-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/25/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



۲۳ سال پیش در آرشیو روزنامه لیبراسیون.

قصه سه سال گروگانگیری، دقیقا سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه به پایان می رسد، انتخاباتی که در آن میتران پیروز می شود. این آزادی مذاکرات با جهاد اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داد.

ایران، سوریه، و گروگان گیران: ما همیشه می دانستیم که آزادی گروگان ها به رضایت هر سه طرف و بدون شک، به تفاهمی بین هر سه طرف با هم بستگی داشته است. جمهوری اسلامی، که بر گروگان گیران «نفوذ» دارد. سوریه به دلیل تسلط همه جانبه اش به لبنان: اگر سرنوشت گروگان ها مستقیما به دمشق بستگی ندارد، اما با این حال، هیچ اتفاقی بدون رضایت سوریه امکان پذیر نیست.

بداخلاقی های دمشق در دوره های مذاکره برای بدست آوردن آزادی گروگان ها، گاهی حتی تاخیر در برگزاری این مذاکرات، همگی نشان دهنده برتری سوریه در این زمینه بوده است.

گروگان گیران هم طرف دیگر این مساله هستند: با وجود روابط آنها با ایران، این گروه خواسته هایی داشت که لزوما با خواسته های حکومت ایران همپوشانی نداشت. ربودن هوایپمای بوئینگ کویتی به خوبی نشان داد که کسانی که سه سال زندانبان گروگان ها بودند، قصد ندارند قربانی توافق احتمالی پاریس و تهران شوند و به کناری پرتاب شوند.

آزادی باشکوه شب گذشته سه نفر آخر گروگان ها در لبنان همه را بسیار غافلگیر کرد، مخصوصا با توجه به این که هیچ کس در گروه شارل پسکا و ژان-شارل مارشیانی فکر نمی کرد که بتواند آزادی ژان-پل کافمن را بدست بیاورد.

همه فکر می کردند که ایران، مثل گروگانگیرها، کافمن را نگاه می دارد تا بتواند با رئیس جمهور آینده فرانسه مذاکره را ادامه دهد. بازگشت تاریخی سه گروگان به فرانسه نشان داد که حساب و کتاب هایی که دمشق و تهران و یا لبنان کرده بوند، از منطق جاری در پاریس پیروی نمی کند. همه چیز به گونه ای جلو می رفت که گویی خامنه ای، حافظ الاسد و جهاد اسلامی به شیراک «رای داده بودند» یا حداقل علیه میتران وارد صحنه شده بودند.

دشمنی بزرگان اسلام نسبت به فرانسوا میتران، که در تهران از او به عنوان «صهیونیست» یاد می شود و مردی است که کمک فرانسه به «دشمن عراقی» را افزایش داده و سرعت بخشیده، بدون شک در تصمیم ایران برای پذیرش آزادی گروگان ها پیش از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه نقش داشته است. هیچ شکی نیست که مقامات ایرانی خواسته اند با «تنبیه کردن» میتران، بر انتخابات ریاست جمهوری فرانسه اثر بگذراند، مانند زمانی که در زمان سوگند خوردن رونالد ریگان در ژانویه سال ۱۹۸۱ گروگان های امریکایی را به سفارت امریکا بازگرداندند.

اما به نظر می رسد که این محاسبات اشتباه از آب در آمد: به نظر می رسید که ایرانیان که فکر نمی کردند دیگر بتوانند بر سر گروگان ها با فرانسوا میتران، که اعتمادی هم به وی نداشتند، مذاکره کنند، ترجیح دادند مساله را با شیراک حل کننند، در حالی که می ترسیدند سه گروگان قسمت اعظمی از ارزششان را در شب هشتم ماه مِه از دست بدهند. اگر انتخابات به پایان می رسید، دیگر امکانی برای بالا بردن قیمت معامله با در تقابل قرار دادن اکثریت علیه اپوزیسیون باقی نمی ماند.

سوریه اما برای آن که روابط خوبی با میتران، در صورت پیروزی وی در انتخابات حفظ کند، پیچیده تر و پنهانی تر «بازی» کرد و به آزادی سه گروگان در شب گذشته چراغ سبز نشان نداد. با استناد به چند منبع، نقش سوری ها بسیار تعیین کننده بوده است. سوری ها که شب پیش از دور اول انتخابات، نقش راهنما را برای ژان-شارل مرشیانی در تمام طول سفرش در بیروت بازی کردند، در بیشتر مذاکرات با ایرانیان شرکت داشتند. آیا سوریه به غیر از یک کمک مالی مهم، محموله هایی از اسلحه فرانسوی به مقصد ایران دریافت کرده بود؟ اگر جواب به این سوال مثبت باشد، این مساله توانسته روابط ایران و سوریه را بهتر کند، ایرانی که بعضی اوقات بر سر راه «صلح سوریه» که دمشق می خواهد به لبنان تحمیل کند، مانع ایجاد می کند.

و حالا گروگان گیران و مخصوصا عماد مغنیه، که مسئول گروگان گیری غربی ها در لبنان شناخته می شود. آنها با دزدیدن هواپیمای کویتی نشان دادند که قصد ندارند هفده دوستشان را که در کویت زندانی هستند و میانشان برادر همسر عماد مغنیه هم حضور داشت، فراموش کنند.

تقاضای آزادی این هفده نفر در ابتدا جزو خواسته های جهاد اسلامی بود. زمانی که ایران برای منافع خودش با فرانسه مذاکره می کرد- حل و فصل کامل دعوا بر سر اورودیف، عادی سازی روابط با فرانسه، و احتمالا فروش و انتقال محموله های اسلحه - گروگانگیران، که از سوی بعضی از جریان های حکومت ایران حمایت می شدند، نشان دادند که قصد ندارند از خیر هفده نفر دوستانشان که در زندان های کویت زندانی هستند، بگذرند.

مذاکرات با کویت و خلبان بوئینگ، که در الجزیره انجام گرفت و ما هم از شرایط آن بی خبریم، مطمئنا دلیل «چراغ سبز» گروگان گیران برای آزاد کردن سه گروگان فرانسوی بوده است. آیا آنها این کار را داوطلبانه کردند و یا بر اثر فشارهای دوستانه اما سختگیرانه «برادران الجزایری»شان؟ آیا آنها در مقابل این آزادی، ما به ازای کافی و ضمانت شده ای از سوی الجزیره دریافت کردند؟

جواب تمامی این سوالات در الجزیره است، کشوری که می دانیم در آزادی کارتون، فونتن و کافمن نقش مهمی بازی کرده است. سوریه، دلیل وارد شدنش به این بازی هر چه که می خواهد باشد، تهران، جهاد اسلامی و حتی الجزیره، همگی در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه تا دقیقه آخر سنگینی می کردند، یک چیز اما حتمی است: پیروزی روز گذشته ژاک شیراک و شارل پاسکا یک قیمتی دارد، ایرانیان مثل گروگان گیران حاضر نشدند ریسک آزادی گروگان ها را بپذیرند، مگر زمانی که مطمئن شدند که یک شنبه شب ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه خواهد شد.

* از: ژوزه گرسون / در: لیبراسیون


 


روبرتو توسکانو دیپلمات برجسته ایتالیایی است که در کارنامه خود سابقه سفیر ایتالیا در هندوستان (۲۰۰۸-۲۰۱۰) و ایران (۲۰۰۳-۲۰۰۸) را دارد. تا پیش از اعزام به ایران به عنوان سفیر، وی از مدیران ارشد وزارت امور خارجه ایتالیا بود و در سیاست گذاری ها نقش برجسته ای را برعهده داشت.

وی به عنوان یک دیپلمات با سابقه مسوولیت های فراوانی از سوی دولت ایتالیا در دفاتر و سفارتخانه های این کشور در شیلی، شوروی سابق، اسپانیا و امریکا را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.

توسکانو دارای مدارک عالی تحصیلی از دانشگاه های پارما در ایتالیا، جان هاپکینز در امریکا در رشته حقوق و مطالعات بین المللی است. وی همچنین در سال های ۱۹۸۷-۱۹۸۸ محقق دانشکده سیاست خارجی دانشگاه هاروارد بود.

از وی کتاب های مختلفی در زمینه حقوق بشر و روابط بین الملل منتشر شده است.

وی در حال حاضر محقق میهمان در موسسه وودرو ویلسون واشینگتن است. آقای توسکانو دعوت ما را پذیرفته تا پاسخگوی پرسش های شما خوانندگان نشریه «ایران در جهان» باشد.

پرسش های خود را از وی برای ما ارسال کنید.

پرسش های خود را می توانید به ما ایمیل کنید ( به ایمیل سردبیری). یا در بخش دیدگاه سایت برای مان ارسال کنید.

اطلاعات بیشتر در مورد وی را دروب سایت آقای توسکانو بخوانید.


میهمان پیشین ما گلنوش نیک نژاد از روزنامه نگاران مطرح ایرانی و سردبیر نشریه «تهران بیرو» بود که پاسخ وی به پرسش های خوانندگان نشریه «ایران در جهان» بزودی در وب سایت نشریه منتشر خواهد شد.


 


حال و هوای بدیهی خاورمیانه نشان می دهد که در حالی که بدون مصر جنگ تمام عیاری میان اعراب و اسراییل در نمی گیرد، صلح پایداری نیز بدون سوریه برقرار نخواهد بود. سوریه ناتوان و از دید نظامی کم بنیه، از موقعیت مکانی اش چون برگ برنده و قطب جغرافیای سیاسی بهره برده است و از زرنگی سیاست بیدادگرانه اش چون ابزاری که حضور خود را در نظم منطقه ضروری جلوه دهد. ولی با خیزش های ضد حکومت بشار اسد که دو ماه از تاب آوردنشان در برابر سرکوب می گذرد، سوریه موقعیت خود را به عنوان پاشنه محور از دست می دهد و شاید همین کافی است که تعادل اقتدار قدرت در خاورمیانه بر هم بخورد (و دیگر بر این پاشنه نچرخد).

«وقتی چیزی ۴۰ سال در سردخانه یخ بزند، گفتن ندارد که پس از ذوب شدن یخ های چهل ساله اش چه گونه به نظر خواهد رسید.» این را یک فعال حقوق بشر که سوریه را پوشش می دهد با اشاره به چند دهه دیکتاتوری اسد پدر و پسر می گوید. پدر آقای اسد، حافظ اسد، فرمانده نیروی هوایی بود که قدرت را در سال ۱۹۷۰ قبضه کرد. دورنمای ناآرامی های طولانی مدت، هرج و مرج آشکار یا تغییر حکومت ناگهانی چیزی نیست که همسایه های سوریه بخواهند. همپیمانانی چون ایران، حزب شبه نظامیان شیعه لبنان- حزب الله، و گروه های مختلف فلسطین از جمله جنبش اسلامی حماس با مسائل بغرنجش چنین تغییراتی را خوش ندارند.

بیشتر آنان مایلند آقای اسد بماند. حتا اسراییل با وجود این که سوریه را سرسخت ترین دشمن عرب خود می شمارد، در ضمن می داند که این کشور مرزهای مشترکشان را ساکت نگه داشته است. مثلا در رویارویی با ناآرامی مردم، سلطان اردن ملک عبداله خوش ندارد که خیزش مردم سالارانه ای در همسایگی اش به پیروزی برسد. عراق که پس از چندین سال جنگ های زشت فرقه ای اکنون به وسیله اکثریت شیعه با ناتوانی و به سستی اداره می شود، ترس از آن دارد که اگر اکثریت سه چهارم جمعیتی سنی سوریه، پس از چندین دهه سلطه خاندان «علویِ» اسد، قدرت را در اختیار بگیرد، چه خواهد شد. تنها یک دهم از جمعیت سوریه به مذهب علوی منشعب تشیع باور دارند. ترکیه که روابط نزدیکی با آقای اسد به هم زده است، به عنوان بخشی از برنامه سیاسی «صفر مشکل» از هرج و مرج در طولانی ترین مرز خود می ترسد و همچنین از قدرت گرفتن اقلیت کرد سوریه که مدت هاست سرکوب شده اند هراس دارد.

مثل همیشه با دو قطبی شدن قدرت، لبنان، کشور همسایه به خاطر مخمصه ای که سوریه به بار آورده به شدت با حکومت سوریه در تعارض است. سوریه به مدت طولانی سیاست آشفته فرقه ای لبنان را با اعمال نفوذ ناروای خود آشفته تر کرده است. «حزب الله چنین چیزی را به سادگی نمی پذیرد» این نظر، هشداری است که استاد سیاست دانشگاه بیروت می دهد، درباره سقوط احتمالی بشار اسد. وی می گوید: «کودتا می کنند و زمام امور را به دست می گیرند.»

ولی با شیوه های ددمنشانه ای که آقای اسد به کار برده، جایی را برای پشتیبانی از خود باقی نگذاشته. شیوه هایی چون دستگیری های فله ای و بهره بردن از تفنگ و توپخانه و حتا تانک در برابر مردم بی سلاح حتا دست همپیمانان اسد را برای پشتیبانی از وی بسته است. بی عرضگی رسانه های تحت کنترل دولت در سوریه در برابر رگبار تصاویر دهشتناک و روایت شفاهی وحشیگری های حکومت، تحمل داستان سرایی رسمی وی (اسد) را مشکل کرده است. اسدها، مدت های طولانی با پشتیبانی لجوجانه از حقوق فلسطینیان مشروعیت یافته اند. با این همه، تصاویر غرش تظاهرکنندگان فلسطینی در امتداد بلندی های اشغالی جولان در مرز اسراییل به طور گسترده ای به رسانه های عرب راه یافت؛ نیرنگی که توجه اذهان عمومی را از مشکلات خود سوریه بردارد. به اسراییل می توان پیشنهاد کرد که حکومت اسد با دست نشاندگی اش شاید برای آن ها بدتر از یک رژیم آزمایش نشده باشد.

شکست معترضان سوریه ای که تاکنون روند عادی زندگی را در دو شهر از بزرگترین شهرهای سوریه یعنی دمشق و حلب مختل کرده زمینه ای می سازد که رژیم بتواند تصویر ناآرامی ها را حوادثی کوچک و پراکنده ناشی از تحریکات آشوبگران خارجی ترسیم کند. مقامات سوریه می گویند که نیروهای دولتی دست بالا را در مناطق حاشیه ای دارند و در مناطقی که شورش گسترش یافته، اصرار دارند که تظاهرات رو به افول است و خاموش شدن تظاهرات حتمی است ولی فقط زمان می بَرد. این گونه بود که فراخوان اعتصاب سراسری مخالفان دولت در روز ۱۸ مه، کلا نادیده گرفته شد.

اکنون بیشتر مفسران بر این گمانند که خطر قریب الوقوع سقوط، رژیم را تهدید نمی کند. در تونس و مصر که از ارتش حرفه ای تری برخوردار بودند ارتش نپذیرفت که با آتش گشودن بر مردم، رییس جمهور تحت محاصره اش پس از سقوط پلیس جان از مهلکه به در ببرد. ولی ارتش سوریه برای حفظ رژیم طراحی شده است. گردان های کلیدی مجهزتر و آموزش دیده تر از بقیه ارتش و گوش به فرمان اعضای خاندان اسد و یا افراد مورد اعتماد آن ها هستند. کمتر کسی در اراده شان در جنگ تا آخر ماجرا شک دارد.

اپوزسیون (نیروی مردمی مخالف دولت) سوریه هنوز پراکنده و بی راهبر است. در طول این سال ها حکومت سوریه بسیاری از طبقه متوسط شهری سنی مذهب و دیگر گروه های متقاعد شده را به خدمت گرفته، مانند افرادی از اقلیت مسیحی حدود ۱۰ درصدی این کشور را، و بدون آقای اسد احتمال کشیده شدن سوریه به جنگ داخلی به شیوه عراق یا لبنان چشم انداز دور از ذهنی به نظر نمی رسد.

در عین حال با نزدیک ۸۰۰ کشته و ده ها شهر و روستا در محاصره مجازی ارتش، شورش سوریه ممکن است به حرکت خودجوشی بدل شده باشد؛ البته نه در اندازه ای که بتوان به زودی احتمال سرنگونی دولت را داد. نفرت فرقه ای که در ابتدا از سوی حکومت برای تظاهر به پشتیبانی از دیگر اقلیت ها کلید آغاز خورد، اکنون دیگر چهره واقعیت به خود می گیرد. تصادفی نیست که مُصر ترین شورش ها و بدترین مجازات ها در مناطق سنی نشین رخ داده است. به نظر می رسد حملات پراکنده به نیروهای امنیتی که دولت می گوید ۱۲۰ کشته بر جا نهاده به طور خاص افسران علوی را مورد هدف قرار داده باشد.

یک بازرگان که تحت قوانین حکومت آقای اسد به رونق تجاری دست یافته یادآور می شود: «دست کم شش ماه است که در این اوضاع به سر می بریم.» وی ادامه می دهد: «پس از آن بشار اسدی ناتوان و لنگان به جا می ماند و شاید هم امیران ارتش به این نتیجه برسند که خاندان اسد بر دوش اجتماع سنگینی می کند.»

بیروت/ در: د اکونومیست


 


در حالیکه رسانه های جمعی سال ها کاسه کوزه همه چیز را بر سر رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد شکسته اند به اختلافش با «رهبر معظمِ» انقلاب آیت الله خامنه ای تنها توجه اندکی می شود.

وزیر اطلاعات از کار برکنار و دوباره به کار گمارده شد. بعد نوبت وزیرنفت شد. در خبرها بود که ۲۵ نفر از سیاستمداران نزدیک به احمدی نژاد بازداشت شده اند. دلیل بازداشت «رمالی» اعلام شد.

طبق آخرین خبرها از ایران همزمان ۳۰ نفر دیگر به اتهام جاسوسی برای آمریکا دستگیر شده اند. آیا در هر دو مورد پای یک گروه وسط است؟

کدام روایت واقعیت دارد، آنچه ایران می گوید یا غرب؟ اما موضع رسمی غرب در برابر بحران قدرت در ایران چیست؟ اندک خبرهایی که وجود دارد عمدتاٌ از منابع ایرانی است. سفر احمدی نژاد به وین، با توجه به اجلاس وزیران اوپک، گاهی واقعیت و گاهی هم شایعه عنوان می شود.

چنین می نماید فراموش شده که احمدی نژاد در چهارچوب برنامۀ هسته ای ظاهراٌ صلح آمیز این کشور سال ها خطری برای امنیت جهانی تلقی می شد. همانگونه که یک گزارشگر شبکۀ تلویزیونی الجزیره از تهران خبر داد احمدی نژاد از خامنه ای پرسیده آیا وی به رئیس جمهور اجازۀ استعفاء می دهد، از قرار به این پرسش جواب مثبت داده شده است. چرا رسانه های جهانی با علاقه به این خبر نپرداختند؟ آیا سال ها چنین نمی نمود که قدرت های غربی با تمام وسایل می خواهند از دست احمدی نژاد خلاص شوند؟ آیا علیه ایران تحریم وجود نداشت و وجود ندارد تا بر رئیس جمهور فشار وارد شود؟

آخرهای آوریل وزیر اطلاعات ایران حیدر مصلحی وادار به استعفاء شد. کوتاه زمانی بعد خامنه ای، قدرت واقعی در کشور، رئیس جمهور را مجبور کرد مصلحی رابه جای خود برگرداند. در پی این ماجرا ظاهراٌ احمدی نژاد چندین روز در جسله های هیئت دولت شرکت نکرده است.

همزمان، ظاهراٌ به دلیل ادغام وزارتخانه ها، سه وزیر دیگر برکنار شدند. یکی از آنها وزیرنفت مسعود میرکاظمی است. در این فاصله چنین می نماید که احمدی نژاد می خواهد سرپرستی وزارت نفت را خود برعهده گیرد که اما طبق قانون ایران چنین اختیاری را ندارد. تا ۸ ژوئیه معلوم خواهد شد آیا احمدی نژاد در گردهمایی اوپک به عنوان نمایندۀ ایران شرکت خواهد کرد یا نه.

ایران با تولید چهار میلیون بشکه نفت در روز از بزرگ ترین صادرکنندگان نفتی است. اکنون برخی از رسانه های بین المللی و نیز آلمانی، استناد همگی به منابع ایرانی است، گزارش می دهند یک حلقۀ جاسوسی سیا متلاشی شده است. در خصوص بازداشت به اصطلاح ۳۰ جاسوس سیا نه نام افراد آمده و نه تاریخ بازداشت آنها. شواهدی از نفوذ به وزارت اطلاعات در دست است که احمدی نژاد آخرهای آوریل کوشید وزیرآن را کنار بگذارد. از رسانه ها برنمی آید که آیا کسانی که به اتهام رمالی دستگیر شده اند همان کسانی هستند که به آنها اتهام جاسوسی برای سیا زده شده است یا نه.

گرچه اکنون مشکل بتوان ارزیابی کرد که کدام یک از دو نهاد قدرت، رئیس جمهور محمود احمدی نژاد یا آیت الله خامنه ای، به سیا نزدیک تر است اما تحولات کنونی در سیاست داخلی ایران ناگهان تا حدودی معنا و مفهوم بیشتری پیدا می کنند. گزارش های اخیر نیز امکان می دهد از عدم علاقۀ علنی رسانه های غربی نتیجه هایی گرفت.

همچنین طرحی که از شش سال پیش جریان دارد - تهدیدهای همیشگی جنگ علیه ایران و بزرگ نمایی حرف های بی اهمیت احمدی نژاد، در عین حال تحریک هایی که خود او هر از چند گاهی بر زبان می آورد – ناگهان مشخص تر می شود. سرانجام اینکه خبرها نیز هر چه بیشتر تبدیل به شوهای سرگرم کننده می شوند.

* در: اینتلیجنس


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته