-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۲۱, یکشنبه

Latest News from Emrooz for 06/09/2012

Latest News from Emrooz for 06/09/2012
Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: ۱۶ گروه سیاسی خارج از ایران در بیانیه‌ای خطاب به مردم سوریه، ضمن حمایت از جنبش آزادی‌خواهانه آنان، جنایت‌های رژیم اسد و همکاری جمهوری اسلامی در سرکوب‌های اخیر را محکوم کرده‌اند. این گروه‌ها از مردم سوریه خواسته‌اند که «اجازه ندهند تا رژیم اسد با الهام از حامیان ایرانی خود در میان آنها تفرقه‌های قومی، نژادی و مذهبی ایجاد کند.»

متن کامل بیانیه که در اختیار خودنویس قرار گرفته، به شرح زیر است:

مردم شجاع سوریه

،

پانزده ماه است که از خیزش آزادی‌خواهانه شما می‌گذرد. در این پانزده ماه ما نیز همچون سایر جهانیان با شما در سوگ «درعا» و «حمص» و «حما» گریستیم و همچون آنان بر پایداری شما درود فرستادیم. ما نیز از کشتار بیش از ده‌هزار شهروند سوری به دست حکومت جنایت‌کار اسد بهت‌زده شده‌ایم. ما نیز چون شما از مشاهده سلاخی مردم «حوله» وحشت زده شدیم.

اما چیزی که این درد را برای بسیاری از ایرانیان افزون می‌کند، مشاهده مشارکت تمام و کمال جمهوری اسلامی در قتل عام مردم سوریه به نام ایران و ایرانی و به کام رژیم جنایتکار بشار اسد است. تشابه شیوه‌های ردیابی و سرکوب مخالفان، عملکرد یکسان گروه‌های «شبیحه» و بسیج در تظاهرات خیابانی و رهگیری اینترنتی فعالان تنها برخی از این نشانه ها هستند. صرف نظر از گزارش های نهادهای بین‌المللی، اخیرا حتی مسوولین امنیتی نظام نیز به صورت عمومی حضور نیروهای سپاه قدس را در سوریه برای کمک به حکومت سوریه تائید می‌کنند.

حکومت جمهوری اسلامی در داخل ایران با سواستفاده از عقاید مذهبی شیعیان، شیعیان و غیرشیعیان منتقد خود را سرکوب می‌کند. همین حکومت در خارج از ایران به نام اسلام و دفاع از مسلمانان، سنگ دفاع از مردم بحرین، مصر، تونس و یمن را به سینه می‌زند و به سوریه که می‌رسد، با ریاکاری و به نام «مقاومت در برابر اسرائیل» (آن هم در حالی که خود رژیم سوریه در چهار دهه گذشته هیچ گونه درگیری نظامی جهت بازپس گیری اراضی اشغالی خودش با اسرائیل نداشته)، همراه، حامی و توجیه گر جنایات حکومت اسد می‌شود. چرا که سقوط اسد را به منزله سست شدن پایه‌های خود می‌داند.

بی عملی جامعه جهانی در برابر کشتار مردم سوریه و ضعف در اعمال تحریم سلاح بر رژیم اسد و به خصوص نقض این تحریم توسط روسیه و جمهوری اسلامی است که باعث شده هر روز جنایات هولناک‌تری در سوریه اتفاق بیافتد. متاسفانه حمایت رسمی و تلویحی از ادامه حکومت جنایتکارانه بشار اسد محدود به سیاست‌مداران نیست. بسیاری از فعالان به اصطلاح «صلح» که در مورد غزه و مصر و تونس ادعای دفاع از مردم این کشورها را داشتند، با توجیهات ایدئولوژیک و برمبنای «ضد غرب» بودن حکومت سوریه، در صدد تطهیر نظام خون‌خواربشاراسد برمی‌آیند. بدیهی‌است که نتیجه دوام حکومت بشاراسد، نه بقای «صلح» که تشدید کشتار مردم بی‌دفاع خواهد بود.ما از ایرانیان و جامعه بین الملل می‌خواهیم که در برابراین جنایات سکوت نکنند چرا که سکوت در مقابل جنایات اسد به مانند اجازه به جنایت است.

همچنین در پایان از مردم سوریه می‌خواهیم که اجازه ندهند تا رژیم اسد با الهام از حامیان ایرانی خود در میان آنها تفرقه‌های قومی، نژادی و مذهبی ایجاد کند. ما امیدواریم که در سوریه پس از اسد، همه سوری ها با هم برابر باشند و هیچ گونه تبعیضی براساس قوم و نژاد و مذهب نباشد. هرچند زخم ها بر پیکر آنها عمیق است، اما ما همچنین امیدواریم مردم سوریه از تجربه مردم ایران در انقلاب ۱۳۵۷ درس بگیرند و سدی بر انتقامجویی و خشونت انقلابی باشند تا انقلاب آنان از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری دیگر نلغزد.

بر پایداری شما درود می‌فرستیم و تا پایان این راه از شما و ایستادگی شما حمایت می‌کنیم.

پرسا - پویش راه سبز دانش آموختگان و دانشجویان ایرانی
IranPORSA

آستین برای ایران
Austin for Iran

انجمن دانشجويان حامي جنبش سبز ايران- دانشگاه ويكتوريا
Students for the Iranian Green Movement Association-SIGMA

جنبش سبز دانشجویی ونکوور
Students' Green Movement of Vancouver

دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران
Iranian liberal students and graduates (ILSG)

کنشگران سبز ایران دمکراتیک
Green Activists for a Democratic Iran

کار‌شناسان ایران سبز 
Green Experts of Iran

همبستگی‌ با جنبش دمکراتیک ایران - ادمونتون
Solidarity with Iran's Democratic Movement - Edmonton (SIDME)

سبزهيوستن
SabzHouston

انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه جورج واشنگتن
Iranian democratic student association in George Washington University

شبکه همبستگی ملی ایرانیان - فرزنو،کالیفرنیا
Iranian Solidarity Network, Fresno

دانشجویان سبز حامی دمکراسی برای ایران- جنوب کالیفرنیا
Green Students for a Democratic Iran - Southern California

انجمن حقوق بشر و دموکراسی / هامبورگ
Iranian Association for Human Rights and Democracy- Hamburg

انجمن دانشجویان دمکراسی خواه - جنوب کالیفرنیا
Society for Democracy in Iran - Southern California

گروه ۲۲خرداد - هامبورگ 
 22nd Group Hamburg

راه سبز اتاوا
Ottawa Green Path


 


sazman-3x2.jpgامروز: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور) با صدور بیانیه ای به تحلیل فضای سیاسی کشور سه سال پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 پرداخته است. در این بیانیه سازمان ضمن یادآوری هزینه هایی که استبداد و اقتدارگرایی در سه سال گذشته به کشور و ملت تحمیل کرده، به حاکمیت هشدار می دهد که تنها راه نجات از سقوط و فروپاشی ای که در انتظار حاکمیت است، بازگشت به سوی ملت و بدست آوردن پشتوانه ای مردمی است. در انتهای این بیانیه یاد شهدای جنبش سبز را گرامی داشته شده است و سازمان سومین سالگرد این جنبش مردمی ضد استبدادی را به تمامی سبزاندیشان تبریک گفت است.

متن کامل این بیانیه به گزارش سایت امروز در پی می آید:

باسمه تعالی

کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 به مثابه نقطه عطفی تاریخی در مسیر تبدیل نظام جمهوری اسلامی به حاکمیت مطلقه فردی، منشاء تحولات چشمگیری در جامعه ایران بوده است. مهمترین این تحولات شکل‌گیری جنبش ملی و مدنی سبز در مقابله با این روند استحاله است. تقابل استبدادطلبان حاکم با نیروهای مدافع آزادی، جمهوریت و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش در قالب جنبش سبز، طی این مدت حوادث و رخدادهای فراوانی را رقم زده است. اکنون در آستانه سومین سالگرد کودتا می‌توان به تحلیل و ارزیابی آن‌چه طی این مدت بر ایران عزیز رفته، نشست و گذشته را چراغ راه آینده ساخت.

حاکمیت کودتا با شعار دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب، بازگرداندن قدرت به جریان اصیل انقلاب و حذف جریان‌های وابسته و تجدیدنظر طلب بر سر کار آمد. ادعایش این بود که قصد تحقق شعارهای اصیل انقلاب به ویژه عدالت را دارد. ادعایش این بود که اصلاحات واقعی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است. ادعایش این بود مدیران و کارگزارانی که در سالهای پس از انقلاب کشور را اداره کردند، فاسد بوده و با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را تمیز کرد. ادعایش این بود که نفت را برسر سفره مردم خواهد آورد. ادعایش این بود که بی‌نظیرترین دولت در تاریخ ایران معاصر را برسرکار آورده است. ادعایش این بود که با برخورد تهاجمی با قدرت‌های بیگانه آنان را سرجای خود نشانده منافع ملی را تضمین خواهد کرد، ...

امروز با گذشت سه سال از کودتای انتخاباتی، شاهد تحقق هشدارهای رهبران جنبش سبز هستیم. در این مدت یکی از آلوده‌ترین حاکمیت‌ها را تجربه کرده‌ایم. حاکمیتی که ارمغانش برای ملت برسرکار آوردن ‌قانون شکن‌ترین و فاسدترین دولت در تاریخ معاصر ایران بوده است. دولتی که مدتی است جریان انحرافی لقب گرفته و به تعبیر سینه چاکان سابقش خطرناک‌تر از «فتنه» شده است.

در ناکارآمدی و بی کفایتی حاکمیت یکدست اقتدارگرایان همین بس که با درآمد نفتی بالغ بر560 میلیارد دلار از سال 1384 تا 1390 ( معادل نیمی از درآمد نفت در بیش از یکصد سال اکتشاف و فروش نفت ) در مقایسه با تمامی دولت‌های پس از انقلاب بدترین عملکرد اقتصادی و اجتماعی را داشته است. مستند این ادعا نه گزارش‌های مراکز بین المللی که بتوان با انتساب آن‌ها به قدرت‌های بیگانه عوامفریبی کرد، بلکه گزارش‌های رسمی منتشره بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در مورد شاخص‌هایی همچون نرخ رشد اقتصادی، نرخ رشد سرمایه گذاری، نرخ بیکاری، نرخ تورم، میزان واردات و مقایسه آن با عملکرد دولت‌های قبلی و یا کشورهای مشابه منطقه است. این ناکارآمدی و بی کفایتی به اختلافات عمیق و جنگ قدرتی تمام‌عیار میان باندهای قدرت حاکم انجامیده است که همه قوا را درگیر کرده و تمامی امور کشور را تحت الشعاع قرار داده است. در نتیجه این جنگ قدرت، طی دو سال اخیر کشور ماه‌های آغازین سال را بدون قانون بودجه گذرانده، ومهم‌ترین تصمیمات اقتصادی کشور در دام بلاتکلیفی رها شده است. و پس از کش و قوس ها قانون بودجه‌ای مبنای اداره کشور قرار گرفته که نه تنها متخصصان و صاحبنظران عرصه اقتصاد و توسعه، بلکه دولتی که لایحه آن را تدوین و مجلسی که آن را تصویب کرده است،‌ اجرای آن را موجب تشدید بحران اقتصادی کشور ارزیابی می‌کنند. ادامه اجرای تصمیمات و برنامه‌های کلیدی اقتدارگرایان حاکم، نظیر قانون هدفمند کردن یارانه‌ها یا اجرای سیاست های ابلاغی اصل 44 در هاله‌ای از ایهام و ابهام مانده، بخش‌های مهمی از دولت نظیر وزارت اطلاعات، شورایعالی امنیت ملی، وزارت نفت، و وزارت کشور خارج از اقتدار و اداره رئیس دولت قرار گرفته است.

دولتی که روزی دولتی بی‌نظیر در تاریخ معاصر و معجزه هزاره سوم ‌خوانده می شد، امروز تحمل آن به مهم‌ترین مشکل و معضل کشور تبدیل شده است. فساد گسترده و شایع در میان باندهای قدرت حاکم، عجز و زبونی حاکمیت مطلقه را در برخورد با مفسدان در منظر همگان به نمایش گذاشته است. اعترافات تکان‌دهنده متهمان اختلاس سه هزار میلیاردی در باره فساد و آلودگی مقامات کشور یکی از این صحنه‌های نمایش تأسف‌بار است. افزایش نگران کننده تورم، گرانی، بیکاری، چک‌های برگشتی، اعتیاد، ناهنجاری‌های اجتماعی، اعتیاد، طلاق، بیماری‌های روانی از یک سو و گسترش قانون شکنی و قانون‌گریزی در عرصه‌های مختلف، نقض حقوق شهروندی، سرکوب خشونت‌بار منتقدان وسانسور و توقیف مطبوعات و تعطیل نهادهای مدنی، صنفی و احزاب سیاسی و به بندکشیدن بهترین فرزندان ملت، کاهش شدید ضریب وحدت و انسجام ملی و گسترش خشم و نارضایتی در میان اقوام ایرانی، تنها بخشی از ارمغان قدرت مطلقه نظارت‌ناپذیر برای این ملت بوده است.

تبلیغات کذب و مکر لیل و نهار رسانه‌ها و تریبون‌های وابسته برای پنهان داشتن این وضعیت نگران کننده، حاکمیت مستبد کنونی را به امپراطوری دروغ و تزویر تبدیل کرده است، حاکمیتی که هیچ‌کس نه ناظران و تحلیل‌گران بی‌طرف، نه مردم و نه حتی کارگزاران آن به صحت تبلیغات و ادعاهایش باور ندارند. در حالی که روندهای جاری و نیز رخدادهای عرصه سیاسی نظیر انتخابات فرمایشی مجلس نهم همگی از حرکتی شتابناک به سوی قدرت مطلقه فردی و نابودی تمامی زیرساخت‌های دموکراتیک حکایت می‌کند، شکاف میان جامعه و حاکمیت هر روز عمیق‌تر و تعداد ناراضیان معترض هر روز بیشتر می‌گردد. در اثبات این مدعا چه آماری گویاتر از کاهش مشارکت در انتخابات مجلس نهم به میزان ۳۸ درصد ؟ و کدام ناظر آگاه بی‌طرفی می‌تواند ادعا کند که امروز از تعداد جمعیت چند میلیونی که در روز ۲۵ خرداد با شعار «رأی من کو» به خیابان‌ها آمدند، کاسته و بر تعداد علاقمندان به حاکمیت افزوده شده است؟

براساس همین حقیقت انکارناپذیر است که با قاطعیت می‌توان گفت به رغم فضا و جو ارعاب و سرکوب، انحلال احزاب و نهادهای مدنی و صنفی و توقیف مطبوعات و حبس و بازداشت و تهدید شهروندان معترض و محروم ساختن ایشان از بدیهی ترین حقوق شهروندی نظیر محرومیت از ادامه تحصیل در سطوح عالی، اخراج از کار و... جنبش سبز در سطح وسیع‌تری از لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی نفوذ و گسترش یافته است.

جنبش سبز به عنوان جنبشی مدنی و خشونت‌پرهیز، متکی به تجربیات ارزشمند مبارزات تاریخ معاصر ملت ایران، ملتزم به استقلال و تمامیت ارضی، مخالف هرگونه دخالت خارجی، اجرای بی‌تنازل قانون اساسی و به طور مشخص اجرای اصول معطل مانده ناظر به حقوق ملت را به عنوان هدفی حداقلی در دستور کارخود قرار داده است. استراتژی مرحله‌ای جنبش سبز برای دستیابی به این هدف به تصریح رهبران آن آگاهی بخشی، مقاومت مدنی برپایه نفی خشونت، مقابله با گفتمان زور و سلطه و غلبه و مبارزه با جهل و فریبی است که حاکمیت استبداد قصد بقا و دوام آن را در جامعه دارد. این جنبش به علت پیوند با اصیل‌ترین مطالبات ملت ایران و اتکا به تجارب ارزشمند تاریخ معاصر ایران به رغم سرکوب‌های خشونت‌آمیز و همه جانبه استبدادطلبان حاکم به سان رودی عظیم گاه پرخروش و توفنده و گاه آرام اما روان، تا تحقق اهداف خود به حرکت ادامه خواهد داد. این حقیقتی است که بیش از همه حاکمیت اقتدارگرا آن را لمس کرده است. فعالان جنبش در داخل و خارج کشور می‌توانند به خود ببالند که با پایمردی و تلاش صادقانه و آگاهانه خویش گسترده‌ترین تلاش‌های متکی به زر و زور و تزویر را برای خاموش کردن جنبش با شکست مواجه ساخته‌اند. امروز در صف‌بندی نیروها، اصیل‌ترین یاران و چهره‌های انقلاب و در رأس آن‌ها موسوی و کروبی و رهنورد حبس و انزوا را به قیمت انتقاد و مخالفت با وضع موجود به جان خریده‌اند و در سوی دیگر ساکتین و قاعدین قبل از انقلاب و فرصت طلبان و تازه‌به دوران رسیده‌های سیاسی و بدنام‌ترین و فاسدترین چهره‌ها در حمایت از استبداد صف کشیده‌اند. این صحنه نمادین و پرمعنا خود به روشنی بیانگر ناکامی استبداد طلبان در جلب مشروعیت و و کسب حمایت گروه‌های مرجع اجتماعی است. عدم شرکت مشهورترین مراجع تقلید در انتخابات نهمین دوره مجلس که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شاهد آن هستیم، گویای ناکامی اقتدارگرایان مدعی شریعت و فقاهت در جلب حمایت کانون‌های مشروعیت بخشی است که شدیداً خودرا بدان‌ها وابسته و نیازمند می‌بینند.

طراحان جنگ روانی در جبهه استبداد اکنون پس از این ناکامی فضاحت‌بار و ناامید از جلب نظر جامعه،‌ راه چاره را در ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف مخالفان و منتقدان دیده‌اند. ایجاد جریان‌های اصلاح طلب بدلی که اصلی‌ترین کارویژه آن‌ تأیید استبداد و اختناق و سانسور حاکم و مخالف‌خوانی و بدگویی علیه اصلاح‌طلبان راستین و دربند است، در کانون این عملیات روانی قرار دارد.از این رو وظیفه و مسؤلیت تاریخی فعالان جنبش ایجاب می‌کند در افشای این ترفند جدید و آگاه ساختن بدنه جنبش از آن بکوشند و همگان را به هشیاری و خویشتنداری از مواضع و اظهارات احساسی و تخریب چهره‌های موجه و محترم بخوانند، از مرزبندی‌های کاذب از گونه اصلاح طلب و سبز، داخل و خارج، اصلاح طلب تندرو و اصلاح طلب معتدل، خودداری کنند و به این حقیقت توجه داشته باشند که از نگاه استبدادیان، اصلاح طلب خوب، اصلاح طلب مرده است. اصلاح طلبی و جنبش سبز در اصول و مبانی هیچ اختلاف و تمایزی از یکدیگر ندارند. اگر تفاوتی هست تفاوتی است که میان بخش‌های هر جنبش اجتماعی دموکراتیک می‌تواند وجود داشته باشد. نمی‌توان از روح اصلاحات دفاع کرد ولی تنوع و تکثر را به رسمیت نشناخت و انتظار داشت که همگان حتی در تاکتیک‌ها تابع فهم و تشخیص ما باشند. جنبش سبز و جریان‌های اصلاح طلب حامی جنبش در همان ابتدای راه، تکثر در جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران را پذیرفته‌اند و این ویژگی را نقطه قوت خود می دانند زیرا تکثر جنبش نشان می دهد برآمده از جامعه متکثر ایرانی است.

هر فرد و گروه در هر مکان و موقعیت که درهمسویی با این مطالبات جنبش سبز آن گونه که رهبران آن ترسیم کرده‌اند، حرکت کند، با هر میزان از ظرفیت و امکانات عضو این جنبش است. توجه داشته باشیم جنبش سبز جنبشی اخلاقی است و در اعتراض به دروغ و فریب و ریا در برابر ملت و بی‌اخلاقی‌های جریان حاکم در تهمت و افترا و فحاشی علیه منتقدان و مخالفان خود شکل گرفت بنابراین اجتناب از روش‌های آلوده به این رذائل بخشی از هویت جنبش به شمار می‌رود.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ضمن هشدار به ادامه روند سقوط و فروپاشی کنونی، حاکمان را به تجدید نظر و بازگشت از این مسیر خطرناک فرا‌می‌خواند و یادآور می شود سرنوشت محتوم متجاوزین به حقوق ملت و کسانی که اعتراض را با سرکوب پاسخ می دهند جز سقوط و اضمحلال نخواهد بود. گوشه گوشه تاریخ استبداد یادآور حکومتهایی است که بدون مشروعیت و پشتوانه مردمی به پای میز مذاکرات بین المللی رفته اند، چوب حراج به منافع و منابع ملی زده اند و با خفت و خاری قراردادهایی همچون ترکمانچای امضا کرده اند. امروز نیز سیاستهای غلط حاکمیت استبداد و یاوه گویی های نهادهای امنیتی، وضعیتی سخت و بی‌سابقه را بر کشور تحمیل کرده است. مردم ایران با تحمل اسفبارترین شرایط اقتصادی و معیشتی، هزینه سیاست‌ ماجراجویانه خارجی حاکمیت و تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی را می‌پردازد.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سومین سالگرد جنبش سبز یاد همه شهیدان انقلاب و جنگ و شهیدان و زندانیان جنبش را گرامی داشته و از خانواده‌های شهدا و زندانیان و جانبازان به خاطر صبر و پایداری شان تقدیر می نماید و ایمان دارد مادام که جنبش سبز به اصول و مبانی خود، که برآمده از مطالبات واقعی و تجارب ارزشمند تاریخ معاصر ملت بزرگ ایران است، پایبندی دارد، افق آینده روشن و امید بخش و پیروزی اش حتمی است.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور)

21/3/1391

بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مناسبت سومین سالگرد کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸


 


sazman-3x2.jpgامروز: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور) با صدور بیانیه ای به تحلیل فضای سیاسی کشور سه سال پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 پرداخته است. در این بیانیه سازمان ضمن یادآوری هزینه هایی که استبداد و اقتدارگرایی در سه سال گذشته به کشور و ملت تحمیل کرده، به حاکمیت هشدار می دهد که تنها راه نجات از سقوط و فروپاشی ای که در انتظار حاکمیت است، بازگشت به سوی ملت و بدست آوردن پشتوانه ای مردمی است. در انتهای این بیانیه یاد شهدای جنبش سبز را گرامی داشته شده است و سازمان سومین سالگرد این جنبش مردمی ضد استبدادی را به تمامی سبزاندیشان تبریک گفت است.

متن کامل این بیانیه به گزارش سایت امروز در پی می آید:

باسمه تعالی

کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 به مثابه نقطه عطفی تاریخی در مسیر تبدیل نظام جمهوری اسلامی به حاکمیت مطلقه فردی، منشاء تحولات چشمگیری در جامعه ایران بوده است. مهمترین این تحولات شکل‌گیری جنبش ملی و مدنی سبز در مقابله با این روند استحاله است. تقابل استبدادطلبان حاکم با نیروهای مدافع آزادی، جمهوریت و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش در قالب جنبش سبز، طی این مدت حوادث و رخدادهای فراوانی را رقم زده است. اکنون در آستانه سومین سالگرد کودتا می‌توان به تحلیل و ارزیابی آن‌چه طی این مدت بر ایران عزیز رفته، نشست و گذشته را چراغ راه آینده ساخت.

حاکمیت کودتا با شعار دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب، بازگرداندن قدرت به جریان اصیل انقلاب و حذف جریان‌های وابسته و تجدیدنظر طلب بر سر کار آمد. ادعایش این بود که قصد تحقق شعارهای اصیل انقلاب به ویژه عدالت را دارد. ادعایش این بود که اصلاحات واقعی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است. ادعایش این بود مدیران و کارگزارانی که در سالهای پس از انقلاب کشور را اداره کردند، فاسد بوده و با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را تمیز کرد. ادعایش این بود که نفت را برسر سفره مردم خواهد آورد. ادعایش این بود که بی‌نظیرترین دولت در تاریخ ایران معاصر را برسرکار آورده است. ادعایش این بود که با برخورد تهاجمی با قدرت‌های بیگانه آنان را سرجای خود نشانده منافع ملی را تضمین خواهد کرد، ...

امروز با گذشت سه سال از کودتای انتخاباتی، شاهد تحقق هشدارهای رهبران جنبش سبز هستیم. در این مدت یکی از آلوده‌ترین حاکمیت‌ها را تجربه کرده‌ایم. حاکمیتی که ارمغانش برای ملت برسرکار آوردن ‌قانون شکن‌ترین و فاسدترین دولت در تاریخ معاصر ایران بوده است. دولتی که مدتی است جریان انحرافی لقب گرفته و به تعبیر سینه چاکان سابقش خطرناک‌تر از «فتنه» شده است.

در ناکارآمدی و بی کفایتی حاکمیت یکدست اقتدارگرایان همین بس که با درآمد نفتی بالغ بر560 میلیارد دلار از سال 1384 تا 1390 ( معادل نیمی از درآمد نفت در بیش از یکصد سال اکتشاف و فروش نفت ) در مقایسه با تمامی دولت‌های پس از انقلاب بدترین عملکرد اقتصادی و اجتماعی را داشته است. مستند این ادعا نه گزارش‌های مراکز بین المللی که بتوان با انتساب آن‌ها به قدرت‌های بیگانه عوامفریبی کرد، بلکه گزارش‌های رسمی منتشره بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در مورد شاخص‌هایی همچون نرخ رشد اقتصادی، نرخ رشد سرمایه گذاری، نرخ بیکاری، نرخ تورم، میزان واردات و مقایسه آن با عملکرد دولت‌های قبلی و یا کشورهای مشابه منطقه است. این ناکارآمدی و بی کفایتی به اختلافات عمیق و جنگ قدرتی تمام‌عیار میان باندهای قدرت حاکم انجامیده است که همه قوا را درگیر کرده و تمامی امور کشور را تحت الشعاع قرار داده است. در نتیجه این جنگ قدرت، طی دو سال اخیر کشور ماه‌های آغازین سال را بدون قانون بودجه گذرانده، ومهم‌ترین تصمیمات اقتصادی کشور در دام بلاتکلیفی رها شده است. و پس از کش و قوس ها قانون بودجه‌ای مبنای اداره کشور قرار گرفته که نه تنها متخصصان و صاحبنظران عرصه اقتصاد و توسعه، بلکه دولتی که لایحه آن را تدوین و مجلسی که آن را تصویب کرده است،‌ اجرای آن را موجب تشدید بحران اقتصادی کشور ارزیابی می‌کنند. ادامه اجرای تصمیمات و برنامه‌های کلیدی اقتدارگرایان حاکم، نظیر قانون هدفمند کردن یارانه‌ها یا اجرای سیاست های ابلاغی اصل 44 در هاله‌ای از ایهام و ابهام مانده، بخش‌های مهمی از دولت نظیر وزارت اطلاعات، شورایعالی امنیت ملی، وزارت نفت، و وزارت کشور خارج از اقتدار و اداره رئیس دولت قرار گرفته است.

دولتی که روزی دولتی بی‌نظیر در تاریخ معاصر و معجزه هزاره سوم ‌خوانده می شد، امروز تحمل آن به مهم‌ترین مشکل و معضل کشور تبدیل شده است. فساد گسترده و شایع در میان باندهای قدرت حاکم، عجز و زبونی حاکمیت مطلقه را در برخورد با مفسدان در منظر همگان به نمایش گذاشته است. اعترافات تکان‌دهنده متهمان اختلاس سه هزار میلیاردی در باره فساد و آلودگی مقامات کشور یکی از این صحنه‌های نمایش تأسف‌بار است. افزایش نگران کننده تورم، گرانی، بیکاری، چک‌های برگشتی، اعتیاد، ناهنجاری‌های اجتماعی، اعتیاد، طلاق، بیماری‌های روانی از یک سو و گسترش قانون شکنی و قانون‌گریزی در عرصه‌های مختلف، نقض حقوق شهروندی، سرکوب خشونت‌بار منتقدان وسانسور و توقیف مطبوعات و تعطیل نهادهای مدنی، صنفی و احزاب سیاسی و به بندکشیدن بهترین فرزندان ملت، کاهش شدید ضریب وحدت و انسجام ملی و گسترش خشم و نارضایتی در میان اقوام ایرانی، تنها بخشی از ارمغان قدرت مطلقه نظارت‌ناپذیر برای این ملت بوده است.

تبلیغات کذب و مکر لیل و نهار رسانه‌ها و تریبون‌های وابسته برای پنهان داشتن این وضعیت نگران کننده، حاکمیت مستبد کنونی را به امپراطوری دروغ و تزویر تبدیل کرده است، حاکمیتی که هیچ‌کس نه ناظران و تحلیل‌گران بی‌طرف، نه مردم و نه حتی کارگزاران آن به صحت تبلیغات و ادعاهایش باور ندارند. در حالی که روندهای جاری و نیز رخدادهای عرصه سیاسی نظیر انتخابات فرمایشی مجلس نهم همگی از حرکتی شتابناک به سوی قدرت مطلقه فردی و نابودی تمامی زیرساخت‌های دموکراتیک حکایت می‌کند، شکاف میان جامعه و حاکمیت هر روز عمیق‌تر و تعداد ناراضیان معترض هر روز بیشتر می‌گردد. در اثبات این مدعا چه آماری گویاتر از کاهش مشارکت در انتخابات مجلس نهم به میزان ۳۸ درصد ؟ و کدام ناظر آگاه بی‌طرفی می‌تواند ادعا کند که امروز از تعداد جمعیت چند میلیونی که در روز ۲۵ خرداد با شعار «رأی من کو» به خیابان‌ها آمدند، کاسته و بر تعداد علاقمندان به حاکمیت افزوده شده است؟

براساس همین حقیقت انکارناپذیر است که با قاطعیت می‌توان گفت به رغم فضا و جو ارعاب و سرکوب، انحلال احزاب و نهادهای مدنی و صنفی و توقیف مطبوعات و حبس و بازداشت و تهدید شهروندان معترض و محروم ساختن ایشان از بدیهی ترین حقوق شهروندی نظیر محرومیت از ادامه تحصیل در سطوح عالی، اخراج از کار و... جنبش سبز در سطح وسیع‌تری از لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی نفوذ و گسترش یافته است.

جنبش سبز به عنوان جنبشی مدنی و خشونت‌پرهیز، متکی به تجربیات ارزشمند مبارزات تاریخ معاصر ملت ایران، ملتزم به استقلال و تمامیت ارضی، مخالف هرگونه دخالت خارجی، اجرای بی‌تنازل قانون اساسی و به طور مشخص اجرای اصول معطل مانده ناظر به حقوق ملت را به عنوان هدفی حداقلی در دستور کارخود قرار داده است. استراتژی مرحله‌ای جنبش سبز برای دستیابی به این هدف به تصریح رهبران آن آگاهی بخشی، مقاومت مدنی برپایه نفی خشونت، مقابله با گفتمان زور و سلطه و غلبه و مبارزه با جهل و فریبی است که حاکمیت استبداد قصد بقا و دوام آن را در جامعه دارد. این جنبش به علت پیوند با اصیل‌ترین مطالبات ملت ایران و اتکا به تجارب ارزشمند تاریخ معاصر ایران به رغم سرکوب‌های خشونت‌آمیز و همه جانبه استبدادطلبان حاکم به سان رودی عظیم گاه پرخروش و توفنده و گاه آرام اما روان، تا تحقق اهداف خود به حرکت ادامه خواهد داد. این حقیقتی است که بیش از همه حاکمیت اقتدارگرا آن را لمس کرده است. فعالان جنبش در داخل و خارج کشور می‌توانند به خود ببالند که با پایمردی و تلاش صادقانه و آگاهانه خویش گسترده‌ترین تلاش‌های متکی به زر و زور و تزویر را برای خاموش کردن جنبش با شکست مواجه ساخته‌اند. امروز در صف‌بندی نیروها، اصیل‌ترین یاران و چهره‌های انقلاب و در رأس آن‌ها موسوی و کروبی و رهنورد حبس و انزوا را به قیمت انتقاد و مخالفت با وضع موجود به جان خریده‌اند و در سوی دیگر ساکتین و قاعدین قبل از انقلاب و فرصت طلبان و تازه‌به دوران رسیده‌های سیاسی و بدنام‌ترین و فاسدترین چهره‌ها در حمایت از استبداد صف کشیده‌اند. این صحنه نمادین و پرمعنا خود به روشنی بیانگر ناکامی استبداد طلبان در جلب مشروعیت و و کسب حمایت گروه‌های مرجع اجتماعی است. عدم شرکت مشهورترین مراجع تقلید در انتخابات نهمین دوره مجلس که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شاهد آن هستیم، گویای ناکامی اقتدارگرایان مدعی شریعت و فقاهت در جلب حمایت کانون‌های مشروعیت بخشی است که شدیداً خودرا بدان‌ها وابسته و نیازمند می‌بینند.

طراحان جنگ روانی در جبهه استبداد اکنون پس از این ناکامی فضاحت‌بار و ناامید از جلب نظر جامعه،‌ راه چاره را در ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف مخالفان و منتقدان دیده‌اند. ایجاد جریان‌های اصلاح طلب بدلی که اصلی‌ترین کارویژه آن‌ تأیید استبداد و اختناق و سانسور حاکم و مخالف‌خوانی و بدگویی علیه اصلاح‌طلبان راستین و دربند است، در کانون این عملیات روانی قرار دارد.از این رو وظیفه و مسؤلیت تاریخی فعالان جنبش ایجاب می‌کند در افشای این ترفند جدید و آگاه ساختن بدنه جنبش از آن بکوشند و همگان را به هشیاری و خویشتنداری از مواضع و اظهارات احساسی و تخریب چهره‌های موجه و محترم بخوانند، از مرزبندی‌های کاذب از گونه اصلاح طلب و سبز، داخل و خارج، اصلاح طلب تندرو و اصلاح طلب معتدل، خودداری کنند و به این حقیقت توجه داشته باشند که از نگاه استبدادیان، اصلاح طلب خوب، اصلاح طلب مرده است. اصلاح طلبی و جنبش سبز در اصول و مبانی هیچ اختلاف و تمایزی از یکدیگر ندارند. اگر تفاوتی هست تفاوتی است که میان بخش‌های هر جنبش اجتماعی دموکراتیک می‌تواند وجود داشته باشد. نمی‌توان از روح اصلاحات دفاع کرد ولی تنوع و تکثر را به رسمیت نشناخت و انتظار داشت که همگان حتی در تاکتیک‌ها تابع فهم و تشخیص ما باشند. جنبش سبز و جریان‌های اصلاح طلب حامی جنبش در همان ابتدای راه، تکثر در جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران را پذیرفته‌اند و این ویژگی را نقطه قوت خود می دانند زیرا تکثر جنبش نشان می دهد برآمده از جامعه متکثر ایرانی است.

هر فرد و گروه در هر مکان و موقعیت که درهمسویی با این مطالبات جنبش سبز آن گونه که رهبران آن ترسیم کرده‌اند، حرکت کند، با هر میزان از ظرفیت و امکانات عضو این جنبش است. توجه داشته باشیم جنبش سبز جنبشی اخلاقی است و در اعتراض به دروغ و فریب و ریا در برابر ملت و بی‌اخلاقی‌های جریان حاکم در تهمت و افترا و فحاشی علیه منتقدان و مخالفان خود شکل گرفت بنابراین اجتناب از روش‌های آلوده به این رذائل بخشی از هویت جنبش به شمار می‌رود.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ضمن هشدار به ادامه روند سقوط و فروپاشی کنونی، حاکمان را به تجدید نظر و بازگشت از این مسیر خطرناک فرا‌می‌خواند و یادآور می شود سرنوشت محتوم متجاوزین به حقوق ملت و کسانی که اعتراض را با سرکوب پاسخ می دهند جز سقوط و اضمحلال نخواهد بود. گوشه گوشه تاریخ استبداد یادآور حکومتهایی است که بدون مشروعیت و پشتوانه مردمی به پای میز مذاکرات بین المللی رفته اند، چوب حراج به منافع و منابع ملی زده اند و با خفت و خاری قراردادهایی همچون ترکمانچای امضا کرده اند. امروز نیز سیاستهای غلط حاکمیت استبداد و یاوه گویی های نهادهای امنیتی، وضعیتی سخت و بی‌سابقه را بر کشور تحمیل کرده است. مردم ایران با تحمل اسفبارترین شرایط اقتصادی و معیشتی، هزینه سیاست‌ ماجراجویانه خارجی حاکمیت و تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی را می‌پردازد.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سومین سالگرد جنبش سبز یاد همه شهیدان انقلاب و جنگ و شهیدان و زندانیان جنبش را گرامی داشته و از خانواده‌های شهدا و زندانیان و جانبازان به خاطر صبر و پایداری شان تقدیر می نماید و ایمان دارد مادام که جنبش سبز به اصول و مبانی خود، که برآمده از مطالبات واقعی و تجارب ارزشمند تاریخ معاصر ملت بزرگ ایران است، پایبندی دارد، افق آینده روشن و امید بخش و پیروزی اش حتمی است.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور)

21/3/1391

بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مناسبت سومین سالگرد کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸


 


sazman-3x2.jpgامروز: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور) با صدور بیانیه ای به تحلیل فضای سیاسی کشور سه سال پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 پرداخته است. در این بیانیه سازمان ضمن یادآوری هزینه هایی که استبداد و اقتدارگرایی در سه سال گذشته به کشور و ملت تحمیل کرده، به حاکمیت هشدار می دهد که تنها راه نجات از سقوط و فروپاشی ای که در انتظار حاکمیت است، بازگشت به سوی ملت و بدست آوردن پشتوانه ای مردمی است. در انتهای این بیانیه یاد شهدای جنبش سبز را گرامی داشته شده است و سازمان سومین سالگرد این جنبش مردمی ضد استبدادی را به تمامی سبزاندیشان تبریک گفت است.

متن کامل این بیانیه به گزارش سایت امروز در پی می آید:

باسمه تعالی

کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 به مثابه نقطه عطفی تاریخی در مسیر تبدیل نظام جمهوری اسلامی به حاکمیت مطلقه فردی، منشاء تحولات چشمگیری در جامعه ایران بوده است. مهمترین این تحولات شکل‌گیری جنبش ملی و مدنی سبز در مقابله با این روند استحاله است. تقابل استبدادطلبان حاکم با نیروهای مدافع آزادی، جمهوریت و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش در قالب جنبش سبز، طی این مدت حوادث و رخدادهای فراوانی را رقم زده است. اکنون در آستانه سومین سالگرد کودتا می‌توان به تحلیل و ارزیابی آن‌چه طی این مدت بر ایران عزیز رفته، نشست و گذشته را چراغ راه آینده ساخت.

حاکمیت کودتا با شعار دفاع از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب، بازگرداندن قدرت به جریان اصیل انقلاب و حذف جریان‌های وابسته و تجدیدنظر طلب بر سر کار آمد. ادعایش این بود که قصد تحقق شعارهای اصیل انقلاب به ویژه عدالت را دارد. ادعایش این بود که اصلاحات واقعی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است. ادعایش این بود مدیران و کارگزارانی که در سالهای پس از انقلاب کشور را اداره کردند، فاسد بوده و با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را تمیز کرد. ادعایش این بود که نفت را برسر سفره مردم خواهد آورد. ادعایش این بود که بی‌نظیرترین دولت در تاریخ ایران معاصر را برسرکار آورده است. ادعایش این بود که با برخورد تهاجمی با قدرت‌های بیگانه آنان را سرجای خود نشانده منافع ملی را تضمین خواهد کرد، ...

امروز با گذشت سه سال از کودتای انتخاباتی، شاهد تحقق هشدارهای رهبران جنبش سبز هستیم. در این مدت یکی از آلوده‌ترین حاکمیت‌ها را تجربه کرده‌ایم. حاکمیتی که ارمغانش برای ملت برسرکار آوردن ‌قانون شکن‌ترین و فاسدترین دولت در تاریخ معاصر ایران بوده است. دولتی که مدتی است جریان انحرافی لقب گرفته و به تعبیر سینه چاکان سابقش خطرناک‌تر از «فتنه» شده است.

در ناکارآمدی و بی کفایتی حاکمیت یکدست اقتدارگرایان همین بس که با درآمد نفتی بالغ بر560 میلیارد دلار از سال 1384 تا 1390 ( معادل نیمی از درآمد نفت در بیش از یکصد سال اکتشاف و فروش نفت ) در مقایسه با تمامی دولت‌های پس از انقلاب بدترین عملکرد اقتصادی و اجتماعی را داشته است. مستند این ادعا نه گزارش‌های مراکز بین المللی که بتوان با انتساب آن‌ها به قدرت‌های بیگانه عوامفریبی کرد، بلکه گزارش‌های رسمی منتشره بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در مورد شاخص‌هایی همچون نرخ رشد اقتصادی، نرخ رشد سرمایه گذاری، نرخ بیکاری، نرخ تورم، میزان واردات و مقایسه آن با عملکرد دولت‌های قبلی و یا کشورهای مشابه منطقه است. این ناکارآمدی و بی کفایتی به اختلافات عمیق و جنگ قدرتی تمام‌عیار میان باندهای قدرت حاکم انجامیده است که همه قوا را درگیر کرده و تمامی امور کشور را تحت الشعاع قرار داده است. در نتیجه این جنگ قدرت، طی دو سال اخیر کشور ماه‌های آغازین سال را بدون قانون بودجه گذرانده، ومهم‌ترین تصمیمات اقتصادی کشور در دام بلاتکلیفی رها شده است. و پس از کش و قوس ها قانون بودجه‌ای مبنای اداره کشور قرار گرفته که نه تنها متخصصان و صاحبنظران عرصه اقتصاد و توسعه، بلکه دولتی که لایحه آن را تدوین و مجلسی که آن را تصویب کرده است،‌ اجرای آن را موجب تشدید بحران اقتصادی کشور ارزیابی می‌کنند. ادامه اجرای تصمیمات و برنامه‌های کلیدی اقتدارگرایان حاکم، نظیر قانون هدفمند کردن یارانه‌ها یا اجرای سیاست های ابلاغی اصل 44 در هاله‌ای از ایهام و ابهام مانده، بخش‌های مهمی از دولت نظیر وزارت اطلاعات، شورایعالی امنیت ملی، وزارت نفت، و وزارت کشور خارج از اقتدار و اداره رئیس دولت قرار گرفته است.

دولتی که روزی دولتی بی‌نظیر در تاریخ معاصر و معجزه هزاره سوم ‌خوانده می شد، امروز تحمل آن به مهم‌ترین مشکل و معضل کشور تبدیل شده است. فساد گسترده و شایع در میان باندهای قدرت حاکم، عجز و زبونی حاکمیت مطلقه را در برخورد با مفسدان در منظر همگان به نمایش گذاشته است. اعترافات تکان‌دهنده متهمان اختلاس سه هزار میلیاردی در باره فساد و آلودگی مقامات کشور یکی از این صحنه‌های نمایش تأسف‌بار است. افزایش نگران کننده تورم، گرانی، بیکاری، چک‌های برگشتی، اعتیاد، ناهنجاری‌های اجتماعی، اعتیاد، طلاق، بیماری‌های روانی از یک سو و گسترش قانون شکنی و قانون‌گریزی در عرصه‌های مختلف، نقض حقوق شهروندی، سرکوب خشونت‌بار منتقدان وسانسور و توقیف مطبوعات و تعطیل نهادهای مدنی، صنفی و احزاب سیاسی و به بندکشیدن بهترین فرزندان ملت، کاهش شدید ضریب وحدت و انسجام ملی و گسترش خشم و نارضایتی در میان اقوام ایرانی، تنها بخشی از ارمغان قدرت مطلقه نظارت‌ناپذیر برای این ملت بوده است.

تبلیغات کذب و مکر لیل و نهار رسانه‌ها و تریبون‌های وابسته برای پنهان داشتن این وضعیت نگران کننده، حاکمیت مستبد کنونی را به امپراطوری دروغ و تزویر تبدیل کرده است، حاکمیتی که هیچ‌کس نه ناظران و تحلیل‌گران بی‌طرف، نه مردم و نه حتی کارگزاران آن به صحت تبلیغات و ادعاهایش باور ندارند. در حالی که روندهای جاری و نیز رخدادهای عرصه سیاسی نظیر انتخابات فرمایشی مجلس نهم همگی از حرکتی شتابناک به سوی قدرت مطلقه فردی و نابودی تمامی زیرساخت‌های دموکراتیک حکایت می‌کند، شکاف میان جامعه و حاکمیت هر روز عمیق‌تر و تعداد ناراضیان معترض هر روز بیشتر می‌گردد. در اثبات این مدعا چه آماری گویاتر از کاهش مشارکت در انتخابات مجلس نهم به میزان ۳۸ درصد ؟ و کدام ناظر آگاه بی‌طرفی می‌تواند ادعا کند که امروز از تعداد جمعیت چند میلیونی که در روز ۲۵ خرداد با شعار «رأی من کو» به خیابان‌ها آمدند، کاسته و بر تعداد علاقمندان به حاکمیت افزوده شده است؟

براساس همین حقیقت انکارناپذیر است که با قاطعیت می‌توان گفت به رغم فضا و جو ارعاب و سرکوب، انحلال احزاب و نهادهای مدنی و صنفی و توقیف مطبوعات و حبس و بازداشت و تهدید شهروندان معترض و محروم ساختن ایشان از بدیهی ترین حقوق شهروندی نظیر محرومیت از ادامه تحصیل در سطوح عالی، اخراج از کار و... جنبش سبز در سطح وسیع‌تری از لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی نفوذ و گسترش یافته است.

جنبش سبز به عنوان جنبشی مدنی و خشونت‌پرهیز، متکی به تجربیات ارزشمند مبارزات تاریخ معاصر ملت ایران، ملتزم به استقلال و تمامیت ارضی، مخالف هرگونه دخالت خارجی، اجرای بی‌تنازل قانون اساسی و به طور مشخص اجرای اصول معطل مانده ناظر به حقوق ملت را به عنوان هدفی حداقلی در دستور کارخود قرار داده است. استراتژی مرحله‌ای جنبش سبز برای دستیابی به این هدف به تصریح رهبران آن آگاهی بخشی، مقاومت مدنی برپایه نفی خشونت، مقابله با گفتمان زور و سلطه و غلبه و مبارزه با جهل و فریبی است که حاکمیت استبداد قصد بقا و دوام آن را در جامعه دارد. این جنبش به علت پیوند با اصیل‌ترین مطالبات ملت ایران و اتکا به تجارب ارزشمند تاریخ معاصر ایران به رغم سرکوب‌های خشونت‌آمیز و همه جانبه استبدادطلبان حاکم به سان رودی عظیم گاه پرخروش و توفنده و گاه آرام اما روان، تا تحقق اهداف خود به حرکت ادامه خواهد داد. این حقیقتی است که بیش از همه حاکمیت اقتدارگرا آن را لمس کرده است. فعالان جنبش در داخل و خارج کشور می‌توانند به خود ببالند که با پایمردی و تلاش صادقانه و آگاهانه خویش گسترده‌ترین تلاش‌های متکی به زر و زور و تزویر را برای خاموش کردن جنبش با شکست مواجه ساخته‌اند. امروز در صف‌بندی نیروها، اصیل‌ترین یاران و چهره‌های انقلاب و در رأس آن‌ها موسوی و کروبی و رهنورد حبس و انزوا را به قیمت انتقاد و مخالفت با وضع موجود به جان خریده‌اند و در سوی دیگر ساکتین و قاعدین قبل از انقلاب و فرصت طلبان و تازه‌به دوران رسیده‌های سیاسی و بدنام‌ترین و فاسدترین چهره‌ها در حمایت از استبداد صف کشیده‌اند. این صحنه نمادین و پرمعنا خود به روشنی بیانگر ناکامی استبداد طلبان در جلب مشروعیت و و کسب حمایت گروه‌های مرجع اجتماعی است. عدم شرکت مشهورترین مراجع تقلید در انتخابات نهمین دوره مجلس که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شاهد آن هستیم، گویای ناکامی اقتدارگرایان مدعی شریعت و فقاهت در جلب حمایت کانون‌های مشروعیت بخشی است که شدیداً خودرا بدان‌ها وابسته و نیازمند می‌بینند.

طراحان جنگ روانی در جبهه استبداد اکنون پس از این ناکامی فضاحت‌بار و ناامید از جلب نظر جامعه،‌ راه چاره را در ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف مخالفان و منتقدان دیده‌اند. ایجاد جریان‌های اصلاح طلب بدلی که اصلی‌ترین کارویژه آن‌ تأیید استبداد و اختناق و سانسور حاکم و مخالف‌خوانی و بدگویی علیه اصلاح‌طلبان راستین و دربند است، در کانون این عملیات روانی قرار دارد.از این رو وظیفه و مسؤلیت تاریخی فعالان جنبش ایجاب می‌کند در افشای این ترفند جدید و آگاه ساختن بدنه جنبش از آن بکوشند و همگان را به هشیاری و خویشتنداری از مواضع و اظهارات احساسی و تخریب چهره‌های موجه و محترم بخوانند، از مرزبندی‌های کاذب از گونه اصلاح طلب و سبز، داخل و خارج، اصلاح طلب تندرو و اصلاح طلب معتدل، خودداری کنند و به این حقیقت توجه داشته باشند که از نگاه استبدادیان، اصلاح طلب خوب، اصلاح طلب مرده است. اصلاح طلبی و جنبش سبز در اصول و مبانی هیچ اختلاف و تمایزی از یکدیگر ندارند. اگر تفاوتی هست تفاوتی است که میان بخش‌های هر جنبش اجتماعی دموکراتیک می‌تواند وجود داشته باشد. نمی‌توان از روح اصلاحات دفاع کرد ولی تنوع و تکثر را به رسمیت نشناخت و انتظار داشت که همگان حتی در تاکتیک‌ها تابع فهم و تشخیص ما باشند. جنبش سبز و جریان‌های اصلاح طلب حامی جنبش در همان ابتدای راه، تکثر در جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران را پذیرفته‌اند و این ویژگی را نقطه قوت خود می دانند زیرا تکثر جنبش نشان می دهد برآمده از جامعه متکثر ایرانی است.

هر فرد و گروه در هر مکان و موقعیت که درهمسویی با این مطالبات جنبش سبز آن گونه که رهبران آن ترسیم کرده‌اند، حرکت کند، با هر میزان از ظرفیت و امکانات عضو این جنبش است. توجه داشته باشیم جنبش سبز جنبشی اخلاقی است و در اعتراض به دروغ و فریب و ریا در برابر ملت و بی‌اخلاقی‌های جریان حاکم در تهمت و افترا و فحاشی علیه منتقدان و مخالفان خود شکل گرفت بنابراین اجتناب از روش‌های آلوده به این رذائل بخشی از هویت جنبش به شمار می‌رود.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ضمن هشدار به ادامه روند سقوط و فروپاشی کنونی، حاکمان را به تجدید نظر و بازگشت از این مسیر خطرناک فرا‌می‌خواند و یادآور می شود سرنوشت محتوم متجاوزین به حقوق ملت و کسانی که اعتراض را با سرکوب پاسخ می دهند جز سقوط و اضمحلال نخواهد بود. گوشه گوشه تاریخ استبداد یادآور حکومتهایی است که بدون مشروعیت و پشتوانه مردمی به پای میز مذاکرات بین المللی رفته اند، چوب حراج به منافع و منابع ملی زده اند و با خفت و خاری قراردادهایی همچون ترکمانچای امضا کرده اند. امروز نیز سیاستهای غلط حاکمیت استبداد و یاوه گویی های نهادهای امنیتی، وضعیتی سخت و بی‌سابقه را بر کشور تحمیل کرده است. مردم ایران با تحمل اسفبارترین شرایط اقتصادی و معیشتی، هزینه سیاست‌ ماجراجویانه خارجی حاکمیت و تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی را می‌پردازد.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سومین سالگرد جنبش سبز یاد همه شهیدان انقلاب و جنگ و شهیدان و زندانیان جنبش را گرامی داشته و از خانواده‌های شهدا و زندانیان و جانبازان به خاطر صبر و پایداری شان تقدیر می نماید و ایمان دارد مادام که جنبش سبز به اصول و مبانی خود، که برآمده از مطالبات واقعی و تجارب ارزشمند تاریخ معاصر ملت بزرگ ایران است، پایبندی دارد، افق آینده روشن و امید بخش و پیروزی اش حتمی است.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران (شاخه خارج کشور)

21/3/1391

بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مناسبت سومین سالگرد کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸


 


امروز: به گزارش منابع خبری، قوه قضاييه جمهوری اسلامی، وثيقه ۵۰۰ ميليون توماني عبدالرضا تاجيک، روزنامه نگار منتقد حکومت را که اخیرا از ايران خارج شده است توقيف کرد.

به گزارش رادیو اروپای آزاد، یک منبع آشنا به پرونده عبدالرضا تاجیک گفت: وی آذرماه گذشته از کشور خارج شده است و قوه قضاييه در روزهای اخیر اقدام به ضبط وثيقه وی که سند خانه بوده کرده است.

به گفته این منبع، خانواده آقای تاجیک مجبور شدند که برای آزاد کردن این سند، ۵۰۰ ميليون تومان را نقدا به حساب قوه قضاييه بريزند.

وی اضافه کرد: "دایره اجرای احکام دادسری اوین در ابتدا اعلام کرده بود که سند خانه را ضبط می کند که با پيگيری خانواده آقای تاجيک، آنها توانستند با مشکلات زیاد پول را تهيه کرده و به حساب قوه قضاييه بريزند. خانواده آقای تاجيک درخواست کرده بودند که وثيقه به صورت اقساط پرداخت شود ولی قوه قضاییه این تقاضا را نپذيرفت و اعلام کردند که وجه باید نقد پرداخت شود."

عبدالرضا تاجيک، در جريان حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوری ايران در سال ۱۳۸۸ سه بار بازداشت و در دادگاه بدوی به شش سال حبس تعزيری محکوم شده بود.

تاجيک پیشتر در خصوص زمان دادگاه بدوی خود گفته بود: "من شش سال زندان داشتم که دادگاه هم زمانی برگزار شد که با وثيقه بيرون بودم. حکم دادگاه تجديد نظر به من ابلاغ نشد و فقط برگه ای برای وثيقه گذار رفته بود.

اين روزنامه نگار در ادامه گفته بود: اولين بار من از روزنامه ايران (ارگان دولت) متوجه شدم که دادگاه تجديد نظر حکم مرا تاييد کرده است.

عبدالرضا تاجيک اواسط آذر ماه گذشته از ايران خارج شد و هم اکنون در فرانسه به سر می برد.

وی که در بسياری از روزنامه های اصلاح طلب قلم زده و بارها بازداشت شده، به دنبال حوادث پس از برگزاری انتخابات دهم رياست جمهوری نیز سه بار دستگیر شد، که بار اول همراه با دهها فعال سياسی و مدنی ديگر دستگير ۴۴ روز در بازداشت بود.

تاجيک بار دوم پس از حوادث روز عاشورای سال ۸۸ بازداشت شد و به مدت دو ماه در بند ۲۰۹ زندان اوين بود.

وی همچنين در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۹ برای بار سوم از سوی نيروهای امنيتی بازداشت شد که با قرار وثيقه ۵۰۰ ميليون تومانی آزاد شد.

عبدالرضا تاجيک در آذرماه سال ۱۳۸۹ از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز برنده جايزه بهترين روزنامه‌نگار سال شد.


 


امروز: موزه رضاعباسی آتش گرفت. این آتش سوزی ساعت یک شب 13 خرداد 91 اتفاق افتاد و بعد از آن به دلیل تعطیلی‌های چهاردهم و پانزدهم خرداد به فراموشی سپرده شد.

به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی؛ شنیده ها حاکی از آن است که مخزن این موزه تاریخی به طور کامل آتش گرفته و خسارت بالایی به آن وارد شده است. این در حالی است که "شهرام حیدریان"، رییس موزه رضا عباسی به CHN می‌گوید که به هیچ عنوان مخزن آتش نگرفته‌است.

حیدریان ماجرا را اینگونه شرح می دهد که یکی از آب سردکن‌ها دچار حریق شده و در نتیجه این آتش سوزی موزه دچار دودگرفتگی شده‌است به همین دلیل این تصور به وجود آمده که مخزن آتش گرفته است، در حالی که اصلا اینگونه نیست.

با این وجود، برخی از اطلاعاتی که به خبرگزاری میراث فرهنگی داده شده، حاکی از آن است که در نامه‌ای به شماره 173 که به سازمان میراث فرهنگی تهران فرستاده، آتش سوزی مخزن گزارش شده اما دلیل این آتش سوزی به طور کامل آورده نشده است. هرچند که این نامه به دست خبرگزاری نرسید اما پرس و جو در مورد دلایل وقوع این آتش سوزی و میزان خسارت آن از رییس موزه ملی کوچک پرسیده شد.

حیدریان اما به CHN می‌گوید که دلیل این آتش سوزی تنها نوسانات برق بوده و همین نوسانات باعث شده آبسرد کن موزه آتش بگیرد ولی ظرف 5 دقیقه بعد آتش نشانی آمده و به مدت دو ساعت شرایط به حالت عادی بازگشته است.

آتش نشانی، ایستگاه 73 که واقع در سه راه زندان خیابان شریعتی است، این آتش را اطفا کرده اما مسئولان این ایستگاه اطلاعات بیشتری در مورد دلایل وقوع این آتش سوزی ارایه نکردند.

موزه رضا عباسی در 25 شهریور سال 1356 در تهران گشایش یافت. موزه رضا عباسی سرانجام در 15 بهمن سال 1379 بعد از مرمت و نوسازی برای پنجمین بار افتتاح شد. مجموعه‌های دیدنی این موزه مربوط به هزاره 2 قبل از میلاد تا اوایل قرن 20 و متعلق به دوره قاجار است.

اشیای به نمایش درآمده در موزه شامل مصنوعات ساخته از گل پخته فلز و سنگ مربوط به دوران ما قبل تاریخ تا ظروف سفالی و اشیای فلزی، منسوجات و نقاشی‌های لاک الکلی متعلق به دوره اسلام است.

این موزه شامل اداره حفظ و نگهداری با دارا بودن 2 آزمایشگاه و کارگاه به منظور حفظ نقاشی‌ها و اشیای فلزی، کتابخانه با دارا بودن بیش از 1000 جلد کتاب فارسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، بخش انتشارات با دارا بودن منابع با ارزشی در زمینه میراث فرهنگی، نمایشگاه و فروشگاه است.


 


امروز: هفتمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه ایران در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران لحظاتی پیش و با دو ساعت تاخیر به علت اعزام دیرهنگام زندانیان آغاز شد.

به گزارش فارس؛ هفتمین جلسه دادگاه رسیدگی به اختلاس بیمه ایران با ریاست قاضی مدیر خراسانی و حضور متهمان آغاز شد.


نماینده دادستان: درباره شبکه‌ای بودن اختلاس سند و مدرک داریم
در اولین بخش از جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران که مربوط به رسیدگی به وقوع اختلاس در استانداری تهران می شود، ذبیحی زاده، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت تا از کیفر خواست صادر شده از متهم «ی.د» دفاع کند.

ذبیحی‌زاده با اشاره به این مطلب که در جلسه ششم دادرسی متهم و وکیل وی تلاش داشتند تا اظهارات بنده را خلاف واقع نشان دهند گفت: این افراد ما را خلافگو و ارائه کننده مطالب کذب عنوان کرد.

در حالی که سوال من این است که دریافت مصوبه واگذاری معدن شن و ماسه توسط متهم ردیف دوم به متهم ردیف اول پرونده آیا خلاف‌گویی‌است

وی افزود: متهم مدعی می‌شود در زمان واگذاری معدن شن و ماسه او در سمنان به سر می‌برده و در تهران نبوده است به همین علت نباید با آبروی یک انسان شریف بازی کرد. اما ما نامه‌ای داریم که در آن نامه اعطای مجوز شن و ماسه به متهم ردیف اول از سوی متهم ردیف دوم پرونده صراحتاً مشخص شده است که نمی‌توان در آن تردیدی راه داد.

هر چند که متهم در بخشی از دفاعیاتش مدعی می‌شود که این اعطای مجوز بعدها باطل شد.

وی افزود: وکیل متهم مدعی است که نماینده دادستان نباید بدون سند و مدرک حرف بزند اما سوال من این است که مگر وکیل متهم اجازه دارد بدون سند و مدرک هر چیزی را خواست بگوید.

وی گفت: نکته عجیب‌تر داستان زمانی مشخص می‌شود که ما سند و مدرک به متهم ارائه می‌دهیم و متهم هم می‌پذیرد اما باز هم وکیل وی مدعی می‌شود اینها سند و مدرک نیست و تنها تشریفات برگزاری مزایده است. اینکه عذر بدتر از گناه است. بیاییم اعطای مجوز دهیم و بعد هم تشریفات مزایده اجرایی نشود.

نماینده دادستان با اشاره به این مطلب که 7 اتهام متوجه متهم شده است که 4 مورد آن را در جلسه قبل دفاع کرده است گفت: برای اینکه اذهان عمومی روشن شود من در این جلسه بار دیگر آن چهار مورد را توضیح مختصری می‌دهم تا رشته کلام برگردد.

نماینده دادستان گفت: اتهام اول متهم اختلاس 5 میلیارد ریالی است که از محل شرکت انبارداران فجر رخ داده که آقای «الف» نیز درباره توضیحاتی ارائه کرد.

وی گفت: در این بند متهم معتقد است که اختلاسی رخ نداده و به تعریف اختلاس آن هم به صورت غلط بسنده می‌کند در حالی تعریف اختلاس عبارت است از تصاحب همراه با سوءنیت از اموال دولتی که به فردی سپرده شده باشد به نفع خود یا دیگران که در این مورد نیز متهم همین کار را کرده است.

وی به تصرف 30 درصدی عوارض اتباع افغانی به مبلغ 59میلیارد ریال که با تصمیم متهم و دو نفر دیگر رخ داده اشاره کرد و گفت: متهم و دو نفر دیگر حسابی در بانک ملی شعبه شهرآرا افتتاح می‌کنند که این اقدام آنها حتی با بخشنامه‌های داخلی خودشان مغایرت داشته و مغایر قانون هم بوده است. در حالی که وکیل متهم مدعی است هیچ کار خلاف قانونی انجام نشده است.

وی گفت: همچنین متهم به وصول وجه و اختلاس به مبلغ 200 میلیون تومان متهم است که این رقم از اموال حاصل از گرفتن عوارض بیشتر از تعرفه معدن‌داران شن و کاسه رخ داده است. در حالی که متهم درباره این موضوع اقرار صحیح دارد وکیل متهم دادگاه را ملزم به ارائه مستندات می‌کند. حال که باید پرسید ما باید به اتهامات اصیل متهم توجه کنیم یا به ادعاهای وکیل ایشان.

وی همچنین به اهمال منجر به تضییع حقوق دولتی به مبلغ 5 هزار میلیارد ریال اشاره کرد و گفت: این اتفاق به موجب تغییر کاربری اراضی کلاک لواسانات رخ داده است.

وی گفت: درباره این موضوع و نقش متهم در تغییر کاربری این اراضی به طور مفصل توضیح دادم.

ذبیحی‌زاده در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع تصدی بیش از یک شغل دولتی توسط متهم که در اتهامات وی قید شده اشاره کرد و گفت: متهم در هیئت مدیره شرکت سرمایه‌گذاری بیمه ایران درآمده که این کار خلاف قانون بوده و نکته جالب اینجاست که حکم عضویت «ی.د» در هیئت مدیره این شرکت توسط فردی صادر شده است که پیش‌تر توضیحات مفصل داده شده است.

ذبیخی‌زاده به موضوع پولشویی اشاره کرد و گفت: ما برای متهم جرم پولشویی را مد نظر قرار دادیم در حالی که متهم مدعی است پولشویی رخ نداده است.

آقای قاضی این که متهم عواید 500 میلیون تومانی حاصل از موافقت اصولی شرکت انبارداران فجر را با واسطه‌گری به «ج.الف» می‌دهد و سپس آن را با 16 فقره چک دیگر تعویض می‌کند اینها حکایت از چه چیزی غیر از پولشویی دارد.

وی گفت: هر چند که موضوع وصول 200 میلیون تومان چک توسط خانواده‌های متهم خودش دلیل دیگری بر وقوع پولشویی است.

نماینده دادستان با اعلام این مطلب که از ابتدای جلسات رسیدگی به این پرونده متهمان و موکلان آنها تلاش داشتند تا شبکه‌ای بودن این اتفاق را منکر شوند گفت: این در حالی است که بر اساس معنی حقوقی تشکیل شبکه هرگونه مساعدت و همکاری شامل تعریف شبکه می‌شود و واژه تشکیل صرف رهبران نیست.

وی گفت: آنجایی که «ج.الف» با تلاش «ی.د» به معدن شن و ماسه می‌رسند، آنجایی که «ک.م» آقای «د.ف» به عنوان معاون مالی بیمه ایران در کرج معرفی می‌کنند، آنجایی «ی.د» پس از واگذاری شن و ماسه به «م.‌الف» به عضویت شرکت صبا درمی‌آیند آنجاها باید دنبال شبکه گشت و به این نتیجه رسید که این باند یک کار شبکه‌ای انجام داده‌اند.


حلقه مفقوده در نحوه انتصابات متهمان پرونده بیمه ایران کیست؟
در ادامه رسیدگی به اتهامات «ی ـ د» معاون مالی و اداری استانداری تهران، ذبیحی‌زاده نماینده دادستان از قاضی دادگاه خواست تا فردی به اسم «ع ـ ب» را به عنوان مطلع در جایگاه حاضر کند تا درباره نحوه ورود آقای «ی ـ د» به هیئت مدیره شرکت سرمایه‌گذاری بیمه ایران توضیحاتی ارائه دهد.

قاضی مدیرخراسانی با درخواست نماینده دادستان موافقت کرده و به این ترتیب «ی ـ ب» به جایگاه آمد تا درباره نحوه انتصاب توضیحاتی ارائه کند.

«ع ـ ب» با حضور در جایگاه با اشاره به این مطلب که من مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری بیمه ایران بودم گفت: من درباره اظهار نظرهایی که در شعبه بازپرسی کرده‌ام تردیدی ندارم و آنچه گفته‌ام عین حقیقت بوده است. مضاعف بر اینکه یک حلقه مفقوده وجود دارد.

وی خطاب به قاضی دادگاه گفت: هنوز فرد تصمیم‌گیرنده در شرکت سهامی بیمه ایران که همان حلقه مفقوده عزل و نصب‌های شرکت بوده است شناسایی نشده است و اگر من و آقای «ی ـ‌د» به سفارش و توصیه‌ای به شرکت رفته‌ایم باید شخص تصمیم‌گیرنده را شناسایی کرد.

متهم گفت: آن حلقه مفقوده منجر به صدور احکام برای من و آقای «ی ـ د» شده است. زیرا عضویت ما به خودی خود جرم نبوده هر کسی می‌توانست ما را معرفی کند هر چند که در این لحظه باز هم اظهارات گذشته خود را قبول دارم.

«ع ـ‌ب» درباره عضویت آقای «ی ـ د» گفت: روزی اعضای هیئت مدیره شرکت صبا گردهم جمع شده بودند تا مجمع عمومی برگزار شود و صورت جلسه آن تنظیم شود. قرار بود آقای « ر» به عنوان نفر پنجم هیئت مدیره انتخاب شود و بر همین اساس این فرد اسمش در صورت جلسه نوشته شد.

وی گفت: من آقای «ی ـ د» را توسط آقای «م» می‌شناختم اما بعد از ظهر همان روز پیش از امضاء صورت جلسه آقای «ج ـ الف» با من تماس گرفت و گفت قرار است صورت جلسه مجمع تغییر کند و آقای «ر» جایش را به «ی ـ د» بدهد.

وی گفت: من از آقای «س» رئیس مجمع درباره این اتفاق سوال و جواب کرده‌ام او همان موضوع را تأیید کرد و به این ترتیب صورت جلسه مجمع عضو شده و آقای «ر» جایش را به آقای «ی ـ د» داد.

قاضی از « ع ـ ب» پرسید نقش آقای «ج ـ الف» در این تغییر چه بود؟

متهم گفت: این نقش همچنان هم برای من مجهول مانده است چون «ج -الف» سمتی در هیئت مدیره نداشت. اگر هم «ج ـ الف» نقشی داشته آقای «س» باید بیاید و توضیح دهد.

قاضی از «ع ـ ب» پرسید اگر « ج ـ الف» سمتی در هیئت مدیره نداشت چگونه توانست با شما تماس برقرار کند و خبر مهم حضور «ی ـ د را بدهد؟

متهم گفت: این را باید از کسانی پرسید که به دستور آقای «ج ـ الف» کارها از انجام می‌دهند آنچه برای ما مشخص شده این است که حلقه مفقوده‌ای وجود دارد که بنابه خواسته «ج ـ الف» کارها را انجام می‌دهند.

قاضی پرسید: آیا پس از این تغییر مجمعی تشکیل شد یا فقط صورتجلسه عوض شد؟

متهم گفت: در صبح همان روز هم مجمعی تشکیل نشده بود و از آنجا که شرکت ما صرفاً یک شرکت کاغذی بود که عینیت واقعی نداشت فقط صورت جلسه تنظیم می‌شد.



قاضی: استاندار به جای مصاحبه نامه رسمی ارسال کند/ ملاک ما درباره اظهارات ایشان جلسه بازجویی است
در ادامه رسیدگی به پرونده بیمه ایران در دادگاه کیفری استان تهران « ی - د» متهم پرونده در پاسخ به اظهارات مطرح شده از سوی نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و اظهار داشت: درباره مجوز برداشت از معادن این کار در حیطه قانونی و وظایف استانداری بود و ما نمی‌توانستیم بگوییم که مجوز نمی‌دهیم.

وی ادامه داد: عنوان شد که سپردن 500 میلیون تومان به شماره حساب «ج -الف» نقد شده است، نماینده دادستان باید اسناد این ادعا را ارائه کند. درباره عوارض عبور اتباع افغانی هم سندی ارائه نشده است. برای این کار سیکل قانونی طی و مجوز شورای شهر اخذ شده است. توسط معاون شهردار تهران و امور اتباع استانداری هزینه پیش‌بینی شده که به استانداری بدهند. آیا کمک شهرداری به استانداری خلاف است. مگر پول دولتی است که ذی حسابی دخالت کند.

متهم گفت: همان زمان شهرداری برای انتخابات 1.5 میلیارد تومان به استانداری کمک کرد چطور موضوع ما تصرف است اما پرداخت شهرداری تصرف نبود.

درباره زمین‌های نامرغوب هم من مسئول تفکیک نبودم. طرح تفصیلی تصویب شده بود و از زمان تصویب کمیسیون ماده 5 سه سال طول کشید تا طرح تصویب شد. نماینده دادستان گفت این موضوع به شورای برنامه‌ریزی استان نرفته اما صورت جلسه شورا را در اختیار دارم و به شما خواهم داد.

وی با بیان اینکه منکر دو شغله بودن نیستم و بعد از اعلام سازمان بازرسی استعفا دادم گفت: در کیفرخواست موضوع قصد فروش املاک به من نسبت داده شده در حالی که برای این کارم سندی ارائه ندادم هر چند مگر قصد جرم ، جرم است. آقای «الف» که در جلسه قبل مدعی بود شخصی با لهجه آذری به او زنگ زده و بعد از اطمینان از ارتباط با من پول را پرداخت کرده در حال حاضر آزاد است. وقتی مشخص است او چک را داده و خودش هم پذیرفته است نقش من در این میان چیست.

این معاون سابق استانداری تهران افزود: درباره کمیسیون ماده 13 هم من را متهم می‌کنید در حالی که افراد اصلی خودشان در آزادی هستند و باز هم سراغ من آمده‌اید. 700 صفحه دفاعیه نوشته‌ام که به موقع ارائه خواهم کرد. مجمع سازمان شهرداری‌ها متشکل از 53 شهردار تهران است و صد در صد سهام آن به شهرداری تعلق دارد، آیا باز شدن حسابی که عوارض به حساب همیاری‌ها بیاید خلاف است؟

«ی - د» ادامه داد: اینگونه دریافت‌ها از ابتدای انقلاب روال بوده اما قرعه به نام من افتاده است. 200 میلیون تومان را دفتر فنی به من داد و من هم به استانداری تحویل دادم که آن هم به وقت لازم توضیح خواهند داد که آن را کجا هزینه کرده‌اند همانطور که آقای استاندار هم روز چهارشنبه مصاحبه کرده و روال بودن این دریافت‌ها را تأیید کرده است.

قاضی مدیر خراسانی گفت: ملاک برای ما اظهارات رسمی در جلسه بازجویی است نه مصاحبه، آقای استاندار اگر می‌خواست توضیح دهد باید نامه رسمی بدهد نه اینکه مصاحبه کند.

وی در جلسه بازجویی دریافت این مبلغ را انکار کرده است. متهم گفت اما این پول را به من دادند تا من به استانداری بدهم که این کار را کردم و به استاندار دادم ولی اصلا از محل و منبع آن خبر نداشتم.

وی افزود: شورای عالی معماری ایران با کلیات طرح تفضیلی مخالفت کرد و اعلام کرد محدوده را اضافه نکنیم اما ضوابط را برای شهر لواسان تصویب خواهیم کرد. در جلسه این شورا املاکی که خارج بود برای آنها ضوابطی مصوب شد که یکی از آنها توافق شهرداری بود پس این کار قانونی است.

متهم با بیان اینکه من جلسه‌ای با فرمانداری نداشتم، گفت: فرد دیگری که کارمند دولت بوده، پول گرفته و مختلس است الان آزاد است اما من در زندان هستم.

قاضی مدیر خراسانی با بیان اینکه اظهارات شما با اظهارات قبلی در مرحله تحقیقات تناقض دارد، گفت: شما در اظهارات قبلی عنوان کردید که قبول دارم پول دریافت کردم و به صورت هبه و با اطلاع مدیران بوده است.

قاضی در پاسخ به اظهارات متهم مبنی بر اینکه در آن زمان به خاطر مشکلات روحی گفته بودم از منبع آن اطلاعی نداریم ولی به صورت هبه بوده است، گفت: طبق قانون اگر هم به صورت هبه پول را دریافت کرده باشی باید به حساب خزانه واریز شود.

متهم در جواب گفت: غیر از 200 میلیون تومانی که دریافت کردم و به استاندار دادم هیچ پولی به من نرسیده است.


نماینده دادستان: اختلاس یک میلیارد و 250 میلیون تومانی متهم با اطلاع مدیران بوده است
ذبیحی‌زاده نماینده دادستان در قرائت کیفرخواست یکی دیگر از متهمان استانداری اظهار داشت: «م - خ» متهم است به وصول تعرفه مازاد بر حقوق دولتی از معدن‌داران و شرکت در اختلاس یک میلیارد و 250 میلیون تومانی است.

وی ادامه داد: طبق اسناد موجود در قراردادهای منعقده حداقل و حداکثر میزان بهره‌برداری از معادن مخلوط شن و ماسه مشخص است و از سال 85 به ازای هر متر مربع 2500 ریال و علاوه بر آن مبالغی نیز به ازای هر مترمربع 500 ریال تحت عنوان مازاد بر تعرفه قانونی مطالبه شده است.

وی با بیان اینکه متهم مبالغ را تحت عنوان مازاد بر تعرفه دولتی به صورت نقدی و چک دریافت کرده است، گفت: متهم در بازجویی‌ها ضمن قبول دریافت وجوه این اقدام را حسب دستور مدیریت عنوان کرده است و ادعا کرده بخشی از پول را به مدیران وقت دفتر فنی استانداری داده است.

ذبیحی‌زاده ادامه داد: طبق اسناد و مدارک موجود در پرونده اتهام متهم در این بخش محرز است و حسب مواد 1 تا 5 قانون تشدید مجازات موضوع اختلاس و ارتشاء و با توجه به آثار سوء این اقدام آنها برای متهمان ردیف 1 تا 24 درخواست تشدید مجازات را دارم.


متهم: استاندار و معاونانش در جریان گرفتن پول از معدن‌داران بودند
در ادامه هفتمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس در بیمه ایران متهم «م ـ خ» در جایگاه قرار گرفت و قاضی دادگاه اتهاماتش را به این فرد تفهیم کرد.

متهم در دفاع از خودش با بیان این مطلب که اتهام اختلاس را قبول ندارم گفت: در این رابطه از اظهارات نماینده دادستان و گزارش‌های سازمان بازرسی استفاده خواهم کرد.

وی افزود: آقای نماینده دادستان مدعی شده من بخشی از وجوه را در اختیار مدیرانم قرار دادم در حالی که این مطالب خلاف است و من تمام وجوه را در اختیار مدیران خودم قرار دادم.

وی به گزارش سازمان بازرسی کل کشور اشاره کرد و گفت: در این گزارش آمده است این وجوه توسط معدن‌داران آن هم از زمان‌های بسیار قبل به استانداری پرداخت می‌شده و به عنوان عرف قلمداد می‌شده و من اصلا در تصویب اخذ این وجوه نقشی نداشته‌ام.

قاضی از متهم پرسید: آیا وجوهی گرفته‌اید یا خیر .

متهم گفت: بله من از معدن‌داران هنگام صدور مجوز وجوهی را گرفته‌ام اما این وجوه بر اساس مکانیزمی بود که پیش از من و در ازای هر متر مکعب 50 تومان محاسبه می‌شده است.

متهم «م ـ خ» با اشاره به این مطلب که گروه معادن در استانداری چک‌های معدن‌داران را اخذ می‌کرده و کارشناسان این گروه خودشان نقد کنندگان چک‌ها بودند گفت: من نه در ابتدا و نه در انتهای گرفته شدن و نقد کردن وجوه نبودم و صرفا نقش یک رابط را ایفا کردم.

قاضی دادگاه درباره اینکه چک‌ها را به چه کسانی می‌دادید و چگونه آن را نقد می‌کردید توضیحاتی ارائه کرد اما قاضی مدعی شد توضیحات شما پاسخ سوال من نبود من یک سؤال روشن و واضح پرسیدم اما شما جواب دقیقی به آن ندادید.

متهم بار دیگر به این سؤال پاسخ داد و گفت: من برخی از این چک‌ها را به حساب خودم واریز کرده و برخی دیگر را برای نقد شدن به حساب پرسنلم و اعضای خانواده‌ام می‌سپردم.

قاضی از متهم پرسید شما یک فرد مدیر هستید و با افراد عادی تفاوت دارید هیچ گاه از خودتان نپرسیدید چرا چکی که باید پولش به حساب خزانه واریز شود شما به حساب شخصیتان می‌ریزد.

متهم گفت: من به دستور مدیریت و مدیران بالادستی خودم این کار را می‌کردم من کاری نداشتم که این چک از کجا آمده و به کجا باید برود. من فقط آن را نقد می‌کردم.

وی گفت: گرفتن پول از معدن‌داران امری جاری و ساری بود که استاندار و معاونان وی از گرفتن آن خبر داشتند. این برداشت‌ها به صورت علنی رخ می‌داد.

قاضی از متهم پرسید: شما همان یک میلیارد و 250 میلیون تومان را فقط در اختیار گرفته‌اید که متهم گفت: این مبالغ ادعا شده توسط معدن‌داران است من هنوز حسابم را کنترل نکردم تا جمع این میزان را متوجه شوم.

وی گفت: من وقتی چک‌ها نقد می‌شد آن را به آقای «ب و ق» تحویل می‌دادم که آن هم نقدی بود و حتی دیناری را هم برای خودم بر نداشتم.

قاضی از او پرسید: ایا پول‌هایی که مدیران می‌دادید را در ازایش رسید دریافت می‌کردید.

متهم گفت: به هیچ عنوان رسیدی دریافت نمی‌کردم.


وکیل مدافع: استانداران قبلی و فعلی تهران هم به دادگاه بیایند
نجفی توانا وکیل متهم « م - خ» برای دفاع از موکلش در جایگاه قرار گرفت و در اولین دفاعیاتش موضوع برابری در دفاع را مطرح کرد.

وی افزود: همان گونه که برای نماینده دادستان میزی جداگانه در نظر گرفته شده است و تریبونی به او اختصاص داده شده بهتر بود برای وکلا نیز جایگاه مجزایی در نظر گرفته می‌شد تا ادعای برابری در دفاع را حداقل رعایت می‌کردند.

وی در دفاع از موکلش با اشاره به این مطلب که « م - خ» تنها مأموری بوده که در جایگاه یک کارمند کار قانونی خود را انجام می‌داده و بر اساس اصل مدیریت عواملی که به او سپرده می‌شده را بی‌کم و کاست انجام می‌داده می‌توان گفت بیگناه است زیرا در هزینه‌کرد این مبالغ هم هیچ دخل و تصرفی نداشته است.

وی گفت: ‌در کیفرخواستی که نماینده دادستان قرائت کرد از کلماتی مانند اخلال در نظام اقتصادی صحبت شد در حالی که در کیفرخواست فقط دو اتهام اختلاس و تحصیل مال آمده است و من تقاضا می‌کنم اگر موارد دیگری نظیر اخلال و سایر آنها وجود دارد حداقل در متن کیفرخواست نوشته شود تا امکان دفاع برای ما نیز فراهم باشد.

نجفی توانا با اشاره به این مطلب که در هیچ جایی از گرفتن وجه توسط متهم به اجبار برای پرداخت وجه نبوده و معدن‌داران خودشان پول‌هایی را می‌داده‌اند، گفت: این یک فرآیند مرسوم بوده و به دستور موکلم از معدن‌داران پول را اخذ می‌کردند.

وی گفت: من متأسفم که امروز مطالبی درباره فسادهای مالی در کشور می‌شنویم اما باید به این نکته توجه داشته باشید که این فرآیندهای غیرقانونی به حدی طبیعی بوده است که وجوه حاصل از آن که مشروع نبوده در امور مشروع هزینه می‌شده است.

وکیل مدافع متهم گفت: در گزارش سازمان بازرسی کل کشور به تاریخ‌های 13/9/89 و 8/2/90 و همچنین 10/12/90 به طور کامل آمده است که دریافت وجوه به دستور مدیر کل فنی صورت گرفته و مبلغ چک‌ها هم بعد از وصول به مدیر کل داده شده است و استانداران وقت یعنی آقای «ک - د» و «م - ت» از آنها با خبر بودند، اگر تشکیکی در این امر وجود دارد این افراد باید در دادگاه حاضر شوند و اعلام نظر کنند.

وی گفت: اگر مدیر کل دفتر عمرانی یعنی آقایان «ب » و «ق» می‌دانستند وصول این مطالبات از طریق ناسالم است باید می‌آمدند و در دادگاه حاضر می‌شدند. حال آنکه موکل متهم که صرفاً از این افراد دستور نقد کردن وصول را گرفته به دادگاه فراخوانده شده است.

وکیل «م - خ» به دو ایراد شکلی نسبت به کیفرخواست صادر شده اشاره کرد و گفت: در ماده 600 که به استناد این ماده اتهامی متوجه موکلم شده باید شاکی وجود داشته باشد یعنی معدن‌داران باید بیایند و شکایت کنند از آنجا که من می‌دانم ماده 600 جرم عمومی نیست و تنها با شکایت شاکی خصوصی امکان رسیدگی به آن وجود دارد حتی اگر این جرم دو جنبه داشته باشد باز هم طرفی باید بیاید و به عنوان متضرر اعلام جرم کند.

وی گفت: دومین ایراد شکلی من نسبت به موضوع اختلاس و این جرم است، به این صورت که دادستان می‌تواند اقامه دعوی کند ولی اعلام جرم را باید سازمان انجام دهد که در اختلاس متضرر شده است. ای کاش نمایندگان سازمان‌ها هم حضور داشتند تا درباره میزان و مبلغ و همچنین متضرر شدن یا نشدن نظر می‌دادند.

وی گفت: متهم و موکل من قربانی یک سوء مدیریت چند ساله شده است و در این میان هیچ دخل و تصرف و نقشی هم نداشته‌اند.

نجفی توانا به ادعای برخی از معدنداران اشاره کرد و گفت: برخی معدنداران درباره دادن وجه به استانداری آن را رشوه قلمداد کرده و بخشی دیگر به عنوان هبه و هدیه در نظر گرفته‌اند. در این میان اگر هبه یا رشوه باشد مستحضر هستید که گیرنده آن استانداری بوده و باید در رشاء و ارتشاء قصد تحقق جرم وجود داشته باشد.

وی گفت: مالی که در پرونده به عنوان اختلاس از آن نام برده شده است به هیچ وجه دولتی نبوده و به این ترتیب موکلم مرتکب اختلاس نشده است.

در این بخش از رسیدگی به پرونده قاضی مدیر خراسانی بخشی از بازجویی انجام شده از «م - ت» شخص اول استانداری را قرائت کرد.

مدیر خراسان گفت: از این فرد سؤال می‌شود که شما نسبت به گرفتن وجه اطلاع داشتید یا خیر؟ و ایشان مدعی می‌شود که من شخصا وجهی را نگرفته‌ام اما به مرور زمان و از سالیان قبل که آقای «ی - د» معاون بوده است مبالغی را از زمان استانداران قبلی در اختیار دفتر استاندار قرار داده که خرج امور استانداری شود.

قاضی گفت: «م - ت»در بخش دیگری از اظهاراتش می‌گوید به من عنوان شده بود که اینها جنبه هبه و هدیه از سوی افراد خیر را دارد اما من بعداً که از سرمنشأ آنها باخبر شدم آن را متوقف کردم که می‌توانید برای مشخص شدن آن به دفتر هزینه‌کرد استانداری مراجعه کنید.

قاضی گفت: این اظهارات آقای «م - ت» بود که من قرائت کردم تا سایر وکلا در صورتی که خواستند از موکلانشان دفاع کنند بیایند و بدانند چه مطالبی گفته شده است.

نجفی توانا با کسب اجازه از دادگاه خواست تا بتواند به این اظهارات پاسخی دهد و گفت: من مطالبی که از باب اطلاع آقای‌«ک - د» و «م - ت» نسبت به دریافت وجوه توسط استانداری از معدنداران اشاره کردم عیناً گزارشی بود که یک سازمان رسمی کشور یعنی سازمان بازرسی کل کشور به آن رسیده و آن را مطرح کرده است.

وی گفت: چگونه است که بالاترین مقام یک سازمان پولی را خرج کرده و دستور صرف آن را داده است اما می‌گوید منشأ آن را نمی‌دانسته و از گرفته شدن آن بی‌خبر بوده است. باید گفت روند گرفته شدن پول روند عادی بوده است که از شخص اول استانداری تا غیره از آن با خبر بودند.

نجفی توانا با اشاره به این مطلب که موکلم چک‌ها را برای نقد کردن از آقای «ب » و «ق» دریافت می‌کرده است و آنها را شخصا به صورت نقد به این افراد تحویل می‌داده است گفت: اگر موکلم کوچکترین دیناری از پول‌ها را به «ب » و «ق» و مدیران دیگر باز پس نمی‌داد مطمئنا باشید پیش از آنکه اجازه دهند این فرد بازنشسته شود اعلام بدهی می‌کردند و پول را از موکلم می‌گرفتند.

وی گفت: من قصد ندارم بگویم موکلم مرتکب جرمی نشده است اما تصورم این است که این جرم به دستور مدیران انجام شده است.

قاضی از وکیل متهم «م -ت» پرسید به نظر شما اگر این پول‌ها هبه، هدیه و رشوه نبوده است نام قانونی آن چه بوده است؟

نجفی توانا در پاسخ به قاضی پرونده گفت: آقای قاضی این سؤالی است که نماینده دادستان باید به آن پاسخ دهد و من بعد از پاسخ نسبت به آن دفاع کنم.


متهم: از آبدارچی تا شخص استاندار در جریان این دریافت‌ها بودند
ذبیحی‌زاده نماینده دادستان تهران با بیان اینکه وکیل‌مدافع متهم «م ـ خ» مدعی شد که طبق ماده 600 قانون مجازات اسلامی رسیدگی به این اتهام نیازمند شاکی خصوصی است که در این پرونده شاکی خصوصی مشخص نیست اظهار داشت: اما در ماده 727 قانون مجازات که مقرر می‌دارد کدام موارد با شکایت خصوصی احضار نمی‌شوند ماده 600 را نمی‌بینیم.

وی ادامه داد: درباره اینکه متهم این اقدام را براساس امر آمر قانونی انجام داده باید گفت در ماده 56 قانون مجازات دو استثناء موجود که اولین آن این است که در صورتی این ارتکاب جرم نیست که ارتکاب عمل به امر آمر قانونی بوده و خلاف شرع هم نباشد و ماده 57 می‌گوید هر گاه به امر آمر غیرقانونی یکی از مقامات رسمی جرمی واقع شود آمر و مأمور به مجازات مقرر در قانون محکوم می‌شود. ارتکاب عمل به امر آمری که غیرقانونی باشد مسئولیت مأمور را منتفی نمی‌کند.

ذبیحی‌زاده با بیان اینکه وکیل مدعی است موکلش تحت امر این کار را کرده است گفت: با فرض قبول این ادعا باید پرسید پس این پول‌هایی که معدن‌داران پرداخت کردند تحت چه عنوان به حساب شخصی متهم رفته است مگر قرار نبود به مدیریت داده شود پس چرا به حساب شخصی واریز شد.

وی ادامه داد: صرف‌نظر از ماهیت بر این باور هستیم که این موضوع مشمول ماده 11 قانون محاسبات عمومی است زیرا همگی اقرار دارند صرف بخشی از استانداری می‌شده. مضافا اینکه نحوه وصول مبالغ اشکال مختلفی دارد.

ذبیحی‌زاده با بیان اینکه معدن‌داران مختلفی اظهارات خود را در این باره بیان کرده‌اند گفت: عده‌ای از آنها گفته‌اند اگر پول را نمی‌دادیم جواز صادر نمی‌شد و اگر هم صادر شده بود دیگر تمدید نمی‌شد. ما معتقد هستیم این مبالغ اختلاس است.

بعد از اظهارات نماینده دادستان متهم برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت و اظهار داشت: این پول‌ها بعد از صدور مجوز توسط مدیرکل دفتر فنی به ما سپرده می‌شد. مجوز را من امضاء نمی‌کردم بلکه با امضاء مدیرکل دفتر فنی صادر می‌شد. این کار مکانیزم دقیقی داشت که حتی اجازه تخلف یک دیناری را هم به ما نمی‌داد.

وی افزود: وقتی همه مجموعه از آبدارچی گرفته تا شخص استاندار در جریان این روال بودند دیگر تقسیر من چه بوده است. آنها تسویه حساب من را صادر کردند که اگر مشکلی وجود داشت یا من بدهکار بودم آن را ارائه نمی‌دادند.


متهم اتهام اختلاس ۳۴۰ میلیون تومانی را رد کرد
در اولین بخش از نوبت عصر هفتمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه ایران نوبت به رسیدگی به اتهامات «م - ب» کارمند سابق استانداری رسید.

ذبیحی‌زاده نماینده دادستان تهران با قرائت کیفرخواست این متهم گفت: «م - ب» متهم است به وصول تعرفه مازاد از معدن‌داران و همچنین اختلاس مبلغ 339 میلیون تومان حاصل از وجوه اخذ شده‌ از معدن‌داران.

نماینده دادستان گفت: با توجه به اعترافات متهم مبنی بر گرفتن وجوه البته با رضایت معدن‌داران و هزینه‌ آن براساس ماده 600 قانون مجازات و قانون 4 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس از دادگاه برای متهم تقاضای کیفر داریم.

پس از قرائت کیفرخواست «م - ب» در جایگاه قرار گرفت و در پاسخ به سؤال قاضی دادگاه مبنی بر قبول اتهامات و کیفرخواست گفت: من کیفرخواست را نمی‌پذیرم و اتهامات قید شده در آن را قبول ندارم.

وی افزود: با توجه به ارکان پرونده مشخص است که اخذ وجه از معدن‌داران یک رویه حداقل 15 ساله بوده و در تمام استانداری‌ها و از جمله استانداری تهران انجام می‌شده است و نکته حائز اهمیت این است که وقتی چیزی رویه می‌شود دیگر نیاز به دستور ندارد.

وی گفت: زمان حضور من در استانداری درباره اخذ این وجوه نه دستوری صادر شده و نه رویه جدیدی حاصل شده است. نکته‌ای که در دادگاه مغفول مانده این است که ما فقط از معدن‌دارانی که عمق برداشت آنها به 25 متر می‌رسیده وجه دریافت کرده و از سایر معدن‌داران مبلغی نمی‌گرفتیم.

«م - ب» خاطرنشان کرد که در جلسات قبل صحبت از این شده که پول اخذ شده از معدن‌داران بابت استعلام و صدور مجوز جدید بوده در حالی که این موضوع صحت ندارد ما هیچ پولی برای استعلام اخذ نمی‌کردیم و از آنهایی که برای صدور مجوز پول می‌گرفتیم کسانی بودند که به عمق 25 متر رسیده بودند.

وی افزود: کلیه معدن‌داران با علم به این موضوع که قرار است با پول‌های گرفته شده از آنها پاداشی به پرسنل استانداری داده شود این پول را داده‌اند و هیچ وقت به عنوان مبلغی دولتی که باید به خزانه‌داری واریز شود به آن نگاه نکردند.

پس از اظهارات «م - ب» وکیل وی در جایگاه قرار گرفت و گفت: به موکلم دو اتهام یکی اخذ وجوه خارج از تعرفه و دیگری اختلاس نسبت داده شده که اگر بخواهیم قبول کنیم وجوه اخذ شده خارج از تعرفه بوده باید بپذیریم که دیگر اختلاس در ادامه آن حادث نشده است.

وی گفت: اگر پول گرفتن برخلاف قانون بوده و این پول در اختیار خودشان بوده و هزینه شده است دیگر مصداق سپرده شدن پول به مستخدم دولتی صحت ندارد و به این ترتیب رکن تحقق اختلاس ناقص است.

وی گفت:‌اما اگر مورد اول را نپذیریم و بگوییم این دریافت پول برخلاف قانون نبوده و نحوه هزینه این مبالغ درست نبوده و باعث اختلاس شده است سؤال دیگری پیش می‌آید که در اختلاس باید مالی سپرده شود اما برخلاف آن در اینجا مالی سپرده نشده و متهم هم به نفع خود از آن استفاده نکرده است.

وی به صفحه 3 از جلد 45 پرونده اشاره کرد و گفت: در آنجا در گزارش سازمان بازرسی آمده است که امکان نداشته است که گرفتن و هزینه کردن پول از معدن‌داران بدون اطلاع استاندار و معاونینش بوده باشد به این ترتیب اختلاس خود به خود منتفی است.
در ادامه رسیدگی به اتهامات « م -ب»‌ قاضی دادگاه پس از دفاعیات وکیل متهم بار دیگر از متهم خواست تا در جایگاه قرار گیرد و دفاعیات آخر خود را ارائه کند.

پیش از آنکه بار دیگر اتهامات به متهم تفهیم شود قاضی از متهم پرسید آیا شما شخصا از معدن داران پول گرفته‌اید یا خیر؟

متهم گفت: روال گرفتن پول از معدن‌داران اینگونه بود که مسئول گروه معادن چک‌ها را از معدن‌داران می‌گرفت و سپس به ما تحویل می‌داد و در موعد وصول چک ما چک را بار دیگر به مسئول گروه معادن می‌دادیم تا نقد کند.

قاضی پرسید: پس شما در فاصله گرفته شدن چک تا نقد شدن آن چک‌ها را می‌دیدید؟

متهم گفت: بله من چک‌ها را می‌دیدم.

قاضی پرسید: آیا شما دستور دریافت و وصول چک‌ها را می‌دادید؟

متهم گفت: وقتی چیزی رویه باشد نیاز به دستور ندارد در این مورد هم از آنجا که رویه نقد شدن چک توسط گروه معادن بود دیگر نیازی به دستور ما نبود.

قاضی از او پرسید: وجه نقد شده را چه می‌کردید؟

متهم گفت: روال گرفتن پول‌ها تدریجی بود و ما هم از محل این پول‌ها مبالغی را به عنوان عیدی و پاداش به پرسنل می‌دادیم و مابقی هزینه‌های دفتری استانداری تهران را هم هزینه می‌کردیم.

قاضی از متهم پرسید: دستور تقسیم پول‌ها با روال مشخص از سوی چه کسی صادر می‌شد؟

متهم گفت: نیازی به دستور نبود، وقتی اعیادی پیش می‌آمد یا هزینه‌ای برای استانداری ایجاد می‌شد پول را در اختیار دوستان قرار می‌دادیم تا آنها هم پول را پخش کنند.

قاضی بار دیگر پرسید: مدیریت پول‌ها از لحاظ هزینه شدن در اختیار شما بود؟

متهم گفت: در اختیار من نبود بلکه رویه این بود.

قاضی خطاب به متهم گفت شما از رویه بودن توزیع پول برای فرار کردن از پاسخ دادن استفاده می‌کنید در حالی که دادگاه اینگونه برداشت خواهد کرد که مدیریت پول‌ها با شما بوده است مگر اینکه شما در پاسخ دادنتان دقت کنید و بگویید آیا رأسا خودتان مدیریت می‌کردید یا اینکه به شما می‌گفتند چگونه مصرف کنید؟

باز هم متهم به موضوع رویه بودن اشاره کرد و قاضی از او نپذیرفت و گفت: ما مدیریت پول‌ها را از جانب شما می‌بینیم.

قاضی بار دیگر از متهم پرسید: پول‌هایی که به افراد می‌دادید یا هزینه می‌کردید آیا دارای رسید بوده است؟

متهم گفت: بخش عمده‌ای دارای رسید بوده که رسیدها را به پرونده الصاق کردم.

قاضی از او پرسید: مجموع پولی که به آقای «ی - د» داده‌اید چقدر بوده است؟

متهم گفت: نزدیک 200 میلیون تومان در طول دو سال به ایشان پول دادم.

قاضی در آخرین مرحله از رسیدگی به اتهامات متهم از او دفاع آخر گرفت و متهم مدعی شد ما در این موضوع سوء ظنی نداشتیم و قصد و نظرمان هم انجام کار خلاف نبود.

نکته جالب توجه در رسیدگی به اتهامات این فرد وقفه چند دقیقه‌ای دفاع متهم بود که با نظر قاضی متهم توانست با وکیل خود مشورت کند و سپس بار دیگر در جایگاه قرار گرفت.

هفتمین جلسه دادگاه اختلاس بیمه دقایقی پیش به پایان رسید.

گفتنی است بعد از قرائت کیفر خواست مربوط به متهم د.س، قاضی سیامک مدیر خراسانی به دلیل آنکه باید دفاعیات متهم به‌طور کامل و یکجا اخذ شود دادگاه را تمام و نوبت بعدی رسیدگی به این پرونده را به صبح روز دوشنبه موکول کرد.


 


امروز: جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز بدون حضور احمدی‌نژاد در ساختمان قدس مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد.
بنا بر این گزارش محمود احمدی نژاد برای اولین بار و پس از سه سال در اردیبهشت ماه سال 91 در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور پیدا کرد اما با این حال به نظر می‌رسد حضور احمدی نژاد به صورت یکی در میان و منقطع در این جلسات خواهد بود.
majmaaa.jpg


 


امروز: به امیر المؤمنین گفتند: چرا به زن ها سلام نمی‌کنید؟ پیغمبر سلام می‌کرد. گفت: پیغمبر سی سال از من بزرگتر است. سلام پیغمبر طوری نیست، اما من جوان هستم.

به گزارش برنا، حجت الاسلام قرائتی در سخنانی با عنوان "تولید ملی، وظیفه مردم، وظیفه دولت" گفت:یک تولید ناقص از یک نفر کل کشور را ضعیف می‌کند. شما اگر یک آخوند بد ببینید، دیگر هرچه آخوند ببینی، اصلاً سلامش هم نمی‌کنی. من اگر یک بازاری بد کلاه سرم بگذارد، می‌گویم: آقا دور بازاری‌ها نرو. یک رشوه‌گیر در اداره باشد، برو بابا این اداره‌ای‌ها... یعنی گاهی وقت‌ها یک کار بد، یکی نیست، نمی‌شود گفت: من کار بد کردم. اثرش را روی جامعه ببین، کاری هم نیست، ممکن است جزئی باشد. کار هم ممکن است جزئی باشد. بنابراین نگاه ما نگاه جمعی باشد. فکر نکنیم حالا ما یک نفر هستیم، در یک کارگاه یک خلافی کردیم.

در موضع تهمت نرو. اگر کسی بدنام است، با او ننشین.خدا آقای فلسفی را رحمت کند. به طلبه‌ها می‌گفت دکان تاجرها ‌نشینید. ولو شما می‌نشینی یک چای می‌خوری. ولی هرکس می‌رود می‌گوید: این آخوندها با تاجرها هستند. با مستضعفین نیستند. مگر اینکه تاجر پدرت باشد، یا دکان کتاب‌فروشی بنشین. آخوند دکان کتاب فروشی بنشیند، برایش حرف در نمی‌آید.

به امیر المؤمنین گفتند: چرا به زن ها سلام نمی‌کنید؟ پیغمبر سلام می‌کرد. گفت: پیغمبر سی سال از من بزرگتر است. سلام پیغمبر طوری نیست، اما من جوان هستم.

من تا ریش‌هایم مشکی بود، اگر یک دختری می‌گفت: حاج آقا عکس بگیریم؟ می‌گفتم: نه! دیگر حالا که ریش‌هایم سفید شده اول می‌پرسم شوهر داری یا نه؟ اگر می‌گوید شوهر دارم، می‌گویم: خوب حالا اگر شوهر داری، من هم ریش‌هایم سفید است، می‌خواهی عکس بگیری، بگیر. دیگر حالا طوری نیست. ولی اگر یک جوان باشد، یعنی فرق می‌کند.

آیت الله بهجت به یک دختر بگوید عزیزم، همه خوشی می‌کنند. یک طلبه‌ی جوان به یک دختر بگوید: عزیزم، دادگاه ویژه‌ی روحانیت او را می‌گیرد. جاهایی که موضع تهمت است، محکم‌کاری کنید در آبرویتان.


وی در قسمت دیگر از سخنانش گفت:من یادم نمی‌رود یک مدرسه‌ای بود در قم، دوره‌ی جوانی ما هم آنجا کلاس داشتیم. من دیدم دو سه چرخ بافندگی طلبه‌ها هم ایام فراغت می‌روند ژاکت بافی یاد می‌گیرند. یک هنری داشته باشند. الان هنر را به تمبک می‌گویند. به تمبک هنر می‌گویند. حالا از تمبک یک خاطره دارم بگویم. یکی از علما است حالا اسم نمی‌برم. یکی از علما از یک استان مهمی آمده بود قم خدمت آقای بروجردی یک بحث علمی کرد. آقای بروجردی گفت: احسنت! خوب آقای بروجردی استاد همه مراجع بود. گفت: احسنت، احسنت! در استان شما چه مردان رجال علمی، چه مردان و چه علمایی است.

گفت: بله فکر می‌کنید همه‌ علما در قم هستند. فکر می‌کنی ما در استان تمبک می‌زنیم، دستش را چنین کرد، تمبک تمبک!گفت: نه من نگفتم شما تمبک می‌زنید، ولی باور هم نمی‌کردم که در استان شما یک چنین دانشمندانی باشند.

گفت: بله، خوب ما هم در استان خودمان مشغول مباحث علمی هستیم. تمبک که نمی‌زنیم. آقا دید دوبار دستش را بالا برد و گفت: تمبک، گفت: آقا تمبک را چنین می‌زنند. (خنده حضار) اینکه شما می‌زنی داریه است. باز معلوم شد علمای قم از علمای شهرستان‌ها چه... بله.

می‌توانیم یک کاری، یک هنری یاد بگیریم. جوان هیچ آمادگی ندارد. هرچیزی را می‌گوییم بلدی؟ می‌گوید: نه! یک جوان گفت: می‌خواهم داماد شوم. گفتند: خانه داری؟ نه! سرمایه داری؟ نه! معافی داری؟ نه! ماشین داری؟نه! گفتند: ببخشید پس شما ۱۲۰ کیلو هیکل چه چیزی داری؟ گفت: فقط آمادگی دارم. (خنده حضار)

حالا دانشجوها، دبیرستانی‌ها، دختر و پسرها یک هنر یاد بگیرید. یک بافندگی، قالی بافی، خطاطی، نقاشی، لااقل شنا یاد بگیرید.


 


امروز: آژانس بین المللی انرژی اتمی شب گذشته از پایان بدون نتیجه مذاکرات خود با جمهوری اسلامی ایران خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روزنامه واشنگتن پست، آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرد که از رسیدن به توافق با ایران برای بازرسی از تاسیسات هسته ای این کشور ناکام مانده است.

آژانس بین المللی انرژی اتمی با صدور بیانیه ای نتیجه مذاکرات روز جمعه در ژنو را ناامید کننده توصیف کرد و مدعی شد که مذاکره کنندگان ایرانی از توافقی که در حدود دو هفته در تهران با مقامات آژانس داشته اند عقب نشینی کرده اند.

منظور آژانس توافقات ابتدایی است که در سفر "یوکیو آمانو" مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران در اولین روزهای خردادماه سال جاری، حاصل شده بود.

در همین رابطه "هرمان ناکارتز" معاون مدیرکل آژانس نیز گفت : هیچ پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشد و در حقیقت ایران موجب شد این حالت شکل بگیرد که ما اکنون در حال مذاکره هستیم و موارد جدیدی نیز به موضوعات بحث ما اضافه شود.

بر اساس این گزارش، در مذاکرات دیروز وین هیچ تاریخی برای برگزاری دور بعدی مذاکرات ایران و آژانس تعیین نشد.

مذاکرات ایران و آژانس با هدف رسیدن به چارچوبی برای امکان پذیر شدن بازرسی بازرسان آژانس از تاسیسات هسته ای ایران برگزار شده بود.

اولویت اول آژانس بین المللی انرژی اتمی از توافق احتمالی با ایران، بازرسی از سایت پارچین بود. در هفته های گذشته و پیش از مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 در بغداد، برخی از خبرگزاری های غربی با انتشار تصاویری مدعی انجام فعالیتهای مشکوک در پارچین شده بودند.

آژانس خواستار بازرسی از سایت پارچین است که البته ایران با حسن نیت با این درخواست آژانس برخورد کرده، اما دیپلمات های غربی برای کم اهمیت جلوه دادن اقدام مثبت تهران مدعی هستند که ایران به توافقات خود با آژانس پایبند نخواهد بود.

دور قبلی مذاکرات ایران و آژانس اول خردادماه و با حضور یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس در تهران انجام شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته