امروز: فرماندهی عملیاتی ناوگان سوم نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا اطلاع داد که ناوشکن "Benfold" مجهز شده به یک سیستم دفاع موشکی "ایجیس" از یک پایگاه در سان دیه گو (کالیفرنیا) به خلیج فارس فرستاده می شود.
به گزارش انتخاب، ناوشکن در راه به خاور میانه، بخشی از سفر هشت ماهه خود را درغرب اقیانوس آرام خواهد گذشت.
"تامین دفاع ضد موشکی" از وظایف اصلی ناوشکن "Benfold" در غرب اقیانوس آرام و خلیج فارس است.
این ناوشکن همچنین در گشت زنی در مناطق دریا و مبارزه با دزدان دریایی شرکت خواهد کرد.
دیو اودن، کاپیتان ناوشکن قبل از حرکت به اهمیت امکانات دفاع ضد موشکی "Benfold" برای حمایت از عملیات های خارجی ایالات متحده آمریکا اشاره کرد.
امروز: مسعود باستانی، روزنامه نگار دربندی که این روزها در زندان رجایی شهر کرج ۶ سال حکم حبسش را می گذراند در گزارشی توصیفی، روز آزادی داوود سلیمانی، هم بندی خود را تشریح کرده است.
به گزارش کلمه، این روزنامه نگار زندانی که در جریان سرکوب های پس از انتخابات بازداشت شد و این روزها همسرش مهسا امرآبادی که او نیز روزنامه نگار است نیز در بند زنان زندان اوین به سر می برد در بخشی از این گزارش نوشته است: همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:"عجب شانسی آوردیم." خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد. خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
داوود سلیمانی که نماینده مردم تهران در مجلس ششم شورای اسلامی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات بوده، چهارشنبه دهم خرداد ماه، با پایان دوره ی حبس خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی، چهار روز پس از انتخابات، در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه غیرعلنی به اتهامهای «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
او در نامهای که در خرداد ۱۳۸۹ به رهبر نوشته، تصریح کرده که «در بازجوییها تحت شرایط شدید روحی و روانی، ضرب، شتم، فحاشی، اهانت و ... قرار گرفته .. و توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفتهام که نام برخی از آنها را میدانم و به دلیل اینکه عملاً در آنجا جز خدا شاهدی نداشتهام هیچگونه ادعایی ندارم.»
وی بعد انتشار این نامه، همراه با عیسی سحرخیز و رسول بداغی، به زندان رجاییشهر منتقل شد.
این عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ و در زمان حملهٔ لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای جنایتهای لباسشخصیها و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت. سلیمانی، همانند دیگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس، برای شرکت در انتخابات مجلس هفتم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
متن کامل این گزارش که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
وقتی این موضوع به فکرم رسید بلافاصله پرده را کنار زدم، از تخت پایین آمدم و روبه رویش نشستم و گفتم: "من می خواهم گزارش آزادی شما را بنویسم ولی بهتر است که اول از خودتان اجازه بگیرم." مکث کوتاهی کرد و گفت: "مشکلی ندارم اما خواهش می کنم اغراق گونه نباشد ضمنا با بچه ها هم مشورت کن." گفتم: "دکتر! قول می دهم که اغراق نداشته باشد اما یقینا بدون احساس نیست!"
روزهای آخر عجله داشت، انگار زمان می گذشت و او احساس می کرد که فرصت ها به سرعت از دستش می رود. شب ها تا اذان صبح بیدار می ماند که کتابهای نیمه تمام را به پایان برساند. دفترهایی که در آنها فیش نویسی و یادداشت برداری کرده بود را مرتب می کرد. میز کوچک چوبی اش را مقابل تخت روی زمین گذاشته بود و دورش پر بود از کتاب. وقتی هم که از مطالعه خسته می شد، شبکه العالم را روشن می کرد و گه گاه به سراغ لغت نامه ی عربی-فارسی اش می رفت. اخبار انتخابات ریاست جمهوری مصر را از شبکه العالم دنبال می کرد. بازار مناظره ها داغ بود و من کنجکاوانه از او می خواستم تا آخرین اخبار را برایم ترجمه کند. مثل همیشه با حوصله خبر را می گفت و زیر لب زمزمه می کرد: "ای کاش اسلام گرایان مصری پس از به قدرت رسیدن تجربه ایران را تکرار نکنند!" از میان کاندیداها طرفدار "حمدین صباحی" بود. من هم با شیطنت می گفتم:" او که نامزد ملی مذهبی های چپ گرا هست!"
درس بزرگی که طی این چندسال از دکتر داوود سلیمانی آموختم، سیاست ورزی انسان مدارانه با حفظ اصول بود. روابط انسانی و منافع صنفی اش را با سایر همبندی ها که از جریانات و گروه های سیاسی مختلف بودند به خوبی تعریف می کرد اما تاکید داشت که خط کشی ها باید حفظ شود. حتی گاهی اوقات که درباره جنبش سبز گپ می زدیم با همه علاقه ایی که به سرنوشت جنبش داشت، همیشه یادآوری می کرد که گروه های سیاسی بایستی با حفظ اصول و دیدگاه هایشان درقالب جنبش حرکت کنند و از این تکثر نباید ترسید.
روزهای آخر سرش خیلی خیلی شلوغ بود. اشتباه در صورت وضعیت قضایی که در آن تاریخ آزادی اش را مهر ماه ۹۱ درج کرده بودند حسابی دردسرساز شده بود. صورت وضعیت قضایی که در اینجا اصطلاحا به آن پرینت می گویند تک برگه ایی است که بر اساس آن، اجرای احکام زندان، با زندانی رفتار می کند. بر اساس تاریخ درج شده در آن آزhد خواهی شد و یا آخرین وضعیت قضایی حکم و دادگاه از جمله متهم یا محکوم بودن و یا دوران محکومیت در آن نوشته شده است. اصلا معلوم نبود که بر اساس چه اشتباهی چندین ماه به دوران محکومیت دکتر اضافه شده بود. صبح ها در ساعت اداری به نگهبانی می رفت تا کارش را درست کند. چند روز قبل از آزادی با حسرت به او گفتم: "خوش به حالتان با عزت و افتخار از زندان آزاد می شوید، خداکند که ماهم عاقبت به خیر شویم." گفت: "ولی همچنان استرس دارم. آدم تا پایش را از این زندان بیرون نگذارد خیالش راحت نمی شود."
اینجا در رجایی شهر به ندرت کسی آزاد می شود و همیشه ترکیب ثابت است. برای همین هم هرکدام از بچه های بند زیر چشمی روزشمار معکوس برای آزادی او را شروع کرده بودند و گاهی از من یا دکتر می پرسیدند: "هفته ی دیگر می رود؟!" این حس انتظار و روزشماری برای آزادی را در زندان "حبس بلندگو" می گویند.
هرکس برنامه ویژه ایی را برای روز آزادی دکتر تدارک دیده بود. مهدی محمودیان در فکر یک اب بازی مفصل بود. او می خواست همان بلایی را که در روز تولدم بر سر من آورد را در روز آزادی دکتر سلیمانی هم تکرار کند. آن روز حسابی من را خیس کردند. یعنی به محض ورود به هوا خوری یک پارچ آب کامل را روی سرم ریختند و بعد هم آب پاشی شروع شد. تقریبا همه جوان ترها خیس شده بودند به جز رامین زیبایی که با هوشمندی فرار می کرد و گاهی پشت سر آقای خانجانی که مسن ترین زندانی بند ما هست قایم می شد یا از او پناهندگی می گرفت.
شب آخر مهدی به اتاق ما آمد و گفت:"دکتر فردا ظهر وقتی هوا خوری باز شد برای آب بازی آماده باشید؛ چون نمی توانیم برای شما جشن پتو بگیریم." او بدون تعارف جواب داد که این چند روز درد شدیدی در ناحیه قفسه سینه اش احساس می کند، تحمل این کار را ندارد و سعی کرد مهدی را منصرف کند. راستی جشن پتو معمول ترین شوخی زندانیان در هنگام آزادی است. او را زیر یک پتو می اندازند و هرکس به شوخی ضربه ایی می زند. در هنگام آزادی کتک مفصلی خواهید خورد. کتکی که ضارب آن هم مشخص نیست. شما زیر پتو هستید و دوستان پذیرایی می کنند.
عمر فقیه پور زندانی کرد تباری که به اتهام عضویت در حزب دموکرات به حبس ابد محکوم شده و امسال ۱۲ امین سال حکمش را می گذراند و محمد جوکار که طی این چندماه اخیر با دکتر و مهدی همسفره شده اند، ناهار مفصلی را برای روز آخر تدارک دیده بودند. اگرچه دکتر تا روز آخر هم روزه های مستحبی اش را ادامه داد و آن روز نیز سحری خورده بود اما به دعوت بچه ها کنار سفره نشست و ناهار خورد. هنوز سر سفره بودیم که آیفن به صدا در آمد و پیغام رسید که وقت آزادی است و به اصطلاح نامش را خوانده اند. با عجله غذایش را تمام کرد و گفت: "بگویید هنوز یک ساعت کار دارم." لباسش را پوشید و مراسم خداحافظی را شروع کرد. حالا من با عجله باید دنبال برنامه ام می رفتم. این جا در بندهای دیگر زندان رجایی شهر، رسم است که وقتی یک زندانی آزاد می شود، هم اتاقی ها و دوستانش شکلات روی سرش می پاشند. یک نفر ساک زندانی آزاد شده را می گیرد و بقیه بدرقه اش می کنند. میدان دار با صدای بلند جملات قصاری می گوید و جمعیت هم صلوات می فرستند!
"بره دیگه بر نگرده صلوات بفرست!"
"آزادی حبس سنگین های سالون صلوات بفرست!"
"آزادی زیر حکمی ها (منظور اعدامی هاست) صلوات بفرست!"
اوضاع در بند سیاسی اما کمی متفاوت است. بچه ها جمع می شوند و با هم دیگر سرود "ای ایران" و "یار دبستانی" را با صدای بلند می خوانند و به افتخار زندانی آزاد شده کف می زنند. حالا من باید هم ساک او را بگیرم و هم شکلات ها را بر سرش بریزم.
ساکش را از دوشب قبل بسته بود. همه محتوای ساک دکتر لباس ها و داروهایش بود، به علاوه کیف های زنانه ی منجوق دوزی شده که به عنوان سوغات در آن جا داده بود. کتاب های کتابخانه را پس داد. هر تکه از وسائلش را به کسی بخشید و کتانی هایش را هم به مهدی داد. اینجا کتانی چیز خیلی با ارزشی هست. "المنجد الطلاب" و قرآن را هم به آقای بهروز عزیزی توکلی همبندی بهایی داد تا او کار تحقیقاتی اش را انجام دهد. از چند شب قبل سررسیدش را بیرن آورده بود تا شماره تلفن بچه ها را یادداشت کند. کار اصلاح سر و صورتش به طول انجامید، چرا که احمدآقای زید آبادی و مجید توکلی را هم اصلاح کرد. فردای آن روز هم در خواست مرا اجابت کرد تا برای آخرین بار موهایم را کوتاه کند. کار که تمام شد به شوخی گفتم: "دکتر امیدوارم پس از آزادی بیشتر بتوانیم از سایر کمالات شما بهره ببریم، قول می دهم که دیگر با قیچی و شانه به سراغتان نیایم."
دکتر همه فن حریف بود. آرایش گری می کرد اما بیشتر از ان آشپزی ماهر بود. آوازه آشپزی اش در اوین و رجایی شهر بین همه پیچیده بود. گاهی به خودم جرات می دادم و می گفتم: "هوس سمبوسه کرده ام." و گاهی اوقات هم فسنجان طلب می کردم و حسابی از غذاهایش لذت می بردم. گاهی هم به یاد مرحوم مادرش نان قندی و یا شله زرد می پخت.
دکتر همیشه سرآشپز همه آنهایی بود که تصمیم داشتند حلوای خیراتی یا حلیم نذری برای همبندی های خود درست کنند، و چه قدر بی تکلف و آرام در چراغ خانه کوچک بند عرق می ریخت تا حلیم یا حلوا عمل بیاید.
شب آخر کیوان صمیمی به اتاق آمد و گپ مفصلی با دکتر زد. مهندس که از چند وقت قبل بحث ضروری اخلاق در سیاست و زندگی را با دکتر شروع کرده بود آن شب بار دیگر از غدغه هایش گفت: "از ضرورت بازگشت به آرمان های انقلاب! از نیازشدید جامعه امروز ایران به انتقاد و اعتراض بزرگان نسبت به رویه های نادرست موجود! از اینکه اگر امروز علما اعتراض نکنند شاید فردا خیلی دیر باشد و ممکن است تهدید های خارجی کار دست همه مان دهد..."
چه بسا مهندس صمیمی می خواست پیغامش را غیر مستقیم به بیرونی ها برساند. آن شب تا دیروقت گپ زدیم. حتی از حال ناخوش خانم ماشینی گفتیم و از آقای تاجیک یکی از مسوولین اجرایی ستاد مهندس موسوی که آخرین بار من او را در بند ۲۴۰ از زیر چشم بند دیده بودم یاد کردیم. دکتر گفت: "حتما در اولین فرصت به دیدن خانم ماشینی خواهم رفت."
اما افسوس که ...
دفتر درس گفتارهایش هم آماده شده بود. این دفتر مجموعه ایی از درس های بود که درباره هرمونتیک برای آقای عفیف نعیمی یکی از هم بندی های بهایی تدریس کرده بود. دکتر به قصد تقویت زبان اغلب اوقات با او به زبان عربی حرف می زد. عفیف هم با سلیقه مطالبش را یادداشت کرده بود و روزهای آخر دکتر بار دیگر آن دفتر را گرفت و بازنویسی کرد. دائم نگران بود که بتواند دفترهایش را به سلامت با خودش ببرد.
حالا دکتر لباس پوشیده و آماده و من هم با کاسه ایی پر از شکلات پشت سرش راه افتاده بودم. مقابل تک تک اتاق های بند رفت و با بچه ها خداحافظی کرد. اگر چه اغلب در هواخوری بودند و اتاق ها خالی بود. اینجا زمان هوا خوری محدود است برای همین کسی هواخوری رو از دست نمی دهد. به هرکس می رسید حلالیت می طلبید و روبوسی می کرد. و من هم شکلاتی تعارف می کردم و می گفتم: "شیرینی آزادی است." دکتر با رسول بداغی هم خوش و بش مفصلی کرد، اگرچه این اواخر کدورت کمرنگی بین آنان بوجود آمده بود. حتی به سراغ یکی از زندانیان که بدگویی می کند، هم رفت. او همیشه از اصلاح طلبان بد می گوید و آنها را مامور به خدمت می داند. یعنی معتقد است اصلاح طلبان به زندان آمده اند تا ماموریت خود را برای خدمت به نظام انجام دهند و در واقع مبارزاتشان برای آزادی و دموکراسی دروغین است...!
برای خداحافظی با بچه ها به هوا خوری رفت و آرام آرام همه جمع شدند تا او را بدرقه کنند و سرود بخوانند. شکلات ها را برسرش ریختم و از قبل هم تعدادی از آنها را در جیب کتش گذاشته بودم تا نگهبانان هم شیرینی آزادی اش را...
من و مهدی محمودیان همراه دکتر به نگهبانی رفتیم تا آخرین نفراتی باشیم که با او خداحافظی می کنند. وقتی مرا بغل کرد، دلم گرفت اما وقتی که گفت ان شاءالله شما و مهسا خانم هم آزاد می شوید، بغضم ترکید. در اصلی اندرزگاه ۴ زندان رجایی شهر آخرین مکان وداع ما بود و من با چشمانی نمناک از پله ها پایین آمدم و به داخل بند برگشتم. با عجله سراغ سیگار رفتم تا بغضم را فرو دهم. تصویر دکتر برای خیلی از اهالی سالن ۱۲ تصویر مردی است که آرام روی نیمکت انتهای سالن می نشیند، سیگار دود می کند و صبورانه به درد و دل ها و گپ و گفت های آنانی که برای سیگار کشیدن به آنجا می آیند، گوش می دهد. پک عمیقی به سیگار می زنم و همه خاطرات و تصاویر این سالها در ذهنم می چرخند، خاطرات گفت و گو های شبانه که طی این سه سال بیشتر شب شعر و خاطره بودند. معمولا وقتی شعری می سرود اولین مخاطب او و منتقد شعرش من بودم. باهم درباره تعابیر و تصاویر شعرهایش گپ می زدیم و با لحن خاصی می گفتم: "باید به دنبال تصاویر ناب تری بروید."
اگرچه در بسیاری از اوقات با تصاویر شعرهایش پرواز می کردم و یا در ذهنم باقی می ماند و بی اختیار گاهی آنهارا به کار می برم:
" اگر پاییز را در پی زمستان است، بهاران نیز می آید
دوباره سبزه می روید
به من گوید
به تو گوید
به ما گوید
که فردا روز روشن تر از امروز است
تمام صبح فردا در کلید صبر امروز است...
که ابراهیم را آتش گلستان است و این راز صبوری هاست"
همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطراتی که همه شان کاملا سیاه و سفید بودند و اصلا سعی نمی کرد تا هیچ عنصری را در آنها برجسته کند.
خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:"عجب شانسی آوردیم."
خاطرات یک عضو سابق تحکیم وحدت که همه کارهای دفتر را بر دوش گرفته بود و یک خط امامی دو آتیشه بود. مردی که پس از آن سال ها هم به یاد تحکیم خانه اش میزبان اولین جلسه موسسان سازمان ادوار تحکیم شده بود. خاطرات عضو ارشد جبهه مشارکت که علی رغم انتقادات درون تشکیلاتی در اتاق های بازجویی با تمام وجود از سند راهبردی دفاع کرد و شاید به همین خاطر بود که در میان دستگیر شدگان ۸۸ دکتر با صد و اندی روز رکورددار حضور در سلول انفرادی بود.
خاطرات نماینده مجلسی که از شوخی ها و بذله گویی های همکارانش در مجلس ششم یاد می کرد و از رفتارهای بعضی از نماینده گان جناح رقیب در سفرهای خارجی ماجراها در سینه داشت. زمانی در مجلس بر سر تایید صلاحیت اعضای نهضت آزادی و نامزدهای ملی مذهبی در انتخابات شوراها ایستادگی کرده است و علی رغم همه پیغام ها حاضر نشد کوتاه بیاید.
خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد.
خاطرات عضو ارشد ستاد مهندس موسوی که من آخرین بار قبل از دستگیری او را در ایوان ورزشگاه حیدرنیا و در آن میتینگ معروف دیده بودم و یادآوری کردم که در سخنرانی اش به تیتر کیهان هم اشاره کند.
خاطرات زندانی بی سروصدایی که زمانی روابط صمیمانه ایی با زندانیان عادی در رجایی شهر داشت و گاهی وقت ها که آنها فکر می کردند او پزشک است، مهربانانه دردهایشان را گوش می کرد و آخرش می گفت: "من دکترای الهیات دارم."
خاطرات شب های احیا ماه رمضان که جلوتر از همه ما رو به قبله می نشست و جوشن کبیر می خواند و جالب اینکه بسیاری از بچه های سازمان (مجاهدین خلق) با او دعا را زمزمه می کردند. خاطرات شب های محرم که زندانیان عادی از او خواستند تا در مجلس عذاداریشان سخن رانی کند و او هم بی هیچ عذری پذیرفت و خوب یادم هست که صحبت هایش را با این جمله شروع کرد:" الناس عبید الدنیا..."
خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
خاطرات بچه ی محل زرگنده تهران که گاهی یاد گذشته ها می کرد و آهنگ های قدیمی را با لحن داش مشتی می خواند.
ابتکارات ویژه اش درست کردن کاردستی های جالب از چیزهای بی مصرف فوق العاده بود. حالا همه چیز در اتاق من کاردستی های دکتر است. نمک پاش هایی که با شیشه رب انار درسته شده اند. جاقاشقی که از ظرف پلاستیکی وایتکس شکل گرفته و کمد های کوچکی که ماهرانه از کارتن های سیگار و سایر اقلام بریده و چسبانده شده اند. حتی چراغ مطالعه دست سازی دارم که دکتر ساخته بود و برایش یک فیلتر قرمز خوش رنگ با پلاستیک فشرده طراحی کرده است.
ته سالن نشسته بودم که نگهبان صدایم زد "به هم اتاقی سلیمانی بگویید کتش جا مانده." به اتاق رفتم و کت دکتر را برداشتم.با نگهبان به زیر ۸ رفتم در این جا و در همه زندان ها بخش نگهبانی و اداری زندان را زیر ۸ می گویند. کت را تحویل دادم توانستم دقایقی با او که نزدیک در اصلی زندان بود تلفنی حرف بزنم. گفت کتم و عینکم جامانده است، کت را تحویل دادم و عینک را پیدا نکردم، به داخل سالن برگشتم و دوباره به نیمکت و سیگار پناه بردم. نیمکتی که شب پیش با دکتر و یکی دیگر از زندانی ها روی آن نشسته بودیم و این ترانه را زمزمه می کردیم:
یه روزی رفتم که رفتم را برات خونده بودم
اون زمان هم به خدا درکار دل مونده بودم
یه دل اینجا
یه دل اونجا
اشک حسرت تو چشمهامه
دل تا بیتاب نشده اشک تا سیلاب نشده
خداحافظ خداحافظ
حالا این گزارش به پایان رسیده است و من نمی توانم قضاوت کنم که تا چه مقدار در تصویر سازی، حقیقت گویی و احساس نگاری موفق بوده ام، اما کوشیده ام تا به قول خودش: "همه چیزش اندازه باشد."
امروز: سه هفته مانده به سالگرد حمله کوی دانشگاه تهران در هجدهم تیرماه، رئیس دانشگاه تهران از استقرار یک یک ایست ثابت پلیس در مجاورت دانشگاه تهران خبر داد و علت آن را ایجاد امنیت بیشتر اعلام کرد.
این در حالی است که دانشجویان این دانشگاه خاطره خوبی از حضور پلیس در کنار دانشجویان ندارند و علاوه بر خاطره حمله خوابگاه دانشجویی، در اعتراضات سال ۸۸ و پس از آن نیز پلیس همواره جانبدار لباس شخصی ها بوده و دانشجویان از آن آسیب دیده اند.
فرهاد رهبر با اشاره به حادثه زورگیری از یک دانشجو در در مقابل درب خوابگاه قدس دانشگاه تهران، گفت: کلانتری منطقه، موضوع زورگیری از یک دانشجوی دانشگاه تهران را بررسی کرده است و قرار شد یک ایست ثابت برای امنیت بیشتر در آنجا قرار دهد.
وی از زمان استقرار این ایست ثابت نیز ابراز بی اطلاعی کرد و اعلام نظر درباره آن را به پلیس ارجاع داد.
این در حالی است که دانشگاه ها در حال حاضر در فصل امتحانات قرار دارند و حجم ترددها به دانشگاه در این روزها به نسبت کمتر از ایام دیگر سال است.
تکمیل خبر:
ساعتی پس از مصاحبه رئیس دانشگاه تهران و اعلام استقرار ایست ثابت پلیس در مجاورت این دانشگاه، اعلام شد که دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف هم با نیروهای پلیس همسایه خواهند شد تا احتمال سیاسی بودن این کار، پررنگ تر شود.
بر اساس گزارش ها، همزمان با اجرای طرح برخورد با معتادان تابلو و مزاحمان در اطراف دانشگاه صنعتی شریف و خوابگاههای آن، ایستگاههای پلیس به منظور حمایت از دانشجویان و تامین امنیت مناطق تردد آنها راه اندازی می شود.
سه ایستگاه پلیس در مسیر خوابگاه تا دانشگاه و اطراف دانشگاه صنعتی شریف در حال استقرار و راه اندازی است تا امنیت دانشجویان برای تردد در مسیر خوابگاه تا کلاس درس تامین شود. این ایستگاهها دارای پلیس موتورسوار خواهد بود و در صورت نیز ماموران با تخلفات و افراد مزاحم دانشجویان برخورد می کنند. به گفته مسئولان پلیس پایتخت، بزودی ماموران در ایستگاههای مورد نظر مستقر می شوند.
امروز: سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه روز جمعه گفت که تلاش برای سرنگونی نظام اسد و تغییر نظام در آن جزئی از یک بازی ژئوسیاسی بزرگتر در منطقه است که در نهایت ایران را هدف قرار میدهد.
به گزارش دیپلماسی ایرانی و به نقل از روزنامه القدس العربی، وی تاکید کرد، بسیار ضروری است که بازیگران بینالمللی این سناریو بدانند وارد کردن سوریه به یک جنگ داخلی طولانی مدت بر امنیت منطقه و جامعه جهانی تاثیر مستقیم خواهد گذاشت.
لاوروف که در مقالهای که در روزنامه امریکایی هافینگتون پست منتشر کرده است، همچنین گفت: «فشار برای سرنگونی فوری بشار اسد، با آن چه جامعه سوریه لحاظ و به آن توجه میکند تعارض دارد و جامعه سوریه همچنان به این نظام برای تامین امنیت و معاشش اعتماد دارد. برای همین بدانید که تداوم این رفتار جامعه جهانی بدان معنا است که قصد دارند سوریه را وارد یک جنگ داخلی خونین کنند.»
وی در ادامه افزود: «لازم است که نقش بازیگران خارجی مسئول که به قصد کمک به سوریه وارد این سناریو شدهاند، محدود شود تا تضمینی برای نظام سلطه سیاسی در سوریه برای انجام اصلاحات فراهم آید، لازم است که این تحول از این طریق و نه از طریق انقلاب حاصل شود، یعنی این که از طریق گفتوگو به دست آید نه از طریق اعمال فشارهای خارجی.»
لاوروف در این یادداشت تاکید میکند، تلاش برای حمایت یک جانبه از مخالفان سوریه باعث نمیشود که صلح فوری به دست آید و با هدف حمایت از امنیت شهروندان تعارض دارد.
لاوروف در ادامه تصریح میکند، تلاشی که برای تغییر نظام حاکم بر دمشق در جریان است و منازعهای که بر سر آن در گرفته در حقیقت جزئی از یک بازی ژئوسیاسی بزرگتر منطقهای است که بیشک توطئهای برای هدف قرار دادن ایران است، در این توطئه ایالات متحده امریکا، ناتو، اسرائیل، ترکیه و برخی کشورهای منطقه دست دارند و میخواهند نقش منطقهای ایران را تضعیف کنند.»
وزیر امور خارجه روسیه در ادامه به زمزمههای حمله نظامی به ایران اشاره میکند و مینویسد: «در حال حاضر صحبت از حمله نظامی به ایران است، بارها تاکید کردهام که انتخاب چنین گزینهای عواقب بسیار وخیمی به دنبال خواهد داشت و باید این را دانست که حل مشکلات متراکم و پیچیده با یک حمله نظامی حاصل نخواهد شد و محکوم به شکست است.»
وی همچنین مینویسد: «احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی همچنان مشکلات اساسی خاورمیانه است و این مساله دلیل اصلی انقلابهای عربی بوده است. اما سوریه در آخرین کشورهای این فهرست محسوب میشود، آزادیهای مدنی در این کشور به طور غیر قابل مقایسهای بسیار بالا است، بزرگترین کشور خاورمیانه در حالی تلاش میکند که به دمشق آموزش دموکراسی بدهد که به گزارش یک روزنامه فرانسوی که اخیرا گزارش داده، فقط در سال 2011 به تنهایی 76 مورد حکم اعدام داشته است که برخی از آنها علیه افرادی که متهم به جادو شده بودند، اعمال شده است.»
وزیر امور خارجه روسیه تاکید میکند، مسکو هر روز با دمشق در تعامل است تا به طور کامل طرح نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب به سوریه، کوفی عنان اعمال شود.
لاوروف همچنین مینویسد: ما از رفتارها و تلاشهای برخی بازیگران مشخص در وضعیت سوریه احساس انزجار میکنیم، آنها تلاش میکنند که طرح عنان را به شکست بکشانند که در این رابطه میتوان به تقاضای مجلس ملی سوریه به دخالت خارجی در این کشور اشاره کرد. چگونه چنین رفتارهایی میتواند تلاشهایی را که برای یکپارچه ساختن جریان مخالف است را تحقق بخشد؟ ما از یک پارچه شدن اپوزسیون حمایت میکنیم به شرطی که تنها زمینهای برای انجام گفتوگوهای سیاسی برای همراهی با طرح کوفی عنان باشد. مسکو همچنان با مقامهای سوریه برای اجرای بندهای شش گانه طرح عنان همکاری میکند. همزمان با نمایندگان جریانهای مخالف سوری نیز در تماس هستیم. ما از این که سوریه وارد یک جنگ داخلی شود بسیار نگرانیم و برای اجتناب از این واقعه همه تلاش خود را میکنیم و در عین حال با هر گونه دخالت خارجی نیز به شدت مخالفیم. از شبکههای تلویزیونیای که دائما خواستار کمک تسلیحاتی به مخالفان هستند نیز میخواهیم که به این بازی خطرناک پایان دهند و اجازه ندهند که صلح در این کشور و کل منطقه به مخاطره بیفتد. استمرار این وضعیت باعث میشود تا کنترل مرزهای سوریه - اسرائیل نیز دشوار شود، وضعیت در لبنان و کشورهای دیگر منطقه پیچیدهتر شود و سلاح به دست افراد خطاکار مثل تروریستها بیفتد.
لاوروف در ادامه به رفتارهای روسیه در شورای امنیت سازمان ملل در قبال سوریه اشاره میکند و مینویسد: بسیار روشن است که نمیتوان تفسیرهای دوگانه از قوانین بینالمللی کرد، دلایل بسیاری وجود دارد که نشان میدهد میتوان تصمیمهای متوازن در قبال سوریه اتخاذ کرد. در حالی که اکنون بسیار روشن است که مسیر به سمتی میرود که تصمیمهای غیر دقیقی در شورای امنیت اتخاذ شود تا تحرکات غیر مفیدی همانند وضعیت لیبی انجام شود. روسیه بارها اعلام کرده است که مدافع نظام فعلی در دمشق نیست و هیچ کمکی سیاسی و اقتصادی نیز به آن نمیکند، ما نه شریک اقتصادی و نه شریک تجاری اصلی برای این کشور که رهبران آن همکاریهای نزدیکی با پایتختهای اروپایی داشتند، بودهایم. ما نمیخواهیم چشمان خود را به روی مسئولیتهای رهبران سوریه که بحران جاری به دلیل کوتاهیهای آنها در انجام اصلاحات رخ داده، ببندیم ولی متاسفانه اکنون شاهدیم که طرح عنان با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند که از جمله آنها میتوان به فاجعه انسانی الحوله در 25 می و فاجعه اخیر خونینی که در حماه اتفاق افتاد، اشاره کرد. باید بدانیم که مسئول این حوادث چه کسانی هستند و مرتکبان آن جنایات مجازات شوند.
لاوروف در پایان مینویسد: هیچ کس حق ندارد به حساب تحقق اهداف ژئوسیاسی خود نقش قاضی را به عهده بگیرد و از بحران جاری در سوریه بهرهبرداری کند. کما این که کسانی که میگویند روسیه ناجی اسد است نیز اشتباه میکنند چرا که انتخاب نظام سیاسی و رهبران این کشور موضوعی است که فقط مختص به خود سوریها است. برای ما حمله به مناطق مسکونی امری غیر قابل قبول است ولی این دلیل نمیشود که تروریستها از جمله اعضای القاعده در شهرهای سوریه عملیات تروریستی انجام دهند و به اسم مخالفت با حکومت دست به ترور بزنند.
امروز: محمدحسین صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد سابق در دولت محمود احمدی نژاد، امروز در مصاحبهای درخصوص انعکاس سخنان روزگذشته خود در نمازجمعه قم در خبرگزاری ایلنا، گفت: "متاسفانه خبر ایلنا از صحبت های من، مخدوش است"،برهمین اساس خبرگزاری ایلنا، فایل صوتی سخنرانی وی را برای اعلام صحت خبر خود منتشر میکند.
به گزارش ایلنا، روز گذشته ایلنا بخشی از اظهارات محمدحسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد سابق دولت محمود احمدی نژاد،در نمازجمعه قم را منتشر کرد(از دقیقه 27 به بعد)که این سخنان در خبرگزاری ایلنا با تیتر " برخی برای طفره رفتن از فرمان ولی فقیه بازی در میآورند http://ilna.ir/newstext.aspx?ID=272994 " منتشر شد.
بعد از انعکاس این سخنان در خبرگزاری ایلنا، برخی از سایت های خبری، به انعکاس این سخنان پرداخته و آن را سخنرانی جنجالی صفار هرندی نامیدند.
روزنامه دولتی ایران هم در شماره امروز شنبه خود، در واکنش به سخنان صفار هرندی در قم، نوشت: "صفارهرندی وزیر اخراجی دولت نهم که ید طولایی در دروغپردازی، حرمتشکنی و هتک حیثیت دولت دکتر احمدینژاد دارد در جدیدترین افاضات خود با سوءاستفاده از تریبون مقدس نماز جمعه و بدون نگرانی از برخورد قضایی، اتهامات و دروغهای سنگینی را متوجه رئیس جمهور و خادمان حقیقی ملت نمود. بر اساس گزارش ایلنا وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم گفت: برخی آقایان میگفتند احترام روحانیون و علما واجب، اما وقتی علما فتوا میدهند، میگویند علما نظری داشتهاند و ما هم نظری دیگر داریم و این یعنی در مقابل فتوای علما، از خود فتوا میدهند. صفار هرندی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه قم بدون ارائه هیچ سندی گفت: آن شخصی که به فرمان ولی فقیه عمل میکند به خدا نزدیکتر است نه آن شخــصی که وقتی ولی فقیه حکمی میدهد قهر میکند و میرود و یا اینکه وقتی ولی فقیه میگوید این آدم صلاحیت ندارد کنار تو باشد ابروهایش را بالا میاندازد.صفار هرندی گفت: میبینیم، طرف میآید و برای پیروی نکردن از ولی فقیه بازی در میآورد و برای طفره رفتن از فرمان نایب امام زمان(عج) به دروغ به امامت ولی عصر(عج) توسل میجوید و میگوید وقتی ما خود امام زمان(عج) را داریم به حجت و نایب او نیازی نداریم. تو غلط کردی؛ تو بیسر و پا و بیمقدار از معرفت و بیمقدار از ایمان و بیمقدار از تقوا!"
بعد از این موضع گیری روزنامه دولتی ایران، صفار هرندی در مصاحبه با یکی از خبرگزاری های داخلی گفته است: "متاسفانه خبر ایلنا از صحبت های من، مخدوش است"؛ وی در ادامه سخنان خود اضافه کرده است: "البته بنده همیشه به عزیزان گزارشگر توصیه داشته ام که مطالب را بصورت دقیق و عین واقع منعکس کنند و البته برای اطمینان بیشتر بهتر است که به نوار سخنان افراد مراجعه شود."
خبرگزاری ایلنا هم بنا به درخواست آقای صفار هرندی مبنی بر این که مطالب به صورت دقیق و عین واقع منعکس شود و برای اطمینان بیشتر به نوار سخنان رجوع شود، فایل صوتی سخنرانی وی در نماز جمعه قم را منتشر می کند.
لینک دانلود فایل صوتی
امروز: یکی از خبرگزاری ها ، روز گذشته با انتشار بخش هایی از صحبت های مشاور فرهنگی سپاه پاسداران در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه قم به نقل از وی نوشت: بعضی از رفقایشان بعد از دستگیری، اعتراف کردند که گاهی در طول یک مسافرت میدیدم که اینها یک رکعت نماز هم نخواندهاند.
به گزارش مهر حسین صفار هرندی ضمن اشاره به اینکه متاسفانه خبر ایلنا از صحبت های من، مخدوش است تصریح کرد: آنچه که در سخنرانی گفته شد این بود که درباره یک نفر از مدعیان ارتباط با امام زمان(عج) که اکنون در زندان به سر می برد؛ از دوستان سابقش شنیده شده است که او در طول یک سفر حتی یک رکعت نماز هم نخوانده که وقتی از او سوال می کنند تو که مدعی ارتباط با امام زمان(عج) هستی پس چرا نماز نمی خوانی؟ در جواب گفته است که انسان سالک به مرحله ای می رسد که از این قبیل مسائل عبور می کند.
وی افزود: البته بنده همیشه به عزیزان گزارشگر توصیه داشته ام که مطالب را بصورت دقیق و عین واقع منعکس کنند و البته برای اطمینان بیشتر بهتر است که به نوار سخنان افراد مراجعه شود.
صفار هرندی همچنین درباره نظر خود پیرامون یکی از مطالب امروز روزنامه ایران که با نقل همین قسمت از صحبت های وی در خبرگزاری ایلنا ، نسبت به وی توهین هایی را منتشر کرده است، گفت: اگر دولت محترم چندتا از این قبیل دوستان نادان داشته باشد، دیگر نیازی به دشمن ندارد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: سوال این است که از کل سخنان بنده که خود این روزنامه هم بخشی از آن را به صورت مخدوش منعکس کرده چطور نتیجه گیری می شود که مصداق این سخنان رئیس دولت و اطرافیان او هستند؟
وی تصریح کرد: آیا این دلسوزان دروغین دولت معتقدند که مطالب کلی گفته شده توسط اینجانب در آن سخنرانی تنها یک مصداق بیرونی دارد و آن هم آقای رئیس جمهور و اطرافیان ایشان هستند؟ و این در حالی است که هیچ نامی از کسی برده نشده و تبیین یک مقوله کلی مد نظر بوده است.
امروز: گفت و گو با قدرتالله علیخانی در روزهایی که او دیگر نماینده نیست انجام شد.
خبرآنلاین نوشت: قدرت الله علیخانی که تجربه حضور در سه دوره اخیر مجلس شورای اسلامی را داشته از جمله اصلاح طلبانی است که مجلس ششم را بسیار پیشرو در مصوبه و تعداد جلسات برگزار کننده می داند اما در عین حال این انتقاد را به مجلس اصلاحات وارد می کند که به تعامل با ارکان های دیگر حکومت اعتقادی نداشت.
عضو فراکسیون دوم خرداد مجلس ششم بر این باور است که نمایندگان مجلس ششم این باور را داشتند که مجلس همه کاره است و با مجلس می تواند اهداف خود را پیش ببرند. نماینده سه دوره مجلس از حوزه انتخابیه قزوین در گفت و گو با خبرآنلاین که 10 خرداد ماه در دفتر ماهنامه توسعه و صنعت چند روز بعد از خداحافظی با پارلمان و انتصاب به عنوان مشاور ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام شد روایت هایی نیز از این روزهای اصلاح طلبان دارد.
شما در مجلس ششم در اکثریت مجلس حضور داشتید اما در همان زمان اختلاف نظرهایی با برخی از دوستان پیدا کردید مهمترین دلیل اختلاف نظر شما چه بود؟
شما برای درک اختلاف نظر موجود در مجلس ششم می توانید به مجلس هشتم توجه کنید در مجلس هشتم با وجود اینکه اکثریت در اختیار اصولگرایان بود ولی اختلاف نظرهای زیادی به وجود آمد. در همان مجلس نیز با اینکه اکثریت در اختیار جناح دوم خرداد بود اختلاف هایی به وجود آمد، با این حال مجلس ششم از نظر تعداد مصوبه و تعداد جلسات از دو مجلس بعدی در وضعیت بهتری قرار می گیرد. به ترتیبی که مجلس ششم توانست396 عدد مصوبه، 433 عدد جلسه پس از پایان دوره در کارنامه خود ثبت کند اما مجلس هفتم 333 عدد مصوبه،428 عدد جلسه و مجلس هشتم نیز 337 عدد مصوبه و 433 جلسه داشت. در آن مجلس اختلاف دیدگاه هایی وجود داشت زیرا ما معتقد به تعامل بودیم تا بتوانیم موفقیت بیشتری را به دست بیاوریم اما دوستان به تعامل با برخی از نهادها اعتقاد نداشتند. عدم تعامل منجر به این شد که دوستان نتوانستند توفیق حضور در مجلس بعدی را پیدا کنند. مجلس ششم به رغم شعارها و برنامه های خوب، تعامل مناسبی با حکومت نداشت برخی تندروی ها هم داشتند.
خانم دکتر کولایی در مصاحبه ای که با ما داشتند به این مساله اذعان کردند که ما در مجلس ششم تصور می کردیم که مجلس به تنهایی می تواند معجزه کند در حالیکه مجلس باید در کنار سایر نهادها کار خود را انجام دهد؟
صحبت ایشان بسیار درست است. بیشتر دوستانی که تازه وارد مجلس می شوند براین باور هستند که مجلس در کشور ما همه کاره است . دوستان ما در مجلس ششم نیز این تصور را داشتند که همه کاره مجلس است در حالیکه نظام سیاسی ما متفاوت می باشد زیرا بر اساس قانون اساسی در راس نظام سیاسی ما ولی فقیه قرار می گیرد. در این نظام سیاسی، سیاست های کلی باید به تایید ولی فقیه برسد. بنابراین این تفکر دوستان که "مجلس می تواند هر کاری بکند "درست نبود. این ایده در نهایت مشکلات زیادی را پدید آورد که همچنان تبعات آن باقی مانده است. با این وجود تمام تلاش من در مجلس ششم این بود که به تشخیص و تکلیف خودم عمل کنم که منجر به اختلافاتی شد اما در عین حال با این باور مخالف بودم که می توان در مجلس، کاری را بدون تعامل با سایر قوا و نهادها انجام داد.
یعنی معتقدید که نمایندگان مجلس ششم نگاه آرمانی نسبت به مسائل داشتند؟
بالاخره بسیاری از دوستان تازه وارد مجلس شده و اصلاحات پیروز شده بود، مایندگان با رای بالایی وارد شده بودند و برخی تجربه کار سیاسی زیادی در کارنامه خود نداشتند در حالیکه ما تجربه بیشتری داشتیم و این تجارب بدنبال مبارزات قبل از انقلاب به دست آمده بود و بعد از انقلاب همواره در فراز و نشیب ها حضور داشتیم. رخی از نمایندگان تصور می کردند که می توانند آنچه را که آرزو دارند محقق کنند اما از این نکته غافل بودند که پیگیری برخی از مسائل می تواند تبعاتی را متوجه جریان کند. تک روی در بین اصولگرایان و اصلاح طلبان و هر جریان سیاسی همواره محکوم به شکست است و جریان های سیاسی نباید در صورت پیروزی مغرور شوند. اگر ما به سرنوشت کشور علاقه مند هستیم باید از هرگونه تک روی پرهیز کرده و تعامل را در پیش بگیریم در صورتیکه یک جریان سیاسی این باور را داشته باشد که به تنهایی می تواند کشور را اداره کند موفق نخواهد شد و در نتیجه شرایطی به وجود می آید که در حال حاضر در کشور ما حاکم است. دوستان وعده دادند که اشتباهات دوره اصلاحات برطرف می شود و اوضاع رو به راه می شود اما در حال حاضر شاهدیم که دولت احمدی نژاد چه خسارت های سنگینی را به کشور وارد کرده است. به ترتیبی که در دولت مدعی "پاک دستی" فسادهای عظیم اقتصادی کشف شده است. این دولت قرار بود نفت را بر سفره های مردم بیاورد اما نان هم از سر سفره های آنان برد.
در مجلس ششم چه فراکسیون هایی وجود داشت؟
یک فراکسیون اکثریت بود که در درون آن مشارکت، جمع روحانیون و دیگر گروه های اصلاح طلب قرار داشتند و ر کنار آن فراکسیون اقلیت. این گروه ها در دل جبهه دوم خرداد بودند اما جداگانه جلسه ای برگزار نمی کردند به عبارت دیگر رسما فراکسیون جداگانه ای وجود نداشت. این وضعیت همانند اصولگرایان در مجلس هشتم است که در دورن خود موتلفه، ایثارگران و پایداری را جای داده اند. در مجلس ششم گروه ها بر اساس سنخیت دور هم جمع می شدند همچنانکه روحانیون مجمع روحانیون دور هم جمع شدند. به طور مثال آقای محجوب و خانم جلودار زاده به عنوان اعضای خانه کارگر فراکسیون کارگری را تشکیل می دادند اما همه آنها در دل فراکسیون دوم خرداد فعالیت می کردند.
اما همان زمان فراکسیون مشارکت نزدیک به 120 نماینده داشت و جلسات دورن گروهی خود را برگزار می کردند.
اما این جلسات کاملا مستقل از فراکسیون دوم خرداد برگزار می شد.
با توجه به حضور شما در سه مجلس ششم، هفتم و هشتم فکر می کنید که کدام مجلس توانست جایگاه مجلس را ارتقا دهد؟
از نظر تحرک و شعاری و سیاسی مجلس ششم خیلی مطرح بود اما مجلس هفتم و هشتم نیز از مجالس مطرح محسوب می شدند. البته مجلس هفتم آرامتر بود اما مجلس هشتم پر سر و صداتر شد زیرا با برخی از اقدامات دولت درگیر شد و این دعواها بیشتر بر سر نادیده گرفتن قوانین مصوب مجلس و .... رخ داد. اما در مجلس هفتم هنوز دعوای اصولگرایان با احمدی نژاد علنی نشده بود، به قول معروف احمدی نژاد خود را رو نکرده بود. مجلس هشتم تابوی سوال از رئیس دولت را شکست که بسیار خوب بود. برخلاف صحبت آقای حدادعادل که این کار را اشتباه می داند من بر این باورم که این کار، کار بسیار درستی بود. رئیس دولت باید بداند که کشور صاحب دارد. هرچند برخی از دوستان گفتند که احمدی نژاد حرف های خود را زد اما این موضوع مهم نیست چون مردم به خوبی متوجه شدند که رئیس دولت چه شخصیتی دارد.
کدام یک از این مجلس در جایگاهی قرار گرفت که به عنوان یک نهاد مهم در معادلات سیاسی مطرح شد؟ شما از نظر عملکرد به هر کدام از این مجالس چه نمره ای می دهید؟
مجلس در جایگاهی رفیع قرار دارد بنابراین ما نمی توانیم که چنین اظهار نظری را انجام بدهیم که که این مجلس بهتر بود یا بدتر، بلکه تمام مجالس تلاش کردند که به وظیفه خود عمل کنند و همه مجالس از نقاط ضعف و قوت برخوردارند بنابراین نمی توان به مجالس نمره ای داد حداقل من نمی توانم این کار را انجام بدهم. نقطه قوت یک مجلس تصویب قوانین و نظارت بیشتر براجرای قوانین محسوب می شود. همچنانکه مجلس ششم از نظر تعداد مصوبات نسبت به دو مجلس بعدی در موقعیت بهتری قرار می گیرد اما اگر این مجلس تعامل بهتری هم داشت، بسیار بهتر بود که متاسفانه نشد و البته ما هم به تکلیف عمل کردیم. به نظر من نمایندگان مجلس باید همواره تلاش کنند تا به تکلیف خود عمل کنند من این مساله را همواره مد نظر قرار دادم به همین دلیل من در هیچ مجلسی ساکت نبوده و بیشترین تعداد نطق را در هر مجلسی داشته ام.
کدامیک از مجالسی که حضور داشتید بهتر توانست به وظیفه نظارتی خود عمل کند؟
هشتم! مجلس هشتم باب نظارت را قدرتمندانه باز کرد و کارهای زیای انجام داد. این کار از نیمه دوم مجلس هشتم آغاز شد. مجلس هشتم توانست چندین پرونده تخلف دولت را به قوه قضاییه ارسال کند. مجلس توانست چهره دولت را عیانتر کرده و نشان دهد که شعارهای دولت واقعیت ندارد. دولت قرار بود که سهام عدالت را به تمام ایرانیان بدهد یا اینکه یک میلیون تومان به حساب نوزادان اختصاص دهد. از سویی قرار بود که دولت هدفمندی یارانه ها را به سرانجام برساند اما اینقدر در مرحله اول بد عمل کرد که مجلس مانع اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها شد. دولت احمدی نژاد می خواست این افتخار را به نام خود ثبت کند که این من بودم که هدفمندکردن یارانه ها را انجام دادم اما اینقدر بد اجرا کرد که منشا مشکلات بسیار برای کشور شد. به نظر من احمدی نژاد مجلس را قبول ندارد همچنانکه زمانی گفت که مجلس در راس قوا نیست. شبیه این سخن را بنی صدر بر زبان آورد که گفت مجلس باید با من هماهنگ باشد. خوشبختانه آن زمان امام (ره)جلوی بنی صدر را گرفت و جایگاه رفیع مجلس را تبیین نمودند. رفتار احمدی نژاد موجب شد که همه با دولت مشکل پیدا کنند. سیاست های احمدی نژاد سبب شد که در سال 90، سی و یک هزار میلیارد چک برگشت بخورد و بر اساس آماری که آقای نکونام رئیس کمیسیون اصل نود مجلس هشتم اعلام کرد مشخص شد که بانک ها نتوانسته اند50 هزار میلیارد از وام ها را وصول کنند. این دولت در طول سفرهای استانی خود مرتب در حال وعده دادن به مردم بود اما در طول سفر استانی خود به قزوین نتوانست به وعده های خود عمل کند. دولت در یک مصوبه در قزوین قرار شد که سه بیمارستان قدیمی قزوین را به یک بیمارستان 550 تختخوابی تبدیل کند اما با وجود پی گیری های زیاد این وعده تا کنون محقق نشده است.
مجلس هفتم مجلس آرامی بود که یک فراکسیون اکثریت و یک فراکسیون اقلیت داشت اما در اواخر مجلس هفتم شاهد بودیم که آقایان خوشچهره، افروغ و ابوطالب فراکسیون اصولگرایان مستقل را بنا نهادند آیا به جز این فراکسیون، فراکسیون های دیگری هم وجود داشتند؟
عملا فراکسیون جدایی وجود نداشت فقط تفکر این افراد با بقیه اصولگرایان فرق می کرد. این افراد آرمانیتر از دیگران بودند و بازتر فکر می کردند. این افراد حاضر نبودند زیر بار هر چیزی که اکثریت قبول داشتند، بروند. این افراد با سخنرانی مواضع خود را اعلام میکردند اما شما نباید تصور کنید که این افراد یک فراکسیون مستقل بودند بلکه در درون فراکسیون اصولگرایان حضور داشتند و در برخی از موارد موضع گیری های آنها فرق می کرد. به طور مثال مواضع آقای مطهری در بسیاری از موارد برخلاف بقیه اصولگریان بود اما نمی توان مطهری را یک فراکسیون جدا تلقی کرد. سخنان این افراد تقریبا نزدیک به اصلاح طلبان بود اما به این معنا نبود که از آنها جدا شده اند. اتخاذ همین مواضع از سوی این دوستان موجب حذف این افراد شد به عبارت بهتر اصولگرایان همین افراد را تحمل نکردند. این وضعیت همانند اتفاقی بود که در مجلس هشتم رخ داد زیرا دوستان اصولگرا مجلس هشتم مطهری را تحمل نکرده و در هیچ لیستی وی را قرار ندادند و در نهایت با لیست خودش به همراه آقای محجوب رای آورد.
در مجلس هفتم احمدی نژاد حامیان سرسختی در مجلس نداشت اما در مجلس هشتم حامیان سرسختی داشت که اکثرا در فراکسیون انقلاب اسلامی جمع شده بودند فارغ از این فراکسیون چه فراکسیون های دیگری در مجلس هشتم وجود داشتند؟
فراکسیون دیگری وجود نداشت. این فراکسیون انقلاب اسلامی از دل اصولگرایان بیرون آمد اما همین فراکسیون در اواخر مجلس هشتم بعضا از دولت احمدی نژاد دفاع می کردند. اعضای این فراکسیون به جز تعدادی پرهیز داشتند تا ازآقای احمدی نژاد دفاع کنند. این فراکسیون به جز تعدادی انگشت شماری علنا حاضر نبودند اعلام کنند که طرفدار دولت هستند. ما از قبل پیش بینی می کردیم که دولت احمدی نژاد بعید است عاقبت به خیر شود، همچنانکه اقدامات دولت احمدی نژاد خسارت زیادی به کشور وارد کرد که در هیچ دولتی سابقه نداشته است. آقای خاتمی و دولت ایشان اگرچه دارای اشکالاتی بودند اما به کشور خسارت وارد نکردند. آقای خاتمی در طول هشت سال با مقام رهبری تعامل خوبی داشتند و اگر در مواردی اختلاف نظر به وجو د می آمد آقای خاتمی تمکین می کرد. شما با یک مقایسه ساده می توانید متوجه شوید که ما در دوران آقای خاتمی آرامش و رفاه بیشتری داشتیم یا در دولت احمدی نژاد. همه گروه ها و جریان های سیاسی باید این مساله را مورد توجه قرار دهند که در هر شرایطی باید با راس نظام تعامل داشته باشند. این امکان پذیر نیست که شما خودتان را درون نظام بدانید و شعارهای ساختار شکنانه سر بدهید! تمام کسانی که از امکانات این مرز و بوم استفاده می کنند و در این کشور پست و مقام دارند باید این ساختار را به رسمیت بشناسند و برای اصلاح آن تلاش کنند.
حاج آقای علیخانی! شما چرا این دور در انتخابات مجلس رای نیاوردید؟
من رای داشتم.
آیا رای نیاوردن شما به دلیل اقامت در تهران و حضور کمتر در قزوین بود؟
نه! من بیشترین حضور را داشتم؛ رای هم داشتم، کارشکنی هایی که مسئولان اجرایی انجام دادند موجب شد که من با وجود رای داشتن، موفق به راهیابی به مجلس نشوم. مسئولان اجرایی می خواستند به دولت بگویند که دیدی ما چگونه مخالف تو را حذف کردیم.
مثلا چه کار کردند؟
صندوق های رای را نشمردند و اعلام کردند که علیخانی سوم شده است. رای من از دوره قبل بیشتر شده است حقیر حدود صد هزار رای آوردم. هیات نظارت و اجرا با من مخالف بودند. روزنامه ولایت که استانی است به محض برکناری معاون سیاسی در سر مقاله ای نوشت: "چرا این فرد را برکنار کردید این فرد با این مهارت توانسته است که مخالف قدرتمند دولت را از انتخابات حذف کند بدون اینکه حادثه ای بیافریند." دخالت برخی از ارگان ها نیز در این مساله موثر بود شما اطلاع دارید که در این دو دوره من را از استان رد صلاحیت می کردند چون مرا نمی پسندیدند اما من از جای دیگر تایید صلاحیت می شدم. در همه دوره ها حکومت من را تایید می کرد چون نمی خواست من حذف شوم. در این دوره ها این افراد تصمیم گرفتند که به شیوه ای دیگر من را حذف کنند زیرا می دانستند که اگر من را رد کنند من از جایی دیگر تایید صلاحیت می شوم بنابراین تصمیم گرفتند تا مشکل را ریشه ای حل کنند بنابراین رای من را خراب کردند.
شما شکایت کردید؟
بله من شکایت هم کردم اما ترتیب اثری داده نشد.
پسرانتان چطور آنها هم شرکت کردند؟
بله شرکت کردند اما هیچ یک تایید نشدند.
الان مشغول چه کاری هستند؟
یکی استاد دانشگاه است و دیگری در شهرداری کار می کند.
آقای عبدااله نوری جدیدا به اتاق فکر اصلاح طلبان اشاره کرده است. شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟ اصلاح طلبان باید چه تدابیری را در این راستا به کار بگیرند تا برای انتخابات ریاست جمهوری آماده شوند؟
آقای عبدالله نوری در انتخابات مجلس نهم دلش می خواست که اصلاح طلبان منسجم وارد شوند اما موفق به ایجاد هماهنگی نشد. در این زمینه همراهانی هم داشت.
مثلا چه کسانی؟
عبدالله نوری طیفی از وزرای اصلاح طلب و استانداران را دور خود دارد. مثل آقای کرباسچی و....
به جز آقای کرباسچی ؟
نمی خواهم نامی از دیگران ببرم.
فقط می خواستید آقای کرباسچی را بسوزانید .
چون کرباسچی از قدیم از یاران و همراهان نزدیک آقای نوری بوده و هست لذا نام بردم. و البته آقای نوری تلاش های دارند و گویا جلساتی هم برگزار کرده و می کند.
این جلسات همان جلساتی است که مرتب در منزل ایشان برگزار می شود؟
نه! وسیع تر از آن است. آقای نوری که برای انتخابات مجلس نهم توفیق پیدا نکرد تا جریان ها را متقاعد کند این بار نیز فعال و پیشتاز شده است که انشاالله امیدوارم در این مسیر موفق شود چون این گونه کارها به صلاح کشور و انقلاب است.
روی چه افرادی نظر هست؟
من اسمی نمی برم! شان من اجلتر از این است که اسمی از افراد ببرم. اصلاح طلبان شخصیت های خوبی دارند که زمانی که وقت آن فرا برسد کاندیدا خواهند شد. آقای عباس آخوندی در مصاحبه خود به این مساله اشاره کردند که حتما نباید افرادی کاندیدا شوند که صاحب نام هستند. زیرا این افراد می توانند مساله ساز شوند. آخوندی در مصاحبه خود با صنعت و توسعه به این مساله اشاره کرده بودند که آقایان خاتمی و ناطق باید انتخابات را حمایت و پشتیبانی کنند از سوی دیگر باید به دنبال افراد جدید رفت و البته عزیزان فوق عزیزان قوم هستند که بتوانند برای مشکلات امروز جامعه ایران تدابیری بیاندیشند و از سوی مردم مورد اقبال قرارگیرند تا بتوانند در رقابت پیروز شوند.
اما این نظر آقای آخوندی است از کجا معلوم که آقای ناطق با نظر ایشان موافق باشند؟
البته آقای مهندس آخوندی هم نسبت نزدیک با آقای ناطق دارد(باجناق) و هم زمانی معاون سیاسی ایشان بودند و به ایشان نزدیک هستند و خودشان هم دارای شخصیت متعادل و قابل قبولی هستند.
بعد از انتخابات 88 ما شاهد بودیم که تخریب های گسترده علیه آقای هاشمی رفسنجانی رخ داد اما در همه این موارد آقای هاشمی سکوت کردند با توجه به رابطه خوب شما با ایشان چرا این سکوت شکسته نشد؟
سبک و روش بزرگان این گونه است در حالی که شخصیت های کوچک تحمل توهین ها و افتراها را ندارند. آیت الله هاشمی در مکتب امام پرورش یافته اند. با امام و رهبری نشست و برخاست کردند. اگر به خاطر داشته باشید یک بار رهبری از دوستی شصت ساله خود با آقای هاشمی سخن گفتند. لذا چنین بزرگانی دایره تحملشان زیاد است. آقای هاشمی همواره در برابر این هجمه ها با متانت برخورد می کردند و این رفتار وجه تمایز بزرگان با ما است همچنان که اخیرا متاسفانه یک مسئولی در یک سخنرانی علیه آیت الله هاشمی اهانت بسیار بزرگی کردند که قطعا قابل بخشش نیست و در این دنیا سزای عملکرد خود را خواهد دید؛ این گونه تحمل کردن از صبر امام و رهبری نشات گرفته است. آقای هاشمی فردی صبور و با تدبیر است شما ملاحظه می کنید که خیلی از افراد به دلیل عدم شناخت حرف زده اند و در حال حاضر پشیمان هستند. در این میان سراغ دارم بسیاری از آقای هاشمی حلالیت طلبیدند. این گونه رفتارهای تخریبی موقتی است و تنها افراد بار گناه خود را سنگین کردند و باید در پیشگاه خدا پاسخگو باشند. تهمت زدن دل افراد را سیاه می کند مگر این که افرادی اینقدر سیاه دل باشند که برایشان فرقی نکند. آقای هاشمی همواره با صبوری با این گونه رفتارهای تخریبی برخورد کردند. جامعه نیز دیر یا زود قدر این شخصیت ها را دانسته و خواهد دانست. در زمان بنی صدر نیز این فضا سازی علیه بزرگانی مثل رهبر انقلاب و شهید بهشتی و هاشمی به وجود آمد. بنی صدر آنقدر فضا را مسموم کرد که افرادی دچار شک و تردید شدند. ولی با مرور زمان این شک ها برطرف شد. در جریان انتخابات نیز شاهد بودیم که چه تهمت هایی از سوی آقای احمدی نژاد به آقایان ناطق نوری و هاشمی وارد شد اما در حال حاضر می توانید قضاوت کنید که این افراد در چه جایگاهی قرار دارند و آقای احمدی نژاد در چه جایگاهی.
امروز: در حالی که در چند ماهه اخیر، فعالان صنعتی و تولیدی کشور بیش از گذشته از مشکلات خود از قبیل دریافت نکردن تسهیلات و مشکل نقدینگی و عدم دسترسی به ارز با نرخ مرجع، گلایه کردهاند، محمود بهمنی گفته است: مشکل صنعت با خالی کردن کامیون پول جلوی کارخانجات حل نمیشود.
به گزارش «تابناک»، گلایههای فعالان صنعت و تولید کشور به جایی رسید که سرانجام در نامهای سرگشاده به محمود بهمنی، خواهان کناره گیری وی از سمت خود به دلیل سرگشتگی در مسائل مرتبط با ارز شدند. غنیمیفرد در نامهای به محمود بهمنی، رییس کل بانک مرکزی ایران گفته است:
«باید به عرض عالی برساند با اظهارات آنجانب که ارز و طلای کافی برای گذراندن امور کشور در اختیار بانک مرکزی قرار دارد، بازی کردن قیمت دلار ظرف حدود شش ماه از قیمت قبل تا قیمت فعلی و همین طور اعلان آنجانب برای قیمتگذاری ارز مرجع به مبلغ ۱۲۲۶۰ ریال که تقریبا هیچکس از وجود آن نتوانست استفاده کند و آشفتگی بازار ارز پس از آن به دلیل در دسترس نبودن ارز مزبور برای رفع نیازمندیهای فعالان اقتصادی و سپس اظهارات آنجانب در مقاطع مختلف که نشان از سرگشتگی آن مقام در مسائل مرتبط با ارز و تسلط کافی بر نوسانات آن دارد، از طرفی تن در دادن به بالا بردن نرخ بهره بانکی در حالی که در یکی از کشورهای ورشکسته جهان که نرخ بهره در آنجا تازه به 7 درصد رسیده است و در کشور ما آن را حداقل ۲۱ درصد تعیین کردند، همه اینها ایجاب میکند که حضرتعالی شخصیت خود را بیش از این برای این گونه سردرگمیها هزینه نکرده و ترتیبی مقرر فرمایید که مراتب مزبور به شکل کارآمدتری حل و فصل شود و شخصی که بتواند این امور را سامان دهد متصدی امور گردد».
این نامه تقریبا بازگو کننده آن چیزی است که مشکل اصلی صنعت و تولید کشور در ماههای گذشته بوده است. در همین حال، چندی پیش مهدی غضنفری، وزیر صنعت و معدن و تجارت نیز با انتقاد شدید از مؤسسات پولی و بانکها گفته بود: «در شرایط فعلی، سهم مؤسسات مالی و بانکی در تولید کشور بسیار ضعیف است، در حالی که تعداد زیادی مؤسسه مالی و اعتباری در حال فعالیت هستند که مشخص نیست چه نقشی در فضای کسب و کار کشور دارند و باید ساماندهی شوند».
وزیر صنعت و معدن با بیان اینکه سپردههای مردم در برخی بانکها در مسیر تولید هزینه نمیشود، افزوده بود: «کسی نمیتواند با سود بانکی ۲۵ درصد تولید را اداره کند و در چهارچوب قوانین محصول خود را بفروشد».
در همین حال محمود بهمنی در واکنش به انتقاد شدید مهدی غضنفری، وزیر صنعت از سیستم بانکی به سایت خانه ملت گفته است: «تمام مشکلات صنعت ما نقدینگی نیست و آقای غضنفری باید برود زیرساختها و مدیریت بهرهوری صنعت را درست کند، نه اینکه کامیون پول در کارخانجات خالی کند».
گفتههای محمود بهمنی، که به تازگی هم از سوی فعالان و کارشناسان اقتصادی و هم از سوی رسانهها به شدت مورد انتقاد قرار گرفته، حاکی از آن است که این فشارها میرود تا دعوای مشکلات اقتصادی در کشور را به درون دولت بکشاند. متهم سازی مسئولان دولتی در درون و عدم تحویل دادن مشکلات به حوزههای خارج، اتفاق جالبی است که به تدریج با آن روبهرو میشویم.
آب یخی بر پیکر صنعت و تولید کشور
اما صرف نظر از این اتفاق چند نکته در سخنان محمود بهمنی جالب توجه است. وی گفته است که تسهیلات دادن به صنعتی که نیم درصد بهرهوری دارد، به مانند این است که به دهان مرده آب میوه بریزیم، اما باید بدانیم با این کار مرده زنده نمیشود.
همچنین اشارات وی به اینکه همه مشکلات صنعت نقدینگی نیست و تمثیل خالی کردن پول با کامیون در کارخانجات نکاتی است که باید به آن توجه خاصی مبذول کرد.
اشاره محمود بهمنی حاکی از آن است که دست کم بخشی از مشکلات صنعت کشور به بحث نقدینگی مربوط میشود. حتی اگر ما قبول کنیم که بهمنی به درستی اشاره کرده که صنعت دچار مشکل بهره وری است، باید پرسید: پس آن مشکل کوچکی که در خصوص نقدینگی وجود دارد چه میشود؟ آیا بانک مرکزی در راستای برطرف کردن این مشکل ناچیز سیاستی در پیش گرفته است یا خیر و اگر پاسخ مثبت است نتیجه آن چه بود؟
این در حالی است که باید یادآور شد، صنعتگران و فعالان تولیدی کشور به ویژه در بخش خصوصی طی ماههای اخیر بزرگترین مشکل خود را مشکل تأمین نقدینگی و دسترسی به تسهیلات بانکی اعلام کردهاند. نگاهی به نامه سرگشاده غنیمی فر خود بازگو میکند که مشکل دقیق صنعت چیست و چرا از محمود بهمنی خواسته است کناره گیری کند.
نکته دوم آن که در حالی که محمود بهمنی، سخن از خالی کردن پول با کامیون در کارخانجات میکنند، خیلی خوب بود اگر برای این تمثیل خود شاهدی نیز عنوان میکردند. حداقل نشان میدادند که در ماهها و حتی سالهای گذشته چه زمانی پول در کارخانجات با کامیون، یا حتی نیسان! خالی شده که ایشان از این گونه تمثیلها استفاده میکنند.
آیا ایشان یا هر کدام از مسئولان سابق بانک مرکزی و دولت، پیش از این پولی در کارخانجات تخلیه کرده بودند که نتیجهای در پی نداشته است؟ یا تمثیل ایشان تنها اشاره به این دارد که فعالان صنعتی بی جهت ادعای کمبود نقدینگی و مشکلات در دسترسی به منابع مالی دارند؟
از سویی ایشان صنعت و تولید کشور را به مردهای تشبیه کردهاند که تنها نیم دصد بهرهوری دارد. پرسشی که باید از رئیس کل بانک مرکزی پرسید، این است که: حتی اگر صحبت شما درست بوده باشد، آیا صنعت کشور به خودی خود تبدیل به یک صنعت مرده شده است؟ آیا به جز این است که کارها و سیاستهای اشتباه و غیر کارشناسانه شما و همکارانتان در دولت در سالهای گذشته این وضعیت را برای صنعت رقم زده که اکنون حتی از ریختن آبمیوه به دهانش ابا دارید؟ چرا تا پیش از این هیچ رئیس کلی در بانک مرکزی به خود اجازه بیان چنین ادعاهایی را نمیداد؟
نکته پایانی اینکه سخنان محمود بهمنی را باید آب یخی بر سرتاپای تولید و صنعت کشور در سال حمایت از تولید ملی تلقی کرد. این سخنان حاکی از آن است که فعالان صنعتی و تولید کشور نبایستی هیچ امیدی به همراهی نظام بانکی کشور در راه پایان دادن به مشکلات عدیده مالی اعتباری خود داشته باشند.
در جایی که چشم امید صنعت و تولید کشور به همراهی دولتمردان و مسئولان اقتصادی کشور است، این گونه متهم سازی و پاسکاری مشکلات در درون دولت نشان از آن دارد که تقریبا کسی حاضر نیست مسئولیت وضعیت پدید آمده در اقتصاد و صنعت کشور را بر عهده بگیرد و هر کدام از مسئولان حل معضلات را به دیگری احاله میدهد. در نتیجه باید گفت در چنین وضعیتی کشور دچار یک بروکراسی اقتصادی شده است.
امروز: عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس خواستار اخراج هرچه سریعتر سفیر عربستان از ایران و فراخوانده شدن سفیر ایران در عربستان به کشور شد.
به گزارش مهر، عوض حیدرپور ، عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درباره اعدام تعدادی تبعه ایرانی در عربستان سعودی خواستار اخراج هرچه سریعتر سفیر عربستان از ایران از سوی وزارت خارجه و فراخوانده شدن سفیر ایران در عربستان شد.
وی با اشاره به اینکه اعدام ایرانی ها بدترین کاری بود که سعودی ها می توانستند بر علیه ایران انجام دهند، اظهار داشت: این اقدام خارج از مقررات و کنوانسیون های بین المللی ضربه بسیار سنگینی به مقررات دیپلماتیک بین المللی است.
حیدرپور تصریح کرد: ما از وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران تقاضا داریم به عنوان متولی امر به صورت جدی با عربستان سعودی برخورد کند.
به گفته این نماینده مجلس اعدام 18 تبعه ایرانی به طور آشکار توهین به جمهوری اسلامی ایران است .
وی با اشاره به اینکه فضای بین المللی و سیاسی به گونه ای پیش می رود که عربستان سعودی احساس می کند می تواند از این فضا سوءاستفاده کند، اظهار داشت: این اقدام عربستان در حقیقت نوعی اعلام جنگ به ایران است.
امروز: قیمت برخی از سکهها امروز در بازار افزایش یافت، بر این اساس نرخ سکه طرح قدیم 685 هزار تومان و طرح جدید 682 هزار تومان است، فعالان بازار ارز هم قیمت هر دلار آزاد را 1790 تومان اعلام کردند.
به گزارش مهر، قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم امروز شنبه در بازار 685 هزار تومان، طرح جدید 682 هزار تومان، نیم سکه 342 هزار تومان و ربع سکه 182 هزار و 500 تومان است.
نرخ این سکهها روز چهارشنبه گذشته به ترتیب 675 هزار تومان، 670 هزار تومان، 335 هزار تومان و 182 هزار تومان بود. نرخ هر قطعه سکه گرمی امروز 106 هزار تومان، قیمت هر گرم طلای زرد 18 عیار در بازار داخلی 69 هزار و 670 تومان و هر اونس طلا در بازارهای جهانی 1627 دلار اعلام شد.
فعالان بازار ارز نرخ هر دلار آزاد را امروز در بازار 1790 تومان، یورو را 2279 تومان و هر پوند را 2840 تومان اعلام کردند. نرخ دلار آزاد روز چهارشنبه گذشته در بازار آزاد 1771 تومان، یورو 2265 تومان و پوند 2795 تومان بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر