ابعاد و اشکال خشونت و تبعیض علیه زنان، پیامدها و تاثیرات آن را بر سلامت و زندگی فردی و اجتماعی زنان و کودکان در دستور کار خود قرار دادند.

مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 17 دسامبر 1999 در هشتاد و سومین جلسه عمومی دوره پنجاه و چهارم خود و بر اساس گزارش «کمیته سوم اجرایی» و با توافق نمایندگان 79 کشور عضو، قطع‌نامه تعیین روز 25 نوامبر به عنوان «روز جهانی حذف خشونت علیه زنان» را تصویب کرد.

Click here to view the embedded video.


 


خبر / رادیو کوچه

کمال جنزوری، نخست وزیر مصر، شام‌گاه جمعه، 25 نوامبر، از معترضان مصری که علیه شورای نظامی حاکم بر این کشور تظاهرات کرده، خواست‌که به دولت وی برای اداره کشور و گذار به سوی دموکراسی فرصت بدهند.

او که توسط شورای نظامیان حاکم بر مصر تعیین شده، گفته است که پیش از برگزاری انتخابات پارلمانی روز دوشنبه، اعضای کابینه‌اش را معرفی نخواهد کرد.

از سوی دیگر، دولت باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، خواهان آن شده است که به دولت مصر «به‌سرعت قدرت واقعی داده شود.»

کاخ سفید طی بیانیه‌ای اعلام کرده است که گذار مصر به سوی دموکراسی باید ادامه یابد، انتخابات این کشور هرچه سریع‌تر برگزار و تدابیر لازم برای تامین امنیت و ممانعت از ارعاب مردم فراهم شود.

در این بیانیه آمده است: «مهم‌تر از همه، ما معتقدیم که انتقال کامل قدرت به دولتی غیرنظامی باید به طور عادلانه و فراگیر انجام تا آرمان‌های مشروع مردم مصر هرچه سریع تر برآورده شود.»

پس از گذشت یک هفته از آغاز اعتراضات تازه در قاهره بیش از ۴۰ تن کشته شدند.

احمد محمد الطیب، شیخ الازهر، بالاترین مقام مذهبی اهل سنت جهان هم با ارسال پیامی از تظاهر کنندگان حمایت کرده است.

از سویی دیگر گروه‌های مختلف از جمله سلفی‌ها و اخوان‌المسلمین خواهان داشتن سهم در دولت جدید شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«کمال جنزوری مامور تشکیل دولت شد»


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

ایرج ادیب‌زاده

منبع: میان‌پرده

آبرنگ؛ رعنا فدوی

کودک نابغه‌ها یا کودکان اعجوبه و شگفت‌آور به‌ویژه در پهنه‌ هنر در جهان بسیار پیدا شده‌اند. در طول یک‌شب شناخته و مشهور شده‌‌اند، برخی این موفقیت را ادامه داده‌اند، برخی هم خیلی زود چون ستاره‌ای که در آسمان سقوط می‌کند، ناپدید شده‌اند. پژمان عبادی نقاش ایرانی تبار فرانسوی یکی از همین کودک نابغه‌ها است. او در ۲۴ مارس ۱۹۸۲ در تهران متولد شد و در هنگامه‌ جنگ ایران و عراق همراه خانواده‌اش ایران را ترک کرد. پدر و مادرش هم‌راه او به فرانسه پناهنده شدند.

پدر پژمان حمید عبادی شاعر و نقاش آماتور بود. هم او پسرش را به دنیای نقاشی برد. در چهارسالگی پژمان به کشیدن تابلو روی آورد. در شش سالگی نخستین نمایشگاه گروهی‌اش را در پاریس برپا کرد و در هشت سالگی نخستین نمایشگاه انفرادیش را. حالا پژمان ۲۷ سال دارد و یک نقاش و هنرمند شناخته‌شده در فرانسه و دیگر کشورهای جهان است.

اثری از رعنا فدوی

فهرست نمایش‌گاه‌هایش در طول این سال‌ها بسیار طولانی است. از پاریس به لیون، از برلین به کبک، مونترال، تورنتو، از تل‌ آویو به لندن و لس‌آنجلس ادامه داشته‌اند. در سال ۱۹۹۱ که دوربین یک تلویزیون فرانسوی به خانه‌ عبادی‌ها رفت، هنرمند نوجوان همراه پدر و مادرش در یک آپارتمان کوچک در پاریس زندگی می‌کرد. آتلیه نقاشی پژمان در حمام خانه قرار داشت. تابلوهای او که روی کاغذهای مختلف کشیده بود، روی دیوارهای خانه دیده می‌شد.

وان حمام خانه را برای آمیختن رنگ‌های خود انتخاب کرده بود. در همان زمان روزنامه‌های هنری فرانسه از پژمان به‌عنوان «موتسارت نقاشی فرانسه» نام بردند. موتسارت آهنگ‌ساز نابغه‌ اتریشی در سه سالگی نخستین آهنگ خود را نوشت. کانال‌های تلویزیونی آلمان، فرانسه، ژاپن و تلویزیون «RFO»، آن‌سوی دریاها، گزارش‌های تصویری جالبی از پژمان داشتند.

رعنا فدوی ــ عکس از ایرج ادیب‌زاده

طی نزدیک به ۲۰ سال پژمان عبادی نزدیک به ۱۵۰۰ تابلو به‌وجود آورده است. تصاویر او گاه پرخاش‌گر و خشن به نظر می‌رسند، گاهی هم اما با آرامش و زیبایی توأم‌اند. آن‌چه مسلم است پژمان استفاده‌ ظریف از رنگ‌ها و ترکیب آن‌ها را به‌خوبی می‌شناسد. تابلوهای نقاشی این کودک نابغه‌ ایرانی‌‌تبار فرانسوی، نشانی از همه‌‌ی سبک‌ها و جنبش‌های هنری قرن بیستم را در خود گردآورده است.

برخی از کارشناسان هنری برخی تابلوهای او را شبیه به آثار «خوان میرو»، «پیکاسو» یا «کاندینسکی» توصیف کرده‌اند. اما ممکن است به نوشته‌ هنری‌‌نویسان فرانسوی او پیکاسوی قرن بیست و یکم باشد.

رعنا فدوی؛ آبرنگ

در پاریس که به «بهشت نقاشان جهان» معروف است، با یک نقاش نوجوان ایرانی «رعنا فدوی» آشنا شدم. پدرش عکاس حرفه‌ای است و استاد دانش‌گاه در رشته هنرهای تصویری در پاریس. او از کودکی نقاشی می‌کرده و حالا در ۱۸ سالگی برای ادامه‌ کار نقاشی‌هایش به دانش‌گاه هنرهای زیبای استراسبورگ پیوسته است.

چندی پیش انجمن «توسعه و تجدد در پاریس» برای نخستین‌بار رعنا فدوی و کارهای نقاشی او را معرفی کرد. در پایان همین جلسه با این هنرمند نوجوان گفت‌وگویی کرد‌م. ابتدا از او پرسیدم که از کجا کار نقاشی‌اش را آغاز کرده است:

رعنا فدوی – اسم من رعنا فدوی است. از بچگی نقاشی می‌کنم. ولی الان دو سال است که به طور جدی همیشه نقاشی می‌کنم. یعنی دائم نقاشی می‌کنم. فقط رفتم در پی این هنر. همیشه از بچگی می‌رفتم موزه. از نقاشی و از دیدن تابلو خیلی لذت می‌بردم. برای همین بود که تصمیم گرفتم در رشته هنر تحصیل کنم. بعد از این که دیپلم ادبیاتم را گرفتم البته با ادامه زبان فارسی، در یک دوره پیش‌د‌انشگاهی هنر در شهر فونتنه سوربوار شرکت کردم، با این امید که کنکورهای هنر را با موفقیت از سر بگذرانم. در این کنکورها شرکت کردم و هنرهای تزئینی دانشگاه استراسبورگ را انتخاب کردم‌.

اثری از رعنا فدوی

شیوه‌ نقاشی‌تان چیست؟

فکر نمی‌کنم بتوانم بگویم شیوه‌ام چیست. فقط می‌دانم نوعی جست‌وجوست که دارم پیش می‌برم و کار می‌کنم.

شما بیش‌تر از روی مدل کار می‌کنید؟

از چیزهایی که فقط می‌بینم نقاشی می کنم. هیچ‌وقت از روی عکس کار نمی‌کنم.

اثری از ژان آگوست اینگره؛ نقاش فرانسوی

دیدم که شما بدن انسان را به شکل‌های مختلف کشیده‌اید. بدن انسان را چطور می‌بینید؟

به شکل‌های مختلف روی حالت‌های بدن کار می‌کنم. بدن را آن‌طور که در برابر چشمانم هست نمی‌بینم. به لحاظ تکنیکی، یعنی از نظر حجم و رنگ و همه این‌ها برایم چندان مهم نیست. احساس می‌کنم بدنم را طور دیگری می‌بینم. ممکن است مثل یک حیوان باشد، یا شاید به طبیعت ربطش دهم. گاهی هم به آناتومی بدن نگاه می‌کنم.

چرا این نگاه را دارید؟

نمی‌دانم. برایم جالب است. یعنی از بدن می‌خواهم که یک حالت بگیرد و این موضوع برایم خیلی جالب است. اصلن حالت‌های بدن زمینه‌ای نامحدود است. یعنی زمینه‌ جست‌وجویی نامحدود است؛ بی‌مرز است.

اثری از ژان آگوست اینگره؛ نقاش فرانسوی

خیلی کم دیدم در کارهایی که نشان دادید، رنگ به‌کار برده باشید . چرا؟

الان بیش‌تر بدن را به طور کلی می‌بینم و روی حرکات کار می‌کنم و بعضی وقت‌ها هم آبرنگ به‌کار می‌برم. ولی دوست دارم فقط یک خط باشد و خوب دیده شود. خط برایم خیلی مهم است.

شما از نقاشی شناخته‌شده تقلید نمی‌کنید؟

نه، هیچوقت.

رعنا فدوی ــ عکس از ایرج ادیب‌زاده

استادی ندارید، یا کسی نیست که از کارش الهام بگیرید؟

چرا، کارهای انگر – ingere- را خیلی دوست دارم. کارهایش هم خیلی ساده است. مخصوصن خط‌هایی که می‌کشد. بیش‌تر وقت‌ها فقط یک خط است؛ تابلوهای مشهورش هم خطوط بدن را نشان می‌دهند: بدن‌های لخت. در موزه‌ لوور هم همیشه می‌توانم ساعت‌ها بمانم و la grand baigneuse را تماشا کنم. از بس که این اثر زیباست.

اثری از ژان آگوست اینگره؛ نقاش فرانسوی

از نقاشان ایرانی که در این‌جا هستند یا قبلن بوده‌اند، چه کسانی را می‌شناسید؟

خیلی نمی‌شناسم. هیچ‌وقت نمایش‌گاه یک نقاش ایرانی نرفتم. در ایران به چند نمایش‌گاه رفتم، ولی خوشم نیامد. یعنی از نقاشی‌های ایرانی خیلی لذت نبردم. شاید هم نمایش‌گاه جالب نبود. خیلی نقاشان ایرانی را نمی‌شناسم.

چند وقت ایران بودید؟

من تابستان‌ها به ایران می‌روم. سال پیش رفتم. پنج سال بود که نرفته بودم.

آن‌جا می‌روید، کار هم می‌کنید؟

اثری از پژمان عبادی

بله، خیلی کار می‌کنم. همین تابستان پیش که رفتم، رفتم اصفهان و کلی طرح کشیدم. در تهران هم طرح کشیدم. می‌رفتم موزه‌ هنرهای معاصر که خیلی خوشم آمد.

یک طرح هم دارید از یک بالرین که رفتید به اپرای پاریس و آن را کشیدید. چه‌طور نگاه کردید و این طرح را کشیدید؟

تاریک بود و من تنها چیزی را می‌کشیدم که احساسش می‌کردم. فقط با یک خط. برایم رقص خیلی جالب است. حرکات بدن برای من یک زمینه‌ بی‌مرز است.

اثری از رعنا فدوی

به‌هرحال شما هنوز خیلی جوان هستید و شروع کرده‌اید و الان هم می‌خواهید در دانش‌گاه استراسبورگ کار را به طور آکادمیک ادامه دهید.

بله، می‌خواهم نقاشی را ادامه دهم. رقص هم برایم خیلی جالب است و می‌خواهم باز هم رقص را ادامه دهم. شاید طرح‌هایم را ادامه دهم‌.

اثری از پژمان عبادی

رقص برایتان جالب است، یعنی کشیدن از روی رقص؟

هر دو. هم از حرکت بدن خودم در فضا و طرح رقص.

یعنی خودتان هم می‌رقصید!

بله، رقص معاصر.

اثری از پژمان عبادی

رقص چه تاثیری در نقاشی شما می‌گذارد؟

همان پرسش‌هایی که به دنبالش هستم؛ وقتی ‌می‌رقصم، ادامه‌اش در همان نقاشی‌ها و طرح‌هایم هست.

در واقع رقص کامل‌کننده‌ کار نقاشی‌تان است!

بله، همین‌طور است.

پژمان عبادی در آتلیه


 


رادیو کوچه

1922 میلادی- «چارلز مونرو شولتز» (Charles Monroe Schulz) در مینوسیوتای آمریکا به دنیا آمد. وی کارتنیست بود و کمیک استریپ «پیناتز» (Peanuts) یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین آثار او در تاریخ رسانه است و هنوز در بسیاری از روزنامه‌ها چاپ می‌شود. این کمیک استریپ که شخصیت‌های معروفی هم‌چون «چارلی براون» (Charlie Brown) و «اسنوپی» (Snoopy) را در خود دارد، تاکنون توسط «یونایتد فیچرز سیندیکیت» (United Feature Syndicate) در هزاران روزنامه در سراسر جهان منتشر می‌شده است.

1944 میلادی- در جنگ جهانی دوم ارتش آلمان، حمله موشکی خود را به وسیله موشک‌های دوربرد وی 1 و وی 1، به شهر «آنتورپ» (Antwerpen) بلژیک آغاز کرد. این شهر دومین بندر بزرگ در اروپا است و هم‌چنین مهم‌ترین مرکز در سطح جهان برای آماده‌سازی و خرید و فروش الماس به شما می‌رود.

 2008میلادی- حمله تروریستی در شهر بمبئی کشور هند، باعث کشته شدن ۱۶۴ نفر و مجروحیت ۲۵۰ نفر شد. گروهی مسلح شامل ده مرد جوان در شهر بندری مومبای هند (بمبئی) وارد ده مرکز از جمله هتل معروف «تاج محل» متعلق به «راتان تاتا» از پارسیان هند و هتل «اوبروی» (Oberoi)، کافه معروف «لئوپلد»، یک کانون یهودیان، یک پاس‌گاه پلیس و یک ایست‌گاه قطار شدند و شروع به تیراندازی و انفجار کردند و مرتکب گروگان‌گیری هم شدند. دو تن از این افراد در ایست‌گاه قطار دست به تیراندازی و انفجار نارنجک زدند.

تنها فرد دستگیر شده از بین انتحار کننده‌ها «محمد اجمل قاسم» بوده است. بنا به اعلام «مبارزان دکن» این افراد وابسته به لشکر طیبه (مستقر در پاکستان) بودند. سال‌ها پیش سازمان اطلاعات ارتش پاکستان «لشکر طیبه» را جهت مبارزه در کشمیر با هند، به وجودآورده بود که بعد کنترل آن از دستش خارج شد.

1369 خورشیدی- «سید حسن میرخانی» ملقب به «سراج الکتاب» از خوش‌نویسان و نستعلیق‌نویسان معاصر درگذشت. وی از بنیان‌گذاران انجمن خوش‌نویسان ایران بود و از اساتید صاحب سبک در نستعلیق معاصر ایران به شمار می‌رود. خوش‌نویسی را ابتدا نزد پدرش سید مرتضی حسینی برغانی آموخت که شیوه محمد‌رضا کلهر را پیروی می‌کرد.

سید حسن میرخانی به انواع مختلف خطوط چون نستعلیق، نسخ، ثلث، تعلیق، رقاع، ریحان، شکسته نستعلیق و تحریر تسلط داشت اما استادی او در نگارش خط نستعلیق بود. او در سرودن شعر نیز دست داشت و در اشعارش «بنده» تخلص می‌کرد که مجموعه اشعارش با نام «دیوان بنده» منتشر شده است.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1863 میلادی- «روز شکرگزاری» در آمریکا. «جورج واشنگتن» نخستین رییس جمهوری این فدراسیون به کنگره پیش‌نهاد کرده بود که روز «شکرگزاری» را رسمیت دهد که کنگره این پیشنهاد را تصویب کرد و چهارمین پنج‌شنبه هر ماه نوامبر «روز شکرگزاری» تعیین شد و از سال 1941 به تصمیم روزولت رییس جمهوری وقت به صورت تعطیل رسمی درآمد. از هفده دهه پیش از تصمیم جورج واشنگتن، مهاجران اروپایی در نوامبر هرسال از این‌که مهاجرت آن‌ها موفقیت‌آمیز بوده و دارای کشوری وسیع و پرنعمت شده بودند مراسم شکرگزاری برپا می‌داشتند.

1321 خورشیدی- سال‌روز درگذشت «محمدعلی فروغی» معروف به «ذکاءالملک»، سیاست‌مدار و ادیب ایرانی و چند دوره نخست‌وزیر ایران است. فروغی زاده سال ۱۲۵۴ بود و تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دارالفنون شروع کرد ولی بعد به ادبیات رو آورد. در مدرسه سیاسی تدریس می‌کرد و سپس مدیر آن‌ مدرسه شد. معلم خصوصی «احمدشاه» بود. چند بار وزیر و یک بار رییس دیوان کشور شد. در ۱۳۰۴ پس از تصویب انقراض دودمان قاجار کفیل نخست‌وزیری شد و با شروع سلطنت پهلوی اولین نخست‌وزیر رضاشاه شد. او در انتقال سلطنت از رضاشاه به پسرش محمدرضا پهلوی نقش مهمی داشت.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

نیویورک تایمز

Iranian history


 


خبر / رادیو کوچه

مقام‌های کشور پاکستان‌، روز شنبه، 26 نوامبر از حمله هلیکوپترهای‌ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو به یک پای‌گاه مرزی این کشور در مرز مشترک با افغانستان خبر داده و اعلام کردند که این حمله شماری کشته برجای گذاشته است.

به گزارش الجزیره، بر اثر این حمله دست‌کم 24 سرباز پاکستانی کشته و 12 نفر زخمی‌شده‌اند.

این حمله در نواحی قبیله‌نشین مهمند در شمال غرب پاکستان رخ داده است.

این در حالی است که مقام‌های پاکستانی اعلام کردند که حملات ناتو در منطقه مرزی با افغانستان بدون اعلام و توجیه روی داده است.

هم‌چنین ناتو مسوولیت این حمله را برعهده گرفته است.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

مقامات استرالیایی دو قاچاق‌چی اندونزیایی را به جرم آوردن 47 پناه‌جو به آن کشور به 5 سال زندان محکوم نموده است.

ترو ور رایلی رییس دادگستری استرالیای شمالی گفته است ییرمی کارمانی (YermiKarmani) و سکری هینوک (SakriHenuk)  از ابتدای سفر از اندونزی گم‌راه و غلط رهبری شده بودند.

اما وی گفت این دو مرد ماهی‌گیر اندونزیایی گنه‌کار هستند زیرا آن‌ها سر‌انجام تذکر دادند که پناه‌جویان را به استرالیا انتقال می‌دهند.

گفته می شود آن‌ها کاپیتان قایق نبوده‌اند و سال گذشته زمانی که قایق آن‌ها در نزدیکی جزیره کرسمس از سوی مقامات استرالیایی بازداشت می‌گردد دو خدمه کشتی بوده که تنها وظیفه مراقبت و مواظبت داخل قایق را به عهده داشته‌اند.

در همین حال گفته می‌شود یکشنبه شب گذشته در نزدیکی جزیره کرسمس کشور استرالیا، کاپیتان یک قایق که 58 پناه‌جو را حمل می‌کرده است پس از این که خودش را به آب‌های خشن اقیانوس می‌اندازد، جان باخته است.

این قایق حامل پناه‌جویان از کشور‌های ایران، افغانستان، پاکستان وسودان بوده است.

جان ریچارد سن فرمانده تیم نجات جزیره کرسمس که قایق شناور پناه‌جویان را در نزدیکی صخره‌های خطرناک نجات داده است باور دارد کاپیتان این قایق کشته شده است.

وی گفته است کاپیتان این قایق اشتباهن با دیدن پریدن ماهی‌ها از آب فکر می‌کند آن‌جا می‌تواند یک پناه‌گاه خوب برای لنگرانداختن قایق باشد.

گفته می‌شود این قایق در حالت وخیم قرار داشته است و تعدادی از پناه‌جویان توسط یک تماس اضطراری خواهان کمک در ساعت 5 و 30 دقیقه ی عصر می‌گردند که تیم نجات برخلاف راه‌نمایی قایق را در یک و نیم مایلی شرق جزیره کرسمس پیدا می‌کند.

در رابطه به وضعیت اقیانوس در آن روز آقای ریچاردسن گفت‌: «اقیانوس بسیار خشن بود.»

پناه جویان به مامورین استرالیایی گفته است‌: «کاپیتان قایق پس از این‌که خودش را در آب انداخت شنا کنان به طرف ساحل رفت.»

گفته می‌شود خدمه اندونزیایی این قایق توسط مقامات استرالیایی به زنده فرستاده شده است و کاپیتان آن به‌خاطر فرار از پولیس استرالیا خودش را به آب انداخته است.


 


جمعی از اتحادیه‌ها، کمپین‌ها و جوامع حقوق بشری با نزدیک شدن به زمان تصویب منشور جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸ در سازمان ملل اقدام به انتشار فرخوانی کرده تا علیه ناقضان حقوق بشر در ایران اعتراض کنند.

متن این فراخوان در پی آمده است:

منشور جهانی حقوق بشر ‌که در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۴۸ در سازمان نوبنیاد ملل متحد تصویب شد، دستاوردی جهانی و متعلق به همه افراد، فرهنگ‌ها و ملت‌ها است. در سال‌های بعد، با تصویب پیمان‌نامه‌هایی مانند: پیمان‌های حقوق زنان، حقوق کودکان و پیمان‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بر ابعاد و وسعت پوشش این منشور حقوق انسانی افزوده شد. احکام عمومی و انسانی این پیمان‌ها می‌باید از سوی دولت‌های امضاکننده در جهان مورد پذیرش و احترام باشند. همه دولت‌ها با نهادینه کردن و تصویب این پیمان‌ها در قوانین اساسی و مدنی خود و نیز با تدوین سیاست‌های برنامه‌ریزی شده، باید به اجرای آن‌ها که هیچ کدام بر دیگری برتری ندارند و از هم‌دیگر تفکیک ناپذیرند، متعهد شوند.

ایران در شمار نخستین اعضای سازمان ملل متحد است و اولین منشور حقوق بشر را در فروردین ماه ۱۳۲۷ امضا کرده و متعهد شد که به اصول این پیمان وفادار باشد. پذیرش رسمی کلیت منشورهای مصوبه در اردی‌بهشت سال ۱۳۵۴، دولت وقت ایران را به اجرای اصول آن متعهد ساخت. اما در آن زمان محتوای این منشورها، به طور کامل در عمل اجرا نشد. جمهوری اسلامی نیز بعد از استقرار خود تلویحن این سندها را پذیرفته است اما آن‌ها را رعایت نمی‌کند.

جمهوری اسلامی با تکیه بر  قانون اساسی غیر‌دموکراتیک و تبعیض‌گرایانه و دیگر قوانین ایران، در طی سی‌و‌سه سال، با سرکوب مطالبات بخش‌های عظیمی از مردم چون زنان، کودکان، دانش‌جویان، کارگران، اقلیت‌های قومی و مذهبی، زندگی را در جامعه ایران به یک جهنم تبدیل کرده است. جمهوری اسلامی با زیرپای نهادن احکام گوناگون اعلامیه جهانی حقوق بشر، هزاران نفر را کشته و هزاران تن دیگر را به بهانه‌های گوناگون به بند کشیده است. با توجه و استناد به این قوانین؛ احکام جزایی جمهوری اسلامی از خشن‌ترین و غیرانسانی‌ترین احکام جزایی دنیا است.

به دنبال نقض دایم و مکرر منشور جهانی حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی و به دلیل بگیر و ببندها، اعدام‌های متعدد، به ویژه پس از اعتراضات مردمی به تقلبات انتخاباتی سال ۸۸، ‌سازمان‌های حقوق بشری و ارگان‌های سیاسی بین‌المللی آقای احمد شهید را‌ به عنوان نماینده خود برای تحقیق و بررسی وضیعت حقوق بشر در ایران انتخاب کردند. در طی این مدت، جمهوری اسلامی با عدم صدور روادید، مانع سفر ایشان به ایران شده است.

در گزارش ایشان مانند سایر گزارش‌های مشابه، بر ادامه نقض آشکار حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی ایران، از جمله به دستگیری‌‌های غیر‌قانونی، سخت‌گیری‌ها برای کارگران، زنان، حقوق دانان، روزنامه‌نگاران، دانش‌جویان، معتقدین به سایر ادیان، دگر‌اندیشان، اقوام ایرانی، فعالین حقوق بشری و مدنی، بار دیگر تاکید شده است.

ما، بخشی از نهادهای حقوق بشری و دموکراتیک ایرانیان خارج از کشور، با تعهد خود به رعایت بیانیه‌های جهانی حقوق بشر به عنوان دستاوردی برای بشریت و حفظ کرامت انسانی، این روز جهانی را گرامی می‌داریم.

ما از همه کنش‌گران مدنی و حقوق بشری دعوت می‌کنیم که هم‌راه با ما از سوم تا یازدهم ماه دسامبر۲۰۱۱ را برای خواسته‌های زیر، هفته دفاع از حقوق بشر اعلام کنند. درطی این هفته، با برگزاری حرکت‌هایی مانند گردهمایی، راه‌پیمایی، اجرای کنسرت، برگزاری نمایش‌گاه و کارهای ابتکاری دیگری می‌توان گام دیگری در گسترش و تعمیق حقوق انسانی در ایران و جهان برداشت.

۱ ـ نهادینه شدن، قانونی شدن و اجرای همه ی پیمان های جهانی حقوق بشر در ایران

۲ ـ آزادی بدون قید شرط تمامی زندانیان سیاسی – عقیدتی

۳ ـ لغو اعدام وشکنجه

۴ ـ پایان دادن به هرگونه تبعیض جنسی و نقض آشکار حقوق زنان

از همه رهبران سیاسی و شخصیت‌های برجسته فرهنگی و اجتماعی و هم‌چنین از تمامی شهروندان در سراسر جهان می‌خواهیم تا رهبران جمهوری اسلامی را که مسوول پیگرد، زندان، شکنجه، تجاوز، اعدام، سنگ‌سار، برخورد خشونت‌آمیز به راه‌پیمایی‌های غیر خشونت‌آمیز مردم ایران و به بند کشیدن دانش‌جویان، زنان، روزنامه‌نگاران، کارگران، وکلا، دراویش، دگراندیشان و غیرقانونی کردن همه نهادهای مدنی و سندیکایی در ایران هستند، محکوم کنند.

 سازمان ملل متحد و نهاد‌های حقوق بشری وابسته به آن، باید هر چه زودتر دست به اقدام زنند و جمهوری اسلامی ایران را به پذیرش آقای احمد شهید و امکان بازدید ایشان از زندانیان سیاسی، عقیدتی و وضیعت عمومی حقوق بشر در ایران وادار کنند.

نام نهادهای برگزار کننده:

•        اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران
•        اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران – لس آنجلس
•        جامعه دفاع آز حقوق بشر در ایران – جنوب کالیفرنیا
•        جامعه ی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران ـ سوئد
•        جمعیت دفاع از مبارزات دمکراتیک مردم ایران ـ کلن
•        ‫جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش
•        جوانان و دانشجویان موج سبز  ـ کلن
•        حامیان مادران پارک لاله  ـ کلن
•        حامیان مادران پارک لاله ـ لس آنجلس/ ولی
•        حامیان مادران پارک لاله – مادران صلح دورتموند
•        حقوق بشر در ایران ـ اورلاندو ـ فلوریدا
•        خانه همبستگی مهر ـ کلن
•        سکولار دموکراسی برای ایران- شیکاگو – امریکا
•        کانون ایران آزاد
•        کانون فرهنگی هنری  پگاه ـ وی پرتال ـ آلمان
•        کانون فرهنگی‌ نگاه – اسن
•        کانون فرهنگی، حقوق بشری سیمرغ  ـ دورتموند
•        کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی
•        کمیته ی دفاع از حقوق بشردر ایران  ـ اتریش

نام نهادهای پشتیبان:

•        اتحاد برای ایران ـ بلژیک
انجمن تئاترایران وآلمان
•        انجمن سبلان تولوز ـ فرانسه
•        انجمن فرهنگی بیان ـ بلژیک
•        انجمن مهرگان ـ گوتنبرگ
•        بنیاد اسماعیل خویی آتلانتا – امریکا
•        پشتیبانان دموکراسی و آزادی برای ایران – آتلانتا – امریکا
•        حامیان مادران پارک لاله ایران در وین ـ اتریش
•        دانشجویان سبز برمن
•        فدراسیون اروپرس
•        مونیخ همیار ایران
•        همایش ایرانیان هامبورگ

فایل پی‌دی‌اف را از این‌جا دانلود کنید.


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: ویکی‌لیکس

از گزارش‌های محرمانه که ویکیلیکس انتشار داده است، یکی در‌باره علی‌اکبر ولایتی، وزیر خارجه در دوران ریاست جمهوری خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی است. تاریخ گزارش ۲۷ مارس ۲۰۰۷ و از دوبی به وزارت خارجه امریکا، مخابره شده است:

خلاصه:

‌‌کمی قبل از گذراندن قطع‌نامه ۱۷۴۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد، با یک دکتر ایرانی، که روابط نزدیکی با محافل محافظه‌کار ایران دارد، در‌باره برنامه اتمی ایران و وضعیت سیاسی داخلی کشور صحبت شد. او پیش‌گویی کرد که ایران، احتمالن، زیر فشارهای بین‌المللی، تسلیم می‌شود و غنی‌سازی اورانیوم را به حال تعلیق در می‌آورد. اما برای او روشن است که ایران برای دفاع از خود در برابر خطر حمله احتمالی اسرابیل، حق دارد به سلاح هسته‌ای مجهز شود.

هدف اصلی او از جلب توجه به این امر، این بود که نفوذ و تاثیر دکتر علی‌اکبر ولایتی، وزیر خارجه پیشین ایران را، برجسته گرداند. او می‌گفت: ولایتی کسی است که می‌تواند میان ایران و غرب، پل ارتباط ایجاد کند. و یادآور شد که خود او، به‌هیچ وجه خواستار آن نیست رابط ولایتی با امریکا شود. در ضمن صحبت، از امریکا، تقاضای کمک مالی به تبلیغات انتخاباتی ولایتی، در انتخابات ریاست جمهوری در پیش رو، کرد. دیده‌بان ایران (مامور امریکایی کسب اطلاع از ایران) موضوع را پی نگرفت. ما نظرهای گوناگونی در‌باره کسانی که نقش گوش و چشم رهبر را بازی می‌کنند، شنیده‌ایم. از این رو، این گرازش حاضر نباید قطعی تلقی شود. البته او اطلاعاتی در باره ایران در اختیار قرار داد که قابل توجه هستند:

تفصیل:

• او گفت: رهبر عالی‌قدر، پیش از این، بیمار او بوده است. اما او نتوانسته است دست او را درمان کند. پسر رهبر و استاندار تهران نیز از بیماران من هستند. اما توضیح نداد چرا بیمار او هستند.

• او راجع به مسایل مختلفی صحبت کرد. از جمله، مسئله هسته‌ای ایران و سیاست داخلی رژیم جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و انصار حزب‌اله. او نیز در باره سیاست‌ها در منطقه نظرهای خود را اظهار کرد. از اعتیاد در ایران و مصرف مواد مخدر سخن گفت. او یک درمان‌گاه برای درمان معتادان نیز ایجاد کرده است.

• او براین نظر است که ایران تعلیق غنی‌سازی اورانیوم را خواهد پذیرفت. گفت‌وگو پیش از تصویب قطع‌نامه انجام شد و دکتر پیش‌گویی کرد که ایران به درخواست تعلیق غنی‌سازی اورانیوم پاسخ مثبت خواهد داد. زیرا زیر فشار تحریم‌ها، چاره‌ای جز تن دادن به تعلیق نخواهد داشت. باوجود این، او به امریکا اعتراض داشت چرا که آمرانه رفتار و حکم می‌کند چه کشوری تکنولوژی اتمی داشته باشد و چه کشوری نداشته باشد. واضح بود که او فکر می‌کند ایران قصد دارد بمب اتمی بسازد. ادعا کرد که تمامی ایرانی‌ها فکر می‌کنند اسراییل در اولین حمله بر ضد ایران، سلاح هسته‌ای به‌کار خواهد برد. از قرار، احساس او این بود که ایران حق دارد برای دفاع از خود، به سلاح هسته‌ای مجهز شود. امری که بیش‌تر دکتر را نگران کرده، اینست که احمدی‌نژاد – که دکتر از او حمایت نمی‌کند- از بهبود روابط با غرب‌ و به حال تعلیق درآوردن غنی‌سازی اورانیوم و وارد گفت‌وگو شدن با غرب، بهترین بهره‌برداری را بکند. او با تکرار این دلیل قدیمی ایرانی‌ها (چه کسی از عادی شدن رابطه با امریکا اعتبار می‌جوید)، بر اینست که هدف اصلی احمدی‌نژاد، در حال حاضر، اینست که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، باردیگر، به ریاست جمهوری، انتخاب شود. او نیازمند اقدامی است که محبوبیت از دست داده را به او بازگرداند.

• برخلاف نظر دکتر، چند منبع دیگر، فکر می‌کنند ایران برای به حال تعلیق درآوردن برنامه اتمی خود، نیازمند انگیزه‌های بیش‌تری است و توصیه می‌کنند به ایران اجازه داده شود پیش شرط‌هایی برای مذاکره داشته باشد و آن‌ها را با طرف خود در میان بگذارد. برای مثال، خواستار آزاد شدن منابع مالی توقیف شده ایران بگردد. منبع دیگری می‌گفت: ایران بتواند توانایی غنی‌سازی اورانیوم را تا درصدی که برای غرب قابل قبول است، پیدا و بعد اعلان کند که فعالیت هسته‌ای خود را به دلیل عدم نیروگاه‌هایش، متوقف می‌کند. دیگری می‌گفت: ایران به انگلستان بیش‌تر از روسیه، در این امر که اورانیوم را برای ایران غنی کنند، اعتماد دارد.

• ریاست جمهوری ولایتی: هرچند دکتر قبول داشت که تصمیم درباره به حال تعلیق درآوردن غنی‌سازی اورانیوم را نه ربیس جمهوری که رهبر می‌گیرد، اما ادعا می‌کرد که ولایتی بیش‌ترین وزن و نقش را در کمیته سیاست خارجی رهبر دارد. (‌اشاره دکتر به شورای استراتژیک روابط خارجی است که رهبر در ژوئن ۲۰۰۶ تشکیل داده است و مشاور او در سیاست خارجی است. دانسته نیست که این شورا چه اندازه تاثیر در تصمیم‌گیری‌ها در قلمرو سیاست خارجی دارد.)

• دکتر آشکارا طرف‌دار دکتر ولایتی است. گزارش شده است که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۵ که ولایتی شکست خورد، او در ستاد تبلیغات ولایتی فعالیت داشته است. او می‌گوید ولایتی قصد دارد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، شرکت کند. او خود از ولایتی حمایت می‌کند. به‌نظر او، ستاره اقبال ولایتی و قالیباف، شهردار تهران، دارد بلند می‌شود. به‌نظر او، ولایتی اشتباه کرد خود را از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۵، کنار کشید.

او گفت: رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، خود را نامزد نخواهد کرد و تصمیم دارد از نامزدی ولایتی حمایت کند. او تاکید کرد که ولایتی هم از حمایت رهبر برخوردار است و هم از حمایت هاشمی رفسنجانی. رهبر می‌داند که هر نظری را ولایتی اظهار کند، او هاشمی را نیز از آن آگاه کرده و موافقتش را به‌دست آورده است. دکتر گفت رفسنجانی با اهداف ولایتی در سیاست خارجی موافق است و می‌خواهد ایران با همه دنیا روابط برقرار کند. به عبارت دیگر، این دو در سیاست داخلی و خارجی با هم هم‌عقیده هستند. او توضیح بیش‌تری نداد.

او هم‌چنین گفت: ولایتی و شمار بسیاری از سیاست‌مداران، پیش از انقلاب، عضو انجمن حجتیه بوده‌اند و با رژیم شاه مبارزه‌هایی کرده‌اند. او افزود که در حال حاضر، ولایتی و خود او که در سیاست ایران نقش دارند از این سازمان کناره گرفته‌اند.

برای پیروزی در انتخابات، نیاز به پول است:

دکتر احمدی‌نژاد را متهم کرد به سو‌استفاده از منابع مالی شهرداری تهران و گفت: او آرا‌ مردم را در انتخابات خرید. او به هر عضو بسیج ۱۲۰ دلار «وام» داده است. دکتر قالیباف، شهردار کنونی تهران، را نیز متهم کرد به این که پولی را خرج تبلیغات به‌سود خود کرده است که پلیس برای حل مشکل مردم به‌خاطر وارد کردن کالا، پیدا می‌کنند. او روشن نکرد این کار مشروع یا نامشروع بوده است.

در جریان گفت‌وگو، در یک جا، دکتر موضوع گفت‌وگو را تغییر داد و گفت: امریکا می‌تواند راه بهبود روابط با ایران را هموار کند و این کار را با گرفتن تصمیم در این باره که چه کسی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹، برنده شود. برای برنده شدن در انتخابات ۲۰۰۹، نیاز به پول است. ولایتی به پول نیاز دارد. او کارت یک شرکت تجارتی را به دیده بان ایران داد و گفت: این شرکت را او برای آن ایجاد کرده است تا که برای ولایتی پول جمع کند. او پیشنهاد می‌کند امریکا به این شرکت اجازه وارد کردن کالا به ایران را بدهد. وارد کردن مستقیم کالا به‌خاطر تحریم‌ها، نا ممکن است. دیده‌بان ایران این گفت‌وگو را پی نگرفت.

• وقتی از دکتر سوال شد چرا ولایتی از رفسنجانی که گفته می‌شود صاحب ثروت هنگفتی است، پول برای مخارج تبلیغات انتخاباتی نمی‌گیرد؟ او جواب داد: رفسنجانی به‌خاطر فسادهای مالی تحت کنترل شدید احمدی‌نژاد است. او از رفسنجانی به‌شدت متنفر است. ولایتی نمی‌تواند خطر پول گرفتن از او را بپذیرد. او افزود ایرانیان مقیم خارج نیز پول برای کمک به مبارزات انتخاباتی نمی‌دهند.

• دکتر، به‌رغم دلایلی که برای اهمیت حمایت مالی در برد انتخابات قائل بود، تاکید می‌کرد که نقش رهبر در انتخابات بزرگ است. او گفت: بعد از این که خاتمی دو دوره  ریاست جمهوری کرد، رهبر تصمیم گرفت رییس جمهوری بعدی کسی باشد که از حمایت او برخودار باشد. بدین لحاظ، در انتخابات ۲۰۰۵، نیروی بسیج و سپاه را به‌کار گرفت. اما نتیجه به زیان او تمام شد. زیرا خامنه‌ای از میزان نفوذ دیگران، به‌خصوص مصباح یزدی بر احمدی‌نژاد بی‌اطلاع بود.

دکتر بر احمدی‌نژاد انتقادهای زیادی را وارد دانست و گفت: در ۶ ماه اول ریاست جمهوری خود اشتباه‌های زیادی کرده است. از آن جمله است گوش دادن به حرف‌های مصباح یزدی. در حال حاضر، محبوبیت احمدی‌نژاد رو به افول است‌. اما رهبر نمی‌خواهد او را از ریاست جمهوری برکنار کند.

رهبر بیمار و در کار تعیین جانشین خود است:

‌یک منبع دیگر، یک ایرانی‌– امریکایی که به ایران بسیار سفر می‌کند به ما گفت: شایع است که ۱۵۰ نفر از نمایندگان مجلس قصد دارند احمدی‌نژاد را استیضاح کنند. اما رهبر موافقت نکرده است. این عدم موافقت به‌خاطر آن نیست که رهبر می‌داند می‌میرد.

• یک منبع دیگر تایید می‌کرد که رهبر نگران است که اگر بمیرد و نمایندگان احمدی‌نژاد را استیضاح کند، رژیم جمهوری اسلامی سقوط کند. در همین حال گزارش می‌شود که رهبر در کار تعیین جانشین خویش است. یک منبع گفت: رفسنجانی خاتمی را پیشنهاد کرده است. تصور او اینست که رهبری، خاتمی را نمی‌پذیرد. در نتیجه، بسا خود او را به رهبری برگزیند. گفته می‌شود مصباح یزدی شاهرودی، رییس قوه قضاییه را پیشنهاد کرده است. و دیگران، یک شورای رهبری پیشنهاد کرده‌اند. شایع است که خامنه‌ای از شیمی درمانی خودداری می‌کرده است. زیرا نمی‌خواسته است علایم شیمی درمانی نمایان شود و بیماری او را بر همگان آشکار کند. (باید توجه داشت که شایعه در ایران سخت در رونق است)

 • توضیح: یک رابط دیگر که از قرار یک ژنرال سپاه پاسداران است، موافق نیست که ولایتی بر سیاست خارجی ایران نفوذ چندانی داشته باشد. او می‌گوید: حسن روحانی که طرف گفت‌وگو با غرب بر سر پرونده اتمی بود، هم اکنون نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی است و از بیش‌ترین وزنه برخوردار است.

 • اما از ایرانیان در این باره که ستاره اقبال چه کسی در حال طلوع است، نظرهای مختلفی را می‌شنویم. بعضی از ایرانیان پیش‌گویی می‌کنند که یا قالیباف و یا لاریجانی، رییس جمهوری خواهند شد. این اولین بار است که ما در باره ولایتی چنین پیش‌بینی (رییس جمهوری شدن او) را می‌شنویم. خاطر نشان می‌کنم که ما زیاد می‌شنویم که رفسنجانی عمل‌گرا است و برای نزدیک شدن با غرب در تلاش است. اما در باره ولایتی کم می‌شنویم که او عمل‌گرا و در کار است تا که ایران به غرب نزدیک شود.

 • به‌نظر می‌رسد که همه چهره‌های برجسته ایرانی در باره قطع‌نامه ۱۷۴۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد، هم نظر هستند که این رویه نادرست است. زیرا حساب بهبود روابط ایران با غرب، باید از حساب انرژی اتمی، جدا باشد. ولایتی دخالت شورای امنیت را در مسئله پرونده اتمی ایران غیر‌قانونی می‌خواند و می‌گوید: ایران غنی‌سازی را حتا برای یک دوره کوتاه متوقف نخواهد کرد. فشارهای بین‌المللی فرصتی است برای کشور برای آن‌که طرح‌های بزرگ، از جمله طرح توسعه انرژی اتمی را به اجرا بگذارد. او دست‌رسی ایران به سوخت اتمی را خط قرمزی می‌داند که نباید از آن عبور کرد. اما اهرم‌های سیاسی مختلف بین‌المللی و اقتصادی را در پایین آوردن هزینه‌های غیر‌قابل احتراز آن، به‌کار خواهیم گرفت.

 • ما از پیشنهاد کمک مالی از امریکا به ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری، بسیار متعجب شدیم. این پیشنهاد از اعتبار رابط مقداری کاست. گرچه سایر نظرهای او صادقانه بودند. شاید هدف از طرح این پیشنهاد این بود که بداند واکنش ما چیست؟ و یا شاید بیان‌گر بی‌اطلاعی رابط از سیاست امریکا، علارغم ۱۵ سال زندگی در امریکا بود. شاید هم می‌خواست نفع شخصی به‌دست آورد.

انقلاب اسلامی‌: شیوه هم‌کاری ولایتی همان شیوه معمول رژیمی‌ها است: در ظاهر ضد امریکا و در باطن، جانب‌دار «بهبود رابطه با امریکا» و درخواست کمک. امر بسیار مهم این که رژیم ولایت فقیه، رابطه برقرار کردن با قدرت خارجی عادی و بی‌اعتنایی به استقلال را آن‌قدر کم ارج کرده است، که اینک خیانت به کشور سکه رایج شده است. در گزارش محرمانه دیگری، سخن از بیماری خامنه‌ای و شیمی درمانی و نیز این شنود کردن مکالمات تلفنی، حتا گفت‌وگوهای تلفنی خامنه‌ای، توسط مجتبی خامنه‌ای، است.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

به گزارش انجمن دانش‌جویان خبرنگار ایسنا، به نقل از خبرگزاری الشرق الاوسط، یک مسوول سازمان کشتی‌رانی مصر اعلام کرد که ناو هواپیمابر یو.اس.اس جورج بوش، روز پنج‌شنبه به همراه یک رزم‌ناو و چند کشتی جنگی از کانال سوئز عبور کرده تا در سواحل سوریه پهلو بگیرد.

این ناو جنگی توانایی حمل 70 هواپیما و موشک از جمله 48 فروند هواپیمای جنگی را دارد.

نیروی دریایی آمریکا دارای 15 ناو هواپیمابر است که ناو هواپیمابر هسته‌ای جورج بوش آخرین و جدیدترین آن‌هاست.

این ناو هسته‌ای و دیگر کشتی‌های جنگی هم‌راه آن پس از 5 ماه استقرار در خلیج پارس قرار است بعد از گذراندن مدتی در دریای مدیترانه به پای‌گاهی در ایالت ویرجینیا باز‌گردند.


 


خبر / رادیو کوچه

با پایان یافتن مهلت تعیین شده از سوی اتحادیه عرب و نادیده گرفته شدن آن توسط حکومت بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، در روز جمعه، 25 نوامبر، انتظار می‌رود که سوریه با تحریم‌های جدید رو‌به‌رو شود.

اتحادیه عرب به دولت سوریه تا غروب جمعه فرصت داده بود تا به ۵۰۰ نفر به عنوان ناظران این اتحادیه اجازه دهد به آن کشور سفر کنند.

این در حالی است که دولت سوریه خواهان کاهش تعداد این ناظران به ۴۰ نفر شده است.

تحریم‌هایی که انتظار می‌رود در جلسه روز شنبه، 26 نوامبر، اتحادیه عرب به تصویب برسد، احتمالن شامل توقف پروازها به سوریه و توقیف اموال و دارایی‌های این کشور خواهد بود.

پیش‌تر اتحادیه عرب از جامعه بین‌المللی خواسته بود که برای حمایت از شهروندان سوریه در برابر ارتش آن کشور اقدام کنند.

هم‌زمان فعالان حقوق بشر در سوریه از کشته شدن دست‌کم 26 تن در تظاهرات و درگیری‌ با نیروهای امنیتی این کشور به خصوص در شهر حمص خبر داده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«تظاهرات جمعه در حمایت از ارتش آزاد سوریه»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) شورای نظامی مصر نخست‌وزیر سابق مبارک را مامور تشکیل کابینه کرد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=5&id=1231731

در حالی‌که تظاهرات در میدان تحریر قاهره هم‌چنان ادامه دارد، شورای عالی نظامی مصر از کمال جنزوری، نخست‌وزیر پیشین این کشور خواست که مامور تشکیل کابینه جدید شود.

2) آیت‌اله جنتی: صدور قطع‌نامه علیه ایران موجب عقب‌نشینی از انرژی هسته‌ای نمی‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=5&id=1231724

آیت‌اله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه با اشاره به قطع‌نامه‌های صادر شده علیه ایران گفت: «با پشت سر هم قطع‌نامه صادر کردن مردم و جمهوری اسلامی عقب‌نشینی نمی‌کنند و نظام ما یک لحظه انرژی هسته‌ای را متوقف نخواهد کرد.» امام جمعه موقت تهران ادامه داد: «خاک بر سرتان» این‌قدر مستاصل شدید و از بسیج و سپاه وحشت دارید که می‌خواهید به ترور روی آورید.

 کیهان

 1) آرژانتین هم برابر والیبال ایران زانو زد

http://www.kayhannews.ir/900905/13.htm#other1301

تیم ملی والیبال کشورمان که با دو پیروزی شیرین برابر تیم‌های بزرگ صربستان و لهستان عنوان شگفتی ساز دوازدهمین دوره مسابقات جام جهانی را به خود اختصاص داده بود بامداد دیروز در پنجمین دیدار برابر تیم ملی والیبال آرژانتین به پیروزی رسید.

2) سازمان تجارت جهانی : ایران بیست و سومین صادرکننده بزرگ جهان است

http://www.kayhannews.ir/900905/4.htm#other402

سازمان تجارت جهانی در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد ایران با مبادلات 164میلیارد دلاری در سال 2010 بین بزرگ‌ترین صادرکنندگان جهان رتبه 23 را به خود اختصاص داد.

جام جم

1) چاه‌های نفت به بخش خصوصی واگذار می‌شود

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100860367171

معاون وزیر نفت از اجرای یک طرح جدید برای واگذاری تولید و توسعه چاه‌های نفت و گاز به بخش خصوصی و خارجی خبر داد و گفت: «واگذاری عملیات بهره‌برداری و راه‌بری میدان مسجدسلیمان منع قانونی ندارد.»

2) نظامیان مصر در آستانه سقوط

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100860356545

مردم مصر از یک هفته پیش انقلاب دوم خود را با برگزاری تظاهرات اعتراضی در میدان التحریر شروع کرده‌اند. این روند در روزهای پایان هفته گذشته منجر به سقوط دولت عصام شرف شد که مردم آن را آلت دست نظامیان توصیف می‌کردند. روز پنج‌شنبه شورای نظامی مصر با صدور بیانیه‌ای به دلیل کشتارهای اخیر از مردم عذر خواست و در عین حال از آن‌ها خواست از ادامه تظاهرات دست بردارند. هم‌چنین صبح روز گذشته نیروهای ارتش مصر با ایجاد موانع سیمانی قصد داشتند مانع ورود مردم به میدان التحریر شوند.

با این حال تظاهرات دیروز تحت عنوان آخرین فرصت بسیار باشکوه‌تر از گذشته برگزار شد. در همین رابطه شبکه الجزیره در یک خبر فوری اعلام کرد آمریکا از مقامات نظامی مصر خواسته است هرچه زودتر از قدرت کناره‌گیری کرده و آن را به غیرنظامیان واگذار کنند.

آفرینش

1) وزیر اطلاعات: تلاش می‌کنیم خاوری را هر چه زودتر بازگردانیم

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16179#92399

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام و المسلیمن حیدر مصلحی در همایش «انسجام داخلی و اقتدار جهانی» اظهار داشت: «انتخابات مجلس شورای اسلامی در راه است و دشمن سعی دارد از این فرصت استفاده کرده و ما را با چالش‌های امنیتی روبه‌رو کند.»

وزیر اطلاعات در پایان در خصوص آخرین وضعیت خاوری نیز گفت: «متاسفانه ما در آستانه دستگیری او بودیم اما بعضی از رسانه‌ها با جوسازی کاری کردند که نتوانیم به راحتی وی را دستگیر و به کشور بازگردانیم. با این حال ما تمام سعی و تلاش خود را خواهیم کرد تا بتوانیم خاوری را هر چه زودتر به ایران برگردانیم.»

2) وزارت خارجه انگلیس: کاهش سطح روابط تهران – لندن تاسف‌آور خواهد بود

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16179#92402

به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه‌ی المدینه چاپ عربستان، این وزارت‌خانه اعلام کرد: «اقدام تهران در کاهش سطح روابطش با انگلیس و رساندن آن به سطح کاردار مایه تاسف است.» وی افزود: «زود است که متوجه شویم چه چیزی اتفاق خواهد افتاد اما این مسئله بسیار تاسف‌آور خواهد بود. معتقدیم مهم است که کانال‌های ارتباطی

در عالی‌ترین سطح به ویژه در شرایطی که در آن قرار داریم و حل مشکلات تنها با گفت‌وگو امکان‌پذیر است، باقی بماند.»

رسالت

1) لزوم تولید سلاح‌های پیش‌رفته برای مقابله با تهدیدات هوایی و دریایی

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=84201

دست‌یار و مشاور عالی فرمانده کل قوا با اشاره به تهدیدات پیش روی ملت ایران خواستار تولید تجهیزات پیش‌رفته متناسب با جنگ‌های آینده در هوا و دریا و نیز افزایش اشراف اطلاعاتی نسبت به دشمنان فرامنطقه‌ای شد.

2) وزیر دفاع: بررسی‌های لازم درباره علت انفجار پادگان سپاه صورت گرفته است

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=84195

وزیر دفاع با اشاره به انفجار اخیر پادگان مدرس سپاه گفت: «بررسی‌های لازم در این زمینه صورت گرفته و این موضوع برای ما روشن است.»  وحیدی در پایان تصریح کرد: «سپاه ارتش و بسیج با هوشیاری کامل منتظر کم‌تر خطای دشمن هستند تا آن را به بدترین وجه پاسخ دهند.»

دنیای اقتصاد

1) درخواست اشتون از اتحادیه اروپا برای اعطای پناهندگی به منافقین

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=279203

مقامات عالی‌رتبه اتحادیه اروپا از درخواست کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی این اتحادیه برای اعطای پناهندگی به منافقین ساکن در اردوگاه اشرف عراق در نشست هفته آینده وزیران خارجه اتحادیه اروپا خبر دادند.

2) پادشاه بحرین اتهام دخالت ایران در حوادث این کشور را تکرار کرد

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=279193

در پی اعلام نتیجه کمیته حقیقت‌یاب بحرین مبنی براین که ایران در حوادث این کشور دخالتی نداشته است، پادشاه بحرین ادعای بی‌اساس خود علیه جمهوری اسلامی ایران را تکرار و در عین حال اعتراف کرد هیچ مدرکی برای اثبات ادعاهای خود ندارد.


 


امیر / عکس / رادیو کوچه

به گزارش رسانه ایرانیان در مالزی- کاغذ اخبار- کنفدارسیون فوتبال آسیا، بعدازظهر چهارشنبه، 23 نوامبر، پس از برگزاری مراسم انتخابی بهترین‌های آسیا در سال 2011، محمد کشاورز به عنوان بهترین بازیکن سال فوتسال آسیا انتخاب شده است.

بیشتر بخوانید:

«فوتسال ایران، افتخار آسیاست»

«محمد کشاورز بهترین‌ فوتسالیست آسیا»

[Show as slideshow]


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته