-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 05/31/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جن‌گیرها و رمال‌های ربطی به دفتر آیت‌الله هاشمی ندارند، برای خود شریک جرم نتراشید.

روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد:

در پی وقوع جریانات اخیر در عرصه سیاسی کشور و معرفی گروهی به عنوان جریان انحرافی که موضع‌گیری مراجع، علما، مسئولان و شخصیت‌های مختلف و حتی رسانه‌ها و برخی حامیان سرسخت سابق دولت را به همراه داشته بعضی افراد و محافل و رسانه‌های وابسته و یا طرفدار دولت برای کاهش فشار روانی بر روی دولت، در اقدامی فرافکنانه، با توسل به شیوه‌های کودکانه سعی در تراشیدن شریک جرم برای گروه انحرافی دارند و با استفاده از ادعاهای خودساخته همچون گروه رمال و جادوگر مرتبط با دولت با دفتر آیت‌الله هاشمی نیز در ارتباط بوده و یا توصیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به یکی از اعضای مجلس خبرگان برای انتقاد نکردن از رئیس جریان انحرافی، سعی در انحراف افکار عمومی را دارند.

هرچند به دلیل سخیف بودن این دست از ادعاها بنا به پاسخ‌گویی نداشتیم ولی به دلیل برخی تماس‌های مردمی، ضمن تکذیب این‌گونه شایعات خودساخته، امیدواریم خداوند آنها را موفق به صدق در گفتار و شجاعت در اعتراف به اشتباهات گذشته خود در بیان حقایق نماید.


 


ندای سبز آزادی: دادستان تهران روز یکشنبه در حالی در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان دادگاه و دادسرای انقلاب در جمع خبرنگاران درباره مرخصی محمد نوری زاد و همچنین نامه وی به رهبری سخنانی را عنوان کرد که وی در سایت شخصی اش درباره این سخنان توضیحاتی را ارائه کرد.

خبرنگاری در این برنامه طبق آنچه خبرگزاری ها منتشر کردند به نامه ای از جانب نوری زاد به رهبری اشاره کرد که در آن نوری زاد درخواست عفو کرده بود. این خبرنگار از دادستان خواستار توضیح بیشتر شد که وی گفت: این شخص نامه‌ای را به رهبری نوشته است. مفاد این نامه خوب بود. در کنار ذکر این مطالب، مسائلی را نیز محرمانه بیان کرد. به این فرد مرخصی داده شده و در حال حاضر در حال سپری کردن دوران مرخصی است.

محمد نوری زاد بعد از انتشار این سخنان در وب سایت خود توضیحاتی ارائه کرده که به شرح زیر است:

درخبرها، به طور تلویحی از تقاضای عفو من سخن به میان آمده بود. چگونه؟

خبرنگار زیرک و هماهنگ، از جناب دادستان تهران می پرسد: درباره ی نامه ی محمدنوری زاد که در آن از مقام معظم رهبری تقاضای عفو کرده توضیح بدهید. و دادستان تهران در پاسخ، به نامه ی محرمانه ی من به رهبری، که از نگاه او “خوب” بوده اشاره می کند و می فرماید: “نوری زاد به مرخصی آمده است”.

یک، این که من هرگز در آن نامه ی “خوب” تقاضای عفو نکرده ام. عفو را کسی تقاضا می کند که خطایی مرتکب شده باشد. من که خطایی جز خیرخواهی نداشته ام. پس چرا باید تقاضای عفو کنم؟ آنهم درست درشرایطی که چهل وپنج روز پایانی زندانم را در اعتصاب خشک و تر بسر می برده ام ؟ و سخت نسبت به ضرب و شتم خودم و توهین ها و ناسزاهای بازجویان اعتراض داشته ام؟

و دو این که : من به مرخصی نیامده ام . بلکه “آزاد” شده ام . خبرآزادی مرا، پاسداری در داخل سلول به من گفت . این پاسدار که از صاحب نامان سازمان اطلاعات سپاه است ، یا به من دروغ گفته ، یا راست . که من راست بودن این خبر را از او باور دارم . چرا که او هفت سال از دوره ی جوانی اش را در اسارت بوده و من درمدتی که با او در زندان مرتبط بودم، از او جز انصاف و صدق ندیدم.

باورم براین است که : سیستم قضایی ما، بعد از سبک سنگین کردن بلایی که برسر عدالت آورده ، شرمسارانه به این نتیجه رسیده است که : درباره ی من و خیلی های دیگر جز به جفا دست نبرده است. من اطمینان دارم چندی بعد، زندانیان سیاسی ما، یک به یک، آزاد خواهند شد.

من نسخه ی دوم آن نامه ی “خوب” و محرمانه را دراختیار دارم که فعلا از انتشار آن پرهیز می کنم.

آقای دادستان اما خوب به یاد دارند که یک هفته قبل از آزادی ام ، درهمان دادسرای داخل اوین ، بعد از آنکه من متعمدانه به ملاقات خانواده ام نرفتم ، وی مرا به شکستن اعتصابم ترغیب کرد .

به ایشان گفتم: من یک نویسنده و منتقدم و هرچه راکه صلاح بدانم خواهم نوشت. مرا زده اند و به من فحش ناموسی داده اند و من تا هر کجا که بتوانم نسبت به این بی عدالتی ها اعتراض خواهم کرد.

به وی این را نیز گفتم: اگر شما و رییس قوه ی قضاییه، و قاضی ای که به راحتی آب خوردن حکم زندان و حبس صادر می کند، یک روز، بله یک روز، طعم زندان انفرادی را می چشیدید، بلافاصله همان یک روز را معادل صد روز زندان محاسبه می کردید.

وگفتم: چرا باید روزهای انفرادی و ناعادلانه ی یک زندانی که بسیار تلخ و سخت و پراز آسیب است ، تنها و تنها معادل یک روز محاسبه شود؟

وگفتم: این، ظلم است و شما چه بخواهید و نخواهید امضایتان پای این ظلم ثبت است.

درهمان نامه ی محرمانه و “خوب”، من به رهبری گفته ام که پادشاهان و حاکمان در دوره های دور ، یا خودشان در لباس مبدل به زوایای پنهان کشورشان سرمی زدند، یا یکی از بستگان و امنای خود را به دستگاههای فاسد و تحت امرشان نفوذ می دادند تا از روند مناسبات جاری کشورشان خبر بگیرند. درادامه آورده ام: اکنون من _ محمد نوری زاد _ امین شما، شما را از مفاسد دستگاه قضایی و زندان اوین مطلع می کنم.

و باز در همان نامه به حضرت ایشان گفته ام: شما مثل جناب نوح(ع) که با اصرار از پسر خطاکارش می خواست سوار کشتی شود، بیایید و دست این جوانان و زندانیان این روزهای کشورمان را بگیرید و به کشتی نظام سوار کنید.

پس من خبر تنظیم شده ی دادستانی و خبرگزاری ها را به این شکل اصلاح می کنم:

یک : من محمد نوری زاد، تقاضای عفو نکرده و نخواهم کرد، چرا که خطایی مرتکب نشده ام.

دو : من، بنا به اخباری که در داخل زندان به من داده اند، “آزاد” شده ام و نه این که به مرخصی آمده باشم. چرا که اگر به من می گفتند: بیا و به مرخصی برو، من هرگز اعتصابم را برای چند روز مرخصی نمی شکستم و از تعقیب خواسته های مصرانه ام دست نمی کشیدم.

به امید روزی که به همین زودی ها، شاهد آزادی، و نه به مرخصی آمدن زندانیان سیاسی خود باشیم.


 


در حالیکه محمود احمدی نژاد دو هفته پیش در گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما اعلام کرد تنها کشور در کره زمین هستیم که هیچ خانواده‌ای در آن گرسنه نیست اما پیرترین رفتگر تهران به علت گرسنگی در بستر بیماری افتاد.

خبرگزاری مهر که یک ماه پیش این فرد را سوژه مصاحبه اش کرده بود امروز خبر داد که وی در بستر بیماری افتاده است.

این خبرگزاری در گزارشی نوشت: بدن نیمه جان عبدالله مرحومی پیرترین رفتگر شهرمان عصر روز شنبه در پارک کودک شهر زیبا پیدا شد. پزشکان علت این عارضه را ضعف عمومی ناشی از گرسنگی اعلام کردند.

پیرترین رفتگر شهرمان را به خاطر دارید؟ همان آقا عبدالله که ۷۶ سال داشت. ماهی ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گرفت و هر شب تا صبح محدوده میدان شهر زیبا و خیابان های اطرافش را جارو می کشید. اوکه شب ها کار می کرد و روزها در مسجد می خوابید. نماز قضا نداشت، بی توقع بود و دنبال یک لقمه نان حلال و…

خلاصه همان آقا عبدالله که شما و ما او را خوب می شناسیم و بعد از مصاحبه ای که مهر با او داشت، سوژه خیلی از روزنامه ها، صدا و سیما و … شد، حالا روی تخت بیمارستان افتاده و چند شبی است که دیگر کسی صدای خش خش جارویش را نمی شنود. آقا عبدالله واقعا بی توقع بود. یادتان هست می گفت جارو سبک است اما پاهایش مجال راه رفتن را ندارند. او خواسته ای جز بازنشسته شدن ( بازنشستگی ۱۰ ساله با وجود ۱۷ سال کار) را نداشت.

کسی نمی داند که بالاخره عبدالله به آرزویش می رسد یا نه؟ آیا اجل امان می دهد جاروی رفتگری را در آستانه ۷۷ سالگی زمین بگذارد و تن پیرو علیلش را در خانه محقری که در شهرستان دارد به آغوش گرم خانواده اش بسپارد…

برای رفتگر پیر شهرمان دست به دعا بر می داریم. برای او که بعد از سوژه خیلی از رسانه ها شدن، چیزی که به دست نیاورد، خیلی چیزها را هم از دست داد؛ از جمله دلخوری پیمانکار، از دست دادن سر پناه، بی مهری خادم مسجد و…!


 


حسین کنعانی مقدم، در گفت و گو با سایت فرارو برخی مسائل جاری کشور، از جمله وضعیت فعلی «گفتمان عدالت محور» دولت، میزان پایبندی دولت به شعار عدالت و دورنمای پیش روی دولت عدالت پرور، را به بحث گذاشت.

با یک نگاه آسیب شناسانه، چرا دولتی که مدعی گفتمان «عدالت» بود اکنون به چنین سرنوشتی دچار شده به نحوی که تمام ارگانها و شخصیتهای نظام، از قوه قضائیه و فرماندهی سپاه تا نمایندگان مجلس به انتقاد از سیاستهای دولت و وضعیت فعلی کشور می پردازند؟ چرا گفتمان عدالت محور اینگونه به ضد خود تبدیل شد؟

در نگاه آسیب شناسانه، دولت نهم و دولت دهم بر اساس مطالبات مردم که عدالت خواهی بود، و مردمی که از بی عدالتی رنج می بردند بر موج عدالت سوار شد و بر مبنای مطالبات مردم کسب آراء کرد و در جایگاه قوه مجریه قرار گرفت. اما این باور (به عدالت) در اجرا، از شعار تا عمل فاصله بسیار زیادی پیدا کرد و علت این امر نیز آن است که وقتی افرادی با شعارهای مردم پسند وارد صحنه سیاست می شوند و کسب قدرت می کنند سعی دارند عدالت را بر اساس آنچه خودشان می خواهند تفسیر کنند و این مشی همه کسانی بوده که قدرت را برای قدرت می خواسته اند نه قدرت را برای خدمت.

به این لحاظ شعار دولت به عنوان عدالت ابتدا باید در خود دولت مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد، به این نحو که ارزیابی کند تا چه حد عدالت در درون دولت محقق شده و اگر این عدالت را در درون خودش توانسته محقق کند آنگاه می تواند مدعی باشد که در درون جامعه هم قادر به اجرای قسط و عدالت می باشد.

پس به زعم شما اجرای عدالت در درون دولت، معیاری است که نشان می دهد دولت تا چه حد در اجرای عدالت در درون جامعه هم موفق بوده است.

اگر دولتی شعار عدالت بدهد و در درون خود به عدالت رفتار نکند و چیزی را تغییر ندهد، آنگاه مردم متوجه می شوند که این شعارها چیزی را تغییر نمی دهد و صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد. در صورتی که ما اعتقادمان این است که شعار عدالت یکی از اصول انقلاب اسلامی است و ما اساساً برای عدالت قیام کردیم.

با توجه به شرایط فعلی و اصرار دولت بر ادامه این رویه، جناب عالی دورنمای آینده را چگونه می بینید؟

یک راه بیشتر پیش روی دولت وجود ندارد و آن تمکین کردن به قانون است چه از نگاه اصولگرایی و چه از نگاه قانونی. اصولگرایی یعنی همان قانونگرایی و عمل به آنچه که در مراجع قانونی ما توصیه شده و ما باید، علیرغم اینکه نظری خلاف آن داشته باشیم، به آن عمل کنیم و دوم اینکه در پاسخ به سئوالات مجلس، شورای نگهبان و قوه قضائیه، قوه مجریه باید تمکین نماید و کاری انجام دهد که مطابق قانون باشد. در غیر این صورت من معتقدم که مجلس شورای اسلامی، که باید در راس امور باشد، به تکلیف ملی و دینی خودش عمل خواهد کرد و با طرح عدم کفایت سیاسی ورود به صحنه پیدا کرده و قائله این مسئله را ختم خواهد کرد. چون این توانمندی در نظام ما وجود دارد که در عین حالی که قوا از یکدیگر جدا هستند، با توجه به نظارت رهبری و حضور رهبری در حل و فصل اختلافات بین قوا اینگونه مسائل به راحتی حل شود و هیچ مشکلی نیز برای نظام ایجاد نخواهد شد.

نظرتان راجع به جریان انحرافی ای که دولت را احاطه نموده چیست؟

به عقیده من بحث سحر و جادو فی نفسه خطرناک نیست بلکه آنچه برای یک نظام خطرناک است مستی قدرت و نفوذ دشمنان در صفوف داخلی است که باعث سقوط یک نظام می شود. ما تجربه های قبلی چون نفوذ منافقین در دولت بنی صدر را داشته ایم و الان هم به شکلی دیگر نفوذ برخی عناصر منحرف در بعضی ارکان دولت را شاهدیم که مردم ما و مسئولین ما این موضوع را به خوبی متوجه شده و در مقابل آن ایستاده اند و اینها سدی در مقابل نظام نخواهند بود، اگر روشنگری صورت گیرد و وحدت کلمه حول مقام رهبری حفظ شود.


 


ندای سبز آزادی: حضرت آیت الله العظمی صانعی طی سخنانی که در پایان درس خارج فقه خود به تبیین برخی از القاب این بانوی بزرگوار پرداختند و فرمودند: «در میان تمامی القابی که برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) ذکر شده دو لقب وجود دارد که خلاصه ای از زندگی ایشان است و تمام مرارتها و صدماتی که به حضرت وارد شد به واسطه وجود این دولقب است یعنی ” صدیقة شهیدة “»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی این مرجع تقلید، آیت الله صانعی با اشاره به اینکه صدیق صیغه مبالغه و به معنای زیاد راستگو بودن است اظهار داشتند: «حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم در عملش و هم در گفتارش و هم در اعتقادش صدیقه بود یعنی او هیچگاه خدای ناکرده زبانش به دروغ باز نشد در هدفش صادق بود و هیچ گاه برخورد منافقانه نکرد.»

آیت الله صانعی در ادامه و با بیان اینکه ترتیب ذکر شده در روایت امام صادق (علیه السلام) در مورد دو لقب ” هی صدّیقة شهیدة” بی جهت نیست فرمودند: «حضرت زهرا (سلام الله علیها) چون راستگو و درست رفتار بود و اهل دروغ و حیله و نیرنگ نبود و از دین و قرآن و مذهب پدر بزرگوارش سوء استفاده نکرد، شهیده شد والله قسم که اگر یک لحظه حاضر می شد از این موضع عدول کند نه تنها شهیده نمی شد بلکه هر آنچه از پست و مقام و ثروت دنیایی می خواست در اختیار او می گذاشتند لذا اینکه می بینید در روایت امام صادق (علیه السلام) اول لقب صدیقه را آورده و بعد لقب شهیده معنایش این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دنبال راستی و درستی اش به شهادت رسید.»

این مرجع عالیقدر با بیان اینکه همه ظلمهایی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد ریشه اش در دروغ بود فرمودند: «اصولا ریشه همه بدبختیها در جامعه اسلامی و به نحو کلی در جامعه بشریت دروغ است ، هر مشکلی که امروز در جامعه اسلامی وجوددارد منشاء آن دروغ است.»


 


محمد نوری زاد، جهادگر و مستند ساز  یادداشت جدیدی  از جوار مرقد امام رضا نگاشته است. او از زندانی های جوانی گفته که ماههاست  حتی فرصت  دیدار کوتاهی با خانواده به آنان داده نشده است و از راز و نیازی  که به درگاه امام رضا برده است برای  کسانی که  اسیر نفرتها شده اند.  متن گویا  و خواندنی محمدنوری زاد که در وبسایت شخصی اش منتشر شده است به شرح زیراست:

یک روز در زندان، کف دست به دیوار سلول تنهایی خود خواباندم و سربه سمت سقف سلول بالا بردم و ملتمسانه از امام رضا(ع) خواستم تا بین ما و خدا وساطت کند و دربیرون رفت از مخمصه ای که کشورمان بدان دچار شده، مارا یاری فرماید. این نیز از او خواستم تا در اولین فرصت ممکن مرا به پای بوس خود توفیق دهد.

دیروز پنجشنبه پنجم خرداد تقاضای دوم من اجابت شد و من در شباهنگام به آستان حضرتش راه یافتم . چشمان من تاب بارش آنهمه اشک شوق را نداشت. گریستم. سخت.

شاید درمیان آن همه زائر حسرت بدل، این تنها من بودم که نه پولی از امام خود خواستم نه از بیمار و بیماری خود نالیدم و شفا طلب کردم نه برای رفع مشکلات ارزی و ارضی و سماوی ام دست به دامانش شدم نه برای سرنگونی رقیب خدانشناس خود مصرانه چنگ به ضریح طلایی او بردم نه درپیشگاه او خدا را به دوردست های فراموشی و بی اعتنایی راندم، بلکه از او ” تشکر” کردم .

بخاطر شایستگی هایش . بخاطربزرگی اش در علم وحلم و سیاست و تربیت فرزند و فضائل دیگری که در او فراوان هست و ما کمتر از آنها سراغ می گیریم و از میان آنهمه ستیغ کمالات ، گاه تنها به سروقت ضامن آهویی او می رویم . یا : جام زهری که به جفا سرکشید و سراسیمه از دستگاه مامون بیرون زد و درخانه به خدمتکار خود فرمود: در را ببند و کسی را راه مده که من رفتنی ام . و داستان آمدن نوجوان او جواد به بالینش . از کجا؟ از مدینه. چگونه؟ خب معلوم است دیگر. با : طی الارض. هواپیما که نبوده آن زمان .

درآن شب مبارک، من نیز مثل دیگرانی که به شوق ضامن آهو راه درازی را تا مشهد مقدس آمده بودند و در هیبت جمعیتی درهم فشرده هم درزیارت حضرت تکاپو می کردند و هم رد پای این درهم فشردگی شان را تا بازارهای دور و نزدیک حرم مطهر نیز می شد تماشا کرد، حتی در عکاسخانه ها با آن پرده های گنبد و بارگاهی ، و نقاشی بزرگ آن امام که پیش پای آهوی بدام افتاده زانو زده و از صیاد می خواهد که ضمانت او را بپذیرد تا آهو- که مادربود- برود و بره هایش را شیر بدهد و بازآید . و صیادی که با تیرو کمان و تیردان پراز تیر از سرناچاری اما با تردید می پذیرد و وقتی آهوی مادر می رود و باز می آید، اشک ریزان به دست و پای امام غریب می افتد و آهوی مادر را بخاطر گل روی امام آزاد می کند .

گریه های من در آن شب شوق انگیز از همین خصلت ضمانت گری حضرت گرما می گرفت . بخود گفتم: چه می شد اگر رهبرگرامی ما نیز که در ارادت ایشان به حضرت رضا هرچه بگوییم کم گفته ایم ، این مردم غم زده را و مادران گیسو پریشان و پدران چشم به راه را و همسران جدا مانده را و شیون فرزندان بی پدر را بقدر آن حیوان زبان بسته ارزش قائل می شدند و خود به ضمانت شان همت می کردند و بساط این همه ظلم خانمان برانداز را بر می چیدند.

اگر رهبرگرامی ما نیز که در ارادت ایشان به حضرت رضا هرچه بگوییم کم گفته ایم ، این مردم غم زده را و مادران گیسو پریشان و پدران چشم به راه را و همسران جدا مانده را و شیون فرزندان بی پدر را بقدر آن حیوان زبان بسته ارزش قائل می شدند و خود به ضمانت شان همت می کردند و بساط این همه ظلم خانمان برانداز را بر می چیدند .

والله من در زندان به یک جوان بی گناه تازه دامادمشهدی برخوردم که اکنون یک سال ونیم در زندان اوین است و در این مدت یک روز هم به مرخصی نرفته و یک ساعت هم با همسر جوانش نبوده است . نفرت ما از رقیب نباید ما را به ورطه ی لجبازی های کودکانه در اندازد . آخر چرا نباید یک مرد زندانی یک پدرو یک فرزند زندانی هر از چندی به مرخصی بروند و با بستگان خود دیداری تازه کنند و دو روز بعد باز به همان جهنم نفرت ما باز گردند؟

ما از رهبر محترممان می خواهیم از میان آن همه کمالات حضرت رضا، به همین خوی ضمانت گری ایشان تاسی بجویند و خود ضمانت این همه انسان – ونه حیوان- دربند را بپذیرند و در فرمانی باشکوه که قطعا رضایت خدا و حضرت رضا در آن است، به رهایی آنان که بی دلیل به بند نفرت ما گرفتار آمده اند، دستورفرمایند . که اگر به این کار خداپسندانه دست برند، ما دست به سینه می نهیم و رو به رهبرمان سپاس می گوییم و می گوییم : سلام ای ضامن انسان !

محمد نوری زاد – ششم خردادسال نود


 


ندای سبز آزادی: آیت الله دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز، در ادامه جلسات تفسیر قرآن خود، این بار خاطرنشان کرد وقتى بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادى به که رو بیاورند و کجا بروند؟ آنها مى‏ گویند: وقتى همه چیز دست شماست، اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمى ‏کنید، چه توقعى از ما دارید!

به گزارش سایت «حدیث سرو»، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله علی محمد دستغیب، این مرجع مردمی با اشاره به آیه دهم سوره نساء گفته است “گر کسى به اموال یتیم دست ‏درازى کند یا در حق آنان ستم روا دارد، باید بترسد که عقوبت این کار دامنگیر یتیمان خودش شود. این قاعده تنها مختصّ ایتام نیست. هر کس ظلمى کند باید در همین دنیا منتظر عقوبت آن باشد، عقوبتى که گاه دامن فرزندان و نسلهاى او را هم مى ‏گیرد. این خود عذابى است براى او چرا که ارتباط میّت با فرزندانش قطع نمى ‏شود و از دیدن ظلمى که به آنها مى‏ رود، آزرده مى ‏شود و این عذاب غیر از عقوبت مستقیم ظلمهایى است که کرده.”

وی افزود : عالمان همه ادیان و مذاهب که در جامعه خود حقّى را مشاهده مى‏ کنند و بخاطر حفظ منافع مادى خود آن را مى‏ پوشانند یا انحراف و اشتباهى را مى‏ بینند و در مقابل دریافت حق ‏السکوت، ساکت مى ‏شوند، مشمول این آیه مى‏ گردند؛ خواه یهودى باشند، خواه مسیحى و خواه مسلمان. شیعه باشند یا سنّى!

ایشان خاطرنشان کرد “در میان علماى شیعه نیز اگر انحرافاتى از قرآن و سنّت رخ مى‏ دهد و علما که وظیفه جلوگیرى از این انحرافات را دارند، حق ‏السکوت بگیرند و ساکت شوند، در واقع آیات خدا را به بهاى اندک فروخته ‏اند و در شکم خود آتش ریخته‏ اند. این انحرافات ممکن است در اصول عقاید (توحید، معاد، نبوّت و امامت و عدل) باشد یا در احکام یا به شکل ترویج خرافات و بدعتها.”

آیت الله دستغیب در ادامه تفسیر خود تصریح کرد “وقتى علمایى که باید جان و مال و آبروى خود را فداى اسلام کنند، خود را اسلام مى‏ دانند، باید فاتحه قرآن و احکام اسلامى را خواند.”

وی در بخش دیگری از سخنانشان گفت: اگر اکثر علماى شیعه خود را ملزم به تبعیت از قرآن و سنت مى‏ دانستند وضع مردم به مراتب بهتر از این مى‏بود. وقتى عالم، عمل به علمش نکرد و قرآن و سنت را محجور گذاشت مردم هم سست و فرقه فرقه مى‏ شوند. وقتى او نتواسنت نفس خود را مهار کند، دیگران هم نمى‏ توانند. مردم به عمل عالمان چشم مى‏دوزند. عالمى که مى‏گوید دروغ نگویید، آبروى مردم را نریزید، ظلم نکنید و… آیا خودش هم همینطور است یا خیر.

وقتى بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادى به که رو بیاورند و کجا بروند؟ آنها هم کار و زندگى دارند و مجبورند به فکر تأمین زندگیشان باشند. مى‏ گویند: وقتى ما خمس و سهم امام مى‏ دهیم وقتى همه چیز دست شماست. اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمى ‏کنید، چه توقعى از ما دارید!


 


ندای سبز آزادی: آیت الله دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز، در ادامه جلسات تفسیر قرآن خود، این بار خاطرنشان کرد وقتى بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادى به که رو بیاورند و کجا بروند؟ آنها مى‏ گویند: وقتى همه چیز دست شماست، اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمى ‏کنید، چه توقعى از ما دارید!

به گزارش سایت «حدیث سرو»، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله علی محمد دستغیب، این مرجع مردمی با اشاره به آیه دهم سوره نساء گفته است “گر کسى به اموال یتیم دست ‏درازى کند یا در حق آنان ستم روا دارد، باید بترسد که عقوبت این کار دامنگیر یتیمان خودش شود. این قاعده تنها مختصّ ایتام نیست. هر کس ظلمى کند باید در همین دنیا منتظر عقوبت آن باشد، عقوبتى که گاه دامن فرزندان و نسلهاى او را هم مى ‏گیرد. این خود عذابى است براى او چرا که ارتباط میّت با فرزندانش قطع نمى ‏شود و از دیدن ظلمى که به آنها مى‏ رود، آزرده مى ‏شود و این عذاب غیر از عقوبت مستقیم ظلمهایى است که کرده.”

وی افزود : عالمان همه ادیان و مذاهب که در جامعه خود حقّى را مشاهده مى‏ کنند و بخاطر حفظ منافع مادى خود آن را مى‏ پوشانند یا انحراف و اشتباهى را مى‏ بینند و در مقابل دریافت حق ‏السکوت، ساکت مى ‏شوند، مشمول این آیه مى‏ گردند؛ خواه یهودى باشند، خواه مسیحى و خواه مسلمان. شیعه باشند یا سنّى!

ایشان خاطرنشان کرد “در میان علماى شیعه نیز اگر انحرافاتى از قرآن و سنّت رخ مى‏ دهد و علما که وظیفه جلوگیرى از این انحرافات را دارند، حق ‏السکوت بگیرند و ساکت شوند، در واقع آیات خدا را به بهاى اندک فروخته ‏اند و در شکم خود آتش ریخته‏ اند. این انحرافات ممکن است در اصول عقاید (توحید، معاد، نبوّت و امامت و عدل) باشد یا در احکام یا به شکل ترویج خرافات و بدعتها.”

آیت الله دستغیب در ادامه تفسیر خود تصریح کرد “وقتى علمایى که باید جان و مال و آبروى خود را فداى اسلام کنند، خود را اسلام مى‏ دانند، باید فاتحه قرآن و احکام اسلامى را خواند.”

وی در بخش دیگری از سخنانشان گفت: اگر اکثر علماى شیعه خود را ملزم به تبعیت از قرآن و سنت مى‏ دانستند وضع مردم به مراتب بهتر از این مى‏بود. وقتى عالم، عمل به علمش نکرد و قرآن و سنت را محجور گذاشت مردم هم سست و فرقه فرقه مى‏ شوند. وقتى او نتواسنت نفس خود را مهار کند، دیگران هم نمى‏ توانند. مردم به عمل عالمان چشم مى‏دوزند. عالمى که مى‏گوید دروغ نگویید، آبروى مردم را نریزید، ظلم نکنید و… آیا خودش هم همینطور است یا خیر.

وقتى بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادى به که رو بیاورند و کجا بروند؟ آنها هم کار و زندگى دارند و مجبورند به فکر تأمین زندگیشان باشند. مى‏ گویند: وقتى ما خمس و سهم امام مى‏ دهیم وقتى همه چیز دست شماست. اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمى ‏کنید، چه توقعى از ما دارید!


 


ندای سبز آزادی: در نشستی که بعد از ظهر امروز دوشنبه تحت عنوان "بیداری اسلامی یا آمریکایی؟" در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد صادق زیباکلام استاد دانشگاه و حجت الاسلام مجتبی ذوالنور جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه به مناظره پرداختند.

به گزارش آفتاب، زیباکلام در ابتدای این نشست در خصوص حوادث اخیر منطقه و تحلیل خود از اوضاع خاورمیانه گفت: معتقدم صورت مسأله‌ای که در جهان عرب بوجود آمده و سه ماه از وقوع آن گذشته، روشن است و برای هر مشاهده‌گری جای تردید باقی نمی‌گذارد.

وی با بیان اینکه در طول چند ماه گذشته اسامی مختلفی به این خیزش‌ها نسبت داده شد، ادامه داد: اسامی تحت عنوان بهار جنبش عرب، جنبش دموکراسی خواهی جهان عرب و رنسانس جهان عرب عناوینی است که به این حوادث اطلاق شده است و خواست مردم را در این جنبش‌ها مشخص کرده و نشان داده است که خواست مردم بحرین، سوریه، مصر، تونس و دیگر کشورها دموکراسی است و آنها خواستار آزادی‌های مدنی، سیاسی، انتخاباتی، مطبوعاتی، آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی هستند و هر آنچه که در ذیل حقوق شهروندی و جامعه مدنی قرار می‌گیرد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: اما در ایران به این حوادث با این دید نگاه نمی‌شود و عنوان می‌کنند که این جنبش‌ها برگرفته از جمهوری اسلامی است، مردم منطقه به دنبال آرمان‌های اسلامی به خیزش برخاسته‌اند و ضد غرب و آمریکا و اسرائیل هستند اما اینکه در ایران چنین روایتی از این تحولات مطرح می‌شود بسیار جالب است و معلوم نیست مسئولان کجا را نگاه می‌کنند.

زیباکلام گفت: تا بحال در حوادث و تجمعات مردم منطقه پرچم آمریکا، انگلیس و اسرائیل به آتش کشیده نشده و علیه رئیس‌جمهور این کشورها نیز شعار داده نشده است و بیشتر شعارها علیه خفقان، استبداد و دیکتاتوری حاکم بر برخی از این کشورهاست که بیش از 40 سال است که بر مردم خود دیکتاتوری می‌کنند.

این کارشناس مسائل سیاسی افزود: تا به حال نشنیده‌ایم که رهبران انقلاب‌های منطقه عنوان کنند که به دنبال ایجاد نظام اسلامی شبیه ایران بوده‌اند بلکه در مبارزه تنها به دنبال تحقق اهداف دموکراتیک هستند.

وی با بیان اینکه آدم متحیر می‌شود که مسئولان به مردم کدام کشور عربی نگاه می‌کنند که می‌گویند حرکت مردم ملحم از انقلاب اسلامی است، افزود: اگر این طور باشد می‌توانیم بگوییم این خیزش‌ها از کشور یونان آغاز شده است و صحبت‌های اخیر نیز که در خصوص رسیدن بیداری اسلامی به اسپانیا مطرح می‌شود به هیچ وجه نمی‌توان با وضعیت جهان عرب مقایسه کرد.

زیباکلام افزود: نمی‌دانم چرا برای ماندن در جهالت اصرار داریم و خود را در وضعیتی قرار می‌دهیم که حرکت مردم جهان عرب را خیزش اسلامی و بیداری می‌نامیم.

وی در بخش دوم این مناظره در پاسخ به گفته‌های ذوالنور مبنی بر اینکه "غربی‌ها ایران را به دخالت در منطقه محکوم می‌کنند اما زیباکلام منکر تاثیر و اثرگذاری انقلاب اسلامی در حوادث منطقه می‌شود"، گفت: اگر غربی‌ها می‌گویند ایران دخالت می‌کند منظورشان این است که کشورمان مردم را در سوریه سرکوب می‌کند اما خوشبختانه تاکنون سندی از سرکوب مردم سوریه توسط حکومت جمهوری اسلامی ارائه نشده است اما به هر حال غربی‌ها این موضوع را مطرح می‌کنند.

زیباکلام ادامه داد: ذوالنور اصرار دارد بگوید آمریکا با ایران ضدیت دارد اما اینکه مردم در خاورمیانه خواستار حکومت دموکراتیک هستند ربطی به ضدیت ایران و آمریکا ندارد.

وی ادامه داد: آقای ذوالنور با کنار هم قرار دادن تحلیل‌های مختلف می‌خواهد بگوید که این جنبش‌ها اسلامی است اما رهبر اپوزیسیون لیبی چند وقت پیش در لندن دفتری تاسیس کرد و حتی از آمریکا تشکر کرد که اپوزیسیون لیبی را به رسمیت شناخته است و همه این اتفاقات در دنیای واقعی رخ داده اما آقای ذوالنور عنوان می‌کند که این واقعیت را نبینید.

زیباکلام همچنین در خصوص اشاره ذوالنور به اخوان‌المسلمین گفت: اخوان‌المسلمین از ابتدای قرن بیستم شکل گرفت و همواره اعلام کرده که به دنبال نظام اسلامی است اما سئوال اساسی این است که آیا اخوان می‌گوید به دنبال نظام جمهوری اسلامی است و جواب آن این است که هیچ‌جا این موضوع مطرح نشده است که رهبر اخوان‌المسلمین بگوید خواستار نظامی همانند ایران هستیم.

وی ادامه داد: تنها اخوان‌المسلمین برای تغییر در مصر تلاش نمی‌کند و سکولارها، لیبرال‌ها‌، فمنیست‌های اسلامی و سلفی‌ها نیز برای تغییر تلاش می‌کردند.

وی با بیان اینکه در چند ماه آینده انتخابات در کشور مصر برگزار می‌شود، گفت: ممکن است اخوان در انتخابات شرکت کند و پیروز هم شود اما ممکن است رای هم نیاورد نکته مهم این نیست چه کسی پیروز می‌شود. معتقدم مهمترین اصل نفس دموکراسی است و اینکه انتخابات در این کشور بصورت آزاد برگزار شود که اگر این ملاک را در نظر بگیریم مصر شبیه ترکیه می‌شود و هیچ گاه شبیه جمهوری اسلامی نخواهد شد.

این استاد دانشگاه با مورد خطاب قرار دادن ذوالنور گفت: آقای ذوالنور جنابعالی که این قدر اسلامیت جنبش‌ها برای‌تان مهم است چرا در قبال سوریه سکوت کردید؟ چرا که بخش عمده کسانی که در سوریه کشته شدند جزو اخوان‌المسلمین به حساب می‌آیند.

همچنین زیباکلام در جلسه پرسش و پاسخ در پاسخ به سئوالی در خصوص ضدیت قذافی با آمریکا گفت: سرهنگ قذافی به هیچ‌وجه آمریکایی نبود و در بخش عمده‌ای از تاریخ رفیق جمهوری اسلامی به حساب می‌آمد. همچنین در ابتدای جمهوری اسلامی برخی که سرنوشت امام موسی صدر برایشان مهم بود و در راس دولت موقت بودند
خواهان این بودند که از قذافی سئوال کنند چه بر سر امام موسی صدر آمده است اما در دهان آنها کوبیده شد و به آنها گفتند که شما لیبرال و خائن هستید و می‌خواهید ایران را از یار صدیق خود قذافی جدا کنید.

وی تاکید کرد: بعد از اینکه کار بالا گرفت و انقلابیون خواستند بدون پاسپورت به لیبی بروند دولت موقت جلوی آنها را گرفت.

زیباکلام ادامه داد: در تقسیم‌بندی که در گذشته وجود داشت قذافی همراه با ایران و مخالف با آمریکا در دیدگاه جهانی به حساب می‌آمد.

وی در پاسخ به سئوالی در خصوص بحران اقتصادی در غرب گفت: هر از چند گاهی یک بحران اقتصادی در غرب بوجود می‌‌آید اما ظرف 200 سال گذشته غرب به دلیل تعقل‌گرایی نشان داده است که می‌تواند به سلامتی از بحران عبور کند.

وی همچنین در پاسخ به سئوالی در خصوص ارتباط مهدی هاشمی و معمر قذافی گفت: همین چندی پیش برخی مسئولان داخلی با حسنی مبارک و قذافی عکس گرفتند و اگر این وجه قضیه مطرح می‌شود باید وجه دیگر نیز مطرح شود.

زیباکلام در ادامه در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان در مورد اینکه چرا از ایران دفاع نمی‌کنید، گفت: نمی‌دانم از کجا به این نتیجه رسیده‌اید که من به دنبال عظمت ایران نیستم و چیزی که در این سئوال پنهان است یک واقعیت تلخ است.

وی ادامه داد: عده‌ای معتقدند که اگر کسی ازنظام و سیاست‌ها دفاع می‌کند در حال دفاع از ایران هم هست و اگر کسی منتقد باشد یعنی از ایران دفاع نمی‌کند اما به دلیل اینکه من غصه عظمت ایران را می‌خورم با اینجور موضوعات مخالف هستم و حتی معتقدم برنامه هسته‌ای در بلند مدت به صلاح کشورمان نیست.

وی گفت: چرا فکر می‌کنید اگر کسی در جهت حکومت حرکت کند در جهت ایران هم هست و اگر کسی منتقد حکومت است در جهت ایران نیست؟

زیباکلام همچنین به حوادث اخیر در کشور اشاره کرد و گفت: قطعا اگر یک ماه پیش به این دانشگاه می‌آمدم و از دولت انتقاد می‌کردم آقای ذوالنور می‌گفتند چرا به دولت حمله می‌کنید اما هم اکنون خودشان یک ماه است که سینه سپر کرده‌اند تا به اطرافیان دولت حمله کنند.

وی گفت: در مقطعی در نیمه اول قرن بیستم شاهد هستیم که تفکرات مارکس در ایران حاکم است و تحت لوای اسلام به کار خود ادامه می‌دهد و معتقدم آنچه اصول‌گرایان می‌اندیشند همان ادبیات حزب توده از مارکسیسم است ولی با یک تفاوت که حاکمیت ایران معتقد است که در راس قدرت‌های ظالم آمریکا قرار دارد و در راس ملت‌های آزاده ایران و یک تضاد تاریخی بین بدها و خوب‌ها است و همه چیز را از این زاویه نگاه می‌کنند.

این استاد دانشگاه افزود: موضوع انرژی هسته‌ای برای ما بخشی از ستیز تاریخی و اسلامی است.

وی با بیان اینکه هیچ‌کسی تابحال نگفته است که ایران نباید انرژی اتمی داشته باشد، گفت: مشکلی که در غنی‌سازی وجود دارد این است که اگر شما بتوانید اورانیوم 3 درصد را تولید کنید آن کشور بعد از 6 ماه می‌تواند از 3 درصد به 70 تا 80 درصد برای تولید سلاح هسته‌ای برسد.

زیباکلام همچنین با بیان اینکه کره شمالی و پاکستان با وجود داشتن سلاح هسته‌ای به هیچ‌جا نرسیده‌اند، گفت: باید در این مورد با اندیشه رفتار شود.


 


ندای سبز آزادی: محمود احمدی نژاد اولین رئیس دولتی نیست که با آقای خامنه ای مشکل دارد. در دوران امام، میرحسین موسوی و پس از رحلت بنیانگذار انقلاب، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی هم با آیت الله خامنه ای مشکل داشتند. امروز اما موسوی و خاتمی جزو سران فتنه اند. هاشمی رفسنجانی بی بصیرت است و احمدی نژاد هم رئیس دولت انحرافی. تازه احمدی نژاد محصول دست آیت الله خامنه ای بود که در دور اول انتخابات سال 84 با نظرکردگی رهبر و در انتخابات 88 با دستور مستقیم رهبر، رئیس دولت نظام جمهوری اسلامی شد.
از جمع انقلابیون اولیه، سران دولت و مجلس در تاریخ انقلاب و همچنین رئیس شورای عالی قضایی یا قوه قضائیه در دوران امام، تنها و تنها یک نفر است که در تعریف آیت الله خامنه ای بی بصیرت نیست و آن هم خود آیت الله خامنه ای است. به غیر از ایشان، بدون استئنا و همگی شان یا منحرف، یا بی بصیرت و یا از سران فتنه نامیده می شوند و یا اینکه اگر خیلی خوش شانس بودند همانند طالقانی، بهشتی، رجایی یا باهنر پیش از رهبری آیت الله خامنه ای یا شهید شده اند و یا فوت کرده اند. به سنت مالوف آقای خامنه ای هرکدام از این نفرات هم اگر زنده بودند امروز جزو بی بصیرتان نامیده می شدند.
در میان سران قضایی کشور هم آیت الله موسوی اردبیلی که به طریقی منصوب امام بود امروز جزو مراجع تقلید بی بصیرت نامیده می شود. اما دو رئیس دیگر قوه قضا، یعنی آقایان یزدی و هاشمی شاهرودی که منصوب رهبر بودند از زخم زبان های آیت الله در امان مانده اند. نه بی بصیرت هستند و نه جزو جریان انحرافی و سران فتنه.
در میان روسای مجلس، هاشمی که امروز بی بصیرت نامیده می شود. مهدی کروبی هم جزو سران فتنه است. ناطق نوری با درجه کمتری از هاشمی رفسنجانی جزو بی بصیرتان است. علی لاریجانی هم تا قبل از غائله احمدی نژاد توسط طرفداران خامنه ای به دلیل پیام تبریک به موسوی در روز انتخابات روی مرز بی بصیرتی حرکت می کرد. یک استثنا البته وجود دارد به نام غلامعلی حداد عادل که در میان قحط الرجال و به صورت اشتباهی در مجلس هفتم رئیس شد. اما چون از وابستگان رهبری است در طبقه بندی های بی بصیرتی و انحرافی قرار نمی گیرد که او هم همانگونه که گفته شد استثناست.
معادله قدرت نزد آیت الله خامنه ای چندان پیچیده نیست. هر کسی را از سران قوه سه گانه که آیت الله با نظر مستقیم خود منصوب کرده است از تهمت بی بصیرتی و انحرافی گری و فتنه انگیزی جان سالم به در می برد. آیت الله هاشمی شاهرودی و محمد یزدی روسای قوه قضائیه از این جمله اند. غیر از اینها هر فرد دیگری که توسط ملت انتخاب می شود، توسط آیت الله یا طرفدارانش به نحوی مورد انتقاد و اشکال قرار می گیرد. روسای قوای انتخابی کشور در دولت و مجلس از این جنس هستند. در دوران اصلاحات هم اتفاقاً تمام نهادهای انتخابی یعنی نهادهایی که توسط مردم انتخاب می شدند با نهادهای انتصابی که توسط آیت الله خامنه ای انتخاب می شدند درگیر بودند. داستان علی لاریجانی نمونه جالبی است. لاریجانی تا زمانی که منصوب رهبری در سازمان صدا و سیما بود از جمله افراد مخالف دولت انتخابی اصلاح طلب و گرداننده ستاد بحران علیه اصلاح طلبان نامیده می شد. به محض اینکه لاریجانی به مجلس رفت و با آرای ملت، ریاست نمایندگی مردم را بر عهده گرفت، دو سالی نگذشت که جزو بی بصیرتان شد. شاید این اکسیر بی بصیرت سازی خامنه ای است که باعث می شود فردی مانند حسین شریعتمداری در موسسه کیهان هرگز خود را در قامت انتخاب شدن توسط مردم نبیند. چون اگر قرار باشد او هم نماینده مردم شود هیچ عجیب نیست که در سنت خامنه ای به یک بی بصیرت تبدیل گردد.
خب، به نظر می رسد با توجه به این معادله ساده بی بصیرتی، بهترین حالت متصور برای آینده نظام جمهوری اسلامی، چینش سران نظام با نظر و دستور مستقیم آیت الله خامنه ای باشد. یعنی اگر قرار است هرکس که توسط ملت انتخاب می شود در نهایت بی بصیرت نامیده شود، دیگر چه نیازی به انتخابات و اینهمه هزینه از جیب ملت و تبلیغات خیابانی. تجربه هم نشان داده است که تنها روسای دو قوه انتصابی کشور در دوران رهبری آیت الله خامنه ای بی بصیرت نبوده اند. حال که ایشان به جریان فیض وصل است، به قول مصباح یزدی سالی یک بار به معراج می رود، به قول آن یکی دیگر روحانی حکومتی در قم، نام علی را در هنگام تولد بر زبان می آورد و در نهایت هم همان سید خراسانی یار امام زمان در دوران ظهور است دیگر انتخابات به چه کار نظام ولایی می آید؟ ایشان بهتر است از پوستین ریای انتخابات بیرون بیاید، بساط انتخابات را جمع کند و همه را خود منصوب نماید. امروز تنها منصوبین خامنه ای هستند که بی بصیرت نیستند. منتخبان ملت، هم و همه، با کمترین مورد و استثنایی منحرف، فتنه گر یا بی بصیرت نامیده می شوند.

 
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته