بازخوانی مصاحبه تاریخی آیت الله منتظری پس از ۲۲ سال
جرس: آیتالله العظمی حسینعلی منتظری نجف آبادی "پدر معنوی ملت ایران " در دهمین سالگرد انقلاب اسلامی در مصاحبهای از کج شدن راه انقلاب، انتقاد کرده است.
به گزارش جرس، این مصاحبه در تاریخ دوم دی 1367 انجام شده است، یعنی دقیقا 22 سال قبل. این مرجع تقلید که در آن زمان قائممقام رهبری بوده است در این مصاحبه تاکید کرده است: متاسفانه ما به جای عمل به ارزشها، بیشتر شعار دادیم و به جای بها دادن به مردم و حفظ آنان در صحنه روزبهروز نیروی عاقل و فعال آنان را ناراضی و منزوی و از صحنه کنار زدیم، قهرا کارمان به جایی رسید که برای حفظ خود ناچار باید عملا برخلاف شعارهای اولیه خود قدم برداریم و همه ارزشها را فراموش کنیم.
آیتالله منتظری که کمتر از دوماه بعد از انتشار این مصاحبه توسط مرحوم آیتالله خمینی از سمت خود برکنار شد و هفت سال بعد از این مصاحبه به مدت 5 سال و 6 ماه در حصر خانگی به سر برد، در این مصاحبه اظهار داشته است: برای ما باید ارزشها و اهداف اصولی انقلاب، ملاک و اصل باشد نه حکومت کردن به هر قیمت.
متن کامل این مصاحبه نخستین بار در کتابی با عنوان "یادواره فجر" در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۶۷ به همت محمدجواد مظفر منتشر شد. در این کتاب علاوه بر مصاحبه با قائم مقام رهبری مصاحبه با سران وقت قوای سه گانه نیز به چشم می خورد. حضرات آیات آقایان سید علی خامنه ای رئیس جمهور، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس قوه قضائیه و شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی. اکنون بعد از 22 سال تحلیلهای هر چهار نفر خواندنی است. مقایسه دیدگاه آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با دیدگاه آیت الله منتظری بسیا ر عبرت آموز است. این مصاحبه سند ارزنده ای از مواضع حق طلبانه منتظری "در قدرت" است. لازم به ذکر است که این مصاحبه تاریخی در بخش ضمائم کتاب خاطرات آیت الله منتظری نیز برای بار دوم منتشر شده است
متن کامل این مصاحبه تاریخی به شرح زیر است:-
در چشماناش فروغ ایمان و در نگاهاش یک دنیا عاطفه؛ در کلاماش همه اخلاص، در فریادش دردمندی و در قلباش عشق به خدا و مردم؛ نگران انقلاب و آینده آن، نگران سرنوشت دین خدا. او از تبار صدیقین است و از سلسله آن خروشندگان علیه ظلم و بیداد. رفتارش درس اخلاق است. سنگ صبور دلهای دردمند است. تواضع ذاتیاش به انسان شجاعت و جسارت میدهد که بگوید و بشنود از او. خانهاش پناه درماندگان است. چه باشکوه است وقتی میبینی آن روستایی، آن مرد ساده کوچه و بازار یا آن صاحب مقام هر دو به یک جور به آن خانه راه دارند که شاید اولی سادهتر، که او از میان مردم برخاسته، از میان آن سختکوش مردمی که با دستهای پینهبستهشان نان مردم را از دل خاک بیرون میکشند.
در هر دیدار و با هر کس او شروع میکند. در اولین برخورد کاری میکند که فاصله بزرگی و کوچکی درهم ریزد. با کلامی دوستانه یا طنزآمیز به ملاقات کننده جرات سخن گفتن میدهد. این کار از هر کس برنمیآید. او از یگانه فرزانگانی است که اخلاص در وجودش متبلور شده و ذاتی او.
قائم مقام رهبری است و فقیهی عالیقدر؛ عمری را بر سر آرمان خود گذاشته، به عهدی که با خدا بسته وفادار مانده و به راهی که پیموده و باید بپیماید ایمانی شگرف دارد.
ارزشها برایش از همه چیز والاترند و دنیا همانند اسوه و الگوهایاش محمد وعلی صلوات... و سلامه علیه در نزدش بیمقدار.
درد تازیانه حکومت غدار را بر پشت دارد و طعم تلخ محبوس بودن در سیاهچال ستمشاهی را در ذائقه. او آگاه به زمان است و شکافنده احکام خدا، که او فقیه زمان خویش است.
متواضع، ساده، بیریا، همه عشق و اخلاص و... بدینسان است که جرات میکنیم بپرسیم و او پاسخ میدهد. سوالهایمان را که سوالهای نسل امروز است، میخوانیم؛ و از دیدگاهها و نظرات ایشان که راهگشا و گرمیبخش است آگاهی مییابیم. بخوانیم حرفهای او را که از انقلاب سخن میگوید و از لزوم تحول در اندیشه راهنما. از نیاز به تزکیه صاحبان مقام و منزلت و از...
یادواره فجر مفتخر است که در دهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران منعکس کننده آخرین نظرات فقیه عالیقدر، قائم مقام رهبری حضرت آیت... العظمی منتظری پیرامون ۱۰ سوال اساسی و محوری انقلاب باشد. با این امید که توشهای باشد برای اهل معرفت. انشاء...
در یک نگاه بیپرده و صادقانه این طور به نظر میرسد که "انقلاب اسلامی" نیز همانند بسیاری از انقلابات معاصر در تحقق شعارها و خواستههای اولیه ناموفق بوده و در مواردی ناگزیر از همان مسیر و شیوهها استفاده کرده (مانند قبول روابط با غرب، پذیرش نظام بینالمللی و...) که سایرین نیز بهره جستهاند. حال به نظر حضرتعالی اشکال اساسی در کجا است؟ آیا این نظر صحیح است که در جهان به هم پیوسته کنونی باید به جای "انقلاب" به "اصلاح" فکر کرد.
بسمهتعالی. اینکه دیده میشود انقلابها معمولا دچار آفتها و بحرانهای داخلی و خارجی میشوند و قهرا در تحقق اهداف اولیه و شعارهای اصولی خود موفق نمیشوند یک قانون جبری و الزامی الهی یا تاریخی نیست، بلکه معلول شیوه و عملکرد مسئولین و مدیران آن است. و در انقلاب ما چون هدف پیاده شدن موازین اسلامی و ضوابط دینی و اخلاقی و حفظ حرمتها و حفظ حقوق محرومین بود و پشتوانه آن نیز ایمان و اعتماد مردم و هماهنگی همه اقشار ملت بود اگر همان هدف تعقیب میشد و همان ایمان و اعتماد مردم و هماهنگی آنان حفظ میشد به یقین انقلاب مسیر خود را طی میکرد و روزبهروز شکوفاتر میشد. ولی متاسفانه ما به جای عمل به ارزشها، بیشتر شعار دادیم و به جای بها دادن به مردم و حفظ آنان در صحنه روزبهروز نیروی عاقل و فعال آنان را ناراضی و منزوی و از صحنه کنار زدیم، قهرا کارمان به جایی رسید که برای حفظ خود ناچار باید عملا برخلاف شعارهای اولیه خود قدم برداریم و همه ارزشها را فراموش کنیم.
بنابراین انقلاب یک واقعیت است و برای تغییر نظامات طاغوتی و استکباری چارهای جز انقلاب و دگرگونی همه جانبه نیست و تنها اصلاح، چیزی را تغییر نمیدهد؛ چون اساس این نظامات خراب است. گرچه میزان موفقیت و پیروزی همه جانبه انقلابها منوط به رشد فکری و عقلانی ملتها، شیوه و عملکرد و صداقت مسئولین هر انقلابی میباشد و این روند همچنان ادامه خواهد داشت تا مزاج جهان برای یک دگرگونی اساسی و انقلابی جهانی به دست حضرت صاحبالامر (عج) آماده گردد و نظامات شرک و کفر و استبداد به کلی واژگون و جای خود را به یک نظام الهی عادل بدهند انشاالله تعالی.
در چند سال گذشته شاهد تحولاتی در زمینه "اندیشه راهنمای" انقلاب و جمهوری اسلامی بودهایم. قضاوت بسیاری آن است که برخی از آنها عدول از موضعگیریهای اولیه بوده است. آیا به نظر حضرتعای این تحولات، همان "اجتهاد مستمر" است یا تجدید نظر در اصول؟
بسمهتعالی. اصطلاح اجتهاد مستمر مربوط به اجتهاد فقهاء در احکام است که باید با پیشرفتهای علمی و اجتماعی بشر همگام باشد تا بتواند پاسخگوی نیازهای بشری در تمام مراحل و دورهها باشد و خیال نشود که احکام اسلام منحصر به همان زمانهای اولیه و دوران جهالت بشریت و نداشتن تمدن و صنعت و پیشرفت میباشد. در مورد اصول چه منظور، اصول اسلامی باشد یا اصول انقلاب اسلامی؛ باید توجه شود که در هر دو یک سری اصول ثابت و غیرقابل تغییر وجود دارد که باید دقیقا شناخته و تبیین گردد و در این گونه اصول هیچگاه تجدید نظر معقول نخواهد بود و یک سنخ مسائل فرعی و تطبیقی است که بر حسب مقتضیات زمان و شرایط تغییرپذیر است و در اجتهاد باید این دو سنخ مسائل از یکدیگر تفکیک شوند.
جنابعالی به کرات این نکته را گوشزد فرمودهاید که میان "حفظ ارزشها" بقای حکومت اسلامی باید اصالت را به حفظ ارزشها داد.
الف) به نظر حضرتعالی اهم این ارزشها در چه اموری تبلور پیدا میکند؟
ب) آیا تصور نمیفرمایید در صورت پای فشردن برای "حفظ ارزشها" بقای حکومت اسلامی خدشهدار خواهد شد؟
پ) به هر حال در نهایت این مشکل را چگونه باید حل کنیم؟
بسمهتعالی. این معنی که برای ما باید ارزشها و اهداف اصولی انقلاب، ملاک و اصل باشد نه حکومت کردن به هر قیمت؛ چیزی است که از روش و سنت پیامبر اسلام و حضرت امیر در زمان حکومت خود به خوبی به دست میآید و باید روش آنان برای ما الگوی عملی باشد و اینکه گاهی گفته میشود زمان ما را با این پیچیدگی شرایط و به هم پیوستگی دنیا و وجود انواع توطئهها و حیلهها نمیتوان به زمان پیامبر و حضرت امیر مقایسه نمود، یک انحراف و کجفهمی است. ارزشهای اخلاقی و انسانی که ادیان و به خصوص اسلام برای تحقیق آنها تشریع شدند چیزی نیست که قابل تغییر باشد عدالت، مساوات، حفظ حقوق و حرمتها، خدمت بنوع، وفاء به عهد، صداقت، کرامت، فداکاری، عفو، گذشت و امثال اینها در هر زمانی مطلوب است و خواسته انسانها میباشد. به علاوه با پیچیدگی شرایط فعالی دنیا ساختار ذهنی و فکری مسلمانان در شناخت و درک اسلام نیز قهرا پیچیده و عمیق خواهد شد و بر مقیاس همان پیچیدگی شرایط کنونی، مجتهدین و اسلامشناسان روز، دستورات و قوانین متنوع و پیچیدهای را بر اساس اصول ثابت و روشن اسلام که از قرآن و حدیث و روش معصومین (ع) استنباط میکنند برای اداره جوامع کنونی ارائه خواهند داد و ارزشهای مورد سوال همانهایی است که به خاطر آنها انقلاب کردیم و در شعارها به مردم وعده میدادیم و تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت برای تحقق همین ارزشها و اهداف است و به اصطلاح، حکومت وسیله است نه هدف؛ هدف حفظ ارزشها است. و این معنی در کلمات حضرت امیر (ع) و امام حسین (ع) زیاد دیده میشود و مشی سیاسی آن حضرات از اول تا لحظه شهادت، در تمام مراحل و در برخوردها با اقشار مختلف و دشمنان گوناگون خود بهترین الگو برای ما میباشد.
آن حضرات در شرایطی قرار گرفتند که بین ماندن و حکومت کردن و یا حفظ ارزشهای الهی و پایبندی با آنها مخیر بودند ولی آنان حفظ ارزشها را انتخاب نمودند و به همین دلیل روش آنان در تاریخ ماند و برای همیشه و همه افراد تا روز قیامت الگو و نمونه شد و گرنه اگر حکومت کردن ولو به قیمت مسامحه در اهداف و ارزشها را انتخاب نموده بودند هیچگاه در تاریخ اینچنین سرمشق و حرکتآفرین و تحولزا نمیشدند. به هر حال این مشکل یعنی انتخاب حکومت و یا ارزشها را باید همانند پیامبر (ص) و حضرت امیر(ع) و امام حسین (ع) حل نمود و این معنی منوط به این است که اولا روش سیاسی و حکومتی آنان را درست بشناسیم و ثانیا عمل کنیم و واقعا سیره آنان را محور و الگوی فکری وو عملی خود قرار دهیم.
"شورای مصلحت نظام" که از سوی حضرت امام به منظور تصمیمگیری نهایی در حل مسائل کشور تشکیل گردیده است از دیدگاه برخی همان "استحسان و مصالح مرسله است" که در بحثهای فقهی اهل سنت مورد استناد میباشد. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
بسمهتعالی. شورای مصلحت از مقوله استحسان و مصالح مرسله نیست. اینها مربوط به شیوههای فقهی اهل سنت است. شورای مصلحت را از اول امام مدظله برای حکمیت بین مجلس و شورای نگهبان تعیین کردند؛ گرچه گفته شد بعدا محدوده آن را تعمیم دادند ولی به هر حال چون نهادی است بر خلاف قانون اساسی و بر اساس ضرورتهای روز و جنگ تاسیس شد، باید همانگونه که حضرت امام در جواب نمایندگان فرمودند تمام کارها در آینده بر اساس قانون اساسی و حول آن انجام شود.
حضرت عالی در رهنمودهایی که ارائه فرمودهاید از سویی به واگذاری نقش بیشتر به مردم و نیز حمایت از اقتصاد آزاد و تجارت آزاد تاکید فرمودهاید. الزام این امر قبول بازار اقتصاد جهانی و نظام بینالمللی است که امنیت و نیز امکان این مبادلات را فراهم میسازد؛ از سوی دیگر در مسائل مربوط به سیاست خارجی و جنبشهای آزادیبخش حضرتعالی معتقد به مبارزه با امپریالیزم و تشکیل هستههای مبارزاتی به منظور ضربه زدن به منافع امپریالیستها و حمایت بیدریغ از جنبشهای آزادیبخش هستید. به نظر حضرتعالی این دو امر چگونه قابل جمع هستند؟
بسمهتعالی. مقصود از آزادی در تجارت، شیوه غربی آن نیست بلکه مقصود همان است که کرارا امام اشاره کردهاند که باید به مردم بیشتر بهاء داده شود و دولت خود را درگیر اموری که دست مردم است نکند و با نظارت و برنامهریزی صحیح دست مردم را در تجارت و داد و ستد باز بگذارد و تنگنظری نکند تا اولا استعدادهای مردمی به کار افتد و جریان تجارت رونق یابد و ثانیا دولت به کارهای اساسی خود برسد. البته این معنی منافاتی با کنترل بیشتر دولت در زمان جنگ و کمبود اجناس و احیانا کوپنی کردن بعضی چیزها که به اندازه نیاز موجود نیست ندارد. بنابراین مسئله حمایت از نهضتهای اسلامی و تشکیل هستههای مقاومت در دنیا برای مبارزه با امپریالسیم هیچ ربطی و منافاتی با آزاد گذاشتن مردم در تجارت و تولید و تشویق آنان و دادن امکانات به آنان و برنامهریزی نمودن برای صدور و ورود اجناس برحسب نیاز کشور و منافع اقشار مردم ندارد و خلاصه کلام این که در تولید و صنعت و توزیع به جا است دولت ناظر و کنترل کننده باشد نه مباشر.
عدهای را عقیده بر این است که از مبرمترین اقدامات در حوزهها تغییر در ساختار آموزش آنها است، به این معنا که ابزار موجود در سیتم آموزشی فعلی برای رسیدن به استنباط حکم منطبق بر نیازهای جهانی کنونی نیست. به زبان دیگر علوم انسانی مانند (اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی و...) را باید در نظام آموزش حوزه وارد کرد. حضرتعالی این نظر را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسمهتعالی. این معنی که ساختار آموزشی حوزهها همزمان با نیازهای جدید و مکاتب گوناگون و تحولات علمی و صنعتی باید متحول شود و مسائل مستحدثه روز مورد تجزیه و تحلیل علمی و فقهی قرار گیرد؛ قابل شک نیست. البته نه به این معنی که از اهمیت فقه و اصول کاسته شود هرگز؛ فقه و اصول باید به همان اهمیت گذشته مورد توجه باشد ولی بسیاری از علوم دیگر که در گذشته مطرح نبوده هم، باید در بافت نظام آموزشی حوزهها قرار گیرد تا حوزهها بتوانند پاسخگوی نیازهای جدید و مشکلات تازه فکری و عملی جوامع باشند.
در مورد مسائل فقهی هم باید توجه شود که در گذشته فقهای عظام ما رضوانالله علیهم در فضای انزوا از سیاست و حکومت به اجتهاد و استنباط بسیاری از احکام پرداخته بودند دور بودن از حکومت و قدرت، بسیاری نکات و حقایق مربوط به آن را مورد توجه قرار ندادهاند و در حقیقت کمتر درصدد ارائه فقه برای حکومت و اداره شئون مختلف زندگی مردم بودهاند گرچه مواد خام مسائل حکومت را با اشکال مختلف و در حد اختصار مطرح نمودهاند. ولی چون از حکومت دور بودند در فکر چارهجویی و استنباط فقه حکومت و سیاست نبودهاند؛ و امروز با رفتن طاغوت و به وجود آمدن امید برای تشکیل حکومت اسلامی در همه ابعاد و زمینهها وظیفه حوزههای علمیه، سنگینتر از گذشته میباشد و باید همه در زمینه آموزش کلی حوزهها و هم در استنباط فقهی مسائل سیاسی و اقتصادی و قوانین حقوقی و جزائی و غیره یک تحولی به وجود آورد و مسائل جدید و مخل ابتلاء اعم از فکری و عملی به خصوص در دائر حکومت اسلامی از همان ماخذ و منابع اسلامی استخراج و استنباط گردد، اگر این مهم به شکل لجنهای و گروهی شروع شود موفقیت و آثار مثبت آن بیشتر و دقیقتر خواهد بود.
به نظر جنابعالی آیا زمان آن نرسیده که یک تحول جدی و اساسی در سبک "رسالهنویسي" از سوی مراجع به وجود آید؟ اگر چنین است، این تحول چگونه باید صورت پذیرد؟
بسمهتعالی. در مورد تحول در سبک رسالهها باید گفت اگر تحول در نظام آموزشی و شیوه فقهی و استنباط مسائل مستحدثه رخ داد قهرا در سبک رسالههای علیمه همه تحولی مناسب با زمان و نیازهای جدید نسل معاصر با انقلاب رخ خواهد داد؛ انشاالله تعالی.
آنچه تاکنون مطرح بوده، این است که "تشخیص موضوع شان فقیه نیست" آیا با یکی شدن رهبری سیاسی و دینی همچنان میتوان بر این اصل تکیه نمود؟
بسمهتعالی. با یکی شدن رهبری دینی و سیاسی، فقیه نیز از بعد اینکه یک فرد از جامعه میباشد میتواند در تشخیص موضوع دخالت کند و نظر بدهد. ولی با توجه به تنوع موضوعات مختلف و پیچیدگی آنها و نیاز به کارشناسی در اکثر موضوعات محل ابتلاء در حکومت اسلامی؛ باید فقیه در هر موضوعی به اهل خبره آن موضوع که از افراد عاقل و بیغرض متعهد و بصیر باشند مراجعه نمایند و از این لحاظ خود نیز میتواند با اهل خبره به مشورت و تبادل بنشیند و این معنی عملی نمیشود، مگر با دادن امکانات و آزادی اظهارنظر به خبرگان هر موضوعی و انتقال نظریات آنان به فقیه، تا او پس از اطلاع کامل از نظریات مختلف بتواند به نظری صائب در موضوعات برسد. در غیر این صورت از خطر اشتباه و دور ماندن از واقعیات جامعه و متضرر شدن مردم و بدبینی آنان به اسلام و روحانیت نباید غفلت شود.
تحولات سالهای اخیر در زمینههای مختلف فکری و عملی، به اثبات نرسیدن ادعاها و شعارها، چندگانگی نظرات و... نوعی سرخوردگی و حیرت را در میان نسل جوان که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند پدید آورده؛ با توجه به اینکه این وضعیت خطر مذهبگریزی و پوچی را به دنبال دارد چه توصیهها و پیشنهاداتی برای این معضل اجتماعی ارائه میفرمایید؟
بسمهتعالی. از اینکه نتوانستیم به تمام شعارها و اهداف انقلاب، جامه عمل بپوشانیم نباید مایوس شویم. باید به جای یاس و سرخوردگی به علل و رمز اصلی عدم موفقیت پی برد و چارهای اندیشید. البته من به نسل جوان فداکار و انقلابی حق میدهم که بین آنچه به دست آورده با آنچه قرار بود به دست آورد و به او وعده میدادیم فاصله زیادی وجود دارد. ولی باید فکر کرد و جنگ مشکلات رفت و اگر هم ناخالصی و بیصداقتی و یا بیکفایتی میبیند مایوس نشود و از طریق جدال "باللتی هی احسن" افکار و نظریات خود را به مسئولین و دست اندرکاران کشور و انقلاب تذکر دهد. از مسئولین نیز انتظار میرود به این خطر بزرگ توجه نمایند و کاری نکنند که نسل جوان ما به کلی از دست برود و به جایی برسیم که اعتمادشان و ایمانشان را به طور کلی به روحانیت و انقلاب و یا خدای ناکرده به اسلام از دست بدهند و بدانند باید در دادگاه عدل الهی و تاریخ آینده جوابگو باشند.
برای مشکلات و نارساییهایی که در ۱۰ سال گذشته به وجود آمده است عدهای به ذکر عوامل پرداختهاند؛ مانند: نارسایی اندیشه مذهبی برای اداره جامعه و حکومت اسلامی، عدم لیاقت کافی مجریان امور، به کارگیری شیوههای غلط، عدم حاکمیت واقعی مردم در سرنوشت سیاسی جامعه و نیز فشارهای بینالمللی، به نظر حضرتعالی کدامیک از این عوامل نقش برجستهتری را ایفا کردهاند؟
بسمهتعالی. پنج عاملی که برای نارساییها و مشکلات کنونی برشمرده شد، هر کدام در جای خود درست و قابل توجه است. البته نارسایی اندیشه مذهبی را به این معنی باید گفت که چون فقه شیعه تاکنون برای حکومت و اداره جامعه مطرح نبوده، طبعا یک سری تنگناها و نارساییهایی در آن وجود دارد که باید با بینش جدید حکومتی و انقلابی آن نواقص برطرف شود. البته آنچه مورد نیاز بشر میباشد به طور پراکنده در آیات و روایات ذکر شده که باید با بینش عمیق و انقلابی مورد بررسی و شناخت قرار گیرد و مسائل مورد ابتلاء حکومت اسلامی از آنها و سیره پیامبره و ائمه اطهار استنباط گردد؛ و در مورد سایر عوامل باید گفت متاسفانه شیوههای غلط مدیریت کشور و نبودن کارها معمولا به دست اهلش و افراط و تفریطها و خودمحوریها و انحصارطلبیها و خط بازیها و گروهگراییها و حقکشیها و بیعدالتیها و بیاعتنایی به مردم و ارزشهای اصیل انقلاب، تاکنون بیشترین ضربه را به انقلاب زده است. که اگر تا دیر نشده جبران نشود دیگر قابل جبران نخواهد بود.
درست است که فشارهای بین اللملی و جنگ تاکنون ضایعات و خسارات زیادی برای ملت و انقلاب ما داشته است. ولی اگر ما به همان وحدت کلمه اسلامی و ملی که قبل از پیروزی داشتیم برگردیم و انقلاب را در انحصار جناح خاصی قرار ندهیم و هر فرد و جناحی که با انقلاب و کشور و نظام و رهبری معتقد بود به فکرش بها و ارزش دادیم و تمام نیروهای خلاق کشور را به دور از تنگنظریهای گذشته در بها و ارزش دادیم و تمام نیروهای خلاق کشور را به دور از تنگنظریهای گذشته در بازسازی کشور سهیم نمودیم به یقین بر تمام مشکلات داخلی و خارجی فائق خوایم شد؛ و در این صورت دیگر دولتهای بیگانه شرق و غرب چشم طمع به کشور و ذخائر و منابع آن نخواهند داشت؛ و ما میتوانیم با اتکا به نیروی عاقله و فعال کشور از وعده و وعیدهای متخصصین و مشاورین خارجی بینیاز باشیم.
بنابراین قبل از هرگونه بازسازی کشور باید در بینش اداره کشور و کیفیت آن و بازسازی سیاسی و فکری مدیریت انقلاب و کشور تحولی به وجود آید و این انتظاری است که همه اقشار و طبقات مردم از مقام معظم رهبری که تاکنون انقلاب را در لحظات حساس رهبری نمودهاند دارند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر