-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

Posts from Khodnevis for 05/28/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



آزادی نویسنده، آزادی رسانه




در یک کشور دمکراتیک هیچ قدرتی نمی‌تواند فکر و قلم نویسنده را محدود کند، ولی عوامل بی‌شمارِ پیدا و پنهانی هستند که رسانه را محدود می‌کنند. پس نویسنده آزاد است، ولی رسانه به اندازه‌ی او آزاد نیست. فقدانِ آزادی مطلق، منافاتی با وجودِ آزادی در مفهوم عام خود ندارد. ضرورت حفظ آزادی، بخصوص آن‌جا که موضوعِ لطمه نزدن به آزادی دیگران مطرح می‌شود، اِعمالِ چنین محدودیت‌هایی را ناگزیر می‌کند. به بیان دیگر، حفظ آزادی، بدون اِعمال محدودیت، شدنی نیست، ولی نه نویسنده، که عوامل نشر، مسئول اِعمالِ این محدودیت می‌باشند.

در نشریات غربی، ما هر چیزی را نمی‌خوانیم؛ فحاشی، اهانت، تهمت، تحقیر و توهینِ جنسی و نژادی و غیره نمی‌بینیم. مرز این‌ها شاید نامشخص باشد، ولی اصحاب رسانه تلاش می‌کنند، این مرزها را تا جای ممکن به نفع آزادی بیان گسترش دهند.

آیا امکان این هست که نویسنده‌ای مطلقاً سانسور نشود؟ آری! در صورتی که نویسنده دقیقاً مطابق قواعد تعیین شده بنویسد، دلیلی برای سانسور او وجود نخواهد داشت، ولی لازمه‌ی چنین نوشتنی، قیچی‌زدن‌های داوطلبانه به بسیاری از افکار است که ممکن است خودسانسوری تلقی شود. به هر حال چه این خودسانسوری اِعمال شود، چه نشود، نمی‌توان و نباید انتظار داشت که رسانه به اسم آزادی بیان هر نوشته‌ای را منتشر کند. این امر با آزادی بیان منافات دارد و در بسیاری موارد، باعث سلب آزادی در معنایِ واقعیِ خود می‌شود.

خودنویس می‌تواند مکانی باشد برای بررسی عمل‌کرد رسانه‌ها در کشورهای دمکراتیک. بسیاری از نویسندگان و مراجعان سایت خودنویس در کشورهای آزاد زندگی می‌کنند. آن‌ها می‌توانند با بررسی رسانه‌های مختلف -از رسانه‌های رسمی و جدی گرفته تا رسانه‌های مردم پسند و سبُک- چهارچوب محدودیت‌های این رسانه‌ها را مشخص کنند و با نوشته‌های خود، ما را با این محدودیت‌ها آشنا کنند. آن‌چه ما به عنوان طرفداران آزادی بیان به آن نیاز داریم، نه شعارهای داغ و آتشین در ستایش آزادی و آزادی مطلق، که تعمق و تفکر در میزان محدودیت‌های لازم برای حفظ آزادی‌ست. برای این کار باید از آن‌چه در کشورهای آزاد صورت می‌گیرد مطلع شویم و سایت خودنویس مکان مناسبی‌ست برای تبادل اطلاعات و نظر در این زمینه‌ی بسیار مهم و آینده ساز.


 


هاشمی و گله از آمار دروغ!

در میان «نو آوری»های فراوان جناب هاشمی‌ رفسنجانی‌ در نحوه مدیریت کشور و مسائل سیاسی، و غیره یکی‌ دیگر از خدمات بزرگ ایشان بی‌‌ارزش کردن نقش «عدد» در زندگی‌ مردم بود. حالا عرض می‌کنم چرا.

یک:

اصولا از نظامی که کارش از اول با دیدن عکس یک نفر در ماه و بعد معجزه ابابیل در طبس و آمدن حضرت ابوالفضل با اسب به جبهه‌های جنگ آغاز شود باید انتظار داشت که  کارش به دیده شدن حضرت قائم در تظاهرات ۲۲ بهمن و چاه جمکران و یا علی‌ گفتن هنگام به دنیا آمدن رهبرش و خوردن مدفوع خشک و رمالی و ..برسد، و روزی نیست که علمای اسلام و مسولین حکومتی دولت امام زمان جهانیان را با خلاقیت خود در پردازش اراجیف (که گویا بّر آن حدی متصور نمیتوان شد) شگفت زده نکنند. 

در مدتی‌ کوتاه پس از انقلاب و بعد از این که به همت استوانه‌های نظام تنها باز مانده‌های اهل خردورزی هم از حکومت اسلامی طرد شدند، حکومت تصمیم گرفت که اصولا مقوله ریاضیات و عدد و شمارش و این حرف‌ها چیز نسبی‌ است و  دو دو تا به حسب مصالح عالیه نظام مقدس شاید چهار تا شود شاید پنج! و شروع کرد از مردم حساسیت زدایی کردن نسبت به مقوله عدد و آمار، چرا که به خوبی‌ می‌دانست وقتی‌ عدد و رقم در کار نباشد نمیتوان چیزی را سنجید، از در آمد‌های نفتی‌ و نرخ بیکاری و تورم بگیر تا شمارش آرای مردم در یک انتخابات. 

به طور مثال گزارش پیشروی‌های رزمندگان اسلام که هر شب از تلویزیون پخش میشد، تعداد تلفات متجاوزین کافر، تعداد شهدای روزانه مظلوم فلسطینی (مخصوصاً کودکان) بالا رفتن نجومی صادرات غیر نفتی‌، اشتغال زایی، اختصاص بودجه به مسائل مختلف...همه و همه حاوی اعدادی بود که هر انسانی‌ را به حیرت می‌انداخت، آنقدر بی‌ منطق و عجیب بود که با تکرار آن ارزش خبر‌ها از بین نرفت بلکه ارزش عدد‌ها از بین رفت، یعنی‌ مردم میفهمیدند که خوب امروز در جبهه‌ها اتفاقی افتاده، حالا این که "تعداد" تلفات چقدر بوده، خوب باید خودتان حدس میزدید، و نمونه‌هایی‌ از این دست.

با مرور زمان این پدیده جزوی از فرهنگ جمهوری اسلامی شد و حتا به مردم نیز سرایت کرد، همین اخیرا خانمی که متهم بوده از طریق آقای «میم»! و با زد و بند  پروژه‌ای‌ میلیاردی در کیش گرفته است، در دفاع از خود گفته است که با کمک به دور زدن تحریم‌های دارویی علیه ایران پانصد میلیارد دلار در عرض شش ماه به مملکت خدمت کرده! (تقریبا اندازه بودجه دو سال کشور کانادا) به ایشان خرده نمی‌توان گرفت، این عدم حساسیت به آمار و اعداد در ما نهادینه شده است به لطف حکومتی که بنیان آن به جای خرد ورزی خرافه و اراجیف است.

دو:

سردار سازندگی، امیر کبیر دوران، جناب هاشمی‌ رفسنجانی اخیرا در دیدار با حماسه سازان جامعه پزشکی‌ در دوران جنگ تحمیلی فرمودند،

 شنیده می‌شود که از تعداد شهدا ارقام نجومی بیان می‌شود که این موضوع صحت ندارد. مجموع شهدا از ابتدای قیام در سال ۴۰ به بعد تا دوران جنگ و بعد از آن و بمباران و همه حواشی آن به ۲۰۰ هزار نفر شهید نمی‌رسد که بیشتر آنها در بمباران و قبل از انقلاب شهید شدند. بنابراین صحبت از میلیون‌ها شهید در این دوران درست نیست.

هاشمی رفسنجانی همچنین تاکید کرد: تلفات ما در دوران جنگ بسیار کمتر از تلفات رانندگی در جاده‌هاست. به گونه‌ای که سالانه ۲۵ هزار نفر به صورت مستقیم در تصادفات می‌میرند که این میزان دو برابر تلفات جنگ است. جنگ هشت ساله‌ای که مردم با دست خالی در برابر ابرقدرت‌ها و ابرثروت‌ها جنگیدند و چنین نتیجه مهمی را بدست آوردند.

 

بنده نتیجه مهمی‌ که ملت از این جنگ به دست آورد‌ند را نمیدانم، حتما آقای رفسنجانی که طبق دستور امام راحل  مدیریت جنگ را به عهده داشتند، بهتر میدانند که این نتیجه «مهم» چیست، حتما چیزی غیر از تلفات سنگین، فرسوده شدن امکانات زیربنایی، از دست دادن ثروت و خلق اژدهایی به نام سپاه می‌باشد، با توجه به سابقه ایشان مطمئن هستیم که به زودی شفاف سازی میکنند!

اما نکته‌ای که من را شگفت زده کرد، تعداد تلفات بود، دویست هزار نفر از سال ۴۰! که بیشتر قبل از انقلاب شهید شده اند یا در بمباران! تلفات جاده‌ای بیش از تلفات جنگ بوده!؟ لازم به توضیح نیست که مسئولیت مدیریت جنگ به طور مستقیم به عهده حضرت آقای هاشمی‌ بوده است و هر چند سردار رضائی با آن هوش و زکاوتش که مانند بصیرت رهبر فرزانه زبان زد عام و خاص است شاید در دادن آمار و ارقام به رئیسش دقت نکرده باشد ولی‌ بعید است جناب هاشمی‌ عدد واقعی‌ تلفات جنگ را ندانند! 

اگر «بیشتر» این دویست هزار نفر قبل از انقلاب یا در بمباران کشته شده اند، یعنی‌ چیزی کمتر از صد هزار نفر کلا در جنگ کشته شده اند، این در حالی‌ است که طبق اطلاعاتی‌ که دیگر نه محرمانه است و نه میتوان آنرا پنهان کرد، تنها در عملیات کربلائ پنج شصت و پنج هزار ایرانی‌ کشته و زخمی شدند. حتا طبق آمار رسمی‌ خود حکومت اسلامی تعداد شهدای جنگ هشت ساله ۱۹۰۰۰۰ نفر است یعنی‌ تقریبا دو برابر آنچه جناب رفسنجانی فرموده اند. این در حالی‌ است که اکثر منابع نظامی معتبر تلفات ایران را نزدیک به یک میلیون نفر ذکر کرده اند.

بی‌ انصافی آقای هاشمی‌ در مقایسه تعداد کشته شدگان انقلاب از سال ۴۰ با کشته شدگان جنگ در حالی‌ است که حتا خود مسولین «بی‌ بصیرت» امروز و عالیرتبه دیروز نظام نیز معترفند که تعداد زندانیان سیاسی و اعدام‌های سیاسی و خشونت حکومت سابق با رأفت اسلامی و رکورد شکنی‌های کهریزکی حکومت اسلامی قابل مقایسه نیست، بگذریم از اینکه اکثر قریب به اتفاق اعدامی‌های زمان شاه کمونیست یا مجاهد بودند که اگر از آن حکومت جان سالم به در می‌بردند بعید بود پس از انقلاب سر از خاوران در نیاورند.

در حالی‌ که همه خیابان‌ها اتوبان‌ها و وبن‌بست‌ها به اسم شهدای جنگ است و هنوز دو کشور مشغول تبادل اجساد تازه کشف شده هستند و در همه قبرستان‌های ایران وسعت قطعه‌های شهدا حکایت از تلفات سنگین یک جنگ فرسایشی بدون نتیجه دارد، جناب رفسنجانی خیلی‌ راحت آمار دروغین رسمی‌ خودشان را هم در یک سخنرانی به نصف تقلیل میدهند! 

جالب اینجاست که در همین سخنرانی ایشان متذکر میشوند که با آمار دروغ نمیتوان حکومت کرد و امروز همه اطلاعات در اینترنت هست و همه به آن دسترسی‌ دارند و......کلی‌ لالایی قشنگ!

و اما درسی که هاشمی از شکست سال هشتاد و چهار نگرفت و هرگز نخواهد گرفت این بود، که اگر کمی‌ شفافیت، قبول مسئولیت و مهم تر از همه صداقت داشتند، فرصت‌های طلائی برای جبران اشتباهات مهلک و خیانت‌های خود را چنین به آسانی‌ از دست نمی‌دادند. قبل از انتخابات هشتاد و چهار و در شرایطی که بسیاری از عملکرد دولت اصلاحات مأیوس و از ظهور پدیده‌های رادیکالی چون احمدی‌نژاد در هراس بودند، سر دبیر وقت روزنامه شرق در یک مصاحبه مهم و حساس سوال‌های کلیدی نسل جوان را از هاشمی‌ پرسید، به امید این که این پیر عرصه سیاست این بار با شفافیت و صداقت نسل جوان را با انتخابات آشتی‌ دهد و نگذارد هیولای اسلام مصباح به حکومت برسد، و ثابت کند (ولو در کلام) که به دمکراسی و شفافیت اعتقاد دارد و روش گذشته خود را «اصلاح» کرده است. ولی‌ هاشمی همان گونه حرف زد که امروز حرف میزند و همانگونه که ۲۰ سال پیش حرف میزد، دو پهلو، غیر شفاف و بدون صداقت و نتیجه آن انتخابات هم که.....بگذریم!

هدف از این نوشتار....چیزی نیست جز تأسف برای آن هشتصد هزار کشته دیگری که از محاسبات فرمانده جنگ خط خوردند!


 


شهر قصه در نظام اسلامی
 


هفته‌ای که گذشت...«آن بارانی خوش‌رنگ و دلتنگی‌های ما...»

 


روزهای بدون اسطوره

«من ناصر حجازي هستم. سرد و گرم روزگار را چشيده‌ام. عمري از من گذشته است. همواره سعي كردم از مردم جدا نباشم. هميشه با مردم بوده‌ام، هرچه دارم از خدا و لطف‌ و محبت مردم است. من و امثال من مديون مردم هستيم. رفتم تا شايد ديگران بتوانند...»

هفته‌ای که گذشت، ناصر حجازی قهرمان ملی کشور و  دومین دروازه‏‌بان برتر قرن بیستم قاره آسیا در میان بهت و اندوه ایرانیان سراسر دنیا دار فانی را وداع گفت.

ناصر حجازی که مدت‌ها بود از بیماری سرطان رنج می‌برد در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در حین تماشای دیدار تیم‌های فوتبال استقلال تهران و پاس همدان در روز آخر لیگ برتر به‌دلیل وخامت حالش به کما رفت و در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۵ صبح، در بیمارستان کسری در تهران دیده از جهان فرو بست.

حالا چند روزي از پرواز بی فرود ناصر حجازي مي گذرد، اما عجيب است که هنوز هيچ کس نتوانسته با خبري که ماه ها انتظارش را مي کشيديم کنار بیاید.

درگذشت اسطوره ورزش ایران داغ بزرگي را بر دل‌های ایرانیان نشاند؛ داغي که انگار به اين سادگي ها سر ساکن شدن ندارد.

آن باراني خوشرنگ و معروف که غريبانه به ديوار ميخ شده است، به روزهاي بدون ناصرخان اهالي اين سرزمين رنگ دلتنگي و بي کسي مي دهد. حجازي از ميان ما رفته و اين همان حقيقت تلخي است که اندک اندک بايد به قبولش تن در دهيم.

اما چه باک؛ وقتي اسطوره باشي، اسطوره بماني و اسطوره بميري، حتي مرگت هم مي تواند مايه برکت و سربلندي مردمی باشد که عاشقانه دوستشان داشتی.

اين چند روز به برکت نام عقاب بلند پرواز ورزش ایران ،دستگاه عریض و طویل و  بدنام ورزش اين مملکت که به سبب حضور سرهنگان در وادی فرهنگ و ورزش کشور هر روز خبرهای دل به هم زني چون تباني ، دوپينگ ،نامردي و خودفروشي بیت الغزل رسانه‌ها است، رنگ دیگری به خود گرفت.

ناصر حجازي یگانه بود و هیچ کم نداشت. این رسم دیرین اسطوره‌هاست که پس از مرگ شان هم درس زندگی می‌دهند. روحت شاد ناصرخان!



«استاندار محترم؛ گشنه‌ایم گشنه‌ایم!»

در خبر ها آمده بود که جمعی از ملوانان و لنج‌داران بوشهری در اعتراض به وضعیت معیشت خود با تجمع در مقابل استانداری بوشهر با سر دادن شعارهایی اعتراض آمیز از خروج مدیران دولتی از استانداری بوشهر جلوگیری کردند.

گفته می‌شود تجمع کنندگان شعار «استاندار محترم؛ گشنه‌ایم، گشنه‌ایم» را سرداده و خواستار رسیدگی استاندار بوشهر به وضعیت معیشتی خود شدند.

گفتنی است آقای استاندار دولت مهرورزی به نمایندگان معترضین قول داده است تا در نشست چهارشنبه وی با معاون اول رییس جمهور، این موضوع به طور مطرح و هر چه زودتر در این باره تصمیم گیری نماید.



کاظم قاقی، حسن ختام لیگ برتر

هفته گذشته فصل دهم رقابت‌‌هاي ليگ برتر فوتبال ايران هم با قهرمانی مجدد
تیم دولتی فولاد مبارکه سپاهان و وداع تلخ تیم‌های استیل آذین،پاس همدان و پیکان قزوین به پايان رسيد.

نفت تهران به لطف گل دقايق پاياني در ليگ برتر ماندگار شد و راه‌آهن نيز طبق معمول فصول اخير باز هم در هفته پاياني از سقوط گريخت تا اين دو تيم،تيم هاي خوشبخت هفته پاياني ليگ برتر لقب بگيرند.
با سقوط تیم های پیکان قزوین و پاس همدان به لیگ دسته اول باشگاه های کشور، یک بار دیگر پرونده کهنه «انتقال تیم ها به شهرستان‌ها» پیش روی منتقدان باز شد.

پروژه‌ای که اساسا با نیت‌های پوپولیستی و عوام‌گرایانه کلید خورد و با نقش آفرینی کانون های قدرت ادامه یافت.

سقوط پاس همدان به لیگ دسته اول که زمانی از جمله تیم‌های درجه یک در فوتبال ایران به حساب می‌آمد و حتی آخرین قهرمانی تیم های باشگاهی ایران در آسیا نیز مربوط به قهرمانی این تیم برمی‌گشت دل بسیاری از دوستداران فوتبال ایران را به درد آورد.

امتیاز باشگاه مردمی و با سابقه پاس تهران پس از آن‌که به همدان واگذار شد به دلیل سوءمدیریت حاکم بر این باشگاه که متشکل از تنی چند از سرداران سپاه و نیروهای ارزشی بود سرانجام تراژدی تلخی را برای پاس رقم زد و این تیم به دسته پایین تر سقوط کرد.

هرچند اصغر مدیر روستا سرمربی این تیم و صوفی مدیرعامل پاس همدان در مصاحبه‌هایی اعلام کرده‌اند تیمشان به این دلیل به لیگ یک رفته که امیر قلعه‌نویی در آخرین مسابقه سپاهان که مقابل سایپا برگزار شده از ترکیب اصلی‌اش استفاده نکرده و با سایپا تبانی نموده است.

اما نکته جالب توجه در روز سقوط پاس استمداد تماشاگران این تیم از شخصی به نام «کاظم قاقی» بود.

هواداران پاس همدان که تیم‌شان را در خطر سقوط به دسته پایین تر می‌دیدند در شعارهایی از «کاظم قاقی» درخواست داشتند تا به شیوه خود با داور مسابقه برخورد نماید.
آن‌ها فریاد می‌زدند «کاظم قاقی کجایی این داور را...»

اما فردوسی پور در «برنامه نود» در خصوص هویت کاظم قاقی از سرمربی پاس همدان پرسید: «‌آقای مدیرروستا این کاظم قاقی جریانش چی بوده در بازی‌ها شما تماشاگران نام او را صدا می‌کنند»
 مدیر روستا هم در پاسخ گفت: «آقای کاظم قاقی یکی از افراد مشهور در قزوین است!»

به هر حال کاشف به عمل آمد که کاظم قاقی که در حقیقت اسمش «کاظم کوه‌کن‌ها» بوده است، چندین مورد «لواط» در پرونده‌اش ثبت است. کاظم قاقی باغ آلوچه‌ای داشته است که ظاهرا درب آن بر روی خیلی‌ها باز بوده است و عده بسیاری به خصوص کودکان در همین باغ مورد تجاوز وی قرار می‌گرفتند.

همان‌طور که مدیر روستا گفت «کاظم قاقی» در استان های هم‌جوار به خصوص همدان هم چهره‌ای شناخته شده است و گفته می‌شود به دستور خلخالی حکم اعدام وی اجرا شده است.

 


حضور بیش از ۱۵ نفر در سخنرانی سردار

هفته گذشته دکتر سردار محسن رضایی در ادامه سفرهای استانی خود که هنوز مشخص نیست با چه هدف و انگیزه‌ای صورت می‌گیرد طی سخنانی در استان لرستان گفت: «در جريان غائله ٢۵ بهمن ماه من تنها كسي بودم كه شفاف اعلام كردم اقدامات گروه‌های مخالف دولت و دو كانديدای ديگر انتخابات به واقع نوكری و حمالي آمريكايي‌ها بود.»

با توجه به انتشار عکس سخنرانی سردار دکتر رضایی در مسجد امام صادق شهر مشهد که در حضور ۱۵ نفر (با احتساب محافظان و هیات همراه) از علاقه‌مندان ایشان برگزار گردید هنوز آمار دقیقی از تعداد حاضرین در سخنرانی سردار در شهر بروجرد در دست نیست.
هرچند گزارش‌ها حاکی است که با تمهیدات مسئولان شهر بروجرد و دانشگاه آزاد این شهر که با تعطیلی کلاس‌ها از دانشجویان تقاضا کرده بودند در مراسم سخنرانی شرکت نمایند قطعا تعداد حاضرین در مراسم از ۱۵ نفر بیشتر بوده است.

 


با پولداران برخورد می‌شود!

هفته گذشته دبیر کارگروه طرح تحول اقتصادی در مورد حذف برخی افراد که وضعیت درآمدی مناسبی دارند از محل دریافت یارانه گفت: «باید اقدامی شود که به لحاظ اجرایی عملیاتی باشد، یعنی به افراد براساس میزان تمکن مالی یارانه داده شود.»

فرزین گفت: «نسبت به این موضوع که بخشی از خانوارها شناسایی و حذف شوند در حال مطالعه هستیم‌، باید تبعات اجرایی این کار را مشخص کنیم اگر مشاهده کردیم که از لحاظ اجرایی قابل اجرا است انجام خواهد شد زیرا خوشه‌ها را هم بررسی و مطالعه کرده بودیم اما دچار مشکل شدیم.»


مبتکر منشور اخلاقی، منشوری شد!

هفته گذاشته «حجت الاسلام والمسلمین علیپور» دبیر ستاد منشور اخلاقی، مشاور فرهنگی سازمان لیگ و همچنین عضو کمیته رسیدگی به تخلفات فدراسیون فوتبال با حکم قاضی دادگاه ویژه روحانیت به اتهام اختلاس مالی در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و پرونده منشوری‌ها بازداشت شد.

حاج آقا علی‌پور که در زمان ریاست محمد دادکان رئیس پیشین فدراسیون فوتبال ایران، به عنوان پیش‌نماز وارد فدراسیون فوتبال شد و سپس مسئولیت کمیته فرهنگی این فدراسیون را برعهده گرفت همراه تیم ملی ایران به رقابت های جام جهانی دو هزار و شش آلمان نیز سفر کرد.

در رقابت های آن دوره ی جام جهانی، گزارش‌های متعددی در رسانه‌های ورزشی منتشر شد که حاکی از تخلف برخی همراهان ایران در بلیت‌فروشی بود و ‌فروش پیراهن‌هایی که باید توزیع رایگان می‌شد!

در آن ایام «داود عابدی» خبرنگار شبکه خبر صداوسیما هم گزارشی را پخش کرد که نشان می‌داد، این فدراسیون در انتقال تماشاگران به آلمان، مبلغی به مراتب بیشتر از قیمت تمام شده را اخذ کرده است.

این چهره ی مذهبی، سرانجام در دوران مدیریت محمد علی‌آبادی، و پس از شعار مبارزه با معضلات فرهنگی در فوتبال، مبتکر طرح «منشور اخلاقی» شد. منشوری که به فدراسیون فوتبال و مقامات قضایی ورزشی اجازه می‌داد به راحتی به زندگی خصوصی فوتبالیست ها سرک بکشد و بسیاری از ورزشکاران را برای  «ناهنجاری» اخلاقی در «خارج» از زمین فوتبال جریمه کند.

این طرح از همان آغاز، با مخالفت ورزشکاران و چهره های حقوقی مواجه شد. اما وقتی حقوقدانان منتقد گفتند در هیچ کجای جهان، فدراسیون‌های ورزشی وارد حریم خصوصی ورزشکاران نمی‌شوند، علی‌پور به پاسخ گفت: «کسانی که با طرح منشور اخلاقی مخالفت می‌کنند سکولار، تکنوکرات یا عضو حزب توده هستند.»

گفتنی است دخالت سیاست در ورزش، پس از روی کار آمدن احمدی نژاد به بیشترین حد ممکن خود طی سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی رسیده تا آنجا که مسئولین فیفا نیز بارها نسبت به سیاسی بودن فوتبال ایران هشدار داده اند.

 

دلار بی دلار!

در شرایطی که نرخ طلا و سكه در بازار داخلی همچنان روند صعودی را طی می‌كند و موج آرام افزایش قیمت آن ادامه دارد گفته می‌شود طی هفته‌ای که گذشت برخی از شعب بانکی از فروش دلار امتناع می‌کنند و آن را فقط به مشتریان خاص خود می‌فروشند، برخی از شعبات نیز با دریافت شماره تلفنی از مشتریان به آن‌ها اعلام می‌کنند که در صورت دریافت ارز از بانک مرکزی به شما برای خرید دلار اطلاع داده خواهد شد.

در حالی دلار در بازار ایران نایاب شده است که میانگین قیمت هر دلار آزاد در روزهای گذشته ۱۲۰۸ تومان بود این در حالی است که دلار در شعبات بانکی که در قبال ارائه گذرنامه و بلیت سفر خارج از کشور به میزان ۲۰۰۰ دلار عرضه می‌شد.

سایت تابناک، متعلق به محسن رضایی هم در گزارشی مبهم در این رابطه از فعالیت‌های غیرقانونی شخصی ناشناس خبرداده و گفته است: «این فرد به دلیل اعتماد فراوانی که کارکنان دون‌پایه به وی دارند، در یک سال گذشته، نزدیک به هزار میلیارد تومان درآمد به دست آورد» به نوشته این سایت، «نکته جالب اینجاست که این درآمد هنگفت همه در خارج از کشور است.»

 


 


نماینده سراب رییس دانشگاه تبریز را کتک زد!

به گزارش فارس استاندار آذربايجان شرقي در این زمینه گفته است که در جريان سفر وزير بهداشت دولت دهم به این استان، مجيد نصيرپور، نماينده شهرستان سراب در مجلس شورای اسلامی که وزیر بهداشت را همراهی می‌کرده، در سفری به شهرستان سراب ریيس دانشگاه علوم پزشكي تبريز را مورد ضرب و شتم قرار داده است.

احمد عليرضابيگي، در شهرستان بستان آباد با انتقاد شدید از این برخورد گفته است که در این روزها «شاهد برخي افعال نابه‌جا و دور از شان نمايندگان مجلس عليه مديران دولتي در استان هستيم» و نمایندگان اقداماتی را انجام می‌دهند که «موجب تاثر مردم و مسئولان می‌شود.»

وی جزییات این درگیری را بازگو نکرده اما گفته است مخالفان دولت اين اقدامات را انجام می‌دهند تا «مردم شيريني دستاوردهاي دولت را احساس نكنند.»

آقای بیگی با بیان اینکه «دولت كارهاي بزرگي را به نتيجه رسانده و در زمینه اقتصادی هم بسیار موفق بوده» اضافه کرده است که این اقدامات و «مواضع نابجا عليه دولت»، همگی دنباله‌ی تبليغات منفي مخالفان دولت است.

استاندار دولت دهم با اشاره به اینکه بکارگیری این قبیل اقدامات، در جهت ضربه زدن به دولت آینده است اضافه کرده که مخالفان می‌دانند «دولت بعدي هم از جنس دولت محمود احمدي‌نژاد است» و از این‌رو تلاش می‌کنند آن را به ثمر نرسانند.

بيگي با انتقاد شدید از نمایندگان مخالف رییس جمهوری گفته است وقتی نماينده‌اي مانند احمد توكلي، همه اطرافيان ریيس دولت را منحرف و مفسد معرفي مي‌كند، باید شاهد چنین وقایعی باشیم.

استاندار آذربایجان شرقی با اشاره به اینکه مجلس هشتم باید به اين‌گونه اتهام افكني‌ها و سخنان توکلی واكنش نشان دهد گفته است که در این زمینه با مردم شهرستان سراب هم صحبت خواهد كرد.

وی همچنین از مديران استان آذربایجان شرقی هم خواسته است «اقدام زشت» نماینده سراب در ضرب و شتم رییس دانشگاه تبریز را محكوم كنند.


 


رفسنجانی: پس از عزل بنی‌صدر هم در میان مردم وحدت بوجود آمد

به گزارش ایسنا هاشمی رفسنجانی طي سخناني در مراسم بزرگداشت پزشكان دوران جنگ، با اشاره به ضرورت اعتمادسازی بین مردم گفت که حرف درست این است كه نظام تلاش كند اعتماد از بين رفته و به ترديد افتاده‌ «بخشی از مردم» را به آنها بازگرداند تا دوباره «صفاي بين دولت و مردم» برقرار شود.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه «مردم آگاه ديگر زير بار استبداد و استكبار نمي‌روند» اضافه کرده است که اعتماد سازی بهتر از زور است و «اين كار آسان‌تري است چون مردم آگاه، آسان‌تر برمي‌گردند و لجبازي نمي‌كنند، به‌شرط آن‌كه واقعيت را ببينند.»

آقای رفسنجانی با بیان اینکه اگر حادثه‌اي در هر گوشه‌ای از دنيا اتفاق بیفتد، همه‌ی مردم در همه‌جاي دنيا مي‌توانند آن را ببينند و تحليل كنند، گفته است که بنابراین در این شرایط فقط مي‌توان با «خدمت درست و صداقت اعتمادشان را به دست آورد.»

وی بدون آنکه نامی از دولت احمدی‌نژاد ببرد به مقایسه‌ی تلویحی این دوران و دوران اوایل انقلاب و ماجراهای مربوط به عزل بنی‌صدر پرداخته و گفته است در آن زمان هم مردم پس از عزل بنی‌صدر همستگی پیدا کردند و به یک «وحدت» رسیدند.

هاشمی رفسنجانی پس از شکست در انتخابات پر حرف و حدیث سال ۱۳۸۴ از رقیب انتخاباتی‌اش محمود احمدی‌نژاد، همواره یکی از منتقدان جدی احمدی‌نژاد بوده است. وی از تقلب‌های صورت گرفته در آن انتخابات «به خدا پناه برده بود» و با هشدارهای گاه و بیگاهش به رهبری نظام، اظهار داشته بود که ماجرای بنی‌صدر در حال تکرار شدن است. اما آیت‌الله خامنه‌ای صراحتا در نماز جمعه معروف ۲۹ خرداد ۸۸ احمدی‌نژاد را در مقابل هاشمی برگزید.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه سخنانش با انتقاد از شرایط موجود هم افزوده است که «فريبكاري‌ها، آمار دروغ دادن‌ها، ادعاي دروغ كردن‌ها، و پول خرج کردن برای خرید آرا» موقتی است و مردم در نهایت مي‌فهمند که این ماجراها يك بازي است.

وی تصریح کرده «غارت بيت‌المال براي خريد چند راي و امثال اين چيزها ديگر در مردم جواب نمي‌دهد، حتي اگر مردم نياز داشته باشند اين پول‌ها را مي‌گيرند، ولي لعنت‌شان هم مي‌كنند.»

هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به جنگ هشت ساله ایران و عراق، به انتقاد از کسانی پرداخته است که در مورد کشته‌شدگان جنگ آمارهای نادرست و «میلیونی» می‌دهند.

وی با اشاره به اینکه تعداد کشته‌شدگان جنگ کمتر از حوادث جاده‌ای در ایران است در این زمینه گفت: «شنيده مي‌شود كه از تعداد شهدا ارقام نجومي بيان مي‌شود كه اين موضوع صحت ندارد. مجموع شهدا از ابتداي قيام در سال ۴۰ به بعد تا دوران جنگ و بعد از آن و بمباران و همه حواشي آن به ۲۰۰ هزار نفر شهيد نمي‌رسد كه بيشتر آنها در بمباران و قبل از انقلاب شهيد شدند.»

رییس سابق مجلس خبرگان در پایان سخنان خود  به حوادث منطقه خاورمیانه اشاره کرد و با بيان اين‌كه «در حال حاضر دنيا عوض شده است» گفت که در کشورهای یمن، مصر، لیبی و بحرین مردم آگاه شده‌اند و حاضر نيستند كه استبداد و وابستگي به استعمار را بپذيرند.


 


نوری‌زاد هم...
 


محمد نوری‌زاد از آیت‌الله خامنه‌ای درخواست بخشش رهبران سبز را کرد

آقای نوری‌زاد در این نامه نوشته است: «من، همینجا، از موضع یک کوچک‌تر ناپیدا، از رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران، تقاضا می‌کنم به یمن خاطره‌های خوب و صادقانه‌ای که از تو و پدرشریف تو دارند، تو را، همسرت را، و جناب کروبی را، از حصار بدرآورند.»

نوری‌زاد در این نامه با اشاره به اینکه این درخواست از  طرف وی و سیزده میلیون هوادار موسوی، داده می‌شود اضافه کرده است که فرمان آزادی میرحسین و کروبی توسط آقای خامنه‌ای بر مقبولیت رهبری جمهوری اسلامی خواهد افزود.

وی همچنین تصریح کرده است که اصرار برتداوم حبس و حصر رهبران سبزها، هرگز به نفع نظام نیست و با هشداری تلویحی به رهبری جمهوری اسلامی گفته است که اگر این بحران گسترده شود «چون سیل به سمت ما هجوم می‌آورد، و نه اسلحه خواهد شناخت و نه چیزی به اسم اسلام، و قطعا همه‌ی ما را خواهد روفت و به دره‌ای بی انتها در خواهد انداخت.»

این مستندساز و وبلاگ نویس اضافه کرده که زنگ هشدار این بحران در کشورهای منطقه به صدا در آمده است، اما ایران «متعمدانه اما نابخردانه، خود را از مسیر آن بدر می‌برد.»

محمد نوری‌زاد که خود نیز به تازگی از زندان آزاد شده در بخشی از این نامه با آرزوی رهایی میرحسین موسوی و با بیان اینکه همه مردم دربند هستند نوشته است «امید که بند از دست و پای تو و هم بندی‌ات بگسلد و ما شما را مثل سابق، در کنار مردم دربندخود ببینیم. و باز به امید روزی که بند از دست و پای مردم ما نیز بگسلد، و راه برای رشد مردمی که سال‌ها از رشد، باز داشته شده‌اند، هموار گردد. تو، سید عزیز، باید، آری باید، طعم بند را می‌چشیدی. و با رگ و پی‌ات، با درد و داغ مردم دربند، می‌آمیختی. زندان برای شما و همسرتان ضروری بود؛ چرا که به درد مردمی که دربند هستند پی بردید.»

آقای نوری‌زاد همچنین در این نامه با ذکر گفته‌هایی از میرحسین موسوی در جریان رویدادهای پس از انتخابات که طی آن آقای موسوی نسبت به رمالی و کف‌بینی دولتی‌ها هشدار داده بود نوشته است: «روزی که در بند دو الف زندان اوین، سرکرده‌ی رمالان دولت را به بند مجاور من منتقل کردند، من از غربت سیادت تو به گریه افتادم. تو افق‌هایی را نشان ما می‌دادی که از چشم ما پنهان بود.»

در جریان مناظرات انتخاباتی اولین بار این میرحسین موسوی بود که دولت دهم را متهم به رمالی و کف‌بینی کرد، اما پس از آن آیت‌الله خامنه‌ای با حمله به این اتهام گفت «نسبت‌های خجالت‌آور رمالی و کف‌بینی به دولت می‌دهند.»

آقای نوری‌زاد در بخش دیگری از نامه‌اش با انتقاد از حصر میرحسین موسوی افزوده است: «من از این در شگفتم که تو و همسرت در بند باشی، و آنانی که شیر نفت بی‌زبان ملت ما را به جیب مبارک‌شان متصل کرده‌اند و قربته الی الله مشغول بالا کشیدن سرمایه‌های بی‌بازگشت این مردم‌اند، آزادانه برسر مسندهای این کشور حسرت زده جولان بدهند و در خلوت خود به ریش ما بخندند.»

این وبلاگ‌نویس منتقد دولت در پایان هم با ذکر مجدد درخواست خود اضافه کرده است: «ما و همه‌ی مردم، چشم به بیت رهبرمان می‌دوزیم تا به یک اشاره‌ی حضرت ایشان، راه آزادی بر شمایان گشوده شود.»

محمد نوری زاد که خود نیز به سه سال و نیم زندان محکوم شده و به تازگی از زندان آزاد شده است، همواره با نامه‌هایی انتقادی آیت‌الله خامنه‌ای را خطاب قرار می‌دهد و انتقادهای تندی را از وضعیت و شرایط سیاسی کشور مطرح می‌کند.


 


بقایی با رد اتهام سوء استفاده‌های مالی: به همین خبرگزاری فارس پول دادیم

حمید بقایی، معاون اجرایی احمدی‌نژاد و سرپرست نهاد ریاست جمهوری ایران، و یکی از نزدیک‌ترین افراد به رییس دولت، امروز جمعه در گفتگویی تفصیلی با ایرنا به اتهامات مطرح شده توسط سایت‌های اصول‌گرا پاسخ داد و همه‌ی آنها را «تکذیب» کرد و گفت آنها «فقط دروغ می‌گویند».

آقای بقایی در کنار اسفندیار رحیم مشایی از جمله نزدیک‌ترین افراد به محمود احمدی‌نژاد هستند که رسانه‌های اصول‌گرا آنها را به عنوان لیدر «جریان انحرافی» خطاب می‌کنند و در روزهای گذشته هم اتهامات سنگینی چون «فساد اقتصادی» را به آنان زده‌اند.

یکی از اتهامات که برای اولین بار در وب‌سایت الف، نزدیک به احمد توکلی، از نمایندگان اصول‌گرا و منتقد دولت منتشر شد، شركت سرمايه‌گذاري ميراث فرهنگي و گردشگري ايران «سمگا» بود که الف نوشت مشایی و بقایی از سهامداران عمده آن هستند و قراردادهای کلانی را با ترک تشریفات مناقصه با دولت منعقد کرده‌اند.

معاون رییس جمهوری با رد این اتهام پاسخی همچون هاشمی رفسنجانی طی این سال‌ها به این اتهام داده است؛ «اینکه دیگران بروند اگر چیزی پبدا کردند که برای ما بود، برای خودشان بردارند.»

بقایی همچنین اضافه کرده که هیچ نقشی به همراه مشایی در این شرکت ندارند و شركت سمگا، كاملا خصوصي است و «مسئول فعاليت‌هاي اقتصادي خودش است.»

دبير شوراي هماهنگي امور مناطق آزاد اما در مورد دومین اتهام که براساس گزارش وب‌سایت‌های اصول‌گرا اسفندیار رحیم مشایی، در زمان تصدی ریاست سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۸۶، یک میلیارد و سیصد میلیون تومان از اعتبارات مصرف نشده این سازمان را به جای بازگرداندن به خزانه، به مصارف دیگر رسانده که اقدامی غیرقانونی بوده است، پاسخ داد: «مگر مشایی می‌توانسته این پول‌ها را به خانه ببرد. این پول‌ها را توزیع قانونی کردیم، از جمله به همین خبرگزاری فارس که الان علیه ما مطلب می‌نویسد دادیم، یا اگر شش میلیون تومان به خانم صدر ثقه الاسلامی دادیم، حقوقش بوده است و همینطور در بسیاری جاهای دیگر هزینه کردیم که همه اسنادش موجود است».

آقای بقایی اضافه کرده که رسانه‌های منتقد دولت باید آموزش صحیح ببینند و «ما حاضریم هزینه آموزش آنها را فراهم کنیم تا درست بنویسند.»

رییس نهاد ریاست جمهوری همچنین در مورد حکم اخیر دیوان عدالت اداری در مورد انفصال خود از خدمات دولتی هم گفت که علت این حکم دیوان «تخلفات مالی در سازمان میراث فرهنگی نبوده است؛ بلکه براساس قانون دیوان عدالت اداری، هرگاه یکی از مسئولان دولتی از اجرای حکم این دیوان خودداری ورزد، به مجازات انفصال از خدمت دولتی تا پنج سال و پرداخت خسارت های ناشی از استنکاف از اجرای حکم محکوم می شود و حکم من هم برهمین اساس بوده است.»

هفته گذشته، دیوان عدالت اداری، حمید بقایی را به چهار سال انفصال از خدمت دولتی محکوم کرد، اما آقای بقایی می‌گوید که صدور این حکم علیه او، حکمی شخصی نیست و علیه سازمان میراث فرهنگی صادر شده است.

دامنه حملات به «جریان انحرافی» یا همان تیم احمدی‌نژاد در روزهای گذشته بسیار گسترده‌تر شده و پس از اتهاماتی چون جن‌گیری و رمالی، رسانه‌های اصول‌گرا اینک دست به افشاگری زده و پرونده‌های فساد اقتصادی نزدیکان رییس جمهور را منتشر می‌کنند.

همچنین پس از آنکه سایت الف، متعلق به احمد توکلی، بقایی و رحیم مشایی را به اعمال نفوذ برای واگذاری پروژه احداث یک هتل به شرکتی متهم کرد که خود در آن سهم داشتند و نوشت که دولت زمین این هتل را به صورت رایگان به شرکت مذکور واگذار کرده است؛ محمود احمدی‌نژاد با تایید این واگذاری به دفاع همه‌جانبه از یاران خود برآمد و مخالفان را عقب مانده خواند.




تازه‌ترین خبر: در همین حال خبرگزاری فارس ساعتی پیش و در پی افشای پرداخت پول بلاعوض توسط مشایی به این خبرگزاری، بدون آنکه نامی از خود ببرد، «حاتم‌بخشی‌های» مشایی را افشا کرده است.
این خبرگزاری در این متن ادعاهای بقایی را رد کرده و جزییات بیشتری از «فساد اقتصادی جریان انحرافی» را منتشر ساخته است


 


هشدار جدید وزیر اطلاعات و جنگ جدید سایبری

به گزارش خبرگزاری مهر، حیدر مصلحی با اشاره به فضای  امروز کشور گفت:  «تمام دستگاه‌های دولتی و خصوصی کشور از اینترنت استفاده می کننـد و بعضی اوقات هم بی توجهی می‌کنند که اسرار و اطلاعات دستگاه‌های خود را در فضای اینترنت منتشر می‌کنند و ما به آنها توصیه می کنیم تذکرات و توصیه‌های دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی را بطور ویژه مورد توجه قرار دهند.» وی با اشاره به  سلطه‌ی  تشکیلات اطلاعاتی کشور بر شبکه مجازی و اینترنت  افزود: «اگر در جایی جاسوس و یـا یک فرد فریب خورده‌ای بخواهد اقدامی انجام دهد با پیش‌بینی‌های بسیار خوبی کـه در وزارت اطلاعات صورت گرفته، ویروس‌ها کنترل می‌شوند.»

این توصیه اگر چه بطور سر بسته به نهادهای دولتی نسبت به حفظ اطلاعات هشدار می‌دهد اما  ناظران سیاسی بر این باورند که بی‌ارتباط با کشف  «شبکه جاسوسی» که اخیرا از سوی  وزارت اطلاعات اعلام گردید نیست.

در هفته گذشته از جمله اخباری  که توجه همگان را به خود جلب کرد خبر کشف  «شبکه جاسوسی» آمریکا از سوی  وزارت اطلاعات بود در این رابطه نیز حیدر مصلحی اعلام کرده بود  امریکایی‌ها قصد داشتند توسط گروهی اطلاعاتی درباره پیشرفت‌های علمی، نفت و گاز، برق، کشتیرانی، فرودگاهی و گمرک به دست آوردند که با شناسایی این گروه  و دستگیری سی نفر مانع از خروج اطلاعات از کشور شده‌اند. او نوید داد که به‌زودی اسامی دستگیر شدگان و رابطه آنها با بیگانگان را در اختیار مردم خواهد گذاشت اما با توجه به  بیانیه اخیر وزارت اطلاعات گویی هنوز امکان  درز اطلاعات  از نهاد های دولتی  وجود داشته  و خبر کشف انهدام شبکه جاسوسی  از جمله ترفند های اطلاعاتی بوده است .

 گفتنی  است چندی قبل سیستم رایانه‌ای نیروگاه اتمی بوشهر به «استاکسنت» آلوده شده بود که ساخت آن از عهده «هکر»ها و کدنویس‌های عادی خارج است و تنها یک تشکیلات سازمان یافته قادر به طراحی و آفرینش آن است. 

به گزارش سایت فرارو،  روزنامه اسراييلي «يديوت آحارونوت» در اين باره مدعي شده كه پوتين براي همكاري با دولت اسراييل دستور خراب‌کاری در تاسيسات اتمی ايران را صادر كرده است.  همزمان با انتشار خبر ايجاد اختلال ويروس استاكس‌نت در تاسيسات هسته‌اي ايران، مقامات روسي با انتقاد از عوامل ايجاد اختلال هشدار داده بودند كه اين كار ممكن بود به يك فاجعه هسته‌اي شبيه به چرنوبيل در تاسيسات هسته‌اي بوشهر منجر شود.

.بعد از خبر آلودگی نیروگاه اتمی بوشهر توسط  ویروس فوق پیشرفته  استاکس‌نت، زمزمه موضوع شبکه اینترنت ملی در کشورمطرح شد که  منجر  به مناقشه‌ی بین وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با برخی از کارشناسان فناوری اطلاعات کشور تبدیل شد و تا چندی قبل  خوراک رسانه‌ای و شبکه‌های خبری داخلی و خارجی به شمار می‌رفت.

اگرچه اولین زمزمه‌ها در مورد شبکه ملی اطلاعات در سال ۱۳۸۴ به گوش رسید
اما در دهه‌ی فجر سال ۸۹ فاز اول این شبکه با شروع به کار شبکه یکپارچه ملی مدارس راه‌اندازی شد و با ابلاغ قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه و تأکید بر اجرای طرح شبکه ملی اطلاعات در ماده ۴۶ از فصل چهارم این برنامه، موضوع  شبکه ملی اطلاعات از یک طرح مفهومی به واقعیتی تبدیل گردید وبنا بر اعلام  وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور، فاز نهایی شبکه ملی اطلاعات تا سال ۱۳۹۲ اجرایی خواهد شد.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته