-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 05/31/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



حنای جمهوری اسلامی دیگر رنگی ندارد!

 

پس از آنکه مهدی کروبی و میر حسین موسوی با فراخوان به تظاهرات ۲۵ بهمن مهر پایانی بر اصلاح‌طلبی حکومتی در جمهوری ولایت فقیه زدند و حسین‌وار به مسلخ رفتند و پرچم مبارزه با هیولای ولایت را به جوانان این مرز و بوم سپردند، استبداد ولایت فقیه هراسان، آن دو بزرگ مرد و اسطوره استواری را به سیاهچال انداخت تا به خیال خام خود با قطع ارتباط ایشان با مردم، جنبش آزادیخواهی را از حرکت باز ایستاند!

 

زهی خیال باطل! که میرحسین موسوی و مهدی کروبی اگرچه در طول این دو سال آرام حرکت نمودند ولی حرکت‌شان پیوسته بود و با صداقت و شفافیت و پایداریشان بر آرمان آزادی چنان ریشه‌های این جنبش متکثر را محکم کردند که در نبود ایشان، هزاران رهبر کوچک و بزرگ رویش نموده و خواب سلطان ولایت را آشفته کرده است.     

 

استبداد ولایت فقیه در فاز فروپاشی و اضمحلال به مانند سرگشته ایست که به هر ریسمانی چنگ می‌زند مگر راه نجاتی یابد. از فتنه و فتنه‌گر خواندن مهدی کروبی و میرحسین موسوی و عربده کشی وکیل الدوله‌های مجلس فرمایشی برای اعدام آن دو آزادمرد گرفته تا دست به‌دامن اصلاح طلبان حکومتی شدن و صد البته فعال شدن عوامل اطلاعاتی به منظور ایجاد تفرقه و شکاف در نیروهای مخالف  جمهوری ولایت فقیه.

 

با توجه به تاکتیک‌های رنگارنگ امپراطوری دروغ بر آن شدیم تا راهبردهای سه گانه و شکست خورده حاکمیت ریا را در شرایط حال کشور به استحضار هم‌رزمان در این حرکت عظیم برسانیم. باشد که قدم کوچکی در آگاهی بخشی  برداشته باشیم:

 

راهبرد شماره یک حاکمیت ریا – سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم

بخش قابل توجهی از مردم این سرزمین هنوز به باورهای مذهبی ایمان دارند این نکته شاید برای آن دسته از هم‌‌رزمان راه آزادی که سال‌ها از وطن دور بوده‌اند تعجب برانگیز باشد ولی واقعیتی است که نادیده انگاشتن آن راه مبارزه با حاکمیت ریا و تزویر را به بیراهه هدایت می‌کند. مشکل ما مذهب نیست، مشکل ما دین‌فروشانی هستند که از عقاید مذهبی مردم سوء استفاده می‌کنند.

جمهوری ولایت فقیه در طول دو سال گذشته هر خدعه و نیرنگی که در آستین داشت را رو نمود، تا بخش مذهبی جامعه ما را بر علیه موسوی و کروبی بسیج نماید ولی آنچه مسلم است صداقت و شفافیت آن دو اسطوره استواری، راه را بر هر خدعه و نیرنگی بست. جمهوری ولایت فقیه دست آخر وقتی از بکار بردن این حربه ناامید شد به آخرین تیر ترکش که خرافه و حماقت محض است روی آورد. سید علی خامنه ای را بر مسند سید خراسانی نشاند و از یا علی گفتن او به هنگام تولد سخن راند و دست آخر او را همجایگاه خالق کائنات نمود.

اگر صداقت موسوی و کروبی و هشیاری این دو بزرگوار نبود، حاکمیت تزویر ریشه‌های درخت عظیم جنبش متکثر ما را وقتی نهالی نحیف بود، خشکانده بود. مبارزه با حاکمیت تزویر و ریا بسیار سخت است و به حرکات حساب شده نیازمند است. آنچه موسوی و کروبی آن را با مانورهای سیاسی‌شان به درستی به انجام رسانیدند و اکنون می‌توان با قاطعیت بیان نمود که نقاب مذهبی استبداد ولایت فقیه از هم دریده شده است و مشروعیت مذهبی برای شخص خامنه ای باقی نمانده است.

کدامین ما می‌توانیم ادعا کنیم که اگر مقاومت موسوی و کروبی و حمایت همه جانبه مردم نبود، در عرض دو سال امپراطوری دروغ و ریا و تزویر در چنین وضع فلاکت باری قرار می‌گرفت؟

 

 

راهبرد شماره دو حاکمیت ریا – چسباندن موسوی و کروبی به اصلاح‌طلبان حکومتی

در حال حاضر، در کشور دو طیف اصلاح طلب وجود دارند. ما در اعلامیه سبز تحت مقاله تحلیلی «اصلاح‌طلبی حکومتی و اصلاح‌طلبی اصیل» با دقت و موشکافی دو جریان اصلاح طلب موجود در کشور را خدمت شما هم‌رزمان معرفی نمودیم و به علت حساسیت موضوع مختصات حرکتی طیف اصلاح‌طلب حکومتی را در مطلبی با عنوان "اصلاح‌طلبان حکومتی را بشناسیم" خدمت شما دوستان ارائه کردیم.

جمهوری ولایت فقیه یکی از دشمنان اصلی خود را اصلاح طلبی اصیل می‌داند و به همین منظور در صدد خفه نمودن صدای آن است. در این راستا به طرز موذیانه‌ای به طیف اصلاح‌طلب حکومتی میدان می‌دهد و از طرفی در صدد است موسوی و کروبی را به هر صورتی که می‌تواند به این طیفِ اصلاح طلب حکومتی بچسباند و ایشان را به عنوان دو عنصری که تنها خواستار سهمی در قدرت بوده اند معرفی کند، تا مگر به این طریق از چشم مردم بیافتند! غافل از اینکه صداقت و شفافیت و حق‌طلبی آن دو اسطوره استواری در این دو سال به مانند خورشید چنان درخشان است که برق آن هر چشم ناپاکی را کور می‌کند.

در این رابطه نظر تمامی همرزمان در این حرکت عظیم را به این نکته ظریف جلب می‌کنیم که موسوی و کروبی با تیز بینی سیاسی تمام نشست‌های مهم خویش را تنها به صورت دو نفره برگزار می‌کردند و صحبتی از نفر سوم در این جلسات نبود، ایشان با تیزبینی از همان ابتدا راه را بر سوء استفاده‌های آتی بسته بودند.

کدامین ما می‌توانیم ادعا کنیم که موسوی و کروبی نمی‌دانستند که فراخوان به تظاهرات ۲۵ بهمن و آن هم پس از یکسال عربده کشی ارباب قدرت، یعنی زدن مهر پایان بر اصلاح‌طلبی حکومتی؟

 

 

راهبرد شماره سه حاکمیت ریا - کاشتن تخم تفرقه

جمهوری ولایت فقیه به درستی دریافته است که در برابر اتحاد فراگیر نیروهای مختلف اپوزیسیون بازنده ای است که به سرعت از میدان مسابقه به‌در می‌رود، لذا از بدو تاسیس در صدد کاشتن تخم تفرقه در بین مخالفان است.

همه نیرویهای مبارز و در صحنه از مجاهدین گرفته تا چپ ها و مشروطه طلب ها و اصلاح طلبان اصیل و آنانی که در وادی عمل و به راستی مبارزه می‌کنند و زخم و درد دیکتاتوری را چشیده اند و هزینه داده اند به هیچ عنوان آگاهانه در صدد تخریب دیگر گروه‌هایی که در راستای هدف نهایی و مشترک برچیده شدن استبداد ولایت فقیه در کشور گام برمی‌دارند، نه قلم می‌زنند و نه به خط کشی می‌پردازند.

استراتژی سی ساله نظام جمهوری اسلامی در کاشتن تخم تفرقه در بین گروههای مخالف، حنایی است که دیگر رنگی ندارد و خوشبختانه اکثر گروه‌های حاضر در صحنه سیاسی کشور به درجه ای از سطح و دانش فکری رسیده‌اند که دشمن شماره یک این میهن را استبداد ولایت فقیه تشخیص داده و در راستای پاک کردن این ننگ از کشورمان با یاری هم گام بردارند. در دفع این بلای خانمان سوز که در حال سوزاندن کشورمان است، اتحاد اجتناب ناپذیر است.

 

کدامین ما می‌توانیم ادعا کنیم که تا قبل از به سیاهچال افتادن آن دو رادمرد و اسطوره استواری، حرفی از خط کشی‌های بی مورد سیاسی مطرح بود؟

در این بین ذکر این نکته ضروی است که گذشته‌ها گذشته است و آنچه برای همه ما اهمیت دارد آینده است. در جنبش آزادی‌خواهی ایران گروه‌های مختلف، تعاریف مختلفی از چگونگی وقوع انقلاب و حرکت سی سال گذشته دارند که شاید بعضاً با هم متضاد نیز باشد، آنچه اهمیت دارد تعریف ما از گذشته نیست، تعریف ما از آینده است. نقطه اشتراک همه ما، آرمان آزادی و برچیده شدن دستگاه استبدادی ولایت فقیه است. شفاف کردن این نوع نگاه در ادبیات و گفتار، ما را چنان به هم پیوند می‌دهد که هیچ دست ناپاکی توان جدا کردن ما از همدیگر را نخواهد داشت.

امید است با شناختن استراتژی‌های پوسیده دستگاه ارتجاعی ولایت فقیه، به سوی یک اتحاد فراگیر حرکت کنیم و با این کار، استبداد ولایت فقیه که نفس‌های آن به شماره افتاده است را هر چه سریعتر به زباله دانی تاریخ بیاندازیم و شیخ مهدی کروبی و میرحسین موسوی و دیگر زندانیان سیاسی را که در جریانات اخیر و به علت عافیت‌طلبی و منفعت‌طلبی عده‌ای معلوم الحال، مظلوم واقع شده‌اند را از سیاه‌چال‌های حاکمیت فساد نجات دهیم.

 

به امید ایرانی آباد، آزاد و سربلند و برای تمامی ایرانیان


 


ویدئوی هفته: شفاف سازی تیرآهن ۱۸ در حاملگی‌های سه ماه قبل از ازدواج!‏


 


بر فراز آلپ
 


شعر (قلم بر صفحـه می‌چرخد چه بی‌رَنگ)

چه اندیشه های بلندی که هیچ گاه به زبان نیامدند و هیچ قلمی آنها را به تصویر نکشاند و بر لوح تاریخ نقش نکرد. چه افکار سازنده ای که جز تخریب صاحبانش کاری نداشت و چه گوش های شنوایی که هیچ گاه خود شنیده نشدند.

 

و این «چه» عجب پُر رنگ است. در این دنیا دیدیم و شنیده‌ایم، کسانی را که به جرم تفکر، اندیشیدن، به جرم گفتن و نگفتن ناگفته ها، به جرم نگارش و البته به جرم بی جرمی محکوم شدند.

 

فضـــا تنگ، قفـس تنـگ و دلهــــا تنـگ

 

نفس خستــه، فضـــــا از جنس نیرنگ

 

هدف معلـــوم و مقصــودش هُـــویـــدا

 

ولـــــی پــــای رسیـدن می‌زنـد لَنــگ

 

از آن فــریــــــاد سـازنـــده خَبـــر کـــو؟

 

نَـــوا در نـــای خُفتــه می‌شـود زَنــگ

 

نـــویسم حرف دل بَــــر بـــاور خـویش

 

قلم بر صفحـه می‌چرخد چه بی رَنگ

 

در ایـــن آبـــــادی بــــی‌آب و آبــــــاد

 

بــه یـــاد روزگـــاران، دل چـــه دل‌تنگ

 

فضـــــا آکنــــده از بــــوی دورویــــــی

 

تـــو بــا خــون بــــرادر بَـــر سَــر جنگ

 

گذشتـــه کارشـــان بـــا ایــن اَراجیف

 

زننــد لاف تمـــدٌن، علــــم و فرهنــگ

 

نمانــــده آشیـــــان ای مــرغ حق؛ رو

 

کــــه بَــر دار مکافـــاتـــی چــو آونـگ

 

م.ش.شانی


 


موسوی امام راحل رو ول کرد، شورای هماهنگی ول نمی‌کنه!

 

شورای نگهبان راه سبز در آخرین بیانیه‌ی خود بمناسبت فرا رسیدن ماه خرداد بر اهمیت خرداد «در چند دهه اخیر» تاکید کرده. البته ما کاری نداریم که همه جای دنیا وقتی می‌خواهند بر لزوم یک چیزی تاکید بکنند حداقل از یک هفته قبلش تاکید می‌کنند نه ده روز بعد از اهمیت آن خصوصاً که اهمیت مربوطه متعلق به «چند دهه اخیر» باشد، لیکن ما دقیقاً ملتفت نشدیم که این «چند دهه اخیر» دقیقاً می‌شود چندتا دهه اخیر؟ فی‌الواقع مشکل بزرگتر ما اینجاست که چون الآن تمام اعضاء شورای نگهبان راه سبز ناموساً همه‌شان توی ایران هستند و به همین جهت در کلاس‌های آلیانس شرکت می‌کنند که توی ایران بتوانند با همسایه‌ها فرانسه حرف بزنند این است که غیر از بعضی وقت‌ها که اینجا از بخت بد یک‌دفعه توی مترو می‌بینم‌شان که البته متروهای پاریس هم همه‌شان توی ایران هستند، در مواقع دیگر دست ما درست حسابی بهشان نمی‌رسد که وقتی این سوال‌های عجیب غریب برای‌مان پیش می‌آید اینهمه بوق نزنیم و برویم عین آدم ازشان سوال بکنیم. هر چند که شورای نگهبان راه توی ایران سبز اساساً از اولش هم همه جا اعلام کرده که هیچ‌کس از ما هیچ سوالی نکند چون جنبش تضعیف می‌شود و این به نفع توی ایران نیست.

 

در هر حال ما چون حتماً بقول امام راحل که قبرش توی ایران است در دل مرض داریم که به اینجور چیزها گیر می‌دهیم، همچنان سوال می‌کنیم که ببخشید، در بیت فوق منظور از این «چند دهه اخیر» می‌شود چندتا از دهه‌های اخیر؟ چون ما هرچی فکر کردیم دیدیم جمهوری اسلامی که الهی دردش بخورد توی سر همه‌ی ما سه‌تا دهه بیشتر ندارد که فقط یک‌بار اول دهه‌ی آخرش دوم خرداد شد که آنهم هشت سال تلاش شبانه روزی اصلاحات آنقدر پر نتیجه بود که تهش احمدی‌نژاد روی کار آمد و یکبار هم انتخابات پیارسال بود که جنبش سبز راه افتاد و اگر همین شورای نگهبان راه سبز بگذارد هنوز هم ادامه دارد. الباقی را هرچه به خودمان و دیگران فشار آوردیم نفهمیدیم کدام خرداد در دهه‌های اخیر اهمیت داشته که الآن باید حتماً تاکید می‌شده. اگرچه که اگر همین شورای نگهبان راه سبز را ول بکنی می‌گوید سوم خرداد شصت و یک هم خرمشهر را ما فتح کردیم اصلاً برای همین هم الآن همه‌مان توی ایرانیم فقط گاهاً برای تحصیل شبانه از کوه فرار می‌کنیم می‌آئیم فرانسه که آنهم زود برمی‌گردیم.

 

حالا البته شما به روی خودتان نیاورید ولی ما یک خرداد دیگر هم در «چند دهه اخیر» سراغ داریم که اگر خوب بگردی احتمالاً آن خرداد را هم همین شورای نگهبان راه سبز باعث و بانی‌اش بوده چونکه قیام خونین ۱۵ خرداد هم توی ایران اتفاق افتاده که اتفاقاً اعضاء شورا هم همه‌شان همانجا هستند. حالا چرا اینجوری شده را ما دیگر خبر نداریم ولی چون ۱۵ خرداد ۴۲ هم تصادفاً در «چند دهه اخیر» قرار دارد و اصولاً وقتی قرار باشد ماه خرداد در «چند دهه اخیر» اهمیت داشته باشد و بر اهمیت آن تاکید هم بشود خب اگر من‌هم بودم لابد ارتحال جانسوز مادربزرگم را که در خرداد یکی از همین دهه‌ها اتفاق افتاده می‌چسباندم به باقی قضایا که جمله‌ام از لحاظ کامپریشین مشکلی نداشته باشد. وایسا ببینم، گفتم رحلت جان‌گداز یادم افتاد که اتفاقاً آنهم در یکی از همین خردادهای «چند دهه اخیر» بوده. یعنی در مجموع شورای نگهبان راه سبز یک بیانیه داده که برای جور شدن قافیه‌اش هرچی امام بوده را چپانده توش، حالا چرا، لابد چون خواسته بگوید «چند دهه اخیر» دنبال آدم و اتفاق می‌گشته پیدا نمی‌کرده. باور کنید این امام چپانی در این بیانیه هیچ دلیل دیگری ندارد، شما که یک‌وقت خیال نمی‌کنید شورای نگهبان راه سبز هنوز دارد روی اندیشه‌های امام راحل پاتیناژ بازی می‌کند؟!


 


آب سرد خامنه‌ای روی خاتمی و «چپ»ها

سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در حالی بیان شده که در روزهای اخیر، سید محمد خاتمی و تبلیغ‌گرانش در رسانه‌های مختلف به اهمیت طلب عفو از رهبری برای ایجاد آشتی ملی و رسیدن به هم‌دلی سخن گفته‌اند.

یک منبع به خودنویس گفت که سید محمد خاتمی در ماه‌های اخیر تلاش زیادی برای دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای به خرج داده و سخنان «عفو‌طلبانه‌»اش در هفته‌های پیشین برای نرم کردن شرایط برای گفتگو بوده است. گفته می‌شود سید محمد خاتمی در دیدار با «ذاکری» در بیت رهبری، خواستار دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای برای شفاعت یارانش در جبهه اصلاحات بوده است. این دیدار از سوی منابع رسمی تایید نشده است.

همچنین می‌توان گفت که سخنان اخیر شکوری‌راد مبنی بر دوری اصلاح‌طلبان از یاران مشایی برای نزدیک شدن به رهبری بوده است.

اما سخنان اخیر آیت‌الله خامنه‌ای عملا آب سردی بود روی تلاش اصلاح‌طلبانی که معتقدند اصلاح‌ وضع موجود حلال مشکلات نظام است. رهبر جمهوری اسلامی اما با حمله به «چپ»ها، امکان فعالیت گسترده و رقابت‌های مجلس را هم از را از آنها گرفت.

رهبر جمهوری اسلامی در باره «جریان چپ» که اصلاح‌طلبان برخاسته از آنند گفت: «جرياني كه اوايل انقلاب به جريان چپ مشهور بود و شعارهاي خوبي مي داد با وجود داشتن آدم هاي باتقوا، از مراقبت و تقواي جمعي غافل شد و كار به جايي رسيد كه «فتنه گران ضد امام حسين (ع) و ضد اسلام و امام»، به آنها تكيه كردند كه اين واقعيت نشان مي دهد غفلت از تقواي جمعي، خطري بسيار بزرگ است.»

آیت‌الله خامنه‌ای همچنین درباره بانیان «فتنه ۸۸» گفت: «حتي اگر با نگاه خوشبينانه به آن ماجرا نگاه كنيم، گناه بزرگ و غيرقابل اغماض فتنه‌گران اين است كه شبهه و خدشه ذهني خود را به چالشي در مقابل نظام تبديل كردند و به نظام و كشور ضربه زدند.»

به گفته منابع خودونیس در داخل و خارج ایران، گروهی از اصلاح‌طلبان مایل به گفتگو با حاکمیت برای بازگشت به میدان رقابت انتخاباتی هستند. هنوز در این بار تصمیم نهایی اتخاذ نشده، اما تحریم انتخابات مجلس نیز از سوی این گروه هزینه‌های زیادی دارد که معلعم نیست مایل به پرداخت‌اش باشند یا نه.


 


سردار قاسمی: «خط حزب‌الله» سوراخ است

 

سعید قاسمی عضو شورای مرکزی قرارگاه «عمار» گفت به حزب‌الله اعلام شده خود را برای رویارویی با تیم احمدی‌نژاد آماده کند.

قاسمی در یک سخنرانی که زمان و مکان آن مشخص نیست و فایل صوتی آن در روز‌های اخیر در رسانه‌های اینترنتی منتشر شده٬ به طور تلویحی گفته که تیم احمدی‌نژاد زود‌تر از موعد مقرر به «خط» ]رویارویی با ولایت فقیه[ زده است.

وی افزوده که حزب‌الله از برنامه‌های آینده تیم احمدی‌نژاد اطلاعی ندارد و نمی‌داند چقدر توان دارد تا در مقابل اقدامات این تیم بایستد.

این عضو قرارگاه «عمار» با انتقاد از فعالیت کنونی نهاد‌هایی همچون بسیج دانشجویی نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها و سایر نهاد‌های تحت نظارت آیت الله خامنه‌ای گفته‌ است که «ما‌ را با اس‌ام‌اس و بولوتوث له می‌کنند.»

قاسمی افزوده که «خط حزب‌الله» سوراخ بوده و شکست پذیر است و باید مراقب «غضنفر‌هایی» بود که مشغول ضربه زدن به جمهوری اسلامی هستند.

وی گفته «فتنه‌های داخلی به قدری نگرانی» ایجاد کرده که نمی‌توان برنامه‌ای برای حضور در کشور‌هایی چون بحرین و لیبی داشت.

 


 


قلعه حیوانات؛ نظام مقدس و غیره

گاهی می اندیشم ما چه جانوارنی هستیم که در این دوره زیسته‌ایم و تکامل یافته‌ایم (احتمالا) و جانوارنی که بر ما حکومت کرده‌اند و همراهان‌شان تمامی نظریه‌های تکاملی داروین را زیر سوال برده‌اند.

اشتباه نکنید! ایراد گرفتن به بیانیه‌ای از «شورای هماهنگی راه سبز امید»، انتقاد از یک تفسیر است نه انتقاد از جنبش مردمی و اعتراضی. انتقادی است به نحوه انتخاب جملات، انتقادی است به بازی با کلمات برای رفع مسوولیت از یک گروه و انداختن آن بر روی شانه‌های دیگران. انتقادی است به فراموشی عامدانه گروهی که خود را جنبش می‌پندارند و مردم را در درجه دوم اهمیت قرار می‌دهند. انتقاد از کسانی است که مبدا جنبش ازادی‌خواهی را ۱۵ خرداد می‌دانند...

گاهی با نگاه به جنبش‌های موفق منطقه به این فکر می‌کنم که چقدر بخت و اقبال با مردمان مصر و تونس همراه بوده که پیامی مشخص داشتند و هدف‌شان «اسقاط نظام» بود و «سازش» با حاکم جابر را نپذیرفتند. به این فکر می‌کنم که نداشتن «امام» عجب نعمت بزرگی بوده است. فکر می‌کنم که «خود فریبی» چیز بسیار بدی است!

دوستان شورای هماهنگی گویا گفته‌اند که در خارج از ایران نیستند و از داخل می‌خواهند جنبش را هدایت کنند. اما اینان کیستند؟

گاه فکر می‌کنم علت عدم اعلام نام اعضای «شورا» حضور اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان معمار انحراف هر چیزی که با منافع‌اش جور در نیاید است. فکر می‌کنم با شاهکار «شکوری‌راد»، او هم باید شان و منزلت حضور را یافته باشد.

و نهایتا فکر می‌کنم که چقدر سکولاریسم مبتنی بر حقوق بشر چیز خوبی است!

وای! ما چه جانورانی هستیم و چه جانورانی بر ما حکومت کرده‌اند!

وای!


 


همه چیز را می‌توانید بگیرید، عدالت را نه!

 

دیروز وقتی عکس‌های خانم نسرین ستوده، یکی از درخشان‌ترین  زنان عدالت‌خواه سرزمین‌مان، را دیدم که با دستبند اما چهره‌ای خندان، در میان زندانبان‌های بی‌خِردش ایستاده بود،  به یاد سروهای «همیشه سبز»ی افتادم که رو در روی زمستان ایستاده‌اند و انجماد و ایستایی‌اش را به چالش می‌کشند.

 

سالیان سال، از زندگی‌ام، هر سال، اول پاییزی که برخی آن را «بهارعاشقان» می‌نامند و من هیچوقت دوستش نداشته‌ام، کلی غصه‌ی درخت‌ها و گل‌هایی را داشته‌ام که می‌پژمردند؛ گیاهانی که در طول زندگی ام دوست من بوده‌اند، در حیاط‌ها،  پشت پنجره‌ها، بر لبه‌ی نرده‌ها تماشای‌شان کرده‌ام، تمام بهار و تابستان از خندیدن‌شان لذت برده‌ام و در دست‌های گیاهی‌شان عطر و رنگ و شادمانی طبیعت را يافته‌ام. سالیان سال همراه با آن‌ها از پاییز غم زده عبور می‌کردم و از دوران سیاه و سرد زمستان می‌گذشتم تا دوباره به بهاری شادمان که عاشقانه دوست‌اش می‌دارم برسیم.

 

 اما سال‌ها نيز هست که با شناخت و پیدا کردن گیاهانی  که با همه‌ی ظرافت و شکنندگی‌شان از سر هر پاییز و زمستانی می‌گذرند و همیشه در بهارند، دیگر نه درد پاییز را دارم و نه هراسی از زمستان. همیشه در حیاط و بالکن و اتاق و هر کجایی که دستم برسد از این نوع گیاهان و گل ها نیز می‌کارم که هیچ پاییز و زمستانی نمی‌تواند پژمرده‌شان کند، یا زندگی را از آن‌ها بگیرد؛ همان‌ها که فرنگی ها به‌شان می‌گویند «همیشه سبز»؛ همان‌ها که از خورشید تغذیه می‌کنند؛ همان‌هایی که در فرهنگ ایرانی ما مظهر زندگی بوده‌اند؛ همان‌ها که مردمان ایران در طول تاریخ دوست‌شان داشته‌اند و هنوز هم دوست‌شان دارند، با این که هزار و چهارصد سال است که نتوانسته‌اند آن‌ها را با خیال راحت در شب‌های یلدا آذین ببندند و کنارش به جشن و پای‌کوبی بپردازند؛ همان‌ها که هنوز مردمان ساده باور دارند که: «این‌ها را حضرت زرتشت کاشته است»، و به جای رفتن به امام‌زاده ها کنار آن‌ها می‌روند و خواست‌هاشان را از آن‌ها طلب می‌کنند، و همان‌ها که حکومت اسلامی سبزی و طراوت همیشگی شان را بر نمی‌تابد و به قطع آن‌ها می‌پردازد، و همان‌ها که حتی وقتی که فرو می‌اندازندشان، از جایی دیگر سر می‌کشند و سر تمامی ندارند.

 

راستش شايد تماشای شگفت‌زده‌ی زندگی گیاهان هميشه سبز مرا متوجه کرده که در میان انسان‌ها نیز «همیشه سبز»هایی وجود داشته و دارند؛ انسان‌هایی که در طول تاریخ بشری پا بر سر همه‌ی پاییزها و زمستان‌ها، همه‌ی تاریکی‌ها و یخبندان‌ها، و همه‌ی نبودها و نابودی‌ها گذاشته و استوار و مقاوم و خندان در بهاری همیشگی سفر می‌کنند؛ بهاری که اساس‌اش در تغییر و دگرگونی است و، در واقع، «همیشه سبز»ی‌شان، که ریشه در تضاد با وضع موجود دارد، يادآور مفهوم واقعی دیالکتیک است. همانگونه که گیاهان «همیشه سبز»، با تناقض حضور خويش به تکامل طبیعت کمک می‌کنند، انسان‌های «همیشه سبز» نیز نقشی اساسی در ماندگاری و تکامل بشری داشته و دارند.

 

روشن است که در قافله‌ی اهل تغییر و از ایستایی به در آمدن، وضع انسان به مراتب سخت‌تر از گیاه است، چرا که گیاهان تابع قوانین طبیعت هستند؛ قوانینی که در ذات شان تبعیض نیست و نمی‌توانند جلوی هیچ تغییر و دگرگونی را بگیرند. در حالی که انسان درگیر و آلوده‌ی آیین‌ها و قوانینی است که معمولا آبشخورشان در تبعیض و بی‌عدالتی است، به خصوص آیین‌ها و قوانینی که ریشه در مذاهب داشته باشند؛ چیزی که اکنون در سرزمین ما تیغ برداشته و به جان هر آن چه‌هایی افتاده است که بوی تازگی، تحول و تغییر می‌دهد.

 

اکنون علاوه بر میلیون‌ها میلیون انسانی که زير سلطه‌ی قوانین تبعیض آلود و کشنده‌ی حکومت اسلامی روز به روز پژمرده‌تر و رنجورتر می‌شوند، زندان‌های ما نيز پر است از سروهای سرفراز و سربلندی که رو در روی این قوانین مردم کُش ِ آزادی ستیز ایستاده‌اند و با زنده بودن و «همیشه سبز» بودن خود مدام به آن‌ها اخطار می‌کنند.

 

یکی از این در بندان «نسرین ستوده» است. زنی که با سلاح حقوق بشر، و عشق به انسان، «سرو»سان و خندان، آن گونه که در ذات فرهنگ ایرانی ماست،  مقابل اهل زمستان سینه سپر کرده است.

 

نسرین دیروز، در اولين جلسه ی رسیدگی به پرونده ی باطل شدن پروانه‌ی وکالتش، تصویر روشنی از جنگ بین نور و تاریکی بود، بین انجماد و گرما، بین اندوه و شادمانی، و بین پژمردگی و سبزی. به ویژه بدان هنگام که نگهبانان  بیچاره ی بی‌خِرد دست‌هایش را گرفته بودند تا برای سلام گفتن به زنان همراهش، و برای در آغوش کشیدن همسر محبوب‌اش، آقای رضا خندان، بلند نشوند. حرکت زندانبان‌ها به راستی چون تیغ‌های زمستانی بودند که بر تن درختان «همیشه سبز» می‌کوبند تا از سر بر شانه‌ی خورشید گذاشتن‌شان جلوگیری کنند. و ديديم که نسرین، درخت همیشه سبز ما، با همه‌ی ظرافتش، تیغ‌ها را فروريخت و سربرآورد.  

 

تردیدی نیست که قدرت نسرین و نسرین‌ها در زمانه‌ی ما، و در شرایط کنونی سرزمین‌مان، از آنجا و تا آنجایی است که خواستار رفع همه‌ی اشکال تبعیض ـ از سیاسی گرفته تا اقتصادی و فرهنگی ـ از زندگی مردمان سرزمین مان باشند. چرا که پاشنه‌ی آشیل حکومتی که ریشه بر تبعیض دارد، چیزی جز عدالت نیست. و نسرین این را به خوبی می‌داند که در جلسه اولین رسیدگی به پرونده‌ی باطل شدن پروانه‌ی وکالتش می‌گوید: «من بي‌پروانه‌ي وكالت يا با پروانه، به اين احكام معترضم. اعتراض به احكام ناعادلانه نياز به پروانه‌ي وكالت ندارد. به آنها بگو پروانه‌ام را از من بگيريد، عدالت را نه!»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته