
به رغم گسترش شبکه های مجازی، بر اساس نظر سنجی موسسه های گالوپ و هیئت کارفرمایان پخش رسانه (بی بی جی) در آمریکا، تلویزیون دولتی ایران هنوز کلیدی ترین نقش خبر رسانی در این کشور را ایفا می کند.
این دو موسسه آمریکایی روز سه شنبه (۱۲ ژوئن – ۲۳ خرداد) در کنفرانسی خبری اعلام کردند که بیش از ۸۰ درصد از شرکت کنندگان در این نظر سنجی به رادیو و تلویزیون ایران و تنها شش درصد از آنها به خبرگزاریهای خارج از این کشور رجوع می کنند.
بنابر این نظر سنجیها شرکت کنندگان معتقدند که خبرگزاریهای خارجی خبرهای ایران را سانسور نمی کنند و برنامه های فرهنگی و تفریحی که در کشور در دسترس نیست را در اختیار آنها می گذارند.
به گزارش بی بی سی، در طرف دیگر شرکت کنندگان انتقادهایی که از طرف رسانه های خارج از این کشور نسبت به ایران صورت می گیرد را رد می کنند و معتقدند که این رسانه ها از طرف گروههایی با منافع خاص اداره می شود.
نظر سنجی اخیر بی بی جی و گالوپ برای دهمین سال متوالی با شرکت دو هزار نفر که به صورت تصادفی از ۳۱ استان ایران و از طریق تماس تلفنی برگزیده شده بودند، صورت گرفت.
این تحقیقات در ماه مارس سال جاری میلادی انجام گرفته و حدود یک ماه به طول انجامید.
ویلیام بل یکی از مدیران از بی بی جی می گوید: “وقتی از مردم خواسته می شود که کیفیت رسانه های داخلی و خارجی را ارزیابی کنند، معلوم نیست که شرکت کنندگان جوابهای صادقانه دهند.”
او گفت: “ممکن است شخصی بهای بیشتری به رسانه های داخلی دهد یا حتی تصدیق کند که رسانه های خارجی را دنبال می کند اما به دلیل مسائل سیاسی و اجتماعی بگوید که علاقه و اعتمادی به رسانه های خارجی ندارد.”
آقای بل می گوید امسال ایرانی ها علاقه بیشتری برای شرکت در این نظر سنجی نسبت به سالهای گذشته از خود نشان دادند.
او گفت: “۳۰ درصد قبول نکردند که با ما صحبت کنند که البته این درصد از تحقیقاتی که در آمریکا انجام می گیرد خیلی بهتر است. در آمریکا ۶۰ تا ۷۰ درصد از مردم شرکت در نظرسنجی ها را رد می کنند.”
بر اساس این نظرسنجی تلویزیون رسانه اصلی دریافت اطلاعات است. استفاده از ماهواره، رسانه های دیجیتال، و اینترنت از سال ۲۰۰۸ تا کنون رشد نسبی داشته است.
در کل همه شرکت کنندگان تلویزیون دارند و ۹۰ درصد آنها دارای تلفنهای همراه هستند. نزدیک به ۷۰ درصد کامپیوتر، بیش از ۵۰ درصد رادیو، بیش از ۴۰ درصد اینترنت و بیش از ۲۰ درصد آنتن ماهواره دارند.
پس از تلویزیون، رسانه های اصلی دریافت اطلاعات تلفنهای همراه، رادیو، روزنامه، اینترنت و تلویزیونهای خارج از کشور هستند.
دو درصد از شرکت کنندگان هم از طریق شبکه های اجتماعی و رادیوهای خارجی خبر دریافت می کنند.
بنا به این تحقیقات سایتهای اینترنتی گوگل و یاهو از بقیه سایتها در بین شرکت کنندگان محبوبتر هستند.
مدیرکل فرهنگی ستاد مبارزه با موادمخدر هم خبر میدهد که سن اعتیاد از ۲۳ سال به زیر۲۰ سال رسیده و ۶۰درصد معتادان را افراد متاهل تشکیل میدهند.
نظرسنجیهای صورت گرفته از سوی ستاد مبارزه با موادمخدر نشان میدهد که ۹۲درصد مردم آسیبهای اجتماعی موادمخدر را به عنوان مهمترین اولویت تهدیدات اجتماعی نامگذاری کردهاند و هماکنون ۱۲میلیون نفر از افراد جامعه در معرض تهدیدات اجتماعی و اعتیاد قرار دارند.
براساس گزارش «حمید صرامی»، مدیرکل فرهنگی ستاد مبارزه با موادمخدر، طبق آمارهای سال ۸۶، دومیلیون معتاد قطعی در کشور وجود داشته و از آنجایی که ۶۰درصد این افراد متاهل هستند و سرانه پنج تا شش فرزند دارند، به این ترتیب ۱۲میلیون نفر از خانوادهها و افراد جامعه در معرض تهدیدات اجتماعی قرار دارند.
سیاست انکار و سکوت در برخورد با آسیبهای اجتماعی
به گفته صارمی، نسل امروز ما با انواع و اقسام مدگراییها، تنوعطلبیها و بروز رفتارهای تکانشی روبهرو شده و به راحتی به آسیبهای اجتماعی وارد میشود. در سه دهه اول انقلاب نگاه حاکم بر حوزه اجتماعی نگاه پیشگیری موضعی و برخورد با مجرم و بزهدیده بود، اما این نگاه، نگاهی گذشتهنگر است که در دنیا در سال ۱۹۷۰ میلادی دفن شد و باید برای مهار آسیبهای اجتماعی رویکرد فعال و پیشگیرانه داشته باشیم. در برخی موارد سیاست ما در برخورد با آسیبهای اجتماعی، سیاست انکار، نفی، سکوت یا اغراق بوده و این در حالی است که باید با رویکرد واقعبینانه به استقبال آسیبهای اجتماعی برویم.
به گزارش شرق، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگوید: «برای نخستین بار در قانون بودجه کشور، به آسیبهای اجتماعی بودجه اختصاص یافته است.»به گفته سیدعبدالله عمادی، در صورت بیتوجهی به آسیبهای اجتماعی، این امر که پاشنهآشیل نظام است، در آینده مشکلساز میشود، چراکه جوانها را تهدید و از خانواده جدا و نهاد خانواده را متلاشی میکند.
لایحه «پیشگیری از وقوع جرم» در نوبت رسیدگی مجلس شورای اسلامی
معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی همچنین تاکید دارد که لازمه حضور مددکاران اجتماعی در عرصههای اجتماعی تدوین قانونهای مناسب است تا به مددکار امکان ورود دهد. یکی از این قانونها، «لایحه پیشگیری از وقوع جرم» است که در مجلس شورای اسلامی در نوبت رسیدگی است. به گفته وی، اگر لازم باشد حمایتی انجام شود، نخستین کسی که با آسیبدیدگان ارتباط برقرار میکند، مددکار اجتماعی است و به این دلیل لازم است نیازهای فرد آسیبدیده را به خوبی شناسایی و به مسوولان بعدی منعکس کند و اگر مددکار کارش را به خوبی انجام دهد، نیمی از مساله حل میشود. در حوزه پیشگیری اغلب به سلامت جسمی پرداخته میشود و عنوان میکنند که پیشگیری مقدم بر درمان است، حال اینکه چه مقدار این امر واقعا محقق میشود بماند، اما آنچه ضروری است به آن توجه شود، پیشگیری در حوزه سلامت اجتماعی است. سیاستگذاران در حوزه سیاستگذاری اجتماعی باید نقش پررنگی را به مددکاران اختصاص دهند، چراکه مددکار نمیتواند به تنهایی در آسیبهای اجتماعی مداخله کند و لازم است مسوولان سازوکارهای این امر را برای وی فراهم کنند.
امور اجتماعی در کشور ما مظلوم است
حسن موسویچلک، رییس انجمن مددکاری اجتماعی نیز از تشکیل بانک ایدههای اجتماعی خبر داد و میگوید: «تقویت بخش پیشگیری باعث کاهش پروندههای قضایی خواهد شد.» حسن موسویچلک میافزاید: «تقویت بخش پیشگیری موجب کاهش پروندههای قضایی، کاهش ورود زندانیان به زندانها و کاهش نرخ بروز آسیبهای اجتماعی میشود به همین دلیل امسال سال پیشگیری اجتماعی نامگذاری شده است.»به گفته وی، امور اجتماعی در کشور ما مظلوم است و پیشگیری نیز در میان امور اجتماعی از همه مظلومتر است.
«فاطمه راکعی» میگوید: زمینههای بروز فسادهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بهخصوص در سالهای اخیر را باید در بیقانونی یا فراتر از قانون عمل کردن دید.
این فعال سیاسی در پاسخ به سوالی که معطوف به دلایل بروز فساد اقتصادی و گسترش آن در جامعه بود با اعلام این مطلب اظهار کرد: به نظرم زمینههای بروز فسادهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بهخصوص در سالهای اخیر را باید در بیقانونی یا فراتر از قانون عمل کردن دید.
در سدهها و هزارههای گذشته، پیشینیان و گذشتگان ما تلاششان بر این بود که با وضع قوانین، جوامع به یک هنجار و تعادل برسند. وی افزود: بنده معتقدم زمینههای بروز فساد از آنجا ناشی میشود که میدانی برای بروز نظرات مختلف نیست.
به گزارش قانون، راکعی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چرا انقلاب اسلامی ما که به باور بسیاری از مسوولان و متولیان فرهنگی اجتماعی کشور «خاستگاه فرهنگی» داشته است و مردمانش برای مبارزه با فساد در سال ۵۷ انقلاب کردند، این روزها با انواع فسادهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است؟ گفت: در این زمینه چند دلیل را میتوان بیان کرد؛ یکی از این دلایل وجود قانونگریزی یا بالاتر از قانون عمل کردن است.
بنابراین بنده معتقدم تبلور و بروز انواع فسادها را هم در این سالها میتوانیم از همین منظر ببینیم چراکه وقتی نقد در جامعه موجود باشد و نگاه تخصصی و فنی نسبت به مسایل مختلف مطرح شود، یعنی عملا زمینههای بروز فساد و سوءاستفاده، بسته یا محدود میشود.
قائم مقام وزیر دادگستری از وجود ۷میلیون پرونده قضایی در کشور خبر داد.
به گزارش واحد مرکزی خبر؛ غلامرضا سعیدی در بیست و هفتمین همایش کشوری مددکاری اجتماعی گفت: این تعداد پرونده غیر از پروندههای موجود در شوراهای حل اختلاف است.
وی افزود:۲۵۰هزار زندانی درکشور وجود دارد که با احتساب اعضای خانواده هایشان افراد در معرض آسیب اجتماعی تلقی میشوند.
قائم مقام وزیر دادگستری اضافه کرد:حدود۲۰میلیون نفر در معرض آسیب در کشور زندگی میکنند که نیاز به خدمات مددکاری اجتماعی به منظور پیشگیری از وقوع جرم دارند.
سعیدی گفت: ژاپن با۱۳۰میلیون نفر جمعیت حدود۲۵۰هزار پرونده قضایی دارد که نشانه فعالیتهای اجتماعی به منظور پیشگیری از وقوع جرم در این کشور است.
وی میزان وقوع جرم و پروندههای قضایی در کشور را با فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی مغایر دانست.
با اینکه دولت مدعی ایجاد ۲/۳میلیون فرصت جدید شغلی در دوسال گذشته است، فعالان بازار کار در خوشبینانهترین حالت میزان مشاغل پایدار ایجادشده را در این مدت ۸۰۰هزار فرصت میدانند و ادامه روند فعلی را هشداری برای راه افتادن لشکر جدید بیکاران تلقی میکنند.
ایجاد فرصتهای جدید شغلی به منظور کاهش تعداد بیکاران و همچنین دستیابی به تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار، موضوعی است که در سالهای گذشته از سوی دولت و پیرامون آن موارد مختلفی نیز مطرح شد. قرار بود از طریق تزریق منابع بانکی و حمایت تسهیلاتی از طرحهای جدید اشتغالزایی، امکان پاسخگویی به نیازهای میلیونی اشتغال کارجویان فراهم شود و از سویی نیز به این دغدغه جدی خانوادهها هم جواب منطقی داده شود. بالا رفتن یکباره جمعیت جوان کشور بهویژه در دهه ۶۰ و ورود صدهاهزار کارجوی جوان به بازار کار، باعث از بین رفتن عرضه و تقاضای نیروی کار در کشور شد و از آن پس حداقل دو دهه است که هزاران جوان و بلکه چندمیلیون نفر، اشتغال را به عنوان مهمترین دغدغه و چالش زندگی خود میدانند.
چگونه ۲/۳میلیون شغل دیده نمیشود؟
عدم پذیرش اشتغالزایی میلیونی دولت از سوی خانوادهها و مجلس باعث بروز حواشی و نقدهای فراوانی بر عملکرد دولت در این نیاز جدی و حیاتی جامعه شده است تا جایی که واکنشهای متفاوتی از دولت و بیرون آن را نیز برانگیخت. علی دهقانکیا در این زمینه که آیا میتوان آمار ایجاد سهمیلیون و ۲۰۰هزار فرصت شغلی از سوی دولت را تنها در دو سال ۸۹ و ۹۰ پذیرفت، در حالی که تغییر چندانی در تعداد بیکاران و همچنین نرخ بیکاری کشور در طول این مدت مشاهده نمیشود؟ گفت: مهم این است که دولت بتواند مشاغلی را ایجاد کند که از پایداری و ماندگاری لازم برخوردار باشد.
عضو هیاتمدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران، با بیان اینکه در بهترین حالت دولت در سال ۹۰ تنها ۴۰۰هزار فرصت جدید شغلی پایدار ایجاد کرده است، اظهار داشت: اگر بخواهیم بگوییم فرصتهای جدید شغلی پایدار در کشور ایجاد شده است باید بتوانیم تاثیر آن را در تعداد بیمهشدگان نیز مشاهده کنیم. «دهقانکیا» با بیان اینکه با این حال نیز برخی از صاحبان مشاغل با بیمه کردن خود در آمارهای جدید دولت وارد میشوند، تصریح کرد: به عنوان نمونه برخی از افراد شاغل در بخش فروش خود را به عنوان کارگر معرفی میکنند و بیمه میشوند، با این حال این افراد در آمار اشتغالزایی دولت قرار میگیرند. وی خاطرنشان کرد: نمیتوان افرادی را که دارای شغل هستند و تنها برای بیمه شدن به عنوان شاغلان بخشهای دیگر معرفی میشوند جزو شاغلشدگان جدید دانست. اینها از اشکالاتی است که بر آمارهای دولت وارد است.
تلاش بینتیجه بنگاهها
این مقام مسوول کارگری کشور، عنوان کرد: کدام یک از اقدامات دولت در سه ماه اول سال بر مبنای تقویت تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی بوده است؟ در سالجاری حتی یک ریال تسهیلات حمایتی به کارفرمایان از سوی دولت پرداخت نشده است. به گفته دهقانکیا، به تازگی اعلام شد که قرار است از محل فروش اوراق مشارکت ۱۵هزارمیلیارد تومان در اختیار وزارت صنعت قرار بدهند ولی عملا چندان امیدواری برای اجرای چنین حمایتهایی از بنگاهها و واحدهای تولیدی کشور نیست. عضو
هیاتمدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران، اظهار داشت: در صنایع خودروسازی و بهویژه برای قطعهسازان مسایل و مشکلات فراوانی به لحاظ کمبودهای نقدینگی و سرمایه در گردش به وجود آمده است. وی گفت: قطعهسازی از بخش خصوصی شش ماه به دنبال سرمایه در گردش و تامین نقدینگی میرود و حتی از وزیر نیز نامه میگیرد که بتواند مورد حمایت قرار گیرد، اما سرانجام برای دریافت پنجمیلیارد تومان که بتواند ۱۸ شغل جدید ایجاد کند به بنبست میرسد.
با این حال هماکنون ۳۰۰ نفر در این بنگاه مشغول به کار هستند. این مقام مسوول کارگری کشور، تاکید کرد: میگویند برای واردات کالاهای اساسی دولت ۲۴هزارمیلیارد تومان تصویب کرده است. سوال این است که در سال تولید ملی کدام کالای اساسی است که برای تامین آن نیاز به واردات بیرویه خارجی داریم؟ دهقانکیا تصریح کرد: اگر منظور از کالاهای اساسی برنج، گوشت، محصولات کشاورزی و سایر نیازهای از این دست است، میتوان با همین میزان منابع و تزریق آن به بخش کشاورزی و تولید کشور، زمینه مناسبی برای رشد تولیدات داخلی در جهت تقویت تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی ایجاد کرد.
مراسم گرامیداشت ۲۲ خرداد تحت عنوان جنبش سبز تولد جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران عصر روز دوشنبه با حضور تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر برگزار شد.
به گزارش کلمه، در این جلسه حاضرین به تحلیل رخداد های سیاسی و اجتماعی سالهای پس از انقلاب پرداخته و با طرح این پرسش که علت رکود جنبش سبز طی سال های اخیر چه بود از منظر های مختلف به آسیب شناسی و یا ریشه یابی پدیده رکود جنبش سبز پرداخته و موارد پیروزی جنبش را بررسی کردند.
بحث هایی از قبیل حصر رهبران جنبش سبز که منجر به تضعیف رهبری جنبش در فرآیند های مختلف شده یکی از محورهایی بود که در این جلسه به عنوان علل رکود جدی جنبش از سوی حاضرین مطرح شد. همچنین بحث هایی چون توفیقات فراوان جنبش سبز در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، مدنی و فراگیر شدن این جنبش در بین مردم از دیگر محورهای مطرح شده در جلسه بود.
تاکید بر ضرورت استفاده از اعتراضات خیابانی و یادآوری این مطلب که بایستی از عنصر اعتراض خیابانی به عنوان یک وسیله برای دستیابی به اهداف سیاسی استفاده شود ولی در عین حال باید به انباشت تجربه های ملی در جهت استفاده از عنصر اعتراض خیابانی فکر کرد و پس از انباشت این تجربه ها از آن استفاده کرد از مباحثی بود که در این جلسه بر روی آن اتفاق نظر وجود داشت.
همچنین زندانیان سیاسی در ادامه با اشاره بر این که باید از نشانه ها و عناصر شکل گرفته در دوران انتخابات و دوران اعتراضات پس از انتخابات همانند جنبش مبارزه با دروغ، جنبش عدالتخواهی و جنبش قانون مداری بهره گرفت و بار دیگر همان شعارها را به عنوان شعارهای محوری جنبش سبز مطرح کرد.
یکی از نکاتی که در این جلسه بر آن تاکید شد این بود که محور فعالیت و مرزها و حدود عناصر حاضر در جنبش سبز را باید در چهارچوب های منشور جنبش سبز که توسط رهبران این جنبش تنظیم شده جستجو کرد و در قالب همان دیدگاه ها و راهکار ها به پیگیری مطالبات پرداخت.
همچنین در این جلسه تعدادی از اشعار شاعر معاصر شمس لنگرودی که کتابچه ای تحت عنوان ۲۲ مرثیه در تیرماه را به صورت اینترنتی منتشر کرده و این کتاب در زمینه وقایع پیش آمده در تیرماه سال ۸۸ است قرائت شد.
در پایان مراسم هم زندانیان با اتفاق نظر بر اینکه افول جنبش سبز را نباید به معنای مایوس بودن نیروها و یا ناامیدی مردم از دستآورد های این جنبش ارزیابی کرد ارزیابی شد که طبیعتا در آغاز جنبش تعدادی از عناصر فرصت طلب با استفاده از رفتارهای سیاسی موج سوارانه با جنبش پیوسته و حتی باعث انحراف اعتراضات خیابانی هم شدند، اکنون همان موج سواران در حال پیاده شدن از قطار جنبش سبز هستند و این را نباید به معنای افول جنبش و یا ضعف فراگیر مطالبات مطرح شده در جنبش دانست.
در خاتمه جلسه قرار شد در زندان رجایی شهر نشست هایی در زمینه تحلیل این پدیده و بازشناسی دوباره دستاورد های جنبش سبز در بین زندانیان برگزار شود.
گفتنی است که این مراسم با حضور تعدادی از زندانیان بازداشت شده و زندانیان جنبش سبز زندان رجایی شهر برگزار شد و هرکدام از آنها به صورت جداگانه به طرح دیدگاه های خود پرداختند.
زندان رجایی شهر کرج، با هفت اندرزگاه در نزدیکی شهری بزرگ اطراف پایتخت، یکی از دشوارترین زندان های کشور است برای زندانیان سیاسی، به خصوص زندانیانی که نزدیک دو سال است به آنجا تبعید شده و خانواده هایشان در سختی های مضاعف بر رنجی که بر آن ها تحمیل شده صبوری و مقاومت می کنند.
خانوادههای زندانیان سیاسی زندان رجاییشهر، پاییز سال قبل از اعمال محدودیتهای جدید برای این زندانیان خبر داده بودند. این محدودیتها در پی تغییر رییس زندان رجاییشهر هر روز برای زندانیان سیاسی این زندان ابعاد گستردهتری مییابد، تا جایی که خانوادهها میگویند این روزها ضرب و شتم زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر متداول شده و نگهبانان و مسئولان زندان، زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی را به هر بهانهای مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
زندانیان سبز این زندان اما در این شرایط بغرنج و نا مساعد با توجه به اهداف و آرمان های خود و البته حضور دوستان و همراهان در کنار خانواده هایشان به لحاظ روحی شرایط بهتری دارند.
زندانیانی سبز که هر بار در روزهای ملاقات از خانواده های خود می شنوند که دوستان و فعالان و مردم تنهایشان نگذاشته اند و مناسبت های مختلف بهانه ی حضورشان در کنار آن هاست، روحیه بیشتری گرفته و محکمتر بر باورهای خود می ایستند.
روز گذشته جمعی از زندانیان سیاسی پس از انتخابات سال ۸۸ در بیانیه ای به مناسبت سالگرد ۲۲ خرداد، در بیانیه ای با اشاره به اینکه در بیست و دوم خرداد ۱۳۸۸ خودکامگی در برابر اراده مردم قرار گرفت، خطاب به مردم کشورمان آورده بودند: حضور به موقع شما در عرصه اعتراضات مدنی به ویژه در بیست و پنجم خرداد آنان را به مقابله با جنبش مردم کشاند و آنان به خیال خام خود گمان می کردند می توانند با سرکوب معترضان و به بند کشیدن آنان ریشه تنومند اراده آزادی خواهانه را در سرزمین ما بخشکانند. اگر چه اعمال خشونت و کشتار مردم بی گناه و جوانان پاک باخته ای چون ندا آقا سلطان و سهراب اعرابی داغ های بزرگی بر سینه های ما گذاشته است اما تداوم مبارزات مردم، امید به ثمر نشستن خون شهیدان را همواره در دل ها زنده نگه می دارد.
به گزارش کلمه، این زندانیان سیاسی که در زندان اوین و رجایی شهر و چند زندان دیگر در شهرهای کشورمان دربندند با طرح این پرسش که آیا وقت آن نرسیده است که از این بیراهه بن بست بازگردند در حالی که می بینند که مردم واقعیت دارند و آنها ندارد و می دانند که مردم می مانند و آنها نمی مانند، تاکید کرده بودند: ما فرزندان ستمدیده ملت ایران پس از سه سال همچنان آنان را به بازگشت دعوت می کنیم. شرایط کشور خطرناک تر از آن است که دلسوختگان از خود یاد کنند. علی رغم تمامی آنچه گذشته است دستان گره گشای ملت همچنان مهیای دستگیری از کسانی است که در این بازگشت صداقت داشته باشند، پس از آن که عبرتی برای آیندگان قرار گیرند.
روایت یک زندانی از رنج مضاعف زندانیان سیاسی رجایی شهر؛ هتک حرمت، محدودیت و محرومیت
فاجعه در زندان رجاییشهر کرج؛ هفت مرگ در هفت روز گذشته
صبح روز دوشنبه جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در اعتراض به اعمال محدودیت ها و فشارها از حضور در سالن ملاقات خودداری کردند. عصر همان روز زندانیان سیاسی روزهداری که به مناسبت سالگرد شهادت هدی صابر در حال برگزاری مراسم بودند، با قطع برق و هجوم گارد ویژه روبرو می شوند.
بهمن احمدی امویی، سعید جلالیفر، فرشاد قربانپور، آرش سقر، سعید متینپور و جواد علیخانی بوسیله گارد ویژه به سلول انفرادی منتقل می شوند و پس از آن بهمن احمدی امویی نیمه شب به زندان رجایی شهر کرج منتقل می شود. این روزنامه نگار زندانی که با دمپایی، زیر پیراهنی و پیژامه و دستنبد و پابند منتقل شده، به هنگام ورود توسط ماموران با توهین و بی احترامی، برهنه و تفتیش شده است.
گفتنی است، بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران متعهد و مستقل بازداشت و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.
محمد یوسف، برادر جواد علیخانی با ابراز بی خبری از وضعیت برادرش به سایت ملی‑مذهبی می گوید: " تلفن ها قطع است و هیچ راه تماسی با برادرم نداریم. ما دیروز برای ملاقات رفتیم اما حدود چهل – پنجاه نفر در اعتراض به شرایط بند و محرومیت از حقوق اولیه خود که در آیین نامه زندان ها آمده است، دست به اعتصاب ملاقات زده بودند و به سالن نیامده بودند. یکی از این حقوق تماس تلفنی است که زندانیان سیاسی از آن محروم هستند، در حالیکه زندانیان غیر سیاسی آزاد هستند و هر روز با خانواده های خود تماس تلفنی دارند. حقوق دیگرملاقات حضوری و مرخصی و … است. یکی دیگراز موارد اعتراضشان هم این است که نماینده بند ۲۰۹ که اطلاعاتی است، در بند ۳۵۰ مستقر شده و دفتر زده است و هراز گاهی بچه ها را صدا می زند و می خواهد در بین بچه ها نفوذ کند… دوشنبه هفته آینده هم تعطیل است و روز ملاقات را به چهارشنبه انداختند اما چون رئیس زندان از این اقدام بچه ها ناراحت شده، گفته است که زندانیانی که امروز دست به اعتصاب ملاقات زدند چهارشنبه نمی گذاریم به ملاقات بیایند. البته مسئول زندان خیلی سعی می کرد بچه ها را به سالن ملاقات بیاورد زیرا این اقدام بچه ها برایشان هزینه دارد. اما زندانیان سیاسی بر سر حرف خودشان ماندند و به سالن ملاقات نیامدند. الان هم که شرایط بسیار بد شده و نمی دانیم چه اتفاقی در آنجا می افتد."
وی خاطرنشان می کند: "جواد پنجم تیر ماه همین سال دوران محکومیتش تمام می شود اما اینقدر از اینها دروغ شنیدیم که امیدی به آزادی نداریم. باز امیدمان بخداست و انشالله روزی برسد که اصلا زندانی سیاسی و عقیدتی نداشته باشیم و هر کسی حق آزادی بیان داشته باشد."
هاجر زمانی، همسر فرشاد قربانپور روزنامه نگار در بند هم با ابراز نگرانی و بی خبری عنوان می کند: "هیچ خبری ندارم و واقعا نگران هستم. هفته گذشته به علت تعطیلی پسرم نتوانسته بود به ملاقات پدرش بیاید و دلتنگ پدرش بود و به من گفت من هم می خواهم بیایم. بعد از مدرسه پسرم به زندان رفتیم اما گفتند دیر شده و کارت ملاقات ندادند و اصلا نتوانستیم او را ببینیم و الان هم که این خبرها را می شنوم نگران می شوم ، اما هیچ دسترسی ندارم ببینم چه اتفاقی افتاده است. متاسفانه تلفن ها از مدت ها پیش قطع است و از این طریق هم نمی توانیم خبر بگیریم."
هفته پیش خانواده های ۴۶ زندانی سیاسی این بند در نامه به دادستان تهران، از بی قانونی و بی بهره ماندن زندانیان از حقوق ابتدایی خود به شدت انتقاد کردند و نوشتند: "ما برای عزیزان خود خواسته هایی فراتر از همه حقوقی که سایر زندانیان از آن برخوردارند و تا پیش از تصدی شما در مورد زندانیان سیاسی بعد از انتخابات به بند ۳۵۰ حتی در این زندان به رسمیت شناخته می شد، نداریم. آیا در کشوری که مدعی اجرای عدل اسلامی است اینها انتظاری گزافه است؟"
همچنین عطیه طاهری، همسر سعید متین پور فعال حقوق بشر دربند با اشاره به افزایش فشارها اظهار می کند: "دیروز سعید را ملاقات کردم البته خیلی از زندانیان به سالن ملاقات نیامدند اما سعید بخاطر ما آمد و می گفت حداقل این تنها راه ارتباطی را داشته باشیم. خیلی از زندانی ها و همینطور سعید دیروز بخاطر سالگرد هدی صابر که در زندان به شهادت رسید، روزه گرفته بودند. سعید به من گفت عصر هم به این مناسبت مراسم دارند که خبر دار شدیم که با قطع برق از برگزاری برنامه ممانعت بعمل آوردند و به مسجد آنجا ریختند. حالا نمی دانم الان در چه وضعیتی هستند و متاسفانه تلفن ها هم قطع است و در بی خبری بسر می بریم و دوشنبه هفته آینده هم تعطیل است. حالا طبق خبر اگر آقای متین پور را به انفرادی ۲۰۹ منتقل کرده باشند طبق تجربه ای که داریم معمولا بیست روز در آنجا نگهشان می دارند. این را هم بگویم که انتقال به بند ۲۰۹ یک تنبیه محسوب می شود!"
وی تصریح می کند: "شرایط اصلا شرایط خوبی نیست. تلفنها قطع است و روزهای تعطیل فاصله ملاقات را زیاد می کند و عملا در بی خبری هستیم. مخصوصا هفته گذشته که تعطیل بود و خیلی از زندانیان می خواستند با فرزندان و پدرانشان تماس تلفنی بگیرند اما اجازه تماس ندادند. خلاصه تمام این محدودیتها که البته یکی و دو تا هم نیست، دست به دست هم داده تا این زندانیان صدای اعتراض خود را به این شکل برسانند. روز به روز هم محدودیت ها برای زندانیان بیشتر می شود و عملا در زندان برای زندانی انواع زندان ها درست شده است. اینها که بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند فقط بخاطر ابراز عقایدشان که با عقاید دولت و حاکمان سازگار نیست در دادگاههای ناعادلانه به حبس محکوم شده اند. حرف من این است خب، حالا که اینها را بی گناه زندان کرده اید، حداقل باید از حقوق یک زندانی برخوردار باشند یا نه؟! گویا زندان برای آقایان این است که زندانی را از زندگی ساقط کنند…"
تیم ملی فوتبال کشورمان که با پیروزی برابر ازبکستان در اولین دیدار مقدماتی جام جهانی فرصت داشت تا با پیروزی برابر قطر در ورزشگاه آزادی تهران گام بلندی برای رسیدن به جام جهانی بردارد، در شرایطی که به نوشته خبرگزاری ها، ۱۰۰ هزار نفر در ورزشگاه آزادی حضور داشتند، به تساوی بسنده کرد.
هفته سوم از مرحله نهایی مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل از ساعت ۲۰ امروز سه شنبه با دیدار تیم های ملی فوتبال ایران و قطر در ورزشگاه آزادی پیگیری شد که در پایان دو تیم به تساوی بدون گل رضایت دادند. در این دیدار که در حضور نزدیک به ۱۰۰هزار تماشاگر برگزار شد، تیم ملی فوتبال کشورمان دو امتیاز حساس و حیاتی را از دست داد.
ایران با این تساوی ۴ امتیازی شد و بعد از کره جنوبی که ۶ امتیازی است در رده دوم جدول قرار گرفت و حالا باید منتظر دیدارهای آینده باشد.
تیمهای ملی فوتبال عراق و عمان نیز در مرحله نهایی انتخابی جام جهانی و از گروه دوم عصر امروز سه شنبه به مصاف هم رفتند که این مسابقه در نهایت با نتیجه تساوی یک بر یک به پایان رسید. این مسابقه به خاطر محرومیت عراق از بازیهای خانگی و به دلیل عدم تامین امنیت این کشور، در ورزشگاه بن جاسم قطر (ورزشگاه اختصاصی الغرافه) برگزار شد.
در دیگر بازی این گروه، عصر امروز استرالیا در خانه خود به مصاف ژاپن رفت که این مسابقه هم با نتیجه تساوی یک بر یک به پایان رسیده بود.
در گروه دوم، ژاپن با ۷ امتیاز از سه مسابقه در رده اول قرار دارد، استرالیا، عراق و عمان با کسب دو امتیاز سوم و چهارم هستند. تیم اردن هم در رده پنجم قرار دارد.
کارخانه لولهسازی سدید یکی از ۳ کارخانه بزرگ لوله سازی در کشور با ظرفیت تولید ۷۰۰ هزار تن لوله در ماههای پایانی سال گذشته قرارداد موقت ۹۰ کارگر خود را تمدید نکرده است.
قربان درویشی، دبیر اجرایی خانه کارگر بندر امام با اعلام این خبر، در تشریح مشکلات ۲۴۰ کارگر باقی مانده در این واحد بزرگ تولیدی به ایلنا گفت: کارخانه لوله سازی سدید به جهت افزایش مشکلات مالی توان پرداخت سه ماه حقوق کارگران خود را در سال جاری نداشته است و همچنین بدهی این کارخانه به کارگران در ماههای فروردین و اردیبهشت سال ۹۰ هنوز پرداخت نشده است.
درویشی با بیان اینکه کمبود نقدینگی بزرگترین مشکل این واحد تولیدی است، اظهار داشت: بعضی از خریداران محصولات و طرفین قرار داد این کارخانه در پرداخت پیش بهای کالای سفارش داده شده خود طفره میروند و این موضوع سبب کمبود نقدینگی جهت تهیه مواد اولیه تولید شده است.
این فعال کارگری با اشاره به اینکه یکی از مهمترین خریداران محصولات این واحد که تولیدکننده لولههای ۵۶ و ۳۲ اینچی میباشد شرکت گاز است، بیان کرد: میزان طلب لولهسازی سدید از شرکت گاز ۲۴۰ میلیارد تومان است.
درویشی افزود: طبق مصوبه هیئت دولت در سال ۹۰ مبلغی در اختیار شرکت گاز قرار گرفت تا این شرکت دولتی بتواند چند قسط از بدهیهای خود به کارخانه لوله سازی سدید را پرداخت کند که ۸ میلیارد تومان به عنوان قسط اول به حساب کارخانه واریز شد اما به دلیل عدم پرداخت باقی بدهی این واحد تولیدی دچار کمبود نقدینگی شده است.
دبیر اجرایی خانه کارگر بندر امام روند سعودی واردات لوله به داخل کشور را از دیگر مشکلات این واحد تولیدی دانست و افزود: لولههای وارداتی با قیمتی کمتر از تولید داخلی توانستهاند بخش اعظمی از بازار فروش این کارخانه را تصاحب کنند و به دلیل ارزانی این لولههای وارداتی بسیاری از مشتریان این کارخانه از خرید تولیدات داخلی امتناع میکنند.
این فعال کارگری هشدار داد: کارخانه لولهسازی سدید که یکی از ۳ کارخانه بزرگ لوله سازی در کشور است در پی بحران مالی هم اکنون در آستانه تعطیلی قرار گرفته و لازم است مسئولان در سال حمایت از تولید ملی برای خروج این کارخانه از بحران چارهای بیاندیشند.
مخالفان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، علیه انتخاب مجدد او به ریاست جمهوری دست به تظاهرات زده اند اما وی این تظاهرات را عامل تفرقه ملی و تضعیف روسیه خوانده است.
به گزارش بی بی سی، روز سه شنبه، ٢٣ خرداد (١٢ ژوئن)، چندین هزار تن از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری روسیه از نقاط مختلف مسکو، پایتخت، به سوی محل برگزاری تظاهرات مخالفت با ادامه زمامداری ولادیمیر پوتین به راهپیمایی پرداختند.
در انتخابات ماه مارس، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری سابق روسیه پس از چهار سال تصدی سمت نخست وزیری، بار دیگر با کسب اکثریت بزرگ آرا به ریاست جمهوری انتخاب شد.
از آنجا که براساس قوانین روسیه، یک فرد نمی تواند بیش از دو دوره متوالی به ریاست جمهوری انتخاب شود، ولادیمیر پوتین پس از دو دوره تصدی این سمت، چهار سال مقام نخست وزیر روسیه را برعهده گرفت تا بار دیگر بتواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود.
در انتخابات پارلمان روسیه در ماه دسامبر سال گذشته هم که به پیروزی مجدد نامزدهای حزب حاکم روسیه متحد منجر شد، احزاب مخالف در اعتراض به آنچه که تقلب گسترده انتخاباتی توسط نهادهای دولتی می دانستند، بزرگترین تظاهرات اعتراضی روسیه از زمان سقوط شوروی سابق را برگزار کردند.
سازمان دهندگان تظاهرات روز سه شنبه با متهم کردن دولت به دخالت در انتخابات ریاست جمهوری، خواستار کناره گیری ولادیمیر پوتین و برگزاری مجدد انتخابات در فضای سالم و آزاد شده اند.
تظاهرات روز سه شنبه یک روز پس از آن برگزار می شود که ماموران امنیتی، با مراجعه به محل سکونت شماری از فعالان سیاسی مخالف دولت، دستگاه های کامپیوتر و موبایل آنان را مصادره کردند و با خود بردند.
به این افراد دستور داده شد تا صبح روز سه شنبه در مراکز بازپرسی حضور یابند، ظاهرا با این هدف که از شرکت آنان در تظاهرات جلوگیری به عمل آمده باشد
پوتین تظاهرات مخالفان خود را اقداماتی دانسته که باعث “تفرقه و تضعیف” روسیه می شود
هفته گذشته رئیس جمهوری روسیه قانونی را امضا کرد که براساس آن، جریمه نقدی تخطی از مقررات برگزاری تظاهرات چندین برابر افزایش یافته است.
به گفته منتقدان دولت، با توجه به شکل گیری و گسترش مخالفت علیه دولت ولادیمیر پوتین، این قانون با هدف ارعاب مخالفان و محدود کردن حق آزادی بیان و اجتماع در روسیه به تصویب رسیده است.
براساس گزارش های رسیده از روسیه، ساعاتی قبل از آغاز راهپیمایی روز سه شنبه، سایت های اینترنتی متعلق به رسانه های مستقل و منتقد دولت دچار اختلال شد که به گفته سردبیر شبکه تلویزیونی “باران”، نتیجه تهاجم هکرها بوده است.
تظاهرات روز سه شنبه، که در روسیه تعطیل رسمی است، نخستین تجمع اعتراضی بزرگ از زمان آغاز زمامداری مجدد آقای پوتین است و خبرنگار بی بی سی در مسکو از حرکت هزاران تن از معترضان خبر داده که بسیاری از آنان پرچم و پلاکارد حمل می کنند.
بر این پلاکاردها شعارهایی در حمایت از دموکراسی و در مخالفت با ولادیمیر پوتین، مانند “پوتین دزد است” و “روسیه بدون پوتین” نوشته شده است.
در واکنش به برنامه تظاهرات روز سه شنبه، آقای پوتین با هشدار مجدد در مورد خطراتی که روسیه را تهدید می کند، بار دیگر خواستار وحدت تمامی مردم در حمایت از دولت شد و گفت اجازه نمی دهد “تکان های اجتماعی” کشورش را تضعیف کند.
رئیس جمهوری روسیه گفت: “برای ما، تفرقه و تضعیف کشور قابل قبول نیست، و نمی توانیم اقدامات و تصمیماتی را مجاز بدانیم که باعث تکان های اجتماعی و اقتصادی می شود.”
طرفداران ولادیمیر پوتین رهبری “مقتدر” او را برای رقابت روسیه با کشورهای غربی لازم دانسته اند در حالیکه مخالفان آقای پوتین، از فساد گسترده در تشکیلات حکومتی و ایجاد یک “الیگارشی” فاسد سیاسی و اقتصادی تحت حمایت دولت سخن گفته اند.
روز گذشته همزمان با سالروز ۲۲ خرداد، سیدمحمد خاتمی با داوود سلیمانی عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی که به تازگی پس از گذراندن سه سال حبس از زندان آزاد شده، دیدار کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، در این دیدار که با حضور برخی از فعالان اصلاح طلب و همچنین اعضای خانواده داوود سلیمانی در منزل وی انجام شد، رئیس جمهور سابق کشورمان ضمن ابراز خرسندی از آزادی آقای سلیمانی، بار دیگر آرزو کرد که “حصرها برداشته شود و فضا گشایش پیدا کند و دیگر زندانیان سیاسی نیز آزاد گردند.”
سیدمحمد خاتمی ضمن تاکید دوباره بر پیش شرط های خود، تنها راه برون رفتار وضعیت فعلی را تحقق همان شروط سه گانه عنوان کرد و بر اجماع و همدلی هر چه بیشتر نیروهای سیاسی و فعالان اجتماعی تاکید کرد و آن را لازمه هرگونه تصمیم گیری در رابطه با آینده دانست.
داوود سلیمانی که نماینده مردم تهران در مجلس ششم شورای اسلامی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات بوده، چهارشنبه دهم خرداد ماه، با پایان دوره ی حبس خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی، چهار روز پس از انتخابات، در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه غیرعلنی به اتهامهای «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
او در نامهای که در خرداد ۱۳۸۹ به رهبر نوشته، تصریح کرده که «در بازجوییها تحت شرایط شدید روحی و روانی، ضرب، شتم، فحاشی، اهانت و … قرار گرفته .. و توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفتهام که نام برخی از آنها را میدانم و به دلیل اینکه عملاً در آنجا جز خدا شاهدی نداشتهام هیچگونه ادعایی ندارم.»
وی بعد انتشار این نامه، همراه با عیسی سحرخیز و رسول بداغی، از زندان فردیس به زندان رجاییشهر منتقل شد.
این عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ و در زمان حملهٔ لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای جنایتهای لباسشخصیها و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت. سلیمانی، همانند دیگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس، برای شرکت در انتخابات مجلس هفتم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
این فعال سیاسی نوروز ۹۱ در پیام تبریکی از زندان خطاب به مردم گفته بود:
در این سالها با الهام از بهار، ما به پیوند و همدلی، بیش از هر زمانی نیاز داریم، البته از نوع پاک و خوبش. سیاوش دو سال پیش از تولد من در "مرغ آتش" خودش گفت: «بر من هراس نیست ز سردی و تیرگی، من از سپیدههای دروغین مشوشم». و در پیوندش که با مطلع «هر خانه را دریست» میشعرد که «غمخانهام، پر از آوازهای عشق، اما دریغ هر در این خانه بستهاند، اما دریغ هر رگ این کو بریدهاند، پیوندها همه یکجا شکستهاند، در زیر سقف خویش و ز همسایهگان جدا، هر تنگدل ز روزنهای مویه میکند: من از کدام در، من در کدام کوه؟ من با کدام راه؟»
شاید بتوانم در پاسخ وی بگویم: «باید بهار را دوباره دید، باید به زیر دل خاک این دیار فریاد رویش دانههای امید را، با گوش جان شنید، پیوندها هنوز هم همان در است، راهی به سوی شهر، راهی به زندگی، چون آن شکوفهها، در پیوند با بهار، باز هم در پی فصل گذشتهمان، باز هم در تولد دوبارهمان، پر بار میشود.»
میرحسین: خطیبان گوشبهفرمان، نمیگویند که روز غضب، نتیجه ناکارآمدی و فساد در بالاترین سطح حکومت و حیف و میل کردن بیتالمال و همچنین بستن دهنها و شکستن قلمها و اعدامها و برپا کردن چوبههای دار برای ایجاد خوف میان مردم است.
کلمه- زهرا صدر:
مائده سلطانی، دختر عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری محبوس دربند ۳۵۰ اوین با اعلام تائید حکم ۱۳ سال حبس تعزیری توسط دادگاه تجدید نظر برای پدرش خاطرنشان کرد که حکم هنوز رسما به ما ابلاغ نشده. نه به وکلا و نه به ما. فقط یکی از وکلا رونوشت دستنویس این حکم را دیده است.
دختر این فعال حقوق بشر در گفتگو با کلمه با گفت: افرادی را سراغ پدرم می فرستند که او علیه کانون مدافعین حقوق بشر صحبت کند و یا اینکه علیه خانم عبادی حرف بزند. بارها فرستاده هایی رفته اند تا پدرم را راضی کنند.
مائده سلطانی در ادامه می افزاید: پدر من هم هربار به آن ها گفته است که من به هیچ عنوان این کار را نمی کنم برای من هم مهم نیست چه حکمی صادر می شود ولی من هیچ موقع خلاف فعالیت های گذشته ام حرف دروغ نخواهم زد. و البته مادرم را هم در پیگیری هایی که در مورد پرونده پدرم داشته به صورت شفاهی تهدید می کنند و مثلا می گویند که “راهش” را به شما گفتیم و منظور از “راه” مثلا این است که “توبه نامه” بنویسید.
وی با یادآوری اینکه، معصومه دهقان، همسر آقای سلطانی، یک پرونده باز در وزارت دادگستری دارد، می گوید: قاضی مادرم آقای صلواتی است. صلواتی هم همان قاضی ای است که چند سال پیش در پرونده های پیشین پدرم قضاوت کرده و همیشه هم پدرم از اتهاماتی که به او زده بودند تبرئه شده بود. پدرم از چهار قاضی شکایت کرده که یکی شان همین قاضی صلواتی است. و در حال حاضر قاضی صلواتی، قاضی پرونده مادرم شده که این امر خلاف قانون است و مادرم چون پرونده باز دارد نزد قاضی صلواتی، هربار که میرود در مورد پرونده پدرم پیگیری کند به صورت شفاهی تهدید می شود که توبه نامه بنویسید و به مادرم می گویند اگر همسرت نمی نویسد تو بنویس. تو هم بنویسی ما حکمتان را تخفیف می دهیم.
به گفته ی مائده سلطانی، معصومه دهقان در روزهای انفرادی خود هم به پیشنهاد بازجو برای نگارش متنی علیه همسرش و توبه نامه، پاسخ منفی داده و تاکید کرده مگر کار اشتباهی کرده ایم؟
فرزند این دو فعال حقوق بشر با ابراز نگرانی از بیماری پدرش تاکید می کند: همانطور که دیروز خبر دار شدید پدرم را با دستبند می خواستند به بیمارستان ببرند که ائ قبول نکرده است. بیماری کم خونی شدید که در حال شدت گرفتن است ما را نگران کرده است.
عبدالفتاح سلطانی که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و مدنی را بر عهده داشته متهم به "تبلیغ علیه نظام، تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر، اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تحصیل مال حرام" شده است.
او که از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد با حکم بدوی که اواسط اسفند ماه از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شد به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود.
عبدالفتاح سلطانی در طول فعالیتهای حقوقی و حقوق بشری خود و پیش از ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ سه بار در زندان بوده و ماههای طولانی از مدت حبس خود را در انفرادی گذرانده است.
کلمه – گروه بین الملل: علی حسن، پسر ۱۱ ساله بحرینی به جرم شرکت در تجمع غیر قانونی و مسدود کردن خیابان ها در دادگاه محاکمه شده است.
گفته می شود او یک ماه گذشته را در زندان بسر برده است. همزمان گزارش های متعددی در مورد زندانی کردن کودکان در بحرین توسط سازمان های حقوق بشر منتشر شده است.
جمعیتهای حقوقی و بینالمللی و انجمنهای دفاع از حقوق کودکان اقدام رژیم آل خلیفه علیه این کودک ۱۱ ساله را محکوم کردهاند، زیرا رژیم بحرین به گونهای با این کودک رفتار میکند که گویی او یک تروریست خطرناک است.
به گفته شهزلان خمیس، وکیل او، علی حسن در اواخر ماه گذشته در نزدیکی خانه اش در محله بلاد قاسم، محله ای شیعه نشین در حومه شهر منامه دستگیر شد و پس از بازداشت به چند ایستگاه مختلف پلیس منتقل شد. او توسط پلیس مورد بازجویی قرار گرفته و از او خواسته شده نام پسران منطقه ای را که در آن زندگی می کند را بنویسد.
پلیس منامه ادعا می کند که علی ۱۲ ساله است و او را متهم می کند که در خیابان به همراه دوستان خود مشغول آتش زدن لاستیک بوده است.
داستان از این قرار بوده که او روز یکشنبه ۱۳ می ۲۰۱۲ برای بازی با دوستانش در محله الفریج از خانه خارج شده است. اما با وجود آنکه در آن لحظه این منطقه شاهد هیچ درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان نبود، خبر دستگیری او نیز از طریق دوستانش به خانوادهاش رسیده است.
به گزارش روزنامه ایندیپندنت، علی حسن در مصاحبه ای گفته است که با دو نفر از دوستان هم سن و سال خود در خیابان بازی می کرده اند که خودرویی که سرنشینان آن اسلحه داشته اند به آنها نزدیک می شود دو پسر دیگر فرار می کنند. سرنشینان خودرو که به گفته علی حسن، پلیس لباس شخصی بوده اند، با تفنگ ساچمه ای به سمت آنها شلیک می کنند و او وادار به ایستادن می شود.
وکیل او می گوید: علی متهم به شرکت در تجمع غیر قانونی است که در بحرین به معنای این است که در تجمع بیش از ۵ نفر شرکت داشته. همچنین او متهم شده که با زباله خیابان ها را مسدود کرده است در حالی که حمل آن همه زباله برای دو مرد قوی هیکل نیز مشکل است.
خانم خمیس می گوید: حکومت در حالی مدام دم از اصلاحات سیاسی می زند به راحتی حقوق بشر را نقض می کند، برخورد حکومت با تظاهرات طرفداران دموکراسی در کشور شرم آور است.
او اضافه می کند: چگونه دولت های آمریکا و بریتانیا که خود را نگران حقوق بشر در سوریه و لیبی نشان می دهند در مورد بحرین سکوت کرده اند و ریاکارانه در خدمت حکومت سلطنتی بحرین هستند.
مقامات بحرینی تا کنون پاسخی به نهاد های حقوق بشر و معترضان در مورد بازداشت کودکان نداده اند اما روز ۲۲ خرداد دادگاهی برای رسیدگی به اتهام علی حسن برگزار شده بود او را آزاد کرده است.
به اعتقاد ناظران حقوق بشری، بازداشت کودکان نشان دهنده آن است که رژیم بحرین یک رژیم پلیسی است که هیچ تفاوتی میان یک معارض و اقدام سهوی یک کودک نمیبیند. پدر این کودک ۱۱ ساله نیز پیش از این خواستار آزادی فرزندش شد و تاکید کرد که باقی ماندن او در بازداشت به ضرر دولت بحرین است.
رژیم آل خلیفه با حمایت ارتش عربستان طی یک سال گذشته شدیدترین سرکوبها را علیه مردم کشورش به کار گرفته است و با وجود تلاش شورای حقوق بشر برای مطرح کردن مسئله این کشور، آمریکا و عربستان مانع از تحرک بینالمللی برای توقف خشونتها در بحرین شدند.
اداره اطلاعات منامه با صدور بیانیه ای اعلام کرده است که نوجوانانی مانند علی خمیس باید در مرکزی مورد مراقبت های اجتماعی قرار بگیرند.
نبیل رجب رئیس مرکز حقوق بشر بحرین تا کنون چندین بار به بازداشت کودکان توسط رژیم آل خلیفه اعتراض کرده است. به گفته نبیل رجب تا کنون ۶۰ کودک در جریان اعتراضات بحرین دستگیر شده اند و به سه نفر از آنها حکم ۱۵ سال حبس داده شده است.
افسانه توقیر پس از تحمل ۲۳ روز بازداشت و بازجویی به طور موقت از زندان تبریز آزاد شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، افسانه توقیر که یکم خرداد ماه در تبریز و در مقابل درب دانشگاه بازداشت و پس از دو روز بازجویی، به دلیل نبود سلول زنان در در اداره اطلاعات این شهر به زندان تبریز منتقل شده بود عصر روز دوشنبه با قرار وثیقه ی ۵۰میلیون تومانی تا زمان تشکیل دادگاه آزاد شد.
در حالی که خانواده ی وی و دوستان و جمعی از فعالین سیاسی آذربایجان در مقابل زندان مرکزی تبریز منتظر آزادی وی بودند مسئولین زندان افسانه توقیر را به وسیله ماشین آمبولانس و به طور مخفیانه به بیرون از زندان منتقل کرده و در فلکه ی گلشهر تبریز رها کرده اند.
افسانه توقیر دانشجوی رشته ی کشاورزی دانشگاه تبریز و عضو شورای مرکزی کانون آذربایجان شناسی این دانشگاه است.
امید رضایی، فعال دانشجویی به اتهام تبلیغ بر علیه نظام و توهین به رهبری به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، شعبه اول دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی مصطفوی نیا این فعال دانشجویی دانشگاه گیلان را به شش ماه حبس تعزیزی به علت تبلیغ بر علیه نظام و یک سال و نیم حبس بابت توهین به رهبری محکوم کرده است. همچنین کیفرخواست دیگری به اتهام توهین به مقدسات نیز برای او صادر شده که به دادگاه جزایی رشت فرستاده شده است.
این حکم بدوی و قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه تجدید نظر استان گیلان است.
امید رضایی سال گذشته به مدت بیست روز در بازداشتگاه امنیتی اداره کل اطلاعات گیلان بازداشت بود.
شایان ذکر است چند هفته پیش نماینده رهبری در بنیاد شهید ادعا کرده بود که آقای خامنه ای تاکید کرده است که هیچکس به اتهام توهین به او محاکمه و محکوم نشود.
دادگاه تجدید نظر حکم یک سال حبس تعلیقی برای ساجده کیانوش راد را صادر کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، حکم دادگاه بدوی ساجده کیانوش راد تعلیق و وی که در آن دادگاه به یکسال حبس تعزیری محکوم شده بود با حکم دادگاه تجدید نظر به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمد.
دادگاه ساجده کیانوش راد، دوشنبه ۲۳ آبان سال گذشته به ریاست قاضی پیرعباس تشکیل و وی به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام محاکمه شده بود.
فرزند محمد کیانوش راد، نماینده مردم اهواز در مجلس ششم و از اعضای جبهه مشارکت ایران اسلامی پیش از این ۶۵ روز زندان بود که ۵۳ روز آن در انفرادی گذشته است.
حسین عبده تبریزی
ویژگی اصلی شرایط غیرعادی در سیستم بانکی، پرداخت نرخهای سود بالا توسط بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری است. البته بهنظر میرسد میانگین سود اعطایی بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری بیش از ۲۰ درصد در سال باشد. اگر توجه کنیم که این سود ماهانه پرداخت میشود، آنگاه هزینه مالی بانکها و مؤسسات اعتباری به ۲۲ درصد میرسد. با احتساب سپرده قانونی، هزینه مطالبات مشکوکالوصول و هزینه سربار بانکها، هزینه پول برای بانکها و مؤسسات اعتباری از زمستان سال ۱۳۹۰ به بعد، از ۲۵ درصد در سال بهمراتب فراتر میرود. البته برخی از بانکها سپردههای حساب جاری و سپردههای دولتی دارند و نیز بعضی از بانکها درآمدهایی بهشکل کارمزد دارند که میتواند این نرخ بالا را تعدیل کند. اما به هر حال میتوان گفت که نرخ سود بانکها و مؤسسات اعتباری بسیار بالاست.
البته بعید به نظر میرسد که گیرندگان تسهیلات معتبری موجود باشند که نرخهای ۲۷ یا ۲۸ درصد را در شرایط رکودی جاری بتوانند تحمل کنند. چنین است که بیشتر سود بانکها باید از محل سودهای غیرعملیاتی، تجدید ارزشیابی و سود شرکتهای تابعه تأمین شود و این چنین است که شرایط بانکها را باید غیرعادی خواند.
اما به من فکر میکنم آنچه که جرقه ورود به شرایط جدید را برای بانکها روشن کرد به افزایش نرخ ارز و طلا در سال گذشته و پیشفروش طلا توسط بانک مرکزی بازمیگردد. پیشفروش سکه توسط بانک مرکزی در زمستان سال ۱۳۹۰ سودی بهمراتب بالاتر از ۵۰ درصد در سال به همراه داشت. این سود موجب شد مردم به سمت بانکها هجوم ببرند و پولهای خود را از بانکها بیرون بکشند. متوسط نرخ بازده سکه و طلا در سال ۱۳۹۱، ۷۳% بود و چنین نرخی آنها را به این کار ترغیب میکرد. منابعی که از پیشفروش سکه حاصل میشد به بانک ملی و از آنجا به بانک مرکزی میرفت. بنابراین، بانکها و بهویژه مؤسسات مالی و اعتباری نیمهرسمی (از طرفی مجوز رسمی بانک مرکزی ندارند و از طرفی جزو فهرست مؤسسات در شرف تبدیلاند) در موقعیت بسیار دشواری قرار گرفتند. برای مقابله با این شرایط بانکها و مؤسسات اعتباری نرخهای سود بالا به مشتریان خود عرضه کردند؛ بانکها و به ویژه مؤسسات اعتباری عملا و خلاف بسته ابلاغی آنچنان نرخهای بالایی پرداخت میکردند که شورای پول و اعتبار ناچار شد نرخ سود بانکی را آزاد اعلام کند. بدینترتیب، آنچه عملا انجام میشد جنبه قانونی یافت و بدینترتیب نرخها رسما افزایش یافت. آنچه که به افزایش نرخ سود بانکها و مؤسسات اعتباری منجر شد، خواست بانکها و براساس ملاحظات کسبوکار آنها نبود؛ درواقع، نرخ سود بانکها را ملاحظات اقتصاد کلان به بانکها دیکته کرد. فشار حجم پول باید جایی در اقتصاد تخلیه میشد و بازار پول این امکان را فراهم کرد و امروز شاهد رشد ماندههای نقدی بانکها هستیم؛ این مساله بیشک به قیمت تخریب موقت بازار سرمایه اتفاق افتاد که فعلا نمیتوانست چنین سود سهمهای نقدی بپردازد. بانکها و سایر بازیگران بازار پول برای فرار از این وضع باید بار را بر دوش یکی دیگر از بازارها بگذارند و نرخ سود آن بازارها خیز بردارد.
برای اجتناب از ورود به مرحله بحرانی، علیالاصول باید توقع داشت که بانکها نرخ سود پرداختی خود را کاهش دهند تا کیفیت اعتبارات آنها بهبود یابد (اعطای تسهیلات با نرخ پایینتر به مشتریان معتبرتر) والبته از توزیع سود موهوم نیز اجتناب شود. روند قابلمشاهده دیگر آن است که بانکها از اعطای تسهیلات به مشتریان نامطمئن مضطرباند و این اضطراب دو نتیجه ممکن است به همراه آورد:
الف. ضریب انبساط نقدینگی از رقم حدود ۵/۴ سال ۱۳۹۰ کاهش یافته و به ارقام ۵/۳ تا ۷/۳ پایان سالهای دهه ۸۰ برگردد. چنین حادثهای تنگنای اعتباری بهوجود میآورد. تجار و دستاندرکاران تولید احساس کمپولی خواهند کرد.
ب. بانکها به سرمایهگذاری بیشتر رو آورند، و بهجای اعطای تسهیلات در شرکتهای تابعه جدید و قدیم خود سرمایهگذاری کنند، یعنی سود عملیاتی بانکها به سودهای غیرعملیاتی تبدیل شود. اما باید پرسید چرا بانکها برای گریز از بحران احتمالی به سراغ گزینه کاهش نرخهای سود نمیروند. غیر از نرخهای بالای تورم، میباید به شرایط غریب نظارتی جاری توجه کرد. بانک مرکزی، به مثابه مقام ناظر، کنترل کاملی (و شاید حتی ناقصی) روی مؤسسات مالی و اعتباری فعال ندارد. مؤسسات اخیر عمدتا «سپرده قانونی» پرداخت نمیکنند و حتی تقسیط سپرده قانونی (نوآوری بانک مرکزی ایران!) باعث نشده است این مؤسسات سپرده قانونی خود را پرداخت کنند و یا در آن جهت حرکت کنند. بخش اعظم سپردههای این مؤسسات روی زمین، ساختمان، و تجارت سرمایهگذاری شده است. تعداد شعب آنها نیز کمکم به تعداد شعب بانکها میرسد. هزینههای سربار آنها نیز کمتر از بانکهاست که دستگاه عریضوطویل ستادی دارند. بدینترتیب، هزینه پول برای آنها ارزانتر است و حداقل مدعیاند که بازده سرمایهگذاری آنها بالاتر از نرخ تسهیلات بانکهاست. چنین است که نرخ سود اعطایی خود را کاهش نمیدهند. در چنین شرایطی، اگر بانکها نرخ سود خود را کاهش دهند، این مؤسسات مالی و اعتباریاند که سهم بازار آنها را جذب خواهند کرد. بدینعلت است که بانکها ریسک عبور از مسیر این گزینه را بر خود هموار نمیکنند و هنوز در مسیر بحرانی آغاز شده از زمستان ۱۳۹۰ ادامه راه میدهند.
*دبیر کل اسبق بورس اوراق بهادار تهران
منبع: خبر آنلاین
روزنامه کلمه امروز به صورت ویژه در سه صفحه منتشر می شود. در این شماره، گزارش ویژه ای از اعتراف متهمان دادگاه بیمه ایران به رشوه خواری میلیاردی معاون اول احمدی نژاد آمده است. آگاهی از مفاسد پشت پرده انتخابات مدعیان اصول در حاکمیت فعلی، حق مردم است. مردم باید بدانند معاون اول رئیس دولت، رئیس ستاد انتخابات، استاندار تهران و چند مقام دولتی دیگر در اختلاس های اخیر دست دارند. ما رسانه ای جز این برای آگاه سازی مردم نداریم. رسانه شمایید
در این شماره علاوه بر گزارش رسوایی اخیر حاکمیت یکدست، بیانیه زندانیان سیاسی در سالگرد ۲۲ خرداد، مواضع اخیر عبدالله نوری در دفاع از مبارزات قانونی موسوی و کروبی در پیگیری حقوق مردم و همچنین آخرین اخبار زندانیان سیاسی آمده است.
متن کامل نامه ۲۱ خرداد سید مصطفی تاجزاده به رهبری نیز که در آن پرسش های بی پاسخ متعددی مطرح شده و جزئیات قابل توجهی از عملکرد حاکمیت به بوته نقد گذاشته شده، در دو صفحه و به طور کامل منتشر شده است.
روزنامه کلمه را منتشر و دست به دست کنید. هنوز هم هر شهروند یک رسانه ایم.
صفحه فیس بوک روزنامه کلمه

چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه "Save Link as" در مرورگر های فایرفاکس و کروم و "Save as target" در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
در حالی که آمار استفاده از مشروبات الکلی در کشور در حال افزایش است، خبرها حاکی از مرگ هفت تن و مسمومیت ۱۷ تن در کشور تنها ۱۱ روز اخیر در اثر استفاده از مشروبات الکلی بوده است.
بر اساس قانون خرید و فروش و استفاده از مشروبات الکلی غیرقانونی و پیگرد قضایی در بر دارد. این در حالی است که هفته گذشته، راهنمایی و رانندگی اعلام کرد یک چهارم از تست های الکل در جاده ها مثبت بوده است.
به گزارش ایسنا؛ مطابق آمار رسمی فرماندهی مرزبانی کشور در سال گذشته میزان مشروبات کشف شده در کشور نسبت به سال ۸۹ افزایش ۶۹ درصدی داشته است و در این سال نیز بیش از ۹۰ تن براساس مصرف الکل جان خود را از دست دادند.
در آن سال پلیس راهنمایی و رانندگی پایتخت ۸۲۹ راننده پرخطر و حادثهساز را به دلیل مثبت بودن تست اعتیاد و الکل از رانندگی محروم کرد که ۴۳ تن از آنها زن بودند.
ابراز نگرانی از بالارفتن سوءمصرف الکل و لزوم توجه به پدیده الکلیسم در حالی مطرح میشود که آخرین آمارها حکایت از مرگ هفت تن و مسمومیت ۱۷ تن در کشور تنها ۱۱ روز اخیر – خرداد ماه- دارد.
دکتر علیرضا مصداقی نیا معاون وزیر بهداشت در گفتوگو با ایسنا میگوید: متاسفانه در حال حاضر شاهد افزایش برخی رفتارهای نابهنجار مثل مصرف الکل در جامعه هستیم. اگرچه این رفتارها در هر جامعهای وجود دارد اما در کشور ما بروز آن به دلیل موانع شرعی و اخلاقی ممنوع و حرام است و هر چه قدر این رفتارها اتفاق بیفتد ناهنجاری در جامعه محسوب میشود و آثار بسیار مخربی دارد.
وی در ادامه به مهمترین عوامل شیوع الکل در جامعه اشاره میکند و میافزاید: عوامل فردی از اصلیترین عواملی است که میتواند به شیوع مصرف الکل در جامعه دامن بزند. برخی از افراد احساس میکنند میتوانند سرخوردگیهای خود را به این شیوه جبران کنند به همین دلیل دست به کارهای غیرهنجار در جامعه می زنند.
معاون بهداشتی وزیر بهداشت در ادامه به عوارض مصرف الکل اشاره دارد و تاکید میکند: علاوه بر آثار سلامتی مصرف الکل، از خود بی خود شدن و خارج شدن انسان از حالت طبیعی خود از مهمترین اثرات این مواد است به طوری که انسان تا یک زمان پس از مصرف الکل از خود بیخود میشود و زندگی روزمره وی را دچار اختلال میکند. آثار سلامتی دیگر الکل روانی است که در کشور ما مصرف الکل یک امر ممنوع است و مجازات دارد.
این مقام مسئول در پایان با بیان اینکه اطلاعی از آمار و میزان تحقیقات انجام شده در خصوص مصرف الکل در جامعه موجود نیست، خاطرنشان میکند: به دلیل اینکه در گذشته مصرف الکل پدیده رایجی نبوده است انجام تحقیقات در این زمینه بطور جدی صورت نگرفته است اما در شرایط فعلی این نیاز احساس می شود.
زنگ خطر مصرف مشروبات الکلی در حالی از سوی وزارت بهداشت نواخته شد که با تدوین «سند نقشه راه پیشگیری از سوء مصرف مواد» به مقابله با این مهم تاکید کرده است.
باقر لاریجانی رییس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت نیز دراین باره میگوید: « یکی از مسائل خوبی که در این نقشه مطرح شده، مبارزه با اعتیاد به الکل است. باید به صورت جدی وارد این عرصه شویم، زیرا نمیتوان درباره فروش اینگونه مواد که هماکنون در برخی از فروشگاهها هم انجام میشود بیتفاوت بود.
وی با تأکید بر اینکه آمار سوء مصرف الکل در برخی مناطق کشور بالاست و به این مسأله کمتر توجه شده است، میافزاید: باید نسبت به این قضیه حساس باشیم و حتی بیشتر از امراضی چون دیابت و بیماریهای قلبی و عروقی به آن توجه کنیم.»
همزمان با سفر احمدی نژاد به چین و گسترش بیش از پیش روابط اقتصادی، فهرستی از کالاهای وارداتی این کشور به ایران منتشر شد.
حجم واردات از چین انتقادات زیادی را بر انگیخته است و بخشی از این واردات غیر ضروری که شامل تیغ سلمانی و تازیانه تعلیم و شلاق هم می شود با ارز دولتی تهیه می شود.
احمدی نژاد در سفر اخیر خود به پکن با استقبال از سطح روابط دو جانبه و واردات ۴۵ میلیارد دلاری گفته بود: هیچ نکته منفی در سوابق روابط جمهوری اسلامی ایران و چین وجود ندارد و ایران بدون هیچ محدودیتی علاقمند به گسترش همه جانبه روابط خود با این کشور است.
جام جم آنلاین با طبقه بندی این کالاها نوشت:
ابزار آلات
قلاب ماهیگیری
ایران در سال ۸۷ چیزی بالغ بر ۹۰ هزار دلار قلاب ماهی وارد کرده است و دوباره در سال ۸۹ به نوشته گمرک ایران ۱۵۱ هزار دلار اقدام به واردات کرده است.
هرچند این قلابها هیچ صید خوبی برای ایران به ارمغان نیاوردند اما شاه ماهی بزرگی به نام بازار ایران را برای چشم بادامیها صید کردند.
چکش و پتک
این دو قلم با ورودشان به بازار ابزارآلات ایران در سال ۸۷ حدود ۲۱۸ هزار دلار درآمد برای چین به ارمغان بردهاند. این روند در سال ۸۹ ادامه داشت و ۲۰۰ هزار دلار را از ایران خارج کرد.
سیم خاردار، پیچ و پونز
سه مصنوع فلزی که البته هیچ نیازی به تکنولوژی پیچیدهای جهت تولید ندارد و با فناوری بسیار سادهای داخل ایران تولید میشود جزو آمار کالاهای وارداتی از کشور چین است. این در حالی است که مواد اولیه و تکنولوژی ساخت آنها بخوبی در کشور مهیاست.
حجم واردات این قلم کالاها در سال ۸۷ توسط اداره گمرک ایران ۴۷۱ هزار دلار بوده است، اما این رقم در سال ۸۹ به ۷۱۹ هزار دلار رسیده است.
تراز بنایی
ساختمانسازی و علوم مربوطه اگرچه نیازمند به ابزار دقیق است، اما به واقع برخی از این گونه وسایل نیازمند حساسیت بالایی نیستند و امکان تولید آنها در داخل مرزهای کشورمان بوده و هست که از جمله اینها میتوان به تراز بنایی اشاره کرد.
اما ایران برای واردات این وسیله از چین سال ۸۷، ۹۲۹ هزار دلار هزینه کرده است. این ترازهای چینی توانستند بسیاری از ساختمانهای ایرانی را صاف و قائم بسازند، ولی حجم زیادی از دلارهای نفتی ایران را سرازیر اقتصاد کشور چین کرد.
روند این گونه واردات بیرویه در سال ۸۹ نیز ادامه داشت تا جایی که در این سال، ۳۷۸ هزار دلار دوباره از ایران به سمت چین ارسال شده و در واقع این وسیله توانسته تراز تجاری ایران را از قاعده خود خارج کند، نه اینکه باعث ترازشدن آن شده باشد.
شبرنگ
این ماده یا وسیله همیشه برای اخطار دادن به کار رفته است، اما این بار شبرنگهای چینی نتوانستند به مسوولان مربوطه ایران اخطار بدهند که واقعا اقتصاد ایران توسط کشور سازنده آنها تهدید شده است.
شبرنگهای چینی که امروزه شاید در گوشه و کنار ایران مصرف شدهاند در سال ۸۷ با مبلغ ۱۸۰ هزار دلار و سال ۸۹ در جدیدترین آمار گمرک ایران با مبلغ ۲۶۸ هزار دلار وارد بازار ایران شدند و هرگز نتوانستند به وظیفه اصلی خود یعنی اخطاردادن عمل کنند.
تیغه برف پاککن
اگرچه در سالهای ۸۶ تا ۸۸ ایران شاهد کمترین میزان بارش و درگیرمسائل خشکسالی بوده، اما این خشکسالی هم نتوانست جلوی واردات ۲۱۱ هزار دلاری تیغه برفپاککن اتومبیل را از چین بگیرد.
این قلم کالا برای واردکنندگانشان آنقدر سودآور بوده است که سال ۸۹ هم روند افزایشی را شاهد بودهایم بهگونهای که این تیغهها به جای پاککردن قطرات باران از شیشه اتومبیلهای ایرانی حجم زیادی از دلارهای نفتی ایران را برای تولیدکنندگان چینی جمعآوری کردهاند. در این سال ۷۲۶ هزار دلار هزینه این واردات شده است.
بهداشتی و آرایشی
تیغ سلمانی
تیغ سلمانی، نامی دیگر در فهرست ورودیهای چینی به ایران است، اگرچه در این زمینه تولیداتی دارد، اما این تیغهای چینی بود که توانست حصار مرزهای ایران را بشکافد و راه به داخل ایران داشته باشد.
بازرگانان ایرانی در سال ۸۷ برای واردات این کالای چینی تنها ۳۵۲۲ دلار هزینه کرده بودند، اما همین تیغهای چینی سال ۸۹ با رشدی تقریبا ۱۰ برابر راهی ایران شد و ۳۷ هزار دلار را از سرمایههای ایرانی کاست و به تجار چینی داد.
سنجاقسر و سنجاق فردهنده مو
این کالا اگرچه ساده و بدون نیاز به تکنولوژی بالا تولید میشود، اما در سال ۸۷ با هزینهشدن یک میلیون دلار به کشور وارد شده است. جالبتر اینکه همین روند ادامه داشته و با افزایشی چشمگیر در سال ۸۹ طبق آمار منتشرشده و با هزینهای معادل ۶/۳ میلیون دلار بازهم به سمت بازار داخلی ایران سرازیر شده است.
نساجی
دکمه
با توجه به اعداد و ارقام مربوط به واردات دکمه که به عنوان ابتداییترین وسیله در منزل و جعبه خیاطی اکثر منازل موجود است، متوجه خواهیم شد که این وسیله هرگز بیارزش نبوده و در مجموع رقم بسیار زیادی از دلارهای نفتی ایران را برای واردات آن از دست دادهایم.
ایران در سال ۸۷ برای وارد کردن این وسیله کوچک و بهظاهر بیارزش از دومین شریک تجاری خود یعنی چین مبلغ ۳۳۷ هزار دلار هزینه کرده است که این روند در سال ۸۹ نیز ادامه داشته و به مبلغ ۳۴۸ هزار دلار رسیده است.
کراوات و پاپیون
۲ کالای ذکر شده اگر چه زیاد با قوانین و عرف جامعه ایران سازگار نیست، اما اعداد و ارقام اختصاص یافته برای واردات آنها شاید کمی متفاوت بوده ، به طوری که تنها در سال ۸۷ چیزی حدود ۱۵ هزار دلار برای واردات این کالاها هزینه شده است، اما بررسی بیشتر در آمارهای سال ۸۹ شاید نشاندهنده کاهش ارزش دلاری کالاهای مذکور باشد، اما به دلیل نوسانات قیمت دلار باعث شده که ارزش ریالی آن تقریبا معادل ارزش ریالی سال ۸۷ باقی بماند.
انواع زیپ
صنایع نساجی و زیرمجموعههای این صنعت در ایران دوران بسیار سختی را سپری میکند، به طوری که طبق آمار ارگانها و سازمانهای دولتی و خصوصی بسیاری از واحدهای تولیدی پوشاک ایران به دلیل واردات بیرویه پوشاک از چین و ترکیه در خطر ورشکستگی است، اما درست در همین شرایط در سال ۸۷، ۱۷۵ هزار دلار انواع زیپ را وارد مرزهای ایران کرده است، شاید این زیپها قرار بوده پوشاک ایرانی را کامل و تنپوش مناسبی برای هموطنان ما و دیگر کشورها باشد، اما سال ۸۹ دوباره ۴۸۵ هزار دلار زیپ وارد بازار مصرفی ایران شده است.
مانکن خیاطی
چندی پیش استفاده از مانکنهای خیاطی در ویترین بسیاری از بوتیکهای ایران مشکلساز شده بود، اما بد نیست که بدانیم مانکنهای چینی داخل این مغازهها در سال ۸۷ با ۱۲۴ هزار دلار وارد کشور شده است تا با لباسهای تنشان توجه خریداران ایرانی را جلب کنند، البته بیشتر این لباسها هم مانند صاحبان مصنوعی آنها وارداتی بودند از خارج مرزهای ایران به مغازهها رسید، ولی این تجارت آنچنان پرسود بوده که تجار ایرانی ۲ سال بعد یعنی سال ۸۹ حدود ۵۰۰ هزار دلار برای خرید آنها هزینه کرده و از کشور خارج کرده اند.
مواد غذایی
کچاپ و انواع سس گوجهفرنگی
همه ما تبلیغات بسیار گسترده این محصولات را در گوشه و کنار شهرمان یا از تلویزیون میبینیم که این موضوع حاکی از انبوه تولید اینگونه محصولات در کشورمان است.
اگرچه کشتزارها و مزارع ما توان تولید انبوهی از گوجهفرنگی را دارند، اما متاسفانه صنایع جانبی و تبدیلی در ایران مناسب نیست بنابراین بسیاری از تجار از این فرصت استفاده کردند و انواع کچاپ و سس گوجه چینی را روانه بازار ایران کردند.
با کمی توجه به آمار و ارقام ارائهشده از طرف گمرک جمهوری اسلامی ایران درمییابیم که این محصولات پیشینه واردات مستقیم از چین را به ایران نداشت، اما در سال ۸۹ انواع سس گوجهفرنگی چینی مبلغ ۱۳۰۳۸ دلار نفتی ایران را راهی چین کرد.
پرتقال
این میوه همهپسند که در بخشهای گستردهای از ایران تولید میشود و هرساله نزدیک به تعطیلات سال نو خبرساز است، توانسته از کشور چین نیز خود را به بازار داخلی ایران برساند به طوری که طی سال مالی ۸۷ ایرانیها برای پرتقالهای چینی حدود شش میلیون دلار هزینه کردهاند، اما بازهم به گفته دولتیها برای تعادل بازار این میوه در سال ۸۹، ۶۳۷ هزار دلار هزینه شد و این سوال را بیپاسخ گذاشت که آیا واقعا باغداران ایرانی هرگز نمیتوانند نیاز مصرف داخلی را تامین کنند؟
لوبیا قرمز، گریپ فروت، سیر و نخود فرنگی غلافدار
اما واقعا سوال اصلی بسیاری از ایرانیان این است که اقلامی چون سیر و گریپفروت و لوبیا در ایران نیست که باید از چین وارد کشور شود و بدون توجه به آینده صنعت کشاورزی داخل و از همه مهمتر سلامتی هموطنان میلیاردها ریال از کشور خارج شود؟، در صورتی که بهترین شرایط رشد و گسترش کشاورزی داخل مرزهای کشور مهیاست.
کالای نامتعارف
پیپ و چوب سیگار
در سال ۸۷، ایران ۱۵۰ هزار دلار پیپ و چوب سیگار چینی وارد کرده است. قوانین منع واردات و تبلیغات علیه مصرف سیگار و دخانیات نتوانسته در مورد این حجم از واردات از چین کارساز باشد، بهطوری که بازرگانان ایرانی تنها ۲ سال بعد از آمار ارائهشده یعنی در سال ۸۹ حدود ۵۰۰ هزار دلار از این دو کالا وارد کردهاند.
عصا، شلاق و تازیانه تعلیم
سوال اصلی در مورد این سه قلم کالا این است که آیا واقعا این سه کالا از مرزهای ایران وارد شده است و چیزی حدود ۱۱۳ هزار دلار به خود اختصاص داده؟ اگر با کمی دقت به جداول و آمارهای منتشرشده توسط گمرک ایران توجه کنیم، خواهیم دید که جواب سوال مثبت بوده، به طوری که حتی این روند ادامه داشته و در سال ۸۹ به چیزی نزدیک به ۱۴۲ هزار دلار رسیده است بنابراین رشد قابل ملاحظهای نیز داشته است، اما معلوم نیست که آیا تعلیم با این تازیانهها تفاوتی در یادگیری ایجاد کرده است؟
مرجان، کاسه لاکپشت و استخوان
این سه قلم کالا شاید از جالبترین اجناس وارداتی ایران باشد که همگی از کشور چین به داخل مرزهای ایران راه یافت. اگرچه گوشت لاکپشت در چین به عنوان غذایی لذیذ شناخته شده، اما کاسه آن که در واقع مورد مصرفی برای آنها نیست با ارزهای دولتی وارد ایران و به سمت بازار صنایع دستی ایران سرازیر شد.
در کنار این، مرجانهای زیبای دریای چین نیز سر از بازار ایران درآورد و تنها در سال ۸۷، ۱۲ هزار و ۸۱۰ دلار را از صندوق ایران خارج کرد، اما ارزش واردات این کالاها در سال ۸۹ به ۱۱ هزار و ۵۰۰ دلار رسید.
ماهیهای تزئینی آب شیرین و حیوانات زنده
این شاید از زیباترین کالاهای وارداتی از چین به ایران بوده است، اما با کمی دقت درمییابیم که این زیبایی برای ایران بسیار پرهزینه بوده، البته افتتاح مراکز فروش ماهیها و برخی حیوانات زنده در تهران که روز به روز شاهد رشد بیش از حد آنها هستیم حاکی از رونق بسیار بالای این حرفه و سودآوری آن برای صاحبان و واردکنندگانشان است.
سنگ قبر
شاید این کالا زیاد نام خوشایندی برای خوانندگان نباشد، اما واقعا این کالا از چین وارد کشور شده و به عنوان یادبود و نشان مزار بستگان ما استفاده میشود.
این در حالی است که ایران خود یکی از صادرکنندگان عمده سنگهای تزئینی و گرانیتی به اروپاست. اگرچه اطلاعات کاملی از واردات این کالا در سال ۸۹ در دست نیست یا حداقل با این نام وارد ایران نشده، اما این کالا با همین نام در سال ۸۷ وارد بازار داخلی ایران شده و با مبلغی معادل ۸۶۸ هزار دلار در دسترس ما قرار گرفته است، اما ظاهرا بنا به دلایل مختلفی این کالا به نام سنگهای تزئینی حکاکی شده با کدهای مختلف از گمرکات دیگر کشور وارد ایران شده است.
بامبو
بامبو نامی آشنا در کشور چین است و شاید بتوان گفت که فقط در این قاره میروید، بنابراین گیاه بامبو و مصنوعات تولیدی از آن طرفداران زیادی در این منطقه دارد، اما دیگر کشورها نیز علاقهمند به استفاده از گیاه بامبو بودند که ایرانیان هم جزو آنها قرار گرفتند، بنابراین در سال ۸۷ حدود ۶۵ هزار دلار برای آن هزینه کردند و پس از دو سال علاقه مردم ایران به این گیاه آنچنان بالا رفت که مبلغ پرداختی برای واردات آن تقریبا ۲٫۵ برابر و بالغ بر ۱۵۵ هزار دلار شده بود.
محصولات چاپی
تقویم
تقویم و سررسید جزو هدایایی است که اکثر ما نزدیک سال جدید از دوستان یا همکاران خود دریافت میکنیم، ولی چند سالی است که چینیها تقویم شمسی را هم به چاپ میرسانند و به ایران صادر میکنند. ایران برای واردات تقویم شمسی در سال ۸۹ مبلغی بالغ بر ۲۱۵۸۸ دلار هزینه کرده است.
محصولات چاپی و کاتالوگ
به طور کلی چاپخانه و موسسههای چاپی در ایران با آخرین تکنولوژی موجود است و گاهی به صورت شهرکهایی نیز در دسترس ناشران قرار گرفته، اما با تمام این امکانات ایران از کشور چین طی سال مالی ۸۷، ۹٫۵ میلیون دلار کاتالوگ و بروشورهای چاپی وارد کرده است، حالا با توجه به این حجم عظیم واردات محصولات چاپی چگونه میتوان در انتظار شکوفاشدن صنعت چاپ در ایران باشیم؟
کتاب
حالا که صحبت از چاپ و نشر شده است بد نیست بدانیم ایران کتاب چاپ شده هم از کشور چین وارد کرده است. بله، درست خواندید کتابهای فارسی چاپ چین وارد بازار ایران شده است. ناشران ایرانی برای این واردات سال ۸۷، ۲۳۸ هزار دلار هزینه کردهاند، این روند واردات در سال ۸۹ نیز توانسته ۱۸۷ هزار دلار از اقتصاد ایران خارج کند.
وسایل ورزشی
توپ بدمینتون
اگرچه زادگاه این ورزش خارج از مرزهای کشور است و ایران برای رشد این ورزش به ناچار باید لوازم آن را از بیرون تهیه کند، اما عدد و ارقام اختصاص یافته به واردات توپ بدمینتون واقعا تعجب هر خوانندهای را برمیانگیزد و از خود میپرسد واقعا ایران اینقدر از طلای سیاه خود را تبدیل به توپ بدمینتون کرده است.
بازرگانان ایران در سال ۸۷ حدود ۱۱۹ هزار دلار را از کشور خارج و به تجار چینی پرداختهاند. واردات این قلم کالا در سال مالی ۸۹ به ۲۵۰ هزار دلار رسید.
توپ رنگی پینتبال
ورزش مفرح پینتبال چندی است که جای خود را در دل جوانان ایرانی باز کرده است، اما شاید بسیاری از این علاقهمندان با خواندن اعداد و ارقامی که صرفا برای واردات توپ مخصوص این بازی توسط ایران هزینه شده است، سعی در حفظ ثروت ملی یعنی نفت کنند.
ایران سال ۸۷، ۲۱ هزار دلار برای واردات این وسیله به چین پرداخته است و با رشد حدود هشت هزار دلاری درسال ۸۹ حدود ۳۰ هزار دلار برای این امر هزینه شده است.
میز اسنوکر و بیلیارد
یکی از ورزشهایی که بتازگی وارد جامعه ورزشی ایران شده بیلیارد و اسنوکر است. ایران در سال ۸۷، ۷۳ هزار و ۲۴۹ دلار به چین پرداخت تا تنها میز بازی این ورزش را وارد کشور کند با توجه به اینکه تنها چین صادرکننده این وسیله به ایران نیست و دیگر کشورها هم میزهایشان را راهی ایران کردهاند، شاهد رشد واردات این وسیله از چین طی سال مالی ۸۹ بودهایم به صورتی که ۲۳۰ هزار دلار از سیستم بانکی ایران خارج و به بازارهای تجاری چین حواله شده است، بنابراین تنها برنده این بازی تازه وارد به ایران چشم بادامیها بودهاند نه تیم اسنوکر ایران!
اشیای تزئینی – هنری
مجسمههای کوچک و اشیای تزئینی
با کمی دقت متوجه میشویم که وجود این اجناس در فهرست واردات کشور کمی نگرانکننده است. همگی به آثار هنری و صنایع دستی ایران اعتقاد داریم و بسیاری از ما حداقل یکی از آنها را در منزل نگهداری میکنیم، اما با مطالعه این گزارش شاید دچار شک و تردید شوید که آیا واقعا این ساخته دست هنرمندان ایرانی است یا چشم بادامیها آن را برای ما فرستادهاند؟ به هر حال مجسمههای چینی با ورودشان به ایران سال ۸۷ حدود ۲۲۸ هزار دلار را از کشورمان خارج کردند، اما با بیتوجهی مسوولان امر این روند در سال ۸۹ نیز ادامه داشت و به رقمی بالغ بر ۳۴۲ هزار دلار رسید.
مصنوعات سبد و حصیر
ساخت مصنوعات حصیری تقریبا از گذشته دور به عنوان یکی از حرفههای سنتی در ایران مشهور بوده است، اما ظاهرا بتازگی حصیرهای چینی طرفداران زیادی را به خود جلب کرده است. بنابراین امروزه کمتر نسیم خنک حصیرهای ایرانی را تجربه میکنیم. این موضوع باعث شده تا در سال ۸۹ شاهد ۵۰ درصد افزایش واردات اینگونه محصولات چینی به ایران باشیم.
تابلوی نقاشی
اگرچه به قول معروف هنر نزد ایرانیان است و بس، اما ظاهرا این هنرمندان چشمبادامی بودهاند که توانستند این ضربالمثل را تغییر دهند و به جای کلمه ایرانیان نام کشورشان را جایگزین کنند. بله، درست خواندید، تابلوی نقاشیهای چینی در سال ۸۷ حدود ۴۰ هزار دلار را از ایران خارج کرد.
این موضوع اگرچه زیاد پرسر و صدا نبود، اما ظاهرا هنرمندان چینی نتوانستند دل مردم ایران را به دست آورند و به همین دلیل ورود این کالا در سال ۸۹ با کاهشی حدود ۱۰ هزار دلاری مواجه شد و در این سال بازرگانان هنردوست تنها ۲۷ هزار دلار برای واردات تابلوهای نقاشی چینی پرداختند.
اجناس تزئین درخت کریسمس
طی سال مالی ۸۷ ایران برای واردات این کالاها حدود ۸۰۰ هزار دلار هزینه کرده است، اما اگر در آمارهایی که در سال مالی ۸۹ توسط گمرک جمهوری اسلامی ایران منتشر شده کمی دقت کنیم شاهد رشد این واردات خواهیم بود، به گونهای که طی این سال مالی ایران ۲ برابر رقم قبلی را به این امر اختصاص داده است.
قاب عکس
ایران برای قابگرفتن عکسهای یادگاری شهروندانش در سال ۸۷ مبلغ ۱۸۶ هزار دلار به چین پرداخت و همین روند باعث شده تا در سال ۸۹ نیز هموطنانمان مبلغ ۲۹۴ هزار دلار را برای قابگرفتن خاطراتشان به چین بپردازند.
سام محمودی سرابی:*
اینک باد است که فریاد میکند
رستگاری رهایی را
میانه برهمزن و آشوبگر.
و سر میساید
خدایگان آزادی
برآستان فروتنی تو…
«چه فروتنانه» پر گشودهای
برگذرگاه تاریخ
وداس بلند مرگ را
به دشنام صبرت
ناسزاگو
***
پهلوانیات را میستایم
و قهرمانیات را
در پلشتی زمانه بیداد
اینک اما ماییم
انگشت برآسمان
نام تورا فاتحه خوان
و رستگاریات را
به لبخندهای گریان!
انگشت برآسمان
فاتحه میخوانیم
تا پیروزی
با دوانگشت رنجورت
چشم فاجعه را اسفندیار کند
***
یادت بخیر خواهد شد
تا مگر صابری دیگر زاده شود
*سام محمودی سرابی، روزنامه نگار دربندی که شب گذشته با قرار کفالت از بند ۳۵۰ اوین آزاد شد.
کلمه – زهرا امیری *
در آوریل سال ۱۹۹۳ بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا و الی ویزل، رئیس کمیسیونی که موزه تاریخی هولوکاست را تاسیس کرد، در جلسه ای در واشنگتن دی سی سخنرانی داشتند. الی ویزل نویسنده، فعال سیاسی، برنده جایزه صلح نوبل و از بازماندگان هولوکاست است. او ۵۷ کتاب نوشته که معروفترین آنها شب نام دارد که خاطرات او از هولوکاست و دوران زندانش است. ویزل بخاطر آثارش درباره هولوکاست در سال ۱۹۸۶ برنده جایزه صلح نوبل شد.
ابتدا ویزل سخنرانی کرد. او پرسید: ما چه آموخته ایم؟ و به کلینتون گفت: آقای رئیس جمهور من نمی توانم به شما چیزی را نگویم، من پائیز سال گذشته در یوگوسلاوی سابق بودم و از آن زمان به خاطر صحنه هایی که در آنجا دیدم نمی توانم بخوابم. من می گویم که ما باید برای متوقف کردن خونریزی در این کشور کاری بکنیم.
کلینتون چیزی در مورد سخنان ویزل نگفت، او همچنان درگیر متنی بود که از قبل آماده کرده بود. کلینتون در مورد موزه ها سخن گفت و در مورد وظیفه آمریکائیان برای ساخت موزه که مکانی برای پرورش نهاد های عمومی و عبرت بشریت است.
سال بعد در زمان نسل کشی رواندا ایالات متحده هیچ کاری برای متوقف کردن این نسل کشی انجام نداد و یک سال دیگر هم گذشت، تا اینکه ناتو برای پایان دادن به جنگ بوسنی وارد عمل شد.
آوریل امسال ویزل باز هم درموزه هولوکاست بود و این بار با رئیس جمهور باراک اوباما، باز هم اول ویزل صحبت کرد و باز پرسید: اگر چیزی آموخته شده است چرا اسد هنوز در قدرت است؟ اوباما برای پاسخ به سوال های ویزل آماده تر از کلینتون بود، اوباما گفت که جلوگیری از قساوت های دسته جمعی و قتل عام، هسته اصلی امنیت ملی و وظیفه اخلاقی ایالات متحده است.
پانزده ماه از کشتار معترضان در سوریه می گذرد و بر اساس تخمین سازمان ملل تا کنون ده هزار نفر در سوریه کشته شده اند و اوباما در سخنرانی خود در موزه هولوکاست تاکید کرد که باید به خاطر مردم سوریه در مقابل اسد ایستاد اما اذعان کرد که تمام رویداد ها قابل کنترل نیست.
در حال حاضر کوفی عنان، خوشبین ترین نماینده سازمان ملل در امور سوریه، یعنی همان کسی که طرح صلح میان مخالفان و دولت سوریه را ارائه داد، در مورد شدت گرفتن درگیریها در سوریه ابراز نگرانی عمیق کرده است. او می گوید که تعداد زیادی از غیر نظامیان در شهرهای حمص و حفاء زیر آتش خمپاره و گلوله تانک گرفتار شده اند، و به گفته گزارشگران ارتش سوریه در حمص از هواپیمای بدون سرنشین برای حمله به شورشیان استفاده کرده است. گروه ناظران سازمان ملل که دو روز است برای گرفتن اجازه ورود به بخش قدیمی حمص تلاش می کنند، هنوز موفق به این کار نشده اند.
اما همچنان سوالی بزرگ و ترسناک در این میان وجود دارد؛ همه می دانند که سوریه مقدار زیادی سلاح شیمیایی در اختیار دارد، سوال اینجاست که آیا بشار اسد از این سلاح ها استفاده می کند؟ ناظران سازمان ملل که در سوریه حضور دارند در روزهای اخیر بارها بر کشتار مردم توسط نیروهای دولتی را تایید کرده اند. مقامات صلیب سرخ هشدار دادهاند که یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سوریه نیازمند کمکهای امدادی بشردوستانه هستند. اما همچنان جنگ و کشتار ادامه دارد و ظاهرا کاری از دست جامعه جهانی ساخته نیست.
برای به یاد ماندن جنایتهای تاریخی موزه ساخته می شود. برای عبرت آیندگان کتاب نوشته می شود. اما کشتار و نسل کشی و استبداد همچنان ادامه دارد و هنوز جامعه بین المللی راه حلی برای حل این مشکل نیافته است. اکنون در سوریه به دستور بشار اسد هر روز تعداد زیادی کشته می شوند. باور اینکه رهبری بتواند دستور قتل عام مردم کشور خود را صادر کند ساده نیست. در درگیری های سوریه بیش از نیمی از کسانی که کشته شده اند را زنان و کودکان تشکیل می دهند. حالا بسیاری از شهر های استان حمص که مرکز اصلی مخالفان است به ویرانه تبدیل شده است.
این اولین بار نیست که در تاریخ معاصر سوریه چنین حوادثی اتفاق می افتد سی سال پیش حافظ اسد در پاسخ به اعتراضات مخالفان دولت در شهر حماه همین سیاست را در پیش گرفت. سی سال پیش به دستور حافظ اسد در طول چند روز نزدیک به سی هزار نفر در حماه کشته شدند و از شهر تاریخی حماه تنها ویرانه ای بر جا ماند. اکنون بشار اسد، راه پدر را در پیش گرفته است.
اوضاع سوریه تمام مردم دنیا را نگران کرده است. نشانه های درگیری های خونین و کشتار در سرتاسر سوریه به چشم می خورد. اما همچنان روسیه، چین و ایران که از متحدان اسد هستند از او حمایت می کنند و یکی از دلایل اصلی عدم دخالت جامعه بین المللی و نیرو های خارجی در مسائل سوریه همین است. بسیاری از تحلیلگران غربی دخالت در امور سوریه را با آغاز جنگی خونین میان ایران و اسرائیل و یا آغاز جنگی منطقه ای میان شیعیان و سنی های حاشیه خلیج فارس یکی می دانند. برخی از تحلیلگران نیز نگران آغاز جنگ سردی جدید میان آمریکا و روسیه و چین هستند.
ای کاش دیکتاتورها اندکی تاریخ می خوانند و ذره ای قدرت تصور در آنها وجود داشت موزه هولوکاست جایی است برای یاد آوری میزان سبعیت بشر، پیامی اخلاقی برای رهبران و سیاستمداران، جایی برای عبرت دیکتاتور ها و آزمونی برای وجدان بشریت.
* بخش هایی از این مقاله، برگرفته از مجله نیویورکر است.
سیاوش حاتم، فعال دانشجویی، صبح امروز برای گذارندن دوران محکومیت خود راهی بند ۳۵۰ زندان اوین شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، این فعال دانشجویی که به یک سال و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، صبح امروز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد تا حکم خود را بگذراند.
سیاوش حاتم، دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی همدان، پاییز سال ۸۹ پس از چهار هفته بازداشت با قرار وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شده بود.
وی که پیش از آن نیز در پی اعتراضات انتخاباتی سال گذشته بازداشت و پس از مدتی با قید ضمانت آزاد شده بود، روز دوم آذرماه درحالیکه در جلسه رسمی امتحان در دانشگاه شهید بهشتی حضور داشته توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و به خارج از دانشگاه منتقل شده بود.
پایگاه اطلاع رسانی قیمت کالا و خدمات از دسترس مراجعان به این سایت خارج شد.
پیش از این نیز با گرانی سکه و ارز، سایت مثقال از دسترس خارج شده بود.
به گزاش فارس، سایت http://www.124.ir/ که مرجع اصلی اعلام قیمت کالا و خدمات است طی روزهای اخیر از دسترس خارج شده و رویت قیمت کالا و خدمات بر روی این سایت امکان پذیر نیست.
این پایگاه اطلاع رسانی در حالی غیرقابل دسترس شده است که قیمتها در بازار داخلی ثبات چندانی ندارد و افزایش خودسرانه قیمت برخی کالاها را شاهد هستیم.
گرانی نان توسط برخی نانوایان پیش از اعلام نرخ های جدید، بالابودن قیمت شیر و برخی محصولات لبنی و افزایش افسارگسیخته قیمت میوه و سبزیجات نمونههایی از تنش در بازار است.
بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار محبوس دربند ۳۵۰ اوین که روز گذشته به انفرادی ۲۰۹ منتقل شده بود، نیمه شب به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، پس از حمله ی شب گذشته ی نیروهای امنیتی به بند ۳۵۰ اوین و انتقال ۶ زندانی سیاسی به انفرادی، بهمن احمدی امویی، روزنام نگار منتقد ساعت یک نیمه شب به قرنطینه رجایی شهر کرج و ده صبح امروز به بند زندانیان سیاسی منتقل شد.
این روزنامه نگار زندانی که با دمپایی، زیر پیراهنی و پیژامه و دستنبد و پابند منتقل شده، به هنگام ورود توسط ماموران با توهین و بی احترامی، برهنه و تفتیش شده است.
بر اساس این گزارش وی حتی فرصت و اجازه ی جمع آوری و بردن وسایل شخصی اش را نیز پیدا نکرده است.
کلمه پیش از این گزارش داده بود که عصر روز دوشنبه ٢٢خرداد، زندانیان بند ٣۵٠ در حین برگزاری مراسم سالگرد شهادت هدی صابر بودند با هجوم گارد ویژه مواجه شدند.
این مراسم که از سوی زندانیانی که در اعتراض به کشته شدن همبندی شان روزه سیاسی گرفته بودند تدارک دیده شده بود در حین برگزاری با قطع برق توسط ماموران امنیتی ناتمام ماند و سپس بیش از ۵٠ نفر نیروی گارد ویژه وارد بند شدند.
در این حمله بهمن احمدی امویی، سعید جلالی فر، فرشاد قربان پور، آرش سقر، سعید متین پور و جواد علیخانی بوسیله گارد ویژه به سلول انفرادی منتقل شدند.
زندانیان در پاسخ به این یورش شعار "یا حسین میرحسین" و "مرگ بر دیکتاتور" سر می دادند.
بهمن احمدی امویی، روزنامهنگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶ به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران متعهد و مستقل بازداشت و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.
بر اساس این گزارش دادستان تهران دستور حمله به زندانیان را صادر کرده بود. او پیش از این نیز برخورد با زندانیان و ایجاد محدودیت پیش روی آنها را همواره در دستور کار داشته است.
همچنین ظهر دیروز نیز ده ها زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در سومین سالروز کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و در اولین سالگرد شهادت هدی صابر، به عنوان اعتراض از حضور در سالن ملاقات خودداری کردند.
در این «اعتصاب ملاقات» که در روز ۲۲ خرداد و در سومین سالروز انتخابات دهم ریاست جمهوری انجام شد، زندانیان در اعتراض به افزایش محدودیت ها و اعمال فشارهای روانی از سوی دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی بر زندانیان، از ملاقات با خانواده خویش سر باز زدند.
زندانیان اعتصاب کننده، به خصوص به این موضوع اعتراض داشته اند که دوشنبه هفته قبل و در روز پدر، به بهانه تعطیلی امکان ملاقات از آنها سلب شده است و مسئولان زندان حتی به زندانیان اجازه تماس تلفنی با خانواده هم نداده اند.
به گفته منابع نزدیک به زندانیان سیاسی، زندانیان همچنین با توجه به سالگرد درگذشت هدی صابر، به عدم رسیدگی به پرونده مرگ این همبند سابق خود نیز اعتراض داشته اند.
زندانیان بند ۳۵۰ اوین که همگی زندانیان سیاسی و امنیتی هستند، از بسیاری از حقوق قانونی خود از جمله حق تماس تلفنی، ملاقات منظم و برخورداری از مرخصی قانونی محروم اند.
تلفن های این بند از بیش از دو سال قبل قطع است و تعدادی از زندانیان این بند که غالب آنها متهمان پس از انتخابات ۸۸ هستند و در دادگاههای ناعادلانه سه سال اخیر به حبس محکوم شده اند، از زمان بازداشت تاکنون به مرخصی نیامده و تعدادی دیگر در سه سال اخیر تنها چند روز از مرخصی بهره مند شده اند.
هفته پیش خانواده های ۴۶ زندانی سیاسی این بند در نامه به دادستان تهران، از بی قانونی و بی بهره ماندن زندانیان از حقوق ابتدایی خود به شدت انتقاد کردند و نوشتند: ما برای عزیزان خود خواسته هایی فراتر از همه حقوقی که سایر زندانیان از آن برخوردارند و تا پیش از تصدی شما در مورد زندانیان سیاسی بعد از انتخابات به بند ۳۵۰ حتی در این زندان به رسمیت شناخته می شد، نداریم. آیا در کشوری که مدعی اجرای عدل اسلامی است اینها انتظاری گزافه است؟
یک روز پس از افشای رشوهگیری میلیاردی معاون اول احمدی نژاد، خبرگزاری ها از تشکیل جلسه ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی به ریاست رحیمی خبر دادند!
به گزارش کلمه، محمدرضا رحیمی که خود یکی از بلندپایهترین متهمان به فساد اقتصادی در دولت فعلی است، شب گذشته جلسهای را اداره کرده که موضوع آن، بررسی راههای تشدید مبارزه با مفاسد اقتصادی اعلام شده است.
اعضای این جلسه ی تحت ریاست معاون اول احمدی نژاد، همچنین آنطور که در خبرگزاری ها گزارش شده، پیشنهادات و راهکارهایی در جهت کاهش جرائم اقتصادی و جلوگیری از سوء استفاده های مالی مطرح کرده اند.
دیروز در جلسه دادگاه اختلاس بیمه ایران، متهم اصلی پرونده اعتراف کرد که ۱۵ میلیارد ریال به رحیمی معاون اول احمدی نژاد رشوه داده است. او گفت رحیمی از اینکه او اسناد رشوهگیریاش را به قوه قضاییه رسانده، بسیار عصبانی شده و سپس با تهدید به پرونده سازی و زندان، از او خواسته تا چند چک سفید به اسم بعضی مقامات از جمله اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر فعلی احمدی نژاد، امضا کند. اما در مقابل، سایت روزنامه دولتی ایران نیز فاش کرد که رحیمی این پول ها را به نیابت از محمدرضا باهنر دریافت می کرده تا برای خرج انتخابات به نمایندگان مجلس بدهد. گزارش مشروح این رسوایی بزرگ سیاسی- اقتصادی را در اینجا بخوانید.
دو هفته قبل هم یکی دیگر از متهمان پرونده بیمه ایران به نام «ح.الف» در دادگاه اعلام کرد که در جریان انتخابات مجلس هشتم، دست چک خود را با امضا و بدون رقم به محمدرضا رحیمی داده تا برای کمک به «نامزدهای بسیجی و ولایتمدار» جهت راهیابی به مجلس هزینه کند. گزارش آن اعتراف را که جنبه ای دیگر از فساد سیاسی- اقتصادی جریان حاکم فعلی را نشان می دهد، در اینجا بخوانید.
کلمه: نسرین ستوده از پشت میله های زندان، از پس آن شیشه کدر دو جداره هم مادری می کند برای فرزندانش.
مهراوه که اشک هایش را آرام آرام از گونه هایش می زداید و نیمای کوچک که چه شادی می کند با آن دسته تلفنی که شده رابط او و مادرش. نیما که محروم است از آغوش مادر، همو که می خواست از حقوق کودکان دفاع کند و سزایش شد زندان. خیلی دورتر از نیما و مهراوه.
نسرین ستوده، دو سال است که قد کشیدن ها و بزرگ شدن های مهراوه و نیما را نمی بیند. مهراوه که در نبود مادر برای برادر و پدر، مادری می کند، وقتی به پشت شیشه کدر ملاقات می رسد دلش می خواهد، آغوش مادر برایش گشاده باشد. اما زندانبان آغوش مادری را هم حرام کرده بر فرزندان این مرز و بوم.
حال نسرین که دلش لک زده است نیما و مهراوه را در آغوش بگیرد، چه صبورانه تظاهر می کند. می خندد. بازی می کند. می خواهد خنده را بر لب های نیما نقش ببندد. کسی نمی داند پس از این خنده ها، و بعد از این ساعت ملاقات چه بر سر نسرین می آید.
کلمه – بیتا موحد:
برخلاف آنان که سعی داشتند حرکت عظیم جنبش سبز مردم ایران را اقدامی علیه نظام جلوه دهند، میرحسین موسوی پس از تجمع عظیم و بی سابقه روز ۲۵ خرداد صراحتا گفت که این تجمع “در دفاع از حق و صیانت از رأی و دفاع از جمهوریت و اسلامیت نظام ” انجام گرفت و برای همین بود که اصحاب دروغ را آن چنان به خشم آورد که تحمل نیاوردند و کوشیدند شیرینی این همایش پرشکوه را با برخورد سبعانه به کام دوستداران ایران تلخ کنند.
او با دعوت مردم به آرامش، به کسانی که تظاهرات آرام را به خشونت می کشاند می گوید که مردم می دانند چه کسانی خوابگاه دانشجویان را ویران کردند و دانشجویان پسر و دختر را کتک زدند یا در شمال میدان آزادی مردم را به شهادت رساندند. موسوی تلاش مردم برای برپایی این تظاهرات را نشانه روشنی می داند که مردم در پی اعتراض آرام به روند ناسالم برگزاری انتخابات و تحقق هدف ابطال انتخابات و تجدید آن بر اساس راهکارهایی هستیم که عدم تکرار تقلب های فضاحت بار انتخاب پیشین را تضمین کند.
نخست وزیر محبوب امام از همان روز حساب مردم را “از کسانی که با آشوب و تخریب اموال خصوصی و عمومی فضای جامعه را متشنج کنند و آن را به سوی هرج و مرج ببرند” جدا می کند. او می داند که همان ” اصحاب تقلب و دروغ” هستند که برای تکمیل طرح خود به بانک ها و ادارات و اموال مردم حمله می کنند و آنها را تخریب می نمایند.
میرحسین موسوی به تلاش دولت و سازمان صدا و سیما اشاره دارد که چگونه می خواهند موج سبز مردمی را وابسته به بیگانگان جلوه دهد. او آسیب شناسی می کند دلیل اصلی اقبال مردم به رسانه های خارجی را و آن را ناشی از “بی تدبیری و فضای بسته رسانه ای موجود ” می داند. او واقف است دولتی که رسیدن صدای مخالفانش را از طریق چند روزنامه و پایگاه خبری طاقت نمی آورد لاجرم به دست خود، نگاه جامعه را به رسانه های بیرون از مرزها معطوف می کند؛ موج سبز اعتراض های ما تنها منعکس کننده یک خواست مستقل و به حق داخلی است که به مداخله دیگران، خوش آمد نمی گوید.
نخست وزیر هشت سال جنگ تحمیلی دستگیری های گسترده فرزندان انقلاب را نشان از آن می داند که عاملان تقلب و سپس بلوا کمترین شناختی نسبت به حقیقت اعتراضات مردم ندارند و با توهم اینکه سازماندهی تشکیلاتی عظیمی در ورای حرکت های مردم قرار دارد، خود را تسلی می دهند تا باور نکنند که طبیعت خودجوش واکنش های مردم خبر از ادامه دار بودن آن تا رسیدن به نتیجه می دهد
همدردی با بازماندگان؛ همه جا
بعد از اینکه تعدادی از مردم معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در نتیجه اقدامات غیرقانونی حاکمیت به شهادت رسیدند میرحسین موسوی که خود صاحب عزا و همدرد این مردم است با عرض تسلیت به خانواده های شهدا و همدردی با مصدومان و مجروحان از همگان خواست به هرصورت ممکن، اعم از اجتماع در مساجد و تکایا با استفاده از نمادهای سوگواری همدردی خود را با بازماندگان اعلام کنند.
نقطه عطف تاریخ ایران
میرحسین موسوی از همان هفته اول اعتراضات مردمی دریافته بود که این روزها و شبها نقطه عطفی در تاریخ ملت ما در حال شکل گرفتن است. او که در برابر این پرسش همگانی قرار گرفته که “چه باید کرد و به چه سو باید رفت” بعنوان شاگرد این مدرسه بزرگ که به وسعت همه ایران است “رسالت تاریخی” را یاد آوری می کند و می خواهد که شانه از بار مسئولیتی که سرنوشت نسلها و عصرها بر دوش ما گذاشته است خالی نکنیم.
او برای این نسل سومی هایی که همیشه از انقلاب می پرسند و نمی دانند چرا پدرانشان به خیابانها رفتند و به رهبری عالمی فرزانه بساط دیکتاتوری را برچیدند، داستان انقلاب را بازمی گوید. سی سال پیش از این در کشورما انقلابی به نام اسلام به پیروزی رسید؛از انقلابی می گوید که برای آزادی، انقلابی برای احیای کرامت انسانها، انقلابی برای راستی و درستی بر پا شده بود. از ” سرمایههای عظیمی از جان و مال و آبرو” یی یاد می کند که در “زمان امام روشن ضمیر” در پای تحکیم این “بنای مبارک” گذارده شد و دستآوردهای ارزشمندی را به ارمغان آورد. از “نورانیتی” می گوید که تا پیش از آن جامعه تجربه نکرده بود و از “حیاتی نو ” می گوید که بهرغم سختترین شداید برای مردم شیرین بود. او که خود یکی از میلیونها شاهد آن صحنه هاست می داند که آنچه مردم به دست آورده بودند کرامت و آزادی و طلیعههایی از حیات طیبه بود. اطمینان دارم کسانی که آن روزها را دیدهاند به چیزی کمتر از آن راضی نمیشوند.
حیات طیبه؛ کرامت و آزادی
او اینک خود بدنبال گمشده “حیات طیبه” است. او باور دارد که مردم آن را دارند که بار دیگر آن “فضای روح انگیز” را تجربه کنند. او می گوید برای چه بعد از بیست سال باز از آن خانه کوچه اختر به میان مردم بازگشته است. دلتنگ آرمانهای انقلاب بود. “کرامت و آزادی” را که گم شده بود در میان تزویر و دروغ اقتدارگرایان را می جست. او آمده بود که باز بگوید هنوز دیر نیست و هنوز راهمان تا آن فضای نورانی دور نیست.
او همه آنچه او را باز به صحنه سیاست باز گرداند برای مردم باز می گوید. صادقانه می گوید که آمده بودم تا نشان دهم میتوان معنوی زندگی کرد و در عین حال در امروز زیست. آمده بودم تا هشدارهای اماممان را درباره تحجر بازگو کنم. آمده بودم تا بگویم گریز از قانون به استبداد میانجامد؛ تا به یاد آورم که اعتنا به کرامت انسانها پایههای نظام را تضعیف نمیکند، بلکه استحکام میبخشد.
او که به تنگ آمده بود از این همه دروغ و ریا می خواست بگوید مردم از خدمتگزارانشان راستی و درستی میخواهند و بسیاری از گرفتاریهای ما از دروغ برخاسته است. موسوی که باور داشت به منابع غنی ملی و می دانست که این ملت متمدن می تواند دستاوردهای عظیمی به ارمغان بیاورد می خواست بگوید که عقبماندگی، فقر، فساد و بیعدالتی سرنوشت ما نیست. این یارانقلاب می خواست بار دیگر مردم را به پیام انقلاب اسلامی آن گونه که بود و جمهوری اسلامی آن گونه که باید باشد، دعوت کند.
موسوی آنقدر باور دارد به گستردگی و گیرایی پیام های انقلاب که هر چند خود را “بلیغ” نمی داند اما می داند که این پیام آنقدر “دلنشین” است که نسل جوان را، نسلی که آن روزگاران را ندیده بود و میان خود و این میراث بزرگ احساس فاصله میکرد، به هیجان آورد و صحنههایی را که تنها در ایام نهضت و دفاع مقدس دیده بودیم بازسازی کرد.
نخست وزیر محبوب امام خود را پیرو مردمی می داند که در حرکت خودجوش مردم رنگ سبز را به عنوان نماد خویش برگزید. موسوی باور دارد که هویت ملی پیوند عمیق دارد با باورهای دینی و برای اثبات این باور قلبی اش چه چیزی بهتر از صحنه هایی که باز خلق شد در خرداد. نسلی که به دوری از مبانی دینی متهم میشد در شعارهای خود به تکبیر رسید و به «نصر من الله و فتح قریب» و «یاحسین» و نام خمینی تکیه کرد تا ثابت کند این شجره طیبه هرگاه که به بار مینشیند میوههایش شبیه به هم است. موسوی می داند که سرشت پاک انسانها جایگاه کبریایی خداست و این شعارها را کسی جز آموزگار فطرت به آنان نیاموخته بود. و چقدر دلتنگ است از آنان که منافع کوچکشان آنها را وا می دارد تا این معجزه انقلاب اسلامی را ساخته و پرداخته بیگانگان و «انقلاب مخملین» بنامند.
او “استقبال عظیم” مردم از انتخابات را مرهون تلاشهایی می داند که برای ایجاد امید و اعتماد در مردم صورت گرفت تا برای بحرانهای مدیریتی موجود و نارضایتیهای گستردهاجتماعی، که انباشتشان میتواند کیان انقلاب و نظام را نشانه برود، پاسخی شایسته فراهم شود. او باور دارد که اگر به این حسنظن و اعتماد مردم از طریق صیانت از آرای آنها پاسخ داده نشود و یا آنها نتوانند برای دفاع از حقوقشان به نحوی مدنی و آرام واکنش نشان دهند مسیرهای خطرناکی در پیش خواهد بود که مسئولیت قرار گرفتن در آنها بر عهده کسانی است که رفتارهای مسالمتآمیز را تحمل نمیکنند.
باطل کردن سحر دوگانگی اسلام و جمهوریت
موسوی “حجم عظیم تقلب و جابهجایی آرا” را آتشی می داند که به “خرمن اعتماد مردم” زده شده است و باور دارد که در این میانه آنجه به مسلخ رفته است “جمهوریت نظام ” است چرا که او می داند آنها که سالها نشسته بودند تا به این باور جامه عمل بپوشانند که “اسلام و جمهوریخود رسیدند. او که از ابتدای انقلاب این دو گروه را خوب می شناسد برای مردم می گوید از آن دسته ای که خون به دل امام کردند و از ابتدای انقلاب در مقابل امام صفآرایی کردند و حکومت اسلامی را همان استبداد صالحان دانستند و به گمان باطل خود میخواهند مردم را به زور به بهشت ببرند و دسته دیگری که با ادعای دفاع از حقوق مردم اساسا دیانت و اسلام را مانع تحقق جمهوریت میدانند. موسوی “هنر شگرف امام” را “باطل کردن سحر این دوگانهانگاریها” می داند و خود را شاگرد این امام می داند که آمده بود تا با تکیه بر راه امام تلاش ساحرانی را که دوباره جان گرفتهاند خنثی کنم.
وی متاسف است که مقامات کشور با همه آنچه گذشت بر انتخابات صحه می گذارند و می گوید که از وی خواسته میشود که در این شرایط شکایت خود را از طریق شورای نگهبان پیگیری کنیم، اما این کاندیدای معترض به نتیجه آرا به خود عملکرد این شورا هم اعتراض دارد. شورایی که چه قبل، چه حین و چه بعد از انتخابات عدم بیطرفی خود را به اثبات رسانده است. موسوی می داند که نخستین اصل در هر داوری رعایت بیطرفی است.حال چگونه می توان به شورایی شکایت برد که اصل اولیه داوری را ندارد؟
هیئت مورد اعتماد ملی و ابطال انتخابات
او که خود مدیریت سیاسی کشور را سالها در دست داشته است می داند که مکانیسم های قانونی برای حل این مشکل وجود دارد در نیتجه پیشنهاد می دهد که ” یک هیئت مورد اعتماد ملی ” ” ابطال انتخابات و تجدید آن” را بعنوان حق مسلم مردم مورد بررسی قرار دهد. پیشنهادی که هیچگاه شنیده نشد.
میرحسین موسوی که از ابتدا گفته بود تسلیم این صحنه آرایی ها نمی شود، این بار به مردم اعلام می کند که آنچه در این مدت در صحنه سیاسی کشور به نمایش گذاشته شد برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملت، که تحمیل نوع جدیدی از زندگی سیاسی بر کشور است. چیزی که در کمتر از دوسال خود را نشان داد.
او به عنوان همراهی که “زیباییهای موج سبز” حضور مردم را دیده است هرگز به خود اجازه نمی دهد که بر اثر عمل من جان کسی درمعرض خطر قرار گیرد. اما همزمان بر اعتقاد راسخ خود مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استیفای حقوق مردم پای می فشارد. او توانایی و کنترلی بر آنچه می گذرد ندارد اما چون مردم را باور دارد می داند که انگیزه و خلاقیت مردم همچنان میتواند حقوق مشروع تان را در چهرههای مدنی جدید مورد پیگیری قرار دهد و محقق کند.
موسوی خود را همراه این مردم می داند و اطمینان می دهد که “همواره” در کنار آنان خواهد ماند و همراهی و استقامش به رغم همه تلاشها یی که از سوی اقتدارگرایان صورت گرفت در این مدت به مردم نشان داد که این همراه جنبش سبز بر پیمانش ایستادگی می کند.
او نگران است. می داند که صحنه گردانان این بازی خطرناک به دنبال چه چیزی هستند فلذا بردارانه از همه خصوصا جوانان می خواهد که نگذارید دروغگویان و متقلبان پرچم دفاع از نظام اسلامی را از شما بربایند و نا اهلان و نامحرمان، میراث گرانقدر انقلاب اسلامی را که اندوخته از خون پدارن راستگویتان است از شما مصادره کنند. برای موسوی این انقلاب و نظام میراث شهیدانی است که با خون خود در برپایی و برقراری جمهوری اسلامی دفاع کردند. او می خواهد که با توکل به خداوند و امید به آینده و تکیه بر توانمندیهایتان حرکات اجتماعی خود را پس از این نیز براساس آزادیهای مصرح در قانون اساسی و اصل امتناع از خشونت پیگیری کنید.
برای موسوی بسیج و سپاه و ارتش همان مفاهیمی را دارد که تضمیین کننده بقا و عزت نیروهای نظامی ماست. او تعریفش از این نهادها به قشری گری و تعصبات قبیله ای برنمی گردد. او این نهادهای مردمی را در خدمت قدرت نمی بیند بلکه آنان را برخاسته از مردم و برای خدمت به مردم می داند. فلذا ست که محور توجه اش را روی آن می گذرد و به مردم یاد آوری می کند که ما در این راه با بسیجی روبرو نیستیم؛ بسیجی برادر ماست. ما در این راه با سپاهی روبرو نیستیم؛ سپاهی حافظ انقلاب و نظام ماست. ما با ارتش روبرو نیستیم؛ ارتش حافظ مرزهای ماست.
میرحسین موسوی نظام جمهوری اسلامی و ساختارهای آن را هم بری از این همه تقلب و تزویر و ریا می داند و باور دارد که چنین نظامی “حافظ استقلال و آزادی” ماست. او باز محور مبارزه را پررنگ می کند و اراده راسخ برای مبارزه با این کژی و پلشتی را یاد آور می شود ما با کجروی ها و دروغ گویی ها روبرو هستیم و در پی اصلاح آنیم؛ ا صلاحی با برگشت به اصول ناب انقلاب اسلامی .
این آخرین نخست وزیر برای درمان همه تنش و بحرانی که بر اثر بی کفایتی مدیریت سیاسی کشور حاصل شده باز به قانون برمی گردد و توصیه می کند برای برقراری آرامش در خیابان ها مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی امکان تجمع های مسالمت آمیز را نه تنها فراهم کنند. مشفقانه می خواهد که چنین گردهم آیی هایی را تشویق کنند. به نقش کلیدی صدا و سیما می پردازد و می خواهد که خود را از قید بدگویی ها و یک طرفه عمل کردن ها رها سازند.
موسوی همه هشدارهایش را می دهد. او جامعه را خوب می شناسد و نیازهایشان را می داند. توصیه می کند بگذارند صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد. بگذارند جراید نقد کنند، خبرها را آنچنان که هست بنویسند و در یک کلام فضایی آزاد برای مردم جهت ابراز موافقت ها و مخالفت های خود آماده سازند. او که باور دارد به اصل آزادی مردم می خواهد اجازه داده شود آنهایی که علاقه دارند تکبیر بگویند و آن را مخالفت با خود تلقی نکینم.
او می داند که اگر هر گره ای با انگشت تدبیر و تعقل گشوده شود نیازی به حضور نیروهای نظامی و انتظامی در خیابان ها نخواهد بود. نگرانی که موسوی ترسیم می کند آن چیزی است که دل هر علاقمند به انقلاب و کشور را به درد می آورد.
قسمتهای پیشین:
قسمت اول؛ تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نمیشوم
کلمه – گروه اجتماعی: دیشب ماموران پلیس تهران شب پرکاری را پشت سر گذاشتند که باید به این سبب به آنها خسته نباشید گفت! آنها ابتدا در محل برج میلاد به بازداشت گسترده زنان و دختران قبل از برگزاری یک کنسرت پرداختند و سپس پردیس سینمایی زندگی و سپس پردیس سینمایی ملت را بهانه پخش فوتبال برای بانوان تعطیل کردند.
این برخوردها، درست فردای روزی اتفاق می افتد که فرمانده نیروی انتظامی اذعان کرد پلیس در حادثه حمله اراذل و اوباش به زنان و تعرض به آنها در پارک طالقانی، غفلت کرده و عملکرد قابل قبولی نداشته است.
اما در حالی که پلیس به اعتراف فرمانده خود از برقراری حداقل های امنیت اجتماعی در شهر ناتوان نشان داده، به ایجاد ناامنی برای شهروندان در مکان های فرهنگی می پردازد.
بر اساس گزارش ها، نیروی انتظامی دیروز در قالب طرح «تشدید برخورد با بدحجابی و مانکن ها در اماکن فرهنگی» به برج میلاد حمله کرد و به بازداشت دهها تن پرداخت که قصد داشتند در یک برنامه کنسرت شرکت کنند.
گفته شده که از جمله بازداشت شدگان، لاله اسکندری بازیگر سینما و تلویزیون بوده است. سردار رادان این موضوع را تایید کرده و گفته است: نیروی انتظامی همانطور که بارها گفته شده بود از برگزاری مراسم هایی که در آن عفاف و حجاب رعایت نشود، جلوگیری می کند.
حمله به شرکت کنندگان در کنسرت برج میلاد، یک روز پس از آن اتفاق افتاد که بهمن کارگر معاون اجتماعی نیروی انتظامی گفت مراسم و جشن های هنرمندان که از دیدگاه نیروی انتظامی بر مبنای ارزشها نباشد، تعطیل می شود.
اما شب گذشته، فروش بلیت پخش فوتبال در سینما برای خانواده ها، بهانه ای دیگر شد تا پلیس به این مکان های فرهنگی نیز رحم نکند. دیشب خبر پلمب پردیس سینمایی زندگی در غرب تهران منتشر شد که علت آن، فروش بلیط پخش مسابقات فوتبال جام ملتهای اروپا به بانوان اعلام شد.
امروز هم خبر رسید که علاوه بر پردیس زندگی، پردیس سینمایی ملت واقع در ضلع جنوبی پارک ملت (حاشیه بزرگراه چمران) نیز شب گذشته پلمب شده است.
این در حالی است که به گفته مدیرعامل موسسه تصویر شهر، معاونت نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد دیروز در تماس تلفنی، اجازه پخش فوتبال برای خانواده ها و بانوان را در سینماها اعلام کرده بود.
با این حال پلیس حتی نظر وزارت ارشاد را نیز رد کرده و اصرار دارد که تماشای مسابقات فوتبال در سینماها تنها برای آقایان مجاز است!
مدیر سینِما زندگی اما دیشب به ایسنا گفته بود طبق استعلامی که از اداره اماکن نیروی انتظامی دریافت کردهاند، میتوانند به خانمها و آقایان بهصورت همزمان برای دو مسابقه فوتبال دوشنبه شب بلیت بفروشند. اما پس از فوش بلیت، کل سینما پلمب شده است.
حال آنکه یک روز قبل معاون اجتماعی ناجا گفته بود: خانمها از بابت این ممانعت باید از نیروی انتظامی تشکر کنند و بهتر است خانمها شأن خود را حفظ کنند و برای دیدن فوتبال در خانه بنشینند.
سردار کارگر خاطرنشان کرده بود: هنگامی که زنان و مردان با یکدیگر به تماشای فوتبال میپردازند، وضعیت مناسب نیست زیرا مردان در هنگام تماشای بازی فوتبال هیجانی شده و حرفهای استادیومی میزنند!
در سالهای گذشته سینماهای تهران تنها با مجوز انجمن سینماداران میتوانستند اجازه پخش مسابقات ورزشی را کسب کنند اما در سال جاری آنها ملزوم شده اند که مجوز پلیس اماکن را نیز تهیه کنند.
پلمب این دو پردیس بزرگ سینمایی، انتقاد تند یک فعال سینمایی هم را به دنبال داشت که به طعنه گفت: نیروی انتظامی همه وظایف خود را انجام دادهاست؛ الحمدلله امنیت کامل در کشور حکمفرماست، مشکل ترافیک حل شده، در پارکها هیچ کس مزاحم نوامیس مردم نمیشود و فقط مشکل سینماها باقی بود که آن هم شکرخدا با اقدام شبگذشته نیروی انتظامی برای پلمب دو سالن سینمایی در حال حل شدن است!
محمدرضا عباسیان دبیر جشنواره فیلمهای ویدئویی همچنین با اشاره به اظهارات اخیر یکی از مسئولان نیروی انتظامی درباره معضلات حوزه سینما گفت: متأسفم از اهالی سینما که در این زمینه سکوت کردهاند. از مدیران خانه سینما هم تعجب میکنم که در آن نشست حضور داشتند اما از حقوق خود دفاع نکردند. اگر اوضاع اینگونه پیش برود میترسم دو روز دیگر اداره آب و فاضلاب هم از فیلمی شکایت کند که درآن این اداره توهین شدهاست و چنین و چنان، بعد هم یا اکران فیلم منتفی شود یا سینمایی تعطیل!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر