-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

Latest News from Emrooz for 10/21/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کلمه:جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه ای که به مناسبت فرا رسیدن موسم حج صادر شده است نسبت به مداخله دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و حتی قضایی در امور خصوصی و خانوادگی زندانیان سیاسی و تهدیدهای صورت گرفته توسط نیروهای امنیتی اعتراض کرده اند.

خانواده های زندانیان سیاسی در این بیانیه از مردم درخواست کرده اند تا اجازه ندهند موضوع زندانیان سیاسی فراموش شود. در بخشی از این بیانیه آمده است: "از این پس به طور منظم طی بیانیه ها و اطلاعیه ها خطاب به مردم و نامه های سرگشاده به مراکز و نهادهای مسئول، اطلاع رسانی لازم را خواهیم کرد و این روند اگر دچار خدشه و توقف و تأنی شد بدانید که مشکلاتمان را افزون کرده اند و آن گاه از مردم مسلمان و غیور و آزادگان ایران انتظار می رود که خواب به چشمانشان نرود تا علت خاموشی ما را بدانند چاره اندیشی کنند تا اوضاع از این که هست خراب تر نشود."

متن کامل این بیانیه که در اختیار تحول سبز قرار گرفته است در پی می آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

موسم حج که فرا می رسد، دل های ما نیز چون دیگر مسلمانان هوایی می شود و آرزوی طواف خانه دوست در قلب هایمان زنده می شود اما نیک می دانیم که رب کریم از رگ گردن به ما نزدیک تر است و حالا که مستطیع نیستیم برای گذاردن حج به دلیل حصر و بند عزیزانمان و آزار و شکنجه روحی خانواده هایشان که متأسفانه روز به روزهم افزایش می یابد، معشوق را همین جا طواف می کنیم و صفا و مروه و کعبه را در قلبمان مهیا می کنیم و همه مناسک را گام به گام با هاجر و ابراهیم انجام می دهیم به امید قبول آن از سوی حضرت دوست که هرچه داریم و خواهیم از اوست.

موسم حج فرا می رسد و چون هر سال دل های ما روانه کعبه می شود و انبوه شکوِه هایمان را در شب و روز عرفه و قربان و غدیر به نزد پروردگار ذوالجلال می بریم از ظالمانی که خود را مالک الرقاب بندگان خدا می دانند و آنان را به ستم می آزارند. شکوِه از مدعی العموم و دادستان و دادیار و بازپرس و بازجو و قاضی القضات و قاضی که بهترین فرزندان این کشور را با احکام ناعادلانه به بند ستم اسیر کرده اند و بی هیچ وجه شرعی و قانونی به قول مرجع عالیقدر شیعیان آیة الله وحید خراسانی از زندگی اجتماعی منفک کرده و سخت تر از آن از زندگی خانوادگی بریده اند. کانون های گرم خانواده ها را به سردی کشانده اند و زندگی عادی و طبیعی و امنیت و آرامش را از خانواده های زندانیان سیاسی ربوده اند. و این همه را تنها و تنها برای اثبات خاموشی ندای اعتراض عمومی مردمی که گناهشان پرسش از رأیشان بود، کرده اند. اما کیست که نداند در نظام اسلامی نقد حاکم وظیفه شهروندی است و موجب بقای حکومت و حبس نقاد تخطی از تکلیف ومسئولیت حاکم است و به نوعی مروج براندازی!

باری عزیزان ما نزدیک دو سال و نیم است که در زندان های تهران و شهرستان ها روزگار می گذرانند به بهانه تبلیع علیه نظام در حالی که بدترین تبلیغ علیه نظام نفس وجود زندان و داغ و درفش و شکنجه و شلاق برای مخالفین سیاسی است. همان اعمالی که نقض حقوق بشر محسوب می شود و گزارش هایی را علیه نظام قضایی کشورمان موجب می گردد. تبلیغ علیه نظام، بی قانونی هایی است که توسط مجریان قانون از ضابط و آمر و عامل و قاضی و زندان بان انجام می شود. آن چه در زندان رجایی شهر بر سر زندانیان سیاسی می رود و هر روز حضورشان در کنار زندانیان و مجرمین خطرناک، جانشان را در معرض آسیب جدی قرار می دهد، خلاف قانون است و بی اعتنایی به وضعیت سلامت آنان و دیگر زندانیان سیاسی در دیگر زندان های دیگر شهرها.

یک روز نگرانی از آب آشامیدنی هراس به جان ما خانواده ها می اندازد و روز دیگر هراس از بیماری های شایع وعمومی که به موقع پیشگیری نشده اند، بند دلمان را پاره می کند و هر روز بی خبری به دلیل قطع غیرقانونی تلفن های روزانه خوره روحمان می شود. حبس در سلول انفرادی و قرنطینه و تبعید در زمان اجرای حکم بی قانونی هایی است که کسی خود را موظف به پاسخ گویی نسبت به آن نمی داند. و این همه در حالی است که کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی سخن از ایده آل بودن وضعیت زندان ها می گوید! اما گزارش گزارشگر حقوق بشر آهنگ دیگری دارد!

ما دوست داریم نمایندگان مجلس که سخت در تکاپوی نامزدی دوره بعدی هستند، به داد ما برسند و دردهایمان را مرهم بگذارند و آنان نیز ظاهرا در این زمینه اعلام آمادگی کرده اند. اما نمی دانیم چرا رئیس محترم مجلس درخواست های مکرر ما را برای ملاقات با ایشان یا کمیسیون های مرتبط مورد بی اعتنایی قرار می دهد و دیگر نمایندگان نیز تمایلی برای شنیدن سخنان مظلومان ندارند.

در این شرایط سخت و ناگوار انتظار ما از مردم عزیز و همیشه همراهمان این است که اجازه ندهند موضوع زندانیان سیاسی فراموش شود. عادی سازی همه فجایع پس از انتخابات از جمله بازداشت های فله ای و محاکمه های غیرعادلانه و احکام منتج از آن و بدرفتاری ها با زندانیان سیاسی و خانواده هایشان برای ما که بیشترین فشارها را برای حق خواهی ها و عدالت جویی هایمان متحمل شده ایم، غیرقابل باور است. ما باز هم صبوری می کنیم و فشارها را تاب می آوریم اما اجازه نمی دهیم بیش از این دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و حتی قضایی در امور خصوصی و خانوادگی ما مداخله کرده و در خفا ما را تهدید کنند. ما روشنگری در این زمینه را به محضر مراجع بزرگوار و مردم که ولی نعمت دولتمردان بوده و هستند، و امین و پشتیبان همیشگی ما می باشند، وظیفه خود می دانیم.

و از این پس به طور منظم طی بیانیه ها و اطلاعیه ها خطاب به مردم و نامه های سرگشاده به مراکز و نهادهای مسئول، اطلاع رسانی لازم را خواهیم کرد و این روند اگر دچار خدشه و توقف و تأنی شد بدانید که مشکلاتمان را افزون کرده اند و آن گاه از مردم مسلمان و غیور و آزادگان ایران انتظار می رود که خواب به چشمانشان نرود تا علت خاموشی ما را بدانند و چاره اندیشی کنند تا اوضاع از این که هست خراب تر نشود.

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی


 


جـــرس: احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای وضعیت حقوق بشر ایران، که روز گذشته در صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد نسبت به نقض دائمی حقوق بشر در ایران هشدار داده بود، می گوید که گزارش خود را شش هفته پیش برای مقامات جمهوری اسلامی فرستاده بود تا نظر خود را در مورد آن بگویند، اما از سوی آنان هیچ پاسخی نگرفته بود.

به گزارش سرویس خبری بی بی سی، گزارشگر ویژۀ حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، با تاکید مجدد بر وضعیت وخیم و نگران کنندۀ نقض حقوق انسانی در ایران، خاطرنشان می سازد "وضعیت نقض حقوق بشر در ایران، از آنچه انتظار داشتم بسیار بدتر است و ناامیدی و فشار نیز افزایش یافته است، ولی تا زمانی که شورای حقوق بشر و جامعه بین المللی به وضعیت ایران توجه نشان بدهد، امید به بهبود شرایط وجود خواهد داشت."

وی در خصوص اطلاعات ارائه شده می گوید: من با دقت بسیار تمامی اطلاعاتی که به دستم رسیده را بررسی کردم، تا شک و تردیدی در محتوای گزارش ایجاد نشود. در عین حال با استفاده از منابع مختلف نسبت به صحت آنچه منتشر شده اطمینان دارم. به همین دلیل هم برخی از مطالبی که به درستی آن اطمینان نداشتم در گزارش نهایی منتشر نکرده‌ام. این گزارش نخستین قدم برای گفت و گو با مقامات ایرانی در خصوص پرونده‌های مطرح شده است. اما از صحبت‌های مقامات ایرانی تعجب کردم. این اظهار نظرها با تاخیر و زمانی عنوان می‌شود که گزارش عمومی منتشر شده است. این در حالی است که من شش هفته پیش یک نسخه از این گزارش را برای مقامات ایرانی فرستادم تا اگر انتقاد یا نظری دارند پیش از انتشار عمومی در مورد آن صحبت شود. اما هیچ حرفی زده نشد. من حتی با نمایندگان چندین نهاد غیر دولتی که مورد تائید دولت ایران هستند و از تهران فرستاده شده بودند نیز دیدار کردم و آنها هم گزارش را دیدند، اما آنها نیز هیچ گونه ایرادی به واقعی بودن اطلاعات این گزارش وارد ندانستند. تنها انتقادشان آنها این بود که در امور داخلی ایران دخالت می‌کنم و قوانین شریعت اسلامی را نادیده می‌گیرم.

در نتیجه هیچ شکی در صحت این گزارش و واقعیت این مسئله وجود ندارد که حقوق زندانیان نقض می‌شود و زا حداقل حمایت‌های قانونی در دستگاه قضایی محرومند. همچنین آزادی بیان و اجتماعات در ایران به کلی نقض می‌شود. اگر دولت ایران مدعی این مسئله است که هیچ یک از این گزارش‌ها درست نیست، پس بدون کمترین تعللی باید من را به ایران دعوت کند تا نادرست بودن این ادعاها به من ثابت شود.

احمد شهید در مورد واکنشهای مقامات ایرانی افزود: پس از انتشار این گزارش برای نخستین بار در روز سه شنبه با سفیر ایران در سازمان ملل ملاقات داشتم و این تنها ملاقات من پیش و پس از انتشار این گزارش بود. در این دیدار بسیار رسمی در مورد دیدگاه متفاوتی که در مورد مامویت من داشتیم صحبت کردیم. نماینده ایران نگران بود که ماموریت من سیاسی است درحالیکه من آن را یک فرصت ویژه برای ایران و وضعیت حقوق بشر آن عنوان کردم. البته هر دو طرف همفکر بودیم که این گزارش باید بی طرفانه باشد. اما در مورد محتوای گزارش صحبتی نشد. با این وجود من از این دیدار به عنوان نشانه‌ای از تمایل به گفت و گو در میان مقامات جمهوری اسلامی استقبال کردم.

وی در مورد احتمال سفر به ایران می افزاید: در مجموع که به مواضع دولت ایران از زمان انتخاب من به عنوان نماینده حقوق بشر نگاه کنید به نظر می‌آید انعطاف پذیری آنها مقداری بیشتر شده است. من هنوز از اینکه به ایران سفر کنم ناامید نشده‌ام، ممکن است در پائیز امسال رخ ندهد، اما شاید در تاریخی نه چندان دور عملی شود.


احمد شهید در مورد انتقادات مطرح شده می گوید: گزارشگر ویژه برای مناطق تحت اشغال فلسطین انتخاب شده تا در مورد نحوه رفتار اسرائیل با فلسطینیان گزارش تهیه کند، در مورد وقایع بحرین نیز که به تازگی روی داده مدتی زمان لازم است تا گزارشگر ویژه برای بررسی آن وارد عمل شود. اما پرونده ایران سالها است که در جریان است. اگر ایران به واقع معتقد است که انتخاب من به عنوان گزارشگر ویژه یک انتخاب سیاسی است، به راحتی می‌تواند با همکاری با سازمان ملل و نشان دادن تعهدش به رعایت حقوق بشر همه نگرانی‌ها را رفع کند. به طور مثال با بازکردن در زندانهایش برای بازرسان ثابت کند که شکنجه‌ای در زندانهایش انجام نمی‌شود.

گزارشگر ویژه حقوق بشر در خصوص نام بردن از برخی در گزارشش افزود: این فقط یک نماد و سمبل است که نشان دهنده استفاده گسترده از روشهای خشونت آمیز و آزار و اذیت در زندان ها ست، البته ایران تنها کشوری نیست که در آن شکنجه اتفاق می افتد، ولی آمارها و نبود هیچ گونه نظارت بر زندان ها بسیار نگران کننده است. من شخصا با بسیاری از این قربانیان دیدار کرده ام و شکی در مورد آنچه بر آنها گذشته ندارم. تعدادی از این افراد اخیرا در زندان بودند و پس از آزادی از ایران خارج شدند. در نتیجه شکنجه و عدم رعایت حقوق زندانیان و عدم رسیدگی به نیازهای درمانی زندانیان که حتی به مرگ زندانیان منجر شده و کلا شرایط زندان ها از اصلی ترین نگرانی های من است.

وی افزود: من نسبت به وضعیت سلامت آیت الله کاظمینی بروجردی هشدار دادم و همچنین نگران بی خبری از رهبران جنبش سبز آقای موسوی و آقای کروبی هستم. البته باز هم می گویم این ها نمادهایی از شرایطی هستند که بسیاری دیگر هم به آن دچار اند. همچنین جوانان و کسانی که در آستانه اعدام هستند، معلوم نیست آیا حقوقشون رعایت شده یا خیر، این مسئله موجب نگرانی شدید من است. به نظر من توقف اعدام ها یکی از راه هایی است که می تواند وضعیت را قدری بهبود ببخشد.

احمد شهید در مورد احتمال مخالفت ایران با این سفر می گوید: من نمی خواهم از همین الان و به سرعت به سراغ بدترین حالت ممکن بروم. واقعیت این است که دولت ایران نسبت به وجهه خود در جهان حساس است. ایران حتی سعی می کند در مجامع بین المللی نقش بازی کند، برای مثال سال گذشته ایران داوطلب عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل بود. پس ایران با کره شمالی فرق می کند و در نتیجه من امیدوارم که همین پیشینه و توجه آنها به بهبود تصویرشان در جهان کمک کند که ما یک گفتگوی سازنده داشته باشیم.


وی افزود: قطعا این بخشی از وظایف من است و نگران این شرایط هستم. ما می دانیم که هنوز هم اطلاعات و اخبار مستقل در ایران تا حدودی منتشر می شود و بسیاری از آنچه در داخل می گذرد هم به خارج از کشور درز می کند. ولی من اطلاع دارم که تلاش ها مقامات برای بستن تمامی مجاری خبری مستقل از دولت در ایران شدت گرفته است... و من حتما در گزارش بعدی به این موضوع خواهم پرداخت.

احمد شهید با اظهار امیدواری در مورد تاثیر این گزارش می گوید: ما نباید ناامید بشویم. البته تحول سریعی اتفاق نخواهد افتاد؛ ولی به اعتقاد من از همین الان هم شاهد نوعی کنش و واکنش از سوی مقامات ایران هستیم که می تواند آغاز یک روند باشد و به گفتگوی موثر تر منجر شود. از ایران پیام‌های متناقضی دریافت می‌کنیم اما من به دلیل اینکه اجازه ورود به ایران ندارم و یا به گزارشم پاسخ شایسته‌ای داده نشده، جا نخواهم زد و به کار خود ادامه می‌دهم. با وجود تمام محدودیت‌ها، معتقدم که می‌توان قدم‌های مثبتی برداشت. من کاملا متوجه هستم که نا امیدی و فشار افزایش یافته ولی تا زمانی که شورای حقوق بشر و جامعه بین المللی به وضعیت ایران توجه نشان بدهد، امید به بهبود شرایط وجود خواهد داشت.

وی در خاتمه افزود: من باید با دید کاملا حرفه ای به مسئولیتم عمل کنم. ولی با این وجود وقتی با شاهدان و قربانیان شکنجه صحبت می کنم، بسیار بهت آور و ناراحت کننده است. در نتیجه این پاسخ را به پرسش شما می‌دهم که وضع از آنچه انتظار داشتم بسیار بدتر است.

گفتنی است، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، روز چهارشنبه طی سخنانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نسبت به تداوم نقض دائمی حقوق بشر در ایران هشدار داده و ابراز نگرانی کرده بود، که مقامات جمهوری اسلامی سخنان و گزارش وی را، "سخیف" و "نادرست" و "مغرضانه" خواندند.


 


جرس: حشمت الله طبرزدی که از تاریخ اردیبهشت ماه سال گذشته از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده است از کلیه حقوق یک زندانی سیاسی محروم بوده است و با مشکلات جسمانی، شرایط سخت زندان رجایی شهر را که از آن جا با عنوان "آخر دنیا" یاد می کند، می گذراند.

علی طبرزدی فرزند حشمت الله طبرزدی با تاکید بر افزایش فشارها و محدودیت ها در خصوص وضعیت پدرش به "جرس" می گوید: "از زمانیکه ایشان به زندان رجایی شهر منتقل شده اند تلفن و ملاقات حضوری ایشان قطع شده است. ما فقط به شکل کابینی و کوتاه می توانیم با او ملاقات کنیم. آقای طبرزدی تحت محدودیت ها و شرایط بسیار دشوار از کوچکترین حقوق اولیه خود بعنوان یک زندانی سیاسی "محروم" است. روز بروز هم فشارها افزایش پیدا می کند از جمله اینکه یک قانونی وضع کرده اند که زمانیکه زندانی سیاسی را به بازپرسی یا بهداری و مراکز درمانی می برند از پایبند و دستبند و چشم بند استفاده می کنند و قصدشان از این اقدامات شکستن و تخریب روحیه زندانی است. البته اینگونه اقدامات با مقاومت برخی زندانیان از جمله پدر من مواجه می گردد و تحت هیچ شرایطی حاضر به سر سپردن به این اعمال نیست. خلاصه وضعیت زندان رجایی شهر خوب نیست و به تعبیر خود آقای طبرزدی "آخر دنیا" است."

او به مشکلات جسمانی پدرش که ناشی از تحمل شرایط دشوار زندان بوده اشاره می کند و می افزاید: "پدرم در طول سالهای سخت زندان به بیماری های مختلفی دچار شده است. ضعف جسمانی زیادی بر ایشان مستولی شده است و از ناراحتی قلبی رنج می برد. متاسفانه در ملاقات کابینی ما از شرایط داخل زندان و آنچه بر سر زندانیان می آید نمی توانیم اطلاع پیدا کنیم. تلفن کابین هم شنود می شود و زندانیان نمی توانند از وضعیت خود به خانواده هایشان بگویند. ما زمانیکه ضعف جسمانی آقای طبرزدی را از پشت شیشه می بینیم نگران و ناراحت می شویم اما باز وقتی شاهد روحیه قوی و محکم ایشان را در مقابل این شرایط سخت هستیم، خرسند می شویم."

علی طبرزدی به بیان علت اینکه چرا پدرش هیچگاه درخواست مرخصی نمی دهد پرداخته و توضیح می دهد: "طبق قوانین خود جمهوری اسلامی یک زندانی سیاسی از حقوق اولیه ای از جمله دسترسی به وکیل، حق دفاع و استفاده از مرخصی و ...باید برخوردار باشد. اما متاسفانه نه تنها به این قوانین عمل نمی شود بلکه موارد غیرقانونی و محدودیت های دیگری هم بر آن اضافه شده است. به برخی از زندانیان که می خواهند مرخصی بدهند همراه با توهین و گرفتن امتیاز این حق به آنها داده می شود آن هم برای دو ساعت تا حداکثر 48 ساعت. به همین علت پدرم با شناختی که از اینها دارد و نقض قوانین توسط آنها را می شناسد هیچگاه درخواستی نمی کند کمااینکه دوستان ایشان هم درخواست داده اند اما با درهای بسته مواجه شده اند بنابراین از پیش جواب درخواست ها مشخص است...."

همسر حشمت الله طبرزدی پیش از این به خبرنگار جرس گفته بود: "آقای طبرزدی ده ، یازده سال در زندان بودند و دوباره در زندان هستند و حکم جدید برایشان زده اند، برای چه؟ فقط برای ابراز عقیده و دلسوزی برای کشور و مردم ایران، فقط برای فراهم آوردن آزادی برای هموطنان خود. اگر می گویند که آقای طبرزدی و امثال او اشتباه می کنند و حرفهایشان بر حق نیست چرا با آنها گفتگو نمی کنند؟ چرا به جای آوردن آنها به پای میز بحث و گفتگو، آنها را به سلولهای انفرادی می اندازند و حکمهای طویل المدت برایشان صادر می کنند؟ بخدا با سرکوب و فشار بر این منتقدان شرایط بدتر خواهد شد و نتیجه ای بدست نخواهند آورد زیرا امثال آقای طبرزدی به گفته های خود ایمان و اعتقاد دارند و تا برقراری آزادی کوتاه نخواهند آمد."

احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، نخستین گزارش خود را در اختیار دبیر کل سازمان ملل متحد قرار داد. در این گزارش که شامل 78 بند است به تمامی طیف ها و نقض حقوق بشر پرداخته و با هشدار به نقض مداوم حقوق اقشار مختلف خواستار سفر به ایران برای بررسی و تحقیق شده است.

فرزند حشمت الله طبرزدی در خصوص گزارش احمد شهید بیان می کند: "البته این اولین بار نیست که نمایندگان و نهادهای حقوق بشری با چنین گزارش هایی درصدد نمایاندن وضعیت حقوق بشر در ایران هستند. اما متاسفانه تاکنون نتیجه مثبتی گرفته نشده است و مقامات جمهوری اسلامی گوش شنوایی ندارند و وضعیت حقوق انسانی همچنان در ایران اسف بار است. اما ارزیابی من در کل از گزارش احمد شهید از دو منظر مثبت است. یکی اینکه تبعیض در آن کمتر است و سعی شده به تمامی طیف ها بطور منصفانه پرداخته شود. دو اینکه متوجه شدم سازمان های بین المللی از منافع دولت ها دست برداشته اند و به حقوق انسانها پرداخته اند. خلاصه از این دست گزارش ها زیاد داده شده که در مقابل واکنش تند مقامات جمهوری اسلامی را در برداشته و محدودیت ها وفشارها را بر زندانیان افزایش دادند و این بار باید منتظر بمانیم تا ببینیم نتیجه چه خواهد شد."

وی در پایان ادامه می دهد: "متاسفانه مسئولین داخل که حداقل ها را هم زیر پا گذاشته اند و نمی شود انتظاری از آنها داشت اما امیدواریم این نهادهای حقوق بشری و تشکل ها و سازمان های بین المللی به فعالیت های خودشان ادامه دهند و این رسالت را به نحو احسنت به گوش جهانیان برسانند."

بدنبال تایید حکم پانزده ماه حبس تعزیری ابولفضل طبرزدی برادر زاده حشمت الله طبرزدی، این فعال حقوق بشر دیروز ظهر خود را به زندان کارون اهواز معرفی کرد. وی آذر ماه سال گذشته بازداشت و چندین ماه را تحت شرایط دشوار و بازجویی قرار داشت که بعد از دو ماه به قید وثیقه آزاد گردید.

علی طبرزدی پسر عموی ابوالفضل با تاکید بر بی گناه بودن او می گوید: "فعالیت های ابوالفضل فقط در ارتباط با اطلاع رسانی در خصوص وضعیت پدرم بود ه است و سعی بر این داشت که از منظر حقوق بشری به این قضیه بپردازد و اصلا فعالیت سیاسی نداشت. در حقیقت مانند دیگر زندانیان سیاسی بی گناه محکوم شده و باید حکم زندان را بگذراند. اما خوشبختانه وضعیت روحی اش دیروز بسیار خوب بوده و خودش را برای اجرای حکمش به زندان معرفی کرد. همه اعضای خانواده طبرزدی ها این هزینه ها را بخاطر آرمان ها و دفاع از حقوق مردم می پردازند اما با تمام این سختی ها و فشارها باز روزنه امیدی است."

گفتنی است، حشمت الله طبرزدی در مهرماه سال گذشته به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرائم علیه امنیت کشور، توهین به رهبر جمهوری اسلامی، توهین به ریاست جمهوری و اخلال در نظم عمومی" به نه سال زندان و ٧۴ ضربه شلاق محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر این حکم به هشت سال زندان کاهش یافت.

مژگان مدرس علوم


 


جـــرس: حکم شش سال زندان عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی قطعی اعلام شده است.
منابع خبری اعلام کرده اند که حکم شش سال زندان عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی که به اتهام "تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی" صادر شده بود، توسط دادگاه تجدیدنظر مورد تایید قرار گرفته و قطعی اعلام شده است.

روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت، روز پنجشنبه ۲۸ مهر ماه، با اعلام این "خبر اختصاصی" نوشت که "عبدالرضا تاجیک همچنین با اتهامات دیگری از جمله همکاری با «کانون مدافعان حقوق بشر» و «همکاری با مخالفان نظام» روبرو شده بود."
ارگان رسمی دولت احمدی نژاد افزوده که در كيفرخواست تاجیک آمده است: "از 1386 مسئوليت جمع آوري و اطلاعات مربوط به موارد به اصطلاح نقض حقوق بشر به متهم واگذار شده بود و نامبرده اطلاعات و مسائل سياسي خود را به شيرين عبادي در خارج از كشور انتقال مي‌داد. همچنين وي در جريان فتنه سال 1388 همراه ديگر عناصر ضد انقلاب ملاقات‌هايي با سران فتنه داشته و گزارش‌هايي درباره مسائل سياسي جامعه به آنها داده است."

عبدالرضا تاجيک همکار و دبیر سرویس سیاسی از روزنامه های اصلاح طلب در سال های اخیر، نخستين بار در جریان حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری 1388 دستگیر و یک ماه و نیم در بازداشت به سر برد.

حوادث عاشورای سال ۸۸ نیز، دومین بازداشت عبدالرضا تاجیک را دربر داشت، که دو ماه در بند ۲۰۹ زندان اوين محبوس بود.
۲۲ خرداد سال ۸۹ نیز، این فعال ملی مذهبی برای بار سوم به شکل غیرقانونی توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد؛ این بازداشت که با فشار فیزیکی و روانی و هتک حرمت وی همراه بود، تا دی ماه همان سال که با قرار وثيقه ۵۰۰ ميليون تومانی آزاد شد، ادامه یافت.

این روزنامه نگار و فعال حقوق بشری، سال پیش از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز برنده جايزه بهترين روزنامه‌نگار سال شد.


 


در شبِ هراس کوی دانشگاه، وقتی که شیشه های مسجد کوی خرد شده بود و خوابگاهها خونین و دانشجویان، یک خیابان تا خشونت دوباره و پلیس فاصله داشتند، موتوری از لاستیک های سوخته و خیابان جنگ زده امیر آباد گذشت و به کوی رسید.

مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزارت کشور ترکِ زین بود. آمده بود تا شب را همان جا بماند، میان دانشجوهای زخمی و کتک خورده.

وزارت کشورسید محمد خاتمی، اختیار نیروی انتظامی را نداشت و لباس شخصی ها که بیسیم به دست ایستاده بودند و منتظر فرمان حمله، از هفت دولت آسوده بودند. مصطفی تاج زاده گفت که آمده تا اگر حمله ای شد خودش اینجا باشد. دلگرمی داد و توصیه کرد و تا صبح ماند. آمدنش شاید یک نوع دفاع بود از سوی دولتی که سپر نداشت چه رسد به شمشیر.

مصطفی تاج زاده آن روزها مرد فربهی بود با ریش سیاه و ازهمان عینک های پت و پهن دهه شصت بر صورت داشت. حالا بعد از دوسال زندان و چهار ماه انفرادی، لاغر شده و زمان و زمانه محاسنش سپید کرده و از منصب آن سالها، همین عینک مانده و مطالعه و هزار خاطره از این سی سال تاریخِ متراکم.

کسی آن روز سرد بهمن ماه سال 59 که تاجزاده و همسرش فخر السادات محتشمی پور در جماران و پیشگاه آیت الله خمینی بودند و بنیانگذار عقد را می خواند، گمان نمی برد که سه دهه بعد، این جوان حزب اللهی به اتهام بر اندازی جمهوری اسلامی سر از اوین در بیاورد. نه آخر، اریکه انقلاب بر دوش جوانانی مثل او پیش رفته بود و اصلا جمهوری اسلامی چیزی نبود جز شور و شورشِ ایشان که از موقعیت های دنیایی می گذشتند تا معنویتی رویایی را در حجله انقلاب به آغوش کشند.

تاج زاده از آمریکا آمده بود و مهندسی و کالیفرنیا را رها کرده و یک ماه زودتر از بنیانگذار به ایران رسیده بود و انقلاب شد.

فروردین سال 58 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با همگرایی چندین گروه کوچک که در دوران شاه شیوه مسلحانه داشتند، تاسیس شد و تاج زاده از گروه فلق به این سازمان که می خواست مدافع چپ ماب روح الله خمینی باشد، پیوست.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی البته بیش از اینکه در دهه شصت اهمیتی داشته باشد، در دهه هفتاد درخشید با نشریه عصر ما و هم دلی عده ای اندک و پرکار از خط امامی های سرد و گرم روزگار چشیده که نه هاشمی رفسنجانی را بر می تابیدند و نه شیوه حکمرانی رهبر تازه رسیده آیت الله خامنه ای را می پسندیدند.

تاج زاده که تمام سالهای شصت از همراهان سید محمد خاتمی بود چه در روزنامه کیهان و چه وزارت ارشاد و بعدتر در کنج عزلت کتابخانه ملی، از نویسندگان گمنام عصرما، ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز به شمار می رفت. دو هفته نامه ای تحلیلی_ سیاسی که با حداقل کیفیت چاپ و بی عکس و تزیئنات منتشر می شد و می توان گفت با هر بار آمدنش بر دکه، هزار حرف و بحث در نشریات محافظه کار می انداخت.

عصر مای، دهه هفتاد را شاید بتوان کوششی صادقانه دانست از سوی نخبگان وفادار به نظام و بنیانگذارش، در طرح ریزی فلسفه سیاسی ای کار آمد برای آتیه جمهوری اسلامی. تا رسید به دوم خرداد ماه سال 76 و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی که پنجره ای گشود به هوای تازه ای.

بچه حزب اللهی های اول انقلاب که حالا پا به سن گذاشته بودند و سالهای کناره گیری از قدرت را به مطالعه و عبرت و مشاهده گذرانده، راهی به دولت یافتند. مصطفی تاج زاده به وزارت کشور رفت و مهمترین معاونت وزارتخانه ای که عبدلله نوری وزیرش بود راعهده دار شد.

جایی که قرار بود تا انتخابات برگزار کند و اصل شوراهای قانون اساسی را احیا. گرچه آیت الله خامنه ای تا وقتی عبدالله نوری وزیر کشور بود، سرپرستی نیروی انتظامی را به او تفویض نکرد، اما باقی کارها پیش می رفت. مجلس ششم و اکثریت اصلاح طلبش و شوراهای تازه تاسیس شهر ها، حکایت از تلاش معاونت سیاسی وزارت داشت که می خواست شعار اصلی خاتمی و توسعه سیاسی را محقق کند.

شاید نقش تاج زاده را بتوان با دکتر فاطمی در دولت مصدق قیاس کرد. اتفاقا همان دشمنی که دربار با فاطمی داشت، از بیت رهبری دامن تاج زاده نیز گرفت اما وزیر کشور تاوانش داد.عبدالله نوری در همان سال پایانی مجلس پنجم، استیضاح شد و رفت ولی موسوی لاری که به وزارت رسید، باز این معاونت و تاج زاده بر پا بود و مقاوم.

تا اینکه نوبت به انتخابات مجلس هفتم رسید و شورای نگهبان عملا هر چه نماینده اصلاح طلب بود، رد صلاحیت کرد. مصطفی تاج زاده برای اولین بار و آخرین بار از احمد جنتی دبیر شورای نگهبان شکایت کرد. این شکایت البته به جایی نرسید و ناگهان زود دیر شد. هم مجلس از کف اصلاح طلبان رفت و هم شورای شهر به آبادگران رسید و عاقبت از همان شورای شهری که دولت خاتمی بنیانش گذاشته بود، محمود احمدی نژاد از صندلی شهرداری بر کرسی ریاست جمهوری نشست.

همه چیز تغییر کرده بود. مصطفی تاج زاده در این انزوای دوباره از قدرت، دیگر همان محفل عصرما را هم نداشت. به دوران چهار ساله احمدی نژاد تاج زاده چند سخنرانی داشته و یکی دو بار مناظره با طرفداران احمدی نژاد در حمایت از میر حسین موسوی.

نتیجه انتخابات سال 88 را تاج زاده در زندان اوین شنید. یک روز بعد از انتخابات دستگیرش کردند و تا چهار ماه بعد بی خبر از همه جا در انفرادی گذشت و تنها در دادگاهی بی اینکه محاکمه شود آمد و به گوشه ای نشست.

اما این تازه اول ماجرا بود، زندان اوین گویا خلوت انسی ساخت و گوشه ای در کوهپایه که تاج زاده، مثل ناظری گذشته و حال و آینده ایران را بنگرد.دیگر ترس از توقیف نشریه هم نبود که نوشته هایش طعم سانسور بگیرد، زندان جایی بود که می توانست آزادانه بنویسد و آزادانه حتی اعتراف کند. نه برای بازجوها که روزهای سختی گذراندند در مناظره با او، بلکه برای مردمی که به وعده روزهایی چون شکر، سلطنت واژگونه کردند.

تاجزاده در دوره کوتاه مرخصی، اعتراف کرد که جوانان انقلابی چه کارها نباید می کردند. عذر خواست از بدیهای دوری که به نیت انقلاب در حق شریعتمداری، بازرگان و هر منتقد و مخالفی، او و هم نسلان انقلاب زده اش کرده بودند. عذر خواست از پدید آمدنِ این دنیایی که نمی خواستند، چنین سیاه باشد. تحریریه یک نفره زندان به راه افتاد و دست تاج زاده، پر کار می نوشت حتی نامه ای به حسین شریعتمداری و این پرسش که این حکومت ولایی اهالی کیهان چه تفاوتی دارد با حکومت پاپ و قرون وسطی؟

از همان زندان حتی سراغ آخرین بارقه های انصاف در نظام را هم می گرفت. نامه یک زندانی به یک نماینده مجلس، علی مطهری. نامه ها نشان می داد که تاج زاده در زندان آزادنه می اندیشد و نقد خود و گذشته می کند و علی مطهری در پاسخ هنوز در حصار کتاب های سی سال پیش پدر مانده است.

در این آخرهای ماه مهر، تاج زاده از کوهپایه اوین نامه ای به رهبر نوشت. همان اول خیال آیت الله خامنه ای را آسوده کرد که امیدی به اصلاح اش ندارد و تنها به فکر افتاده که این همه بی اخلاقی حکومت چه سرنوشتی خواهد داشت، دل نگرانی ناظری از زندان.


 


بی بی سی فارسی:اتحادیه‌ها و موسسه‌های فیلمسازی در هالیوود در بیانیه‌ای، بر حمایت خود از جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی، تاکید کرده‌اند.
آکادمی علوم و هنرهای سینمای آمریکا (اسکار)، انجمن فیلمبرداران آمریکا، انجمن بین‌المللی مستندسازان و تدوینگران سینمایی آمریکا در بیانیه مشترک خود، بازداشت ۶ فیلمساز مستقل در ایران را هم محکوم کرده‌اند.
تعدادی از کارگردانان، نویسندگان، هنرپیشگان و تهیه‌کنندگان سینمایی نیز به این گروه پیوسته‌اند.
صادرکنندگان این بیانیه از مقامات ایران خواسته‌اند "به خاطر داشته باشند که این افراد، هنرمند و نه دشمنان سیاسی آنها هستند و همانند تمام مردم آزاد دیگر، حق آزادی بیان دارند."
به تازگی با برگزاری دادگاه تجدیدنظر در ایران، جعفر پناهی به شش سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از ساخت و کارگردانی هر نوع فیلم و نوشتن فیلمنامه و نیز هر نوع مصاحبه با رسانه‌های نوشتاری، شنیداری و دیداری داخلی و خارجی و خروج از کشور جز برای سفر حج و یا درمان ضروری با تودیع وثیقه محکوم شد.


 


جـــرس: به گزارش منابع خبری، فواد شمس، فعال دانشجویی طیف چپ دانشگاه تهران و از روزنامه نگاران معترض، روز چهارشنبه ۲۷ مهر ماه بعد از تحمل نزدیک به سه ماه حبس، از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.

گزارش های رسیده به جرس حاکی از آن است که این روزنامه نگار و فعال دانشجویی چپ گرا که روز دهم امرداد ماه برای تحمل باقی مانده محکومیت شش ماه خود به زندان اوین منتقل شده بود، شامگاه چهارشنبه به صورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی به خود و خانواده اش از زندان اوین آزاد شد.
بنا به این گزارش، حکم آزادی شمس، به صورت رسمی باید در روز جمعه ۲۹ مهر ماه به پایان می رسید و تاریخ آزادی وی در صورت وضعیتش جمعه ذکر شده بود.

این دانشجوی دانشکدهٔ جغرافیای دانشگاه تهران، چند روز قبل از مراسم ۱۶ آذر سال ۱۳۸۸ توسط ماموران امنیتی دستگیر و از سوی قاضی پیر عباسی رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود.


 


بی بی سی فارسی:در لیبی مقامات شورای ملی انتقالی از کشته شدن معمر قذافی، رهبر سابق لیبی در جریان درگیری ها در شهر سرت خبر داده اند.
پیشتر مقامات دولت موقت پس از هفته ها درگیری از کنترل کامل شهر سرت، زادگاه معمر قذافی،خبر داده بودند.
عبدالمجید از مقامات شورای ملی انتقالی نیز به خبرگزاری رویترز گفته بود:" آقای قذافی از ناحیه هر دو پا مجروح شده است."
خبرگزاری فرانسه هم به نقل از محمد لیث یکی دیگر از مقامات شورای ملی انتقالی گفته بود سرهنگ قذافی دستگیر اما به " شدت زخمی "شده است.
یکی از نیروهای شورای ملی انتقالی به بی بی سی گفته است که آنها قذافی را درحالی که در یک گودال در شهر سرت مخفی شده بود، پیدا کردند.
شورای ملی انتقالی گفته است که به زودی در این باره کنفرانسی خبری برگزار می کند.
براساس گزارش ها تصویری بر روی شبکه اینترنت قرار گرفته که ظاهرا معمر قذافی را درحالی که مجروح شده، نشان می دهد.
این عکس مردی را شبیه به سرهنگ قذافی نشان می دهد که به شدت از ناحیه سر دچار خونریزی شده است.

دیکتاتور به تور آزادی افتاد


 


مردمک:با وجود سکوت رسانه‌های داخلی ایران درباره اعتصاب‌های شماری از کارگران مجتمع پتروشیمی بندر امام در ماهشهر، روزنامه فایننشال‌تایمز از ادامه اعتصاب‌ها دراین مجتمع خبر می‌دهد.

ماه‌هاست که رسانه‌های مخالف حکومت ایران گزارش‌هایی از اعتصاب گاه و بیگاه کارگران مجتمع پتروشیمی بندر امام در نزدیکی شهر ماهشهر در استان خوزستان خبر می‌دهند. اما رسانه‌های داخل ایران مستقیما این اعتصاب‌ها را پوشش نداده‌اند.

خبرنگار روزنامه فایننشال تایمز که اخیرا از مجتمع پترو شیمی بندر امام بازدید کرده از خلوتی و کندی کار کارخانه‌ها خبر داده است.

به گزارش این روزنامه در جریان یک دیدار رسانه‌ای، بهزاد توکلی رئیس پتروشیمی مارون که وجود اعتصاب را انکار کرده و مقام‌های استانی خبرنگاران را داخل اتوبوس‌ها هل داده‌اند و از محل دور کرده‌اند.

علت اعتصاب‌ها آنطور که نمایندگان کارگران در گفت‌وگو با رسانه‌های خارجی می‌گویند، وجود تبعیض در مزایا، دیر پرداخت شدن دستمزد‌ها و مشکل بیمه است و بیشتر گریبان کارگرانی را گرفته که در استخدام شرکت‌های پیمانکار واسطه هستند.

در روزهای اخیر، تنها مقامی که از اعتصاب کارگران پتروشیمی سخن گفت، خلیل حیات‌مقدم، نماینده ماهشهر در مجلس بود که گفت: چند ماه است حق و حقوق کارگران پتروشیمی بندر ماهشهر را پرداخت نکرده‌اند و وزیر نفت قول داده بود که هم حق و حقوق آن‌ها را بدهد و هم فکری در مورد وضعیت نابسامان اشتغال و مزایای آن‌ها کند اما نه تنها حق و حقوق آن‌ها را پرداخت نکردند بلکه با جو پلیسی و با گارد پتروشیمی می‌خواهند تحصن این‌ها را متفرق کنند.

صنایع پتروشیمی ایران یکی از اولین بخش‌هایی بود که به بخش خصوصی سپرده شد. هدف دولت بالا بردن بازده و کارآمد کردن مدیریت شرکت‌های دولتی بود. اما گزارش‌های مجلس ایران نشان می‌دهد که بخش عمده این خصوصی سازی‌ها در عمل شبهه دولتی سازی بوده و سهام این شرکت‌ها به صندوق‌های بازنشستگی یا مشمولان سهام عدالت رسیده و در عمل همچنان تفکر حاکم بر این شرکت‌ها دولتی است.

اعتراض اخیر کارگران هم از یک سو به مدیریت شرکت‌های پیمان کار واسطه و از سوی دیگر نبود نقدینگی و رونق در این صنعت است که منجر به عقب ماندن حقوق و بیکار شدن کارگران ختم شده است.

دردسرهای پتروشیمی ایران

صنایع پتروشیمی ایران حدود ۳۰ درصد صادرات غیر نفتی ایران را تولید می‌کند و پارسال حدود ۸ میلیارد دلار ارز وارد این کشور کرده. از سوی دیگر با شدت گرفتن تحریم‌ها محصولات این صنعت از جمله بنزین و گازوئیل و سوخت هواپیما تولیداتی استراتژیک محسوب می‌شوند.

صنایع پتروشیمی ایران در پایان دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی تا حد بی‌سابقه‌ای توسعه یافت و حجم صادرات فراورده‌های نفتی در نیمه اول دهه ۱۳۸۰ به حدود روزی ۲۵۰ هزار بشکه در روز رسید. اما با شدت گرفتن تحریم‌ها در سال‌های اخیر، صنایع پتروشیمی از توسعه بازمانده و صادرات هم کمتر شد.

تحریم‌ها آثار غیر مستقیم هم بر این صنعت گذاشته است. پارسال بعد از از آنکه تحریم‌های آمریکا به فروش بنزین و گازوئیل به ایران رسید، دولت شش پتروشیمی را موظف به تولید سوخت کرد.

اما شهریور ماه امسال وزارت نفت از توقف تولید بنزین خبر داد و گزارش‌هایی از کاهش محصولات پتروشیمی در بازار داخلی منتشر شد و همزمان گزارش‌هایی از تبعات محیط زیستی بنزین تولید شده در پالایشگاه‌ها منتشر شد.

با این حال آمارهای گمرک ایران نشان می‌دهد که در نیمه اول امسال نسبت به سال قبل، صادرات محصولات پتروشیمی از نظر وزنی ۲۰ درصد بیشتر شده و درآمد ایران هم ۵۰ درصد بالا رفته که با گفته‌های مقام‌های ایران متناقض است گرچه برای قضاوت باید در انتظار گزارش پایان سال ماند.


 


محمد نوری زاد


برای ما تصمیم گیران وحاکمان، مرده ی موسوی و کروبی به نفع و صلاح است یا زنده ی آنان؟ آزاد کردن آنان نشانه ی اقتدار و نیکبختیِ ماست یا حبس و تنگنای آنان؟ اگرنه این به صلاح است و نه آن، پس باید چه خاکی به سرکنیم و از این مخمصه ی تلخ وپیچ درپیچ بدر رویم؟ برای دستگاه قضاییِ این سرزمینِ غُبار برسر، داستان حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان، داستان غمباری است. بزرگان ما این روزها نشسته اند و سربه هزارتوی کاسه ی چه کنم فروبرده اند و روزی هزار بار از خود می پرسند چگونه از این ورطه ی وحشت بدر روند؟ و چگونه ازپس این بختک شومی که راه گلوی آنان را فشرده است، برآیند؟ ما با شتاب ، توصیه ی فرد پریشان حالی چون شیخ احمد جنتی را عملی کردیم و آقایان موسوی و کروبی را با همسرانشان به حبس خانگی درانداختیم. بعدش چه؟ جنتی اما به ما نیاموخت سرانجام ماجرا بکجا خواهد انجامید. جنتی یک هواری کشید و ما سراسیمه با ریسمان همان هوار به چاهی فرو شدیم که بیرون آمدنش به سادگی ممکن نیست.


با این همه، داستان این حبس خانگی باید به یک سرانجام متوازنی منجر شود. یا رومیِ رومی یا زنگیِ زنگی. یا باید آنان را رها کنیم، یا در دادگاهی علنی به محاکمه ی آنان بپردازیم. نمی شود حبس خانگی آنان به درازا بیانجامد. چرا که تصمیم گیران ما نیک می دانند ریسمانِ این بی سرانجامی هرچه بیشتر کشیده شود، برمحبوبیت و مظلومیت حبس شدگان افزوده می گردد. چه در داخل، و چه در سطح جهان.


تصمیم گیران ما نیک می دانند رهاییِ این بزرگواران فتنه گر نیز، با غوغایی از رفت و آمدها و بحث ها و جدل ها همراه خواهد شد. نمی شود ما یکی را از حبس بدرببریم و به او بگوییم: مباد کسی به خانه ات بیاید. و مباد خودت نیزبه خانه ی کسی بروی یا با کسی همصحبت شوی!


نیز ازآنسوی، نظام اگر به دادگاهی کردنِ اینان اراده کند، جنجال تازه ای را باب کرده است. جنجالی که داغ و آتشین است و خون تازه ای به رگ معترضین و ناراضیان می دواند. دادگاهی کردنِ حبس شدگان، آرزوی حتمی مردمِ معترض از یک سوی و نقطه ی آسیب حاکمان ما از دگرسوی است. چرا که در هر خانه محفلی علیه نظام یا له او پا می گیرد و فضای تلخ مشاجرات انسانی و سیاسی به داخل خانه ها کشیده می شود. فراتر از خانه ها، جامعه، مجددا بهانه ای برای نفس کشیدن پیدا می کند. شعبده ای که بزعم ما از تک و تا افتاده بود، باز به جولان در می افتد و هوادار می طلبد.


به راستی ما با موسوی و کروبی چه کنیم؟ به جهانیان چه پاسخ دهیم؟ با حداقل بیست میلیون هوادار اینان چه؟ گرچه ماهمچنان می توانیم بر خیمه های جهلِ مردم بی نوای خویش، وبه ضرب فریب گستریِ رسانه های حکومتی مان، رنگ افشانی کنیم، اما با جهان فهم چه؟ جهان فهم می گوید: موسوی و کروبی یا مقصرند یا نه. اگر نیستند آزادشان کنید. واگر مقصرند به جرمشان رسیدگی کنید. آنهم نه در پستوهای دستگاه خفیفِ قضایی. که پیشِ چشمِ مردم جهان. همان کاری که دیگران دربلاد کفرمی کنند.


حبس خانگی موسوی و کروبی لقمه ی گلوگیری بود که درابتدا طعمی خوش داشت و راه تنفسی برای ما فراهم آورد. اما هرچه بر این حبسِ طنز گذشت، زهرناکیِ این لقمه، کاری تر و کاری تر شد.


رنجِ بزرگِ ما نه از آن روی است که نمی توانیم سروته این درماندگیِ ویرانگر را در یک دادگاه به هم آوریم. بل رنج ما به این است که هم موسوی و هم کروبی، از بسیاری از برمسند نشستگان ما پاک تر و شایسته تر ودرستکارتر و خدوم تر و مردمی تر بوده اند. هریک از این دو، برای برون رفت مردم از تنگنای حصاری که ما درچهار اطراف کشورمان بالا برده ایم به میانه ی میدان آمده بودند. خلاصه هم موسوی وهم کروبی، سخنانِ نافذ و بی برو برگشتی برای گفتن دارند که برملا شدن آنها دریک دادگاه بایسته و آشکار، خواب ما را برمی آشوبد.


دستگیری فردی چون "ریگی" اگر برای دستگاههای امنیتی و قضایی ما افتخاربحساب آید، حبس خانگی موسوی و کروبی وهمسرانشان، مطلقاَ از افتخار و فهم و درایت و کاردانیِ ما حکایت نمی کند. بل از آن روی که دیانت و انسانیت ما را درمواجهه با چهار انسانِ بلاتکلیف به چالش می کشد، برسرشکستگی ما و دستگاههای ذیربطِ ما نیز تداوم می بخشد. ما اگر به ابتدایی ترین خصلت های مسلمانی متصف بودیم، تکلیفِ خبط و خطای این چهارنفر را روشن می کردیم و درمحکمه ای آشکار، خسارت های احتمالی آنان را به رخ جهانِ فهم می کشیدیم و حقانیتِ احتمالیِ خود را برمی کشیدیم. حبس بلاتکلیف این چهارنفرو سخن گفتن های یک جانبه ی ما و تشکرهای تمام نشدنی ما از خودمان، هم برانسانیت و مسلمانیِ ما خط کشیده است وهم قدر و قیمت دستگاه عتیقه ی قضایی ما را به خاک انداخته است.


با نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات دراسفند ماه سال جاری، گرمای داستانِ این "چه کنم ها" فزونی می گیرد و مجدداً التهاب جامعه را برمی انگیزد. این که خلاصه با این چهار نفر چه باید کرد و اساساَ چه می توان کرد؟ تنها راه مشفقانه ای که به نظر من می رسد، اینها ست:


۱ - با توجه به حیثیتی که امروزه درجهان از ما به خاک افتاده، می دانم آزادی بدون قید وشرط آقایان موسوی وکروبی به سادگی درافق فهم ما جا نمی گیرد. چرا که پذیرش آن، با پرسش های متعددی مترادف خواهد بود. این که : "چرا گرفتید و چرا آزاد کردید؟ و از این حبس خانگی چه عایدتان شد؟ شما با حبس اینان، محبوبیت آنان را افزایش دادید و چهره خود را مخوف تر ساختید". با این همه من می گویم اگر بنای برون رفت از این مخمصه را داریم، باید بدانیم خسارتِ آزادیِ حبس شدگان با هرتبعاتی که خواهد داشت، از تداومِ حبس آنان کمتر است. وهمین کم و بیشِ خسارت، می تواند عامل خوبی برای تصمیم گیریِ درستِ ما باشد. آزادی این چهار نفر، می تواند با طعمِ آزادیِ سایرِ زندانیان سیاسی بیامیزد و خسارت ها و خیزش های درکمین را به ورطه ی تعویق اندازد. اگر هنوزحسی از شرم در روانِ ما می جنبد، از خیزش ها و جنبش های مردمان منطقه عبرت بگیریم و برای فریب مردمِ خویش، به دیگر سوی اشاره نکنیم.


۲ - کاری با مردم ایران - چه در داخل و چه خارج برای شرکتِ هرچه بیشتر در انتخاباتِ آتیِ مجلس نداشته باشیم. مگربعد از انتخابات مجلس قرار است چه تغییراتی در ارکان کشور رخ بدهد که مردم برای شرکت در انتخابات سراز پای نشناسند؟ ما خود نیک ترازهمگان می دانیم : مردمی که باید رای بدهند، می دهند، و ما با احتسابِ همان رایِ مختصر نیز می توانیم به تداوم روند پیشینِ خود ادامه دهیم. خودمان بهتر از دیگران می دانیم : ما را با کم و بیش آرای مردم کاری نیست. صد نفرهم که به ما رای بدهند، ما با همان صد رای، بساط برقراریِ خود را برمی افرازیم.


۳ - اسلام هیچگاه به قدری که در این سی و سه سال از هواداران دروغینی چون ما آسیب دیده است، در طول تاریخ آسیب ندیده بود. پیشنهاد می کنم نرم نرم پای اسلام را از دم و دستگاه قضا و غیرِقضای خود بربچینیم. اگر که خواستار بقای مسلمانی در این مُلک هستیم. آخرچرا به صورت خود سیلی نزنیم و از خدا طلب بخشایش نکنیم؟ شاید با این قدم خیر، خدای خوب برای سرانجام ما تمهیدی به کار اندازد و کاسه های چه کنم را از پیش روی ما بردارد. سخن به پایانِ خود رسید. کجاست خردی که در جانِ ناقابلِ ما آتش اندازد و ما را از چنبرِ هوایِ چموشی که دچارش گشته ایم، برهاند؟


 


با ابراز نگرانی از نقض دائمی حقوق بشر

جـــرس: در پی ارائه اولین گزارش احمد شهید در خصوص موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی سازمان ملل، وی با هشدار به نقض مداوم حقوق اقشار مختلف خواستار سفر به ایران برای بررسی و تحقیق شد.

به گزارش رادیو اروپای آزاد، احمد شهید در سخنان خود، در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت موارد مختلف نقض حقوق بشردرایران مانند اعدام در ملأ عام، فشار بر اقلیت‌های قومی و مذهبی و زیرپا گذاشتن حقوق مدنی وسیاسی آنها درحال افزایش است.

احمد شهید افزود، از مقامات جمهوری اسلامی می خواهد به او اجازه دهند ماه آینده برای بررسی و تحقیق به ایران برود.

وی در ادامه سخنان خود به مورد زندانیان سیاسی اشاره کرد و با ذکر نام از افرادی مانند مهدی کروبی، میرحسین موسوی، کاظمینی بروجردی، نسرین ستوده، بهاره هدایت، عبدالله مومنی و کشیش یوسف ندرخانی از مقامات تهران خواست هرچه زودتر آن ها را آزاد کنند.

گزارشگر سازمان ملل درادامه موارد دیگری از نقض حقوق بشر درایران مانند جلوگیری از انتخابات آزاد و سالم، عدم آزادی بیان و حق تجمع، محرومیت از حق تحصیل، آزار واذیت اقلیت‌های قومی، مذهبی و مدافعان حقوق بشر و اعمال محدودیت برفعالان جامعه مدنی ایران را برشمرد.

احمد شهید با انتقاد از عملکرد تشکیلات قضایی، موقعیت زنان در ایران و شکنجه زندانیان گفت افزایش اعدام ها در ایران بیش از همه این موارد ایجاد نگرانی می کند.

اضافه بر اعدام‌ها، احمد شهید در گزارش خود به موارد به زندان افکندن نیروهای سیاسی مخالف، روزنامه نگاران، دانشجویان، وکلای مدافع و هواداران محیط زیست در یران اشاره کرد.

گفتنی است، صادق لاريجانی، رييس قوه قضاييه ايران، روز چهارشنبه از گزارش احمد شهيد، گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ايران، درباره نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی انتقاد کرده و اين گزارش را "سخيف، ناصحيح و غير مستند" خوانده بود.


 


جـــرس: در هشتمین روز از سفر رهبر جمهوری اسلامی به کرمانشاه، جلسه هیات وزیران در آن شهر و بدون حضور محمود احمدی نژاد برگزار شد، که پس از برگزاری این جلسه، اعضای هیئت دولت بارهبری دیدار کرده و معاون اول رییس‌ دولت گزارشی از مصوبات صورت گرفته را ارائه كرد.

به گزارش ایرنا، اعضای هیات دولت به همراه معاون اول محمود احمدی نژاد به استان کرمانشاه سفر کرده و جلسه‌ هیات دولت را در این استان برگزار کردند.

در جلسه ای که شامگاه چهارشنبه 27 مهر ماه برگزار شد، محمدرضا رحیمی، معاون اول و سخنگوی دولت، با اشاره به حضور رهبری در کرمانشاه، مدعی شد که "پیوندی شکوهمند میان امت و رهبری در استان کرمانشاه به نمایش گذاشته شده است."

رحیمی در جلسۀ اعضای دولت با آقای خامنه ای، ادعا کرد: "برای رسیدگی و پیگیری ویژه مسئله اشتغال در استان کرمانشاه علاوه بر مصوبات جلسه هیات دولت در استان، یکی از جلسات شورای‌عالی اشتغال را به رفع موانع اشتغال در استان اختصاص خواهیم داد تا همه مشکلات مربوط به اشتغال در این استان به شکل ویژه بررسی شود."

وی با ادعای اینکه "جلسه عصر امروز هیأت وزیران در كرمانشاه 140 مصوبه ویژه داشته است كه با اجرای آنها، توسعه استان شتاب قابل توجهی خواهد یافت"، مدعی شد "یکی از موضوعات بسیار حائز اهمیت پس از احداث سد این است که آب‌های پشت سدها به مزارع هدایت شود که این موضوع مورد تاکید محمود احمدی نژاد است."

به گزارش تابناک، رهبر جمهوری اسلامی به اعضای هیئت دولت که بدون احمدی نژاد، جلسه خود را با سفر استانی رهبری تنظیم و اجرا کرده بودند، تاکید کرد: "تا روز آخر، با همین انگیزه به خدمت مشغول باشید و اجازه ندهید بحث دو سال پایانی كارِ این دولت و رو به پایان بودن دوران مسئولیت بر تلاشهای شما اثر منفی بگذارد."

در جلسه اعضای دولت با رهبری، اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر و مشاور رئیس دولت نیز حضور داشت.

گفتنی است، محمود احمدی نژاد اعضای کابینه خود را در این سفر همراهی نکرده و خبرگزاری رسمی دولت، از حضور و سخنرانی وی در «كنگره بین المللی آبیاری و زهكشی» در تهران خبر داد.


 


جرس: دادگاه فخرالسادات محتشمی پور در حالی تشکیل شد که این فعال سیاسی حاضر به دفاع از خود در دادگاه نشد. او می گوید در طول تاریخ اسلام و ایران مراجع و علما پناهگاه ستمدیدگان بوده اند و من حالا به جرم مراجعه به بیوت مراجع محاکمه می شوم.

به گفته محتشمی پور، قاضی مقیسه در آستانه ی سفر حج در این جلسه دادگاه اذعان کرده که می روم حج و آنجا شما را نفرین می کنم که ریشه تان کنده شود.

این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در گفت و گو با کلمه تصریح می کند: قاضی کسی است که دو طرف دعوا با آرامش خاطر به سراغش می روند و او در نهایت بی طرفی در موردشان داوری می کند. اما برخوردهای ایشان حاکی از آن بود که جهت دار است. انگار که قبل از آنکه حتی صحبت ها را بشنوند حکم را صادر کرده اند. ایشان حتی در بدو ورود جواب سلام ما را ندادند.

همسر سیدمصطفی تاج زاده، معاون وزیر کشور دولت سید محمد خاتمی که در قرنطینه سپاه محبوس است، با اشاره به اینکه در دوران بازداشت از وی خواسته شده تعهدی مبنی بر مصاحبه نکردن و نامه ننوشتن بدهد و آزاد شود، خاطر نشان می کند: خدمت آقایان گفتم که این جرایم امنیتی ای که برای من فهرست کردید اگر اینقدر مهم بوده چطور می تواند به این راحتی نادیده گرفته شود و من آزاد شوم؟ این جفای به نظام است. اگر من یک مجرم امنیتی هستم شما حق ندارید من را تحت هیچ شرایطی آزاد کنید.

محتشمی پور یکی از امضا کنندگان نامه ی اخیر فعالان سیاسی به آقای خاتمی بوده و در این باره معتقد است که با توجه به شرایط موجود هیچ راهی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و هیچ روزنه ای هم گشوده نشده که ما فکر کنیم آن شرایط حداقلی مورد نظر آقای خاتمی محقق شده است.

او می افزاید: فکر می کنم آقای خاتمی هم به عنوان یک انسان مشورت پذیر و جمع گرا و اهل اجماع برایشان مهم است که نظرات مجموعه های مختلف را بدانند و از تحلیل های آنها بهره مند شوند برای تصمیم گیری های خودشان.

متن کامل مصاحبه پیش روی شماست:

در خبرها آمد که شما در دادگاهی که احضار شدید از خود دفاع نکردید. چرا؟
با آن سابقه ای که ما طی این دو سال و چند ماه از دستگاه قضایی مان داریم و اینکه علی رغم پیگیری ها، مکاتبات و شکایت های مکرر شاهد هیچ رسیدگی ای نبودیم چرا باید دفاع می کردم؟ من از شکایت کسانی که بدون حکم با برخورد بسیار زننده و بی ادبانه و رفتار توهین آمیز و حتی غیر شرعی (چون خانم نبودند) در روز عاشورا آن برخورد را داشتند شکایت کرده بودم که نهایتا قاضی دادسرای اوین حکم به تبرئه آنها داد. البته ممکن است ان روز دستور و حکم بازداشت داشته اند ولی کسی چیزی به ما نشان نداد. حالا این پرونده هم به دادسرای اوین ارجاع می شود که خودش غیر قانونی است. امکان دسترسی وکیل و متهم و شاکی هم که به پرونده ها و روند قانونی وجود ندارد. حتی وقتی منع تعقیب خوردم برای اعتراض رفتم و ان ها حاضر نشدند مرا بالا ببرند، یک نفر آمد پایین که من نفهیمدم چه سمتی دارد. از من سوال کرد که کارم چیست و سپس رفت و بعد برایم حکم تبرئه فرستادند.

به هر حال دفاع حق شما بود.
بله، اما ما عادت داریم چه در مقام شاکی و چه متهم، کلا محکوم باشیم. یعنی از ۱۲ سال پیش که آقای تاج زاده از آقای جنتی شکایت کرد و تا امروز نه تنها به شکایتش رسیدگی نشده بلکه هیچ پاسخی هم در این رابطه به جز پاسخهای گنگ و مبهمی که برخی مقامات در شورای نگهبان داده اند داده نشده. اوضاع همین بوده و یا شکایتی که ایشان و ۶ فعال دیگر از سردار مشفق و همکاران کودتاگرشان کردند که نتیجه ی این شکایتشان، بازگشتشان به زندان بود. یعنی ما عادت کردیم که شکایت هایمان به این دستگاه قضایی نتیجه ی عکس داشته باشد. اما در عین حال وظیفه خودمان را درباره ی اینکه اعتراض مان را به شرایط ظالمانه ای که بر ما حاکم هست مطرح کنیم و هیچ وقت هم از این وظیفه تخطی نکردیم. به هر حال من با توجه به این که اطمینان داشتم که عدالتی در کار نخواهد بود دفاع نکردم. البته نباید فراموش شود که فرق وجود دارد بین اینکه دفاع ندارم و یا دفاع نمی کنم. قطعا من دفاع داشتم، وکیل من یک لایحه دفاعیه بسیار ارجمندی تهیه کرده بود ولی من به دلیل فشاری که قاضی به وکلا آورده بود برای دفاع مجبور شدم که ایشان را هم عزل کنم. ضمن اینکه پرونده ای که برای من ساخته شده بود توسط وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، قرارگاه ثارالله، واقعا می تواند برگ های سیاهی در تاریخ محاکمات ایران محسوب شود که من باید در فرصتی این موارد را ذکر کنم.

ممکن است موارد قابل ذکر را برای خواننده های کلمه بفرمایید؟
به عنوان مثال یک نمونه مطرح می کنم که عمق فاجعه مشخص شود. در طول تاریخ اسلام و تاریخ ایران مراجع ملجا و پناه مظلومان بودند و متاسفانه در پرونده ای که برای من ساخته شده مراجعه ی ما به منازل و بیوت علما و مراجع تبلیغ علیه نظام تلقی شده است. شما از همین مورد حساب کنید شرعی ترین، قانونی ترین و بدیهی ترین حقی که من به عنوان یک عضو خانواده زندانی سیاسی دارم که می توانم مسایلم را نزد کسانی که آنها را پناهگاه خودم چه به لحاظ شرعی و چه به لحاظ حقوقی و انسانی می دانم مطرح کنم و این حق از من سلب می شود. خب شما به من بگویید من به چه چیزی می توانم اعتماد کنم؟ مسایل دروغ و اتهامات بی پایه ای دیگر هم کم نبود. مثلا آن ها استناد به خبری که یکی از خبرگزاری های اصول گرا به دروغ منتشر کرده در باره ی بازداشت من که "همسر مصطفی تاجزاده در حال سازماندهی اغتشاش گران دستگیر شد." استناد می کنند برای محکوم کردن من. یعنی خود آقایان که برایشان مثل روز روشن است که من را در اتومبیل شخصی، وسط خیابانی که با منطقه مورد نظر آقایان هم خیلی فاصله داشته بازداشت کردند. آن وقت این خبر کذب تبدیل می شود به مستندی برای معاونت حقوقی سپاه که من نمی دانم اصلا بر چه مبنایی بازداشتگاه دارد و من را تحویل بازداشتگاه می دهند که البته به دلیل فاحش بودن اشکالات و اشتباهات توسط بازپرس از بعضی از این موارد اتهامی تبرئه شدم.

تبرئه شدید؟
بله این خیلی عجیب بود. چون معمولا تبرئه ای در کار نیست. به هر حال من از حضور در تجمعات تبرئه شدم گرچه اصرار و سماجت آقای قاضی هنوز هم هست و به من می گوید تو در اجتماعات شرکت داشتی. حالا چون من قصد دفاع نداشتم، وارد بحث نشدم و گفتم که در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایت همسرم و مظالمی که طی این مدت بر ایشان و خانواده اش رفته دفاع نمی کنم. و البته شکایت های دیگری که خود من کردم و به آن رسیدگی نشد.

شکایت شما از کجا بوده است؟
برای نمونه شکایت خود من از فارس به دلیلی اتهامی که به من زده بود نزدیک دو سال است که در اتاق دادستان هست و به جریان نیفتاده برای اینکه پیگیری های لازم انجام شود.

به نظر می رسد شما به دلیل یادداشت ها و مصاحبه هایتان بازداشت شده باشید و محاکمه می شوید. این مساله جزو اتهامات شما نبود؟
بله. نکته ای که برای من خیلی عجیب است این بود که آقای قاضی مقیسه در روز دوازدهم بازداشتم از من خواست که تعهدی را امضا کنم که مطلبی را منتشر و دیگر مصاحبه ای نکنم تا من آزاد شوم. من هم از ایشان خواستم که امضا کنند که حق و حقوق شوهر من داده خواهد شد و هیچ ظلمی به ایشان نمی شود از این پس. چون جرم من این بود که می گویم همسرم تحت ظلم است. و برای اینکه به من ثابت کنند که ظلم نمی شود به خودم ظلم کردند. یعنی من را ۴۵ روز در شکنجه گاه انفرادی نگه داشتند تا به من ثابت کنند که ظلمی صورت نگرفته و این باعث شد کسانی که کوچکترین تردیدی داشتند در مورد مظالمی که به ما می رود به دلیل اینکه این را عینی حس کردند تردیدهایشان بر طرف شود و خیلی از شبهه ها بر طرف شد.

وقتی رسما به شما گفتند اگر امضا کنید آزاد می شوید یعنی شما را به این دلیل گرفته بودند. درست است؟
بازجوی من از من می خواست که این موارد را امضا کنم و آزاد شوم و پرونده مختومه اعلام شود. من خدمت آقایان گفتم که این جرایم امنیتی که برای من فهرست بلند بالا کردید اگر اینقدر مهم بوده چطور می توانسته با یک امضای من حکم قاضی را داشته باشد برای آزادی؟ و تصمیم بازجو را داشته باشد برای مختومه کردن پرونده؟ این جفای به نظام است. اگر من یک مجرم امنیتی هستم شما حق ندارید من را تحت هیچ شرایطی آزاد کنید و متاسفم برای سیستم قضایی مان و چنین عملکردی.

اگر نوشته ها و مصاحبه های شما فشار ها را تشدید کند چه می کنید؟
من خدمت آقای قاضی و با صدای بلند اعلام کردم که من فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاجزاده به هیچ وجه حاضر نیستم ذره ای حمایتم را از همسرم که تحت فشار های شدید نیروهای امنیتی است بردارم. فشارهای شدیدی که توسعه پیدا کرده به خانواده، به خود من، به فرزندم که مشکلاتی برایش بوجود آوردند و طبیعتا به بقیه اعضای خانواده، اجازه نمی دهم که این ستم ادامه پیدا کند و تنها کاری هم که می توانم بکنم این است که با صدای بلند ظلم و ستم را اعلام کنم. درست مطابق آیه شریفه «لا یحب الله الجهر باالسوء من القول الا من ظلم». این حداقل وظیفه ای است که من به عنوان یک انسان، یک مسلمان و یک همسر بر گردن دارم و حاضر نیستم ذره ای از آن عدول کنم. آنجا گفتم که اگر مرا قطعه قطعه هم کنید از حمایت همسرم دست بر نخواهم داشت.

شنیده ایم که قاضی مقیسه عازم سفر حج است و در روز دادگاه هم در این باره گفت و گویی بین شما و ایشان در گرفته. ماجرا چه بود؟
من به ایشان گفتم که شنیدم عازم سفر حج هستید و امیدوارم که زیارتتان قبول باشد. ایشان هم فرمودند که بله من می روم حج و آنجا شما را نفرین می کنم که ریشه تان کنده شود. البته این اظهار نظر بیشتر به فکاهه و لطیفه مانند بود. من گفتم که حتما این را از قول شما نقل می کنم که ایشان گفتند من منظورم فتنه بود. نفرین می کنم که ریشه فتنه کنده شود. جالب بود که آقای قاضی در موقعیت و مقامی که داردو باید بی طرف باشد همچین ادبیاتی را به کار ببرد. البته ایشان را همه می شناسند که کلا تند مزاج هستند و برخوردهایشان غالبا تند است.

تصور ما این بود که در آستانه حج از شما حلالیت می طلبند نه اینکه ناسزا بگویند.
حلالیت؟ نخیر عرض کردم که، ایشان خود را در موقعیتی می بیند که می خواهد نفرین کند ریشه ی ما کنده شود. یعنی دستگاه قضای در اختیارشان، درفش و زندان و محاکمه و این ها کفایت نمی کند، ظاهرا که باید دست به دامن نفرین هم بشوند. فراموش کرده اند که نفرین برای مظلوم است. در فرهنگ ما وقتی کسی دستش به جایی نمی رسد و نسبت به آن ظلمی واقع می شود نسبت به آن ظالم نفرین می کنند.

به نظر شما در چه شرایطی یک قاضی با مختصاتی که در اسلام وجود دارد، می تواند در آستانه ی سفر حج چنین سخنانی بگوید؟
در واقع در یک کشور اسلامی این ادعا وجود دارد که قضاوت بر پایه موازین اسلامی انجام می شود. ما همیشه در اخبار، روایات و احادیت خوانده و شنیده ایم که همیشه قاضی آن کسی است که دو طرف دعوا با آرامش خاطر به سراغش می روند و او در نهایت بی طرفی در موردشان داوری می کند. اما برخوردهای ایشان حاکی از آن بود که جهت دار است و جانبدارانه برخورد می کند. ایشان به هیچ وجه رعایت بی طرفی را نمی کردند. انگار که قبل از آنکه حتی صحبت ها را بشنوند حکم را صادر کرده اند. ایشان حتی در بدو ورود جواب سلام ما را ندادند. روش و منش بدین گونه بود که خیلی امیدی به این دادگاه نمی توان داشت.

حالا که آقای قاضی به حج می روند، پیغام خاصی برایشان دارید؟
فکر می کنم که ایشان از ضمیر نا خودآگاه خودشان و وجدان خودشان باید پیام بگیرند. من روز دادگاه در چشمان آقای قاضی نگاه کردم، سوره عصر را با اعتقاد کامل خواندم و ایشان نه تنها واکنش مثبتی به این قضیه نشان ندادند بلکه با لحن تمسخر آمیزی به من گفتند که من نفهمیدم تو فاتحه خواندی؟ چیزی خواندی که بر استرس خودت غلبه کنی و یا چی؟ من فقط ایشان را نگاه کردم. به خاطر اینکه ما از آیات قرآن بهره های چندگانه می بریم اتفاقا می تواند فاتحه باشد. فاتحه هم آغاز است و هم پایان. الا به ذکرالله تطمئن القلوب، یعنی آموزه های اسلامی ما این را می گوید. بله ما قرآن می خوانیم که آرامش بگیریم و اینها هیچ منافاتی با هم نداشت. قضات محترم ما امتحانشان را دو سال و چند ماه هست که ما پس داده اند. قاضی طبق فرمایش آقای وحید خراسانی و سایر علما لب پرتگاه جهنم هست. من هیچ صحبتی با ایشان ندارم و فقط واگذارشان می کنم به خدا و به وجدانشان. البته هیچ توقع و انتظاری هم ندارم. من داور اصلی را خدا می دانم و به داوری مردم هم اعتقاد دارم. یعنی اگر مردم در این دنیا نسبت به ما داوری درستی داشتند می توانیم امیدوار باشیم که در آن دنیا هم رو سفید خواهیم بود. وسیعلم الذین ظلموا أی منقلباً ینقلبون والعاقبة للمتقین.

درباره ی وضعیت جسمی آقای تاج زاده بفرمایید.
در حال حاضر که حکمشان اجرا می شود و باید در بند عمومی باشد به صورت قرنطینه و در انفرادی نگهداری می شوند.۲۰ ام آبان ماه یکسال تمام است که آقای تاج زاده روزه دارند. روزه داری ایشان معترضانه است، به دلیل شرایط غیر عادلانه ای که برایشان ایجاد کرده اند. ایشان معتقدند که بدون ارتکاب کوچکترین جرمی در زندان هستند، از حقوق ابتدایی یک زندانی محرومند و به شکایاتشان هم رسیدگی نشده است. در اعتراض به این موارد از ۲۰ آبان سال گذشته بجز روزهای مرخصی روزه بوده اند.

در گذشته شما از مشکلات جسمی آقای تاج زاده سخن گفته بودید. الان در چه شرایطی هستند؟
ایشان در زندان با بیماری هایی مثل مشکلات گوارشی و سردرد های مزمن درگیر هستند. به طور مشخص عمل جراحی داشتند که بسیار ضعیفشان کرده و مشکل آرتروز گردن که همچنان باقی است. دکتر برای ایشان تجویز هایی داشته که آقایان قول داده بودند مرخصی استعلاجی بدهند که تا همین الان هم این اتفاق نیفتاده است. مرخصی ها هم که معمولا یکی دو روز تعطیلی است که امکان معالجه وجود نداشته است. البته باید بگویم خوشبختانه با پیگیری هایی که با مسوولین زندان داشتیم ایشان ۱۰ جلسه فیزیوتراپی رفتند و در اثر پیگیری های مجدد قول دادند که باز هم ادامه پیدا کند چون ایشان حداقل باید ۲۰ جلسه فیزیوتراپی شوند.

شما و بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی از حقوق ابتدایی که رعایت نمی شود سخن می گویید. به طور مشخص در باره ی آقای تاج زاده چه مواردی وجود دارد؟
متاسفانه مداخله ای که سپاه در وضعیت آقای تاجزاده می کند مانع از این می شود که سازمان زندان ها وظایف اصلی خودش را در مورد عزیزان ما انجام دهد و این به شدت مورد اعتراض ماست. در حال حاضر ملاقات های ما در اتاق ملاقات بند ۲ الف برگذار می شود و این هیچ منطقی ندارد. چون ایشان باید مانند بقیه زندانی ها در بند عمومی باشد و مانند بقیه باید ملاقات کابینی داشته باشد و ملاقات حضوری داشته باشد. طبق قانون باید مرخصی های ۳ روز در ماه داشته و بتواند به طور مرتب روزانه با خانواده تماس داشته باشد. متاسفانه ما تماس و ارتباط مان فقط منحصر می شود به همان ملاقات ها.

ملاقات دوالف حضوری است؟
بله و آقایان این را یک امتیاز تلقی می کنند. اما من قبلا هم گفتم این منتی بر ما نیست چون می خواهند ایشان حالت قرنطینه اش حفظ شود و ارتباطی با دیگر زندانیان نگیرد. می آورندش در اتاق ملاقات و ما البته بهره لازم را از ملاقات های حضوری می بریم. اما منتی بر ما نیست چون صلاحدید خود آقایان سپاه است که این ملاقات ها بدین شکل برگزار شود.

خانم محتشمی پور شما از امضا کنندگان نامه حمایت از شروط خاتمی برای انتخابات بودید. هدف شما از امضای این نامه چه بود؟
من دیدگاه های خودم را به عنوان یک فرد و در عین حال مجموعه اصلاح طلبان با ارتباطی که وجود داشت و اطلاعاتی که داشتند مطرح کردم. با توجه به شرایط موجود هیچ راهی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد و هیچ روزنه ای هم گشوده نشده که ما فکر کنیم آن شرایط حداقلی مورد نظر آقای خاتمی محقق شده است. به هر حال من فکر می کنم آقای خاتمی هم به عنوان یک انسان مشورت پذیر و جمع گرا و اهل اجماع برایشان هم مهم است که نظرات مجموعه های مختلف را بدانند و از تحلیل های آنها بهره مند شوند برای تصمیم گیری های خودشان. هر چند که خودشان هم ذهن نقاد و فعالی دارند و خیلی تصمیم گیری هایشان تصمیم گیری های مدبرانه است با توجه به همه شرایط حاکم بر کشور و همه مخاطراتی که کشور ما با آن روبه‌رو ست. به هر حال ما هم به عنوان شهروندان مسوول این وظیفه را برای خودمان قائل شدیم که دیدگاه های خودمان را منتقل کنیم. ما معتقدیم که هیچ گرایشی وجود ندارد که این بن بست توسط جناح اقتدار گرا شکسته شود که اگر وجود داشت وضعیت زندانیان ما بدین شکل نبود و حصر عزیزانمان آقای کروبی و آقای موسوی و بعد هم که وضعیت احزاب و اصرار شان روی محدودیت احزاب و مطبوعات و سایر اصول قانون اساسی که یکی پس از دیگری نسبت به آن بی اعتنایی می شود و به آن پشت پا زده می شود.


 


جـــرس: روز چهارشنبه 27 مهر 1390 شاهرخ زمانی، فعال کارگری، با تودیع وثیقه دویست میلیون تومانی، پس از حدود یکصد و سی روز بازداشت موقت، از زندان تبریز آزاد شد.

به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، شاهرخ زمانی، عضو هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش، 18 خرداد 1390 به همراه چهار فعال کارگری و دانشجویی دیگر بازداشت و به اداره اطلاعات تبریز منتقل شده بود.

بر اساس این گزارش، ماموران اداره اطلاعات، این پنج تن را حدود یک ماه، در سلول های انفرادی نگه داشته و تحت بازجویی قرار داده بودند، که شاهرخ زمانی، در اعتراض به بازداشت خود و چهار تن دیگر، و در اعتراض به نگهداری آنها در سلول های انفرادی، دست به اعتصاب غذای یک ماهه زده بود. وی پس از انتقال همه بازداشتی ها به بند عمومی زندان تبریز، به اعتصاب غذای خود، پایان داده بود.

شاهرخ زمانی، نیما پور یعقوب، ساسان واهبی وش، محمد جراحی و سید بیوک سیدلر، در تاریخ 27 مرداد 1390 در شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز، توسط قاضی حملبر، محاکمه شدند. چند تن از بازداشتی ها، فاقد وکیل بوده و هیچ یک از آنها، قبل از جلسه محاکمه، برای تهیه دفاعیه، به پرونده خود دسترسی نداشتند.

دادگاه انقلاب تبریز، در حکمی به تاریخ 6 شهریور 1390، شاهرخ زمانی را به یازده سال زندان، محمد جراحی را به پنج سال زندان، نیما پوریعقوب را به شش سال زندان و ساسان واهبی وش را به شش ماه زندان محکوم کرد. اتهاماتی که بر اساس آنها، حکم دادگاه صادر شد، شامل تشکیل و عضویت در گروه مخالف نظام و فعالیت تبلیغی علیه نظام بود. قاضی حملبر، سید بیوک سیدلر را از اتهامات وارده، تبرئه کرد. البته هنوز این احکام، به همه متهمان ابلاغ نشده است. بیست روز پس از ابلاغ رسمی، این احکام، قابل اعتراض و تجدیدنظر خواهی است.

این گزارش می افزاید29 مرداد 1390 ساسان واهبی وش و سید بیوک سیدلر، هرکدام با وثیقه سی میلیون تومانی، از زندان تبریز آزاد شدند. نیما پور یعقوب، 17 شهریور با وثیقه یکصد میلیون تومانی از زندان آزاد شد. محمد جراحی هم با وثیقه یکصد میلیون تومانی، 11 مهر 1390 از زندان تبریز آزاد شد.

با وجود وارد شدن فشارهای گوناگون، پیگیری و حمایت خانواده و دوستان بازداشتی ها، در زمان بازداشت، تشکیل جلسه دادگاه، تهیه وثیقه برای آزادی آنها و استقبال از آزادی هر یک از این پنج تن، درخور تحسین بوده است.


 


مجذوبان نور:امیر اسلامی وکیل دراویش گنابادی که بیش از ۴۰ روز است در زندان اوین به سر می برد ٬ در هفته ی گذشته به دلیل وضعیت وخیم جسمی به بهداری اوین منتقل شد .

به گزارش خبرنگار سایت مجذوبان نور ٬ امیر اسلامی وکیل دراویش گنابادی که در تاریخ ۱۳ شهریور ماه به دعوت فرمانداری شهرستان کوار به همراه آقایان افشین کرم پور و غلامرضا شیرزادی به آنجا رفته و توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود در هفته ی گذشته پس از تحمل ۴۰ روز حبس در سلول انفرادی به دلیل وخامت وضعیت جسمانی اش به بهداری زندان اوین منتقل شد .

امیر اسلامی به همرا دیگر وکلای دراویش و اعضای سایت مجذوبان نور آقایان فرشید یداللهی ٬ امید بهروزی ٬ افشین کرم پور ٬ حمید رضا مرادی و رضا انتصاری در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد و تا کنون با گذشت بیش از ۴۰ روز از بازداشت این دراویش هیچ ملاقات و دیداری با خانواده و وکلای خویش نداشته و خانواده های این زندانی ها از وضعیت جسمی و روحی ایشان ابراز نگرانی کرده اند .

لازم به ذکر است در بین دراویش زندانی در اوین علاوه بر امیر اسلامی ٬ حمید رضا مرادی نیز مبتلا به بیماری شدید قلبی می باشد که با توجه به عدم رعایت حقوق زندانیان و رسیدگی های پزشکی در بند امنیتی زندان اوین سلامتی ایشان در خطر است .


 


جرس: افشین اسانلو نزدیک به یازده ماه است که در زندان بسر می برد و در دادگاه بدوی در اردیبهشت ماه سال جاری به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.

این حکم در حالی برای او صادر شده است که وکیل وی اجازه دسترسی به پرونده موکل خود و ملاقات با قاضی پرونده را نداشته است.

لازم بذکر است، افشین اسانلو برادر منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است که چندی پیش بعد از تحمل چهار سال حبس با قید وثیقه از زندان آزاد گردید.

فاطمه گلگری مادر افشین اسانلو در خصوص پرونده قضایی فرزندش به "جرس" می گوید: " سه ماه پیش از عید سال 90 در ترمینال بازداشتش کردند و ما دوازدهم فروردین از وضعیتش باخبر شدیم. در ابتد به مدت سه ماه در بند امنیتی 209 نگهداری شده بود بعد از سه ماه به 350 منتقل شد. تا اینکه اواخر اردیبهشت ماه یک دادگاه غیرعلنی تشکیل دادند و پنج سال حکم حبس تعزیری برای افشین صادر کردند. حالا به این حکم اعتراض کردیم و منتظر برگزاری دادگاه تجدید نظر هستیم تا ریخ آن را هم هنوز اعلام نکرده اند."

افشین اسانلو که هیچگونه فعالیت سندیکایی و سیاسی نداشته است در اواخر آذر ماه سال گذشته در ترمینال جنوب بازداشت و به بند امنیتی 209 منتقل شده است. این در حالی است که خانواده وی تا سه ماه از محل نگهداری و اتهام وی اطلاعی نداشتند.

خانم گلگری با تاکید براینکه فرزندش اصلا فعالیت سندیکایی و سیاسی نداشته است، ادامه می دهد: "این حکم را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام برای افشین صادر کردند. در حالیکه افشین راننده بود و اصلا فعالیت سیاسی نداشت. مثل همه اتهاماتی که به همه می زنند به پسر من هم این اتهام را زده اند. یک وکیل هم برای افشین گرفته بودیم که متاسفانه نه گذاشتند پرونده را ببیند و نه قاضی پرونده را ملاقات کند. فقط یکدفعه به ما زنگ زدند که به پنج سال حبس محکوم شده و به خود افشین هم در زندان این حکم را ابلاغ کرده بودند."

مادر افشین اسانلو با اشاره به آخرین ملاقاتی که با افشین داشته وضعیت جسمی و روحی او را نامناسب بیان می کند و در ادامه می افزاید: "دوشنبه با افشین ملاقات کابینی داشتم که وضعیتش از نظر جسمی و روحی خوب نبود. از اینکه بی گناه این همه مدت در زندان بوده و حکم پنج سال حبس هم به او داده اند عصبانی است. در پشتش هم یک غده است که نیاز بعمل جراحی دارد و امیدواریم هرچه زودتر رسیدگی کنند و بتواند در بیمارستان خارج از زندان تحت معالجه قرار گیرد. این غده بزرگتر شده و با توجه به اینکه شرایط زندان هم برای کسانیکه مشکلات جسمانی دارند مناسب نیست روزبروز این ناراحتی ها بیشتر می شود. برای مرخصی هم خیلی پیگیری کردیم و نامه نوشتیم اما تاکنون پاسخی نداده اند."

این مادر دردمند که پیش از این شاهد رنج کشیدن منصور فرزند دیگرش به مدت چهار سال در زندان بود هم اکنون با وجود بیماری جسمانی باید پیگیر وضعیت افشین باشد. او در پایان امیدوار است تمام زندانیان سیاسی آزاد گردند زیرا بر این باور است که همه آنها بی گناه در گوشه زندانها عمر خودشان را سپری می کنند. او در پایان می گوید: " پسر من هم که اصلا نمی دانیم چرا زندان است؟ او هیچ جرمی مرتکب نشده و بی گناه در زندان است. خود افشین هم از این نظر در فشار است و می گوید من که گناهی مرتکب نشده ام چرا باید در زندان بمانم.افشین دو فرزند دارد که با توجه به این مشکلات همینطور بی سرپرست مانده اند. خلاصه هم خودش هم فرزندشان تحت فشار هستند و نمی داند اصلا برای چه در زندان است؟ البته مثل افشین زیاد هستند که در خیابان دستگیر شدند و الان بی گناه در زندان هستند و امیدواریم کسانی که مسایل حقوق بشر را پیگیری می کنند به وضعیت زندانیان سیاسی توجه کنند و زندانیان سیاسی بی گناه را از زندان آزاد کنند تا به آغوش خانواده و جامعه خودشان برگردند."

مژگان مدرس علوم


 


جـــرس: وضعیت جسمی مجید دری زندانی سیاسی محبوس در زندان بهبهان به دلیل عدم رسیدگی پزشکی رو به وخامت گذاشته است.

به گزارش ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این دانشجوی زندانی ار بیماری میگرن و کم خونی رنج می‌برد و احتیاج به پزشک متخصص دارد با ابن حال مسئولین زندان از انتقال این زندانی به بیمارستان خارج از زندان خودداری می‌کنند.

خانواده این دانشجوی ستاره دار از درخواست انتقال ایشان به یک زندان در شهر تهران خبر داده‌اند اما مسئولین قوه قضاییه به درخواست این خانواده توجهی نکردند.

گفتنی است، مجید دری طی رنج نامه‌ای شرایط زندان را اینگونه توصیف کرده بود: "من نه تنها از هیجدهم تیرماه ۸۸ در زندان به سر می‌برم که چندی بعد حکم قطعی شش سال زندان در تبعید را دست من دادند تا از دوران جوانی خود صرف نظر کرده و آماده زندانی ناعادلانه، ناروا و به دور از ذره‌ای انصاف شوم. قاضیان شما، من را به «تبعید به زندان ایذه» هم محکوم کردند اما گویا بازجویان وزارت اطلاعات به آن‌ها نگفته بودند که در ایذه زندانی وجود ندارد و لاجرم به زندانی، محقر، کوچک، بد آب و هوا، بدور از هر استانداردی، یک زندان بدوی به شکل زندان‌های قرون وسطا تبعید شدم."


 


رهسا نیوز: بدنبال ماجرای دنباله دار اتهام دخالت جمهوری اسلامی در طرح ترور سفیر عربستان در امریکا با مشارکت باندهای مواد مخدر مکزیک، محمد حسن قدیری ابیانه سفیر سابق جمهوری اسلامی در این کشور، یادداشتی در سایت الف منتشر کرد که نشان می دهد اتهام همکاری ایران با باندهای مواد مخدر مکزیک پیشتر نیز مطرح بوده است. بنوشته ابیانه روزنامه اونیورسال که به گفته وی یک روزنامه دست نشانده آمریکا در مکزیک است حدود سه سال قبل تیتر تمام صفحه اول خود را به آموزش باندهای مافیایی مکزیک توسط سپاه پاسداران ایران اختصاص داده بود و در آن مدعی شده بود که اعضای سپاه قدس ایران با زنان مکزیکی ازدواج می کنند تا پاسپورت مکزیکی بگیرند و سپس نام خود را به مکزیکی تغییر می دهند تا بتواند راحت به آمریکا تردد کنند و در آنجا به عملیات تروریستی دست بزنند.
به گفته سفیر سابق ایران در مکزیک این روزنامه به نقل از مقامی در سازمان مبارزه با مواد مخدر امریکا که خواسته نامش فاش نشود ادعا کرده بود که سپاه قدس از دو سال قبل پایگاه هایی را برای آموزش باندهای مواد مخدر در شمال مکزیک راه انداخته است و به آنها در مورد بکارگیری سلاح های پیشرفته آموزش می دهد.
ابیانه سپس شرحی بر نقش فعال خود در خنثی کردن این ادعاها آورده است که چندان اهمیتی ندارد. آنچه اهمیت دارد آن است که وی بطور ضمنی می خواهد پیام دهد که کوشش فعال او برای خنثی کردن این توطئه موجب احضار او به ایران و بی سفیر گذاشتن کشور مکزیک شد.چنانکه در پایان یادداشت اش می نویسد: "همینجا از رئیس جمهور محترم و وزیر محترم امور خارجه بخواهم که سفارت ایران در مکزیک را بیش از این بدون سفیر نگذارند."
محمد ابیانه قبلا هم از حضور اسفندیار مشایی و بقایی در مکزیک تحت عنوان تبادل فرهنگی خبر داده بود و به اختلاف های خود با آنان بر سر برگزاری یک موزه اشاره کرده بود که خبر آن را از لینک زیر می توانید بخوانید.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته