-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

Posts from Khodnevis for 05/02/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بن‌لادن کشته شد

درست در ساعت ۱۰:۲۸ دقیقه امشب به وقت واشینگتن، سایت واشینگتن پست اعلام کرد که باراک اوباما امشب قرار است در سخنانی خبری بسیار مهم اعلام کند.

سی‌ان‌ان دقایقی پیش اعلام کرد که بر اساس اخبار رسیده از منابع، رهبر قدرتمند القاعده بعد از سال‌ها تعقیب و گریز کشته شده است.

هنوز نحوه کشته شدن اسامه بن‌لادن اعلام نشده، اما این خبر، مهم‌ترین خبری است که از سال ۲۰۰۱ تمامی گروه‌های امنیتی به دنبال شنیدنش بوده‌اند.

برخی می‌گویند که ممکن است هواپیماهای هدایت شونده بدون خلبان ممکن است عامل این شکار بوده باشند.

اخبار تکمیلی متعاقبا منتشر خواهد شد.


 


وقتی احمدی‌نژاد خامنه‌ای را نیازمند خود می‌داند


احمدی نژاد پیروز می‌شود؟


رئیس جمهوری قوی باید بایستد

گرچه بسیاری از تحلیل‌ها از روزهای نخست اوج گیری اختلافات محمود احمدی‌نژاد و رهبر جمهوری اسلامی، رئیس دولت دهم را شکست خورده حتمی نزاع جاری ارزیابی می‌کردند، ظاهرا روند اوضاع بر خلاف تصورات مذکور سرانجامی متفاوت خواهد یافت.

دیروز یکشنبه محمود احمدی‌نژاد پس از ده روز غیبت، ریاست جلسه هیئت دولت را برعهده گرفت. جلسه‌ای که این بار بدون حضور مصلحی وزیر اطلاعات و کامران دانشجو وزیر علوم برگزار شد. هر چند برخی گزارش‌ها از حضور دیر هنگام کامران دانشجو در ساعت پایانی جلسه حکایت دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان اگر چه علت غیبت مصلحی را سفر وی به قم برای دیدار با مراجع اعلام کرده است. اما روشن نیست این سفر در صورت صحت خبر با چه اهدافی صورت پذیرفته است.

احمدی نژاد در جلسه دیروز سخنی گفت که فرکانس‌های خاصی دارد:

«یک رييس‌جمهور قوي مي‌تواند بايستد، سپر باشد، دفاع كند، امور كشور را پيش برده و موجب عزت كشور شود. هر رهبر و مدير جامعه‌اي نيز نيازمند بازوان پرتوان است.»

نیازمند بازوان پر توان؟

به نظر می‌رسد او با زیرکی علی خامنه‌ای را در موضع نیاز قرار می‌دهد.


تلوزیون مجددا در اختیار احمدی‌نژاد

به نظر می‌رسد جدال همچنان و با شدتی افزون تر از گذشته ادامه دارد و احمدی‌نژاد با وجود تمام فشارها، وساطت‌ها و ریش سفیدی‌ها، همچنان بر نظرات خود پافشاری می‌کند.

بر اساس گزارش‌هایی که توسط منابع رسمی تایید نشده، پس از دیدارهای چند باره با فرستادگان رهبر جمهوری اسلامی و همچنین دیدار با عزت الله ضرغامی رئیس سازمان ضدا و سیما موفق به اخذ امتیازاتی از سوی رهبر جمهوری اسلامی شده که در نوع خود بی‌سابقه است.

احمدی‌نژاد در دیدار با ضرغامی، آنچه «برخی نقاط ضعف و قوت رادیو و تلویزیون در جریان اتفاقات اخیر» خواند را به عزت الله ضرغامی گوش‌زد کرده است و خواستار گفتگوی بدون دغدغه رئیس جمهور با مردم شده است.

 در پی این دیدار، «کلیددار جام جم» ضمن قبول و تضمین گفتگوی تلوزیونی احمدی‌نژاد، وعده بررسی و رفع و رجوع نکات مورد نظر وی را داده است و از تلاش برای اصلاح رویکرد صدا و سیما در برابر دولت سخن گفته است.


مشایی و همچنان مشایی

در این زمینه اما واکنش رسانه‌های منتقد دولت از جمله کیهان به شکسته شدن غیبت عمدی احمدی‌نژاد در محل انجام مسوولیتش جالب بود.

ظاهرا مشایی هنوز در دسترس شاخک‌های کیهان است.

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان با انتشار یادداشت ذیل عنوان «اين تير و آن كماندار !» ضمن استقبال از حضور مجدد احمدی‌نژاد در جلسات هیدت وزیران، به وی هشدار داد مراقب اطرافیان خود باشد چرا که به زعم نویسنده سرشناس ستون  یادداشت روز کیهان :

«با توجه به شرايط حساس كنوني و خيزش‌ها و انقلاب‌هاي اسلامي ملت‌هاي مسلمان منطقه كه چشم و دل به ايران اسلامي دوخته‌اند، آيا برادر عزيز و بزرگوارمان جناب آقاي دكتر احمدي‌نژاد، احتمال نمي‌دهند ماجراي اخير، توطئه‌اي - اگرچه با چند واسطه- تحميل شده به ايشان باشد؟! رئيس جمهور محترم بارها نشان داده و همين ديروز نيز با صراحت بر اين باور قلبي خود، تاكيد ورزيده است كه پيرو بي چون و چراي ولي فقيه است. بنابراين، ماجراي پلشت چند روز گذشته را چه كساني رقم زده اند؟!»

 همچنین مرتضی نبوی عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین نیز در نشست هفتگی انصار حزب‌الله گفت: «تیم احمدی‌نژاد اعتقادی به ولایت فقیه ندارد٬ از توانایی بالای «اجنه» و «شیطان» بهره می‌برد و از «بیت‌المال» سوءاستفاده می‌کند.»

وی در نشست هفتگی انصار حزب‌الله گفتهاست: جریان انحرافی در دولت «با توسل به یک سری مسائل شیطانی که دور از واقعیت هم نیست و جزو اعتقادات مسلمانان هم هست، سعی می‌کنند، افراد را تحت تأثیر قرار دهد.»

نبوی افزوده است: «جریان انحرافی اصولگرایان «با توسل به بعضی از افرادی که از طریق راه باطل، فسادانگیز و انحرافی به برخی توانمندی‌های ماورائی رسیدند، سوء استفاده می‌کنند.»



                                                                                                                                          باز هم هاشمی؟

پس از فرونشستن اعتراض‌های متعاقب انتخابات ریاست جمهوری که زمینه ورود اصولگرایان منتقد دولت به فاز درگیری محسوس‌تر با احمدی‌نژاد را بیش از هر زمان مهیا کرد، به موازات این فشارها، دولت نیز انتقادات بعضا تندی را به‌ویژه به شیوه عملکرد صدا و سیما در رویکرد تقابلی با دولت مطرح کرده است.

اینک اما ممکن است یکبار دیگر تریبون صدا و سیما به شکل تمام و کمال در اختیار احمدی‌نژاد قرار بگیرد. و البته ابهام مهمی که در این میان مطرح می‌شود این خواهد بود که اینبار به جای هاشمی چه شخصی سیبل اصلی حملات وی خواهد بود؟

پرسشی که حدس پاسخ‌اش نه آنچنان ساده است و نه آن‌چنان روشن. مروری بر شناسه‌هایی که نوشته یکی از روزنامه‌نگاران نزدیک به دولت در وبلاگ شخصی‌اش مطرح کرده است می‌تواند تا حدودی راهنمای پاسخ بدین پرسش باشد؟

پاسخ‌هایی که خود از فرط  نامشخص بودن نه توی بحران جاری در مقام پرسش‌هایی سرشار از ابهام مطرح خواهند شد؟

آیا احمدی‌نژاد مجددا به سراغ هاشمی خواهد رفت و منتقدان امروز را نیز به ارتباط با وی متهم خواهد کرد؟


آیا مجددا هاشمی را صحنه گردان اصلی ماجرا خواهد خواند؟

پیشتر مجتبی ناوندی از خبرنگاران حامی دولت با انتشار یادداشتی در وبلاگ شخصی‌اش ضمن نقل برخی از سخنان احمدی‌نژاد مبنی بر کوتاه نیامدن در مساله جاری ، اعلام کرده بود احمدی نژاد قصد افشاگری دارد.

به نوشته ناوندی احمدی‌نژاد در این سخنان «از لایه‌های دست چندم آقای پشت صحنه» سخن گفته و اعلام کرده است «کم‌کم چهره واقعی این افراد برای مردم روشن» خواهد کرد.

ناوندی اضافه کرده است: «این بار ظاهرا روز گفتن ناگفته‌های احمدی‌نژاد فرارسیده است و دکتر تصمیم دارد در یک برنامه زنده تلویزیونی اسنادی درباره توطئه‌ها و مفاسد گذشته و همچنین برنامه‌های آینده این گروه، ارائه دهد که انشاالله رسانه ملی هم همکاری خواهد کرد.»


امیری‌فر و حدادیان بازداشت شدند؟

در این میان اخبار تایید نشده‌ای مبنی بر بازداشت «حدادیان» مداح حمله ور به «احمدی نژاد و رئیس دفتر وی»  و حذف نام این مداح از فهرست مداحان بیت رهبری از صبح دیروز از سوی برخی منابع خبری منتشر شده است.

هر چند صراط نیوز خبر بازداشت سعید حدادیان را تکذیب کرده است، اما برخی منابع از بی خبری دوستان وی از حدادیان طی چند روز گذشته خبر داده‌اند.

گفتنیست حذف نام سعید حدادیان از برنامه عزاداری « ایام فاطمیه» که هر سال به مناسبت ایام سوگواری دختر پیامبر اسلام در بیت رهبر جمهوری اسلامی برگزار می شود، احتمال بازداشت وی تقویت کرده است.

در همین زمینه اما نشانه‌های حکایت از عمیق تر شدن جدال در برخی ارکان ذی نفوذ و موثر در تحولات جاری دارد. بازداشت دیگری نیز ظاهرا صورت پذیرفته است.


عباس امیر‌فر

بله، بر اساس خبری تایید نشده که بامداد امروز در اختیار خودنویس قرار گرفت، عباس امیری فر رئیس شورای سیاست گزاری نهاد ریاست جمهوری و فردی که وی را گزینه اصلی و دلخواه احمدی نژاد برای جانشینی مصلحی در وزارت اطلاعات می نامند شب گذشته بازداشت شده است. امیری فر از حامیان و نزدیک ترین افراد در دولت به اسفندیار رحیم مشایی‌است.

هنوز هیچ منبع رسمی  داخلی خبر مذکور را تایید نکرده است .


بسیاری از تحلیل‌ها از ابتدای علنی شدن درگیری‌ها پس از عزل و ابقای مصلحی و واکنش‌های متقابل رهبر و رئیس دولت، خروجی متصور برای این جدال را هر چیزی غیر از پیروزی احمدی نژاد ارزیابی می کردند. حال اما شواهد حکایت از  احتمال   حاصل شدن نتیجه متفاوتی دارد.


 


ارثیه ناقابل

                 دیشب همینطوری بیخودی داشتم پارازیت می‌دیدم چشمم خورد به مصاحبه با رضا پهلوی گفتم دوباره ببینم، آخه وقتی‌ آدم داغه خوب نمی‌فهمه، مخصوصا حساب کتابش غلط می‌شه. یهو هوس کردم حساب کتاب کنم، اعلیحضرت شاهزاده رضا پهلوی یا همون رضای خودمون گفت که یه مبلغ ناچیز شصت و دو میلیون دلاری از پدرش بهش ارث رسید خوب طبیعتاً به بقیه خانواده‌ همین مبلغ رسیده مگه اینکه به روش اسلامیه پسرا دو برابر قسمت کرده باشن که اگر اینطوریه فکر کنم از فردا باید پاسخگوی خانوما باشن!

من یک کم حسابم ضعیفه، می‌دونید وقتی‌ یک کم صفرا زیاد می‌شه قاطی‌ می‌کنم آخه تو عمرم صفر‌های حساب بانکیم از ۴ تا بیشتر نشده. خوب حالا ما شصت‌ و دو میلیون رو در قیمت دلار اون وقت ضرب می‌کنیم و باهاش سکه بهار آزادی یا پهلوی به قیمت همون وقت می‌خریم و دوباره امروز می‌فروشیم و باهاش دلار می‌خریم. ساده است، نه؟ خوب چی‌ شد؟ حالا برای اینکه راحتتر باشه عدد هارو گرد می‌کنیم، حتما گرد کردن بلدید همه       60.000.000x10=600.000.000/100=6.000.000x450.000=   2.700.000.000.000/1000=2.700.000.000$   آره دوستان مبلغ ناچیز دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار


 


«اجرای بی‌‌تنازل»: سخنی با دوستان صاحب جنبش!


 هماهنگی و همگرایی نیروهای اپوزیسیون و پیروی از مدلی‌ کارامد و بسیج نیروهای مختلف، متکثر اما زیاد اپوزیسیون برای ایجاد «تغییر» در شرایط موجود تنها راه گذر از این فضای نا امیدی و برداشتن قدمی‌ به جلو است. تکروی‌های حزبی حاصلی نخواهد داشت جز تزریق یاس، ناامیدی و شکست به نسلی که می‌تواند - و باید- ایران را نجات دهد، دوستانی که از هم‌گرایی برای نجات ایران به خاطر تعلقات ایدئولوژیک و حزبی طفره می‌روند، در دادگاه تاریخ پاسخگو خواهند بود.

برای دوستانی که حوصله مطالعه ندارند، لازم به ذکر می‌دانم که آقای مزروعی در کنفرانس خبری اخیر خود فرموده‌اند که:

 «از نظر بنده تنها کسانی که می‌ةوانند جنبش سبز را نمایندگی می‌کنند آقای موسوی و کروبی هستند. این دو بودند که در زمان انتخابات با رای مردم مواجه شدند و مردم با فراخوان آن‌ها به خیابان آمدند. هیچ گروه و حزب دیگری در این مساله دخیل نبوده.»

و

«موسوی و کروبی به عنوان دو نماد جنبش بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مطرح کرده‌اند. در بیانیه شماره ۱۷ اقای موسوی و همچنین منشور جنبش سبز هم به این مساله اشاره شده است. البته جنبش سبز به تکثر اعتقاد دارد. کسانی هم که این مساله را قبول ندارند و خواست‌های دیگری دارند می‌توانند در عرصه عمومی فعالیت کنند و نظر خود را به پیش ببرند.»

 ... خواهش می‌کنم دوستان حتی شده تیتر‌های این قانون را یک بار مطالعه کنند، سپس به عقل و خاطره خود رجوع کنند و ببینند چقدر با اتفاقات ۲ سال اخیر ایران هماهنگ است و چقدر به خواسته مردم ایران نزدیک! اگر اجرای بی‌ تنازل «این» قانون دلیل این همه کشته دادن و زندانی دادن و فرار و تبعید و ....در ۲ سال اخیر بوده، من از این که در این دوران زندگی‌ می‌کنم شرم دارم! من از این که دل‌ به این جنبش بسته بودم خجلم!

آقایان عزیز «شترسواری دولا دولا» حاصل‌اش همین جمهوری[...] اسلامی است که ۳۲ سال ملتی را با آن به ورطه نابودی کشاندید! بهترین فرزندانش را در زندان‌ها یا در جبهه‌ها به کشتن دادید، با آرمان‌های واهی امام راحل‌تان فرهنگ و فرهنگ دوستی‌ را با خرافه و خشونت عوض کردید و ۳ بار حاصل اقدام جمعی‌ ملتی را به شکست کشاندید! ۸ سال جنگی را به مردم تحمیل کردید که ۱ میلیون کشته حاصل آن بود، جنگی «مقدس» که هیچ توجیهی جز بقای نظام، ثروتمند شدن دلالان اسلحه چون سردار رفیقدوست و هیأت موتلفه به همراه نداشت! اگر شما مدعیان نبودید به اندازه کافی‌ سحابی، فروهر،،سامی، مدنی، پورزند و سیرجانی و بختیار و ...بودند که مارا به دمکراسی برسانند، افسوس که زیر نظر سردار سازندگیتان همه این سرمایه‌ها یا به قتل و شکنجه رسیدند یا حق خدمت از ایشان سلب شد، بد شانسی ملت ما این بود که شما در تنها کاری که مهارت دارید گروگانگیری تلاش مردم و عوام فریبی است! وگرنه فرصت رهبری هم داشتید آن هم ۸ سال و حاصل آن را امروز نظاره گریم! حیف که شما فرصت سوزی عادت ثانویه تان است! و رهبری و مدیریت و ابتکار عمل نسبت جن و بسم الله را دارد با شما!

آقای مزروعی! آقای امیرارجمند! آقایان شورای مخفی‌ که ایران را فقط برای «بعضی‌» ایرانیان می‌خواهید! این قانون اساسی‌ پوسیده تان با روح دمکراسی تناقض دارد اگر ذرّه‌ای به آزادی اعتقاد دارید و صرفا برای ماندن در بازی قدرت در این کارزار نیستید، شما را به همان «مقدساتتان» دست از عوام فریبی بردارید!

اجازه بدهید که از خواب بیدارتان کنم، نه‌ در ۲ خرداد و نه‌ در ۲۲ خرداد کسی‌ دنبال بازگشت به «دوران طلائی» نبود، کسی‌ دنبال مشروعیت بخشیدن به نظام خرافه ضدّ ایرانی نبود!  مردم ایران به حق از این حکومت استبدادی دینی خسته اند و تنها راه نجات ایران اتفاقا «تغییر» همین قانون است، ۲ خرداد نه‌ بود به ولی‌ فقیه همین قانون اساسی‌! همینطور ۲۲ خرداد، شما با ایجاد شکاف و «خودی» و «غیر خودی» کردن و باج دادن به نظام «مقدس» مردم را پس از انقلاب ۵۷، پس از ۲ خرداد و ۱۸ تیر و پس از ۲۲ خرداد سرخورده و ناامید کردید!

پتانسیل عظیم یکی‌ از جوان‌ترین و مستعد‌ترین کشور‌های جهان را برای تغییر اساسی‌ با سؤ مدیریت و وفاداریتان به نظام! و فرصت سوزی‌های زنجیره‌ای‌تان نابود کردید؛  و حالا از اجرای «بی‌ تنازل» قانون اساسی‌ حرف میزنید؟ قانونی‌ که در آن قصاص، ولایت فقیه، سیطره اسلام وا‌ پس گرا، تبعیض جنسی‌ و مذهبی‌ و قومی و خرافه موج می‌زند!؟

آقایان شما قسمت بزرگی‌ از مشکل مردم و جامعه ما هستید و نه‌ پاسخ و راه حل آن، این قانون «مقدس» اساسی‌‌تان که همان را هم رئیس جمهور «تدارکاتچی‌تان» عرضه اجرای‌اش را نداشت مطالعه کنید و فاصله‌تان را با حقوق بشر و قرن ۲۱ دریابید! خوشحالم که بیرون از ایران و دور از چاه جمکرانید و تحت تاثیر امور «قدسی‌» نیستید، شاید عقل و منطق و تنفس در فضای آزاد کمک‌تان کند!

همگرایی و اتحاد تنها راه نجات ایران است، و ایران نیاز به «تغییر» دارد، تغییری که اگر ما آنرا انجام ندهیم ارتش‌های بیگانه انجام خواهند داد به قیمتی گزاف‌تر! سهم بیشتری از جایگاه‌تان نخوهید و اگر ایران برایتان مهم هست - که امیدواریم چنین باشد- دست دوستی‌ که به سمت شما دراز شده بود از طرف همه نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور را بفشارید و برای آینده فرزندان خود و هموطنان در بندتان تعصبات حزبی و سهم خواهی را فراموش کنید.



......................................................................................................................................

همگرایی در زیر چتر «تغییر برای اجرای حقوق بشر» در ایران اولین قدمی‌ میتواند باشد که امکانات ۴ میلیون ایرانی‌ خارج از ایران را  بسیج کند، چیزی که همه ایرنیان با گرایش‌های مختلف سیاسی و مذهبی‌ به آن پایبند و امید وارند و می‌توان با کمک گرفتن از این سرمایه عظیم که شامل نیروهای مختلف سیاسی میشود در عرصه بین‌الملل توازن را به نفع مردم ایران بر هم زد و با پیروی از الگوی آفریقای جنوبی و یوگسلاوی با کمترین هزینه دمکراسی را به ایران آورد.....راه دیگر البته این است که «خودی» و «غیرخودی» کرد، تفرقه انداخت به همه انگ زد، خود را صاحب جنبش نامید و «مشروطه‌خواه» و «سکولار» و «چپی» و غیره را از دایره «تمام» ایرانیان خارج کرد! ...و منتظر ماند تا ولی‌ فقیه «قانونیتان»! خواب نما شود و تن‌ به اجرای «بدون تنازل» قانون اساسی‌ عقب افتاده دهد! اینک شمایید و تاریخ!

گفتگوی روزآنلاین با رجب‌علی مزروعی


 


شایعه بازداشت امام جماعت نهاد ریاست‌جمهوری

خبر بازداشت وی در حالی منشتر شده است که هنوز هیچ منبع خبری مستقلی این مساله را تایید نکرده است. با این حال ساجده عرب‌سرخی، فرزند فیض‌آلله عرب‌سرخی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که باجناق امیری‌فر است، این خبر را در صفحه فیس‌بوک خود تایید کرده است. وب‌سایت خبری العربیه نیز این خبر ار منتشر کرد، اما پس از دقایقی آن را از خروجی خود حذف کرد. 


هنوز هیچ جزییاتی نیز از دلایل بازداشت امیری‌فر و نهاد بازداشت‌کننده وی منتشر نشده است. 


امیری‌فر از جمله نزدیکان اسفندیار رحیم‌مشایی است که مواضع وی در روزهای گذشته با انتقادات تند اصول‌گرایان مواجه شده بود. وی در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس رحیم‌مشایی را رییس‌جمهور آینده ایران معرفی کرده و اعلام کرده بود که حامیان مشایی در انتخابات مجلس نهم با اصول‌گرایان ائتلاف نخواهند کرد. 


سخنان امیری‌فر باعث شده بود که روزنامه کیهان وی را تهدید به افشاگری درباره محتویات جلسه‌ای که با حضور وی و حسین شریعتمداری برگزار شده بود، کند. 


از امیری‌فر به عنوان گزینه مورد نظر احمدی‌نژاد برای حضور در وزارت اطلاعات پس از حیدر مصلحی نام برده می‌شد.


 


حمايت سبزها از اختيارات ریاست جمهوری؟

تارنمای وزين هزاردستان در يادداشت تأمل‌برانگيزی خواستار آن شده است که سبزها در حمایت از حقوق ريیس جمهوری دست به تظاهرات بزنند. اين پيشنهاد تا چه حد قابلِ قبول است و تناقضات سبزها را چگونه می‌توان پاسخ داد؟


برخی در اين معتقدند که «موضوع دفاع ازموضع وخواست کسی هست که اولا ازطریق کودتا و به‌صورت غیرقانونی این پست را اشغال کرده و مامعتقدیم دفاع ازموضع او بنوعی تأیید و پذیرش او به‌عنوان رئیس قوه مجریه است، دوما اصرار و سماجت او بربه کرسی نشاندن نظر و خواستش، نه درجهت دفاع از قانون اساسی و حاکمیت آن است و نه مبارزه بااستبداد، او برای اجرا و عملیاتی کردن فاز دوم پروژه کودتای خود، که گام به گام مقدمات آن رافراهم کرده، قصد در اختیار گرفتن کامل وزارت اطلاعات و پرونده‌سازی برای غیرخودی‌های خود را دارد، که به این وسیله دومین قوه، یعنی قوه مقننه را نیز تحت اشغال خود و باند مافیائی نظامی‌های طرفدارخود درسپاه درآورد؟»


عده‌ای ديگر از مخالفانِ  چنين نظری معتقدند که احمدی‌نژاد رييس جمهور قانونی نيست که بتواند اصولاً اختياراتی داشته باشد يا نه.


فارغ از اين نظرات احساساتی، نکته اينجاست که آيا زير پا گذاشتنِ قانونِ اساسی فعلی با همه کم و کاستی‌هايش قابلِ اعتراض است يا خير. احمدی‌نژاد يک شخص است و رياست جمهوری يک مقام. دعوای کنونی بر سر احمدی‌نژاد يا مشروعيتِ رياستِ وی نيست. بر سرِ دفاع از حقّ ریيس جمهوری و رفتارِ عنان‌گسيخته و مستبدمأبانه‌ی رهبری‌است. مشکلِ کشور در استبدادِ ريشه دوانده است. مشکل در اين است که رفتارِ مستبدانه واکنشی درخور نمی‌يابد. حال اين رفتار می‌خواهد ناديده گرفتن و زير پا گذاشتنِ قوانین مصوب مجلس توسط دولت باشد و يا دخالتِ رهبری در عزل و نصب وزرا و معاونانِ رييس جمهور.


مشکل اينجاست که رهبری حتی رييس جمهوری منتخب و دلبندِ خود را نيز تحمل نمی‌کند. اين از عوارضِ ديکتاتوریِ حاد است. اينکه يک شخص برای خود تقدس و مقامی والاتر از قانون قائل باشد و به آن هم مفتخر باشد! مبارزه را نبايد با اهدافِ بلندپروازانه و غيرقابلِ حصولی نظير تغيير قانون اساسی آغاز کرد که از قدیم گفته‌اند که سنگِ بزرگ نشانه بر نداشتن است. اکنون که زمانِ مناسب در ميانِ جنگِ قدرت برای از قدرت راندگان و از سیاست‌راندگان فراهم شده است، می‌بایست فرصت را مغتنم شمرد و شکسته شدنِ عيانِ حرمتِ قانونِ اساسی را فرياد زد.


کسی در قانون‌شکنی‌های احمدی‌نژاد شکی ندارد. کسی منکر به باد دادنِ سرمایه‌های مالی و انسانی توسطِ وی و گروهِ همراهش و متحدش نيست. منتهی سياست‌مداری اتخاذِ تصميماتِ دشوار برای رسيدنِ گام به گام به اهدافِ بلندمدت و والاست،‌ و نه واکنش‌های کورکورانه.


اگر سبزها اکنون به پشتیبانیِ حقوقِ رييس جمهوری (و نه احمدی نژاد به عنوانِ شخصی که تکيه زدنش بر سريرِ رياست جمهوری محلّ سوال است) برنخيزند، از جنگِ قدرتِ کنونی چيزی عايدشان نخواهد شد و در آينده نيز متهم به خاموشی در مقابلِ رفتارِ افسارگسيخته‌ی يک شخص خواهندشد.


بهتر است سبزها تکلیف خودشان را مشخص کنند. آيا معتقد به حقِ کسی که عنوانِ رييس جمهوری را دارد به عزلِ‌ وزرا و نصبِ معاونان هستند یا خير؟ گردشِ ايام شاید در آينده فردِ محبوبِ آنها را به کرسی نشاند. آيا اعتراض به چنين دخالتی در آن زمان به دو رويی و تذبذب تأويل نخواهد شد؟ کينه‌های شخصی را بايد به کناری گذاشت و از حق و حقیقت و قانون دفاع کرد.


 


پاسخ هوشنگ اسدی: «پرهیز از چرخه نفرت و خشونت»

دوست گرامی و ناشناس خانم یا آقای م.ا.ز

سلام‌های گرم مرا بپذیرید.


یادداشت کوتاه شما را در خودنویس دیدم و از سر اتفاق شاید در زیر مقاله آقای نیک اهنگ کوثر باعنوان «منتقد هم باشیم، نه دشمن یکدیگر» که علت پرهیز مرا از ورود به «چرخه نفرت و خشونت« در یک  عبارت باز می‌گوید.


دوست نازنین و ندیده و نشناخته

تجربه زندگی اجتماعی من که دیگر از چهل سال می‌گذرد وآن را در مقالات متعدد هم نوشته‌ام می‌گوید مشکل اصلی جامعه ایران «استبداد» و بازتولید مدام خشونت ونفرت است. و تا این چرخه متوقف نشود، صرفنظر از اینکه چه گروهی یا چه کسی بر ایران حکومت کند، میهن ما در بستر دموکراسی قرار نخواهدگرفت وآزادی برروح و قلب ما حاکم نخواهد شد.


به گمان من یکی از اساسی‌ترین راه‌های رسیدن به این هدف پایبندی عملی به حقوق بشر و رعایت موازین مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر است. سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌ام که بازآفرینی نیاز اساسی جامعه ایران در متن قوانین حقوق بشر از مسیر نقد و گفت و گو می‌گذرد، نه دشمنی و ترور شخصیت و دشنام. تا وقتی مخالف خود را دشمن نپنداریم  و به‌جای نقد اندیشه به توهین و افترا و حمله به  مخالف و حتی خانواده او بپردازیم، راهی به فردای روشن نخواهیم یافت.


همان‌طور که شما نوشته‌اید من «سال‌های متمادی است» مورد حمله قرار دارم. در این سال‌ها مورد بدترین توهین‌ها و تهمت ها قرار گرفته‌ام که از خود من شروع شده، سپس به همسرم رسیده و اکنون شامل پدربزرگ و پدرم هم شده است.


و من بر اساس باور خود از جواب دادن پرهیز کرده‌ام، اما هرگز «سکوت» نکرده‌ام. من درحد بضاعت خود در مقالاتم و به‌وِیژه در کتاب «نامه‌هائی به شکنجه‌گرم» به اندیشه استبداد پرداخته‌ام و مدام بر روحیه فرار از چرخه نفرت و خشونت تاکید کرده‌ام. من درکتابم که نسخه فارسی آن بزودی دردسترس همگان قرار می‌گیرد، در مصاحبه‌های بیشمار با رسانه‌های ایرانی و جهانی که گزیده‌ای از آن در وبلاگ کتاب منعکس است و در سخنرانی های «تو رکتاب» در سراسر آمریکا گفته‌ام که حتی «برادر حمید» بازجویم را هم بخشیده‌ام.


گمان من این است که اگر کتاب بقول شما صاحب «اعتبار» شده، اگر این افتخار را نصیب من کرده که دکتر یرواند آبراهام آبراهامیان آن را باشاهکاری چون ۱۹۴۸ جرج اورول مقایسه کند، اگر در رقابت بابیست نویسنده دیگر - از جمله ماریو وارگاس یوسا برنده نوبل ادبیات و یکی از غول‌های ادبی جهان معاصر- توانسته نام ایران را بر تارک «کتاب حقوق بشر سال» بنشاند؛ همه و همه ناشی از روح انسانی حاکم بر کتاب  است.


دوست نازنین

من به پرهیز خود از ورود به «چرخه نفرت و خشونت» ادامه خواهم داد، اما تنها ترور فیزیکی است که سبب «سکوت» من در برابر «روح استبداد» خواهد شد. و دراین مسیر به همه پرسش‌ها و حتی شبهه‌ها یی که از مسیر «نقد» می‌آید و نه از بستر «خشونت و نفرت» بر می‌خیزد جواب داده و خواهم داد.

دوست گرامی

من به شما پیشنهاد می‌کنم، اندکی صبوری کنید. متن فارسی کتاب را بخوانید. با نوشته‌های مورد اشاره خود مقایسه کنید و اگر باز هم جای پرسشی بود از طریق همین «سایت خودنویس» یا به هر شکلی دیگری که لازم می‌دانید مطرح کنید و من بی‌تردید به انها پاسخ خواهم داد.


دوست محترم

امیدوارم «شیوه» برخورد شما الگوی همه کسانی قرار گیرد که خواستار رسیدن به «واقعیت» از متن ومسیر دموکراسی هستند. این راهی است که «چرخه خشونت و نفرت» را می‌شکند. من باتمام وجود در این مسیر همراهم، اما امیدوارم که از من نخواهید وارد چرخه باز تولید خشونت شوم.

و در پایان، از راهنمائی شما در فراز آخر مطلب ممنونم:. شما نوشته‌اید: «"افترازنی"، ایجاد تنفر و انحراف افکار عمومی از طریق جعل واقعیت است، پیشنهاد همه عقلا باید شکایت رسمی از «تهمت زن» باشد. اگر عقلا هنوز بر سر عقل باشند.»

دوستان دیگری از جمله یکی از وکلای معتبر حقوق بشری هم این پیشنهاد را به من داده‌اند و زمینه اندیشیدن به این «راه حل» را در ذهنم کلید زده‌اند.

دوست گرامی

برا ی شما آرزوی بهترین ها دارم.

هوشنگ اسدی
پاریس
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

------------

چرا هوشنگ اسدی در برابر حمله‌های مصداقی سکوت می‌کند؟


 


احمدی نژاد تنها در خانه
 


مخالفان شورای هماهنگی سبز! این گوی و این میدان

 

 با اعلام موجودیت این شورا خارج کشور اینها دیگر نتونستند تحمل کنند که یک تشکیلاتی بیاید خارج کشور و نقش اوپوزوسیون را بگیرد به علاوه اینکه مردم را هم می‌تواند از خانه‌ها بکشد بیرون. اینها مواردی بود که اینها را اذیت می‌کرد. از این رو ابتدا در این شورا سهم می‌خواستند، می‌گفتند سهم مارا بدید ما سی سال است که اینجا داریم کار سیاسی می‌کنیم. شورا طبیعتا سهمی که به کسی نمی‌دهد، من هم جای‌شان بودم نمی‌دادم، دلایلش  واضح است ولی من اینجا می‌آورم:

 

اول اینکه بعضی از اینها بدنام هستند و زبان دراز و دشنام دهنده و تهمت زننده‌ای دارند، از احمد شاملو را فحش می‌دهند تا موسوی و ... آوردن این قشر داخل شورا می‌تونه به ضرر شورا و حرکت مردم تموم بشود. بهانه به دست حکومت ولی فقیه و بوقهای تبلیغاتی‌اش بدهد و هیچ سودی هم نداشته باشد.

 

دومین مساله این است که اصلا اتحادی بین اینها نیست، یعنی اگر به اینها بگوییم چند نفر را معرفی کنید، اینها ناتوان هستند، آنقدر با هم دعوا می‌کنند آنقدر به هم دری وری می‌گویند که در عمل هیچ توافقی حاصل نمی‌شود.

 

و سومین نکته هم این است که وزن سیاسی ای ندارند هیچ گروهی بین اینها نیست که بتونه حداقل ده هزار نفر را بکشد در خیابان، یا یک تظاهرات راه بیاندازه، چرا باید اینها را آورد؟ توصیه‌هاشان را که همیشه می‌تونند بدهند، می‌توانند بنویسند و منتشر کنند. ولی در تصمیم‌گیری‌ها دلیلی وجود ندارد که با این افراد هماهنگی شود.

 

به هر حال این گروه‌ها شورای هماهنگی سبز امید را تحمل نکردند، شروع کردند ایرادهای مختلف گرفتند، گفتند اعضای این شورا ناشناس هستند، در صورتیکه کاملا ناشناس هم نیستند حداقل دو نفر از آنها مجتبی واحدی و اردشیر امیر ارجمند کاملا شناس هستند و با خیلی از رسانه‌ها هم مصاحبه می‌کنند. تهمت‌های مختلفی می‌زدند، می‌گفتن اینها اصلاح طلبان حکومتی هستند(یعنی با حکومتند) یعنی امثال تاجزاده و نبوی و زیدآبادی و ... که از اصلاح طلبان بودند، در حال حاضر با حکومتند، یا خبر از غیب می‌دادند می‌گفتند اینها یعنی جنبش سبز می‌خواهند خامنه‌ای برود یک آخوند دیگر به عنوان ولی فقیه بیاید، رفتند و رفتند تا کار به فحش و توهین به موسوی و کروبی هم کشید و اتهاماتی از این دست که اینها قاتلند و خیانتکارند و چه وچه. به هر حال قضاوت راستی و درستی اینها به عهده خواننده است.

 

از حدود ده روز بعد از اعلام موجودیت شورای هماهنگی حمله‌ها شروع شد و یک‌دمه می‌تاختند، تا شورا سه شنبه‌های اعتراض را انجام داد و سه شنبه بعد از دستگیری و ...، خالی از لطف نیست که یاداوری کنم همین مخالفان دیروز جمهوری اسلامی همصدا با رسانه‌های رژیم می‌گفتند کسی در خیابانها نیامده. رفت و رسیدیم به عید و سال جدید. الان مدتی‌است که شورا تقریبا ساکت است، یکی از دلایلش هم همین حمله‌هاست، شورا به سکوت رفت تا ببیند این آدمهایی که اینهمه ادعا می‌کنند و این‌همه راه راست و درست را به بقیه می‌گویند چه کار می‌توانند بکنند. حال الان این فرصت پیش آمده این گوی است و این میدان برای شما، فراخوان بدهید، مگر شما نمی‌گویید که مردم حرف‌های مارا می‌زنند در ایران، مگر شما نمی‌گویید که اصلاح طلب‌ها سعی می‌کنند مسیر حرکت آزادی‌خواهانه مردم را منحرف کنند، خیلی هم خوب، شما مسیر راست را بدهید به مردم و مردم را بیاورید به خیابان، این شورا فعلا به بیانیه‌های مدنی اکتفا کرده روز کارگر در مورد حقوق و دستمزد کارگران می‌گوید و روز معلم از مشکلات معلمان. حالا نوبت شماست، چرا نمی‌آیید وسط؟ الان بسیار فرصت خوبی هم هست بین خامنه‌ای و احمدی‌نژاد دعوایی در جریان است، گند هدفمند کردن یارانه در آمده است و نارضایتی عمومی که شما بهتر از من می‌دانید. اگر شما حرف مردم را می‌زنید بسم الله یک روز مردم را بیاورید به خیابان. اگر هم مردمی به حرف‌تان وقعی نمی‌نهند، بروید دنبال دلایلش بگردید.

 

در پایان امیدوارم کسانی که انتقادات‌شان از سر دلسوزی مردم است و دنبال بازی‌های سیاسی و چه و چه نیستند همچنان به یادآوری اصول آزادی به مردم و کمی و کاستی‌ها به شورا بپردازند.

 

 


 


ممه‌ی رهبری را لولو برد !

چرا مموتی امروز بعد از هفت هشت ده روز در جلسه هیئت دولت شرکت کرد ولی ایندفعه مصلحی شرکت نکرد؟


۱.      چون آدم که نمی‌تواند ده روز قضای حاجت نکند بالاخره باید بیاید سر اداره‌ی مملکت دستی به آب برساند ، مصلحی هم خب آدم است می‌فهمد، رفت که این بیاید شکمش را خالی بکند برود؟

۲.      چون نظر رهبری به نظر مموتی نزدیکتر است ما خودمان نماز جمعه‌ی بعد از انتخابات آنجا بودیم با همین گوشهائی که الآن دارد شما را می‌بیند شنیدیم؟


۳.      چون مموتی از پیارسال تا ده روز پیش روزی سی دفعه می‌گفت حرف رهبری فصل الخطاب است منتها الآن هشت روز است که اینرا نگفته چون اصلاً حرف نمی‌زند  اگر بزند لابد می‌گوید؟


۴.      چون امروز در جلسه‌ی هیئت دولت یک کمی در مورد ولایت فقیه توضیح داد و به دولت افتخار کرد که هی به ولایت فقیه علاقه دارد ولی مشائی هم کنارش نشسته بود؟


۵.      چون دولت و رهبری اصلاً خیلی هم با هم خوبند مصلحی هم خب آدم است امروز رفته بود قم زیارت وقتی برگردد چپق احمدی نژاد را قشنگ چاق می‌کند؟


۶.      چون اگر همین دو قلم جنس در دولت نباشد تمام کارهای کشور خیلی خوب پیش می‌رود برای همین رهبری می‌خواهد دوتائی حتماً با هم باشند که وضع اینقدر خوب نشود که ما فرداش برگردیم ایران؟


۷      چون ایران یک کشور آزاد است و همه می‌توانند هر کاری که رهبری بگوید آزادانه انجام بدهند ولی بعضیها خرند نمی‌فهمند مدارکش هم موجود است؟


۸.      چون همین خرها یک کاری می‌کنند که رهبری مجبور می‌شود ظرف یک هفته سی تا دیدار گرم و صمیمانه بکند هی بگوید که چرا هیچ مشکلی با دولت ندارد؟


۹      چون رهبری تمام این زحمت‌ها را می‌کشد ولی حاضرین عین الاغی که به صاحبش نگاه می‌کند همینجوری بهش زل می‌زنند بعد باز خیال می‌کنند که اینها با هم مشکل دارند؟


۱۰.  چون سر خر میدانی یعنی چه ؟ رهبری به مموتی می‌گوید سر خر ، مموتی به مصلحی ، مصلحی به مردم ، مردم به رهبری!


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته