-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 10/20/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


خبرنگاران سبز/ایران-و-جهان:
مارک تونر سخنگوی وزارت امورخارجه پيرامون گزارش مقدماتی گزاشگر ويژۀ سازمان ملل متحد دربارۀ وضع حقوق بشر درايران می گويد: ما از جامعۀ جهانی می خواهيم تا با مغتنم شمردن فرصت ناشی از انتشار اين گزارشها محکوميت دولت ايران را به خاطر نقض شرم آور حقوق انسانی همۀ شهروندان خود شدت بخشند و خواستار تغيير شوند.











 
 

برخی می‌گويند اصلاح‌طلبان بيايند اما واقعا با چه شرايط و با کدام امکانات؟ با اين وضعيتی که حتی نمی‌توانيم رسانه داشته باشيم، چگونه در انتخابات شرکت کنيم؟ چه تضمينی وجود دارد که بياييم و دوباره با مشکلات زياد روبرو نشويم؟ يک حداقل‌هايی را جريان راست مطرح کند تا اصلاح‌طلبان بررسی کنند که بيايند يا نه. با وضع موجود که بستری فراهم نيست و جريان مقابل هم نه تنها انگيزه‌يی برای حضور اصلاح‌طلبان ندارد بلکه خواهان عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات هم هست، فکر نمی‌کنم راه برای حضور ما باز باشد 
خبرنگاران سبز/سیاست:
 وزير کشور دولت اصلاحات معتقد است علاوه بر تحقق شروط محمد خاتمی، برای حضور در انتخابات بايد فضای امنيتی به فضای سياسی تبديل شود تا شايد بلکه بتوان رقابتی آزاد و سالم در انتخابات داشت.اما اساسا جريان اصولگرا به هيچ نحو علاقه‌مند به حضور اصلاح‌طلبان در رقابت‌های انتخاباتی نيست و اين از عملکرد آنها مشخص است.

عبدالواحد موسوی لاری، در گفتگو با روزنامه «اعتماد»، همچنين تاکيد دارد که "برخی شخصيت‌های اصولگرا از اين جريان بريده‌اند و افکاری نزديک به اصلاح‌طلبی دارند اما در عين حال نمی‌توانند با عنوان و تابلوی اصلاح‌طلب وارد انتخابات شوند، چرا که اصلاحات با نمادها و افراد و شخصيت‌های خود در بين مردم شناخته می‌شود و بدل‌سازی موفق نخواهد شد."

اين عضو مجمع روحانيون، در خصوص اين ادعای برخی رسانه های اصولگرا مبنی بر "سازوکار ۷+۱ برای فعاليت‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان" و اينکه "ااز برخی افراد به عنوان کانديدای اين طيف سخن می‌گويند"، تاکيد کرد: "نکات شرط‌گونه‌يی که محمد خاتمی مطرح کرد، مجموعه‌ واقعيت‌‌هايی است که نمی‌شود از کنارش گذشت. طبق قانون اساسی انتخابات آزاد است و بنا به اظهارات مسئولين محترم، انتخابات آزاد و مستقل خواست مردم است. آنچه آقای خاتمی مطرح کرد اين بود که مگر از انتخابات آزاد و رقابتی سخن نمی‌گوييد؟ اگر منظورتان رقابت بين خودتان است که به مردم اعلام کنيد می‌خواهيم اکثريت جامعه را کنار بگذاريم و به همين اقليت اکتفا می‌کنيم و با خودمان رقابت می‌کنيم. اگر منظور از رقابت در فضای باز سياسی اين است که همه ملت و همه آنهايی که وفادار به اين نظام هستند و زير چتر قانون حرکت می‌کنند بتوانند در رقابت انتخابات شرکت کنند، بايد راه را باز کرد. نمی‌شود که احزاب سياسی را تعطيل کرد و بگوييم خواهان ايجاد رقابت هستيم. نمی‌توان چهره‌های سياسی را محدود کرد و سپس از رقابت همه گروه‌ها و احزاب سخن بگوييم. در انتخابات دو مرجع قانونی وجود دارد؛ يکی مرجع اجرايی انتخابات که شامل وزارت کشور و استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و ساير نهادهای اجرايی است و يک مرجع ديگر هم مرجع نظارتی مانند شورای نگهبان و هيات‌های نظارتی مرکزی و استان‌ها و شهرستان‌ها هستند که بر روند انتخابات نظارت می‌کنند. طبق قانون اساسی در انتخابات اين افراد مسوول بايد بی‌طرف باشند يعنی به نتيجه انتخابات کاری نداشته باشند، بر شيوه و روند برگزاری انتخابات نظارت کنند. اما در دوره کنونی همين امر هم مخدوش شده است. برای نمونه محمد يزدی عضو فقهای شورای نگهبان و عضو هيات مرکزی نظارت بر انتخابات است و از سوی ديگر عضو هيات داوری جريان اصولگرايی هم هست، يعنی به عنوان يک عنصر فعال جناحی هم کار می‌کند. می‌شود کسی که اينگونه در حوزه جناحی فعاليت می‌کند، در شورای نگهبان و هيات مرکزی نظارت هم حضور داشته و بی‌طرف باشد؟ می‌گويند ايشان دو شأن دارد، شأن و گرايشات شخصی که در گروه‌های ۷+۸ مذاکره می‌کند و شأن ديگری دارد که در شورای نگهبان به عنوان فرد بی‌طرف فعاليت می‌کند. من بارها گفته‌ام اين حرف در ذهن خوب است اما در عمل اينگونه نيست. آب و آتش دو عنصری هستند که می‌توانيم در ذهن هردوی اينها را جا بدهيم و ترکيبی از آنها داشته باشيم اما وقتی بخواهيم در واقعيت خارجی به آن اشاره کنيم، اگر آتش قوی باشد، آب و رطوبت را خشک می‌کند اگر هم آتش ضعيف باشد، آب آن را خاموش می‌کند. در خارج از ذهن امکان ندارد که يک شیء هم آتش باشد و هم آب. در ذهن ممکن است که فردی عضو جامعه مدرسين و هيات داوری اصولگرايان باشد از سوی ديگر به عنوان ناظر بر انتخابات عنصر بی‌طرف باشد اما در خارج و در واقعيت چنين مساله‌يی امکان‌پذير نيست. بنابراين ناظر شورای نگهبان آن هم عنصر کليدی آن، يک پای دعوا است و نمی‌تواند اطمينان طرف مقابل را جلب کند ."

موسوی لاری پيرامون "برنامه‌ آتی اصلاح‌طلبان" گفت: "در چنين فضايی اصلاح‌طلبان می‌گويند اگر قصد رقابت داريد شرط رقابت اين است که اولا مجريان و ناظران بی‌طرف باشند و ثانيا بايد فضای امنيتی به فضای سياسی و رقابتی تبديل شود. اين خواسته و حرف عجيب و دور از ذهنی نيست، ما می‌گوييم احزاب و مطبوعات را آزاد کنيد، حبس‌ها و حصرها برداشته شود تا همه بتوانند رقابت کنند."

وزير کشور دولت اصلاحات تاکيد کرد: "حرف‌هايی که محمد خاتمی مطرح کرده اصلا شرط نيست،وی تفسير خود را از انتخابات سالم، آزاد و رقابتی اعلام کرده و گفته است برداشت من از انتخابات آزاد و رقابتی اين است. به‌نظر من وقتی خاتمی می‌بيند اين حداقل‌ها مورد بی‌توجهی قرار می‌گيرد، تمايلی به حضور در انتخابات نخواهد داشت، البته من معتقدم جريان اصولگرايی به هيچ نحو علاقه‌مند به حضور اصلاح‌طلبان در رقابت‌های انتخاباتی نيست. اينکه افرادی مثل آقای باهنر يا علی مطهری گاهی اوقات سخنانی می‌گويند، ملاک نيست. آقای مطهری فرد منحصر به فردی و يک شخص است و نماينده‌ جناح اصولگرا نيست. شخصی است که دنبال حقايق است و واقعيات را مطرح می‌کند، آن هم با سليقه و ديدگاه خود. يا آقای باهنر هم عنصر سياسی است و می‌گويد چرا ما هزينه عدم حضور اصلاح‌طلبان را بدهيم؟ برخی می‌گويند اصلاح‌طلبان بيايند اما واقعا با چه شرايط و با کدام امکانات؟ با اين وضعيتی که حتی نمی‌توانيم رسانه داشته باشيم، چگونه در انتخابات شرکت کنيم؟ چه تضمينی وجود دارد که بياييم و دوباره با مشکلات زياد روبرو نشويم؟ يک حداقل‌هايی را جريان راست مطرح کند تا اصلاح‌طلبان بررسی کنند که بيايند يا نه. با وضع موجود که بستری فراهم نيست و جريان مقابل هم نه تنها انگيزه‌يی برای حضور اصلاح‌طلبان ندارد بلکه خواهان عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات هم هست، فکر نمی‌کنم راه برای حضور ما باز باشد و معتقدم جريان اصيل اصلاح‌طلبی چون خود را اصلاح‌طلب نظام جمهوری اسلامی می‌داند و زير چتر نظام فعاليت می‌کند و برايشان قانون اساسی مهم است، اگر شرايط فراهم باشد در انتخابات شرکت می‌کند اما وقتی حداقل‌ها فراهم نيست و نمی‌توان هيچ کاری کرد ."

عبدالواحد موسوی لاری، در مورد انتخابات آتی و ترکيب اصولگرايان و اردوگاه آنان نيز گفت: "بحث‌هايی که اين مدت درباره وحدت اصولگرايان و جبهه پايداری و... مطرح می‌کنند، برايشان بيشتر نفس طرح اين مسائل مهم است. بايد گفت شما نگران چه هستيد؟ اصلاح‌طلبان که برای حضور محدوديت دارند، شما هم به رقابت‌های درونی خود مشغول هستيد و طبيعی است چند نفر به سويی و برخی ديگر به سمت ديگر بروند، چيزی از دست نداده‌ايد. به‌نظر من اصولگرايان دو کار می‌کنند، اول اينکه می‌خواهند خرج خود را از مشکلات دولت جدا کنند و ديگر اينکه می‌خواهند نمايشی از چندسليقه‌يی نشان دهند و بگويند سلايق و تفکرات مختلف در جامعه وجود و در انتخابات شرکت می‌کنند... در مورد جريان معترض اصولگرايی بايد بگويم که اين افراد با جريان اصولگرايی واقعا دچار مشکل شده‌اند، بسياری از آنها مدت‌ها است که با جريان حاکم اصولگرا به نقطه پايان رسيده‌اند و از اصولگراها بريده‌اند. بنابراين اين افراد اگر هم وارد صحنه شوند از اصولگرايی فاصله گرفته‌اند، هرچند عضو اين جناح هستند اما از وضع موجود هم ناراضی هستند و اين شرايط را برنمی‌تابند. اما پروژه اصلاح‌طلب‌سازی زمانی موفق می‌شود که اين جريان و جنبش تابلويی نداشته باشد. الان تابلو و نمادهای اصلاح‌طلبی مشخص است، جنبش اصلاح‌طلبی در قالب احزاب و گروه‌های سياسی يا در چهره شخصيت‌های سياسی اصلاح‌طلب معرفی می‌شود و به راحتی نمی‌توانند بدل‌سازی کنند چرا که اگر اين بدل‌سازی فاقد اين دو فاکتور باشد، در بين جامعه و مردم جا نمی‌افتد و اقبالی پيدا نمی‌کند. من معتقدم بدل‌سازی‌های فرمايشی و دستوری سرنوشت و عاقبت خوبی ندارد. مثل آنچه در مورد گروه طبرزدی پيش آمد."

اين فعال اصلاح طلب تاکيد کرد: "فکر می‌کنم روشی که محمد خاتمی مطرح کرد به گفتمان رايج اصلاح‌طلبان تبديل شده است. اصطلاح‌طلبان از انتخابات رويگردان نيستند و هيزم گرم‌کننده انتخابات هم نخواهند شد."

 
 

 اين دانشجو در ۲۲ آذر سال گذشته در محل کار خود بازداشت شد و از آنجا ماموران اطلاعات او را به منزلش بردند و بعد از بازرسی منزل بهمراه يکسری وسايل شخصی، او را با خود بردند. وی هفت ماه را در سلول‌ انفرادی و تحت شکنجه جسمی گذراند و از آنجا به آسايشگاه روانی امين آباد منتقل گرديد.
خبرنگاران سبز/حقوق بشر:
آنچه که بارها از زبان رئيس قوه قضائيه شدنيده شده است، سيد علی خامنه ای مستقيما پرونده های زندانيان سياسی را کنترل و دستور صادر ميکند. از بازداشت ميرحسين موسوی و شيخ مهدی کروبی تا بازداشت محمد نوری زاد و ديگر زندانيان سياسی که مستقيما زير نظر بيت رهبری هديت و برنامه ريزی ميشوند.

پرونده جنايات زندان کهريزک با بی اعتنايی مقامات قضایی و بیت رهبری مسکوت مانده است.اگر ديروز مادر آرش صادقی از حمله وحشيانه ماموران امنيتی حکومت تحت امر علی خامنه ای سکته کرد و در گذشت، امروز نيز پدر  سيد محمد ابراهيمی، زندانی سياسی که حدود چهار ماه پيش در اثر شدت شکنجه بازجويان و شکنجه گرانش در زندان اوين، دچار مشکلات حاد روانی شده بود، پس از ملاقات با فرزندش در آسايشگاه "امين آباد" از شدت ناراحتی و غصه فرزندش بيمار شد و بلافاصله در گذشت. 

اگر ديروز ماموران امنيتی به ميرحسين موسوی اجازه شرکت در مراسم درگذشت پدرش را ندادند؛ اگر ديروز ماموران امنيتی نظام ولايت فقيه، در مراسم تشييع پيکر عزت الله سحابی، به دختر وی هاله سحابی حمله ميکنند و وی را نيز فاطمه وار به شهادت می رسانند، امروز نيز به سيد محمد ابراهيمی اجازه حضور در مراسم خاکسپاری پدر وی که به دليل غصه از حال روز فرزندش فوت ميکند را نيز ندادند. 

پدری که از غصه مرد

خواهر اين دانشجوی زندانی با اشاره به بستری شدن برادرش در آسايشگاه روانی امين آباد به تارنمای جرس گفته است: پدرم او را در آسايشگاه با وضعيت بسيار بدی ديده بود که بعد از دو هفته پدرم از غصه فوت کرد. وقتی از ديدن برادرم آمده بود تا قبل از مرگش فقط گريه می کرد و می گفت برويد ببينيد با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به اين حال و روز افتاده؟ دکترها گفتند از غصه و فشار زياد فوت کرده است. الان چهار ماه است که از فوت پدرم می گذرد و وضعيت مادرم هم خوب نيست.

سيد محمد ابراهيمی کيست

سيد محمد ابراهيمی که به اتهام ارتباط و کمک به مادران عزادار بيش از يازده ماه را تحت شرايط بسيار دشوار در زندان گذرانده است، همچنان در وضعيت بلاتکليف بسر می برد. در حاليکه اين حامی مادران عزادار هفت ماه اول بازداشتش را در بدترين شرايط در سلول انفرادی گذرانده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، دو ماه پيش بارديگر جهت بازجويی به سلول انفرادی منتقل گرديد. 

اين دانشجو در ۲۲ آذر سال گذشته در محل کار خود بازداشت شد و از آنجا ماموران اطلاعات او را به منزلش بردند و بعد از بازرسی منزل بهمراه يکسری وسايل شخصی، او را با خود بردند. وی هفت ماه را در سلول‌ انفرادی و تحت شکنجه جسمی گذراند و از آنجا به آسايشگاه روانی امين آباد منتقل گرديد.

مادران عزادار

مادران عزادار مادرانی هستند که طی سالهای گذشته وحوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ عزيزان خود رااز دست داده اند و يا هنوز فرزندانشان جزء مفقودين بوده يا درزندانها در حبس بسر می برند. آنها خواسته ای جز آزادی کليه زندانيان عقيدتی و مجازات آمران وعاملان کشتار وشکنجه فرزندان شان، دردادگاههای علنی را ندارند.

متن گفتگو
در ادامه بهتر است متن گفتگوی تارنمای جرس با خواهر سيد محمد ابراهيمی در خصوص برگزاری دادگاه و آخرين وضعيت برادرش را با هم بخوانيم:

خانم ابراهيمی لطفا در خصوص نتيجه دادگاه برادرتان صحبت بفرماييد؟

يکشنبه گذشته دادگاهش بود که دوباره بدون هيچ رای و حکمی به تاريخی ديگر موکول شد و وضعيت پرونده همانطور بلاتکليف ماند.

تاريخ بعدی تشکيل دادگاه چه زمانی است و اين چندمين بار است که دادگاه وی بدون نتيجه به روزی ديگر موکول می گردد؟

سوم آبان ماه تاريخ برگزاری دادگاه بعديش را اعلام کردند. اين هفتمين، هشتمين دادگاهی است که برای او برگزار می شود اما بدون هيچ نتيجه ای دوباره به جلسه بعدی موکول می شود. نمی دانم چرا اينقدر می خواهند او را در بلاتکليفی نگه دارند و ما را اذيت می کنند.

الان چه مدت است که در زندان بلاتکليف است و بعنوان يک زندانی به حقوق اوليه اش دسترسی دارد؟

الان يازده ماه است که در زندان است و همچنان در بلاتکليفی به سر می برد. خيلی از اين وضعيت ناراحت است. حتی تا چندين مدت اجازه نمی دادند برای برادرم لباس ببريم تا اينکه هفته پيش موفق شدم برايش لباس ببرم و به او تحويل بدهند. يک بار فرزند هشت ساله برادرم را بردم تا پدرش را ببيند اما آقای مظفر مسئول آنجا اجازه نداد و اين پدر و پسر يازده ماه است که همديگر را نديده اند.

در کدام بند است و آيا می توانيد او را ملاقات کنيد؟

بند ۳۵۰ زندان اوين است و دوشنبه ها به ملاقاتش می روم که ملاقات ها به شکل کابينی است. هرچه هم برای ملاقات حضوری درخواست دادم هيچ پاسخ مثبتی نمی دهند و می گويند تا پرونده به دادگاه نيايد ملاقات حضوری داده نمی شود. حتی مادرم اينقدر بی تاب برادرم است که چندبار اين مسافت را آمد تا برادرم را حضوری ببرند اما قبول نکردند.

شما ساکن شهرستان هستيد؟

ما اراک زندگی می کنيم مادرم اين همه مسافت را نمی تواند هر دوشنبه بيايد و من خودم هر دوشنبه فقط برای بيست دقيقه ديدن او از پشت کابين می آيم. هنوز هم نمی دانيم چه مدت بايد در اين وضعيت باشد. بالاخره به ما بگويند چند سال بايد در زندان باشد؟

علت اينکه دو ماه پيش دوباره او را به انفرادی منتقل کردند چه هست؟

اصلا نمی دانيم.

نحوه دستگيری ايشان به چه صورت بوده است؟

ماموران امنيتی به محل کارش مراجعه می کنند و او را با خود به منزلش می برند و آنجا را تفتيش می کنند و به همراه يکسری وسايل شخصی او را نيز با خود می برند.

به چه اتهامی؟

به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و رابطه و کمک به مادران عزادار که هفت ماه او را در انفرادی می گذارند و آنجا کتکش می زدند...

گويا يکبار هم او را به آسايشگاه روانی منتقل می کنند علت آن را می دانيد؟

بله، او را به آسايشگاه روانی امين آباد منتقل کردند. پدرم بعد از شنيدن اين خبر به ملاقاتش رفت و او را در آسايشگاه با وضعيت بسيار بدی ديده بود که بعد از دو هفته پدرم از غصه فوت کرد. وقتی از ديدن برادرم آمده بود تا قبل از مرگش فقط گريه می کرد و می گفت برويد ببينيد با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به اين حال و روز افتاده؟ اينقدر روی اعصابشان فشار آمده بود که وقتی شب  پدرم را به بيمارستان برديم فردا صبحش فوت کرد و دکترها گفتند از غصه و فشار زياد فوت کرده است. الان چهار ماه است که از فوت پدرم می گذرد و وضعيت مادرم هم خوب نيست.

برادرتان توانست در مراسم خاکسپاری پدرتان شرکت کند؟

نخير، هرچه هم تلاش و پيگيری کرديم که يک مرخصی يکروزه بدهند تا برادرم در مراسم تشييع پدرم شرکت کند اجازه ندادند و الان هم خانواده ما شرايط خوبی ندارد. مادرم بويژه بعد از فوت پدرم خيلی ناراحت است و برای وضعيت برادرم ناراحت است او وابستگی زيادی به محمد داشت و خيلی در تهران منزل برادرم می ماند و الان اين شرايط را نمی تواند تحمل کند.

تا چه مدت بعد از دستگيری برادرتان از وضعيتش بی اطلاع بوديد؟

بعد از دستگيری برادرم ما تا هفت ماه هيچ اطلاعی از وضعيت او نداشتيم و بعد از هفت ماه ما فهميديم که چه بلايی سرش آوردند و خودش تعريف می کرد که در انفرادی بوده و کتکش می زدند. در زندان اينقدر به سرش زدند که الان حافظه اش ضعيف شده و نمی تواند تمرکز کند.

در پايان هر صحبتی داريد بفرماييد؟

من فقط درخواستم اين است که برادرم و ما را از اين وضعيت بلاتکليف در آورند. اگر حکمی می خواهند بدهند چرا اينقدر دادگاه تشکيل می شود و رای صادر نمی کنند ؟ چرا تاريخ برگزاری دادگاه بعد را دير به دير اعلام می کنند؟ به طوريکه دو ماه، دو ماه يک دادگاه برايش تشکيل می دهند و بعد از دادگاه هم دوباره در همان وضعيت بلاتکليف است. 

این گزارش را برای احمد شهید ارسال کنید.

جهت تماس با احمد شهید گزارشگر و کارشناس ویژه پرونده حقوق بشر ایران :
nahmed@ohchr.org
srhumanrights@gmail.com

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته