-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 11/21/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ساعاتی پس از حضور ماموران دادستانی و افرادی موسوم به لباس شخصی، در محل دفتر روزنامه ایران، جهت بازداشت علی‌اکبر جوانفکر، مدیر مسوول این روزنامه، و هم‌چنین پلمب دفتر، گزارش‌ها از رفع این پلمب خبر می‌دهند. این در حالی است که رفع پلمب، با دخالت مستقیم رییس جمهوری اسلامی، صورت گرفته است.

بیشتر بخوانید:

«رفع پلمب روزنامه ایران با دخالت احمدی‌نژاد»

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، 21 نوامبر، جورج آزبورن، وزیر دارایی بریتانیا، از اعمال تحریم‌های مالی تازه علیه جمهوری اسلامی خبر داده است. این تصمیم‌ها در راستای افزایش نگرانی از برنامه اتمی ایران پس از انتشار گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اتخاذ شده است.

توقف هم‌کاری بریتانیا با موسسه‌های مالی ایران شامل بانک مرکزی این کشور نیز می‌شود. این نخستین بار است که بریتانیا تبادلات مالی با یک کشور را به طور کامل قطع می‌کند.

به گفته آقای آزبورن توقف هم‌کاری مالی با بانک‌های ایران به علت نقش این موسسه‌ها در آن‌چه «توسعه برنامه اتمی نظامی» ایران خوانده، صورت گرفته است.

یکی از سخن‌گویان دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا در این باره گفته است: «در مورد اعمال تحریم‌های مالی جدید علیه ایران هماهنگ‌هایی با آمریکا و کانادا خواهیم داشت. ما می‌خواهیم با سایر کشورهای اروپایی هم در این باره صحبت کنیم.»

این سخن‌گوی نخست وزیر بریتانیا هم‌چنین گفته است انتظار می‌رود اعمال تحریم‌های بیش‌تر علیه ایران در جریان نشست وزرای خارجه کشورهای اروپایی که قرار است در ماه آینده میلادی برگزار شود، مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.

انتظار می رود آمریکا و کانادا هم تحریم‌های اقتصادی بیش‌تری علیه سیستم مالی ایران اعلام کنند. وزارت خزانه‌داری این کشور اعلام کرده که به زودی تمهیدات تازه ایالات متحده برای افزایش فشار بر ایران اعلام می‌شود.

این تمهیدات که قرار است بعد از ظهر دوشنبه به وقت واشینگتن به وسیله وزرای خارجه و خزانه‌داری آمریکا و در هماهنگی با تصمیم تازه بریتانیا برای توقف مبادلات مالی با نظام بانکی ایران اعلام می‌شود.

جزییات تدابیر تازه آمریکا اعلام نشده است ولی خبرگزاری‌ها به نقل از مقام‌هایی که از آن‌ها نام برده نشده، نوشته‌اند ایالات متحده قرار است اعلام کند نام ایران در فهرست کشورهایی قرار گرفته است که از آن‌ها به عنوان «مهم‌ترین نگرانی‌ها» نام برده شده است.

تحلیل‌گران می‌گویند این کار می‌تواند راه را برای تمهیدات بعدی از جمله تحریم بانک مرکزی ایران باز کند.

بیشتر بخوانید:

«قطع‌نامه شورای حکام نتیجه عکس خواهد داشت»


 


خبر / رادیو کوچه

داریوش قنبری، نماینده مردم ایلام در مجلس شورای اسلامی، روز دوشنبه، 21 نوامبر، در گفت‌وگویی با رسانه‌های داخلی ایران، اظهار داشت کمیته ویژه‌ای برای پی‌گیری طرح سوال از رییس جمهوری اسلامی تشکیل شده است.

به گزارش فارس، آقای قنبری در این‌باره گفت: «روزگذشته نمایندگانی که طرح سوال از رییس جمهوری را امضا کرده‌اند، برای ایجاد هماهنگی جلسه‌ای را برگزار کردند که یکی از تصمیمات این جلسه تشکیل کمیته‌ای ویژه برای پی‌گیری طرح سوال ازرییس جمهوری بود.»

رضا اکرمی و علی مطهری از نمایندگان تهران، مسعود پزشکیان، نماینده تبریز، حسین دهدشتی، نماینده آبادان و عوض حیدرپور، نماینده شهرضا از جمله اعضای این کمیته ویژه هستند.

طبق اصل ۸۸ قانون اساسی، در صورتی که دست‌کم یک چهارم نمایندگان سوالی را در مورد یکی از وظایف رییس جمهوری مطرح کنند، او موظف است در مجلس حاضر شود و به سوال نمایندگان پاسخ بدهد.

با توجه به عضویت ۲۹۰ نماینده در مجلس ایران، وجود حداقل ۷۳ امضا برای احضار رییس دولت و طرح سوال کفایت می‌کند اما آقای قنبری می‌گوید که تعداد امضاهای طرح سوال از رییس جمهوری ۷۲ عدد است.

بیشتر بخوانید:

«مطهری: عدم اجرای قانون توسط احمدی‌نژاد آغاز استبداد است»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

کم‌تر منتقد منصفی نقش مثبت «جبهه ملی» را در روی‌دادهای تاریخ معاصر ایران انکار می‌کند. اگرچه این حضور پررنگ و موثر در ابتدای ورود به عرصه سیاست در سال‌های بعدی به تدریج از یاد رفته و سپس به قدری ناکارآمد و غیرمنعطف شد که فضای بی‌رقیبی برای حاکمان فعلی به ارمغان آورد.

تاسیس جریان سیاسی جبهه ملی در فضای پرالتهاب سیاسی سال 1328، که با دخالت‌های آشکار دربار و عوامل بیگانه در امور کشور هم‌راه بود شکل گرفت، هرچند که مراحل تکوین و زمینه‌های فکری پیدایش آن از سال‌ها قبل، به تدریج، فراهم شده بود. شماری از نمایندگان جناح اقلیت مجلس شورای ملی و چند تن از روزنامه‌نگاران و شخصیت‌های سیاسی ملی‌گرا، در 23 شهریور 1328 در منزل دکتر محمد مصدق جمع شدند و به تفصیل درباره سالم نبودن فضای انتخابات مجلس شورا، مداخلات غیرقانونی در روند انتخابات و راه‌های مبارزه با آن صحبت کردند و حضار تصمیم گرفتند با تشکیل هیتی هفت نفری، مرکب از سید محمدرضا جلالی نائینی «مدیر روزنامه کشور»، عباس خلیلی «مدیر روزنامه اقدام»، احمد زیرک‌زاده «مدیر روزنامه جبهه»، ابوالحسن عمیدی نوری «مدیر روزنامه داد»، حسین فاطمی «مدیر روزنامه باختر امروز»، حسین مکی «روزنامه‌نگار» و احمد ملکی «مدیر روزنامه ستاره» به موضوع  رسیدگی کنند. ظاهرن بررسی‌ها و اقدامات این هیت نشان داد که عمل اعتراض‌آمیز شدیدتری لازم است و شاید بر همین اساس بود که دکتر مصدق از مردم تهران دعوت کرد در روز جمعه 22 مهر 1328، برای اعتراض و تحصن، در برابر کاخ شاه جمع شوند. در روز موعود، وی به هم‌راه عده‌ای از منزل‌اش به سوی کاخ مرمر حرکت کرد و حدود ده هزار تن از مردم به آن‌ها پیوستند. شاه، برای آن‌که با متحصنان روبه‌رو نشود، به بهانه‌ای تهران را ترک کرد و دکتر مصدق با عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، با تندی سخن گفت و در حضور مردم به روند ناسالم انتخابات اعتراض کرد. چون تحصن آن جمعیت در دربار ممکن نبود، بیست تن به نمایندگی از معترضان متحصن شدند. متحصنان که نتوانستند با شاه ملاقات کنند، نامه‌ای اعتراض‌آمیز به او نوشتند و اعتصاب غذا کردند، اما چون از هرگونه اقدام دربار ناامید شدند، روز 27 مهر با صدور بیانیه‌ای خطاب به ملت ایران، به تحصن پایان دادند و خود را برای فعالیت سیاسی دیگری آماده کردند.

چند روز بعد، متحصنان در احمدآباد، ملک شخصی دکتر مصدق، گرد آمدند و بر سر ایجاد ائتلافی از احزاب، گروه‌ها و دسته‌های سیاسی، حول چند هدف مشخص، توافق کردند و گویا به پیشنهاد حسین فاطمی، نام «جبهه ملی» را برای آن برگزیدند. حسین مکی پیشنهاد این نام را به خود و احمد زیرک‌زاده آن را به کریم سنجابی نسبت داده است. احتمالن اصطلاح «جبهه» با توجه به پیشینه کاربرد معادل آن در زبان فرانسه انتخاب شده و صفت «ملی» نه به معنای ناسیونالیستی بودن جبهه، بلکه به معنای انتساب آن به مردم و وابسته نبودن به بیگانگان به کار رفته است. جبهه ملی، که نام «ایران» هم بدان افزوده شد، در اول آبان 1328 تاسیس شد و طی بیانیه‌ای عمومی، علاوه بر اعلام موجودیت، اهداف خود را برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات و اصلاح قانون حکومت نظامی عنوان کرد.

در بدو تشکیل، اساس‌نامه جبهه ملی و آیین‌نامه آن انتشار یافت. در مدت کوتاهی چند حزب و تشکل سیاسی به جبهه پیوستند و ترکیب نخستین آن را به وجود آوردند، از جمله حزب ایران، به رهبری اله‌یار صالح و کریم سنجابی و دیگران، حزب ملت ایران بر بنیاد پان‌ایرانیسم به رهبری داریوش فروهر، حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشگ‌پور «هم‌کاری با جبهه تا 30 تیر 1330»، سازمان نظارت بر آزادی انتخابات به رهبری مظفر بقایی که بعدن با گروه انشعابی از حزب توده ایران به رهبری خلیل ملکی ادغام شد و حزب زحمت‌کشان ملت ایران به رهبری آن دو پدید آمد، جمعیت آزادی مردم ایران به رهبری محمد نخشب که بعدن به نهضت خداپرستان سوسیالیست معروف شد، جمعیت فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی، مجمع مسلمانان مجاهد به رهبری شمس قنات آبادی وابسته به آیت‌اله سیدابوالقاسم کاشانی «هم‌کاری با جبهه تا تیر 1331»، سازمان هیت علمیه تهران متشکل از عده‌ای روحانی و مجتهد، جامعه بازرگانان و اصناف تهران و نیز چند تشکل دیگر از دانش‌گاهیان، فرهنگیان، کارگران و دهقانان. از این میان، حزب ایران، که از همه سازمان یافته‌تر بود، هسته اصلی جبهه‌ملی را تشکیل می‌داد. جبهه اگرچه از طریق این تشکل‌های سیاسی در سازمان‌های دولتی، دانش‌گاه‌ها و محافل روشن‌فکری، مطبوعات و کانون‌های روزنامه‌نگاری، مراکز مذهبی، اصناف و بازار، کارخانه‌ها و گروه‌های مبارز خیابانی نفوذ داشت، اما قدرت و اعتبار سیاسی بی‌مانندی که کسب کرد، بیش‌تر بر اثر اعتماد مردم به دکتر مصدق و حمایت آنان از حرکت جدیدی بود که در متن جنبش ضد استبدادی و ضد استعماری، به همه نیروهای ملی، صرف‌نظر از مرام فکری و سیاسی آن‌ها، مجال فعالیت می‌داد.

 جاذبه‌های سیاسی جبهه در بدو تشکیل، به ویژه طبقه متوسط را به سوی خود جلب کرد و زمینه را برای رشد و توسعه جبهه، خصوصن در شهرهای بزرگ کشور، فراهم ساخت. حزب ملت ایران، جمعیت آزادی مردم ایران و حزب زحمت‌کشان، سه تشکل هدف‌مند، منسجم، منضبط و دارای اصول و برنامه مدون بودند و بر فعالیت‌های جبهه ملی اثر می‌گذاشتند. چند روز پس از تاسیس جبهه ملی، عبدالحسین هژیر در 13 آبان 1328 با گلوله سیدحسین امامی، یکی از اعضای فداییان اسلام، به قتل رسید. تلاش وابستگان دربار برای نسبت دادن این قتل به جبهه ملی به نتیجه‌ای نرسید و دستگیری شماری از اعضای جبهه ملی و تحت نظر قرار دادن دکتر مصدق در احمدآباد نیز تاثیر خاصی بر روند فعالیت جبهه نگذاشت، اما حادثه قتل در تشدید التهاب سیاسی و شتاب بخشیدن به روی‌دادها موثر بود و در عین حال، برای جبهه هشداری بود که تا چه حد می‌تواند در معرض اتهامات خطرناک و ویران‌گر باشد. چهار روز پس از قتل هژیر، نخستین تظاهرات جبهه ملی به دعوت دکتر مصدق، رهبر جبهه ملی، در 17 آبان 1328 در میدان بهارستان تهران برگزار شد. جبهه در این اجتماع، دیدگاه‌های خود را در باره برگزاری صحیح انتخابات مجلس به اطلاع مردم رسانید و برای نخستین‌بار مردم را به استیفای حقوق خود در امر نفت رسمن دعوت کرد و ظهور رسمی و قدرت‌مند خود را در صحنه سیاسی به نمایش گذاشت. در بهمن همان سال، جبهه اجتماع بزرگ دیگری در همان محل و درباره همان موضوع برگزار کرد. در 25 اسفند 1328، اعضای موسس جبهه بیانیه‌ای در مطبوعات منتشر کردند و علاوه بر تاکید بر سه اصل یاد شده، با قرارداد الحاقی نفت و تفسیر اصل 48 قانون اساسی، که به آزادی انتخابات آسیب می‌رساند، مخالفت کردند. برنامه و منشور جبهه ملی، حاوی نکاتی درباره چگونگی اجرای درست قانون‌اساسی، برقراری عدالت اجتماعی، برگزاری انتخابات آزاد، توسعه اقتصادی و تضمین آزادی اندیشه و بیان، چند ماه پس از تاسیس جبهه انتشار یافت. در فروردین 1329، کم‌تر از شش ماه پس از تاسیس جبهه، بر اثر کوشش در جلوگیری از تقلب و تخلف معمول در انتخابات، چند تن از اعضای جبهه، از جمله دکتر مصدق، به مجلس راه یافتند و اقلیتی کوچک، اما بسیار بانفوذ و موثر، را تشکیل دادند و این نخستین دست‌آورد مبارزه سیاسی جبهه به شمار می‌رفت.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

محرومیت چیز شاخ و دم‌داری نیست. محرومیت می‌تواند حسرت خوردن یک دانه‌ موز کامل باشد. می‌تواند حسرت دیدن رقص زنان نامحرم بدون حجاب باشد. می‌تواند آرزوی سوار شدن حداقل نیمی از وسیله‌های بازی شهربازی قدیمی شهرت باشد. می‌شود از این‌که اجازه نداری لباس‌های عیدت را تا پیش از شب سال تحویل بپوشی حسرت بخوری. محرومیت می‌شود حسرت انجام هر چیزی باشد که با دلیل و بی‌دلیل تو را از انجامش منع کرده‌اند.

راستش خیلی وقت‌ها، وقتی توی خیابان بچه‌ها و نوجوانانی را می‌بینم که مثلن با لباس «مرد عنکبوتی» بر تن و یا نقاب «بتمن» بر صورت در حال رفتن به میهمانی و یا خرید هستند دلم می‌گیرد. با وجود آن‌که از نگاه‌داشتن حیوانات زبان‌بسته در آپارتمان‌های کوچک خوشم نمی‌آید، اما به بچه‌هایی که می‌توانند در خانه حیوان‌خانگی نگاه دارند حسودیم می‌شود. ما از نسلی می‌آمدیم که همه چیز به قول بزرگ‌ترهای‌مان برای خودش جا و مکانی داشت. تازه در همان جا و مکان مناسب هم انجام خیلی از کارها برای همیشه ممنوع می‌ماند و غدغن. بلند خندیدن، حرف زدن جلوی بزرگ‌ترها و ظاهر شدن با لباس خانه در کوچه و خیابان و میهمانی، از جمله‌ی این امور ممنوعه بودند.

هفت-هشت سالی بیش‌تر نداشتم. آن روزها تب فیلم‌های رزمی «هنگ‌کنگی» دنیا را برداشته بود و «بروسلی» بت بی‌بدیل تمام جوانان و نوجوانان دنیا. همه دوست داشتند از او تقلید کنند و یادگیری «کاراته» و «کونگ‌فو» بین نسل جوان همه‌گیر شده بود. کم نبودند کسانی که حتا طرز استفاده از «نان‌چیکو» را هم بلد نبودند، اما همیشه یکی زیر پیراهنش داشتند تا موقع دعوا و درگیری آن را درآورده و به قول معروف موجبات گرخیدن حریف را فراهم کنند. در و دیوار تمام مغازه‌های ورزشی شهر را پوسترهای «بروسلی» و مبارزاتش پر کرده بود. در بیش‌تر دعواها و زد و خوردهای خیابانی می‌توانستی صدای جیغ‌های بنفشی را بشنوی که به تقلید از هنرپیشه‌گان فیلم‌های رزمی کشیده می‌شد. درد سرتان ندهم دور دور «بروسلی» بود.

یکی از تاثیرگذارترین تصاویری که از اسطوره‌ی «بروسلی» چاپ شده و در همه جا به چشم می‌خورد، تصویری از او در یکی از فیلم‌هایش بود که در آن «بروسلی» در حالی‌که بالاتنه‌اش برهنه بود، تنها یک شلوار مشکی بر پا داشت و دست‌هایش را آماده‌ی نبرد کرده بود. آن روزها شرایط اقتصادی بخش فراوانی از مردم و به ویژه طبقه‌ی متوسط به هیچ عنوان مناسب نبود، خانواده‌ی ما هم یکی از همان‌ها. من عاشق «بروسلی» و شلوار مشکی‌اش بودم اما شلوار «کونگ‌فو» بسیار گران بود و ما از عهده‌ی خریدش بر نمی‌آمدیم. مادربزرگم خیاط  هنرمندی بود. یک‌بار که داشت توی صندوق قدیمی‌اش را برای پیدا کردن پارچه‌ای زیر رو رو می‌کرد و من هم طبق معمول همان دور و برها در حال پرسه‌زدن، چشمم به پارچه‌ی سیاه‌رنگی افتاد. انگار که همه‌ی عالم را به من داده باشند. همان‌جا دست به دامن مادربزرگ شدم تا از آن پارچه برایم شلواری بدوزد. دوان دوان دم در خانه‌ی دوستم رفتم و پوستر «بروسلی» را از او به امانت گرفتم و آوردم تا به مادربزرگ نشان بدهم تا او بتواند از رویش الگو بردارد و برایم شلواری بدوزد.

یک عصر پنج‌شنبه‌ی تمام، از روبه‌روی چرخ خیاطی مادربزرگم جم نخوردم و با چشم‌هایی که از هیجان و اشتیاق برق می‌زد، کامل شدن و به حقیقت پیوستن یکی از بزرگ‌ترین رویاهایم را روبه‌روی خودم می‌دیدم. دوخت شلوار تمام شده بود و حالا من هم یک شلوار «کونگ‌فو» داشتم عین خود «بروسلی». از قضا فردا ما به یک میهمانی دعوت بودیم، از آن میهمانی‌های رودربایستی‌دار. همه داشتند حاضر می‌شدند که من رفتم توی اتاق و بعد از چند لحظه با یک فریاد «بروسلی‌وار» به درون حال خانه پریدم. شلوار «کونگ‌فو» مشکی‌ام را پوشیده بودم و بالاتنه‌ام برهنه بود مثل «بروسلی». همه زندند زیر خنده و اظهار شادی کردند. چند دقیقه‌ای که گذشت و من یک دل سیر فیگورهای مختلف «بروسلی» را به خودم گرفتم، مادر و پدر و خواهرهایم از من خواستند که هر چه سریع‌تر حاضر شوم چون کم‌کم داشت دیر می‌شد. بله آن‌ها متوجه نشده بودند، من می‌خواستم با همان وضعیت به میهمانی بیایم، عین «بروسلی».

هرکاری کردم نشد. گریه کردم، غر زدم، خودم را به زمین و آسمان زدم، اما راضی نشدند که نشدند. اما در نهایت دل‌شان سوخت و حاضر شدند من پیراهن را بپوشم، اما با همان شلوار مشکی به میهمانی بیایم. توی میهمانی من دایم اخم‌هایم توی هم بود، تا این‌که نوبت عکس گرفتن شد. آن روزها توی هر خانه‌ای دوربین عکاسی پیدا نمی‌شد و تازه آن‌هایی هم که دوربین داشتند به دلیل گران بودن قیمت فیلم دوربین، هی زرت و زرت عکس نمی‌گرفتند. عکس گرفتن بهانه می‌خواست، مثل عروسی و جشن تولد و میهمانی‌های مهم. برای همین بود که همه خود را برای عکس گرفتن تر و تمیز و مرتب می‌کردند. وقت عکس گرفتن که شد، من چیزی به فکرم رسید. هنگامی که همه خود را برای عکس گرفتن آماده می‌کردند من خودم را پنهان کرده بودم و هر چه صدایم زدند، آفتابی نشدم اما زیر چشمی ماجرا را زیر نظر داشتم. وقتی که مطمئن شدم همه برای گرفتن عکس آماده‌اند، پیراهنم را درآوردم و به سرعت رفتم و جلوی جمع ایستادم، اما تا آمدند عکس بگیرند خواهرم دوباره گیر داد و از من خواست تا پیراهنم را بپوشم وگرنه عکس بی عکس. هر چه التماس کردم نشد تا این‌که بالاخره اشکم درآمد و شروع کردم به گریه کردن. این‌جا بود که میزبان دلش برایم سوخت و مادر و خواهرم را راضی کرد تا اجازه بدهند من با همان وضعیت جلوی دوربین بیایم و عکس بگیرم. در تنها عکسی که از آن میهمانی باقی‌ست همه در حال خندیدن هستند اما من یک دستم بر روی چشمم است و دارم آن را می‌مالم و گریه‌هایم را پاک می‌کنم، در حالی‌که بالاتنه‌ام برهنه است و شلوار مشکی کونگ‌فو پایم است، درست مثل «بروسلی».


 


دوشنبه 30 آبان 90‌/ 21 نوامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

مجله جاماندگان- «آغازی باشکوه» -شراره سعیدی

 بخش اول خبر‌ها

پس‌نشینی تند- «درست عین بروسلی»- اکبر ترشیزاد

پرونده‌ای برای دین- «نگاهی به دیروز، امروز و فردای دین‌داری»- علی فرح‌بخش

بخش دوم خبرها

گزارش روز تاجیکستان- «نوبل ایرانی به دانش‌مند تاجیک رسید»- کیومرث

دریا پر از کروکودیل است- (قسمت ششم)- مازیار مهدوی‌فر

بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

ساعاتی پس از حضور ماموران دادستانی و افرادی موسوم به لباس شخصی، در محل دفتر روزنامه ایران، جهت بازداشت علی‌اکبر جوانفکر، مدیر مسوول این روزنامه، و هم‌چنین پلمب دفتر، گزارش‌ها از رفع این پلمب خبر می‌دهند. این در حالی است که رفع پلمب، با دخالت مستقیم رییس جمهوری اسلامی، صورت گرفته است.

هم‌چنین آقای جوانفکر که پس از ساعاتی بازداشت با دست‌بند در دفتر خود، آزاد شد از اعلام شکایت علیه دادستان تهران خبر داد و بر این موضوع تاکید کرد.

این در حالی است که محمود احمدی‌نژاد، طی تماس تلفنی هشدار داده بود که در صورت بازداشت جوانفکر، شخصن به خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، خواهد رفت.

این در حالی است که وی در نشست شهدای غدیر حضور داشته اما آن را نیمه تمام گذاشته بود.

اما تاکنون از وضعیت دیگر بازداشتی‌ها گزارشی منتشر نشده است.

هم‌چنین عبدالرضا سلطانی، خبرنگار سیاسی ایرنا که جهت پوشش خبری در دفتر روزنامه ایران حضور پیدا کرده و به دلیل ضرب و شتم ماموران در وضعیت وخیم جسمانی به سر می‌برد در بیمارستان بستری شده است. وی از ناحیه گردن دچار جراحت شده است.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت چند خبرنگار و سردبیر الوفاق روزنامه ایران»


 


 علی فرحبخش/ رادیو کوچه

پس از انقلاب 1357 در ایران، بر اساس رفراندوم عمومی در سراسر کشور، مردم به جمهوری اسلامی ایران، رای مثبت دادند. پیش از این تاریخ و در زمان پادشاهی «محمد‌رضا‌ پهلوی» و حتا قبل از آن، در ایران، مسجد و خانقاه و روضه و غیره برپا بود. چادری، چادر به سر می‌کرد و مسجدی به مسجد می‌رفت. غیرمذهبی، دامن داغ می‌پوشید، در کافه‌ها می‌رقصید و پیاله و پوکر می‌زد. اسلام دین اکثریت را تشکیل می‌داد با این تفاوت که دین ناب محمدی نبود و از همین روی، مردم با هدایت یک روحانی مذهبی، به پا خواستند تا اسلام حقیقی را در کشور و شاید تمام جهان گسترش دهند. خانم‌ها، چادر به سر و سر برهنه از پس مرد‌ها در صف این جنبش و تحول تاریخی به راه افتادند. عرق‌فروشی‌ها را آتش زدند و در تمام شهر‌نو‌ها و کافه‌ها و غیره را تخته کردند. به یک‌دیگر گفتند برادر و خواهر و زندگی نوینی را پایه‌گذاری نمودند که خشت اول و آخر آن اسلام بود.

در طول سی و اندی سال از آن انتخاب پربار، گروهی از همان مردمی که در پی اسلام ناب محمدی بودند و فرزند‌های ایشان که در کمال ناباوری، حکومت پیشین را ندیده، حسرت آن را می‌خوردند و فقط آزادی بیان و حجاب و دموکراسی را در ماهواره و اینترنت دیده بودند، ناگهان دگرگون شده و خواستار جریانی نو شدند، همان موجی که دولت‌مردان ایران آن را بخشی از جریان انحرافی لقب دادند.

در کتاب «نهج‌الفصاحهم، به نقل از پیامبر اسلام آمده که او گفته:

زنان، دام شیطانند. (ص534)

اگر زنی خود را معطر کند و بر مردمی بگذرد که بوی او را دریابند، زناکار است. (ص359)

و جملاتی مشابه در صفحه‌های 163، 164، 215، 719 و بسیاری برگ‌های دیگر این کتاب و نوشته‌هایی از این دست گفتارها آمده که موضوع‌شان پیرامون زن است.

حال پرسشی در ذهن مطرح می‌شود. وقتی که در سال‌های گذشته و به طور نمونه در همین ماه پیش، به دستور فرمان‌ده‌ی نیروهای انتظامی، پوشش زنان در خیابان و سطح جامعه، مورد نقد قرار می‌گیرد و با آن برخورد قانونی می‌شود و برادران و خواهران انتظامی که گاه با ضرب و شتم پذیرای به قول پیامبر این زناکار‌ها می‌شوند، چه گناهی دارند؟ مگر این همان اسلام ناب محمدی نیست که در سال 58، مردم ایران به آن گفتند: «آری»؟

زمانی که ما این‌طور دین را برای منفعت خود وارونه می‌کنیم، چطور می‌توانیم این توقع را داشته باشیم که دیگران نکنند و یا بعضی از دولت‌مردان، نه تنها در ایران که در کل جهان، دین را به نفع خود تغییر ماهیت ندهند؟

آیا روزی که از مردم ایران پرسیدند به جمهوری اسلامی ایران رای می‌دهید، به کلمات از پی هم «جمهوری اسلامی» توجه نکردند؟ آیا در آن روز ما به فکر کاسه‌ی پرپیمانه‌ی پول نفت بر سر سفره و آب و برق مجانی بودیم؟ و یا گذشت زمان ما را نسبت به اسلام ناب محمدی دل‌زده کرده است؟

مثال معروفی‌ست که می‌گویند: «مردهای ایرانی، همه با آزادی حجاب موافقند، البته برای دختر همسایه.» نگاه نسل امروز به دین چیست؟ آیا هنوز هم باید با این باور زندگی کنیم که «عرق بخور، بعد دهانت را آب بکش و نماز بخوان»؟ آیا می‌شود نیمه مسلمان بود؟ به راستی تکلیف مذهب در زندگی ما چیست؟ و جای‌گاه آن کجاست؟

خانم جوان مسلمانی می‌خواست نماز بخواند. رفت و وضو گرفت و وقتی داشت آماده‌ی نماز خواندن می‌شد، دیدم که روی ناخن‌هایش لاک زده. به او گفتم که از نظر اسلامی شما باید اول لاک روی ناخن‌تان را پاک کنید بعد وضو بگیرید. در جواب گفت: «من با اعتقاد خودم نماز می‌خوانم، لاک داشتن یا نداشتن برای وضو مهم نیست». دوست عزیزی در ماه رمضان روزه می‌گرفت و سیگار می‌کشید، با این باور که به نظر خودش سیگار کشیدن روزه را باطل نمی‌کند. پدربزرگ یکی از دوستان که اهل مطالعه بود و جهان‌دیده نشان می‌داد، گوشت گراز شکار شده را با عرق می‌خورد و جالب آن‌که نمازش هیچ‌وقت قضا نمی‌شد. وقتی از او پرسیدم که مگر می‌شود هم حرام خورد و هم نماز خواند، رجوع کرد به بندی از قرآن و گفت که «لا اکراه فی الدین.»

زمانی که ما این‌طور دین را برای منفعت خود وارونه می‌کنیم، چطور می‌توانیم این توقع را داشته باشیم که دیگران نکنند و یا بعضی از دولت‌مردان، نه تنها در ایران که در کل جهان، دین را به نفع خود تغییر ماهیت ندهند؟

نسل امروز، به دنبال آزادی فردا‌ست؛ آزادی بیان، آزادی اندیشه و اعتقاد، و آزادی دین. در این میان این پرسش مطرح می‌شود که آیا نیاز به یک نگاه دقیق‌تر در انتخاب ضروری نیست؟ آیا این‌بار فقط با گفتن «نه»، تمام چالش‌ها برطرف می‌شود و ما به خوش‌بختی می‌رسیم؟

دموکراسی دینی، فرزندی از دموکراسی بنیادین است. دموکراسی، درسی نیست که یک شبه خوانده شود. ما به تمرین آن نیازمندیم، تا زمانی که یاد بگیریم گفت‌وگو کنیم و بدانیم: «این هنر نیست که حقیقت را روی صورت کسی تف کنیم.»


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های حقوق بشری، احکام صادره برای شاهرخ زمانی، نیما پوریعقوب، محمد جراحی و ساسان واهبی‌وش، چهار تن از فعالان کارگری در تبریز، روز یک‌شنبه، 20 نوامبر، از سوی دادگاه تجدید‌نظر عینن مورد تایید قرار گرفته است.

به گزارش هرانا، شعبه ۶ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی شاهرخ زمانی را به ۱۱ سال، نیما پوریعقوب را به ۶ سال، محمد جراحی را به ۵ سال و ساسان واهبی‌وش را به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد.

دادگاه بدوی نام‌بردگان بیست و هفتم مردادماه سال جاری برگزار شده بود.

در دادگاه بدوی، متهم ردیف پنجم، بیوک سیدلر از اتهامات وارده تبرئه شد.

اتهامات این فعالان کارگری در تبریز که در خردادماه سال جاری بازداشت شده بودند، مواردی از قبیل «مشارکت در تشکیل گروه مخالف نظام، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» عنوان شده است.

نیماپوریعقوب دانشجوی رشته مهندسی مکانیک دانش‌گاه آزاد تبریز، ساسان واهبی‌وش دانش‌جوی مهندسی پزشکی‌‌ همان دانش‌گاه، شاهرخ زمانی عضو شورای نمایندگان کمیته پی‏گیری برای ایجاد تشکل‏‌های کارگری و عضو سندیکای نقاشان و محمد جراحی فعال کارگری، در حال حاضر به قید وثیه و به طور موقت آزاد هستند.

گفتنی است آقای زمانی به علت عدم توانایی نسبت به تهیه وثیقه، علارغم تبدیل قرار بازداشت به وثیقه، تا مدتی در زندان به سر ‌برد.

بیشتر بخوانید:

«صدور حکم حبس برای چند فعال در تبریز»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس آخرین گزارش‌ها به رادیو کوچه، تمامی کارکنان موسسه ایران، ایران ورزشی، ایران دیلی، الوفاق، ایران سپید از محل دفتر روزنامه توسط ماموران دادستانی به بیرون رانده شده‌اند.

بر پایه همین گزارش، علی‌اکبر جوانفکر پس از مدتی بازداشت، آزاد شده است.

در همین راستا، انتشار نیافتن روزنامه ایران با تمام مجلات و ضمایم آن برای روز سه‌شنبه، 22 نوامبر، تایید شده است. اما از مدت‌دار بودن این عدم انتشار گزارشی منتشر نشده است.

هم‌چنین پلمپ روزنامه تایید شده است.

لازم به اشاره است در جریان درگیری‌های امروز سیاوش رضایی و علی شریفی دو خبرنگار اقتصادی، سعید شاکری، حامد حجت٬ علی بهرامی، حسن قاسمی٬ مصیب نعیمی (سردبیر الوفاق)٬ مهرداد شهبازی و علی آهو خبرنگاران روزنامه ایران بازداشت شده‌اند.

این در حالی است که برخی افراد موسوم به لباس شخصی نیز در محل حضور دارند.

گفتنی است هم‌چنان فضای دفتر روزنامه و اطراف آن متشنج گزارش شده است.

 بیشتر بخوانید:

«‌سلطانی مجروح، جوانفکر بازداشت»


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش منابع داخلی رادیو کوچه، دفتر روزنامه ایران، منسوب به دولت جمهوری اسلامی، توسط ماموران دادستانی، که جهت بازداشت علی‌اکبر جوانفکر، مدیرمسوول این روزنامه به دفتر این روزنامه مراجعه کرده بودند. پلمپ شده است.

این در حالی است که به گزارش همین منابع، علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رییس جمهوری اسلامی، محمود احمدی‌نژاد، هنگام بازداشت به دلیل عدم تمکین از دستور دادستانی، مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

هم‌چنین ماموران از گاز اشک‌آور نیز استفاده کرده‌اند.

از سویی دیگر گفته می‌شود محمود احمدی‌نژاد، طی تماس تلفنی هشدار داده که در صورت بازداشت جوانفکر، شخصن به خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، خواهد رفت.

این در حالی است که وی در نشست شهدای غدیر حضور داشته اما آن را نیمه تمام گذاشته است.

هم‌چنین سرپرست موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران هرگونه ارتباط مصاحبه‌اش با روزنامه اعتماد با صدور حکم دادگاه مطبوعات را رد کرد و گفت: «مصاحبه من 10 روز قبل با این روزنامه انجام شده و تاریخ صدور حکم هم قبل از انتشار روزنامه بوده است.»

عبدالرضا سلطانی، خبرنگار سیاسی ایرنا که جهت پوشش خبری در دفتر روزنامه ایران حضور پیدا کرده، مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته و وضعیت وی وخیم گزارش شده است.

هم‌چنین تمامی کارمندان مرد این روزنامه بازداشت شده و خانم‌ها را از محل خارج کردند.

همه کیس‌ها و مدارک روزنامه نیز توقیف شده است.

لازم به اشاره است در تماسی با دادستان کشور عنوان شده که وی  در راه روزنامه است.

بیشتر بخوانید:

«اقدام برای بازداشت مدیرمسوول روزنامه ایران»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش منتشر شده در رسانه منسوب به دراویش و به نقل از خانواده امیر اسلامی وکیل دراویش گنابادی، در روزهای اخیر، از صدور قرار وثیقه‌ی ۵۰۰ میلیون تومانی برای وی خبر داده‌اند.

به گزارش سایت مجذوبان‌نور، امیر اسلامی وکیل دراویش گنابادی که در تاریخ ۱۳ شهریور ماه به دعوت فرمان‌داری شهرستان کوار به هم‌راه آقایان افشین کرمپور دیگر وکیل دراویش و غلامرضا شیرزادی استاد دانش‌گاه به آن‌جا رفته و توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود‌٬ پس از گذشت نزدیک به ۸۰ روز حبس در بند امنیتی زندان اوین هفته گذشته با تماس بازپرس پرونده با خانواده ایشان از صدور قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی برای وی خبر داده شد‌.

گفتنی است  در ماه گذشته برای حمید مرادی یکی از مدیران سایت مجذوبان نور نیز قرار وثیقه‌ای به ارزش ۴۰۰ میلیون تومان صادر شده است‌.

یاد آور می‌شود‌ حمید مرادی‌٬ فرشید یداللهی‌٬‌ افشین کرمپور‌٬ رضا انتصاری‌٬ امید بهروزی‌٬ امیر اسلامی و مصطفی دانشجو هم‌اکنون در بند امنیتی زندان اوین به سر می‌برند که از این میان مصطفی دانشجو وکیل دراویش گنابادی در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می‌برد‌.

 بیشتر بخوانید:

«بازداشت پنجمین درویش از شهرستان کوار در یک ماه گذشته»

«برگزاری دادگاه تجدیدنظرخواهی دو تن از وکلای دراویش»


 


مازیار مهدوی‌فر/ رادیو کوچه

دویدم سمت پارچه‌های کهنه‌ای که روی طناب گوشه حیاط آویزان بودند. این پارچه‌ها را معمولن زیر در می‌گذاشتیم تا جلوی ورود هوای سرد را بگیرند. اما نمی‌دانستم چوب‌دستی‌ای که کاکا رحیم خواسته بود به چه درد می‌خورد. وقتی این موضوع را فهمیدم که کاکا رحیم دستور داد بروم توی فاضلاب و کمکش کنم کثافت‌های جمع شده روی سوراخ فاضلاب را کنار بزنیم. من قبول نکردم چون برای این‌جور کارها اصلن آمادگی نداشتم.

کاکا رحیم سرم فریاد کشید و گفت وقتی خودش که مرد به این بزرگی و صاحب مسافرخانه است این کار را می‌کند، پس برای من که یک الف‌بچه هستم و تازه از صدقه سر او آن‌جا مانده‌ام هم نباید کار سختی باشد. سرم را انداختم پایین. من واقعن الف‌بچه بودم. خیلی کوچک. حتا از بعضی تکه‌های زباله شناور توی فاضلاب هم کوچک‌تر بودم.

 آخرش مردان دیگری به کمک کاکا رحیم رفتند و من از افتادن در فاضلاب نجات پیدا کردم. البته مجبور شدم تا چند روز جلوی چشم کاکا رحیم ظاهر نشوم.

ما چند کارگری که در آشپز‌خانه کار می‌کردیم یک اتاق جدا داشتیم. پنج نفر بودیم. بین ما مرد میان‌سالی بود که من خیلی زود به او علاقه‌مند شدم. مرد مهربانی بود که به من خیلی چیزها یاد می‌داد. راجع به این‌که چطور خودم را به کشتن ندهم و جوری کار کنم که کاکا رحیم از دستم راضی باشد. توی مسافرخانه، اتاق‌های اختصاصی برای آدم‌هایی بود که پول بیش‌تری داشتند. اتاق‌های بزرگ برای خانواده‌هایی که بچه هم داشتند مثل همان اتاقی که من و مادرم آن‌جا بودیم. و بخشی هم بود برای خواب‌گاه مردان. من هیچ‌وقت با اتاق‌های خصوصی سر و کاری نداشتم. حتا بعدترها. کارگرهای دیگری این اتاق‌ها را تمیز می‌کردند. آدم‌ها می‌آمدند و می‌رفتند و به زبان‌هایی صحبت می‌کردند که من از آن سر در نمی‌آوردم. همیشه مسافر خانه پر بود از دود و سروصدا. اما من، هیچ‌وقت خودم را وارد هیچ ماجرایی نمی‌کردم و سعی می‌کردم همیشه از هر دردسری دور بمانم.

بعد از این‌که آن‌ها فهمیدند من چندان به درد آشپزخانه نمی‌خورم، شروع کردم به بردن چای در مغازه‌ها. چند بار اول خیلی می‌ترسیدم مبادا اشتباه کنم یا سرم کلاه بگذارند، اما کم‌کم کارم را یاد گرفتم و همان هم زمینه‌ساز به‌ترین اتفاقی شد که ممکن بود برایم بیفتد. بین همه مغازه‌ها، یک جای ویژه بود که خیلی دوستش داشتم. مغازه صندل‌فروشی که هر روز حدود ساعت ده صبح، شیر، چای و نان تندوری مخصوص برای صاحبش، استاد صاحب می‌بردم. مغازه‌ی استاد صاحب نزدیک یک مدرسه بود. سینی را روی میز کوچکی می‌گذاشتم. به استاد صاحب سلام می‌گفتم؛ همان‌جور که کاکا رحیم به من یاد داده ‌بود. پول را می‌گرفتم و خیلی سریع بدون این‌که معلوم شود سکه‌ها را می‌شمردم. برای این‌که ممکن بود استاد صاحب فکر کند ما به او اعتماد نداریم. کاکا رحیم چندین بار این کار را با من تمرین کرده بود. بعد با استاد صاحب خداحافظی می‌کردم و به جای این‎که مستقیم بروم سمت مسافرخانه، قدم‌زنان به طرف خیابانی می‌رفتم که پشت حیاط مدرسه بود و آن‌جا منتظر می‌ماندم تا وقت زنگ تفریح شود.

از صدای زنگ و باز شدن درها و ریختن بچه‌ها توی حیاط لذت می‌بردم و دوست داشتم صدای فریاد کشیدن‌هاشان را بشنوم و آن‌ها را در حال بازی کردن توی حیاط تصور کنم. خودم را می‌دیدم در حال فریاد کشیدن و بازی کردن با دوستانم در نوا. توی سرم آن‌ها را به اسم صدا می‌زدم، توپ را شوت می‌کردم و با یکی از بچه‌ها که توی بادبادک‌بازی تقلب کرده بود جروبحث می‌کردم. یا با خودم می‌گفتم این منصفانه نیست که من توی بوزول بازی بیرون زمین بنشینم، چون استخوانم را گم کرده‌ام. همان استخوانی که باید قبلش حتمن توی دیگ جوشانده می‌شد. آرام آرام در حالی‌که توی فکر بودم قدم می‌زدم و به صدای بچه‌ها گوش می‌دادم. قدم می‌زدم چون اگر کاکا رحیم در حال راه رفتن، من را می‌دید کم‌تر عصبانی می‌شد تا وقتی‌که همان‌طور ایستاده بود‌م و زل زده‌ بودم به حیاط مدرسه.

بعضی وقت‌ها که صبح زود چای را می‌بردم مغازه، بچه‌ها را در حال رفتن به مدرسه می‌دیدم. همه، شسته رفته، تمیز و شانه کشیده. به من احساس بدی می‌داد و سرم را برمی‌گرداندم. نمی‌توانستم نگاه‌شان کنم. اما با این حال وقت زنگ تفریح باز هم دوست داشتم صدای‌شان را بشنوم.

- می‌دانی عنایت، من هرگز این‌طوری فکر نکرده بودم.

- چطوری فابیو؟

- این‌که شنیدن صدای چیزی با دیدن آن فرق داشته باشد. انگار شنیدن از دیدن، کم‌تر دردناک است. تو می‌توانی با شنیدن صدای چیزی آن را توی رویاهایت آن‌جور که دوست داری تصور کنی.

- درست است فابیو. حداقل در مورد من که همین‌طور بود.

- من توی یک اتاقی در حال نوشتن کتابی بودم که بالکنش مشرف بود به حیاط یک مدرسه ابتدایی. بعضی وقت‌ها که برای خوردن قهوه دست از کار می‌کشیدم، پدر و مادرها را می‌دیدم که برای بردن بچه‌ها آمده‌اند مدرسه. بچه‌ها را تماشا می‌کردم که به محض شنیدن صدای زنگ می‌دویدند توی حیاط و صف می‌بستند و روی نوک پاها بلند می‌شدند تا سرک بکشند توی جمع پدر، مادرها که دست‌های‌شان را تکان می‌دادند و سعی می‌کردند از میان آن‌ها پدر یا مادر خودشان را پیدا کنند. وقتی هم که پیدای‌شان می‌کردند چشم‌های‌شان درشت می‌شد و با تمام قدرت فریاد می‌زدند. آن لحظه انگار همه دنیا از نفس کشیدن باز می‌ماند حتا درخت‌ها و ساختمان‌ها. تمام شهر نفسش را توی سینه حبس می‌کرد. بعد از آن تازه سوال پرسیدن‌ها شروع می‌شد. درس چطور بود؟ امروز چه مشقی داری؟ شنا چطور بود؟ مادرها زیپ ژاکت بچه‌ها را می‌کشیدند بالا تا بچه‌شان سرما نخورد و کلاه‌شان را می‌کشیدند روی پیشانی و گوش‌شان. بعد هم می‌نشستند توی ماشین‌هاشان و می‌رفتند.

- آره فابیو. من هم این‌ صحنه‌ها را گاهی دیده‌ام.

- حالا چطور است عنایت؟ می‌توانی به این صحنه‌ها نگاه کنی؟

من دوتا پیراهن داشتم. هروقت یکی را می‌شستم، آن را روی طناب پهن می‌کردم و دومی را می‌پوشیدم. وقتی هم که خشک می‌شد آن را می‌گذاشتم توی ساک کنار تشکم. هر روز غروب هم چک می‌کردم لباس‌هایم سرجای‌شان باشند.

روزها و هفته‌ها و ماه‌ها گذشت و کاکا رحیم فهمید من کارگر خوبی هستم. نه این‌که بخواهم مبالغه کنم. من در رساندن چای در مغازه‌ها خیلی ماهر بودم. لیوانی نمی‌انداختم. شکر قهوه‌ای را هم نمی‌ریختم زمین. خلاصه، هیچ‌وقت کار احمقانه‌ای نمی‌کردم. مثلن سینی‌ای را توی مغازه‌ای جا بگذارم یا مهم‌تر از همه این‌‌که همیشه همه‌ی پول را برمی‌گرداندم. حتا کمی هم بیش‌تر. چون بعضی از مغازه‌دارهایی که مرتب برای‌شان چای می‌بردم، یعنی یک‌بار صبح حدود ساعت ده و یک بار هم غروب حدود ساعت سه، چهار، مرا دوست داشتند و به من انعام می‌دادند. آن موقع نمی‌دانستم که انعام‌ها را می‌توانم برای خودم نگه دارم. می‌بردم تحویل کاکا رحیم می‌دادم. هرچند فکر می‌کنم کار درستی بود. چون اگر محاسباتم اشتباه می‌شد و مبلغ بیش‌تری انعام برمی‌داشتم ممکن بود کاکا رحیم اعتمادش را به من از دست بدهد و من هم نمی‌خواستم جای خواب و زندگیم را از دست بدهم.

اما یک روز که باد شدیدی می‌وزید و آسمان پر از گردوخاک شده بود، یکی از مغازه‌دارها، یعنی استاد صاحب، همان صاحب مغازه صندل‌فروشی که خیلی هم دوستم داشت از من خواست چند دقیقه‌ای با او بنشینم و چای بنوشم. نمی‌دانستم کار درستی هست یا نه. اما بعد فکر کردم چون او از من خواسته، بی‌ادبانه است اگر خواسته‌اش را رد کنم. دوزانو نشستم روی فرشی که روی زمین پهن بود.

- چند سالت هست عنایت؟

- نمی‌دانم.

- حدودن؟

- ده سال.

- مدتی هست که توی مسافرخانه کار می‌کنی؟ درست است؟

- حدود شش ماه استاد صاحب.

- شش ماه

در حالی‌که فکر می‌کرد نگاهی به آسمان انداخت و گفت:

- هیچ‌کس تا حالا این‌قدر طولانی با رحیم کار نکرده. معلوم است حسابی از تو راضی‌ست.

- کاکا رحیم هرگز نگفته از کار کردن من راضی‌ست.

استاد صاحب گفت: «آفرین پسر. اگر او شکایتی ندارد معنایش این‌ست که خیلی خوش‌حال است. حالا می‌خواهم از تو سوالی بپرسم و تو باید حقیقت را به من بگویی. باشد؟» سرم را تکان دادم یعنی باشد.

- از کارت در مسافرخانه راضی هستی؟

- منظورتان کاری‌ست که کاکا رحیم در مهمان‌خانه به من داده؟ البته که راضیم.

سرش را تکان داد و گفت: «نه. نپرسیدم بابت کاری که رحیم به تو داده از او ممنون هستی یا نه. خوب، معلوم است راضی هستی. باید از بابت این‌که به تو جایی برای خواب داده، چیزی برای خوردن شام و کاسه ماستی برای ناهار از او ممنون باشی. اما منظور من این‌ست که آیا کارت در مسافرخانه را دوست داری؟ تا حالا به تغییر شغلت فکر کردی؟

- یعنی یک شغل دیگر؟

- بله.

- چه جور شغلی؟

- مثلن فروشندگی.

- فروختن چه چیزی؟

- هرچیزی که بخواهی.

- مثل همان پسرهایی که با جعبه‌های چوبی‌شان توی بازار می‌گردند و چیز می‌فروشند استاد صاحب؟

- بله. همان‌ها.

- راستش اولین روز به این موضوع فکر کردم. اما آن موقع زبان این‌جا را بلد نبودم. الان می‌توانم خوب حرف بزنم اما نمی‌توانم چیزی بخرم تا بتوانم آن را بفروشم.

- هیچ پولی برای خودت کنار گذاشته‌ای؟

- چه پولی استاد صاحب؟

- پولی که رحیم به عنوان حقوق کارت در مهمان‌خانه به تو می‌دهد. پول را می‌فرستی خانه یا آن را همین‌جا خرج می‌کنی؟

- استاد صاحب، من برای کار در مهمان‌خانه پولی نمی‌گیرم. فقط آن‌جا زندگی می‌کنم.

- راست می‌گویی؟ یعنی این رحیم دندان‌گرد حتا نیم روپیه هم به تو نمی‌دهد؟

- نه

- لعنت بر شیطان. گوش کن. می‌خواهم به تو پیشنهادی بدهم. توی مهمان‌خانه بابت کار به تو غذا و جای خواب می‌دهند اما اگر برای من کار کنی من به تو پول می‌دهم. جنس از من، کار از تو و سود بین ما تقسیم می‌شود. اگر بیست روپیه بفروشی پانزده تا مال من، پنج تا هم مال تو. مال خود خودت. نظرت چیست؟ هر کار بخواهی می‌توانی با پول خودت انجام بدهی.

- اما اگر بخواهم برای شما کار کنم، کاکا رحیم دیگر اجازه نمی‌دهد توی مسافرخانه بخوابم.

- مشکل خاصی نیست. برای خوابیدن جا زیاد هست.

- واقعن؟

- واقعن.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، صبح روز دوشنبه، 21 نوامبر، تعدادی‌ از ماموران دادستانی تهران برای بازداشت علی‌اکبر جوانفکر‌، مدیر مسوول روزنامه ایران به دفتر محل کار وی مراجعه کرده‌اند.

به گزارش تابناک، برخی از پرسنل روزنامه ایران با تجمع در دفتر جوانفکر از بازداشت وی ممانعت کرده و خواستار این هستند که جوانفکر احضار و سپس بازداشت شود یا حداقل بدون دست‌بند بازداشت و از محل کار خارج شود.

علی‌اکبر جوانفر، مدیر مسول روزنامه ایران به دلیل انتشار ویژه‌نامه «خاتون» تحت محاکمه قرار گرفت و روز گذشته وی به 3 سال محرومیت از کار روزنامه‌نگاری و 1 سال حبس تعزیری محکوم شد. جوانفکر نیز به دنبال آن با روزنامه اعتماد مصاحبه‌ای انجام داد که به تعطیلی این روزنامه منجر شد.

اقدام برای بازداشت مدیر مسول روزنامه دولتی ایران در حالی است که وی 15 روز فرصت اعتراض به حکم صادره دادگاه را دارد. بنابراین احتمال  می‌رود این اقدام به دلیل مصاحبه روز گذشته وی باشد.

بیشتر بخوانید:

«‌یک‌سال حبس محکومیت مدیر مسوول روزنامه ایران»

«توقیف مجدد روزنامه اعتماد»


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

دانش‌مند سرشناس تاجیک «اکبر ترسان» برنده جایزه «بنیاد منوچهر فرهنگی» شد که از آن به عنوان «نوبل ایرانی» هم نام می‌برند. این سازمان فرهنگی ایرانی تباران خارج از کشور که در «اسپانیا» مستقر است، کتاب «احیا عجم» دانش‌مند تاجیک را به این جایزه مناسب دانسته و آن را «دست‌آورد مهم علمی» کرده است.

«اکبر ترسان» دانش‌مند تاجیک که بیش از ۷۰ سال دارد، طول تقریبن ۱۵ سال در «آمریکا» زیسته و تنها سال جاری با دعوت رییس جمهوری تاجیکستان به شهر «دوشنبه» آمد و حالا رهبری «پژوهش‌گاه زبان، ادبیات، خاورشناسی و آثار خطی» وابسته به فرهنگستان علوم تاجیکستان را بر دوش دارد. کتاب «احیا عجم» آقای ترسان در سال ۱۹۸۴ میلادی هنوز در زمان پای‌برجایی حکومت شوروی روی چاپ آمده بیش‌تر به روابط سیاسی شرق و غرب، جای‌گاه فلسفه در جامعه و مسایل گوناگون اختصاص یافته است.

برخی‌ از صاحب‌نظران به این باورند که «اکبر ترسان» با تهیه این کتاب خود به علم خاورشناسی مفهوم جدید «احیا عجم» را وارد کرد که باعث ملاحظه‌های زیادی در این موضوع در میان خاورشناسان شده است. «سلیم ایوب‌زاد» ادیب و خبرنگار تاجیک جمهوری «چک» در یک مطلب خود از این کتاب آقای «ترسان» یادآوری کرده و چنین نگاشته است: «احیا عجم» فقط اصطلاح نبوده، نام پدیده علمی و فرهنگی است که یک گروه خاورشناسان شناخته شوروی مورد اندیشه قرار داده و تا به درجه یک نظریه کامل علمی رسانده نتوانسته‌اند.

پروفسور دانش‌گاه «مینه سوتا» در آمریکا ایرج بشیری نیز در یک مطلب خود به این نکته اشاره کرده و افزوده است «اکبر ترسان آثار گسترده‌ای را در‌باره فلسفه، ادبیات، تاریخ علم، تاریخ و فرهنگ تاجیکان به وجود آورد. کتاب او «احیا عجم» که در سال ۱۹۸۴ چاپ شد، اطلاع غناوت‌مندی در مسایل گوناگون دارد. از یک سو در‌باره مناسبت‌های سیاسی شرق و غرب از سوی دیگر در‌باره جای‌گاه فلسفه در جامعه.»

در ضمن این برای بار دوم است که آثار علمای تاجیک جایزه «بنیاد منوچهر فرهنگی» را کسب می‌کنند. یک سال‌ قبل گروهی از دانش‌مندان «دانش‌گاه دولتی شهر خجند» شمال تاجیکستان هم برای تهیه اثر «دانش‌نامه سامانیان» برنده این جایزه شدند.

جایزه «بنیاد منوچهر فرهنگی» یک جایزه پولی بوده و به گفته «اکبر ترسان» این جایزه پنج هزار دلار آمریکای بوده است. بنیاد منوچهر فرهنگی یک سازمان بین‌المللی فرهنگی است که به یک تاجر بشردوست ایرانی تبار مربوط می‌باشد. آقای فرهنگی ۲۰۰۸ در اسپانیا با ضرب چاقو کشته شده است. اکبر ترسان دانش‌مند تاجیک می‌گوید این است که جایزه را به او فرزند منوچهر فرهنگی تقدیم نموده است.


 


بابک مغازه‌ای

در روز آدینه 27 آبان‌ماه پس از چندین ماه تلاش نخستین کتاب‌خانه کوهستانی ایران با موضوعاتی هم‌چون محیط زیست، میراث فرهنگی، کوه و کوه‌نوردی، ادبیات و…در ارتفاع 3250 متری کوه یخچال همدان با نام «کتاب‌خانه کوهستان» راه‌اندازی شد و مورد استفاده علاقه‌مندان کتاب و کتاب‌خانی  قرار گرفت.

اعضا گروه‌های کوه‌نوردی استان همدان، هیت کوهنوردی شهرستان همدان، نمایندگان برنامه صعود قلم و کمیته کوه‌نوردی انجمن ایران شناسی کهن دژ روز گذشته کتاب‌های اهدایی به این کتاب‌خانه را به پناه‌گاه قله یخچال انتقال دادند.

ایده اولیه ایجاد این مرکز توسط  حسین زندی دبیر کمیته کوه‌نوردی انجمن ایران‌شناسی کهن دژ در جریان آخرین برنامه صعود سراسری قلم در ارتفاعات همدان در تاریخ 10 تیر ماه 1390 مطرح گردید و مورد استقبال شرکت‌کنندگان قرار گرفت و در مراحل بعدی نیز با حمایت علاقه‌مندان از جمله جمعی از کوه‌نوردان ادامه پیدا کرد و با تکیه بر حمایت‌های مردمی بیش از صدها جلد کتاب برای این منظور توسط بخش‌های مختلف اهدا گردید که جالب‌ترین اتفاق در این میان این بود که بسیاری از افراد این کتاب‌ها را به نام کودکان خود اهدا کردند.

در این میان به گفته حسین زندی یکی از مشکلات موجود در راه گسترش این مراکز کمبود کتاب‌های ارزش‌مند به ویژه در زمینه مرتبط با محیط زیست و میراث فرهنگی است.

لازم به ذکر است که تاسیس کتاب‌خانه کوهستانی‌ در ارتفاع 3250 متری اولین نمونه در ایران و مورد کم‌نظیری در سطح جهانی است و انجمن ایران‌شناسی کهن دژ برنامه دارد تا به منظور گسترش هر چه بیش‌تر فرهنگ کتاب‌خانی در ایران تاسیس چنین کتاب‌خانه‌هایی را زمینه‌ها و بخش‌های مختلف پی‌گیری نمایند.


 


 مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

همایون علم / لرستان

‌ما مسلمان و شیعه هستیم، چون در خانواده‌ای مسلمان و شیعه  به دنیا آمده و بزرگ شده‌ایم، همین.

اگر در خانواده‌ای یهودی بزرگ می‌شدیم، قطعن امروز یهودی بوده و ستاره داوود برایمان مقدس بود.

البته اگر هم بخواهیم علل ایمان مذهبی عموم مردم  را در گستره‌ی تاریخی وسیعی، مثلن به وسعت 1400 سال بررسی کنیم، یقینن به علل دیگری علاوه بر وراثت، هم بر خواهیم خورد.

علت‌هایی به برندگی شمشیر………

منصف باشیم! کدامیک از ما با دلایل وشواهد کافی و استدلال‌های محکم‌ به وجود خدا یا پیامبری محمد ایمان پیدا کرده است؟

ممکن است در مقابل چنین ادعایی برخی مدعی شوند که:

 نه! ایمان ما، ایمانی مبتنی بر پژوهش و شناخت، ایمانی محکم و مستدل است.

 فکر می‌کنم راستی آزمایی این ادعا دشوار نباشد.

شواهد و مدارک و دلایل کافی، هر انسان معقولی را مجاب خواهد کرد، حتا علارغم میلش، خصوصن هنگامی که موضوع رستگاری ابدی بوده و اشتباه در شناخت حقیقت یا عناد ورزیدن با آن بتواند ما را به عذابی ابدی دچار کند.

اگر باورهای متافیزیکی ما‌، باورهایی مدلل، باورهایی مبتنی بر عقل و استدلال باشند، باید بتوانیم با ارایه دلایل و مدارکی که خودمان رابه عقایدی خاص باورمند کرده‌اند، دیگران را نیز به باورهای خودمان باورمند کنیم.

شمایی که ادعا می‌کنید ایمان مذهبی‌تان‌، ایمانی مستدل و قابل توجیه است‌، فکر می‌کنید بتوانید یک مسیحی را مسلمان کرده یا یک سنی را شیعه کنید؟

فکر می‌کنید بتوانید وجود یا وحدت و یگانگی‌ خدا را اثبات کنید؟

هیچ‌یک نمی‌توانیم

اساسن تا‌کنون هیچ‌کس نتوانسته است چنین ادعاهایی را اثبات کند.

‌ایمان مذهبی ما هیچ‌گاه حاصل خردگرایی و روشن‌اندیشی نبوده است اما متاسفانه یا خوش‌بختانه این امکان را دارد که توسط خرد و اندیشه مورد تردید واقع شده و ازبین برود.

شک و تردید خوره‌ی ایمان است و خرد با مطالبه‌ی دلیل ‌برای باورهایمان و در عین حال نیافتن پاسخی قانع‌کننده، عامل ایجاد این شک و تردید.

نواندیشان دینی به دنبال عقلانی کردن و عادلانه کردن باورهای دینی‌، خرافه‌زدایی وخشونت‌زدایی از آن‌ها و در یک کلام به دنبال اصلاح باورهای دینی بر اساس ارزش‌هایی چون حقوق بشر و دموکراسی‌اند.

ارزش‌هایی که امروزه از سوی تمام ملل متمدن جهان  پذیرفته شده‌اند.

آن‌ها به دنبال آداپت کردن مذهب به گونه‌ای هستند  که میان زندگی در جهان امروز و پیروی از ضرورت‌هایش و در عین حال‌ پای‌بندی به مذهب‌، میان مدرن بودن و مذهبی بودن، میان خردمند بودن و مذهبی بودن، میان دموکرات بودن و مذهبی بودن و …  تضادی وجود نداشته باشد.

اما باور نگارنده این است که نواندیشی آنان اثری متفاوت از آثار مورد انتظارشان خواهد داشت.

نواندیشان دینی‌ای هم‌چون جناب گنجی، در مورد (برخی) از باورهای عموم این ادعا را مطرح می‌کنند که:

‌نه تنها شواهد و دلایل قوی برای اثبات این باورها  وجود ندارد بلکه مدارک معتبری در جهت ابطال آن‌ها نیز وجود دارد و این‌چنین‌ سبب می‌شوند که عموم مردم به برخی از باورهایشان شک کنند.

اما مسئله این است که عموم مردم برای سایر باورهای متافیزیکی‌شان هم دلایل قوی و مدارک کافی و مجاب‌کننده‌ای ندارند.

اولین سوالی که فرد شکاک پس از شک کردن به برخی از باور‌هایش، به ضرورت منطقی  از خویش می‌پرسد، این است که:

- چرا به ما بقی باور‌هایم شک نکنم؟

- اگر قرار است معقول بودن‌ و توجیه‌پذیری‌، معیارپذیرش یک باورباشد، چرا  معیاری برای همه‌ی باورهایمان نباشد؟

- امام  دوازدهم دروغ است؟

- چرا یازده امام دیگر دروغ نباشند؟

- چه دلایل متقنی برای امام بودن و معصوم بودن آن‌ها وجود دارد؟

- امامانی که در مجموعه‌هایی هم‌چون بحارالانوار و اصول کافی، مهملات فراوانی به آن‌ها نسبت داده شده است.

- مهملاتی که تا دیروز با تکیه بر فرض، معصوم بودن گویندگانشان، توجیهات و تفاسیری افلاطونی برای آن‌ها دست و پا کرده و خود را از تناقض می‌رهاندیم.

- حال که ممکن است امامت و عصمت دوازده امام دروغ باشد،  چرا پیامبری و عصمت محمد ابن عبداله دروغ نباشد؟

- اساسن چرا وجود خدا ‌و آخرت‌ را بپذیریم؟

- چه دلایل محکمی  برای وجود خدا و روح ‌و آخرت وجود دارد؟

- اگر‌ دوازده امام واقعن امام و معصوم بوده‌اند، چرا سنی‌ها آنان را محترم نمی‌دارند؟

- اگر محمد آخرین فرستاده‌ی خدا و حامل کامل‌ترین دین بوده است، چرا مسیحیان و یهودیان و بودایی‌ها، ادیان ناقص خود را رها نکرده و به دین کامل ما نمی‌گرایند؟

- آیا همگی عناد ورزیده و رستگاری ابدی را نمی‌خواهند؟

- یاعلتش این است که باوری به باورهای ما ندارند؟

- حقیقتی چنین بزرگ و تعیین‌کننده چون خاتمیت محمد را چرا تا‌کنون اکثریت مردم جهان نفهمیده یا نپذیرفته‌اند؟

- آیا دلیلش عدم وجود دلایلی مجاب‌کننده برای این ادعا نیست؟

* ادعاهای فوق العاده ، دلایل فوق العاده نیز میخواهند. (کارل گاسان)

شک و تردید به بیماری واگیری می‌ماند که به زودی به تمامی باورهایمان سرایت کرده و بنیان ایمانمان را متزلزل می‌سازد، البته هنگامی که  معیارمعقول بودن و توجیه پذیری باورهایمان را به طور گزینشی، تنها برای ابطال کردن برخی باورهای‌ دست و پاگیر و مشکل‌ساز به کار نبرده و شجاعت پی‌گیری تردیدهایمان را تا انتها داشته باشیم.

جناب سروش بیان می‌کنند که:

تنها دستورات عبادی قرآن کلام خداست.

پرسش این است:

چرا و به چه دلایلی ،17 رکعت نماز خواندن یا سی روز، روزه گرفتن  را دستور خدا می‌دانید، اما قطع دست و سنگ‌سار، نابرابری مرد و زن در ارث و .. را دستور خدا نمی‌دانید؟

آیا برای ادعاهای اول مدارک و دلایل کافی و مجاب کننده به‌دست آورده‌اید؟

آیا خدایی دانستن احکام عبادی تنها به این دلیل نیست که با حقوق بشر و دموکراسی، با عرف پذیرفته شده‌ی جهان امروز در تضاد نیستند‌؟

در حالی که احکامی چون سنگ‌سار و قطع ید و ‌تبعیض جنسیتی‌ و .. چون امروز وحشیانه به نظر رسیده و در تضاد با حقوق بشر و دموکراسی‌اند، آن‌ها را دیگر دستور خدا نمی‌دانید؟

جناب گنجی‌، کشتارهای 67 را جنایت علیه بشریت خوانده و جمهوری اسلامی و شخص آیت‌اله خمینی را به خاطر آن‌ها محکوم می‌کند در عین‌ حال دم از پیامبر گرامی اسلام می‌زند.

فرض کنیم به طور قطعی ثابت شود کشتارهای 67 به دستور شخص آیت‌اله خمینی بوده است،

آیا می‌توان ادعا کرد: عمل او خلاف سیره‌ی پیامبر اسلام  بوده است؟

مگر محمد ابن عبداله و علی‌ابن ابیطالب هم همین کارها را نمی‌کردند؟

آیا این محمد نبود که شخصن فرماندهی بیش از 70 جنگ (غزوه) را بر عهده داشت؟

ایشان نبودند که برای دگر اندیشان نامه نوشته و آنان را به پذیرش اسلام، دادن جزیه یا جنگ تهدید می‌کرد؟

ایشان، علی خامنه‌ای را به خاطر قتل‌های زنجیره‌ای یا به خاطر صدور فرمان سرکوب در حوادث پس از انتخابات قاتل می‌داند.

علی‌ابن ابی‌طالب که قتال بود.

قتال العرب که بود؟

ناکثین و مارقین و قاسطین که بودند؟

چه توجیهی برای چنین تناقض‌های آشکاری وجود دارد؟

اگر محمد برای هدایت بشریت آمده بود، او هم می‌توانست مانند مسیح حرفش را زده و بگذارد مخالفینش‌ حتا او رابه صلیب بکشند.

آیا کشتن مسیح آیین او را بر انداخت؟

آیا هدایت با شمشیر ممکن است؟

اما تاریخ پر درد ما نشان می‌دهد که ممکن است……………

قصه‌ی اسلام در خوش‌بینانه‌ترین تفسیر به قصه‌ی معلمی می‌ماند که به کمک حواریونش  شمشیر به دست گرفته و برای هدایت و اصلاح دانش‌آموزان، مدارس را فتح می‌کند!

ارزش‌گذاری اعمال دیروز بر اساس ارزش‌های امروز به دور از واقع‌بینی است.

اما در همان زمان هم‌ درجزیره العرب‌، مدارای دینی وجود داشت و اقوام مختلف با ادیان متفاوت به طور مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی می‌کردند.

این سوال‌ها و بی‌شمار سوال دیگر از این دست، حاصل تردید در‌باره عقایدمان و خود اندیشی در باب آن‌هاست.

البته حاصل آزاد‌اندیشی ‌است، نه حاصل اندیشه‌ای کنترل شده، از نوع اندیشه‌ی نواندیشان دینی.

 نه حاصل اندیشیدنی‌‌ با هدف حفظ و مستحکم کردن باورها‌ی موروثی‌مان‌.

نه حاصل اندیشیدنی برای به‌دست آوردن جوابی از پیش تعیین شده.

نه حاصل اندیشیدنی ‌برای توجیه باورهایی که از دوران کودکی به ما تلقین شده و با آن‌ها بزرگ شده و به آن‌ها دل بسته‌ایم.

این‌ها پرسش‌هایی است حاصل اندیشیدنی شجاعانه برای کشف حقیقت با هر پیامدی، نه حاصل اندیشیدنی اسکولاستیک.

این‌ها پرسش‌هایی است که به ضرورت منطقی در پی تردید در برخی از  باورهایمان به وجود خواهند آمد.

پرسش‌هایی که به جرات می‌توان ادعا کرد هیچ‌گاه به پاسخی قطعی منتهی نشده‌ و نمی‌شوند.

پاسخی که در عین منطقی بودن و مستدل بودن ومحکم بودن به‌ توجیه و به تبع نگه‌داری باورهای امروزمان یا اصلاحی جزیی در باور‌هایمان منتهی‌ شود.

آن‌چه به وقوع می‌پیوند یک انقلاب عقیدتی است نه یک اصلاح.

حقیقت این است که مذهب به خانه‌ای می‌ماند که فقط  می‌توان از آن خارج شد.

به محض این‌که به خاطر پریشانی‌های ناشی از خروج‌مان از مامن عقیدتی دیروزمان ‌و با هدف احیا یقین و آرامش گذشته‌مان، هوای بازگشت به سرمان زند، به محض چرخش برای بازگشت با هزاران در روبه‌رو می‌شویم.

درهایی‌ که تا قبل از خروج ازآن خانه، توجهی به آن‌ها نکرده، یا آن‌ها را جدی نگرفته بودیم.

کافیست خواسته یا ناخواسته ایمانمان به شیعه و اسلام را از دست داده و بار دیگر بخواهیم به اسلام یا هر مذهب دیگری باز گردیم.

 به صورتی کاملن ناگزیر و آزار‌دهنده با پرسش‌های بی‌شماری از این دست روبه‌رو می‌شویم:

- چرا شیعه شویم؟

-  اساسن چرا  اسلام‌؟

- چرا مسیحی نشویم‌؟

- چرا بودایی نشویم؟

- چرا  به آیین یهود در نیاییم؟

این یعنی وارد شدن به وادی پرسش‌هایی بی پایان.

اگر به دنبال انتخاب عقلانی دین آینده‌مان باشیم، باید تمامی متون مربوط به همه‌ی ادیان و مذاهب و فرقه‌ها را تحلیل و بررسی کنیم.

اما این اقیانوس متون و مدارک و ادعا‌های مذهبی را بر اساس کدام معیارها بررسی کنیم تا پژوهشمان به (پاسخی قطعی) منجر شود؟

توجه کنیم که آن‌چه در این تحقیق و پژوهش می‌تواند برای ما چاره‌ساز باشد، تنها قطعیت و یقین است، چون تنها قطعی بودن پاسخ فرضی این پژوهش است که ‌می‌تواند به ایمانی مدلل منتهی شود.

کم‌ترین تردیدی در باب صحت پاسخ به‌دست آمده مانع ایجاد ایمانی مدلل خواهد شد چون اساسن ایمان مبتنی بر تردید ممکن نمی‌باشد.

محمد، مدعی شده است که  1400 سال قبل با خدا حرف زده  و فرستاده‌ی اوست موسی هم‌ ادعا دارد بیش از سه هزار سال قبل خدا را در طور سینا دیده است.

چگونه می‌خواهیم در باب این ادعا ها تحقیق کنیم‌؟

آیا اساسن این ادعاها تحقیق پذیرند؟

آیا ممکن است تحقیقی چنین عظیم ترتیب داد و در نهایت به پاسخی چنان قطعی رسید که مثلن سبب شود شیعه بودن را رها کرده و به آیین بودا ایمان آوریم؟

ظهور اینشتین و ایجاد پارادایمی کاملن متفاوت از پارادایم نیوتنی برای توجیه واقعیت، ما را به این باور رساند که حتا یقینی‌ترین دستاوردهای بشری در حوزه  قطعی‌ترین دانش‌هایمان هم قابل ابطال هستند و دانش انسان اساسن خطا‌پذیر بوده و نمی‌تواند ‌به‌ قطعیت و  به تبع یقین منجر شود.

آیا ارزش دست آوردهایمان در حوزه‌ی متافیزیک، می‌تواند یقینی‌تر از دست‌آورد‌هایمان در حوزه‌‌ی فیزیک باشد؟

* متافیزیک، اقیانوسی تیره، بی‌کرانه و بدون فانوس دریایی است، سرشار از کشتی‌های شکسته‌ی فلسفه. (کانت)

ممکن است گروهی در مقابل پرسش‌هایی از این دست که:

‌چرا اسلام را بپذیریم ؟

یا چرا شیعه شویم؟

پاسخ دهند که چون اسلام کامل‌ترین دین است و شیعه نیز محق‌ترین فرقه آن است.

 به یقین می‌توان ادعا کرد که گزافه‌گویی‌هایی از این دست:

- محمد خاتم انبیاست….

- اسلام کامل‌ترین دین است….

- جهان برای علی و فاطمه خلق شده است

و ……

تنها در پستوهای حوزه‌های علمیه قابل بیان‌اند.

با کدام شواهد و قرائن می‌توان این ادعا‌ها را اثبات کرد؟

اگر آقایان مکارم شیرازی و نوری همدانی و مصباح یزدی و جوادی عاملی و … مدعی‌اند که می‌توانند این ادعا‌ها را اثبات کنند، چرا در  یک برنامه‌ی زنده تلویزیونی که به‌طور زنده برای تمامی جهان پخش می‌شود، این کار را نکرده و یک بار برای همیشه  بشریت را از گم‌راهی و تباهی و ظلمت نجات نمی‌دهند؟

ساده است، چنین کاری را انجام نمی‌دهند چون نمی‌توانند انجام دهند.

بر خلاف انتظار نواندیشان دینی، اندیشه‌های آنان دارای اثری کنترل شده بر اندیشه‌ی عموم نیست.

ایمان دینی، به بنایی می‌ماند که درآوردن تنها یه قطعه کوچک از آن، سبب فرو ریختن همه‌ی آن می‌شود.

اگر شجاعت به خرج داده  و تردید‌هایمان را تا انتها دنبال کنیم،

در عین حال نظری هم بر گزیده‌ای از اظهار نظر‌هایی بیندازیم که در متون مقدس، به پیامبران و امامان نسبت داده شده است، در انتها اگربه شیادی، دروغ‌گویی، یا بلاهت‌ پیامبران ایمان نیاوریم، قطعن دلیلی قطعی و محکم هم برای ایمان آوردن به پیامبری و عصمت و ارتباط آنان با کانون ‌خیر و علم و زیبایی مطلق‌ به‌دست نخواهیم آورد.

حقیقت این است که خرد شکاک و جست‌جو‌گر ما سبب نابودی ایمان موروثی و معلل‌مان می‌شود، بدون این‌که بتواند ایمانی مدلل برایمان به ارمغان آورد.

*ماهرترین مدافعان یک دین‌، بزرگ‌ترین دشمنان آن هستند، زیرا مهارت و موشکافی آنان، هر لحظه ذهن را بر می‌انگیزد و ایجاد شک و شبه می‌کند. (ویل دورانت، تاریخ فلسفه)

باور‌های متافیزیکی می‌مانند و تطور می‌یابند، اما هم‌چنان به شکلی معلل.

«واقعیت در راه»،سنگ محک محکمی برای راستی آزمایی این ادعا می‌باشد.

29/7/1390


 


خبر / رادیو کوچه

عضو هیت مدیره و معاون بین‌الملل بانک صادرات که معاونت محمد جهرمی در زمان اختلاس سه هزار ملیارد تومانی را بر عهده داشت، روز یک‌شنبه، 20 نوامبر، پس از احضار به دادسرای مستقر در زندان اوین بازداشت شده است.

به گزارش میزان خبر، این در حالی است که تاکنون از صدور قرار وثیقه برای وی گزارشی منتشر نشده است.

پیش از این نیز برخی دیگر از مدیران بانکی پس از احضار به دادسرا برای آن‌ها قرار وثیقه صادر شد، که به دلیل عدم تامین وثیقه تا پایان وقت اداری یک یا دو روز در بازداشت به‌سر برده‌اند.

سخن‌گوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی،در آبان ماه ‌سال جاری گفته بود  که ۶۷ نفر به عنوان متهم در رده‌های مختلف اعم از مدیران و مسوولان شرکت‌های وابسته به شرکت توسعه سرمایه‌گذاری امیرمنصور آریا احضار شده‌اند و ۳۱ نفر در بازداشت به سر می‌برند.

بیشتر بخوانید:

«استعفای دسته‌جمعی هیت مدیره بانک سامان»


 


رادیو کوچه

روز جهانی تلویزیون- مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1996، 21 نوامبر را به عنوان روز جهانی تلویزیون تعیین کرد. سازمان ملل متحد، هدف از این اقدام را ترغیب ملل به تبادل برنامه‌هایی اعلام کرد که برای گسترش صلح، توسعه اجتماعی و اقتصادی و تقویت مسایل فرهنگی جامعه ساخته می‌شود.

1904 میلادی- «کلمن هاکینز» (Coleman Hawkins) نخستین نوازنده بزرگ ساکسوفون جاز متولد شد. او در رشد و شکوفایی این ژانر موسیقی نقش مهمی بازی کرد.

کلمن در ایالت میسوری به دنیا آمد و در دبیرستان، به فراگیری هارمونی و آهنگ‌سازی پرداخت. از 9 سالگی آموزش ساکسفون را آغاز کرد.

هاکینز با «فلچر هندرسن» به مدت ده سال هم‌کاری داشت. در 1934 به اروپا رفت و سه سال بعد صفحه معروفی را با «بنی کارتر» (Benny Carter)، «جنگو راینهارت» (Django Reinhardt) و «استفان گراپللی» (Stephane Grappelli)  سه نفر از آهنگ‌سازان و نوازندگان معروف، ضبط کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم به آمریکا برگشت و در سال 1940 صفحه «بدن و روح» (Body and Soul) را ضبط کرد که معروف‌ترین اثر اوست. از معدود قدیمی‌های جاز بود که به سبک «بی‌باپ» رو آورد.

1991 میلادی- «پتروس غالی» (Boutros Boutros-Ghali)، به عنوان ششمین دبیرکل سازمان ملل متحد  انتخاب شد. در قاهره به دنیا آمد و پس از پایان تحصیلات، به تدریس در دانش‌گاه علوم سیاسی قاهره مشغول شد. سپس عضو دفتر سیاسی حزب حاکم مصر شد و ریاست مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک «الاهرام» این کشور را بر عهده گرفت. غالی مشوق انور سادات حاکم مصر در انعقاد پیمان کمپ دیوید در سال 1978 بود.

او 14 سال وزیر مشاور در امور خارجی مصر بود و تا قبل از احراز دبیر کلی سازمان ملل متحد، معاونت نخست وزیری مصر را نیز بر عهده داشت. وی کار خود را در سمت دبیرکل سازمان ملل متحد از اول ژانویه 1992 آغاز کرد و یک دوره پنج ساله در این مقام بود.

1995 میلادی- قرارداد «دیتون» (Dayton) و صلح بوسنی هرزگوین با صرب‌ها امضا شد. بعد از فروپاشی نظام سیاسی در یوگسلاوی در سال 1991، جنگ داخلی در این منطقه آغاز شد. صرب‏های ساکن در منطقه بوسنی و هرزگوین با استقلال این کشور مخالف بودند. از ژانویه 1993 با ترور معاون نخست‏وزیر این کشور توسط صرب‏ها، جنگ بین صرب‏ها و بوسنیایى‏ها آغاز شد. سرانجام در 21 نوامبر 1995 پیمان صلح بوسنی موسوم به پیمان «دیتون» در محلی به همین نام در آمریکا به امضای رهبران مسلمانان، صرب‏ها و کروات‏های بوسنی رسید.

بر اساس این قرارداد این جمهوری به دو بخش فدراسیون مسلمان‌- کروات و جمهوری صرب بوسنی تقسیم شد. دولت مرکزی بوسنی، متشکل از یک شورای سه نفره ریاست جمهوری از رهبران سه نژاد ساکن در بوسنی است.

2002 میلادی- در چنین روزی کشورهای لتونی‌، لیتوانی‌، استونی‌، بلغارستان‌، رومانی‌، اسلواکی و اسلوونی به عضویت «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی»، ناتو در آمدند. پس از پایان جنگ سرد  و فروپاشی پیمان نظامی ورشو کشورهای‌ لهستان‌ و بلغارستان ‌خواهان پیوستن به ناتو شدند‌.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1300 خورشیدی- مجلس شورا فوریت لایحه دولت مبنی بر واگذاری امتیاز اکتشاف و استخراج نفت شمال ایران به شرکت نفتی آمریکایی «استاندارد اویل» را تصویب کرد که این عمل مورد اعتراض شدید دولت انگلستان قرار گرفت، زیرا که انگلستان خاورمیانه را منطقه نفوذ خود می‌دانست و به دولتی دیگر حتا آمریکا اجازه و امکان ورود نمی‌داد.

1694 میلادی- «ولتر» از فیلسوف و نویسنده فرانسوی به‌دنیا آمد. نام او «فرانسوا ماری آرووت» بود که اسم مستعار ولتر را برای خود انتخاب کرده بود و آثارش را به این نام نوشته است.

1783 میلادی- برای نخستین بار در تاریخ تلاش بشر برای پرواز به فضا یک بالون به آسمان فرستاده شد. با این بالون دو تن از جلمه یک فیزیک‌دان فرانسوی به‌ نام«دو روزیه» به آسمان پرواز کردند. دوروزیه از دوران تحصیل در اندیشه ایجاد وسیله‌ای برای صعود به آسمان بود و سرانجام زمانی که برادران «مونگو لفیه» اولین بالون را ساختند او نیز با ساخت بالونی در این‌روز پرواز کرد و راه فضا را گشود.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

راسخون

نیویورک تایمز

 


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های رسیده از قاهره، پایتخت مصر، از اوایل صبح روز دوشنبه، 21 نوامبر، نیروهای پلیس بار دیگر با تظاهرکنندگانی که خواستار کناره‌گیری نظامیان از رهبری دولت هستند درگیر شده‌اند.

بر اساس آخرین گزارش‌ها دست‌کم 20 تن کشته و تعدادی نیز زخمی شده‌اند.

براساس این گزارش‌ها، درگیری‌های جدید بیش‌تر در حاشیه میدان تحریر و در نزدیکی ساختمان وزارت کشور مصر روی داده و ماموران پلیس تا‌کنون موفق شده‌اند از ورود نظاهرکنندگان به داخل میدان و تحصن در آن جلوگیری کنند.

تظاهرات اعتراضی در قاهره سه روز پیش و با درخواست انتقال فوری قدرت به یک دولت غیرنظامی در قاهره و چند شهر دیگر مصر آغاز شد و ماموران امنیتی برای مقابله با نظاهرکنندگان، به شلیک گلوله لاستیکی و گاز اشک‌آور مبادرت کردند که تا کنون سیزده کشته برجای گذاشته است.

بیشتر بخوانید:

«جلسه فوق‌العاده دولت موقت مصر»


 


خبر / رادیو کوچه

وزارت خارجه جمهوری اسلامی با احضار کاردار سفارت بحرین در تهران نسبت به «اظهارات غیرواقع برخی مقامات بحرینی در خصوص کشف یک گروه به اصطلاح تروریستی مرتبط با ایران» و انتشار این خبر در رسانه‌های بحرینی به او اعتراض کرده است.

به گزارش رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، مدیرکل خلیج پارس وزارت خارجه با رد چنین ارتباطی، گفت «راه حل مسایل بحرین، پاسخ مناسب به مطالبات مشروع مردم مسلمان بحرین است و این‌گونه اقدامات هیچ کمکی به حل مشکلات بحرین نمی‌کند و اوضاع منطقه را پیچیده‌تر خواهد کرد.»

چندی پیش، رسانه‌های بحرینی به نقل از دولت این کشور گزارش کردند که چند نفر به ظن تلاش برای اقدامات تروریستی در این کشور بازداشت شده‌اند و تحقیقات نشان داده که برای انجام ماموریت خود توسط سپاه پاسداران آموزش دیده بودند.

از اوایل سال جاری تظاهراتی با درخواست اصلاحات سیاسی در بحرین آغاز شد اما با حضور برخی تشکل‌ها و روحانیون شیعه به عنوان رهبران این حرکت، حکومت بحرین آن را به تلاش ایران برای استقرار حکومتی مشابه جمهوری اسلامی نسبت داد و به مقابله با تظاهرکنندگان پرداخت که اعتراض شدید ایران را در پی داشته است.

بیشتر بخوانید:

«بحرین: مظنونان تحت حمایت سپاه پاسداران ایران بودند»


 


خبر / رادیو کوچه

حزب راست‌گرای «مردم» در اسپانیا شام‌گاه یک‌شنبه، 20 نوامبر، اعلام کرد‌ که برنده نهایی انتخابات پارلمانی این کشور شده است. حزب سوسیالیست حاکم بر اسپانیا هم شکستش را پذیرفته است.

ماریانو راخوی، رهبر حزب مردم ضمن اعلام پیروزی در انتخابات کشورش، از مردم اسپانیا خواسته تا از او انتظار «معجزه» نداشته باشند.

آقای راخوی گفته که از این پس او باید با بدهی‌های عظیم کشورش، اقتصاد راکد و نرخ بی‌کاری بالای بیست درصد در کشورش روبه‌رو شود.

با کنار رفتن حزب سوسیالیست اسپانیا، این کشور پنجمین کشور منطقه یورو هست که مشکلات اقتصادی منجر به تغییرات سیاسی در آن شده است. پیش از اسپانیا، دولت‌های یونان، ایتالیا، جمهوری ایرلند و پرتغال هم به دلیل مسایل عظیم اقتصادی از قدرت کنار رفتند.

بیشتر بخوانید:

«راه‌پیمایی معترضان اسپانیایی در پایتخت»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) مجلس مصوبه حقوق مدیران سیاسی را اصلاح می‌کند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=8&day=30&id=1216958

پس از آن‌که مصوبه هفته گذشته مجلس شورای اسلامی درباره حقوق مدیران سیاسی کشور با واکنش‌ها و انتقادهایی مواجه شد رییس مجلس شورای اسلامی در صحن علنی و حاشیه جلسه دیروز مجلس به برخی از پرسش‌ها در این باره پاسخ داد و حتا در برابر تذکر مهدی سنایی که خواهان توضیح هیت رییسه در این باره شد، اعلام کرد که اصل ماده ۷۷ قانون مدیریت خدمات کشوری که در مجالس گذشته به تصویب رسیده است، ایراد دارد و باید اصلاح شود و امیدواریم شورای نگهبان نیز به دلیل داشتن بار مالی استفساریه مجلس را رد کند وی افزود: «در نظر داریم که مصوبه مجالس قبلی درباره حقوق مدیران سیاسی را اصلاح کنیم تا موضوع به صورت کامل منتفی شود.»

2) «التحریر » دوباره خونین شد‌، این بار در اعتراض به حاکمیت نظامیان

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=8&day=30&id=1216951

میدان التحریر و خیابان‌های اطراف آن در قاهره بار دیگر صحنه درگیری نیروهای پلیس و معترضان بود. درگیری‌ها از صبح شنبه آغاز شد و تا روز گذشته ادامه یافت. وزارت بهداشت مصر اعلام کرد که شمار زخمی‌ها در میدان التحریر و برخی استان‌های دیگر، به 766 تن رسیده است که از این میان 750 تن در میدان التحریر، 4 تن در اسکندریه و 12 تن دیگر در سوئز مجروح شدند. هم‌چنین منابع پزشکی نیز گزارش دادند که احمد محمود (23ساله) و یک فرد دیگر در قاهره و محمد حسین (25 ساله) در اسکندریه بر اثر اصابت گلوله‌های نیروهای امنیتی کشته شدند. خواست اصلی تظاهر کنندگان پایان دادن به حکومت نظامیان در مصر است.

کیهان

1) تشکیل معاونت نظارت در بانک مرکزی

http://www.kayhannews.ir/900830/4.htm#other403

محمود بهمنی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره تشکیل معاونت نظارت دربانک مرکزی اظهار کرد: «این معاونت در چارت سازمانی بانک مرکزی دیده شده اما فعلن جای آن خالی است.»

2) رییس جمهوری: برخی از مسابقه‌های علمی طرح فریب برای شناسایی نخبگان است

http://www.kayhannews.ir/900830/2.htm#other206

احمدی‌نژاد گفت: «همه هدف نخبگان این نباشد که در مسابقات جهانی شرکت کنند هر چند که برخی از آن‌ها طرح فریب است.»

دکتر محمود احمدی‌نژاد در آیین تجلیل از مدال آوران مسابقات خانه ریاضی تهران گفت: «امروز جای‌گاه ایران در جهان ممتاز است، خیلی ممتازتر از آن‌چه در ذهن ماست، امروز غرب حرف انسانی برای دنیا ندارد و منطق او زور و نظامی‌گری است، حرف از حقوق بشر می‌زند، ولی دروغ می‌گوید و همه دنیا می‌دانند که دروغ می‌گوید و حرفی برای گفتن ندارد و ملتی که با اتکا به فرهنگ و قدرت تمدن سازش و با اتکا به مکتب الهی و انسان ساز حرفی برای گفتن دارد، ملت ایران است و پشتوانه فرهنگ و پیام ما برای دنیا پیش‌رفت‌های علمی و پیش‌رفت‌هایی است که در کشور صورت می‌گیرد.»

جام جم

1) رد ادعای آمانو توسط بازرس آژانس

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100859936897

سایت تابناک نوشت، در حالی که در گزارش اخیر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، وجود یک محفظه پوششی برای انجام آزمایش‌های هیدرودینامیک در مجتمع پارچین به عنوان شاهدی معتبر برای ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران معرفی شده بود، یکی از بازرسان آژانس این ادعا و باور آن را دیوانگی نامید که به قصد گم‌راه کردن افکار جهانیان در گزارش آمانو آمده است. رابرت کیلی که رییس تیم بازرسی سلاح‌های هسته‌ای عراق بوده، این ادعا‌ی آمانو را دروغ و غیرواقعی دانست.

2) استعفای هیت مدیره بانک سامان برای معرفی مدیرعامل جدید

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100859937237

هیت مدیره بانک سامان در واکنشی دیرهنگام به دستور بانک مرکزی، در جلسه مجمع عمومی این بانک به صورت دسته‌جمعی استعفا دادند، این در حالی است که پیش از این ولی ضرابیه، مدیرعامل بانک سامان در پی فساد اخیر بانکی از سوی کمیته منتخب دولت برکنار شده بود.

آفرینش

1) اردوغان از آغاز تحریم‌ سوریه خبر داد

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16124#92041

نخست وزیر ترکیه در ادامه اظهارات خود با اشاره به مهلت 3 روزه اتحادیه عرب به دولت دمشق، از آغاز اعمال تحریم‌ها علیه سوریه خبر داد. به گزارش پای‌گاه خبری ترکیه، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه در پاسخ به اظهارات «ریاض شقفه» رهبر اخوان‌المسلمین سوریه مبنی بر درخواست از دولت آنکارا برای مداخله در سوریه به جای مداخله نظامی غربی‌ها و احتمال چنین مداخله‌ای اظهار داشت که وی نمی‌داند منظور رهبر اخوان‌المسلمین سوریه از مداخله چیست و البته در حال حاضر با توجه به این که هیچ گونه ناراحتی متوجه ترکیه نیست، آنکارا به این مسئله فکر نمی‌کند، ولی باید به صراحت اعلام کند که اوضاع سوریه به مرحله ناراحت کننده‌ای رسیده است.

2) اظهارات باراک علیه برنامه هسته‌ای ایران

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16124#92051

وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در ادامه سیاست‌های ایران‌هراسی این رژیم مدعی شد که کم‌تر از یک سال زمان برای جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران باقی مانده است. به گزارش ایسنا، ایهود باراک ـ وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ـ در مصاحبه‌ای با شبکه‌ی خبری سی.ان. ان گفت که این رژیم بر دورنمای ایران هسته‌ای و این‌که چه کاری باید در این باره انجام دهد، متمرکز است.

او که رژیم متبوعش تنها داره تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه است ادعا کرد که احتمالن تا پیش از آن‌که کسی نتواند عملن در این‌باره کاری انجام دهد کم‌تر از یک سال باقی مانده است زیرا «ایرانی‌ها به تدریج و عمدن وارد جایی می‌شوند که من منطقه امن می‌نامم.»

رسالت

1) بازگشت رسمی فداییان اسلام به عرصه سیاسی کشور

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=83722

جمعیت فداییان اسلام درپی تغییر و تحول در اعضای شورای مرکزی بازگشت خود را به عرصه سیاسی کشور در نشستی خبری اعلام خواهد کرد. به گزارش مهر، جمعیت فداییان اسلام با تغییر و تحول در هیت موسس و اعضای شورای مرکزی بار دیگر فعالیت تشکیلاتی خود را آغاز کرده است به همین جهت اولین نشست خبری این جمعیت دوشنبه هفته جاری 30 آبان ماه به منظور تشریح دلایل بازگشت به عرصه سیاسی کشور و اعلام مواضع این تشکل باسابقه در خصوص مهم‌ترین مسایل داخلی و بین‌المللی برگزار می‌شود.

2) آیت‌اله یزدی:‏ ریشه جابه‌جایی مسوولان به جریان انحرافی ختم می‌شود

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=83713

آیت‌اله یزدی با انتقاد از برخی عزل و نصب‌های صورت گرفته در کشور، بیان داشت: «فلان شخص صالح را بر می‌دارند و دیگری را به جای او می‌آورند وقتی که دلیل را می‌پرسی پاسخ می‌شنوی که چون از فلان جا دستور آمده این کار انجام شده است و ریشه آن به همان جایی برمی‌گردد که ما از آن به عنوان رهبر و موسس انحراف یاد می‌کنیم و ما از هیچ کس پروایی نداریم و این را به خود رییس جمهوری هم گفته‌ایم و می‌گوییم.»

دنیای اقتصاد

1) مصباحی مقدم مطرح کرد، پیشنهاد بلوکه کردن بخشی از یارانه نقدی

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=278519

رییس کمیسیون ویژه تحول اقتصادی مجلس پراخت یارانه نقدی را عامل کاهش انگیزه کار در جامعه عنوان کرد.

به گزارش مهر، غلامرضا مصباحی مقدم با تاکید بر این‌که پرداخت یارانه نقدی نباید سبب کاهش انگیزه کار در جامعه شود، اظهار کرد:‌ «در حال حاضر 74 میلیون و 200 هزار نفر یارانه نقدی را دریافت می‌کنند که در بسیاری از اقصی نقاط کشور پرداخت یارانه نقدی سبب کاهش انگیزه در بین مردان از جمله روستاییان شده است.»

نماینده تهران در مجلس، در خصوص راه‌حل‌های مناسب برای رفع این مشکل و معضل در جامعه ابراز داشت: «هزینه آب، برق و گاز باید از مبلغ یارانه کاسته شود و مابقی پول بلوکه شود و توسط دولت سرمایه‌گذاری شده و سود آن به مردم بازگردد؛ در نتیجه این امر سبب رونق، اشتغال‌زایی شده و بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد.»

2) معافیت دو برادری اجرا نمی‌شود

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=278514

معاون انسانی ستاد کل نیروهای مسلح روز گذشته در یک نشست خبری درباره قانون جدید سربازی و شروط معافیت‌ها توضیحاتی را ارایه کرد و از عدم اجرای معافیت دوبرادری و نیز حذف معافیت «تک‌فرزند ذکور با پدر بالای ‌۶٠ سال» خبر داد. مجلس اخیرن در مصوبه ای اختیار اجرای قانون معافیت دو برادری را به عهده ستاد کل نیروهای مسلح قرار داده بود.

سردار کمالی هم اعلام کرد که نیروهای مسلح به دلیل کمبود نیرو نمی‌تواند این مصوبه را اجرا کند. بر اساس طرح معافیت دو برادری، یک برادر می‌توانست به دلیل انجام خدمت سربازی توسط دو برادر دیگر خود از معافیت برخوردار شود.


 


خبر / رادیو کوچه

شهردار نیویورک در یک جلسه خبری شام‌گاه یک‌شنبه، 20 نوامبر، به وقت محلی از بازداشت یک مظنون به برنامه‌ریزی برای انجام «عملیات تروریستی» در نیویورک خبر داده است.

این فرد، خوزه پیمنتل نام دارد ۲۷ ساله هست و آن طور که مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک می‌گوید او «تحت تاثیر القاعده» می‌خواسته در نیویورک بمب‌گذاری کند.

آقای بلومبرگ اعلام کرد هدف این فرد اتومبیل‌های پلیس، صندوق‌های پست و نیروهای مسلح نیویورک بوده است.

یکی از مقام‌های پلیس نیویورک اظهار داشت که آقای پیمنتل قصد داشته به دلیل احترامی که به اسامه بن‌لادن، رهبر پیشین القاعده و صدام حسین، رییس جمهوری پیشین عراق داشته، نامش را به اسامه حسین تغییر دهد.

بیشتر بخوانید:

«محاکمه پزشکی که دی‌ان‌ای بن‌لادن را به آمریکا داد»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته