-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ فروردین ۶, یکشنبه

Latest News from 30Mail for 03/25/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/1/5
سه بانوی موسیقی شناس این تصنیف قدیمی را بازخوانی و بازنوازی کرده اند. هاله سیفی زاده: خواننده؛ گلنوش صالحی: تار؛ ماریا غفاری: پیانو؛ علی احسانی: کارگردان. اصل تصنیف را روح الله خالقی ساخته و رهی معیری شعرش را سروده و استاد بنان خوانده است: کز بلبل آید نغمه نوروزی پر کن قدح با شادی پیروزی. اصل تصنیف را در اینجا گوش کنید: http://www.youtube.com/watch?v=z3EJfA5J4fA

 
 

1391/1/5

اتحادیه اروپا نام ۱۷ مقام دولتی دیگر ایرانی را به فهرست سیاه این اتحادیه اضافه کرد و شمار افراد ایرانی حاضر در این فهرست را به ۷۸ نفر رساند.

به گزارش رادیو فردا و به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، کا‌ترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که نام این افراد به دلیل «افزایش مداوم اعدام‌ها و سرکوب گسترده شهروندان ایرانی، از جمله حامیان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و اعضای اپوزیسیون» در فهرست سیاه این اتحادیه قرار گرفته‌ است.

کشورهای اتحادیه اروپا موظف هستند دارایی‌های این افراد در این اتحادیه را مسدود کرده و از صدور ویزا برای آن‌ها خودداری کنند.

اتحادیه اروپا تاکنون نام این هفده نفر را منتشر نکرده است.

وزرای خارجی اتحادیه اروپا همچنین روز جمعه تحریم‌ها علیه ۶۱ ایرانی حاضر در این فهرست را برای یک سال دیگر تمدید کردند.

در لیست تحریم اتحادیه اروپا نام افرادی چون حیدر مصلحی، صادق محصولی، حسن فیروزآبادی، سعید مرتضوی و اسماعیل احمدی مقدم به چشم می‌خورد. 

منبع: رادیو فردا


 
 

1391/1/5

در پی انتشار گزارشی پیرامون فروش ابزار شنود و جاسوسی از سوی شرکت چینی "زی تی ئی" به ایران، این شرکت اعلام کرد که تجارت خود با ایران را محدود خواهد کرد.

یک روز پیش خبرگزاری رویترز گزارش داده بود که این شرکت با امضای قراردادی ۱۳۰ میلیون دلاری با ایران در سال ۲۰۱۰، ابزار بسیار پیشرفته شنود و جاسوسی را به این کشور فروخته است.

اکنون دیوید شو، سخنگوی این شرکت چیتی، در یک گقت و گوی تلفنی به خبرگزاری رویترز از محدودکردن فعالیت این شرکت در ایران سخت گفته است.

آقای شو همچنین تصریح کرده که شرکت زی تی ئی هنوز درباره جزییات محدودکردن روابط خود با ایران تصمیمی نگرفته است.

آقای شو تاکید کرده که حجم روابط تجاری این شرکت با ایران در مقایسه با دیگر شرکت‌ها بسیار کوچک‌تر است.

شرکت زی تی ئی دومین شرکت مخابرات و فناوری اطلاعاتی کشور چین به شمار می‌رود و سهام دار اصلی ان نیز دولت چین است.

پیش از این نیز پس از فاش شدن قرارداد شرکت چینی هوآوی با ایران در رابطه با فروش ابزار شنود، این شرکت اعلام کرده بود که روابط خود با ایران را کاهش می‌دهد. 

منبع: رادیو فردا


 
 

1391/1/5

وبسایت فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران گزارش داد که پیمان عارف، فعال دانشجویی، از روز ۲۹ اسفندماه تاکنون در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

بر اساس این گزارش، دلیل اعتصاب غذای آقای عارف، اعتراض به ادامه بازداشت غیرقانونی بوده است. 

پیمان عارف روز ۲۴ اسفندماه و پس از آنکه به احضار شعبه دوم دادسرای مستقر در زندان اوین بی‌توجهی کرد، توسط ماموران وزارت اطلاعات در منزل خود بازداشت شد.

این گزارش می‌افزاید که مسئولان حکومتی از آزاد کردن آقای عارف «علیرغم صدور و تودیع کفالت» خودداری می‌کنند.

آقای عارف یکی از دانشجویانی ست که پیش از این به دلیل آنچه که توهین به محمود احمدی نژاد خوانده شده، شلاق خورده است.

منبع: وبسایت فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

مرتبط:

"مرا به مانند کسانی که شرب خمر یا لواط می کنند، شلاق زدند"


 
 

1391/1/5

رئیس ستاد دائمی تسهیلات سفرهای قشم اعلام کرد که رکورد ورود خودروهای مسافران نوروزی در طول یک شبانه روز به جزیره قشم شکسته شده است.

به گزارش ایرنا، اسفندیار حیدری‌پور افزده که این اتفاق در روز سوم فروردین ماه رخ داده است.

به گفته آقای حیدری‌پور، در این روز نزدیک به ۱۰ هزار خودروی مسافران نوروزی وارد قشم شده است.

این مقام مسئول ادامه داده که از ۲۵ اسفندماه ۱۳۹۰ تا سوم فروردین ماه سال جاری، بیش از ۳۹ هزار دستگاه خودروی مسافران نوروزی وارد این جزیره شده است که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، بیش از ۳۰ درصد رشد نشان می‌دهد.

آمارها نشان می دهد پس از افزایش قیمت دلار در ایران و کاهش سهمیه ارز مسافری برای مسافرت به کشورهای همسایه، سفرهای استانی در ایران افزایش یافته است. 

منبع: ایرنا


 
 

1391/1/5

 

روبرت صافاریان
نوشته‌ها و عکس‌های روبرت صافاریان

دوستی تلفن زد با پیشنهاد ساخت فیلم مستندی درباره نوروز در میان ارامنه ایران به عنوان قسمتی از مجموعه‌ای درباره عید سال نو. وقتی به او گفتم که ارامنه نوروز را جشن نمی‌گیرند تعجب کرد. به او گفتم که هنگام تحویل سال نو در خانه ارمنی‌های ایران خبری نیست. گفت: یعنی نه سفره هفت سینی؟ نه سبزی سبز کردنی؟ نه دید و بازدیدی؟ گفتم همین طور است و البته این امر یک دلیل منطقی خیلی محکمی دارد. ارمنی‌ها سال نوِ مسیحی را در اول ژانویه (یازدهم دی) جشن می‌گیرند و حق بدهید که در یک سال نمی‌شود دو بار دیگر سال نو داشت. هم منطقی نیست و هم اگر شدنی باشد، به ضرر آدم است. این طوری آدم هر سال به اندازه دو سال پیر می‌شود.

یکی از دردسرهای چندفرهنگی بودن این است که شما خیلی از مناسبت‌ها را باید دو بار جشن بگیرید. دو روز زن، دو روز مادر، دو چهارشنبه سوری (ارامنه عیدی دارند به نام دِرِندِز، که در آن آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند، عین چهارشنبه‌سوری). و این موضوع اگر در هر مورد دیگری شدنی باشد، در مورد نو کردن سال ممکن نیست. کاملاً معقول و منطقی است که اگر شما نیمه‌شب ده دی به یازده دی را به عنوان سال نو جشن می‌گیرید، دیگر اول فروردین را به این عنوان جشن نگیرید. امّا از سوی دیگر، جشن‌ها فضاهای آیینی شادمانی هستند که خواه ناخواه راه خود را به میان همه خانواده‌ها باز می‌کنند. مگر می‌شود در ایران زندگی کنی و در و پنجره را ببندی و نگذاری (یا اصلاً بخواهی که نگذاری) که نوروز وارد خانه‌ات شود. نه، نمی‌شود از کنار بهار و نوروز بی‌اعتنا گذشت.

اول اینکه نوروز مصادف است با شروع بهار. خیلی از ارمنی‌ها روزهای نوروز فرا رسیدن بهار را به هم به تبریک می‌گویند تا هم در فضای شاد جامعه شریک شوند و هم دچار آن تناقض منطقی که توضیح دادم نشوند.

دیگر اینکه نوروز مدارس و ادارات تعطیل هستند (البته کسی به این یکی تناقض که در سال دو بار تعطیلات سال نو داشته باشی اعتنای چندانی نمی‌کند) و مسافرت یا استراحت اساسی در خانه خودبه‌خود جوّ عید و خسته‌گی از تن به در کردن را وارد زندگی می‌کند. نوروز را کل مملکت جشن می‌گیرد و از این نظر جوّ شادی عمومی و رسانه‌ای برای اقلیت‌ها غبطه‌برانگیز است. در روز اول سال نو میلادی همه سرکارند و تو باید به خودت فشار بیاوری که کار را تعطیل کنی، در حالی که در روزهای عید بخواهی کارَت را تعطیل نکنی هم نمی‌شود. تعطیل واقعی آن است که همه تعطیل باشند.

سوم اینکه در زمانه ما جشن‌ها رویدادهای رسانه‌ای هم هستند. مگر می‌شود وقتی در رادیو و تلویزیون و اینترنت همه جا صحبت نوروز است، بی‌تفاوت بود نسبت به این فضای جشن و شادمانی؟

مگر می‌شود وقتی هوای لطیف بهاری و کاهش ترافیک و تمیزی هوا دست به دست هم می‌دهند و زیباترین روزهای تهران را می‌سازند، وقتی زن و مرد و کودک خرید عید می‌کنند و در میدان‌ها و کنار خیابان‌ها ماهی و وسائل هفت سین و سمبل و سمنو می‌فروشند، وقتی ریتم زندگی ملتهب آخر سال ناگهان جای خود را به آرامش رفت‌وآمد خانواده‌هایی می‌دهد که با لباس‌های عید به دیدن قوم‌وخویش‌ها می‌روند، به روی خودت نیاوری که عید است؟ و چرا نیاوری؟ ما در خانه‌مان سفره هفت سین کوچولویی می‌چینیم و سبزی سبز می‌کنیم و تنگ ماهی قرمز داریم. امّا این کارها در میان ارامنه رسم همگانی نیست.

غرض از همه این حرف‌ها این بود که یک: بدانیم که ارمنی‌ها نوروز را جشن نمی‌گیرند. دانستن این واقعیت مهم است. امّا مهم‌تر اینکه این جشن نگرفتن هیچ معنای بدی ندارد. وجود فرهنگ‌های گوناگون در کنار یکدیگر این چیزها را هم دارد. نباید فشار آورد (از جمله فشار روانی) که همه مثل هم شوند. به گمانم راه درستش این است که از شادی هم شاد شویم، در شادی هم مشارکت کنیم. جشن‌های یکدیگر را به هم تبریک بگوییم. امّا بپذیریم که در این کشور فرهنگ‌ها و اقوام گوناگونی کنار هم زندگی می‌کنند و حتی نوروز عید همه آن‌ها نیست. این استدلال که نوروز جشن همه ایرانی‌هاست، با همه حسن نیتی که در آن هست، یک جور فشار بسیار ظریف است برای همسان‌سازی در جامعه متنوعی که همسانی مطلق در آن وجود ندارد.

ما الان سال‌هاست با تعدادی از دوستان قدیمی‌مان قرار خاموشی داریم: نوروز ما به دیدن‌شان می‌رویم و ژانویه آن‌ها به خانه ما می‌آیند. به این می‌گویند همزیستی فرهنگی.

* تیتر از سی‌میل


 
 

1391/1/5

 

نعیمه دوستدار
ققنوس

بار اول، از میدولی که می‌خواستیم برگردیم خانه، سوار تاکسی‌اش شدیم. تاکسی‌اش زرد است و مثل بیش‌تر تاکسی‌های این‌جا، پروتون ویرا. سیاه است و هندی‌الاصل. هندی مالزی. کله‌اش را تراشیده و هانا وقتی پشت نشسته بود، دستش را کشید روی سرش که صاف و براق بود. انگلیسی‌اش از بقیه‌ی راننده‌ها بهتر است. درباره‌ی ماشین خریدن با او حرف زدیم. شماره‌اش را داد تا ماشین‌هایی را که می شناخت بهمان معرفی کند. 

بعد چند بار تماس گرفتیم با او. یکی دوبار آمد دنبال رضا برای دیدن ماشین. یک بار هم که همه با هم رفتیم. سفرمان چند ساعت طول کشید. اول بردمان بانک. توی ماشین که منتظر رضا نشسته بودیم تا از بانک برگردد به من گفت که چند سال پیش زن‌ها این قدر در خیابان سیگار نمی‌کشیدند اما حالا خیلی از رن‌ها سیگار دست‌شان است. خودش سیگاری است. از فرصت استفاده کرد و رفت بیرون سیگار کشید.

توی راه، برایش گفتیم که بالاخره رفتیم باتو کیو. پرسیدیم آیا به معبدهای باتو کیو مرتبط است؟ گفت آره و خودش هم هندو ست، اما می‌خواهد مسلمان شود. استادی دارد که راه ور سم مسلمانی را دارد یادش می‌دهد. دیروز هم رفته بوده پیشش تا تمرینی نماز بخواند.

گفت که از پرافت محمد خوشش می‌آید؛ خیلی انسان جالبی بوده. از این‌همه خدایی که توی دین خودش هست خوشش نمی‌آید. گفت این‌ها همه پیامبر بوده‌اند اما حالا مردم آن‌ها را کرده‌اند خدا و می‌پرستند. اگر تحقیقاتش تمام بشود تا چند وقت دیگر مسلمان می‌شود. ما پرسیدیم که اگر دینش را تغییر بدهد، کسی کاری‌ش ندارد؟ گفت نه. تغییر دین آزاد است. ما گفتیم که اما توی اسلام از این خبرها نیست. توی ایران که اصلن! گفت که می‌داند. احمدی‌نژاد را می‌شناسد crazy  است. راننده‌های ایرانی را هم می‌گفت‌ crazy هستند. 

وقتی رسیدیم محل قرار، ماشین فروش نیامده بود. رفتیم  OLD Town white coffee. اول یک جای کر و کثیف نشان‌مان داد. وقتی دید خوش‌مان نمی‌آید بردمان آن جا. منتظر غذا که بودیم اولین بار صورتش را از روبه‌رو دیدیم. سیاه سیاه با جای جوش‌های عمیق روی گونه. یک جور مودبی نشسته بود. یک نوشیدنی سفارش داد و گفت ناهار خورده است. تعریف کرد که می‌خواهد یک شرکت تاکسی راه بیندازد. الان دیگر چم و خم این کار رایاد گرفته. رویایش این است. گفت که در ۳۴ سالگی دیگر باید کار خودش را راه بیندازد. دانشگاه را که در جوانی ول کرده... آی‌تی می‌خوانده اما خورده به تور دوست‌های بد. چند سالی را صرف کارهای بد کرده اما نگفت چه کاری. درسش را ول کرده اما همه‌ی خواهرها و برادرش مستر دارند. فقط او این جوری شده. بابش راننده‌ی یک داتو بوده الان بارنشسته است و مادرش خانه‌دار. خانه‌ی خودشان را دارند و وضع‌شان معمولی است. او هم با چند نفر یک خانه اجاره کرده و آخر هفته‌ها به پدر و مادرش سر می‌زند.

ازدواج... نکرده. هنوز وقتش نرسیده. گفت وقتش که برسد ازدواج می‌کند، هرچند که این‌جا همه زود ازدواج می‌کنند اما مهم این است که وقتش برسد.

برد ماشین را نشان‌مان داد و یک دوری هم با ماشین زدیم. توی راه برگشت گفت اگر این ماشین را بخریم ۲۰۰ رینگت از طرف فروشنده گیرش می‌آید. گفت تا حالا با ایرانی‌ها دوست نشده چون بی‌ادب هستند و یک بار هم یک ایرانی توی ماشینش تف کرده و گفته دلم می‌خواهد چون پولش را داده‌ام.

آخر شب قرار فردا را باهاش کنسل کردیم و گفتیم که ماشین را نمی‌خواهیم. آخر شب یک اس‌ام‌اس اسلامی برایمان فرستاد درباره‌ی خدا و خواستش و این‌که باز هم دنبال ماشین می‌گردد برایمان.

* تیتر از سی‌میل


 


شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته