-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

Posts from Khodnevis for 05/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



گریه‌ی دروازبان تیم النصر عربستان پس از شکست ۴-۱ از ذوب آهن
 


ملادیچ، قاتل بزرگ مسلمانان بوسنی دستگیر شد

به گزارش سایت b92 رییس جمهوری صربستان امروز گفت که اعتبار این کشور دیگر لکه‌دار نیست. بوریس تادیچ افزود که راتکو ملادیچ امروز با همکاری دستگاه امنیتی صربستان و سرویس بررسی جنایت‌های جنگی دستگیر شده است.

ملادیچ متهم به نسل‌کشی مسلمانان بوسنیایی بود، او رئیس ستاد ارتش صرب‌های بوسنی از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ بود. ایالات متحده آمریکا و صربستان جایزه‌ای ۵ میلیون یورویی برای سرنخی که منتهی به دستگیری ملادیچ باشد تعیین کرده بودند، اما از ۲۰۱۰  صربستان این مبلغ را به ۱۰ میلیون یورو افزایش داد. عدم دستگیری ملادیچ به قیمت دور ماندن این کشور از دایره اتحادیه اروپا تمام می‌شد.

یک فعال صرب ساکن واشینگتن به خودنویس گفت که با وجود دستگیری ملادیچ و امکان پیوستن صربستان به اتحادیه اروپا، گروهی از دست راستی‌های این کشور و همچنین طرفداران قدیمی میلوشویچ که تعدادشان نسبت به گذشته کاهش زیادی داشته از این دستگیری خوشحال نیستند.

دستگیری ملادیچ از این نظر اهمیت دارد که نشان دهنده پیگیری پرونده‌های قتل عام و اعدام‌های گروهی گسترده تا یافتن مقصران و حامیان این جنایت‌ها است.

تحقیقات از ملادیچ قرار بود امروز آغاز شود که به خاطر وضعیت نامناسب سلامتی او، این مساله از سوی قاضی به زمانی دیگر موکول شده است. به گزارش رسانه‌های صربستان، قاضی دادگاه عالی بررسی جنایت‌های  جنگی این کشور به خاطر وضع نامساعد جسمی ملادیچ، بازپرسی از او را به زمانی دیگر موکول کرده است.


 


ریاست اجلاس اوپک، مرغی که باز از قفس پرید

از امروز گذشته  مجلس عبدالله کعبی نماینده آبادان در تذکری و خطاب به لاریجانی گفت:‌ در آستانه‌ی اجلاس اوپک هستیم و وزیر نفت ایران بعد از ۳۴ سال به عنوان رئیس اوپک انتخاب شده است؛ و تا چند هفته دیگر، وزیر نفت باید به عنوان رئیس به اجلاس اوپک برود و اجلاس را برگزار کند  اما  متاسفانه با اتفاقاتی که در حال رخ دادن است بعید می‌دانیم ظرف چند روز آینده  وزیر معرفی شود و با توجه به  موقعیت  کشور در اوپک چنین چیزی شایسته نظام نخواهد بود.

همچنین  در جلسه علنی امروز ( چهارم خرداد ۱۳۹۰)، محمدرضا خباز در تذکری با اشاره به تفسیر شورای نگهبان نسبت به سرپرست شدن رئیس جمهور بر وزارت نفت گفت: با توجه به اینکه شورای نگهبان تفسیر خودش درخصوص سرپرست شدن رئیس جمهور بر وزارت نفت را اعلام کرد، اما تاکنون اقدامی انجام نگرفته است. خباز افزود: نه تنها اقدامی در این راستا صورت نگرفته بلکه معاون حقوقی رئیس جمهور اعلام کرده تفسیر شورای نگهبان عطف به ماسبق نمی‌شود و به گذشته باز نمی‌گردد.

اما پذیرش مسئولیت سرپرستی وزارت نفت توسط احمدی نژاد آنچنان که احمد توکلی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس در گفتگو با مهرگفته است‌، الهام گرفته از فضای قانون اساسی قبل از اصلاحات بوده که مطابق با اصل ۱۴۱ قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸ یک کارمند دولت نمی‌توانست  به طور همزمان دو مسئولیت و شغل دولتی داشته باشد همچنین به گفته وی در انتهای اصل مزبور جمله‌ای آمده بود که نخست وزیر را از جهت سرپرستی وزارتخانه مستثنی می‌کرد و جمله این بود که "نخست وزیر می‌تواند در موارد ضرورت به طور موقت تصدی برخی وزارتخانه ها را بپذیرد". اما پس از اصلاح قانون اساسی این جمله از ذیل اصل ۱۴۱ قانون اساسی حذف شد.

شایان ذکر است  که ایران با در اختیار داشتن ۱۵۵ میلیارد بشکه ذخایر نفت، سهم ۱۳ درصدی از تولید سبد نفتی و ظرفیت تولید روزانه چهار میلیون بشکه نفت خام همواره در ۵۰ سال تاسیس اوپک یکی از کشورهای تاثیر گذار و محوری این مجموعه بین المللی بوده است و تا پیش از انقلاب  به دلیل عدم وجود وزارتخانه‌‌ای‌ بنام نفت همواره وزیر اقتصاد و یا دارایی در نشست‌های سالانه اوپک حاضر می‌شدند.
اما بعد از انقلاب با تاسیس وزارت نفت‌، وزیر این وزارتخانه بعنوان نماینده ایران در جلسات اوپک حضور می‌یابد.

بعد از سال ۲۰۰۷ میلادی که با انتخاب عبدالله سالم البدری اهل لیبی که با حمایت کشورهای عربی و به ویژه لیبی به عنوان دبیر کل سازمان اوپک انتخاب شد‌، واین انتخاب  مورد انتقاد بسیاری از  کشور‌های عضو ‌از جمله ایران قرار گرفت. طی  یک تصمیم‌گیری در بین اعضای اوپک‌،  قرار بر این شد که  پس از آن ریاست دوره‌ای  کنفرانس‌های اوپک‌، از میا‌ن اعضا بر اساس حروف الفبا انتخاب شود و بدین ترتیب در سال ۲۰۱۱ میلادی  ایران نیز به عنوان رئیس دوره‌ای  اوپک انتخاب می‌شود‌. گفتنی است که ‌در دوره یکساله ‌ریاست ‌اجلاس‌های‌ اوپک‌، رئیس ‌اوپک‌، در دو تا سه نشست سالانه مسئولیت اداره نشست‌های این سازمان را بر عهده دارد ‌و چون در هر دوره برای انتخاب ‌رئیس ‌جدید هیچ گونه رای گیری انجام نمی گیرد‌، از سال ۲۰۱۱ میلاد‌ی عراق به عنوان رئیس جدید اوپک انتخاب خواهد شد.

منابع‌:

خبرگزاری ایسنا

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1774812&Lang=P

http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1774828&Lang=P

خبر‌گزاری مهر

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1316806

شبکه خبری صنعت نفت (اویل نیوز)

http://www.oilnews.ir/fa/pages/?cid=3586


 


حسین کروبی: پدرم حتی برای چند دقیقه هم اجازه خروج از منزل را نداشته است

حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی در گفتگو با جرس با بیان اینکه شرایط حصر خانگی والدینش قبل از عید نوروز بسیار دشوار بوده ولي بعد از عيد نوروز شرايط کمي بهتر شده است می‌گوید که پدرش از زمان آغاز این بازداشت خانگی از امکان هرگونه تماس با بیرون از خانه محروم بوده است.

فرزند کروبی که خود نیز تحت تعقیب نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی است، با اشاره به اینکه این نیروها برای فشار بر وی، پرونده‌های تحصيلی فرزندانش را از مدرسه ضبط کرده و با خود برده‌اند اضافه می‌کند که «حتی ساواک هم این کار را با چريک‌های مسلح انجام نداد و اين اقدامات نهادهاي امنیتی نشان از قدرت آنها نيست، بلکه نشان از ضعف آن‌ها است.»

آقای کروبی همچنین گفته است که در تمام مدتی که پدرش در حصر بوده است، ۲۰ مامور امنیتی نیز برای مراقبت در ساختمان محل سکونت مهدی و فاطمه کروبی مستقر شده‌اند.

وی افزوده که این موضوع مشکلاتی را برای ساکنان دیگر ساختمان پدید آورده است و از این‌رو خانم فاطمه کروبی اجازه پیدا کرده تا موقتا و برای یافتن منزلی دیگر از حصر خارج شود؛ با این وجود فرزند کروبی اضافه می‌کند که به دلیل فشار ماموران امنیتی هیچ‌کس حاضر نیست خانه‌ای را برای رهن و اجاره در اختیار پدر و مادرش قرار دهد.

حسین کروبی در این مصاحبه گفته است که به غیر از وی تمامی فرزندان آقای کروبی موفق شده‌اند یک مرتبه با پدر و مادرشان دیدار کنند، و مهدی کروبی در این دیدارها گفته است که  اگر آزاد شود، همان بیانیه‌ها و همان مصاحبه‌ها را انجام خواهد داد و بر مواضع قبلی خود خواهد ایستاد.

فرزند ارشد مهدی کروبی در مورد انتشار اخبار دروغ توسط رسانه‌های وابسته به حکومت هم با اشاره به اینکه «اخبار اين رسانه‌ها هيچ‌گونه اعتبار و ارزشي ندارد» اضافه می‌کند: «وقتي که در سوريه صدها نفر کشته شده‌اند و کلمه‌ای اين رسانه‌ها نمي‌گويند و يا با کمال وقاحت شهيد دزدي می‌کنند و شهداي جنبش سبز را به عنوان شهداي بسيج مصادره کرده و براي آنها کارت بسيج جعلی صادر می‌کنند و حتي به خانواده‌ها مراجعه مي‌کنند و قصد دارند با دادن وعده استفاده از مزاياي بنياد شهيد، پول نقد و غيره آنها را تطمیع و  خانواده‌ها را از تکذيب اصل ماجرا و موضوع بازدارند؛ ديگر از  اين رسانه‌ها و اخبارشان چه انتظاري بايد داشت!»

حسین کروبی همچنین اضافه می‌کند که در طی مدت حصر خانگی، هیچگاه پدرش اجازه خروج از منزل را نداشته‌ است و در آن زمانی هم که چراغ‌های منزل آنها خاموش بود و سایت‌ها خبر از انتقال رهبران جنبش سبز به زندان حشمتیه داده بودند، آنها در منزل بوده‌اند و نيروهای امنیتی پنجره‌ها را بسته و روي آنها را پوشانده بودند که هيچ نوري از منزل خارج نشود؛ «لذا هيچ‌گونه علامتي که مبني بر حضور پدر و مادرم در منزل باشد وجود نداشت و ما تصور مي‌کرديم هيچ کسي در منزل نيست.»

وی اضافه می‌کند که در آن زمان والدینش در شرايط بسیار سختي بوده‌اند و گفته است که «به موقع گفته خواهد شد که چه رفتارها و برخوردهاي  زشتي را اين افراد با اين دو بزرگوار انجام داده‌اند.»

میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، به همراه مهدی و فاطمه کروبی از بهمن ماه گذشته و پس از تظاهرات خیابانی معترضان دولت در ۲۵ بهمن ماه در حصر خانگی قرار داده شده‌اند و طی این مدت بسیاری از چهره‌ها و شخصیت‌های سیاسی خواستار آزادی آنها شده‌اند.


 


گفتگو با بنی‌‌صدر: تفاوت دولت سکولار و لائیک

فایل صوتی کامل مصاحبه

 مجری: تفاوت یک دولت سکولار و یک دولت لاییک در چیست؟

بنی صدر: عرض کنم که یک دین داریم، یک بنیاد دینی داریم. مثلاً کلیسا و روحانیت در ایران بنیاد است. اما اینکه مثلاً ایثار خوب کاری است و دروغ گفتن بد کاری است اینها دین است و ارزش‌های دینی است. سکولاریزاسیون یا سکولار شدن جریانی در سطح فرهنگ مردم است، به ترتیبی که به تدریح این ارزش‌ها جنبه دینی خودشان را از دست می‌دهند و به ارزش‌هایی تبدیل می‌شوند که جامعه می‌تواند قبول کند یا نکند و می‌تواند نقدش بکند و آن حالت قداست را از دست می‌دهد. در حال حاضر به اصطلاح سکولاریزاسیون و سکولار در آمریکا و انگلستان خیلی نسبت به لائیسته به اصطلاح آبکی‌تر است، چون در خود جامعه در تحول فکر دینی جامعه بوجود آمده است، به عنوان بنیاد سبب یک تعاونی بین دولت و دین شده است. بطوری که توک ویل جامعه شناسی که دو جلد کتاب هم راجع به دموکراسی در آمریکا نوشته، می‌گوید این هماهنگی که میان دین و سیاست وجود دارد یکی از بنیادهای اساسی دمکراسی آمریکاستسکولاریسم به این نتیجه رسیده بود که دین نه می‌باید قدرت سیاسی بشود و نه قدرت قانون گذاری. 

 

لائیسته بیشتر از فلسفه می‌آید، از فسلفه پوزیتیویسم. یک رشته از فیلسوفان پوزیتیویست بر این فکر بودند که در جریان تحول بشر یک دوره، دوره معلومات دیرگاه تاریخ مثل سحر و جادو و این چیزها بوده، بعد دوره معلومات دینی بوده و بعد هم دوره معلومات علمی می‌شود. نتیجه اینکه، هرگاه بنیاد دولت را از بنیاد دین جدا کنیم، در قلمرو دولت، دین بی نقش بشود آن وقت خصوصا در مدرسه، معرفت علمی، معرفت دینی را از میان می‌برد و جانشینش می‌شود. پس لائیسته در واقع یک نوع جانشنینی بود. خیال نکنید که مثلاً همین بود که دولت از دین جدا شود، بلکه دولت خودش یک فلسفه می پذیرفت که همین لیبرالیسم پوزیتیویسم است و قلمرو خودش را از قلمرو دین جدا می‌کرد، واقعش این بود. به این جهت است که ژول فری وقتی در ۱۹۰۵، در پارلمان می‌خواست قانون لائیسته را ارئه کند، خطاب به کلیسا گفت که تکلیف ما و شما را مدرسه معین خواهد کرد. از این جهت می‌گویند که لائیسیته سوبژکتیو است(ذهنی است). به اصطلاح یک طرز فکری آمده و برای اینکه قلمرویی برای خودش ایجاد بکند و در آن قلمرو این امکان را پیدا کند که معرفت علمی را جانشین معرفت دینی کند، لائیسیته را طرح کرده است. البته در طول این یک قرن تحول شده است و در خود فرانسه تضادی که در روز نخست که تدوین می‌کرد و بیان می‌کرد حالا جای خودش را به همکاری داده است و بنیادهای دینی می گویند که ما خودمان موافق جدایی دین و دولت هستیم به لحاظ اینکه کاملاً به سود دین تمام شده است، ما هیچ علاقه نداریم که دولتی بشویم.

 

اما آنچه که از دید من اساسی است، آزادی انسان است، این نیست که دولت و دستگاه دینی بنشینند، تقسیم قدرت کنند، بگویند این قلمرو متعلق به قدرت دینی و این قلمرو هم متعلق به قدرت سیاسی!(لائیسیته یعنی این، سکولاریزم هم در آنچه مربوط به جدایی این دو قلمرو می شود همین را می گوید!)،انسان آزاد نمی شود، بلکه میزان تابعیتش بیشتر هم می شود! آن کاری که باید کرد، تغییر رابطه انسان با بنیادها است، بطور مثال در رابطه با بنیاد تعلیم و تربیت(مدرسه)، شما فرزند خود را به مدرسه می فرستید، چون مدرسه تعلیم می دهد پس به عنوان یک بنیاد رهبری کننده است و چون فرزند تعلیم می گیرد فرزند وسیله مدرسه می شود، هدف هم می شود هدفی که مدرسه برای فرزند تعیین می کند، در سیستم سرمایه داری لیبرال هدف اینستکه فرزند تکنوکرات یا بروکرات یا دیوان سالار یا فن سالار بشود برای خدمت در سرمایه داری یا در قلمرو دولت یا قلمرو بخش خصوصی، هدف اینست. آزادی از زمانی شروع می شود که انسان اول قرار بگیرد، یعنی او تعیین کننده بشود بنیاد هم وسیله بشود، هدف را هم انسان معین کند. حال شما یک سیستم تعلیم و تربیت دیگری در نظر بیاورید که در آن انسان اول قرار می گیرد، مدرسه وسیله بشود و وسط قرار می گیرد، هدف یعنی علمی که انسان می خواهد بیاموزد را هم انسان معین کند، انقلابی در رابطه انسان و بنیاد تعلیم و تربیت خواهد شد، همین تحول در رابطه انسان با بنیاد دینی می باید صورت بپذیرد تا انسان آزاد بشود. در حال حاضر چه در مسیحیت، چه در یهودیت، چه در اسلام، چه در زرتشی و … بنیاد دینی ارباب است، اوست که تعیین میکنه شما مسلمانی، مسیحی هستی، یهودی هستی، یا زرتشتی هستی! هویت دینی را او می دهد.

توضیح:

 بحث سکولاریسم و لائیسیته از گفتگوی جمعه ۱۶ اردیبهشت با رادیو عصرجدید با این پرسش شروع شد که «چطور می‌توان از حضور یک ایدئولوژی جدید به نام سکولاریسیم و یا لائیسته در دولت جلوگیری کرد؟»، دوستان می‌توانند از این لینک آن گفتگو را بشنوند.


 


حجازی، اسطوره؛ قبل یا بعد از مرگ؟

 

 

خبر مرگ « ناصر حجازی»  مثل بمب صدا می‌کند. صفحات فیس بوک، شبکه‌های خبری ، سایت‌های اینترنتی و وبلاگ‌های شخصی پرمی‌شوند از تصاویر و نوشته‌هایی درمورد حجازی. در اینکه حجازی یکی از برترین‌های فوتبال ایران است و شاید عنوان « اسطوره» برازنده اش باشد شکی نیست  اما آنچه بعد از وفات وی رخ داد ضرورت شناخت جامعه ایرانی را می‌طلبد.

مجید یکی از طرفداران پر و پا قرص حجازی در حالیکه اشک می‌ریزد می‌گوید:« حجازی را نفهمیدند. او مرد و حالا برایش سینه چاک می‌کنند و می‌گویند مرد بزرگی بود.» کاوه که یک پرسپولیسی است و درمراسم خاک سپاری حجازی شرکت کرده می‌گوید:« همین برو بچه‌های آبی هم قدرش را ندانستند و تاج خیلی اذیتش کرد.»مریم که برای اولین بار پایش به ورزشگاه آزادی باز شده و از این بابت خوشحال است و تنها دارد به فضای ورزشگاه نگاه می‌کند علت حضورش در مراسم تشییع پیکر حجازی اینگونه توصیف می‌کند:« آمدم احترام بذارم به دلیلی دیگری برای فوتبال ایران همین.»

مجید جوادیان در صفحه فیس بوک خود نوشته است:«حجازی ، جاودانگی را به ما بخشید

ادواردو گالئانو نویسنده اروگوئه ای مقالات بی نهایت زیبایی در مورد فوتبال دارد او واقعا به فوتبال می اندیشد .کتاب فوتبال در آفتاب و سایه یک شاهکار زیبا از اوست که خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده است .گالئانو در مورد اسطوره فوتبال جهان یعنی پله جمله زیبایی دارد که من بدون اجازه او آن را به خاطره ناصر خان اهدا می کنم:
«همه‌ی ما که این شانس را داشتیم بازی پله را تماشا کنیم، هدیه‌ای با زیبایی کم‌نظیر دریافت کرده‌ایم: لحظاتی که ارزش جاودانه شدن دارند و ما را به این باور می‌رسانند که جاودانگی واقعا می‌تواند وجود داشته باشد».

یکی دیگر از اعضای فیس بوک در وصف حجازی نوشته:« پنالتی مرگ، گرفتنی نبود ناصر خان.»یکی دیگر در مقایسه ناصر خان حجازی با ناصر محمد خانی بر آمده‌است. نگار می‌گوید:« به ناصر خان ارادت دارد چون او جلوی کسی سر خم نکرد.» شادی او را طرفدار  جدی جنبش سبز  می‌داند« ناصر خان با مردم بود و از جنس جنبش سبز.»  علی که عکس ناصر حجازی را روی لباسش زده است با حالتی شکایت گونه می‌گوید: این ملت لیاقت ندارد. لیاقت ناصر خان رو نداشت و نداره. فقط وقتی یکی می‌میرد برایش اشک می ریزد. اما وقتی زنده بود چی ؟» هیچ کس اصلا سراغش رو هم نگرفت و  براش کاری نکرد. این اصل ماجرای ماست . ماجرای ما که اسطوره هامون واسه بعد از مرگ است.»



علی پروین در مصاحبه با رادیو فردا گفت:«بالاخره ناصرخان هم خصوصیاتی داشت و حرفش را رک می‌زد. همه فوتبالیست‌ها باید حرف رک بزنند، وگرنه ورزشکار نمی‌شوند که. آقای ناصرخان هم هر چه در زبانش بود می‌گفت، دلش با زبانش یکی بود.»



آریا روی وال فیس بوکش نوشته:« قهرمان، اسطوره ، یگانه مرد یادت جاودان.» محمود در جوابش نوشته  او یگانه بود. سحر نوشته او جلوی احمدی نژاد ایستاد تا جان داد . 

در تشییع مراسم حجازی عده ای از طرفدارانش شعار می‌دادند:« ناصر ما نمرده این دولته که مرده.» شهلا می‌گوید:« من نمی‌فهمم این شعار چه ربطی به مرگ ناصرحجازی دارد.» شیما می‌گوید:« به او بی مهری شد» 

عکس‌های حجازی دست به دست می‌چرخد . روی پیشخوان روزنامه فروشی این روزها حجازی است که حرف اول را می‌زند

 


 


اپرا برای آخرین بار به روی صحنه رفت

روز گذشته ، اپرا وینفری، زن سیاهپوست امریکایی که برای بیست و پنج سال به تهیه برنامه‌های تلویزیونی پرداخته بود از ادامه آن کناره گیری و افتتاح و آغاز به کار تلویزیون شخصی خود را رسما اعلام کرد. این درحالی‌است که روز گذشته تمامی شبکه‌های خبری آخرین برنامه اپرا و خداحافظی وی را به نمایش گذاشتند. وب‌سایت رسمی اپرا  در این باره نوشت: «بعد از بیست و پنج سال تاریخ سازی و تغییر زندگی‌ها ، اینک اپرا میهمان آخرین برنامه اپرا وینفری است.»

او در آخرین برنامه خود گفت: «برای زندگی خود، تلاش کنید که با تمام وجود زندگی کنید.»

اپرا یکی از مطرح‌ترین و سرشناس‌ترین مجریان و برنامه سازان امریکایی  با شهرتی جهانی است. 

 


 


توهین محسن رضایی به سبزها و سانسور آن در وب‌سایت شخصی‌اش

به گزارش خبرگزاری مهر، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که به استان لرستان سفر کرده است در اظهاراتی کم‌سابقه با حمله به مخالفان دولت و رهبران جنبش سبز به دفاع تمام قد از ولایت فقیه پرداخت و گفت «تا زمانی که ولی فقیه داریم، هیچ مشکلی نخواهیم داشت و همه مشکلات و بحران‌های‌مان بدست ولی فقیه حل می‌شود.»

در ۲۵ بهمن ماه، هزاران نفر از مردم تهران به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی به خیابان‌ها آمدند و با شعارهای تندی به آیت‌الله خامنه‌ای حمله کردند، پس از آن به دستور مستقیم علی خامنه‌ای، میرحسین موسوی و کروبی در حبس خانگی قرار گرفتند.

آقای رضایی که خود یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دهم در جمهوری اسلامی بود، پیشتر و در جریان انتخابات ریاست جمهوری گفته بود که «رای مردم چون ناموس من است» و در جهت حفظ آن همه توانم را بکار خواهم گرفت؛ اما پس از آنکه آمار مربوط به انتخابات منتشر شد، ابتدا اعتراضاتی را به نحوه شمارش آرا اعلام کرد و گفت که «بنده 9 میلیون رای داشتم» ولی پس از تایید نتایج توسط رهبری، آقای رضایی ناگهان ورطه امن را برگزید و گفت که ملاک فقط شورای نگهبان است.

محسن رضایی در بخش دیگری از سخنان خود مطابق روال این روزها به «جریان انحرافی» هم حمله کرد و گفت «مسائل جریان انحرافی خنثی شده است» و ولی فقیه توانسته جلوی انحرافات را بگیرد بنابراین آنها در انتخابات آتی مجلس که اسفندماه سال جاری برگزار می‌شود شانسی نخواهند داشت و موفق نخواهند شد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه «مخالف تکروی در انتخابات آتی مجلس است» اضافه کرده که تکروی هایی در این زمینه از چند ماه پیش آغاز شده است.

رضایی در مورد حضورش در انتخابات آینده ریاست جمهوری هم گفته است که هنوز هیچ فکری نکرده و تصمیمی در این خصوص نگرفته است.

این مقام سابق نظامی به آمریکا هم حمله کرده و اظهارات چندی پیش باراک اوباما در مورد خیزش‌های مردم خاورمیانه را «نشان دهنده شکست آمریکا در کنترل منطقه» دانسته و اضافه کرده که سخنان اوباما «یک نوع فرار به جلو» برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌هایش بوده است.

وی توضیح بیشتری در مورد این شکست‌های آمریکا ارائه نکرد.

رضایی همچنین از دولت و مجلس خواسته است که بدون واهمه در مورد حوادث منطقه موضع‌گیری کنند و از برچسب‌هایی چون «دخالت در امور داخلی کشورها» نهراسند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان سخنانش هم با اشاره به هدفمندی یارانه‌ها نسبت به اجرای آن هشدار داده و گفته است که باید مراقب بود تا «این کمان به سمت خودمان بازنگردد».

گفتنی است بخشی از این مصاحبه تفصیلی که در مهر منتشر شده، در پایگاه اطلاع‌رسانی شخص محسن رضایی سانسور شده و آقای رضایی، توهین به رهبران سبز را در وب‌سایت خود بازتاب نداده است.


 


بازی باخت-باخت جمهوری اسلامی در زمین فوتبال!

گرچه این برخوردها از سوی ایران شکلی‌ خشونت بار هم گرفت به طوری که در ۱۸ اردیبهشت و در بازی دو تیم پرسپولیس و الاتحاد، اوباش بسیجی‌ به سر دادن شعارهای‌ سیاسی علیه عربستان پرداختند و کار به زد و خورد با نیروی انتظامی انجامید، البته فرمانده نیروی انتظامی از (دانشجویان!) بسیجی‌‌ عذر خواهی می‌‌کند که نگذاشتند پرچم عربستان را به آتش بکشند و شاید هم «دق دلی‌» خودشان را بر سر بازیکنان عرب خالی‌ کنند!

البته از ایشان بعید هم نیست و جدیداً هم که با سنگ و کوکتل مولوتف به سفارت خانهٔ عربستان در تهران و کنسول گری مشهد حمله کردند و صد البته با حمایت نیروی انتظامی، ایستادند که حکم جهادشان صادر شود. با این اوضاع باید به عربستان هم حق داد که به  AFC از ناامن بودن ورزشگاه‌های ایران شکایت کند و نگران (حتی جان) شهروندان خود باشد!


اگر چند سال پیش و در دوران اندک موفقیت آمیز سیاست خارجی‌ خاتمی در منطقه، کشوری چون عربستان (که به شکلی‌ زعیم کشورهای عربی‌ منطقه هم است) خود را از جریانات اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر تا ابد ایرانی‌ کنار کشید، امروز دوباره به جبههٔ عربی‌ خود باز گشته است و از ایران می‌‌خواهد که پروندهٔ مناقشه را به دادگاه لاهه ببرد و در کار کشورهای عربی‌ دخالت نکند! 

کمتر از یک دههٔ پیش، بین این دو کشور پیمان امنیتی بسته شده بود و بسیاری از سؤ نظر‌ها و اختلافات (که حتی در زمان شاه فقید هم بود) از بین رفت و حل گشت ولی‌ بلند پروازی‌های هسته‌ای احمدی‌نژاد و بی‌‌سیاستی دولت‌اش و اختلافات بوجود آمده بر سر دخالت ایران در عراق و لبنان و بحرین و.. چنان کرد که سفیر عربستان در مصر رسما ایران را به حملهٔ نظامی تهدید می‌‌کند و (بر اساس اسناد ویکی لیکس) ملک عبدالله (پادشاه عربستان) آمریکا را به حمله به تأسیسات اتمی‌ ایران تشویق کرد (گرچه این را تکذیب کردند ولی‌ روند عجیب تسلیحاتی شدن کشور‌های حاشیه خلیج فارس و حملات لفظی گاه و بیگاه خلافش را نشان می‌دهد!).

ایران در انتخابات لبنان و عراق و فلسطین و بحرین نقش بازی کرده است و با حمایت از حماس و جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان و شیعیان (رادیکال) عراق، به طور علنی مداخله و فتنه می‌‌کند. جدیداً هم که چون بختک بر سر آفریقا افتاده است و به نیجریه و مالی و سنگال و هر کشور بدبخت آفریقائی دیگری سلاح می‌‌فرستد و البته به لطف «مجمع اهل بیت»اش جمعیت شیعیان قارهٔ سیاه را هم به هفت ملیون رسانیده است.

سیاست‌های آشوب آمیز، ضد و نقیض و مداخله جویانه جمهوری اسلامی و به‌خصوص دولت احمدی‌نژاد در خاورمیانه، تمام بافته‌های گذشته را پنبه کرد و تنها نتیجه‌اش اتحاد این کشور‌ها بر ضدش شد. از بر ملا شدن فتنه‌گری و آشوب طلبی جمهوری اسلامی (مانند کشف شبکه جاسوسی در کویت) بگذریم، تهدیدات تو خالی‌ سران رژیم هزینهٔ زیاد در بر داشته است و جایی که نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی (روح‌الله حسینیان) از گزینهٔ نظامی با کشورهای عرب می‌‌گوید و وزیر امور خارجه در لفافه به در پی‌ بودن «نتایج ناگوار» اشاره می‌‌کند، نباید هم انتظار داشت که پادشاه عربستان دولت ایران را «مار» نخواند که آمریکا باید «سر مار را قطع کند».

سخنگوی بی‌‌خرد وزارت خارجه، پس از توهین و تهدید به عربستان و تیم فوتبالش* یکی‌ از اصول دیپلماسی رژیم را «عمل متقابل» می‌داند که به‌گفته ایشان اگر در عربستان از ایرانی‌ انگشت نگاری شود، در ایران هم مقابله به مثل می‌‌کنند! باید از ایشان پرسید که این سیاست چقدر تابحال موفقیت آمیز بوده است و یا چنین راهکاری می‌‌تواند در راستای منافع ایران باشد؟ فرض را بر رفتار بد عربستان با مهمانان ایرانی‌ کشور خود بگذاریم ولی‌ آیا مقابله به مثل کردن و پاک کردن صورت مساله چاره کار است؟

در جریان المپیک ونکوور و نبرد تماشایی تیم‌های هاکی‌ آمریکا و کانادا، رابرت گیبز (سخنگوی کاخ سفید) در یک سخنرانی‌ رسمی‌ پیراهن تیم ملی‌ کانادا را بر تن می‌‌کند که نتیجه باختش در شرط بندی با دیمیتری سوداس (سخنگوی نخست وزیر کانادا) بود و رییس جمهوری آمریکا و نخست وزیر کانادا هم بر سر نتیجه آن بازی با هم «کُرکُری» داشتند؛ زیبایی ورزش و ورزش قهرمانی هم در همین جاست که سبب نزدیکی‌ ملت‌ها و فرهنگ‌ها می‌‌شود ولی‌ در کشور ما انگار همه چیز وارونه است و ورزش هم (اسیرِ دست سیاستمداران) وسیله‌ا‌ی برای فتنه سازی و آشوب گری شده است!

*در توهین آمیز بودن رفتار تماشگران عربستانی در شکستن "سکوتِ احترام" به پهلوان ناصر حجازی شکی‌ نیست و البته باید بررسی شود که از چنین مراسمی آگاه شده بودند و عمدی در کار بوده است یا خیر.


 


نارضایتی اصول‌گرایان تندرو از اسطوره خواندن حجازی


وب‌سایت «الف» متعلق به احمد توکلی نماینده با نفوذ مجلس در یادداشتی به نام «اسطوره؟» به قلم محسن مهاجر نوشته است «اما... بار دیگر در واکنش‌های مطبوعات و رسانه‌ها و صداوسیما تأمل کنیم. آیا این حجم بی‌حد و اندازه از خبر و گزارش و تصویر و... در سوگ یک ورزشکار هر چند مشهور، نتیجه یک استراتژی رسانه‌ای در داخل کشور است یا نتیجه یک سردرگمی و جو-زده شدن و...» نویسنده ادامه داده «در مورد رخداد فوق الاشاره بزرگ‌نمایی زیادی صورت گرفت و نیز تلاش بی‌وقفه‌ای برای "اسطوره" سازی انجام شد در حالیکه در یک جامعه دینی و نظام اسلامی و انقلابی، اسطوره‌ها باید مشخصات ویژه‌ای داشته باشند.»


وب‌سایت رجانیوز نیز در نوشتاری با انتقاد شدید به عزاداری برنامه نود برای ناصر حجازی پرداخته و نوشته است «شب گذشته درحالی که ایران بر اساس شعائر دینی خود با گرامی‌داشت سالروز میلاد دخت نبی اکرم (ص) در حال گذراندن ساعاتی شاد و معنوی در کنار خانواده خود بودند، رسانه ملی در پربیننده‌ترین ساعات خود در شبکه سه مجلس ختم و عزاداری برپا کرد.... درگذشت یک فوتبالیست علی‌رغم مهم بودنش مساله تنها بخشی از مخاطبان رسانه ملی است درحالی که احترام به مادر و جشن گرفتن در کنار او و قدردانی از مقام والای او در شب میلاد حضرت زهرا (س) سال هاست سنتی ستودنی و همه گیر در ایران است و اقتضای آن فراهم ساختن زمینه‌های شادمانی و عمیق‌تر کردن ارتباطات خانوادگی توسط برنامه‌های صدا و سیماست.»


مشرق نیوز که گفته می‌شود وابسته به نهادهای امنیتی است در نوشتاری با نام «بساط مرده پرستان این بار بر مزار ناصر حجازی» مدعی شده که عنوان اسطوره برای حجازی تنها از جانب فرصت‌طلبان به کار می‌رود. نویسنده اضافه کرده است «این روز‌ها به نوعی بساط مرده‌پرستی، بار دیگر زنده شده است. گروهی که منفعت خود را در هیاهو می‌بینند، چنان در بوق و کرنا می‌کنند که تو گمان می‌کنی چه اتفاقی افتاده است. اینکه ناصر حجازی بازیکن خوبی بوده، بر کسی پوشیده نیست؛ اما چه دلیل دارد که درباره وی چنین غلو شود؟ وی که اکنون در میان ما نیست، اسطوره فوتبال نبوده و این تعابیر، از سوی کسانی به کار می‌رود که اساسا، فرصت طلب هستند. اکنون بساط منفعت طلبی آن‌ها در مرگ بازیکن سال‌های دور فوتبال پهن شده است.»


یادداشت «عزایی برای فرهنگ عمومی، بجای عزای ناصر حجازی» در وب سایت بولتن‌نیوز منتشر شده است و در آن به شدت به عادل فردوسی به خاطر قرار دادن مسابقه پیام کوتاه برای ناصر حجازی حمله شده است. همچنین پایگاه اینترنتی ندای انقلاب متنی را درباره تیتر روز سه خرداد روزنامه ورزشی گل منتشر کرده است. روزنامه گل در این روز تیتر زده بود «عقاب از شهر کلاغ‌ها پرید» که اشاره‌ای است به شعری با دست‌خط ناصر حجازی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود. نویسنده یادداشت در اینباره گفته است «عبارت موجود در این پوستر، بسیار مورد پسند سایت‌های ضد انقلاب قرار گرفته و همگی، آن را نقل کرده‌اند. البته بر آن سایت‌ها که حرجی نیست؛ اما باید از طراح محترم این جمله پرسید آیا خودش هم جزو کلاغ‌های شهر است؟ یا او اصلا اهل این شهر نیست و در شهر دیگری مثل شهر روباه‌ها و گرگ‌ها زندگی می‌کند. البته درباره شهر محل سکونت وی احتمالات دیگری هم وجود دارد که فعلا از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم.» در جریان مراسم خاکسپاری حجازی شایع شده بود که به زودی روزنامه گل به خاطر این تیتر توقیف خواهد شد.


همچنین بسیاری از سایت‌های اصولگرا اقدام به انتشار مطلبی از وبلاگ «یادداشت‌های یک طلبه» کرده بودند به نام «فقط ناصر حجازی اسطوره بود؟!». در این یادداشت آمده است «اونهایی که با جانشون از ناموس و حیثیت این کشور دفاع کردند، برای حفظ دین و انقلاب از همه چیزشون گذشتند و خیلی از اون‌ها در کنج خانه‌هاشون ودر گوشه آسایشگاه‌ها با سختی روزگار می‌گذرونند و هر از گاهی یکی از ون‌ها به سوی محبوب حقیقی‌شون پر می‌کشند اسطوره نیستند؟ برای اون‌ها همینقدر حساسیت و وداع افتخار آمیز وجود داره؟.... فقط سوالی از بعضی سروران گرامی که قراره نماز برا جناب ناصر خان عزیز بخونن دارم برا چند تا ازون اسطوره‌های جهاد وغیرت وشهادت نماز خوندین؟»


ناصرحجازی دروازبان نامدار فوتبال ایران بود که پس از تحمل نزدیک به هجده ماه درد ناشی از سرطان ریه سرانجام روز دوشنبه گذشته در بیمارستان کسری درگذشت. مراسم خاک‌سپاری وی صبح روز چهارشنبه با حضور هزاران تن از علاقمندانش در استادیوم آزادی و سپس بهشت زهرا انجام شد. براساس گزارش‌ها و فیلم‌های منتشر شده این مراسم حال و هوایی سیاسی داشت و بار‌ها شعارهایی در حمایت از جنبش آزادی خواهی مردم ایران توسط حاضران سر داده شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته