-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

Best of Balatarin for 05/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




محسن رضايي در تاریخ 29 خرداد 1388:راي مردم مثل ناموس آنهاست.ما بايد طوري عمل كنيم كه حتي از يك راي مردم هم نگذريم .بنده در شكايت خود از مسير هاي قانوني كاملاً جدي هستم و حتي از يك راي مردم هم كوتاه نمي آيم. متن بی ناموسی شفاف محسن رضایی:احتراماً به استحضار میرساند بنده محسن رضایی از انجا که حفظ نظام و اسلام و رهبری از ناموس و شرافت با ارزش تر است لذا با توجه به وضعیت سیاسی – امنیتی و اجتماعی کشور که وارد شرایط حساس و تعیین کننده ای شده بی ناموسی خود را به محضر مقام ولایت و دبیر محترم شورای نگهبان و ملت عزیز اعلام می دارم و از شکایت خود صرف نظر میکنم.
با ۲۱۴ امتیاز و ۲۹ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در اظهاراتی کم‌سابقه میرحسین موسوی و مهدی کروبی از رهبران جنبش سبز را «نوکر و حمال» آمریکا خواند. رضایی یکی از معدود نظامیان سیاستمداری است که پایگاه اجتماعی خوبی در میان محافظه‌کاران ندارد، به طوری که از وی با عنوان «سردار بی‌بصیرت» یاد می‌شود.
با ۱۶۸ امتیاز و ۵۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


مرده شور گوشیای عربی رو ببرن به دختره مسیج زدم : عزیزم اگه شارژ نداری بگیرم! .............. گ رو ک خوندو کلی فحشم داده
با ۱۴۳ امتیاز و ۳۹ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


اگر می خواهید به لینکتان در بالاترین مثبت بدهند: 1-فحش خوار و مادر را بار سیاستمداری که از آن خوشتان نمی آید بکنید! 2-تو وبلاگتون یه جوک بنویسید و تیتر بزنید مملکته داریم!!! 3-تیتر بزنید عکس سکسی لو رفته از فلان بازیگر و فلان شخص معروف! 4-ویدیو بذارید رقصیدن بزغاله،گوزیدن بچه،پایین کشیدن شرت معلم و از این قبیل چیزا! 5-بدون هیچ منبع و ماخذی به هرکسی که دوست دارید اتهام بزنید. 6-حالا اگر هم فحش ندادین حداقل با اصطلاحات سیاسی نظیر روشنفکرنما،اومانیست،کاپیتالیست،کمونیست،کوفتیست و زهرماریست بالاخره یه جوری بکوبینش! 7-اصلا از دانش و فناوری هیچ لینکی نذارید که مسخرتون میکنن!!! 8-هرچی از دهنتون دراومد بار دین و ایمون افراد بکنید. 9-یک مقاله رو از جای دیگه کپی کنید به اسم خودتون بذارید تو وبلاگتون گور بابای نویسندش!!! 10-حالا اگر راجع به اقتصاد و اجتماع و فلسفه و فناوری لینکی داشتین اونارو هم بذارین بد نیست! 11-و...
با ۱۲۳ امتیاز و ۶۲ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


در همان ديدار پدرم به فرزندانم گفته بودند: "من اگر آزاد بشوم همان بيانيه‌ها و همان مصاحبه ها را انجام خواهم داد و بر مواضع قبلي خودم محکم ايستاده ام". اين براي حاکميت زشت است که بعد از رفتن سراغ خانواده مهدي کروبي حالا به سراغ نوه هاي وي نيز بروند. کار حکومت به کجا رسيده که از دو فرزند مدرسه اي من جهت فشار بر من دارند استفاده مي کنند؟ کاري که ساواک حتي يک مورد با چريک‌های مسلح هم انجام نداد. اين اقدامات نهادهاي امنیتی نشان از قدرت آنها نيست، بلکه نشان از ضعف آن‌ها است. اين‌طور کارهاي زشت و کودکانه فقط توسط سازمان امنيت استالين صورت مي گرفت و اين براي حاکميت زشت است که بعد از رفتن سراغ خانواده مهدي کروبي حالا به سراغ نوه هاي وي نيز بروند. کار حکومت به کجا رسيده که از دو فرزند مدرسه اي من جهت فشار بر من دارند استفاده مي کنند؟ کاري که ساواک حتي يک مورد با چريک‌های مسلح هم انجام نداد. اين اقدامات نهادهاي امنیتی نشان از قدرت آنها نيست، بلکه نشان از ضعف آن‌ها است. متاسفانه از رسانه‌هايي که از پول بيت‌المال دارند ارتزاق می‌کنند هيچ جاي تعجبي نيست. وقتي که در سوريه صدها نفر کشته شده اند و کلمه‌ای اين رسانه ها نمي گويند و يا با کمال وقاحت شهيد دزدي مي کنند و شهداي جنبش سبز را به عنوان شهداي بسيج مصادره کرده و براي آنها کارت بسيج جعلی صادر می‌کنند و حتي به خانواده‌ها مراجعه مي کنند و قصد دارند با دادن وعده استفاده از مزاياي بنياد شهيد، پول نقد و غيره آنها را تطمیع و خانواده ها را از تکذيب اصل ماجرا و موضوع بازدارند؛ ديگر از اين رسانه ها و اخبارشان چه انتظاري بايد داشت و اخبار اينها هيچ گونه اعتبار و ارزشي ندارد. در همان ايام به منزل من ريختند و حدود ۱۳ روز در خانه ام مستقر بودند و حتي فزرندانم در اين ايام دسترسي به کتاب‌هاي مدرسه شان نيز نداشتند؛ دوستان اطلاعاتی زحمت کشيدند و از منزل شخصي من خارج شدند و به دنبال آن با مراجعه به محل تحصيل فرزندانم ،حدود سه ماه است که پرونده هاي تحصيلي فرزندانم را از مدرسه ضبط کرده و با خود برده اند. آخرين ديدار با آقاي کروبي توسط خانواده من صورت گرفت اما متاسفانه به دليل اينکه ماموران خواسته بودند همسرم را بازرسي بدني کنند و ايشان اعتراض کرده بودند، از ملاقات همسرم با پدر جلوگيري به عمل آورده بودند. همسرم به بازرسان گفته بود "وقتي ديدار در حضور چهار ماموران امنيتي خانم و آقا صورت مي‌گيرد ديگر چه جاي بازرسي بدني و اين‌که من چه چيزي را مي‌توانم به ايشان در حضور اين تعداد نيرو امنيتي منتقل بکنم؟ از طرف ديگر اين‌جا منزل آقاي کروبي هست و شما منزل ايشان را تصرف کرده ايد و حق نداريد مرا بازرسي بدني کنيد." لذا تنها فرزندانم با ايشان ديدار داشتند. در همان ديدار پدرم به فرزندانم گفته بودند: "من اگر آزاد بشوم همان بيانيه‌ها و همان مصاحبه ها را انجام خواهم داد و بر مواضع قبلي خودم محکم ايستاده ام". همان‌طور که در همان زمان گفته شده بود ايشان را از منزل خارج نکرده بودند و نيروها پنجره ها را بسته و روي آنها را پوشانده بودندکه هيچ نوري از منزل خارج نشود. لذا هيچ گونه علامتيکه مبني بر حضور اين عزيزان در منزل باشد وجود نداشت و ما تصور مي کرديم هيچ کسي در منزل نيست. حتي ماموران چراغ هاي پارکينگ و راهرو ها را نيز خاموش کرده بودند. پدر و مادرم آن روزها در شرايط خيلي سختي بوده اند و به موقع گفته خواهد شد که چه رفتارها و برخوردهاي زشتي را اين افراد با اين دو بزرگوار انجام داده اند.
با ۱۱۲ امتیاز و ۸ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


همه ميگن محسن بي ناموس.ولي به نظر من بي ناموس تر و بي شرف تر از محسن هم هست و اون كسي نيست جز پدر محسن روح الاميني.چون اون به خون پسرش خيانت كرد.پس بي شرف تر ه
با ۱۰۵ امتیاز و ۱۸ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


راستی چرا ؟! کسی میتونه بگه دلیلش چیه
با ۹۶ امتیاز و ۵۹ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


' محسن رضایی ' که به استان لرستان سفر کرده است در گفت و گو با ایرنا در خصوص تحریم های اعمال شده علیه ایران نیز گفت: این اقدامات هیچ تاثیری در روند فعالیت های مردم و پیشرفت نظام ندارد و ما در ۳۰ سال گذشته این موضوع را بارها ثابت کرده ایم. وی افزود: مردم ایران با کار و تلاش زیاد و جهاد در عرصه اقتصادی تمامی تحریم های دشمنان را با موفقیت پشت سرخواهند گذاشت.
با ۹۰ امتیاز و ۱۶ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


پلیس اسپانیا میگوید که از فروش غیر قانونی ۹ هلیکوپتر نظامی آمریکایی به ایران جلوگیری و ۸ تن را در این ارتباط بازداشت کرده است. این عملیات که در مادرید و بارسلون صورت گرفته است، منجر به بازداشت ۵ تاجر اسپانیایی و ۳ فرد ایرانی شده است. علاوه بر هلیکوپترهای بل-۲۱۲، قطعات یدکی نظامی برای صدور به ونزوئلا نیز یافت شده است. ارزش کل این محموله شامل هلیکوپترها و قطعات یدکی ۱۴۰ میلیون دلار برآورد شده است. بر طبق قطعنامه شورای امنیت که سال پیش به تصویب رسید، ایران از خرید سلاح سنگین همچون هلیکوپتر و موشک منع شده است.
با ۸۱ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


راتکو ملادیچ جلاد بوسنی امروز دستگیر شد. ملادیچ در صدر لیست مجرمان تحت تعقیب اروپا بود. او مهره اصلی جنگهای حونین صربستان بعد از رادوان کارازیچ رییس جمهور سابق صربستان بود. راتکو ملادیچ، فرمانده نظامی صرب های بوسنی در جریان جنگ سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ میلادی بود که به دلیل محاصره سارایوو در این سال ها و کشتار هزاران بوسنیایی در سربرنیتسا، تحت تعقیب دادگاه بین المللی جرائم جنگی بود. ژنرال ملادیچ، متهم به ایفای نقش کلیدی در قتل عام هفت هزار و پانصد مرد و پسر ساکن سربرنیتسا است. ریس جمهور صربستان ضمن تایید این خبر اعلام کرد که مقدمات کار برای انتقال او به دادگاه بین المللی هیگ در حال اجراست. دستگیری او برگی از تاریخ صربستان را بست و قدمی در ادامه آشتی قومی در منطقه است.
با ۷۹ امتیاز و ۱۹ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


حاج محسن! این جمعیت حامی‌ رهبران سبز رو با ۱۰ نفر شرکت کننده در سخنرانیت مقایسه کن و دق کن!
با ۷۳ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


خوب كه فكر ميكنم ميبينم بيشتر تصميماتي كه تو مملكت ما گرفته ميشه با تصميم كبري فقط يه نقطه فرق داره
با ۷۲ امتیاز و ۸ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


جرس: در طول تاریخ جنایی کشور چندین پرونده تجاوز و قتل به دلایل متعددی احساسات عمومی را برانگیخت و در حافظۀ تاریخی مردم ایران ثبت شد ، با قطعیت می توان گفت پرونده « عباس غفاری » آنچنان که رسانه های وابسته به سپاه از جمله «جوان» با اتهاماتی از جمله ۳۶۰ فقره تجاوز که به وی نسبت داده اند در مقایسه با پرونده های قبلی در نوع خود در تاریخ ایران بی سابقه می باشد. این قبیل جنایات با این وسعت در تاریخ ایران شاید از ۱۰ پرونده نیز تجاوز نکند. در تمام این پرونده ها زمانی که اولین خبر مربوط به این جنایات منتشر می شد افکار عمومی با فشار های بسیار زیادی به دستگاه های مسئول خواستار رسیدگی فوری و اعلام نتایج پیگیری ها می شدند و آنقدر پیگیری می کردند تا مسببین اصلی و افرادی که در این زمینه کم کاری کرده اند به جامعه معرفی شده و مجازات شوند. ۷۳ سال قبل علی اصغر بروجردی معروف به اصغر قاتل با تجاوز به ۳۳ پسر خردسال موجب جریحه دار شدن افکار عمومی شد وی به عنوان اولین فرد با این تعداد تجاوز و قتل در ایران شناخته شده است ؛ جنایات وی تنها به داخل کشور محدود نشد و تا کشورهای مرزی نیز پیش رفت،. قربانیان وی را اکثراً کودکان تشکیل می‌دادند. طی مدتی که در عراق زندگی می‌کرده پس از تجاوز به ۲۵ کودک آنان را به قتل می رساند وی پس از آخرین تجاوز در عراق به ایران می‌گریزد و در ایران هم مرتکب ۸ فقره تجاوز و قتل می‌شود. وی در تاریخ ششم خرداد ۱۳۱۳ در تهران محاکمه و در ششم تیرماه همان سال به دار آویخته شد. اواسط دهه ۷۰ یعنی سال ۷۶ یادآور جنایت هولناک و غم بار دیگری در کشور است ، غلامرضا خوش‌رو کوران کردیه معروف به خفاش شب را می توان دومین فرد از لحاظ تعدد تجاوز جنسی و قتل در تاریخ جنایی کشور معرفی کرد.وی پس از تجاوز به ۹ زن و سپس به قتل رساندن آنها افکار عمومی را جریحه دار کرد. وی یک‌بار در سال ۷۱ دستگیر شد ولی
با ۷۱ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


احمدی نژاد تهدید کرد در صورتی که خامنه ای و دار و دسته اش دست از لجبازی برندارند، وی در گام بعدی، نیروگاه بوشهر را افتتاح خواهد کرد.
با ۷۱ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی
نظرات

 


به راستی کدام قانون اجازه چنین کار وحشیانه ای را به معلمان با کودکان میدهد ؟ ایا این کار کودک ازاری نیست ؟
با ۷۱ امتیاز و ۴۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


یک نوجوان حکم اعدام را در قزوین اجرا کرد.
با ۶۹ امتیاز و ۲۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


خانواده لطفعلی یوسفیان بعد از یک سال و نیم، سکوت خود را شکستند و طی یک مصاحبه با جرس خبر دادند؛ این کارمند ۵۶ ساله ایرانی، بر اثر استنشاقِ گاز اشک آورِ پرتاب شده در جریان اعتراضاتِ خیابانی، جانِ خود را از دست داد. لادنِ مصفایی همسر علی حسن پور از جان باختگان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد در گفتگو با جرس به نسبت فامیلیِ آقای لطفعلی یوسفیان با همسر خود اشاره می کند و در عین حال تاکید می کند که کشته شدگانِ حوادثِ بعد از انتخابات تنها محدود به کسانی نیستند که از آنان در رسانه ها نام برده شده است بلکه کسانی هستند که در سکوت خبری قربانی شده اند. همسر این شهیدِ ۲۵ خرداد که پیش از این چندین بار در مورد وضعیتِ پرونده همسرِ خود از طریقِ رسانه ها اطلاع رسانی کرده و از مسوولانِ کشور خواسته بود تا قاتلِ همسرش را شناسایی و معرفی کنند، اینبار در مورد نحوه ی جان باختنِ آقای لطفعلی یوسفیان یکی از بستگانِ نزدیکِ آقای حسن پور می گوید: در جریان اعتراضاتِ خیابانیِ سال ۸۸ آقای یوسفیان در اثر استنشاقِ گاز اشک آوربه بیمارستان منتقل شد و در نهایت پس از چندین روز بستری و مراقبت ویژه، در همان بیمارستان جان باخت. آرش یوسیفان فرزند لطفعلی یوسفیان نیز در مصاحبه ای با جرس دلیلِ سکوتِ خانواده خود را وضعیتِ حاکم بر فضای کشور در روزهای اعتراض به نتایجِ انتخابات اعلام می کند و می گوید: حتی مسوولان بیمارستان ابن سینا هم برای اینکه خانواده ما دچار مشکل نشود، همان زمان به ما گفتند: ما علت فوت پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام می کنیم، چرا که در غیر این صورت ممکن است جسد را به خانواده تحویل ندهند و دردسر های بعد آغاز شود. ولی دردسر از همان زمانی آغاز شد که پدر من بدون اینکه هیچ نقشی در راهپیمایی داشته باشد قربانیِ بی مسولیتی کسانی شد که برای خاموش کردنِ اعتراضاتِ مردم از گاز های اشک آوری استفاده کردند که موجب مرگِ پدرم شد و پزشکان هم گفتند که متاسفانه کاری از دست شان بر نمی آمد… خبرگزاری فارس و ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران در همین دو سال اخیر بارها از طریقِ پخش تصاویری از یک کودکِ بحرینی که در اثر استنشاق گاز اشک آور جان با خته بود، اعتراض می کردند که چرا مأموران امنیتیِ بحرین برای مقابله با تظاهر کنندگان علاوه بر استفاده از سلاح‌های گرم، از گازهای اشک آور شیمیایی نیز بهره می‌برند که باعث خفگی و حتی کشته شدن افراد می‌شود. همچنین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته بارها خبری را پخش می کرد که نشان می داد یک زن فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور پرتاب شده از سوی پلیس اسرائیل در جریان تظاهرات علیه دیوار حائل، جان خود را از دست داده است. این اخبار در حالی منتشر می شد که مخالفان دولت جمهوری اسلامیِ ایران نیز بارها خبر داده بودند؛ در جریان راهپیمایی های خیابانی معترضانِ ایرانی نیز ماموران امنیتی از گازهای اشک آوری استفاده می کردند که این گازها عوارضی همانند عوارض استنشاق گازهای شیمیایی را دارد و موجب خفگی می شود اما رسانه های رسمی دولت در این باره سکوت کردند . جرس با آرش یوسفیان تنها فرزندِ پسرِ لطفعلی یوسفیان در مورد ماجرای جان باختن پدر وی در بیمارستان ابن سینا که به گفته این خانواده به دلیل استنشاق گاز اشک آور بوده است، گفتگویی انجام داده است که در پی می آید: آقای یوسفیان، قبل از ورود به پرسش های اصلی ممکن است بفرمایید با توجه به اینکه پدر شما در تیر ماه ۸۸ و دقیقا در آغاز روزهای اعتراض به انتخابات جان خود را در بیمارستان از دست دادند، چرا تا کنون سکوت کرده اید ؟ فکر می کنم پاسخ به این پرسش شما را خیلی ها که در ایران زندگی می کنند و از نزدیک روزهای درگیری را به یاد می آورند می دانند. پدر من کارمندی بود که در رده معاونت هم در سازمان های مختلف از جمله سازمان کشاورزی همین کشور به مردم خدمت کرده بود، روزهایی که بر اثر استنشاقِ گاز اشک آور دچارمشکل تنگیِ نفس شده بود و ما او را به بیمارستان منتقل کردیم، روزهایی بود که نگران بودیم افشای این واقعیت زندگیِ پدری که به تازگی همسرش را هم از دست داده بود را دستخوشِ مشکلاتِ جدی تر کند. پدرم آدم ساده ای بود که سرش به زندگی خودش بود و اصلا به سیاست کاری نداشت، وارد هیچ دسته و گروهی هم نشده بود، در روزهای اعتراض هم از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود به همراه یکی از همکارانش به خانه بر می گشت که این اتفاق برایش افتاد. پدرم بعد از مرگ مادرم خیلی سختی کشید ما نمی خواستیم مشکلی برایش درست کنیم. حتی خود مسوولانِ بیمارستان هم به ما گفتند اعلام اینکه ایشان به واسطه استنشاق گاز اشک آور جان باخته است ممکن است مسکل درست کند، برای همین سکوت کردیم . آیا پدرِ شما پیش از این اتفاق از سالم بود؟ مدارک چکاب کامل پزشکیِ پدرم تا پیش از استنشاق گاز اشک آور نشان می دهد که او سالم بود. پدرم عادت داشت همیشه چکابِ کامل انجام می داد، او حتی از من که فرزندش هستم سالم تر و قوی تر بود ولی بعد از آن اتفاق واقعا دچار مشکل شد. هرگاه چهره اش به یادم می آید که در روزهای آخر از نفس تنگی روی زمین می نشست نمی توانم به این سکوت ادامه دهم تا شاید صدای من توسط مسولان شنیده شود و هیچ گاه برای مقابله با اعتراض های مردمی که در هر کشوری هم ممکن است رخ دهد از چنین گازهایی استفاده نکنند و در نظر داشته باشند که مردم معمولی هم در همان اطراف درگیری ها سکونت دارند، رفت و آمد دارند که ممکن است به همین شکل مظلومانه قربانی شوند. پس پدر شما در واقع برای شرکت در راهپیمایی هم به خیابان نرفته بود؟ دقیقا، همانطور که گفتم ایشان یک کارمند بودند که محل کارشان نزدیکی محل درگیرها و اعتراضات خیابانی بود. یعنی اگر هم برای اعتراض شرکت کرده بود و به همین دلیل جان می داد شاید موضوع فرق می کرد ولی پدرم به هیچ وجه وابسته به هیچ جریان سیاسی نبود. اما در انتخابات سال ۸۸ برای اولین بار شرکت کرد و مثل خیلی از مردم دیگر او هم به یک نامزد انتخابات رای داده بود. در شب انتخابات من خبر را اشتباهی متوجه شده بودم و به او گفته بودم بالاخره کاندیدایی که به او رای دادی پیروز شد، او خیلی خوشحال شد و گفت خب معلوم بود با این همه میزان مشارکت چه کسی پیروز می شود اما صبح روزِ بعد از انتخابات وقتی نتیجه را از تلویزیون شنید بسیار به او شوک وارد شد و تعجب کرده بود. حالا ممکن است برگردیم به روز واقعه و برایمان توضیح دهید که دقیقا در کدام یک از خیابان های تهران و چگونه این اتفاق رخ داد؟ شهر اوضاعِ به هم ریخته ای داشت. پدرم ماشین مرا با خودش برده بود و هنگام بازگشت از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود، میان شلوغی و ترافیک مجبور به توقف شدند. او همراه یکی از همکارانش بود که ناچار شدند در گوشه ای ماشین را پارک کنند، ناگهان می بینند که ماموران برای پراکنده کردن جمعیت گاز اشک آور پرتاب کردند. گاز وارد ماشین آنها می شود و در فضای بسته ی ماشین این گاز می پیچد و آنها ناگزیر می شوند برای دقایقی پیاده شوند . حال پدرم خیلی بد می شود و در آن شرایط به او آب آشامیدنی می رسانند که فکر می کنم شرایط شان بدتر می شود. پدرم ۵۶ ساله بود و هیچ مشکل و بیماری تا پیش از آن نداشت. اما آن روز وقتی به خانه برگشت دیگر حالش به روزهای قبل از آن اتفاق بر نگشت. نفس کشیدن برایش چنان سخت شده بود که من چند روزی به محل کارم نرفتم و در خانه ماندم تا از او مراقبت کنم. خودش هم می گفت از خانه بیرون نرو نمی دانم چه اتفاقی ممکن است برای من بیافتد. گاهی وقت ها از شدت نفس تنگی روی زمین می نشست، به خودش می پیچید و اصلا نمی توانست تکان بخورد. وقتی شرایط پدر را دیدید او را به کدام بیمارستان منتقل کردید؟ روزهای خیلی شلوغی بود اما من با دیدن وضعیت پدر نگران شده بودم و بعد از سه روز او را به بیمارستان ابن سینا واقع در صادقیه ی تهران منتقل کردم چون دیگر در خانه کاری از دست مان بر نمی آمد و اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم. آیا پزشکان تشخیص دادند که علت نفس تنگی های سخت ِ پدر شما و بی طاقت شدن او برای چیست؟ حقیقت اش این است که اول نگران بودم که دلیل را بگویم، معلوم بود که مواد شیمایی در اثر استنشاق گاز در بدن پدرم هست. ولی پدرم که جبهه نرفته بود تا دلیلش را مثلا اثرات مواد شیمایی دوران جنگ اعلام کنیم. از طرفی بعد می دیدم پرونده کاری و زندگی پدرم شفاف است و اگر دلیلش را هم بگوییم مشکلی پش نخواهد آمد یعنی پدرم نه مجاهد بود، نه انقلابی بود، نه جنگجو بود و نه وابستگی به جریاناتی داشت که اگر جریان گاز اشک آور را بگوییم برایش مشکلی پیش بیاید. برای همین حقیقت را به پزشکان گفتیم. یادم هست وقتی یکی از پزشکان به پدرم گفت شما چه تحملی داشیتد که سه روز با این وضعیت در خانه ماندید من خیلی تعجب کردم چون هیچ وقت فکر نمی کردم که گاز اشک آور چنین اثراتی داشته باشد که حتی پزشکان هم تحملش را سخت بدانند. پدرتان کارمند بود آیا بستری شدن در بیمارستان و دلیل آن را همان زمان به محل کار او هم اطلاع دادید؟ یعنی آیا دوستان و همکارن ا و می دانستند که چه اتفاقی رخ داد؟ من خودم همان زمان به محل کارشان اطلاع دادم و گفتم پدرم در بیمارستان بستری است و نمی تواند در محل کار خود حاضر شود. از طرفی یکی از دوستان شان هم که خودش همان روزِ درگیری همراه پدرم بود و در جریانِ اتفاقی که افتاد هم قرار داشت. تمام خانواده و فامیل ما هم موضوع را می دانستند. با این توصیف چرا دلیلِ فوت پدرتان را در بیمارستان چیزِ دیگری اعلام کردند؟ به من شوک وارد شده بود که به همین سادگی یک انسان جانش را به خاطر گاز اشک آور از دست داد، با همان حالت شوک و نگرانی به بیمارستان رفتم و مسوولان و پزشکان بیمارستان به من گفتند، بزرگترین کمکی که ما می توانیم در این اوضاع به شما بکنیم این است که دلیلِ فوتِ پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام کنیم . آنها می گفتند اگر دلیل اصلی را بنویسیم به این زودی ها جسد را به شما تحویل نخواهند داد و دردسرهای بعدی شروع خواهد شد. و شما نظرِ بیمارستان را پذیرفتید؟ من تنها پسر خانواده هستم، یک خواهر هم دارم که ازدواج نکرده بود، خواهر دیگرم هم به تازگی ازدواج کرده بود، مادرمان را هم تازه یک سال قبل از جان باختنِ پدرمان از دست داده بودیم، پدرم نه کار سیاسی کرده بود و نه وابستگی به هیچ جریانی داشت، ناگهان با اتفاقی مواجه شدیم که اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم. از طرفی فکر می کردیم نظری که بیمارستان به ما گفته است در واقع نوعی لطف است به ما تا وارد یک مشکلِ جدی نشویم برای همین ما هم پذیرفتیم تا از آن شوک نجات پیدا کنیم و همچنین پدرمان را که واقعا بی گناه و بدون هیچ دلیلی جان داده بود با آرامش به خاک بسپاریم. قبلش فکر می کردیم پدرمان به سلامت از بیمارستان مرخص خواهد شد، ساعت هشت صبح وقتی از بیمارستان به من زنگ زدند و گفتند پدر شما فوت کرده است حتی خود من هم باورم نمی شد. تا زمانی که مراسم تدفینِ پدرم برگزار نشده بود ما هیچ کدام مان باورمان نمی شد که همه چیز تمام شد و گازهای شیمیایی که استفاده کرده بودند داشت پدرمان را از درون نابود می کرد و در نهایت موجبِ از دست دادن جانش شد… برای مراسم تدفین هم طبیعتا چون کسی دلیلِ فوت ایشان را نمی دانست مشکلی پیش نیامد، درست است؟ برای مراسم تدفین همه آمده بودند، به آن دوست پدرم که همراهش در روز درگیری بود هم واقعا شوک وارد شده بود، می دانست که پدرم آدم با انرژی، سالم و کشتی گیر بود… کل خانواده ما، اطرافیان و آشنایان همه می دانستند برای پدرم چه اتفاقی افتاده است همه در مراسم تدفین آمدند و چون کسی دلیلش را نمی دانست، پس مشکلی هم پیش نیامد و پدرم مظلومانه به خاک سپرده شد. الان دیگر نگرانی های روزهای اول که به آن اشاره کردید را ندارید؟ یعنی نگران نیستید که بازگو کردن این مسئله احیانا مشکلی به وجود آورد؟ نه چون دارم حقیقتی را می گویم تا مسوولان امر به این مسئله توجه کنند و به خاطر داشته باشند اینگونه اعتراض های مردمی ممکن است در هر کشوری پیش بیاید اما این راهش نیست که با گازهایی شیمیایی اینطوری آدم کشی رخ دهد که واقعا زندگی یک خانواده را نابود کند. من خودم در روزهای آخری که پدرم در بیمارستان بستری بود به دنبال تدارک عروسی ام بودم و پدرم بارها می گفت از بیمارستان که مرخص شوم زودتر این عروسی را برگزار می کنیم چون حالم اصلا خوب نیست و نمی دانم چه اتفاقی رخ می دهد. پدرم می گفت بزرگترین آرزوی من این است که در عروسی تنها پسرم باشم. حالا هم که سکوتم را شکستم به این دلیل است که دلم می خواهد مسوولان بدانند برای زندگی شهروندان معمولی چه مشکلاتی به جود می آورد همین گازهای اشک آوری که برای کنترل راهپیمایی ها استفاده شد… شاید باید بشنوند برای من به عنوان یک جوان و شهروند این کشور، بعد از پدرم چه اتفاقی افتاد. بزرگترین ناراحتیِ من این است که پدرم در روز عروسی بالای سرم نبود، پدری که همه آرزویش همین بود که در مراسم عروسی تنها فرزندش باشد به چه جرمی و به چه گناهی از برآورده شدن ساده ترین آرزویش محروم ماند؟ …. آیا حرفی برای مسولان بیمارستان ابن سینا هم دارید و یا اساسا قصد پیگیری قضایی هم دارید؟ تصور خودم هنوز این است که در آن روزهای درگیری و اضطراب، پزشکان بیمارستانِ ابن سینا چون مظلومیت و آرامش پدرم را از نزدیک دیده بودند نیت شان خیر بود و می خواستند ما جسد پدرم را بدون هیچ مشکلی تحویل بگیریم، برای همین شاید واقعا قصد کمک به ما را داشته اند تا پدرم و ما بیش از این آسیب نبینیم…من هر کاری کنم دیگر پدرم زنده نمی شود اما اگر این مسئله تا همیشه توی دلم می ماند و سکوت می کردم، تا همیشه تحت فشار و ناراحتی روحی بودم، خودم را نمی بخشیدم اگر نمی گفتم که پدرم چه مظلومانه و چقدر آسان جلوی چشم های ما بدونِ هیچ گناهی جان داد…
با ۶۳ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


دفتر رئیس جمهوری صربستان اعلام کرد که رادوان کاراجیچ جنایتکار جنگی صرب در جنگ بالکان، شب گذشته دستگیر شد که این خبر موجی از شادی را در سراسر جهان به همراه آورد. دفتر بوریس تادیچ رئیس جمهوری صربستان گفت : کاراجیچ از بزرگترین جنایتکاران جنگی که در زمان محاصره سارایوو در جولای سال 1995، در منطقه سربرنیتسا در شرق بوسنی، هشت هزار مسلمان را قتل عام کرده بود، پس از 13 سال فرار و گریز، شب گذشته دستگیر شد. با دستگیری کاراجیچ ، رادکو ملادیچ دیگر جنایتکار جنگی صرب که فراری است؛همچنان تحت تعقیب قرار دارد. جنگ داخلی بوسنی از سال 1992 تا 1995 به طول انجامید و کاراجیچ در سال 1997 پس از آنکه از قدرت برکنار شد، فراری است. با بازداشت کاراجیچ و انتقال وی به دادگاه ویژه جنایات جنگی صربستان نیروهای ویژه پلیس در مقابل این دادگاه در مرکز بلگراد مستقر شدند.
با ۶۱ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در جریان غائله ۲۵ بهمن ماه من تنها کسی بودم که شفاف اعلام کردم اقدامات گروه های مخالف دولت و دو کاندیدای دیگر انتخابات به واقع نوکری و حمالی آمریکاییها بود. ' محسن رضایی ' که به استان لرستان سفر کرده است در گفت و گو با ایرنا در خصوص تحریم های اعمال شده علیه ایران نیز گفت: این اقدامات هیچ تاثیری در روند فعالیت های مردم و پیشرفت نظام ندارد و ما در ۳۰ سال گذشته این موضوع را بارها ثابت کرده ایم. وی افزود: مردم ایران با کار و تلاش زیاد و جهاد در عرصه اقتصادی تمامی تحریم های دشمنان را با موفقیت پشت سرخواهند گذاشت.
با ۶۰ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


خانواده لطفعلی یوسفیان بعد از یک سال و نیم، سکوت خود را شکستند و طی یک مصاحبه با جرس خبر دادند؛ این کارمند ۵۶ ساله ایرانی، بر اثر استنشاقِ گاز اشک آورِ پرتاب شده در جریان اعتراضاتِ خیابانی، جانِ خود را از دست داد. لادنِ مصفایی همسر علی حسن پور از جان باختگان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد در گفتگو با جرس به نسبت فامیلیِ آقای لطفعلی یوسفیان با همسر خود اشاره می کند و در عین حال تاکید می کند که کشته شدگانِ حوادثِ بعد از انتخابات تنها محدود به کسانی نیستند که از آنان در رسانه ها نام برده شده است بلکه کسانی هستند که در سکوت خبری قربانی شده اند. همسر این شهیدِ ۲۵ خرداد که پیش از این چندین بار در مورد وضعیتِ پرونده همسرِ خود از طریقِ رسانه ها اطلاع رسانی کرده و از مسوولانِ کشور خواسته بود تا قاتلِ همسرش را شناسایی و معرفی کنند، اینبار در مورد نحوه ی جان باختنِ آقای لطفعلی یوسفیان یکی از بستگانِ نزدیکِ آقای حسن پور می گوید: در جریان اعتراضاتِ خیابانیِ سال ۸۸ آقای یوسفیان در اثر استنشاقِ گاز اشک آوربه بیمارستان منتقل شد و در نهایت پس از چندین روز بستری و مراقبت ویژه، در همان بیمارستان جان باخت. آرش یوسیفان فرزند لطفعلی یوسفیان نیز در مصاحبه ای با جرس دلیلِ سکوتِ خانواده خود را وضیعتِ حاکم بر فضای کشور در روزهای اعتراض به نتایجِ انتخابات اعلام می کند و می گوید: حتی مسوولان بیمارستان ابن سینا هم برای اینکه خانواده ما دچار مشکل نشود، همان زمان به ما گفتند: ما علت فوت پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام می کنیم، چرا که در غیر این صورت ممکن است جسد را به خانواده تحویل ندهند و دردسر های بعد آغاز شود. ولی دردسر از همان زمانی آغاز شد که پدر من بدون اینکه هیچ نقشی در راهپیمایی داشته باشد قربانیِ بی مسولیتی کسانی شد که برای خاموش کردنِ اعتراضاتِ مردم از گاز های اشک آوری استفاده کردند که موجب مرگِ پدرم شد و پزشکان هم گفتند که متاسفانه کاری از دست شان بر نمی آمد... خبرگزاری فارس و ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران در همین دو سال اخیر بارها از طریقِ پخش تصاویری از یک کودکِ بحرینی که در اثر استنشاق گاز اشک آور جان با خته بود، اعتراض می کردند که چرا مأموران امنيتيِ بحرين براي مقابله با تظاهر كنندگان علاوه بر استفاده از سلاح‌هاي گرم، از گازهاي اشك آور شيميايي نيز بهره مي‌برند كه باعث خفگي و حتي كشته شدن افراد مي‌شود. همچنین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته بارها خبری را پخش می کرد که نشان می داد یک زن فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور پرتاب شده از سوی پلیس اسرائیل در جریان تظاهرات علیه دیوار حائل، جان خود را از دست داده است. این اخبار در حالی منتشر می شد که مخالفان دولت جمهوری اسلامیِ ایران نیز بارها خبر داده بودند؛ در جریان راهپیمایی های خیابانی معترضانِ ایرانی نیز ماموران امنیتی از گازهای اشک آوری استفاده می کردند که اين گازها عوارضي همانند عوارض استنشاق گازهاي شيميايي را دارد و موجب خفگی می شود اما رسانه های رسمی دولت در این باره سکوت کردند . جرس با آرش یوسفیان تنها فرزندِ پسرِ لطفعلی یوسفیان در مورد ماجرای جان باختن پدر وی در بیمارستان ابن سینا که به گفته این خانواده به دلیل استنشاق گاز اشک آور بوده است، گفتگویی انجام داده است که در پی می آید: آقای یوسفیان، قبل از ورود به پرسش های اصلی ممکن است بفرمایید با توجه به اینکه پدر شما در تیر ماه ۸۸ و دقیقا در آغاز روزهای اعتراض به انتخابات جان خود را در بیمارستان از دست دادند، چرا تا کنون سکوت کرده اید ؟ فکر می کنم پاسخ به این پرسش شما را خیلی ها که در ایران زندگی می کنند و از نزدیک روزهای درگیری را به یاد می آورند می دانند. پدر من کارمندی بود که در رده معاونت هم در سازمان های مختلف از جمله سازمان کشاورزی همین کشور به مردم خدمت کرده بود، روزهایی که بر اثر استنشاقِ گاز اشک آور دچارمشکل تنگیِ نفس شده بود و ما او را به بیمارستان منتقل کردیم، روزهایی بود که نگران بودیم افشای این واقعیت زندگیِ پدری که به تازگی همسرش را هم از دست داده بود را دستخوشِ مشکلاتِ جدی تر کند. پدرم آدم ساده ای بود که سرش به زندگی خودش بود و اصلا به سیاست کاری نداشت، وارد هیچ دسته و گروهی هم نشده بود، در روزهای اعتراض هم از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود به همراه یکی از همکارانش به خانه بر می گشت که این اتفاق برایش افتاد. پدرم بعد از مرگ مادرم خیلی سختی کشید ما نمی خواستیم مشکلی برایش درست کنیم. حتی خود مسوولانِ بیمارستان هم به ما گفتند اعلام اینکه ایشان به واسطه استنشاق گاز اشک آور جان باخته است ممکن است مسکل درست کند، برای همین سکوت کردیم . آیا پدرِ شما پیش از این اتفاق از سالم بود؟ مدارک چکاب کامل پزشکیِ پدرم تا پیش از استنشاق گاز اشک آور نشان می دهد که او سالم بود. پدرم عادت داشت همیشه چکابِ کامل انجام می داد، او حتی از من که فرزندش هستم سالم تر و قوی تر بود ولی بعد از آن اتفاق واقعا دچار مشکل شد. هرگاه چهره اش به یادم می آید که در روزهای آخر از نفس تنگی روی زمین می نشست نمی توانم به این سکوت ادامه دهم تا شاید صدای من توسط مسولان شنیده شود و هیچ گاه برای مقابله با اعتراض های مردمی که در هر کشوری هم ممکن است رخ دهد از چنین گازهایی استفاده نکنند و در نظر داشته باشند که مردم معمولی هم در همان اطراف درگیری ها سکونت دارند، رفت و آمد دارند که ممکن است به همین شکل مظلومانه قربانی شوند. پس پدر شما در واقع برای شرکت در راهپیمایی هم به خیابان نرفته بود؟ دقیقا، همانطور که گفتم ایشان یک کارمند بودند که محل کارشان نزدیکی محل درگیرها و اعتراضات خیابانی بود. یعنی اگر هم برای اعتراض شرکت کرده بود و به همین دلیل جان می داد شاید موضوع فرق می کرد ولی پدرم به هیچ وجه وابسته به هیچ جریان سیاسی نبود. اما در انتخابات سال ۸۸ برای اولین بار شرکت کرد و مثل خیلی از مردم دیگر او هم به یک نامزد انتخابات رای داده بود. در شب انتخابات من خبر را اشتباهی متوجه شده بودم و به او گفته بودم بالاخره کاندیدایی که به او رای دادی پیروز شد، او خیلی خوشحال شد و گفت خب معلوم بود با این همه میزان مشارکت چه کسی پیروز می شود اما صبح روزِ بعد از انتخابات وقتی نتیجه را از تلویزیون شنید بسیار به او شوک وارد شد و تعجب کرده بود. حالا ممکن است برگردیم به روز واقعه و برایمان توضیح دهید که دقیقا در کدام یک از خیابان های تهران و چگونه این اتفاق رخ داد؟ شهر اوضاعِ به هم ریخته ای داشت. پدرم ماشین مرا با خودش برده بود و هنگام بازگشت از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود، میان شلوغی و ترافیک مجبور به توقف شدند. او همراه یکی از همکارانش بود که ناچار شدند در گوشه ای ماشین را پارک کنند، ناگهان می بینند که ماموران برای پراکنده کردن جمعیت گاز اشک آور پرتاب کردند. گاز وارد ماشین آنها می شود و در فضای بسته ی ماشین این گاز می پیچد و آنها ناگزیر می شوند برای دقایقی پیاده شوند . حال پدرم خیلی بد می شود و در آن شرایط به او آب آشامیدنی می رسانند که فکر می کنم شرایط شان بدتر می شود. پدرم ۵۶ ساله بود و هیچ مشکل و بیماری تا پیش از آن نداشت. اما آن روز وقتی به خانه برگشت دیگر حالش به روزهای قبل از آن اتفاق بر نگشت. نفس کشیدن برایش چنان سخت شده بود که من چند روزی به محل کارم نرفتم و در خانه ماندم تا از او مراقبت کنم. خودش هم می گفت از خانه بیرون نرو نمی دانم چه اتفاقی ممکن است برای من بیافتد. گاهی وقت ها از شدت نفس تنگی روی زمین می نشست، به خودش می پیچید و اصلا نمی توانست تکان بخورد. وقتی شرایط پدر را دیدید او را به کدام بیمارستان منتقل کردید؟ روزهای خیلی شلوغی بود اما من با دیدن وضعیت پدر نگران شده بودم و بعد از سه روز او را به بیمارستان ابن سینا واقع در صادقیه ی تهران منتقل کردم چون دیگر در خانه کاری از دست مان بر نمی آمد و اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم. آیا پزشکان تشخیص دادند که علت نفس تنگی های سخت ِ پدر شما و بی طاقت شدن او برای چیست؟ حقیقت اش این است که اول نگران بودم که دلیل را بگویم، معلوم بود که مواد شیمایی در اثر استنشاق گاز در بدن پدرم هست. ولی پدرم که جبهه نرفته بود تا دلیلش را مثلا اثرات مواد شیمایی دوران جنگ اعلام کنیم. از طرفی بعد می دیدم پرونده کاری و زندگی پدرم شفاف است و اگر دلیلش را هم بگوییم مشکلی پش نخواهد آمد یعنی پدرم نه مجاهد بود، نه انقلابی بود، نه جنگجو بود و نه وابستگی به جریاناتی داشت که اگر جریان گاز اشک آور را بگوییم برایش مشکلی پیش بیاید. برای همین حقیقت را به پزشکان گفتیم. یادم هست وقتی یکی از پزشکان به پدرم گفت شما چه تحملی داشیتد که سه روز با این وضعیت در خانه ماندید من خیلی تعجب کردم چون هیچ وقت فکر نمی کردم که گاز اشک آور چنین اثراتی داشته باشد که حتی پزشکان هم تحملش را سخت بدانند. پدرتان کارمند بود آیا بستری شدن در بیمارستان و دلیل آن را همان زمان به محل کار او هم اطلاع دادید؟ یعنی آیا دوستان و همکارن ا و می دانستند که چه اتفاقی رخ داد؟ من خودم همان زمان به محل کارشان اطلاع دادم و گفتم پدرم در بیمارستان بستری است و نمی تواند در محل کار خود حاضر شود. از طرفی یکی از دوستان شان هم که خودش همان روزِ درگیری همراه پدرم بود و در جریانِ اتفاقی که افتاد هم قرار داشت. تمام خانواده و فامیل ما هم موضوع را می دانستند. با این توصیف چرا دلیلِ فوت پدرتان را در بیمارستان چیزِ دیگری اعلام کردند؟ به من شوک وارد شده بود که به همین سادگی یک انسان جانش را به خاطر گاز اشک آور از دست داد، با همان حالت شوک و نگرانی به بیمارستان رفتم ومسوولان و پزشکان بیمارستان به من گفتند، بزرگترین کمکی که ما می توانیم در این اوضاع به شما بکنیم این است که دلیلِ فوتِ پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام کنیم . آنها می گفتند اگر دلیل اصلی را بنویسیم به این زودی ها جسد را به شما تحویل نخواهند داد و دردسرهای بعدی شروع خواهد شد. و شما نظرِ بیمارستان را پذیرفتید؟ من تنها پسر خانواده هستم، یک خواهر هم دارم که ازدواج نکرده بود، خواهر دیگرم هم به تازگی ازدواج کرده بود، مادرمان را هم تازه یک سال قبل از جان باختنِ پدرمان از دست داده بودیم، پدرم نه کار سیاسی کرده بود و نه وابستگی به هیچ جریانی داشت، ناگهان با اتفاقی مواجه شدیم که اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم. از طرفی فکر می کردیم نظری که بیمارستان به ما گفته است در واقع نوعی لطف است به ما تا وارد یک مشکلِ جدی نشویم برای همین ما هم پذیرفتیم تا از آن شوک نجات پیدا کنیم و همچنین پدرمان را که واقعا بی گناه و بدون هیچ دلیلی جان داده بود با آرامش به خاک بسپاریم. قبلش فکر می کردیم پدرمان به سلامت از بیمارستان مرخص خواهد شد، ساعت هشت صبح وقتی از بیمارستان به من زنگ زدند و گفتند پدر شما فوت کرده است حتی خود من هم باورم نمی شد. تا زمانی که مراسم تدفینِ پدرم برگزار نشده بود ما هیچ کدام مان باورمان نمی شد که همه چیز تمام شد و گازهای شیمیایی که استفاده کرده بودند داشت پدرمان را از درون نابود می کرد و در نهایت موجبِ از دست دادن جانش شد... برای مراسم تدفین هم طبیعتا چون کسی دلیلِ فوت ایشان را نمی دانست مشکلی پیش نیامد، درست است؟ برای مراسم تدفین همه آمده بودند، به آن دوست پدرم که همراهش در روز درگیری بود هم واقعا شوک وارد شده بود، می دانست که پدرم آدم با انرژی، سالم و کشتی گیر بود... کل خانواده ما، اطرافیان و آشنایان همه می دانستند برای پدرم چه اتفاقی افتاده است همه در مراسم تدفین آمدند و چون کسی دلیلش را نمی دانست، پس مشکلی هم پیش نیامد و پدرم مظلومانه به خاک سپرده شد. الان دیگر نگرانی های روزهای اول که به آن اشاره کردید را ندارید؟ یعنی نگران نیستید که بازگو کردن این مسئله احیانا مشکلی به وجود آورد؟ نه چون دارم حقیقتی را می گویم تا مسوولان امر به این مسئله توجه کنند و به خاطر داشته باشند اینگونه اعتراض های مردمی ممکن است در هر کشوری پیش بیاید اما این راهش نیست که با گازهایی شیمیایی اینطوری آدم کشی رخ دهد که واقعا زندگی یک خانواده را نابود کند. من خودم در روزهای آخری که پدرم در بیمارستان بستری بود به دنبال تدارک عروسی ام بودم و پدرم بارها می گفت از بیمارستان که مرخص شوم زودتر این عروسی را برگزار می کنیم چون حالم اصلا خوب نیست و نمی دانم چه اتفاقی رخ می دهد. پدرم می گفت بزرگترین آرزوی من این است که در عروسی تنها پسرم باشم. حالا هم که سکوتم را شکستم به این دلیل است که دلم می خواهد مسوولان بدانند برای زندگی شهروندان معمولی چه مشکلاتی به جود می آورد همین گازهای اشک آوری که برای کنترل راهپیمایی ها استفاده شد... شاید باید بشنوند برای من به عنوان یک جوان و شهروند این کشور، بعد از پدرم چه اتفاقی افتاد. بزرگترین ناراحتیِ من این است که پدرم در روز عروسی بالای سرم نبود، پدری که همه آرزویش همین بود که در مراسم عروسی تنها فرزندش باشد به چه جرمی و به چه گناهی از برآورده شدن ساده ترین آرزویش محروم ماند؟ .... آیا حرفی برای مسولان بیمارستان ابن سینا هم دارید و یا اساسا قصد پیگیری قضایی هم دارید؟ تصور خودم هنوز این است که در آن روزهای درگیری و اضطراب، پزشکان بیمارستانِ ابن سینا چون مظلومیت و آرامش پدرم را از نزدیک دیده بودند نیت شان خیر بود و می خواستند ما جسد پدرم را بدون هیچ مشکلی تحویل بگیریم، برای همین شاید واقعا قصد کمک به ما را داشته اند تا پدرم و ما بیش از این آسیب نبینیم...من هر کاری کنم دیگر پدرم زنده نمی شود اما اگر این مسئله تا همیشه توی دلم می ماند و سکوت می کردم، تا همیشه تحت فشار و ناراحتی روحی بودم، خودم را نمی بخشیدم اگر نمی گفتم که پدرم چه مظلومانه و چقدر آسان جلوی چشم های ما بدونِ هیچ گناهی جان داد...
با ۵۷ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


یورو نیوز/ رئیس جمهور صربستان بازداشت رادکو ملاتیچ را تائید کرد بوریس تادیچ، رییس جمهور صربستان، در یک کنفرانس خبری تایید کرد که فردی که نیروهای امنیتی این کشور صبح پنجشنبه دستگیر کرده اند، ژنرال سابق راتکو ملادیچ، متهم به نسل کشی و ارتکاب جنایات جنگی در یوگوسلاوی سابق است.فرد دستگیر شده ابتدا هویت خود را میلوراد کومادیچ معرفی کرده بود، اماتحقیقات و برخی آزمایشات انجام شده، هویت واقعی او را آشکار کرد.رییس جمهور صربستان در کنفرانس خبری خود، دستگیری راتکو ملادیچ را که از همکاران اصلی رادوان کاراجیچ رهبر صرب های بوسنی در جنگ داخلی یوگسلاوی بوده، موفقیت بزرگ نیروهای امنیتی و نتیجه همکاری صربستان با پلیس و مراجع قضایی بین المللی دانست. او اظهار امیدواری کرد که بقیه متهمان به جنایات جنگی که تاکنون خود را مخفی کرده اند نیز دستگیر شوند.
با ۵۶ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


خانواده لطفعلی یوسفیان بعد از یک سال و نیم، سکوت خود را شکستند و طی یک مصاحبه با جرس خبر دادند؛ این کارمند ۵۶ ساله ایرانی، بر اثر استنشاقِ گاز اشک آورِ پرتاب شده در جریان اعتراضاتِ خیابانی، جانِ خود را از دست داد. لادنِ مصفایی همسر علی حسن پور از جان باختگان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد در گفتگو با جرس به نسبت فامیلیِ آقای لطفعلی یوسفیان با همسر خود اشاره می کند و در عین حال تاکید می کند که کشته شدگانِ حوادثِ بعد از انتخابات تنها محدود به کسانی نیستند که از آنان در رسانه ها نام برده شده است بلکه کسانی هستند که در سکوت خبری قربانی شده اند. همسر این شهیدِ ۲۵ خرداد که پیش از این چندین بار در مورد وضعیتِ پرونده همسرِ خود از طریقِ رسانه ها اطلاع رسانی کرده و از مسوولانِ کشور خواسته بود تا قاتلِ همسرش را شناسایی و معرفی کنند، اینبار در مورد نحوه ی جان باختنِ آقای لطفعلی یوسفیان یکی از بستگانِ نزدیکِ آقای حسن پور می گوید: در جریان اعتراضاتِ خیابانیِ سال ۸۸ آقای یوسفیان در اثر استنشاقِ گاز اشک آوربه بیمارستان منتقل شد و در نهایت پس از چندین روز بستری و مراقبت ویژه، در همان بیمارستان جان باخت. آرش یوسیفان فرزند لطفعلی یوسفیان نیز در مصاحبه ای با جرس دلیلِ سکوتِ خانواده خود را وضیعتِ حاکم بر فضای کشور در روزهای اعتراض به نتایجِ انتخابات اعلام می کند و می گوید: حتی مسوولان بیمارستان ابن سینا هم برای اینکه خانواده ما دچار مشکل نشود، همان زمان به ما گفتند: ما علت فوت پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام می کنیم، چرا که در غیر این صورت ممکن است جسد را به خانواده تحویل ندهند و دردسر های بعد آغاز شود. ولی دردسر از همان زمانی آغاز شد که پدر من بدون اینکه هیچ نقشی در راهپیمایی داشته باشد قربانیِ بی مسولیتی کسانی شد که برای خاموش کردنِ اعتراضاتِ مردم از گاز های اشک آوری استفاده کردند که موجب مرگِ پدرم شد و پزشکان هم گفتند که متاسفانه کاری از دست شان بر نمی آمد…
با ۵۱ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


بر اساس آمار اعلام شده از سوی سرپرست اتیام و زنان سرپرست خانواده ، سالانه ۶۰ هزار زن بی سرپرست می شوند. به عبارتی هر دقیقه یک زن به یک میلیون و نیم زنی که به عنوان زنان سرپرست خانواده در آمار رسمی منظور شده اند، افزوده می گردد. زنان سرپرست خانواده آن دسته از زنانی هستند که به علت جدایی، فوت و یا اعتیاد همسر مسئولیت نگهداری و تامین مالی امور خانواده را برعهده دارند. با این که مجلس مصوباتی در زمینه رسیدگی به وضعیت این قشر وسیع داشته است، اما این مصوبات در حد وعده و وعید باقی مانده است و اعتبارات لازم برای تامین هزینه های مربوط به حمایت این گروه از زنان موجود نبوده است. بر اساس آمار رسمی، تنها ۱۰ درصد زنان سرپرست خانواده کمک هزینه ای برای مخارج خود و خانواده تحت سرپرست خود دریافت می کنند که بخش ناچیزی از مخارج سرسام آور زندگی و تحصیل فرزندانش را تشکیل می دهد.
با ۵۰ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


خبرگزاری فرانسه امروز در گزارشی نوشت، به رغم سرکوب شدید و تداوم موج دستگیری و کشتار مخالفان در سوریه، روز پنج شنبه فراخوانی در شبکه اینترنت منتشر شده که در آن از مردم سوریه خواسته شده است فردا جمعه در سراسر کشور دست به اعتراض و تظاهرات بزنند. اپوزیسیون سوریه که این فراخوان را در سایت "انقلاب 2011 سوریه" منتشر کرده، همچنین از نظامیان سوریه خواسته است به مردم آزادیخواه این کشور بپیوندند. اپوزیسیون سوریه خطاب به ارتش این کشور نوشته است، برداران سرباز؛ به ملت مسالمت جوی سوریه بپیوندید، تا دست در دست هم، کشور را آزاد کنیم. قطعنامه محکومیت رژیم سوریه در شورای امنیت رادیو فرانسه: چهار کشور اروپایی عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در طرح پیشنهادی خود برای تصویب یک قطعنامه، از سایر کشور های عضو این شورا خواسته اند تا " سرکوبهای خونین " در سوریه را محکوم کنند. در همین حال 220 سازمان و نهاد مربوط به کشور های عربی امروز پنجشنبه از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار محکومیت استفاده از خشونت در سرکوب تظاهرات درسوریه واجازه ورود فوری به این کشور برای کمک به قربانیان شده اند. یک دیپلمات اروپایی بدون ذکر نامش به خبرگزاری فرانسه گفت فرانسه، آلمان، بریتانیا و پرتغال طرح یک قطعنامه در مورد سوریه را به سایر اعضای شورای امنیت ارائه کرده اند و امیدوارند این طرح در روزهای آینده به تصویب برسد. دیپلمات یاد شده گفت : هدف از طرح یاد شده آن است تا بدلیل "سرکوبهای خونین" در سوریه، پیغامی بسیار جدی به این دولت این کشور فرستاده شود. روزنامه واشنگتن پست نیز در گزارشی نوشته است طرح پیشنهادی، ضمن محکوم کردن سرکوبها در سوریه، خواستار پایان یافتن خشونتها و ورود سازمانهای امداد بشری به این کشور شده است. شورای امنیت سازمان متحد تا کنون موفق نشده است بدلیل مخالفتهای چین و روسیه، قطعنامه ای را برای محکوم کردن سرکوبها در سوریه به تصویب برساند. روسیه در 27 ماه آوریل گذشته با این استدلال که هرگونه مداخله خارجی در سوریه، جنگ داخلی در این کشور را دامن خواهد زد با امضای چنین قطعنامه ای مخالفت کرد. روز چهارشنبه گذشته، هیلاری کلینتون و آلن ژوپه، وزرای خارجه آمریکا و فرانسه اظهار کردند ضروری است تا جامعه جهانی در برابر سرکوبها در سوریه واکنش نشان دهد. از سوی دیگر 220 سازمان و نهاد مربوط به کشور های عربی نیز امروز پنجشنبه از شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستند تا استفاده از خشونت در سرکوب تظاهرات در سوریه را محکوم کند. این سازمانها همچنان تقاضا کردند تا برای کمک به قربانیان، بدون معطلی به آنها اجازه ورود به سوریه داده شود. شماری از دیپلماتها احتمال می دهند فشار های فزاینده در شورای امنیت سازمان ملل متحد بالاخره چین و روسیه را به موضعگیری علیه دولت سوریه وادار خواهد کرد. رژیم سوریه متهم به غرق کردن اجساد مخالفان دویچه وله - خبرگزاری آلمان به نقل از مخالفان دولت گزارش داد که نیروهای امنیتی سوریه آخر هفته گذشته اجساد گروهی از
با ۴۹ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


سحام نیوز: یکی از فرزندان مهدی کروبی در گفتگو با سایت شخصی ایشان، اطلاعات کلی از وضعیت ایشان را ارائه دادند. به گزارش سحام نیوز و به نقل از تارنمای شخصی آقای کروبی این عضو خانواده کروبی گفت: « در ارتباط با خبر کذب خروج آقای کروبی از زندان خانگی و بدنبال تماس های مکرر بسیاری از دوستان و علاقمندان، به اطلاع همه عزیزان می رساند که ایشان کما فی السابق در حبس و زندان خانگی هستند و تا این لحظه که صد روز از آغاز این حبس خانگی می گذرد، و آقای کروبی تاکنون یک بار هم از منزل خارج نشده اند و در این مدت اجازه استفاده از تلفن در جهت تماس با فرزندان، عروس ها و نوه هایشان را حتی برای یکبار را نیز نیافته اند.» فزرند مهدی کروبی در پایان افزود: «البته امیدواریم حاکمیت به این روش غیر قانونی خود هر چه زودتر پایان بخشد.» لازم به توضیح است طی روزهای اخیر به دنبال شایعه پراکنی رسانه های معلوم الحال، این شائبه در اذهان بوجود آمده بود که آقای کروبی از حبس خانگی خارج شده است.
با ۴۶ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


يکی از فرزندان مهدی کروبی در گفتگو با سايت شخصی ايشان، اطلاعات کلی از وضعيت ايشان را ارائه دادند. اين عضو خانواده کروبی گفت: « در ارتباط با خبر کذب خروج آقای کروبی از زندان خانگی و بدنبال تماس های مکرر بسياری از دوستان و علاقمندان، به اطلاع همه عزيزان می رساند که ايشان کما فی السابق در حبس و زندان خانگی هستند و تا اين لحظه که صد روز از آغاز اين حبس خانگی می گذرد، و آقای کروبی تاکنون يک بار هم از منزل خارج نشده اند و در اين مدت اجازه استفاده از تلفن در جهت تماس با فرزندان، عروس ها و نوه هايشان را حتی برای يکبار را نيز نيافته اند.» فزرند مهدی کروبی در پايان افزود: «البته اميدواريم حاکميت به اين روش غير قانونی خود هر چه زودتر پايان بخشد.»
با ۴۵ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


علی رغم انتشار اخبار اعدام های گسترده ، پنهانی و دسته جمعی در زندان وکیل آباد مشهد و اعتراض های جهانی نسبت به این اعدام ها ، تا کنون مقامات دولتی و قضایی ایران در این باره سکوت کرده اند. به جز منابع کمپین که از داخل نهادهای قضایی، دولتی و زندان وکیل آباد مشهد (زندان مرکزی مشهد) از این اعدام ها خبر میدهند تا کنون شاهدان بسیاری در رابطه با این اعدام ها سخن گفته اند. احمد قابل ، پژوهشگر دینی و از شاگردان آیة الله منتظری در دو دوره مختلف که در زندان وکیل آباد زندانی بوده است از وجود اعدام های گسترده و اعلام نشده در این زندان خبر داده است. آقای قابل در گفتگو با کمپین از اعدام ۵۰ زندانی متهم به جرایم مربوط به مواد مخدر در چند نوبت در دروه اول نگهداری اش در زندان وکیل آباد در بازه اسفند ماه سال هشتاد و هشت تا اردیبهشت سال هشتاد و نه خبر داده بود . همچنین این پژوهشگر دینی در نوبت دوم زندانی بودنش در وکیل آباد در پاییز سال هشتاد ونه نیز از ادامه اعدام های دسته جمعی و پنهانی در این زندان خبر داده است. این پژوهشگر دینی در گفتگو با رسانه ها از اعدام قریب ۶۰ زندانی دیگر در چند نوبت در پاییز سال هشتاد و نه خبر داده است. هاشم خواستار دیگر زندانی عقیدتی در زندان وکیل آباد مشهد نیز در نامه ای به رئیس قوه قضائیه از وجود اعدام های گسترده ، اعلام نشده و پنهانی در این زندان گفته است. آقای خواستار به عنوان نمونه به اعدام ۶۳ نفر تنها در یک روز در تاریخ نوزده مرداد سال هشتاد و نه اشاره کرده است. برادرزاده یکی از اعدام شده ها در تاریخ بیست و هفت مرداد ماه سال هشتاد و نه در گفتگو با کمپین از اعدام دسته جمعی ۶۷ زندانی تنها در یک روزخبر داده است. وی مدعی شده بود که روند دادرسی پرونده عمویش عادلانه نبوده است و ۳۰۰ گرم مواد مخدری که عموی وی به خاطر آن اعدام شده بود ، متعلق به یکی از دوستان فرد اعدام شده بوده است و نه خود وی.‏
با ۴۳ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


بوریس تادیچ، رییس جمهور صربستان، در یک کنفرانس خبری تایید کرد که فردی که نیروهای امنیتی این کشور صبح پنجشنبه دستگیر کرده اند، ژنرال سابق راتکو ملادیچ، متهم به نسل کشی و ارتکاب جنایات جنگی در یوگوسلاوی سابق است. فرد دستگیر شده ابتدا هویت خود را میلوراد کومادیچ معرفی کرده بود، اما تحقیقات و برخی آزمایشات انجام شده، هویت واقعی او را آشکار کرد. رییس جمهور صربستان در کنفرانس خبری خود، دستگیری راتکو ملادیچ را که از همکاران اصلی رادوان کاراجیچ رهبر صرب های بوسنی در جنگ داخلی یوگسلاوی بوده، موفقیت بزرگ نیروهای امنیتی و نتیجه همکاری صربستان با پلیس و مراجع قضایی بین المللی دانست. او اظهار امیدواری کرد که بقیه متهمان به جنایات جنگی که تاکنون خود را مخفی کرده اند نیز دستگیر شوند.
با ۴۰ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


روز سه‌شنبه سوم خرداد به مناسبت روز مادر در ایران به ۱۲ زندانی سیاسی زن اجازه داده شد تا با خانواده‌هایشان ملاقات حضوری داشته باشند. نسرین ستوده، بهاره هدایت و مهدیه گلرو از جمله این زندانیان بودند. بعد از گذشت نزدیک به دو سال از موج دستگیری و بازداشت فعالان سیاسی و اجتماعی، برای اولین بار به طور دسته‌جمعی به برخی از زندانیان سیاسی زن اجازه داده شد تا بدون کابین و شیشه و تلفن با خانواده‌های خود ملاقات کنند. ملاقات به طور جمعی در یکی از سالن‌های ملاقات زندان اوین انجام شده. تقریبا تمامی این زندانیان پس از ماهها توانستند با خانواده‌هایشان حضوری دیدار کنند. بهاره هدایت پس از ۱۳ ماه، نسرین ستوده بعد از ۹ ماه و مهدیه گلرو پس از سه ماه توانستند با خانواه‌هایشان دور یک میز ملاقات کنند. لیلا توسلی از دیگر زندانیان سیاسی زن بود که روز سه‌شنبه با خانواده خود ملاقات حضوری داشت. رضا خندان همسر نسرین ستوده درباره این دیدار به دویچه‌وله گفت: «۹ ماه بود که نتوانسته بودم جز در برخی جلسات دادگاه و به طور اتفاقی نسرین را حضورا ملاقات کنم. بالاخره بعد از ۹ ماه توانستم او را از نزدیک ببینم». در حال حاضر ۳۲ زندانی سیاسی و عقیدتی زن در سالنی ۴۰ تا ۵۰ متری در بند قرنطینه اوین نگهداری می‌شوند. رضا خندان به نقل از نسرین ستوده می‌گوید، پس از انتقال هشت زندانی سیاسی از قرچک ورامین به این بند، فضا بسیار تنگ‌تر شده به طوری که برخی از زندانیان "کف خواب" هستند یعنی مجبورند روی زمین بخوابند. نسرین ستوده همچنین از برگزاری کلاس‌های تخصصی برای دیگر زندانیان گفته. به گفته‌ی آقای خندان: «خانمها به تناسب تخصصی که در رشته‌های مختلف دارند به عنوان استاد در رشته خودشان تدریس می‌کنند. خانم من در زمینه حقوق شهروندی کلاس‌ها‌یی را برای سایر زندانیان برگزار می‌کند که می‌گفت با استقبال خوبی مواجه شده است».
با ۳۸ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


فرزند مهدی و فاطمه کروبی گفته است که پدرش از زمان آغاز حصر خانگی از امکان تماس با خارج از خانه محروم بوده است و اعضای خانواده او نیز تحت فشار قرار داشته اند. حسین کروبی، فرزند ارشد مهدی و فاطمه کروبی، امروز پنجشنبه ۵ خرداد (۲۶ مه) به سایت جرس گفت که پدرش از زمان آغاز حصر خانگی اجازه خروج از خانه و استفاده از تلفن را نداشته و تنها اخیرا اجازه یافته است که همراه با ماموران امنیتی، برای هواخوری به محوطه ساختمان برود. مطالب مرتبط فاطمه کروبی: از حقوق یک زندانی هم محروم هستیم جبهه مشارکت: نگذاریم حبس خانگی موسوی و کروبی عادی شود خروج فاطمه کروبی از حبس خانگی برای درمان لینک‌های مرتبط موضوعات مرتبط ایران پس از انتخابات وی گفته است که در عین حال، به خانم کروبی اجازه داده شده برای مراجعه به پزشک و همچنین جستجو برای یافتن خانه دیگری برای اجاره یا رهن، از خانه خارج شود. مصاحبه حسین کروبی یکصد روز پس از آغاز حصر خانگی آقای کروبی و همسرش انتشار می یابد. فرزند مهدی کروبی در این مصاحبه یادآور شده است که تا قبل از عید نوروز، شرایط حصر خانگی پدر و مادرش دشوارتر بود، اما پس از آن، وضعیت آنها بهبود یافته و از جمله یک دستگاه تلویزیون برای دریافت برنامه های شبکه های داخلی و تعدادی کتاب در اختیار آنان قرار گرفته است. حسین کروبی گفته است که در تمام اوقات، حدود بیست مامور امنیتی در ساختمان محل سکونت مهدی و فاطمه کروبی مستقر هستند و افزوده است که به دلیل اینکه بخشی از این ساختمان در اختیار افراد دیگری است، حضور این ماموران مشکلاتی را برای ساکنان دیگر ساختمان پدید آورده است. به همین دلیل، خانم کروبی در صدد بوده تا محل دیگری را برای سکونت خود و همسرش پیدا کند، اما به گفته حسین کروبی، مالکان به دلیل وضعیت امنیتی، تمایلی ندارند ملک خود را به صورت اجاره یا رهن در اختیار آنان قرار دهند و در مواردی هم، ماموران امنیتی با محل مورد نظر خانواده موافقت نکرده اند. کروبی: اگر آزاد بشوم همان بیانیه ها و مصاحبه ها را انجام خواهم داد و بر مواضع خود ایستاده ام سایت سحام نیوز، متعلق به حزب اعتماد ملی به رهبری مهدی کروبی، دیروز اطلاعیه کوتاه خانواده کروبی را منتشر کرده بود که در آن گزارش برخی سایت های نزدیک به حکومت در مورد وضعیت آقای کروبی تکذیب شده بود. این سایت ها نوشته بودند که آقای کروبی از تسهیلات رفاهی قابل توجهی برخوردار است. حسین کروبی نیز با بی اعتبار خواندن اینگونه گزارش ها، "رسانه هایی را که از پول بیت المال ارتزاق می کنند" را متهم به جعل اخبار کرده و یادآور شده است که این رسانه ها از "کشته شدن صدها نفر" در سوریه خبری نمی دهند یا "با دادن وعده استفاده از مزایای بنیاد شهید، پول نقد و غیره" خانواده کشته شدگان اعتراضات انتخاباتی ایران را تشویق می کنند که اصل ماجرا را انکار کنند. فشار بر اعضای خانواده حسین کروبی، که تحت تعقیب نیروهای امنیتی است، گفته است که طی صد روز گذشته، به استثنای خود او، سایر فرزندان آقای کروبی هر کدام یک بار اجازه ملاقات با پدر و مادر خود را داشته اند. حسین کروبی گفته است که آخرین ملاقات آقای کروبی با اعضای خانواده خود او صورت گرفت و مهدی کروبی در آن ملاقات گفت: "اگر آزاد شوم، همان بیانیه ها و همان مصاحبه ها را انجام خواهم داد و بر مواضع قبلی خود محکم ایستاده ام." فرزند ارشد مهدی کروبی همچنین از فشارهای نهادهای امنیتی بر او و خانواده اش سخن گفته است. حسین کروبی: حکومت از دو فرزند مدرسه ای من برای اعمال فشار بر من استفاده می کند او گفت که چندی پیش، ماموران امنیتی به منزل او ریختند و سیزده روز در خانه اش مستقر بودند و در آن مدت، محدودیت هایی را برای فرزندانش ایجاد کردند. حسین کروبی گفته است که ماموران همچنین با مراجعه به محل تحصیل فرزندانش، پرونده های تحصیلی آنها را ضبط کرده و با خود برده اند و افزوده است که اگر این پرونده ها را باز نگردانند، به رهبر جمهوری اسلامی نامه نوشته و "برخی موارد را با ایشان مطرح می کنم." فرزند مهدی کروبی این برخورد دستگاه های امنیتی را محکوم کرده و گفته است: "این طور کارهای زشت و کودکانه فقط توسط سازمان امنیت استالین صورت می گرفت و این برای حاکمیت زشت است که بعد از رفتن سراغ خانواده مهدی کروبی، حالا به سراغ نوه های وی نیز بروند." حسین کروبی گفته است که "کار حکومت به کجا رسیده که از دو فرزند مدرسه ای من جهت فشار بر من دارند استفاده می کنند، کاری که ساواک حتی یک مورد با چریک های مسلح هم انجام نداده" و افزوده است: "این اقدامات نهادهای امنیتی نشان از قدرت نیست، بلکه نشان ضعف آنهاست." علاوه بر مهدی و فاطمه کروبی، میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد هم از بهمن ماه سال گذشته در حصر خانگی بوده اند و امکان تماس آزادانه با خارج از خانه را نداشته اند.
با ۳۸ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به unsubscribe@balatarin.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به subscribe@balatarin.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته