-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

Latest News from Kaleme for 05/31/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کلمه: رضا خندان که این روزها بدون همسرش نسرین ستوده، حقوقدان در تدارک برگزاری جشن کوچکی برای اوست از آخرین وضعیت او برایمان می گوید، پاسخهایش کوتاه است چرا که به قول خودش سرش خیلی شلوغ است او این روزها وظیفه نگهداری از فرزندان خردسالش را به عهده دارد و همزمان به کار بیرون از منزل و خانه هم می رسد. می گوید نسرین همیشه روحیه خوبی دارد روحیه ای که روز گذشته در دادگاهی که برایش تشکیل شد تا لغو پروانه وکالتش را بررسی کند نیز به خوبی دیده شد. او با لبخندی بر لب دستبندهای فلزی دستانش را نادیده و همسرش را در آغوش گرفت. این لحظه توسط قاب دوربین ثبت شد و مقاومت این زندنی سیاسی را به همه نشان داد.

اما هنوز مهمترین دغدغه او دلتنگی فرزندان برای مادر است و ملاقاتهای کابینی بند نسوان. می گوید :ملاقات کابینی برای بچه‌ها خیلی وحشتناک و غیر قابل پذیرش است. خصوصا زمانی که در پایان ملاقات پرده‌ها پایین می‌آیند نیما( فرزند سه ساله نسرین ستوده ) حتما گریه می‌کند. پرده‌ای که مثل آوار بر سر آدم خراب می‌شود و مادری مقابل چشمان فرزندانش آرام آرام محو می‌شود، این وحشتناک‌ترین رفتاری است که روح انسان به ویژه کودکان را تخریب می‌کند، رضا خندان درباره آخرین وضعیت این زندانی سیاسی که به یازده سال زندان محکوم شده است با کلمه سخن می گوید:

آقای خندان ! کمی درباره دادگاه خانم ستوده و نتیجه اش برایمان بگویید ؟

دادگاه دیروز همسرم بنا به درخواست مراجع قضایی که خواستار تعلیق پروانه‌ی وکالت ایشان شده بود تشکیل شد ، دادگاه بنا به درخواست خانم ستوده و وکیل محترم‌شان جناب آقای عبدالفتاح سلطانی و موافقت قضات محترم رسیدگی کننده تجدید شدو در زمان دیگری برگزار می شود.

دیدن عکس های دیروز خانم ستوده برای خیلی ها روحیه بخش بود. خانم ستوده ظاهرا وضعیت روحی خیلی خوبی داشتند. این روزها ایشان در چه شرایطی به سر می برند؟

نسرین همیشه روحیه‌اش خوب بوده ولی گاهی دلتنگی‌ها کمی اذیتش می‌کند خصوصا به خاطر بچه‌ها و این هم خیلی طبیعی است.

در آخرین ملاقات که به صورت حضوری هم بود ایشان فرزندانشان را هم ملاقات کردند؟

بله بچه‌ها هم بودند.چون روز زن بود به تعدادی از زندانیان بند قرنطینه زنان زندان اوین ملاقات حضوری دادند.

فرزندانتان این روزها چه شرایطی دارند؟

همچنان احساس دلتنگی می کنند از وقتی همسرم به بند عمومی منتقل شده است. بچه‌ها هم مجبورند به صورت کابینی او را ملاقات کنند بجز در موارد استثنایی مثل همین هفته گذشته. این کار برای بچه‌ها خیلی وحشتناک و غیر قابل پذیرش است .خصوصا زمانی که در پایان ملاقات پرده‌ها پایین می‌آیند، نیما حتما گریه می‌کند. پرده‌ای که مثل آوار بر سر انسان خراب می‌شود و مادری مقابل چشمان فرزندانش آرام آرام محو می‌شود، این وحشتناک‌ترین رفتاری است که روح انسان به ویژه کودکان را تخریب می‌کند.

شنیده‌ایم وضعیت رفاهی بند زنان این روزها اصلا مناسب نیست خانم ستوده همچنان کف خواب هستند ؟

نسرین از بدو ورود به زندان تخت نداشته و ۹ ماه تمام است که روی زمین می‌خوابد تاکنون هیچ امکانی برای تحویل پوشاک یا لوازم شخصی در مدت ۹ ماه گذشته (به غیر از تعدادی کتاب) هم مقدور نبوده و اجازه تحویل ابتدایی‌ترین لوازم زندگی به او را نیز تاکنون نداشته ایم. الان بیش از ۳۲ نفر در فضای کوچکی به مساحت ۴۰ تا ۵۰ متر زندگی می‌کنند.

از آخرین وضعیت حکم ایشان چه خبر ؟

حکم ایشان در مرحله تجدید نظر هست اما هنوز رای قطعی صادر نشده است.

خانم ستوده تا به حال در چندین دادگاه شرکت کرده است. هربار یه یک دلیل شرکت کرده.  این همه دادگاهبرای چیست ؟

هر کدام از دادگاه‌ها موضوع خاصی دارد و اتهاماتی مطرح است. ولی مجموعه‌ی رفتاری که با ایشان می‌شود به نظر می‌رسد بیشتر برخورد با یک وکیل حقوق بشری است تا برخورد قضایی با یک متهم.

درباره مرخصی یا امکان آزادی موقت ایشان خبری در دست دارید آیا به تازگی به مقامات قضایی مراجعه کرده‌اید؟

اخیرا نامه‌ی درخواست مرخصی را به دادستانی داده‌ام ولی هنوز هیچ پاسخ قطعی در این باره داده نشده است.


 


دادستان تهران روز یکشنبه در حالی در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرستان دادگاه و دادسرای انقلاب در جمع خبرنگاران درباره مرخصی محمد نوری زاد و همچنین نامه وی به رهبری سخنانی را عنوان کرد که وی در سایت شخصی اش درباره این سخنان توضیحاتی را ارائه کرد.

خبرنگاری در این برنامه طبق آنچه خبرگزاری ها منتشر کردند به نامه ای از جانب نوری زاد به رهبری اشاره کرد که در آن نوری زاد درخواست عفو کرده بود. این خبرنگار از دادستان خواستار توضیح بیشتر شد که وی گفت: این شخص نامه‌ای را به رهبری نوشته است. مفاد این نامه خوب بود. در کنار ذکر این مطالب، مسائلی را نیز محرمانه بیان کرد. به این فرد مرخصی داده شده و در حال حاضر در حال سپری کردن دوران مرخصی است.

محمد نوری زاد بعد از انتشار این سخنان در وب سایت خود توضیحاتی ارائه کرده که به شرح زیر است:

درخبرها، به طور تلویحی از تقاضای عفو من سخن به میان آمده بود. چگونه؟

خبرنگار زیرک و هماهنگ، از جناب دادستان تهران می پرسد: درباره ی نامه ی محمدنوری زاد که در آن از مقام معظم رهبری تقاضای عفو کرده توضیح بدهید. و دادستان تهران در پاسخ، به نامه ی محرمانه ی من به رهبری، که از نگاه او "خوب" بوده اشاره می کند و می فرماید: "نوری زاد به مرخصی آمده است".

یک، این که من هرگز در آن نامه ی "خوب" تقاضای عفو نکرده ام. عفو را کسی تقاضا می کند که خطایی مرتکب شده باشد. من که خطایی جز خیرخواهی نداشته ام. پس چرا باید تقاضای عفو کنم؟ آنهم درست درشرایطی که چهل وپنج روز پایانی زندانم را در اعتصاب خشک و تر بسر می برده ام ؟ و سخت نسبت به ضرب و شتم خودم و توهین ها و ناسزاهای بازجویان اعتراض داشته ام؟

و دو این که : من به مرخصی نیامده ام . بلکه "آزاد" شده ام . خبرآزادی مرا، پاسداری در داخل سلول به من گفت . این پاسدار که از صاحب نامان سازمان اطلاعات سپاه است ، یا به من دروغ گفته ، یا راست . که من راست بودن این خبر را از او باور دارم . چرا که او هفت سال از دوره ی جوانی اش را در اسارت بوده و من درمدتی که با او در زندان مرتبط بودم، از او جز انصاف و صدق ندیدم.

باورم براین است که : سیستم قضایی ما، بعد از سبک سنگین کردن بلایی که برسر عدالت آورده ، شرمسارانه به این نتیجه رسیده است که : درباره ی من و خیلی های دیگر جز به جفا دست نبرده است. من اطمینان دارم چندی بعد، زندانیان سیاسی ما، یک به یک، آزاد خواهند شد.

من نسخه ی دوم آن نامه ی "خوب" و محرمانه را دراختیار دارم که فعلا از انتشار آن پرهیز می کنم.

آقای دادستان اما خوب به یاد دارند که یک هفته قبل از آزادی ام ، درهمان دادسرای داخل اوین ، بعد از آنکه من متعمدانه به ملاقات خانواده ام نرفتم ، وی مرا به شکستن اعتصابم ترغیب کرد .

به ایشان گفتم: من یک نویسنده و منتقدم و هرچه راکه صلاح بدانم خواهم نوشت. مرا زده اند و به من فحش ناموسی داده اند و من تا هر کجا که بتوانم نسبت به این بی عدالتی ها اعتراض خواهم کرد.

به وی این را نیز گفتم: اگر شما و رییس قوه ی قضاییه، و قاضی ای که به راحتی آب خوردن حکم زندان و حبس صادر می کند، یک روز، بله یک روز، طعم زندان انفرادی را می چشیدید، بلافاصله همان یک روز را معادل صد روز زندان محاسبه می کردید.

وگفتم: چرا باید روزهای انفرادی و ناعادلانه ی یک زندانی که بسیار تلخ و سخت و پراز آسیب است ، تنها و تنها معادل یک روز محاسبه شود؟

وگفتم: این، ظلم است و شما چه بخواهید و نخواهید امضایتان پای این ظلم ثبت است.

درهمان نامه ی محرمانه و "خوب"، من به رهبری گفته ام که پادشاهان و حاکمان در دوره های دور ، یا خودشان در لباس مبدل به زوایای پنهان کشورشان سرمی زدند، یا یکی از بستگان و امنای خود را به دستگاههای فاسد و تحت امرشان نفوذ می دادند تا از روند مناسبات جاری کشورشان خبر بگیرند. درادامه آورده ام: اکنون من _ محمد نوری زاد _ امین شما، شما را از مفاسد دستگاه قضایی و زندان اوین مطلع می کنم.

و باز در همان نامه به حضرت ایشان گفته ام: شما مثل جناب نوح(ع) که با اصرار از پسر خطاکارش می خواست سوار کشتی شود، بیایید و دست این جوانان و زندانیان این روزهای کشورمان را بگیرید و به کشتی نظام سوار کنید.

پس من خبر تنظیم شده ی دادستانی و خبرگزاری ها را به این شکل اصلاح می کنم:

یک : من محمد نوری زاد، تقاضای عفو نکرده و نخواهم کرد، چرا که خطایی مرتکب نشده ام.

دو : من، بنا به اخباری که در داخل زندان به من داده اند، "آزاد" شده ام و نه این که به مرخصی آمده باشم. چرا که اگر به من می گفتند: بیا و به مرخصی برو، من هرگز اعتصابم را برای چند روز مرخصی نمی شکستم و از تعقیب خواسته های مصرانه ام دست نمی کشیدم.

به امید روزی که به همین زودی ها، شاهد آزادی، و نه به مرخصی آمدن زندانیان سیاسی خود باشیم.


 


کلمه_هدی ستایش: سهمیه بندی و تفکیک جنسیتی دانشگاه ها که کلید آغاز آن از ابتدای شروع کار دولت محمود احمدی ،در دولت نهم زده شد این روزها ابعاد تازه تری به خود می گیرد و با سرعت بیشتری دنبال می شود .تا جایی که در یک برنامه رسمی تعدادی از دانشچویان با امضای طوماری از مسوولان می خواهند که” تفکیک جنسیتی “را به دلیل آنچه فضای غیراسلامی دانشگاه‌ها و محیط نامناسب فرهنگی و هجمه‌های جبران‌ناپذیر به پیکره دانشگاه می دانند اجرا کنند .گفته می شود این طومار به امضای ۲۰ هزار دانشجوی بسیجی رسیده است .

خیلی زود این خواسته دانشجویان که بیشتر از طیف دانشجویان بسیجی هستند انگار به دفتر وزیر علوم می رسد و در اقدامی عجیب سهم دختران در تعدادی از رشته های نیز دانشگاهی حذف می شود چرا که جداسازی جنسیتی لازمه نخستش حذف کردن تعدادی از دانشجویان از برخی رشته های دانشگاهی است چرا که برای همه رشته های تحصیلی نمی توان کلاس های جداگانه ای برگزار کرد و بهتر است دختران را کاملا از این رشته ها حذف کرد تا به این هدف زودتر رسید!

وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد ، کامران دانشجو پیش از این گفته بود: می گویند “تفکیک جنسیتی” توهین به دانشجو و استاد است. آیا حق انتخاب دادن به دانشجو توهین است؟ اگر دانشجوی دختری می خواست در یک درس عمومی در گروهی ثبت نام کند که فقط خانم ها هستند اشکال دارد؟ اگر فرد بخواهد در کلاس راحت تر باشد و خودش برود در کلاسی ثبت نام کند که فقط دختران هستند این توهین است؟ می گوییم خوب خانم ها در یک گروه باشند، می گویند “این توهین است”! می گویند “برای تفکیک جنسیتی دانشجویان باید قانون گذاشته شود”، از آنها می پرسیم که آیا قانون الزام کرده که دانشجویان دختر و پسر با هم سر یک کلاس باشند. اگر قانون این را الزام کرده پس ما هم برویم قانون بگیریم که اگر خواستند با هم نباشند. آیا قانونی داریم که دختر و پسر در کلاس باید در هم بنشینند؟

او همچنین گفته بود : شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب کرده که دانشگاهها باید تدابیری اتخاذ کنند که در محیط های اداری از اختلاط غیر ضروری زن و مرد تا جایی که منجر به اختلال و تعطیلی در کارها نشود جلوگیری شود . مسئولان مرد باید منشی مرد داشته باشند. در آن قسمت از دانشگاهها که عموم مراجعه کنندگان مرد هستند لازم است از کارمندان مرد استفاده شود و آن قسمت که مراجعه کنندگان زن هستند از کارمندان زن.

سهمیه بندی جنسیتی، نادیده گرفتن زنان در دانشگاه ها

سهمیه بندی جنسیتی همواره در سالهای کار دولت احمدی نژاد مورد انتقاد بسیاری از مسوولان آموزشی بوده است . مسوولان سازمان سنجش در سالهای اخیر به جای آنکه سطح علمی داوطلبان کنکور را تنها عامل ورود آنها به دانشگاه ها تلقی کنند ، با قرار دادن جنس آنها به عنوان یک عامل بازدارنده برای زنان همواره ورود دختران را به خیلی از رشته ها محدود کرده اند و این کار به جایی رسیده است که اکنون سهم دختران در برخی رشته ها به کلی نادیده انگاشته شده است .

آنها از روزهای اول با بهانه اینکه تعداد دختران روزبه روز در دانشگاه ها رو به افزایش است و این مساله مانع تعادل جنسیتی در دانشگاه ها می شود این طرح را آغاز کردند .این درحالی است که کارشناسان آموزشی این موضوع را از جنبه دیگری نگاه می کردند و عدم علاقه پسران به حضور در دانشگاه را با حذف دختران در بسیاری از رشته ها کاری نادرست می دانستند .

بسیاری از آنها معتقد بودند : ناتوانی پسران در تامین اقتصادی خانواده، تضاد فرهنگی و خدمت سربازی، از مهم‌ترین عواملی هستند که انگیزه ورود آنان را به دانشگاه ها کاهش داده است و این هیچ ارتباطی به افزایش تعداد دختران ندارد.

کارشناسان آموزشی استدلال می کردند : چنین طرز تفکری در جامعه ترس از افزایش تحصیلات زنان و در پی آن دستیابی آنان به مشاغل کلیدی و مدیریتی است در حالیکه کارکرد خانواده در جامعه امروز به گونه‌ای است که خود با فراهم‌سازی امکانات، شرایط دستیابی به تحصیلات عالی را برای دختران فراهم می‌کند و با توجه به اینکه نهادهای خصوصی همچون خانواده به این سطح از فرهنگ رسیده اند که جامعه پویا نیازمند زنانی تحصیل کرده و آگاه است، بنابراین دخالت نهاد‌های دولتی در این حوزه کاملا غیرمنطقی و نا بجاست.

اما این صحبتها تاثیر اندکی در سیاستهای دولت نهم و دهم داشته و آنها هر سال بیشتر از سال قبل در صدد تفکیک و جداسازی جنسیتی گام برداشته اند تا جایی که در دانشگاه علم و صنعت جایی که دختران در رشته های مهندسی در این سالها سهم بالایی را به خود اختصاص داده بودند کاملا از صحنه رقابت حذف و جای خود را به پسران دادند.

«دانشگاه علم و صنعت» امسال در اقدامی عجیب به حذف دختران از واحدهای روزانه‌ی کارشناسی ارشد در تمامی رشته‌ها اقدام کرد وبر اساس اطلاعاتی که در دفترچه های پذیرش دانشگاه آمده است، به غیر از رشته‌های “مهندسی شیمی گرایش صنایع شیمیایی معدنی” و” مهندسی خطوط راه آهن” که هریک تنها ۲ دانشجوی دختر را در واحد روزانه‌ی خود می پذیرند ، در بقیه رشته ها دختران اجازه تحصیل در واحدهای روزانه را ندارند و حتی در برخی از رشته‌ها، اجازه‌ی تحصیل دانشجویان دختر در واحد‌های شبانه نیز داده نشده است.

به عقیده کارشناسان آموزشی اینگونه سیاستگذاری‌و مرز بندی‌های جنسیتی به هیچ وجه چه از لحاظ حقوقی، چه اجتماعی و فرهنگی ارتباطی به ایجاد تعادل و عدالت جویی در جامعه ندارد ، بلکه دقیقا بر عکس بوده و تلاشی در جهت محدود کردن حضور دختران در عرصه‌های علمی، اجتماعی و حوزه‌های عمومی است.

نگاهی سرسری به دفترچه انتخاب رشته امسال دانشگاه علم و صنعت در مقطع کارشناسی ارشد سال ۹۰ نشان می دهد که به جز دو رشته مهندسی شیمی گرایش صنایع شیمیایی معدنی که ۶ مرد و ۲ زن مهندسی و خطوط راه آهن که۱۷ مرد و ۲ زن را می پذیرند زنان، دیگر هیچ نقشی در این دانشگاه ندارند .این سهمیه بندی ها در همه دانشگاه های دیگر نیز به میزان دیگری رعایت شده است و زنان این گونه نادیده گرفته می شوند .


 


در حالیکه محمود احمدی نژاد دو هفته پیش در گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما اعلام کرد تنها کشور در کره زمین هستیم که هیچ خانواده‌ای در آن گرسنه نیست اما پیرترین رفتگر تهران به علت گرسنگی در بستر بیماری افتاد.

خبرگزاری مهر که یک ماه پیش این فرد را سوژه مصاحبه اش کرده بود امروز خبر داد که وی در بستر بیماری افتاده است.

این خبرگزاری در گزارشی نوشت: بدن نیمه جان عبدالله مرحومی پیرترین رفتگر شهرمان عصر روز شنبه در پارک کودک شهر زیبا پیدا شد. پزشکان علت این عارضه را ضعف عمومی ناشی از گرسنگی اعلام کردند.

پیرترین رفتگر شهرمان را به خاطر دارید؟ همان آقا عبدالله که ۷۶ سال داشت. ماهی ۲۰۰ هزار تومان حقوق می گرفت و هر شب تا صبح محدوده میدان شهر زیبا و خیابان های اطرافش را جارو می کشید. اوکه شب ها کار می کرد و روزها در مسجد می خوابید. نماز قضا نداشت، بی توقع بود و دنبال یک لقمه نان حلال و…

خلاصه همان آقا عبدالله که شما و ما او را خوب می شناسیم و بعد از مصاحبه ای که مهر با او داشت، سوژه خیلی از روزنامه ها، صدا و سیما و … شد، حالا روی تخت بیمارستان افتاده و چند شبی است که دیگر کسی صدای خش خش جارویش را نمی شنود. آقا عبدالله واقعا بی توقع بود. یادتان هست می گفت جارو سبک است اما پاهایش مجال راه رفتن را ندارند. او خواسته ای جز بازنشسته شدن ( بازنشستگی ۱۰ ساله با وجود ۱۷ سال کار) را نداشت.

کسی نمی داند که بالاخره عبدالله به آرزویش می رسد یا نه؟ آیا اجل امان می دهد جاروی رفتگری را در آستانه ۷۷ سالگی زمین بگذارد و تن پیرو علیلش را در خانه محقری که در شهرستان دارد به آغوش گرم خانواده اش بسپارد…

برای رفتگر پیر شهرمان دست به دعا بر می داریم. برای او که بعد از سوژه خیلی از رسانه ها شدن، چیزی که به دست نیاورد، خیلی چیزها را هم از دست داد؛ از جمله دلخوری پیمانکار، از دست دادن سر پناه، بی مهری خادم مسجد و…!


 


جن‌گیرها و رمال‌های ربطی به دفتر آیت‌الله هاشمی ندارند، برای خود شریک جرم نتراشید.

روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد:

در پی وقوع جریانات اخیر در عرصه سیاسی کشور و معرفی گروهی به عنوان جریان انحرافی که موضع‌گیری مراجع، علما، مسئولان و شخصیت‌های مختلف و حتی رسانه‌ها و برخی حامیان سرسخت سابق دولت را به همراه داشته بعضی افراد و محافل و رسانه‌های وابسته و یا طرفدار دولت برای کاهش فشار روانی بر روی دولت، در اقدامی فرافکنانه، با توسل به شیوه‌های کودکانه سعی در تراشیدن شریک جرم برای گروه انحرافی دارند و با استفاده از ادعاهای خودساخته همچون گروه رمال و جادوگر مرتبط با دولت با دفتر آیت‌الله هاشمی نیز در ارتباط بوده و یا توصیه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به یکی از اعضای مجلس خبرگان برای انتقاد نکردن از رئیس جریان انحرافی، سعی در انحراف افکار عمومی را دارند.

هرچند به دلیل سخیف بودن این دست از ادعاها بنا به پاسخ‌گویی نداشتیم ولی به دلیل برخی تماس‌های مردمی، ضمن تکذیب این‌گونه شایعات خودساخته، امیدواریم خداوند آنها را موفق به صدق در گفتار و شجاعت در اعتراف به اشتباهات گذشته خود در بیان حقایق نماید.


 


عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس با بیان اینکه کمک به مراکز فرهنگی خارج از کشور به هیچ عنوان در مجلس بررسی و تصویب نشده، گفت: هرگونه اعمال تغییر در قانون بودجه مصوب مجلس خلاف قانون است و عاملان چنین اقدامی باید در برابر قانون پاسخ‌گو باشند.

به گزارش خانه ملت جعفر قادری تغییر و اعمال سلیقه در قانون مصوب مجلس را خلاف قانون دانست و گفت: اضافه کردن کوچک‌ترین واژه‌ای که در مجلس تصویب نشده، به قانون بودجه مصوب مجلس غیرقانونی است و هیأت رئیسه مجلس باید اعمال سلیقه‌های صورت گرفته در قانون بودجه ۹۰ را به طور جدی پیگیری کند.

نماینده شیراز ارائه کمک به مراکز فرهنگی خارج از کشور را یکی از تغییرات اعمال شده در قانون بودجه ۹۰ عنوان کرد و ادامه داد: کمک به مراکز فرهنگی خارج از کشور به هیچ عنوان در مجلس شورای اسلامی بررسی و تصویب نشده است و افزودن این موضوع به قانون بودجه ۹۰ مغایرت قانونی دارد.

قادری با اشاره اظهارات معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهوری، اظهار داشت: نمایندگان به صورت مستقیم دولت را متهم به ایجاد تغییر در قانون بودجه نکرده‌اند، بلکه نسبت به ایجاد تغییرات در قانون بودجه انتقاد داشته‌اند، در نتیجه تکذیب اعمال تغییر در قانون بودجه از سوی دولت دلیلی ندارد.

وی تغییرات صورت گرفته در قانون بودجه ۹۰ را بیش از موضوع کمک به مراکز فرهنگی خارج از کشور توصیف کرد و گفت: دو مورد تغییر و اعمال سلیقه دیگر نیز در بندهای مربوط به مراکز آموزش عالی در قانون بودجه ۹۰ صورت گرفته است که نمایندگان مجلس خواستار پیگیری جدی آن هستند.

قادری با بیان اینکه هنوز مشخص نیست چه کسی تغییرات مذکور را در قانون بودجه ۹۰ اعمال کرده است، تصریح کرد: اطلاع دقیقی از اینکه چه کسی و با چه هدفی بخش‌هایی از قانون بودجه را تغییر داده است، در دست نیست و هیأت رییسه قول داده است که هرچه سریع‌تر این موضوع رو پیگیری کند.

رحیم ممبینی، معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهوری امروز در اظهارنظری درباره موضوع کمک به مراکز فرهنگی خارج از کشور در قانون بودجه ۹۰ گفت: قانون بودجه ۹۰ کل کشور همان مصوبه مجلس و تایید شده نهایی شورای نگهبان است، گرچه یک موردی را آقای توکلی نماینده مجلس اعلام کرده و فکر می‌کنم برخی افراد شبهه‌هایی دارند که وی گفته کمک به مراکز فرهنگی خارج از کشور توسط دولت به قانون بودجه اضافه شده است، در حالی که واقعاً این گونه نیست و این متن قانون که در دست بنده است، همان است که آقای دکتر لاریجانی رئیس مجلس به دولت ابلاغ کرده است.


 



 


کلمه- علی محمد شمس:

رهبری دیروز در غیاب امام خمینی که از حامیان اصلی جناح چپ دهه اول انقلاب بودند آنها را تلویحا متهم به ضدیت با امام حسین(ع) و اسلام و…  کردند. و این در حالی است که برجسته ترین شخصیت های جبهه موسوم به چپ یا همان خط امامی ها، امروز یا در حصر و زندانند و یا در شدید ترین فشار و محدودیتها قرار دارند.

ای کاش حالا که  ایشان این حملات صریح و البته مسبوق به سابقه را نمودند لااقل امکان دفاعی هر چند مختصر  برای این جناح  فراهم می کردند. فکر نمی کنم زیاد جالب باشد که با همه امکانات رسانه ای  کشور در نقش رییس یک جناح و حزب سیاسی ظاهر شویم و بد ترین اتهامات را بزنیم و  کاری کرده باشیم که کسی هم در میانه ی میدان برای پاسخ گویی وجود نداشته  باشد. کاش لااقل به یکی دو نفر اجازه می دادند  که از حبس و حصر خارج شوند یا فشار های امنیتی را از دو سه نفر برمی داشتند یا مثلا مصوبه شورای امنیت ملی را که  نام بردن از بزرگان اصلاح طلب را در رسانه ها ممنوع کرده بود دو سه روزی ملغی اعلام می کردند که  امکان دفاعی هم برای  این سوی ماجرا به وجود می آمد.  توقعی هم به استفاده از رسانه ملیونی ملی  نبود. در همین رسانه های فیلتر شده ای کاش فرصتی داشتند برای فریاد از تهمت ها.

پس از پایان دولت اصلاحات یا اندکی پیش از آن رهبری که در هیچ یک از سخنرانی هایشان از تهمت و بدگویی علیه اصلاح طلبان غافل نمی شدند، در یکی از همین سخنرانی ها اصلاح طلبان را به فساد مالی متهم کردند که : «با دستمال کثیف نمی توان شیشه را تمیز کرد». منظور  این بود که اصلاح طلبان به خاطر این که خودشان گرفتار فساد مالی بودند، نمی توانستند با فساد مبارزه کنند.

پس از روی آمدن احمدی نژاد، تعریف و تمجید از وی در کنار تهمت و اتهام علیه اصلاح طلبان به محور ثابت سخنرانی ها تبدیل شد. بعید می دانم تجلیل های رهبری از احمدی نژاد مبنی بر عدالت خواهی وی و رسیدگی به محرومان در دولت نهم و بی نظیر بودن این دولت در صد سال اخیر و …. را کسی فراموش کرده باشد.  ایشان در یکی از همین سخنرانی ها در تأیید سلامت و پاک دستی دولت احمدی نژاد مطلبی به این مضمون گفتند که در همین مدت کوتاه دولت اقدامات چشمگیری در مبارزه با فساد انجام داده به طوری که دشمنان هم مجبور به اعتراف شده و گفته اند فساد مالی و اداری در ایران کاهش یافته است. در طول شش سالی که از روی کار آمدن احمدی نژاد می گذرد روزی نبوده است که موج حمله و بدگویی و افترا و تهمت علیه اصلاح طلبان متوقف شود. دهها تن از چهره های اصلاح طلب طی این مدت محاکمه شدند و به انبوهی از جرائم نظیر تضعیف نظام، تشویش اذهان عمومی، توهین به رهبری و رئیس جمهور، اقدام علیه امنیت ملی و …. محکوم شدند. بخش مهمی از بازجویی چهره های اصلاح طلب طی دوسال اخیر صرف یافتن سوء استفاده های مالی آنان شد. شب و روز رسانه های در اختیار از کمک های مالی خارجی به اصلاح طلبان سخن گفتند اما حتی در یک مورد نتوانستند سندی در اثبات فساد مالی آنان ارائه کنند به طوری که دستگاه قضایی  به رغم فرمانبری محض و عدم استقلال نتوانست حتی یکی از اصلاح طلبان را به اتهام فساد و سوء استفاده مالی و حیف و میل بیت المال محاکمه و محکوم کند.

اکنون که آن تعریف و تمجید ها جای خود را به خشم و کینه داده و احمدی نژاد از چشم ولایت افتاده و در نتیجه مخالفت و انتقاد علیه او بلامانع و افشای فساد و قانون شکنی های وی و دولتش مجاز شمرده شده است، روزی نیست که از فساد و سوء استفاده های مالی وی افشا و منتشر نشود. معاون اول او پرونده سوء استفاده های کلان مالی دارد که حجم اختلاس یکی از پرونده هایش ۱۲۰۰ میلیارد تومان است. یکی دیگر از مقامات بلندپایه و نزدیک احمدی نژاد به اتهام سوء استفاده مالی از بیت المال به ۵ سال زندان محکوم شده است. مقامی دیگر متهم است به حیف و میل بیت المال و تصرف در اراضی . مقامی دیگر که دست راست احمدی نژاد است متهم است به تأسیس شرکت خصوصی با استفاده از اموال و امکانات دولتی، خود احمدی نژاد متهم می شود به تصرف در بیت المال و صرف بودجه و درآمد شرکت های دولتی و توزیع آن میان ۹ میلیون خانواده در روزهای قبل از انتخابات به نام سهام عدالت و به منظور خریدن رأی و … .

این ها که تنها بخشی از فساد مافیای قدرت است از دید دیگران چندان پنهان نبوده است. از جمله سبزهای اصلاح طلب طی دو سال گذشته همواره به برخی از این فساد ها و سوء استفاده ها تصریح کرده اند و به همین دلیل به جرم توهین به مسئولان و تضعیف نظام محاکمه و به سال ها زندان محکوم شده اند. در طول این مدت رهبری نیز همواره در برابر انتقادات و اتهامات علیه دولت احمدی نژاد از وی دفاع مطلق کرده و تأکید کرده است که در جریان همه امور هست و می داند که اتهاماتی که علیه دولت مطرح می کنند بی اساس است و به مردم اطمینان داده که هیچ فساد و حیف و میلی صورت نگرفته و نمی گیرد. نکته قابل توجه این که موارد فساد یاد شده امروز در حالی افشا می شود که دولت احمدی نژاد هنوز بر سرکار است و مسئولیت اداره کشور را بر عهده دارد. می توان حدس زد که پس از برکناری احتمالی و یا پایان دوره ریاست جمهوری زمانی که این جماعت دیگر در قدرت نیستند شاهد چه فضاحت ها و رسوایی هایی خواهیم بود.

اما رهبری  دیگر از دستمال چرکین و شیشه کثیف سخنی نمی گویند. دیگر مدعی کاهش فساد مالی در دوره احمدی نژاد نیستند و برای اثبات آن به گفته دشمنان استناد نمی کنند. دیگر از بهبود وضعیت محرومان در دوره جدید نمی گویند. ایشان البته همچنان ادعا می کنند که در جریان همه امور هست و از همه چیز مطلع است اما این بار بر عکس گذشته بناگزیر از این اعتراف است که «وضع کشور به لحاظ عدالت اصلاً خوب نیست» اما بدیهی است این وضعیت ناعادلانه که اصلاً هم خوب و رضایت بخش نیست، یک شبه به وجود نیامده و به تدریج شکل گرفته است، بنابراین چطور ممکن است که رهبری پیش از این از آن مطلع نبوده است؟ آیا ایشان درک و بصیرت لازم را نداشته تا دریابد این مسیر نهایتاً به کجا خواهد انجامید و یا از واقعیات مطلع بوده و آگاهانه برخلاف واقع سخن می گفته است؟ هر انسانی با اندکی آگاهی و بصیرت می توانست بسیار پیش از این دریابد که سیاست ها و عملکردها به وضعیتی فاجعه بار خواهد انجامید. طی این مدت بسیاری از اقتصاد دانان کشور بارها و بارها نسبته به عواقب خسارت بار این سیاست ها هشدار داده بودند، اما رهبر ی چطور یک تنه در برابر همه این انتقادها و اعتراض ها و هشدارها ایستاد و از عملکرد دولت حمایت کرد تا امروز مجبور شود بگوید «وضعیت کشور به لحاظ عدالت اصلاً رضایت بخش نیست» اما مواضع متضاد رهبری به این مورد محدود نخواهد شد. ایشان در آینده ای نه چندان دور ناگزیر خواهد بود تا اعتراض کند که «وضعیت کشور از نظر اقتصادی و رشد و توسعه و تورم و بیکاری و … نیز اصلاً رضایت بخش نیست»و «وضعیت کشور از نظر فرهنگی اصلا رضایت بخش نیست» و «وضعیت کشور از نظر وضعیت بین المللی اصلاً رضایت بخش نیست».

اکنون می توان مسیر هشت ساله اخیر از انتخابات مجلس هفتم به بعد را مرور کرد و پرسید آیا تحمیل این همه بحران بر کشور، از دست رفتن بهترین فرصت های رشد و توسعه ، برباد رفتن پانصد میلیارد دلار یعنی نیمی از درآمد نفت در تاریخ معاصر ایران از آغاز اکتشاف و استخراج نفت تا کنون، تحمیل تورم و فقر و بیکاری، ریختن خون ده ها انسان بی گناه و ضرب و شتم و دستگیری و حبس هزاران ایرانی و … برای این بود که به این جا برسیم؟

ارادتمندان رهبری بارها گفته اند تحولات هشت ساله گذشته و حذف اصلاح طلبان از عرصه مدیریت کشور و روی کار آمدن دولت به اصطلاح  اصول گرا محصول تدبیر و درایت و مدیریت رهبری بوده است. این سخن البته درست است. به واقع هیچ کس به اندازه رهبری در ایجاد این وضعیت نقش و سهم نداشته است. اما در این وضعیت هیچ نشانه ای از تدبیر و بصیرت می توان دید؟


 


محمد نوری زاد، جهادگر و مستند ساز  یادداشت جدیدی  از جوار مرقد امام رضا نگاشته است. او از زندانی های جوانی گفته که ماههاست  حتی فرصت  دیدار کوتاهی با خانواده به آنان داده نشده است و از راز و نیازی  که به درگاه امام رضا برده است برای  کسانی که  اسیر نفرتها شده اند.  متن گویا  و خواندنی محمدنوری زاد که در وبسایت شخصی اش منتشر شده است به شرح زیراست:

یک روز در زندان، کف دست به دیوار سلول تنهایی خود خواباندم و سربه سمت سقف سلول بالا بردم و ملتمسانه از امام رضا(ع) خواستم تا بین ما و خدا وساطت کند و دربیرون رفت از مخمصه ای که کشورمان بدان دچار شده، مارا یاری فرماید. این نیز از او خواستم تا در اولین فرصت ممکن مرا به پای بوس خود توفیق دهد.

دیروز پنجشنبه پنجم خرداد تقاضای دوم من اجابت شد و من در شباهنگام به آستان حضرتش راه یافتم . چشمان من تاب بارش آنهمه اشک شوق را نداشت. گریستم. سخت.

شاید درمیان آن همه زائر حسرت بدل، این تنها من بودم که نه پولی از امام خود خواستم نه از بیمار و بیماری خود نالیدم و شفا طلب کردم نه برای رفع مشکلات ارزی و ارضی و سماوی ام دست به دامانش شدم نه برای سرنگونی رقیب خدانشناس خود مصرانه چنگ به ضریح طلایی او بردم نه درپیشگاه او خدا را به دوردست های فراموشی و بی اعتنایی راندم، بلکه از او " تشکر" کردم .

بخاطر شایستگی هایش . بخاطربزرگی اش در علم وحلم و سیاست و تربیت فرزند و فضائل دیگری که در او فراوان هست و ما کمتر از آنها سراغ می گیریم و از میان آنهمه ستیغ کمالات ، گاه تنها به سروقت ضامن آهویی او می رویم . یا : جام زهری که به جفا سرکشید و سراسیمه از دستگاه مامون بیرون زد و درخانه به خدمتکار خود فرمود: در را ببند و کسی را راه مده که من رفتنی ام . و داستان آمدن نوجوان او جواد به بالینش . از کجا؟ از مدینه. چگونه؟ خب معلوم است دیگر. با : طی الارض. هواپیما که نبوده آن زمان .

درآن شب مبارک، من نیز مثل دیگرانی که به شوق ضامن آهو راه درازی را تا مشهد مقدس آمده بودند و در هیبت جمعیتی درهم فشرده هم درزیارت حضرت تکاپو می کردند و هم رد پای این درهم فشردگی شان را تا بازارهای دور و نزدیک حرم مطهر نیز می شد تماشا کرد، حتی در عکاسخانه ها با آن پرده های گنبد و بارگاهی ، و نقاشی بزرگ آن امام که پیش پای آهوی بدام افتاده زانو زده و از صیاد می خواهد که ضمانت او را بپذیرد تا آهو- که مادربود- برود و بره هایش را شیر بدهد و بازآید . و صیادی که با تیرو کمان و تیردان پراز تیر از سرناچاری اما با تردید می پذیرد و وقتی آهوی مادر می رود و باز می آید، اشک ریزان به دست و پای امام غریب می افتد و آهوی مادر را بخاطر گل روی امام آزاد می کند .

گریه های من در آن شب شوق انگیز از همین خصلت ضمانت گری حضرت گرما می گرفت . بخود گفتم: چه می شد اگر رهبرگرامی ما نیز که در ارادت ایشان به حضرت رضا هرچه بگوییم کم گفته ایم ، این مردم غم زده را و مادران گیسو پریشان و پدران چشم به راه را و همسران جدا مانده را و شیون فرزندان بی پدر را بقدر آن حیوان زبان بسته ارزش قائل می شدند و خود به ضمانت شان همت می کردند و بساط این همه ظلم خانمان برانداز را بر می چیدند.

اگر رهبرگرامی ما نیز که در ارادت ایشان به حضرت رضا هرچه بگوییم کم گفته ایم ، این مردم غم زده را و مادران گیسو پریشان و پدران چشم به راه را و همسران جدا مانده را و شیون فرزندان بی پدر را بقدر آن حیوان زبان بسته ارزش قائل می شدند و خود به ضمانت شان همت می کردند و بساط این همه ظلم خانمان برانداز را بر می چیدند .

والله من در زندان به یک جوان بی گناه تازه دامادمشهدی برخوردم که اکنون یک سال ونیم در زندان اوین است و در این مدت یک روز هم به مرخصی نرفته و یک ساعت هم با همسر جوانش نبوده است . نفرت ما از رقیب نباید ما را به ورطه ی لجبازی های کودکانه در اندازد . آخر چرا نباید یک مرد زندانی یک پدرو یک فرزند زندانی هر از چندی به مرخصی بروند و با بستگان خود دیداری تازه کنند و دو روز بعد باز به همان جهنم نفرت ما باز گردند؟

ما از رهبر محترممان می خواهیم از میان آن همه کمالات حضرت رضا، به همین خوی ضمانت گری ایشان تاسی بجویند و خود ضمانت این همه انسان – ونه حیوان- دربند را بپذیرند و در فرمانی باشکوه که قطعا رضایت خدا و حضرت رضا در آن است، به رهایی آنان که بی دلیل به بند نفرت ما گرفتار آمده اند، دستورفرمایند . که اگر به این کار خداپسندانه دست برند، ما دست به سینه می نهیم و رو به رهبرمان سپاس می گوییم و می گوییم : سلام ای ضامن انسان !

محمد نوری زاد – ششم خردادسال نود


 


عبدالله نوری در دیدار با خانواده عیسی سحرخیز با اشاره به خطراتی که کشور را تهدید می کند هشدار داد تا دیر نشده، حاکمیت در جهت وحدت ملی و جبران خسارات و کوتاهی ها حرکت کند و از در مهر و محبت و گفتگو دلهای زیادی که در این دوران شکسته است را به دست آورد.

به گزارش جرس، همسرسحر خیز در این دیدار با بیان آخرین وضعیت همسرش و شرایط بسیار سختی که سحرخیز ودوستانش در زندان رجائی شهر با آن روبرو هستند در خصوص وضعیت سلامت جسمی سحرخیز ابراز نگرانی کرد.

وی در ادامه بیان داشت هر نوع تماس و ملاقات با سحرخیز و سایر دوستان او توسط خانواده هایشان با مشکلات بسیار زیاد مواجه است.

عبدالله نوری در این دیدار سحرخیز و سایرفعالان سیاسی ونیز رهبران شجاع جنبش سبز که پس ازانتخابات به دلیل اختلاف دیدگاه با حکومت دستگیر و درشرایط بسیار سخت نگهداری می شوند را نشان نگرانی و ترس حکومت از کلام و گفتار منتقدان دانست و در ادامه افزود: چگونه است حکومت ایران که خود را از با ثبات ترین حکومت های جهان می داند و برای اداره جهان طرح و نظر ارائه می کند و حکومت های مستبد و دیکتاتور منطقه را به دلیل سرکوب و بازداشت منتقدان شان مورد سرزنش و شماتت قرار می دهد در داخل ایران حداقل صدای مخالفین خود را تحمل نمی کند و به داغ و درفش و زندان و سرکوب مخالفین خود متوسل می شود.

عبدالله نوری بیان داشت اگر نقد و اعتراض مردم نسبت به حکومت ها در کشور های منطقه خوب و پسندیده است چرا در کشور خودمان این امر مورد سرکوب واقع می شود.

وی در ادامه افزود: امیدواریم تا بیش از این دیر نشده اگر هنوز در حاکمیت نگرانی و اضطرابی نسبت به خطراتی که منافع ملی ایران رااز هر جهت مورد تهدید قرار می دهد وجود دارد برای نجات منافع ملی و احیاء مجدد وحدت و همدلی در میان اقشار مختلف جامعه، حاکمیت در جهت جبران خسارات و کوتاهی ها حرکت کند و از در مهر و محبت و گفتگو دلهای زیادی که در این دوران شکسته است را به دست آورد، چون ایرانیان خواسته ای جز سربلندی و عزت ایران و اسلام و فرهنگ غنی ایرانی ندارند.

در ادامه عبدالله نوری برای سلامتی و پایان خیر دوران زندان و بازداشت تمام زندانیان دعاکرد.


 


براساس آماری که از فروش اولیه فیلم “پایان‌نامه” منتشر شده این فیلم در ۴ روز تنها ۷ میلیون فروخته است.

در حالی که پخش کننده این فیلم از اعلام هرگونه آماری درباره این فیلم خودداری کرده، روزنامه بانی فیلم آمار فروش این فیلم را براساس گزارش سینماها تنها ۷ میلیون تومان عنوان کرده است.

این در حالی است که فیلم تحسین شده “مرهم” ساخته علیرضا داوودنژاد بدون داشتن هیچ‌گونه ستاره مطرح و پرطرفداری در ۴ روز ابتدایی فروش فیلم خود ۲۱میلیون فروش داشت.

البته این انتظار معقولی است فیلمی مثل “مرهم” که تا کنون بیش از ۱۵ بازیگر و کارگردان معروف به صراحت به تحسین این فیلم پرداخته‌اند فروش بسیار بهتری از فیلمی داشته باشد که در نظرسنجی منتقدان به عنوان بدترین فیلم سال شناخته شده و حتی نویسنده‌ای چون سعید مستغاثی نیز در کیهان فیلم پایان‌نامه را فیلم ضعیفی دانسته و آن را نوعی دفاع بد دانسته است.


 


آیت الله دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز، در ادامه جلسات تفسیر قرآن خود، این بار خاطرنشان کرد وقتى بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادى به که رو بیاورند و کجا بروند؟ آنها مى‏ گویند: وقتى همه چیز دست شماست، اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمى ‏کنید، چه توقعى از ما دارید!

به گزارش سایت «حدیث سرو»، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله علی محمد دستغیب، این مرجع مردمی با اشاره به آیه دهم سوره نساء گفته است “گر کسى به اموال یتیم دست ‏درازى کند یا در حق آنان ستم روا دارد، باید بترسد که عقوبت این کار دامنگیر یتیمان خودش شود. این قاعده تنها مختصّ ایتام نیست. هر کس ظلمى کند باید در همین دنیا منتظر عقوبت آن باشد، عقوبتى که گاه دامن فرزندان و نسلهاى او را هم مى ‏گیرد. این خود عذابى است براى او چرا که ارتباط میّت با فرزندانش قطع نمى ‏شود و از دیدن ظلمى که به آنها مى‏ رود، آزرده مى ‏شود و این عذاب غیر از عقوبت مستقیم ظلمهایى است که کرده.”

وی افزود : عالمان همه ادیان و مذاهب که در جامعه خود حقّى را مشاهده مى‏ کنند و بخاطر حفظ منافع مادى خود آن را مى‏ پوشانند یا انحراف و اشتباهى را مى‏ بینند و در مقابل دریافت حق ‏السکوت، ساکت مى ‏شوند، مشمول این آیه مى‏ گردند؛ خواه یهودى باشند، خواه مسیحى و خواه مسلمان. شیعه باشند یا سنّى!

ایشان خاطرنشان کرد “در میان علماى شیعه نیز اگر انحرافاتى از قرآن و سنّت رخ مى‏ دهد و علما که وظیفه جلوگیرى از این انحرافات را دارند، حق ‏السکوت بگیرند و ساکت شوند، در واقع آیات خدا را به بهاى اندک فروخته ‏اند و در شکم خود آتش ریخته‏ اند. این انحرافات ممکن است در اصول عقاید (توحید، معاد، نبوّت و امامت و عدل) باشد یا در احکام یا به شکل ترویج خرافات و بدعتها.”

آیت الله دستغیب در ادامه تفسیر خود تصریح کرد “وقتى علمایى که باید جان و مال و آبروى خود را فداى اسلام کنند، خود را اسلام مى‏ دانند، باید فاتحه قرآن و احکام اسلامى را خواند.”

وی در بخش دیگری از سخنانشان گفت: اگر اکثر علماى شیعه خود را ملزم به تبعیت از قرآن و سنت مى‏ دانستند وضع مردم به مراتب بهتر از این مى‏بود. وقتى عالم، عمل به علمش نکرد و قرآن و سنت را محجور گذاشت مردم هم سست و فرقه فرقه مى‏ شوند. وقتى او نتواسنت نفس خود را مهار کند، دیگران هم نمى‏ توانند. مردم به عمل عالمان چشم مى‏دوزند. عالمى که مى‏گوید دروغ نگویید، آبروى مردم را نریزید، ظلم نکنید و… آیا خودش هم همینطور است یا خیر.

وقتى بزرگان و جلوداران جامعه به قرآن و سنت عمل نکردند، مردم عادى به که رو بیاورند و کجا بروند؟ آنها هم کار و زندگى دارند و مجبورند به فکر تأمین زندگیشان باشند. مى‏ گویند: وقتى ما خمس و سهم امام مى‏ دهیم وقتى همه چیز دست شماست. اما به کتاب انسان‏ ساز قرآن عمل نمى ‏کنید، چه توقعى از ما دارید!


 


تهران امروز در گزارشی درباره پارس جنوبی نوشت: «درآمد اوراق مشارکت پارس جنوبی در جایی به غیر از پارس جنوبی هزینه می‌شود.» این خبر به سرعت پیچید. با توجه به اهمیت خبر کمی باور آن دشوار بود. اخبار حاکی از آن بود که این تخلف طی گزارشی به دست کمیسیون انرژی مجلس رسیده است.

کمیسیون نیز پس از قرائت و تایید آن، گزارشی را برای پاسخگویی به مسئولان ارجاع داده و هم‌اکنون نیز منتظر جواب است. اما این پاسخگویی چقدر طول بکشد هنوز معلوم نیست. در همین زمینه سید عماد حسینی نماینده قروه و سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس در گفت‌وگو با تهران امروز گفته است : چندی پیش گزارشی از نحوه عملکرد و هزینه کرد بودجه در پارس جنوبی به دست کمیسیون انرژی مجلس رسید که نشان می‌داد، درآمد حاصل از فروش اوراق مشارکت پارس جنوبی در محلی غیر از موضوع (پروژه‌های پارس جنوبی) هزینه شده است. سخنگوی کمیسیون انرژی در مورد منبع این گزارش گفت: منابع این گزارش یکی ا زمنابع معتبر و قابل استناد برای مجلس است که لزومی ندارد نام آن افشا شود. اما با بررسی این گزارش مشخص شد که این گزارش قابل استناد است. این گزارش به مسئولان مربوطه اطلاع و ارجاع داده شده است اما هنوز از تایید یا رد آن خبری داده نشده است. امیدواریم که هر چه زودتر پاسخ این گزارش از طرف این مسئولان برای مجلس ارسال شود. وی افزود: ‌قرار است به زودی پس از بازدید کمیسیون انرژی از پالایشگاه آبادان، برای بازدید از پارس جنوبی به این منطقه سفر کند.

تهران  امروز در ادامه گزارش خود  به نقل از  یک منبع آگاه در پارس جنوبی در مورد اوراق مشارکت پارس جنوبی  نوشته :‌ در چند سال اخیر، یعنی حداقل در سه سال اخیر سه بار اوراق مشارکت برای پارس جنوبی منتشر شده است. یک بار نزدیک به ۱۴۰۰ میلیارد تومان بود که خود شرکت نفت و گاز پارس جنوبی با همکاری شرکت نفت آن را طراحی کرده و در بانک‌های داخلی به فروش رساند. دیگری اوراق مشارکت ارزی بود که یک میلیارد دلار بود و با همکاری بانک مرکزی در بانک‌های خارج از کشور عرضه شد و سومین دوره که همین اواخر بود متاسفانه استقبال زیادی از آن نشد که ۳۰۰ میلیارد تومان بود. همه این اوراق توسط شرکت نفت و گاز پارس با همراهی وزارت نفت منتشر و به فروش رسید. البته باید توجه داشت در حال حاضر پارس جنوبی تشنه سرمایه‌گذاری است و نیاز مبرمی به پول برای پیشبرد پروژه‌ها دارد. سال گذشته حدود ۱۱ میلیارد دلار در پارس جنوبی هزینه شد در حالیکه باید حداقل ۱۵ میلیارد دلار هزینه می‌شد. حال این مشکل هم به آن اضافه شده است!

در اهمیت این منطقه باید گفت؛ پارس جنوبی یکی از بزرگ‌ترین منابع گازی دنیا به حساب می‌آید و به گفته موسی سوری مدیرعامل نفت و گاز پارس ارزش تولیدات پارس جنوبی، سالانه حدود ۱۵۰ میلیارد دلار است. تاخیر در برداشت از این میدان باعث می‌شود تا دامنه مرزی خود را از دست بدهیم و در نخستین واکنش این تاخیر با افت تولید محصول با ارزش میعانات گازی مواجه شویم و لازم است برای به دست آوردن دانش کاربردی جهاد فنی و تامین اعتبار، جهاد مالی داشته باشیم. پارس جنوبی طی ۸ تا ۱۰ سال گذشته روزهای پر فراز ونشیبی را پشت سر گذاشته است. در چند سال اخیر نیز به دلیل محدودیت‌های موجود و خروج شرکت‌های مهمی چون توتال، شل، رپسول، انی، آجیپ و…. که از حرفه‌ای‌های حفاری و اکتشاف نفت هستند پارس جنوبی متاسفانه آن طور که باید و شاید نتوانسته در جایگاه خود باشد و ایران نیز نتوانسته به طور کامل از این میدان همپای طرف قطری گاز برداشت کند.

میدان گازی پارس جنوبی (در قطر: گنبد شمالی) بزرگ‌ترین میدان گازی جهان است که در خلیج فارس و در آبهای سرزمینی ایران و قطر واقع شده‌است. این میدان گازی بین ایران و قطر مشترک بوده و در کشور قطر میدان گازی گنبد شمالی نام دارد. گفته‌می‌شود در صورت برداشت کامل گاز این میدان، انرژی ۱۰ سال کل ساکنان کره زمین تامین می‌گردد. به گفته مسئولان، قطر تاکنون با ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و گاز خود از سال ۱۹۸۸(پایان جنگ ایران و عراق) توانسته است از پارس جنوبی (گنبد شمالی قطر) به عنوان بزرگ‌ترین میدان گازی جهان، برداشت کند. اما ایران با سرمایه‌گذاری ۴۰ تا ۷۰ (بهترین میزان)میلیارد دلاری در پارس جنوبی و عسلویه فاصله زیادی تا میزان برداشت قطری‌ها دارد.


 


در ادامه سرکوب معترضان و آزادیخواهان در سوریه، و در حالیکه معترضان تصمیم گرفته اند اعتراضات خود را شب هنگام در خیابان ها برگزار کنند، منابع خبری گزارش داده اند که در جریان حملات شبانه قوای حکومتی آن کشور به خانه‌های معترضان در شهرهای شمالی «رستن» و «تلبیسه»، ۱۱ تن کشته و دهها نفر مجروح شدند و طبق آخرین خبرها، این دو شهر روز و شب یکشنبه با تانک و هلیکوپتر محاصره و ارتباط آنها با خارج قطع شد.

این تکرار کشتار مردم درحالیست که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه کمتر از دوهفته پیش با تکرار وعده اصلاحات در کشور، مدعی شده بود که “نیروهای امنیتی در رویارویی با اعتراضات دو ماه گذشته این کشور دچار اشتباهاتی شده‌اند.”

به گزارش خبرگزاری آلمان، در ادامه سرکوب مخالفان دولت بشار اسد، نیروهای سوری روز یکشنبه (۲۹ مه / ۸ خرداد) به دو شهر در شمال دمشق حمله کرده و با هجوم به خانه‌های مردم معترض، ۱۱ تن را کشته و دهها تن را مجروح کردند.

این خبرگزاری به نقل از رویترز ادامه می دهد هلیکوپترها و تانک‌های ارتش سوریه شهرهای رستن و تلبیسه را محاصره کردند و با مسلسل در خیابان‌های شهر به تیراندازی پرداختند. شهر تلبیسه با ۶۰ هزار نفر جمعیت در ۱۰ کیلومتری حمص قرار دارد که مرکز بزرگترین تظاهرات ضد دولتی در ماه‌های گذشته بوده است.

طبق آخرین گزارش ها، مخالفان حکومت می‌گویند که در نقاط مختلف سوریه، مردم اعتراضات شبانه را ترجیح می‌دهند؛ اگرچه نظامیان سوریه، در تمام شهرها و روستاهای این کشور در جستجوی فعالان مخالف دولت‌اند.

همزمان خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، با قلب واقعیت و حوادث رخ داده، حوادث روز یکشنبه شهرهای رستن و تلبیسه را “عملیاتی برای یافتن تروریست‌ها” توصیف کرد و مدعی شد “این عملیات چهار مأمور پلیس کشته شدند؛ این نیروها در جستجوی تروریست‌ها بودند تا آنها را به تسلیم دستگاه عدالت درآورند.”

پیش از این نیز مقامات ارشد حزب بعث سوریه، تظاهرات خیابانی و تیراندازی به مردم را، کار “گروههای مافیایی و تبهکار و مزدوران خارجی” خوانده بودند.

در حالی که سازمان‌های مدافع حقوق بشر، شمار کشته‌شدگان را از زمان آغاز اعتراض‌های مردمی در ماه مارس تاکنون بیش از یک‌هزار نفر اعلام کرده‌اند، بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه کمتر از دوهفته پیش با تکرار وعده اصلاحات در کشور، اعلام کرد که “نیروهای امنیتی در رویارویی با اعتراضات دو ماه گذشته این کشور دچار اشتباهاتی شده‌اند”. وی در همین سخنان که از طریق روزنامه “الوطن” منتشر شد از “آموزش هزاران نیروی پلیس” این کشور خبر داد.

در واکنش به سخنان اسد، هیلاری کلینتون در یک کنفرانس خبری به همراه کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: “بشار اسد، رییس جمهور سوریه، از اصلاحات سخن می‌گوید، اما سرکوب‌های شدید، نیات واقعی او را نشان می‌دهند.”

وی افزود: “آنها بدترین تاکتیک‌های متحد خود، ایران، را به کار می‌بندند و از احترام گذاشتن به خواست و مطالبات مردم خود در سوریه سرباز می‌زنند.”

عدم تناسب اقدامات جهانی با حجم سرکوب

به گزارش روزنامه النهار چاپ بیروت، فعالان حقوق بشر اقدامات جهانی در برابر دولت بشار اسد را کافی نمی‌دانند. آمریکا و اتحادیه اروپا در روزهای گذشته گفته‌اند که اگر دولت بشار اسد رویکرد خود در سرکوب معترضان سوری را تغییر ندهد به زودی اقدامات تازه‌ای علیه وی انجام خواهند داد.

از آغاز سرکوب اعتراض‌ها در سوریه تاکنون اتحادیه اروپا و آمریکا تحریم‌هایی علیه حکومت و مقام‌های این کشور اعمال کرده‌اند، ولی در این تحریم‌ها نامی از بشار اسد نبوده است.

کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پیش‌تر به دولت سوریه هشدار داده بود که “شرایط کنونی در سوریه اضطراری است و اگر قرار است تغییری در این کشور صورت بگیرد زمان آن هم اکنون است.”

وی با ابراز نگرانی از سرکوب روزافزون معترضان در سوریه گفته بود: “همه می‌دانیم که وضعیت بسیار حساسی است و در شرایطی قرار داریم که نیاز است همه گزینه‌ها را بررسی کنیم.”

در این میان اگرچه سفیران کشورهای عضو اتحادیه اروپا در خصوص اضافه کردن بشار اسد به فهرست تحریم سیزده مقام سوری گفت‌وگو کرده‌اند؛ اما فعالان حقوق بشر و معترضان در سوریه اقدامات بین‌المللی را با حجم سرکوب روزافزون در سوریه متناسب نمی‌دانند.

طبق آخرین گزارش ها در روزهای یکشنبه و بامداد دوشنبه (٢٩ و ٣۰ ماه مه) نیروهای امنیتی سوریه در تمام شهرها و روستاهای سوریه فعالان مخالف دولت را یافته و بازداشت می کنند.

گفتنی است بشار اسد تا کنون به درخواست مردم یا هشدارهای کشورهای غربی و حتی کشور دوست خود، ترکیه نیز برای دست زدن به اصلاحات و بازکردن فضای سیاسی کشور اعتنائی نکرده است.


 


دبیراجرایی خانه کارگراستان خوزستان از حقوق معوقه ۷ ماهه کارگران قند اهواز خبر داد.

به گزارش ایلنا ، آقایار حسینی افزود: این کارخانه در حال حاضر تعطیل است و ۲۰۰ کارگر شاغل درآن بلاتکلیف هستند.

وی گفت: بیشتر کارخانه‌های بحران‌زده یا مشکل مدیریتی دارند و با این که مشکل فروش دارند.

دبیر اجرایی خانه کارگر استان خوزستان با اشاره به تعطیل بودن شرکت قند دزفول نیز گفت: تعطیلی و مشکل‌دار بودن واحدهای قند استان خوزستان در حالی است که این استان استعداد زیادی در این بخش دارد چون مواد اولیه که نیشکر است به وفور در این استان موجود است.

حسینی گفت: از مسئولان دولت به خصوص استاندار خوزستان می‌خواهیم که به مشکلات کارخانه‌های قند این استان رسیدگی عاجل کنند.


 


حضرت آیت الله العظمی صانعی طی سخنانی که در پایان درس خارج فقه خود به تبیین برخی از القاب این بانوی بزرگوار پرداختند و فرمودند: «در میان تمامی القابی که برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) ذکر شده دو لقب وجود دارد که خلاصه ای از زندگی ایشان است و تمام مرارتها و صدماتی که به حضرت وارد شد به واسطه وجود این دولقب است یعنی ” صدیقة شهیدة “»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی این مرجع تقلید، آیت الله صانعی با اشاره به اینکه صدیق صیغه مبالغه و به معنای زیاد راستگو بودن است اظهار داشتند: «حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم در عملش و هم در گفتارش و هم در اعتقادش صدیقه بود یعنی او هیچگاه خدای ناکرده زبانش به دروغ باز نشد در هدفش صادق بود و هیچ گاه برخورد منافقانه نکرد.»

آیت الله صانعی در ادامه و با بیان اینکه ترتیب ذکر شده در روایت امام صادق (علیه السلام) در مورد دو لقب ” هی صدّیقة شهیدة” بی جهت نیست فرمودند: «حضرت زهرا (سلام الله علیها) چون راستگو و درست رفتار بود و اهل دروغ و حیله و نیرنگ نبود و از دین و قرآن و مذهب پدر بزرگوارش سوء استفاده نکرد، شهیده شد والله قسم که اگر یک لحظه حاضر می شد از این موضع عدول کند نه تنها شهیده نمی شد بلکه هر آنچه از پست و مقام و ثروت دنیایی می خواست در اختیار او می گذاشتند لذا اینکه می بینید در روایت امام صادق (علیه السلام) اول لقب صدیقه را آورده و بعد لقب شهیده معنایش این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دنبال راستی و درستی اش به شهادت رسید.»

این مرجع عالیقدر با بیان اینکه همه ظلمهایی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد ریشه اش در دروغ بود فرمودند: «اصولا ریشه همه بدبختیها در جامعه اسلامی و به نحو کلی در جامعه بشریت دروغ است ، هر مشکلی که امروز در جامعه اسلامی وجوددارد منشاء آن دروغ است.»

==


 


عبدالله شهبازی نویسنده، مورخ و پژوهشگر ایرانی که به مدت یک دهه مدیریت موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی را به عهده داشت به زندان فراخوانده شده است.

شهبازی در پی شکایت افرادی مانند فرمانده سابق «سپاه انصار المهدی» که به همکاری در زمین خواری در استان فارس متهم شده بود، پرونده‌ای در تاریخ ۷ آذر ۱۳۸۹، در دادگاه باز شد.علت این اتهامات نگارش کتاب «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز» عنوان شده بود.

وی در دادگاه بدوی به اتهام «تهمت و افترا و توهین و نشر اکاذیب» به پنج ماه حبس تعزیری محکوم شد که درخواست تجدید نظر کرد ولی دادگاه تجدید نظر به جای تخفیف در مجازات آن را به هفده ماه زندان قطعی تشدید کرد.

شهبازی در صفحه شخصی خود در این باره نوشته است:

امروز، شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۰، از دادسرای اجرای احکام شیراز اطلاع دادند که برای آغاز محکومیت هفده ماهه زندان، به دلیل نگارش کتاب «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز»، هفته آینده خود را به دادسرای فوق معرفی کنم. هم‌اکنون پرونده من برای اعاده دادرسی در دست ریاست قوه قضائیه است و نمی‌دانم در این فاصله کوتاه پاسخی خواهد رسید یا نه؟ این پرونده مراحل دشوار و طولانی را طی کرده و با نظر مثبت مراجع ذیربط سرانجام برای امضای نهایی به ریاست قوه تحویل شده. اگر نظر ریاست قوه قضائیه بر اعاده دادرسی و بازبینی پرونده باشد، که از نظر قانونی در حیطه اختیارات ایشان است، زندان منتفی خواهد شد. اگر نه، دوره هفده ماهه زندان من از هفته آینده آغاز خواهد شد و احتمالاً مدتی در دسترس نخواهم بود.

تاکنون با رأی کمیسیون‌های پزشکی قانونی شیراز و سپس تهران آزاد بوده ام ولی اینک اعلام می کنم بیش از این حاضر به پذیرش مرخصی پزشکی قانونی نیستم و مرخصی پیشین را نیز به پیشنهاد و اصرار مقامات قضایی پذیرا شدم. اینک خواستار آنم که تکلیف پرونده یکسره شود: اگر در دعاوی خود محق بوده‌ام در انتظار پاداش و تشویق، به دلیل خدمت بزرگی که با انتشار کتاب «زمین و انباشت ثروت» به مردم و مملکتم انجام داده‌ام نیستم، ولی باید از من رفع اتهام شود؛ و اگر مجرمم باید مجازات شوم.


 


حسین کنعانی مقدم، در گفت و گو با سایت فرارو برخی مسائل جاری کشور، از جمله وضعیت فعلی «گفتمان عدالت محور» دولت، میزان پایبندی دولت به شعار عدالت و دورنمای پیش روی دولت عدالت پرور، را به بحث گذاشت.

با یک نگاه آسیب شناسانه، چرا دولتی که مدعی گفتمان «عدالت» بود اکنون به چنین سرنوشتی دچار شده به نحوی که تمام ارگانها و شخصیتهای نظام، از قوه قضائیه و فرماندهی سپاه تا نمایندگان مجلس به انتقاد از سیاستهای دولت و وضعیت فعلی کشور می پردازند؟ چرا گفتمان عدالت محور اینگونه به ضد خود تبدیل شد؟

در نگاه آسیب شناسانه، دولت نهم و دولت دهم بر اساس مطالبات مردم که عدالت خواهی بود، و مردمی که از بی عدالتی رنج می بردند بر موج عدالت سوار شد و بر مبنای مطالبات مردم کسب آراء کرد و در جایگاه قوه مجریه قرار گرفت. اما این باور (به عدالت) در اجرا، از شعار تا عمل فاصله بسیار زیادی پیدا کرد و علت این امر نیز آن است که وقتی افرادی با شعارهای مردم پسند وارد صحنه سیاست می شوند و کسب قدرت می کنند سعی دارند عدالت را بر اساس آنچه خودشان می خواهند تفسیر کنند و این مشی همه کسانی بوده که قدرت را برای قدرت می خواسته اند نه قدرت را برای خدمت.

به این لحاظ شعار دولت به عنوان عدالت ابتدا باید در خود دولت مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد، به این نحو که ارزیابی کند تا چه حد عدالت در درون دولت محقق شده و اگر این عدالت را در درون خودش توانسته محقق کند آنگاه می تواند مدعی باشد که در درون جامعه هم قادر به اجرای قسط و عدالت می باشد.

پس به زعم شما اجرای عدالت در درون دولت، معیاری است که نشان می دهد دولت تا چه حد در اجرای عدالت در درون جامعه هم موفق بوده است.

اگر دولتی شعار عدالت بدهد و در درون خود به عدالت رفتار نکند و چیزی را تغییر ندهد، آنگاه مردم متوجه می شوند که این شعارها چیزی را تغییر نمی دهد و صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد. در صورتی که ما اعتقادمان این است که شعار عدالت یکی از اصول انقلاب اسلامی است و ما اساساً برای عدالت قیام کردیم.

با توجه به شرایط فعلی و اصرار دولت بر ادامه این رویه، جناب عالی دورنمای آینده را چگونه می بینید؟

یک راه بیشتر پیش روی دولت وجود ندارد و آن تمکین کردن به قانون است چه از نگاه اصولگرایی و چه از نگاه قانونی. اصولگرایی یعنی همان قانونگرایی و عمل به آنچه که در مراجع قانونی ما توصیه شده و ما باید، علیرغم اینکه نظری خلاف آن داشته باشیم، به آن عمل کنیم و دوم اینکه در پاسخ به سئوالات مجلس، شورای نگهبان و قوه قضائیه، قوه مجریه باید تمکین نماید و کاری انجام دهد که مطابق قانون باشد. در غیر این صورت من معتقدم که مجلس شورای اسلامی، که باید در راس امور باشد، به تکلیف ملی و دینی خودش عمل خواهد کرد و با طرح عدم کفایت سیاسی ورود به صحنه پیدا کرده و قائله این مسئله را ختم خواهد کرد. چون این توانمندی در نظام ما وجود دارد که در عین حالی که قوا از یکدیگر جدا هستند، با توجه به نظارت رهبری و حضور رهبری در حل و فصل اختلافات بین قوا اینگونه مسائل به راحتی حل شود و هیچ مشکلی نیز برای نظام ایجاد نخواهد شد.

نظرتان راجع به جریان انحرافی ای که دولت را احاطه نموده چیست؟

به عقیده من بحث سحر و جادو فی نفسه خطرناک نیست بلکه آنچه برای یک نظام خطرناک است مستی قدرت و نفوذ دشمنان در صفوف داخلی است که باعث سقوط یک نظام می شود. ما تجربه های قبلی چون نفوذ منافقین در دولت بنی صدر را داشته ایم و الان هم به شکلی دیگر نفوذ برخی عناصر منحرف در بعضی ارکان دولت را شاهدیم که مردم ما و مسئولین ما این موضوع را به خوبی متوجه شده و در مقابل آن ایستاده اند و اینها سدی در مقابل نظام نخواهند بود، اگر روشنگری صورت گیرد و وحدت کلمه حول مقام رهبری حفظ شود.


 


روزنامه خراسان نوشت :‌ شنیده شده در پی سخنان اخیر وزیر مسکن، اعضای بیش از ۱۰ تعاونی مسکن مهر چند استان با ارسال نامه ای به یکی از رسانه ها، از وزیر مسکن خواسته اند خانه های ساخته شده که روی دست این وزارتخانه مانده است را به آنها تحویل دهند چرا که ماه هاست منتظر تکمیل خانه های خود هستند.

یکی از این نامه ها متعلق به آشتیان در استان مرکزی است. وزیر مسکن چند روز قبل اعلام کرده بود به قدری خانه ساخته شده است که تعداد زیادی از آنها روی دستشان مانده است.


 


هر کسی باید در تفکر خود آزاد و در بیان آن نیز آزاد باشد و حتی اگر منجر به انکار خدا، جمهوری اسلامی باشد چنین کسی باید در بیان فکر خود ‌آزاد باشد، مادامی که نیرنگ و فریب نیست باید در بیان خود آزاد باشد.

علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در ادامه مناظره “آزادی بیان در جمهوری اسلامی” در پاسخ به این سوال که حدود آزادی چیست؟ مرز آزادی اجتماعی افراد تا کجا ادامه دارد، اظهارداشت: برخی می‌گویند مرز آزادی، محدود نکردن آزادی دیگران است، اما اسلام می‌گوید علاوه بر این، مصلحت فرد و جامعه، آزادی اجتماعی را معدود می‌کند.

به گزارش فارس، وی گفت: فرض کنید در منزل می‌خواهد مشروب بخورید و مزاحم کسی هم نیستید، اما اسلام اجازه این را نمی‌دهد، چرا که اسلام می‌گوید بدن و عقل تو یک سرمایه و دارای ارزش است و نباید کاری کرد که آن ضرر ببیند.

نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به آیه‌ای از قرآن کریم بیان داشت: هیچ جمله و آیه‌ای که آزادی اجتماعی را به این زیبایی تبیین کرده باشد، در این زمینه نیست. قرآن خطاب به سایر اهل کتاب می‌گوید: ای اهل کتاب ما و شما یک امر واحد را معیار و ملاک قرار دهیم و همه به سراغ کلمه و امر واحدی بیاییم و نسبت آن با همه نامساوی است و آن اینکه غیرالله را نپرستید و شریکی برای او قرار ندهید، دوم اینکه هر کدام از ما دیگری را ارباب خودش قرار ندهد، یعنی از نظر اعتقادی فقط خدا و از نظر اجتماعی نظام ارباب رعیتی ملغی.

مطهری در ادامه باطرح این پرسش که چرا آزادی باید باشد، جواب داد: ۱- نباید مانع بروز استعداد‌های بشر شد.۲- بسیاری از چیزها را با جبر و زور نمی‌توان به بشر تحمیل کرد (الااکراه فی‌الدین) در دین، تفکر، اجبار نمی‌شود.

وی گفت: برخی سوال می‌کنند که آیا ولایت فقیه در حوزه نظر است یا عمل؟ که من پاسخ می‌دهم، ولایت فقیه به حوزه عمل تعلق می‌گیرد، چرا که نمی‌شود گفت انسان مثل دیگری فکر کند، اما در حوزه عمل به خاطر مصالح جامعه می‌توان مانند دیگری عمل کرد. زیرا اشرف بودن انسان در میان مخلوقات مختار بودن او است.

این نماینده مجلس با بیان اینکه مرز آزادی؛ نفاق، فریب و نیرنگ است اظهارداشت: هر کسی باید در تفکر خود آزاد و در بیان آن نیز آزاد باشد و حتی اگر منجر به انکار خدا، جمهوری اسلامی باشد چنین کسی باید در بیان فکر خود ‌آزاد باشد، مادامی که نیرنگ و فریب نیست باید در بیان خود آزاد باشد.

مطهری ادامه داد: اگر که براساس تفکر رسیدم اینجا که خدا و پیامبر وجود ندارد، بیان آن باید آزاد باشد و از آن معذب نخواهد بود، چرا که به دنبال حقیقت بوده است ولی اگر فردی از آیات قرآن استفاده کرد در حالیکه اعتقاد به آن ندارد، جلوی آن را باید گرفت.

وی یادآور شد: شهید مطهری خیلی‌ جاها انتقادهایی به مهندس بازرگان داشتند، ولی می‌گفتند این آدم صادق است و فکرش همین است، ذهنش تجربی است و اساساً با فلسفه آشنا نیست، و از روی حقیقت‌جویی برای خود تفکراتی دارد. این آدم منافق نیست. اما برخوردشان با سازمان مجاهدین خلق محکم بود و سخت در مقابل آنها ایستاد و گفت ما با اینها همکاری نخواهیم کرد، از آیات برای فریب جوانان استفاده می‌کنند، ولی آنجایی که صداقت و حقیقت هست خیلی باز برخورد می‌کند.

این نماینده مجلس افزود: اگر گروهی غیراسلامی بود و با تفکر به اینجا برسید، این باید آزاد باشد منتهی باید با پرچم خود وارد میان مردم شوند. من فکر نمی‌کنم که در میان رهبران جمهوری اسلامی کسی به اندازه او اینقدر در حوزه تفکر باز فکر کند.

مطهری در بخش دیگری از سخنان خود اظهارداشت: اینکه ما می‌گوییم حتی احزاب غیراسلامی آزاد هستند و بیان آزاد اگر ناشی از تفکر باشد بلامانع است، مقصود کارهای ژورنالیستی و رسانه‌ای نیست؛ بلکه اگر واقعاً کسی براساس تفکر به اینجا رسید که دین، پیامبر، مذهب و… همه ابزاری برای فریب مردم بوده است، باید بتوانند در نشریات و محافل تخصصی حرف خود را بیان کنند و در مقابل اسلام‌شناسان بیایند حرف خود را بزنند.

وی خاطرنشان کرد: خدمتی که امثال کسروی و حزب توده به اسلام کردند، هیچ‌کس نکرده است، اینها با شبهاتی که در جامعه مطرح کردند، علما وارد میدان شدند و جواب آنها را دادند و گوهر اسلام آشکار شد. همچنین آنهایی که به زن هجوم کردند و حقوق او را زیر سؤال بردند، موجب شدند شهید مطهری کتاب حقوق زن در اسلام را بنویسید، اینها به طور غیر مستقیم و ناخواسته به اسلام خدمت می‌کنند.

این نماینده مجلس ادامه داد: بالاخره باید جایی و مکانی باشد که اینگونه افراد بتوانند حرف‌شان را بزنند، نه اینکه در روزنامه‌ها و رسانه‌ بحث‌های عقیدتی را مطرح کنند و مردم عادی وحشت بکنند، بلکه باید در مکان‌های تخصصی این مباحث باید مطرح شود و از طرف علما پاسخ داده شود. اما این وضعیت در جمهوری اسلامی مسلماً در حد مطلوب نبوده است.

مطهری با تاکید بر اینکه ما باید برخی از حساسیت‌ها کم نکنیم و نترسیم، گفت: یک نقصی که در کار ما وجود دارد این است که فکر می‌کنیم جمهوری اسلامی یک موجود نحیف است و اگر چند نفر پیدا شوند و اعتراض کنند و فریاد بزنند، انقلاب از بین می‌رود، اینجور نیست. انقلاب آنچنان ریشه‌های محکمی دارد که به هیچ وجه با این حرف‌ها آسیب نمی‌بیند.

وی با یادآوری مسائل بعد از انتخابات ۸۸ خاطرنشان کرد: در بحران‌های اخیر من در مصاحبه‌هایم گفتم، ما بی‌جهت اینقدر از کسانی که به هر دلیلی به انتخابات اعتراض داشتند و فکر می‌کردند تقلب شده وحشت کردیم، باید می‌گذاشتیم چند بار شعار دهند، تجمع کنند تلویزیون پخش کند و وقتی هیجان آنها پایین آمد، آن موقع که حداکثر صد هزار نفر باقی می‌ماندند که به دنبال آشوب بودند، آن موقع باید سخت گرفته می‌شد، نه اینکه از روز اول باتوم به دست بگیریم، گاهی اوقات اشتباه در مدیریت بحران است، اما باید توجه داشت در چنین بحران‌هایی تصمیم‌گیری سخت است، چرا که هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر اجازه تجمع داده می‌شد افراد بیشتری کشته نمی‌شدند، امثال ما هم نمی‌توانند چنین ادعایی بکنند، ولی آنچه که به نظر می‌آید این است ما نباید بی‌جهت از حرف مخالف وحشت داشته باشیم.

این نماینده مجلس یاداور شد: شهید مطهری می‌گوید: جوانان ما فکر نکنند که با جلوگیری از افکار مخالف به اسلام خدمت می‌کنند، این اشتباه است، چرا که روش پیامبر اسلام و ائمه‌های این نبوده است، ما باید کم کم تمرین کنیم که افراد بتوانند حرف‌شان را بزنند، حرف ما این است که ترسی از افکار مخالف نداریم، ما در همه زمینه‌ها منطق قوی داریم، در زمینه نظام حکومتی، اقتصادی، خانوادگی، جزایی و حقوقی… حرف داریم، اگر ضعفی است از ضعف مدیریت ماست.

مطهری گفت: اگر آزادی بدهیم که اینها حرفشان را بزنند معلوم می‌شود که چیز خاصی را در پشت حرف‌های آنها نیست، اما اگر جلوگیری شود مشکل ایجاد می‌شود. نیازی به سخت‌گیری ما نبوده است، لذا ما باید رفتارهای خود را اصلاح کنیم.

==


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته