Posts from Khodnevis for 10/08/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser. هفته‌ای که گذشت...خالق «سیب» در گذشت...«بلاژویچ در لیست اصولگرایان» و «رابطه بدخواهان و قیمت طلا»       نوستالژی دسته گوشت کوبی!   فکر می‌کنم مهم‌ترین خبر هفته گذشته، مرگ استیو جابز مدیرعامل سابق و یکی از بنیان‌گذاران شرکت اپل، بود. بنده‌ی هفته زاده به دلیل آن که زیر خط فقر سیر آفاق و انفس می‌کنم از توفیق داشتن هر گونه آی‌پد، آی‌فون، آی‌پاد، آی‌مک، آی‌تون، و هیچ آی و اوی دیگری را نداشته‌ام. اما این دلیل نمی‌شود که از درگذشت این مرد بزرگ با دستاوردهای باورنکردنی و هوشمندی شگفت‌انگیزش ابراز تاسف نکنم. تازه این طور که گفته شده است استیو جابز پیش از این که اپل را بنیانگذاری کند از جمله طراحان بازی «آتاری» بوده است که خب بنده نیز در عنفوان جوانی از «آتاری بازهای» حرفه ای خطه پهلوان خیز تهران بودم و صاحب سبک در راندن هواپیما با دسته «گوشت کوبی» که متاسفانه به دلیل مصدومیت از دنیای قهرمانی خداحافظی کردم. پس ما هم به سبک علاقه مندانش در سراسر دنیا می نویسیم: Thank you Steve     فراموشم کن اگه مردی... شمس الدين حسينی، وزير امور اختلاس و دارایی ايران، روز پنج شنبه از «بسته شدن فلنگ» توسط محمودرضا خاوری مدير عامل سابق بانک ملی به کشور انتقاد کرد و در حالی که چشم هایش پر از اشک شده بود از او خواست به ايران برگردد. موسیقی مربوطه: گروه یک سه دوازده تا صفر! محمود تهی، رحیم تو اِی اف ام، بچه های پاستور بیااااااااااااااا: به هر در زدم شاید که برگردی...ولی جوابت این بود فراموشم کن اگه مردی... یه روزی گفتی میرم/ پشت سرم و نمی‌بینم/ گفتی موندن، محاله/ با تو بودن خیاله/ با تو بودن خیاله/ تو که تنهام گذاشتی/ رو قلبم پا گذاشتی/ اما پشت سرت پلی رو / واسه برگشت نذاشتی...   نوبل از خر شیطان پایین آمد هفته گذشته کمیته نوبل بعد از پانزده سال از خر شیطان آمد پایین و بالاخره یک شاعر را به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۱ معرفی کرد. انتظار برای اعطای نوبل ادبیات به یک شاعر ۱۵ ساله شده بود و بعد از «ویسلاوا شیمبورسکا» شاعر لهستانی که در سال ۱۹۹۶ این جایزه را از آن خود کرده بود، این بار ترانسترومر شاعر بلندآوازه سوئدی موفق شد این جایزه را کسب نماید. در واقع در پانزده سال  گذشته شاعرها همین طوری برای خودشان شعر گفتند و کسی جزو آمار به حساب‌شان نیاورد. کمیته نوبل در اطلاعیه‌ای که صادر کرده، دلیل اعطای این جایزه به این شاعر سوئدی را این گونه ذکر نمود: «توماس ترانسترومر با خلق تصاویری نیمه شفاف و فشرده شده، دسترسی تازه‌ای از واقعیت را به ما هدیه کرد.» با وجود این که بسیاری از صاحب نظران ادبیات معاصر، ترانسترومر را یکی از بزرگ‌ ترین شاعران حال حاضر جهان در دوران به حساب می آوردند اما جالب است که ترانستومر برای دریافت این جایزه ۲۰ سال در پشت خط مانده بود و از بیست سال پیش تاکنون به عنوان یکی از مدعیان دریافت جایزه نوبل ادبیات به شمار می رفت که البته هر بار هم ناکام می ماند. اما مبلغ جایزه نوبل ۱۰ میلیون کرون سوئد معادل ۱/۴ میلیون دلار است که به زودی طی مراسمی به این نویسنده اهدا خواهد شد. گندشان بزنداین مسوولین ما را که اخبار ادبی هم می‌خواهیم بخوانیم باز یاد اختلاس می افتیم و از وقتی این اختلاس ۳،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومانی اعلام شده است اصلا  ۱۰ میلیون کرون و ۱ میلیون دلار و این پول خردها به چشم آدم نمی‌آید.     بلاژویچ در فراکسیون اصولگرایان مجلس بلاژویچ که یادتان است؟ همان چیروی خودمان و داستان کشک بادمجان در شب قبل از بازی با بحرین و باخت سه بر یک و حذف از جام و جهانی و ... حالا این بلاژویچ که پس از ده سال به ایران بازگشته و همراه با تیم مس کرمان در ته جدول لیگ ایران سیر آفاق و انفس می کند در اولین گفتگوی اختصاصی خود نشان داده است که حسابی رگ خواب مسئولان فوتبال ایران را پیدا کرده است و با اظهاراتی که درباره احمدی نژاد و صفایی فراهانی کرده است بعید نیست که برای انتخابات آینده مجلس نهم روی او حساب باز کرده باشند. چیرو یا همان بلاژویچ (Miroslav Blažević) در بخشی از گفتگوی ۵ ساعته خود در پاسخ به این پرسش که پس از ده سال فوتبال ایران را چه گونه می بیند با اشاره به آن که «در این سال‌ها همیشه دلتنگ‌ وطن دومم‌ بودم» در اظهاراتی به سبک احمدی نژاد گفته است: «می‌دانید ایرانیان صاحب برترین‌ها هستند در تمام دنیا. چه ایرانیانی که در ایران ‌هستند و چه آن‌هایی که از خاک‌ ایران دور هستند.‌ جوان ایرانی و جامعه ایرانی به خاطر تعصب‌اش صاحب قدرت در دنیاست. آمریکایی‌ها از همین خصلت ایرانی‌ها می‌ترسند.» جالب این جاست که پس از این اظهارات خبرنگار "ماهنامه تماشاگر" بلافاصله به بلاژویچ می گوید: «مثل آقای احمدی‌نژاد صحبت می‌کنید؟» و بلاژویچ هم پاسخ می دهد: «بله؛ این‌طوری است دیگر. احمدی‌نژاد درست می‌گوید که دنیا را باید ایرانیان مدیریت کنند. آن روز فرا خواهد رسید.» اما نکته جالب در صحبت های بلاژویچ مربوط به پاسخ او به سوال خبرنگار ماهنامه تماشاگر است که از او پرسیده است آیا از سرنوشت رئیس فدراسیون فوتبال ایران در زمان مربیگری او (صفایی فراهانی) مطلع است؟ که بلاژویچ هم می گوید: «با ایشان بهترین خاطرات را داشتم و او باعث شد تا من با مردم شگفت‌انگیز ایران آشنا شوم. فکر می‌کنم او هم مانند هر انسان دیگری دچار اشتباهاتی شده است!» گفتنی است مهندس صفایی فراهانی پس از انتخابات جنجالی خرداد ۸۸ بازداشت شد و از سوی دادگاه به شش سال زندان محکوم گشت و هم اکنون در زندان اوین به سر می برد. از وی به عنوان یکی از بهترین مدیران سیاسی ورزش ایران یاد می شود.   اگه بیل زنی... این تشکیلات خودگردان فلسطین حتما باید بردارد یه «بیانیه رنگی» دیگر و  این بار علیه رهبر جمهوری اسلامی صادر کند تا این مسئولان نظام دست از یقه فلسطین بردارند. هنوز یک ماه نشده است که نبیل ابو ردینه سخنگوی تشکیلات خودگردان با انتشار یک بیانیه برجک احمدی‌نژاد را منهدم کرد و پاک آبروی نداشته دولت ما را پیش در و همساده برد. حالا هم آیت الله خامنه ای در شرایطی که هر کس یک تیکه از مملکت را در جیبش ریخته است و الفرار، در پنجمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین که در تهران تشکیل شده گفته است: طرح محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، به ‌«غده‌ سرطانی اسرائیل» کمک می‌کند. آقای خامنه‌ای از رو هم نرفته و کلاً داوری سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی در حل مسئله فلسطین را نیز غیر قابل پذیرش عنوان کرده است. البته ایشان یک راه حل خوشگل هم برای حل مشکل اسرائیل و فلسطین ارائه داده است و آن چیزی نیست چون رفراندوم! بله تعجب نکنید! چشم های خود را هم نمالید که احتمال تراخم، زیاد است. در خبر ها دیدم که بعضی از کارشناس های ضد انقلاب گفته بودند که چرا آقای خامنه ای رفراندوم را برای فلسطین مفید می داند و برای ایران نه! ای بابا... دوستی می گفت همین که ایشان حاضر شده است واژه غریب و نامأنوس «همه پرسی» را به زبان بیاورد و اصل وجود آن را قبول دارد باید کلاهمان را بیاندازیم آسمان هفتم!       خداحافظ آقای شرافت..   چهارشنبه‌ای که گذشت دکتر مهرداد مشايخی، از تحليلگران سياسی و اجتماعی، استاد جامعه شناسی دانشگاه جرج تاون در شهر واشنگتن درگذشت. او از حدود دو سال پیش به سرطان لوزالمعده مبتلا بود. از دکتر مهرداد مشایخی نوشته‌های بسیاری در مورد مسائل مربوط به توسعه‌ اجتماعی و سیاسی ایران پس از انقلاب منتشر شده است. کتاب «فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران» و مجموعه مقالاتی در کتاب «به سوی دموکراسی و جمهوری در ایران" (۱۳۸۶/ ۲۰۰۷) در آمریکا از دکتر مشایخی منتشر شد. وی همچنين کتاب» جنبش اجتماعی و سياست مجادله‌آميز در ايران پس از انقلاب» را نوشته است. مهرداد مشايخی در ۱۶ مردادماه سال ۱۳۳۲ به‌دنيا آمد. در سه سالگی همراه پدر و مادرش به پاريس رفت و دوران کودکستان را تا پنج‌سالگی در آن‌جا گذراند. دوران دبستان خود را در مدرسه ميس‌مری به پايان برد و سپس در دبيرستان انديشه تهران تحصيل کرد. مشايخی در آمريکا به تحصيل اقتصاد در دانشگاه وسترن ريزرو در ايالت اوهايو پرداخت و ليسانس خود را از آن دانشگاه گرفت و سپس تحت تأثير دايی‌اش، دکتر امير‌حسين آريان‌پور، رشته اقتصاد سياسی و جامعه شناسی را انتخاب کرد و دکترای جامعه شناسی و فوق ليسانس اقتصاد را با نمرات بالا از دانشگاه آمريکن در واشنگتن به‌دست آورد. وی به‌عنوان استاديار در گروه جامعه‌شناسی دانشگاه جرج تاون واشنگتن دی‌سی به تدريس مشغول بود. روحش شاد و یادش گرامی باد...     بلاروس در ابوعطا می‌خواند این ماجرای اختلاس میلیاردی و فرار رئیس بانک ملی ایران به کانادا انقدر ساده و شیک و بدون درد و خونریزی انجام شد که حالا خیلی‌ها را وسوسه کرده است که در این هاگیر واگیر یک وامی از ایران بگیرند و بپیچند به بازی! این خانم نادیژدا یرماکووا رئیس بانک ملی بلاروس یکی از همان خیلی‌ها است که هفته گذسته اعلام کرد: «مسأله دریافت وام از ایران به میزان ۴۰۰ میلیون دلار در دست بررسی است و موافقت اصولی ایران در این رابطه کسب شده است.» جالب است که رئیس بانک ملی روسیه ضامن رئیس بانک ملی بلاروس برای اخذ وام از بانک ملی ایران است و قرار است به زودی برای رایزنی با مقامات کشورمان درخصوص دریافت کمک‌های مالی برای بلاروس به ایران سفر کند. رئیس بانک ملی ما هم که الان دو هفته است از شر خبرنگار بی بی سی که بست نشسته است درب منزلش، نتوانسته حتی برای گذاشتن آشغال، درب خانه اش در تورنتو را باز کند! خلاصه آب که سر بالا برود بلاروس هم ابوعطا می‌خواند...     رابطه بدخواهان با قیمت طلا و دلار بعد می گویید که کسی دنبال دزدیدن احمدی‌نژاد نیست! چرا نیست برادر؟ من شک ندارم که دانشمندان منتسب به استکبار جهانی سخت در تلاش هستند تا مغز این بشر را کالبد شکافی کنند تا بفهمند معجزه هزاره سوم این همه ایده و طرح بکر و خلاقانه را از کجایش در می آورد. دکتر، هفته قبل در جمع مردم همدان از همه مردم ایران خواست که سه ماه به یارانه‌های نقدی خود در حساب‌ها دست نزنند تا تورم سیر نزولی پیدا کند. متوجه شدید؟ شما کجا همچین مغز اقتصادی سراغ دارید که ابتدا به بهانه برداشتن یارانه های دولتی، قیمت جون مرغ تا شیر آدمیزاد را سوبله چوبله کند و بعد یه مقدار پول نقدی تحت عنوان یارانه به خلق الله بدهد بعد از ملت بخواهد که سه – چهار ماه کسی چیزی خرید نکنید تا تورم کنترل شود! احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنانش در شرایطی که ماههاست اقتصاددانان بزرگ ایران و جهان مشغول بررسی علل و عوامل افزایش قیمت طلا و ارز در بازار جهانی و ایران هستند سرانجام به صورت علمی تحلیل خود را از علت افزایش قیمت طلا و ارز در بازار ارائه و هر دو را ناشی از «تلاش بدخواهان ملت براي تلاطم در بازار» دانست.  او درباره افزایش قیمت دلار در بازار که طی هفته گذشته تا مرز ۱۳۰۰ تومان نیز افزایش یافت و اکنون در حدود ۱۲۴۰ تومان تثبیت شده است، هم گفت: «اگر اين زشت كاري‌ها و خودخواهي‌ها نباشد، بايد قيمت ارز پايين بيايد.» یک صلوات بفرستید...     خودش کش می‌آید...   درست است که آقا فرمودند: «کش ندهیم» و ما هم اصلا دنبال کش دادن نیستیم اما باور کنید از هر جایش را می‌گیریم خودش همین طوری کش می آید. حالا نگاه کنید الان می خواهیم خبر فرهنگی- هنری بنویسیم، ببینید چه طوری خودش کش می آید. هفته گذشته در خبرها خواندیم که قلعه ۱۵۰۰ ساله بیاضه در فاصله ی ۵۰۰ کیلومتری شهر اصفهان پس از شهرستان‌های نایین و انارک در اطراف منطقه ی خور و بیابانک و در حاشیه ی کویر در منطقه‌ای قرار گرفته که در گذشته، به کرات مورد هجوم اشرار بوده و علیرغم این همه سال و آن همه هجوم، پابرجا مانده، اما این روزها دوام و به خاطر بی پولی به خطر افتاده است. گفته می شود «مرمت قلعه بیاضه در شهرستان نائین، مطابق برنامه زمان بندی پیش می رود، اما این قلعه برای بقای خود به یک میلیارد تومان نیاز دارد». اما واکنش یکی از دوستداران آثار تاریخی ایران به این موضوع این گونه بوده است: «۱ میلیارد از آن ۳۰۰۰ میلیارد را برای تعمیر این قلعه ی ۱۵۰۰ ساله بدهید» خب حالا ما چه کار کنیم که هر کار می کنیم خودش عین آدامس، کش می‌آید لامصب!     خدا برکت بدهد... یعنی این فیلترینگ‌شان در حلقم‌ها! منابع رسمی در ایران اعلام کرده اند که هم اکنون ۱۷ میلیون ایرانی در شبکه اجتماعی فیس بوک عضویت دارند. ۱۷ میلیون!؟ بابا لامصب ها ۱۷ میلیون آخه!؟ بعد می گویید چرا در مصر ۱۷ روزه موتور حسنی مبارک را پایین آوردند و در ایران... خب همه در فیس بوک هستیم دیگر، وقت نداریم که جنبش کنیم... والله من جلوی این مهدی جعفری رییس سازمان بسیج دانشجویی خجالت کشیدم که با اشاره به این آمار گفته است: «در حال حاضر ۱۷ میلیون ایرانی در فیس بوک عضویت دارند و به نوعی در این سایت زندگی می کنند. این در حالی است که این سایت در ایران فیلتر است.» تازه آقا جعفری گفته است: «آزادی ارتباطات و اطلاعات در فضای سایبری به گونه ای است که هیچ محدودیتی قادر نیست آن را کنترل کند.     انقراض جوک! نشد ما از یک جوک خوشمان بیاید و بعد توسط سیاست‌های پاک‌ترین دولت تاریخ منقرض نشود. تا همین یک سال پیش که طرح «هدرمندی یارانه ها» اجرا نشده بود و اقتصادمان دچار تحول همراه با تهوع نبود تعریف می کردیم که «یه روز یه مرغه میره بقالی تخم مرغ بخره، بقال می پرسه: چرا خودت تخم نمی گذاری؟ مرغه می گه: شوهرم گفته برای ده تومان هیکل خودت را خراب نکن!». حالا هفته پیش خبر آمد که افزایش قیمت تخم‌مرغ در چند روز گذشته به دغدغه‌های مردم اضافه شده است و در سوپرمارکت‌ها تخم‌مرغ شانه‌ای۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ تومان فروخته می‌شود تازه مدیرعامل اتحادیه مرغداران میهن خبر خوش هسته‌ای اعلام کرده و گفته است: «قیمت هر کیلوگرم تخم مرغ در روز جاری نسبت به روز گذشته ۱۰۰ تومان کاهش یافته است.» در هر صورت گفته می‌شود که قرار است از ترکیه تخم مرغ وارد کشور شود و مسوولان انتظار دارند قیمت تخم‌مرغ را از طریق «تخم مرغ ترکی» کاهش دهند.     تف به روت بیاد! به سلامتی ۱۰ متهم دستگیر شده در حادثه تجاوز گروهی به یک زن در روستایی در نزدیکی کاشمر، از زندان وکیل آباد مشهد با سلام و صلوات آزاد شدند. گفته می‌شود در پی آزادی این افراد و پس از مراجعت به روستا، مردم روستای قوژد طی مراسمی از این افراد با حلقه گل و شیرینی و ذبح گوسفند استقبال نمودند! یکی از اهالی روستا برای وب سایت سحام نیوز تعریف کرده است که: «… چند روز پیش چند نفر از عوامل اصلی این اتفاق که دستگیر شده و در مشهد زندانی بودند به روستا برگشتند. مردم روستا با گل به استقبال‌شان رفتند. باورتان می‌شود؟! روی شانه بلندشان کرده اند، گوسفند ذبح کردند، در امامزاده ولیمه دادند و… »     خامنه‌ای گفت مواظب باشید فرزندانم در جنگ اسیر نشوند آخرین فرمانده سپاه محمد رسول الله، (یکی از لشکرهای بزرگ دوران جنگ) در رابطه با ماجراهای مربوط به «جعبه سیاه قطعنامه ۵۹۸» می‌گوید شرایط حاکم بر فضای سیاسی داخلی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ موثر بوده است. به گزارش خبرآنلاین اسماعیل کوثری، از فرماندهان عالی رتبه دوران جنگ و از نزدیکان به خامنه‌ای با اشاره به اینکه حضور خامنه‌ای با توجه به دستور آیت‌الله خمینی در جبهه‌ها ممنوع بود گفته است که «اما دو فرزند ایشان؛ هم  آسید مصطفی فرزند بزرگ و هم آسید مجتبی فرزند دومشان»، در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اند. آقای کوثری گفته است که خامنه‌ای به عنوان رییس جمهور به وی دستور داده بود که «این دو نفراسیر نشوند ولی اگر شهید یا جانباز شدند عیبی ندارد.» وی در توضیح دلیل اسیر نشدن این دو فرزند خامنه‌ای گفته است: «اتفاقا سه سال قبل ما مستقیما از رهبری همین سوال را کردیم که گفت اگر اینها  شهید می‌شدند، بنده پدر شهید می‌شدم، ولی اگر اسیر شوند چون فرزند رئیس جمهور بودند عراق سعی می کرد از ایران برای آزادی آنها امتیاز بگیرد و بنده هم امتیاز بده به کسی نیستم.» این فرمانده جنگ در بخش دیگری از سخنان خود به میرحسین موسوی و دوران زمامداری وی در سمت نخست وزیری اشاره کرده و گفته است که وی به جنگ کمک نمی‌کرد. کوثری گفته است: «اگر به نسبت به صدام حساب کنیم که همه چیزش را برای جنگ آورد، آقای موسوی آن چنان کمکی نمی کرد.» وی سپس با تقدیر از نقش هاشمی در جنگ مجددا میرحسین را متهم کرده و گفته است: «آقای هاشمی می‌خواست کمک کند چون ما کمبودهای شدیدی داشتیم. ایشان آقای نخست وزیر را دعوت می‌کرد، ولی کمکی انجام نمی‌شد.» این فرمانده عالینظامی در مورد موضوع  پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر هم گفته است که عده‌ای که «وابسته به استکبار بودند، مثل افراد حامی نهضت آزادی، جبهه ملی و ملی مذهبی‌ها بعد از فتح خرمشهر موافق صلح بودند.» وی اضافه کرده است: «همیشه یک تعداد خصوصا در دولت وقت بودند که نق نق می‌کردند که چرا جنگ ادامه پیدا کرده است. البته خیلی علنی نمی‌گفتند. خصوصا افرادی که خودشان را ملی یا وابسته به نهضت آزادی می‌دانستند. و در نهایت هم برخی از افراد دولت - مثل آقای بهزاد نبوی و دیگران کمک نمی‌کردند.»   استیو جابز؛ الگویی که کسی دلش نمی‌خواست مثل او باشد زمانی که اپل پس از ۱۰ سال تبدیل به شرکتی میلیارد دلاری شده بود، سهامداران و مدیران ارشد شرکت‌اش در اولین فرصتی که یافتند اخراجش کردند! تحمل وجود مستبدش که حوصله همراهی سازمان بزرگ و کند شده‌اش را نداشت حتی برای نزدیکان‌اش غیرممکن شده بود. کدام یک از همکارن‌اش که به عنوان مدیر نخواستند‌اش او را به عنوان الگو به فرزندش پیشنهاد می‌کرد؟   وقتی دوباره بازگشت تا اپل را نجات دهد به جای رفع نیازهای مشتریان، برایشان ایجاد احساس نیاز کرد! او مانند بورس‌بازان در بند دنیای محدود واقعی نبود و در دنیای دیگری فارغ از محدودیت‌های دنیا معمول، نیازهای جدید و وسیله رفع آن را خلق می‌کرد. مایکروسافت، سونی، سامسونگ و... همه غول‌های قدیم و جدید فن‌آوری هستند و محصولات‌شان از اپل سریع‌تر، قوی‌تر و منعطف‌تر است، ولی همه دنباله روهای اپل بوده و تبدیل به غول، ولی غول دنیای او شدند! با این وجود کدام مدرسی راه‌های موجود و آزموده شده و حتی موفق را رها و آموزش خیال پردازی می‌دهد؟   این است که «اپل» یکی است و دیگران پرشمار که چون خدایان یونان قدیم برای زئوس گردنکشی می‌کنند و حتی زمانی او را به زنجیر می‌شکند ولی باز اوست که خدای خدایان است.   استیو رفت! از رییس جمهور بزرگ‌ترین کشور جهان تا نوجوانان قاره های دور با نهایت احترام از او یاد می‌کنند، اشک می‌ریزند و عکس‌های او را درشبکه‌های اجتماعی خود می‌گذارند و بازهم ... کی دوست دارد در ۵۶ سالگی و در اوج ثروت و شهرت و محبیوبیت بمیرد، هرچند این سبک و وقت مردن نیز باعث جاودانگی گردد؟ به قول خودش هیچ‌کس، حتی آنها که می‌خواهند به بهشت بروند نیز دوست ندارند بمیرند.   استیو جابز قهرمان من بود. همه دوست دارند قهرمان باشند ولی حاضر نیستند مانند قهرمانان زندگی کنند. استیو قهرمانی بود که توی کتاب نبود و برای همین تک بود!      روزی که تمام دنیا با «سـیـب» جمله ساختند!   استیو جابز که از دنیا رفت ده‌ها هزار جمله‌ی کوتاه با سیب در وصف او با الهام از شاهکار عمرش اپل ساخته شد. ده‌ها هزار نقاش و کارتونیست با سیب برای او طرح زدند. مردم سراسر دنیا در مرگش با تحسین و احترام سکوت کردند و تقریباً تمام شخصیت‌های مهم دنیا در مورد او به اظهار نظر پرداختند. (عرض کردم «شخصیت‌های مهم دنیا»، کجای احمدی‌نژاد شخصیت پیدا می‌شود که حالا مهم هم باشد؟)   با این وصف تعدادی از جملات، طرح‌ها ، واکنش‌های مردمی و اظهار نظرهای شخصیت‌های مهم دنیا با الهام از شاهکار عمر برخی از افراد که سمبل آنها در زمان زنده بودن بود و انشالله نامبردگان هرچه زودتر به جمع اموات و درگذشتگان ملحق بشوند اینجا می‌آید:   در سوگ حسن فیروزآبادی:   جمله: توپ نبود خمپاره بود هرکی زائید ... (ای بی‌تربیت !) طرح: یک بالن که روی آن چندتا دکمه دارد و بالای آن یک چیز ناپیدائی وصل است. (احتمالاً کله‌ی متوفی باشد) مردم: لابد نصف بهشت زهرا رو باید بکنن اینو چال کنن. شخصیت‌های مهم: جدی این تانکر ژنرال‌شون بود؟   در سوگ محمود احمدی‌نژاد:   جمله: هر جمله‌ای که بشود با پس مانده‌های حاوی بوی بد ساخت. طرح: یک عده گیره به دماغشان زده‌اند دوان دوان یک تابوت را می‌برند پرت بکنند یکجای دوری. مردم: مگه مرده زنده‌ش فرقی هم داشت؟ شخصیتهای مهم: آخیییییش ! چقدر زر می‌زد.   در سوگ حسین شریعتمداری:   جمله: مرگ تنها روزنامه‌نگار ایرانی که هیچوقت زندانی نشد. طرح: وافور، سنجاق، انبر، ذغال، گوشه‌ی کادر یک روبان مشکی. مردم: حالا برو اون دنیا خودتو بخارون. شخصیت‌های مهم: خدابیامرز روزنامه‌ی خوبی داشت فقط کاغذش زبر بود تو دستشوئی اذیت می‌کرد.   در سوگ محمدرضا شریفی‌نیا:   جمله: واکس زن آل و اوضاع نظام سقط شد. طرح: صحنه سقوط توپولف ، دستمال یزدی گوشه‌ی کادر. مردم: بالاخره مـُرد این گوشت نپـز؟ شخصیت‌های مهم: یارو کی بود حالا؟   در سوگ احمد جنتی:   جمله: هر جمله‌ای که در آن از «انقراض» استفاده شده باشد. طرح: یک موجود ماقبل تاریخ در حال تبدیل به ترکیبات فسیلی. مردم: دوربین مخفیه؟ شخصیت‌های مهم: ایضاً دوربین مخفیه؟   در سوگ سید علی خامنه‌ای:   نویسنده ناگهان تبدیل به دوچرخه ۲۸ شد!   فرمانده کل سپاه: حوادث منطقه اسلامی است؛ شما چشم بصیرت ندارید سردار محمد علی جعفری از دوران اصلاحات با عنوان «دوران تلخی» یاد کرد که بسیجیان توانستند با «از جان گذشتگی» از این «دوران تلخ» عبور کنند و جمهوری اسلامی را حفظ کنند. به گزارش خبرگزاری فارس سردار جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز در اجتماع بسیجیان با اشاره به نقش بسیج و بسیجیان در حفظ و حراست از جمهوری اسلامی گفت: «بسیجیان در مقاطع مختلف مانند حوادثی که در دوران تلخ اصلاحات به منظور خاموش کردن نور خدا اتفاق افتاد، با از جان گذشتگی توانستند جمهوری اسلامی را حفظ کنند.» وی در ادامه سخنان خود هدف اصلی بسیج را علاوه بر دفاع از انقلاب، «جذب حداکثری مردم» دانست و افزود که این مساله باید مورد توجه جدی قرار بگیرد. آقای جعفری همچنین در خصوص نقش بسیجیان در سرکوب خونین حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری اضافه کرد: «ما با بهره‌گیری از حوادث گذشته تجربیات خوبی برای آینده کسب کرده‌ایم.» وی همچنین افزود: «متوجه شده‌ایم که حوادث آینده هر چند که ممکن است با گذشته مشترکاتی داشته باشد اما مثل هم نیستند و کیفیت هر حادثه در عرصه‌های امنیتی دفاعی، سیاسی و اجتماعی با یکدیگر متفاوت است.» این مقام نظامی اضافه کرد که «ماهیت تهدیدات در حال تغییر است و این هنر سپاه و بسیج است که خود را با این تغییر هماهنگ کرده و به شناخت تهدیداتی بپردازند که در آینده انقلاب را مورد تهدید خود قرار می‌دهد.» فرمانده کل سپاه پاسداران در بخش دیگری از سخنان خود به حوادث منطقه خاورمیانه اشاره کرد و در مورد اعتراض‌ها و خیزش مردم این منطقه هم گفت که ‌‌فهمیدن ارتباط این اعتراضات با انقلاب اسلامی ایران «چشم بصیرت» می‌خواهد‌. گفتنی است جمهوری اسلامی ایران دربرابر اعتراضات مردم منطقه خاورمیانه موضعی دوگانه دارد و در حالی که از اعتراضات در بحرین و مصر برخی کشورهای دیگر حمایت می‌کند؛ حامی رژیم سرکوب‌گر بشار اسد است و براساس گزارش‌ها، بارها نیز متهم شده‌ است که به دمشق نیرو و سلاح ارسال می‌کند.   اعدام دو محیط‌بان به‌خاطر دفاع قانونی از محیط زیست سپهر سلیمی در حال حاضر دو محیط بان که در درگیری با شکارچیان غیر مجاز مرتکب قتل غیر عمد شده‌اند در نوبت اعدام قرار دارند و برای آنها حکم اعدام صادر شده است. صدور این حکم در حالی است که این دو، در حین خدمت و به منظور جلوگیری از ورود متخلف و شکار غیرقانونی، مرتکب این قتل شده‌اند. اسد تقی زاده محیط بان اداره محیط زیست کهگلیویه و بویراحمد از شهریور سال ۸۶ به دلیل درگیری با پنج شکارچی متخلف و حرفه‌ای در منطقه حفاظت شده دنا در زندان به سر می‌برد و حکم قصاص برای او صادر شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این محیط بان به همراه همکاران خود در حین انجام ماموریت، تمامی مجوزهای لازم برای برخورد با متخلفان و حفاظت از محط زیست در اختیار داشته است. درباره اسد تقی زاده باید گفت که متخلفان که یک کل وحشی را در ارتفاع سه هزار متری شکار کرده بودند با مقاومت شدید محیط بانان دلسوز محیط زیست مواجه شدند و برای فرار از مهلکه به سمت محیط بانانی که آنها را تعقیب می‌کردند شلیک کردند و محیط بانان نیز به حمله آنها پاسخ دادند که این زد و خورد، به کشته شدن یکی از متخلفان مسلح منجر شد. پس از این حادثه، سازمان محیط زیست برای این محیط بان سه وکیل اختیار کرد اما حکم صادره از سوی قاضی، این محیط بان را محکوم به اعدام کرد. این در حالی است که براساس خبرآنلاین که محیط بان تقی زاده در حین درگیری با اشرار مجوز حمل سلاح و کارت ضابط دادگستری و گواهی آموزش نظامی به همراه سایر مدارک را در اختیار داشته و به لحاظ قانونی تنها انجام وظیفه کرده است. اجرای حکم اعدام، محیط بانان را خلع سلاح می‌کند در روزهای گذشته خبر کشتن خرس‌های قهوه‌ای در منطقه سمیرم توسط شکارچی‌ها در رسانه‌ها خبر ساز شده است. در کنار همه مشکلات فرهنگی و اخلاقی که سبب پدید آمدن این حوادث می شود باید پذیرفت ضعف امکانات فنی و حفاظتی در سازمان حفاظت از محیط زیست می تواند باعث ویرانی بیش از پیش اوضاع ویران محیط زیست ایران شود. اجرای حکم اعدام محیط بانان در واقع باعث خلع سلاح آنها می شود و در حالیکه بیش از ۱۱۲ محیط بان توسط شکارچی های غیر مجاز به شهادت رسیده اند آنها دیگر جرات استفاده از اسلحه در برابر شکارچی‌ها را نخواهند داشت. در حالی‌که وضعیت سازمان محیط زیست در دفاع از مناطق حفاظت شده کشور در سایر بخش ها اصلاً مناسب نیست، خلع سلاح محیط بانان می تواند اوضاع حفاظت از مناطق حفاظت شده ملی را بیش از پیش در مسیر سراشیبی قرار دهد. سی در صد کمتر از استاندارهای جهانی بر اساس استاندارهای جهانی ۱۰ درصد از مساحت هر کشوری باید به مناطق حفاظت شده اختصاص یابد و این در حالیست که مساحت مناطق حفاظت شده در ایران حدود هفت درصد مساحت کشور است که بر این اساس می توان گفت میزان مناطق حفاظت شده ایران ۳۰ درصد کمتر از استاندارهای لازم است. این در حالیست که همان هفت در صد هم به شکلهای مختلف مورد تعرض قرار می گیرد. جاده، شهرک، پالایشگاه، پادگان  و... در مناطق حفاظت شده همانطور که گفته شد در سالهای گذشته بسیاری از مناطق حفاظت شده به شکلهای مختلف مورد تعرض قرار گرفته است. از تنگ صیاد تا بمو، از پارک ملی کویر تا جنگلهای حراء ، از کلاه قاضی تا پارک ملی گلستان هر کدام به شکلی مورد تعرض قرار گرفته است. در حالیکه بر مبنای ماده ۸ آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، هرگونه تخریب و تجاوز به این گونه محیط های ارزشمند حفاظت شده و پارک های ملی مطلقاً ممنوع و جرم بوده و سازمان حفاظت محیط زیست باید از هر جا که متوجه این جرم و بی قانونی آشکار گردید، مانع از ادامه تجاوز و تخریب گردد متاسفانه سازمان ملی محیط زیست اقدام جدی و بازدارنده ای در این خصوص انجام نداده است و یا اقدامات انجام شده در برابر تخریب های صورت گرفته قابل ذکر نیست. برای مثال در آخرین نمونه از این تعرضات به مناطق حفاظت شده، کمیسیون امور زیربنایی، صنعت و محیط زیست دولت با واگذاری ۸۷۰ هکتار از اراضی پارک ملی و پناهگاه حیات وحش کلاه قاضی در استان اصفهان به منظور توسعه شهر جدید بهارستان موافقت کرده است. ۱۱۲ شهید محیط بان، ۴۲۰ شهید و معلول جنگلبان در سالهای گذشته حدود ۱۱۲محیط بان در دفاع از محیط زیست وطن شهید شده اند و تعداد زیادی نیز معلول و جانباز شده اند ، همچنین گفته می شود مجموع شهدا و معلولان جنگلبان کشورمان به عدد ۴۲۰ می‌رسد و این در حالیست که طبق گفته فعالان محیط زیست شاهد مجازات جدی قاتلان و ضاربان این افراد که عمدتاً از شکارچی ها و قاچاقچی های چوب بوده اند نبوده ایم. کمبود ۱۴ هزار محیط بان در سازمان محیط زیست به گفته محمد باقر صدوق معاون سابق محیط زیست طبیعی سازمان محیط زیست حدود ۱۷ میلیون هکتار تحت حفاظت این سازمان است که اگر برای هر هزار هکتار آن یک محیط بان نیاز باشد در کل باید حدود ۱۷ هزار محیط بان داشته باشیم. این در حالیست که هم اکنون دو هزار و ۷۰۰ محیط بان در کشور وجود دارد که با توجه به نرم جهانی به بیش از ۱۴ هزار محیط بان در کشور نیاز است. حکم اعدام دو محیط بان سازمان محیط زیست متوقف شد در حالیکه صبح امروز رئیس سازمان محیط زیست کشور خبر از متوقف شدن رای اجرای اعدام محیط بانها داده است و گفته تلاش سازمان محیط زیست کشور برای نجات جان این ماموران دولت ادامه دارد، دوستداران محیط زیست در سراسر ایران با حساسیت فراوان پیگیر سرنوشت این دو محیط بان هستند و امیدوارند هر چه سریعتر حکم لغو قطعی اعدام این دو از سوی مراجع قضایی صادر شود.   عملکرد و بازده نهاد روحانیت در ایران امروز بیش از ربع قرن است که روحانیت، در نظام سیاسی کشور ایران نقش عمده‌ای داشته‌است و تمامی رسانه‌ها و ابزار تبلیغاتی کشور نیز در اختیار آن بوده‌است. اکنون، زمانْ کافی به نظر می‌رسد که نگاهی به عقب انداخت و پرسید که نقش نهاد روحانیت در کشور ما چه اندازه مفید بوده‌است و بازده و کارکرد آن چه مقدار بوده؟ از گذشته‌های دور شاید بتوان درگذشت، اما حداقل قرن اخیر هنوز در افق دید ماست. سوال این است که چقدر به مدد وجود نهاد روحانیت و هزینه‌هایی که صرف این نهاد شده پیشرفتهایی در شناخت صحیح دین و بهبود اوضاع و اخلاق دینی افراد و اجتماع رخ داده‌است.   آیا به یُمن وجود این قشر، مثلاً تحقیقاتی انجام شده که با قراینی احادیث جعلی شناسایی و کنار گذاشته شوند (مشابه تصحیح نسخ و متون که هر چندگاهی متن نزدیکتر به اصلی توسط ادیبان پژوهشگر ارايه می‌شود) یا متاسفانه حتی به تعداد آنها افزوده شده. {مثلاً این دو حدیث در روزنامه کیهان و اوباما}. آیا اصلاً ترجمه‌های انتقادی جدیدی از متون دینی ارائه کرده است یا کسی به چنین چیزی فکر کرده و می‌کند؟ آیا تلاش کرده متن کتاب دینی راحت‌تر در دسترس مردم قرار بگیرد ( تقریباً در هر کشور غربی شما می‌توانید ترجمه‌ای از قرآن را به زبان مرسوم آنجا، به صورت کتابی به راحتی تهیه کنید، در دست بگیرید و بخوانید؛ اما مثلاً در ایران و افغانستان چاپ ترجمه قرآن به زبان فارسی تنها- به توجیه تقدس نزدایی از آن- ممکن نیست و باید آن را صفحه به صفحه و به صورت ترجمه غیر روان و تحت‌الفظی بخوانید.)   همینطور در شناسایی امامزاده‌ها و مثلاً تخریب یا متروک گذاشتن امامزاده‌های جعلی چقدر تلاش شده؟ (یا اینکه هر سال به تعداد امامزاده‌ها افزوده شده و احترام و داستانها از مساجد مشکوک بیشتر؟). همچنین شناسایی آداب و ادعیه مشکوک و جعلی و التقاطی. یا در زدودن خرافات دینی و بازگرداندن مردم به انجام مکارم اخلاق. آیا تحت روشن‌گریهای نهاد روحانیت با گذر سالها، مردم روز به روز اخلاقی‌تر عمل می‌کنند یا هنوز، منتظر روزهای خاصی می‌مانند که با توسلات و ادعیه و مراسم خاصی، سالی یک‌بار، گناه از تن بشویند و اشکی بفشانند و بهشت بر خود "واجب" کنند.   آیا کسی پیدا شده مثلاً تناقضات دین و مذهب و علوم را وابشکافد و احیاناً مرتفع کند؟ یا به اختلافات مذهبی از دید علمی نگاه کند و نقدی بر آنها بنویسد؟ یا حتی غبار تقدس و آسمانی بودن از ائمه دین بزداید و از آنها تصویری زمینی و قابل دسترس برای مردم ارائه کند؟ نگاه تاریخی به دین چقدر تشویق یا تحمل می‌شود؟ اصولاً چه نوآوریی در تلقی دینی شده‌است؟ فقه چیزی نیست جز تطبیق احکام اسلام بر عرف زمان و مکان. حال اگر مثلاً رساله‌علمیه مربوط به قرنی پیش را با رساله‌ای چاپ امروز مقایسه کنیم چقدر تفاوت مشهود است؟ در همین مدت چقدر چهره دنیا متفاوت شده‌است؟   یا از نگاهی دیگر،‌ چقدر قشر روحانی دغدغه مسائل روز را دارد؟ آیا برایش مهمتر است چهره حضرت عباس در سریالی تلویزیونی نمایش داده‌نشود یا این‌که به مسلمانان حی و حاضر امروز تجاوز و ستمی نشود؟ آیا برایش مهمتر است که مناسک محرم و صفر زنده بمانند یا این که در مقابل جان دادن افراد بی‌گناه در همین روزگار ما موضع بگیرد؟ آیا تعریف هرسالهٔ جریان کربلا و گریاندن مردم برایش مهمتر است یا جلوگیری از تکرار آن حتی با تذکری لفظی با عمله ظلم؟   مطالب و دستورات کتاب قرآن چقدر تحت تلاش روحانیون مسلمان در جامعه ساری و جاری شده؟ یا این‌که فقط چاپ‌های هر چه نفیس‌تری از آن برای گذاشتن سر طاقچه منتشر شده؟ اگر بشود کتاب دینی را به کتاب آشپزی مثال زد، چقدر این دستورالعمل‌ها استخراج شده و با ابزار و زبان روز بین مردم ترویج می‌شود؟ چقدر غیبت، دروغ، خیانت کم شده و چقدر راستی، وفای به عهد، اعتماد و ... در جامعه افزوده شده؟ آیا دین جز ترویج چنان مکارم اخلاقی است؟ در همین مدت چقدر خمس و زکات و سهم امام و رد مظالم و اوقاف و نذورات و بودجه رسمی مملکت و... صرف برپانگاه داشتن و حمایت مالی این نهاد شده‌است؟ آیا بهتر نیست در عملکرد و بازده نهاد ریشه‌دار روحانیت در جامعه بازنگری اساسیی بکنیم؟   شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.