-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

Latest News from Kaleme for 12/29/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مادر ساجده کیانوش راد در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه، خواستار آزادی فوری فرزندان عزیز ایران اسلامی از جمله دختر بی گناه خود شد و افزود: فرزندان ما نه ضد نظام اند و نه بر علیه این نظام بمب و اسلحه بر داشته اند، حداکثر اقدام آنها این است که منتقد برخی از سیاست ها هستند. آیا برای متفاوت بودن و حتی مخالف فکر کردن باید به زندان رفت؟

وی همچنین از صادق لاریجانی پرسید: مگر فرزند من ساجده و بسیاری از جوانان دیگر چه کرده اند که امروز با اتهام سنگین امنیتی با آنها برخورد می شود؟ چرا دامان رحمت اسلامی پهن نمی شود؟ چرا درهای زندان گشوده نمی شود؟ چرا بجای گسترش محبت دائما بذر نفرت و دشمنی پاشیده می شود؟

گزارش‌ها حاکی است با گذشت ۳۰ روز از بازداشت غیر قانونی ساجده کیانوش راد، وی تاکنون تنها ۲ بار تماس تلفنی داشته و هنوز اجازه ملاقات با خانواده برایش فراهم نشده است. با توجه به اینکه ساجده کیانوش راد قبل از بازداشت تحت نظر پزشک بوده و به دستور پزشک نیاز به استراحت مطلق و استفاده از داروهای خاص در طول دوره درمان دارد، نگرانی های بسیاری در خصوص وضعیت جسمانی وی ایجاد شده است. به گفته مسئولان زندان اوین، او ممنوع الملاقات است.

در چنین شرایطی، مادر ساجده کیانوش راد نامه سرگشاده‌ای خطاب به رییس قوه قضائیه نگاشته است که متن کامل آن به نقل از نوروز بدین شرح است:

بسمه تعالی

جناب آقای صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضاییه

با سلام، حضور شما در راس قوه قضاییه و انجام برخی تغییرات، از جمله عزل قاضی مرتضوی از متهمان اصلی جنایات کهریزک امیدی هر چند اندک، در دلها بوجود آورد. اما ادامه و یا حتی تشدید دستگیری ها و بازداشت ها بر نگرانی دوستداران انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی که یادگار حضرت امام خمینی(ره) است افزود.

آقای لاریجانی فرزند من و جمع زیادی از زندانیان تحصیل کرده و پاک و معصوم این سرزمین متاسفانه به دلیل نگاه تند و سخت گیرانه، امروز باید در گوشه های زندان باشند و خدا می داند چه آسیب های روحی و روانی عظیمی بر آنها وارد می شود. براستی جرم آنان چیست؟ باور کنید حداکثر جرم بسیاری از آنها آزاد اندیشی است و آزاداندیشی نعمتی است که خدا، اسلام و انقلاب اسلامی به ملت بزرگ و مبارز ایران ارزانی داشته است.

نمی دانم شما تا چه حد در مسائل و فعالیت های قبل از انقلاب حضور داشته اید، اما می دانم بدلیل حضور در بیت علم و فقاهت و اینکه خود عالم مجتهد و برجسته ای هستید، حتما شنیده و خوانده اید که مردم در زمان طاغوت چه می خواستند.آقای لاریجانی مردم آزادی می خواستند. البته تصور اکثر مردم آن بود که حکومت اسلامی بهترین حکومت در دادن آزادی به مردم است. و نباید این باور از بین برود. این را هم اضافه کنم تا نگویید و نگویند آزادی یعنی بی بند و باری و فساد!

آقای لاریجانی

در پیش از انقلاب شاه مانع نماز خواندن، مسجد رفتن، مشهد و قم و مکه رفتن نبود. شاه مخالف تشکیل و گسترس حوزه های علمیه نبود، با علما دیدار می کرد، حتی گاهی موسسات دینی را راه اندازی می کرد. پس در زمان شاه می شد دیندار هم بود. از طرف دیگر انواع مراکز فساد و فحشا نیز وجود داشت گاهی مشروب فروشیها از کتاب فروشی ها بیشتر بود. از این جهت نیز همه گونه آزادی بود پس از این جهت هم مردم در زمان شاه آزاد بودند و کسی مانع آزادی آنها نبود. پس هدف این مردم از شعار آزادی چه بود؟

در زمان شاه مردم می توانستند دیندار یا غیردیندار باشند. می توانستند مذهبی یا غیرمذهبی باشد، می توانستند با حجاب یا بی حجاب باشند، اما با همه این آزادی ها، آزادی یک چیز را نداشتند و آنهم آزادی بیان و انتقاد و مخالف با حکومت بود. سوال من این است آیا مردمی که یک صدا پیش از انقلاب فریاد می زدند آزادی آزادی آزادی به دنبال آزادی فحشا و فشاد و بی بند و باری بودند، آیا دنبال آزادی به مسجد رفتن، نماز خواندن، حج رفتن، عزاداری برپا کردن و … بودند یا مقصود آنها از آزادی، آزادی سیاسی و حق انتقاد بر علیه حکومت و استبداد حاکم بودند.

آقای لاریجانی

امروز نیز جوانان خواستار آزادی در چارچوب قانون اساسی هستند. ممکن است شما را قبول داشته یا نداشته باشند. ممکن است رئیس دولت را قبول داشته یا نداشته باشند اما یک چیز مسلم است و آن اینکه اکثر جوانان خواستار آزادی و حق انتقاد از مسولان هستند.

آقای لاریجانی

مگر فرزند من ساجده و بسیاری از جوانان دیگر چه کرده اند که امروز با اتهام سنگین امنیتی با آنها برخورد می شود؟ چرا دامان رحمت اسلامی پهن نمی شود؟ چرا درهای زندان گشوده نمی شود؟ چرا بجای گسترش محبت دائما بذر نفرت و دشمنی پاشیده می شود؟

آقای لاریجانی

آیا تصور درد و اندوه و بی پناهی زنان، مادران و فرزندان خانواده های زندانیان سیاسی و بی خوابی های آنها در فراق عزیزانشان شما را به فکر فرو نمی برد؟ آیا امکان خواب آسوده را از شما نمی گیرد؟ آیا جنایات کهریزک آنهم با فرزندان مسلمان این جامعه را کمتر از خلخال ربودن از پای یک زن یهودی می دانید؟

به قول علی(ع) اسوه آزادی و عدالت، اگر مسلمانی در این شرایط از غصه دق کند و بمیرد، نباید او را نکوهش کرد. ما را چه شده است و به کجا می رویم؟

آقای لاریجانی

۳۰ روز است دخترم را ندیده ام و در اندوه وی گاه و بیگاه ناخودآگاه سیل اشک در چشمانم روانه می شود و تنها یاد خدا و تصور اجر صابران و مشاهده خانواده های رنجیده و صبور تاج زاده، سلیمانی، سحرخیز ، میردامادی، مومنی، امین زاده، خدابخش، صفایی فراهانی، ستوده و فاطمه و ریحانه و بهاره و نازنین و … که چندین ماه فرزندان و همسران خویش را ندیده اند، آرامم می کند. آثار جراحت های وارده بر این خانواده ها هر انسان منصفی را متحیر می کند.

آقای لاریجانی

فرزندان ما نه ضد نظام اند و نه بر علیه این نظام بمب و اسلحه بر داشته اند، حداکثر اقدام آنها این است که منتقد برخی از سیاست ها هستند. آیا برای متفاوت بودن و حتی مخالف فکر کردن باید به زندان رفت؟

آقای لاریجانی

امیدوارم با اصرار بر استقلال قوه قضائیه، و بها دادن به قضات عادل و شریفی که در قوه قضاییه کم هم نیستند و با اجرای عدالت اجتماعی، شرایط همدلی و وحدت گذشته میان نیروهای طرفدار انقلاب را در حد خود فراهم سازید.آقای لاریجانی آیا حتما باید برای فرزندان و نزدیکان دولت باید مشکلی پیش بیاید تا آنها به عمق حوادثی مثل کهریزک پی ببرند؟ و از درد و رنج خانواده های زندانیان سیاسی آگاهی یابند؟ همان گونه که در مورد خانواده محترم روح الامینی رخ داد؟ و تنها پس از آن بود که مسئولان به یاد بررسی فجایع و جنابات کهریزک افتادند.

آقای لاریجانی

آیا آه و ناله و دعا و نفرین خانواده ها را نمی شنوید؟ مباد آنکه دستگاه قضایی برای ما مصیبت دیدگان مصداق این ابیات باشد و کسانی به زبان حالشان بگویند:

به تو حاصلی ندارد، غم روزگار گفتن
که شبی نخفته باشی، به درازنای سالی

غم حال دردمندان، نه عجب گرت نباشد
که چنین نرفته باشد، همه عمر بر تو حالی

به امید دستور رسیدگی فوری برای آزادی فرزندان عزیز ایران اسلامی و آزادی دختر بی گناه و دلبندم ساجده کیانوش راد.

مادر ساجده کیانوش راد


 


در واکنش به دروغ پردازی برخی سایتهای اصولگرا طی روزهای اخیر، که رسانه های سبز را متهم به دریافت کمک مالی از دولت ایالات متحده کرده بودند، حنیف مزروعی عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت، با انتشار جوابیه‌ای خطاب به این سایت های خاص، اخبار منتشره در آنها را تکذیب نموده و پیوند دو جریان اقتدارگرایی در داخل و خارج از کشور را به آنان تبریک گفته است.

گفتنی است سه وب‌سایت «الف»، «تابناک» و «مشرق»، طی روزهای اخیر، با استناد به اظهارات یکی از مجریان تلویزیونهای لس آنجلس، مبادرت به انتشار اخبار دروغی مبنی بر دریافت کمک مالی توسط تلویزیونِ رسا (رسانه سبز ایران) از آمریکا نموده بودند.

به گزارش نوروز، متن جوابیه حنیف مزروعی، عضو جبهه مشارکت برای مدیران سایت الف ارسال شد که پس از عدم انتشار آن، نوروز اقدام به انتشار متن کامل این جوابیه می‌نماید. متن کامل جوابیه حنیف مزروعی به شرح زیر است:

پاسخ به دروغ پردازی وب سایت خبری الف و تابناک

پناه می بریم بخدا از شر شیطان رجیم

” ای مومنان ، هرگاه فاسقی برای شما خبری آورد تحقیق کنید ، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان شوید” ( آیه ۶ سوره حجرات ) و” ای اهل ایمان ، از بسیاری پندار ها و ظن ها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها معصیت است و نیز هرگز(از حال درونی هم) تجسس نکنید و غیبت یکدیگر را روا مدارید، هیچیک از شما آیا دوست می دارد گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید ، و از خدا پروا کنید ، که خدا بسیار توبه پذیرو مهربان است .”

امروز سایت‌های اقتدارگرای الف (که منتسب به آقای احمد توکلی راهیافته تهران مجلس است ) و سایت تابناک، خبری را با این تیتر” کمک مالی آمریکا به تلویزیون اینترنتی رسا ” انتشار داده و درآن آورده است :” شهرام همایون مدیر شبکه تلویزیونی “کانال یک” وابسته به طیف سلطنت طلبان، اخیراً با افشای این کمک مالی، گفت: حنیف مزروعی از اعضای حزب مشارکت با علی رضا نوری زاده وارد همکاری شده تا تلویزیون سبزها را راه اندازی نماید و در این زمینه از آمریکائی ها پول گرفت که صدای موسوی و کروبی را در آمریکا و اروپا پخش کند.حنیف مزروعی که از گردانندگان سایت رسمی حزب مشارکت بوده، دو ماه پس از انتخابات سال ٨٨ از کشور خارج شد و در بلژیک مستقر شد.”

درباره این خبر و درجهت تنویر افکارعمومی نکات ذیل را یاد آور می شوم :

۱- در آموزه های دینی ما براینکه منبع خبر فاسق نباشد ، و اگر فاسق بود ناقل خبر باید برپایه تحقیق و مستندات خود به نقل خبر اقدام کند تا مبادا به قومی و افرادی رنجی رسد و موجب پشیمانی شود ، و اینکه از پراکنش ظن و گمان نسبت به دیگران و تجسس و غیبت و تهمت پرهیز شود ، بسیار تاکید شده است بنابراین نقل خبر رافع مسولیت نقل کننده نیست و این در مورد ” سایت الف” هم مصداق دارد.

۲- هرچند پس از کودتای انتخاباتی سال گذشته و تحمیل دولت احمدی نژاد به نوعی ” دروغگویی ” در کشور در حال نهادینه شدن است و روزی نیست که شاهد دروغگویی از سوی دولتمردان حاکم و رسانه های رسمی و نیمه رسمی نباشیم اما دراین میان ” سایت الف و تابناک ” تلاش داشته‌اند که چهره ای منتقد ” دولت دروغ ” و مدافع اصولگرایی و اخلاق اسلامی از خود به نمایش گذارد اما عملکرد این سایت در برابر سبزهای منتقد ” دولت دروغ ” ، در دروغ و تهمت زنی به افراد جنبش سبز تفاوت چندانی با افراد ” دولت دروغ” ندارد و از این رو نشر یک چنین خبری از این سایت غریب نمی نماید و ظاهرا برخلاف همه آموزه های دینی منبع فاسق و فاسدی چون “مشرق“و آنهم به نقل از منبع فاسق دیگری برای گردانندگان این سایت حجیت داشته است که اینگونه بی مهابا به نقل این خبر پرداخته اند.

۳- وقتی در ماههای اخیر رسانه های حکومتی همه به نقل خبری از جنتی عضو و دبیر مادائم العمر شورای نگهبان مبنی بر پرداخت یک میلیارد دلار از سوی آمریکا به رهبران جنبش سبز پرداختند و به نقل ازمصلحی وزیر” دولت دروغ ” این رقم را به بیش از هفده میلیارد دلار افزایش دادند آنوقت تکلیف امثال شهرام همایون در دروغ گویی و تهمت زنی روشن است! وقتی دو روحانی در این سطح براحتی این چنین دروغ بگویند و تهمت بزنند و رسانه های رسمی نقل کنند دیگر چه انتظاری می توان از دیگران داشت که دروغ نسازند؟ و تهمت نزنند؟

۴- در خبر منتشره فقط یک گزاره درست وجود دارد و آن اینکه من عضو جبهه مشارکت بوده و هستم و دو ماه پس از انتخابات سال ٨٨ ( بدلایلی که توضیحش اینجا ضروری نیست) از کشور خارج شده و در بلژیک مستقر شده ام ، و مابقی اش همه دروغ است و بدینوسیله تکذیب می شود .

اما نکته قابل تامل درساختن این خبر دروغ این است که چطور دو طیف مدافع حکومت دیکتاتوری(اصولگرایان حاکم + سلطنت طلبان) با هم منافع مشترک و صدای واحدی یافته اند که خبری کذب را اینچنین شادمانه برای خراب کردن رسانه ای سبز و اصلاح طلب پخش می کنند و باید پیوند این دو جریان اقتدارگرایی داخلی و خارجی را تبریک گفت.

می دانم که در دوران نهادینه شدن ” دولت دروغ ” آنهم با سوء استفاده از دین و دربازار مسگرهای تبلیغاتی که حاکمیت براه انداخته است آنچه البته بجایی نرسد فریاد است اما من به عنوان یک عضو کوچک جنبش سبز مردم مظلوم ایران همه تلاشم را برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و شکستن سد سانسور بکار گرفته و می گیرم و درانجام این وظیفه ذره ای تردید به رغم این دورغ پردازی ها بخود نمی دهم و دعا می کنم که ایران عزیز بتواند خود را از شر این “دولت دروغ” و “دروغ پردازان داخلی و خارجی” رهایی بخشد و راه راستی و توسعه ورفاه و فردایی بهتر را درپیش گیرد تا امثال بنده هم بتواند به مام میهن بازگردد و درکنار هموطنان به زندگی و کار بپردازند.


 


اعظم طالقانی، فعال جنبش زنان، نماینده‌ی سابق مجلس و فرزند آیت‌الله طالقانی، با خانواده‌ی نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار زندانی، دیدار کرد. بیش از پنجاه روز از بازداشت این روزنامه‌نگار می‌گذرد، اما خانواده‌ی وی همچنان از او بی‌خبرند. وی در یکی از سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود و خانواده‌اش نیز تاکنون موفق به دیدارش نشده‌اند.

به گزارش کلمه، در ابتدای این دیدار خانواده‌ی نازنین خسروانی شرحی از پیگیری‌هایشان برای ملاقات و یا تماس با نازنین ارائه کردند؛ اینکه در این مدت به همه‌ی نهادهای امنیتی و قضایی سر زده‌اند اما با این‌همه نازنین که تنها یک روزنامه‌نگار است، روزها بدون تماس با خانواده‌اش در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.

نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار زندانی، با روزنامه‌های نوروز، یاس نو، شرق، سرمایه و کارگزاران همکاری داشت؛ روزنامه‌هایی که همه‌ی آنها بعد از مدت کوتاهی انتشار، توقیف شده‌اند.

اعظم طالقانی در این دیدار، ضمن آرزوی آزادی برای نازنین و همه‌ی زندانیان سیاسی، گفت: «همه‌ی کسانی که امروز گرفتار بندهای سخت و سلول‌های انفرادی شده‌اند، از نخبگان و آینده‌سازان این کشور هستند و مشخص نیست چرا با این عزیزان این‌طور رفتار می‌کنند؛ و بدتر آنکه مادران و پدران و همسران و فرزندان این زندانیان را نیز مدام در بی‌خبری نگه می‌دارند و معلوم نیست از این کارها چه انگیزه‌ای دارند.»

وی با اشاره به اینکه این‌گونه رفتارها انحراف از دین و آرمان‌های انقلاب است، تاکید کرد: «کسانی که دست به این رفتارها می‌زنند و چنین فشاری بر زندانیان و خانواده آنان وارد می‌کنند، باید بگویند که آیا منطق یا تحلیلی برای این رفتارهایشان دارند؟»


 


کلمه : فاطمه سمسارپور یکی از شهدای مظلوم جنبش سبز است.او به اتفاق پسرش، کاوه میراسدالهی روز ۳۰ خرداد سال گذشته در جریان اعتراضات مردمی، در مقابل منزلشان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند .خانم سمسارپور همان روز به علت اصابت گلوله به قلبش جان باخت، اما پسرش بعد از دو عمل جراحی سنگین، زنده ماند.فاطمه که تنها به دلیل شلوغی اطراف خانه شان در خیابان آزادی تهران مقابل در خانه اش حاضر شده بود و به تماشای آنچه می گذشت نشسته بود با گلوله ضاربی که لباس شخصی بر تن داشت از پای در آمد و دو فرزند و همسرش را برای همیشه ترک کرد . پیکر خانم سمسارپور، در پایان همان روز در شهرستان بابل دفن شد .

تاکنون قاتل فاطمه معرفی و محاکمه نشده است .متن زیر در مراسم بزرگداشت این شهید بر سر مزارش قرائت شد که یک نسخه آن هم در اختیار سایت کلمه گذاشته شده است :

ایران دخت سرزمین من! قلبت را دوست می دارم ،چرا که قلبت را به لباست دوختند . چون می دانستند قلبت سرشار از عشق مادری است و سرشار از عشق به میهن .آری قلبت را به جامه ات دوختند . زیرا دانستند آن را سپر فرزندان این خاک کرده ای . از قلبت می هراسیدند چون می دانستند دلیر و نترس است که پای به خیابان نهاده است .

در حالی که بی سلاح بودی به تو هجوم آوردند چون آگاه بودند که نیرومند تر از سلاح شان عمل می کنی .از تو به هراس آمدند به این خاطر که با آخرین سلاح شان با تو جنگیدند . تو را در بین آهوان شکار کردند شاید به واسطه مادر بودن نگران تر و عاشق تر بودی .و تو را برگزیدند چون به واسطه خواهر بودن نیز زخم های مکرر دیده بودی .

اکنون تو را در خانه ات خاموش ساختند چرا که تو چلچراغ خانه ات نیز بودی .اما تو را در سرزمینت ایران به خاک سپرده اند . زیرا نتوانستند کتمان کنند که تو ایران دخت این سرزمینی .اکنون تو را از مادر زمینی ات ربودند اما ندانستند که پیکرت را به زهدان پاک مادرت ایران سپرده اند . این را هم نمی دانند که مادران داغ فرزندان خود را تا ابد بر نمی تابند و به خاموشی آتشکده هیچ گاه نمی اندیشند چرا که مادران بعد از داغ فرزندان خود به موبدانی می مانند که وظیفه شان روشنی آتشکده است . آتش داغ تو همچنان بر افروخته است و خاکستر آتش شما در حال افزون شدن …و ما تا پدید آمدن ققنوس آزادی بیدار خواهیم ماند . این را من نمی گویم این را مادرت ایران از ما می خواهد . پس در آغوش مادرت ایران بخواب .


 


بهاره هدایت ،فعال دانشجویی و جنبش زنان دیروز در زندان اوین به اعتصاب غذای خود پایان داد.

به گزارش خبرنگار کلمه، با اینکه بهاره هدایت به دنبال اوضاع نامناسب جسمانی خود به اعتصاب غذای خود پایان داده است اما همچنان ممنوع الملاقات است . خانواده بهاره امروز ( سه شنبه ) برای چندمین هفته متوالی برای ملاقات با وی به زندان اوین رفتند اما بازهم ماموران زندان به آنها گفتند وی ممنوع الملاقات است .

بهاره هدایت، دانشجوی زندانی که از یک هفته پیش در اعتراض به ممنوع‌الملاقات شدن خود دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی اوضاع نامساعد جسمی اش به اعتصاب غذایش پایان داد .

بهاره هدایت یک سال است که در زندان اوین به سر می‌برد و تاکنون حق استفاده از مرخصی را نداشته‌ است . او چند هقته است که از ملاقات با خانواده خود نیز محروم شده است .وی همچنین روز گذشته برای تفهیم اتهامات جدید به دادگاه برده شد. مسوولان دلیل این کار را بیانیه وی به مناسبت ۱۶ آذر( روز دانشجو )سال جاری اعلام کرده اند .

بهاره هدایت به نه و سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است .


 


برای دو نفر از بازداشتی های روزنامه شرق قرار وثیقه ده میلیون تومانی صادر شد و انتظار می رود فردا آزاد شوند.

به گزارش خبرنگار کلمه، احمد غلامی و علی خدابخش سردبیر و سرمایه گذار روزنامه شرق قرار است با تودیع وثیقه ده میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شوند .

احمد غلامی، سردبیر و علی خدابخش ، سرمایه گذار روزنامه شرق هستند که در روز ۱۶ آذرماه سال جاری بازداشت شدند .

کیوان مهرگان، دبیر سرویس سیاسی و فرزانه روستایی، دبیر سرویس بین الملل روزنامه شرق و ریحانه طباطبایی از دیگر روزنامه نگاران بازداشتی روزنامه شرق هستند که همچنان در بازداشت به سر می برند .

دادستان تهران ،جعفری دولت آبادی چند روز قبل در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که روزنامه نگاران بازداشتی روزنامه شرق

جرم امنیتی دارند و می خواسته اند علیه نظام بیانیه صادر کنند .


 


آیت الله وحید خراسانی، مرجع تقلید مقیم قم، روز گذشته در ضمن مباحث درس خارج فقه خود اعلام کرد: اقرار و اعتراف کسی که در زندان است، اعتبار ندارد و اگر قاضی صرفا به استناد آن قضاوت کند و حکمی دهد، آن قاضی از اهلیت و صلاحیت قضاوت ساقط می شود. همچنین اگر شخصی تهدید شود، اقرار او اثر ندارد.

به گزارش آینده، این مرجع تقلید که در ماه های اخیر درباره «قاعده ید» بحث می کند، در جلسه روز دوشنبه (۶/۱۰/۸۹) به نقل این روایت که از سوی بزرگترین مفسران و محدثان اهل سنت نقل شده و در کتابهایی مانند مناقب خوارزمی، ذخائرالعقبی ثبت شده، پرداخت و گفت:

زنی باردار در نزد خلیفه دوم اقرار به زنا کرد و خلیفه دستور داد تا او را رجم کنند. حضرت امیر علیه السلام با اطلاع از این ماجرا، به خلیفه فرمود: تو بر خود این زن قدرت و سلطنت داری و بر او حکم می کنی، ولی تقصیر طفلى که در شکم دارد چیست و چرا او را به قتل می رسانی؟ «هذا سلطانک علیها فما علی ما فی بطنها؟!» خلیفه پاسخ داد: او زناکار است! على علیه السلام فرمود: مگر نشنیدى که رسول خدا فرمود: کسى که پس از بلا و گرفتاری اعتراف می کند، مورد حد قرار نمی گیرد: «اما سمعت رسول الله (ص) : “لا حد علی معترف بعد بلاء”؟! »بالاخره خلیفه آن زن معترف را آزاد کرد و گفت: عجزت النساء ان تلد مثل على بن ابیطالب لولا على لهلک عمر. (زنان عاجزند که فرزندى مانند على بن ابیطالب بزایند اگر على نبود عمر هلاک می گشت.)

این مرجع تقلید سپس افزود: کسی که در حبس است، اقرارش اعتبار ندارد. قاضی ای که به چنین اقراری قضاوت کند، از اهلیت قضا ساقط است. اگر تهدیدی هم وجود داشته باشد، آن اقرار اثر ندارد.


 


فخرالسادات محتشمی پور، همسر سید مصطفی تاج زاده یکی از هفت شاکی از عوامل کودتای انتخاباتی، در چهل و هشتمین عریضه خود به دادستان تهران، خطاب به وی نوشت: من از وقتی پای سخنان حکیمانه و متقیانه آیة الله دستغیب آن فقیه عادل شیرازی نشسته ام خیلی برای شما نگرانم و راستش دلم برایتان می سوزد. من دوست ندارم شما را که هرچه نباشد آن سابقه دفاع از ملک و دینتان ارجمندی خود را هنوز دارد، در لبه پرتگاه جهنم ببینم. شما و معدود قضاتی که حکم بالادستی ها را اجرا می کنید و دائم از تحت فشار بودن خود می نالید!

متن این عریضه را بخوانید:

به : دادستان تهران

از : یکی از ستم دیدگان عصر عاشورای ۸۹، همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی، آزاده ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین

بسم الله الرحمن الرحیم

یا من خلق فسوّی یا من قدّر فهدی یا من یکشف البلوی یا من یسمع النجوی یا من ینقذالغرقی یا من ینجی الهلکی

سلام آقای دادستان!

این ادعیه ما به راستی چقدر آرام بخش است چون انسان به قدر ظرفیت وجودی اش می تواند از آن سیراب شود. بی شک این میزان اثربخشی از آن روست که از زبان بزرگانی جاری شده که دنیا را به اهل آن واگذاشته و خود را یکسره به دریای رحمت لایزال ایزدی سپرده اند. هر چه هست یادگاری نیکوست برای ما. خصوصا در این دوره بلا به دست بندگان عصیانگر خداوند بی انباز و ما نیز تنها دست نیاز به درگاه بی نیاز او دراز می کنیم و به مدد همین ادعیه پرمغز ونغز، مستغنی می شویم از غیراو. شما هم گاهی وقت کردید بخوانید شاید یادتان بیاید مقامتان را در برابر پروردگارتان. شاید همه بزرگی و تبختر و تکبری که می فروشید به بندگان مظلوم و مضطرّ خدایتان ناگهان در برابر عظمت و کبریای او کراهت و زشتی اش در همین سرای فانی بر خودتان نمایان شود. خدا ارحم الراحمین است و اگر اراده کند دل های ما مظلومان را نیز نرم می کند در برابر سختی هایی که امثال شما در سمت قاضی مملکت اسلام بلکه دادستانش بر ما روا می دارید. خدا را بلند مرتبه بشمارید و ایمانتان را به او محکم کنید. چه بسا رحمتش شامل حالتان شود و بازگشت به راه او که همه خیر است و بخشایش و رحمت، دل ها را به هم نزدیک کند و گذشت و ایثار باز هم معجزه کند و بشود آن چه خدا دوست می دارد.

آقای دادستان!

یادتان هست روزهای اولی که در عوض دادستان کودتا مقام گرفته بودید و هیچ رقم رخصت دیدار ما مظلومان و شنیدن سخنان و دردهایمان را از مصائبی که بر اثر کودتا برما رفته بود نداشتید؟ یادتان هست که من در یکی از ملاقات ها با اعضای محترم کمیسیون حقوق بشر اسلامی که اساتید شما هستند و خبره مباحث حقوقی و بعضا فقهی، وقتی گله کردم که دادستان قبلی را با همه رذالت هایش لااقل می شد ملاقات کرد ایشان که نیامده درب را بسته و تنها از ما بهتران اذن دخول به محضرشان را دارند، آن زمان شما برآشفته شدید که چرا با کسی چون مرتضوی قیاس شده اید؟ آیا هنوز آن حساسیت ها را دارید یا مقام فعلی دادستان کودتا برایتان مقبول است و توجیه شده اید؟ شما توجیه شده اید آقای دادستان که درب اتاقتان را بسته نگاه می دارید و گوشتان را و چشمتان را و دلتان را که خداوند گشوده آفریده است به روی همه مهربانی های عالم بسته نگاه می دارید؟ شاید شما توجیه شده اید که دیگر هیچ گونه حساسیتی نسبت به همه زشتی هایی که دیروز در زمان سلفتان می شد و اینک به فرمان شما می شود نشان نمی دهید. آقای دکتر! مرتضوی لااقل ظاهر امر را رعایت می کرد و لبخند می زد و خانواده ها را یکی یکی به اتاقش راه می داد و برای این که قدرت و استقلالش را نشان دهد مرقومه ها را امضا می کرد و مقامات امنیتی موازی و غیرموازی هم برای حفظ ظاهر دستوراتش را اجابت می کردند و نمی دانم شاید هم اختیارات مطلقه ای که در زمان خود گرفته بود راه هایی را برایش باز می کرد. او لااقل به تهدید خانواده ها بسنده می کرد و مزاحمت هایش بیشتر روحی روانی بود تا واقعی و فیزیکی. اما در زمان شما علاوه بر تهدید و ارعاب و برهم زدن آرامش و امنیت خانواده ها، احضارها و صدور احکام بازداشت و دستگیری های شبانه وسط خیابان اعضای خانواده ها و دور از مادر و پدر گذاشتن بچه های خردسال دارد امری عادی می شود.

آقای دادستان!

من از وقتی پای سخنان حکیمانه و متقیانه آیة الله دستغیب آن فقیه عادل شیرازی نشسته ام خیلی برای شما نگرانم و راستش دلم برایتان می سوزد. من دوست ندارم شما را که هرچه نباشد آن سابقه دفاع از ملک و دینتان ارجمندی خود را هنوز دارد، در لبه پرتگاه جهنم ببینم. شما و معدود قضاتی که حکم بالادستی ها را اجرا می کنید و دائم از تحت فشار بودن خود می نالید! به خود آیید برادرجان به خود آیید. این دو روزه دنیا ارزش این قدر تن به فرامین و اوامر ستمکاران دادن را ندارد به خدا به پیامبر صلح عیسی مسیح(ع) به پیامبر صبور بنی اسرائیل به پیامبر رحمت محمد (ص) به همه اولیاء الله ارزش ندارد که شما هی دل مادران را خون کنید با بازداشت بچه های معصومشان و هنوز جرمی ثابت نشده فرمایشت کنید که این ها اخلال در امنیت ملی کرده اند ویا قرار بوده است که بکنند و قصاص قبل از جنایت کنید. بس است برادر بس است این همه آب به آسیاب دشمن ریختن. چه شده که پس از تنها سی و دو سال از پیروزی مردمی ترین انقلاب جهان همه فرزندان این انقلاب و نسل سومش ضد امنیت شده اند. ضد کدام امنیت؟ امنیت چه کسی؟ بس است برادر بیش از این خون به دل این مادران نکنید و باریدن سرشک غم کودکان خردسال را موجب نگردید و قهقهه مستانه دشمنان این دیار اهورایی را از بی تدبیری های خود در راهوار کردن مسیر مقابله و عداوت آنان به عرش نرسانید. تاکی بر شاخه نشستن و بن بریدن؟ بس است خدا را.

و هو بمن اراده علیم

فخرالسادات محتشمی پور

بیست و دوم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با هفتم دی ماه ۱۳۸۹


 


عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: دولت با توجه به افزایش قیمت حامل‌های انرژی باید حمایت لازم از راه اندازی مترو و خدمات عمومی به عمل آورد.

داریوش قنبری در گفت‌و‌گو با خانه ملت اظهار داشت: دولت لازم است در راستای سیاست های جبرانی، اقدامات لازم در ارتباط با کمک به شهرداری های کلان شهرها را اجرایی کند.

وی خاطرنشان کرد: باتوجه به اینکه دولت باید ۶۰ درصد یارانه ها را بازتوزیع کند یکی از بخش هایی که لازم است این بازتوزیع صرف شود شهرداری ها به خصوص تهران است.
عضو کمیسیون اجتماعی گفت: اگر دولت به خصوص وزارت کشور تسهیلات لازم را در اختیار شهرداری ها قرار ندهد خدشه ای اساسی به وضعیت آمد و شد مردم وارد می شود.

نماینده ایلام در مجلس تاکید کرد: براساس قانون بودجه سال ۱۳۸۹دولت باید تعهدات اعتباری خود نسبت به شهرداری ها را به انجام رساند.

وی افزود: اعمال برخی سلیقه ها و بی توجهی به قانون موجب خواهد شد تا ضربات اساسی به اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها وارد شود.


 


مهدیه گلرو، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل که از دو هفته گذشته ممنوع‌الملاقات بوده، با تفهیم اتهام جدیدی روبه‌رو شده است.

به گزارش جرس، بازپرس شعبه ۴ دادسرای اوین، اتهام جدید “تشویش اذهان عمومی” را به این دانشجوی زندانی تفهیم کرده است.

در همین هفته مجید توکلی و بهاره هدایت دو فعال دانشجویی دربند نیز با تفهم اتهام جدید روبه‌رو شدند.

گفته می شود این اتهامات ظاهرا مربوط به نامه‌ های منتسب به این فعالان دانشجویی باشد که به مناسبت ۱۶ آذر (روز دانشجو) در رسانه‌ها منتشر شد و در محافل دانشجویی داخل و خارج از کشور بازتاب گسترده‌ای داشت.


 


رییس مرکز مصدومان شیمیایی بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: جانبازان شیمیایی بسته به شدت عارضه و میزان کمبود اکسیژن با تنگی نفس رو به رو هستند و آلودگی و خشکی هوا شدت آن را افزایش می دهد.

به گزارش ایرنا، سید محمد میرهاشمی ادامه داد: آلودگی هوا میکروبی شدن هوا و تنگی نفس جانبازان شیمیایی شده و تبادل اکسیژن در ریه آنان را کاهش می دهد.

میر هاشمی با یادآوری اینکه، مجموعه عوامل شامل میکروبی شدن هوا، تنگی نفس و کمبود اکسیژن موجب آلوده شدن ریه های جانبازان شیمیایی می شود، گفت: بافت ریه این جانبازان خراب و سخت است و با کوچکترین آلودگی میکروبی دچار عفونت می شود.

رییس مرکز مصدومان شیمیایی بنیاد شهید و امور ایثارگران، گفت: استنشاق و تماس با گازهای شیمیایی عوارض تخریبی ماندگاری بر روی پوست، چشم، ریه و سایر اعضای داخلی بدن دارد.

میرهاشمی افزود: استنشاق گازهای شیمیایی بافت ریه را تخریب کرده و ترشحات مجاری تنفسی را افزایش می دهد، بنابراین تبادل اکسیژن مختل شده و بدن جانباز با محرومیت این گاز حیات بخش رو به رو می شود.

وی ادامه داد: جانبازان ضایعه چشمی نیز که بعضا چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و مجرای اشکی آنها خشک شده است در هوای آلوده بیشتر تحریک شده و مشکلاتی از قبیل خارش، احساس وجود شی خارجی در چشم، قرمزی و سوزش روبه رو شده و باید از قطره های درمانی و اشک مصنوعی بیشتر استفاده کنند.

رییس مرکز مصدومان شیمیایی بنیاد شهید و امور ایثارگران یادآورشد: شش هزار نفر در تهران دچار عوارض شیمیایی شدید، متوسط و خفیف هستند.

به گفته وی ، مراکز درمانی چشم و ریه، پزشکان متخصص و آموزش دیده برای درمان و توانبخشی جانبازان شیمیایی در اختیار دارند و داروهای کمیاب مورد نیاز آنها توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران تامین می شود.

میرهاشمی توضیح داد: دستگاهها و کپسول های اکسیژن مورد نیاز جانبازان تهیه و در اختیار مراکز ویژه درمانی قرار گرفته است.


 


دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با انتقاد از ارائه نشدن تفریغ بودجه سال ۸۷ به مجلس، گفت: بررسی بودجه سال ۹۰ چگونه ممکن است در حالی که مجلس نمی‌تواند بر سر ارقام و ارقام بودجه سه سال گذشته چه آمده است؟

به گزارش ایلنا، محمدنبی حبیبی که در پایان نشست دبیران حزب سخن می‌گفت، از دولت خواست در مراحل بعدی اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، با توجه به گزارش‌های دلسوزانه و نظرات کارشناسان و مقتضیات اجرای طرح، تدابیر لازم را اعمال نماید.

وی بودجه سال ۹۰ را نیز در ارتباط با هدفمند یارانه‌ها مهم توصیف کرد و گفت: دولت و مجلس باید در تدوین بودجه سال آینده همت مضاعف و کار مضاعف داشته باشند. اعداد و ارقام باید شفاف و حقیقی باشد و از استخدام کلماتی چون “جمعی – خرجی” در احتساب منابع و مصارف به کلی پرهیز کرد.

حبیبی تصریح کرد: اکنون که قیمت‌ها شفاف و واقعی شده است بودجه شرکت‌های دولتی به ویژه شرکت‌هایی که در حوزه انرژی است باید شفاف و روشن باشد.

وی ادامه داد: ما همه ساله در خصوص بودجه دیدگاه‌هایی را مطرح کرده‌ایم و فکر می‌کنیم راهگشا است. امسال هم می‌گوییم بودجه باید با عنایت به اعداد و ارقام “تفریغ” سامان یابد. از نقض اصول ۵۲ و ۵۳ و ۴۴ و ۴۵ در بودجه‌بندی و بودجه‌ریزی پرهیز کرد.

حبیبی گفت: با هدفمندی یارانه‌ها فروش نفت در داخل شکل واقعی به خود گرفته است و با پرداخت وجه فروش نفت خام در داخل به قیمت فوب خلیج فارس بخشی از منابع مربوط به انفال احیاء می‌شود. ما از دولت و مجلس می‌خواهیم در بودجه سال آینده یک ردیف درآمدی به نام انفال در نظر بگیرند و به اصل ۴۵ قانون اساسی در بودجه‌بندی عمل شود.

دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با اشاره به عدم ارائه تفریغ بودجه سال ۸۷ به مجلس بیان کرد: تفریغ بودجه سال ۸۷ هنوز به مجلس تسلیم نشده است و از تریبون علنی مجلس قرائت نشده است. دولت اکنون در پی سامان دادن به بودجه سال ۹۰ است. مجلس به زودی بودجه ۹۰ را بررسی می‌کند، سوال این است بررسی بودجه سال ۹۰ چگونه ممکن است در حالی که مجلس نمی‌تواند بر سر ارقام و اعداد بودجه سه سال گذشته چه آمده است.

حبیبی در پایان اظهار کرد: مجلس چگونه می‌خواهد اطمینان حاصل کند وفق اصل ۵۵ قانون اساسی، “هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده‌” یا “هزینه‌ها از اعتبارات مصوب تجاوز کرده یا نه” بدون داشتن چنین تصویری، بررسی بودجه امکان‌پذیر نیست.


 


حکم نهایی دادگاه تجدید نظر مقداد اصغرپور دانشجوی کارشناسی ارشد برق دانشگاه سمنان که بهمن ماه ۸۸ به اتهام توهین به مقدسات نظام از طریق ارسال ایمیل، حدود ۲۰ روز در بازداشت بود، صادر شد.

به گزارش دانشجو نیوز، این فعال دانشجویی به هشت ماه حبس تعلیقی، هفتاد و چهار ضربه شلاق و چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد و در تاریخ ششم دیماه خود را به زندان اوین معرفی کرد.

اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، تبانی علیه امنیت داخلی و توهین به مقدسات و ارکان نظام اعلام شده است.

وی در دوره ی کارشناسی دانشجوی دانشگاه ارومیه بود و از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشکده فنی این دانشگاه به شمار می آمد.


 


آیت‌الله یوسف صانعی با تاکید بر لزوم احیای فرمان هشت ماده‌ای امام و بازگشت به آن، از نقض گسترده حریم خصوصی در کشور انتقاد و تصریح کرد که در حال حاضر بر ضد این فرمان بنیانگذار جمهوری اسلامی، عمل می‌شود.

به گزارش کلمه، این مرجع تقلید نواندیش با بیان اینکه “سلول‌هایی که امروز در برخی جاها رایج است، هیچ‌کدام جواز شرعی ندارد”، همچنین تاکید کرد که حبس انفرادی طولانی‌مدت، یا برخوردهایی همچون قرآن ندادن و روزنامه ندادن به زندانی، جواز شرعی ندارد.

آیت‌الله صانعی که تنها ۲۵ روز بعد از صدور فرمان هشت ماده ای امام خمینی(س) به دادستانی کل کشور منصوب شد، صدور فرمان هشت ماده‌ای را نشانه عمق توجه امام به حریم خصوصی دانست و در عین حال تاکید کرد که: متاسفانه در مورد این فرمان هیچ کاری نشده است.

این مرجع تقلید که با سایت جماران گفت‌وگو می‌کرد، همچنین با اذعان به اینکه در دوره امام، با وجود عمل به این فرمان در اکثر بخشها، دادگاههای انقلاب تخلفاتی از این فرمان داشتند، از تلاش ناکام آیت‌الله موسوی اردبیلی رئیس وقت قوه قضاییه برای جلوگیری از این تخلفات خبر داد.

ایشان همچنین تاکید کرد که در حال حاضر، کاملا بر ضد این فرمان عمل می‌شود، و افزود: شب و نصف شب توی خانه مردم ریختن، درِ خانه مردم را شکستن و هرگونه محدود کردن افراد، مخالف این فرمان است.

گفت‌وگوی آیت‌الله صانعی با سایت جماران را بخوانید:

امام در این فرمان بیش از هر چیز دیگری به حریم خصوصی تاکید دارد. من می خواهم به این مساله بپردازیم که حریم خصوصی در اندیشه امام که از اسلام ناب محمدی اتخاذ شده، چه جایگاهی دارد؟ در حقوق مدرن به حریم خصوصی خیلی اهمیت می دهند؛ امام چه نگاهی به این مقوله دارد؟

ببینید، شما راجع به مساله حریم خصوصی فرمودید که امام عنایت دارد و به آن تکیه دارد. لکن قبل از اینکه من به این مساله بپردازم، باید بگویم بیشترین ارزش را برای حریم خصوصی، کسانی قائل هستند که در حریم خصوصی خودشان دخالت شده باشد و اساسا کل امور اینگونه است. پیامبر اسلام یتیم بوده تا بداند این کسانی که دستشان از همه جا کوتاه است، چه رنجی می کشند و چه باید برایشان کرد. پیامبر هم پدر را از دست می دهد و هم مادرش را و هم جدش را و هم عمویش را و می شود یک آدم بی پناه. اصلا یتیم در لغت یعنی کسی که دستش از همه جا کوتاه است. او بهتر می تواند رنج را بفهمد، فلذا خدا پیامبر را یتیم قرار داده است. تاکید شده مسلمانان روزه بگیرند تا آدمهایی که همیشه سیرند، درد گرسنگی گرسنگان را بفهمند.

امام در حریم خصوصی خود بیشترین رنج را دیده است. در ۱۵ خرداد ۴۲ شب به خانه اش حمله کردند و او را از خانه اش بردند و یا در جریان بعدی در ۱۳ آبان ایشان را در منزلش دستگیر کرده و بردند. امام همیشه در درسهایشان هم به حریم خصوصی عنایت داشتند و می فرمودند که اگر کسی چشمانش را به عنوان خیانت به دیگران خیره کند، ظلم کرده است. پس یکی از اسرار عنایت امام به حریم خصوصی این بود که خودش درباره حریم خصوصی خود صدمه دیده بود. دیگر اینکه در بینش فقهی و اسلامی امام که همان بینش به عنوان جمهوری متبلور شد، حریم خصوصی مردم اهمیت فراوان دارد. جمهوری یعنی اینکه توده مردم نظر بدهند امام به مردم عنایت داشته و به حقوق آنها توجه داشته است. حقوق خصوصی یکی از حقوق اولیه انسان است و حیات و حق مسکن و حق آزادی بیان، حقوق خاصی دارد. امام فرمود جمهوری یعنی اینکه مردم رای بدهند و واقعا آزادانه رای بدهند و بعد در چارچوبه این جمهوری، قوانین اسلام پیاده شود. عقیده امام این بود که قوانین اسلام می تواند مصوبات جمهوری را تایید کند و به نتیجه برساند. البته این سوال مطرح است که چرا امام مساله مجمع تشخیص را مطرح نمود، برای اینکه کشور درگیر جنگ بود و جامعه آن روز، جامعه ای نبود که امام بتواند آن حرفها را بزند. مثلا امام زمانی دو تا مساله مطرح کرد، یکی راجع به شطرنج و دیگری راجع به مساله منابع زیرزمینی که به خاطر همین دو مساله، با امام (سلام الله علیه) چه ها که نکردند.

شرایط آن دوران غیر از امروز است که بنده می نشینم و مسائلی را بیان می کنم که دانشجوی دکتری حقوق می گوید حداقل ۲۰۰ مورد فتوای متفاوت با دیگر فتاوای مراجع فعلی صادر کرده اید. دارم می گویم و منتشر می شود و طرفدار هم دارد و لذا با آن دشمنی هم می شود. اما در سالهای اول انقلاب شرایط مثل امروز نبود، همانگونه که امام در مسأله ای در مورد طلاق پس از بیان نظر خود می فرماید «و اگر جرأت بود مطلب دیگری بود که آسانتر است!» اما امروز بنده به عنوان شاگرد امام دارم این حرفها را می زنم و جرات آن را هم دارم و طرفدار هم دارد.

عنایت امام به حریم خصوصی بر اساس برداشت او از اسلام بود، برای اینکه می دید که فقه اسلامی درباره آن چه می گوید. در اسلام حکم کسی که به خانه کسی حمله کند و چشمش به خانه کسی باشد و امنیت مسکن فردی را تضییع کند، معلوم است. بنده نظر امام را بالاتر می یابم. در حریم خصوصی، مخصوصا نسبت به مسکن، مسائل جدی مطرح است. از عبارات امام اینچنین برداشت می شود که هیچکس حتی قاضی هم حق ندارد دستور ورود به خانه کسی را صادر کند. از عبارات امام استفاده می شود حتی قوه قضاییه هم حق ندارد دستور ورود به خانه افراد را بدهد. در بند ۶ می نویسند «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی ـ اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند.»

استثنا ندارد. نمی گوید مگر با حکم قاضی. تاکید می کند؛ هیچکس. امام ادامه می دهد: «یا برای کشف گناه و جرم هرچند گناه بزرگ باشد, شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده ولو برای یک نفر فاش کند.»

اگر امام مدعی بود که اسلام می تواند جامعه را اداره کند، مقصود او این اسلام است که می گوید امروز خیلی از این مسائل در دنیا به صورت قانون است. اگر کسی بخواهد کنترل کند و نوار گوش کند و شنود کند، در دنیا مورد اعتراض شدیدی است که امام هم درباره آن سخن می گوید، اینها همه اسلام است: «تمام اینها جرم و گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسیار بزرگ است و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می باشد.»

این به طور کلی حقوق همه افراد است و هیچ قیدی به آن نخورده است، قید نخوردن در کلمات امام بر اساس متن روایات و متن موازین اسلام است و امام چیزی از خودش نگفته است. همه اینها را می شود در متون فقهی کشف کرد و برای آن دلیل فقهی آورد. این فرمان، قید نخورده «هیچ کس» یک اصطلاح عام است یعنی هیچ کس حق ندارد، نه عالم، نه مجتهد، نه قاضی، نه ولی فقیه و نه کارگر جزء و نه هیچ کس دیگر. این هیچ کس هیچ قیدی نخورده است، امام نگفتند مگر با حکم قاضی.

اما در جای دیگر استثنائاتی آورده است. امروزه بیشتر به آن استثنائات اشاره می شود.

جالب این است که قید در بند هفت بیان شده است. باز تاکید می کند «آن چه ذکر شد و ممنوع اعلام شد, در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه ها و گروهک های مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیت های مجاهد و مردم بی گناه کوچه و بازار و برای نقشه های خراب کاری و افساد فی الارض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند.»

فقط یک استثنا دارد و آن خانه های تیمی است که به طور مسلحانه برای براندازی تلاش می کنند. این خانه ها، نه خانه بنده، نه خانه جنابعالی، نه خانه فلان مهندس و نه خانه فلان وزیر و نه خانه فلان عالم. به طور کلی هیچ کس نباید وارد هیچ خانه ای شود، مگر این خانه ها.

حتی درباره این افراد مسلح هم دستوراتی دارند: «با آنان در هر نقطه که باشند و همچنین در جمیع ارگان های دولتی و دستگاه های قضائی و دانشگاه ها و دانشکده ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستان ها و دادگاه ها، چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنان چه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود.»

باز قید احتیاطِ کامل حتی درباره توطئه گران مسلح آمده است. تعدی از حقوق شرعیه جایز نیست. نمی شود افراد را داخل زندان کرد، به گونه ای که هوا به او نرسد. نمی شود فرد را چنان حبس کرد که حقوق اولیه او نقض شود. در احکام زندان، زندانی فقط زندانی است، نه کسی که از حقوق اولیه هم برخوردار نباشد. بهداشت او باید رعایت شود، سلامتی او باید رعایت شود. در روایت هایی آمده که اگر بناست یک فردی اعدام شود، شب قبلش به او غذا داده شود و در روایت دیگر هست که باید از هوا و غذا استفاده کند و با او باید مدارا کرد، ولو فردا محکوم به مرگ است. معنی ندارد کسی را در سلول قرار بدهیم و در آن سلول هوا نباشد.

به نظر بنده سلول هایی که امروز در برخی جاها رایج است، هیچ کدام جواز شرعی ندارد. اگر سلول به این معنا باشد که زندانی چند روزی با کسی ارتباط نداشته باشد، یک حرفی است. ولی انفرادی طولانی مدت، به علت آنکه روانشناسان آن را نوعی شکنجه می دانند، به نظر اینجانب باز جواز شرعی ندارد. اما اینکه در سلول قرآن به او ندهیم و روزنامه به او ندهیم و اگر مریض شد به دکتر نبریم، این سلول نیست. در دوره های پیشین، آقایان در زندان کتاب می نوشتند؛ از زمان شهید اول گرفته که لمعه را در زندان نوشت در حالی که فقط کتاب مختصر النافع داشت، تا امام که در ترکیه تحریر‌الوسیله را نوشت در حالی که نزد او نبود جز مکاسب و کتاب وسیله. دیگر بزرگان هم همین طور، مثلا جناب آیت الله هاشمی رفسنجانی تفسیر راهنما را در زندان نوشت.

امام در قسمتی دیگر در ارتباط با محدوده برخورد می فرماید: «و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملی انجام ندهند.» می گوید شکستشان بدهید، نه کار دیگر. غیر از شکست، نباید شکنجه کرد و کار دیگری کرد.

«مؤکداً تذکر داده می شود که اگر برای کشف خانه های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آن جا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند, چرا که اشاعه فحشا از بزرگ ترین گناهان کبیره است.» ما باید اینها را نقل کنیم، اینها را باید برای دنیا نقل کرد تا هم به اسلام خدمت شود، هم به مردم خدمت شود و هم جلوی مفاسد گرفته شود.

«هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید.» مسلمان در کلمات امام از باب متعارف است وگرنه معیار، انسان است و کرامت او. بنابراین حق هتاکی به هیچ کس را ندارند. حرمت همه آنهایی را که در حقوق با انسان ها قرارداد دارند و با هم زندگی می کنند، نمی توان هتک نمود. حالا حتی اگر تنها به مسلمان اکتفا کنند و بگویند امام فرمودند مسلمان. ولی باز می بینیم به دانشمندان، وزرا، علما، یاران امام و حتی نوه امام بی احترامی می کنند؛ گویا اینها را مسلمان نمی دانند!

«فقط باید به وظیفه نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می باشد. و اما کسانی که معلوم شود شغل آنان جمع مواد مخدره و پخش بین مردم است, در حکم مفسد فی الارض و مصداق ساعی در ارض برای فساد و هلاک حرث و نسل است و باید علاوه بر ضبط آنچه از این قبیل موجود است، آنان را به مقامات قضائی معرفی کنند. و هم چنین هیچ یک از قضات حق ندارند ابتدائاً حکمی صادر نمایند که به وسیله آن مأموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محل های کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی, که صادر کننده و اجرا کننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.»

اگر این فرمان هشت ماده ای اجرا شود مملکت مدینه فاضله می شود، چرا که رعایت حقوق بشر در این فرمان نهفته است .

امام در بند آخر می نویسد: «باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند و قوه قضائیه را در دادخواهی ها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند.» اینچنین می شود که ده میلیون نفر امام را تشییع کردند، چون از رفتار او رضایت داشتند. اینکه آیا الان هم مردم اینقدر راضی هستند؟ باید آزادی باشد تا ببینیم که اینچنین هست یا نه.

همانطور که گفتید همه این فرمان به توطئه قید می شود. توطئه چیست؟ امروزه خیلی ها به این واژه تکیه می کنند.

توطئه یعنی براندازی، یعنی اینکه عده ای بنشینند و تصمیم بگیرند با توسل به اسلحه براندازی کنند. از دیدگاه امام، نشستن و تصمیم گرفتن برای عوض کردن وزیر، این توطئه نیست. اینکه عده ای دور هم جمع می شوند و درباره برگزاری انتخابات حرف بزنند، توطئه برای براندازی نیست. توطئه یعنی اینکه عده ای بخواهند کل این نظام را با اسلحه از بین ببرند و نظام دیگری بیاورند. تا زمانی که مردم نظام را قبول دارند، این توطئه جرم است. تعبیر امام زیباست. توطئه را امام در بند هفت معلوم کرده است. از دید امام، براندازی زمانی توطئه تلقی می شود که با سلاح همراه باشد. بدون سلاح نباید به آنها توطئه گر اطلاق کرد.

خوارج قصد داشتند براندازی کنند، می خواستند علی حاکم نباشد. اما تا دست به اسلحه نبردند، علی کارشان نداشت و از همه حقوق برخوردار بودند.

گزینش در اندیشه امام چه جایگاهی دارد؟ یک عده هنوز هم از گزینش دفاع می کنند در حالی که امام در فرامین متعدد این مساله را رد کرده است.

گزینش برای این بود که افرادی که به ضرر اسلام و کشور حرکت می کنند و تصمیم دارند به ضرر اسلام و کشور حرکت کنند، اینها داخل نظام نیایند. اما حالا کسی فکر و اندیشه خاصی دارد، این نباید رد شود. در زمان خود امام، افکار و اندیشه های مختلف وجود داشتند و صاحبان اندیشه های متفاوت در کار بودند. مخالفان امام در کار بودند، اینجور نبود که کنارشان بزنند. گزینش به معنای این نیست که هر که با ماست، باشد و هر که با ما نیست، نباشد. گزینش برای نفع اسلام و ملت بود. همه باید باشند، ولو یکی هم یک فکر خاصی دارد. آنکه می خواهد ضرر به کل بزند، رد شود، نه آنکه مخالف نظر من است. اصلا مملکتی که قانون دارد، این حرفها را ندارد، قانون باید عمل شود. گزینش اولیه برای این بود که یک سری از افراد و گروهک ها و وابستگان به آنها به دلیل ضررشان به جامعه رد شوند. فلذا کسی که به مردم ظلم نکرده، نباید حذف شود.

حاج آقا شما بعد از صدور این فرمان به دادستانی می روید. در آن زمان، این فرمان امام چقدر در نظام قضا، هم در عمل و هم در حوزه نظری و قانونی، عملیاتی شد؟

به این پیام در دوره امام عمل می شد. فقط یک جا تخلف بود که آن هم حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی مقابلش می ایستاد و ظاهرا نمی توانست کاری بکند. آن مکان خاص، دادگاه انقلاب بود که آنجا تخلّف هایی بود و آیت الله اردبیلی هم که ایستاد، نتوانست کاری بکند. در جلساتی اعتراض می کرد و می گفت اینگونه عمل نکنید، ولی عمل نمی شد، چرایش را نمی دانم.

در کل بفرمایید که این پیام در حال حاضر که سی سال از نظام گذشته چه جایگاهی دارد و چگونه با آن برخورد می شود و چه باید کرد؟

اما چه باید کرد؟ باید کسانی که دلشان برای این مملکت می سوزد، این پیام را زیاد منتشر کنند و برنامه داشته باشند. در رسانه ها تعمیق و تشریح بشود. این قدم اول است. قدرتمندان هم باید به این فرمان عمل کنند، یعنی اینجور نباشد که هست. اینهمه تخلفاتی که در این سالها انجام گرفته، همه اینها را کنار بزنند و متخلفان را اگرنه مجازات، حداقل کنارشان بگذارند و برگردند به همان حالتی که بعد از این پیام امام در زمان امام بوده است. باید بدانیم در زمان امام مساله چگونه بوده است.

باید برگردیم به همان حالت قبل و ببینیم آن روز چگونه عمل می شد. همان گونه که آن روز عمل می شد، همانطوری عمل کنیم. البته این کار شدنی نیست، برخی از آنها شهید شده اند، برخی دیگر زندانی یا خانه نشین شده اند!

کاری که ما باید عمل کنیم و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) و سایت جماران انجام دهد، این است که باید این فرمان منتشر بشود و بحثهای فراوانی شود، سمینارها گذاشته شود. متاسفانه در مورد این فرمان هیچ کاری نشده است. ما توقع داشتیم قانون شود و عملی بشود و اجرا شود و حالا بسیاری از بندهایش نه تنها عمل نشده، بلکه ضدش عمل شده و قانون هم نشده است. شب و نصف شب توی خانه مردم ریختن، درِ خانه مردم را شکستن و هرگونه محدود کردن افراد، مخالف این فرمان است. خلاصه اش این است که اگر امام سفارش به عمل به خلاف این فرامین کرده بود، اینقدر خلاف عمل نمی شد!


 


مسعود نیلی

در همه جای دنیا، دولت یک نهاد سیاسی است و مهم ترین مؤلفه در هر جهت‌گیری سیاسی دولت، مشخص کردن گرایش های توزیعی آن است. به این معنی که درجهت گیری های توزیعی دولت، چه گروه‌هایی قرار است مورد حمایت قرار گیرند و چه گروه‌هایی در فهرست حمایت نیستند. بر این اساس، یکی از عوامل مشخص‌کننده هویت دولت‌ها، رویکرد توزیعی آنها است. اگر دولت‌ها را در کشورهای مختلف با معیار جهت‌گیری‌های توزیعی که دارند، مورد ارزیابی قرار دهیم، به راحتی درمی‌یابیم که از چه اقشاری حمایت می کنند و دولت در چه گروه هایی پایگاه اجتماعی دارد. البته تعبیر دقیق‌تر این است که بگوییم شناخت از دولت‌ها در گرو مطالعه رفتار آنها در زمینه سیاست‌های “بازتوزیعی” است. بازتوزیع به این معنی که حمایت دولت‌ها از یک گروه به معنی این است که منابعی در اختیار آن قرار دهد.اما طبیعی است که دولت برای این که منابع مورد نیاز را فراهم کند، باید آن را از گروه‌های دیگر دریافت کند. بنابراین خود به خود حمایت دولت‌ از برخی گروه‌ها، به معنی تضعیف گروه‌های دیگر است. در واقع، دولت‌ها در عمل نهادهای بازتوزیع‌کننده هستند یعنی منابع را از برخی گروه‌ها می‌گیرند و به گروه‌های دیگر پرداخت می‌کنند.

در کشورهای نفتی اما وضع به‌گونه‌ای دیگر است. در این کشورها، سیاست بازتوزیعی، تبدیل به سیاست های توزیعی می‌شود. یعنی به دلیل برخورداری این دولت‌ها از منابع نفتی، لازم نیست دولت از گروهی منابع را بگیرد تا به گروه دیگر بپردازد. ثروت نفت، این امکان را فراهم می کند که دولت بتواند “همه” گروه‌ها را منتفع کند. در نتیجه دولت‌ها در کشورهای نفتی برای جلب حمایت عمومی از مزیت درآمدهای نفتی برخوردارند و می‌توانند با توزیع آن محبوبیت کسب کنند.

از همین دیدگاه اگر به ایران نگاه کنیم می‌بینیم که در اظهارنظرها و جهت‌گیری‌های رسمی و خط مشی های تبیین شده در اسناد و برنامه‌های توسعه و بودجه کشور، جمهوری اسلامی ایران گروه هدف خود را قشر کم‌درآمد جامعه تعریف کرده و در نظر داشته است که این گروه‌ها را مورد حمایت قرار دهد. اما در همین زمینه، دولت در ایران ترجیح داده ؛ به جای توجه به مقوله درآمد و تلاش برای افزایش درآمد اقشار فقیر، از ابزار قیمت استفاده کند. بنابراین در تمام سال‌های گذشته از طریق پایین نگه داشتن قیمت‌ها، سعی در حمایت از افراد کم‌درآمد داشته و هدفش این بوده که کالاهای مصرفی ارزان‌تر در اختیار آنها قرار گیرد. اما قیمت‌های پایین این پیام را به “همه” مصرف‌کنندگان اعم از دارا و ندار داده است که می‌توانند بیشتر و بیشتر مصرف کنند.این نکته هم قابل توجه است که توزیع در برابر بازتوزیع در کشور ما بین نسلی بوده به این معنی که نسل حاضر، مستقل از این که در زمره کم‌درآمدها قرار دارد یا پردرآمدها با دریافت این علامت که مجاز است بیشتر مصرف کند در عمل از سهم نسل‌های آینده برداشت کرده است. بنابراین برخلاف کشورهای دیگر که دولت‌ها هر زمان سیاست افزایش مالیات را دنبال کرده‌اند، گروهی را به واکنش واداشته‌اند، در کشور ما به این دلیل که از نسل حاضر این منابع اخذ نشده و همه از سیاست‌های توزیعی دولت بهره‌مند شده‌اند، به نوعی رابطه دولت – مردم بر اساس یک رابطة مالی یک طرفه از سوی دولت و مبتنی بر قیمت های پایین اداری تنظیم شده است.

اگر بخواهیم بررسی کنیم و ببینیم در ایران، چه گروه‌هایی نفع می‌برند و چه گروه‌هایی ضرر می‌کنند، متوجه می‌شویم که هم قشر پردرآمد و هم قشر کم‌درآمد، از رانت نفت بهره‌مند می‌شوند. به طور مثال در زمینة انرژی، قشر پردرآمد جامعه از حمایت قیمتی بنزین و گازوئیل استفاده می‌کند و قشر کم‌درآمد ازکمک قیمتی نفت سفید و گاز طبیعی بهره می‌برد. در نتیجه وقتی مجموع این شرایط را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که نظام یارانه‌ای موجود در کشور ما در یک پارادایم رابطه دولت و مردم شکل گرفته که به عنوان جزیی از یک تعادل رابطه میان دولت و مردم عمل می کند. بنابراین اکنون که قرار است قیمت‌ها تغییر یابد، بدون این که پارادایم رابطه دولت و مردم تغییر کرده باشد، تغییری جدی در این رابطه ایجاد خواهد ‌شد. ما نمی‌توانیم تصور کنیم که در کوتاه‌مدت از میان نسل حاضر، گروهی منتفع و گروهی متضرر باشند. به این دلیل که منتفع شوندة اصلی اصلاحات نظام یارانه‌ای، نسل آینده خواهد بود.در این میان، نسل موجود که دارای قدرت سیاسی است، در عمل با تغییرات گسترده‌ای مواجه می‌شود که به سود او نیست بنابراین نسل حاضر به طور قطع در برابر این تغییرها قدرت خریدش کاهش می‌یابد و باید دید چه واکنشی به شرایط جدید خواهد داشت. نکته مهم دیگری هم وجود دارد که نباید آن را از نظر دور داشت.

معمولا دولت‌هایی که دست به اصلاح قیمت می‌زنند، باید در بهترین شرایط برخورداری از حمایت‌های اجتماعی قرار داشته باشند. به این دلیل که سرمایه اجتماعی، مهمترین سرمایه‌ای است که می‌توانند برای این اصلاحات خرج کنند. بنابراین هرچه مقبولیت اجتماعی دولت‌ها بیشتر باشد. دوران گذار از شرایط دشوار اصلاحات اقتصادی آسان‌تر به پایان خواهد رسید. باید در نظر داشته باشیم که تغییراتی از جنس یارانه‌ها، به طور قطع، فشار به مردم وارد می‌کند و ضروری است که دولت در این شرایط، دارای بالاترین درجه مقبولیت اجتماعی باشد. از آن طرف هر چه سطح مقبولیت اجتماعی پایین‌تر باشد از آنجا که با تغییر نظام یارانه به رابطه مالی دولت و مردم آسیب جدی وارد می شود و عامل تعیین‌کننده‌ای هم برای تنظیم رابطة جدید وجود ندارد، ممکن است فشار مضاعفی به دولت وارد شود.

به عبارت دیگر، باید به این نکته با صراحت بیشتری اشاره کرد که در شرایط نامناسب سیاسی و شرایط متزلزل اجتماعی، دست به اقدام رادیکال اقتصادی زدن، می‌تواند خطرناک باشد.

نمی‌توان صرفا” با تکیه بر این استدلال که بیش از دو دهه است طرح هدفمند کردن یارانه‌ها معطل مانده و اکنون میان تصمیم‌گیران کشور اجماع به وجود آمده، دست به انجام این اصلاحات گسترده زد. به عبارتی، اجماع مسوولان و مدیران و تصمیم‌گیران کافی نیست و لازم است که مردم نیز آمادگی پذیرش این گونه اصلاحات را داشته باشند. به نظر می‌رسد در گذشته، اجماع میان مسوولین وجود نداشته و در عوض پایگاه اجتماعی دولت ها قوی تر بوده است. در حال حاضر پشتوانه اجتماعی دولت همچون گذشته نیست اما میان مسوولان اجماع کامل وجود دارد بنابراین باید دید ساختار رابطه دولت و مردم بر پایه چه رشته‌هایی پایدار مانده است. مسلماً یکی از این رشته ها، رابطه مالی دولت و مردم بوده که تابه حال از طریق یارانه برقرار می شده است.در صورتی که رشته‌های دیگر رابطه مردم و دولت وضعیت مناسبی نداشته باشد و این رابطه حمایتی مالی با قطع یارانه‌ها مواجه شود، ممکن است که عواقب اجتماعی قابل توجهی داشته باشد. نکته اصلی دیدگاه من این است که ظرف اجتماعی رابطه دولت و مردم در اتخاذ سیاست‌های رادیکال اقتصادی تعیین کننده است. بنابراین پرسش اساسی این است که برداشت و تحلیل ذهنی گروه‌های اجتماعی که در کوتاه‌مدت از تغییر سیاست‌ها زیان خواهند دید، برپایه چه نوع رابطه‌ای با دولت شکل خواهد گرفت.

منبع: مهرنامه، شماره ششم


 


نماینده شازند در نطق امروز خود در صحن علنی مجلس، موسوی، کروبی و خاتمی را فتنه گران یزید صفت و آمریکا سرور نامید و گفت: پس از بی حرمتی یزیدیان به حریم دین در روز عاشورا و تکرار آن از سوی منافقین در آغاز دهه ۶۰، سومین جنایت توسط پلیدترین افراد و رهروان آنها در سال گذشته رخ داد.

به گزارش خبرآنلاین، محمود احمودی بیغش با بیان اینکه فریب خوردگان، رهروان سه نفر خبیث و دیوانه، با راهنمایی آمریکا و انگلیس بودند، مدعی شد: سال گذشته زمان اذان ظهر در عاشورای سال گذشته، فتنه گران یزید صفت، چادر از سر زنان نماز گزار برداشته و نماز گزاران را به شهادت رساندند.

وی با بیان اینکه اگر ولایت پذیری مردم نبود، این حوادث تکرار می​شد، ادامه داد: آفرین بر بصیرت مردم که اینچنین ولایت پذیری خود را به نمایش گذاشتند. پاسداشت ۹ دی به عنوان یک حماسه دینی و ملی باید تا ابد پویا بماند.

احمدی سپس خطاب به عده​ای که خود را از اصلاحات می​دانند، ادامه داد: گناه شما که حاضر به قبول جنایات این سه فتنه​گر نیستید، کمتر از آنها نیست و در گناه آنها شریکید. چرا که در مهمانی​هایی که برای فتنه به شکل جدید است، شرکت می​کنید و هنوز سر در دامن این سه فتنه گر دارید!


 


نماینده ورامین در یک تذکر آئین‌نامه‌ای هشدار داد که اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها بخش کشاورزی را به دلیل افزایش قیمت گازوئیل با خطرات جدی مواجه کرده است.

به گزارش خانه ملت، سیدحسین نقوی حسینی در پایان جلسه علنی امروز ـ سه شنبه ـ مجلس در تذکری شفاهی گفت: با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها، حوزه کشاورزی به دلیل افزایش قیمت گازوئیل با خطرات جدی مواجه کرده است.

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با اعلام این که ۵۰ درصد از موتورهای آبی کشاورزان با گازوئیل کار می کنند، خاطرنشان کرد: بیشتر کارهای کشاورزان همچنین با تراکتور کار می کنند که سوخت آن نیز گازوئیل است.

نماینده ورامین با اشاره به کشت گلخانه ای که در کشور وجود دارد، اظهار کرد: این کشت های گلخانه ای به دلیل افزایش قیمت انرژی با خطر نابودی روبرو شده است و این در حالی است که پیش از این خود وزارت جهاد کشاورزی از کشاورزان خواسته که کشت گلخانه ای انجام دهند.

نقوی تصریح کرد: در حال حاضر با افزایش قیمت گازوئیل از ۱۶ به ۱۵۰ تومان برای کشاورزی در هر هکتار باید ۴۰ میلیون تومان پول گازوئیل داده شود.

وی افزود: در صورتی که گازوئیل به قیمت آزاد خریداری شود کشاورزان باید برای هر هکتار کشت؛ ۸۸ میلیون تومان پول بدهند که این امر کشت گلخانه ای را با نابودی مواجه می کند.

نماینده ورامین براین اساس در پایان پیشنهاد کرد که حداقل کشاورزان برای امسال از خرید قیمت آزاد گازوئیل معاف شوند.


 


نماینده آستانه اشرفیه در مجلس فاش کرد: با وجود این که واردات برنج نفی شده است در ۶ ماهه اول سال بیش از ۶۰۰ هزار تن برنج وارد کشور شده است.

به گزارش خانه ملت، صبح روز سه شنبه سیدمهدی صادق در تذکر شفاهی خود در صحن علنی، تاکید کرد: واردات بی رویه برنج باعث رکود بازار داخلی شده است.

نماینده مردم آستانه اشرفیه ادامه داد: همچنین با نوسانات قیمت قیر یکی از فرآورده های مهم نفتی روبه رو هستیم، کارخانجات تولید این کالا زمانی که متوجه شدند در آستانه اجرایی شدن هدفمندی یارانه ها هستیم از ارائه قیر به مردم ممانعت کردند.

صادق تاکید کرد: از آنجا که با اجرای این قانون قیمت نفت و فرآورده های آن افزایش می یابد از توزیع قیر جلوگیری کردند.

به گفته این نماینده کارهای عمرانی استان گیلان و مازندران به دلیل شرایط خاص آب و هوایی در زمان خاصی صورت می گیرد و از آنجا که قیر در اختیار مردم قرار نگرفته است بسیاری از پروژه های عمرانی به تاخیر افتاده است.

نماینده مردم آستانه اشرفیه همچنین به واردات لوله های گاز ترش از سوی پیمانکاران پروژه پارس جنوبی اشاره کرد و گفت: این در حالی است که کارخانه های تولید داخل لوله های گاز ترس تنها با ۳۰ درصد ظرفیت خود کار می کنند.

محمدحسن ابوترابی فرد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی که ریاست جلسه را بر عهده داشت تاکید کرد: تذکرات خود را به صورت مکتوب به هیات رئیسه مجلس ارسال کنید تا پیگیری های لازم صورت گیرد.


 


آیت‌الله دستغیب در دیدار با خانواده مصطفی تاج زاده، به شدت از وضع موجود کشور انتقاد کرد و گفت: چه شد که در عرض این چند سال همه چیز عوض شد و قرآن و سنّت را خاک کردند؟ کجاست احکام قضاوت؟ هیچ مرجع عادلی را پیدا نمی‌کنید که بگوید: می‌توان با قهر از مجرم اعتراف گرفت. لذا چه در مجلس خبرگان و چه در جاهای دیگر بارها گفته و می‌گویم که هیچ یک از مراجع وضع موجود را تأیید و امضا نمی‌کنند زیرا خلاف قرآن و سنّت و قانون اساسی است.

به گزارش کلمه، ایشان همچنین با بیان اینکه وضعیت فعلی را نه جمهوری می‌توان نامید و نه اسلامی، تاکید کرد: نتیجه پا گذاشتن بر قرآن و سنّت، این می‌شود که دست مراجع بسته شود و تهدیدات پیش آید و شکنجه‌ها و زندانهای بی‌رویه ایجاد شود. وقتی دست مراجع بسته شود دست کسانی باز می‌شود که از قرآن و سنّت اطلاعی ندارند و دیگر از اسلام فقط یک اسم باقی می‌ماند.

سایت حدیث سرو که به هواداران آیت‌الله دستغیب تعلق دارد، گزارش داد که در ابتدای این دیدار، فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر سید مصطفی تاج زاده، به شرح وقایع اتفاق افتاده در روز عاشورا برای آیت‌الله دستغیب پرداخت و با بیان اینکه “برای استعلام از وضعیت عزیزانمان به زندان اوین رفتیم و با آن برخورد کذایی روبه‌رو شدیم” از روند موجود در جامعه ابراز تاسف کرد.

پس از صحبت های محتشمی‌پور، آیت‌الله دستغیب نیز با ابراز تاسف از اجرا نشدن قوانین در جامعه اسلامی گفت: در زمان شاه، اکثریت مردم چه شیعه و چه سنّی از زیر پا گذاشته‌شدن احکام و قوانین اسلام ناراحت بودند، لذا به هنگام قیام امام خمینی‌(س) مردم با ایشان همراه شدند. امام خطاب به شاه می‌گفت: تو برخلاف اسلام عمل می‌کنی، حدّاقل به قانون اساسی که خودتان تصویب کرده‌اید، عمل کن.

ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به اینکه اخذ اعتراف قهری از مجرم، خلاف قرآن و سنت است، تصریح کرد: هیچ مرجع عادلی را پیدا نمی‌کنید که بگوید می‌توان با قهر از مجرم اعتراف گرفت. لذا چه در مجلس خبرگان و چه در جاهای دیگر بارها گفته‌ام و می‌گویم که هیچ‌یک از مراجع وضع موجود را تأیید و امضا نمی‌کنند، زیرا خلاف قرآن و سنّت و قانون اساسی است.

ایشان در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دفاع مشروع طلاب و اصحاب مسجد در روز قدس و اینکه اخیرا احکام سنگینی برای چند نفر از طلاب صادر شده، به خاطر دفاع بحقی که از خود در برابر حمله مهاجمان کردند، افزود: آیا می‌توان به کسی که می‌گوید بر طبق قانون اساسی عمل کنید، بگویند: تو و امثال تو سران فتنه هستید. یا اینکه بگویند مسجدتان، مسجد ضرار است و طلاب مشغول به تحصیل در آنجا، فتنه‌گر و آشوب‌طلب هستند و باید محاکمه شوند و باید تبعید شوند و شلاق بخورند و به حبس بروند؟!

اشاره این مرجع تقلید به موضوع احضار و محکومیت سه نفر از طلاب و شاگردان ایشان در دادگاه ویژه روحانیت به حبس و تبعید و شلاق و پرداخت جزای نقدی است.

مشروح سخنان این مرجع تقلید مقیم شیراز در دیدار با خانواده مصطفی تاج زاده، در ادامه می‌آید:

آنچه از مردم کشورمان در مقابل محمّدرضاشاه و رضاخان، سراغ داریم این است که اکثریت مردم چه شیعه و چه سنّی از زیر پا گذاشته‌شدن احکام و قوانین اسلام ناراحت بودند، لذا به هنگام قیام امام خمینی‌(س)، مردم با ایشان همراه شدند. امام خطاب به شاه می‌گفت: تو بر خلاف اسلام عمل می‌کنی، حدّاقل به قانون اساسی که خودتان تصویب کرده‌اید عمل کن. امام در زمان شاه می‌گفت: مذهب در ایران دیگر رنگی ندارد.

قیام این مرجع، نمودار این بود که ما شاه را نمی‌خواهیم، ما احکام اسلام را می‌خواهیم، ما عمل به سیره پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام را می‌خواهیم.

از سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ مردم همگی نسبت به امام شناخت داشتند و می‌دانستند این شخص از قرآن و سنّت فراتر نمی‌رود و به دنبال او قیام کرده و به پا خواسته بودند، با این حال امام به دنبال محوریت خود نبودند و فرمودند: باید قانون اساسی نوشته شود و بر طبق آن عمل شود. لذا از هر شهری نمایندگانی برخاستند تا قانون اساسی نوشته شود، آن هم کسانی که مرجعیت آنها محرز شده بود؛ اشخاصی همچون آیات عظام منتظری، بهشتی، دستغیب، صدوقی‌ رحمهم الله و… که همگی مجتهد بودند و همه همّ و غمّشان این بود که قانون اساسی از قرآن و سنّت بیرون نرود و در مذاکراتی که به هنگام ایجاد قانون اساسی داشتند، همگی با دلیل سخن می‌گفتند.

در آخر هم همگی به قانون اساسی رأی دادند، چون پشت این قانون، کسی بود که مجتهد مطلق و مرجع بود که تمامی مردم او را قبول داشتند؛ او هیچ گاه تحکم نمی‌کرد و می‌گفت: من خودم هم تابع این قانون هستم. حتی اگر در مجلس مسأله‌ای مطرح می‌شد و ایشان با آن مخالف بودند، نظر خود را به عنوان یک نصیحت بیان می‌فرمود، با این حال در آخر اختیار را به خودشان می‌داد و می‌گفت: تصمیم نهایی با خودتان است. او نظرش این بود که تمامی سه قوه، مستقل باشند. قرآن و سنّت هم همین را می‌گوید؛ قوه قضائیه باید مستقل باشد و از هیچ کس نباید دستور بگیرد.

حضرت امیرالمؤمنین‌ علیه السلام خود، برای قضاوت به نزد شریح قاضی می‌رفتند و البته اگر اشتباهی از او می‌دیدند به او تذکر می‌دادند.

وقتی به ائمه اطهار علیهم السلام رجوع می‌شد و از ایشان درباره صفات و شرایط قاضی اسلامی سؤال می‌شد، ایشان در پاسخ می‌گفتند که قاضی اضافه بر احاطه بر مسائل فقهی که خود عمری را می‌طلبد، باید عادل باشد، خداترس باشد؛ ترس از اینکه حکم او مخالف با قرآن و سنّت نباشد. در روایت آمده است که قاضی بر لبه پرتگاه جهنم است.

به هنگام قضاوت، هر متهمی که آورده شود، دارای هر نوع اتهامی که باشد، ابتدا باید جرم او ثابت گردد و بر اساس قانون مطابق با قرآن و سنّت باید مجرم شناخته شود، نه بر اساس ملاک‌های دیگر.

یا اگر قرار است کسی مُحارب تشخیص داده شود، باید قاضی در ابتدا مفهوم و موضوع محارب را متوجه باشد، بعد از آن شخص متهم باید در محضر قاضی با اختیار دو مرتبه اقرار به گناه خود بکند به اینکه من با چوب یا سنگ یا سلاح برای زدن مردم یا ایجاد ترس اقدام کرده‌ام، یا اینکه دو شاهد عادل به جرم او شهادت دهند. قبل از اثبات جرم کسی حق زندانی کردن و حبس او را ندارد، چه رسد به اینکه به او فحاشی شود یا او را بزنند.

قیام امام خمینی‌ رحمة‌الله برای اجرای احکام اسلام بود؛ چه شد که در عرض این چند سال همه چیز عوض شد و قرآن و سنّت را خاک کردند؟ کجاست احکام قضاوت؟ هیچ مرجع عادلی را پیدا نمی‌کنید که بگوید: می‌توان با قهر از مجرم اعتراف گرفت. لذا چه در مجلس خبرگان و چه در جاهای دیگر بارها گفته و می‌گویم که هیچ یک از مراجع وضع موجود را تأیید و امضا نمی‌کنند زیرا خلاف قرآن و سنّت و قانون اساسی است. باید در محضر قاضی، شخص به جرم خود اعتراف کند، نه اینکه قاضی صرفاً بر اساس پرونده‌ای که توسط ضابطان همچون سپاه و سازمان اطلاعات و… آماده شده است، حکم دهد.

در کجای احکام قضایی اسلام، چنین چیزی آمده است؟ اینچنین قاضی از عدالت ساقط است. تمامی مراجع کشور چه در قم و چه در شهرهای دیگر به دنبال اجرای صحیح احکام اسلام هستند و هیچ کدام بر وضع موجود صحّه نمی‌گذارند.

تمامی فریاد ما این است که بیایید به قانون اساسی که مردم به آن رأی داده‌اند، عمل کنید و خواهید دید که چقدر مردم خوشحال می‌شوند و چقدر جمهوری اسلامی مقتدر می‌شود و چقدر قدرت شیعه در جهان ظاهر می‌شود. همچون زمان امام خمینی ‌رحمة الله که سران کفر از ایران به وحشت افتادند. امام هم به دنبال ساقط کردن آنها نبود، بلکه می‌خواست آنها هم به طرف اسلام بیایند؛ حتی نسبت به صدام هم همین طور بود.

نتیجه پا گذاشتن بر قرآن و سنّت، این می‌شود که دست مراجع بسته شود و تهدیدات پیش آید و شکنجه‌ها و زندانهای بی‌رویه ایجاد شود. وقتی دست مراجع بسته شود دست کسانی باز می‌شود که از قرآن و سنّت اطلاعی ندارند و دیگر از اسلام فقط یک اسم باقی می‌ماند. گفته می‌شود «جمهوری اسلامی». «جمهوری» یعنی اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را قبول داشته باشند. آیا تمامی مردم این وضع را قبول دارند؟ «اسلامی» هم یعنی احکام اسلام باشد که الان جاری نیست.

وضع موجود از نظر بنده و تمامی کسانی که از قرآن و سنّت و قانون اساسی مطلع هستند، صحیح نیست.

از مراجع سؤال کنند، آیا می‌توان قبل از اثبات جرم، شخص را به زندان برد و…؟ از آنها سؤال شود که آیا این مسائل مطابق است با آنچه شما در دروس اسلامی خوانده‌اید؟ همگی می‌گویند: نه. آیا می‌توان به کسی که می‌گوید بر طبق قانون اساسی عمل کنید، بگویند: تو و امثال تو سران فتنه هستید. یا اینکه بگویند مسجدتان، مسجد ضرار است و طلاب مشغول به تحصیل در آنجا، فتنه‌گر و آشوب‌طلب هستند و باید محاکمه شوند و باید تبعید شوند و شلاق بخورند و به حبس بروند؟!

وقتی در روز قدس یا روز بعد از عاشورا به مسجد قُبا حمله می‌شود، اصحاب مسجد از خودشان دفاع مشروع می‌کنند. کدام یک از مراجع عادل، حکم به این می‌کنند که مهاجمین را رها کنند و مدافعین را دستگیر و محاکمه کنند؟! هیچ کدام از مراجع چنین حکمی را امضا نمی‌کنند.

حضرت آیت‌اللَّه صانعی که عمری را به درس و بحث مشغول بوده، چرا باید به خاطر نصیحتی که می‌کند، به دفتر و منزلش حمله شده و آنجا را سنگباران کنند و به ایشان تهمتهای فراوان بزنند؟

چرا باید عکس اشخاصی همچون آقایان موسوی و کروبی و صانعی و بیات زنجانی و بنده هم‌ردیف اوباما و سران کشورهای آمریکا و انگلیس قرار داده و در سطح وسیع چاپ نموده و به عنوان سران فتنه پخش کنند؟ کدام یک از مراجع بر این امر، مُهر تأیید می‌زنند و آن را مطابق اسلام می‌دانند؟

آقای تاج زاده چه گناهی کرده است که با نوشتن یا گفتن مطلبی او را مخلّ امنیت ملّی قلمداد می‌کنند و به ایشان متعرّض می‌شوند و او را اذیت می‌کنند؟ بنده مطمئن هستم که ایشان وابسته به هیچ کشور خارجی اعمّ از آمریکا و انگلیس نیست.

جمله امنیت ملی که منتقدین را با اتهام اخلال در آن بازداشتهای آنچنانی می‌کنند، یک جمله مبهم و قابل دهها توجیه است که لازم است مراجع عظام آن را با قرآن و سنت توضیح دهند.

نصیحت می‌کنم که مردم و خانواده‌ها را اذیت نکنند؛ عاقبتِ خودشان را خراب نکنند که در آخر مورد سؤال و مؤاخذه قرار خواهند گرفت. هنوز هم دیر نشده می‌توانند از این رویه برگردند و آن را اصلاح کنند. ان شاء اللَّه خداوند هدایتشان فرماید.


 


نماینده ناظر شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی گفت: ۳ سال است که جلسات این شورا برگزار نمی‌شود.

موسی‌الرضا ثروتی در خصوص آخرین جلسه برگزار شده شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی به خانه ملت گفت: سه سال است که جلسات شورا برگزار نشده است و به معاونت نظارت مجلس نیز اعلام کرده ایم تا برای تشکیل جلسات شورا به دولت تذکر دهد.

نماینده بجنورد در مجلس با بیان اینکه تشکیل این جلسات ضرورت و اهمیت دارد گفت: با توجه به اینکه یکی شدن صندوق های رفاه و تامین اجتماعی را در برنامه پنجم تصویب کرده ایم و سازمان تامین اجتماعی تبدیل به صندوق سازمان اجتماعی شده است و همه این موضوعات مهم است و لازم است که جلسه شورای عال بیمه تشکیل شود.

وی تصریح کرد: با توجه به اینکه در برنامه پنجم توسعه اعلام کرده ایم وزارت بهداشت و درمان متولی بهداشت و در مان است شرکت های بیمه باید با وزارت بهداشت و درمان همکاری داشته باشند.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس افزود: همچنین در بودجه سال ۸۹ آمده است که شرکت های بیمه ملزم به پرداخت ۶۰ در صد مطالبات بیمارستانها هستند که در حال حاضر شرکت های بیمه این مطالبات را پرداخت نمی کنند و برا ی بیمارانی که به بیمارستانها مراجعه می کنند مشکل ساز می شوند.

ثروتی تاکید کرد: دولت تخلف کرده است و باید توجه بیشتری به برگزاری این جلسات داشته باشد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته