-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

Latest News from Emrooz for 10/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



و شاید اینبار برای همیشه! پیداست که همه- چه این وری، چه آن وری- از افزودن به این فایل حجیم ورق پاره ها خسته شدیم. یکبار باید به این دهن کجی ها تیر خلاص زد. در این ده نمای دنیا و در این عصر- به اصطلاح- جهانی شدن، نه تنها منفعت و مصلحت که امنیت و قدرت - چهار بنیان سیاست، کیان همه را به هم دوخته است. پس چرا دیگری- آن هم آن دیگری که دیگر، آن دیگر نیست- به خود اجازه ندهد که گزار لاکپشتی ما را ناخنک بزند. براستی آیااین نوع دخالت ها و مزاحمت ها، همان حدیث کهنه " توطئه" است؟ باری، چنینرویکردها و دو دو تا چهارتای منطقی سیاست دنیا، اجتناب ناپذیر، واقعی وای بسا عاقلانه و در راستای تحکیم چهار پایه سیاست ورزی است. چه باک، هرکه می خواهد بگوید سیاست بد است؛ بی پدر و مادر است. برای سیاسی ملالینیست. اینجاست که اگر کسی به خیال خام خود خواسته باشد پا در کفش لوطیعصبانی بگذارد و حرمت حریمش را بشکند، کارد به استخوان رسیده و دیگر اینتو بمیری از آن تو بمیری ها نیست. خدا خودش به خیر کند.

شرایط امروز ایران از برخی جهات، جهاتی که می تواند نقطه عطف در سیرتحولات کشور باشد؛ به دو سال پایانی جنگ هشت ساله بسیار شبیه است.

- مردم نگران و خسته اند؛ خیلی بیشتر از گذشته. به ویژه قشر متوسط در هرصنف و طبقه، قشری که تحولات ساختاری کشور به دست آنها شکل می گیرد؛بیشترین فشارها و بی مهری ها را تحمل می کنند. اگر با مردم و در میانآنها باشیم به خوبی می بینیم کور سویی از امید مانده که آن هم راز زندگیو تنها نیاز ماندن است. نه تنها ما مردم که شاید بیشتر از ما، لجنه هایتصمیم سازی و حلقه های دست اندرکار، خود گرفتار بی انگیزگی، چند دستگی،واگرایی پیدا و پنهان در برابر ساختار و سرانجام ناگزیر از بی اعتمادی بههم و به روند فرارو هستند. هر بیننده غیر متعصبی می تواند فضای سراسیمگیاقتصادی و جو ملتهب و تاریک اجتماعی و فرهنگی امروز ایران را به خوبی لمسکند. موضوع تنها ضرورت توسعه سیاسی و بهبود آزادی های اجتماعی نیست کهفرهیختگان ملت سال هاست بر آن تأکید داشته اند. پر روشن است، اگر ایناصلاحات به ثمر می رسید شرایط امروز کشور از همه نظر باثبات تر و آیندهتحولات روشن تر بود. هر آینه، درد ملت اینجاست که بخش بزرگی از انرژیانسانی- فکر، روحیه، انگیزه و اراده- و ظرفیت های مادی و فنی ما بیبرنامه و در پوشش اهداف خیالی و واهی هدر می رود. وانگهی، این خود دلیل وبهانه ای است برای سوداگران و فرصت طلبان دست در قدرت که تا زمان دارند ومی توانند جیب خود را پر سازند و ساز و برگ رفتن فراهم آورند. واقعیت آناست که بخش بزرگی از ملت می خواهد به هر شکلی که شده تحول اساسی صورتگیرد. اما دریغ از نیمچه بخاری از موافق و مخالف چه درون قدرت و چه بیرونشده از قدرت. تو گویی اهل سیاست ما یا گیجند و یا به فکر خویشند. خطر جدیو در بیخ گوش هر ایرانی است. اگر کاری از مردان سیاسی ما بر نیاید و شکلیاز تشکل منطقی، فراگیر، عملگرا و البته تنها، وامدار مردم، تحقق نگیرد؛اربابان قدرت جهانی، امنیت منافع خود را در گروی جنبش- بیش از حد متکثر وچه بسا متشتت- مخالفان رها نخواهند ساخت. در بهترین حالت ائتلافیبلاتکلیف و چند بند را به ما تحمیل خواهند کرد؛ پیش از آنکه نیروها وجریان های سیاسی حداقل ها و خط قرمزهای یکدیگر را تعدیل و تعریف کنند.این یعنی ادامه سیکل بی هویتی سیاسی و بی هدفی و بی برنامگی ماندگار.

- نه تنها مردم ایران که خیلی ها در دوردست ها، فرامرزها و در همسایگیما، مات و مبهوت، سبک و سیاق تحولات ایران را می نگرند و واخورده از آنچهآنها آن را ماجراجویی های افسار گسیخته قدرت مستقر کنونی کشور می نامند؛خسته و بیزارند. ناگفته پیداست، روز به روز کفه ترازو به سود دشمنان قسمخورده حاکمیت ایران سنگین تر می شود. شاید بتوان با قاطعیت گفت کهمانند سال پایانی جنگ فرسایشی هشت ساله، معارضان جهانی سیاست ایران هر چهبیشتر همگرا و همدست و همداستان شده اند تا منویات فروریخته در ورق پارههاشان را در عالم واقع به کرسی نشانند. یک بهانه و شاید هم دغدغه ایواقعی رفته رفته در این مجموعه جدی تر، عینی تر، آنی تر و تحریک کننده ترمی گردد؛ و آن خطر ایران برای صلح جهانی و نافرمانی و تجاوز بخش هایی ازقدرت کشور به آرمان های حقوق انسانی است که خود مصداق بارز تهدید صلحبشری می باشد.

- به بن بست رسیدن همه راهکارها و ترفندهای دیپلماتیک و هرگونه ابتکارتعامل و تحمل در دو سوی دشمنی و نمودار شدن رفتارهای عصبی و مقابله جوییهای هیجانی، در کنار قدرت گرفتن موضع نیروهای خشونت گرا و افراطی در هردو کمپ دشمن، خبر از آن می دهد که توجیهات و تعارفات دیگر محلی از اعرابندارد.

- بی ثباتی فزاینده در سطح منطقه، آن روز بی ثباتی در جریان انرژی وامروز بی ثباتی در فرایند سیاسی، به سهم خود ضرورت تحول کلیدی درساختار سیاسی و در نتیجه دگردیسی رفتاری ایران را هویدا می سازد؛ کشوریکه نمی توان بدون ثبات و آرامش آن منطقه را مدیریت کرد.

با توجه به ارزیابی گذرا و تطبیقی بالا پیرامون شرایط ایران در دو برههبحرانی به ویژه در روابط با آمریکا و غرب؛ اکنون باید دید پیام و پیامداتهام کاخ سفید به قدرت مستقر ایران برای ماجراجویی در خاک آمریکا آنهماز نوع تروریستی چه می تواند باشد. اینکه این ادعا نادرست است و یا تا چهحد درست و مستند، در این تحلیل نمی گنجد و بررسی آن، کار دستگاه هایاطلاعاتی و ریاستی دو طرف دعوا است. در اینجا، این تحول را می توان ازدو زاویه ایرانی و آمریکایی نگاه کرد.

- از پنجره ایران: هر عقل کوچکی می تواند بفهمد که ایران با قدرت هایاتمی به ویژه با چهار کشور کلیدی در صحنه سیاست و قدرت جهانی یعنیآمریکا؛ بریتانیا، روسیه و چین از راه نظامی در نخواهد افتاد؛ آن همدرورای مرزهایش. به پاکستان هسته ای که برای کشوری چون هند شاخ و شانه میکشد نگاه کنیم که چگونه عصبانی و ناراضی اما بناچار توجیه آمریکایی ها رابرای بمباران مرزهایش بر می تابد. آیا ایران تافته جدا بافته ای است؟بلی، اگر در خاک ایران و مرزهای کشور،هستی ایرانی، یکپارچگی ملی، تمامیتارضی و منافع حیاتی مورد دستبرد، اذیت و آزار و تاخت و تاز قرار گیرد؛ میتوان انتظار داشت که بسیج مردمی از هر توانی برای نجات کشور، سعادت، آبروو هویت ملت و سرانجام پاسداری از امنیت و منافع ماندگار ملی بهره خواهدبرد. این بدان معنا است که نمی توان باور کرد و دلیلی موجه یافت که چراکانون قدرت در ایران باید کاری بکند که می تواند به کشاکش نظامی بابرترین قدرت دنیا بیانجامد. دست کم برای نویسنده و بسیاری در ایران که با محدودیت های رسانه ای که ویژه کشور ما است؛ اخبار را با واسطه چند دست فرا می گیرند و از این رو تحلیلشان گاه بر پایه چنین داده های تزریقیو تحمیلی است؛ قابل درک نیست یکچنین توطئه خطرناکی به گونه ای رسمی و درسطح کلان تصمیم گیری کشور طرح شده باشد و یا رده اول و دوم دستگاه امنیتیکشور مسئول پیاده کردن و مدیریت آن بوده باشند. با این همه، در کشوری کهتشتت آرا، تعصب موهوم، خودسری و خودبینی در حلقه های منتسب به قدرت رسوخکرده؛ می توان بدگمان شد که شاید از سوی لایه های میانین حکومتی، گزکی بهخارجی داده شده باشد. به هر روی، تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.باید دید که آیا کسانی از آن سوی آبها تطمیع یا تشجیع شده و بازی خوردهاند و یا چنین تمایلات افراطی و احمقانه در برخی نیروهای مؤثر وجود دارد؟اما اینکه بگویند تهران می خواسته با این ماجراجویی روابط آمریکا وعربستان را متشنج سازد، سخنی ساده انگارانه است. مگر دستگاه های اطلاعاتیمتعدد، با تجربه و برخوردار از فن آوری برتر در آمریکا و پادشاهی سعودیهمه مرده باشند که نتوانند ته و توی چنین توطئه ای را بیابند. گذشته ازاین، براستی چه تضمینی می توانست وجود داشته باشد که در صورت توفیق چنانتوطئه ای روابط ریاض- واشینگتن تنش آلود گردد. چه بسا عزم آنها جزم ترهم می شد.

- از پنجره آمریکا و همپیمانان: یادآوری برخی گفته ها، مواضع سیاسی وحوادث منطقه ای می تواند ما را به فهم دلیل و زمانبندی طرح این اتهام ازسوی واشینگتن و ریاض کمک کند.

1- هشدارهای پی در پی و بی پرده رئیس جمهور فرانسه به ایران برایبازنگری در سیاست اتمی خود برای پرهیز از برخورد نظامی با اسرائیل و حتمیخواندن این خطر

2-آشکار گشتن تحویل بمب های قدرتمند که قابلیت تخریب صخره های سنگی وآشیانه های اتمی ایران در دل کوه را داراست از سوی آمریکا به اسرائیل

3- هشدار ژنرال بلند پایه آمریکایی برای احتمال بروز ناهماهنگی و درگیریبین نیروهای دریایی ایران و آمریکا در خلیج فارس

4- سردتر شدن روابط تهران و ریاض و گسترش حس ناامنی و بی اعتمادی بین دوکشور به ویژه در پی تحولات بحرین و یمن به سطحی مانند آن روزها کهآمریکا، ایران را برای بمب گذاری ظهران تهدید به حمله نظامی کرد

5- سیر پرشتاب تحولات در جهان عرب، از لبنان و فلسطین تا بحرین و یمن وادامه روند- به اصطلاح- بهار عربی در سوریه بر خلاف خواست دولت مستقرتهران و نیز سرخوردگی آن از تحولات بحرین و مواضع فعال محمود عباس درفلسطین

6- بهبود نقش ترکیه در تحولات منطقه و مطرح شدن آن به عنوان یار و یاورملت های عرب و آرمان های فلسطینیان و نیز به عنوان یک کشور اسلامی قابلاتکا و اعتماد به جای ایران

7- واگرایی در مواضع و رویکردهای ایران و ترکیه در تحولات عربی و اسلامیبه ویژه میدان داری و حمایت ترکیه از جریانات برانداز دولت بشار اسد

8- سهل انگاری، خود بینی و خود فریبی رجال سیاسی حکومت در ایران و نادیدهانگاشتن خطرات مقدری که در حاشیه تحولات سرزمین های عربی در کمین نظامروحانی ایران نشسته تا آن را در دام خود اندازد

9- فرصت سوزی قدرت حاکم در تهران در دلسوزی برای اسدی که برایش دم و اشکمو یال و کوپال نمانده و در نتیجه بدنام سازی ملت ما در سوریه آینده

10- بازی آمریکا با چین و روسیه به این امید که در پی وتوی قطعنامه ضدسوری این دو دولت، اینبار آنها همکاری بیشتری با آمریکا در فشار آوردن برایران و احتمالا" پذیرش قطعنامه ضد ایرانی از خود نشان دهند

11- پاسخ مثبت آمریکا به خواهش پیگیرانه سعودی ها در برخورد جدی با ایرانو سرانجام،

12- نگرانی فزاینده جهانی به دنبال گزارش گزارشگر اختصاصی شورای حقوق بشرسازمان ملل متحد برای ایران که گویای ادامه نقض آشکار حقوق انسانی درکشور است و فراگیرتر شدن موج اعترضی از سوی چهره ها و مسئولین بینالمللی، همه و همه نشان از دیپلماسی ناکارآمد و ضعیف دولت حاکم بر کشور وضربه پذیری بالای آن در سایه انزوای ملی و بین المللی دارد.

علاوه بر این، خدشه در باور به اقتدار هرمی در حلقه های سیاستگذاری و بینسیاستمداران صاحب نام و نفوذ و به سطح آمدن تعارضات ریشه ای و کلیشه ایدر مجموعه قوا و درنتیجه فقدان حمایت وافی و کافی از دستگاه اجرایی وهمچنین رقابت حذفی و تخریبی بین مقام های حکومتی به اشکال مختلف و تلاشآشکار و نهان برای عقیم سازی ابتکارات یکدیگر، بستر مناسبی فراهم آوردهتا آمریکا پیشدستی کند و شاید پیش از هر توهم توطئه چینی به دست بازیگرانافراطی در ایران، حاکمیت ایران را به کنج رینگ بکشاند. در این شرایط،طرحو اجرای ابتکار عملی کارا و عاقلانه بسیار سخت خواهد شد تا جایی که جزکوبیدن بینی خونی به مشت سنگین دشمن جانی راه دیگری نماند. این همانخوابی است که در هالیوود به تصویر کشیده می شود تا با آمادگی و درک ذهنیبهتر جامعه مدنی و سیاسی غرب، رهبران آمریکایی با امید و قابلیت بیشتریبتوانند این سناریو را در جهان واقعی تعبیر سازند. آنچه می توان فهمید آناست که آمریکا اسنادی پیرامون این توطئه در دست دارد و امیدوار است باظرافت حقوقی که در پیشبرد پرونده به کار می گیرد؛ جامعه بین الملل را ازیکسو و روسیه و چین را از سوی دیگر مجاب کند که دست کم چنین طرحی برایاجرا از دالان حلقه های بانفوذ نظامی و امنیتی ایران گذشته و این یکواقعیت بسیار خطرناک و تهدید کننده است که می تواند در هر کجا به اجرادرآید. امان دادن برای پردازش و ظهور چنین بمب اتمی قهار که همانا روانبیمار کسانی است که اگر نه امروز، می توانند در فردای نزدیک، دستی درتوان نامتعارف نظامی ایران داشته باشند؛ در حقیقت بازیابی گونه پیشرفته،مخوف و به روز شده طالبانیسم است. اگر آمریکا بتواند این دعوی را مستندسازد بزرگترین و تهدیدآمیزترین گام را برای باز کردن فصل هفتم منشور مللبر ضد ایران پیموده است. تلاش برای تحریم بانک مرکزی ما و شاید در آیندهفراهم ساختن اجماع ضد ایرانی در سازمان کنفرانس اسلامی و به دنبال آنرفتن به سوی تحریم فراگیر نفتی در شورای امنیت و سرانجام ارزیابی وسرمایه گذاری برای هدایت تحولات سیاسی ایران در دو سال پیش رو، همه بهگونه ای با این پروژه همخوانی دارد. برای همین است که این حادثه مهم اززبان بالاترین مقام آمریکایی برجسته شده است تا جایی برای فروکاستن ازاهمیت و ضرورت پیگیری آن توسط بالاترین مجمع بین المللی نماند. اگر ایناتهام در دستور کار دولت آمریکا چیزی بیش از یک تاکتیک و شانتاژ تبلیغاتیمن درآوردی نبوده، بسیار بعید می نمود که طرح این دعوی از سوی چهره هایکلیدی و بلکه بالاترین مقام کشور مطرح شود. برای فضا سازی روانی و جنگمحدود تبلیغاتی کافی بود کسانی چون جان بولتن یا یک ژنرال چهار ستاره ویا حتا رئیس سیا چنین گمانه زنی را پیش بکشند و نیازی نبود که به عنواننمونه کسی در مقام وزیر دفاع یا وزیر خارجه طرح شبهه کند. در پایان،رفتار حاکمیت و ابتکار عمل فعالین سیاسی باقیمانده در درون کشور واپوزوسیون ایرانی مقیم خارج، بین دو تا سه سال پیش رو، برای غرب روشنخواهد ساخت که آیا دگرگونی بنیادین در کشورمان از درون و یا از سویاپوزوسیون ممکن و شدنی است و یا باید با دامن زدن به درگیری های پراکندهدر آبها و مرزهای ما، آن چاره آخر را به کار گرفت.


 


خانواده سید مصطفی تاج زاده در نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس با توجه به اظهار نظر اخیر یکی از اعضای کمیسیون قضایی مجلس در خصوص اینکه مدت قرنطینه برای زندانی محدود و حداکثر 48 ساعت می باشد، خواستار رسیدگی به وضعیت تاجزاده که اکنون بیش از یک سال است در قرنطینه به سر می برد شده اند.

در بخشی از این نامه با اشاره به دیدار سال گذشته برخی نمایندگان مجلس از زندان آمده است: "متاسفانه نمایندگان محترم پس از آن ملاقات شرط امانت داری در انتقال گفته های تاجزاده در مورد وضعیت تحمیل شده و شرایط سخت از جمله آزار جسمی به او را به جا نیاوردند ولی آیا هم اینک نیز از در قرنطینه بودن ایشان مطلع نیستند؟ در این صورت امیدواریم این نامه حجت را بر ایشان تمام کند تا سریعتر جبران مافات فرمایند."

متن کامل این نامه که در اختیار سایت نوروز قرار گرفته است در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام،

این نامه مخاطب خود را در مجلس شورای اسلامی جستجو می کند:

از آن جا که نماینده مردم در خانه ملت علاوه بر وظیفه قانون گذاری، وظیفه مهم تر نظارت بر علمکرد قوای دیگر را نیز به عهده دارد تا از مسئولیت ها و وظایف خود تخطی نکنند، ما به عنوان خانواده آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده که از فردای انتخابات 88 به شکل غیرقانونی با حکم امضا شده توسط دادستان معزول در تاریخ 19 خرداد یعنی سه روز قبل از برگزاری انتخابات، بازداشت وبه بازداشت گاه غیرقانونی سپاه پاسداران در اوین منتقل شد، به لحاظ حقوقی، شرعی و انسانی وظیفه خود می دانیم که تا استیفای کامل حقوق ایشان، مراتب پی گیری از مقامات مسئول و نیز اطلاع رسانی در خصوص بی قانونی ها و اقدامات خلاف قانون صورت گرفته در مورد ایشان را ادامه دهیم.

نمایندگان محترم!

تاکنون سؤال مکرر عزیز دربند ما مبنی بر این که «به چه جرمی دستگیر، زندانی، محاکمه و محکوم شده ام؟» و «به چه دلیلی مرا از حقوقم حتی به عنوان یک زندانی عادی چه رسد زندانی سیاسی که در همه جای دنیا شرایط خاص خود را دارد، محروم کرده اند؟» و نیز «چرا به شکایات من از آقای جنتی و کودتاگران نظامی و دیگران رسیدگی نمی شود؟» پاسخی نیافته است. ما نه فقط به عنوان خانواده او که در قبالش احساس مسئولیت میکنیم بلکه بیشتر از آن به عنوان شهروندی آگاه و متعهد خود را موظف به تلاش برای پاسخ گرفتن از مسئولان می دانیم. این احساس مسئولیت را اگرچه مقامات قضایی و امنیتی گرفتار آمده به یک سلیقه جناحی و گرایش سیاسی به رسمیت نمی شناسند، اما قطعا هر انسان آزاده منصف بی طرفی بر آن صحه می گذارد و در برابر اقدامات حاصله از چنین احساس مسئولیتی برآشفته نمی شود. به راستی چرا سید مصطفی تاجزاده، فرزند انقلاب و امام و مردم، که به گفته دوست و دشمن جز خدمت به مردم و کشورش نکرده و نمی کند و هنوز علائقش به آرمان های اصیل انقلاب که در گفته ها و نوشته هایش متبلور است، هم زمان افراطیون داخل و خارج کشور را علیه او برمی انگیزاند، در زندان است و کین جویانه سخت ترین شرایط به او تحمیل می شود؟

حضرات نمایندگان محترم!

یکی از نمایندگان عضو کمیسیون قضائی اخیراً در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص قرنطینه زندانیان گفته بود که مدت قرنطینه برای زندانی محدود و حداکثر 48 ساعت می باشد. اینک سوال ما این است که چرا معاون سیاسی وزارت کشور و رئیس ستاد انتخابات دولت اصلاحات باید بیش از یک سال و دو ماه را بدون کوچکترین پاسخ گویی توسط مسئولان زندان و مسئولان قضایی و امنیتی در شرایط قرنطینه ابتدا در یک اتاق اداری مربوط به حفاظت اطلاعات زندان و سپس در بند متادون سابق نگهداری شود؟

آیا جناب تجری که به همراه همکارشان آقای بروجردی در اولین و آخرین بازدید نمایندگان کمیسیون امنیت ملی از تاجزاده که آن هم به درخواست و اصرار خانواده اش که در بی خبری محض از او به سر می بردند، صورت گرفت هنوز هم از نگهداری ایشان در قرنطینه بی اطلاعند؟ هرچند متاسفانه نمایندگان محترم پس از آن ملاقات شرط امانت داری در انتقال گفته های تاجزاده در مورد وضعیت تحمیل شده و شرایط سخت از جمله آزار جسمی به او را به جا نیاوردند ولی آیا هم اینک نیز از در قرنطینه بودن ایشان مطلع نیستند؟ در این صورت امیدواریم این نامه حجت را بر ایشان تمام کند تا سریعتر جبران مافات فرمایند.

نمایندگان محترم مردم!

اخیراً در واکنش به ارائه گزارش گزارشگر حقوق بشر، کمیسیون امنیت ملی اعلام آمادگی کرده تا گزارش را دریافت و بررسی کند. بسیار موجب تأسف است که نمایندگان محترم پیش از آن که خود را موظف به نظارت بر عملکرد قوه قضائیه و پاسخ گویی به شهروندان و خانواده زندانیان سیاسی بدانند، پاسخ به سازمان ملل را بر خود تکلیف می کنند! با این همه ما اجابت چنین درخواستی را به فال نیک می گیریم و از ایشان می خواهیم با ارسال نماینده یا نمایندگان متعهد و خداشناس و اهل صدق و راستی به زندان اوین و دیدار و گفتگو با آزاده دربند سید مصطفی تاجزاده وضعیت و شرایط موجود او را بررسی کرده نتیجه را به خانواده او و عموم مردم که دانستن حق آنان است، اطلاع دهند.

حضرات نمایندگان!

اگر برخی آزادمردان از شما، دیروز خانواده های زندانیان سیاسی برآشفته از بی عدالتی های مسلم را به آرامش دعوت می کردید و می گفتید از سخنان مقامات قضایی در جلسات خصوصی بوی خون به مشامتان می رسد و باید سکوت کرد، اینک اما پس از گذشت بیش از دو سال از انتخابات 88 و روشن شدن بسیاری از ابهامات و در حالی که پاسخ گویی به جامعه جهانی و مردم به ضرورتی غیرقابل انکار تبدیل شده است، بد نیست تا در همین ایام پایان دوران نمایندگی خود با بررسی وضعیت این عزیزان دربند و ارائه گزارش های واقعی به مجلس، نام و یاد نیکی از خود باقی بگذارید.

والسلام علی من اتبع الهدی

خانواده سید مصطفی تاجزاده

سوم آبان ماه 1390


 


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، بالندگی و سرزندگی دانشگاه را منوط به وجود دانشجویان و اساتید فعال و پرسشگر خواند و با اشاره به پیشرو بودن دانشگاه آزاد در بسیاری از زمینه‌های علمی و فناوری تأکید کرد: در زمینه فضای بانشاط سیاسی و اجتماعی نیز دانشگاه آزاد اسلامی می‌تواند با راه‌اندازی کرسی‌های آزاداندیشی مورد تأکید رهبری معظم انقلاب، نمونه‌بودن خود را در این عرصه‌ نیز نشان دهد.

به گزارش آفتاب، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی سخت‌گیری‌های بی‌مورد و تبعیض‌آمیز میان تشکل‌های موجود در دانشگاه‌ها را مناسب شأن محیط علمی و فضای دانشگاه ندانست و با اشاره به لزوم حرکت دانشجویان و گروه‌های دانشجویی در چارچوب قانون و مصالح نظام تصریح کرد: انجمن‌های اسلامی دانشجویی باید بتوانند در چارچوب قانون مانند سایر تشکل‌ها که حمایت می‌شوند و دارای امکانات هستند، مورد حمایت قرار گیرند و یا حداقل در راه فعالیت‌های معتدلانه آنان سنگ‌اندازی صورت نگیرد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید چند باره بر لزوم وحدت ملی و انسجام اجتماعی کشور، تصریح کرد: اقوام، مذاهب و گروه‌های قومی و منطقه‌ای تلاش کنند با حفظ وحدت و همدلی در چارچوب مصالح نظام و انقلاب، تهدیدات و توطئه‌های قدرت‌های استکباری را خنثی کنند.

در ابتدای این دیدار برخی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز به طرح دیدگاه‌های صنفی خود پیرامون موانع موجود بر سر راه فعالیت برخی تشکل‌های دانشجویی پرداخته و نظر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را در زمینه مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور جویا شدند.

در ديدار جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجويان


 


صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی که به دعوت پایگاه خبری فرارو در غرفه این پایگاه حضور یافته بود در گفتگویی مفصل سوالات خوانندگان و بازدیدکنندگان در مباحث مختلفی چون سیاست خارجی و عملکرد دولت در حوزه دیپلماسی، سیاست داخلی، مسئله تغییر نظام سیاسی کشور و نیز پیش بینی انتخابات ریاست جمهوری را پاسخ داد.

زیبا کلام در حین گفتگو بارها با سوالات صریح بازدیدکنندگان مواجه می شد؛ وی در پاسخ به یکی از حضار درباره مشی و گرایش سیاسی خود و چرا با اینکه صریح سخن می‌گوید تا به حال بازداشت نشده است، گفت که به هیچ یکی از جناح های سیاسی وابسته نیست و انتقاداتش در طول این سال ها از سر دلسوزی نسبت به نظام جمهوری اسلامی است.

بخش‌هایی از سخنان استاد دانشگاه تهران در غرفه فرارو را در زیر بخوانید:


--- سناریو ترور سفیر عربستان قرائت‌های گوناگونی دارد؛ اما چیزی که از دید من به عنوان یک نظاره گر عجیب است این است که دستگاه سیاست خارجی ما در چند سال گذشته به گونه‌ای عمل کرده است که جایگاه ایران در جهان به شدت نزول کرده است. به این ترتیب هر دروغی مضحکی را به ما می‌بندند.

--- ما با هیچ قدرتی در جهان رابطه منطقی و حداقلی نداریم بهترین روابط ما با ونزوئلا و گینه بیسائو و ... است. ما نتوانسته اینم قدرتهای جدی را به عنوان یک هم پیمان و یا یک دوست با خودمان همراه کنیم. چین و روسیه هم به ایران به عنوان یک گاو شیرده نگاه می کنند. فقط و فقط به دلیل مصالح و منافع اقتصادی از ما حمایت می کنند و با آمریکایی ها و غربی ها همراهی نمی کنند. به نظر من بحث این نیست که این سناریویی که آمریکایی ها طراحی کرده اند، واقعیت دارد یا ندارد بلکه بحث این است که بسیاری از کشورهای جهان این سناریو امریکایی ها را می پذیرند. بسیاری از کشورهای صاحب قدرت دنیا اگر این سناریو را کاملا نپذیرند اما می گویند شاید، از ایران این اقدامات بر می آید. نمونه کامل این موضع از سوی اتحادیه اروپا اتخاذ شد. اتحادیه اروپا چند روز پیش قبول کرد که ایران می خواسته که سفیر عربستان را ترور کند.

--- اصلا بحث من این است که چرا جایگاه ما در عرصه بین المللی باید به گونه ای باشد که اینقدر راحت آمریکایی ها هر سخن ابلهانه ای را در مورد ما بگویند، یک عده ای آن را به راحتی قبول می کنند. صرفنظر از این که این داستان چقدر واقعیت دارد این است که چرا جایگاه ما باید در جهان به نقطه ای برسد که این حرف به راحتی خریدار داشته باشد و مورد قبول دیگر کشورها قرار گیرد. من معتقدم از تیر 1384 منحنی افول ایران در عرصه بین اللمللی شروع شده است.

--- آقای احمدی نژاد در تمام این 6 سال به یک گونه در سیاست خارجی عمل کرده است. سیاست های دولت وی هیچ تغییری پیدا نکرده است. ایشان آخرین باری که به نیویورک رفت همان حرف هایی را زد که در اولین سفرش گفته بود. البته یک موضوع را باید پذیرفت و آن این است که برخی دوست دارند که به سمت تنش زدایی با آمریکایی حرکت کنند، اما بعد از گذشت چند سال اخیر این آمریکایی ها هستند که حاضر نیستند که روابطشان با ایران را بهبود بخشند.

--- هیچ وقت از مشایی حمایت نکرده ام بلکه گفته بودم که آقای مشایی تا به حال به کسی توهین نکرده است. من ندیدم که ایشان بگوید شما امریکایی هستید یا وابسته به جورج سوروس هستید. به هرحال تا به حال از ایشان حمایت نکرده ام هیچ وقت هم نگفته ام به او رای می دهم.

--- درباره تغییر نظام ایران از حالت ریاستی به پارلمانی بنده معتقدم که این تغییر به نفع دموکراسی در ایران نیست. چرا که سیستم های پارلمانی موفق، مسئله ای به نام نظارت استصوابی ندارند. تغییر نظام از حالت ریاستی به پارلمانی به تقویت احزاب نیز نمی انجامد، چرا که احزاب در ایران با مجوز از دولت فعالیت می کنند و دولت هر وقت بخواهد می تواند احزاب را لغو مجوز کند.

--- اگر من در زمان رضا خان بودم 50 بار اعدام می شدم. اما درباره رضا خان یک مسئله وجود دارد و آن هم موضوع آزادی و توسعه است. رضا خان دیکتاتور بود اما نباید جنبه های دیگر حکومت رضا خان را ندید. من معتقدم ایران کنونی که یکپارچه است. دارای سیستان و خوزستان و کردستان است به خاطر رضا خان بوده است. او به زور چکمه هایش با اقتدارش، شهامتش این کار را انجام داد.

--- اگر قالیباف در انتخابات آینده در مقابل لاریجانی یا سعید جلیلی یا حداد عادل قرار گیرد، مردم به او رای خواهند داد. چرا که قالیباف از حمایت مردمی برخوردار است و با اوست که انتخابات شور و هیجان خواهد داشت.

--- قالیباف به هاشمی رفسنجانی نخواهد پیوست. اصلا آقای هاشمی قدرتی ندارد که قالیباف بخواهد به او بپیوندد. اگر داشت پسرش را به کشور باز می گرداند. اگر داشت پرونده فائزه را مختومه می کرد.


 


حکم دادگاه بدوی دکتر عبدالله ناصری، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی صادر شد.

به گزارش کلمه، دکتر عبدالله ناصری، رییس اسبق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ایرنا، و استاد دانشگاه، به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

بر اساس این گزارش اتهام این فعال سیاسی اجتماع و تبانی ذکر شده است.


وی که ۲۵ بهمن 89 پس از حضور خیابانی مردم به دعوت رهبران جنبش سبز در منزل خود بازداشت شده بود اواسط اسفند همان سال،و با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد گردید.

عبدالله ناصری، دانش آموخته ی دکترای تاریخ و عضو شورایعالی موسسه «باران» و نیز مدرس تارخ دانشگاه است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته