امروز: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، داشتن رفاه و ریشهکنی فقر را یکی از حقوق مردم خواند و با اشاره به استعداد و ثروت سرشار کشورمان گفت: مردم ایران مستحق داشتن اقتصاد، تولید و زندگی بهتری نسبت به وضع کنونی هستند.
به گزارش ایلنا، آیتالله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از فعالان فرهنگی تهران و شهر ری، با تبریک مبعث حضرت رسول اکرم(ص)، این عید را از اعیاد بزرگ و مهم مسلمانان خواند و گفت: مدینهالنبی پیامبر گرامی اسلام بیش از اینکه جامعهای سیاسی و اقتصادی باشد، جامعهای فرهنگی و براساس کرامت انسانها و مکارم اخلاق بود، بهگونهای که پس از گذشت یک دهه از حضور آن حضرت در مدینه بسیاری از طوایف و قبایل جاهلی آن دوران جذب مکتب رهاییبخش اسلام شده بودند.
وی، انقلاب اسلامی ایران را برگرفته از تعالیم ناب اسلام و اهل بیت(ع) خواند و با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران اولین حکومت شیعه است که براساس فقه اهل بیت(ع) شکل گرفته است، تصریح کرد: از دیدگاه حضرت امام(ره) و انقلابیون، حکومت اسلامی بنا داشت با پیادهسازی فقه سیاسی و حکومتی، الگویی موفق و الهامبخش از جامعه اسلامی که بشر انتظار آن را میکشید، برپا کند.
هاشمی رفسنجانی، جمهوری اسلامی ایران را براساس تعالیم اسلام و فقه تشیع، اما جوان و کم تجربه در امر حکومتداری خواند و افزود: تجربه حکومتی سه دهه گذشته جمهوری اسلامی ایران، گرانقدر و شایان توجه است اما اشکالات و ضعفهایی هم دیده میشود که امید است با رفع ایرادات و نواقص بتوانیم شاهد رشد و توسعه بیش از پیش جمهوری اسلامی ایران باشیم.
وی خاطرنشان کرد: اسلام دینی تمام شمول است که برای کلیه امور زندگی برنامه و راهکار دارد و اگر بدون افراط و تفریط و پیرایهها و خرافات و برخوردهای سلیقهای پیاده شود، الگوی مناسبی برای مسلمانان و حتی غیرمسلمانان است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه، در پاسخ به پرسشی درباره مشکلات فرهنگی نظام پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، اسلام را حاوی مجموعهای از اعتقادات، اخلاقیات و احکام فردی و اجتماعی خواند و با تأکید بر آیه شریفه «لااکراه فیالدین...» بر لزوم اجرای همهجانبه اسلام اشاره کرد و گفت: اسلام عزیز راه صحیح و غیرصحیح را به انسان معرفی کرده و در عین حال به بشر اختیار انتخاب داده که راه نور یا ظلمت را انتخاب و به بهشت یا جهنم برود و هیچ جا اشاره نشده است که باید به زور انسانها را به بهشت برد.
وی فقه و اجتهاد پویا را برای انطباق احکام با مسائل روز بسیار موفق دانست و افزود: امام راحل در زمان حیاتشان بسیاری از تابوها و سدهای خرافی را شکستند و الگوهای روشنی به جامعه در مورد مسائل فرهنگی از جمله فیلم، موسیقی، ورزش و سایر امور اجتماعی و سیاسی ارائه کردند.
هاشمی رفسنجانی با تأکید بر آیه شریفه «فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» تفکرات اسلامی را بسیار مترقی، روزآمد و قابل انعطاف خواند و تصریح کرد: مطمئناً اگر معارف اسلامی به صورت صحیح به ذهن و دل انسانها و به خصوص جوانان ارائه و در این راه از روش اقناع استفاده شود، مردم راه صلاح و رستگاری را انتخاب خواهند کرد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسشی درباره مساله عفاف و حجاب و برخوردهایی که در این زمینه با بخشی از جامعه صورت میگیرد، معیار و مبنای حجاب را با وجود تفاسیر مختلف، براساس اسلام مشخص خواند و اظهار کرد: آیتالله شهید مطهری دیدگاه جالب و میانهای در خصوص حجاب دارند و خوشبختانه آرای این متفکر اسلامی مورد تأیید حضرت امام(ره) هم قرار گرفته است و میتواند مبنای خوبی برای مواجهه با امر عفاف و حجاب باشد.
وی افزود: مسائل فرهنگی از جمله حجاب باید شاخص و الگوهای خاصی داشته باشد که اعمال سلیقه نتواند به آن آسیب بزند. البته برخورد با گروهی که عناد و دشمنی داشته و تمرّد از قانون میکنند، جداست.
هاشمی رفسنجانی درباره مسائل فرهنگی، اعتقادی و سیاسی نیز با تأکید بر لزوم اجرای کامل اصول قانون اساسی، بویژه بخش حقوق مردم، تاکید کرد: اگر بخشهای حقوق مردم در قانون اساسی و بالعکس به طور کامل و بدون گزینش و تبعیض اجرا شود، در آن صورت حقوق حاکمیت و جامعه اجرا میشود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، داشتن رفاه و ریشهکنی فقر را یکی از حقوق مردم خواند و با اشاره به استعداد و ثروت سرشار کشورمان گفت: مردم ایران مستحق داشتن اقتصاد، تولید و زندگی بهتری نسبت به وضع کنونی هستند.
وی در پاسخ به پرسشی درباره کیفیت روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، الگوسازی در روابط خارجی را اساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی خواند و افزود: ما اگر بتوانیم در داخل اسلام را صحیح و همهجانبه اجرا کنیم، آنگاه منطق و سخن مستدل برای سایر جوامع داریم و میتوانیم با تبلیغ افکار و دیدگاههای خود و بدون دخالت، سایر مسلمانان را جذب انقلاب اسلامی کنیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسش دیگری درباره القاء بیتوجهی دولت سازندگی به مسائل فرهنگی در مقایسه با مسائل اقتصادی، این برداشت را نادرست خواند و گفت: سیاست اعتدال که در آن دوره شکل گرفت، مناسبترین راه برای اعتلای فرهنگی عمیق، انتخابی و به دور از تحمیل بود و با تشریح اوضاع اقتصادی کشور در مقطع پایان جنگ، ساختن بنیانهای کشور و افزایش تولید و اشتغال، مهمترین نیاز کشور پس از جنگ بود. هر واقعهای را باید در ظرف زمانی خود تحلیل کرد، در حالی که در طول جنگ بسیاری از زیربناهای کشور ویران و اقتصاد کشور آسیب جدّی دیده بود، نیاز بود با توجه ویژه به اقتصاد، تولید و اشتغال را بالا ببریم تا بتوان کشور را سرپا نگاه داشت.
بر اساس این گزارش، در ابتدای این دیدار برخی از حاضران دیدگاهها و پرسشهای خود را در رابطه با مشکلات و معضلات فرهنگی کشور ارائه کردند و خواستار پاسخ و ارائه دیدگاه از سوی آیتالله هاشمی رفسنجانی در این زمینه شدند.
امروز: برادر ارجمند جناب آقای دکتر مهدی خزعلی
با سلام و آرزوی سلامتی برای شما؛ حضرتعالی یکی از شرکت کنندگان برنامه افق شبکه VOA در چند روز پیش بودید که در تشریح علت سکوت مراجع تقلید مطالبی قریب به این مضمون فرمودید: "کسی از مراجع نمیخواهد، مگر چقدر دم منزل مراجع رفتهاند؟ و اگر از مراجع بخواهند آنان اقدام خواهند نمود".
جناب آقای دکتر خزعلی؛ اگر درپی توجیه سکوت آن بزرگواران نباشیم باید عرض کنم که واقعیت چیز دیگری است.
من از نامههایی که خانوادههای زندانیان به مراجع تقلید مینویسند و استمداد میطلبند و بیجواب میماند سخن نمیگویم. من از وقت ملاقات ندادن به خانوادههای زندانیان سخن نمیگویم؛ که صد البته این موارد بسیار مهم است، بلکه از مشاهدات خود میگویم.
سال 1376 پس از سخنرانی آیت الله منتظری در 13 رجب، نیروهای بسیج و سپاه پس از 4 روز سازماندهی و فراخوانی نیرو از شهرستانها، با تجمع در مسجد اعظم قم و پس از استماع سخنان یکی از مراجع فعلی، به بیت و دفتر و حسینیه آن مرحوم حمله کردند و 3 شبانه روز در حسینیه شهدا و به قول خودشان جاسوسخانه دوم مستقر بودند و کشف اسناد میکردند و از بلندگوهای حسینیه هتاکی و فحاشی پخش میکردند. در آن زمان که خانواده و دوستان آن مرحوم وحشت زده بودند، چون شواهد زیادی دال بر اینکه سران این تهاجم در صددند که هر لحظه ایشان را بربایند و از بین ببرند، و در آن زمان که با دیلم میخواستند درب منزل مسکونی ایشان را بشکنند، و در آن زمان که از بیسیم آن فرمانده سپاه چنین شنیده شد: "طناب به گردنش بیندازید و او را ببندید و بیاورید"، بله در آن زمان، من به همراه تعدادی از خواهران مقلّد و دوستدار ایشان به درب خانه مراجع تقلید با هدف استمداد برای نجات جان معظمله رفتیم. در حالی که ایشان استاد بعضی از آنان بود. بعضی از مراجع حتی ما را به داخل منزل و دفتر راه ندادند. آیا میدانید که بعضی دیگر که اذن ورود داده بودند چه گفتند؟! یکی گفت: "خربزه خورده پای لرزش هم بنشیند". یکی گفت: "میخواست سخنرانی نکند". یکی شنید ولی هیچ کلامی نگفت و هیچ کاری نکرد. اما آنان که حرف ما را شنیدند و دل سوزاندند، یکی گفت: "خوب نباید چنین میکرد، حالا که جامعه لیاقت ندارد چرا حرف میزند؟ ایشان باید بنشینند و درسهایشان را مکتوب کنند تا آیندگان اگر لیاقت داشتند استفاده کنند". و دیگری گفت: "با او که آیت الله منتظری و فرد دوم انقلاب بود چنین کردند با من اگر چیزی بگویم چه خواهند کرد؟"
و به این ترتیب، مراجعی که شما میفرمایید به درب منزلشان بروید و از آنها بخواهید، چنین گفتند و کاری انجام ندادند که در نهایت منجر به حصر پنج سال و اندی ایشان شد؛ و در طول حصر نیز اکثر قریب به اتفاق آنان برای رفع حصر ایشان، که با توجه به محدودیتهای حصر دچار امراض جدی شده بودند، هیچ اقدامی انجام ندادند.
در مدت حصر، زمانی بود که از منزل ما به عنوان محلی برای پاسخگویی به مسائل مقلدان ایشان استفاده میشد، که آن را هم برنتافتند و درب اتاقها را جوشکاری و پلمب کردند. در آن موقع من شخصاً به درب منزل بعضی از آقایان مراجعه کردم و خواستم که حداقل برای بازدید به آنجا تشریف بیاورند و از ظلمی که به ما میشود از نزدیک آگاه شوند، ولی پاسخ مثبتی نشنیدم.
بعد از رحلت ایشان، و حمله به دفتر و پلمب آنجا، علاوه بر نامهای که همسرم به مراجع تقلید جهت دادخواهی نوشتند، اینجانب طی دو نامه سرگشاده از آنان استمداد نمودم؛ ولی هیچکدام از آنان حتی جواب سلام من را هم که یک واجب شرعی است ندادند.
جناب آقای دکتر خزعلی؛
من به منزل مراجع تقلید مراجعه کردم و جوابی نشنیدم، به آنان نامه نوشتم ولی جوابی ندیدم، ولی حضرتعالی بهتر از من میدانید مگر در این زمان و با پیشرفت ارتباطات باز برای اطلاع رسانی نیازی به درب منزل رفتن میباشد؟! آیا در مواردی که آقایان به صورت انفرادی و گاه همزمان، نسبت به یک مسئله داخلی یا خارجی عکس العمل نشان میدهند، به علت مراجعه به دفاترشان و اطلاع رسانی مستقیم است؟! آیا از شرایط مرجعیت آگاهی به زمان و نیازهای آن نیست؟ کافی است که این آقایان به نمایندگان خود در امر اخذ وجوهات شرعیه که در سراسر کشور حضور دارند، امر بفرمایند که مشکلات مردم را هم به اطلاع برسانند.
برادر بزرگوار؛ لابد به یاد دارید که فقیه عالیقدر آیتالله منتظری در تاریخ 22/6/1388 در نامهای به مراجع تقلید و علماء چنین نوشت: "چرا مراجع محترم و علماى دين كه حافظ دين و مذهب و حصن اسلام و شريعت و مدافع حقوق مردم و مبين احكام شريعت و از جمله امر به معروف و نهى از منكر و اظهار مخالفت با خلافها و بدعتها هستند، در مقابل اين همه بدعتها و كارهاى خلافى كه به نام دين و مذهب انجام مىشود به پيروى از دستور پيامبر اسلام(ص) اظهار علم و مخالفت صريح با بدعتها نمىكنند؟ و آيا اين همه مظالم و حق كشىها و جنايات از بيرون آوردن خلخال از پاى يك زن يهودى توسط سربازان معاويه كمتر است كه مولاى متقيان حضرت على(ع ) فرمود: اگر مرد مسلمانى از غصه آن بميرد نبايد ملامت شود؟!"
این بزرگواران حتی جواب یک همصنف خود را ندادند!
به نظر من توجیه شما برای سکوت آقایان قابل قبول نیست، بلکه بر این باورم که مراجع تقلید به مشکلات کم و بیش آگاهند ولی معالاسف سکوت میکنند. شاید دلایلی دارند که امیدوارم نزد خداوند سمیع و علیم پذیرفته شود.
اینک که تصمیم به نگارش این سطور گرفتهام، روز شهادت امام موسی کاظم(ع) است. آیا آن امام همام با آن درجه والای علمی و عصمت، در مقابل ظلم و ستم زمان خود سکوت کردند و تنها به مراسم عزاداری برای اجداد طاهرینش و برگزاری اعیاد اکتفا نمودند؟ یا اینکه با اعتراض خود، و با امر به معروف و نهی از منکر، سالها زندان با شرایط ناگوار را که در انتها منجر به شهادتشان شد به جان خریدند.
امیدوارم خداوند توفیق انجام وظیفه به همه ما عنایت فرماید.
28/3/1391 زهرا ربانی املشی
امروز: استراتژی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی چه می بایستی باشد؟ آیا می بایستی در این انتخابات شرکت کنند، یا بر عکس همچون انتخابات مجلس نهم آنرا بایکوت کنند؟ قبل از هر تصمیم گیری، نخستین گام اصولی، بررسی این موضوع از جانب رهبری اصلاح طلبان می باشد. اینکه بصورت پراکنده، تصادفی و باری به هر جهت در خصوص این موضوع از سوی اصلاح طلبان اظهار نظر شود، زیبنده و درخور یک جریان سیاسی جدی نیست. چهره ها و شخصیت های اصلی اصلاح طلب با محوریت آقای خاتمی می بایستی در اولین فرصت ترتیب یک نشست را مهیا نمایند و در طی آن پیرامون موضوع به بحث و رایزنی بنشینند. آن جمع می بایستی در پایان به یک اجماع رسمی پیرامون شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیش روی برسند. اصلاح طلبان می بایستی به صورت رسمی و از جانب آقای خاتمی آن تصمیم را اعلام نمایند. تصمیم اتخاذ شده می بایستی از سوی همه اصلاح طلبان ولو آنکه با آن مخالف باشند هم پذیرفته شود. اگر جمع اصلاح طلبان به این جمع بندی رسیدند که می بایستی در انتخابات شرکت کنند، این تصمیم و دلایلی که باعث این تصمیم گیری شده باید رسما اعلام شود. اگر هم اکثریت جمع اصلاح طلبان به این جمع بندی رسیدند که نبایستی و یا نمی توانند در انتخابات شرکت کنند، آن تصمیم و دلایلی که باعث اتخاذ آن شده هم می بایستی به استحضار مردم برسد. بدترین وضعیتی که ممکن است برای اصلاح طلبان پیش بیاید آنست که هر از گاهی یکی از چهره های اصلاح طلب نظری را بدهد و چند روز دیگر، اصلاح طلب دیگری نظری متفاوت با آن را اعلام نماید.
می رسیم به پرسش دشواری که "چه باید کرد؟" اصلاح طلبان چه می بایستی باشد؟ اصلاح طلبان بنا بر دلایلی که داشتند در انتخابات مجلس نهم در اسفند ماه شرکت نکردند. البته آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی نمی توانستند با این تصمیم همراهی نمایند و بنا بر دلایلی که در ورای این یادداشت قرار می گیرد، مجبور بودند در انتخابات شرکت نمایند. نفس اینکه اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم شرکت نکردند به این معنا نیست که پس در انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت نمایند. شرکت یا عدم شرکت در انتخابات به عنوان یک قاعده کلی برای اصلاح طلبان اصل نیست. آنچه که برای آنان اصل است، تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی شان می باشد. اگر شرکت در انتخابات (اعم از مجلس شورای اسلامی یا ریاست جمهوری) باعث نزدیک شدن آنان به تحقق اهداف شان بشود، بالطبع بایستی در انتخابات شرکت کنند و متقابلا اگر شرکت در انتخابات باعث دور شدن آنان از اهدافشان بشود، طبیعی است که نبایستی در انتخابات شرکت کنند. فرض ما بر این است که شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می تواند فرصتی برای تحقق اهداف و خواسته های اصلاح طلبان فراهم آورد. اهداف اصلاح طلبان کدامین هستند؟
اهداف اصلاح طلبان را می بایستی به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود. آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت از رهبران سیاسی آنها، رفع توقیف از دو تشکل اصلی اصلاح طلبان، رفع ممنوعیت و محرومیت از تحصل برای دانشجویان از جمله اهداف کوتاه مدت اصلاح طلبان می باشند. اهداف بلند مدت آنان هم عبارتند از آزادی مطبوعات، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی اجتماعات و تشکل های سیاسی، انتخابات آزاد و حاکمیت قانون. هدف اصلاح طلبان از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بالطبع تحقق اهداف کوتاه مدت و بلند مدت آنان می باشد.
سطح سوم بحث آنست که اصلاح طلبان چگونه می توانند به این اهداف با شرکت در انتخابات نزدیکتر شوند؟ پاسخ اولیه آن است که آنان نامزدی را معرفی خواهند کرد و بعد هم همه امکانات خود را برای موفقیت آن نامزد در جریان انتخابات 92 به کار خواهند گرفت. از میان نامزدهایی که می توانند به نمایندگی از جانب اصلاح طلبان در این انتخابات شرکت کرده و رد صلاحیت نشوند دکتر محمد رضا عارف از شانس بسیار بیشتری برخوردار است. فرض بگیریم که ایشان پس از رایزنی هایی که صورت خواهد گرفت در انتخابات ثبت نام نماید و شورای نگهبان هم صلاحیت وی را تایید نماید. در خرداد 92 عارف اصلاح طلب در برابر نامزدهای اصول گرایان (فی المثل دکتر علی لاریجانی، دکتر سعید جلیلی یا دکتر علی اکبر ولایتی) قرار خواهد گرفت. حاصل این رویارویی با توجه به عملکرد نامطلوب اصولگرایان از سال 84 به این سو کاملا مشخص بوده و یک بار دیگر داستان دوم خرداد 76 تکرار خواهد شد. نهایتا در مرداد یا شهریور ماه 92 دکتر عارف کابینه خود را تشکیل داده و به عنوان دولت 11 اُم شروع به کار خواهد نمود.
اگرچه این سناریو برای اصلاح طلبان یک بازگشت موفقیت آمیز و یک پیروزی جذاب و شیرین خواهد بود، اما سوال سخت آنست که دکتر عارف، به عنوان یک رئیس جمهور اصلاح طلب چقدر خواهد توانست آن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت اصلاح طلبان را که پیشتر به آنها اشاره داشتیم تحقق ببخشد؟ واقعیت تلخ آنست که خیلی خیلی کم و تقریبا در حد صفر. عارف از همان روز نخست آغاز ریاست جمهوری اش با یک خط آتش گسترده و سنگین از جانب اصولگرایان روبرو خواهد شد. اصولگرایانی که مدت ها می شد که حول محور احمدی نژاد به صورت مخالف و موافق در برابر یکدیگر صف آرایی کرده و از وسط به دو نیم شده بودند، یک بار دیگر به فضای قبل از اردیبهشت 90 باز خواهند گشت و جملگی در یک جبهه واحد در برابر عارف قد علم خواهند کرد. مجلس نهم، قوه قضائیه، شورای نگهبان، روحانیت مبارز، ائمه جمعه و جماعات، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رادیو و تلویزیون، روزنامه های دولتی، برخی نهاد های نظامی و غیر نظامی و ... جملگی در برابر عارف خواهند ایستاد. حکایت ریاست جمهوری عارف و پیروزی چشمگیر اصلاح طلبان در خرداد 92، تکرار پیروزی چشمگیر و شیرین دوم خرداد 76 و ریاست جمهوری خاتمی خواهد بود. در عین حال همان وضعیت خاتمی و اصلاح طلبان مجددا تکرار خواهد شد. چراکه هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم شانس عارف برای پیش برد اصلاحات بیشتر از شانس خاتمی در سال 76 باشد. به همان دلایلی که اصلاح طلبان نتوانستند در دوران خاتمی اصلاحات یاسی و اجتماعی را به پیش ببرند، به همان دلایل در دوران عارف هم نخواهند توانست که گام جدی در جهت تحقق اصلاحات بردارند. جامعه دچار تنش خواهد شد، درگیری ها یک بار دیگر به راه می افتد و یک سر مملکت را جناح راست خواهد گرفت و سر دیگر را چپ و اصلاح طلبان.
این سناریو تازه در بهترین حالت است، یعنی در حالتیکه اصولگرایان اجازه بدهند تا نامزد اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نماید و او را از طریق نظارت استصوابی کنار نگذارند و انتخابات هم درست انجام گیرد. با فرض عملی شدن این دو شرط، ما تازه می رسیم به شرایط دوم خرداد 76. با این تفاوت که زمان خرداد 92 است و خاتمی هم تبدیل شده به محمد رضا عارف. لذت می رسیم به همان پرسش اولیه: که پس راه حصول اهداف اصلاح طلبان چگونه ممکن است؟ اگر قرار شود اصلاح طلبان همه تلاش خود را به کار گیرند و نهایتا تنها حاصل آن تکرار تجربه تلخ دوران اصلاحات و ریاست جمهوری دوره خاتمی باشد، چرا اساسا اصلاح طلبان آن تجربه ناموفق را یک بار دیگر تکرار کنند؟
راه برون رفت از این بن بست و از این دور باطل آنست که اصلاح طلبان غرور و تشخص سیاسی شان را قدری زیر پا بگذارند و به جای حمایت از یک نامزد اصلاح طلب در انتخابات 92 از یک نامزد غیر اصلاح طلب یا اصول گرا که بتواند دست کم یک حداقلی از اهداف آنان را تحقق ببخشد حمایت نمایند. محمد باقر قالیباف کمابیش چنین شخصیتی است. او نه ژان ژاک روسو است، نه نلسون ماندلا، نه مهاتما گاندی، نه دکتر محمد مصدق و نه مهندس مهدی بازرگان، نه وسلاو هاول و نه آن سان سوچی. اما رئیس جمهوری خواهد بود که اگر نتواند زندانیان سیاسی را آزاد کند، دست کم می تواند شرایط آنان را اندکی در زندان بهبود بخشد. قالیباف اگر نتواند دانشجویان محروم از تحصیل را مجددا به دانشگاه ها باز گرداند، دست کم می تواند شرایط محرومیت و اخراج از دانشگاه را برای دانشجویان جدید قدری دشوارتر نماید. همین یعنی یک گام به جلو. گرفتاری اساسی ما ظرف این یکصد سال گذشته آن بوده که همواره خواسته ایم که یک شبه ره صد ساله برویم و بدبختانه همواره هم در تلاش رفتن یک شبه به ره صد ساله نتوانسته ایم همان یک گام اولیه و ابتدائی را هم برداریم. تاریخ تراژیک جنبش یکصد ساله دموکراسی خواهی در ایران از مشروطه تا به امروز آیا گواهی غیر از این می دهد؟
منبع: هفته نامه آسمان
امروز: میت رامنی کاندیدای جمهوریخواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ضمن انتقاد از اوباما گفت: باراک اوباما از حمله ی اسرائیل به ایران بیشتر از ساخت سلاح هسته ای توسط تهران می ترسد.
به گزارش انتخاب، رامنی که اغلب از اوباما به دلیل عدم حمایت از دولت اسرائیل انتقاد می کند، افزود: اگر من رئیس جمهور شوم، تا حد زیادی به اقدامات رئیس جنهور فعلی نگاه می کنم و عکس آن ها را انجام می دهم.
وی اضافه کرد: وقتی به سیاست های اوباما در مورد ایران نگاه می اندازید، به نظر می آید که او از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران بیشتر از هسته ی شدن ایران می ترسد.
اظهارات رامنی که در جمع محافظه کاران مذهبی زده می شد، باعث تشویق طولانی مدتی شد.
امروز: یک پایگاه اطلاع رسانی ادعا کرد به اسنادی دست یافته که نشان می دهد برادران لاریجانی در زمین خواری های اطراف تهران دست داشته اند.
پرونده زمین خواری اطراف تهران، اولین بار از سوی برخی رسانه های نزدیک به دولت و حامیان احمدی نژاد مورد اشاره قرار گرفت. پس از آنکه برخی اعضای دولت و به ویژه محمدرضا رحیمی و اسفندیار رحیم مشایی متهم به دست داشتن در پرونده های فساد اقتصادی شدند، نزدیکان دولت در اقدامی متقابل، نقش محمد جواد لاریجانی، معاون قوه قضاییه در موضوع زمین خواری را مورد اشاره قرار دادند.
به گزارش ندای سبز آزادی، سال گذشته محمود احمدی نژاد نیز در جریان سفر خود به کرمان، بدون نام بردن از لاریجانی این پرونده را مورد اشاره قرار داد و گفت: «كسي كه در اطراف تهران سیصد هكتار از بهترين زمينهاي دولت را سالهاست تصرف كرده و وزير جهاد كشاورزي قبلي زورش نرسيده و تاكنون وزير فعلي نيز نتوانسته كاري كند فرض كنيد با اين وجود قانوني در مجلس تصويب شود كه به دولت بگويد كه تو موظف هستي به اينها سند بدهي و اگر دولت استنكاف كرد، اجازه داده شود تا به آنها سند داده شود كه اين تبعيض و بيعدالتي است». احمدی نژاد در سخنرانی خود در کرمان، علی لاریجانی رئیس مجلس و صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه را نیز مورد حمله قرار داده بود و آنان را شریک جرم خوانده بود.
او همچنین سال گذشته در سخنانی در جمع اعضای ستادهای انتخاباتی اش بار دیگر به این پرونده اشاره کرد. اشاره ای که به نظر می رسید در راستای تلاش برای گروکشی پرونده فساد محمدرضا رحیمی و جواد لاریجانی؛ میان احمدی نژاد و علی و صادق لاریجانی باشد.
اما امروز پایگاه خبری "بامدادخبر" ادعا کرد به اسناد محرمانه ای در این باره دست یافته است. با این تفاوت که در اسناد مورد اشاره "بامدادخبر" این تنها محمدجواد لاریجانی نیست که متهم به زمین خواری شده است بلکه دیگر برادران لاریجانی از جمله علی و صادق لاریجانی، روسای قوای مقننه و قضاییه نیز با اتهام روبرو شده اند.
این پایگاه خبری توضیح نداده که چه کسی این اسناد را دراختیارش قرار داده است.
در این گزارش آمده است: "محرمانه، شخصا مفتوح فرمایید و خیلی محرمانه بالای نامههایی ذکر میشود، که تا حدی بحث امنیتی دارند. اما گاهی این نامهها بحث شخصی و مرتبط با افراد عالی رتبه را در خود گنجاندهاند و عموما بحث رانت را به میان میکشند. اینها عناوین نامههایی بود که به تازگی به دست "بامدادخبر" رسیده است. نامههایی مرتبط با خانواده لاریجانی به ویژه تصرفات محمدجواد لاریجانی و صادق لاریجانی در اراضی طبیعی حومه ورامین."
این پایگاه می گوید "پوشهای محتوی ۱۲ برگه از اسناد محرمانه دولتی به امضای اشخاص مختلفی مانند محمدجواد لاریجانی، وحید، دستیار ویژه بیت رهبری، محمدرضا اصغری، مدیرکل حراست وزارت جهادکشاورزی، مهندس اسکندری، وزیر جهادکشوری دولت نهم و..." به دستش رسیده و آن ها را منتشر کرده است.
از مهمترین عناوینی که در این نامههای ذکر شده است میتوان به تصرف بیش از ۳۴۲ هکتار اراضی ملی در حاشیه ورامین، حفر چندین حلقه چاه غیر مجاز در این منطقه، نگه داری بیش از ۹۰۰ راس گوسفند و ۲۰۰ نفر شتر به صورت غیرقانونی در دامداریهای احداث شده در اراضی تصرفی توسط محمدجواد لاریجانی اشاره کرد.
از سوی دیگر محمدجواد لاریجانی در نامههای متعددی به مسئولین وقت از جمله وزیر جهادکشاورزی سعی در آزاد سازی و ثبت سند این اراضی دارد. این در حالی است که براساس اسناد منتشر شده محمدجواد لاریجانی چندین بار مورد پیگرد قضایی قرار گرفته است اما در تمامی پروندهها و با وجود ادله لازم، عدم پیگرد صادر یا پرونده مفتوح رها شده است.
در برگهی دیگری نیز به تصرف اراضی حومه ورامین توسط آیت الله صادق لاریجانی رییس فعلی قوه قضاییه اشاره شده است، که در آن زمان عضو شورای نگهبان بوده و هم اکنون ریاست قوه قضاییه را بر عهده دارد.
این اقدامات در نامهای به تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۸۷ به رئیس وقت قوه قضاییه آیت الله شاهرودی نیز اطلاع داده شده است، اما تا کنون پروندهها مفتوح بوده و هیچ عکس العملی از سوی مراجع قضایی صورت نگرفته است.
امروز: علیرضا رجایی، فعال شناخته شدهی ملی ـ مذهبی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی توسط دادگاه انقلاب به تحمل چهار سال حبس دیگر محکوم شده است.
به گزارش جرس، علیرضا رجایی، عضو هیأت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و مدیر انتشارات «گام نو» از هفتهی نخست اردیبهشت 1390 در زندان اوین (نخست سلولهای انفرادی و بعد بند 350) بازداشت است. وی در پی امضای برخی بیانیهها از درون اوین (ازجمله اعتراض به انتخابات نمایشی و فرمایشی مجلس و تاکید بر رعایت شروط و استانداردهای انتخابات آزاد و سالم) مجددا تحت فشار و بازجویی قرار گرفت.
دادگاه غیرعلنی و غیرقانونی این فعال سیاسی در بهمن ماه گذشته برگزار شد. قاضی دادگاه انقلاب وی را به تحمل چهار سال حبس دیگر محکوم کرد و اکنون گفته میشود این حکم در دادگاه تجدیدنظر تایید شده است.
این چنین، رجایی علاوه بر تحمل سه سال زندان برای پرونده مشهور ملی - مذهبی ها در سال 1379، حکم زندان چهار ساله ی دیگری دریافت کرده است.
بازجوها و نهادهای امنیتی-اطلاعاتی، رجایی را از عاملان تهیه ی بیانیههای اعتراضی مزبور می دانند که بر حمایت خود از جنبش سبز تاکید دارد. نام وی زیر بیانیه های معروف زندانیان سیاسی در آبان و دی ماه 1390 مشاهده می شد. این فعال ملی - مذهبی و دیگر زندانیان سیاسی، هرگونه مشارکت در انتخابات جمهوری اسلامی را «بازتولید استبداد» ارزیابی کرده بودند.
علیرضا رجایی در اسفند سال 79 همراه با جمعی دیگر از فعالان ملی_مذهبی (ازجمله مرحوم مهندس عزتالله سحابی، دکتر حبیبالله پیمان، دکتر رضا رییس طوسی، دکتر محمد ملکی، محمد بستهنگار، دکتر محمدحسین رفیعی، محمد محمدی اردهالی، تقی رحمانی، مرحوم هدی صابر، دکتر مسعود پدرام، سعید مدنی، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان، و محمود عمرانی) بازداشت و بعدا در زمستان 81 در دادگاه انقلاب محاکمه شد. قاضی حداد، رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب برای وی چهار سال حکم زندان و پنج سال محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی صادر کرد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به سه سال تقلیل یافت. با وجود سپری شدن حدود 10 سال از زمان صدور حکم، دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی به بهانه ی اجرای حکم مزبور، دکتر رجایی را چهارم اردیبهشت 1390 به شکل ناگهانی و بدون احضار قبلی بازداشت و روانه انفرادی کردند.
این دانش آموخته ی دکترای علوم سیاسی، پس از هفته ها انفرادی، روانه بند 350 اوین شد.
رجایی دبیر سرویس سیاسی، سردبیر و عضو شورای سردبیری بسیاری از روزنامههای موج اول اصلاحات و نشریههای مستقل (ازجمله جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، ایران فردا، نامه، پیام هاجر، ایران سیاسی) بوده است.
امروز: آیت الله العظمی سید علی محمد دستغیب با تاکید بر اینکه اصلاح گر باید دو خصوصیت صدق و صفای درونی و دوم عمل کردن به آنچه مدعی آن است را داشته باشد؛ گفت: "یک فرد یا یک نظام یا یک جامعه، هنگامی می تواند ادّعای اصلاح گری و نجات دیگران از ظلم و ستم ستمگران را داشته باشد که ابتدا خود به آنچه می گوید عمل کند اما آیا در جامعه ی امروزی ما ظلم و ستم وجود ندارد؟ وقتی ما می گوییم: آمده ایم مردم جهان را از استضعاف اقتصادی و سیاسی نجات دهیم، آیا توانسته ایم مردم خود را از فقر و فلاکت نجات دهیم؟ آیا مردم ما مستضغف سیاسی نیستند؟"
این مرجع تقلید در جلسه تفسیر قرآن خود که به تفسیر آیه ۷۵ سوره نساء اختصاص داشت، با طرح این پرسش که "وقتی مدّعی نجات جامعه ی جهانی از اخلاق ناپسند هستیم، آیا خود در حکومت خویش اخلاقیات را رعایت می کنیم؟" تصریح کرد: "وقتی می خواهیم مردم ستمدیده ی کشورهای مختلف را از ارعاب و وحشت حاکمان خود و از تهدیدات زرّادخانه های اتمی کشورهای سلطه گر رهایی بخشیم، آیا خاطر ملت خود را از این بابت آسوده کرده ایم؟"
ایشان همچنین از سران حاکمیت پرسید: "شما که می گویید باید مردم دنیا از بند استضغاف و ظلم رها شوند، به نظر خودتان در این کشور چند نفر باید زندان سیاسی باشند و چرا باید خانواده های آنها از هم بپاشد یا در زحمت و سختی بسیاری قرار گیرند که حتی به نان شب هم محتاج باشند؟ این سوالی است که همه ی مردم عالم، حتی کسانی که ما مدعی نجات آنهاییم، از خود می پرسند، چه پاسخی برای آن داریم."
مشروح سخنان آیت الله دستغیب به نقل از وب سایت حدیث سرو به شرح زیر است:
وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً
چرا در راه خدا پیکار نمی کنید و نیز در راه نجات مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمانش همه ستمگرند بیرون بر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از سوی خود یار و یاوری برای ما روانه کن.مومنان در راه خدا پیکار می کنند و کافران در راه طاغوت. پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان ضعیف است.
شان نزول
منظور از مستضعفان در این آیه، مسلمانانی است که پس از هجرت پیامبر، در مکه باقی ماندند و به جهات مختلف قادر به هجرت نبودند و تحت فشار و آزار کفار قرار داشتند. آنها از خدا می خواستند که از شرّ کفّار مکّه رهایشان گرداند و تحت ولایت کسی چون رسول الله قرارشان دهد و یاری کننده ای برایشان بفرستد تا بتوانند آزادانه احکام دین مبین اسلام را انجام دهند. سرانجام نیز خدای تعالی با فتح مکه، دعایشان را اجابت کرد و آنان را به خواسته شان رساند.
پس از آنکه اسلام در مدینه استقرار یافت و آوازه ی آن در سراسر جزیره العرب منتشر شد و خلق و خوی نیکوی پیامبر و کردار نیک مسلمین زبان به زبان در میان مردم گشت، افراد بسیاری شیفته ی این دین الاهی و رسول گرامی اسلام شدند و دوست می داشتند خدمت پیامبر مشرف شوند و اسلام آورند لکن این کار آسان نبود و معمولا روسای قبایل و بزرگان اقوام مانع ایمان آوردن آنان می شدند لذا آرزوی قلبی این افراد، نجات از یوغ ستم ستمگران و امکان انتخاب دین مبین اسلام بود. خدای تعالی طیّ این آیه مردم مسلمان را به منظور رهانیدن آن ستمدیدگان و مستضعفان دعوت به جهاد فی سبیل الله می کند.
نکته ی ظریف و مهمی که می توان از این آیه فهمید این است که قرآن کریم، هدف جهاد در راه خدا را نجات مردم مستضعف و مظلوم عنوان می کند و نه به چنگ آوردن سرزمین ها و فرمان روایی بر مردم اقوام مختلف!
مصداق مستضعف
مستضعف؛ یعنی کسی که از یک یا چند جهت ضعیف و عقب مانده نگه داشته شده است و می تواند شامل جهات مختلفی از جمله فکری، سیاسی، اقتصادی، اعتقادی و غیره باشد.
در تفسیر عیّاشی از امام صادق علیه السلام روایت شده که حضرت پس از قرائت این آیه فرمودند: «ما آن مستضعفان هستیم». (تفسیر عیّاشی ذیل همین آیه)
منظور از «ما» در این روایت، امام هر زمان و شیعیان ایشان است. در طول تاریخ همواره امامان گرانقدر ما و شیعیان آنان تحت ستم جبّاران بنی امیّه و بنی عبّاس بودند و در دوران غیبت کبری نیز علما و زعمای مذهب و طبقه ی عادی جامعه ی تشیع طی قرون متوالی و طولانی زیر یوغ ظلم حکام و علمای متعصب سنی مذهب قرار داشتند.
بنابراین این آیه به نوعی همه ی شیعیان و دوستان اهل بیت را دعوت به جهاد در راه خدا به منظور رهانیدن خود و هم مذهبانشان از استضعاف ستمگران می کند لکن باید دانست که عنوان جهاد، عنوانی کلی و عام است و شامل انواع و اقسام مختلفی می شود و منحصر به جنگ مسلحانه نیست. یکی از مصادیق قطعی جهاد فی سبیل الله، تبلیغ احکام اسلام و آشنا کردن مردم با اصول و فروع مذهب و شناساندن سنت پیامبر اکرم و سیره ی اهل بیت ایشان است.
نقش آیه در مبارزات ضدّ طاغوت
در دوران مبارزات پیش از انقلاب، از جمله صحبت هایی که برای مردم می کردیم، تفسیر همین دو آیه بود. در آن زمان به مردم می گفتیم که از مصادیق قطعی مستضغف، مردان و زنان و کودکان این سرزمینند که از سوی استکبار جهانی و از طریق حکومت پهلوی، اموالشان به تاراج می رود و از جهات مختلف عقب مانده و ضعیف نگه داشته می شوند. محمد رضا پهلوی در اواخر حکومت خود می گفت: «مذهب در ایران نقشی ندارد»؛ یعنی به حدّی از خود مطمئن بودند که ایران را در زمره ی بلاد کفر برمی شمردند. اما از برکت دعای مومنین، اراده ی خداوند بر این تعلق گرفت که یاور و سرپرستی از شجره ی مرجعیت شیعه برای نجات آنان به پا خیزد و با همت خود مومنین بساط ظلم پهلوی را برچیند.
در مسیر مبارزه با رژیم طاغوت، روش ها و نگرش های مختلفی وجود داشت؛ گروه هایی همچون سازمان مجاهدین خلق، جنگ مسلحانه را برگزیده بودند و در این قالب با رژیم محمد رضا مبارزه می کردند، اما آنچه مورد پذیرش اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران قرار گرفت، روش حضرت امام خمینی رحمه الله بود و توده ی مردم در این قالب به جهاد پرداختند و در راه آن از جان و مال خود هزینه کردند تا سرانجام در مهمّ خویش پیروزی را چشیدند.
اولین شرط مصلح
شکی نیست که آنچه امروزه به عنوان آزادی و دموکراسی در کشورهای مختلف مشاهده می شود، معنای واقعی و کامل آزادی فردی و اجتماعی نیست و ملت های مختلف جهان به گونه های مختلف تحت ظلم و استضعاف قدرت های استبدادی و استکباری و سرمایه داری قرار دارند. در این میان جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی برآمده از احکام مترقّی دین و ولایت دین خدای تعالی، مطابق همین آیه ی کریمه وظیفه ی سنگینی در قبال نجات ملت ها، جوامع و افراد مستضغف در سراسر عالم بر عهده دارد و باید در این راه جد و جهد و جهاد فی سبیل الله نماید اما آیا این جهاد عظیم و این وظیفه ی الاهی و هدف آرمانی صرفا با تقویت بنیه ی نظامی و تولید و انباشت سلاح های مختلف تحقّق می یابد؟! برای بررسی بیشتر این مساله و رسیدن به یک راهکار صحیح باید نکته ی مهمی را مدّ نظر قرار داد:
به طور کلی وقتی قرار است یک شخص با یک خانواده یا یک کشور یا یک حکومت، الگوی دیگران قرار گیرد و افراد و اقوام مختلف را به سوی هدف خود فرا بخواند و آنان را شیفته و تسلیم خود نماید ناگریز باید برخوردار از دو خصوصیت مهم باشد: اول صدق و صفای درونی و دوم عمل کردن به آنچه مدّعی آن است.
خصوصیت اول: منظور از صدق و صفای درونی، پرهیز از نیرنگ و سیاست بازی و دورویی است؛ یعنی کسی که دیگران را به اخلاقیات و عبادات دعوت می کند، نمی خواهد او را به سوی خود بخواند و مرید خود سازد.
اگر حاکمیت ما - حاکمیت به معنای تمام ارکان و اجزای نظام و نه یک شخص یا یک دستگاه ¬- صدق و راستی و درستکاری را از خود ظاهر سازند، به طور قطع تمام مردم ایران نیز این گونه خواهند شد. وقتی که یک کشور بر مدار صدق قرار گرفت و قول و عملش مطابق هم شد، آوازه ی آن در تمام دنیا می پیچد و تمام ملت ها را شیفته و مجذوب خود می کند.
خصوصیت دوم: یک فرد یا یک نظام یا یک جامعه، هنگامی می تواند ادّعای اصلاح گری و نجات دیگران از ظلم و ستم ستمگران را داشته باشد که ابتدا خود به آنچه می گوید عمل کند اما آیا در جامعه ی امروزی ما ظلم و ستم وجود ندارد؟
وقتی ما می گوییم: آمده ایم مردم جهان را از استضعاف اقتصادی و سیاسی نجات دهیم، آیا توانسته ایم مردم خود را از فقر و فلاکت نجات دهیم؟ آیا مردم ما مستضغف سیاسی نیستند؟ وقتی مدّعی نجات جامعه ی جهانی از اخلاق ناپسند هستیم، آیا خود در حکومت خویش اخلاقیات را رعایت می کنیم؟ آیا ما از حسد و تکبر و جاه طلبی و سوء ظن پاک گشته ایم؟ آیا ما همدیگر را نمی خوریم؟
وقتی می خواهیم مردم ستمدیده ی کشورهای مختلف را از ارعاب و وحشت حاکمان خود و از تهدیدات زرّادخانه های اتمی کشورهای سلطه گر رهایی بخشیم، آیا خاطر ملت خود را از این بابت آسوده کرده ایم؟
شما که می گویید باید مردم دنیا از بند استضغاف و ظلم رها شوند، به نظر خودتان در این کشور چند نفر باید زندان سیاسی باشند و چرا باید خانواده های آنها از هم بپاشد یا در زحمت و سختی بسیاری قرار گیرند که حتی به نان شب هم محتاج باشند؟ این سوالی است که همه ی مردم عالم، حتی کسانی که ما مدعی نجات آنهاییم، از خود می پرسند، چه پاسخی برای آن داریم.
بی هیچ تردیدی اگر مردم و مسوولین یک کشور به معنای واقعی دوست هم باشند و صادقانه دست در دست هم بگذارند و در یک راه؛ یعنی راه خدا، حرکت کنند و عملشان با ادّعایشان مطابق گردد، بهترین جهاد را در راه خدا انجام داده اند و می توانند با استمرار این روش، مردم مظلوم و مستضعف جهان را از زیر یوغ هر ستمگری نجات دهند و به سوی رستگاری و سعادت رهنمون سازند.
مردم ایران برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی زحمات بسیاری کشیدند و خون های عزیزی داده اند، چگونه ممکن است راضی شوند این کشور تحت سیطره ی خارجی ها قرار گیرد و حاصل زحماتشان بر باد رود، آن هم با قوانین خوب و کم نظیری که دارد لذا مردم همیشه آماده ی حفظ نظام و جهاد در راه خدا هستند لکن بشرطها و شروطها.
امروز: محمدرضا معتمد نیا مشاور میرحسین موسوی دقایقی پیش از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش ندای سبز آزادی محمدرضا معتمدنيا، مشاور اجرايی فرماندهی ستادکل قوا و از مسئولان پشتيبانی جنگ و نماينده ويژه شهيد رجايی، باهنر و مهندس ميرحسين موسوی در بخش صنعت و معدن در جريان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال ٨٨ در تاريخ ٨ تيرماه توسط اطلاعات سپاه احضار و بازداشت شد.
وی پس ٢ ماه انفرادی با قرار وثيقه آزاد شده و پس از آن در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی پيرعباسی به اتهام تبليغ عليه نظام محکوم شد.
معتمد نیا در تاريخ ٢١ مرداد ماه ٩٠ برای سپری کردن دوران محکوميتش روانه زندان اوين شد.
محمدرضا معتمدنیا، که از فروردین ماه امسال در اعتراض به حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد به مدت ۴۲ روز دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از دریافت پیام میر حسین موسوی به اعتصاب غذای خود پایان داد.
آیت الله صانعی نیز در دیدار با خانواده محمدرضا معتمدنیا، با تاکید بر اینکه باید نیروی سلامتیتان را حفظ کنید تا دشمن شاد نشویم، از خانواده او خواسته بود هر چه سریعتر از این زندانی سیاسی بخواهند به اعتصاب خود پایان دهد.
معتمد نیا همچنین در نامه ای به رهبری خواستار پذیرش اشتباهات گذشته شده و خطاب به وی نوشته بود:اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتخاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است و انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است؛ فرصت را دریابید چه بسا که در آینده با الزام ها روبرو شوید نه با انتخاب ها.
امروز: گزارش جدید بانک مرکزی از میزان چکهای برگشتی نشان می دهد که رشد آن به بی سابقه ترین میزان طی سی سال گذشته رسیده است.
براساس این گزارش تعداد چک های برگشتی تنها در فروردین ماه به رقم بی سابقه ای بالغ بر ۲٫۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. همچنین در حالی که در فروردین ماه سال ۹۰ بالغ بر ۳۳۵ هزار برگ چک برگشت خورده بود که معادل ۱۲٫۴ درصد از کل چکهای برگشتی بود، در مدت مشابه در سال ۹۱ این نسبت با برگشت خوردن ۳۹۱ هزار برگه چک، به نرخ ۱۳٫۷ درصد رسید.
روند صعودی رشد درصد چک ها برگشتی در کشور که از سال ۸۷ شدت گرفته بود، از سال ۸۸ دو رقمی شد و اینک به رقمی نگران کننده تر از قبل رسیده است. آمار موجود حکایت از آن دارد که در حال حاضر از هر ۷ چک، یکی برگشت می خورد؛ رقمی که در سال قبل و سالهای قبلتر، به ترتیب از هر ۸ چک و ۱۰ چک، یکی (یعنی ۱۲ و پیش از آن ۱۰ درصد) گزارش شده بود.
مساله نگران کننده آن است که آمار بانک مرکزی تنها مربوط به مواردی است که روال قانونی برگشت زدن در بانکها طی میشود، و با توجه به اینکه بسیاری از فعالان بازار کسب و کار، در برگشت زدن چکهای وصولنشدهی خود فایدهای نمیبینند و تلاش میکنند بدون برگشت زدن و از راه تعامل و استمهال به مطالبات خود برسند، شکی نیست که میزان واقعی چکهای وصول نشده به مراتب بیشتر از این رقم تقریبی ۱۴ درصد است.
از نگاه کارشناسان، رکود اقتصادی عمده ترین دلیل افزایش شمار چکهای برگشتی است. توضیح آنها برای این موضوع آن است که حجم نقدینگی کاهش نداشته اما سرعت چرخش پول کمتر شده است، که تاثیر مشابهی براقتصاد گذاشته و باعث می شود بنگاههای تجاری از نظر پولی در مضیقه باشند.
رکود فضای کسب و کار و مشکلات نقدینگی به ویژه پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها باعث شده بسیاری از افرادی که در ازای خرید کالا چک بانکی ارایه می کنند، به دلیل ناتوانی در فروش کالا نمی توانند به موقع پول به حسابشان واریز کنند و همین مسئله باعث افزایش شدید چک های برگشتی شده است.
با آنکه بانک مرکزی اقدام به ایجاد محدودیت هایی برای صدور چک کرده اما این تاثیری در رشد نجومی چک های برگشتی نداشته است و تنها راه کاهش آن را باید در سیاستهای کلان دولت جست و جو کرد که ثمره آن چیزی جز بحرانی کردن وضعیت اقتصادی و صدمه به فضای کسب و کار نبوده است.
کارشناسان اقتصادی افزایش میزان چک های برگشتی را نشانه آن می دانند که رکورد به شکلی بیسابقه به بالاترین حد خود رسیده که از علل آن رشد بیاخلاقی در اقتصاد است که اعتمادها را خدشه دار و جریان طبیعی رشد اقتصاد را دچار آسیب کرده است که یک نمود از آن را در اختلاس چند هزارمیلیاردی میبینیم.
پیشتر نیز برخی نمایندگان مجلس با هشدار نسبت به وضعیت نابسامان اقتصاد کشور اعلام کرده بودند شرایط فعلی و افزایش روز به روز چک های برگشتی به مناسب نبودن وضعیت اقتصادی کشور برمی گردد؛ موضوعی که فعالان اقتصادی نیز از سال قبل نسبت به آن اعلام خطر کردهاند. رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران نیز اردیبهشت سال گذشته خواستار توجه مسوولان به رکود بازار شد و پیامد هدفمندی یارانهها برای بخش تولید را افزایش هزینهها و تعداد بیشتر چکهای برگشتی خواند. نگرانی هایی که مورد بی توجهی قرار گرفت تا رکوردهای جدیدی در چک های برگشتی هم چون رشد بیکاری، کاهش اشتغال، کاهش رشد اقتصادی و ... در دولت احمدی نژاد به ثبت برسد.
از جمله اقدامات بانک مرکزی، بر اساس گزارش خبرآنلاین، تغییراتی بوده که از اردیبهشت ماه سال جاری بانک مرکزی با دستورالعمل جدید افتتاح حساب های جاری و سخت گیری بیشتر برای صادر کنندگان چکهای بی محل تلاش کرده نرخ چکهای برگشتی را اصلاح کند ولی این وضعیت با توجه به اعتراف مدیران بانک مرکزی، بیشتر محصول وضعیت نامناسب اقتصادی کشور بوده و در نتیجه افزایش سخت گیری ها بیش از آنکه به کاهش نرخ چکهای برگشتی منتهی شود، می تواند بر کاهش استفاده از این سند بهادار و نتیجتا پاک کردن صورت مسئله منجر شود. در چنین حالتی هرچند بانک مرکزی ظاهرا مسئولیت خود را در قبال مبادلات پر ریسک کاهش داده، ولی در فضای کلی اقتصاد کشور تا رکود تورمی ایجاد شده بر طرف نشود نمی توان انتظار بهبود ریسک مبادله را داشت.
امروز: یک دانشجوی کرد سه روز پیش توسط نیروهای اداره اطلاعات مهاباد بازداشت شد.
بنا به اخبار رسیده به جرس، "دیاکو خیاط" که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران است، روز پنج شنبه [سه روز پیش] تلفنی به اداره اطلاعات مهاباد احضار و به دنبال آن بازداشت شد.
هنوز از دلایل بازداشت و مکان نگهداری این دانشجو اطلاعی در دست نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر