-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 03/26/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/1/7
گزارش خبرنگار اعزامی یورونیوز به دوشنبه از برگزاری مراسم نوروزی در تاجیکستان

 
 

1391/1/6

اتحادیه اروپا با انتشار بیانیه‌ای نام ۱۷ مقام ایرانی، که به تازگی به لیست سیاه تحریم این اتحادیه افزوده شده، را اعلام کرد.

به گزارش رادیو فردا و به نقل از خبرگزاری فرانسه، در میان این افراد، نام‌هایی چون صادق لاریجانی، عزت الله ضرغامی و رضا تقی‌پور به چشم می‌خورد.

در بیانیه اتحادیه اروپا آمده که در کارنامه آقای لاریجانی، «امضای احکام اعدامی چون سنگسار و همچنین احکامی چون شلاق، قطع عضو و ریختن اسید در چشم متهم» دیده می‌شود.

اتحادیه اروپا دلیل حضور نام عزت الله ضرعامی در این لیست را نقش صدا و سیمای ایران در پخش «اعتراف‌های اجباری و دادگاه نمایشی» عنوان کرده است.

این بیانیه رضا تقی‌پور، وزیر ارتباطات ایران، را نیز به عنوان فردی توصیف کرده که «مسئولیت سانسور و کنترل فعالیت‌های اینترنتی» در ایران را بر عهده دارد.

در لیست سیاه ۱۷ نفرهٔ جدید اتحادیه اروپا، نام‌هایی چون علی سعیدی، نماینده رهبر ایران در سپاه پاسداران و اصغر میرحجازی، معاون امنیتی-‌سیاسی دفتر رهبر ایران نیز به چشم می‌خورد.

کشورهای اتحادیه اروپا موظف هستند دارایی‌های این افراد در این کشور‌ها را مسدود کرده و از صدور ویزا برای آن‌ها خودداری کنند.

اتحادیه اروپا پیش از این ۶۱ نفر دیگر از مقام‌های جمهوری اسلامی را به دلیل نقض حقوق بشر به لیست سیاه خود افزوده بود. 

منبع: رادیو فردا

مرتبط:

اتحادیه اروپا نام ۱۷ ایرانی دیگر را به فهرست ناقضان حقوق بشر افزود
 


 
 

1391/1/6

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان از مجروح شدن یک مامور یگان حفاظت محیط زیست در درگیری با شکارچیان غیرمجاز خبر داد.

به گزارش ایلنا، محمد ممشتی افزود که این اتفاق دیشب و در پارک ملی این استان رخ داده است.

به گفته اقای ممشتی، دیشب نیروهای حفاظت محیط زیست در حین گشت زنی در پارک ملی گلستان با ۶ شکارچی غیرمجاز روبرو شدند که درگیری میان دو گروه سبب زخمی شدن ابوالضل جلالی راد شد.

احمد دباغیان، مسئول روابط عمومی محیط زیست گلستان، به خبرگزاری مهر گفته که این محیط‌بان از فاصله سه متری مورد هدف قرار گرفته و ۵۸ ساچمه به سینه و شکم او برخورد کرده است. 

آقای دباغیان ادامه داده که این محیط‌بان جراحی شده و تعداد زیادی از ساچمه‌ها از بدنش خارج شده است.

وضعیت عمومی این محیط‌بان رضایت بخش اعلام شده است. 

بر پایه این گزارش‌ها، ۴ نفر از شکارچیان دستگیر و به مقمات قضایی تحویل داده شده‌اند.

منابع: ایلنا و مهر


 
 

1391/1/6

 

شادی ضابط
وبلاگوار

خمر من و خمار من باغ من و بهار من

خواب من و قرار من بی ‌تو به سر نمی‌شود

این روز‌ها به این فکر می‌کنم چرا شعرای ما تا این اندازه معشوق را به بهار تشبیه کرده‌اند و او را بهار جان خوانده‌اند.‌گاه خود عشق را و‌گاه معشوق. بعید می‌دانم در این باره مقالاتی، رسالاتی، پایان نامه‌هایی نگاشته نشده باشد. ولی چون چیزی در این باره نخوانده‌ام فکر کردم آنچه به ذهنم می‌آید بنویسم.

بهار برای ایران، برخلاف کشورهای سردسیر یا استوایی، با زنده شدن دوباره زمین و طبیعت همراه است. عشق هم زنده می‌کند: «جمله یاران ز عشق زنده شدند» یا «مرده بدم زنده شدم» (مولانا). عشق مانند بهار زمین سختِ جان را نرم می‌کند. شخم می‌زند. زیر و رو می‌کند و احسن الحال می‌کند. به نسیمی می‌رقصاندش. لبخند به چهره عبوس جان می‌آورد. عشق بهاروار بر زمستان سرد و تاریک زندگی ولو موقتی، گرما و رنگ می‌ریزد.

بعضی را آرام آرام تکان می‌دهد. مثل درختی که آهسته آهسته شکوفه‌های صورتی به تن می‌کند. بعضی دیگر را به ناگاه. مانند آن زمینی که تا دیروز خشک و ساکت بود و امروز که از کنارش رد می‌شوی پر از گلهای ریز سفید است؛ سراسر سپید است. عشق آدمی را «شکوفا» می‌کند. شکوفایی در معنای روان‌شناختی کلمه: شناختن خود، اعتماد به نفس، ارتباط بهتر با دیگران.

روز اول بهار برای ما نو شدن سال است. عشق هم روح تازه‌ای در انسان می‌دمد و آدم جدیدی از او می‌سازد. بهار همزمان برای ایرانی مصادف است با عیدی باستانی، عشق هم که بیاید روز و شبت عید است. نام بهار تداعی گر جوان شدن طبیعت است. عشق هم جوان می‌کند.

تو عید منی و نوبهار من
کز وصل تو پیرم و شوم برنا
قاآنی

 عاشق شاد است. امیدوار است. میل به زنده ماندن و زندگی دارد. بهار هم شادی و امید و زندگی را به جان طبیعت می‌ریزد. وجود محبوب خلق عاشق را بهاری می‌کند:

بی‌تو هستم چون زمستان خلق از من در عذاب
با تو هستم چون گلستان، خوی من خوی بهار
مولانا

بهار برای ایرانی معانی خاصی دارد که با شرایط جغرافیایی (و اندکی فرهنگی) ایران مرتبط است. فکر می‌کنم اگر شرایط آب و هوایی ایران مثل مالزی یا کشورهای اسکاندیناو می‌بود ما در اشعارمان شاهد چنین تعابیر زیبایی برای معشوق نمی‌بودیم.

زنده شدن
نو شدن
زیبا شدن
جوان شدن

خصوصیات مشترک بهار و عشقند.

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/1/6
  •  

    کسری فروهی
    در قند قزل‌آلا

    آقا معلم، از من درباره‌ی نسل می‌پرسید؟ مگر من مجله هستم؟ یا مگر این‌جا مجله است؟ این امتحان نیست؟ ما نمی‌توانیم نسل را تعریف کنیم، هرچند این موضوع خوبی برای انشا نوشتن است. به این دلیل که ما نسل را می‌فهمیم اما از توضیح آن عاجزیم. مثل این است که بگویید مرغ را توضیح دهید. ما فرض را بر این می‌گذاریم که شما مرغ را ندیده‌اید. و تصوری هم ازش ندارید. انگار بر اثر یک حادثه مرغ که این همه بلد بودید را از یاده برده و حالا از لحاظ مرغ ریست شده‌اید. برای فرا گرفتن مفهوم مرغ شما باید درباره‌ی حیات، جانداران، پرندگان، پر، تخم، پا، بال، پرواز، آسمان، هوا، باد، دانه، ارزن،کشاورزی، خوردن، مفهوم گوارش، مکانیزم بدن، راه رفتن، جفت گیری، جنسیت، خروس، مرد، آلات جنسی، دُم، تاج، نیم رو، چریدن، پریدن، جهیدن، ریدن و غیره مفاهیمی را بدانید. اما این طوری هم ذهنیت شما از مرغ آنی که باید باشد نیست، و ما نمی‌توانیم مرغ را به درستی برای شما تعریف کنیم. مگر این‌که یک مرغ بیاوریم و بگوییم آقا معلم این مرغ است و ای مرغ این هم آقا معلم است. و اگر خواستید حتی می‌توانید با هم دست بدهید چون من جلویتان را نمی‌گیرم.

    تعریف نسل هم همین است. یا لا اقل من الان احساس می‌کنم آنقدر خوب صغرا و کبرا را پیش هم چیده‌ام که بتوانم بدین ترتیب یک ارتباط بین این دو برقرار کنم و شما هم ان را درک کنید. برای همین هرچند ما نسل را می‌فهمیم نمی‌توانیم آن را تعریف کنیم اما شما لابد همه‌ی ما را زیر نظر داشته‌اید و به اصطلاح نسل را دیده‌اید. پس دیگر چرا از ما می‌پرسید آقا معلم؟ ما در مورد نسل خود بی‌میلیم به نوشتن. نسل پیش از ما به نسل ما می‌گفت دهه‌ شستی…شاید شما یادتان نیست. نسل پیش از نسل پیش از ما هم به نسل پیش از ما می‌گفت بچه‌های انقلاب. بچه‌های انقلاب؟ هاهاه.

    بگذریم، نسل خودمان و بی‌میلی‌مان را برای نوشتن ازش می‌گفتیم. برای همین ممکن است این نوشته کوتاه شود. ولی چه باک، شما که خطکش دستتان نیست اندازه بگیرید، بگیرید هم ما درشت نوشته‌ایم. نسل ما نوشتن ندارد، ولی والله به نسل جدید امیدواریم. خیلی هم امیدواریم. از جمله به این دلیل به دهه‌ی پیش رو و این نسل، امیدواریم که نسل ما دارند به سی سالگی و احتیاط نزدیک می‌‌شوند، برای همین به زودی ما، ما ترسوها عرصه‌ را برای آن شجاع‌ها خالی می‌کنیم…آن‌هایی که اگر نبودند و نمی‌پرسیدند چرا؟ این اتفاقات نمی‌افتاد. این طوری نمی‌شد. لازم به ذکر است بگوییمم که تعریف ما از نسل‌بندی مردم کمی متفاوت است. یعنی داریم می‌گوییم که ما برداشتی متفاوت داریم از این قضیه، به نظرمان نسل ما بین رده‌ی سنی متولدین شصت تا شصت و پنج قرار می‌گیرد و نسل بعد ِ ما می‌شوند شصت و پنجی‌ها تا متولدین هفتاد. برای این‌که هی نسل ما نسل بعد راه نیندازیم بیایید روی این دو تا نسل اسم بگذاریم، نسل ما می‌شوند نسل ایکس، و نسل بعد ما هم می‌شوند نسل ایگرگ. با مقایسه بین نسل‌های ایکس و ایگرگ در می‌یابیم نسل ما ترسو، متفرعن، دنباله‌رو و به طور کل در رو بودند. الان پی ِ پذیرشند. همیشه حرف گوش کن بوده‌اند. درس‌خوان. بی‌هنر. بی‌اثر. گاز نجیب. بگذارید نسل جدید به بیست و شش هفت سالگی برسند بعد ببینید چه عزتی را به مملکت باز خواهند گرداند. کمترین کاری که کردند این است که ایستادند و گیتار الکرتیکشان را از والدینش به عنوان حق گرفتند. والدینی که در بهترین حالت یک گیتار برای بچه می‌خریدند که باهاش فرامرز اصلانی بخواند. مطالعه‌ی موردی بکنیم؟ داداش ما که از نسل ایگرگ هست علناً به پدرم گفت این گیتار -کلاسیک- را می‌برد توی کوچه و آتشش می‌زند و برایش مهم نیست دیگران چه فکر می‌کنند. او یک گیتار الکتریک می‌خواهد نه این کاردستی ِ چوبی را، اما ما در مقابل درخواست پدر مبنی بر صرف نظر از گیتار الکتریک به گفتن چشم اکتفا کردیم. پر واضح است که ما به ساز با این دیدگاه ِ «چیزی که هست» نگاه می‌کردیم. نسل ایگرگ ولی چی؟ بلی آن‌ها به ساز با چشم «چیزی که باید باشد» نگاه می‌کردند.

    فرق ایکس و ایگرگ این‌جاست، مگر نه؟ آن‌ها همه‌ش پی چیزی هستند که باید باشد نه چیزی که هست. چه خوب. مگر نه؟ چه بچه‌های با استعدادی، چه ژن‌های خوبی. شاید تمام شدن روزگار جنگ و بمب قد آن‌ها را بلند و طالعشان را این‌طوری سعد ساخته است. شاید هم ما غلتک برای جاده‌ی سنگلاخی آن‌ها بوده‌ایم، اما نتیجه هر چی که هست خوب‌تر از قبل شده. بله، ما که برویم کنار، ایگرگ کارستان انجام خواهد داد. بعد همه، یعنی ما و شما متنفع می‌شویم. آن‌ها همین الان هم کارستان کرده‌اند. نمی‌گویم ما و شما کاملاً بی‌کار و دست در جیب بودیم. مرض نداریم آدم بکشانیم این‌جا فحشمان بدهد، نه مرض داریم نه حوصله داریم. ولی چیزی که پی گفتنش هستیم این است: آن‌ها پرشهامت‌تر هستند. دارند زندگی می‌کنندو سعی می‌کنند فقط نک و نال نکنند و کمی هم زندگی بکنند. می‌دانید چه می‌گویم؟ از پر‌شهامت تر حرف می‌زنیم یعنی می‌زنم. مایی وجود ندارد، من یک نفرم. از شهامت، در کل، حرف می‌زنم. اما الان خسته شدم. چون من نسل ایکسی‌ام آقا معلم، انقدر هم از این موضوع ناراحتم که حد ندارد…حد ندارد.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/1/6

     

    معاون فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان پدافند غیر عامل از ایجاد رشته «دفاع سایبری» در دانشگاه‌های ایران از سال آینده خبر داد. 
     
    محمدرضا فرجی پور با اعلام این خبر به ایرنا گفت که  این رشته در مقطع كارشناسی ارشد در دانشگاه های مختلف از جمله تربیت مدرس، صنعتی اصفهان و مالك اشتر ایجاد می شود.
     
    به نظر می‌رسد ایجاد این رشته در ادامه تصمیمات مقام‌های جمهوری اسلامی در حوزه اینترنت که با عنوان «جنگ نرم» از آن یاد می‌کنند باشد.
     
    چندی پیش علی خامنه‌ای،‌ رهبر جمهوری اسلامی دستور تشکیل «شورای عالی فضای مجازی» را با هدف «اشراف کامل بر اینترنت» را صادر و اعضای آن را که از بلندپایه‌ترین مقامات ایران بودند مشخص کرد.
     
    اکنون محمدرضا فرجی پور، معاون فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان پدافند غیر عامل می‌گوید که آشنایی مدیران و فرماندهان با مفاهیم دفاع سایبری یكی از راهبردهای اساسی سازمان پدافند غیرعامل است از این رو از سه سال گذشته برنامه هایی برای افزایش ارایه مفاهیم دفاع سایبری و توانمندسازی مدیران در سطوح مختلف آغاز شده است.
     
    هنوز از محتویات و چارت درسی این رشته اطلاعاتی منتشر نشده است.
     
    منبع: ایرنا

     
     

    1391/1/6

    احمد عابدزاده به خاطر مصاحبه علیه پزشک جراح خود، ممنوع الخروج و به ۵۴ ضربه شلاق شد.

    به گزارش سایت خبرآنلاین، آقای عابدزاده دروازه بان سرشناس سالهای دور تیم فوتبال ایران به دلیل مصاحبه ای که سه سال قبل علیه پزشک جراحش انجام داده بود ممنوع الخروج شده است.
     
    عابدزاده که روز اول سال نو می خواست به آمریکا برود در فرودگاه فهمید ممنوع الخروج است و پاسپورتش ضبط شد. او بعد از پیگیری ماجرا ، متوجه شد که به دلیل شکایت دکتر مددی، پزشک جراحش که اولین بار زانوی مصدوم او را جراحی کرده بود به صورت غیابی به ۵۴ ضربه شلاق متهم شده است.
     
    عابدزاده صبح روز يکشنبه به دادسرای اجرای احکام در ميدان ارک رفت تا پيگير پرونده اش باشد.
     
    او گفت: تا انتهای اين پرونده خواهم رفت و خسارت همه اتفاقاتی که در اين چند روز برايم افتاده را از آنها می گيرم. اما مردم بدانند که اين آقايان چطور با کسی که برای اين فوتبال زحمت کشيده است برخورد می کنند.
     
    عابدزاده در مورد دلیل این اتفاق گفت، پس از مصدومیت در سال ۷۲ در دیدار تیم ملی ایران برابر چین تایپه توسط دکتر مددی جراحی شد. او می‌گوید، بارها برای مداوا به آلمان رفته و پزشکان آلمانی تأیید کرده‌اند که بر اثر بدی جراحی، پای او کوتاه و بلند شده است.
     
    دروازه بان پیشین تیم ملی فوتبال ایران افزود، به خاطر مصاحبه‌ای که با یکی از روزنامه‌های کشور انجام داده دکتر مددی از وی شکایت کرده که به صدور این حکم انجامیده است. وی افزود، به دلیل اینکه ظاهرا "احضاریه سه بار به آدرس دیگری رفته" خود از صدور این حکم خبر نداشته است.
     

     
     

    1391/1/6
  •  

    محمد معینی
    راز سر به مهر

    دستور به برگزار نکردن مسابقه فینال جام حذفی «یا» تبانی و پایان اجباری بازی با نتیجه مساوی (در حالی که بازی جام حذفی با نتیجه مساوی تمام نمی شود) تدبیری بوده که به ذهن برخی مدیران مملکت رسیده بود: دقیقا دو روز بعد از حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر سال ۷۸ که ابتدا به درگیری بیشتر بین پلیس و لباس شخصی ها از یک سو و دانشجویان در سوی دیگر انجامیده و سپس به بخشی از پایتخت گسترش یافته بود. قرار بوده بازی فینال بیستم تیرماه بین پرسپولیس و استقلال برگزار شود. صفایی فراهانی، رییس وقت فدراسیون فوتبال، زیر بار این تدبیر امنیتی نمی رود. بازی ۲ بر ۱ به سود پرسپولیس تمام می شود. صفایی فراهانی دستور می دهد اهدای جام تیم برنده با ۴۵ دقیقه تاخیر صورت بگیرد تا هواداران تیم بازنده ورزشگاه را ترک کنند. او این ماجرا را اخیرا در جریان یک مصاحبه فاش کرده(+).
     
    سئوال اول: آیا این اولین و آخرین دستور به تبانی در فوتبال بوده است؟
    سئوال دوم: اگر پاسخ سئوال اول، «خیر» است، این دستورها کی به تایید فدارسیون رسیده و سپس به کدام تیم ها، از سرپرست و مربی گرفته تا بازیکنان، ابلاغ و سپس اجرا شده؟
    سئوال سوم: چه میزان از تدابیر امنیتی این چنینی توسط کسانی اتخاذ می شود که نمی دانند نتیجه بازی حذفی، با تساوی تمام نمی شود؟
    سئوال چهارم : چند نفر مثل صفایی فراهانی وجود دارد که می توانند به تدابیر امنیتی این چنینی «نه» بگویند؟
    سئوال آخر: آیا دستور به تبانی و دستکاری در نتیجه، خاص مسابقات فوتبال بوده است؟

     
     

    1391/1/6
  •  

    بامدادی

    فیلمی ساخته شده که من هنوز آن را ندیده‌ام اما از شواهد و قرائن می‌توانم حدس بزنم فیلمی با رویکرد پروپاگاندا آن هم از نوع درجه سوم و نازل آن است. به خودم می‌گویم: این هم یک جفنگ دیگر که ساخته می‌شود و سرمایه‌ای که هدر می‌رود. شاید هم اگر فرصت کنم تماشایش بکنم آن‌هم برای این‌که ببینم «چه خبره» و نه به خاطر این‌که انتظار لذت یا بهره‌ دیگری داشته باشم. پس به همین سادگی از کنار این فیلم می‌گذرم. به همان سادگی که از کنار هر اثر ضعیف دیگری می‌گذرم و در حد اعتنایش نمی‌یابم.

    اما چیزی که از آن نمی‌توانم به سادگی بگذرم برخوردی است که بعضی از دوستان متعلق به «کالت سبز» با بعضی از بازیگران این فیلم می‌کنند. برخوردهایی تند و بعضا حاوی کلمات توهین‌آمیز و حتی رکیک که خطاب به یکی از بازیگران جوان این فیلم گفته می‌شود. او دیگر نه یک بازیگر سینما،‌ که یک موجود مردم‌فروش، خیانت‌کار و طرد شده است {مثلا +، +، +}

    تا دلتان بخواهد در این دنیا فیلم چرند ساخته می‌شود. همین‌طور تا دلتان بخواهد سیستم‌های حقیقی و حقوقی برای پروپاگاندا و تبلیغات پول خرج می‌کنند. غم‌انگیز است، بله، اما موضوعی فردی نیست بلکه یک بحث سیستمی است که راه حل یک شبه هم ندارد. چیزی که بیشتر مرا آزار می‌دهد نگاه خرده‌فرهنگی است که در آن از ستاره‌ها و شخصیت‌های معروف یا مشهور «انتظارهای ویژه» می‌رود. فوتبالیست باید الگوی اخلاق باشد، سیاست‌مدار باید اسطوره شرافت باشد، بازی‌گر سینما باید کنش‌گر سیاسی و قهرمان ملی باشد. شوخی نکنید لطفا!

    یک بازیگر درجه اول یا دوم یا سوم سینما (حدس شخصی من این آخری است ولی ربطی به موضوع ندارد) که کارش بازی‌گری است (یعنی پول می‌گیرد که جلوی دوربین ظاهرا شود) و هیچ دلیلی هم ندارد و التزامی هم به جایی نداده که آدم متفکری باشد، سیاست‌مدار یا سیاست‌فهم باشد، قهرمان باشد،‌ سوپرمن باشد، شرافت ملی داشته باشد، و غیره آمده و مقداری پول گرفته و توی یک فیلم درجه سوم بازی کرده. چرا باید این موضوع برای من و شما اهمیت داشته باشد؟ جز آن است که ما توی خرده فرهنگ قهرمان‌ساز سوپرمن پرورمان انتظار داریم هر کس که توی ویترین جامعه قرار گرفت و سلبریتی شد خصوصیت‌های برتر و ویژه‌ای از خودش نشان دهد که او را فراتر از خواننده، ورزشکار، بازی‌گر و سیاست‌مدار بکند؟

    جز آن است که ما نمی‌توانیم سیاست‌مدار را سیاست‌مدار، ورزشکار را ورزشکار، بازیگر سینما را بازیگر سینما بینیم؟
    جز آن است که ما عادت کرده‌ایم سیاست‌مدار را قهرمان، ورزشکار را پهلوان و بازیگر سینما را متفکر ببینیم و هر وقت این الگوی ما شکسته شود، به زمین زمان فحش می‌دهیم؟!

    شوخی نکنید لطفا!

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/1/6

    سازمان سینمایی سوره حوزه هنری با انتشار اعلامیه‌ای نمایش دو فیلم "گشت ارشاد" و "خصوصی" را در سالن‌های زیرمجموعه خود در سراسر ایران متوقف کرد.

    به گزارش ایلنا، سازمان سینمایی سوره حوزه هنری، که یکی از فعالترین سازمانهای عرصه سینمای ایران است، در این بیانیه تصریح کرده که این کار «در راستای صیانت از ارزش‌های انقلاب اسلامی» انجام گرفته است.

    در قسمتی از این بیانیه آمده است: «طبیعی است که حوزه هنری به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی، که وظیفه خود را پاسداری از دستاورد‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌داند، ظرفیت نمایش سالن‌های سینمایی خود را در اختیار فیلم‌های ضد ارزشی قرار ندهد.»

    نمایش این دو فیلم در سینماهای ایران، نخستین بار با اعتراض گروه انصار حزب الله، از گروه‌های بنیادگرای اسلامی، مواجه شده بود.

    این گروه با برگزاری سه تجمع اعتراضی به صورت رسمی درخواست کرده بود که اکران دو فیلم یادشده در سینماهای ایران متوقف شود.

    اکران این دو فیلم در روزهای گذشته در سه شهرستان ایران نیز متوقف شده بود.

    حبیب کاوش، سخنگوی شورای صنفی نمایش، در واکنش به توقف اکران دو فیلم "گشت ارشاد" و "خصوصی"، می‌گوید که ساخت و اکران این دو فیلم به صورت قانونی بوده «لذا باید تصمیم گیری درباره آن‌ها به شکل قانونی باشد».

    آقای کاوش ادمه داده که «اکران کردن و برداشتن یک فیلم از اکران ساده نیست و باید بر اساس ضوابط و مقررات صورت بگیرد و نمی‌توان احساساتی تصمیم گرفت.»

    به گفته آقای کاوش، شورای صنفی نمایش به احتمال فراوان عصر امروز پیرامون این موضوع جلسه‌ای فوق العاده تشکیل خواهد داد. 

    منبع: ایلنا (+ و +)


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته