-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 10/20/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



اخبار ضد و نقیض منتشر شده از کشته شدن یک سرگرد سپاه که سمت "جانشین پاویون دولت" را در فرودگاه مهرآباد داشته است، به شایعات گسترده درباره این حادثه دامن زده است. 

منابع غیر رسمی در ایران گزارش کرده اند که در چهارمین روز مهرماه جاری یک سرگرد سپاه پاسداران به نام "ابراهیم مهدوی" که سمت "جانشینی پاویون دولت در فرودگاه مهرآباد" را بر عهده داشته است بر اثر شلیک گلوله یک کلت کمری به قتل رسیده است.

برخی رسانه ها نام فرد ضارب را "مجتبی فرخ نژاد" معرفی کرده اند و گزارش داده اند که وی ۳۲ ساله و از اعضای سپاه پاسداران است و به عنوان سرشیفت در بخش امنیت "پاویون دولت" به عنوان سرشیفت مشغول به کار بوده است.

برخی از رسانه های مخالف جمهوری اسلامی مدعی شده است که آقای مهدوی بر اثر اصابت گلوله به ناحیه گردن از فاصلۀ بسیار نزدیک و خارج شدن آن از پشت سر کشته شده است.

ظاهراً این حادثه در اطاق تعویض شیفت هنگام تحویل سلاح رخ داده و در هنگام شلیک به جز آقای فرخ نژاد و مهدی فرد دیگری در محل حضور نداشته است.

منابع خبری نوشته اند که پس از شلیک گلول و در پی تماس همکاران این دو نفر با اورژانس، ابراهیم مهدوی در آمبولانس و در بین راه  جان خود را از دست می دهد.

به نوشته رسانه های مخالف جمهوری اسلامی ابراهیم مهدوی دو روز بعد و در تاریخ ۶ مهرماه جاری  در بهشت زهرا قطعۀ ۲۳۲ شماره ۲۶ ردیف ۳۱ به خاک سپرده شده است و سازمان "حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران"  همان شب جنازۀ وی را تحویل گرفته و روابط عمومی "سپاه حفاظت فرودگاه های تهران" با انتشار اطلاعیه ای داخلی علت کشته شدن این سرگرد را "قتل غیر عمد" هنگام تعویض سلاح اعلام  کرده است.

برخی رسانه ها درباره هویت آقای فرخ نژاد نوشته اند که او اهل سمنان و از نزدیکان "احد قدمی" داماد پروین احمدی نژاد خواهر رئیس دولت است و هم اینک در بازداشت سازمان قضایی سپاه پاسداران به سر می برد.


 


رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی با سخیف خواندن گزارش ارائه شده از سوی گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران گفت:«این گزارش سخیف، ناصحیح و غیر مستند است.»

آقای لاریجانی که در جریان جلسه ای با قضات عالی رتبه جمهوری اسلامی گفته است که قرار نبوده در این گزارش اشاره ای به موارد نقض حقوق بشر در ایران بشود « اما در گزارش به اختصار به این مساله اشاره شده و به سمت و سوی ارائه گزارش های ماهوی راجع به جریان های داخلی کشورمان رفته است.»

برادر رئیس مجلس ایران در عین حال معتقد است «سخافت»این گزارش در آن است که «این گزارشگر تقریبا دعاوی معارضین و معاندان نظام را مطرح کرده است.»

اشاره آقای لاریجانی به گزارشگر سازمان ملل آقای "احمد شهید" است که اخیراً در گزارشی به موارد مکرر نقض حقوق بشر در ایران بویژه به موارد مکرر رخ داده در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم اشاره کرده اند.

نخستین گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران به شش فصل تقسیم شده است.
نحوه رفتار با فعالان جامعه مدنی (وضعیت فعالان سیاسی روزنامه نگاران فعالان دانشجویی، هنرمندان، وکلا و فعالان محیط زیست)، آزادی اجتماعات، حقوق زنان، اقلیت های قومی و مذهبی، مجازات اعدام و حبس به دلیل ارتباط با نهادهای خارجی، سرفصل های گزارش آقای شهید را تشکیل می دهند.

در گزارش آقای شهید همچنین به وضعیت دو رهبر مخالفان دولت ایران که در بازداشت خانگی به سر می برند پرداخته و نوشته است که شرایط زندگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان "نگران کننده" است.
آقای شهید همچنین مرگ هدی صابر، از زندانیان سیاسی ایران در زندان و در پی اعتصاب غذا و عدم رسیدگی پزشکی را یکی از نمونه های بسیار نگران کننده خوانده و آن را از رفتارهای خودسرانه با زندانیان توصیف کرده است.
وی همچنین محروم کردن دانشجویان زندانی از دریافت خدمات درمانی را نمونه نقض حقوق ابتدایی آنان خوانده است.

در بخش هنرمندان این گزارش از حکم شش سال حبس برای کارگردانان سرشناس سینمای ایران، جعفر پناهی و محمود رسول اف و حکم پنج سال زندان که در غیاب محسن نامجو برای این خواننده صادر شده، به عنوان نمونه های نقض حقوق بشر انتقاد شده است.
این گزارش در بخش حامیان محیط زیست، به بازداشت دست کم ۶۰ نفر در پی اعتراضات مردم به خشک شدن دریاچه ارومیه اشاره می کند و از سرکوب حق اعتراض و آزادی بیان ابراز نگرانی می کند.
آقای شهید در بخش اقلیت های قومی و مذهبی، از "نقض گسترده" حقوق اساسی این بخش بزرگ از جامعه، توسط دولت ایران انتقاد کرده است.


 


آرش حسینی‌پژوه

ادعای ایالات متحده آمریکا، مبنی بر تلاش ایران برای ترور سفیر عربستان در واشنگتن، همچنان بر صدر اخبار جهان نشسته است، تلاش امریکا و عربستان برای کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل، و طرح شکایت از ایران در این شورا ادامه دارد و امکان وقوع آن قوت گرفته است، از سوی دیگر پاسخ های نامعقول و عکس‌العمل غیر دیپلماتیک از سوی ایران به ادعای آمریکا داستان این اتهام تروریستی را پر پیچ و خم‌تر کرده است. اما همچنان ذهن بسیاری از کنشگران سیاسی درگیر تایید و یا رد ادعای آمریکاست و گمانه زنی ها ادامه دارد؛ اتهام امریکا یک دروغ بزرگ بوده است یا حقیقتی مبهم، آینده ایران در مواجهه با دنیای عرب چیست، کدام گزینه ها روی میز دولت مردان عرب است، و رابطه مخدوش ایران و عربستان تا کجا مخدوش می ماند و به کدام سمت می رود، و در آخر این‌که کنشگران جهان عرب از چه زاویه ای این رویداد مهم را نظاره می‌کنند، اینها موضوعاتی‌ست که با علی مهتدی، کارشناس جهان عرب در میان گذاشته ایم و از او پاسخ گرفته‌ایم:

اصولا  سفیر عربستان  در آمریکا از نظر سیاسی چه قدر اهمیت دارد که کشوری مثل ایران برای ترور این سفیر برنامه ریزی کند؟
طبیعتا در عرصه دیپلماتیک و با توجه به این که امریکا در واقع یک ابرقدرت جهانی است، کشورهای مختلف سفیرهای خودشان را در امریکا با دقت، از مهم ترین چهره های دیپلماتیک و یا چهره هایی نزدیک به حاکمان انتخاب می کنند. در مورد عربستان هم این مسئله صدق می کند و برای سالها سفیر عربستان  در واشنگتن از میان افرادی تعیین شد که جزء خاندان سلطنتی بودند و این افراد ارتباط نزدیکی را با رهبران امریکا برقرار می کردند و اکنون هم این موضوع صحت و ادامه دارد. سفیر عربستان در امریکا در دوره بوش رابطه صمیمانه ای را با دولت امریکا داشت و گفته می شد که در تجارت اسلحه هم نقش دارد و در پیمان های منطقه ای که عربستان با کشورهای مختلف امضا می کند نقش بسیار مهمی دارد. یکی از مهم ترین سفارت خانه های عربستان در خارج از کشور در امریکا هست. این نکته را باید اضافه کنم که در حال حاضر از چند سال قبل تا کنون عربستان متحد اصلی منطقه ای امریکاست و این اتحاد استراتژیک و سیاسی آنقدر قوی بوده که حتی با وجود حمله القاعده به امریکا در سال 2001  باز هم روابط عربستان و امریکا خدشه دار نشد و با توجه به اینکه سرنخ هایی هم پیدا شد که افرادی که عملیات را انجام داده اند، به یک نوعی با بخش هایی از دولت عربستان هم در تماس بودند. اما این خدشه ای در روابط ایجاد نکرد و کماکان امریکا پایگاه های نظامی خودش را عربستان دارد و متحد اصلی امریکا در منطقه است.

با توجه به تمام این نکاتی که ذکر کردید، ایران از ترور سفیر عربستان آن هم در واشنگتن چه سودی می‌برد؟
اگر این ادعا صحت داشته باشد، میشود برای آن یک تفسیری ارائه کرد. این ترور در واقع مصداق ضرب المثل زدن دو کبوتر با یک تیر است. به این شکل که اولا در قلب امریکا، در پایتخت این کشور عملیاتی انجام می شود، که به نوعی قدرت و سلطه امنیتی امریکا را قویا به چالش می کشد و از طرف دیگر این پیام را به عربستان می دهد که در رقابت منطقه ای ما دست بالا را داریم. این را باید به سطح منطقه تعمیم بدهیم، و با توجه به اینکه گفته شده که این سپاه قدس است که در عملیات ناموفق دست داشته، این یک مبحث چند ساله است در میان کشورهای عربی منطقه که سپاه قدس ایران نفوذش را خیلی گسترش داده و به  نمایندگی از ایران کارهایی را در منطقه انجام می دهد که این از دایره نفوذ کشورهای عربی کاسته است. به عنوان مثال در عراق می گویند که سپاه قدس و قاسم سلیمانی، فرمانده این سپاه عملا رهبر عراق است و تمام مسائل عراق را در دست دارد. پذیرش این مسئله برای عربستان به عنوان یک کشور مهم منطقه ای خیلی سخت است و عربستان به رقابت با ایران در جاهای دیگر رو می آورد. به عنوان مثال در لبنان و سوریه. وقتی ایران همچین اقدامی را انجام می دهد که به ترور سفیر عربستان در واشنگتن پیش می رود این پیغام را به هر دو متحد می دهد که آنها نمی توانند از ایران به عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای صرف‌نظر کنند و نادیده بگیرندش.

ریشه اختلافات ایران و عربستان در کجاست؟ این دو کشور بر چه مبنایی تا این اندازه با هم اختلاف دارد؟
مبنا و ریشه این اختلافات پیش از آنکه به اختلافات سنتی و قدیمی ایرانیان با اعراب و اعراب با ایرانیان برگردد، به یک دلیل دیگر برمی‌گردد و آن هم از زمان پیروزی انقلاب ایران است. پس از انقلاب ایران و عربستان تبدیل شدند به دو کشوری که داعه رهبری مسلمانان جهان را دارند در ایران ما ولی فقیه را داریم که همچنین ادعایی را دارد و  در عربستان هم مکه و مدینه هست و پادشاه این کشور خودش را رهبر مسلمانان جهان می داند. فارغ از اینکه مسلمانان جهان کدام یک از این دو کشور را به عنوان رهبر خودشان می شناسند و در واقع می توانند به عنوان رهبر قبولش کنند، این نکته حائز اهمیت است که این داعیه نوعی تمایل برای نفوذ در منطقه را ایجاد می کند و با توجه به اینکه بعد از انقلاب اسلامی، ایران به عنوان متحد استراتژیک امریکا جایگاه خودش را از دست داد و امریکا به دنبال جایگزینی برای شاه ایران در منطقه بود؛ این عربستان بود که انتخاب شد و این رقابت سیاسی بین دو کشور را هم سنگین کرد و به رقابت مذهبی میان آنها اضافه کرد. در تمام 32 سال گذشته این تنش وجود داشته و خودش را در نقاط بحرانی خاور میانه نشان داده که در هر نقطه ای این تبدیل شده به یک جنگ سنتی میان ایران و عربستان برای اعمال نفوذ بیشتر آنان در منطقه.

با این توصیفات و با توجه به اتفاق جدیدی که رخ داده، آینده روابط ایران و عربستان به چه شکل خواهد بود؟
آینده روابط ایران و عربستان را نمی توان خیلی دقیق پیش بینی کرد، به این خاطر که بین این دو کشور تنش های بسیاری بوده و به این خاطر که هر دو از کشورهای مهم و تاثیرگذار خاور میانه هستند نتوانسته‌اند که این رابطه را هیچ وقت به طور کامل قطع کنند. مهم ترین شاهدش زمانی است که حمله به حجاج ایرانی در مکه صورت گرفت در سال 66 و در آن زمان آیت الله خمینی رهبر ایران گفت که ما حتی اگر روزی بتوانیم صدام حسین را ببخشیم و با او صحبت کنیم، آل سعود را هیچ وقت نمی توانیم ببخشیم. اما تاریخ نشان داد که این برعکس اتفاق افتاد. به همین خاطر این موضوع را هم الان نمی شود پیش بینی کرد که آیا باعث شود که آینده روابط ایران و عربستان تیره شود و یا دو کشور بالاخره مخرجی را پیدا می کنند و از این بحران با مذاکره خارج می شوند. نکته ای که در این میان حائز اهمیت است بخشی از تحلیل  تحلیل گران عرب و همینطور تحلیل گران بین المللی درباره این موضوع است که معتقدند امریکا قصد دارد فشار جدیدی را بر ایران اعمال کند و این موضوع اساسا ساخته و پرداخته دستگاه های اطلاعاتی امریکا است و صحت ندارد. در واقع به این ترتیب امریکا یک بار دیگر عربستان را مقابل ایران قرار می دهد و از توانایی های مالی عربستان برای انجام تحرکاتی که صرفا می تواند جنگ نباشد، علیه ایران استفاده کند و حلقه محاصره ایران را تنگ تر کند. و چون به این اشاره شده که سفیر عربستان قرار بوده در واشنگتن توسط ایران ترور شود، عربستان هم مجبور می شود که از استقلال و حاکمیت و در واقع کرامت خودش دفاع و در مقابل ایران ایستادگی کند. اگر این فرض را صحیح بگیریم آینده می تواند آبستن حوادثی باشد که طی این حوادث ایران منزوی تر از گذشته می شود و کشورهای منطقه بعد از بهار عربی که ایجاد شده و یکی پس از دیگری رهبرانشان سقوط می کنند، بیشتر در کنار عربستان قرار می گیرند و یک نوع پروژه ی ایران  هراسی در منطقه ایجاد خواهد شد که نقطه شروعش را از بحرین دیدیم. و اکنون کشورهای منطقه سعی می کنند به نقش ایران در سوریه هم اشاره کنند و این پروژه ی ایران هراسی را گسترش دهند. طبیعی است که در این شرایط همه در کنار عربستان قرار بگیرند و محاصره ایران تنگ تر و سخت تر خواهد شد. اما اگر این موضوع صحت نداشته باشد این ایران نیست که بتواند ثابت کند که صحت نداشته بلکه این تبدیل به برگ برنده ای در دست امریکا و عربستان خواهد شد، تا ایران را وادار کنند تا به برخی خواسته های استراتژیک و سیاسی این محور در منطقه تن بدهد و به عنوان مثال حمایت خودش را از حرب الله لبنان، جنبش حماس و حکومت سوریه کمتر کند و امتیازی بگیرد، که این امتیاز می تواند خاتمه یافتن این پرونده باشد.

با توجه صحبت هایی که کردید، به نظر شما واکنش منطقه به این اختلاف به چه شکل خواهد بود و درگیری احتمالی ایران و عربستان چه تاثیری در منطقه خواهد گذاشت؟
درگیری میان ایران و عربستان هیچ وقت رویایی مستقیم و مواجه نبوده است. بلکه از طریق اهرم های این دو کشور بوده، اکنون هم ایران و عربستان دقیقا روبه روی هم قرار گرفته اند و یک طرف عربستان از زبان وزیر امور خارجه‌اش، سعود الفیصل اعلام کرد که به زودی موضع گیری صریح و قاطعی را در مقابل ایران اتخاذ می کنیم و ایران هم این موضوع را تکذیب کرده است. این یک نوع مواجه مستقیم بین دو کشور است اما در آینده این به جنگی بین دو کشور تبدیل نخواهد شد و یا حتی ممکن است به سطح فراخواندن سفرا هم کشیده نشود، بلکه بازوهای این دو کشور در منطقه فعال شده و آنها هستند که رو به روی هم قرار می گیرند، اکنون در سوریه عربستان، عملا حامی جریان اپوزوسیون هست و خبرهای منتشر شده حاکی از این است که عربستان از شورای ملی اپوزوسیون سوریه حمایت مالی و سیاسی می‌کند. در مقابل ایران از حکومت بشار اسد دفاع می کند. این رویارویی در سوریه خودش را نشان می دهد و بالاخره یکی از طرفین در این مبارزه پیروز خواهند شد. عین این مبارزه را ما در عراق و لبنان هم دیده ایم. در لبنان پس از چهار پنج سال کشمکش بین ایران و عربستان سرانجام این هم پیمانان ایران بودند که پیروز شدند و کنترل سیاسی کشور را در دست گرفتند و عربستان مجبور شد که بیاید در عراق امتحان بکند و آنجا خودی نشان دهد و از طریق هم پیمانان خودش در منطقه و در عراق بخواهد جلوی نفوذ رو به گسترش ایران را بگیرد. تکلیف موضوع عراق و سوریه هنوز روشن نشده و در بحرین این رویایی بین ایران و عربستان خیلی جدی است. ایران عملا حامی شیعیان است و عربستان از حکومت آل خلیفه دفاع می کند و در عین حال در یمن نیز این درگیری خیلی شدید است. وقتی به نقشه منطقه نگاه می کنیم می بینیم که رویایی میان ایران و عربستان در تمام کشورهای منطقه به شکلی جدی جریان دارد و مثل عروسک هایی که دست این دو کشور هستند این عروسک ها در نقاط مختلف مشغول مبارزه و رویایی با همدیگر هستند تا در نهایت یک طرفشان پیروز شود. به همین خاطر آینده سیاسی ایران و عربستان بین ریاض و تهران به آن شکل خدشه‌دار نخواهد شد اما در منطقه این جنگ شدیدتر و تندتر از قبل خواهد شد و بعضی از کشورها هم هستند که آبستن حوادث جدیدی هستند مثل لبنان و یمن که ممکن است رویایی این دو کشور را سنگین تر از قبل کنند.

برداشت تحلیل گران عرب از وقایع اخیر چیست؟ و آنها چه آینده‌ای  را پیش بینی می‌کنند؟
تحلیل گران عرب در این جریان دو موضع بارز داشته اند. عده ای گروهی هستند که فهرست ترورهای ایران در خارج از مرزهای ایران را از زمان پیروزی انقلاب تا اکنون لیست کرده اند و اشاره می کنند که این ادعا با توجه به اینکه ایران این را یک نوع سیاست دائمی برای خودش فرض کرده، صحت دارد و در امریکا هم می‌تواند دست به این اقدام بزند. این گروه به امریکا اعتراض دارند، که می گویند از دهه هشتاد که نخستین ترورهای حکومتی ایران در خارج از مرزها شروع شد. در لبنان که دویست و خورده ای از تفنگ داران دریایی امریکا ترور شدند یا نماینده CIA  در بیروت ترور شد، تا ربودن هواپیمای کویتی که دو تبعه امریکایی در آن کشته شدند و حوادثی از این دست که بعدها مشخص شد که ایران در آنها دست داشته، امریکا به قدری موضع اش در مقابل ایران ضعیف بوده که ایران مطمئن است که هیچ وقت امریکا نخواهد توانست تعرضی علیه ایران بکند. مثالش اینکه وقتی تفنگداران امریکایی در بیروت ترور شدند، ریگان رئیس جمهور وقت امریکا تهدید به جنگ علیه ایران کرد و یا بعدها جورج بوش پسر هم، چنین تهدیدی را کرد اما این تهدیدها هیچ وقت از دایره تحریمات اقتصادی -بی فایده از نظر این تحلیلگران- فراتر نرفته، و به همین خاطر دست ایران در این زمینه باز است. این دسته از تحلیل گران از حکومت عربستان، امریکا و غرب دعوت می کنند که اقدامی جدی و جدید علیه ایران صورت بدهند تا این نوع از ترورها و ارعاب حکومتی متوقف شود.
تحلیل دسته دیگر اما به تحلیل حکومت ایران نزدیک است. این دسته معتقدند که اصلا امریکا به این دلیل که دچار بحران اقتصادی و سیاسی است و در منطقه در عراق و افغانستان به نوعی شکست خورده و اکنون دنبال یک قربانی می گردد که این قربانی بهتر از ایران نمی تواند باشد. این پرونده کلا ساخته و پرداخته امریکاست تا قدم جدیدی را بردارد. این دسته از تحلیل گران برعکس دسته اول از کشورهای اسلامی و عربی منطقه دعوت می کنند تا با هم اتحادی را ایجاد کنند و براساس الگو گرفتن از اتحادیه اروپا یک اتحادیه کشورهای اسلامی را تشکیل بدهند تا خودشان امور منطقه را اداره کنند و اجازه دخالت به بیگانه را ندهند. 


 


فواد شمس، دانشجوی دانشگاه تهران پس از گذراندن باقیمانده زمان محکومیتیش آزاد شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، این فعال دانشجویی در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۸۸ بازداشت و پس از گذشت ۹۷ روز از زندان آزاد شده بود. شمس که از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شده است، روز دهم مرداد امسال باردیگر به زندان برگشت و شامگاه بیست و هفتم مهرماه ۱۳۸۹ آزاد شد.
این وبلاگنویس، از فعالان دانشجویی با گرایش چپ است که تاکنون چندین بار سابقه بازداشت و احضار داشته است.


 


ابوالفضل فاتح، از مشاوران و همراهان انتخاباتی میرحسین موسوی، ضمن تکذیب خبرسازی های باشگاه خبرنگاران جوان ، سخاوت صدا و سیما در دروغ و تهمت را مورد نکوهش قرار داد.

پیش از این باشگاه خبرنگاران جوان در دو خبر جداگانه، یک بار ادعا کرده بود که بورسیه تحصیلی آقای فاتح قطع شده، و بار دیگر خبر قبلی خود را تغییر داده و مدعی شده بود که جهاد دانشگاهی قرار است این بورسیه را قطع کند؛ اما فاتح امروز اعلام کرد که بورسیه ی وی از چند ماه بعد از انتخابات قطع شده و همچنین خبرهای منتشر شده مشخص کرد که وی در حال حاضر اساسا دانشجو نیست و تحصیل خود را به پایان رسانده است.

فاتح، موسس و اولین مدیرعامل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به عنوان یکی از زیر مجموعه های سازمان جهاد دانشگاهی بوده است. وی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۸ نیز مسئولیت کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی را برعهده داشته است.

به گزارش کلمه، او در واکنش به دروغ پردازی رسانه ی وابسته به صداوسیما، در یادداشت کوتاهی نوشته است: سخاوت در دروغ و تهمت به سامعه ی جامعه آسیب می زند. گرچه گویا قحط سالی صداقت و وجدان است اما خوب است رسانه ها جانب بیداری و انصاف نگه دارند و فرصت تنگ خود را به خودخواهی و بازی ارباب دروغ نسپارند. اگر می گذاشتند و رسانه رسانه می ماند، این همه فساد و تباهی و اختلاس نجومی و نیرنگ دامن کشور و انقلاب عزیزمان را نمی گرفت، چنین مردمان شریفمان آزرده نمی شدند و چنین بیگانه در ما طمع نمی کرد.

فاتح افزوده است: اگر همه ی سرمایه های کشور با هم به کار بسته می شد، باز در این وانفسا و رقابت جهانی فرصتی برای درنگ نبود؛ چه رسد به قیمه قیمه کردن ها که کوچک و بزرگ و غریبه و آشنا نمی شناسد و نتیجه حصر گذشته ی افتخارمان و آینده ی امیدمان است.

وی در ادامه نوشته است: حقیر که هیچ و پوچم. سالهاست سیلی مدعیان بی معرفت را بر رخسار بزرگان انقلاب دیده ایم. نه می توانیم و نه حق داریم که به امام و انقلابمان پشت کنیم. با اتکال به خدا امیدوار به اصلاح می مانیم و ایمان داریم که مصادره ی هیج انقلابی برای همیشه مقدور نیست.

 

 


 


فخرالسادات محتشمی پور می گوید  در دادگاهی که چند روز پیش تشکیل شد، او به جرم مراجعه به بیوت مراجع تقلید و تظلم خواهی از آنان محاکمه شده است. خانم محتشمی پور همچنین نکات قابل توجهی از جهتگیری و نقض بی طرفی قاضی این پرونده بیان داشته است.

چند روز پیش، دادگاه فخرالسادات محتشمی پور در حالی تشکیل شد که این فعال سیاسی حاضر به دفاع از خود در دادگاه نشد. او می گوید در طول تاریخ اسلام و ایران، مراجع و علما پناهگاه ستمدیدگان بوده اند و من حالا به جرم مراجعه به بیوت مراجع محاکمه می شوم.

به گفته خانم محتشمی پور قاضی مقیسه در آستانه ی سفر حج در این جلسه دادگاه گفته من میروم حج و آنجا شما را نفرین که ریشه تان کنده شود.

عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در گفتگو با کلمه تصریح می کند که قاضی کسی است که دو طرف دعوا با آرامش خاطر به سراغش می روند و او در نهایت بی طرفی در موردشان داوری می کند. اما برخوردهای قاضی حاکی از آن بود که جهت دار است. انگار که قبل از آنکه حتی صحبت ها را بشنوند حکم را صادر کرده اند. ایشان حتی در بدو ورود جواب سلام ما را ندادند.

همسر سیدمصطفی تاج زاده، معاون وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی محبوس در قرنطینه سپاه با اشاره به اینکه در دوران بازداشت از وی خواسته شده تعهدی مبنی بر مصاحبه نکردن و نامه ننوشتن بدهد و آزاد شود خاطر نشان می کند که خدمت آقایان گفتم که این جرایم امنیتی ای که برای من فهرست کردید اگر اینقدر مهم بوده چطور می تواند به این راحتی نادیده گرفته شود و من آزاد شوم؟ این جفای به نظام است. اگر من یک مجرم امنیتی هستم شما حق ندارید من را تحت هیچ شرایطی آزاد کنید.

خانم محتشمی پور یکی از امضا کنندگان نامه ی اخیر فعالان سیاسی به آقای خاتمی بوده و در این باره معتقد است که با توجه به شرایط موجود هیچ راهی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و هیچ روزنه ای هم گشوده نشده که ما فکر کنیم آن شرایط حداقلی مورد نظر آقای خاتمی محقق شده است. فکر می کنم آقای خاتمی هم به عنوان یک انسان مشورت پذیر و جمع گرا و اهل اجماع برایشان مهم است که نظرات مجموعه های مختلف را بدانند و از تحلیل های آنها بهره مند شوند برای تصمیم گیری های خودشان.

متن کامل مصاحبه کلمه با فخرالسادات محتشمی پور پیش روی شماست:

در خبرها آمد که شما در دادگاهی که احضار شدید از خود دفاع نکردید. چرا؟

با آن سابقه ای که ما طی این دو سال و چند ماه از دستگاه قضاییمان داریم و اینکه علی رغم پیگیری ها، مکاتبات و شکایت های مکرر شاهد هیچ رسیدگی ای نبودیم چرا باید دفاع می کردم؟ من از شکایت کسانی که بدون حکم با برخورد بسیار زننده و بی ادبانه و رفتار توهین آمیز و حتی غیر شرعی (چون خانم نبودند) در روز عاشورا آن برخورد را داشتند شکایت کرده بودم که نهایتا قاضی دادسرای اوین حکم به تبرئه آنها داد. البته ممکن است ان روز دستور و حکم بازداشت داشته اند ولی کسی چیزی به ما نشان نداد. حالا این پرونده هم به دادسرای اوین ارجاع می شود که خودش غیر قانونی است. امکان دسترسی وکیل و متهم و شاکی هم که به پرونده ها و روند قانونی وجود ندارد. حتی وقتی منع تعقیب خوردم برای اعتراض رفتم و ان ها حاضر نشدند مرا بالا ببرند، یک نفر آمد پایین که من نفهیمدم چه سمتی دارد. از من سوال کرد که کارم چیست و سپس رفت و بعد برایم حکم تبرئه فرستادند.

به هر حال دفاع حق شما بود.

بله اما ما عادت داریم چه در مقام شاکی و چه متهم کلا محکوم باشیم. یعنی از ۱۲ سال پیش که آقای تاج زاده از آقای جنتی شکایت کرد و تا امروز نه تنها به شکایتش رسیدگی نشده بلکه هیچ پاسخی هم در این رابطه به جز پاسخهای گنگ و مبهمی که برخی مقامات در شورای نگهبان داده اند داده نشده. اوضاع همین بوده و یا شکایتی که ایشان و ۶ فعال دیگر از سردار مشفق و همکاران کودتا گرشان کردند که نتیجه ی این شکایتشان بازگشتشان به زندان بود. یعنی ما عادت کردیم که شکایت هایمان به این دستگاه قضایی نتیجه ی عکس داشته باشد. اما در عین حال وظیفه خودمان را درباره ی اینکه اعتراض مان را به شرایط ظالمانه ای که بر ما حاکم هست مطرح کنیم و هیچ وقت هم از این وظیفه تخطی نکردیم. به هر حال من با توجه به این که اطمینان داشتم که عدالتی در کار نخواهد بود دفاع نکردم. البته نباید فراموش شود که فرق وجود دارد بین اینکه دفاع ندارم و یا دفاع نمی کنم. قطعا من دفاع داشتم، وکیل من یک لایحه دفاعیه بسیار ارجمندی تهیه کرده بود ولی من به دلیل فشاری که قاضی به وکلا آورده بود برای دفاع مجبور شدم که ایشان را هم عزل کنم. ضمن اینکه پرونده ای که برای من ساخته شده بود توسط وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، قرارگاه ثارالله، واقعا می تواند برگ های سیاهی در تاریخ محاکمات ایران محسوب شود که من باید در فرصتی این موارد را ذکر کنم.

ممکن است موارد قابل ذکر را بفرمایید؟

به عنوان مثال یک نمونه مطرح می کنم که عمق فاجعه مشخص شود. در طول تاریخ اسلام و تاریخ ایران مراجع ملجا و پناه مظلومان بودند و متاسفانه در پرونده ای که برای من ساخته شده مراجعه ی ما به منازل و بیوت علما و مراجع تبلیغ علیه نظام تلقی شده است. شما از همین مورد حساب کنید شرعی ترین، قانونی ترین و بدیهی ترین حقی که من به عنوان یک عضو خانواده زندانی سیاسی دارم که می توانم مسایلم را نزد کسانی که آنها را پناهگاه خودم چه به لحاظ شرعی و چه به لحاظ حقوقی و انسانی میدانم مطرح کنم و این حق از من سلب میشود. خب شما به من بگویید من به چه چیزی می توانم اعتماد کنم؟ مسایل دروغ و اتهامات بی پایه ای دیگر هم کم نبود. مثلا آن ها استناد به خبری که یکی از خبرگزاری های اصول گرا به دروغ منتشر کرده در باره ی بازداشت من که “همسر مصطفی تاجزاده در حال سازماندهی اغتشاش گران دستگیر شد.” استناد می کنند برای محکوم کردن من. یعنی خود آقایان که برایشان مثل روز روشن است که من را در اتومبیل شخصی، وسط خیابانی که با منطقه مورد نظر آقایان هم خیلی فاصله داشته بازداشت کردند. آن وقت این خبر کذب تبدیل می شود به مستندی برای معاونت حقوقی سپاه که من نمی دانم اصلا بر چه مبنایی بازداشتگاه دارد و من را تحویل بازداشتگاه می دهند که البته به دلیل فاحش بودن اشکالات و اشتباهات توسط بازپرس از بعضی از این موارد اتهامی تبرئه شدم.

تبرئه شدید؟

بله این خیلی عجیب بود. چون معمولا تبرئه ای در کار نیست. به هر حال من از حضور در تجمعات تبرئه شدم گرچه اصرار و سماجت آقای قاضی هنوز هم هست و به من می گوید تو در اجتماعات شرکت داشتی. حالا چون من قصد دفاع نداشتم، وارد بحث نشدم و گفتم که در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایت همسرم و مظالمی که طی این مدت بر ایشان و خانواده اش رفته دفاع نمی کنم. و البته شکایت های دیگری که خود من کردم و به آن رسیدگی نشد.

شکایت شما از کجا بوده است؟

برای نمونه شکایت خود من از فارس به دلیلی اتهامی که به من زده بود نزدیک ۲ سال است که در اتاق دادستان هست و به جریان نیفتاده برای اینکه پیگیری های لازم انجام شود.

به نظر می رسد شما به دلیل یادداشت ها و مصاحبه هایتان بازداشت شده باشید و محاکمه می شوید. این مساله جزو اتهامات شما نبود؟

بله. نکته ای که برای من خیلی عجیب است این بود که آقای قاضی مقیسه در روز ۱۲ ام بازداشتم از من خواست که تعهدی را امضا کنم که مطلبی را منتشر و دیگر مصاحبه ای نکنم تا من آزاد شوم. من هم از ایشان خواستم که امضا کنند که حق و حقوق شوهر من داده خواهد شد و هیچ ظلمی به ایشان نمی شود از این پس. چون جرم من این بود که می گویم همسرم تحت ظلم است. و برای اینکه به من ثابت کنند که ظلم نمی شود به خودم ظلم کردند. یعنی من را ۴۵ روز در شکنجه گاه انفرادی نگه داشتند تا به من ثابت کنند که ظلمی صورت نگرفته و این باعث شد کسانی که کوچکترین تردیدی داشتند در مورد مظالمی که به ما می رود به دلیل اینکه این را عینی حس کردند تردیدهایشان بر طرف شود و خیلی از شبهه ها بر طرف شد.

وقتی رسما به شما گفتند اگر امضا کنید آزاد می شوید یعنی شما را به این دلیل گرفته بودند. درست است؟

بازجوی من از من می خواست که این موارد را امضا کنم و آزاد شوم و پرونده مختومه اعلام شود. من خدمت آقایان گفتم که این جرایم امنیتی که برای من فهرست بلند بالا کردید اگر اینقدر مهم بوده چطور می توانسته با یک امضای من حکم قاضی را داشته باشد برای آزادی؟ و تصمیم بازجو را داشته باشد برای مختومه کردن پرونده؟ این جفای به نظام است. اگر من یک مجرم امنیتی هستم شما حق ندارید من را تحت هیچ شرایطی آزاد کنید و متاسفم برای سیستم قضایی مان و چنین عملکردی.

اگر نوشته ها و مصاحبه های شما فشار ها را تشدید کند چه می کنید؟

من خدمت آقای قاضی و با صدای بلند اعلام کردم که من فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده به هیچ وجه حاضر نیستم ذره ای حمایتم را از همسرم که تحت فشار های شدید نیروهای امنیتی است بردارم. فشارهای شدیدی که توسعه پیدا کرده به خانواده، به خود من، به فرزندم که مشکلاتی برایش بوجود آوردند و طبیعتا به بقیه اعضای خانواده، اجازه نمی دهم که این ستم ادامه پیدا کند و تنها کاری هم که می توانم بکنم این است که با صدای بلند ظلم و ستم را اعلام کنم. درست مطابق آیه شریفه «لا یحب الله الجهر باالسوء من القول الا من ظلم». این حداقل وظیفه ای است که من به عنوان یک انسان، یک مسلمان و یک همسر بر گردن دارم و حاضر نیستم ذره ای از آن عدول کنم. آنجا گفتم که اگر مرا قطعه قطعه هم کنید از حمایت همسرم دست بر نخواهم داشت.

شنیده ایم قاضی مقیسه که عازم سفر حج هست و روز دادگاه در این باره گفتگویی بین شما و ایشان صورت گرفته. ماجرا چه بود؟

من به ایشان گفتم که شنیدم که عازم سفر حج هستید و امیدوارم که زیارتتان قبول باشد. ایشان هم فرمودند که بله من میروم حج و شما را آنجا نفرین می کنم که ریشه تان کنده شود. البته این اظهار نظر بیشتر به فکاهه و لطیفه مانند بود. من گفتم که حتما این را از قول شما نقل می کنم که ایشان گفتند من منظورم فتنه بود. نفرین می کنم که ریشه فتنه کنده شود. جالب بود که آقای قاضی در موقعیت و مقامی که داردو باید بی طرف باشد همچین ادبیاتی را به کار ببرد. البته ایشان را همه می شناسند که کلا تند مزاج هستند و برخوردهایشان غالبا تند است.

تصور ما این بود که در آستانه حج از شما حلالیت می طلبند نه اینکه ناسزا بگویند.

حلالیت؟ نخیر عرض کردم که ایشان خود را در موقعیتی می بیند که می خواهد نفرین کند ریشه ی ما کنده شود. یعنی دستگاه قضای در اختیارشان، درفش و زندان و محاکمه و این ها کفایت نمی کند ظاهرا که باید دست به دامن نفرین هم بشوند. فراموش کرده اند که نفرین برای مظلوم است. در فرهنگ ما وقتی کسی دستش به جایی نمی رسد و نسبت به آن ظلمی واقع می شود نسبت به آن ظالم نفرین می کنند.

به نظر شما در چه شرایطی یک قاضی با مختصاتی که در اسلام وجود داردمی تواند در آستانه ی سفر حج چنین سخنانی بگوید؟

در واقع در یک کشور اسلامی این ادعا وجود دارد که قضاوت بر پایه موازین اسلامی انجام می شود. ما همیشه در اخبار، روایات و احادیت خوانده و شنیده ایم که همیشه قاضی آن کسی است که دو طرف دعوا با آرامش خاطر به سراغش می روند و او در نهایت بی طرفی در موردشان داوری می کند. برخوردهای ایشان حاکی از آن بود که جهت دار است و جانبدارانه برخورد می کند. ایشان به هیچ وجه رعایت بی طرفی را نمی کردند. انگار که قبل از آنکه حتی صحبت ها را بشنوند حکم را صادر کرده اند. ایشان حتی در بدو ورود جواب سلام ما را ندادند. روش و منش بدین گونه بود که خیلی امیدی به این دادگاه نمی توان داشت.

حالا که آقای قاضی به حج می روند، پیغام خاصی برایشان دارید؟

فکر می کنم که ایشان از ضمیر نا خودآگاه خودشان و وجدان خودشان باید پیام بگیرند. من روز دادگاه در چشمان آقای قاضی نگاه کردم، سوره عصر را با اعتقاد کامل خواندم و ایشان نه تنها واکنش مثبتی به این قضیه نشان ندادند بلکه با لحن تمسخر آمیزی به من گفتند که من نفهمیدم تو فاتحه خواندی؟ چیزی خواندی که بر استرس خودت غلبه کنی و یا چی؟ من فقط ایشان را نگاه کردم. به خاطر اینکه ما از آیات قرآن بهره های چندگانه می بریم اتفاقا می تواند فاتحه باشد. فاتحه هم آغاز است و هم پایان. الا به ذکرالله تطمئن القلوب، یعنی آموزه های اسلامی ما این را می گوید. بله ما قرآن می خوانیم که آرامش بگیریم و اینها هیچ منافاتی با هم نداشت. قضات محترم ما امتحانشان را دو سال و چند ماه هست که ما پس داده اند. قاضی طبق فرمایش آقای وحید خراسانی و سایر علما لب پرتگاه جهنم هست. من هیچ صحبتی با ایشان ندارم و فقط واگذارشان می کنم به خدا و به وجدانشان. البته هیچ توقع و انتظاری هم ندارم. من داور اصلی را خدا می دانم و به داوری مردم هم اعتقاد دارم. یعنی اگر مردم در این دنیا نسبت به ما داوری درستی داشتند می توانیم امیدوار باشیم که در آن دنیا هم رو سفید خواهیم بود. وسیعلم الذین ظلموا أی منقلباً ینقلبون والعاقبة للمتقین.

درباره ی وضعیت جسمی آقای تاج زاده بفرمایید.

در حال حاضر که حکمشان اجرا می شود و باید در بند عمومی باشد به صورت قرنطینه و در انفرادی نگهداری می شوند.۲۰ ام آبان ماه یکسال تمام است که آقای تاج زاده روزه دارند. روزه داری ایشان معترضانه است. بدلیل شرایط غیر عادلانه ای که برایشان ایجاد کرده اند. ایشان معتقدند که بدون ارتکاب کوچکترین جرمی در زندان هستند، از حقوق ابتدایی یک زندانی محرومند و به شکایاتشان هم رسیدگی نشده است. در اعتراض به این موارد از ۲۰ ابان سال گذشته بجز روزهای مرخصی روزه بوده اند.

در گذشته شما از مشکلات جسمی آقای تاج زاده سخن گفته بودید. الان در چه شرایطی هستند؟

ایشان در زندان با بیماری هایی مثل مشکلات گوارشی و سردرد های مزمن درگیر هستند. به طور مشخص عمل جراحی داشتند که بسیار ضعیفشان کرده و مشکل آرتروز گردن که همچنان باقی است. دکتر برای ایشان تجویز هایی داشته که آقایان قول داده بودند مرخصی استعلاجی بدهند که تا همین الان هم این اتفاق نیفتاده است. مرخصی ها هم که معمولا یکی دو روز تعطیلی است که امکان معالجه وجود نداشته است. البته باید بگویم خوشبختانه با پیگیری هایی که با مسوولین زندان داشتیم ایشان ۱۰ جلسه فیزیوتراپی رفتند و در اثر پیگیری های مجدد قول دادند که باز هم ادامه پیدا کند چون ایشان حداقل باید ۲۰ جلسه فیزیوتراپی شوند.

شما و بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی از حقوق ابتدایی که رعایت نمی شود سخن می گویید. به طور مشخص در باره ی آقای تاج زاده چه مواردی وجود دارد؟

متاسفانه مداخله ای که سپاه در وضعیت آقای تاجزاده می کند مانع از این می شود که سازمان زندان ها وظایف اصلی خودش را در مورد عزیزان ما انجام دهد و این به شدت مورد اعتراض ماست. در حال حاضر ملاقات های ما در اتاق ملاقات بند ۲ الف برگذار می شود و این هیچ منطقی ندارد. چون ایشان باید مانند بقیه زندانی ها در بند عمومی باشد و مانند بقیه باید ملاقات کابینی داشته باشد و ملاقات حضوری داشته باشد. طبق قانون باید مرخصی های ۳ روز در ماه داشته و بتواند به طور مرتب روزانه با خانواده تماس داشته باشد. متاسفانه ما تماس و ارتباط مان فقط منحصر می شود به همان ملاقات ها.

ملاقات دوالف حضوری است؟

بله و آقایان این را یک امتیاز تلقی می کنند. اما من قبلا هم گفتم این منتی بر ما نیست چون می خواهند ایشان حالت قرنطینه اش حفظ شود و ارتباطی با دیگر زندانیان نگیرد. می آورندش در اتاق ملاقات و ما البته بهره لازم را از ملاقات های حضوری می بریم اما منتی بر ما نیست چون صلاحدید خود آقایان سپاه است که این ملاقات ها بدین شکل برگذار شود.

خانم محتشمی پور شما از امضا کنندگان نامه حمایت از شروط خاتمی برای انتخابات بودید. هدف شما از امضای این نامه چه بود؟

من دیدگاه های خودم را به عنوان یک فرد و در عین حال مجموعه اصلاح طلبان با ارتباطی که وجود داشت و اطلاعاتی که داشتند مطرح کردم. با توجه به شرایط موجود هیچ راهی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و هیچ روزنه ای هم گشوده نشده که ما فکر کنیم آن شرایط حداقلی مورد نظر آقای خاتمی محقق شده است. به هر حال من فکر می کنم آقای خاتمی هم به عنوان یک انسان مشورت پذیر و جمع گرا و اهل اجماع برایشان هم مهم است که نظرات مجموعه های مختلف را بدانند و از تحلیل های آنها بهره مند شوند برای تصمیم گیری های خودشان. هر چند که خودشان هم ذهن نقاد و فعالی دارند و خیلی تصمیم گیری هایشان تصمیم گیری های مدبرانه است با توجه به همه شرایط حاکم بر کشور و همه مخاطراتی که کشور ما با آن روبرو ست. به هر حال ما هم به عنوان شهروندان مسوول این وظیفه را برای خودمان قائل شدیم که دیدگاه های خودمان را منتقل کنیم. ما معتقدیم که هیچ گرایشی وجود ندارد که این بن بست توسط جناح اقتدار گرا شکسته شود که اگر وجود داشت وضعیت زندانیان ما بدین شکل نبود و حصر عزیزانمان آقای کروبی و آقای موسوی و بعد هم که وضعیت احزاب و اصرار شان روی محدودیت احزاب و مطبوعات و سایر اصول قانون اساسی که یکی پس از دیگری نسبت به آن بی اعتنایی می شود و به آن پشت پا زده می شود.


 


ابراهیم حاتمی کیا با نوشتن یاداشتی کوتاه درباره فیلم "یه حبه قند" رضا میرکریمی، نسبت به وضعیت موجود سینمای ایران بطور غیر مستقیم انتقاد کرده است.

این کارگردان برجسته که شهرت خود را ندیون ساختن فیلمهای غیر متعارف درباره جنگ ایران و عراق است در یاداشت خود با کنایه به وقایع رخ داده در سالهای اخیر در عرصه سینمای ایران خطاب به میرکریمی نوشته است: «كام‌ات شیرین. اگر این حَبّه قندت نبود، یادمان می‌رفت كجایی هستیم و با كامِ تلخ در صفِ سفارتِ خرس‌نشان ایستاده بودیم تا از سرزمین همیشه آفتاب‌مان به جبرِ همكار تلخ‌ مزاج، همه مهر دروغ بر پیشانی، متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری بگیریم.»

در روزهای گذشته همزمان با انتشار اخبار مربوط به دستگیری سینماگران ایرانی و تائید حکم جعفر پناهی و رسول اف، انتشار اظهارات آقای سلحشور کارگردان سریال " حضرت یوسف " که سینمای ایران را فاحشه خانه خوانده بود، جنجال فراوانی در عرصه هنر هفتم ایران بر پا کرده بود.

این همه در حالی اتفاق می افتاد که مرضیه وفامهر بازیگر فیلم سینمایی " تهران من حراج " به دلیل بازی در این فیلم به یکسال حبس و تحمل نود ضربه شلاق محکوم شده است.

در واپسین روزهای سال گذشته همچنین "رامین پرچمی" هنرپیشه معروف سینمای ایران به دلیل شرکت در تظاهرات اعتراضی بیست و پنج بهمن دستگیر و روانه زندان اوین شده بود. 

متن نامه حاتمی کیا

متن کامل دست نوشته ابراهیم حاتمی کیا به شرح زیر است:

یا لطیف

خیر ببینی آقا سیدرضای میركریمی.

كام‌ات شیرین. اگر این حَبّه قندت نبود، یادمان می‌رفت كجایی هستیم و با كامِ تلخ در صفِ سفارتِ خرس‌نشان ایستاده بودیم تا از سرزمین همیشه آفتاب‌مان به جبرِ همكار تلخ‌ مزاج، همه مهر دروغ بر پیشانی، متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری بگیریم.

خیر ببینی برادر. تو با حَبّه قندی كام دودگرفته‌مان را شُستی و به یادمان آوردی كه ایرانی هستیم. نامی داریم و نشانی. ادبی داریم و آدابی، كه به وقت شادمانی بدانیم چه باید كنیم و به وقت عزا چه باید باشیم.

سیّد عزیز، متوقع نباش كه با این حَبّه قندت قادر به شیرین كردن كامِ جفا مسلكان باشی. این تلخی به بلندای نسلِ این نهضت همچنان ادامه‌دار است، ولی بدان، این بارانِ سیاهِ جفایِ غریبه‌هایِ دوست‌نما، پایانی دارد.

تو حوصله كن و مباد كه شكایت به غریبه بری. تو شاگردِ مكتبِ فردوسی و حافظی كه نه كوچیدند و نه شوقِ تركِ سرزمین به فرزندانشان دادند. این عصر وارونگی پایانی دارد برادر!

برادرت ابراهیم حاتمی‌كیا
برگ‌ریزان یكهزاروسیصدونود

 


 


تارنمای کلمه که از رسانه های نزدیک به میرحسین موسوی محسوب می شود، در خبری از افزایش زندانیان سیاسی خبر داده است که به جرم شعار نویسی دستگیر و روانه زندان اوین شده اند.

به نوشته این تارنما در میان بازداشت شدگان رده های سنی مختلفی از جوان و دانشجو تا پیرمرد دیده می شود.

این تارنما بطور غیر مستقیم اتهام اغلب این افراد را نوشتن شعار علیه رهبر جمهوری اسلامی و سایر سران عالی رتبه نظام قید کرده است.

بازداشت شدگان همچنین گفته اند که شعارهایی را نیز در حمایت از جنبش سبز و رهبران آن از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی نوشته اند.

در پی اعتراض میلیونها ایرانی به نتایج اعلام شده در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم، دهها شهروند معترض توسط نیروهای امنیتی، سپاهی و بسیجی کشته، هزاران شهروند عادی به همراه و دهها روزنامه نگار و فعال حقوق بشر و حتی مقامات رسمی دولتهای پیشین، دستگیر و روانه زندان شدند.


 


برخی از رسانه های خاورمیانه اقدام به انتشار جزئیات تازه ای از پرونده اتهامی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی مبنی بر قصد سپاه قدس برای ترور سفیر عربستان در واشنگتن کرده اند.

تارنمای "العربیه" وابسته به شبکه تلویزیونی العربیه با ارائه جزئیاتی تازه به نقل از یک منبع مطلع که خواهان فاش شدن نامش نیست درباره هویت غلام شکوری یکی از فرماندهان سپاه قدس که از سوی مقامات آمریکا متهم به همکاری با آقای منصور ارباب سیر در طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن است می نویسد که نام کامل این عضو ارشد سپاه قدس «بهنام غلام شکوری و متولد همدان در غرب ایران است.»

به نوشته این تارنما غلام شکوری در دوره جنگ ایران و عراق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در اعدام های گسترده سیاسی سالدهه شصت دست داشت.

این تارنما در ادامه مدعی می شود که آقای شکوری در دهه نود به دلیل تبعیت مطلق از آیت الله خامنه ای به سپاه قدس منتقل شد.

در این دوره آیت الله خامنه ای پس از سیدن به رهبری جمهوری اسلامی اقدام به حذف فرماندهانی کرده بود که به تبعیت مطلق آنها از خود مشکوک بود.

این تارنما در ادامه می نویسد: «شکوری پس از انجام ماموریت های متعددی مانند تصفیه مخالفان و ثابت کردن تبعیت غیر قابل انکار خود از رهبر جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازوی راست سردار قاسم سلیمانی تبدیل شد.»

به نوشه این تارنمای عربی آقای شکوری تا حدودی به زبان عربی آشنا است و دو دفتر در لبنان و بوشهر دارد. او از دفتر لبنان به شکل مستقیم با نعیم قاسم جانشین حسن نصرالله در ارتباط است و ازدفتر بوشهر عملیات سپاه پاسداران در بحرین و برخی کشورهای خلیجی را اداره می کند.

این تارنما در ادامه مدعی می شود که این فرمانده سپاه قدس به عنوان مسئول پرونده بحرین تعیین شده است و ماموریت اصلی وی تلاش برای " صدور انقلاب " به بحرین است. او با برخی اتباع بحرینی هوادار ایران از جمله حسین مشیمع در ارتباط است وبارها با وی در عراق و لبنان دیدار کرده بود.

بر اساس اظهارات منبع مطلع به تارنمای العربیه این فرمانده سپاه قدس تعدادی از اتباع بحرین را هنگام سفر به ایران برای همکاری به کار گماشته است.

منبع مطلع تاکید کرد ارتباط غلام شکوری با آیت الله خامنه ای از طریق اصغر میرحجازی مشاور امنیتی دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران صورت می گیرد.

مقامات جمهوری اسلامی بارها دست داشتن عوامل این حکومت در طراحی این ترور را به شدت رد کرده اند.

 


 


نیما راشدان

همه ما با فایل‌ها، ایمیل‌ها، تصاویر، ویدئوها و سایر داده‌هایی سر و کار داریم که به دلایل مختلف برایمان خصوصی تلقی می‌شوند. کنشگران مدنی و روزنامه نگاران ایرانی ممکن است به داده هایی دسترسی داشته باشند که توزیع عمومی آن موجب ایجاد دردسر و به خطر افتادن امنیت شهروندان دیگری شود.
چگونه از داده های حساس و خصوصی خود محافظت نماییم؟ این پرسشی است که در سلسله مباحث "امنیت داده ها" به آن پاسخ خواهیم داد.
تصور کنید، فایل متن یا تصویر حساسی روی لپ تاپ شما ذخیره شده است. سرقت این فایل در یکی از چهار شکل زیر امکانپذیر است :
۱ - لپ تاپ شما سرقت شود.
۲ - فردی با سوءاستفاده از غیبت شما، وارد لپ تاپ شود و فایل را مثلا روی یک حافظه فلش ذخیره کند.
۳ - کامپیوتر شما مورد حمله هکری قرارگرفته، فردی با دسترسی غیرمجاز از راه دور، مثلا از طریق اینترنت داده های شما را به کامپیوتر خود منتقل کند.
۴ - خود شما به صورت اشتباه و سهوا، فایل حساس را در اختیار عموم قرار دهید.

بسیاری از کاربران تصور می کنند که مورد سوم یا "حملات هکری" خطرناک ترین تهدید امنیت داده هاست. تصوری که الزاما درست نیست. هکرها خطرناکند اما آگاهی عمومی نسبتا مناسبی میان کاربران معمولی کامپیوتر علیه حملات هکری وجود دارد. بسیاری از کاربران آنتی ویروس و فایروالهای کارآمدی روی کامپیوتر خود نصب کرده اند. مرورگرها و سیستم های عامل روزبه روز امن تر می شوند و امکان به روزرسانی آنلاین کامپیوتر شما را دربرابر حملات نوظهور هکری محافظت می نماید.
اما شما چند کاربر کامپیوترهای شخصی را می شناسید که داده های خود را در برابر خطر "سرقت لپ تاپ"، محافظت و ایمن سازی کرده باشند؟ کدامیک از دوستان شما، داده های خود را قبل از انتقال به فلش دیسک، هارد دیسکهای اکسترنال و سایر ابزارهای ذخیره و انتقال اطلاعات کدگذاری می کنند؟
فلش دیسکها بسیار کوچک اند و به سادگی ممکن است گم شوند. برای خواندن و انتشار، فلش دیسک محافظت نشده ای که از جیب یا جاکلیدی شما به زمین می افتد فقط لازم است آنرا به یک کامپیوتر شخصی متصل کرد.
برای مقابله با همه خطرات بالا، ترفندهای کمابیش موثری وجود دارند:
-  داده های حساس خود را به نوعی کدگذاری و ذخیره نمایید که حتی در صورت سرقت احتمالی لپ تاپ برای سارقین قابل استفاده نباشند.
- شما می توانید با رمزگذاری مناسب و ذخیره سازی آنلاین داده های حساس این امکان را که فردی در غیاب شما به اطلاعات دسترسی پیدا کند به حداقل برسانید.
- با شیوه‌های فریب "مهندسی اجتماعی" آشنا شوید تا خود به دست خود زمینه نفوذ تبهکاران را فراهم نیاورید.
- کامپیوتر و داده های خود را در برابر نفوذ احتمالی هکرها به آخرین تکنولوژی موجود مجهز نمایید.
- حیطه بندی اطلاعات را بشناسید و داده های خود را مثلا در شبکه های اجتماعی با افراد ناشناس به اشتراک نگذارید.

سلسله مطالب امنیت داده ها، با ارائه مثالهایی برای هر یک از موارد فوق آخرین برنامه ها، ابزارها و امکانات امنیت داده ها را برای کمک به کنشگران مدنی معرفی خواهد کرد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته