-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ اسفند ۱۲, جمعه

Latest New from Green Correspondents for 03/02/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 



 
 

ما به اسم اسلام در این سالهای پس ازانقلاب آدم کشته ایم و اموال مردمان خود را غارت کرده ایم و زندانهای خود را از مردم معترض پُر کرده ایم و به اسم اسلام برجهل مردمان خیمه افراشته ایم و به اسم اسلام برسراسلام و مردم و تاریخ خاک افشانده ایم. آیت الله های ما به کدام افق خیره مانده اند تا مگر فرصتی پدید آید و این غبار نفرت و انزجار از اسلام روفته گردد؟ من اما یک توفان سراغ دارم که می تواند این نجاسات را از سر و روی اسلام بروبد و چهره ی آلوده اش را خواستنی کند. و آن: خود سوزی آیت الله های ایران است.
خبرنگاران سبز/محمد نوری زاد:
خود سوزی آیت الله های ایران موضوع نامه بیست و پنجم محمد نوری زاد به رهبری است که به سکوت کشنده آیت الله های حکومتی که عده ای از ترس و عده ای از آنان به دلیل ذینفع بودن از درآمدهای حکومتی لب به خموشی سپرده اند اشاره می کند .

متن کامل این نامه به شرح زیر است :

من در این تنگنای فرصتی که همه ی ما گرفتار آنیم، می خواهم دیگرانی ازجنس خودتان را و نه شما را مخاطب قراردهم. درست دراوضاع و احوالی که ما و شماغربال به دست، نمایندگان راستین مردم را پس رانده ایم و نمایندگان دلخواه یا نمایندگان بی روح و بی تپش را برگزیده ایم! و درست در شرایطی که حداقل پانزده میلیون مردم معترض تماشاگراین خیمه شب بازی ملی مایند! شما را بخدایی که دوستدار و بنده ی اویید، این همه انشقاق را بر این مردمِ آرزو به دل مپسندید. شما را بخدایی که همه ی اطوارما در معرض و منظر اوست، یک نگاه نگران به این تنگنای ملی بیاندازید. شما در دوقدمی نیکبختی، به بخش وسیعی از مردم ایران پشت کرده اید. شما در جوار خود خدا به حقوق حداقل پانزده میلیون صاحب رأی بی اعتنا مانده اید. این جفاکاری، خدای می داند که به فرداهای مطلوبی که مدعی آنید منجر نخواهد شد. سخن از حق است. حق های پایمال مردمی که اراده ی حقوق خود را به امانت به شخص شما سپرده اند.

شما در جایگاه خود جلوس فرمایید و به غوغای من گوش دل بسپرید. باور بفرمایید من در حیرتم که چرا آیت الله های ایران عمامه از سر نمی گیرند و پای برهنه فریاد وا اسلاما سر نمی دهند و پیش چشم مردم دنیا خود را به آتش نمی کشند؟ آیت الله های ایران به کدامین معجزه دل بسته اند تا مگر آن معجزه از آسمان خدا به زیر آید و غبار غلیظی را که در این ملک بر سر اسلام و قرآن و خدا و پیغمبر و معارف دینی نشسته، پاکسازی کند؟

متاسفانه می دانم که آیت الله های ایران به آبروی خود بهای بیشتری قائلند تا آبروی اسلام. چرا که اگر به این مهم باور داشتند، یک تغییری در رفت و آمد معمول خود پدید می آوردند. این روزها آیا آبرویی برای مسلمانی ما مانده است؟ به جرات می توان گفت: نه! ما با چنان کیاستی، و با اتخاذ آنچنان رویه های منحصر بفردی، و با گسیل عربده های کفن پوش به در خانه ی مراجع وعالمان بظاهر کج رفتار، به جرات و شهامت و زبان و قلم و فتاوای آنان قفل بسته ایم و راه هرگونه تحرک معترضانه را برآنان بسته ایم که مگر خود سوزی آنان به کارآید و کاری بکند.

ما به اسم اسلام در این سالهای پس ازانقلاب آدم کشته ایم و اموال مردمان خود را غارت کرده ایم و زندانهای خود را از مردم معترض پُر کرده ایم و به اسم اسلام برجهل مردمان خیمه افراشته ایم و به اسم اسلام برسراسلام و مردم و تاریخ خاک افشانده ایم. آیت الله های ما به کدام افق خیره مانده اند تا مگر فرصتی پدید آید و این غبار نفرت و انزجار از اسلام روفته گردد؟ من اما یک توفان سراغ دارم که می تواند این نجاسات را از سر و روی اسلام بروبد و چهره ی آلوده اش را خواستنی کند. و آن: خود سوزی آیت الله های ایران است.

آسیب ها و آثار مخوف کلاهبرداری های خارق العاده ی اسلامی ما را، با هیچ توصیه و توجیهی نمی توان روفت مگر این که آیت الله های ایران در اعتراض به خفتی که اسلام در این ملک دچار آن شده است، خود را به آتش بکشند. اگر آیت الله های ما به آن جهان و ایستادن در برابر خدا معتقدند که می دانم معتقدند، و قبول دارند که سکوت آنان در قبال مفسده ها و ظلم های جاری این نظام، قطعا به حساب آنان نیز گذارده می شود، خود سوزی خویش را بهترین و خدایی ترین راه برای برون رفت این سرزمین از آغوش زشتی ها و نفرت ها و بن بست ها خواهند یافت.

آیت الله های ما می توانند یک به یک و یا چند به چند، دوراز چشم کفن پوشان و لباس شخصی ها و طلاب استخدامی و ماموران معذور، خود را به آتش بکشند، و پیش از آن، جلوی دوربین های ساده ای که همه جا یافت می شود، به مردم بگویند که چرا دست به این کار زده اند. گرچه با اولین خودسوزی یک آیت الله، دستگاههای اسلامی اطلاعاتی ما ممکن است همه ی آیت الله ها را در یک جا جمع کنند و کبریت و بنزین را از دسترس آنان دور سازند، اما می شود پیش از اقدام به خود سوزی، درگوشه ای به غیبت و انزوا خزید و ناگهان با انتشار خبر و فیلم خود سوزی به پهنه ی فهم و علاقه و استقبال مردمان پای نهاد.

من با اطمینان می گویم که خود سوزی آیت الله های ما کمترین هزینه ای است که می شود برای خلاصی از بختکی که به اسم اسلام برگلوی اسلام ومردم مسلمان تیغ می کشد، متقبل شد. این خودسوزی ها می توانند موجی از سرزندگی به جان جامعه ی افسرده و روبه موت ما بدوانند و روح تازه ای به جسم این مرده ی متحرک بدمند.

مباد آیت الله های ما و طرفداران آنان، سخن مرا به طنز و مطایبه تفسیرکنند و از ذات این پیشنهادِ بدیع، توهین واسائه ی ادب مستفاد آرند؟ نخیر، اگر آیت الله های ما تن به آتش اختیاری این دنیا نسپارند، آتش آن دنیا چشم به راهشان است. آیت الله های ما بر قتل وغارت وآسیب مردم خویش سکوت کرده اند و با همین سکوت یا با اعتراض های نیم بند و بی ضرر خود، دست حاکمیت را و دست عمله های آنان را در رواج کاری ترین زخم ها بر پیکر دین و دنیای مردم وا گشوده اند. آیت الله های ما اگر خود را به آتش نکشند، باید جنازه ی اسلام را به دوش بکشند. و باید هر روز با تماشای مردمی که پرچم نفرت از اسلام برمی افرازند، هزار بار بمیرند و زنده شوند.

حُسنِ خودسوزی آیت الله های ما به این است که چهار ستون حاکمیت را به لرزه در می آورد و آن را فرو می ریزد و علاوه بر زنده کردن اسلامِ افسرده دراین ملک، از خسارت ها وکشتارها و شورش ها و هرج و مرج های بعدی جلو می گیرد. من به این مهم باور دارم که تنها چیزی که می تواند جلوی اسلحه ی برادران قاچاقچی را بگیرد و درمیان آنان موجی از تردید و شکاف ایجاد کند، همین خود سوزی آیت الله های ایران است.

هشتاد نه، هشت آیت الله اگر خود را به آتش بکشند، هم از کشته شدن هشتاد هزار نفر مردم معترضی که خواه ناخواه بدان سو خیز برداشته اند، جلوگیری می کنند، و هم نام خود را تا ابد بر تارک مجاهدان راستین اسلام و انسانیت ثبت و ضبط خواهند نمود، و هم چهره ی تازه ای از دین خدا به جهانیان عرضه خواهند کرد. که : در ایران، این تنها مردم نیستند که برای رهایی ازچنبره های ظلم هزینه می پردازند، بل آیت الله های ایران نیز پا به پای مردم معترض، از جان خود در می گذرند و با بذل جان خویش، سنگ ها را از پیش پای کشورشان برمی چینند.

رهبرگرامی

هم شما هم ما می دانیم که آیت الله های ما برای آنکه خود را از خودسوزی معاف کنند، هزار دلیل شرعی متوسل می شوند. باکی نیست. من خود مگر آیت خدا نیستم؟ من بجای همه ی آیت الله ها خودم را به آتش می کشم. شاید پیران و جوانان از جان گذشته ای نیز مرا در این حرکت آتشین همراهی کنند. نهضتی از خودسوزی. وشاید کسی نیز به راهی که من می نمایم، درنیفتد. مرا اما با دیگران کاری نیست. احساس و باورم براین است که برای بیدارکردن خفتگانی که درحاکمیت همه کاره اند، باید آتش افروخت. باهیزم تن خود. بله، من به زودی خود را به آتش خواهم کشید. تا شاید آتشی که عنقریب از دلارهای نفتی و اسلحه ها و فربگی جماعتی از پاسداران ما زبانه می کشد، فرو کشد.

من در لهیب آتشی که مرا می سوزاند بر سر همه ی نمایندگانی که چربی وشیرینی جلوس بر صندلی نمایندگی را به غارت نشسته اند، فریاد خواهم زد: ای همه ی شمایانی که با تن سپردن به غوغای فریب، بر سر مردم معترض سرزمین خود پای نهادید و بی اعتنا به حاجت های قانونی آنان پای به مجلس گذاردید، سیرازشیراین شتربنوشید که فردا – بسیارزود – خواهید دانست آنچه خورده اید، جز خون نبوده است!

رهبرگرامی

نگارش نامه های پیوسته ی من به جناب شما پایان یافت. تا مگر به ضرورتی – و اگر مرا عمری بود – باز با شما سخن بگویم. تمنای من از شما این است که مبادا خیرخواهی های مرا به دشمنی تفسیر فرمایید. من چشم به نیکفرجامی چشم دارم. من برای مردم ایران فرداهایی سرشار از نیکبختی آرزومندم. پس جوهره ی کلام مرا جز به خیرخواهی بر نیاورید. نمی دانم در همین نزدیکی ها خواب جناب حجة الاسلام والمسلمین طائب برای من و خانواده ام چگونه تعبیرخواهد شد. اما چرا به وی نگویم: آن کسانی از شما خوف می ورزند که به جان خود بهایی بدهند. این جان من. از ابزارها و زندانهای مخوف شما چه برمی آید آنجا که من اراده ی مرگ خود را خود به دست گرفته ام؟

هیچ به این اندیشیده اید که من اگر یکی دوبار بر در خانه ای کوفته بودم حتماً یکی سر بدرمی آورد و دربه رویم می گشود؟ اما شما نمی دانم چرا به این همه در کوفتن های من اعتنایی نفرمودید. باکی نیست. گرچه پاسخ شما برای من بسیار مغتنم بود اما بیایید و لااقل این یک تقاضای مرا نادیده مگیرید. کدام تقاضا؟ به وزیراطلاعات و رییس اداره ی اطلاعات سپاه بفرمایید پنج دستگاه کامپیوتر مرا و دوربین های مرا و حافظه های کامپیوتری مرا و اقلام دیگری را که از دوسال ونیم پیش از من ربوده اند به من بازبگردانند. دوست دارم پیش از آنکه خود را به آتش بکشم چشمم به تماشای اموال شخصی ام روشنایی بگیرد. بخداوندی خدا اگر من این شکایت را به پیشگاه یک حاکم نسل اندر نسل کافر می بردم نهایتاً یک پاسخکی به سمت من پرتاب می نمود. در شگفتم که چرا شما به تقاضای مکرر این کمترین بها نمی دهید. دزدان اطلاعات و دزدان سپاه این همه مدت است که ابزار کار مرا برده اند. چه می شد اگر یک تشری بر سر فرومایگان اطلاعات و سپاه فرو بارید وآنان را به خبط و خطای قانونی و شرعی شان متذکر می شدید؟ این که: دزدی، دزدی است. چه از جانب محمد رضا رحیمی و صادق محصولی و احمدی نژاد باشد چه برادران سپاهی و اطلاعاتی.

من اما به نوشتن های خود ادامه می دهم. روبه مردم. روبه نمایندگان نمایشی مجلس. روبه قاضی القضاتی که تجربه ی یک بازپرسی ساده در پرونده ی او نیست. رو به جوانان. رو به سپاهیان و بسیجیان. رو به همه ی آنانی که مظلومند و چشم به راه یک عنایت مختصر سر به آسمان دارند. رو به فردا. فردایی که برای درخشش ما پای می کوبد. رو به بشاراسدی که رفتنی است. رو به خیزشی که به سمت ما خیز برداشته است. والسلام

 
 

خبرنگاران سبز/جامعه:
یکی از دلایل عصبانیت خبرگزاری فارس، رجانیوز، سلحشور، مسعود فراستی از اصغرفرهادی ویدیویی است که به وضوح نشان می دهد این کارگردان پرافتخار و سبز کشورمان در حمایت از مهندس میرحسین موسوی و اعتراض به تقلب بی سابقه انتخابات در راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد یکی از سه میلیون و نیم شهروندی بود که به مهندسی آرای انتخابات و تحقیر مردمی در خیابان آزادی- ابتدای اشرفی اصفهانی حاضر شده بودند.

اصغرفرهادی و جعفرپناهی ها ذخیره فرهنگی و هنری ایران زمین هستند که درتاریخ کشور جاودانه خواهند ماند.




 
 

کاری از آدم

 
 


 همسر مهدی کروبی ضمن اعلام بی خبری از وضعيت ايشان، خاطرنشان کردند که ۳ ماه است که با آقای کروبی دی نداشته اند. فاطمه کروبی از شرايط کنونی و نيز عدم اجازه ديدار، ابراز ناراحتی نمود و افزود که نگران وضعيت جسمی ايشان هستيم.
خبرنگاران سبز/خانواده رهبران جنبش سبز:
در انتخابات نمايشی شرکت نمی کنيم. اين آخرين پيغام مهدی کروبی به خانواده اش بود که از زندان خانگی سپاه پاسداران برای آگاهی مردم در مورد انتخابات پيش روی اطلاع رسانی شد. شيخ مهدی کروبی پس از اعلام ديدگاه اش در خصوص انتخابات مجلس نهم ، و فرمايشی خواندن آن، از ملاقات با خانواده اش به وسيله مقامات امنيتی منع شده است

 به دنبال درگذشت پدر عبدالله نوری، فاطمه کروبی، همسرمهدی کروبی برای ادای تسليت به ديدار عبدالله نوری رفت.

به گزارش سحام، در اين ديدار خانم کروبی ضمن گرامی داشتن ياد مرحوم محمد علی نوری، از صبرمقاومت اين پدر شهيد عليرغم همه فشارها و مصائب وارده طی دوران مجاهدت عبدالله نوری و نيز غم از دست دادن همسر مهربان و همچنين فرزند برومندش، مرحوم دکتر عليرضا نوری؛ تقدير نمودند.


در ادامه اين ديدار، عبدالله نوری ضمن ابراز نگرانی از خبرهای منتشره در خصوص آقای کروبی، آخرين وضعيت ايشان را از خانم کروبی جويا شدند.

همسر مهدی کروبی ضمن اعلام بی خبری از وضعيت ايشان، خاطرنشان کردند که ۳ ماه است که با آقای کروبی دی نداشته اند. فاطمه کروبی از شرايط کنونی و نيز عدم اجازه ديدار، ابراز ناراحتی نمود و افزود که نگران وضعيت جسمی ايشان هستيم.

 کروبی در آن ديدار به خانم کروبی گفته بود: "من از ديدگاه های مقامات جمهوری اسلامی استنباط کردم که که آقايان از تداوم قهر و نارضايتی مردم به خوبی مطلع‌اند و می‌خواهند انتخاباتی فرمايشی و دستوری ترتيب دهند و با رد صلاحيت و ابطال برخی حوزه‌ها و پرکردن صندوق‌های رای از رای‌های بدون صاحب، و سپس برخورد و دستگيری و به وجود آوردن رعب و وحشت و امنيتی کردن کشور، پروژه تکراری انتخابات ۸۸ را بار ديگر پياده کنند."

 
 

همچنين دادگاه به صورت غيرعلنی برگزار شده و با اينکه متهم و وکلای او بارها درخواست کارشناس امور سايبری برای بررسی پرونده وی را مطرح کرده اند، متأسفانه اين درخواست هر بار توسط قضات پرونده رد و حکم اعدام وی تأييد شده به نحوی که هم اکنون اين حکم در مرحله انتظار برای اجراء قرار دارد.
خبرنگاران سبز/ایران-و-جهان:
 يش از ۳۰۰ نفر از فعالان سياسی و حقوق بشر، با نگارش نامه ای به کميسرعالی‌ حقوق بشر سازمان ملل متحد، از او خواستند پرونده سعيد ملک پور، زندانی محکوم به اعدام را پيگيری کند.

متن اين نامه بدين شرح است:

سرکار خانم دکتر پيلای
کميسرعالی  حقوق بشر سازمان ملل متحد

اينجانبان امضاء کنندگان ذيل طی اين نامه درخواستی درباره يکی از هموطنان بی گناهمان به نام سعيد ملک پور که هم اکنون جانش در خطر است از شما می کنيم.

هم چنان که احتمالاً مطلع هستيد، آقای سعيد ملک پور (ساکن کانادا) پس از مراجعت به ايران به منظور ديدار با خانواده اش در مهرماه سال ۸۷ توسط مأمورين اطلاعات سپاه پاسداران به اتهام  جرايم سايبری بازداشت و در دادگاه به اعدام محکوم شده است که اين اتهام البته توسط متهم در دادگاه قوياً رد شده و عمده شواهد ارائه شده در دادگاه عليه وی اعترافات خود متهم بوده که به گفته او تحت فشار شديد از وی اخذ شده است.

همچنين دادگاه به صورت غيرعلنی برگزار شده و با اينکه متهم و وکلای او بارها درخواست کارشناس امور سايبری برای بررسی پرونده وی را مطرح کرده اند، متأسفانه اين درخواست هر بار توسط قضات پرونده رد و حکم اعدام وی تأييد شده به نحوی که هم اکنون اين حکم در مرحله انتظار برای اجراء قرار دارد.

به طور کلی تنها خواسته متهم و وکلای وی از مرجع قضايی جمهوری اسلامی ايران، لغو حکم اعدام و برگزاری دادگاهی منصفانه به صورت علنی و با حضور کارشناسان امور جرايم سايبری می باشد که اين درخواست تاکنون از طرف مراجع قضايی مسکوت مانده و جوابی به آن داده نشده است.

لذا از سرکار عالی به عنوان رياست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، درخواست می کنيم موضوع پرونده آقای سعيد ملک پور را پی گيری کرده، از دولت جمهوری اسلامی ايران تقاضای لغو اعدام نامبرده و برگزاری دادگاهی علنی و منصفانه را در راستای انجام تعهدات بين المللی و رعايت موازين حقوق بشر مندرج در اعلاميه جهانی حقوق بشر را بنمايد. قبلاً از تلاش های بشر دوستانه آن نهاد محترم قدردانی می شود.
                                                                                  با احترام
آباد پور  آرش
آذر نيوش  فرشيد
آذران  ميثم
آذرهوشنگ بهزاد
آذريان بروجنی ايمان
آزاد  احمد
آگنجی  سعيد
ابراهيمی  حامد
ابراهيمی نژاد  حامد
اتوود رز
اجلالی بابک
احسانی پور مهرداد
احسنی نادر
احمد زاده مهرداد
ارس  کمال
از رحيمی آرنوش
اسدی آزاده
اسدی  جمشيد
اسماعيل زاده عسل
اسماعيل زاده  زينت
اسماعيلی سيد کوهزاد
اشرفپور  رضا
اصحابی اردوان
اصلانی مهرداد
اعلم  آرش
افتخاری بيژن
افشار نازک
افشار  رضا
افشاری  علی
افطسی  کامبيز
اکبری  دنيا
امامی نصير
امينی جمشيد
امينی ارمکی اکبر
انزلی  شاهين
انصاری وهاب
اهری مريم
اوليايی فرد محمد
ايرايی گلرخ
ايکدر سولماز
باجغلی  رحيم
بارلاس فاريا
باطبی  احمد
باقر زاده   ايرج
باقری هادی
باليخانی ويدا
بدخشان  پدرام
براتی  مهران
برزنجه  محمد
بروتن کتی
بندری خسرو
بنی جمالی سيد علی
بهرنگ کاميار
بهزاديان نژاد علی
بيات  بهروز
بيگ محمدی ميثم
بيگری امير
پارسا  ميثاق
پراکند  مهناز
پرسان  علی
پرنيان  بهزاد
پرهيزی  سهيل
پزشکی  کتی
پور محمد علی فراشاه اميد
پور واحدی علی
پورحيدر سعيد
پورزند ليلی
پورمندی احمد
پيرزاده  عسل
پيرزاده  بيژن
تارخ  علی
تبريزيان  حبيب
تقی پور علی
تمجيدی مجيد
توسطی  اميرحسين
ثابتی  ستاره
جاويد جهانشاه
جعفری پارسا
جعفريان  رضا
جلالی فرزانه
جلالی چيمه محمد
جنتی عطايی آرش
جهاندار پويا
چرندابی  رضا
حبيبی سعيد
حريری مهرداد
حسين زاده  سيما
حسينی  ناهيد
حسينی پژوه آرش
حميدی فرزاد
خادمی  عليرضا
خامه آرمين
خانی مينا
خرم  سارا
خرم  شهرام
خسروی آريا
خسروی مصطفی
خطايی  اسماعيل
خطيبی حميد
خون جوش  جمشيد
داوودی کمال
داوودی مهاجر  فريبا
درويش پور  مهرداد
ديل  مارگو
رافت  احمد
رحمتی ناصر
رشيدی امير
رشيدی سميه
رضا زاده  سخر
رضاخانی آرمان
رضايی ايمان
رضايی شيده
رضايی  حميد رضا
رضوان  آزيتا
رفيعی رضا
رمضانپور علی اصغر
رنجبر عباس
رنجبر  درويش
رهبری  پانی
روحانی  سيد اکبر
رودکی ميثم
روزبهانی  مريم
رياحی امين
زمانی  محسن
زهتاب  حسين
سالک  مير حميد
سبحان اللهی حسين
سبحانی فتاح
ستوده  بهروز
سرابندی  نسيم
سرخابی  امين
سروش  منيره
سعيد پور مهدی
سلمانی اسماعيل
سليمانی فريد
سليمانی بابک
سمنانی رهبر صدرا
سهرابی  سعيده
سيما سلمان
شاکری  علی
شامبياتی رحيم
شامبياتی  کريم
شاهرضايی احمد
شاهمرادی  سجاد
شبانی مهدی
شباهنگ داراب
شفيعی  روحی
شکر ريز  حامد
شمس رويا
شمس  سيد احمد
شهابی کامنوش
شيرازی عباس
شيرزادی محمدعلی
صادقی  محمد
صافی زاده  رامين
صالح آرش
صحت ليلا
صحتی امير
صدر کارن
صديق پور  صوفيا
صف سری بيژن
صنيعی فر  فرح
صوفی  فرهاد
طالبی حسن
طايفی  علی
طباطبايی علی
طباطبايی شبنم
طباطبايی  فاطمه
طلوعی  رويا
ظريفی نيا حميد رضا
عاشوری داريوش
عاصمی  شهره
عباس زاده  ماشاء الله
عباسيان محمد صابر
عبدی محسن
عبدی پور مزدک
عبقری  سياوش
عربشاهی مهدی
علمداری  کاظم
علوی  حسين
علی اکبری نيما
عليپور  محمد
عليرضايی  طيبه
عليزاده  حميد
علينژاد مسيح
غايتی فرشاد
غفاری آبتين
غفاری رامتين
فتوتی  علی
فتوحی  اميرحسين
فداکار  شهرام
فدايی  بهروز
فرجی  سياوش
فرح فرحناز
فرد سروش
فرشتيان حسن
فرنوش فرانک
فروزان  کيوان
فضائلی مقيمی سعيد
فولادی  فيروزه
فيضی  شهاب
قادری سيامک
قاسمی ابوالفضل
قاسمی پروين
قاسمی  اختر
قجر آيدا
قديم خانی  جعفر
قربانی پويا
قربانی  يدی
قريشی رضا
قليزاده اقدم مهدی
قنبری الموتی محمد رضا
قهرمانی شيرين
کاظميان مرتضی
کامران نويد
کامرانی مهدی
کايد پور  شهناز
کردوانی  کاظم
کلائی علی
کمالی  صادق
کهزادی پروين
کهنمويی پور ارسلان
کومانز ميرجم استفان
کوهی  بهمن
کوهی  اميد
کی  سحر
کيانی سامان
کيانی  علی رضا
گرامی نژاد  کامران
گوهر زاد  رضا
لکستانی  اکبر
لواسانی مسعود
ماجدی مهرداد
مافی حميد
ماهوتی ها حسين
مبين  رضا
محمدزاده دانيال
محمدی مجيد
محمدی منوچهر
محمدی رضا
محمدی  مهناز
محمدی  مليحه
محمودزاده توار
محمودی سرابی سام
مدادی احمد
مرادی  فرانسيس
مروت پور ياسر

مستوفی  تراب
مسکين متين
مسيح پور  سيامک
مشايخ ميثم
مصطفوی نريمان
معتمدی مهر  مهدی
معدل  منصور
معصومی تهرانی  آيت الله عبدالحميد
مقدس  محمود
مکارمی  حسن
ملکی عمار
ملکی  رويا
منتظری احمد
منفرد  اشکان
مهاجری نژاد آرش
مهاجری نژاد غلام
مهتدی  علی
مهدی  علی اکبر
مهرابی احسان
مهرانی ابوذر
مهرانی  بهناز
مهرانی  بهزاد
موحدی امين
موحدی حسين
مولوی  مريم
مير ستاری انوار
ميرحسينی  زيبا
ميردامادی ياسر
ميرفخرايی مهران
ناظريان  محمد
نايب هاشم  حسن
نجدی يوحنا
نراقی آرش
نشاط راضيه (پری)
نصيری مزدک
نظری  علی
نقاش شوشتری  محسن
نقيبی فريدون
نکوئی شروين
نگاهی  مرتضی
نمادی مهناز
نوايی ساسان
نوجو  شيوا
نوذر مهدی
نوربخش شاهين
نوری فرهاد
نيره توحيدی نيره
نيکفر  محمدرضا
نيکويی علی
هاشمی  مرسده
هخامنشی  کورش
هنری علی
هوفز جرالدين
هيوا رضا
ودادی مائده
وزيری  مهدی
وليان محمد امين
يارمحمدی مهدی
يزدچی  اشکان

 
 


 
 

"هنر به طور عام و سينما به طور خاص از مهم ترين ابزارهايی است که می تواند در جهان نا امن، جنگ زده و پر از تبعيض و ناروايی و خودکامگی، موجب نزديکی دلها و چيرگی انسانيت و محبت بر خشونت شود و گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها را به جای تنش و درگيری بنشاند."
خبرنگاران سبز/جامعه:
صفحه اول وب سایت سید محدخاتمی رییس جمهور سابق کشورمان مزین به تصویر اصغرفرهادی کارگردان نامدار و پرافتخار کشورمان شد در همین خصوص در پی کسب اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان توسط اصغرفرهادی، سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران پیام تبریکی منتشر کرده است.

به گزارس خبرنگاران سبز از وب سایت شخصی محمدخاتمی متن این پیام به شرح زیر است:

"هنر به طور عام و سينما به طور خاص از مهم ترين ابزارهايی است که می تواند در جهان نا امن، جنگ زده و پر از تبعيض و ناروايی و خودکامگی، موجب نزديکی دلها و چيرگی انسانيت و محبت بر خشونت شود و گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها را به جای تنش و درگيری بنشاند."

متن کامل پيام رئيس بنياد گفت و گوی تمدن ها بدين شرح است:
به نام خدا

هنرمند گرانقدر جناب آقای اصغر فرهادی
موفقيت چشمگيرتان را در پرآوازه ترين حادثه و مراسم سينمايی که نشانگر شايستگی های شما و هنرمندان عزيز و همکاران ارجمندتان در فيلم"جدايی نادر از سيمين" است صميمانه تبريک می گويم.

اقبال مردمی در ايران و اهتمام جشنواره های گوناگون و صاحب نظران معتبر در سراسر جهان، پيش از اين نيز توانمندی و جايگاه والای سينمای انديشمند و صاحب سبک ايران را به خوبی نشان داده است و آنان که به ايران و به آيين و فرهنگ و تاريخ اين مرز و بوم دلبستگی دارند و احترام می گذارند، توفيق بزرگ شما را بار ديگر ارج می نهند.
اين حادثه را بايد نشانه ای روشن بر آن دانست که هنر به طور عام و سينما به طور خاص از مهم ترين ابزارهايی است که می تواند در جهان نا امن، جنگ زده و پر از تبعيض و ناروايی و خودکامگی، موجب نزديکی دلها و چيرگی انسانيت و محبت بر خشونت شود و گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها را به جای تنش و درگيری بنشاند.
سيد محمد خاتمی
۸ اسفند ۱۳۹۰



 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته