-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 05/26/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اصلاح‌طلبی حکومتی و اصلاح‌طلبی اصیل

جامعه ایران خسته از یک استبداد طولانی و با بیش از یک‌صد سال مبارزه مداوم و طاقت فرسا، اکنون در یکی از نقاط عطف تاریخی خود قرار گرفته است. سی و سه سال پیش انقلابی در ایران به وقوع پیوست که اثرات آن حداقل بر زندگی سه نسل از مردم این سرای سایه افکند. انقلاب ایران اگرچه با آرمان آزادی و با امید رهایی از چنگال استبداد و با شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی به پیروزی رسید، در عمل و به علت تنگ نظری آیت الله خمینی و جماعتی که بر گرد او حلقه زده بودند و صد البته عدم درک دیگر گروه‌های سیاسی و به‌ویژه روشنفکران از ماهیت و بافت مذهبی جامعه ایران و میزان رشد آگاهی‌های سیاسی – اجتماعی، در اندک زمانی به انحراف کشیده شد و اکنون پس از سی و سه سال کمتر کسی را می‌توان یافت که انقلاب ۵۷ را حرکتی رو به جلو در تاریخ این سرزمین قلمداد کند.

چرا انقلاب ۵۷ که با حمایت اکثر قریب به اتفاق گروه‌های سیاسی به پیروزی رسید به انحراف کشیده شد و در اندک زمانی به مخوف‌ترین دیکتاتوری مذهبی در جهان مبدل گشت؟

هر حرکت اجتماعی در صورتی که جهت مشخصی نداشته باشد و اهداف مقطعی و بلند مدت را برای خود تعریف نکند، عقیم می‌ماند و به نتیجه مطلوب نمی‌رسد. انقلاب ۵۷ از این رو به نتیجه نرسید که در آن اکثر گروه‌های مشارکت کننده می‌دانستند که چه نمی‌خواهند ولی نمی‌دانستند که چه می‌خواهند. این نکته‌ای بسیار ظریف است که همه در خواسته رفتن استبداد و برچیده شدن بساط استعمار مشترک بودند ولی نمی‌دانستند که به سوی چه پیش می‌روند. مثل معروف از چاله درآمدن و به چاه در افتادن در مورد انقلاب ۵۷ صادق است. از یک دیکتاتوری لائیک به یک دیکتاتوری مذهبی فرو غلتیدیم و نظامی متولد شد که پس از سی سال مظهر کامل پیوند زر و زور و تزویر است.

از خرداد ۷۶ حرکت و گفتمانی به نام اصلاح‌طلبی در ایران آغاز شد. حرکتی که در آغاز خود، به مانند انقلاب ۵۷، با امید و با همراهی اکثر گروه‌های حاضر در صحنه سیاسی کشور همراه گردید و طیف‌های وسیعی از جامعه روشنفکری ایران بدان پیوستند و در حمایت از آن قلم‌ها زدند. متاسفانه گروهی که هدایت و رهبری سیاسی این جریان قوی اجتماعی را به دست گرفت به جای قبول مسوولیت و قرار دادن آزادی به عنوان هدف نهایی، به واسطه تعلقات فکری، هدف این حرکت اجتماعی و گفتمان سیاسی را به حفظ نظام جمهوری اسلامی تقلیل داد. از این رو ما این گفتمان  و حرکت را، اصلاح‌طلبی حکومتی نام می‌نهیم.

اصلاح‌طلبی حکومتی در سال ۷۶ از جهاتی مشابه حرکت سال ۵۷ بود از این رو که جامعه روشن‌فکری ما چشم‌بسته به این حرکت اجتماعی-سیاسی پیوست. این حرکت اجتماعی پس از مدت دو سال به درجه ای از رشد رسید که چهارچوب نظام را در تعارض با حرکت اصلاحی در پیش روی خود دید. رهبری سیاسی  این حرکت، از آنجا که قبلاً انتخاب خود را کرده و هدف این حرکت اصلاحی را حفظ نظام تعریف کرده بود، عقب نشست و در نتیجه هزینه سنگینی بر بدنه این جنبش اجتماعی وارد گشت. روزنامه‌نگاران و دانشجویان، دو قشری بودند که هزینه‌های سنگینی در این باب پرداخت کردند. باند انحصارطلب پس از آن، با درک صحیح از نقطه ضعف گفتمان اصلاح‌طلبی حکومتی (تعلق فکری در حفظ نظام) بر این نوع نگرش در عرصه سیاسی تاخت و آن را به طور کامل از صحنه سیاسی کشور حذف نمود.

در انتخابات خرداد ۸۸، بار دیگر گفتمان اصلاح‌طلبی حکومتی به میدان بازگشت. باند انحصارطلب این بار با توجه به تجربه سابق و با درنظر گرفتن نقطه ضعف گفتمان اصلاح‌طلبی حکومتی (تعلق فکری در حفظ نظام)، سعی نمود با یک کودتای انتخاباتی، اساساً قبل از بازگشتن این گفتمان به صحنه سیاسی، آن را از صحنه خارج کند. محاسبات باند انحصارطلب کاملاً حساب شده بود، آنچه برنامه ایشان را آشفته نمود، حضور دو چهره انقلابی و مبارز به نام‌های مهدی کروبی و میرحسین موسوی بود که هنوز آرمان انقلاب ۵۷ را فراموش نکرده بودند.  

آقایان کروبی و موسوی در همان ابتدا با رد نتایج انتخابات، انتخاب خود را بین حفظ نظام و آرمان آزادی به انجام رساندند و این نقطه زایش گفتمان اصلاح‌طلبی اصیل بود. مقاومت جانانه این دو اسطوره استواری و حمایت تمام عیار مردم و گروه‌های سیاسی مختلف در ماه‌های بعد باعث پا گرفتن این گفتمان گردید و اقشار مختلف مردم با مشاهده این پایداری هر روز بیشتر از دیروز به جنبش آزادی‌خواهی و گفتمان اصلاح‌طلبی اصیل پیوستند. این گفتمان باعث زایش و تکثیر ده‌ها و صدها رهبر دیگر در بین اقشار مختلف مردم گردید. بطوری که جنبش آزادیخواهی اکنون از چنان بالندگی برخوردار شده که علی رغم به سیاه چال افتادن آن دو رهبر نمادین، حرکت جنبش آزادی‌خواهی متوقف نشده و جامعه در یک حالت دو قطبی آماده انفجار است.

جریان اصلاح‌طلبی اصیل، از آنجا که هدف خود را آزادی تعریف می‌کند، استوار به پیش می‌رود و در این راه وقتی به درجه مناسب از رشد کیفی و کمی رسد، مرزهای سیستم ولایت فقیه را هم در می‌نوردد و افق آزادی را برای ایران به ارمغان می‌آورد.

در شرایط کنونی ایران، برعکس آنچه تصور می‌شود پتانسیل‌های بالقوه بسیاری به منظور براندازی سیستم ولایت فقیه حتی با روش‌های غیر خشونت‌آمیز وجود دارد که در صورت رها شدن از قید و بند اصلاح‌طلبی حکومتی قابل اجراست. وقتی روحیه مقاومت و ایستادگی به جوانان این مرز و بوم تزریق شود و صداقت و پایداری در رهبری جنبش عیان گردد و اراده برای رسیدن به آزادی در افق سیاسی ایران نمود یابد، هزاران هزار مبارز راه آزادی بپا خاسته و هزارن رهبر سیاسی اجتماعی بوجود می‌آید و تکثیر می‌شوند. امری که هم اکنون در جامعه ایران به صورت زیر جلدی در تمامی طبقات اجتماعی در حال انجام است.

در گفتمان اصلاح طلبی حکومتی از آنجا که حفظ چهارچوب نظام به عنوان هدف غایی تعریف می‌گردد، کنشگر اصلاح‌طلب هر عمل خویش را می‌بایست در راستای مفهوم حفظ نظام تعریف کند و از این رو مجبور می‌شود راهکارهای پیش روی خود را محدود نماید به عنوان مثال به مرزبندی با اپوزیسیون خارج نظام بپردازد و در نتیجه بسیاری از پتانسیل‌های بالفعل و بالقوه به هدر رود، اینگونه محدودیت‌ها در گفتمان اصلاح طلب اصیل وجود ندارد زیرا که هدف نهایی آزادی تعریف گشته است.

در شرایط کنونی ایران سیستم ولایت فقیه در بن بست خود ساخته آنچنان گرفتار آمده، که عملاً قدرت تصمیم گیری از او سلب گردیده است و حرکت اصلاح‌طلبی اصیل در صورت حرکت به جلو به راحتی قادر خواهد بود با کمترین هزینه‌ها، بیشترین فواید را به همراه داشته باشد.

استبداد ولایت فقیه در برخورد با حرکت اصلاح‌طلبی اصیل دو انتخاب در پیش رو خواهد داشت، برخورد کم‌هزینه و پرهزینه که هر دو منجر به حذف دستگاه ارتجاعی ولایت فقیه می‌شود.

در برخورد کم‌هزینه، دستگاه ولایت فقیه یک حذف تدریجی را انتخاب می‌کند و در برخورد پر هزینه حذف به روش قهر انقلابی صورت خواهد پذیرفت.

چگونگی برخورد حاکمیت فساد با رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی در ماه‌های آتی بسیار حساس بوده و مسیر حرکت آینده گفتمان اصلاح‌طلبی اصیل را رقم خواهد زد. آنچه در این بین قطعی به نظر می‌رسد انتخاب راه توسط مردم است که عزم خود را برای برچیدن استبداد ولایت فقیه جزم نموده‌اند.

در پایان، مشخصات تعریفی خود از حرکت اصلاح‌طلبی اصیل را مجدداً بازگو می‌کنیم:      

حرکت اصلاح‌طلبی اصیل یعنی صداقت، شفافیت و مقاومت تا پیروزی، یعنی تا آخر با مردم ماندن، یعنی سر خم نکردن جلوی استبداد، یعنی ایستاده مردن را آگاهانه برگزیدن، یعنی حقوق حقه خود را گدایی نکردن، یعنی برداشتن مرزهای صوری با گروه‌های مختلف سیاسی، یعنی ایجاد یک اتحاد فراگیر در برابر متجاوزان به جان و مال و ناموس این ملت، یعنی حسین‌وار به مسلخ رفتن، یعنی آماده پرداخت هزینه بودن، یعنی برای معاوضه صندلی‌های نرم وعظ با سیاه‌چال‌های جمهوری اسلامی آماده بودن، یعنی به‌سان کاوه برخاستن و در یک کلام یعنی استواری بر آرمان آزادی!

حرکت اصلاح‌طلبی اصیل یعنی موسوی، یعنی کروبی، یعنی آیت الله منتظری، یعنی مجید توکلی، یعنی احمد زیدآبادی، یعنی منصور اسانلو، یعنی نسرین ستوده، یعنی جعفر پناهی، یعنی آیت الله کاظمینی بروجردی، یعنی ناصر حجازی، یعنی  فرزاد کمانگر، یعنی علی صارمی، یعنی هزاران رهبر کوچک و بزرگ دیگر که با گذشت از خود فردایی روشن را از هم اکنون برای این سرزمین رقم زده‌اند.

 

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند وبرای تمامی ایرانیان


 


از ادعای ظهور «امام زمان» در ۱۴ خرداد تا اعمال «راسپوتین» نظام

اجازه دهید هر چقدر می‌خواهند تخریب کنند و دروغ بگویند ما بايد تا ۱۴ خرداد سكوت مطلق كنيم و روز اول رجب روز پايان سكوت ما خواهد بود.

بنا بر این گزارش آقای مشایی با اشاره به انتقادات رسانه‌ها، چهره‌هاي سياسي و علما از دولت و نزدیکان آن روز اول رجب ( ۱۴ خرداد)  آتی را آغاز قیام صغری امام زمان خوانده و تاکید کرده با آغاز آن قیام ما به قدرت مطلق می‌رسیم.

به گزارش ندای انقلاب رئیس دفتر جنجالی احمدی‌نژاد در ادامه با اشاره به نزدیک بودن تاریخ مذکور گفته است: «با آغاز قيام صغري حضرت صاحب الزمان ما به قدرت مطلق می‌رسیم و ديگرهيچ ارتباط و كاري با روحانيت، مرجعيت و ولايت فقيه نخواهیم داشت و مستقیما از ولی‌عصر تبعیت خواهیم کرد.»

مشایی همچنین با دعوت یاران و همفکران خود به صبری کوتاه مدت تا روز «اول رجب» برابر با «چهارده خرداد» پیش رو، هشدار داده است: «بزودی اتفاق ناگواری رخ خواهد داد كه به سبب آن داغ دلي به دل خيلي از مدعيان خواهيم گذاشت.»

پیش تر نیز  مجموعه اخباری در رسانه‌های اصول‌گرا منتشر شده بود مبنی بر آنکه «جریان انحرافی» معتقد است ظهور صغری از یکم خردادِ جاری آغاز شده. به گفته «ندای انقلاب» این جریان معتقد است آنان به عنوان افراد خاص مستقيما با امام زمان بعنوان «ولی» در ارتباط هستند.

 

«راسپوتین نظام» با هاشمی در ارتباط بوده؟

 

در همین راستا و در ادامه سریالی که رسانه‌های متعلق به محافظه‌کاران مخالف دولت عنوان «افشاگری علیه جریان انحرافی» را برای آن برگزیده‌اند، سایت «عماریون» با انتشار گزارشی همراه با جزئیات بی‌سابقه ادعا کرده «عباس غفاری» همان فردی که از وی با عنوان جنگیر نزدیک به اسفندیار رحیم مشائی یاد می‌کنند، فعالیت خود را ابتدا با همکاری با «دفتر هاشمی رفسنجانی» رئیس جمهور وقت آغاز کرده است. 

عماریون می‌نویسد: 

«این ملعون در زمان اقای هاشمی آرام، آرام؛ با حجامت و دادن داروهای گیاهی و تعریف کردن جوک و ادا و اطوار! در آوردن، هر کسی را با توجه به موقعیتش سر گرم کرده و خودش را شخصی مذهبی و متشرع نشان داده در حالی که در پنهان به شیطان پرستی روسی آورده بود؛ هر کسی هم که میخواست پولی و یا جبران زحمات کند... تقاضای فقط یک جفت جوراب می‌کرد.»

در ادامه، این گزارش، با ذکر اسامی همچون «غلامحسین کرباسچی»،  «حمید فض..» رئیس وقت آتش نشانی تهران، «خلیل با..» در شهرداری تهران، «مرتضی ب..» و «محمد ر.. رج..» رئیس دفتر آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری و (از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات) و «سید محسن ن» ادعا می‌کند نزدیکان هاشمی رفسنجانی با عباس غفاری ارتباط داشته‌اند.

به گزارش «ندای انقلاب» از سایت‌های نزدیک به محافظه‌کاران، اسفندیار رحیم مشایی که این‌روزها رسانه‌های مخالف دولت وی را «لیدر جریان انحرافی» می‌خوانند، در جلسه‌ای که اوائل هفته جاری با نزدیکان و اطرافیان خود تشکیل داده ضمن اشاره به حملات اخیر به دولت و شخص وی گفته است: اجازه دهید هر چقدر می‌خواهند تخریب کنند و دروغ بگویند ما بايد تا ۱۴ خرداد سكوت مطلق كنيم و روز اول رجب روز پايان سكوت ما خواهد بود.

این گزارش همچنین با طرح ادعاهایی ناظر بر انحرافات اخلاقی این فرد در ارتباطش با مسئولین وقت در دولت هاشمی اضافه می‌کند: «به عنوان مثال: چقدر راحت فلان مسوول زنش را با این ملعون و با هزینه آن چنانی راهی مکه می‌کند و یا مثل آقای حمید فض... که بخاطر ازدواج مجدد، غفاری را به منزل خود برده و این شیطان با زنش! گرم می‌گیرد و خودش را عاشق و واله نشان می‌دهد، تا جائی که زن بدبخت فریب خورده و باور می‌کند که با دیگر زنان متفاوت! است و هر چه این ملعون گفته قبول می‌کند و حمید فض.. با اجازه زنش همسر دیگری را می‌گیرد و غفاری هم کم کم فاصله‌اش را با زن به علل مختلف کم می‌کند...»

و در ادامه با ذکر جزئیاتی از سوابق «عباس غفاری» و ارتباطات وی با مدیران شهرداری تهران در دوران صدارت غلامحسین کرباسچی می‌نویسد: «غفاری دوستانی در اصفهان از جمله اقای طل... و ط... که از بزرگان اصفهان بودند پیدا می‌کند که بعدا آنها را هم به خاک ذلت نشاند، از طریق این افراد با کرباسچی آشنا می‌شود و میدانید که کرباسچی دارای فرزندی تقریبا معلول می‌باشد... به نیت درمان فرزند کرباسچی در شهرداری هم نفوذ کرده و به تدریج با اقدامات شیطانی در مدیریت شهری تهران تاثیرات منفی زیادی بر جای می‌گذارد.»

عماریون در ادامه ضمن متهم کردن «عباس غفاری» به نفود در میان مسئولان وقت با شیوه هایی نظیر «جوک گفتن» علیه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، رهبری و دیگر «ارکان نظام» می‌نویسد: «در زمان آقای هاشمی این ملعون برای اولین بار مزه آشنائی و رفاقت با مسئولین را چشید و دید که که هم آشنا شدن راحت است و هم اینکه از رانتهای خوبی می‌تواند برخوردار شود و ضمنا با گفتن جوک‌های آنچنانی هم خلاء موجود و خط قرمزهایی که موئولین جرات عبور از آنرا ندارند و یا اینکه بخاطر مسائل شغلی و... از ابراز آنها معذورند را شکست... شاید باورش کمی سخت باشد ولی همه کسانی که از نزدیک این فرد خبیث را می‌شناسند می‌توانند شهادت دهند که در چند دقیقه اول آشنائی چند فحش انچنانی و توهین به مسئولین رده بالا، حضرت امام(ره) و مقام عظمای ولایت و گفتن سخیف ترین جوک‌ها می‌کرد و جالب اینکه همه با خنده و اینکه عجب آدم با مزه‌ای و... او را همراهی می‌کردند، سپس با دیدن کف دست و این قبیل چیزها و پرسیدن نام و نام پدر و مادر و از این قبیل چیزها بلافاصله دست به قلم می‌شد و یک شعر می‌نوشت آنهم با خط خوش و تقدیم می‌کرد و می‌گفت الان با رسیدن این شعر به من از جانب فلان امام! و... فهمیدم که تو مرد خدا هستی و یا تو نظر کرده هستی و شروع به تعریف می‌کرد. چه کسی در دنیا هست که از تعریف و تملق بدش بیاید و دست آخر هم برگ برنده را برای طرف رو می‌کرد که حرفهای اول شعر را کنار هم بگذار تا بدانی که چقدر مورد توجه هستی و آن شخص با دقت میدید که حروف اول هر بیت در نهایت اسم خودش و نام پدر و مادرش در آمده است.»

در ادامه این گزارش می خوانیم: «این شیطان بخاطر دانستن علم کف بینی دست ... بلافاصله بعد از دیدن دست طرفش می فهمید که طرفش چه گونه آدمیست و آیا میشود در او رسوخ کرد یانه... به جنس مخالف علاقه دارد یا با عرض معذرت (خانم بازه) یا نه... اهل مادیات هست یا نه... تک و یا دو شخصیتی است یا نه... ریاست طلب است یا نه... سوابق مذهبی دارد یا نه... زمینه انحراف دارد یا نه... آیا در حال حاضر به غیر از همسرش باکسی به صورت مخفی ارتباطی دارد یا نه... وضع اقتصادی گذشته و حالش و آینده اش چگونه است... در طول عمرش مریضی و یا حادثه‌ای داشته و آیا در اینده حادثه‌ای برایش اتفاق می افتد یا نه... در نهایت آیا انسانیست که زندگی را جدی گرفته و یا سطحی نگر است و هم چنین طول عمر و نوع علاقه کاری و فکریش چیست؟»

 

عمایون در پایان با طرح اتهاماتی دیگر علیه «عباس غفاری» نظیر دست داشتن نامبرده در پروژه آب معدنی شهر کرد و اخراج از پروژه بخاطر شناخت مسئولان وقت و توطئه علیه سرمایه گذار آن و همکاری او با بیت مرحوم آیت الله منتظری می‌نویسد: «به عنوان مثال: رد پای عباس غفاری در پروژه آب معدنی شهر کرد و اخراج از پروژه بخاطر شناخت مسئولان وقت و توطئه علیه سرمایه گذار با پشتیبانی مسئولین حامی این شیطان و کار شکنیهای آن چنانی برای ضربه زدن به پروژه و در نهایت با تبانی با دو نفر از یاران مهدی هاشمی معدوم که یک نفر از آنها نماینده دو دوره مجلس و بعد به علت نزدیکی به باند مهدی هاشمی و بیت مرحوم منتظری رد صلاحیت میشود و دیگری هم به همین علل از قوه قضائیه اخراج میشود. چرا که به گفته خودش شیطان به او ماموریت داده بود که این روژه را از کار بیندازد؛ چرا که مالک کارخانه آب معدنی با داخل کردن آب زمزم در محصولات کارخانه انسان ها را از شیطان دور کرده و به خدا نزدیک‌تر می‌کند.»

 


 


خاک حجازی بر سر نظام شد!

 

پیکر ناصر حجازی امروز در ورزشگاه آزادی تشییع و بعد در بهشت زهرا به خاک سپرده شد و در پایان ده‌ها نفر دستگیر، صدها نفر زخمی و تعداد نامعلومی نیز وسط چمن ورزشگاه بدلیل تصادف با خودروی پژو پرشیا با گلوله کشته شدند که ضاربین خودسر احتمالی و علل و انگیزه‌های این تصادف تا این لحظه مثل لحظات قبلی و لحظات بعدی بقول رادان در دست «بسسی» می‌باشند و هنوز از سرنوشت کارت بسیج مکشوفه در جیب شهدا خبر جدیدی در دست و پا نیست. در این مراسم که در سال ۹۰ اولین خودنمایی سبزها محسوب می‌شود همچنین تنی چند از مقامات کشوری و لشکری که اصولاً فرق زیادی هم با هم ندارند شرکت نداشتند لیکن در عوض تمام مقامات پلیس و نیروی ضد شورش و لباس شخصی با کله حضور داشتند. چنانچه این مراسم در هر جای دیگر دنیا غیر از ایران (تاکید می‌کنم که هر جای دیگر دنیا ، هیچ فرقی نمی‌کند، هر جا) برگزار می‌شد مقایسه‌ی اتفاقات رخ داده با ایران حتماً به این شکل بود:

 

هر جای دیگر دنیا: رییس جمهور شخصاً در مراسم تشییع شرکت می‌کرد و ضمن دیدار با خانواده‌ی این ورزشکار ملی به پیکر او ادای احترام می‌نمود.

ایران: رییس جمهور پس از انفجار موفقیت آمیز پالایشگاه آبادان با شرکت در مراسمی یاد شهید عماد مغنیه را گرامی می‌دارد و مردم خدا را شکر می‌کنند که به استادیوم نیامد چون اگر آمده بود وسط مراسم تشییع تیم ایران بدون انجام بازی هشت هیچ به کومور غربی می‌باخت و سقف ورزشگاه دچار ریزش می‌شد.

 

هر جای دیگر دنیا: تمام خیابان‌های مرکزی شهر برای برگزاری مراسم تشییع آماده می‌شد و خودروی حامل جنازه در مرکزی‌ترین نقطه‌ی شهر چند ساعت توقف می‌کرد و پلیس در طول مسیر نظم مراسم را بر عهده می‌گرفت و مردم با سکوت دست تکان می‌دادند.

ایران: تمام خیابان‌های مرکزی شهر برای برگزار نشدن مراسم از قبل آماده شد و خودروی حامل جنازه در دورترین نقطه که هیچکس نتواند بیاید توقف کرد و پلیس در طول مسیر هر کسی که برای تشییع آمده بود را گرفت کتک زد و مردم با شعارهای ضد دیکتاتور مشت‌هایشان را توی هوا تکان دادند.

 

هر جای دیگر دنیا: همان‌روز ده‌تا کوچه و خیابان و میدان بنام آن ورزشکار ملی نام‌گذاری می‌شد و دو هفته بعد ورزشگاهی با نام همان آدم افتتاح می‌شد و بلافاصله یک بازی مهم ملی به‌عنوان افتتاحیه‌ی ورزشگاه همانجا انجام می‌گرفت.


ایران: تمام کوچه‌ها و خیابان‌ها و میدان‌هایی که به هر دلیلی در تمام یا قسمتی از اسمشان «ناصر» وجود داشت به «شهید خالد استامبولی» تغییر نام داد و تمام ورزشگاه‌هایی که حجازی ولو پنج دقیقه آنجاها بوده خراب شد و بلافاصله اولین بازی مهمی که ممکن بود بیشتر از ده هزار تماشاگرنما را به ورزشگاه بکشاند بخاطر مسائل امنیتی لغو شد.

 

هر جای دیگر دنیا: در پایان مراسم مردم به خانه‌های‌شان برمی‌گردند.
ایران: در پایان مراسم مردم با حضور مقابل زندان اوین می‌پرسند ببخشید بچه‌ی ما را آورده‌اند اینجا؟

 

هر جای دیگر دنیا: یک هفته پس از خاک‌سپاری مراسم یادبود باشکوهی توسط همان مردم برگزار می‌شود.
ایران: یک هفته بعد از خاک‌سپاری جنازه‌ی چند نفر که روز خاک‌سپاری بدلیل تصادف با پژو پرشیا شهید شده‌اند به خانواده‌های‌شان تحویل داده می‌شود و فوراً سی هزار تصویر از بدن شهدا که هر ده سانتش با نیم متر بخیه دوخته شده همه جا منتشر می‌شود و بسیج دانشجویی به‌مناسبت شهادت تعدادی از همسنگران‌شان بدست اغتشاشگران شرکت کننده در مراسم تشییع آن ورزشکار ملی مراسمی جلوی درب دانشگاه هنر برگزار می‌کند. در پایان آن مراسم خودجوش مجدداً ده‌ها نفر دستگیر و صدها نفر زخمی و تعداد نامعلومی بر اثر تصادف با پژو پرشیا کشته می‌شوند و دوباره مطلب را از بالا بخون بیا تا پایین همه چیز تکرار می‌شود!


 


پیش‌بینی‌های خردادی
 


موج انتقادات به آمارهای خلاف واقع اقتصادی: کمتر دروغ بگویید

همزمان با تنگ تر شدن طیف حامیان احمدی‌نژاد، و بروز برخی اختلافات میان وی با آیت الله خامنه‌ای، اعتراض‌ها به سیاست‌های نه چندان اقتصادی دولت و پافشاری تیم احمدی‌نژاد بر ارائه آمار خلاف واقع، گسترش یافته است.

در طول سال‌های گذشته اگرچه یاران احمدی‌نژاد بارها تلاش کردند که حتی انتقادات اقتصاددان از عملکرد و برنامه‌های اقتصادی دولت را زیر عنوان سیاست زدگی و غرب‌زدگی تنفسیر کنند، اما این روزها در حالی که تنها حدود دو سال از عمر دولت دوم وی باقی است، موج این اعتراض‌ها ادامه دارد.

پس از آنکه احمد توکلی، رییس مرکز پژوهش‌های مجلس چندی پیش در نامه ای سرگشاده دولت را متهم کرد که آمار اقتصادی غلط ارائه می‌دهد و از جمله آمار اشتغال اعلام شده را غیرواقعی دانست، امروز هم دو نماینده دیگر مجلس نسبت به ارائه آمار غلط از سوی مسئولان دولتی اعتراض کردند.

محمد مهدی پور فاطمی، نماینده مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز مجلس گفت:« آمار اشتغال واقعی نیست و از مسئولان می خواهیم که از این دروغ‌ها کمتر بگویند.»

وی افزود: « پیش از این در پارس جنوبی ۹۵ هزار نفر مشغول به کار بودند، در حالی که هم اکنون تعداد شاغلان در پارس جنوبی به زیر هشت هزار نفر رسیده است. ما نمی دانیم که آقایان چطور می‌گویند که بیکاری کاهش داشته است.»

وی افزود:«آمار اشتغال دولت غیر واقعی است و باید از آقای احمدی‌نژاد بپرسیم این آمار غلط را از کجا می‌آورد؟»

وی همچنین از نمایندگان مجلس درخواست کرد تحقیق و تفحص کنند تا معلوم شود دولت آمار بیکاری را از کجا آورده و گفت:« سخنان مسئولان دولت در مورد اشتغال غیر واقعی هست و باید فکری به حال آن شود.»

در همین حال، شکور اکبرنژاد نماینده تبریز هم در تذکری شفاهی از بیکاری و رکود بازار به عنوان درد مشترک همه شهرهای ایران یاد کرد و از هر سه قوه خواست برای این مشکل فکری کنند.

به گزارش خانه ملت، اکبرنژاد در مورد اجرای ضعیف هدفمندی یارانه‌ها هم هشدار داد و افزود: «با توجه به اخراج بسیاری از کارگران و تعطیلی بسیاری از کارخانه‌ها این فرصت را برای مردم تبدیل به یک تهدید شده است.»

پیش تر احمد توکلی، در نامه سرگشاده خود نوشته بود: «مدت‌هاست که دستگاه‌های اجرایی مسئولِ تهیه و انتشار آمار و اطلاعات از انجام وظیفه خویش برای انتشار به موقع آمار دست کشیده‌اند. داشتن اطلاعات صحیح و به موقع برای تصمیم‌گیری‌های مسئولان از ضروری‌ترین ارکان صحت کارکرد آنان است. در عین حال، مرکز آمار از ارائه به موقع ارقام مربوط به آمارگیری‌ها و برآوردهای نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری خودداری می کند. بانک مرکزی نیز آخرین رقمی که از نرخ رشد ارائه کرده مربوط به نیمه دوم سال ۱۳۸۷ است. نزدیک به سه سال است که ارقام مذکور که کلیدی‌ترین اطلاعات اقتصادی است ارایه نمی‌گردد. هر دو نهاد مذکور نرخ بیکاری را نیز از بهار ۸۹ به بعد ارائه نکرده‌اند. همین امر خلاف سبب می‌شود که بعضی از مقامات دولتی با ارائه ارقام بی‌اساس وضع موجود را موفق جلوه داده و از حساسیت تصمیم‌گیران برای اصلاح امور بکاهند.»

اگرچه تاکنون بارها نسبت به خودداری دولت از ارائه برخی آمارها و همچنین انتشار برخی آمار غلط اعتراض شده است، اما مرکز آمار و بانک مرکزی همچنان به شیوه گذشته در ارائه آمارها ادامه می‌دهند و در عین حال بسیاری از آمارهای مهم اقتصادی نیز مانند نرخ رشد صنعت، مدت‌ها است که منتشر نشده است.

 


 


طرفداران جنبش سبز در تشیع جنازه ناصر حجازی
 


احمدی‌نژاد مخالفان اصول‌گرای خود را «جاهل و عقب افتاده» خواند

در طی روزهای اخیر و بعد از مقاومت‌های محمود احمدی‌نژاد در برابر حکم بازگشت وزیر اطلاعات از سوی رهبری، بسیاری از بزرگان جناح راست حملات زیادی را متوجه احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی کرده‌اند. نقطه تمرکز این حملات، رحیم‌مشایی و ارتباطش با «جن‌گیر»ها و رمال‌ها بود. حتی آیت‌الله مصباح یزدی مدعی شده که رییس جمهوری را «تسخیر» کرده‌اند.

اما با انتقال بقایی از میراث فرهنگی به معاونت اجرایی ریاست جمهوری، حملات به او نیز آغاز شد تا جایی که قوه قضاییه وارد عمل شد و دیوان عدالت اداری او را به مدت ۴ سال از کار دولتی بازداشت. با این همه احمدی‌نژاد در برابر این حکم قوه قضاییه مقاومت کرده است.

به گزارش خرگزاری فارس، امروز در مراسم تودیع بقایی، احمدی‌نژاد به منتقدان پاسخ داد: «[اقای بقایی] به فردي براي ساخت هتل مجوز داده‌اند كه اين موضوع سند جرم شده در حالي كه در همه جاي دنيا براي ساخت هتل و تاسيسات زيربنايي تسهيلات داده و حمايت مي‌كنند تا گردشگري گسترش يابد اما عده‌اي عقب‌افتاده اين را جرم تلقي مي‌كنند كه اگر جرم است ما به آن افتخار مي‌كنيم.»

اشاره منتقدان به پروژه احداث هتل بین‌المللی چهار صد میلیارد تومانی در کیش بدون طی تشریفات قانونی و بدون هیچ گونه ضمانت معتبر بانکی است. گفته می‌شود که این پروژه به یک شرکت نزدیک به مشایی و بقایی واگذار شده ونام یک زن ایرانی-آمریکایی به نام پانته‌اآ  فیوضی که سایت‌های اصول‌گرا مدعی رابطه فرا-ازدواجی مشایی با او شده‌اند نیز در همین رابطه به میان آمده است.

احمدی‌نژاد همچنین در دفاع از بقایی گفت که او از وقتی به میراث فرهنگی آمده، سیبل شده: «از زماني كه بقايي به نهاد آمده، سيبل شده. اين خاصيت نهاد يا عبور از ميراث فرهنگي است. تقاص بايد پس بدهد. البته قبل از ايشان هم اين اتفاق افتاد. انشاءالله خدمات ايشان در حوزه معاونت اجرايي ومسئوليت‌هاي گوناگون به ملت عزيز و اسلام عزيز ادامه پيدا مي‌كند. فرد خدومي كه زندگي‌اش را براي تعالي اين سرزمين و خدمت به ملت ايران و فرهنگ انقلاب اسلامي گذاشته از خدمات و تحول كم نظير ايشان تشكر مي‌كنم.»


 


خرد، جهان بینی و مانیفست فردوسی در شاهنامه است؛ بخشی از سخنرانی دکتر تورج پارسی در «انجمن مکتب عشق» (سوئد)

به مناسبت  روز  فردوسی بزرگ

 

 به عادت مطالعاتی‌ام، هنگامی که کتاب از کتابخانه وام می‌گیرم یا اینکه از کتابفروشی خریداری می‌کنم نخست  نگاهی به صفحات پایانی کتاب می‌اندازم یعنی به سرچشمه یا ماخذهای کتاب. اما در رابطه با‌شاهنامه باید نخست به سرآغازش نگریست، خشت پایه‌اش، سنگ زیرین بنیادی آن: به نام خداوند جان و خرد.

 

 از همان گام نخست و با دیدن همین دو کلمه ی «جان» و«خرد» می‌دانی کجا ایستاده‌ای و گوینده کیست! و سپس در جای جای کتاب می‌بینی که  خرد و جان هم سنگ و هم گوهر هم‌اند.

 

 خرد که معادل آن در زبان انگلیسیintellect  و معادل عربی آن عقل است یک جهان‌بینی است worldoutlook یاconception du monde به عبارتی دیگر گستره‌ی اندیشه است البته این دیدگاه مطالعاتی گوینده این مطلب است یعنی «عقل» را یک حالت تجریدی یک ایندوید می‌بینم، به هر روی خرد را، جهان بینی ارزیابی کرده و در همین راستا  ره خواهم پیمود .

 

 پیر توس  در ارزیابی خود درباره ی خرد به این نتیجه نهایی می رسد :

«خرد  ، بهتر از هرچه ايزد بداد»  

چه به آفرینده‌ای به نام خدا باور داشته چه مانند یک ماتریالیست جهان را مادی ببینیم، ماده‌ای که هرگز خلق نشده، اما همیشه بوده است. یا به گفته ی دانشمند انگلیسی استیفن هاوکینگ در کتاب طرح بزرگش، بگوییم  جهان یک آفریننده ندارد، بلکه این هستی است که خود را می‌سازد، فردوسی  خرد با صفت «بهتر» را از داده‌های ایزدی بالاتر و برتر دانسته و مزیت آنرا چنین بر می‌شمرد:

خرد رهنماي و خرد دلگشا      

خرد دست گيرد به هر دو سراي

از او شادماني ، از اويت غمي

وزويت فزوني و زويت كمي

كسي كوخرد را ندارد به پيش

دلش گردد از كرده ي خويش ريش

از اويي به هر دوجهان ارجمند


 


لاریجانی دوباره رییس مجلس شد
 


عزاداران حجازی: «نیروی انتظامی، خجالت، خجالت»

تشیع جنازه و خاک‌سپاری بزرگ‌ترین دروازه‌بان تاریخ ایران، امروز در ورزشگاه آزادی و بهشت زهرا انجام گرفت.

بر اساس گزارش‌ها نزدیک به ۱۵ هزار نفر در ورزشگاه آزادی شاهد آخرین حضور اسطوره فوتبال ایران در زمینی بودند که بارها از دروازه تیم‌های تاج، استقلال و تیم ملی محافظت کرده بود.

بسیاری از فعالان مجازی امیدوار بودند تشیع جنازه ناصر حجازی تبدیل به میدان بزرگی برای اعتراض به حکومت شود. 

در طول دو روز گذشته، بسیاری از فعالان «آنلاین» طرفدار جنبش سبز در شبکه‌های اجتماعی تلاش کردند به‌مناسبت درگذشت اسطوره فوتبال ایران، از موقعیت برای ایجاد یک گردهمایی سیاسی-اجتماعی استفاده کنند. پس از درگذشت ناصر حجازی، ابتدا قرار بود محل برگزاری مراسم تشیع جنازه در ورزشگاه آزادی باشد، اما به نظر می‌رسد به دلیل نگرانی نهادهای امنیتی از تجمع مردم و عدم امکان مهار هر اتفاقی، این مراسم به ورزشگاه آزادی منتقل شد. در استادیوم آزادی، بسیاری از مردم به عملکرد محدودکننده نیروی انتظامی با شعار «نیروی انتظامی، خجالت، خجالت» اعتراض کردند.

اما گزارش‌ها نشان می‌دهد که جمعیت تقریبا همان جمعیت ثابت هواداران دو آتشه تیم استقلال بود که در هر شرایطی تیم خود را حمایت می‌کنند. با این حال هر از گاهی شعارهای پراکنده حامیان جنبش سبز از گوشه و کنار شنیده می‌شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، پیکر حجازی پس از دور افتخار زدن در پیست ورزشگاه بر روی دوش یاران و دوستانش به دروازه جنوبی ورزشگاه برده شد وبرای آخرین بار درون چارچوب دروازه قرار گیرد.

در این مراسم، تعداد زیادی از فوتبالیست‌های نام‌دار دیروز و امروز ایران حاضر بودند. همچنین مقام‌های پیشین ورزش و فدراسیون فوتبال از جمله مصطفی هاشمی طبا، رئیس پیشین سازمان تربیت بدنی و محسن صفایی فراهانی رییس اسبق فدراسیون فوتبال که به ۶ سال زندان محکوم شده به جمع عزاداران پیوسته بودند. گروهی از حاضران نسبت به حضور او واکنش نشان دادن و خواستار آزادی کامل‌اش شدند.

همچنین بر اساس گزارش‌های پراکنده، تعدادی از کسانی که به ورزشگاه ازادی آمده بودند، دستگیر شدند. یکی از دستگیر شدگان، پیراهن سبز به تن داشت.

در مراسم خاک‌سپاری هم تعدادی از هواداران جنبش سبز به طور پراکنده شعارهایی از جمله «یا حسین میرحسین»، «ناصر ما نمرده، این دولته که مرده»، «مبارک، بن علی، نوبت سید علی» سر می‌دادند.

همچنین محل دفن حجازی از سوی نیروی انتظامی محافظت می‌شد مردم از پشت حفاظ شاهد خاک‌سپاری او بودند. خبرآنلاین نوشت که پیکر ناصر حجازی ظهر امروز در غیاب خانواده و طرفداران او دفن شد. ترافیک شدیدی که در مسیر بهشت زهرا وجود داشت باعث شد خانواده حجازی و طرفداران او دیر به بهشت زهرا برسند و پیکر اسطوره که زودتر به بهشت زهرا برده شده بود در غیاب خانواده و طرفداران او دفن شد.

از سایت میهن‌مارکت

خبرگزاری مهر هم گزارش داد که  بسیاری از مردمی که برای حضور در مراسم خاکسپاری وی به بهشت زهرا رفته بودند، پشت درهایی که برای کنترل جمعیت تعبیه شده ماندند و اجازه ورود به آنها داده نشد.

به نظر می‌رسد نگرانی دستگاه‌ها امنیتی و انتظامی باعث شده اجازه ندهند خانواده حجازی آخرین وداع را با پیکر او بکنند.

همچنین قرار بود حسن خمینی نماز را بر سر پیکر حجازی بخواند که از انجام آن چیزی در گزارش‌ها نیامده است.

 

گوشه‌ای از شعارهای طرفداران جنبش سبز در مراسم خاک‌سپاری حجازی


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته