چون به آزادی نبوت هادی است/ مومنان را زانبیاء آزادی است
«حرا» نام کوهی است بلند و خشک و سنگین که در شمالشرقی مکه قرار دارد و فاصله آن تا خانه کعبه حدود پنج کیلومتر است و غالب کسانی که به حج مشرف میشوند، آنجا را برای یکبار هم که شده، بازدید میکنند. غاری که حضرت محمد (ص) هر از گاهی در آن اعتکاف میکرد، بر فراز این کوه قرار گرفته و همچنان باقی است.
محمدتقی فاضل میبدی در یادداشتی که در روزنامه شرق منتشر کرده آورده است: امام علی(ع) میفرماید: «و لقد کان یجاور فی کل سنه بحراء فاراه و لا یراه غیری»؛ پیامبر هرسال در کوه حرا اقامت میگزید. من او را میدیدم و جز من کسی او را نمیدید.» (نهجالبلاغه، خ، قاصعه، ۱۹۲) این غار یادآور یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ بشریت است. خاستگاه آیینی است که بانگ آن از صخرهها و درههای خشک و تفتیده مکه عبور کرد و در کمتر از نیم قرن امپراتوریهای بزرگ آن روزگار یعنی ایران و بیزانس را تسلیم خود کرد. بنابر روایت مورخان بزرگ تاریخ اسلام، در غروب یکی از روزهایی که حضرت محمد(ص) در غار در حال اعتکاف و عبادت و ریاضت بود، فرشتهای بر وی ظاهر گشت و این صدا در غار فرو پیچید: « اقرا»؛ بخوان.
حضرت پاسخ داد: « ما انا به بقاری»؛ نمیتوانم بخوانم. با تکرار این صدا، فریاد برآمد: « اقرا باسم ربک الذی خلق». بخوان به نام پروردگارت که آفریده است. محمد سراسیمه روانه خانه شد و آنچه را که دیده و شنیده بود برای همسرش بازگو کرد. او نیک دانست که برای رسالت برگزیده شده است. پس از چندی مامور شد تا آنچه را دریافت میکند، نه تنها برای بستگان خود، که برای همه بشریت ابلاغ کند. تاریخ دقیق دریافت وحی بر پیامبر اسلام و دعوت همگان به این آیین توحیدی روشن نیست. آیا آغاز نزول آیات در اواخر ماه رجب بوده است یا در لیالی قدر در ماه مبارک رمضان و یا در ماههای دیگر؟ روایتی یعقوبی چنین است: هنگامی رسول خدا مبعوث شد که ۴۰ سال تمام از عمر او سپری گشت و بعثت آن بزرگوار در ماه ربیعالاول به قولی در رمضان و از ماههای عجم در شباط بود. (یعقوبی، ج ۱، ص ۳۷۶، ترجمه آیتی)
ابنهشام تاریخ شروع وحی را در ماه رمضان دانسته و آغاز دعوت را در ۱۷ این ماه میداند. (سیره ابنهشام، ج ۱، ص ۲۴۹) مسعودی که از مورخان معتبر است، مکان آغاز نزول وحی را غار حرا دانسته اما زمان آغاز نزول وحی را ذکر نکرده است. شاید برای او نیز این زمان مبارک روشن نبوده است. قولی که همه مورخان بر آنند این است که این حادثه بزرگ در سال چهلم عمر مبارک حضرت(ص) اتفاق افتاده است. دکتر محمدابراهیم آیتی در کتاب گرانسنگ تاریخ پیامبر اسلام میگوید: تاریخ بعثت رسول خدا قول مشهور شیعه امامیه بیستوهفتم ماه رجب و قول مشهور فرق دیگر مسلمین ماه رمضان است. (ص ۷۷) اما به این ادعا که آغاز نزول وحی در ماه رجب است نپرداخته و روشن نمیکند که این قول مشهور شیعه از کجا نقل شده است. هاشم معروفالحسنی که از مورخان معاصر شیعی است در مورد آغاز نزول وحی میگوید: «و هو بحرا من شهر رمضان» این رخداد در غار حرا و در ماه رمضان بود». (سیرهالمصطفی)
مفسران بزرگ قرآن از امثال طبرسی تا علامه طباطبایی در تفسیر سورههای «اقرا» و «قدر» آغاز نزول وحی را ماه رمضان دانستهاند و میگویند: قرآن دو نزول داشته است یکی دفعی و دیگر تدریجی. هیچ کدام آن را در ماه رجب ذکر نکردهاند.» در هر صورت چه آغاز نزول وحی روشن باشد چه نباشد، مهم آن پیام نورانی و گوارایی بود که از آن درههای خشک و لمیزرع به جویبار زندگی سرازیر شد و آدمیان را به حیاتی دوباره فراخواند. پیامهای نخستین این دعوت خواندن و دانستن و ذکر خداوند و بیان آفرینش انسان است؛ یعنی ربوبیت خداوند به آفرینش او بستگی دارد و آفرینش خداوند در جمال انسان تحقق پیدا میکند که از کرمهای کوچک «علق» آغاز میشود و با در دست داشتن «قلم» کمال خود را پیدا میکند. چرا در پیامهای نخستین وحی از خدا، انسان، علم و قلم سخن به میان آمده؟ روشن است.
انسان منهای خدا، علم و قلم ارزشی ندارد. پیامبران آمدند تا قلم را در دست آدمیان گذارند و تمام معماها و مشکلات آدمی را با علم و قلم بگشایند. آنان که در مکه زندگی میکردند نه خدا را میدانستند و میشناختند و نه قلم را. قلم آنها شمشیر و شرابی است که برای آن آخرین سرودههای خود را میساختند و برای آنها بتهایی است که به پای آنها سجده میکنند و قربانی میدهند و اگر از بتها هم گذشته باشند، خدای آنها ماه و خورشید و ستارگان است که برای آنها به خاک میافتند. پیامبر با ابلاغ پیام خود میخواهد انقلابی در جامعه جاهلی به وجود آورد که مردم بتها را فرو نهند و سر به سوی خدای واحد فرا آورند. اسیران را آزاد کنند. فرودستان و یتیمان را نوازش دهند. ربا را ترک کنند.
شمشیرها را فرو گذارند و قلمها را فرا گیرند و همگان به علم و دانش روی آورند و ملاک برتری را تقوای الهی بدانند. پیداست که مالداران و قدرتمندان قریش این پیامها را برنتابند. روشن است که این تحول نخست باید در اعتقاد و اخلاق آدمیان به وجود آید. قومی که پیامبر در میان آنها برگزیده میشود، ادبیاتی جز شمشیر و خون و جنگ ندارد. اشعار برگزیده در بازار عکاظ اشعاری است که عناصر و صور خیالش را شمشیر و خون و زن تشکیل میدهد. از اخلاق، تقوا و کرامت و گذشت و مهربانی سخنی در میان نیست. اخلاق آنها خشمی است که باید همیشه برافروخته باشد. در دماغ بزرگان آتش خشم و فریاد پخته میشود. از این رو پیامبر اسلام (ص) یکی از اهدف رسالت خود را «تتمیم مکارم اخلاق» میداند.
پیام گوهرین او اخلاقی است که باید به همه بشریت بازگردد. علت اینکه خشم و شهوت و انتقام در آیین محمد نکوهیده است؛ زیرا این رذایل اخلاقی در جامعه جاهلی بر صدر نشسته است؛ جامعهای که به فرموده امام علی(ع) آدمیان از بیم جنگ و ناامنی خواب در چشم ندارند و به جای زیبایی و سرمه کشیدن در دیدگانشان اشکهای غم نشسته است. جاهلان سرور شده و عالمان لجام بر دهانشان افکندهاند. «نومهم سهود و کحلهم دموع فی زمن عالمها ملجم و جاهلها مکرم» (نهجالبلاغه، خ ۲) سرازیر کردن آب حیات اخلاقی در شریانهای جامعهای که با خرد، کاری ندارد و جز پول چیزی نمیشناسد، کار چندان آسانی نیست به ویژه آنجایی که سران ثروت و قدرت الگوی بیاخلاقی شدهاند. مردم دینشان آیین ملوکشان است. بیداری بخشیدن به این مردم، کاری است بس دشوار. رسول خدا فرمود: دو صنف جامعه را به فساد و تباهی میکشاند، یکی عالمان فاسد و دوم حاکمان فاسد. و اگر این دو، به راه اخلاق بازگشتند جامعه، اخلاقی خواهد شد. از این رو پیام وحی تاکید میکند تا مردم پیامبر را الگوی اخلاقی خود بدانند، نه صاحبان پول و قدرت را. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه…» در آیات مکی همه جا سخن از آیین و اخلاق و اندیشه است. غالب آن آیات به تعقل و تفکر دعوت میکند.
در این آیات ذکری از احکام و شریعت در میان نیست، چون جامعه بیاخلاق و بیتعقل، شریعت آن نیز، ارزشی ندارد. امام علی(ع) بعثت پیامبران را چنین تبیین میفرماید: … و یثیروا لهم دفائن العقول؛ خدا پیامبران را فرستاد تا عقلهای به کار افتاده را بیدار کنند. (نهجالبلاغه، خ۱)
زیباترین تعریفی که خداوند در حق پیامبرش دارد این است: «و انک لعلی خلق عظیم»: تو دارای اخلاقی سترگ هستی. پیامی که پیامبر آورده است و برای آن سختترین مقاومتها را از خود نشان میدهد، پذیرفتنش برای ارباب قریش که ارباب پول و قدرتاند دشوار مینماید. آنان پیامبر را با انواع وعده و وعید مواجه میکنند. او از طرف خدا مامور است تا در برابر سختیها صبر کند. توحید، عدل، عبادت برای خداوند، حلم، حسن اخلاق، گذشت و رواداری پیامهایی است که بر گوش مردم تازه مینماید. پیامبر چنان در راه خود راسخ است که در پاسخ وعدههای سران قریش میگوید: اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهید، از راه رسالتم باز نخواهم گشت. او نیامده است تا ادیان دیگر را کنار نهد، بلکه پیروان راستین آنان را اهل نجات میداند (بقره/۶۲).
در مدینه زیباترین و حقوقیترین عهدنامه را با یهود و نصاری میبندد. غیرمسلمانان را در پناه خود مینهد. کسانی که او را پیامبر شمشیر میدانند، نمیدانند که هیچگاه شمشیرش در برابر دشمن، ابتداء، آخته نگردید. آیات قرآن گواه بر این است که پیامبر در برابر قتلهای جاهلی ایستاد. به اولیای خون مقتول گفت: در برابر قتل عمد یک نفر قصاص میشود و آن هم اگر ببخشند بهتر است. گناهی در اسلام بالاتر از ریختن خون کسی و بعد از آن ریختن آبروی کسی نیست. صلح و صفا و صمیمیت در این آیین در هنگام فتح مکه نمایان شد. سران قریش که آن همه آزار بر پیامبر وارد کرده بودند، در انتظار سختترین انتقامها از پیامبر نشسته بودند. او بدون اینکه کینهای از کسی در دل داشته باشد فرمود: الیوم یوم المرحمه؛ امروز روز رحمت است و تمام شما در پناه اسلام آزادید. شعار این بعثت تا قیامت در قرآن چنین است: والله یدعوا الی دارالسلام (یونس/۲۵)؛ خدا همگان را به سلامت میخواند.
از درمها نام شاهان برکنند/ نام احمد تا قیامت میزنند
نام احمد نام جمله انبیاست / چون که صد آمد نود هم پیش ماست (مولوی)
بازنشستگی اجباری اساتید، اخراج استادان به دلایل فعالیت های انتخاباتی و سیاسی، بازنشستگی بر اساس سخنرانی های اعتراضی، همه این جملات را از سال ۸۶ تاکنون به انحاء مختلف می شنویم و بعضا هنوز در حال رخ دادن است. این موضوع که از سال ۸۸ شدت گرفت، موجی از اساتید علوم انسانی در رشته های مختلف حقوق، جامعه شناسی، فلسفه،اقتصاد، ارتباطات و… را در بر گرفت و اکنون در سال ۹۱ هم به روند خود با قدرت ادامه می دهد.
به گزارش «بازتاب»؛ حدود یک ماه قبل بود که آخرین اسامی اساتیدی که به بازنشستگی اجباری نایل آمده بودند، اعلام شد که البته اکثر آنها از دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه تهران بودند. با این اسامی جدید این مفهوم به ذهن مخاطبان پیگیر این موضوع متبادر می شد که روند بازنشستگی اجباری از دانشگاه علامه طباطبایی که سرآمد آن است، به دانشگاه های دیگر هم بیش از پیش تسری یافته و گویا به این زودی ها قصد کشیده شدن ترمز آن وجود ندارد.
متاسفانه در این روند که بعضا با بهانه های واهی و به دور از قانونی بودن در شرف وقوع است، اساتید به نام و شاخصی را از دست داده ایم که با خذفشان بار علمی دانشگاه های ممتاز کشور روز به روز سیر نزولی را طی می کند و اساتیدی جایگزین می شوند که حداقل ۲۰ سال زمان لازم است تا تجربه آنها به اندازه اساتید فعلی از دست رفته برسد و وضعیت علمی دانشجویان موقعیت مناسبی پیدا کند.
سرآمد اعمال این بازنشستگی های اجباری “صدرالدین شریعتی” رئیس دانشگاه علامه طباطبایی است که یک تنه بار بخش نامه ها و دستورات ابلاغ شده و نشده وزارت علوم مبنی بر اخراج و بازنشسته کردن اساتید، جداسازی جنسیتی در کلاس های دانشکده های مختلف ، کار گذاشتن دوربین در برخی قسمتهای دانشگاه، را در دانشگاه خود به اجرا درآورد و بدین ترتیب هر آنچه را که روسای سایر دانشگاه های تهران هم اجرایی نکرده باشند، او یکجا، بی کم وکاست به منصه ظهور رسانده است.
معاون وزارت علوم: سکوت!
از سویی دیگر”حسین نادری منش” معاونت آموزشی وزارت علوم نیز حاضر به گفتگو با “بازتاب” در این زمینه نشد تا علل این بازنشستگی های اجباری به صورت شفاف از سوی یک مقام رسمی عنوان شده و مشخص شود که اینها سیاست های ابلاغ شده از سوی وزارت علوم است یا برخی از روسای دانشگاه ها این اختیار تام را دارند که هر استاد مجرب با توانایی علمی بالا را با دلیل یا بدون دلیل قانونی به بازنشستگی برسانند. در این گزارش با یکی از اساتید دانشگاه تهران که به تازگی بازنشسته اجباری شده و یکی از اساتید دانشگاه علامه که ظرف سال گذشته و کمی قبل تر به این حکم نائل آمده اند گفتگو شده که شرح علت بازنشسته شدن و وضعیت فعلی خود را عنوان کرده اند.
رهامی: من که این همه در نظام مسوولیت داشتم، وای به حال بقیه!
حجت الاسلام دکتر”محسن رهامی” از حقوق دانان برجسته کشور که سالهاست در دانشگاه تهران تدریس می کند، به تازگی تدریس در دوره دکترا را آغاز کرده بود و امسال به مرتبه استاد تمامی می رسید و در حالی که نه به سن بازنشستگی رسیده بود و نه سابقه او اجازه بازنشسته شدن را می داد، تنها با ۲۰ سال سابقه دانشگاهی حکم بازنشستگی اجباری را دریافت کرد. وی درتشریح علت بازنشستگی خود می گوید:”در روز دانشجوی سال ۸۹ سخنرانی ای به دعوت انجمن اسلامی دانشکده حقوق در دانشگاه تهران داشتم و نسبت به برخورد با دانشجویان و اساتید و هم چنین نبود امنیت شغلی اساتید اعتراضات خود را عنوان کردم. پس از آن سخنرانی چندین بار مرا احضار کرده و مورد استنطاق قرار دادند تا زمانی که پرونده مرا به حد بازنشستگی اجباری رساندند و همین عامل بهانه حذف من از دانشگاه شد”.
وی ادامه می دهد:”هر کسی را به یک علتی تصفیه کردند و در واقع برای هر استادی که قصد حذف او را داشتند، ابتدا وی را در معرض تعلیق قرار داده و سپس او را ناچار به بازنشسته شدن می کردند. ازمن نیزابتدا کلاس هایم گرفته شد و سپس در شرایط بین تعلیق و اخراج و بازنشستگی اجباری، بازنشستگی اجباری را انتخاب کردم”.
دکتر رهامی با بیان اینکه حکم را هنوز به وی ابلاغ نکرده اند و قانون باید بگوید مشکل سخنرانی اش چه بوده و کجای موضع گیری هایش خلاف اصول نظام بوده است، تاکید می کند که با اساتید باسابقه تر برخوردهای به مراتب بدتری شکل گرفته و در واقع حکم خود را نوعی ارفاق می پندارد.
این استاد باسابقه دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه در دانشگاه های فنی و صنعتی شرایط به مراتب بهتری وجود دارد، در تشریح سوابق خود عنوان می کند: در طول سال های گذشته ۳ سال معاون وزارت علوم و ۸ سال نماینده مجلس بودم. سالها وکیل دانشگاه و دانشجویان در حادثه کوی دانشگاه سال ۷۸ بودم. ما با این میزان سابقه علمی، پژوهشی، داخل نظام بودیم و چنین برخوردهای ناسالم و نامناسبی با ما شکل گرفت، اما متاسفانه از دست دادن اساتید مجرب و توانای علمی برای مدیران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد.
این حقوقدان در پاسخ به اینکه آیا اعتراضی در این زمینه داشته است، می گوید:”از آنجا که بازنشستگی من پیش از موعد بوده، آقای احمدی نژاد عنوان کرده لیست افراد بازنشسته را بررسی می کنند”. پیش از این هم عنوان شده بود که ایشان از این بازنشستگی های اجباری خبر نداشته اند و این اقدامات بر اساس تصمیم های خود مدیران و روسای دانشگاه ها شکل گرفته است.
استاد دانشکده حقوق علامه: ظاهرا بازنشستگی من قانونی بود، اما…
دکتر”محمدرضا ضیایی بیگدلی” استاد حقوق بین الملل دانشگاه علامه حدود یک سال و نیم قبل در سال۸۸ بازنشسته شده است. وی در تشریح روند بازنشستگی بالاجبار خود می گوید:” وضعیت من کمی استثنایی بود. قانون استخدامی مربوط به اعضای هیئت علمی به گونه ای است که در سن ۶۵ سالگی و ۳۰ سال خدمت بازنشسته می شوند مگر اینکه نیاز علمی به وجود آن اساتید داشته باشند که تا ۷۰ سالگی همچنان فعالیت کنند.من با توجه به اینکه استاد تمام بودم و چندین کتاب و حدود۴۰ مقاله تحقیقاتی و علمی پژوهشی داشتم و حتی کتاب حقوق بین الملل من به چاپ چهلم رسیده بود، اما با این حال رئیس دانشگاه از این اختیار استفاده کرد و این بدان معنا تعبیر می شود که نیاز علمی به وجود من ندارد. در حالی که هم ارزشیابی دانشجویان و همکاران و هم اصراری که گروه و دانشکده مبنی بر ادامه فعالیت من داشتند و اینکه در صورت بازنشسته شدن من دوره دکترا در دانشکده مختل می شود، اما رئیس دانشکده ترجیح داد که مرا بازنشسته کند”.
دکتر ضیایی ادامه می دهد:” این دلایل به مخالفت هایی بازمی گشت که من به رئیس دانشگاه در پست مدیر گروهی داشتم و کارهای خلاف قانونی که انجام می داد و همین امر بهانه ای شد برای بازنشستگی من بر اساس اختیارات به ظاهر قانونی.
از سویی دیگر وضعیت خاص من به این دلیل بود که ایشان علاوه بر اینکه علنا اتاق کارم را از من گرفت، اقدامی ترتیب داد تا مرا دیگر به داخل دانشگاه راه ندهند و دیگر اجازه ورود نداشتم مگر با اجازه حراست. این اقدامات پس از گرفتن درس های من رخ داد”.
وی معتقد است مشابه این امر در مورد هیچ یک از اعضای هیئت علمی که بازنشسته اجباری شدند، رخ نداده. وی در پاسخ به اینکه آیا دلیل سیاسی هم مبنی بر کنار گذاشته شدن شما وجود داشت، می گوید:”به ظاهر دلیل سیاسی علیه من نداشتند اما جزو ۵۷ حقوقدانی بودیم که در سال ۸۸ در جریان حمله نیروی انتظامی و لباس شخصی ها به خوابگاه کوی دانشگاه اعتراض نامه ای را امضا کرده بودیم . اما اینکه تا چه میزان آن نامه در این امر موثر بوده، به درستی مشخص نیست”.
این استاد حقوق بین الملل در ادامه عنوان می کند، ممکن است برخی عنوان کنند که دوستان دیگری هم این نامه را امضا کرده بودند، اما هیچ اقدامی علیه آنها انجام نشده است، بنابراین شاید بتوان گفت این دلیل اصلی بازنشسته کردن من نباشد.اما خودم معتقدم بیش از آنکه بحث سیاسی در مورد من وجود داشته باشد، بحث مدیریتی وجود داشت و ایرادها و اشکالات قانونی ای که به کار رئیس دانشگاه به خصوص در دو سال قبل از بازنشستگی عنوان و اعتراض می کردم.
این روند هنوزهم به شدت فزاینده ای ادامه دارد. دکتر ضیایی با اشاره به اینکه شریعتی ،به بهانه اختیارات قانونی مسئله نیاز علمی را فراموش کرده و اصولا در محیط دانشگاه بحث نیاز علمی را گروه و دانشکده تشخیص می دهد، نه رئیس دانشگاه که پستی اداری دارد، تاکید می کند: ایشان به رغم اینکه رئیس گروه و دانشجویان در مکاتبات مختلف نیاز به حضور من را اعلام کردند، اما با وجود اینها حکم بازنشستگی مرا صادر کرد.
وی در ادامه عنوان می کند، چنانچه آن زمان بازنشسته نشده بودم، تا سه سال آینده و تا ۷۰ سالگی هم می توانستم در دانشگاه تدریس کنم و این با وجود مسئله افزایش سن بازنشستگی به ۷۵ سال است.
نکته جالب اینجاست که زمانی که دکتر ضیایی به دلیل عدم نیازعلمی بازنشسته شد، افرادی در دانشگاه حضور داشتند که حتی بیش از وی سابقه داشتند و در حد استادیار بدون یک مقاله بودند، اما رئیس دانشگاه اقدام به بازنشسته کردن آنها نکرد. این عملکرد را این گونه می توان تعبیر کرد که نیاز علمی به آنها وجود داشته است. نکته دیگر اینکه کسانی که اکنون به صورت حق التدریس در آنجا مشغول تدریس هستند، به گونه ای است که یک کارمند معمولی دولت با مدرک دکترا هر چقدرکه مایل باشد می تواند به صورت حق التدریسی در آنجا درس بدهد اما امثال دکتر ضیایی را محروم می کنند به طوری که حتی یک ساعت هم گروه نمی تواند از تدریس او به صورت حق التدریسی استفاده کند. نه تنها در تدریس بلکه درهیچ مسئله دیگری اعم از راهنمایی پایان نامه، مشاوره وهیئت داوران نیز مجاز نیستند از وی استفاده کنند.
دکتر ضیایی در پاسخ به اینکه آیا شکایتی مبنی براین محرومیت ها و یا عملکردهای رئیس دانشگاه به نهاد خاصی داشته است یا خیرعنوان می کند:”مواردی از این تخلفات را به عنوان مدیر گروه به گروه گزارش می دادم و درخواست استعفای خودم را مطرح می کردم.زیرا نمی توانستم این تخلفات را تحمل کنم. آن نامه به بیرون راه یافت و به دست آقای شریعتی هم رسید و بابت علنی شدن این اعتراضات بسیار ناراحت شد”.
به هرحال مدارک ایشان برای بازنشسته کردن ظاهرا قانونی است و اینکه چه کسی باید نیاز علمی به استاد را تشخیص دهد، به قوت خود باقی است وسوال این است که آیا یک استاد تمام با پایه ۳۵ و این میزان سابقه کارهای تحقیقاتی، علمی و آموزشی، به وجودش نیازعلمی نبوده است؟
بازنشسته کردن استاد حتی به قیمت تعطیلی رشته!
دیگر استاد برجسته حقوق دانشگاه علامه که سال گذشته به بازنشستگی اجباری نایل آمد، دکتر”محمد محمدی گرگانی” مدیرگروه رشته های حقوق عمومی و حقوق بشر است که سالها تجربه تدریس دارد. وی در ابتدا از زمینه ایجاد رشته های جدیدی که در دانشکده حقوق پایه گذار آن بود، صحبت می کند و معتقد است پس از آن تصفیه دروس و تغییرسرفصل های برخی رشته ها آغاز شد.
دکتر محمدی ابتدا در مورد چگونگی آغاز و تعطیلی رشته های جدید حقوق می گوید:”من و برخی از همکاران دوره های کارشناسی ارشد حقوق بشر و حقوق عمومی را در دانشکده ایجاد کردیم. در ایران رشته حقوق عمومی فارغ از رشته حقوق بین الملل است و در مقاطع ارشد و دکترا بسیار محدود است.اساتید به نام و مطرحی را از دانشگاه تهران و شهید بهشتی برای تدریس در این دو رشته در دانشکده حقوق علامه به کار گرفتیم.
در واقع سعی بر این بود که در هر رشته ای مرتبط با حقوق، اساتید مربوط به همان رشته تدریس کنند. زمان زیادی صرف شد و مکاتبات بسیاری صورت گرفت تا با راه اندازی رشته حقوق بشر درمقطع ارشد و دکترا که یکی از مبرم ترین نیازهای امروز و فردای ماست، موافقت حاصل شد. در رشته حقوق عمومی هم وضعیت همین گونه است و به لحاظ تئوری بسیار ضعیف هستیم. تنها دو تئوری در این زمینه وجود دارد که تئوری جمهوری اسلامی و تئوری مرحوم نایینی متعلق به ۱۰۰ سال پیش مربوط به زمان مشروطه است و پس از آن تئوری های جدیدی تدوین نشده است. با تمام زحماتی که برای راه اندازی و تئوری سازی این دو رشته در دانشگاه علامه انجام شد، متاسفانه اکنون هر دوی این رشته ها با این تلقی که نیازی به حقوق بشر نداریم و دروس آن ها اسلامی نیست، تعطیل شده اند. در حالی که ما بهترین اساتیدی را که توانایی تطبیق مباحث بر اساس اصول اسلام را هم داشتند، به کار گرفتیم. متاسفانه مطلقا به این مسائل و نیاز جامعه ما به لحاظ فرهنگی به این دو رشته هیچ توجهی نشد”.
وی در ادامه عنوان می کند:”پس ازانتخاب آقای شریعتی به عنوان ریاست دانشگاه، از سال ۸۴ به بعد این مباحث مطرح شد که نیازی به حقوق بشر وجود ندارد و دروس آن مطابق با اسلام نیست”. دکتر محمدی یادآور می شود از آنجا بود که برخوردها با وی آغاز شد و چند بارهم وی را احضار کردند.
این استاد حقوق می افزاید: من هم در پاسخ عنوان می کردم که این دروس مصوب وزارت علوم است و ما بر اساس قوانین وزارت علوم فعالیت می کنیم و اساتیدی که در این رشته تدریس می کنند، همه اساتید رسمی بهترین دانشگاه های کشور هستند.
وی خاطرنشان می کند:”به آقای شریعتی عنوان می کردم این رشته ها سرفصل ندارند و دانشکده را که نمی توان تعطیل کرد و یک درس نیست که به دانشجو بگوییم دیگر به کلاس نیایید. خوب شما درس و منابع مشخص معرفی کنید و ما هم بر اساس آنها به دانشجویان تدریس کنیم. زمانی که درس و منبع مشخصی برای این رشته ها وجود ندارد و اقدامی هم در زمینه تئوری انجام نشده است، پس بر چه اساسی باید سرفصل تغییر کند و یا به چه دلیل باید رشته تعطیل شود”.
دکتر محمدی گرگانی ادامه می دهد، هم اکنون هیچ کتابی در مورد نظریه های دولت در حقوق عمومی وجود ندارد. در حالی که در تمام دانشکده های حقوق دنیا در مورد نظریه های دولت تئوری های لازم ارائه شده و در این زمینه بحث صورت می گیرد.
این استاد دانشگاه علامه عنوان می کند:” این اتفاق منجر به مسائل دیگری شد که من در جریان نبودم و راه اندازی همین رشته بهانه اصلی برای بازنشستگی اجباری مرا ایجاد کرد و مسئولان دانشگاه معتقد بودند که من و سایر اساتید حقوق که بازنشسته اجباری شدند، به ضابطه های مورد نظر آنها معتقد نبودیم”.
وی با مطرح کردن پرسشی می گوید:” آنها این رشته ها را مطابق با ضابطه های اسلامی نمی دانستند. در حالی که چنین صحبتی بسیار مبهم است و زمانی که هیچ منبع و نظریه ای در این زمینه ایجاد نشده و به عنوان مثال نظر دولت در مورد مکتب های مختلف هگل و مارکس و …عنوان نشده من کدام یک از این مقوله ها را بر اساس کدام ضابطه تدوین شده تدریس کنم؟ خوب چیزی در این زمینه وجود ندارد. متاسفانه مباحثی که مطرح می شود بسیار خام و کارنشده است و صرف مورد توجه قرارنداشتن تفکرات آنان، سطح علمی و نیاز دانشگاه ها را کنار گذاشته و فقط مسائل کلی برنامه ریزی نشده و وجود نداشته ای را مطرح می کنند”.
در حقوق بشر، یک نظریه وجود دارد که در دنیای استاندارد به عنوان الگوی جهانی به این نام پذیرفته شده است و همین الگوی جهانی در دانشگاه تشریح می شود.
وی در ادامه می گوید:من هم بر همین اساس دروس را تدریس می کردم و هم نظریه را مطرح می کردم هم خلاف آن را. اما خوب همین را هم نپذیرفتند و با کلاس های ما برخورد شد. دکتر محمدی خاطر نشان می کند که در کلاس های من هرگز مباحث سیاسی وجود نداشت و اجازه این کار را به دانشجوها نمی دادم تا مباحث علمی را دنبال کنند. بر همین اساس دلایل سیاسی مبنی بر بازنشستگی من نداشتند.
وی به عنوان مدیر گروه حقوق عمومی و حقوق بشربه یکباره بدون اطلاع بازنشسته شده است و اتاقش در دانشکده را هم از او گرفتند و به دلیل سابقه طولانی تدریس نمی توانستند حکمی به جز بازنشستگی برای وی بزنند.
این استاد حقوق یادآور می شود: استاد دانشگاه فوتبالیست نیست که پس از ۳۰ سالگی دیگر نتواند به فعالیت ادامه دهد بلکه هر چه سن او بالاتر رود، توانایی علمی و تجربه او افزایش می یابد.چگونه است که در حوزه علمیه فردی پس از رسیدن به ۸۰ سالگی تازه مرجع تقلید می شود، آن وقت اساتید ما در سن ۶۵ الی ۷۰ دیگر حق تدریس را ندارند؟
دکتر محمدی گرگانی هم چنین می گوید:”پس از این اتفاقات عنوان کردند دستور داده شده باید بازنشسته شوم، حتی اگر رشته حقوق بشر تعطیل شود.اعضای گروه نامه نوشتند و عنوان کردند چنانچه من بازنشسته شوم، استادی وجود ندارد که در دوره ارشد ودکترا تدریس کند و اینگونه درسها معطل می شوند.مسئولان دانشکده هم عنوان کردند حتی اگر درسها هم معطل بمانند، ایشان باید بازنشسته شوند.بدین ترتیب من به اجبار بازنشسته شدم و جای درس های من هم خالی بود و پس ازمدتی هم کل رشته حقوق بشر در دانشکده را تعطیل کردند”.
وی با اشاره به اینکه یکی از اعضای خانواده دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی است، تاکید می کند که”به لحاظ افزایش سطح علمی و توانایی اساتید، دانشگاه های لندن و کانادا و پاریس با آنها قراردادهای مبادله اساتید و دانشجو منعقد کردند ودربرنامه های مختلف از اساتید ایرانی به دانشگاه های خود دعوت می کردند و در واقع به لحاظ بین المللی در رتبه بسیار خوبی قرار گرفته بودیم. اما با نادیده گرفتن تمامی این امتیازات و تلاش برای مطرح شدن در سطح علمی به صورت بین المللی، کل رشته حقوق بشر و حقوق عمومی را تعطیل کرده و من و برخی دیگر از اعضا را به صورت اجباری بازنشسته کردند”.
وی با اظهار تاسف از اینکه با این مسئله به شدت غیر دانشگاهی برخورد شد، می افزاید: اجازه ندادند فضای دانشگاه از مسائل دولتی و غیرآکادمیک دور بماند و اعتراضات کتبی،نامه نگاری های ما و شکایت به دیوان عدالت اداری هم به جایی نرسید و داشگاه سفت و سخت بر مواضع خود مبنی بر اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید دانشکده حقوق ایستاد.
این دانشگاه است که از وجود این اساتید گرانقدر استفاده نمی کند و نهایتا آنها ضرر می بینند در غیر این صورت هیچ یک از اساتیدی که برخوردهای ناشایست دیدند و بالاجبار بازنشسته شدند، نیازی به پول این جا نداشتند و فقط بر اساس عشق و علاقه به تدریس و علم استادی می کردند.این نکته ای است که خود اساتید بازنشسته شده هم به آن اذعان داشتند.
باید دید این روند شتابان تا چه زمانی به راه خود ادامه خواهد داد وچند نفر دیگر را به کام خود خواهد کشاند. چنانچه مسئولان دولتی هم حاضر به صحبت شفاف در این زمینه نباشند، گره های مبهم این اقدامات دوراز شان اساتید به نام و مطرح کشورمان از سوی روسای دانشگاه ها ادامه خواهد داشت و شاید دیگر با دست که سهل است با دندان هم باز نشود و به یک باره شاهد خالی شدن فضای دانشگاه های کشور از وجود اساتید مجرب و توانای علمی باشیم.
کلمه – گروه بین الملل: تیم مذاکره کنندگان هستهای ایران یک روز پیش از آغاز دور جدید گفتوگوها با نمایندگان گروه ۱+۵ وارد مسکو، پایتخت روسیه، شدهاند. دو هفته پس از مذاکرات بغداد دو طرف قرار است پشت میز مذاکره بنشینند تا در مورد برنامه هسته ای ایران گفتگو کنند.
برخی ناظران مسائل سیاسی معتقدند مذاکرات مسکو، شاید آخرین فرصت برای تعامل و تفاهم مثبت بین ایران و غرب باشد و از دست دادن فرصتی که در پایتخت روسیه، این مهمترین متحد جمهوری اسلامی در میان قدرت های جهانی، پدید آمده ممکن است بهای گزافی برای هر دو طرف داشته باشد.
در همین حال، با توجه به اینکه اتحادیه اروپا پیش از این اعلام کرده است تحریم نفتی ایران از ابتدای ماه ژوئیه به اجرا درخواهد آمد، مگر آنکه در مذاکرات مسکو پیشرفت قابل توجهی حاصل شود. نتیجه مذاکرات مسکو می تواند آینده سیاسی و اقتصادی ایران را دگرگون کند.
در مذاکرات بغداد طرف مذاکره کننده ایرانی شرط نمایندگان ۱+۵ برای تعلیق غنی سازی ۲۰ درصد را نپذیرفت و همچنین در مورد درخواست برای بازدید از سایت پارچین شروطی مطرح کرد. به همین دلیل مذاکرات بغداد بدون دست یافتن دوطرف به نتیجه خاصی پایان یافت.
روز گذشته نشریه فارن پالسی نوشت که ۴۴ سناتور آمریکایی با ارسال نامه ای به باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا از او خواسته اند تا در صورت عدم قبول سه خواسته مشخص کشورهای غربی در گفتگوهای در پیش روی ایران با اعضای گروه ۱+۵ در مسکو، به این گفتگوها خاتمه دهد.
در این نامه تاکید شده که برای اینکه بتوان تداوم مذاکرات بر سر برنامه های هسته ای ایران را توجیه کرد ایران باید با سه شرط مشخص موافقت کند: نخست اینکه سایت هسته ای فردو را تعطیل کند ، غنی سازی بالای ۵ درصد را متوقف کند و تمامی ذخائر اورانیوم بالای ۵ درصد را که در اختیار دارد به خارج از این کشور منتقل کند.
این سه شرط همان شروطی است که در مذاکرات بغداد از طرف نمایندگاه گروه ۱+۵ مطرح شد و با عدم موافقت ایران، مذاکرات بی نتیجه ماند. ایران بارها بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود تاکید و اعلام کرده که تعلیق غنی سازی را نمی پذیرد.
اکنون یک روز پیش از آغاز مذاکرات مسکو، تحلیلگران در غرب و ایران در باره نتیجه این مذاکرات به گمانه زنی پرداخته اند. کلیف کاپچن تحلیلگر ارشد خاورمیانه، ایران را در آستانه انتخاب میان داشتن برنامه هسته ای و اقتصاد می داند. او در مصاحبه ای با نیویورک تایمز می گوید در حال حاضر برای ایران هیچ چیز مهم تر از داشتن کیفی پر از پول نیست.
با این حال کاپچن و بسیاری از تحلیلگران غربی در مورد دستیابی به توافق در مذاکرات مسکو تردید دارند. چون معتقدند ایران تنها آمادگی پذیرش قراردادی موقت را دارد موضوعی که برای واباما و غرب خوشایند نیست و از سوی دیگر پذیرفتن حق غنی سازی ایران برای اوباما سال انتخاباتی سختی را در مقابل میت رامنی رقم خواهد زد. به گفته او ایران ممکن است برای مدتی کوتاه برنامه های هسته ای خود را متوقف کند اما در دراز مدت برنامه هسته ای یکی از اهداف رهبر ایران است که بعید است به هیچ قیمتی از انجام آن کوتاه بیاید.
از سوی دیگر پیشبرد مذاکرات ایران با ۱+۵ برای روسیه یک پیروزی دیپلماتیک محسوب می گردد، روابط آمریکا و روسیه طی ماه های گذشته بر سر مسائل سوریه تیره و تار است. مقامات مسکو همچنان پس از ۱۶ ماه درگیری درگیری و کشته شدن هزاران غیر نظامی در سوریه، از دولت بشار اسد حمایت می کند.
هفته گذشته هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا مسکو را به ارسال هلیکوپتر های جنگی به سوریه متهم کرد. که باعث تنش زیادی میان آمریکا و روسیه شد. اگر روسیه بتواند ایران را به پذیرفتن شرایط پیشنهادی غرب ترغیب کند، تنش ها میان آمریکا و روسیه کمتر خواهد شد.
سخنان علی لاریجانی رئیس مجلس، یک روز پیش از آغاز مذاکرات می تواند تاییدی برتلاش مسکو برای نقش آفرینی در این زمینه باشد. لاریجانی در مصاحبه ای گفته است که مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ تاکنون محصول مهمی نداشته است و از گروه ۱+۵ خواسته تا در مسکو گامهای عملی بردارند. او اضافه کرده است که برخی مسئولان روسیه ظاهرا با دبیر شورای امنیت سازمان ملل صحبت کرده و قول دادهاند که وارد موضوعات اصلی در این زمینه شوند.
سفر هفته گذشته سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، به تهران نیز نشان دهنده تلاش مسکو در این زمینه است. در حالی که سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، روز جمعه (۲۶خرداد) گفت که روسیه همچنان مخالف تحریمهای یکجانبه علیه ایران است و برای روسیه مهم است که ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا از برقراری تحریمهای یکجانبه خودداری کنند.
بسیاری از مقامات ایرانی بارها اعلام کرده اند که ایران هیچ پیشنهادی مبنی بر توقف غنی سازی نخواهد پذیرفت. محمدصادق خرازی، سفیر سابق ایران در سازمان ملل، در مصاحبه ای که به تازگی انجام داده از رد هر گونه پیشنهاد غرب بدون در نظر گرفتن ادامه فعالیت غنیسازی از سوی ایران خبر داده است.
حسن محدثی
فردا، سالروز بعثت پیامبر گرامی اسلام است؛ روز آغاز اسلام محمدی که حرکتی بود در تداوم راه اسلام ابراهیمی. بعثت محمد بن عبدالله (ص) تاریخ را در مسیر جدید انداخت و ما را نیز در این تاریخ شریک ساخت. لذا اندیشیدن به سهم خویش و سنت خویش برای هر مسلمانی اجتنابناپذیر است. من در این نوبت کوشیدهام که در مجالی محدود به این موضوع خطیر بپردازم که نسبت ما در جهان جدید با پیامبر چهگونه نسبتی است. روز بعثت پیامبر بر همهی مسلمانان مبارک باد!
* * *
«قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست» (آیهی ۲۱ سورهی احزاب). «فقهاء ما نباید ببینند که رسول خدا (ص) ۱۴۰۰ سال پیش چه کردند. آنها باید فکر کنند که اگر ایشان امروز میبودند، چه میکردند» (امام موسی صدر به نقل از سیدصادق طباطبائی، ۱۳۸۸: ۱۰۶).
نوشتن دربارهی پیامبر و این مسألهی مهم که چهگونه از پیامبر پیروی کنیم، امر خطیری است. من در اینجا فقط بهعنوان یک مسلمان نظر خود ام را مینویسم زیرا هر مسلمانی حق دارد به این پرسش پاسخ دهد که پیامبر اگر امروز در میان ما بود چهگونه عمل میکرد؟ این پرسشی مقدّر برای هر مسلمان در اعصار پساپیامبر است. بنابراین، اینها که نوشتهام فقط نکاتی است برای تأمل بیشتر.
امروزه الگو گرفتن از پیامبر اسلام بهعنوان مدل نقش و مشخصا مدل مسلمانی با توجه به تفاوت دوره و افقی که پیامبر در آن میزیست و دوره و افقی که ما در آن زندهگی میکنیم، چهگونه قابل تحقق است؟ آنچه اغلب در نگرش مسلمانان قابل دریافت است، الگوگیری از طریق بازگشت به عصر پیامبر (توجه به سیرهی پیامبر) است. با این همه، این فکر که بپرسیم اگر پیامبر امروز میزیستند چه میکردند؟ طریق بدیلی است که برخی در شرایط امروز مطرح کردهاند. گزینهی اخیر را من فراخوانی پیامبر مینامم. در اینجا تأکید ام بر این است که فراخوانی پیامبر بدون بازگشت به پیامبر ممکن نیست. اما بازگشت به پیامبر به چه معنا است؟
بازگشت به پیامبر
در حال حاضر پیامبر چهگونه در زندهگی ما مسلمانان حضور دارد؟ بیشک از طریق معارفی که پیامبر را به ما معرفی میکنند و ایشان را به ما میشناسانند [۱]. چهار حوزه از تأثیرگذارترین این معارف عبارت اند از: معرفت حدیثی، فقه اسلامی، کلام اسلامی، تفسیر، و دو نوع معرفت
حاشیهایتر اما با تأثیرهای تعیین کننده به نام عرفان اسلامی و فلسفهی بهاصطلاح اسلامی. پیامبر بهواسطهی این معرفتها چهگونه در میان ما -در ذهن و زبان ما بهمنزلهی الگو- حاضر میشود؟ این چیزی است که در قسمت اول سخن خود بدان میپردازم و بهجهت پرهیز از اطناب، فقط به دو نوع اول معرفت اسلامی تمرکز میکنم و از دو معرفت دیگر (حدیث و تفسیر) عجالتا درمیگذرم.
حضور پیامبر در حیات مسلمانان بهوساطت فقه اسلامی
یکی از ویژهگیهای تفکر اسطورهای، سرنمونگرایی است؛ پیروی از الگوهای آغازین و نفی اینجا و اکنون. نتیجهی چنین گرایشی، گذشتهگرایی و چیرهگی سنتها و نفی فردیت، نوآوری، و تازهگی است. در چنین نگرشی که در آن کهنالگوها سیطره دارند، فردیت به معنای نفسانیت، نوآوری بهمنزلهی بدعت، و تازهگی همچون بیریشهگی تلقی میشوند و لذا نفی میگردند. در فقه اسلامی نیز عملا چنین جهتگیریای دنبال میشود. فقه معرفتی است که محصول گرایش به نظامسازی عقلانی و جهانشمول از احکام زمینهای شرعی در عصر پیامبر و پس از پیامبر است. گذشتهگرایی نیز درونمایهی اصلی فقه است که از دو طریق استوار شده است: ابدیسازی امر زمانمند [۲] (یا همان جهانشمولسازی امر خاص و زمینهای [۳]) و اقتدار عقلائی [۴] (به معنی تثبیت و تحجر آنچه فقهای پیشین بر آن اجماع کردهاند، حتا اگر استدلال فقهی معتبری برای احکام مربوطه یافت نشده باشد) [۵]. نتیجه همانا نفی تجربههای نوین بشری و عقلانیت بوده است. فقه بدل به معرفتی شده است که خواهان تداوم نظم اجتماعی کهن و منسوخ است و آن چه این منسوخیت را مشروعیت میبخشیده است به گردن پیامبر انداخته شده است که «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه»! لذا فقیه که قرار بود اجتهاد کند، بدل به پاسدار احکام منسوخ شده است و معرفت فقهی وسیلهای برای مقابله با نظم جدید. نتیجه آیا پاسداری از شریعت محمدی است؟ بهراستی چنین نیست زیرا بسیاری از احکام موجود فقهی و یا مبانیآنها، برساختهی دورانهای پس از پیامبر است [۶] و پیامبر خود نقشی در وضع و تعیین آنها نداشته است [۷]؛ نه اینکه لزوما توطئهای یا بدخواهیای در کار باشد بلکه فقط به این دلیل ساده که تمام امور امکان نداشت در زمان پیامبر رخ دهد تا ایشان و بهمدد وحی احکاماش را بفرمایند (بهعنوان مثال مراجعه شود به مناقشات مربوط به قتل مرتد و حکم شرابخوار در شرفی، ۱۳۸۳: ۱۱۴-۱۱۲)؛ چنانکه اصول فقه نیز پس از پیامبر شکل گرفت و برخی بر آناند که منطق یونانی نیز در آن تأثیر مهمی داشته است [۸]: «دانش اصول فقه پس از پیدایش احکامی به نام دین، جهت تنظیم روابط اجتماعی در دورة فتوحات و بروز مشکلاتی که قرآن در آن نصّ صریح نداشت، شکل گرفت» (همان: ۱۲۵) [۹]؛ و البته این همان فقهی است که «آراء خلاف مشهور امام صدر» بهخاطر رعایت «چارچوب محظورات» ناشی از آن و یا مرتبط با آن از گفتوگوها حذف میشود (طباطبائی، ۱۳۸۸: ۱۰۸ و کمالیان، ۱۳۸۸: ۱۶۱)؛ آرای خلاف مشهور یعنی آرایی که مبتنی بر اقتدار عقلائی نیست! [۱۰].
حضور پیامبر بهوساطت کلام اسلامی
اما در کنار معرفت فقهی، معرفت کلامی شکل گرفت که بنا به ادعای ایزوتسو با آنکه بیش از دیگر معرفتهای اسلامی «به واژگان قرآنی متّکی و نسبت به آن حقشناس و وفادار بوده است» (ایزوتسو، ۱۳۸۱: ۵۳) با این حال، تحت تأثیر «فرایند پردامنة عربی شدن میراث یونانی»، کلام اسلامی نیز «گامی بزرگ برای دور شدن از شکل اندیشة اصلی» یعنی اندیشهی قرآنی برداشته است! (همان: ۵۵). باری، در نتیجهی معرفت کلامی پیامبر که به تعبیر قرآن، «انا بشر مثلکم» (آیهی ۱۱ سورهی ابراهیم، آیهی ۳۳ سورهی مؤمنون، و آیهی ۱۱۰ سورهی کهف، آیهی ۶ سورهی فصّلت) و «بشرا رسولا» (آیات ۹۳ و ۹۴ سورهی اسراء) بود و غیب نمیدانست (آیهی ۲۰ سورهی یونس،آیات ۳۰ و ۳۱ سورهی هود از قول نوح، آیهی ۱۸۸ سورهی اعراف، آیات ۵۰ و ۵۹ سورهی انعام) مگر آنکه خداوند ایشان را از چیزی باخبر سازد (آیهی ۴۹ سورهی هود، آیات ۲۶ تا ۲۸ سورهی جن) و از خود مردم بود (آیهی ۲ سورهی ق، و آیهی ۲۴ سورهی قمر) و مرتکب ذنب شده بود (آیهی ۲ سورهی فتح) و بهخاطر آن میبایست آمرزش میطلبید (آیهی ۱۹ سورهی محمّد (ص)، و پیش از هدایت بر ضلالت بود (فوجدک ضالاً فهدی، آیهی ۷ سورهی ضحی)، و همچون هر مردی چهرهی زنان زیبا را میپسندید (ولو اَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ، قسمتی از آیهی ۵۲ سورهی احزاب) و گاه کارهایی میکرد که مستحق مؤاخذه یا تذکر الاهی میشد (آیهی ۴۳ سورهی توبه، آیهی ۱ سورهی تحریم، و آیات ۱ تا ۱۱ سورهی عَبَسَ) و برخی امور مهم را فراموش میکرد (آیهی ۶۸ سورهی انعام؛ همچنانکه شیطان در تلاوت پیامبران القا میکرد، آیهی ۵۲ سورهی حج) و از وسوسهی شیطان میبایست به خدا پناه میبرد (آیهی ۲۰۰ سورهی اعراف) و اگر لطف خدا نبود ممکن بود از راه بهدر شود (آیهی ۱۱۳ سورهی نساء) و گمراه گردد و به سوی مشرکان متمایل شود (آیات ۷۳ تا ۷۵ سورهی اسراء) و خداوند به ایشان هشدار میداد که در زمرهی مشرکان قرار نگیرد (آیهی ۸۷ سورهی قصص) و بیسواد بود چونکه نه درس خوانده بود (آیهی ۱۰۵ سورهی انعام) و نه کتاب خوانده بود و نه خط نوشته بود (آیهی ۴۸ سورهی عنکبوت) و سینهاش از آنچه مشرکان ریشخندکننده میگفتند تنگ میشد (آیهی ۹۷ سورهی نحل) و گاه در قرائت قرآن شتاب میکرد (آیهی ۱۱۴ سورهی طه) و عطر و زنان را دوست میداشت و گاه چنان از دست دشمن خشمگین میشد که تصمیم به مثله کردن آنان میگرفت که خداوند به وی تذکر میداد (آیهی ۱۲۶ سورهی نحل، و نیز ابن هشام عبدالملک، ۱۳۸۵: ۱۱۹-۱۱۸)، و وقتی شتر اش گم میگشت چون غیب نمیدانست نمیتوانست پیدایش کند (ابن هشام عبدالملک، ۱۳۸۵: ۳۲۸-۳۲۷)، و خلاصه انسانی بود که در طی فرآیندی از کوشش و جوشش متعالی شده بود و شایستهی برگزیده شدن برای پیامبری و انذار و تبشیر خلق و اینکه ایشان ابتدا نه میدانست کتاب چیست و نه ایمان چیست اما به نور الاهی هدایت گردید (آیهی ۴۳ سورهی رخرف) و مثل هر پیامبر دیگری مراحل رشد را طی کرده بود (آیهی ۵۱ سورهی انبیاء، دربارهی رشد ابراهیم خلیل)، توسط این معرفت پساپیامبرانه (موسوم به علم کلام) بدل به موجودی ماورائی و اسطورهای شد که دیگر به کار پیروی و الگو شدن نمیآمد بلکه صرفا میبایست در ستایشاش سخن گفت و یاد او که میتوانست تذکری اخلاقی و وجودی باشد به سلام و صلواتی برای ثنا و تمجید بدل شد که دیگر تکاندهنده و برانگیزاننده نیست. میتوان بهتأسی از عبدالمجید شرفی این نوع سخنگویی را «ادبیات ستایشگرانه» (شرفی، ۱۳۸۳: ۵۳) نامید که پیامبر را بهمنزلهی مقتدا معرفی میکند اما از تبیین نحوهی اقتدای مؤثر در اینجا و اکنون غفلت میورزد. در «ادبیات ستایشگرانه»، محمد (ص) دیگر ذکری برای تذکر نیست بلکه نام جلیلی است برای تجلیل و الخ. اگرچه پیامبر شایستهی ستایش است چه ایشان ستودهی خداوند است [۱۱] اما ستودن صرف پیامبر بدون اقتدای به ایشان به لقلقهی زبان بدل میشود و مردمی که از پیامبر نام میبرند اما در طریق او نمیروند ناماش و بزرگیاش را چه بسا مخدوش میسازند. در ادبیات ستایشگرانه، پیامبر از شأن انسانیاش بالاتر برده میشود و به شخصیتی مافوق طبیعی بدل میشود که دیگر از جنس آدمی نیست و لذا امکان اقتدا به ایشان از دست میرود. او حالا نوری است از سلالهای پاک که از پیش پیامبریاش رقم خورده بود! رشد و تعالی او و آن خلوتگزینیها و سیر و سلوکها و جهد و جهدها و خودسازیهای انسانخاکیای که راه میرفت و غذا میخورد (آیهی ۷ و ۲۰ سورهی فرقان) بدل به موجودی فوق طبیعی گشت که به همه کار میآمد جز آنکه الگوی نقشی برای پیروان خود باشد. لذا معرفت کلامی، با قرآن دچار مشکل شد و میبایست آیات قرآن را تأویل و تفسیر -و در واقع تحریف- کند تا محمد (ص) دیگری را به تصویر بکشد و بسازد. متکلمان و مفسران دست بهکار شدند تا قرآن را بهگونهای تفسیر کنند که با مفروضات اعتقادیشان جور در بیاید. مثلا قران میگفت که ابراهیم پسر آزر بتپرست است (آیهی ۷۴ سورهی انعام، و آیهی ۲۶ سورهی زخرف) اما عالِم اسلامی نمیتوانست حرف قرآن را بپذیرد لذا «اب» را «عمو» معنی کرد و گفت که آزر عموی ابراهیم است نه پدر پیامبر [۱۲]. آخر قرار بود که پیامبر خدا از سلالهای پاک و نورانی باشد نه فرزند بتتراشِ بتپرست!
پس بازگشت به پیامبر برای شناخت شخصیت و سیره و روشهای ایشان ضروری است و در چنین بازگشتی میبایست از پیامبری که فرهنگ اسلامی (از جمله معارفی چون فقه و کلام و حدیث و تفسیر و غیره) معرفی میکند فراتر رفت و به قرآن و تاریخ اسلام رجوع کرد و پیامبر را بدون وساطت این مجموعه معارف و با روش پژوهش علمی و محققانه شناخت تا نخست بدانیم که برای امروز چه شخصیتی را میخواهیم فراخوان نماییم.
سه شیوهی الگوگیری از پیامبر
به نظر من به سه نحو زیر میتوان از پیامبر پیروی کرد: تقلید، شبیهسازی، و پیروی خلاق. دو نوع اول از نوع بازگشت صرف به پیامبر است، نوع سوم بازگشت به پیامبر همراه با فراخوانی پیامبر است. در اینجا به هر یک از این موارد بهنحو مجمل اشاره میکنیم.
الف) تقلید
گزینهی اول به معنی پیروی محض از پیامبر است. این گزینه به تفاوت بین زمینهی اجتماعیای که پیامبر در آن عمل میکرد و افقی که در آن میزیست و زمینهای که ما در آن عمل میکنیم و افقی که در آن زندهگی میکنیم، توجهی ندارد. لذا این گزینه منجر به نفی تجربههای نوین بشری و عقلانیت میشود. نتیجهی چنین پیرویای مخالفت با نظم اجتماعی جدید و نفی بسیاری دستآوردهای تمدنی میشود [۱۳]. در چنین نگرشی، عصر محمد (ص) عصر طلایی مسلمانان است و بازگشت به این عصر طلایی همچون یک آرمان مطرح میشود و مد نظر قرار میگیرد. اجتماع نبوی، کهن الگوی اجتماعی اسلامی تلقی میگردد.
ب) شبیهسازی
گزینهی دوم تأمّل در حوادث روزگار ما و یافتن مشابهتهای آنها با حوادث روزگار پیامبر است. این گزینه کمی جدیتر از تقلید صرف است. تأمل و تفکری در جستجوی مشابهتها انجام میگیرد. وظیفهی مسلمان در این نگاه این است که دریابد مسائل روزگار اش چه مشابهتی با مسائل روزگار پیامبر دارد. بعد از کشف مشابهتها عملکردهای پیامبر را در باب آن مسائل بیابد و خود نیز در عصر امروز همان نوع عملکرد را دنبال نماید. مثلا بر حسب این حقیقت تاریخی که پیامبر با یهود مدینه بهخاطر انواع توطئهها و پیمانشکنیهایشان جنگیدهاند، ما نیز نتیجه بگیریم که با کشور اسرائیل بهمنزلهی کشوری که علیه مسلمانان توطئه میکند و دشمنی دارد وارد جنگ شویم. اِشکال این روش از الگوگیری این است که اولا چه بسیار اموری که در عصر ما رخ میدهد که مشابه آنها در عصر پیامبر مطلقا وجود نداشته است. لذا عملا در بسیاری از موارد، الگوگیری از پیامبر منتفی خواهد شد. ثانیا، بسیاری از شباهتها ظاهری است. چهگونه باید دریافت که شباهت بین دو موضوع و دو پدیده، حقیقی است و ظاهری نیست؟
ج) پیروی خلاق
گزینهی سوم پیروی خلّاق از پیامبر است. این گزینه بر تفاوت عصر جدید و افق جدید با عصر و افق پیامبر تأکید دارد اما پیامبر اسلام و نوع زیست و رهبری ایشان را همچنان برای مسلمانان الهامبخش میداند. این گزینه تأکید میکند که ما میتوانیم روشها، و جهتگیریهای اجتماعی و انسانی پیامبر را استخراج نماییم و در عصر جدید و در ارتباط با امور بهکلی متفاوت با امور عصر پیامبر از آنها الهام بگیریم. مثلا پیامبر در عصر خود کوشید حقوق مربوط به روابط زن و مرد را بهنفع زنان و برای هر چه بیش تر برابر شدن زن و مرد مطابق با امکانات آن عصر بهبود ببخشد و این یک جهتگیری اجتماعی است که از سیره و عملکرد ایشان قابل استنباط است. مطابق چنین جهتگیریای ما میتوانیم امروز از حقوق برابر زن و مرد دفاع کنیم و مردسالاری موجود در جوامع اسلامی را نفی نماییم. مثال دیگر احکام امضایی پیامبر است. پیامبر بسیاری از احکام زمانهشان را تأیید کردهاند. ما میتوانیم دریابیم که ایشان در پی تأسیس حقوقی بهکلی متفاوت نبودهاند و به مقتضیات عصر خویش توجه جدی داشتهاند و اگر امروز نیز میزیستهاند بسیاری از احکام حقوق مدرن را مورد تأیید قرار میدادهاند. این نوع پیروی خلاقانه است چون در مقابل احکام کهن و نگرش کهن، منفعل و دست بسته نیست و در عین حال که میکوشد روشها و جهتگیریهای پیامبر را شناسایی و استخراج کند، میخواهد آن روشها و جهتگیریها را با توجه به وضعیت جدید و مناسب با شرایط امروز بهکار بندد و محقق سازد و به غایات حرکت اسلامی میاندیشد نه به رعایت صرف ظواهر و مطابقت محض. لذا هم تجربههای نوین و عقلانیت به رسمیت شناخته میشود و هم وابستهگی و پیوستهگی به سنت دینی حفظ میگردد.
نتیجهگیری
مطابق گزینهی سوم که بهگمان بنده مطلوبترین گزینه است، پیامبر اگر در میان ما میزیست، همان روشها و جهتگیریهای انسانی و اجتماعی-سیاسی پیامبرانه را مطابق با امکانات عصر جدید محقق میساخت. لذا مسلمانان پیش از هر چیز میبایست روشهای پیامبرانه و جهتگیریهای انسانی و اجتماعی و سیاسی ایشان را مورد بررسی دقیق قرار دهند و بکوشند امور زمینهمند را از امور فرازمینهای در کتاب و سنت از هم تمیز دهند و با الهام از روشها و جهتگیریهای ایشان مسائل زمانهی خویش را حل و فصل نمایند [۱۴]. بهعنوان یک دانشآموختهی علوم اجتماعی نیز مایلام اضافه کنم که تفکر اجتماعی اسلامی نیز میبایست به ما در درک و فهم جهتگیری اجتماعی پیامبر کمک نماید؛ تفکری که تحت تأثیر تفکر یونانی منحرف شده است و امروزه بهخطا از دانش مجعول و ناموجودی به نام «جامعهشناسی اسلامی»، خیالاندیشانه طلب و تمنای ارائهی راه حل میرود.
پینوشت
۱٫ «مسلمانان از هنگام انقطاع وحی، در وضع تأویل (Situation Hermeneutiqe) بهسر میبرند و این، سبب شد نهادهایی شکل گیرند که هدفشان اجرا ساختن دین در ساحتهای گوناگون زندگی بود، چنانکه سبب شد گونههایی از معرفت سامان یابد و علوم اسلامی نام گیرد» (شرفی، ۱۳۸۳: ۲۷).
۲٫ «غالباً حکم و قانون بر اثر حادثه وضع میشد، چون دو نفر خصم نزد پیغمبر میرفتند برای حکم و قضاء یک آیه نازل میشد. … بنابراین قوانین و احکام اسلام بر وفق احوال نازل میشد» (امین، ۱۳۳۷: ۲۷۶-۲۷۵).
۳٫ برای بحث فقهی در باب عام و خاص مراجعه شود به مظفر، ۱۳۸۴: ۱۴۹٫
۴٫ اقتدار عقلائی را در جای دیگری چنین توضیح دادهام: » اقتدار عقلائی نوع چهارم اقتدار (در کنار عقلانی-قانونی، سنتی، فرهمند) است که ماکس وبر از آن سخن نگفته است، چون یحتمل با آن مواجه نبوده است و یا اگر مواجه بوده جدیاش نگرفته است؛ و ما چون مکرر با آن مواجهایم میتوانیم از آن سخن بگوییم. این نوع اقتدار محصول اجماع و توافق عقلا در یک عرصهی خاص است. فرق آن با اقتدار عقلانی-قانونی مورد اشارهی ماکس وبر در این است که عقلا همیشه عقلانی نمیاندیشند (تفاوت عقلائی و عقلانی) بلکه تعلّقات خاص خود را دارند و تعلقّاتشان در پیوند با تعقّلاتشان قرار میگیرد و بر سر اصول و اندیشهها و پیشفرضها و ارزشهایی مشترک اجماع میکنند. پیدا است که این اجماع عقلا برای آنان اقتداری فراهم میکند که بر اساس آن از دیگران تبعیت را مطالبه میکنند. این نوع اقتدار در میان متخصّصان و صاحبنظران یک حوزهی فکری و فنی شکل میگیرد؛ بهعنوان نمونه در میان عالمان دانشگاهی و متخصّصان فنی. جالبترین و تأثیرگذارترین نوع اقتدار عقلائی را در میان فقهای اسلام میتوان جستوجو کرد. این نوع اقتدار رأی مخالف متخصّصان همان حوزه را که در واقع نوعی دگراندیشی است، تحت عنوان مخالفت با خردمندان و عقلا نفی و سرکوب میکند».
۵٫ تعبیر دیگری که برای اجماع فقهاء بهکار میرود شهرت فتوای است. این است که فقیه ممکن است بدون هیچ ادلهی فقهی و صرفا بر اساس اجماع حکم خاصی را تأیید کند و بهنحوی بر آن صحه بگذارد: «آیت الله تبریزی خروج زن بدون اذن شوهر از منزل را در صورتی جزء اسباب نشوز زن و موجب محرومیت وی از نفقه میداند که دارای وصف «قهر» و «اعراض» از شوهر باشد. ایشان در جواب استفتائی که میپرسد: «ناشزه شدن زن درچه صورتی است؟» جواب میدهد: «در صورتی که زن برای استمتاع شوهر تمکین نکند و در مواردی که بدون اذن شوهر به صورت قهر و اعراض از منزل خارج شود.» البته ایشان خروج از منزل بدون اذن شوهر را در صورتی که بدون قهر و اعراض باشد، با توجه به شهرت فتوایی موجود از باب احتیاط لازم الاجتناب میداند، نه از باب اجتهاد» (باقری، ۱۳۹۱، www.bsharat.com).
6. احمد امین برخی از این امور مستحدثه و نیز مشکلات اصحاب پیامبر در استنباط حکم شرعی در باب آنها را توضیح داده است. بهعنوان مثال، آورده است: «قضیه دیگری که نزد عمر مطرح شده بود این است: مردی بدست زن پدر و رفیق زن پدر او کشته شده بود. عمر در قصاص از آن دو قاتل متحیر بوده که آیا میشود دو نفر را عوض یک نفر قصاص کرد؟ علی فرمود: اگر چند تن در سرقت یک شتر شرکت کنند آنگاه هر یک از آن دزدان یک عضو آن شتر را ببرد آیا آنها همه سارق محسوب و مستوجب مجازات و بریدن دست میشوند یا نه؟ عمر گفت آری علی گفت: در قتل هم چنین باید کرد. عمر هم برأی علی عمل کرده بعامل خود نوشت ان دو نفر را بکش. اگر تمام اهل (شهر) صنعاء در یک قتل شرکت کنند تمام انها را قصاص خواهیم کرد» (امین، ۱۳۳۷: ۲۸۱-۲۸۰).
۷٫ تمایز بین «حقیقت شرعیه» و «حقیقت متشرعه» در فقه اسلامی میتواند برای این تمایز نیز بهکار برده شود (مراجعه شود به مظفر، ۱۳۸۴: ۵۳).
۸٫ «ظاهراً منطق یونان که قبل از فتح عراق در عراق شیوع داشت در فقه تأثیر مهمی داشت که از روی قواعد آن در فقه بحث و تحقیق مینمودند» (امین، ۱۳۳۷: ۲۸۵).
۹٫ «سرعت گسترش اسلام پس از فتوحات، سبب شد عناصر گوناگون بشری در دین جدید وارد گردند و ناگزیر، این عناصر با خود، جهانبینی، احساسات و نگاهی به جهان -متفاوت با آنچه در میان عربها و بویژه مسلمانان حاکم بود- با خود وارد ساخت و این در توجیه فعّالیتهای سلامی اثر گذاشت، چنانکه بیهیاهو بر نهادهایی که مسلمانان به مرور زمان به ایجاد آن اصرار داشتند، تأثیرگذار یود؛ نظامهایی که از سنّتهای عربی پیش از اسلام و یا از فارس و روم و دیگران الهام میگرفتند» (شرفی، ۱۳۸۳: ۲۷).
۱۰٫ این همان فقهی است که امام موسی صدر دربارهی منسوخیت آن گفت: «به آقایان علما و مراجع نجف بگو که فقه و اصول تنها، جامعه را اصلاح نمیکند. به آنها بگو جوانان در یک جهت حرکت میکنند و حوزه در جهتی دیگر؛ مسلمانان در یک دنیا هستند و شما در دنیایی دیگر؛ مسلمانان در این دنیا به شما احتیاج دارند، نه در دنیای نجف» (غروی، ۱۳۸۸: ۳۲۹).
۱۱٫ وَ انِّک لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظِیم، «و راستی که تو را خوبی والاست» (آیهی ۴ سورهی قلم. قرآن مجید. ترجمهی محمدمهدی فولادوند).
۱۲٫ همچنین نگاه کنید به ترجمهی استاد محمدمهدی فولاودوند که پدر را «[نا]پدری» ترجمه کرد (قرآن مجید، ص ۴۹۱).
۱۳٫ به قول نصر حامد ابوزید: «پدیده نادیده گرفتن فاصلههای تاریخی در نظر سنتگرایان، سبب شده است که آنان مشکلات عصر حاضر را با مسایل روزگاران پیشین منطبق بدانند و آنها را یکسان بگیرند، در نتیجه فکر کنند که با امکانات و راهحلهای گذشته میتوان مشکلات حاضر را حل کرد» (ابوزید، ۱۳۸۳: ۱۰۶).
۱۴٫ «مرحوم پدرم، [یعنی آیتالله العظمی سلطانی طباطبائی] داییجان [یعنی امام موسی صدر] و مرحوم آقا سیدمحمدباقر صدر، هم از نظر مبانی و هم از نظر فقهی مشترکات زیادی داشتند. این اشتراکات به قدری زیاد بودند که میتوان گفت، اینها یکی بودند. هر سه اینها به دو عنصر زمان و مکان اهمیت زیادی میدادند. هر سه اینها معتقد بودند که اگر رسول خدا (ص) امروز بودند، خیلی از این احکام، حتی احکام اولیه، نوع دیگری بود» (طباطبایی، ۱۳۸۸: ۱۰۷).
منابع و مآخذ
ابن هشام عبدالملک (۱۳۸۵) زندگانی حضرت محمد (ص) (ترجمه سیرهالنبویه) جلد ۱ و ۲٫ ترجمهی سیدهاشم رسولی محلاتی. تهران: نشر کتابچی، چاپ دهم. ابوزید، نصر حامد (۱۳۸۳) نقد گفتمان دینی. ترجمهی حسن یوسفی اشکوری و محمد جواهرکلام، تهران: نشر یادآوران، چاپ دوم.
امین، احمد (۱۳۳۷) پرتو اسلام. ترجمهی عباس خلیلی (اقدام). تهران: شرکت نسبی حاج محمّدحسین اقبال و شرکاء، چاپ دوم.
ایزوتسو، توشیهیکو (۱۳۸۱) خدا و انسان در قرآن. ترجمهی احمد آرام. تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم.
باقری، محمدصادق (۱۳۹۱) «زن، حق خروج از منزل، حق کار و اذن شوهر». سایت موسسه فرهنگی بشارت. http://www.bsharat.com/id/14zan/hoghogi/23.html شرفی، عبدالمجید (۱۳۸۳) اسلام و مدرنیته. ترجمهی مهدی مهریزی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول.
طباطبایی، سیدصادق (۱۳۸۸) «دکتر سیدصادق طباطبایی» در کتاب کمالیان، محسن و رنجبر کرمانی، علیاکبر (۱۳۸۸) عزّت شیعه: تاریخ شفاهی زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آیتالله امام موسی صدر. (دفتر دوم). صص ۱۶۳-۱۰۵٫ تهران: ناشر مؤلف، چاپ اول.
غروی، سیدمحمد (۱۳۸۸) «حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد غروی» در کتاب کمالیان، محسن و رنجبر کرمانی، علیاکبر (۱۳۸۸) عزّت شیعه: تاریخ شفاهی زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آیتالله امام موسی صدر. (دفتر دوم). صص ۳۶۶-۳۲۹٫ تهران: ناشر مؤلف، چاپ اول.
مظفر، محمدرضا (۱۳۸۴) اصول فقه (جلد اول). ترجمهی محسن غرویان. قم: انتشارات دارالفکر، چاپ اول.
نقل از: وبلاگ زیر سقف آسمان
کلمه: یکی از همراهان دیرین میرحسین موسوی با ارسال خاطرات منتشر نشده ای از شیوه و نگاه موسوی به دیپلماسی برای کلمه، نکاتی از مواضع نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس درباره بحران هسته ای، مذاکره با آمریکا و دیگر مشکلات خارجی کشور را بازگو کرد.
نویسنده این مطلب صحبتی را که با میرحسین درباره بسته پیشنهادی او به مسئولان عالی نظام برای حل بحران های سیاست خارجی داشته،ا یادآور شده و تاکید این استراتژیست مدیریت بحران در دهه اول انقلاب به تبعیت از مشی امام بر شفافیت و صداقت با مردم را مورد اشاره قرار داده است.
نقل این خاطره، در آستانه مذاکرت مسکو، می تواند راهگشا و آموزنده باشد و نگاه نخست وزیر امام به مهمترین ضرورت های دیپلماسی را بازگو می کند؛ خصوصا در شرایطی که میرحسین موسوی در حصر است و بسیاری از همفکران او و دلسوزان کشور نیز یا در کنج زندان و یا در عزلت خانه ها جای گرفته اند و بسیاری از مردم و علاقه مندان سرنوشت کشور نیز نگران اند که حاکمیت ضعیف و جدا شده از مردم، در مذاکرات خارجی به مواضع هیجانی و تصلب غیر عقلانی، یا باج دهی به قدرت های خارجی و چوب حراج زدن به سرمایه های ملی روی بیاورد و در هر دو حال، مصالح و منافع کشور و ملت را با ناکارآمدی خود به باد دهد.
نویسنده این مطلب، به تاکید امام بر این جمله اشاره می کند که مسئولان کاری نکنند که شرمنده مردم شوند، و از میرحسین نقل می کند: نمی توان با کشورهای مختلف مذاکره کرد و مراجع و روحانیون عالیقدر، نمایندگان مجلس، اعضای مجمع، رسانه ها و اصحاب جراید و حتی مخالفان و… و خلاصه عامه مردم را در جریان نگذاشت؛ نمی توان در خفا بر سر حقوق مردم معامله کرد …
خاطره ای از میر جنبش سبز ایران
روزهای آغازین سال ۸۵ بود. مطابق معمول هر ساله برای دید و بازدید سال نو به فرهنگستان هنر رفته بودم؛ در بدو ورود به ساختمان یکی از دوستانم را دیدم که او نیز برای دیدار مهندس آمده بود. هر دو یک مقصد داشتیم، من سال ها در دولت با مهندس موسوی همکاری داشتم و پس از آن در فعالیت های اجتماعی- فرهنگی با او همراه شدم؛ دوستم نیز پس از دولت همکاری صمیمانه ای را با میرحسین شروع کرده بود و همین هم موجبات دوستی ما شده بود. ملاقات خوبی بود و بیش از یک ساعت و نیم طول کشید، پس از تعارفات اولیه دوستم صحبت را به مسائل اصلی کشور رساند و از بحث ها و تحلیل هایی که ایام عید در شهر مشهد با آن مواجه بوده است، سخن گفت و خاطرنشان کرد که وجه مشترک تمامی آنها، نگرانی مردم از آینده کشور است؛ خصوصا با توجه به روندی که توسط دولت آغاز شده است.
او همچنین با لحنی محتاط اضافه کرد: بسیاری نسبت به شما و عملکردتان انتقاد دارند و می گویند شما در جلساتی که برای بررسی روابط ایران و آمریکا و مذاکره احتمالی تشکیل می شود شرکت می کنید، از انرژی هسته ای دفاع می کنید و… من هم در همین راستا بحث کردم و همچنین گفتم خانه نشینی نخبگان و مردان کارآزموده به نفع کشور نیست و باید چاره ای اندیشید تا آنها در عرصه اجتماعی فعال شوند و دانش، تجربه و… خود را در راه اعتلای کشور به کار گیرند.
مهندس با دقت و آرامش همیشگی درباره تمامی آنها باب گفت و گو را باز کرد و با هوشمندی خاص خود یادآوری کرد: قطع رابطه ایران و آمریکا را باید در یک بستر تاریخی و عکس العمل مداخلات گسترده در مسائل کشور به ویژه در ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد، دنیای دو قطبی و جنگ سرد، فضای انقلابی و… در کشور دانست، ولی در شرایط حاضر بایستی ارزیابی روشنی از تأثیر وضع موجود بر منافع ملی داشت و با توجه به آن سناریوهای مختلف را با شخصیت های متفاوت دنبال کرد و از ورود به تنش جلوگیری کرد.
وی افزود: برای کسب منافع ملی، اصل بر ارتباط با همه کشورهاست و قطع ارتباط، کاهش روابط و… تنها در مواقع ضروری امری کوتاه مدت است، نه یک پدیده همیشگی. روابط با آمریکا نیز مانند دیگر کشورها است، نبایستی آن را ایدئولوژیک، عین دیانت و معادل انقلابی بودن دانست و فضا را بر هر تفاهمی در راستای منافع ملی بست.
میرحسین موسوی همچنین گفت بسته ای به آن جلسه ارائه داده است که برآیند نظرات کارشناسان مجرب وزارت خارجه، استادان دانشگاه ها، روحانیان و اقشار مختلف است. سپس اجزاء بسته پیشنهادی اش را مختصری توضیح داد و گفت: بر شفافیت تأکید دارم؛ نمی توان با کشورهای مختلف مذاکره کرد و مراجع و روحانیون عالیقدر، نمایندگان مجلس، اعضای مجمع، رسانه ها و اصحاب جراید و حتی مخالفان و… و خلاصه عامه مردم را در جریان نگذاشت؛ نمی توان در خفا بر سر حقوق مردم معامله کرد، انقلاب اسلامی بر چنین مبنایی استوار بود و امام چنین عمل می کردند.
او گفت که به یاد می آورد وقتی گزارش توافق برای سفر مک فارلین به ایشان داده شد، فرمودند کاری نکنید که اگر مردم فهمیدند – که حتما مطلع می شوند – شرمنده آنها باشید و نتوانید مخفی کاری خود را برای آنها تبیین کنید (قریب به مضمون) و ادامه داد: وقتی در انقلاب اسلامی گفته می شد مردم، شقاق بین آنها و دسته دسته کردن آنها مدنظر نبود. هدف، نخبگان و یا توده مردم یکی به نفع دیگری نبود. این نبود که با یک گروه خاص و بدون طی ساز و کارهای قانونی بهره مندی از نهادهای نظارتی سنتی و مدرن عمل شود.
به امید آزادی او، بانوی سبز و روحانی دلیر ایران زمین
رئیس انجمن صنفی تولید کنندگان کود شیمیایی از تعطیلی واحدهای تولید کود شیمیایی به دلیل عدم خرید کود توسط دولت خبر داد.
به گزارش ایلنا، صیاد فرهادی با انتقاد از عدم اعمال سیاستهای حمایتی دولت از کشاورزان گفت: کود تولیدی داخل ایران از مرغوبیت بالایی برخوردار است اما دولت با واردات بی رویه کودهای چینی بی کیفیت روند تعطیلی واحدهای تولیدی کشور را در این بخش تسریع کرد.
به گفته فرهادی، با اجرای قانون هدفمندی یارانهها دولت متعهد به ارائه یک میلیون و ۸۰۰ هزار تن کود شیمیایی به کشاورزان شد اما به دلیل عدم اجرای تعهدات هم اکنون کشاورزان با کمبود شدید کود مواجه شدهاند. این در حالیست که وزیر جهاد کشاورزی ادعا می کند که کود یارانهای کشاورزان به طور کامل عرضه شده است.
رئیس انجمن صنفی تولیدکنندگان کود شیمیایی با بیان این که کشاورزان در کشت محصولات پاییزه با مشکلات عمدهای مواجه خواهند شد گفت: به دلیل عدم اجرای تعهدات دولت در خصوص ارائه کود به کشاورزان نرخ بیکاری در بین آن ها افزایش خواهد یافت ضمن این که با افت در تولید محصولات کشاورزی مواجه خواهیم شد.
فرهادی در ادامه نیاز سالانهی مزارع کشور به کود را در سال حدود ۴ میلیون تن اعلام کرد و یاد آور شد: از این میزان حدود ۶۰ درصد وارداتی و ۴۰ درصد مابقی را تولیدکنندگانی تشکیل میدهند که تمام کود تولیدی خود را باید به دولت بفروشند و به واقع از این راه امرار معاش می کنند.
کلمه – سیدحامد آرین:
پروژه امنیت اجتماعی اثرات سوء دارد و تامین کننده اهداف نظام ما نیست و همه مسایل اجتماعی با تکیه بر مزیتهای ما در اعتماد به جوانان و زنان باید تهیه شود و به صورت آمرانه و خشن هر نوع برخوردی که داشته باشیم آثار مثبتی نخواهد داشت. (میرحسین موسوی)
با گذشت بیش از سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی و ناکامی در ارائه یک الگوی مناسب در روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر از گاهی با ادعای برقراری امنیت اجتماعی، لشکری از ماموران انتظامی در بدترین و غیرمتمدن ترین شکل راهی خیابان ها می شوند و با ارعاب و تهدید برای شهروندان بخصوص زنان فضای ناامن و متشنجی ایجاد می کنند و با اهانت و هتاکی به خانواده ها می خواهند الگوی ” رفتار و پوشش اسلامی” را به جامعه معرفی کنند.
همان کسانی که به دهان زندانیان سیاسی که نام مبارک فاطمه زهرا را بر لب داشتند با لگد می کوبیدند و پیکر مصطفی غنیان را بخاطر بانگ تکبیر در خون غوطه ور می کنند، به نام تعظیم شعایر اسلامی و تکریم مقام زن مسلمان، با بدترین شیوه معمول زنان و دختران را از خیابان ها می ربایند و به مراکز پلیس و کلانتری برده و برای آنان ایجاد مزاحمت می کنند.
طرح امنیت اجتماعی که بخشی از طرح جامع حجاب و عفاف معرفی شده، از دستاوردهای دولت احمدی نژاد است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و طی سال های اخیر به بدترین شکل ممکن به اجرا در آمد و بر نارضایتی مردم افزود. طرحی که هر از گاهی با نامی و بهانه ای به حریم خصوصی زندگی مردم سرک کشیده و برای نوامیس آنان ایجاد مزاحمت می کند.
نیروی انتظامی در تفسیری شخصی انواع پوشش های متعارف ورنگ های مقبول جامعه را با عناوین مجرمانه بدون مستند قانونی، ممنوع و از مصادیق جرم تلقی می کند و بنابر تشحیص فردی برخلاف نص صریح قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی و فرمان هشت ماده ای امام، اقدام به برخوردهای خشن و غیرقانونی با شهروندان می کند.
مامورانی که برای دختران و زنان و جوانان به راحتی مشکل تراشی کرده و اجازه یک زندگی آزاد و بدون مشکل را به آنان نمی دهند، چشم بر جنایات و تخلفات بزر گ، ناامنی ها اجتماعی، تجاوز به عنف، گسترش بی رویه مواد مخدر و الکل و ده ها ناهنجاری دیگر بسته و تمام مشکلات جامعه در پوشش زنان و جوانان خلاصه کرده اند.
طرحی که با بیش از یک صد میلیارد از بودجه ملی و بیت المال مسلمانان اسباب نارضایتی و تنفر جوانان و مردم را از شعایر دینی و سنن مذهبی ایجاد کرده و بر فاصله عمیق دولت ملت می افزاید.
گزارش میدانی کلمه از رفتار گشت ارشاد با مردم را در اینجا بخوانید:
عکس دو نفره با تابلوی «متهم به جرم بدحجابی»
طرح امنیت اجتماعی به عنوان اهرمی در دست صاحبان قدرت همه ساله خسارت های عظیمی به کشور وارد می کند. این خسارت ها علاوه بر لشکر کشی خیابانی ماموران انتظامی، بودجه کلانی که صرف بازداشت های موقت و کاغذ بازی های نامتعارف و امضای ضمانت نامه و توبه نامه و …. می شود، نیروی انتظامی را از رسیدگی به وظیفه اصلی خود که ایجاد امنیت اجتماعی و فراهم کردن فضایی برای آزادی عمل شهروندان است، بازداشته و ماموران این نیرو به عنوان عوامل وحشت به ناامنی و ایجاد رعب و وحشت در میان شهروندان دامن می زنند.
کافی است چند ساعتی به خصوص در شهرهای بزرگ کشور مهمان خیابان ها باشید تا شاهد برخورد به دور از ادب، خشن و غیراسلامی مامورانی باشید که به عنوان اجرای احکام خدا، حکم مسلم الهی را زیر پا گذاشته و به بهانه امر به معروف، مرتکب ده ها منکر شده و اسباب بی اعتمادی بیشتر به حکومت و نیروی انتظامی و هتک حرمت مسلمانان را فراهم می آورند.
نگارنده این سطور قصد ندارد به ضرورت و وجوب حجاب و آرای متعددی که در باب پوشش و چگونگی و رنگ آن است سخنی بگوید و آن را به عالمان دین وا می نهد که ریشه همه مفاسد جامعه را در چند تار موی زن و لباس او می دانند. اما در مطالعه تاریخ اسلامی و بررسی سیره و عمل پیامبر اکرم (ص) در حکمرانی مدینه و حضرت علی (ع) در کوفه، موردی از برخورد با پوشش شهروندان یا زنان و اعمال یک دستورالعمل برای رنگ و لباس مشاهده نمی شود.
از سوی دیگر، نگاهی به برخورد امام خمینی به عنوان بنیانگذار و تئوریسین جمهوری اسلامی با اطرافیان و نزدیکان خود در باب اعمال دینی و پوشش اسلامی موید این نظر است که مساله انجام فرایض دینی امری کاملا شخصی است و نیازی به دخالت دیگران، امر و نهی و دخالت دولت ندارد.
اما متاسفانه شاهدیم دولتی که در عرصه انجام وظایف خود که ایجاد رفاه و زمینه های رشد و تعالی ناکام مانده است، تلاش دارد همه شکست خود را در برابر غاصبان بیت المال، غارتگران منابع ملی و .. با شاخ و شانه کشیدن برای شهروندان بی دفاع جبران کند.
همانگونه که همراه دربند جنبش سبز میرحسین بارها گفته بود “حرف من این است که اگر به ریشهها پرداخته شود و سیاستگذاریهای درستی داشته باشیم آن موقع اگر ماشینی هم به خیابانها بفرستید به دنبال اوباش میگردد نه اینکه بخواهد خانمی را از شوهرش جدا کند، این رفتارها به ضرر کشور و اسلام است. متاسفانه ما مشکلات را در ریشه حل نمیکنیم و بعد این چنین برخورد میکنیم.”
سیاست های سلبی حاکمیت که تاکنون بیشترین ضربه را به اسلام و مسلمانان و مسلمانی زده است، می رود تا با این رفتارهای خشن و به دور از ادب و آداب و صد البته بدون منطق، علاوه بر نارضایتی بیشتر، زمینه های عصیان و نافرمانی های اجتماعی را ایجاد کند و فضای ناامن و نامطلوب جامعه را بیش از پیش متشنج کند.
فرمانده ناجا که این روزها خود را در برابر انتقادهای جدی در اجرای طرح امنیت اجتماعی می بیند، از صاحبنظران خواسته است که پیشنهادات خود را مطرح کنند.
به عنوان یک شهروند معتقد به شعایر مذهبی و حجاب اسلامی از فرمانده ناجا یک درخواست عاجزانه دارم: “ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان.” بگذارید “پوشش” به عنوان یک نمادهای اجتماعی در تعامل با عرف و سنت نقطه تعادل خود را در جامعه پیدا کند، با تزریق از بالا و فرمان هیچ حکمی اجرا نمی شود، چه رسد به کنش های اجتماعی و رفتارهای شهروندان که طلب آزادی عمل و عقیده دارند.
لا اکراه فی الدین، قد تبین رشد من الغی …
فرشاد قربانپور، سعید متین پور، سعید جلالی فر، جواد علیخانی و آرش سقر که هفته گذشته پس از انتقال به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده بودند، ظهر امروز به بند ۳۵۰ بازگشته و به اعتصاب خود پایان دادند.
به گزارش خبرنگار کلمه، به دنبال حمله گارد ضد شورش زندان اوین به بند ٣۵٠ و بر هم زدن مراسم بزرگداشت شهادت هدی صابر و انتقال فرشاد قربانپور، سعید متین پور، سعید جلالی فر، جواد علیخانی و آرش سقر به سلول های انفرادی زندان اوین، این زندانیان دربند ٢۴٠ در اعتراض به این انفرادی تنبیهی دست به اعتصاب غذا زده بودند که ظهر امروز با بازگردانده شدن به بند عمومی ۳۵۰ به اعتصاب غذای خود پایان دادند.
کلمه پیش از این گزارش داده بود که عصر روز دوشنبه ٢٢خرداد، زندانیان بند ٣۵٠ در حین برگزاری مراسم سالگرد شهادت هدی صابر بودند با هجوم گارد ویژه مواجه شدند.
این مراسم که از سوی زندانیانی که در اعتراض به کشته شدن همبندی شان روزه سیاسی گرفته بودند تدارک دیده شده بود در حین برگزاری با قطع برق توسط ماموران امنیتی ناتمام ماند و سپس بیش از ۵٠ نفر نیروی گارد ویژه وارد بند شدند.
در این حمله بهمن احمدی امویی، سعید جلالی فر، فرشاد قربان پور، آرش سقر، سعید متین پور و جواد علیخانی بوسیله گارد ویژه به سلول انفرادی منتقل شدند.
زندانیان در پاسخ به این یورش شعار "یا حسین میرحسین" و "مرگ بر دیکتاتور" سر می دادند.
یک روز پس از این اتفاق بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار محبوس دربند ۳۵۰ اوین نیمه شب به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
بر اساس این گزارش این روزنامه نگار زندانی که با دمپایی، زیر پیراهنی و پیژامه و دستنبد و پابند منتقل شده، به هنگام ورود توسط ماموران با توهین و بی احترامی، برهنه و تفتیش شده است.
بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران متعهد و مستقل بازداشت و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.
بر اساس این گزارش دادستان تهران دستور حمله به زندانیان را صادر کرده بود. او پیش از این نیز برخورد با زندانیان و ایجاد محدودیت پیش روی آنها را همواره در دستور کار داشته است.
همچنین روز ۲۲ خرداد نیز ده ها زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در سومین سالروز کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و در اولین سالگرد شهادت هدی صابر، به عنوان اعتراض از حضور در سالن ملاقات خودداری کردند.
در این «اعتصاب ملاقات» که در سومین سالروز انتخابات دهم ریاست جمهوری انجام شد، زندانیان در اعتراض به افزایش محدودیت ها و اعمال فشارهای روانی از سوی دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی بر زندانیان، از ملاقات با خانواده خویش سر باز زدند.
زندانیان اعتصاب کننده، به خصوص به این موضوع اعتراض داشته اند که دوشنبه هفته قبل و در روز پدر، به بهانه تعطیلی امکان ملاقات از آنها سلب شده است و مسئولان زندان حتی به زندانیان اجازه تماس تلفنی با خانواده هم نداده اند.
به گفته منابع نزدیک به زندانیان سیاسی، زندانیان همچنین با توجه به سالگرد درگذشت هدی صابر، به عدم رسیدگی به پرونده مرگ این همبند سابق خود نیز اعتراض داشته اند.
زندانیان بند ۳۵۰ اوین که همگی زندانیان سیاسی و امنیتی هستند، از بسیاری از حقوق قانونی خود از جمله حق تماس تلفنی، ملاقات منظم و برخورداری از مرخصی قانونی محروم اند.
تلفن های این بند از بیش از دو سال قبل قطع است و تعدادی از زندانیان این بند که غالب آنها متهمان پس از انتخابات ۸۸ هستند و در دادگاههای ناعادلانه سه سال اخیر به حبس محکوم شده اند، از زمان بازداشت تاکنون به مرخصی نیامده و تعدادی دیگر در سه سال اخیر تنها چند روز از مرخصی بهره مند شده اند.
هفته پیش خانواده های ۴۶ زندانی سیاسی این بند در نامه به دادستان تهران، از بی قانونی و بی بهره ماندن زندانیان از حقوق ابتدایی خود به شدت انتقاد کردند و نوشتند: ما برای عزیزان خود خواسته هایی فراتر از همه حقوقی که سایر زندانیان از آن برخوردارند و تا پیش از تصدی شما در مورد زندانیان سیاسی بعد از انتخابات به بند ۳۵۰ حتی در این زندان به رسمیت شناخته می شد، نداریم. آیا در کشوری که مدعی اجرای عدل اسلامی است اینها انتظاری گزافه است؟
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران با اعلام اینکه از نظر بارش اردیبهشت ماه امسال در رتبه سی و پنجم ۴۴ سال اخیر قرار گرفته است، گفت: وضعیت بارش در فروردین ماه نیز نسبت به درازمدت، ۷٫۳میلیمتر کمتر بود.
به گزارش مهر، محمد حاج رسولی ها حجم بارش های اردیبهشت ماه سال جاری را ۱۳ میلیمتر اعلام کرد و گفت: با این حال، در ۴۴ سال اخیر متوسط بارش های کشور در ماه های اردیبهشت ۱۹٫۵میلیمتر ثبت شد که در رتبه سی و پنجم بارش های ماه مشابه چهل و چهار سال اخیر قرار گرفت.
مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران اظهار داشت: میزان بارش ها در مهرماه سال گذشته در رتبه هفدهم، در آبان ماه ۹۰ در رتبه سوم و آذرماه پارسال در رتبه شانزدهم ماه های مشابه دوره درازمدت ۴۴ ساله قرار گرفته است.
به گفته وی، میزان بارش ها در دی و بهمن ماه سال پیش در رتبه سی ام و بارش در اسفندماه پارسال در رتبه سی و سوم ماه های مشابه دوره درازمدت ۴۴ ساله قرار گرفته است. حجم بارش های مهرماه ۹۰ در حالی ۷ میلیمتر گزارش شده که متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۷٫۱ میلیمتر بود.
حاج رسولی ها همچنین حجم بارش های آبان ماه پارسال را ۴۴ میلیمتر اعلام کرد و گفت: متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۱۹٫۸میلیمتر بوده است.همچنین حجم بارش های آذرماه ۹۰ معادل ۱۷ میلیمتر بود که متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۳۳٫۲ میلیمتر بوده است.
این مقام مسئول در وزارت نیرو، گفت: حجم بارش های دی ماه سال قبل ۱۴میلیمتر گزارش شد در حالی که متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۳۶٫۸ میلیمتر بوده است. همچنین حجم بارش های بهمن ماه سال گذشته نیز ۴۲ میلیمتر بود که البته متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۳۹٫۹ میلیمتر بوده است.
به گفته وی، حجم بارش های اسفندماه ۹۰ در حالی ۲۱ میلیمتر گزارش شده که متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۳۷٫۶ میلیمتر بود. حجم بارش های فروردین ماه ۹۱ نیز معادل ۲۶ میلیمتر بود و متوسط بارش های این ماه در دوره درازمدت ۳۳٫۳ میلیمتر بوده است.
نماینده مردم رشت و عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از نحوه اجرای هدف مندکردن یارانهها در کشور انتقاد شدید کرد و گفت: توزیع پول بین مردم به ملت اقتصاد و اشتغال کشور ضربه زده و گرانی بوجود آورده است.
غلام علی جعفرزاده ایمن آبادی در گفتگو با ایلنا در رشت با تاکید بر اینکه قرار نبود باهدفمند کردن یارانهها توزیع پول در کشور صورت بپذیرد، اظهار داشت: با توزیع پول نه عدالت جرا میشود و نه مشکل اشتغال حل خواهد شد
وی با تصریح بر اینکه با توزیع پول بر مشکلات کشور افزوده شده، اذعان داشت: هم اکنون سادهترین و ابتداییترین گزینه برای پرداخت یارانهها در حال انجام است و این امر به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.
این جانباز ۷۰درصد هشت سال جنگ تحمیلی اظهار داشت: در طرح تحول اقتصادی باید هفت محور عملیاتی میشد که از جمله آنها اصلاح سیستم گمرکی، بانکی و امورمالیاتی و همچنین هدفمند کردن یارانه هاست.
جعفرزاده ایمن آبادی با انتقاد شدید از اجرای ناقص طرح هدف مندکردن یارانهها توسط دولت، اضافه کرد: راهی که هم اکنون در آن حرکت میکنیم کاملا اشتباه است و ما به جای پرداخت پول به مردم و افزایش نقدینگی در جامعه باید در مسیر توسعه خدمات اجتماعی گام برداریم.
دولت موظف بود وقتی که سیلوها از گندم خالی شد نرخ نان را افزایش دهد
وی توزیع پول دربین مردم را سبب افزایش تورم، بالا رفتن قیمت اجناس و رکود در تولید ارزیابی کرد و بیان داشت: در بخش نان دولت موظف بود وقتی که سیلوها از گندم خالی شد نرخ نان را افزایش دهد.
این مسئول خرید تضمینی گندم در گذشته و حال را به ترتیب ۳۹۵ و ۴۲۰ تومان اعلام کرد و متذکرشد: قیمت خرید تضمینی گندم تنها ۶درصد افزایش یافته ولی دولت قیمت نان را ۲۰ تا ۲۵ درصد گران کرده است.
قیمت نان در رشت ۷۰درصد گران شده است
به گفته جعفرزاده ایمن آبادی، مدیرعامل بازرگانی اعلام کرده در گیلان قیمت نان ۳۰درصد افزایش یافته، این درحالیست که در رشت ۷۰درصد قیمت نان گران شده و این امربزرگترین تخلف استانداری بوده است.
وی با طرح این سئوال که قرار بود از۱۵خرداد ماه قیمت نان افزایش یابد، خاطرنشان کرد: اولین استانی که در کشور نسبت به افزایش قیمت نان کرد گیلان بود و باید پرسید چرا مسئولان استانداری در ایران پیشگام متضررشدن مردم هستند و از سوی دیگر چرا کاری که به نفع شهروندان باشد، انجام نمیدهند؟
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نهم با تاکید بر اینکه استانداری گیلان بیاید در انجام اموراتی که به نفع مردم است پیش قدم بشود، بیان داشت: متاسفانه معاون اول رئیس جمهور اعلام کرده قیمت گندم افزایش و ۴۲۰تومان شده ولی مدیرعامل بازرگانی گفته قیمت فروش گندم معمولی ۴۶۵ تومان و نوع دیگر این محصول ۴۸۵تومان و این تناقضها نشان از تناقضات بسیار است.
مسئولان طبق معمول عددسازی میکنند
جعفرزاده ایمن آبادی با ابراز اینکه درباره اعلام نرخهای متفاوت گندم توسط این دو مسوول، اذعان کرد: اصلآ افزایش قیمت خرید گندم صورت نگرفته و با متفاوت اعلام کردن این شائبه به وجود میآید که مسئولان طبق معمول دارند عددسازی میکنند.
وی با تاکید براینکه توزیع پول در بین مردم به مردم، اقتصاد و اشتغال کشور ضربه زده است با اشاره به آمار دو ماه قبل، اظهار داشت: درآمد زیر ۲۷۵ هزار تومان در ماه خط گرسنگی، حدود ۴۰۰ هزارتومان خط فقز و ۷۹۵هزار تومان مرز زندگی بر اساس نرم جهانی است.
۸۵ درصد مردم ایران در زیر خط فقر زندگی میکنند
عضو مجمع نمایندگان گیلان در مجلس با ابراز ناخرسندی از اینکه هم اکنون ۸۵درصد مردم ایران در زیر خط فقر حیات میکنند در پاسخ به سئوالی درباره افزایش قیمت بنزین و حتی رسیدن قیمت آن به ۱۰۵۰تومان به شدت ابراز نگرانی کرد و یادآور شد: دولت هم قرار نبود خرید تضمینی گندم را ۶ درصد افزایش دهد.
کشاورزان به جای فروش گندم آنرا خوراک دام میکنند
جعفرزاده ایمن آبادی مدعی شد در استان گلستان برای مردم صرف نمیکند گندم خود را بفروشند و بر اساس شنیدهها مردم دارند این محصول استراتژیک را به خوراک دام تبدیل میکنند.
کیفیت نان همان است که بود
وی بیان کرد: آن چیزی که از دولت انتظار داشتیم کیفیت نان متناسب باذ ائقه مردم درحوزههای مختلف بود ولیکن متاسفانه کیفیت نان افزایش پیدا نکرده و آرد نان با آرد ماکارونی یکی است درصورتی که نان پهن آرد مخصوص خود را میخواهد.
این مسوول درپایان، متذکرشد: دولت هنوز نتوانسته فرآورده نان را به صورت تخصصی به مردم ارائه بکند و ما به گرانی نان معترض هستیم و باید تدبیری در این خصوص صورت گیرد.
علیرضا رجایی، فعال ملی ـ مذهبی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی توسط دادگاه انقلاب به تحمل چهار سال حبس دیگر محکوم شده است.
علیرضا رجایی، عضو هیأت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و مدیر انتشارات «گام نو» از هفته ی نخست اردیبهشت ۱۳۹۰ در زندان اوین (نخست سلولهای انفرادی و بعد بند ۳۵۰) بازداشت است.
وی در پی امضای برخی بیانیهها از درون اوین (ازجمله اعتراض به انتخابات نمایشی و فرمایشی مجلس و تاکید بر رعایت شروط و استانداردهای انتخابات آزاد و سالم) مجددا تحت فشار و بازجویی قرار گرفت.
دادگاه غیرعلنی و غیرقانونی این صاحب نظر سیاسی در بهمن ماه گذشته و در پی فشار بازجوها برگزار شد. قاضی دادگاه انقلاب وی را به تحمل چهار سال حبس دیگر محکوم کرد.
گزارش رسیده به ندای سبز آزادی حاکی است که این حکم در دادگاه تجدیدنظر تایید شده است.
همچنین، رجایی علاوه بر تحمل سه سال زندان برای پرونده مشهور ملی – مذهبی ها در سال ۱۳۷۹، حکم زندان چهار ساله ی دیگری دریافت کرده است.
بازجوها و نهادهای امنیتی-اطلاعاتی مسلط بر اوین، رجایی را از عاملان تهیه ی بیانیه های اعتراضی مزبور می دانند که بر حمایت خود از جنبش سبز تاکید دارد.
نام وی زیر بیانیه های معروف زندانیان سیاسی در آبان و دی ماه ۱۳۹۰ مشاهده می شد. این فعال ملی – مذهبی و دیگر زندانیان سیاسی، هرگونه مشارکت در انتخابات دروغین را «بازتولید استبداد» ارزیابی کرده بودند.
علیرضا رجایی در اسفند سال ۷۹ همراه با جمعی دیگر از فعالان ملی_مذهبی (ازجمله مرحوم مهندس عزتالله سحابی، دکتر حبیبالله پیمان، دکتر رضا رییس طوسی، دکتر محمد ملکی، محمد بستهنگار، دکتر محمدحسین رفیعی، محمد محمدی اردهالی، تقی رحمانی، مرحوم هدی صابر، دکتر مسعود پدرام، سعید مدنی، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان، و محمود عمرانی) بازداشت و بعدا در زمستان ۸۱ در دادگاه انقلاب محاکمه شد. قاضی حداد، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برای وی چهار سال حکم زندان و پنج سال محرومیت از کلیه حقوق اجتماعی صادر کرد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به سه سال تقلیل یافت. با وجود سپری شدن حدود ۱۰ سال از زمان صدور حکم، دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی به بهانه ی اجرای حکم مزبور، رجایی را چهارم اردیبهشت ۱۳۹۰ به شکل ناگهانی و بدون احضار قبلی بازداشت و روانه انفرادی کردند.
این دانش آموخته ی دکترای علوم سیاسی، پس از هفته ها انفرادی، روانه بند ۳۵۰ اوین شد.
رجایی دبیر سرویس سیاسی، سردبیر و عضو شورای سردبیری بسیاری از روزنامههای موج اول اصلاحات و نشریههای مستقل (ازجمله جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان، ایران فردا، نامه، پیام هاجر، ایران سیاسی) بوده است.
صدیقه راحت طلب، مادر رجایی در گفتگویی تاکید کرده که «فرزند من یک منتقد و روشنفکر اجتماعی است که دغدغه کشور و مردمش را دارد، اما نمی دانم آقایان چه تصور می کنند؟ علیرضا درد جامعه را می بیند و می شناسد. او یک منتقد اجتماعی است.»
عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران، علت گسترش قراردادهای سفید امضای کارگران و همچنین پرداخت حقوق کمتر از حداقل قانونی را، عدم وجود امنیت شغلی آنها دانست.
عبدالله مختاری در این زمینه به ایلنا گفت: عدم اجرای کامل قانون کار به ویژه عدم اجرای بخشهای حمایتی از کارگران، سبب میشود کارفرمایان تحت شرایط خاص، نسبت به پرداخت حقوقی کمتر از حداقلها به کارگران اقدام کنند.
وی افزود: در این شرایط کارگران نیز به دلیل عدم وجود امنیت شغلی و همچنین داشتن قراردادهای موقت با کارفرما، نمیتواند به راحتی مطالبات خود را پیگیری و شکایت خود از کارفرمای متخلف را دنبال کند، چرا که کارفرما به راحتی میتواند فرصت شغلی را از وی بازپس گیرد.
عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران، عدم وجود سازوکار نظارتی مناسب و تدوین آئین نامه برخورد با کارفرمای متخلف را از دلایل دیگر پرداخت حقوق کمتر از حداقلها عنوان و خاطرنشان کرد: متاسفانه قانون کار به طور کامل اجرا نمیشود و سازوکار مناسبی هم برای برخورد با کسانی که در اجرای قانون تخلف میکنند وجود ندارد.
این فعال کارگری معتقد است: هنگامی کارگر به دلیل تخلف کارفرما شکایتی را تنظیم میکند، به دلیل قراردادهای موقت و به هم ریختگی بازار کار، کارفرما به راحتی میتواند وی را از کار بیکار کند، لذا کارگران به دلیل این خلا در اجرای قانون و نظارت مناسب برآن، نمیتوانند پیگیر خقوق خود باشند.
عبدالله مختاری با رد ضرورت اصلاح قانون کار تاکید کرد: قانونی که اجرا نمیشود، نیازی به اصلاح ندارد، لذا ما باید اول قانون را به طور کامل اجرا کنیم و بعد از اجرای آن، نسبت به پوشش ضعفهای آن اقدام کنیم.
وی معتقد است: در شرایطی که کارگران به دلیل عدم وجود امنیت شغلی قادر به استیفای حقوق خود نیستند، نهادهای صنفی و مدنی کارگران میتوانند این کار را به خوبی انجام داده و کارفرما را با رعایت اصل ۳ جانبه گرایی، پای میز مذاکره بیاورند، اما متاسفانه نهادهای صنفی در ایران، تنها به ارائه مشاوره میپردازند و توان کار اجرایی ندارند.
عضو هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران تصریح کرد: درصورتی که نهادهای صنفی توان و اجازه کار اجرایی برای مطالبه حقوق کارگران را داشته باشند، کارفرما نمیتواند کارگران را به بهانه پیگیری مطالبات، تحت فشار و تهدید برای از دست دادن شغل قرار دهد.
روز گذشته با تمام شدن حکم سه سال محکومیت عیسی سحرخیز وی بر خلاف روند جاری آزاد نشد. مهدی سحرخیز، فرزند وی با اعلام این خبر در صفحه فیسبوک خود نوشت: جدا از آن دستگیری و حکم صادره هیچ سنخیتی با هیچ کدام از مفاد قوانین جزایی و کیفری ندارد، طبق همان احکام غیر قانونی صادره باید دیروز آزاد می شد.
فرزند این روزنامهنگار دربند ادامه داده است: ولی همچنان در بیمارستان به صورت گروگان نگاهداری شده و در بلاتکلیفی کامل بسر میبرد.
گفتنی است هزینه ماهیانه بیمارستان عیسی سحرخیز سه میلیون تومان است، در حالی که طبق گفته خانواده، درآمد او تنها یک چهارم این مبلغ است. علاوه بر تمام این موارد، تا کنون چندین کمیسیون پزشکی جهت بررسی وضعیت جسمی وی تشکیل شده و رای همگی آنها بر عدم توانایی تحمل حکم کیفری و یا مرخصی استعلاجی فوری بوده است.
فرزند سحرخیز میگوید: هر بار پس از اعلام کمیسیون پزشکی، نامه محتوی رای صادره آن ها در پستوهای دادستانی مفقود شده است تا بتوانند وی را به عنوان گروگان به مدت زمان بیشتر نگاهدارند. اخیرا هم یک پرونده متعلق به سال ۷۹ یعنی بیش از ۱۱ سال قبل را به دادگاه برده اند تا حکمی بتراشند برای نگاهداری بیشتر ایشان در زندان که تمام موارد این شکایت نیز غیر قاونی میباشد و طبق خود قوانین جمهوری اسلامی، نمیتوان پرودنده دادرسی پس از ده سال تشکیل داد.
محمد شریعتی دهاقان، مشاور رئیس جمهور سابق، می گوید ایران در حال تجدید نظر در سیاست خود در حمایت مطلق از بشار اسد است؛ چرا که از سویی بشار اسد نتوانسته است در پیشبرد پیشنهاد ایران یعنی اصلاحات موفق عمل کند و مردم را به اصلاحات امیدوار سازد، بلکه صرفا به خشونت زیاد متوسل شده است؛ از دیگر سو ادامه حمایت فعلی از سوریه، رابطه ایران با دیگر گروه های مقاومت اسلامی را مشکل میسازد؛ و از سوی دیگر ایران به هیچ وجه نمی خواهد که در سوریه جنگ داخلی به وقوع بپیوندند، چرا که چنین جنگی به سود اسرائیل و موجب هدر رفتن نیروهای سوری از هر دو طرف می شود.
رایزن فرهنگی سابق ایران در سوریه که این موضوع را در یادداشتی برای «دیپلماسی ایرانی» مطرح کرده، همچنین تعلیق فعالیتهای ناظران سازمان ملل در سوریه را نشانه ای از شکست طرح عنان میداند و معتقد است که بالا گرفتن خشونت ها و احتمال لغزیدن سوریه به جنگ داخلی، وضعیت آینده سوریه را بسیار تاریک نشان می دهد.
متن کامل یادداشت حجت الاسلام شریعتی دهاقان را در ادامه بخوانید:
ژنرال رابرت مود، رئیس هیات ناظران سازمان ملل در سوریه ضمن اعلام تعلیق فعالیتهای این ناظران در سوریه اعلام کرده که زیاد شدن خشونت از هر دو طرف باعث مشکلات و سنگ اندازی در اجرای ماموریت سازمان ملل شده است. او گفته است که هیچ تمایلی از سوی دولت سوریه و مخالفان برای برقراری صلح وجود ندارد. از سوی دیگر پیش از این معارضین سوری بارها شکست طرح عنان را اعلام کرده بودند. همچنین کوفی عنان در گزارش به سازمان ملل و تماس های خود با قدرت های بزرگ به طور غیرمستقیم شکست طرح خود را اعلام کرده بود. کوفی عنان ازاوایل اسفند ماه گذشته به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب وارد مسائل سوریه شده و سپس یک ماه بعد طرح شش ماده ای خود را برای حل بحران سوریه ارائه داد. ماده اول طرح او برقراری آتش بس بود. با این حال تا به حال نتوانسته است دستاوردی عینی در راستای برقراری آتش بس و کاهش خشونت ها در سوریه داشته باشد. اعلام تعیلق فعالیت های ناظران سازمان ملل در سوریه یکی از نشانه های واضح شکست طرح او به نظر می رسد. با این وجود برای کوفی عنان پذیرش شکست طرحش مشکل بوده است و تا به حال نسبت به اعلام رسمی این موضوع مقاومت کرده است. به نظر می رسد عنان به دو دلیل شکست رسمی طرح خود را اعلام نکرده است؛ اول این که این که جایگزینی برای طرح خود ندارد و ثانیا این که بر این تصور است که اتفاق نظر و یکصدا شدن قدرت های بزرگ به خصوص آمریکا و روسیه ممکن است طرح او را نجات دهد. با این وجود این هماهنگی و اتفاق نظر به دلیل مواضع تند روسیه امکان پذیر نشد.
روسیه مواضع سخت و محکمی در راستای عدم تغییر رژیم در سوریه خصوصا از طریق وتوی قطعنامه های سازمان ملل اتخاذ کرده است. همچنین روسیه از طرح عنان تا جایی حمایت کرده که به تغییر نظام در سوریه نینجامد. برخلاف شایعاتی موجود مبنی بر مذاکرات آمریکا و روسیه در مورد خروج بشار اسد از قدرت و پیگیری مدل یمنی در سوریه، در روزهای گذشته سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به صراحت این مسئله را تکذیب کرد. این تکذیب از زبان وزیر خارجه روسیه از نظر دیپلماتیک مهم محسوب شده و نشان می دهد که روسیه در حمایت از بشار اسد همچنان جدی است. با این اظهار نظر، امید کوفی عنان برای دست یابی به یک موضع واحد از سوی روسیه و آمریکا در مورد بحران سوریه برباد رفت.
در صحنه واقعی سوریه خشونت ها هر روز تداوم داشته و در بسیاری از موارد گسترش پیدا کرده است. لذا در اعتراض به این وضعیت فعالیتهای این ناظران در سوریه معلق اعلام شده است. با این حال اعلام شده که ناظران همچنان در سوریه باقی خواهند ماند و به بررسی اوضاع خواهند پرداخت تا به محض فراهم شدن امکان، مأموریت خود را از سر بگیرند. این مسئله مطرح است که آیا این تعلیق به معنای هشداری به هر دوطرف درگیر در بحران سوریه خصوصا حکومت سوریه برای جدی گرفتن خواست های سازمان ملل است یا خیر؟ تا به حال حکومت سوریه نسبت به درخواست سازمان ملل برای خروج سلاح های سنگین از شهرها مقاومت کرده است.
از سوی دیگر سازمان ملل هشدار داده که جنگ داخلی در سوریه شکل گرفته است. با این حال به وجود آمدن جنگ داخلی در سوریه از سوی هر دوطرف رد شده است. دولت اعلام می کند که در حال ریشه کنی تروریست هاست و مخالفین نیز فعالیت های خود را جنگ آزادی بخش می دانند. البته معارضین سوری معتقند که بشار اسد به دنبال به راه انداختن جنگ داخلی است و این کار را تنها راه نجات رژیم تصور می کنند. آنها می گویند اگر طرح کوفی عنان اجرا شود و دولت به این طرح تن دهد به نفع آنها خواهد بود. در طرح کوفی عنان توقف تیراندازی به تظاهرات کنندگان و آزادی تظاهرات در همه شهرها و همچنین ورود خبرنگاران بی طرف و حرفه ای مطرح شده است که هیچکدام از این مسائل تاکنون اجرایی نشده است. لذا مخالفین بشار اسد معتقدند حکومت سوریه جنگ داخلی و طائفه ای را رسما اعلام نمی کند ولی چون تنها راه نجات آن است به آن دست می زند.
از سوی دیگر تاکنون مخالفین بشار اسد نیز نتوانسته اند به وحدت و توافق در مورد آینده سوریه دست یابند. در جلسه اخیر مخالفین بشار اسد در استانبول که مخالفین نتوانستند به توافقی دست یابند. این نشست متشکل از نیروهایی داخل سوریه بود که در عین حال که با نظام بشار اسد مخالف هستند با مسلح کردن و دخالت خارجی حتی از سوی سازمان ملل نیز مخالف هستند. با این حال چندان نتیجه ای از این نشست به دست نیامد و نتوانستند توافقی برای اجلاس آینده اتحادیه عرب در مصر به دست آورند.
این وضعیت آینده سوریه را بسیار تاریک نشان می دهد. با بالا گرفتن خشونت ها و احتمال لغزیدن سوریه به جنگ داخلی به نظر می رسد که ایران هم درحال تجدید نظر در مورد سیاست خود در سوریه است. ایران تاکنون به دلیل عضویت سوریه در محور مقاومت و در راستای حمایت از جریان مقاومت از بشار اسد حمایت کرده است. اما جنگ داخلی می تواند پاشنه آشیل این نگاه باشد. چرا که جنگ داخلی بدترین وضعیت ممکن برای محور مقاومت در منطقه و به سود رژیم صهیونیستی می باشد. همچنان که بعضی از فرماندهان رژیم اشغالگر قدس نیز طی روزهای گذشته اعلام کرده اند بهترین حالت برای آنها در مورد تحولات سوریه شکل گیری یک جنگ داخلی در سوریه است؛ چرا که منجر به هدر رفتن نیروهای سوری از هر دو طرف می شود و در نهایت و پس از خروج از این وضعیت نیز این کشور به سختی می تواند بر پای خود بایستد.
سوریه متحد نزدیک ایران در چند دهه گذشته بوده است و یقینا ایران به هیچ نحوی با تضعیف حکومت سوریه موافق نیست و جنگ داخلی می تواند این کشور را برای مدتها مشغول و درگیر کند. ایران از ابتدای شروع ناآرامی ها در این کشور بر انجام اصلاحات از سوی حکومت سوریه تاکید می کرد حال با بالا گرفتن بحران در این کشور به نظر می رسد بشار اسد نتوانسته است این خواسته ایران یعنی پیشبرد اصلاحات را انجام دهد. بشار اسد نتوانسته مردم را به اصلاحات امیدوار کند و به خشونت زیادی دست زده است. لذا از مجموعه وقایع اینگونه به نظر می رسد که ایران نیز در حال تجدید نظر در مورد سیاست خود است چرا که ایران به هیچ وجه نمی خواهد که در سوریه جنگ داخلی به وقوع بپیوندند. از سوی دیگر حمایت بی حد و حصر از بشار اسد منجر به وقوع مشکلاتی در رابطه ایران با دیگر گروه های مقاومت اسلامی در دنیای اسلام می شود. امری که به هیچ وجه مطلوب ایران نیست.
سوریه این روزها بیش از گذشته آبستن حوادث است. تعلیق فعالیت این ناظران می تواند تحول مهمی ارزیابی شود. باید باید منتظر روزهای آینده باشیم و ببینیم این اتفاق منجر به تشدید خشونت ها می شود یا خیر؟
مصطفی تاجزاده در پیامی از زندان اوین ضمن تبریک پیروزی فرانسوا اولاند در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، انتخاب وی را پیروزی دوباره جمهوریت فرانسه بر ناسیونالیسم و سکولاریسم افراطی خواند.
به گزارش نوروز، عضو ارشد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با اشاره به این نکته که جنبش اصلاح طلبی ملت ایران در فرایند جذب ارزشهای جهانی با هوشیاری تحولات فرانسه را رصد میکند، بیانیه روشنفکران ایرانی در جریان انتخابات مجلس نهم را انعکاسی از تجربه فرانسه و رقابت شیراک- لوپن خواند که تلاش داشتند تا با استفاده از تجربه ملت فرانسه و برای نجات جمهوریت در قبال خطر ظهور فاشیسم و ضمن حفظ همه تفاوتهای هویتی، صف جمهوری اسلامی را مقابل اردوگاه حکومت نظامیان تشکیل دهند.
رییس ستاد انتخابات دولت اصلاحات با ابراز امیدواری نسبت به توقف تهاجم راست افراطی علیه دموکراسی تکثرگرا آورده است: “به تجربهای پر هزینه آموختهایم همه اشکال افراطیگری چه به نام دین و چه به نام ملیت و سکولاریسم افراطی، به رغم همه تضادهای فیمابین، به یکدیگر سوخت میرسانند و بر مبنای منطقی مشابه، در تنور جنگهای خانمانسوز میدمند.”
متن کامل این پیام در پی می آید:
به نام خدا
جناب آقای فرانسوا اولاند
با سلام و عرض تبریک پیروزیتان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرانسه؛
نحوه پیروزی شما بر رقبای افراطی و اسلامستیز، در جهان جهانی شده امروز میتواند پیامدهایی برای کل جهان بر جای گذارد که مایلم در این نامه آنها را با شما در میان بگذارم:
انتخابات اخیر فرانسه با پشت سر گذاشتن تنگنظریهای ناسیونالیسم راست افراطی، قلمروی تازه در افق فراملی گشود که نتایج و ثمرات آن از مرزهای کشور شما فراتر میرود. جنبش اصلاحطلبی ملت ایران در فرایند جذب ارزشهای جهانی و در نهایت هشیاری نسبت به محیط فراملی دموکراسی و تأثیر آن بر فرایندهای داخلی دموکراسی، از رخدادهای فرانسه غافل نبوده است. به عنوان مثال در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم در ایران، هنگامی که مداخلات نظامیان خطر حذف جمهوریت را در چشمانداز نزدیک ملت ایران قرار داد، همه چشمها متوجه تجربه فرانسه و رقابت شیراک- لوپن گردید. این تجربه در آن زمان انعکاسی واضح در بیانیه روشنفکران ایرانی یافت و گفته شد باید از تجربه ملت فرانسه آموخت و برای نجات جمهوریت در قبال خطر ظهور فاشیسم و ضمن حفظ همه تفاوتهای هویتی، صف جمهوری اسلامی را مقابل اردوگاه حکومت نظامیان تشکیل داد. دقیقاً همین سرمایه سیاسی بود که در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران زمینهساز ائتلافی به مراتب وسیعتر در قالب جنبش سبز شد. به همین لحاظ بر این باورم که درسها و عبرتهای پیروزی دوباره جمهوریت فرانسه بر ناسیونالیسم و سکولاریسم افراطی، متضمن ابعاد واقعاً جهانی و تأثیرگذار است.
من امیدوارم شعار «نرمالشدگی» که جنابعالی علیه ناهنجاریهای ناسیونالیستی رقیب خود بیان کردید، در ادامه عقلانی خود منجر به اتخاذ رویکردی جدید و انسانی در قبال مطالبات هویتی مسلمانان آن دیار آزادیخواه شود آنچه که ملت فرانسه آن را «نرم» و «هنجار» میخواند و در پای صندوقهای رأی، سیاستمداران خود را به خاطر عدول از آن هنجارها طرد میکند، در صورت پیوند با معیارهای واحد اخلاقی و ارزشی جهانی میتواند پیامدهای مثبتی در جهت نرمالشدگی در یک حوزه وسیعتر و جهانی داشته باشد. «نه» بزرگ ملت فرانسه به ناسیونالیسم افراطی رییسجمهور پیشین، پیامی زیبا درباره امکان برقراری آشتی بین هویت ملی و هنجارها و ارزشهای جهانی و بشری به کل جهان مخابره کرد. به نام همین ارزشهای جهانی میتوان امیدوار بود که سمبلها و نمادهای هویتی مسلمانان در حوزهها و عرصههای عمومی جامعه فرانسه از تعرض و تهاجم ذهنیت ممنوعیتگرای راست افراطی مصون باشند. ذهنیت ممنوعیتگرا چه در حالتی که به نام دین عمل میکند و سبک زندگی و پوشش خاص را بر شهروندان تحمیل میکند و چه آنگاه که به نام سکولاریسم افراطی مانع حضور سمبلها و پوششهای اسلامی بانوان محجبه در حوزه عمومی جامعه میشود، کارکردی یکسان علیه دموکراسی دارد. من امیدوارم انتخابات فرانسه نقطه عزیمتی باشد برای متوقف ساختن تهاجم راست افراطی علیه دموکراسی تکثرگرا در کل اروپا. امری که در صورت تحقق آن، در مرزهای اروپا متوقف نشده و پیامد مشابهی برای توقف پیشروی اشکال غیر سکولار افراطیگری در جهان و بویژه منطقه خاورمیانه خواهد داشت. زیرا به تجربهای پر هزینه آموختهایم همه اشکال افراطیگری چه به نام دین و چه به نام ملیت و سکولاریسم افراطی، به رغم همه تضادهای فیمابین، به یکدیگر سوخت میرسانند و بر مبنای منطقی مشابه، در تنور جنگهای خانمانسوز میدمند.
جناب آقای اولاند
رویارویی دو برداشت متضاد از «فرانسوی بودن» که در جریان انتخابات اخیر به نمایش درآمد، برای ملت ما که در جریان جنبش اصلاحطلبی ملی با شعار «ایران برای همه ایرانیان» به مصاف دوگانهسازی و خودی- بیگانهسازیهای ضد بشری رفت، معنای ویژهای داشت: شکست شعار فاشیستی «فرانسه برای فرانسویها» که بر مبنای خودی- بیگانهسازی مشابهی، شهروندان مهاجر و مسلمان را از شمول «همه» فرانسویها خارج میساخت، برای ما مسرتبخش بود، اگرچه میدان سمبلیک باستیل به محل جشن پیروزی هویت ترکیبی و پر تنوع ملی علیه هویتگرایی بنیادگرایی و نابگرایانه رقیب تبدیل شد. ما نیز همچون ملت فرانسه، این پیروزی را یک شکست نمادین علیه انواع بنیادگرایی دینی و سکولار تلقی میکنیم. راست افراطی و فاشیست در هر قالب دینی و یا سکولار که ظاهر شود از تاکتیکها و شگردهای واحدی برای فرافکنی ناتوانی خود در قبال حل مشکلات معیشتی مردم به جانب مهاجرین و غیر خودیها بهره میگیرد. شعار طالبانی «افغانستان منهای شیعیان»، شعار سارکوزیستی «فرانسه منهای مهاجرین» و شعار «ایران منهای مهاجرین افغانی» به رغم همه آرایههای دینی و غیر دینی و ناسیونالیستی و سکولار، عجز واحدی را پوشش میدهد؛ عجز از دموکراسی و ناتوانی در برآوردن نیازهای زیستی و معیشتی و حقوق مسلم شهروندان.
امیدوارم پیروزی فرانسه در عرصه دموکراسی تکثرگرا به عرصه صلح و همزیستی بشری یاری رساند و فرانسه همچنان که در جریان تهاجم آمریکا به عراق، موضعی مستقل و ضد جنگ اتخاذ کرد، این بار نیز از جنگافروزیهای اسرائیل و جناح جنگطلب آمریکا فاصله بگیرد.
با احترام
مصطفی تاجزاده
زندان اوین
******
فخرالسادات محتشمی پور در نوشته ای با عنوان ملاقات در صفحه ی فیس بوک خود به شرح آخرین وضعیت مصطفی تاج زاده پرداخته است.
همسر این زندانی سیاسی نوشته است:
همسرجان می گوید که آقایان شنبه گذشته به او پیشنهاد داده اند که برود دو الف پیش آقا بهزاد که اوضاعش بهتر شود مثلا از نظراتی! همسرجان گفته اند که برای سپاه خوب نیست بازداشت گاه داشته باشد و براساس اصولی که به آن اعتقاد دارد حتی اگر وضع دو الف بهتر از بندهای سازمان زندان ها باشد حاضر نیست برود آن جا. فردایش احضار مجدد می شود به دادسرای اوین و بازپرس می گوید این بار برای تفهیم اتهام احضار شده اید. همسرجان می گویدکه من این بار تا آقای جنتی محاکمه نشود نه بازجویی جواب می دهم نه بازپرسی. می نویسد و امضا می کند و آقای بازپرس می گوید پس باید بروی دو الف و فرمان را می نویسد و خلاصه عزیزدل ما بساطش را جمع می کند برای اقامت اجباری در بازداشتگاهی غیرقانونی اما به او می گویند دو الف پذیرش نکرده او را.
روز چهارشنبه بالاخره پس از پی گیری های وافر ما و خودش می آورندش بیمارستان سینا برای ام آر آی کمر و گردن که متاسفانه نتیجه هیچ رضایت بخش نیست:( و تشخیص اولیه عمل جراحی را در هردو ناحیه ضروری می داند اما باید نوار گرفته شود و معاینات تخصصی دیگر. بعد می برندش بیمارستان فارابی برای معاینه چشم و نتیجه معاینات تخصصی چشم هم هیچ رضایت بخش نیست: خونریزی و ضرورت تزریق داخل چشم. همسرجان باید روز شنبه بروند اتاق عمل برای درمان مشکل چشم و خدا می داند برای کمر و گردن تشخیص نهایی چه باشد؟! اصرار ما برای افطار کردن روزه همسرجان لااقل در این یک روز که باید در گرما هی این بیمارستان به آن بیمارستان شود، کاملا بی نتیجه بود.
حالا زندانی خاص جمهوری اسلامی دوباره بساطش را در بند مصطفی ولو کرده و شکر خدا دارد زندگی اش را می کند با آرامشی که تنها ویژه بندگان خاص خداست…
کلمه: محمود احمدینژاد که سال گذشته می خواست به هر ایرانی هزار متر زمین رایگان بدهد، از خواسته خود کوتاه آمد و ادعا کرد که به هر خانوار ۲۵۰ تا ۳۰۰ متر زمین داده می شود.
محمود احمدینژادتابستان سال گذشته با محاسبه کل اراضی کشور و تقسیم آن به بخشهای مختلف زمینهای قابل استفاده و همچنین زمینهای قابل کشت، ادعا کرد: حدود ۳۰ میلیون هکتار زمین برای احداث مسکن باقی میماند که اگر این میزان دو میلیون هکتار به خانوارها اختصاص یابد می توان به هر خانوار هزار متر زمین رایگان داد تا آنها یک واحد ۱۰۰ متری در سه طبقه احداث و الباقی زمین را به باغ تبدیل کنند.
سخنان وی با انتقادات زیادی رو به رو شد، رئیس کمیسیون شهری با غیرعملی خواندن طرح های احمدی نژاد گفته بود: زمین اماده برای واگذاری نداریم مگر قرار باشد در دشت لوت این کار انجام شود.
احمدی نژاد که طی هفت سال گذشته بارها از تغییر مسکن و ترجیح خانه های ویلایی سخن گفته، این در حالی است که قدرت خرید مردم روز به روز کاهش یافته و با افزایش بی رویه قیمت مسکن و اجاره بها، اجاره نشینی نیز به یک رویا تبدیل شده است.
محمد حسین مقیمی رییس کمیسیون شهری وعده های احمدی نژاد را غیرعملی می داند و می گوید: آنقدر زمین وجود ندارد مگر اینکه قرار باشد دشت لوت را به مردم واگذار کنیم. بنابراین نباید وعده بی خودی به مردم داد.
اینک احمدی نژاد که به استان فارس سفر کرده است، در مراسم افتتاح ۱۰ هزار واحد مسکن مهر و ۱۰۹۰ پروژه مخابراتی، با اشاره به مسکن مهر گفت: مسکن مهر سطح نگاه و توقعات را بالا برده است و در عین حال همت و توانایی ملت ما را نیز به رخ کشیده. با توجه به عقب ماندگیهای ما در حوزه مسکن امیدوارم این طرح بتواند کاری کند که مردم نفسی بکشند.
به گزارش ایسنا، احمدی نژاد گفت: طرح مسکن مهر یک طرح ضربتی است اما این نوع مسکن قطعاً الگوی مطلوبی برای ما نیست. باید طرحهای مسکن خود را به مسکن مطلوب ببریم و خانههایی بسازیم که حیاطی داشته باشد؛ حوض و باغچه ای داشته باشد.
وی بدون اشاره به شکست طرح های پیشین مسکن، با تأکید بر مطلوب بودن خانههای ویلایی خاطرنشان کرد: ایران سرزمین وسیعی است و امکانات فراوانی دارد. باید به سمتی برویم که الگوی مطلوب خود را در مسکن داشته باشیم. اگر به هر خانواده ایرانی ۲۵۰ الی ۳۰۰ متر بدهیم در دریای سرزمین ایران دیده نمیشود. ما باید در حوزه مسکن به اهداف بزرگتر نگاه کنیم. اگر به همین اهداف کوچک بسنده کنیم استعدادها شکوفا نخواهد شد.
طرح مسکن مهر که با ادعای حمایت از اقشار محروم جامعه آغاز به کار کرد در اجرای پروژه مسکن با شکست رو به رو شد.
رئیس انجمن مدیران فنی و اجرایی کشور انصراف بسیاری از متقاضیان از طرح مسکن را ناشی از عدم سیاستگذاری مناسب و جامع نگر در این زمینه ذکر کرده و گفته بود: طرح مسکن مهر در ابتدا بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت تا اینکه طرحی برای خانه دار کردن دهک های پایین جامعه باش
محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین دقایقی پیش با پایان یافتن دوران حبس خود آزاد شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، محمدرضا معتمدنیا، مشاور اجرایی فرماندهی ستادکل قوا و از مسئولان پشتیبانی جنگ دوران دفاع مقدس و نماینده ویژه نخست وزیری رجایی، باهنر و مهندس میرحسین موسوی در بخش صنعت و معدن که در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شده بود، دقایقی پیش با پایان یافتن دوره ی یک ساله ی محکومین خود از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.
وی سال گذشته در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی پیرعباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم و در تاریخ ٢١ مرداد ماه ٩٠ برای سپری کردن دوران محکومیتش روانه زندان اوین شد.
محمدرضا معتمدنیا ۲۱ فروردین ماه در پیامی از زندان اوین، اعلام کرد که در اعتراض به ظلم ها و نامردی ها و اعمال فشار نا به جا و نا عادلانه و به پاس حرمت خون همه شهدای انقلاب اسلامی و به پاس احترام به تمامی باورهای اعتقادی و ملی مان، تا رفع کامل حصر خانگی نخست وزیر امام، وارد اعتصاب غذای تر خواهد شد. و پس از ۴۲ روز با پیام میرحسین موسوی در شرایط جسمی خطرناکی به اعتصاب خود پایان داد.
وی پس از پایان اعتصاب خود به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت، اما هفته ی گذشته به میل خود به زندان و بند ۳۵۰ بازگشت.
آیت الله العظمی سید علی محمد دستغیب با تاکید بر اینکه اصلاح گر باید دو خصوصیت صدق و صفای درونی و دوم عمل کردن به آنچه مدعی آن است را داشته باشد؛ گفت: “یک فرد یا یک نظام یا یک جامعه، هنگامی می تواند ادّعای اصلاح گری و نجات دیگران از ظلم و ستم ستمگران را داشته باشد که ابتدا خود به آنچه می گوید عمل کند اما آیا در جامعه ی امروزی ما ظلم و ستم وجود ندارد؟ وقتی ما می گوییم: آمده ایم مردم جهان را از استضعاف اقتصادی و سیاسی نجات دهیم، آیا توانسته ایم مردم خود را از فقر و فلاکت نجات دهیم؟ آیا مردم ما مستضغف سیاسی نیستند؟”
این مرجع تقلید در جلسه تفسیر قرآن خود که به تفسیر آیه ۷۵ سوره نساء اختصاص داشت، با طرح این پرسش که “وقتی مدّعی نجات جامعه ی جهانی از اخلاق ناپسند هستیم، آیا خود در حکومت خویش اخلاقیات را رعایت می کنیم؟” تصریح کرد: “وقتی می خواهیم مردم ستمدیده ی کشورهای مختلف را از ارعاب و وحشت حاکمان خود و از تهدیدات زرّادخانه های اتمی کشورهای سلطه گر رهایی بخشیم، آیا خاطر ملت خود را از این بابت آسوده کرده ایم؟”
ایشان همچنین از سران حاکمیت پرسید: “شما که می گویید باید مردم دنیا از بند استضغاف و ظلم رها شوند، به نظر خودتان در این کشور چند نفر باید زندان سیاسی باشند و چرا باید خانواده های آنها از هم بپاشد یا در زحمت و سختی بسیاری قرار گیرند که حتی به نان شب هم محتاج باشند؟ این سوالی است که همه ی مردم عالم، حتی کسانی که ما مدعی نجات آنهاییم، از خود می پرسند، چه پاسخی برای آن داریم.”
مشروح سخنان آیت الله دستغیب به نقل از وب سایت حدیث سرو به شرح زیر است:
وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً
چرا در راه خدا پیکار نمی کنید و نیز در راه نجات مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمانش همه ستمگرند بیرون بر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از سوی خود یار و یاوری برای ما روانه کن.مومنان در راه خدا پیکار می کنند و کافران در راه طاغوت. پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان ضعیف است.
شان نزول
منظور از مستضعفان در این آیه، مسلمانانی است که پس از هجرت پیامبر، در مکه باقی ماندند و به جهات مختلف قادر به هجرت نبودند و تحت فشار و آزار کفار قرار داشتند. آنها از خدا می خواستند که از شرّ کفّار مکّه رهایشان گرداند و تحت ولایت کسی چون رسول الله قرارشان دهد و یاری کننده ای برایشان بفرستد تا بتوانند آزادانه احکام دین مبین اسلام را انجام دهند. سرانجام نیز خدای تعالی با فتح مکه، دعایشان را اجابت کرد و آنان را به خواسته شان رساند.
پس از آنکه اسلام در مدینه استقرار یافت و آوازه ی آن در سراسر جزیره العرب منتشر شد و خلق و خوی نیکوی پیامبر و کردار نیک مسلمین زبان به زبان در میان مردم گشت، افراد بسیاری شیفته ی این دین الاهی و رسول گرامی اسلام شدند و دوست می داشتند خدمت پیامبر مشرف شوند و اسلام آورند لکن این کار آسان نبود و معمولا روسای قبایل و بزرگان اقوام مانع ایمان آوردن آنان می شدند لذا آرزوی قلبی این افراد، نجات از یوغ ستم ستمگران و امکان انتخاب دین مبین اسلام بود. خدای تعالی طیّ این آیه مردم مسلمان را به منظور رهانیدن آن ستمدیدگان و مستضعفان دعوت به جهاد فی سبیل الله می کند.
نکته ی ظریف و مهمی که می توان از این آیه فهمید این است که قرآن کریم، هدف جهاد در راه خدا را نجات مردم مستضعف و مظلوم عنوان می کند و نه به چنگ آوردن سرزمین ها و فرمان روایی بر مردم اقوام مختلف!
مصداق مستضعف
مستضعف؛ یعنی کسی که از یک یا چند جهت ضعیف و عقب مانده نگه داشته شده است و می تواند شامل جهات مختلفی از جمله فکری، سیاسی، اقتصادی، اعتقادی و غیره باشد.
در تفسیر عیّاشی از امام صادق علیه السلام روایت شده که حضرت پس از قرائت این آیه فرمودند: «ما آن مستضعفان هستیم». (تفسیر عیّاشی ذیل همین آیه)
منظور از «ما» در این روایت، امام هر زمان و شیعیان ایشان است. در طول تاریخ همواره امامان گرانقدر ما و شیعیان آنان تحت ستم جبّاران بنی امیّه و بنی عبّاس بودند و در دوران غیبت کبری نیز علما و زعمای مذهب و طبقه ی عادی جامعه ی تشیع طی قرون متوالی و طولانی زیر یوغ ظلم حکام و علمای متعصب سنی مذهب قرار داشتند.
بنابراین این آیه به نوعی همه ی شیعیان و دوستان اهل بیت را دعوت به جهاد در راه خدا به منظور رهانیدن خود و هم مذهبانشان از استضعاف ستمگران می کند لکن باید دانست که عنوان جهاد، عنوانی کلی و عام است و شامل انواع و اقسام مختلفی می شود و منحصر به جنگ مسلحانه نیست. یکی از مصادیق قطعی جهاد فی سبیل الله، تبلیغ احکام اسلام و آشنا کردن مردم با اصول و فروع مذهب و شناساندن سنت پیامبر اکرم و سیره ی اهل بیت ایشان است.
نقش آیه در مبارزات ضدّ طاغوت
در دوران مبارزات پیش از انقلاب، از جمله صحبت هایی که برای مردم می کردیم، تفسیر همین دو آیه بود. در آن زمان به مردم می گفتیم که از مصادیق قطعی مستضغف، مردان و زنان و کودکان این سرزمینند که از سوی استکبار جهانی و از طریق حکومت پهلوی، اموالشان به تاراج می رود و از جهات مختلف عقب مانده و ضعیف نگه داشته می شوند. محمد رضا پهلوی در اواخر حکومت خود می گفت: «مذهب در ایران نقشی ندارد»؛ یعنی به حدّی از خود مطمئن بودند که ایران را در زمره ی بلاد کفر برمی شمردند. اما از برکت دعای مومنین، اراده ی خداوند بر این تعلق گرفت که یاور و سرپرستی از شجره ی مرجعیت شیعه برای نجات آنان به پا خیزد و با همت خود مومنین بساط ظلم پهلوی را برچیند.
در مسیر مبارزه با رژیم طاغوت، روش ها و نگرش های مختلفی وجود داشت؛ گروه هایی همچون سازمان مجاهدین خلق، جنگ مسلحانه را برگزیده بودند و در این قالب با رژیم محمد رضا مبارزه می کردند، اما آنچه مورد پذیرش اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران قرار گرفت، روش حضرت امام خمینی رحمه الله بود و توده ی مردم در این قالب به جهاد پرداختند و در راه آن از جان و مال خود هزینه کردند تا سرانجام در مهمّ خویش پیروزی را چشیدند.
اولین شرط مصلح
شکی نیست که آنچه امروزه به عنوان آزادی و دموکراسی در کشورهای مختلف مشاهده می شود، معنای واقعی و کامل آزادی فردی و اجتماعی نیست و ملت های مختلف جهان به گونه های مختلف تحت ظلم و استضعاف قدرت های استبدادی و استکباری و سرمایه داری قرار دارند. در این میان جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی برآمده از احکام مترقّی دین و ولایت دین خدای تعالی، مطابق همین آیه ی کریمه وظیفه ی سنگینی در قبال نجات ملت ها، جوامع و افراد مستضغف در سراسر عالم بر عهده دارد و باید در این راه جد و جهد و جهاد فی سبیل الله نماید اما آیا این جهاد عظیم و این وظیفه ی الاهی و هدف آرمانی صرفا با تقویت بنیه ی نظامی و تولید و انباشت سلاح های مختلف تحقّق می یابد؟! برای بررسی بیشتر این مساله و رسیدن به یک راهکار صحیح باید نکته ی مهمی را مدّ نظر قرار داد:
به طور کلی وقتی قرار است یک شخص با یک خانواده یا یک کشور یا یک حکومت، الگوی دیگران قرار گیرد و افراد و اقوام مختلف را به سوی هدف خود فرا بخواند و آنان را شیفته و تسلیم خود نماید ناگریز باید برخوردار از دو خصوصیت مهم باشد: اول صدق و صفای درونی و دوم عمل کردن به آنچه مدّعی آن است.
خصوصیت اول: منظور از صدق و صفای درونی، پرهیز از نیرنگ و سیاست بازی و دورویی است؛ یعنی کسی که دیگران را به اخلاقیات و عبادات دعوت می کند، نمی خواهد او را به سوی خود بخواند و مرید خود سازد.
اگر حاکمیت ما – حاکمیت به معنای تمام ارکان و اجزای نظام و نه یک شخص یا یک دستگاه ¬– صدق و راستی و درستکاری را از خود ظاهر سازند، به طور قطع تمام مردم ایران نیز این گونه خواهند شد. وقتی که یک کشور بر مدار صدق قرار گرفت و قول و عملش مطابق هم شد، آوازه ی آن در تمام دنیا می پیچد و تمام ملت ها را شیفته و مجذوب خود می کند.
خصوصیت دوم: یک فرد یا یک نظام یا یک جامعه، هنگامی می تواند ادّعای اصلاح گری و نجات دیگران از ظلم و ستم ستمگران را داشته باشد که ابتدا خود به آنچه می گوید عمل کند اما آیا در جامعه ی امروزی ما ظلم و ستم وجود ندارد؟
وقتی ما می گوییم: آمده ایم مردم جهان را از استضعاف اقتصادی و سیاسی نجات دهیم، آیا توانسته ایم مردم خود را از فقر و فلاکت نجات دهیم؟ آیا مردم ما مستضغف سیاسی نیستند؟ وقتی مدّعی نجات جامعه ی جهانی از اخلاق ناپسند هستیم، آیا خود در حکومت خویش اخلاقیات را رعایت می کنیم؟ آیا ما از حسد و تکبر و جاه طلبی و سوء ظن پاک گشته ایم؟ آیا ما همدیگر را نمی خوریم؟
وقتی می خواهیم مردم ستمدیده ی کشورهای مختلف را از ارعاب و وحشت حاکمان خود و از تهدیدات زرّادخانه های اتمی کشورهای سلطه گر رهایی بخشیم، آیا خاطر ملت خود را از این بابت آسوده کرده ایم؟
شما که می گویید باید مردم دنیا از بند استضغاف و ظلم رها شوند، به نظر خودتان در این کشور چند نفر باید زندان سیاسی باشند و چرا باید خانواده های آنها از هم بپاشد یا در زحمت و سختی بسیاری قرار گیرند که حتی به نان شب هم محتاج باشند؟ این سوالی است که همه ی مردم عالم، حتی کسانی که ما مدعی نجات آنهاییم، از خود می پرسند، چه پاسخی برای آن داریم.
بی هیچ تردیدی اگر مردم و مسوولین یک کشور به معنای واقعی دوست هم باشند و صادقانه دست در دست هم بگذارند و در یک راه؛ یعنی راه خدا، حرکت کنند و عملشان با ادّعایشان مطابق گردد، بهترین جهاد را در راه خدا انجام داده اند و می توانند با استمرار این روش، مردم مظلوم و مستضعف جهان را از زیر یوغ هر ستمگری نجات دهند و به سوی رستگاری و سعادت رهنمون سازند.
مردم ایران برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی زحمات بسیاری کشیدند و خون های عزیزی داده اند، چگونه ممکن است راضی شوند این کشور تحت سیطره ی خارجی ها قرار گیرد و حاصل زحماتشان بر باد رود، آن هم با قوانین خوب و کم نظیری که دارد لذا مردم همیشه آماده ی حفظ نظام و جهاد در راه خدا هستند لکن بشرطها و شروطها.
کلمه: پس از آنکه علی مطهری از دخالت سپاه در انتخابات مجلس نهم انتقاد کرد، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح از اقامه دعوی علیه این نماینده مجلس خبر داد.
سردار جزایری در حاشیه جشنواره جوان سرباز در جمع خبرنگاران، در پاسخ به پرسش خبرنگار ایسنا درباره اظهارات علی مطهری مبنی بر برخی دخالتها از سوی سپاه در انتخابات گفت: برای شخصی که نسبت به سپاه هتاکی کرده و اتهامات دروغ نسبت داده، طرح دعوی شده است تا تکلیف اینگونه افراد را دادگاه مشخص کند.
آخرین نطق علی مطهری در مجلس هشتم که در خصوص مداخله آشکار سرداران در انتخابات مجلس نهم بود، با واکنش های زیادی مواجه شد و افراد گوناگونی در این زمینه صحبت کردند.
فرزند شهید مطهری در آخرین نطق خود از مداخله سپاه در انتخابات مجلس نهم پرده برداشت و گفته بود: دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزههای انتخابیه به صورت حمایت جدی از کاندیداهای موردنظر خود بود. بسیاری از کاندیداها، چه آنها که رأی آوردند و چه آنها که رأی نیاوردند، این واقعیت را تأیید میکنند.
وی تصریح کرده بود: این امر آفتی برای سپاه و برای آینده انقلاب اسلامی و مخالف توصیه معروف امام(ره) است. وظیفه پاسداری از آرمانهای انقلاب اسلامی که در اساسنامه سپاه آمده، به معنی دخالت در سیاست نیست بلکه به معنی مبارزه با گروههای مسلحی مانند مجاهدین خلق، فرقان و پژاک است که قیام مسلحانه کردند
.
سخنان وی با هتاکی و مخالفت گروه نزدیک به مصباح یزدی رو به رو شد و علاوه بر پوشش رسانه ای گسترده علیه فرزند شهید مطهری، تجمعی سازمان یافته از بسیجیان " خودجوش" در مقابل مجلس شکل گرفت
سردار رشید نیز علی مطهری را به پیگیرد قانونی تهدید کرد، در حالی که فرزند شهید مطهری اعلام کرد که اگر لازم باشد، اسامی پاسداران را در اختیار افکار عمومی قرار خواهد.
هر چند مداخله سپاه در انتخابات طی سه دوره گذشته امر تازه ای نیست. اما مداخله سرداران در انتخابات مجلس نهم پیش از برگزاری نیز از طریق نطق ها و تهدیدهای آنان کاملا مشهود بود
سپاه این بار در حمایت از لیست جبهه پایداری در انتخابات مداخله کرده بود.
علی مطهری پس از آن نیز با تاکید دوباره بر مداخله سرداران در انتخابات مجلس نهم گفته بود: البته برادرانی از سپاه که به حمایت از برخی کاندیداها برخاستند، از روی احساس تکلیف این کار را کردند و به خیال خود برای ورود نمایندگان ولاییتر به مجلس تلاش کردند و سوء نیت نداشتند. ولی همین کار با توصیه امام(ره) سازگار نیست و آفتی برای سپاه است و در آینده نباید تکرار شود.
مساله مداخله سپاه پاسداران در انتخابات طی سال های گذشته یکی از چالش های اساسی دلسوزان انقلاب اسلامی بوده است. اولین بار اصلاح طلبانی که با رد صلاحیت از عرصه انتخابات مجلس هفتم حذف شدند، نسبت به شکل گیری یک حزب پادگانی در کشور هشدار دادند.
کمی پس از آن هم مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری نهم از مساله دخالت سپاه در آن انتخابات به شدت انتقاد کرد و از سمت های خود استعفا داد.
مهدی کروبی پیش از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ گفته بود: "با آمدن این دولت (احمدینژاد) سپاه، تمام منابع اقتصادی کشور را در دست گرفته و حاضر نیست تن به انتخابات بدهد و از آنهمه ثروت بگذرد. اینکه مردم کسی را انتخاب کنند و او بخواهد بر سپاه نظارت کند که جلوی دخالت او در سیاست را بگیرد و بر آنچه که دست سپاه است نظارت داشته باشد و یا حسابرسی کند؟ اینها نمیگذارند؛ واقعا کار خیلی سخت شده است و نمیبایست میگذاشتند کار به اینجا برسد.
پس از آن بود که در انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری سال ۸۸ سپاه با مداخله مستقیم خود بستری برای پیروزی احمدی نژاد ایجاد کرد. مساله ای که بعدها از سوی سردار مشفق بطور علنی مطرح شد و شکایت هفت زندانی سیاسی از این سردار سپاه را در پی داشت.
بهزاد نبوی، مصطفی تاج زاده و فیض الله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و محسن صفایی فراهانی دیگر اعضای جبهه مشارکت هستند که با استناد به بخش هایی از سخنان سردار مشفق، در شکایتی که تسلیم قوه قضاییه شده است، تصریح کرده اند که این سخنان "صریحا پرده از روی مداخلات غیرقانونی این گروه نظامی و اطلاعاتی در جهت پیروز کردن آقای احمدی نژاد در انتخابات دور دهم و جلوگیری از پیروزی نامزدهای دیگر بر می دارد.”
فعالان اصلاح طلب که به جرم اقدام علیه امنیت ملی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری بازداشت و زندانی شدند، در نامه خود هشدار داده اند که به دلیل فعالیت این جریان مداخله گر نسبت به "استقلال ملی، تمامیت ارضی کشور، آزادی ها و حقوق شهروندی، بنیان های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی" نگران هستند.
اما تا امروز نه تنها به شکایت این فعالان سیاسی رسیدگی نشده، بلکه این شکایت به تشدید فشارها و محدودیت ها برای آنان و خانواده هایشان نیز منجر شده است
به دنبال وقوع آتشسوزی در زندانی در جنوب شرق ترکیه ۱۳ نفر از زندانیان کشته شدهاند.
آتشسوزی به طور عمدی و بعد از درگیری بین زندانیان رخ داده است.
به گزارش بی بی سی، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، گفت که زندانیان در زندان شهر شانلیاورفه در جنوب شرق ترکیه تشکها و ملافههای خود را آتش زدهاند.
به دنبال این آتشسوزی، پنج نفر از زندانیان به بیمارستان منتقل شدند. گزارش شده است که کارکنان زندان پیش از آن که آتش به دیگر بخشهای زندان سرایت کند، توانستهاند آن را تحت کنترل درآورند.
تعداد زندانیان این زندان نزدیک به یک هزار نفر اعلام شده است که تعدادی از آنها زندانی سیاسی هستند.
مشاور میرحسین موسوی معتقد است هر گونه جریان رهبرسازی برای جنبش به شکست منتهی میشود چرا که زمینهای در داخل کشور ندارد و میر حسین موسوی و مهدی کروبی همچنان میان مردم ایران مقبولیت و محبوبیت دارند.
اردشیر امیر ارجمند، در گفت و گو با میهن، شورای هماهنگی راه سبز امید را مدعی رهبری جنبش نمی داند بلکه آن را یک صدا از میان آواهای گوناگون سبز می داند. ارجمند می گوید جنبش سبز در پی یک انقلاب و جنگی هشت ساله که اصالت شهادت طلبانه داشت، جنبش زندگی است و برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، شهروند محور و با خواستهای حقوق بشری است. ارجمند به آینده امیدوار است و حتی می گوید خیزشی در راه است.گفت و گوی میهن با دکتر اردشیر امیر ارجمند را بخوانید.
وی خاطر نشان کرد: از ابتدای جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی مُکرر از رهبری غیر متمرکز و سامان دهی شبکه های اجتماعی گفته بودند و اینکه هر کس در هر جایی باید برای جنبش تلاش کند.شعار هر شهروند یک رسانه هم در همین راستا مطرح شد. اما به هر حال یک صدای واحد و هماهنگ کننده لازم است تا راهبردها گم نشود، آن صدا، رهبران جنبش سبز هستند و آنها این نقش را بر عهده گرفتند و خوب هم عمل کردند.انها به دنبال ایجاد رهبری هرمی کلاسیک نبودند. راه را در کنار مردم و با مردم پیدا کردند و نشان دادند و در پای ان مردانه ایستادند. آقایان موسوی و کروبی با ملاک قرار دادن قانون اساسی با توجه به اینکه این قانون اساسی مقدس نیست, ایراد هم دارد و هم قابل اصلاح است، مبارزه مسالمت آمیزی را پی گرفتند و بر حقوق شهروندی تاکید کردند. جنبش سبز که آقایان رهبری کردند ، جنبش حق بنیاد بود و تفاوتش با دیگر جنبش های تاریخ ما در این گفتمان حقوق بشری است که از مجموعه رفتار رهبران ساخته شد. به هر حال تضعیف این رهبری یا طرح رهبری دیگر یا جدید بدون اینکه زمینه اجتماعی داشته باشد، خطای بزرگی است و موجب تضعیف جنبش است.موسوی و کروبی و همچنین خاتمی سرمایه عظیمی برای مردم ایران هستند و به نظر من آنها از پایه های امنیت ملی کشور هستند متاسفانه اقتدارگرایان و خودکامگان ارزش آنها را در نمی یابند. با وجود آنها امکان آلترنانیو سازی غیر ملی وجود ندارد یا بسیار دشوار است. اگر همین الان هم در داخل اتفاقی بیفتد و آقای مهندس موسوی و کروبی بین مردم باشند خلایی ایجاد نخواهد شد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید یادآور شد:بارها تاکید شده است که شورا نقش هماهنگ کننده دارد.در مورد انحصار طلبی هم قطعا ادعای بی مبنا و غیر منصفانه ای است. ما هیچ وقت ادعا نکرده ایم که تنها صدای همه جنبش سبز هستیم.کدام موضع یا عمل شورا مُثبِت این اتهام است؟برخی افراد و جریانات بجای مبارزه با استبداد داخلی، شورا را هدف تخریب قرار میدهند. اما شورا هرگز وارد این بازی مخرب نشده و نمی شود . در مورد فراخوان باید گفت که شورا نهادی در داخل کشور است که بعد از مشورت وتلاش جهت ایجاد اجماع، بانیروهای موجود در جنبش به نتیجه ای می رسد وآن را اعلام می کند. میزان موفقیت در این تلاش بستگی به شرایط دارد. مثلا در بحث عدم مشارکت در انتخابات، اجماع سازی شورا موفقیت آمیز بود و در سطح وسیع و گسترده در داخل کشور اجماع سازی انجام داد .ما شاهد فراخوانهای متفاوت از طرف اشخاص یا جریانات مختلف بوده ایم آیا همه آنها ادعای رهبری یا انحصار داشته اند؟
امیرارجمند گفت:ایجاد دو گانه اصلاح طلبی و جنبش سبز را سازنده تلقی نمی کنم . یک وقت از اختلاف سلیقه صحبت می کنیم و این با ایجاد یک شکاف متفاوت است. باید سعی کرد اختلاف دیدگاهها به شکاف نرسد. باید با حفظ اصول و کفِ مطالبات قدر مشترکی داشته باشیم و جنبش سبز را به گونه ای تعریف کنیم که بیشتر اصلاح طلبان، درجنبش سبز حضور داشته باشند.
وی درباره انتخابات ریاست جمهوری آینده خاطرنشان کرد: تصمیم گیری درباره انتخابات ریاست جمهوری بسیار زود است. اما خواه ناخواه این مساله مطرح می شود و باید درباره اش بحث شود و جوانب مختلف آن بررسی شود. اما نباید به گونه ای رفتار کرد که همه ابعاد و مسائل جنبش سبزصرفا چگونگی برخورد جنبش سبز تحت الشعاع انتخابات قرار گیرد. دررابطه با خود انتخابات باید یک نگاه کلی داشته باشیم. وقتی از پرهیز از افراط و تفریط، صحبت می کنیم یعین همین. باید ملاک داشته باشیم تا به نوسان کمتری دچار شویم.به نظر من در این باره بین آقای موسوی و کروبی و حتی دیگران مثل آقای هاشمی و خاتمی اتفاق نظری وجود داشته است. برای اینکه انتخابات معنا داشته باشد، باید مقدماتی باشد و بدون این زمینه ی عینی انتخابات معنا ندارد، یعنی باید شرایط امنیتی کشور تغییر کند. آیا عقل سلیم می پذیرد که در این شرایطِ فوق امنیتی،در انتخابات شرکت کرد؟ مطالبه اصلی جنبش سبز همچنان مشارکت در انتخابات آزاد و منصفانه است. باید این تغییر از جایی و نقطه ای شروع شود. اگر طرف مقابل و حکومت می خواهد انتخابات بر گزار شود، باید نشان دهد که تحول ایجاد می کند. اصلی ترین کار، آزادی رهبران جنبش است. مگر می شود بدون آزادی این آقایان که بدون محاکمه و مجوز قانونی در زندان هستند از انتخابات آزاد صحبت کرد؟ آیا می شود تمام فعالان سیاسی همچنان در زندان باشند و ما بگوییم که می خواهیم در انتخابات شرکت کنیم؟ کسی که به معیارهای حداقلی دموکراسی اعتقاد دارد، می تواند در این انتخاباتی شرکت کند؟ آیا ما صرفا باید دنبال این باشیم که با هر شرایطی و در هر وضعیتی در انتخابات شرکت کنیم، این توجیه عقلی و سیاسی ندارد. این نشانه دگماتیزیم و رادیکالیزم هم نیست. محافظه کاری زیاد مثل رادیکالیزم مضر و غیر سازنده است. منطقی ترین راه برای شروع تنش زدایی, آزادی زندانیان و شکست حصر رهبران جنبش سبز است. برای یک انتخابات منصفانه ، حاکمیت باید قدمی برای حل اختلاف بردارد. کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند باید نشان دهند کدام حرکت برای حل اختلاف و یا آشتی ملی صورت گرفته است. ما حتی در انتخابات گذشته هم خواستار این بودیم که نهادی بی طرف به ادعای تقلب در انتخابات و حوادث بعد از ان رسیدگی کند. امری که هرگز محقق نشد.
وی افزود: خواست ما ایجاد نهادهای حقیقت یاب داخلی واقعا مستقل بود و هست چه در مورد انتخابات چه در مورد انچه در زندانها گذشت و سایر موارد. اما این بدا ن معنا نیست که از نظر حقوقی هر گونه نظارت بین المللی در انتخابات را مغایر با استقلال کشور تلقی کنیم.مثلا ایران هم بیانه اتحادیه ی بین المجالس در مورد استاندارهای انتخابات ازاد، سالم و منصفانه را پذیرفته است. یکی از موارد امکان حضور ناظران خارجی در چهار چوب این اتحادیه است. خود ایران بارها ناظربه کشورهای دیگر فرستاده است. اگر تعبیر این بود که این عمل مغایر با استقلال داخلی است خوب ایران هم نباید این کار را انجام می داد. پس چنین تعبیری نیست.
امیر ارجمند گفت: توجه کنید ترکیب هیات رسیدگی به تخلفات انتخاباتی را که توسط حاکمیت تعیین شدند آقای ولایتی ، آقای رحیمیان که رییس بنیاد شهید بود، آقای حداد عادل و غیره . انگار طرف دیگر وجود ندارد. این می شود یک طرفه به پیش قاضی رفتن. کدام انسان منطقی می تواند ادعا کند که این چنین هیاتی بی طرف است؟ مثلا آقای حداد عادل، واقعا دنبال کشف حقیقت بود یا ابلاغ اینکه رهبردر مورد انتخابات قبلا اعلام نظر کرده وباید اطاعت کرد و این مصلحت نظام است؟
وی درپاسخ به این سئوال که بر چه اساسی می توان گفت نظارتِ یک نهاد بین المللی بر انتخابات داخلی منافاتی با استقلال کشور ندارد خاطرنشان کرد:باید نسبت به این مسئله دقت حقوقی و سیاسی داشت.دو نوع نظارت داریم. یکی داوطلبانه و دیگری اجباری. نظارت داوطلبانه که با رضایت دولت محل برگزاری انتخابات انجام میشود سالها است که وجود دارد و استقبال خوبی هم از ان میشود بویژه در دموکراسی های جوان . اما نظارت اجباری وجود ندارد و موارد نادری هم که ازاین نوع بوده بر اساس قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بوده است. این گونه موارد قطعا با استقلال سیاسی کشور ذیربط منافات دارد.امااز نظر حقوقی مسئله کلی تر و به عبارتی معضل مهمی در نظام بین المللی وجود دارد وآن تضمین حق های بشری است. هنگامی که دولتهای ملی آنها را نقض می کنند.چه راهی را باید برگزید تا در عین حمایت از حقوق بشر, استقلال کشورها لطمه نخورد و قدرتهای بزرگ به بهانه حقوق بشر در امور داخلی کشور ها مداخله نکنند؟ جامعه بین المللی هنوز نتوانسته این معضل را حل کند.اما با این مقدمه در مورد انتخابات باید گفت ,حق تعیین سرنوشت یک حق بشری است که یکی از اصلی ترین ابعاد آن حقِ داشتن حکومت دموکراتیک است و برگزاری انتخابات ازاد,سالم و منصفانه هم به عنوان یکی از مکانیزمهای تحقق این حقوقِ بشری شناخته شده است،برای اینکه مردم همه کشورها از این حق بدون خونریزی و مداخله نظامی و سیاسی قدرتهای بزرگ و کوچک برخوردار بشوند.
امیرارجمند اظهار داشت:شاید منطقی ترین و ممکن ترین راه این باشد که سازمان ملل متحد به عنوان یک نهاد بین المللی که تقریبا همه کشورهای جهان در آن عضودارند ، بتواند بر انتخابات کشورها نوعی نظارت داشته باشد.قطعا وقتی همه کشورهای عضو در فرایند تدوین اسناد این امر و نهادهای مربوط به آن و سپس اجرای آن مشارکت داشته باشند امکان یک جانبه گرایی وجود نخواهد داشت. نه نظامی گری و مداخله در امور داخلی کشورها توجیه خواهد داشت و نه شاهد فجایعی مثل لیبی و سوریه خواهیم بود که دهها هزار نفر کشته شوند.به عنوان کسی که حقوق خوانده وتدریس کرده، می دانم که این کار ساده ای نیست ولی ممکن است و همه طرفداران آزادی و عدالت بویژه حقوقدانان کشورهای در حال گذار باید در این راه تلاش کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: آقای کروبی به معنایی در زندان انفرادی هستند. اما مدت زیادی است که به آقای موسوی هیچ گونه ملاقاتی نداده اند و بعد از اظهار نظرشان درباره انتخابات مجلس، همه ملاقاتهای ایشان با دخترانشان قطع شده است. به عبارت دیگر دارند بابت اظهار نظرشان ایشان و خانوادهاش را مجازات میکنند. به هر حال آقای کروبی و موسوی و خانم رهنورد از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیستند. هرچند حاکمیت دچار بحران شدید است و باید تغییراتی در این وضع صورت بدهد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید گفت:روزگار سختی است اما من اصلا نا امید نیستم و آینده را بسیار روشن می بینم. درست است که افراد تمایلی به پرداخت هزینه سنگین ندارند. اما در نظر داشته باشید که سی سال پیش در کشور ما انقلابی به وقوع پیوست و این انقلاب بر پایه ی ایثار و شهادت طلبی بود و بعد هشت سال جنگ برای حفظ آب و خاک با روحیه شهادت طلبی ادامه یافت. در جنبش سبز هم مردم ثابت کردند باز اهل ایثار هستند اما این جنبش قبل از هرچیز ، جنبش زندگی است. سرکوب هست و رکود هم ممکن است وجود داشته باشد اما اشتیاق و علاقه هم هست و زمینه که فراهم شود آن ایثار هم هست. این جنبش دستاوردهای بسیار بزرگی داشته و با توهم زدایی و آبرو بخشی توام بوده ، بسیاری از تابوها شکسته شده و اینها قدم های موثری بوده است.مردم می دانند به دنبال چه چیزی هستند. بد نبال فرصت برای پیگیری آن هستند. نباید ناامید شویم که دو سه سال طول کشیده است، باید نور امید را تقویت کرد و من شخصا ناامید نیستم .خیزشی جدید در راه است.
سرانجام پس از سالها کشمکش بر سر احداث جاده در جنگل ابر، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست روزگذشته با وجود مخالفت کارشناسان و صاحبنظران محیطزیست و منابع طبیعی به صراحت اعلام کرد که «هیچ مشکلی برای احداث جاده ابر وجود ندارد و سازمان حفاظت محیطزیست بر اجرای آن نظارت کامل دارد.»
به گزارش همشهری، این خبر که روز گذشته روی خروجی پایگاه اطلاعرسانی دولت قرار گرفت تمامی طرفداران محیطزیست را بهت زده کرد. محمد جواد محمدیزاده در توجیه این خبر اعلام کرد: احداث جاده جنگل ابر مصوب دولت است و نقشه احداث آن به تأیید سازمان حفاظت محیطزیست رسیده است.
وی خاطرنشان کرد: عملیات اجرایی آن آغاز و قسمتی از کنارگذر جاده ساخته شده است اما این توقع وجود دارد که وزارت راه و شهرسازی سرعت اجرای پروژه را بیشتر کند تا امکان ارتباط دوبخش به وسیله یک جاده روستایی و درجه یک فراهم شود. جنگل ابر نام جادهای است که قرار است در حدفاصل شاهرود تا علی آباد استان گلستان احداث شود.
رئیس سازمان حفاظت محیطزیست اظهار کرد: قبل از این وزارت راه و شهرسازی پیشنهادی را درخصوص احداث جاده جنگل ابر ارائه کرده بود که مورد توافق سازمانهای حفاظت محیطزیست و جنگلها نبود اما دولت با تصویب مصوبهای به استاندار گلستان نمایندگی داد تا با کمک سازمانها و دستگاههای مرتبط نقایص و مشکلات را برطرف کند که منجر به تهیه نقشهای شد که مورد توافق همه بود. در این نقشه جدید تمام ملاحظات سازمانهای حفاظت محیطزیست و جنگلها لحاظ شد و با ابلاغ آن به وزارت راه و شهرسازی عملیات اجرایی آن آغاز شد.
در حالی محمدیزاده بر ساخت جاده در جنگل ابر صحه میگذارد که پیش از این چندبار به قاطعیت از جنگل ابر حمایت کرده و گفته بود که این سازمان اجازه تخریب این اکوسیستم جنگلی را نمیدهد. معاون طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیطزیست هم چندی پیش تأکید کرده بود که سازمان محیطزیست با ساخت جاده در جنگل ابر مخالف است. نکته قابل تأمل ماجرا آنجاست که طی چند سال گذشته و پس از اوجگیری مخالفت با ساخت این جاده، مقرر شد جنگل ابر در شمار مناطق حفاظت شده اعلام شود، این طرح با پیگیری سازمان جنگلها و سازمان حفاظت محیطزیست در دستور کار قرار گرفت و در حالیکه انتظار میرفت با اجرای این طرح یکی از بینظیرترین رویشگاههای جنگلی جهان مصون بماند اما رئیس سازمان محیطزیست با ساخت جاده در این منطقه جنگلی موافقت کرد.
اداره راه دست به کارشد
با آنکه روز گذشته خبر موافقت رئیس سازمان حفاظت محیطزیست با ساخت جاده درجنگل ابر، از طریق پایگاه اطلاعرسانی دولت منتشر شد اما بررسیهای همشهری حاکی از آن است که از هفته پیش، اداره راه و شهرسازی عملیات ساختوساز جاده ابر را از سمت استان گلستان در محدوده شیرین آباد آغاز کرده است.
یکی از فعالان محیطزیست که جمعه گذشته از محدوده ساخت جاده در منطقه بازدید کرده است دراین باره گفت: اداره راه عملیات اجرایی ساخت جاده را از سمت استان گلستان و منطقه شیرین آباد آغاز کرده و جادهای را به عرض ۱۶متر در محل کمربندی در دست ساخت دارد.
سعید آقایان با اشاره به اینکه اداره راه با پنج الی شش ماشین سنگین راهسازی مشغول فعالیت در منطقه شیرینآباد است افزود: هنوز این عملیات به رویشگاه جنگلی نرسیده و فعلا این عملیات در اراضی کشاورزی در دست اجراست.
دست از سر جنگل ابر بردارید
مهندس فریبرز غیبی، مدیرکل پیشین دفتر امور منابع جنگلی سازمان جنگلها و مراتع در این باره به همشهری گفت: جادهای که با مشخصات و شاخصهای وزارت راه احداث میشود با علم جنگل و آنچه مورد نظر مدیریت جنگل است در تناقض کامل است. جادهای که مورد تأیید علم جنگل است جادهای است که برای مدیریت، پرورش، اصلاح و بهرهبرداری از جنگل مورد استفاده قرار میگیرد و قطعا در راستای پایداری و صیانت از جنگل است نه تخریب آن و با جادهای که با شاخصهای وزارت راه برای حملونقل و تردد احداث میشود کاملا متفاوت است و با آن هیچ سنخیتی ندارد.
این کارشناس جنگل تصریح کرد: همانطوری که کارشناسان و متخصصان علوم جنگل و منابع طبیعی بارها اعلام کردهاند ساخت این جاده هیچ ضرورتی ندارد و با معیارهای پایداری جنگل و بهطور کلی با توسعه پایدار در تضاد کامل است. بدیهی است هر گونه اقدامی برای ساخت و توسعه جاده در رویشگاه جنگلی ابر به حیات وحش و اکوسیستم منطقه صدمات و خسارات جبران ناپذیری وارد میکند و باعث نابودی این رویشگاه جنگلی میشود. از این رو، انتظار آن است که دست از سر جنگل ابر بردارند.
غیبی افزود: در حالی ساخت جاده در جنگل ابر در دستور کار قرار گرفته است که کارشناسان داخلی و مجامع بینالمللی نظیر فائو بارها تأکید کردهاند تغییر اقلیم و گرمشدن زمین، اکوسیستمهای جنگلی را بیش از گذشته مستعد تخریب کردهاند، بهطوری که کوچکترین استرسی حیات وحش و گونههای جانوری موجود در این زیستبومها را با خطر نابودی مواجه میسازد.
وی که پیش از این مدیریت جنگل ابر در حیطه وظایفش قرار داشته است، تأکید کرد: بهعنوان یک کارشناس جنگل، اعلام میکنم حفاظت و صیانت از ذخیرهگاه منحصربهفرد جنگل ابر یک اولویت و یک ضرورت اجتنابناپذیر است که همه دلسوزان و کارشناسان منابع طبیعی و محیطزیست متفقالقول روی آن اتفاق نظر دارند، زیرا این رویشگاه جنگلی در شمار ذخیرگاههای بینظیر دنیاست و به همین دلیل این رویشگاه تنها به ما تعلق ندارد بلکه متعلق به همه جهانیان و متعلق به نسل فرداست؛ با این رویکرد هر گونه اقدامی که باعث تخریب این جنگل شود حتی در مجامع بینالمللی هم بازخورد منفی خواهد داشت.
کلمه – گروه اقتصادی: گزارش جدید بانک مرکزی از میزان چکهای برگشتی نشان می دهد که رشد آن به بی سابقه ترین میزان طی سی سال گذشته رسیده است.
براساس این گزارش تعداد چک های برگشتی تنها در فروردین ماه به رقم بی سابقه ای بالغ بر ۲٫۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. همچنین در حالی که در فروردین ماه سال ۹۰ بالغ بر ۳۳۵ هزار برگ چک برگشت خورده بود که معادل ۱۲٫۴ درصد از کل چکهای برگشتی بود، در مدت مشابه در سال ۹۱ این نسبت با برگشت خوردن ۳۹۱ هزار برگه چک، به نرخ ۱۳٫۷ درصد رسید.
روند صعودی رشد درصد چک ها برگشتی در کشور که از سال ۸۷ شدت گرفته بود، از سال ۸۸ دو رقمی شد و اینک به رقمی نگران کننده تر از قبل رسیده است. آمار موجود حکایت از آن دارد که در حال حاضر از هر ۷ چک، یکی برگشت می خورد؛ رقمی که در سال قبل و سالهای قبلتر، به ترتیب از هر ۸ چک و ۱۰ چک، یکی (یعنی ۱۲ و پیش از آن ۱۰ درصد) گزارش شده بود.
مساله نگران کننده آن است که آمار بانک مرکزی تنها مربوط به مواردی است که روال قانونی برگشت زدن در بانکها طی میشود، و با توجه به اینکه بسیاری از فعالان بازار کسب و کار، در برگشت زدن چکهای وصولنشدهی خود فایدهای نمیبینند و تلاش میکنند بدون برگشت زدن و از راه تعامل و استمهال به مطالبات خود برسند، شکی نیست که میزان واقعی چکهای وصول نشده به مراتب بیشتر از این رقم تقریبی ۱۴ درصد است.
از نگاه کارشناسان، رکود اقتصادی عمده ترین دلیل افزایش شمار چکهای برگشتی است. توضیح آنها برای این موضوع آن است که حجم نقدینگی کاهش نداشته اما سرعت چرخش پول کمتر شده است، که تاثیر مشابهی براقتصاد گذاشته و باعث می شود بنگاههای تجاری از نظر پولی در مضیقه باشند.
رکود فضای کسب و کار و مشکلات نقدینگی به ویژه پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها باعث شده بسیاری از افرادی که در ازای خرید کالا چک بانکی ارایه می کنند، به دلیل ناتوانی در فروش کالا نمی توانند به موقع پول به حسابشان واریز کنند و همین مسئله باعث افزایش شدید چک های برگشتی شده است.
با آنکه بانک مرکزی اقدام به ایجاد محدودیت هایی برای صدور چک کرده اما این تاثیری در رشد نجومی چک های برگشتی نداشته است و تنها راه کاهش آن را باید در سیاستهای کلان دولت جست و جو کرد که ثمره آن چیزی جز بحرانی کردن وضعیت اقتصادی و صدمه به فضای کسب و کار نبوده است.
کارشناسان اقتصادی افزایش میزان چک های برگشتی را نشانه آن می دانند که رکورد به شکلی بیسابقه به بالاترین حد خود رسیده که از علل آن رشد بیاخلاقی در اقتصاد است که اعتمادها را خدشه دار و جریان طبیعی رشد اقتصاد را دچار آسیب کرده است که یک نمود از آن را در اختلاس چند هزارمیلیاردی میبینیم.
پیشتر نیز برخی نمایندگان مجلس با هشدار نسبت به وضعیت نابسامان اقتصاد کشور اعلام کرده بودند شرایط فعلی و افزایش روز به روز چک های برگشتی به مناسب نبودن وضعیت اقتصادی کشور برمی گردد؛ موضوعی که فعالان اقتصادی نیز از سال قبل نسبت به آن اعلام خطر کردهاند. رئیس کمیسیون صنعت اتاق ایران نیز اردیبهشت سال گذشته خواستار توجه مسوولان به رکود بازار شد و پیامد هدفمندی یارانهها برای بخش تولید را افزایش هزینهها و تعداد بیشتر چکهای برگشتی خواند. نگرانی هایی که مورد بی توجهی قرار گرفت تا رکوردهای جدیدی در چک های برگشتی هم چون رشد بیکاری، کاهش اشتغال، کاهش رشد اقتصادی و … در دولت احمدی نژاد به ثبت برسد.
از جمله اقدامات بانک مرکزی، بر اساس گزارش خبرآنلاین، تغییراتی بوده که از اردیبهشت ماه سال جاری بانک مرکزی با دستورالعمل جدید افتتاح حساب های جاری و سخت گیری بیشتر برای صادر کنندگان چکهای بی محل تلاش کرده نرخ چکهای برگشتی را اصلاح کند ولی این وضعیت با توجه به اعتراف مدیران بانک مرکزی، بیشتر محصول وضعیت نامناسب اقتصادی کشور بوده و در نتیجه افزایش سخت گیری ها بیش از آنکه به کاهش نرخ چکهای برگشتی منتهی شود، می تواند بر کاهش استفاده از این سند بهادار و نتیجتا پاک کردن صورت مسئله منجر شود. در چنین حالتی هرچند بانک مرکزی ظاهرا مسئولیت خود را در قبال مبادلات پر ریسک کاهش داده، ولی در فضای کلی اقتصاد کشور تا رکود تورمی ایجاد شده بر طرف نشود نمی توان انتظار بهبود ریسک مبادله را داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر