-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 10/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



تقی رحمانی : اوباما باید بماند. اما این باید بر چند فرض استوار است:
1-واقع گرایی مبنای این درخواست است. اما چرا واقع گرایی ؟ زیرا در وادی سیاست و قدرت واقع گرایی پایه کار است و آرمان ها باید در بستر این واقع گرایی تحقق یابند. اوباما باید بماند چون دموکرات ترین تیم در ساختار قدرت آمریکاست. آمریکا تا سال 2050 ابرقدرت باقی خواهد ماند . این کشور تا پایان قرن فعلی هم به عنوان قدرت بزرگ باقی خواهد ماند. توان اقتصادی و فرهنگی و نظامی آن به تنهایی از بسیاری از قدرت ها بیشتر است. در آمریکا صنایع نظامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این صنایع نظامی سودزا هستند پس آمریکا به جنگ نیاز دارد. این جنگ هم در کشورهای جهان سوم باید رخ دهد . جنگاوران در آمریکا هم قدرتمند هستند. اگر جناح کبوترها در آمریکا شکست بخورد بازها جایگزین آنها خواهند شد. فراموش نکنیم انسان ها اهل جنگ هستند. به عبارتی بدیل دیگری در آمریکا وجود ندارد. یعنی اگر اوباما شکست بخورد جناح بازها در آمریکا سرکار خوهند آمد. اوباما در جناح کبوتر هم صلح طلب تر است. برژینسکی معتقد است آمریکا باید تا حد توان در مدیریت جهان دموکراتیک عمل کند. یعنی با اروپا ، ژاپن،روسیه و چین همراه شود و رابطه اش را با جهان اسلام بهتر کند و از اسرائیل فاصله بگیرد. به اعتقاد وی مدیریت مشترک جهان با همکاری قدرت ها با حفظ برتری تکنولوژیک ایالات متحده ،بازهم آمریکا را آقای جهان خواهد کرد. برژینسکی در کتاب فرصتی دوباره که مانیفست اوباماست در این مورد توضیح داده است. در مقابل هنری کیسینجر که البته تندرو و نئو کان هم نیست از جناح نفتی-نظامی حمایت می کند. وی معتقد است که 11 سپتامبر نشان داد که علم نظامی در مناسبات جهان تعیین کننده است. نئوکان ها نظرات بسیار تندتری از کیسینجر دارند. باید توجه داشت با بحران ایدئولوژی های مدرن در اروپا نئوکان ها زمینه اجتماعی در آمریکا یافتند چون بر بنیاد گرایی پروتستان تکیه می کنند. این جریان بسیار قدرتمند است و هم اکنون در آمریکا به رهبری سارا پیلن در قالب جنبشی مدنی مشغول فعالیت هست. در اروپا نیز احزاب راست افراطی نژاد پرست در حال رشد هستند. جامعه آمریکا چند لایه است و پذیرش دوبار ریاست جمهوری یک سیاهپوست چندان ساده نیست. اسرائیل و لابی یهود با اوباما همراه نیست. این لابی بیکار نخواهد نشست . هر چند که در برابر لابی آیپک در آمریکا لابی نوپای جی استریت قرار دارد اما این لابی از لحاظ قدرت قابل مقایسه با آیپک با سابقه و متنفذ نیست. از طرفی بنیاد گرایی و جریان های افراطی در کشورهای مسلمان علیه اوباما عمل می کنند. همزمان با این فشارها رشد اقتصادی کند شده است و این کندی به ضرر اوباماست. اوباما در برابرنقطه ضعف هایش دستاوردهای قابل توجه هم داشته است. « همراه کردن روسیه با آمریکا ، تنش زدایی در جهان و تمایل اروپا به وی از جمله این دستاوردها هستند . همچنین حمایت اقشار گسترده فرودست در آمریکا از وی ادامه دارد. با این وجود ماندن اوباما در قدرت به نفع همین صلح جهانی اما ناپایدار در منطقه خاورمیانه و ایران است. تجربه تاریخ به ما می گوید که تحقیر ناموفق احساس آمریکایی مانند گروگان گیری سال 1358 ه.ش در سفارت آمریکا باعث شد یکی از بهترین رئیس جمهوران آمریکا از فردی که بعدها پدر نئوکان ها لقب گرفت شکست بخورد . ریگان موجی از تهاجم را به جهان آغاز کرد. جالب این بود که ایران بعد از انقلاب که باید با حکومت کارتر مدارا می کرد دچار توهم در برخورد با کارتر شد و زمانی که متوجه شده بود باید گروگان ها را با کارتر معامله کند بسیار دیر شده بود. یعنی وقتی که مرحوم محمد منتظری به توصیه مرحوم بهشتی به ضرورت این معاوضه واقف شدند و به آن اصرار داشتند دیگر کار از کار گذشته بود. نظام شوروی از نرمش حقوق بشری کارتر سوءاستفاده کرد و وارد افغانستان شد. تحقیر آمریکا با اشغال سفارت و خطر کمونیسم از کارتر رئیس جمهوری ناتوان ساخت که بازهای آمریکایی از آن سود جستند تا به قدرت بازگردند. در حالی که بعد از کارتر انقلاب السالوادور که از جنبش نیکاراگوئه قوی تر بود سرکوب شد و موج دموکراتیک انقلاب ایران هم مهار شد. دموکراسی فیلیپین مهار شد و جهان به سوی نظامی گری پیش رفت . جنگ عراق با ایران طولانی شد و مهار دو جانبه ایران و عراق کل منطقه خاورمیانه را فراگرفت. اسرائیل از این جنگ سود برد و جنبش فلسطینی ساف را تضعیف کرد. با توجه به نقش مهم مقام ریاست جمهوری در آمریکا که اختیار فراوانی در ساختار قدرت دارد وجود اوباما در دو دوره می تواند فضای جهانی را به طرف صلح متمایل کند. البته صلحی که نمی تواند پایدار باشد اما از جنگ بهتر است. پس باید دقت کرد که مدیریت جهان به سوی عدالت مطلوب حرکت می کند. سیاست درست انتخاب درست میان بد و بدتر است. به نفع منطقه و جهان است که اوباما در سیاست های صلح طلبانه اش موفق باشد. اگر القاعده سازمانی بدون مسئولیت است که در همه جا با آمریکا درگیر است اما حکومت هایی که مسئولیت دولتی دارند باید متوجه باشند که تاریخ میان مدت درباره آنها قضاوت خواهد کرد و در نتیجه سره از ناسره جدا می شود. فراموش نکنیم اگر کارتر دور دوم ریاست جمهوری خود را می دید شاید جنگ عراق علیه ایران ، تهاجم عراق به کویت و بسیاری از رخدادهای نامطلوب جهان رخ نمی داد. تهاجمی که نه تنها منطقه را عقب راند بلکه پای کشورهای خارجی را به منطقه باز کرد. تجربه و درایت عملی به ما می گوید که «اوباما با ماست» و این با ما بودن به معنی طرفدار ما بودن نیست بلکه به این معنی است که جهان سوم در حال توسعه از حاکمیت کبوتر ها در آمریکا بیشتر سود می برد. به خصوص اگر این کبوتر سیاهی خوش رنگ باشد تا نماد چند فرهنگی آمریکا باشد . به نظر می رسد اوباما این چنین است.

 


 


ندای سبز آزادی: تعدادی از دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت که سال گذشته در تجمعات دانشجوییِ داخل دانشگاه و تظاهرات خیابانی دستگیر شده بودند، حدّاقل به 10 سال حبس تعزیری مجموعاً محکوم شدند. این دانشجویان که مدتی را که مدتی در زندان اوین بازداشت شده بودند و با قرار وثیقه موقّتاً آزاد بودند، در تابستان امسال به دادگاه انقلاب احضار شده و احکام اوّلیّه برای آن ها صادر شد.

اغلب این دستگیری ها در روز عاشورای سال 88 (6 دی) و در جریان حمله ی لباس شخصی ها به تظاهرات دانشجویان سبز علم و صنعت در اعتراض به کشتار وحشیانه ی مردم در تاریخ 8 دی سال گذشته صورت گرفته است و بخشی نیز مربوط به بازداشت گروهی فعالان دانشجویی دانشجویی پیش از 22 بهمن است. فعالیت های مجازی در جریان حوادث پس از انتخابات و ارسال ایمیل نیز علّت دستگیری برخی دیگر از دانشجویان اعلام شده است.

لازم به ذکر است این دانشجویان که به قید کفالت آزاد شده بودند در تابستان به دادگاه انقلاب برای رسیدگی به پرونده هایشان احضار شده و دادگاه های آن ها طی ماه های اخیر برگزار شد و هر یک به تحمل حبس تعزیری از 1 تا 3 سال محکوم شده اند. جالب توجه است دادگاه اکثر این دانشجویان بیش از 6 یا 7 دقیقه طول نکشیده است.

نکته ی قابل توجه در صدور این احکام تهدید دانشجویان برای عدم اطلاع رسانی پیرامون احکام صادره و روند برگزاری دادگاه ها است، به طوری که اکثر دانشجویان با توجه به جوّ امنیتی حاکم و تهدیدهای صورت گرفته و در حالی که احکام صادر شده در مرحله ی بدوی می باشند از خبررسانی در این زمینه تا صدور حکم قطعی خودداری می نمایند. قطعاً تعداد دانشجویانی که به حبس تعزیری محکوم شده اند بسیار بیشتر است و رقم اعلام شده در این گزارش با توجه به اطلاعات رسیده به گروه خبری دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت می باشد.

 


 


ندای سبز آزادی: دکتر صدیقه خدمت در نامه ای خطاب به دادستان تهران از وضعیت همسرش علی شکوری راد ابراز نگرانی کرد . در گوشه ای از این نامه آمده است « اکنون بيش ازيک هفته است که هيچ اطلاعي از وضعيت ايشان نداريم. خواهشمند است دستور فرمائيد هرچه سريعتر ترتيبات آزادي ايشان فراهم شود و يا براي رعايت حداقل حقوق انساني و شهروندي اين استاد برجسته دانشگاه تماس تلفني منظم ايشان و ملاقات حضوري برقرار شود تا خانواده در جريان سلامتي ايشان قرار گيرند »

به گزارش نوروز متن کامل این نامه بشرح زیر است:

بسمه تعالي

جناب آقاي جعفري دولت آبادي
دادستان محترم استان تهران

باسلام ،
اينجانب صديقه خدمت همسر آقاي دکتر علي شکوري راد که در تاريخ سه شنبه 20 مهر پس از احضار به دادسراي اوين، بازداشت شده اند، به اطلاع مي رسانم در طي ده روز گذشته وعده هاي مختلف از منابع گوناگون به ما داده اند که ايشان به زودي آزاد خواهند شد و شما هيچ اقدامي انجام ندهيد. جنابعالي توجه داريد كه سوابق و خدمات ايشان به عنوان يك فعال سياسي و يك استاد دانشگاه كه سال‌هاي عمر خويش را به خدمت به دين و ميهن مصروف داشته و از فعاليت در جمع دانشجويان پيرو خط امام، جهاددانشگاهي، هيأت‌هاي پزشكي دفاع مقدس، هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران، نمايندگي مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و عضو هيأت رئيسه و نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي، و رئيس شوراي عالي نظام پزشكي كشور، ايشان را به عنوان يكي از چهره‌هاي موجه و مورد اعتماد اقشار و طبقات مختلف جامعه به ويژه جامعه پزشكي كشور بدل كرده است و هر گونه اجحاف در حقوق شهروندي و قانوني ايشان و تضييقات سوء تفاهم برانگيز و خارج از منطق و روال قانوني مي‌تواند حساسيت‌هاي همه اين اقشار و اصناف را تحريك كند. حقيقت اين است كه خانواده و نزديكان ايشان تا كنون با صبوري و براي حفظ شئونات، عليرغم دل‌نگراني‌ها و بي‌خبري مطلق از ايشان، در عين حال تلاش كرده‌اند كه دوستان و همكاران و علاقه‌مندان ايشان را به خويشتنداري و اتكا به پيگيري موضوع از طريق گفتگو‌ها و رايزني‌ها فرابخوانند كه نمونه آن تلاش براي لغو تجمع اعتراض‌آميز پزشكان بيمارستان سينا و لغو برنامه دعاي كميل كه از سوي دوستان ايشان اعلام شده بود مي‌باشد.
با اين وجود رفتارهاي خارج از قاعده و قانون و ايجاد فضاي ارعاب و تهديد و لشكر كشي‌هاي امنيتي و انتظامي توسط عوامل امنيتي بر نگراني‌هاي خانواده دامن زده است و به ويژه مادر ايشان، بنده، فرزندانم وساير اعضاي خانواده با توجه به اينکه هيچ گونه اطلاعي از وضعيت جسمي و سلامت ايشان نداريم بسيار نگرانيم، علي‌الخصوص مادر ايشان به دليل وابستگي شديد عاطفي با وي در وضعيت احساسي نامناسبي قرار گرفته و مدام در حال اندوه و گريه است.
اگر چه در طول اين مدت تنها يک تماس تلفني کوتاه در ساعت 11:30 شب با منزل داشته‌اند اما همان تماس كوتاه بر نگراني‌ها افزوده است چرا كه صداي ايشان بيانگر وضعيت جسمي و روحي نامناسب ايشان بوده و ما را نسبت به مكان و وضعيت نگهداري و رفتارهايي كه از سوي عوامل امنيتي و مسئولان زندان با ايشان مي‌شود نگران كرده است.
اکنون بيش ازيک هفته است که هيچ اطلاعي از وضعيت ايشان نداريم. خواهشمند است دستور فرمائيد هرچه سريعتر ترتيبات آزادي ايشان فراهم شود و يا براي رعايت حداقل حقوق انساني و شهروندي اين استاد برجسته دانشگاه تماس تلفني منظم ايشان و ملاقات حضوري برقرار شود تا خانواده در جريان سلامتي ايشان قرار گيرند.

با تشکر
صديقه خدمت
1/8/1389
رونوشت
- جناب آقاي آوايي رئيس كل محترم دادگستري استان تهران
- رييس محترم دادسراي امنيتي اوين

 


 


ندای سبز آزادی: خبرگزاری ایسنا گزارش داد: اگر چه در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶، نرخ بیکاری تابستان نسبت به بهار روندی کاهشی داشته است، اما در دو سال اخیر این روند معکوس شده ‌است.
بررسی آمار نرخ بیکاری نشان می‌دهد در سال ۱۳۸۴ نرخ بیکاری تابستان نسبت به بهار یک درصد، در سال ۸۵ معادل ۰٫۷ درصد و در سال ۸۶ معادل ۰٫۸ درصد کاهش یافته است.
اما در دو سال بعد این روند معکوس شده، به طوری که در تابستان سال ۱۳۸۷ نرخ بیکاری نسبت به فصل قبل ۰٫۶ درصد و در تابستان سال ۱۳۸۸ این رقم ۰٫۲ درصد نسبت به بهار افزایش یافته ‌است.
با وجود این که وزیر کار و امور اجتماعی پیش بینی کرده نرخ بیکاری تابستان امسال نسبت به بهار کاهشی خواهد بود، اما رییس هیات مدیره کانون انجمن‌های صنفی کاریابی‌های سراسر کشور چندی پیش تاکید کرد که به طور قطع نرخ بیکاری در تابستان نسبت به بهار افزایش خواهد داشت.
بابک هاشمی‌پور در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد:‌ تعداد مراجعات کارجویان به کاریابی‌ها نشان می‌دهد که تعداد آنها افزایش داشته، اما پس از بروز مشکلاتی در سازمان تامین اجتماعی که در ارائه تسهیلات به کارفرما برای جذب کارجویان اختلال ایجاد کرد، میزان جذب کارجو کاهش یافته است.
او ادامه داد: آمار ما نشان می‌دهد که در سه ماهه اول امسال دست کم ۳۰ درصد میزان به کارگیری کارجو از طریق کاریابی‌ها کاهش یافته است.
وی با انتقاد دوباره از عدم اجرای تسهیلات ماده ۱۰۳ برای کارفرمایان گفت: با این وجود کارفرمایان رغبت چندانی برای جذب نیروی کار جدید ندارند و پیش بینی من این است که با این روند نرخ بیکاری در تابستان نسبت به بهار افزایش یافته است.
این در حالی است که نرخ بیکاری بهار امسال به رقم بی سابقه ۱۴٫۶ درصد رسید. این عدد چنان ناخوشایند بود که وزیر کار ترجیح داد اصل آن را زیر سوال ببرد و نسبت به صحت آن ابراز تردید کند. با این وجود مرکز آمار ایران به عنوان مرجع اصلی محاسبه کننده نرخ بیکاری، بر درستی محاسبات خود تاکید و هر گونه تشکیک در آن را بلاوجه خواند.
امروز با این که ۳۳ روز از پایان تابستان می‌گذرد، هنوز نرخ بیکاری این فصل اعلام نشده‌ است. بنابراین باید برای ارائه تحلیلی درست درباره روند تغییر نرخ بیکاری همچنان منتظر اعلام این عدد از سوی مرکز آمار ایران باشیم.

 


 


ندای سبز آزادی: یک عضو فراکسیون اقلیت مجلس، زیاده‌خواهی، سلطه‌گری و عدم پذیرش مخالفان را از عوامل حذف زودهنگام افراد از صحنه سیاست برشمرد و تصریح کرد: ما نیازمند آن هستیم که ظرفیت نقدپذیری مسوولان، جناح‌ها و گروه‌ها بالا رود.
به گزارش ایسنا، محسن نریمان با بیان این مطلب، افزود: هیچ‌کس نمی‌تواند حق صحبت و اظهارنظر را ازیک شخصیت سیاسی به بهانه کهولت سن سلب کند، در عین حال باید این امر را برای افراد باورپذیر کنیم که تنها برای مدت محدودی در این جایگاه هستند و بعد باید جایشان را به دیگر بدهند.
وی با اشاره به ضرورت بالا بردن روحیه نقدپذیری مسئولان، تصریح کرد: در این صورت می‌توانیم از پیشنهادات دلسوزان و ریش‌سفیدان این عرصه نهایت استفاده را ببریم. چون در فرهنگ ایرانی، ریش‌سفیدان جایگاه ویژه‌ی دارند و همیشه افرادی خیرخواه و دلسوز با سابقه درخشان هستند که اظهارنظرهایشان مورد توجه و فصل‌الخطاب بوده است.
این نماینده اصلاح طلب با تاکید بر اینکه بسیاری از افراد می‌توانند با حفظ روحیه انقلابی و سیاسی خود همواره در صحنه سیاسی حضور مفید داشته باشند، افزود: طبق قانون هیچ‌کس نمی‌تواند فرد دیگری را ازنقد کردن و اظهارنظربازدارد.
نماینده بابل در مجلس، بازنشستگی از فضای سیاسی را منوط به خلقیات و رفتار افراد نیز دانست و هرگونه تلاش برای تصویب قانون در این زمینه را خلاف اصول کلی قانون اساسی عنوان کرد. وی اظهار داشت: اگر چنین قانونی هم در مراحل اولیه به تصویب برسد، درمراحل ثانویه به دلیل مغایرت با قانون اساسی و شرع نقض می‌شود.
نریمان در ادامه زیاده‌خواهی، سلطه‌گری و عدم پذیرش مخالفان را از عوامل حذف زودهنگام افراد از صحنه سیاست برشمرد و تصریح کرد: ما نیازمند آن هستیم که ظرفیت نقدپذیری مسوولان، جناح‌ها و گروه‌ها بالا رود.

 


 


دکتر بهمن کشاورز *
شورای عالی انقلاب فرهنگی مرجعی است خاص و استثنایی که از آن در قانون اساسی نامی به میان نیامده است و از دیدگاه قانون اساسی مرجع قانون گذاری صرفا مجلس شورای اسلامی است.
البته مجمع تشخیص مصلحت نظام در مواردی که قانون اساسی برشمرده و تصریح شده است می تواند مرجع قانون گذاری تلقی شود اما حتی صلاحیت این مرجع نیز استثنایی و محدود است.
اصل ۱۵۹ قانون اساسی مقرر می دارد( مرجع رسمی تظلمات و شکایات دادگستری است. تشکیل دادگاه ها و تعیین صلاحیت منوط به حکم قانون است.) ملاحظه می شود از دیدگاه قانون اساسی دادگاهی صلاحیت دارد که به موجب عادی برپا و تاسیس شده باشد. حدود صلاحیت این دادگاه را نیز باید قانون – یعنی قانونی که تعریف این کلمه در حد عرف و در حد شناخت اهل نظر بر آن منطبق باشد- تعیین کند.
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هرچند که به هر تقدیر، لازم الاجرا است و اجرا می شود اما مشمول تعریف قانون یعنی مصوبه مراجع قانون گذاری شناخته شده در قانون اساسی نیست. بنابراین در مورد صلاحیت ان درباره تدوین و برقراری ضوابط لازم الاجرا باید به قدر متیقین اکتفا کرد.
بدون تردید حدود این اختیارات مواردی را که باید صلاحیت مراجع قضایی طبق اصل ۱۵۹ تعیین شود، در بر نمی گیرد.
به موجب اصل ۱۷۳ قانون اساسی دیوان عدالت اداری،برای رسیدگی به شکایات،تظلمات و اعترضات مردم نسبت به ماموران یا واحدهای یا ایین نامه های دولتی و احقاق حقوق انها تشکیل شده است و به موجب قسمت اخیر این اصل حدود و اختیارات و نحوه عمل این دیوان را قانون تعیین می کند. بدون تردید منظور از قانون در این اصل مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی یا سازمان ها یا موسساتی نظیر ان نبوده است. زیرا اصولا در زمان تدوین و تصویب قانون اساسی چنین شورایی وجود نداشته است. هرچند که اگر هم وجود می داشت با توجه به سوابق تشکیل ان و علت وجودیش باز هم نمی توانست در کار قانون گذاری دخالت کند.
بنابراین به نظر می رسد نظر رئیس دیوان عدالت در این باره درست باشد. ضمنا با توجه به حدود و وظایف دیوان عدالت و اینکه مستثنی کردن دانشگاه ها از حیطه اختیارات ناچار به محرومیت کسانی که از مسائل مربوط به دانشگا ها شکایت و تظلمی دارند از مراجعه به مرجعی که حق مراجعه به ان دارند منجر خواهد شد. و با توجه به اینکه اصل ۳۴ قانون اساسی ( دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هرکس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع کند. همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاهها را دسترس داشته باشند. و هیچ کس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه دارد منع کرد.)
به نظر می رسد محروم کردن افراد از مراجعه به دیوان عدالت صرف نظر از مسائل مربوط به قانون گذاری و حدود اختیارات سازمان ها و دستگاهها در این مورد پاره ای مسائل کیفری را نیز در حد ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی مبادر به ذهن می کند.
بنابراین مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی باید در کلان سیاست‌گذاری‌های کشور باشد و قرار نیست شورای عالی انقلاب فرهنگی جای مجلس شورای اسلامی بنشیند و بخواهد قانون وضع و به دستگاه‌ها ابلاغ کند، ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به حیطه قانون‌گذاری مغایر با قانون اساسی است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی باید همانند مجمع تشخیص مصلحت نظام به سیاست‌گذاری‌های کلان بپردازد تا در چارچوب این سیاست‌ها توسط مجلس قانونگذاری صورت ‌گیرد و توسط دولت نیز این قوانین اجرایی شود، اما متاسفانه مشاهده می‌شود که شورای عالی انقلاب فرهنگی راسا به قانون‌گذاری مشغول شده است که این مساله را به کرات در شورای انقلاب فرهنگی منعکس کرده‌ایم.
البته بحث‌های متعددی راجع به این مساله در شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم، اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی بخواهد وارد قانون‌گذاری شود آن را خلاف قانون اساسی و تداخل در قوای سه گانه می‌دانیم، چراکه بر اساس قانون اساسی قوای سه‌گانه یعنی قوه مقننه، قوه قضاییه و قوه مجریه مستقل هستند و نمی‌توانند در کار یکدیگر دخالت کنند؛ در صورتی که شورای عالی انقلاب فرهنگی بستری شده است برای تصویب قوانین و بعضی از اهداف و برنامه‌هایی که قوه مجریه دارد و این صحیح نیست.
* رییس اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری
منبع: خبر

 


 


ندای سبز آزادی: آیت‌الله واعظ طبسی با انتقاد از شعارها و وعده‌های بیجای برخی مسئولان، گفت: باید به جای دادن شعار و برخی وعده‌های بیجا و امیدوار کردن بیهوده مردم، واقعیت‌ها را دید و بر اساس آن‌ها برنامه‌ریزی کرد.
به گزارش ایسنا، وی با بیان این مطلب، افزود: هر مدیری باید بداند سرگرم کردن مردم به شعارها، خیانت به آن‌ها و مصالح ملی است؛ باید مردم در جریان مسائل و مشکلات کشور قرار گرفته، پیوندشان با انقلاب اسلامی را با استدلال و منطق تقویت کنند.
آیت‌الله واعظ طبسی که نماینده رهبری در استان خراسان است، همچنین خاطرنشان کرد: کارها باید اصولی باشد؛ پرداخت یک مبلغ نقدی به چند خانوار ممکن است مرهم کوتاهی بر مشکل آن‌ها باشد، اما چاره کار نیست و باید آینده‌ای را دید که نفت نداریم.
وی که در جمع دانشجویان دانشگاه امام رضا(ع) در مشهد سخن می‌گفت، با بیان این‌که «باید ابزار علمی روز دنیا را در اختیار داشت» ادامه داد: اگرچه در ۳۲ سال گذشته از انقلاب اسلامی شاهد پیشرفت‌های علمی بسیاری بوده‌ایم، اما توجه داشته باشیم که رشد علمی دنیا نیز از سرعت زیادی برخوردار است.
تولیت آستان قدس رضوی در بخش دیگری از سخنانش نیز گفت: ما بودجه دولتی نداریم و این‌که عده‌ای فکر می‌کنند آستان قدس رضوی اقیانوس طلا و نقره است، این‌طورها نیست؛ بلکه مدیریتی که در برابر نظام و مصالح ملی کشور متعهد است، آن مدیریت جمعی است که زمینه این شکوفایی را فراهم آورده و بحمدلله در سایه هدایت و نصرت الهی و عنایت خاص ائمه معصومین(ع) امروز آستان قدس رضوی به عنوان کانونی برخوردار از عشق و عاطفه بشری مطرح است.
وی ادامه داد: جامعه اسلامی به وسیله اسلام، کتاب و ائمه اطهار(ع) به فراگیری علم و دانش دعوت شده‌اند تا جایی که ریشه و پایه این دین بر استدلال و منطق بنا شده و همین حقیقت بس است که ما اسلام را به عنوان یک آیین و مکتب فکری مسلط بر جامعه بشری ببینیم و بپذیریم.

 


 


ندای سبز آزادی: حکم یک سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از روزنامه نگاری برای ژیلا بنی یعقوب ، روزنامه نگار و فعال جنبش زنان در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد.
به گزارش «تا آزادی روزنامه نگاران زندانی» حکم بدوی این روزنامه نگار که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباس صادر شده بود عینا در دادگاه تجدید نظر استان تهران تایید شد که به موجب آن ژیلا بنی یعقوب به جز تحمل یک سال حبس قطعی به ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری هم محکوم شده است.
در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی این حکم سنگین تاکنون برای احمدزید آبادی و ژیلا بنی یعقوب صادر شده است.
بنی یعقوب درست یک هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته هم به همراه همسرش در منزل مسکونی شان بازداشت و پس از دو ماه ،با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
بهمن احمدی امویی، همسر ژیلا بنی یعقوب نیز به دلیل فعالیتهای رسانه ای و روزنامه نگاری اش اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی است و دوران محکومیت ۵ ساله خود را می گذراند.
فریده غیرت ،وکیل این روزنامه نگار در باره صدور چنین حکمی آن هم برای یک روزنامه نگار مستقل اظهار تعجب می کند:
«حکم صادره به هیچ وجه حق موکل من نیست. فعالیت های خانم بنی یعقوب در راستای شغلش یعنی روزنامه نگاری بوده است .او پیش از این نیز با دلایل مشابه و به خاطر فعالیت های شغلی اش بازداشت و محاکمه شده بود که یکبار از سوی شعبه ۱۵ و بار دیگر نیز از سوی شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب از اتهامات وارده تبرئه شد. و از آنجا که در این سالها در روش و منش حرفه ای موکلم تغییری حاصل نشده است و بنابراین طبق اصل حقوقی اعتبار امر مختوم با توجه به صدور رای برائت که قبلا برای وی صادر شده ، بایدحکم برائت برای موکلم صادر می شد و من هم در لایحه تجدید نظر همین درخواست را برای او کردم.»
وی همچنین با اشاره به محرومیت سی سال از حرفه روزنامه نگاری برای موکلش می گوید :” قوانین جمهوری اسلامی برای کسی که محارب شناخته و حتی مجازات قطع عضو نیز برای او صادر شده ،پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی را در نظر گرفته است .بنابراین پرسش من این است که چطور به موکل من سی سال محرومیت شغلی داده اند و حتی به این فکر نکرده اند که وقتی تنها تخصص موکل من روزنامه نگاری است ،گذران زندگی او چگونه خواهد بود ؟»
به گزارش سایت ازادی روزنامه نگاران زندانی ،این روزنامه نگار مستقل طی سالهای اخیر چند جایزه بین المللی در حوزه روزنامه نگاری را از آن خود کرده است .که آخرین آن ها جایزه شجاعت در روزنامه نگاری ، جایزه بین المللی آزادی بیان و جایزه بهترین وبلاگ نویس گزارشگران بدون مرز بوده است.
ژیلا بنی یعقوب، هم اکنون سردبیر وب سایت کانون زنان ایرانی است و سابقه همکاری با بسیاری از روزنا مه های کشور از جمله روزنامه های همشهری، صبح امروز، نوروز و یاس نو را در کارنامه خود دارد .روزنامه هایی که هر کدام پس از مدت زمانی کوتاه از انتشارشان، توقیف شدند .دبیری سرویس اجتماعی و زنان روزنامه سرمایه نیز آخرین سابقه کار ی وی در روزنامه های کشور محسوب می شود
در بیانیه بنیاد بین المللی روزنامه نگاران زن که جایزه شجاعت در روزنامه نگاری را به ژیلا بنی یعقوب اهدا کرده ، آمده است :« این روزنامه نگار بارها به کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله عراق و افغانستان ولبنان سفر کرده است و در مورد زندگی زنان و پناهندگان در زمان جنگ گزارشهایی نوشته است.
سارمانهای اهدا کننده ،علت اهدای این جایزه ها را ” شجاعت فوق العاده این روزنامه نگار برای تهیه گزارش ها در شرایط دشوار اعلام کرده بودند. یکی از دلایل اعطای جایزه شجاعت در روزنامه نگاری که از سوی بنیاد بین‌المللی رسانه‌های زنان به وی داده شد ،تهیه گزارش های میدانی این روزنامه نگار زن در هنگام جنگ افغانستان و عراق از این کشورها بوده است.»

 


 


ندای سبز آزادی: معاون جواد شمقدری از تشکیل یک اتحادیه واحد در حوزه تهیه‌کنندگی خبر می‌دهد. او بدون آنکه به این پرسش پاسخ دهد چرا دولت متولی و پیش‌قدم برای تشکیل اتحادیه برای تهیه‌کنندگان سینمایی شده است، به ایلنا گفت که؛ تشکیل یک اتحادیه واحد در حوزه تهیه‌کنندگی به مرحله خوبی رسیده است.
تهیه‌کنندگان با داشتن چهار تشکیلات صنفی، بیشترین سابقه را در تعدد اتحادیه و صنف داشته و دارند: اتحادیه شورای عالی تهیه‌کنندگان‌ شامل انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران و مجمع فیلمسازان سینمای ایران و کانون تهیه‌کنندگان سینمای ایران با ۱۹۷ عضو در کل و نیز اتحادیه تهیه‌کنندگان سینمای ایران با ۱۳ عضو.
علیرضا سجادپور(مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد) که به‌عنوان نماینده معاونت سینمایی؛ مسئول رسیدگی به مشکلات تهیه‌کنندگان سینما شده است، درگفتگو با ایلنا درباره اقدامات صورت گرفته در این حوزه گفت: تشکیل و تعیین یک اتحادیه واحد برای تهیه‌کنندگان سینما به مراحل خوبی رسیده است.
وی ادامه داد: در آینده نزدیک و به زودی اخبار خوبی درباره جزئیات تاسیس و تشکیل این اتحادیه واحد درباره تهیه‌کنندگان سینما اعلام می‌شود.

 


 


معصومه ابتکار: امروزه یکی از مباحثی که در جوامع اسلامی مطرح و بعضا مورد مناقشه قرار می گیرد نحوه برداشت و تفسیر قرآن کریم و احکام الهی است. چالش و مناقشه در این است که بسیاری معتقدند هر کسی از ظن خویش و برای اثبات تفاسیر و تثبیت موقعیت خود، از قرآن کریم سخن می گوید و کلام الهی مورد بهره برداری های شخصی یا گروهی قرار می گیرد.
این، البته سخنی بیراه نیست. خداوند نیز در کتابش به این گونه برخوردها اشاره دارد:
الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ، فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِیْنَ، عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ – همانان که قرآن را جزء جزء کردند (به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند)، پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید، از آنچه انجام می دادند – سوره حجر، آیات ۹۱ تا ۹۳
این آیات به کسانی می پردازد که آیات خدا را براساس منافع خویش پشت سر می گذارند. مانند آیه ۱۵۰ سوره نساء:
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا – کسانى که به خدا و پیامبرانش کفر مى‏ورزند و مى‏خواهند میان خدا و پیامبران او جدایى اندازند و مى‏گویند ما به بعضى ایمان داریم و بعضى را انکار مى‏کنیم و مى‏خواهند میان این [دو] راهى براى خود اختیار کنند.
واقعیت اینست که اگر جامعیت و روح قرآن درک نشود، جوامع مسلمان با آسیب های فراوانی روبرو خواهند شد. از جمله مناقشاتی که از منظر چالش های عصر معاصر مطرح می شود و محل آسیب پذیری بشر امروز است، مسئله آزادی انسان و حدود و ثغور حقوق اوست.
در این زمینه آیه ۶۷ سوره انفال به صراحت پیامبر را از به اسارت گرفتن انسان ها نهی کرده است. به خصوص اینکه چنین کاری برای سخت گیری بر طرف مقابل باشد:
مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى یُثْخِنَ فِی الأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیَا وَاللّهُ یُرِیدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ – هیچ پیامبری حق ندارد اسیرانی (از دشمن) بگیرد تا کاملا بر آنها پیروز گردد (و جای پای خود را در زمین محکم کند) شما متاع ناپایدار دنیا را می‏خواهید ولی خداوند سرای دیگر را (برای شما) می‏خواهد و خداوند قادر و حکیم است.
در این آیه بر «یثخن فی الارض تریدون» تاکید دارد؛ برای اینکه تسلط خود را در زمین اثبات کنید نمی توانید انسان ها را به اسارت گیرید. این آیه همچنین با تاکید بر عزت و حکمت خداوند پایان می یابد. چرا که موضوع با عزت و حکمت ارتباط دارد و نباید تسلط بر دنیا به قیمت حذف آزادی و به اسارت رفتن انسان ها باشد.
پس حرمت انسان در قرآن کریم بسیار فراتر از حفظ و اثبات قدرت است. حتی اگر قدرت پیامبری با صفت رحمت للعالمین باشد. سلطه بر انسان ها روش پیامبر نبوده و نیست.
منبع: وبلاگ ابتکار سبز

 


 


مسعود پیوسته: چهار پنج سال پیش بود که دکتر مهدی محسنیان راد – محقق و نویسنده کتاب دوجلدی تاریخ ارتباطات و چهارکهکشا ن ارتباطی – درهمایشی در سالن همایش های بین المللی صدا و سیما در باره این رسانه گفت :" به رسانه صدا و سیما باید رسانه بزرگ بگوییم نه ملی ".

اشاره این پژوهشگر ارتباطات و استاد دانشگاه ، به بزرگ و حجیم و گسترده بودن صدا و سیما در شرایط قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوری بود و هنوز دعوای جدی منتقدان وضع موجود و حامیان وضعیت حاضر رخ ننموده بود و علامت سئوال خیلی بزرگی روی صدا و سیما نبود .

واقعیت آن است که براستی رسانه صدا و سیما در طی یکی دو دهه اخیر ، رسانه ای بزرگ و حجیم و پرشاخ و برگ شده اما پرسش اساسی اینجاست که آیا این رسانه در همین یک سال و نیم اخیر – از همان شب و روز انتخابات به بعد ، توانسته عملا و در رفتار و کنش منصفانه رسانه ای ، گویای همان ادعایش باشد که صفت نسبی " ملی " را در جوار واژه " رسانه " نشانده است ؟

اگر آقای ضرغامی در سال 84 در هفته اول پس از برگزاری انتخابات نهم ریاست جمهوری ، میزبان استادان و کارشناسان ارشد رسانه و ارتباطات با موضوع : " بررسی عملکرد رسانه صدا و سیما در مواجهه با انتخابات نهم " بود که نهایت گلایه و شکایت ، خواب بی هنگام آقای کروبی بود که آن هم ربطی به صدا و سیما نداشت و شکایت به خدا بردن آقای هاشمی رفسنجانی و خلاصه اینکه به زعم آقای ضرغامی ، صدا و سیما از آن آزمون سربلند بیرون آمد اما وی در سال 88 پس از وقوع انتخابات ، دیگر چنین رغبتی از خود بروز نداد و دیگر نخواست عملکرد رسانه ملی را در مواجهه با انتخابات دهم با حضور استادان ارتباطات ، نگاه میلیمتری و ذره بینی داشته باشد . ( گوآنکه برای خالی نبودن عریضه ، از چهره های ارتباطاتی یی چون آقای حمید مولانا ( مشاور بین المللی آقای احمدی نزاد ) و شخصیت های سیاسی نظیر آقای مرتضی نبوی ( مدیر مسئول روزنامه رسالت ) و نهایت رغبت توجه به صدای دوم تا مصطفی کواکبیان ( دوگانه اصولگرا اصلاح طلب ) در برنامه هایی چون " ایران 88 " و میزگردهایی در شبکه خبر بسنده کرد .)

شاید توجیه رؤسای این رسانه ، این بوده باشد که شرایط آن روزها ، مساعد برای طرح مباحثی این چنین و بررسی ذره بینی نبود . چرا ؟ چون فضا به تعبیرشان غبارآلود بود و گردوخاک پس از انتخابات فروکش نکرده بود .

آیا در این صورت که یک سال و نیم از وقوع انتخابات سپری شده ، هنوز تیرگی ها و غبارآلودگی ها به کناری نرفته که صدا و سیما کماکان راضی به نقد عملکرد خود نیست ؟

از روز برگزاری انتخابات به بعد ، صدا و سیما به جای آنکه در خدمت گوناگونی و تنوع صداهای چهل میلیونی حاضر در انتخابات باشد ، خود را " وقف " همان صدای غالب کرده اما تاکنون باکس و محلی برای انعکاس صدای همان سیزده میلیون رایی که خودشان قائل به این عددند پیش بینی نکرده و صدای هیچ اصلاح طلبی از صدا و سیما شنیده نمی شود . تو گویی انگار از منظر این رسانه ، در کشور هیچ اصلاح طلبی حتی وجود خارجی هم ندارد !

به نظر می رسد به موازات نگاه دولت دهم ، صدا و سیما نه تنها از انعکاس صدا یا کمترین نشانه هایی از رهبران این سیزده میلیون رأی در رسانه خودداری می کند بلکه کلا نسبت به صدای دیگری به جز " همین تکصدای غالب " حساسیت دارد و عملا اعتقادی به وجود صدای منتقدانه و مشفقانه ندارد و موضوع آزاداندیشی و چندصدایی که قبل از برگزاری انتخابات ، روی آن مانور تبلیغاتی می داده که گهگاه اتفاقا می شد " صدای دومی " را نیز از این رسانه شنید ، پس از انتخابات ، به موضع مطلقا تکصدایی رسید

 


 


آدرین ژوم

بار دیگر موساد مسؤول "حادثه" جدیدی معرفی شد که در یکی از تأسیسات شدیداً حفاظت شده سپاه پاسداران روی داده است.

جدا از ربایش و مرگ غیرقابل توضیح دانشمندان، کمبودهای فنی از هر نوع، و ورود ویروس های مرموز کامپیوتری، برنامه های نظامی و هسته ای ایران به طور مرتب دستخوش حوادثی می شوند که به واقع نمی توان آنها را صرفاً اتفاق دانست.

سومین انفجار که روز ۱۲ اکتبر در یکی از پایگاه های مخفی سپاه اتفاق افتاد، آخرین رویداد از این دست است. این سری رویدادها که تعداد آنها کم نیست، همگی یک وجه مشترک دارند: ضربه زدن به توان استراتژیک و برنامه هسته ای جمهوری اسلامی.

پایگاه امام علی واقع شده در نزدیکی خرم آباد در غرب ایران، یکی از مجموعه های عظیم دارای دالان های زیرزمینی است که سکوهای پرتاب موشک شهاب ۳ را در دل خود جای داده. این موشک ها که در تونل های زیرزمینی زیر کوه های زاگرس جا گرفته اند، بدین ترتیب از حملات هوایی احتمالی در امان خواهند بود و این فرصت وجود خواهد داشت که بتوان مخازن این موشک ها را با سوخت مایع پر کرد. فاز سوخت رسانی حساس ترین فاز آماده سازی موشک قبل از پرتاب است.

 

موشک ها رو به تل آویو

ناهمواری های پرشیب، دسترسی مشکل، و نزدیکی به مرز غربی ایران این مکان را به یک پایگاه ایده آل تبدیل کرده. پایگاه امام علی وابسته به به تیپ الحدید است؛ واحدی که مسؤولیت تسلیحات بالستیکی استراتژیک سپاه را برعهده دارد. این واحد یک واحد مسلح واقعی است که مسؤول برنامه های نظامی بسیار پیشرفته است.

یگان های ضدهوایی و موشک های SAM وظیفه دفاع از این مرکز فوق محرمانه را به عهده دارند و موشک های آن با برد نزدیک به ۲۰۰۰ کیلومتر می توانند به اسراییل و همچنین به پایگاه های آمریکا در عراق برسند. به گفته کارشناسان، موشک های شهاب ۳ طوری طراحی شده اند که بتوانند چندین کلاهک را در آن واحد حمل کنند. این روش در حمل کلاهک های هسته ای کاربرد دارد تا بدین ترتیب بتوان تعداد آماج ها را افزایش داد.

به نوشته سایت مناپرس، ساکنان روستاهای اطراف صدای یک سری انفجارها را در این پایگاه شنیده اند و تصور کرده اند حمله هوایی ازطرف اسراییل انجام شده.

 

جنگ در سایه

دولتمردان جمهوری اسلامی داشتن هرگونه عملیات مخفی در این پایگاه را تکذیب کرده اند و اظهار داشته اند که "انفجار به دلیل آتش سوزی در یکی از انبارهای مهمات در همسایگی پایگاه بوده است". آمار رسمی تلفات ۱۸ کشته و ده ها زخمی بوده است که در واقعیت می تواند بسیار سنگین تر از این باشد.

مجدداً تقصیرها به گردن موساد، سرویس امنیتی اسراییل، افتاد. برخی از تحلیلگران از یک حمله هوایی سخن می گویند. ولی چون ایران و اسراییل از مدت ها قبل وارد جنگی شده اند که در سایه جریان دارد، طبیعتاً هیچ کس چیزی را به عهده نگرفته است.

به هرحال، مسؤولیت آن با هر کس باشد، می توان اذعان داشت که انفجارهای اخیر در یکی از مراکز فوق سری و بسیار حفاظت شده جمهوری اسلامی، ضربه سنگینی برای حکومت تهران به شمار می رود، زیرا توان مقابله به مثل این کشور را در استفاده از موشک های دوربردش عملاً ازبین برده است.

منبع: فیگارو، ۲۲ اکتبر

 


 


ندای سبز آزادی: دکتر اردشیر امیرارجمند، استاد دانشگاه شهید بهشتی و از مشاوران میرحسین موسوی، در مصاحبه با نوول ابزرواتور، از مخالفت صریح جنبش سبز با تحریم اقتصادی ایران سخن می‌گوید و تاکید می‌کند خط قرمز جنبش سبز، خشونت است.
وی تصریح می‌کند که احمدی نژاد در تلاش برای پاکسازی بنیانگذاران جمهوری اسلامی و برقراری یک دیکاتوری نظامی است. امیر ارجمند در عین حال خاطرنشان می‌کند که برخلاف تصور احمدی نژاد، ایران مثل کره شمالی نیست و امروز تقریباً همه مردم ایران معتقدند که دولت احمدی نژاد نامشروع است.
مشروح مصاحبه دکتر اردشیر امیرارجمند با نوول ابزرواتور، که توسط سایت روز ترجمه و منتشر شده، در ادامه می‌آید:
حال آقای موسوی چطور است؟
از نظر روحی، هیچ گاه تا این حد خوب نبوده است. او برای ایستادگی در برابر حکومت احمدی نژاد مصمم است، ولی جنبش های مردمی به شدت تحت نظارت اند. دولت تمامی پرونده ها و کامپیوتر ایشان را ضبط کرده است. رییس دفتر وی یک ماه پیش به زندان افتاد. و هرکس که برای ملاقات او می آید نیز دستگیر می شود. بنابراین می توان گفت که وی را کاملاً منزوی کرده اند ولی با این حال می تواند پیام های خود را به نمایندگان جنبش سبز برساند.
وضعیت جنبش سبز چگونه است؟
علی رغم سرکوب های شدید، جنبش سبز مخالفان همچنان زنده است. زیرا ما از ساختارهای مستقل کوچکی تشکیل شده ایم که در سراسر کشور حضور داریم. و بدین ترتیب آسیب پذیری مان کاهش یافته.
ما در تلاشیم تا به طور مسالمت آمیز و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی، ایده های دموکراتیک را گسترش دهیم. بعداً می توانیم نظر مردم را در مورد اصلاح قانون اساسی نیز جویا شویم.
ما یک جنبش جمع گرا هستیم که کلیه گرایش ها را گردهم آورده ایم و این مایه قدرت ماست. تنها خط قرمزی که مایل نیستیم از آن عبور کنیم، اعمال خشونت است.
پروژه سیاسی احمدی نژاد چیست؟
احمدی نژاد تلاش می کند تا ایران را به یک دیکتاتوری نظامی تبدیل سازد. او دارد یک به یک روش های شوروی سابق را به کار می گیرد: او درحال پاکسازی بنیانگذاران جمهوری اسلامی است و بیوگرافی های جدیدی از سیاستمداران می نویسد. زیرا میرحسین موسوی این منصب را دراختیار داشته و اکنون کتاب های جدید تاریخ اجازه ندارند بنویسند که در اوایل حکومت جمهوری اسلامی منصب نخست وزیر وجود داشته است… احمدی نژاد زمانی که می بیند گذشته به نفع اش نیست، آن را پاکسازی می کند.
ولی برخلاف آنچه او فکر می کند، ایران مثل کره شمالی نیست و امروز تقریباً همه مردم ایران معتقدند که دولت احمدی نژاد نامشروع است. ایران درحال گذر از یک بحران سیاسی بی سابقه است و نهادهای تصمیم گیری حل بحران دیگر کارآیی لازم را ندارند.
مردم گرایی احمدی نژاد دیگر به مانند گذشته ایجاد توهم نمی کند و مردم به ماهیت اقدامات او پی برده اند. هزینه استقبالی که در لبنان از وی بعمل آمد، از جیب مردم ایران پرداخت شد. زیرا او در ایران و حتی در اردوگاه خودش هم مورد اعتراض است و بدین ترتیب می خواست به دنیا و به ویژه به آمریکا نشان دهد که در جهان عرب دارای محبوبیت زیادی است.
آیا تحریم هایی که از سوی جامعه بین المللی علیه ایران اعمال شده اند مؤثر بوده اند؟
جنبش سبز به طور کلی این تحریم ها را محکوم می کند. فراموش نکنید که این تحریم ها در وهله اول بر مردم ایران و کیفیت زندگی آنان تأثیر می گذارد. تحمل این دیکتاتوری برای مردم کافی است و تحریم ها یک رنج مضاعف ایجاد می کند.

 


 


ندای سبز آزادی: مرکز پژوهش‌های مجلس با انتشار گزارشی، ضمن اشاره به بررسی‌های انجام شده از سوی این مرکز، خاطرنشان کرد که “دولت به صورت هدفمند در خصوص تعیین نرخ‌های تعرفه عمل نمی‌کند و تغییرات مستمر نرخ‌ها و تصمیمات کاهش و افزایش یکباره برخی نرخ‌ها و حمایت بلندمدت از برخی کالاها و یا عدم حمایت از برخی دیگر، موجب ناکارایی در نظام حمایتی شده و تنظیم بازار را نیز دچار مشکل کرده و تولید را متضرر ساخته است.”
به گزارش ایسنا، دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌ها در گزارشی، از واردات بی‌رویه کالاهای نامرغوب و بی‌کیفیت انتقاد کرد و این بخش از عملکرد دولت را باعث اتلاف منابع ارزی کشور و نیز تضییع حقوق تولیدکننده و مصرف کننده دانست.
در گزارش این مرکز همچنین آمده است: کارشناسان معتقدند بخش قابل اعتنایی از کالاهای مصرفی خارجی موجود در بازار از طریق غیررسمی و قاچاق وارد می‌شود. بنابراین تولید داخلی علاوه بر آن‌که از کالاهای وارداتی رسمی متضرر شود از قاچاق گسترده و نهادینه شده در کشور نیز آسیب می‌بیند.
مرکز پژوهش‌های مجلس، اضافه کرد: مطابق بند «۲» و «۳» ماده (۲) قانون مقررات صادرات و واردات دولت مجاز است برای ورود مجوز اعمال کند و یا حتی بنا به مقتضیات و شرایط خاص با رعایت قوانین مربوطه ورود کالا را ممنوع کند، اما این حکم به واسطه بند «ز» ماده (۳۳) یعنی حذف کلیه موانع غیرتعرفه‌ای و غیرفنی در سال‌های برنامه چهارم تلویحاً مورد استفاده قرار نگرفت.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: در شرایط فعلی پیشنهادهایی مانند لزوم اخذ مجوز برای واردات برخی کالاها (مانند ماده (۱۶) قانون افزایش بهره‌وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی در خصوص لزوم اخذ مجوزهای واردات محصولات کشاورزی) که بعضاً به امضای طلایی تعبیر می‌شود به مشکلات بخش بازرگانی دامن زده و فضای رانت و لابی اقتصادی را پررنگ می‌کند.

 


 


ندای سبز آزادی: جمشید انصاری گفت: «معمولا در کشورهای پیشرفته این گونه است که آمار و اطلاعات قابلیت دسترسی برای مردم دارد، و حتی اگر برای مردم منتشر نشود، افراد ‌علاقه مند می‌توانند با مراجعه به سایت‌ها و کتاب‌خانه‌ها این اطلاعات را در اختیار بگیرند، اما متاسفانه در کشور ما، در بعضی از حوزه‌ها حتی نمایندگان مجلس نیز بی‌نیاز از دسترسی به این آمار و اطلاعات دانسته می‌شوند».
جمشید انصاری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه پیرامون آمار در مفهوم کاربردی آن به فرارو گفت: «در امر اداره کشور هدف مشخصی از تولید آمار دنبال می‌شود و هدف مشخص آن دستیابی به اطلاعات به‌روز و به‌هنگام درباره پدیده‌های مختلف است که برای ما امکان برنامه‌ریزی در آن حوزه‌ها را فراهم می‌کند. بخشی از این آمار، اساسا در حوزه‌های تخصصی کاربرد دارند و برای عامه مردم قابل استفاده نیستند، اما بخشی از آن‌ها مورد توجه عامه مردم نیز قرار می‌گیرند.
وی سپس به دو رویکرد در عرضه آمار اشاره کرد و اظهار داشت: «یک رویکرد، در اداره کشور قائل به اتکا مردم است. بر اساس این رویکرد اطلاعات لازم، اعم از اطلاعات مربوط به کاستی‌ها یا دستاوردها باید در اختیار همه جامعه قرار بگیرد و مردم با اطلاع از این کاستی‌ها و دستاوردها در پیشبرد برنامه‌های توسعه‌ای کشور مشارکت کنند. اما رویکرد دیگر این تصور را دارد که مردم کشور را اداره نمی‌کنند، بلکه سازمان‌های رسمی به اداره کشور می‌پردازند و نتیجتاً مردم را محرم نمی‌داند».
نماینده مردم طارم و زنجان سپس ادامه داد: «در این رویکرد تصور بر آن است که باید آن بخشی از اطلاعات در اختیار مردم قرار گیرد که ضرورت دارد، به نظر می‌رسد که دولت رویکرد دوم را پی می‌گیرد. حتی من نامه‌‌ای را دیدم از روابط عمومی ثبت احوال که به ادارات خود دستور داده بود از انتشار آمار مربوط به طلاق و مرگ و میر خودداری کنند. اولا چه طلاق و چه مرگ و میر در زندگی روزمره اتفاق می‌افتد و در ثانی مردم باید از وضعیت طلاق نگران باشند تا جلوی طلاق گرفته شود. اگر مردم آمار طلاق را ندانند که برای آن چاره‌جویی نمی‌کنند».
وی افزود: «این تفکر که گمان می‌کند دولت توان جلوگیری از مرگ و میر و طلاق را دارد و نیازی هم به مشارکت مردم نیست، طبعا این اطلاعات را در اختیار مردم قرار نمی‌دهد. معمولا در کشورهای پیشرفته این گونه است که اطلاعات قابلیت دسترسی برای مردم دارد، و حتی اگر برای مردم منتشر نشود، افراد ‌علاقه مند می‌توانند با مراجعه به سایت‌ها و کتاب‌خانه‌ها این اطلاعات را در اختیار بگیرند، اما متاسفانه در کشور ما، در بعضی از حوزه‌ها حتی نمایندگان مجلس نیز بی‌نیاز از دسترسی به این آمار و اطلاعات دانسته می‌شوند.برای نمونه اطلاعات مربوط به حساب ذخیره ارزی یا آمار بیکاری به صورت تفکیکی را در اختیار نمایندگان قرار نمی‌دهند».
عضو کمیسیون برنامه و بودجه درباره تولید آمار توسط مراکز غیردولتی گفت: «قانوناً اشکالی ندارد که مراکز غیردولتی به تولید آمار بپردازند، اما این امر عملاً ممکن نیست». وی توضیح داد: «ما نباید فرض را بر این بگذاریم که مراکز رسمی تولید آمار، آمار غلط تولید می‌کنند. ما اطمینان داریم که مرکز آمار و بانک مرکزی و نهادهایی که مسئولیت تولید آمار را دارند، این آمارها را به صورت کارشناسی و دقیق تولید می‌کنند. بحث در اینجاست که آیا این آمار باید در اختیار ذی‌نفع‌ها قرار بگیرد یا نه، که بعضی از مراجع تصمیم‌گیری در کشور ما به این امر اعتقاد ندارند».
انصاری با بیان این که من هیچ گاه آمارهای رسمی را زیر سوال نمی‌برم، ادامه داد: «اما آیا بخش خصوصی یا مراکز دانشگاهی قادر به تولید آمار هستند؟ این به تعریف شما از آمار باز می‌گردد. زمانی شما آمار را بر اساس وضعیت جامعه آماری تولید می‌کنید. این امکانات زیادی می‌خواهد و تنها از عهده مراکز رسمی نظیر مرکز آمار برمی‌آید. مثلاً سرشماری اساسا از عهده بخش خصوصی یا یک مرکز دانشگاهی برنمی‌آید. ضمن این که مستند نیست. یعنی به لحاظ قانونی حتی برای مراکز بین‌المللی آن‌چه مرکز آمار یا بانک مرکزی منتشر می‌کند قابلیت استناد دارد. آمارهای رفرنس همان آمارهای دولتی هستند، آمارهای مراکز غیر رسمی تنها برای نمونه آمارگیری‌شده اعتبار داشته و قابلیت تعمیم به کل کشور را ندارد».
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه درباره نقش تحلیل‌گران مرکز آمار در سابقه برنامه ریزی و بودجه‌ریزی کشور گفت: «ما در برنامه‌ریزی‌ها، گذشته از آمار و تحلیل های اماری، به منظور اطلاع از وضعیت برای جهت‌گیری‌های بعدی استفاده می کنیم. مثلاً اگر بر اساس شاخص بیکاری اطلاع‌ داشتیم که بیکاری به نقطه نگران‌کننده‌ای می‌رسد، طبعا در بودجه‌های خودمان برای برنامه‌های رفع بیکاری نقش بیشتری در نظر می گرفتیم».
انصاری در پاسخ به این سوال که شیوه مطلوب استفاده از تحلیل‌گران آماری در نظام برنامه‌ریزی چیست، گفت: «چیزی بیش از این نیست که تحلیل‌گران باید آمار را تولید کنند و تحلیل خود از این آمار را نیز بیان کنند. مثلا اگر بیکاری چهار واحد درصد افزایش پیدا کرده، بر اساس اطلاعاتی که دارند بگویند این افزایش ناشی از کدام اتفاق بوده است و ما در بخش‌ برنامه‌ریزی بر این اساس راهکارهای مقابله با آن را تدوین می‌کنیم».
نماینده مردم زنجان و طارم در پاسخ به این سوال که آمار ارائه شده درباره میزان سرمایه‌گذاری برای رفع بیکاری چه میزان صحت دارد، گفت: «محاسبات نشان می‌دهد برای ایجاد هر فرصت شغلی حدود ۳۰ میلیون تومان سرمایه‌گذاری-در بخش کشاورزی کمتر و در بخش صنعت بیشتر- نیاز است. اگر ما این سرمایه‌گذاری‌ها را انجام داده باشیم، این فرصت‌های شغلی نیز ایجاد می‌شود. در حال حاضر نیز ۴٫۵ میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد، اگر ما برای هر نفر ۳۰ میلیون تومان سرمایه‌گذاری کرده باشیم، باید چیزی نزدیک ۱۳۵هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری کرده باشیم».
وی سپس گفت: «وقتی کل بودجه کشور ما، حدود ۱۲۵ هزار میلیارد تومان بوده است، گمان نمی‌کنم که این ارقام که برای سرمایه گذاری ادعا می شوند، ارقام صحیحی باشد. حتی اگر سرمایه‌گذاری بخش خصوصی وسیستم بانکی را نیز اضافه کنیم، شاید برای تعداد بیکاران خودمان نیز این رقم ۵۰ میلیون تومان ادعایی برای هر نفر را سرمایه‌گذاری نکردیم. پولی که برای پرداخت حقوق کارمندان داده می‌شود، سرمایه‌گذاری نیست. یا پولی که برای اعتبارات عمرانی اختصاص داده می‌شود، سرمایه‌گذاری به حساب می‌آید اما صرف حفظ وضعیت موجود در اشتغال می‌شود. یعنی پیمانکاری که تا دیروز سد را می‌ساخت، امروز نیز با اعتبارات تکمیلی به کارش ادامه می‌دهد و نیروی جدیدی در آن‌جا شاغل نمی‌شود».
عضو کمیسیون برنامه و بودجه در پایان تاکید کرد: «سرمایه‌گذاری جدید برای ایجاد اشتغال حتی به میزانی نبوده است که ما بتوانیم ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار نفر را سرکار ببریم و قطعاً این آمار محتاج توجه بیشتری است».

 


 


ندای سبز آزادی: در حالی که جعفر شجونی از روحانیون دولتی در اظهاراتی توهین آمیز که با استقبال گسترده رسانه های دولتی هم مواجه شد، موسوی خاتمی و کروبی را مصداق میکروب‌های سیاسی مورد اشاره رهبری دانست و در برابر اعلام مصادیق میکروب‌های اجتماعی سکوت کرد، جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری، واژه “میکروب سیاسی” را توطئه رسانه‌های بیگانه برای خنثی کردن آثار سفر رهبر انقلاب به قم دانست.
گردانندگان این سایت در مطلبی نوشته‌اند: “رسانه‌های بیگانه در پخش سخنان رهبر انقلاب در اجتماع باشکوه مردمی تنها به آن بخش از سخنان ایشان بسنده کردند که ایشان حضور ۴۰ میلیونی ملت در انتخابات سال گذشته‌ی ریاست‌جمهوری را رفراندومی ملی در ابراز وفاداری و اعتماد به نظام اسلامی خواندند. آنها از سوی دیگر این بخش از خبر را که در آن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پایداری و هوشیاری مردم در مقابل فتنه‌ی ۸۸ را موجب واکسینه ‌شدن کشور و مردم در مقابل میکروب‌های سیاسی و اجتماعی خوانده بودند، به عنوان بخش برجسته‌ی خبر منتشر کردند.”
در ادامه مطلب منتشر شده در سایت دفتر رهبری آمده است: “این رسانه‌ها در پوشش این خبر با استفاده از تکنیک برجسته‌سازی و تأکید بر نکته‌ای مبهم برای طرح تفسیرهای مناقشه‌آمیز، بر کلیدواژه‌ی “میکروب‌های سیاسی” تأکید کردند و کوشیدند تا به مخاطبان خود این‌گونه القاء کنند که رهبر انقلاب همه‌ی منتقدان و معترضان انتخابات را میکروب‌های سیاسی خوانده‌اند، در حالی ‌که ادامه‌ی سخنان رهبر انقلاب که هیچگاه از سوی این رسانه‌ها منتشر نشد، این تصور غلط را از بین می‌برد.”
لازم به ذکر است برخی سایت‌های وابسته به دولت در نقل سخنان رهبری، با حذف واژه اجتماعی، عبارت مذکور را به “میکروب‌های سیاسی” تقلیل دادند.
مشخص نیست که این سانسور و دستکاری با چه هدفی صورت گرفته؛ اما دو روز بعد از آن سخنان، آقای شجونی، روحانی دولتی حامی احمدی‌نژاد، در گفت‌وگو با سایت وابسته به روزنامه ایران و در تفسیر سخنان رهبری، در اظهاراتی توهین ‍آمیز آقایان کروبی، خاتمی و موسوی را مصداق میکروب‌های سیاسی! دانست. وی البته اشاره‌ای به مصادیق میکروب‌های اجتماعی نکرد.
گفتنی است در پی اصرار گسترده سایت‌های حامی احمدی نژاد در توهین به مخالفان و پوشش سخنان مذکور، واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی بروز کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: جلسه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات یک شنبه شب با حضور احزاب و گروه‌های مختلف اصلاح‌طلب برگزار شد.
دبیرکل حزب اراده ملت با اعلام این خبر به ایسنا، افزود: در جلسه شب گذشته در مورد مسائل روز و جاری کشور به ویژه مسائل اقتصادی و قانون هدفمند کردن یارانه ها بحث و تبادل نظر شد.
احمد حکیمی‌پور همچنین خاطرنشان کرد: یکی از مباحثی که در جلسه دیشب مطرح شد، تاکید بر این مساله بود که مجلس شورای اسلامی باید بعدنظارتی خود را تقویت کند و بیش از پیش جدی بگیرد.
وی با اشاره به عزم احزاب و گروه‌های سیاسی برای برگزاری همایشی در آینده‌ای نزدیک، تصریح کرد: ما به دنبال برگزاری یک کنگره یا همایش صرفا سیاسی نیستیم، بلکه در نظر داریم بحث های فنی و کاربردی در مورد مسائلی نظیر قانون اساسی ، حقوق اساسی ملت، بایدها و نبایدهای مربوط به فعالیت‌های احزاب ،تعریف جرم سیاسی و مسائل دیگری از این دست صورت بگیرد و بدین ترتیب بیشتر به دنبال برگزاری یک همایش علمی و کارشناسی هستیم.
دبیرکل حزب اراده ملت با بیان این‌که دیدارهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با شخصیت‌های مختلف کشور را همچنان پیگیری می‌کنیم گفت: هدف از چنین دیدارهایی این است که اصلاح‌طلبان به عنوان یک طیف در کشور بتوانند بخشی از دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات خود را در مورد مسائل جاری مختلف کشور بیان کنند و ما معتقدیم که مسائل ومشکلات کشور را نباید به صورت صرفا سیاسی نگاه کرد، بلکه بسیاری از این مباحث فراجناحی و نیازمند ارزیابی‌های کارشناسی هستند.

 


 


ندای سبز آزادی: جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران، طی نامه ای سرگشاده خطاب به ریاست آن دانشگاه، ضمن بر شمردن مشکلات متعدد دانشجویان از جمله مشکلات متعدد آموزشی و صنفی، نسبت به اجرای طرح تفکیک جنسیتی فضاهای آموزشی- رفاهی در دانشگاه و سخت گیری های بعمل آمده در زمینه مسئله حجاب، و همچنین فضای سیاسی حاکم دانشگاه اعتراض خود را اعلام داشته و خواستار آن شدند که آن ریاست، نقد دانشجویان را پاسخگو باشد. دانشجویان درنامه خود تاکید کردند “تنگی فضای سیاسی در دانشگاه، تبعات فوق العاده منفی ای همچون فقر فرهنگی، کاهش حس مسئولیت و بی تفاوتی دانشجو نسبت به محیط و جامعه اش را به بار می آورد. دانشجو را همچون تک سلولی ای می کند که تنها منافع خودش برایش مهم است. گرایش به سمت مواد مخدر به شدت افزایش می یابد. روحیه، نشاط و انرژی بی پایان جوانی، پتک سرکوب را بر سر می بیند که یا باید برای فرار به بیراهه رود و یا در مکان و زمانی نامناسب همچون دمل سر باز کند.”
به گزارش جرس متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:
ریاست محترم دانشگاه تربیت معلم
خانم دکتر حجازی زاده
دانشگاه تربیت معلم با بیش از ٩ دهه سابقه دانشگاهی و پیشگامی در عرصه علمی و حتی سیاسی یکی از قطب های آکادمیک ایران به شمار می رود. تربیت معلم با داشتن ویژگی هایی همچون دوری از فضای مثبت شهری و مساحت زیاد، پتانسیل بالایی برای افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو داشته و همین امر باعث شد که توجه مسئولین وزارت علوم را جلب نماید. با وجود بودجه ی عمرانی نزدیک به صفر وزارت علوم، فضای آموزشی این دانشگاه روند رو به رشد کم نظیری داشته و منجر شده که در چند سال اخیر پذیرش دانشجو بیشتر و بیشتر شود. توجه تک بعدی به گسترش فضای آموزشی،رشدی ناموزون ایجاد کرده و دانشگاه را گریبان گیر مشکلاتی روزافزون و پایین آمدن سطح علمی و رفاهی کرده است. آنچه در این رهگذر حائز اهمیت است این است که سهم اعظم فشار ناشی از پبامدهای منفی این رشد ناهمگون، خواه ناخواه به دانشجویان تحمیل می شود؛ دانشجویان نیز در چند سال اخیر اعتراضات شفاهی و کتبی بی شماری را مطرح کرده اند اما ناکارآمدی مسئولین و کم توجهی به حق طلبی آرام دانشجویان تحصن های بی سابقه ای همچون تجمع خرداد ٨٧ را رقم زده است.
از نگاهی دیگر گسترش دانشگاه، سطح کیفی بالاتر مدیریتی را می طلبد که از ملزومات چنین مدیریتی هم فکری و هماهنگی با شهروندان این شهرک علمی دور افتاده است. وجود این شهرک معلول مولفه ای با ضرورت وجود عینی، به نام دانشجو است؛ به همین علت دانشجو خود را موظف و مکلف می داند که در پی تغییر مثبت در دانشگاه باشد و همواره نیز با نقد در پی این تغییرات بوده است. لذا ما نیز با نگاهی نقادانه و امید به گام نهادن در وادی پیشرفت مشکلات دانشگاه را بازتاب می دهیم.
مشکلات خوابگاهی
مشکلات خوابگاه باغستان: به علت افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو و کمبود فضای خوابگاهی و دلایلی دیگر، مسئولین ناچار شدند دانشجویان ورودی ٨٧ به بعد را در خارج از دانشگاه اسکان دهند. این امر مشکلاتی را برای دانشجویان ورودی جدید به بار آورده است. به دانشجویان ورودی ٨٨ وعده داده شد که تنها یک سال در باغستان می مانند اما دومین سال از حظور آن ها در باغستان می گذرد. باغستانی ها به علت دوری از دانشگاه از حداقل امکاناتی همچون دسترسی به اینترنت، مباحث و فوق برنامه هایی که شبانه در دانشگاه برگزار می شود و همچنین از امکانات ورزشی و محیط تفریحی محروم شده اند. جالب اینجاست که هزینه ی سرویس رفت و آمد از دانشجویان دریافت می شود! دانشجویان ورودی جدید به محض ورود به دانشگاه باید ١۴٠هزار تومان بابت سرویس و ١٩٠ هزار تومان بابت خوابگاه پرداخت نمایند. ارقام کوچک و بزرگ دیگری هم دریافت می شود تا دانشجو دریابد که تنها تفاوت دانشگاه آزاد با دولتی در نام آن است.
از سال ٨۶ به بعد و شروع هرچه بزرگتر شدن دانشگاه، مسئولین با اقدامات عجیبی از قبیل دریافت پول خوابگاه در ابتدای سال، دریافت نقدی مبلغ تعیین شده ی فارغ التحصیلی و خسارت های بی اساس و همچنین مشکل کردن شرایط ثبت نام و پرداخت وام به دانشجو، درآمد های دانشگاه را برای گسترش بیشتر کرده اند.
خانم دکتر حجازی زاده!
این سبک مدیریت به سان حکومتی می ماند که ضعف اش در درآمدزایی و ناتوانی در جلوگیری از چپاول سرمایه هایش را با افزایش بیش از حد دریافت مالیات از مردم به بهانه ی پیشرفتی که اتفاقاً به ضرر همان مردم است جبران می کند؛ نه ما مردمان قرن ١٣ هجری هستیم و نه شما شاهان قاجار!!!
مشکلات خوابگاه های داخل دانشگاه تقریباً مشابه هم و مشابه سال های قبل است: ظرفیت بالای اتاق ها، نقص روزافزون سرویس های بهداشتی و آشپزخانه ها، فقدان فضای مناسب مطالعه و سیستم سرمایشی و گرمایشی مستهلک که در زمستان، استپ های سرد تربیت معلم نقص آن را آشکار می کند. درکنار همه ی این مشکلات، مدیریت نادرست سبب شده که حداقل امکانات موجود، در نابرابری محض تقسیم شود به گونه ای که بسیاری از اتاق های خوابگاه برادران دارای کولر و یخچال اما ٨٠% اتاق های خوابگاه خواهران از چنین حداقل هایی نیز بی بهره اند. وضعیت سرویس بهداشتی خوابگاه خواهران بسیار اسفناک تر از آستانه تحملشان نسبت به مسایل مربوط به نظافت است.نمی توان قبول کرد که این ناهمگونی تقسیم حداقل امکانات، بین خوابگاه برادران و خواهران ازآگاهی مسئولین نسبت به آرامی و کم اعتراضی خواهران نشأت نگرفته باشد.
لازم به ذکر است کمبود کامپیوتر و فضای مناسب سایت برای دسترسی به اینترنت در سطح خوابگاه ها به شدت حس می شود. این کمبود برای دانشجویان ارشد و دکترا که مسلماً نیاز به سیستم وایرلس هم دارند؛ بیشتر احساس می شود.
مشکلات سلف سرویس
ظاهراً مشکل بهداشتی غذا نسبت به سال های گذشته کمتر شده اما کاهش تنوع غذایی و کیفیت غذا به وضوح بیش از پیش شده است. حذف دادن قاشق و چنگال فلزی از لحاظ بهداشتی کار مناسبی بود اما ندادن قاشق و چنگال یکبار مصرف بسیار نابجاست. افزایش قیمت ژتون آزاد و فوق العاده، حذف سالادها و مخلفاتی که با غذا داده می شد گوشه هایی از همان درآمدزایی و پس انداز به سبک حکومتی ناکارآمد است!!!
مشکلات آموزشی
همه ی بود و نبودها، لازم، کافی و ناکافی هایی که در دانشگاه وجود دارد؛ همه ی نیازهایی که دانشجو دارد تنها به این دلیل است که با ذهنی آسوده و بری از اندیشیدن به نیازهای اساسی همچون خوراک ومسکن مناسب، به کسب دانش و خط شکنی علمی بیاندیشد. سوای اینکه گوشه ای از ذهن دانشجویان تربیت معلم همیشه درگیر همان نیازهای انسان نخستین است در مناسب بودن بستر و امکانات برای پژوهش علمی نیز با مشکل مواجهیم!!!
با توجه به اینکه پیش شرط به روز بودن اطلاعات علمی دانشجو، آشنایی و یا تسلط در حد نیاز به زبان انگلیسی و آشنایی با ادبیات علمی است لذا لازم است کتابخانه ی تخصصی گروه ها دارای کتاب هایی با متون انگلیسی باشد؛ این در حالی است که بعضی از گروه ها حتی کتابخانه هم ندارند!
اکثر کتاب های موجود در کتابخانه دانشگاه آنقدر قدیمی است که درک متن فارسی آن بسیار مشکل تر از درک موضوع علمی آن است! دانشجویانی که برای دریافت مقاله های سطح بالای علمی و به روز دنیا به سایت هایی همچون ساینس و الزیویر مراجعه می کنند اغلب به علت اینکه دانشگاه هزینه ی اشتراک را کامل پرداخت نکرده است با عدم دسترسی مواجه می شوند.
اغلب اساتید دانشگاه در سکون علمی به سر می برند و کمتر دانشجو را ترغیب و یا در صورت لزوم مجبور به مطالعه ی مطالب نوین می کنند. هیچگاه به اندازه ای که قوانین آموزشی برای حداقل سطح علمی دانشجو وجود دارد؛ برای اساتید چنین قوانینی وجود نداشته است. البته کاهش سطح علمی دانشگاه ها تا حدی تحت تاثیر فضای سیاسی و اقتصادی کشور نیز هست.
دانشجویان ارشد و دکترا برای پایان نامه کمبود های آموزشی را بیشتر حس می کنند. در رشته های علوم پایه نبود وسایل آزمایشگاهی مناسب مشکل آفرین بوده است. در کنار همه ی مشکلات موجود کمک هزینه ی کار، بر روی پایان نامه برای دانشجویان ارشد ۴٠ هزار تومان می باشد که نسبت به دانشگاه های دیگر بسیار ناچیز است. برداشتن گام های نو در عرصه ی علم نیاز به بودجه ی کافی دارد. در چنین شرایطی و با چنین کمبود هایی علم به سمت رکود و همه چیز به سمت سمبل کاری می رود.
فضای سیاسی دانشگاه
فضای سیاسی دانشگاه ها، حداقل و حداکثری بسط آن همیشه تابع سیاست کلان کشور بوده است اما هیچگاه آزادی در بیان و بعدِ بیان نباید کمتر از جو حاکم بر جامعه باشد. ذات دانشجو و فلسفه ی حضورش در محیطی آکادمیک تلاش برای تغییر مثبت است. دانشجو می داند که در آینده می خواهد به جامعه اش خدمت کند، لذا می فهمد که هم اکنون نیز نباید نسبت به مسایل سیاسی جامعه بی تفاوت باشد. بر این اساس دانشجو برای فعالیت در این زمینه نیاز به بستری از فرصت ها دارد نه تهدید ها!!!
خانم دکتر حجازی زاده!
ما دانشجویان منتقد فضا را آکنده از خفقان می بینیم. نفس هایمان برای بیان داشته ها و پنداشته هایمان به شماره می افتد. کمیته انضباطی با اختیارات و حمایتی فراتر از محدوده ی تعیین شده ی کاری اش بر زایندگان نقد چنبره زده است، گویی که به هیچ گونه تفاوت فکری، کلامی و رفتاری ای که بین انسان ها وجود دارد معتقد نبوده و کلام متفاوت را برآمده از انگیزه ی عناد و برهم زدن نظم می داند. کم بارترین گفتمان متفاوت، محکوم به احضار و صدور حکم می شود!
آمارهای علمی اثبات کرده است که تنگی فضای سیاسی در دانشگاه، تبعات فوق العاده منفی ای همچون فقر فرهنگی، کاهش حس مسئولیت و بی تفاوتی دانشجو نسبت به محیط و جامعه اش را به بار می آورد. دانشجو را همچون تک سلولی ای می کند که تنها منافع خودش برایش مهم است. گرایش به سمت مواد مخدر به شدت افزایش می یابد. روحیه، نشاط و انرژی بی پایان جوانی، پتک سرکوب را بر سر می بیند که یا باید برای فرار به بیراهه رود و یا در مکان و زمانی نامناسب همچون دمل سر باز کند. بنابراین از شما تقاضا داریم که دانشجویان منتقد بتوانند امتیاز داشتن یک نشریه ی سیاسی- تحلیلی را در اسرع وقت دریافت نمایند تا طبق قوانین موجود بتوانند اندیشه ها و انتقادات خود را مطرح کنند. هر اندیشه ای باید در ترازوی نقد سنجیده شود تا دچار دگماتیسم نشود؛ چه بسا انتقاداتی که به سیستم اداره ی دانشگاه وارد می شود محیط و شرایط را پر بارتر نماید. اگر از زاویه ی دیدی مثبت و به امید بهبود هر چه بیشتر به این خواسته ها بیاندیشید و همچنین اگر نقد را دلیل بر دشمنی ندانید و برای دگر اندیشی ارزش قائل باشید مانع سنگ اندازی های برخی افراد می شوید.
تفکیک جنسیتی فضاهای آموزشی- رفاهی دانشگاه و مسئله حجاب
خانم دکتر حجازی زاده!
شما زمانی به عنوان رئیس دانشگاه انتخاب شدید که اولین تغییر در ریاست دانشگاه های تهران در دولت دهم و اولین زنی بودید که به چنین پستی منصوب شدید. تحلیل های بسیاری براین انتصاب سر زبان ها جاری بود. برخی معتقد بودند که ظاهر سازی دولت دهم برای بها دادن به جایگاه زن در جامعه ی ایرانی و در واقع یک بازی سیاسی بود. برخی هم آن را نشانه ای از شروع تغییراتی نوین و بازپروری جایگاه زن در کشور می دانستند، اما ما دانشجویان، فارغ از هرگونه جبهه گیری سیاسی نسبت به انتصاب شما، از مدیری با روحیات زنانه انتظار اقتدار بسیار بیشتر و نظم والاتری در حیطه ی مدیرتی اتان داشتیم.
جای بسی تعجب است که با همه ی مشکلات کوچک و بزرگی که دانشگاه و دانشگاهیان با آن مواجه هستند چطور مسئولین توجه خود را معطوف تفکیک جنسیتی پارک، جدایش اتوبوس خواهران و برادران، تفکیک فضای بخش مرجع و دیگر فضاهای مطالعاتی کرده اند؟!
آپارتاید جنسی نهایت تحجر است. کجای ایران پارک خانم ها و آقایان جدا از هم است؟! کجای ایران اتوبوس ها جدا از هم است؟! چنین شرایطی اوایل انقلاب را به یاد می آورد که با کشیدن پرده فضای نشستن برادران و خواهران در کلاس های درس دانشگاه جدا و با دستور امام، این اقدامات متحجرانه متوقف شد. بیم آن می رود که مسیرهای رفت وآمد و درب ورودی دانشگاه نیز به مرور زمان جدا شود و طالبانیسم به اوج خود برسد. اسلام واقعی را نمی توان با اقدامات ظاهرسازانه اجرا نمود. مبرهن است که چنین تغییراتی در روند طبیعی ای که برای دانشجویان جا افتاده بود توهینی به شعور و ادراکشان است.
در باب حجاب باید گفت که حجاب یک مسئله است نه مشکل! و باید برای این مسئله راه حل فکری پیدا کرد نه جبری. مابین حجاب و بی حجابی مرز ظریفی وجود ندارد که هرکس در دایره ی حجاب با آن تعریف نامشخص، قرار نگرفت بی حجاب باشد. از سوی دیگر به صرف اینکه حکومت اسلامی است نمی توان مدعی بود که همه ی مردم، مسلمان ومجبور به پیروی از همه ی جزئیات شریعت ثانویه ی اسلام هستند. همانگونه که در مدینه، پیامبر، یهودیان را برای پیروی از چنین شرایعی مجبور نمی ساخت نباید کسانی را که بی اعتقاد هستند و یا اعتقادی سست به اسلام دارند برای پیروی از احکامی که خود مسلمانان نیز در اجرای کامل آن کم کاری می کنند؛ در منگنه قرار داد.
حجاب یک مسئله ی کاملاً شخصی می باشد اما بی حجابی می تواند مسئله ای حکومتی باشد. اندیشه را با قلم می توان کاشت نا با جبر چماق. همانطور که رضاخان با دستور کشف حجاب نتوانست کسانی را که مایل نبودند مجبور به بی حجابی کند؛ اکنون نیز نمی توان حجاب را با تفکیک جنسی و فشار، اندیشه غالب جامعه کرد. پوشش یک انسان مسئله ای است که در ذهن او شکل می گیرد و اندیشه را فقط با گفتمان اندیشمندانه می توان تغییر داد.
خانم دکتر حجازی زاده!
از شما تقاضا داریم که با برگزاری انتخابات شورای صنفی که دوسال از برگزارنشدن آن می گذرد تعامل دانشجو با دانشگاه را بیشتر کرده و نقد ما را به قصد سازندگی پاسخگو باشید.

 


 


ندای سبز آزادی: عدم انتشار خبر نهایی میزان افزایش قیمت حامل‌های انرژی باعث ایجاد گمانه‌های متفاوتی در خصوص وضعیت قیمت‌ها بعد از هدفمند شدن یارانه‌ها در اذهان عمومی شده است. مقامات دولتی در حالی اعلام قیمت‌های جدید حامل‌های انرژی را موکول به گفت‌وگوی رییس‌جمهور با مردم در آستانه اجرای این طرح می‌کنند که وزیر نیرو روز گذشته بدون اشاره به تعرفه قطعی برق تخمین زد که بعد از هدفمند شدن یارانه‌ها، قبض برق ۷۰ درصد مشترکان حداکثر ۴ هزار تومان گران خواهد شد که البته این بار به صورت ماهانه ارسال خواهد شد. به دنبال این اظهار نظر، خبرگزاری «مهر» نیز در گزارشی اعلام کرد که صورت حساب بیش از ۹۰ درصد مشترکان، کمتر از ۷ هزار تومان افزایش خواهد یافت. افزون بر این، وزیر نیرو در گفت‌وگو با خبرگزاری «فارس»، از صدور ماهانه قبوض برق برای مشترکان خبر می‌دهد. به این ترتیب قیمت برق برای ۷۰ درصد مشترکان، هر دوماه یک‌بار ۸ هزار تومان گران خواهد شد.
مسیر تعرفه برق بعد از یارانه‌های هدفمند
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، به دنبال افزایش انتظارات عمومی‌برای اعلام قیمت حامل‌های انرژی از جمله برق، اظهارات جدید مقامات ارشد وزارت نیرو حکایت از آن دارد که افزایش قیمت‌ این حامل انرژی، تا اندازه‌ای با انتظاراتی که برای افزایش نجومی‌قیمت برق در میان مشترکان به وجود آمده، فاصله دارد. هر چند که هنوز مشخص نیست در هنگام اجرای «طرح»، چه قیمتی در برابر مشترکان برق قرار می‌گیرد.
از وقتی که موضوع هدفمند کردن یارانه‌ها و اصلاح قیمت برق مطرح شده است و وزارت نیرو با درج دو قیمت متفاوت یارانه‌ای و غیریارانه‌ای برای برق مصرفی مشترکان در انتهای قبض برق اقدام کرده است، ‌این تصور عمومی‌در میان مشترکان شکل گرفته است که قیمت حامل‌های انرژی، بسیار فراتر از آنچه تاکنون پرداخت کرده اند، افزایش خواهد یافت. به طور مثال، در قبض‌هایی که اخیرا به دست مشترکان رسیده است، بهای غیریارانه‌ای پرداختی برای یک قبض دو هزار تومانی، حدود ۲۰ هزار تومان اعلام شده است.‌این اقدام وزارت نیرو با نگرانی بسیاری از مشترکان همراه شد، اما خبرهایی که به نقل از مقامات‌این وزارتخانه اعلام شد، حاکی از آن است که بهای برق مشترکان با اجرای مرحله اول طرح هدفمند کردن یارانه‌ها قیمت قبوض برق به طور غیرمنتظره‌ای افزایش نخواهد یافت.
حداکثر ۴ هزار تومان
وزیر نیرو در ‌این وضعیت دیروز اعلام کرد که بعد از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، قبض برق بیش از ۷۰درصد مشترکان، «ماهانه» حداکثر ۴هزار تومان گران خواهد شد.وزیر نیرو در گفت‌وگو با «فارس» همچنین از تعیین نهایی قیمت برق در کارگروه تحول اقتصادی خبر می‌دهد و می‌گوید: «از ‌این پس قبوض برق به صورت ماهانه صادر می‌شود.»
البته ناگفته نماند که قبض برق معمولا هر دو ماه صادر می‌شود، اما اظهارات وزیر نیرو نشان می‌دهد که قرار است، ماهانه ۴ هزار تومان به هزینه‌ها اضافه شود. بنابراین اگر هر دو ماه یک بار قبض برق صادر شود، می‌توان گفت ۸ هزار تومان برق گران خواهد شد.
قیمت اعلام نمی‌شود
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ‌اینکه قیمت برق مشخص شده است، ولی اعلام آن برعهده کارگروه تحول اقتصادی است، تصریح می‌کند: «ما نباید قیمت برق را اعلام کنیم؛ چراکه اجازه این کار را نداریم.»وزیر نیرو همچنین به اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «مردم نباید نگران اجرای این قانون باشند، زیرا این طرح با دقت فراوان بررسی شده و جای هیچ نگرانی وجود ندارد.» افزون براین، به گزارش خبرگزاری «مهر» به نقل از منابع دولتی، با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، صورتحساب بیش از ۷۰ درصد مشترکان برق، کمتر از ۴۰۰۰ تومان و بیش از ۹۰ درصد مشترکان برق کمتر از ۷۰۰۰ تومان افزایش خواهد یافت. همچنین پیش‌بینی می‌شود، پس از اجرای قانون، مصرف‌کنندگان برق نسبت به صرفه‌جویی لازم بین حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد اقدام کنند که در‌این صورت، مابه‌التفاوت صورتحساب‌های برق بیش از ۷۰ درصد مشترکان، زیر ۳ هزار تومان و بیش از ۹۰ درصد مشترکان زیر ۶ هزار تومان افزایش خواهد یافت؛ ضمن ‌اینکه نرخ‌ها به نحوی است که هر چه صرفه‌جویی بیشتری در مصرف انجام شود، نرخ میانگین صورتحساب کاهش خواهد یافت.
آغاز تغییرات در قبوض برق
این خبرگزاری در گزارش دیگری اعلام کرد: «بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها قبض برق مشترکان ۱۱ تغییر عمده خواهد داشت تا در نهایت، صورتحساب‌های برق ساده، شفاف و یکسان‌سازی شود. براین اساس شکل صورتحساب‌ها در کلیه نقاط کشور یکسان خواهد شد،‌ این درحالی است که هم اکنون، قبوض برق در هر منطقه، شکل متفاوتی دارد. همچنین صورتحساب‌ها تا حد امکان ساده شده و پیچیدگی قبلی را به هیچ وجه نخواهد داشت، به نحوی که از درج موارد غیرضروری خودداری خواهد شد.»
صورتحساب‌های تبعیضی و پلکانی
این گزارش می‌افزاید: «شفاف‌سازی لازم در قبوض برق انجام شده؛ به نحوی که هر کس به راحتی می‌تواند صورتحساب برق منزل خود را محاسبه کند. صورتحساب‌های جدید ضمن ‌اینکه به صورت تبعیضی- پلکانی محاسبه می‌شود، لیکن در هر پله مازاد بر پله قبلی محاسبات انجام می‌شود؛ در حالی که در صورتحساب‌های قبلی در هر پله، قیمت و نرخ بر اساس کل مصرف محاسبه می‌شد؛ اما هم اکنون تعداد پله‌ها نیز تا حد لزوم کاهش یافته است.»
این گزارش حاکی از آن است که در ماه‌های گرم در مناطق مختلف کشور، همچنان صورتحساب‌ها بر اساس تعرفه‌های گرم ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ صادر و مناطق کشور به پنج منطقه تقسیم‌بندی شده است. براین اساس مقرر شده است، در صورتحساب‌های صنعتی و کشاورزی، میانگین قیمت پیش‌بینی شده با هماهنگی میان وزارتخانه‌های نیرو، صنایع و معادن و جهاد کشاورزی تغییر خواهد کرد و قیمت‌های تبعیضی- حمایتی منظور می‌شود، به نحوی که کارخانه‌ها و تولیدکنندگان که نیاز به کمک و مساعدت دارند، مورد حمایت جدی قرار گرفته و میانگین نرخ آنها محفوظ می‌ماند.همچنین مقرر شده است، برای ادارات و ساختمان‌‌های دولتی، حداکثر قیمت منظور شده تا حداکثر صرفه‌جویی لازم انجام شود و دولتی‌ها بتوانند مصرف برق خود را تا حداکثر لازم مدیریت کنند. افزون بر‌این، پیش‌بینی شده است که از محل اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها، امکانات و تمهیدات لازم برای افزایش راندمان نیروگاه‌ها و کاهش افت شبکه و در مجموع کاهش مصرف، اصلاح الگوی مصرف و توانمندسازی مشترکان برق به خصوص واحدهای تولیدی و منازل طی برنامه پیش‌بینی شده، انجام شود.همچنین میانگین قیمت تمام شده برق ظرف یک برنامه ۵ ساله، دریافت شود؛ بدون شک در‌این مورد حمایت‌های لازم از مصرف کنندگان انجام و به صورت هدفمند از یارانه نقدی و غیرنقدی استفاده خواهد شد. همچنین یارانه نقدی در حساب‌های بانکی و یارانه‌های غیرنقدی در صورتحساب مصرف برق مشترکان لحاظ خواهد شد.هرچند ‌این اظهارنظر صریح مقامات وزارت نیرو جزییاتی از قیمت دقیق و جدید تعرفه برق را اعلام نمی‌کند، اما باید دید که آیا در مرحله اجرا قیمت مشترکان براساس اظهارات شفاهی جدید افزایش خواهد یافت یا خیر؟

 

منبع: کلمه


 


ندای سبز آزادی: محمدرضا مقیسه ، روزمنده دوران جنگ تحمیلی و عضو کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیب‌دیدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری دوباره بازداشت شد.
به گزارش کلمه، محمد رضا مقیسه که از حلقه اصلی یاران میرحسین موسوی به شمار می رود و چندی پیش با قید وثیقه از زندان ازاد شده بود غروب روز یکشنبه مورخ دوم ابانماه با یورش تعدادی از ماموران امنیتی به محل کار وی و سپس منزلش بازداشت شد.
براساس این گزارش از مکان نگهداری محمدرضا مقیسه تا کنون اطلاعی دردست نیست.

 


 


ندای سبز آزادی: ابوالقاسم رجب در سرمقاله امروز صبح روزنامه جمهوری اسلامی در رابطه با ویژگی های فرد دروغ گو نوشته است.
متن این سرمقاله به شرح زیر است:
بیراه نیست اگر بگوییم دروغ گفتن هم استعداد خودش را می‌خواهد. در اینجا با انگیزه‌ها، ریشه‌ها و ریزه‌کاری‌های این پدیده بیشتر آشنا می‌شویم. متاسفانه تا به امروز علم موفق نبوده تا مرز افکار راست و دروغ را مشخص کند یا به عبارتی شلختگی ذهن مانعی بر سر راه این تکنولوژی است.
جز در موارد خاص که شخص دروغگو از رفتارش بی‌آنکه به دنبال کسب منفعتی باشد لذت می‌برد، پیوسته برای دروغ‌هایمان به دنبال دلایلی قانع‌کننده مقابل وجدان خویش می‌گردیم.
ترس از دست دادن یا میل به دست آوردن فردی که به او علاقه‌مندیم، موقعیت شغلی یا اجتماعی مناسب و… مهم‌ترین انگیزه‌های دروغ‌های کوچک و بزرگ هستند.
روان‌شناسان بر این باورند که بیشتر دروغ‌های ما به منظور محافظت از روابط اجتماعی‌مان است. هنگامی‌که همسرتان از شما درباره بزرگی دماغش سوال می‌کند ممکن است واکنشی کاملا صادقانه در قبال پرسش او نداشته باشید زیرا احساس می‌کنید شاید باعث رنجش خاطر او شوید.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد جز در موارد استثنا و درمورد افرادی که با توجه به اعتقادات مذهبی قوی‌ای که دارند و مبرا از خطا هستند، کسی که ادعا کند در طول زندگی‌اش دروغ نگفته دروغگوی بزرگی است. بی‌تردید همه ما از روی اجبار یا به اختیار خودمان دروغ‌هایی در زندگی می‌گوییم اما گاهی افرادی پیدا می‌شوند که در این زمینه افراط می‌کنند.
روان‌شناسان دانشگاه داندی اسکاتلند رفتار چنین انسان‌هایی را مورد مطالعه قرار داده و عللی برایشان برشمرده‌اند.
پنج عامل دروغگویی
بیماری دروغگویی: نداشتن درک صحیح از کار درست و غلط و نداشتن حس پشیمانی پس از آزار دیگران از ویژگی‌های اصلی این‌گونه بیماران است. چنین افرادی بسیار حرفه‌ای دروغ می‌گویند و به هیچ وجه احساس بدی نسبت به عمل خود ندارند و اصولا با عذاب وجدان بیگانه‌اند.
عادتی به نام دروغگویی؛ برای چنین افرادی همیشه دروغ اولین گزینه است؛ حتی اگر برایش دلیلی قانع‌کننده وجود نداشته باشد. تجربیات و خاطرات دوران کودکی افراد دروغگو- نظیر زندگی در محیط فاسدی که دروغ ضرورت ادامه حیات و زندگی نسبتا راحت آنها بوده است- باعث می‌شوند آنها در هر سن و سالی هم که باشند به طور ناخودآگاه دروغگویی را ترجیح دهند.
خودشیفتگی؛ نارسیسیت‌ها دروغ می‌گویند تا نزد دیگران محترم شمرده شوند و بزرگ‌تر از آنچه هستند جلوه کنند.
بی‌ثباتی شخصیتی؛ معمولا زندگی افرادی که چنین خصوصیتی دارند با بی‌بندوباری اخلاقی همراه است. آنها برای فرار از احساس گناه و شرمی که نسبت به اعمال و مسوولیت‌ناپذیری خود دارند در دروغگویی افراط می‌کنند.
دروغ‌های نمایشی؛ “حالم اصلا خوب نیست، به زودی می‌میرم” و “اگر ترکم کنی خودم را می‌کشم” از این قبیل دروغ‌هاست که غالبا برای جلب حس ترحم یا عشق و محبت اطرافیان گفته می‌شود. این دروغ‌ها لزوما منعکس‌کننده احساسات واقعی شخص نیست.
چگونه دروغ‌سنج خوبی باشیم؟
تشخیص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علایق مشترک همه ماست و به قولی «لذتی که در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نیست».
روان‌شناسان توصیه‌هایی می‌کنند که دانستن آنها می‌تواند به شما کمک کند:
ـ‌ به حرکات ظاهری او توجه کنید: تنها به یک فاکتور مثلا استرس داشتن فرد توجه نکنید چرا که ممکن است شخصی راست بگوید ولی هنگام صحبت کردن عصبی به نظر برسد.
قبل از اینکه سوال بپرسید- بدون آنکه جلب توجه کنید- حالات اولیه وی نظیر میزان نگرانی، عصبانیت، ارتباط چشمی و پلک زدن وموقعیت دست‌هایش را به خاطر بسپارید.
ـ‌ مقایسه کنید: کلید فهمیدن اینکه شخصی دروغ می‌گوید یا نه در این است که پس از سوال کردنتان- درست طول زمان کوتاهی که اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش می‌شود تا جواب شما را بدهد- تغییرات رفتاری‌ای را که در مرحله پیش به خاطر سپرده‌اید بررسی کنید. توجه داشته باشید فرصت مقایسه را از دست ندهید زیرا احتمالا پس از گذشت این زمان طلایی فرد به تسلطی نسبی روی رفتارش خواهد رسید.
ـ‌ به حرف‌های او خوب گوش کنید:گاهی اوقات توجه به حالات بدن و ریز شدن در رفتار طرف مقابل کمک شایانی به شما نمی‌کند. در این‌گونه موارد دقت در گفته‌های شخص، بهترین راهنماست. دروغگوها معمولا بیش از حد به جزئیات بی‌ربط می‌پردازند. آنها سعی می‌کنند با این کار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلی دور کنند تا دروغشان کمرنگ جلوه کند. فراموش نکنید که دروغگو فراموشکار است و احتمال اینکه متناقض صحبت کند بسیار زیاد است.
ـ‌ چند دقیقه مکث کنید: برای بیشتر مردم دروغ گفتن امری سخت و استرس زاست و هیچ اتفاقی مثل سکوتی که میان پاسخ او و سوال بعدی‌تان برقرار می‌کنید، عذاب‌آور نیست. سعی کنید در این لحظات میزان عصبانیت و نگرانی‌اش را بسنجید.
ـ‌ بحث را عوض کنید: بی‌تردید شیرین‌ترین زمان برای دروغگو لحظه‌ای است که احساس کند دروغ به پایان رسیده و در کارش موفق بوده است. تغییر بحث توسط شما احتمالا لبخندی بر لبان دروغگو می‌نشاند. در این هنگام بازگشت به مبحث قبلی مانند ضربه پایانی یک بوکسور برای ناک اوت کردن حریفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.

 


 


ندای سبز آزادی: زهرا رهنورد در گفتگویی پیرامون مسائل روز کشور سخن گفت. رهنورد در این گفتگو بیشتر از پیش، درباره زنان و حضور آنان در جنبش سخن گفت و تحلیل بعضی از مسایل را نیز برعهده دیگر گفتگو ها گذاشت.

رهنورد در این مصاحبه گفت: “نامه های عاشقانه نوعی محتوای سیاسی با بیان عاطفی و سوزناک است و زنان برجسته ای در این زمینه قلم زده اند که امیدوارم بتوانیم این نامه ها را چاپ کنیم، زنانی مثل ژیلا بنی یعقوب، الهه مجردی، فریبا پژوه، فاطمه شمس، خانم شرب دار قدس(همسر عرب سرخی) خانم الویری، خانم سحرخیز، خانم مظفر، خانم فخرالسادات محتشمی پور، مهسا امر آبادی، پرستو سرمدی، بهاره هدایت، مهدیه گلرو ، خانم امین زاده، خانم و دختر آقای کرمی و دیگرانی که اکنون حضور ذهن ندارم، هریک به نحوی این ادبیات سیاسی را به جنبش سبز و ملت ایران تقدیم کرده اند ،این هم نوع خاصی از زنان و بیان سیاسی-ادبی است.
گفت و گوی تفصیلی کلمه با زهرا رهنورد پیش روی شماست.

انقلاب اسلامی با شعار استقلال و آزادی و در راستای مخالفت با استبداد و دیکتاتوری شاه و خصوصا در مخالفت با انتخابات فرمایشی که در رژیم گذشته برگزار به پیروزی رسید، اما اکنون می بینیم همان رفتارها مجددا در حال تکرار شدن است، چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی هنوز چنین مشکلاتی وجود دارد و حتی رفتار ها خشونت آمیز تر شده است و انتخاباتی بر پایه تقلب برگزار می شود؟
تحلیل من این است که این جریان فشار و ارتجاعی از همان زمان شکل گیری انقلاب اسلامی و تحقق جمهوری اسلامی در کشور ما وجود داشته است و همیشه در تلاش بوده تا به قدرت برسد و همیشه نیز هرکس و هر جریانی که با فکر، اندیشه و ایدئولوژی او مخالف بوده است را می خواسته حذف کند که گاه این حذف با سرکوب و آزار مردم همراه بوده و گاه نیز در جریان قتل های زنجیره ای و آزار خود را نشان داده است. در واقع با انتخاب دولت نهم بخشی از این جریان تندرو که در قتل های زنجیره ای نظر مثبت یا نقش داشته است در موضع قدرت قرار گرفت و اکنون می خواهد هر روش و هر وضعیتی این قدرت را در دست نگه دارد. می توانیم بگوییم پس از انقلاب اسلامی جریان های تندرو و سرکوب گر که هنوز به قدرت نرسیده بودند با انتخابات نهم به قدرت رسیدند و اکنون به هر قیمتی حتی کودتا نمی خواهد قدرت را از کف بدهد.
در دهه سوم انقلاب شاهد دستگیری گسترده ای از فعالان سیاسی که خود در بوجود آمدن این انقلاب نقش اساسی داشتند بودیم همچنین عده زیادی از مردم و روزنامه نگاران نیز دستگیر شدند و مهم تر از همه خون های بیشماری ریخته شد ایا هیچ گاه گمان می کردید در نظام جمهوری اسلامی چنین حوادثی رخ دهد؟

اتفاقات اخیر برای انقلابیون یک کابوس بود و کسانیکه از رژیم سرکوب گر و پلیسی شاه لطمات بسیاری خورده بودند هیچ گاه فکر نمی کردند در نظام جمهوری اسلامی که درواقع آرمان هایش علیه تمام آن ظلم ها، سرکوب ها ، زندان ها و آن محیط پلیسی این ها بود و بر اساس محبت، شفقت، انسانیت، آزادی رحمت و یگانه بودن ملت و دولت بوجود آمده بود چنین فجایعی رخ دهد. به طور مثال شعاری که شهید رجایی در آن زمان می گفتند کابینه ۳۶ میلیونی بود ، یعنی حاکمیت متعلق به مردم است و مردم هستند که حق دارند نظر دهند و اعمال خواسته های خود را بخواهند از بین رفته و امروز در واقع شکاف عظیمی بین حاکمیت و ملت بوجود آمده است و این شکاف آنقدر عظیم شده که می بینید حاصلش سرکوب مردمی است که با حاکمیت فعلی مخالف هستند. ما هیچ گاه فکر نمی کردیم چه در خیابان ها و چه در زندان ها چنین رفتارهایی صورت گیرد و از نظر ما این کابوسی بود که رژیم شاه انجام می داد. در هر صورت آرمان جنبش سبز، حاکمیت مردم است نه حاکمیت دولتها.
خانم رهنورد برخی می گویند این انتقاد بر شما و بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی آن زمان وارد است که اگر در مقابل برخوردهای خشونت آمیز دهه های قبل خصوصا با جوانان و زنان محکم تر و قاطع تر می ایستادید اکنون ما با چنین هجمی از خشونت خصوصا در خیابان ها مواجه نبودیم.

در این سی سال معترض تر از من کسی وجود نداشته به شکل های مختلف تا آنجا که البته اطلاعاتی داشتن اعتراض کردم اما من خود جزو کسانی بودم که همواره تحت فشار بوده و هیچ یک از کتاب هایم اجازه انتشار نداشته است. قبل از انقلاب ده جلد کتاب چاپ کردم و پس از انقلاب نیز کتاب ها ی متعددی نوشتم که بالاخره هم به این نتیجه رسیدم که فقط باید کتاب درسی نوشت که در واقع این کتاب های درسی هم آنقدر کارشناسی می شود که هیچ محتوایی جز محتوای علمی ندارد؛ در نتیجه من نیز از کسانی بودم که در سانسور شدید قرار گرفت و زمانی که دیدم هیچ فعالیتی نمی توانم داشته باشم به دانشگاه پناه بردم که در آنجا به بالاترین موقعیت علمی در سطح دانشگاهی دست یافتم اما به این قیمت که هیچ فعالیت اجتماعی نمی توانستم داشته باشم و تمام فیلم ها و زینک های کتاب های من که قبل از انقلاب نوشته بودم را از بین بردند و هیچ باقی نماند. از این رو من همیشه با رفتارهای ضد آزادی خواهانه مخالف بوده و هستم و همیشه نیز در خصوص رفتارهای سرکوب گرایانه با حقوق و پوشش زنان در قالب نوشته و سخنرانی مخالفت کرده ام. البته در خصوص اینکه باید رفتار قاطع تری باید صورت می گرفت نمی خواهم هم اکنون جواب اول و آخر را بدهم اما باید به این نکته نیز توجه کرد در آن زمان اینترنت و به الطبع وبلاگ ها و سایت های خبری نبودند اما امروز این فرصت را سایت ها و محیط دیجیتالی برای ما فراهم کرده اند که می توان بسیاری از اعتراضات را ممکن کرد.
خانم رهنورد شما در انتخابات نقش فعالی داشتید و شاید بتوان گفت نخستین زنی بودید که در تاریخ انتابات ریاست جمهوری در کنار همسرش همه جا حضور داشت، سخنرانی می کرد و اگر آرا درست اعلام می شد شما نخستین همسر رییس جمهوری می شدید که حتی پیش از موسوی فعالیت های اجتماعی و سیاسی چشمگیر و فعالی داشت، چگونه این تابو شکسته شد و هدف شما از این فعالیت ها چه بود؟

وقتی قدم به انتخابات گذاشتم می دانستم که به شدت سرکوب خواهم شد، با این همه در یک شرایط سرشار از تابوی ذهنی، در این انتخابات سنت شکنی کردم و از آنجاکه زنان اجازه ندارند در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوند به عنوان همسر یک کاندیدا برای نخستین بار وارد فعالیت های انتخاباتی شدم. من می خواستم که حرف خود را به مردم برسانم چراکه همیشه یکسری شعار ها و آرمان ها را دنبال می کردم و این بارهم میخواستم که از طریق انتخابات آن شعارها را دنبال کنم. در واقع من کنار موسوی قرار گرفتم تا بتوانم آرمان های مورد علاقه خودم را مطرح کنم و پیش از آنکه کاندیداتوری مهندس موسوی برای من مهم باشد در نظر داشتم تا از فرصت های پیش آمده بتوانم استفاده کنم و از اندیشه، قانون گرایی، دموکراسی خواهی و آزادی قلم و بیان دفاع کنم. این فرصت در انتخابات برای من ایجاد شد تا در کنار موسوی دو هدف را پیگیری کنم که هدف نخست جذب زنان و جوانان به انتخابات ریاست جمهوری دهم، حضور رای دهندگان به پای صندوق های رای و تحقق آرمان هایی چون آزادی، قانون گرایی و دموکراسی بود و هدف دوم مطرح کردن آرمان هایی بود که از نوجوانی دنبال می کردم، انتخابات برای من فرصتی بود تا بتوانم با حضور در جمع های چند میلیونی خواست های آزادی خواهانه ،قانون مدارانه، دموکراسی خواهی و در کنارشان به طور مشخص رفع تبعیض جنستی را مطرح کنم. از طرفی دیگر من از اول با حضور موسوی در پست ریاست جمهوری مخالف بودم و البته این کاملا یک سلیقه روشنفکرانه است و هیچ ربطی به حکومت و سیاست ندارد، من از قدرت سیاسی برای خودمان خوشم نمی آید، و نمی خواستم که در وضعیت حاکمیت قرار بگیریم و کلا به عنوان یک روشنفکر به فعالیت در حوزه عمومی علاقه مندم نه حوزه حکومتی اما زمانی که موسوی پا به صحنه گذاشت من هم با یک بیانیه حضور خودم را در کنار او با این عنوان “انتخابات دهم زنان و رفع تبعیض” مطرح کردم و همه جا موسوی را حمایت کردم . در حالیکه هدف اصلی من آرمانهای دموکراتیک و رفع تبعیض جنسیتی و دست یابی به شرایطی برای سعادت و رفاه بشری و نجات از فلاکت بود.
حضور شما در کنار آقای موسوی بسیار حساسیت بر انگیز شد و جناح مقابل سعی کرد به نوعی واکنش خود را نسبت به این موضوع نشان دهد، شدید ترین نوع واکنش نیز توسط آقای احمدی نژاد در مناظرات تلویزیونی با نمایش توهین آمیز “بگم بگم” همراه بود، چرا آنان چنین واکنش هایی از خود نشان دادند؟

زنان ما همیشه در طول تاریخ از سرکوب رنج برده اند و این سبب شده تا فعالیت سیاسی زنان در زیر پوست جامعه باشد نه در سطح و بیرون، به طور مثال، مادران پادشاهان، زنان طبقات متوسط به نوعی با تحریک و یا تشویق مردان خود در سیاست به طور پنهان ایفای نقش می کردند اما امروز حضور زنان، از زیر پوست تاریخ خارج شده، پنهانی و اعمال نفوذ نیست، بلکه عینی، جدی، عقلانی و در روی صحنه است. از سوی دیگر فشارها، عقب راندن ها و قوانین تبعیض آمیز و اعمال تبعیض ها که من در انتخابات دهم اسم آن را گذاشتم “قوانین قیم مآبانه” همیشه من را رنج داده و حتی در کتاب ” طلوع زن مسلمان” که هرگز در جمهوری اسلامی چاپ نشد اما مورد نقد و بررسی های شدید قرار گرفت و به شدت از طرف محافظه کاران کوبیده شد به این مساله اشاره کرده ام . همان طور که بالاتر نیز اشاره کردم من در این۳۰ سال در خواست و مطالبات خود را درباره قانون خواهی، آزادی، دموکراسی و رفع تبعیض از زنان مطرح کرده ام و این بار انتخابات فرصتی را فراهم کرده بود تا به بهانه انتخابات و حمایت از موسوی بتوانم آنان را بیشتر و واضح تر بیان کنم ، در برنامه های تبلیغاتی نیز نخست من سخنرانی می کردم و سپس ایشان صحبت می کردند و خوب تمام این ها مردم خصوصا زنان را جذب کرد و دیدند که خواسته هایشان از زبان یک زن در طول انتخابات در حال بیان شدن است و رای بسیاری را برای کاندیدای اصلاح طلبان آورد که منجر به آن تقلب گسترده یا کودتای انتخاباتی شد. خوب این کینه زیادی را سبب شد و جناح مقابل کینه عمیقی را نسبت به من احساس کرد و این کینه عمیق خود را در دو بعد نشان داد. از یک طرف این کینه عمیق خود را با تهمت غیر قانونی تحصیل کردن و تحریک موسوی با اهانت به من بود که مردم نیز گفتند که “کسی که کم میاره ناموس وسط میاره” که درواقع شعار مردم در آن روز ها بود که می توان گفت عرف جامعه ما زن را ناموس میداند و به این ترتیب حرف خود را زد اما از نظر خودم پیش از آنکه یک زن باشم انسانی هستم که آگاهانه و با انتخاب آمده است و شاید اطلاق ناموس چندان مناسب او نباشد و از طرفی دیگر آن حرکت بخشی از رفتار احمدی نژاد را نشان میداد و اینکه او با کوبیدن من به طور جدی وارد فاز سرکوب زنان شد و با آن اهانتی که او در مناطره تلوزیونی کرد سرکوب زنان آغاز شد.پس از آن خود من بارها در خیابان ها توسط یگان ویژه باباتوم برقی مورد حمله قرار گرفتم و هم با گاز فلفل بطور اختصاصی و شخصی پذیرایی شدم و هنوز سایتها و رسانه هایشان کینه های عمیق خود را نسبت به من با فحاشی و تهمت ادامه می دهند.
در انتخابات دهم و سپس در اعتراضات پس از آن زنان نقش بسیار فعالی داشتند و در بسیاری از جهات از مردان نیز پیش رو تر بودند ، تحلیل شما در این باره چیست؟
زنان ما رشد بسیاری کرده اند و آگاهی های عمومی و اجتماعی آنان بسیار بالا است. بخش عظیمی از ورودی ها ی دانشگاه ها را دختران تشکیل می دهند و در عیم حال یکی از قشرهای بسیار سرکوب شده تاریخ کشور ما هستند که از لحاظ منزلتی و حقوقی همیشه تحقیر شده اند و جنس دست چندم بوده اند، البته در تمامی طول تاریخ زنان سرکوب شده اند و بویژه در دولت احمدی نژاد بخشی از تاریخ سرکوبگری زنان است. در نتیجه زنان تلاش کردند تا در این انتخابات مطالبات خود را بیشتر دنبال کنند و از طرفی هم مواجه شدند با شعارهایی که من می دادم مبنی بر رفع تبعیض و در عین حال هم من و هم مهندس موسوی مخالفت خود را با گشت های ارشاد و عدم دخالت در زندگی شخصی افراد عنوان کرده بودیم. در نتیجه زنان گسترده تر از قبل وارد انتخابات شدند و همچنین پس از انتخابات پیشتاز جنبش سبز گشتند و سرکوب زنان چه در خیابان و چه در زندان نیز به همان میزان افزایش پیدا کرد. فراموش نکنید که زنان نیمی از جمعیت کشور مارا تشکیل می دهند و این نیمی از جمعیت به یک بیداری و آگاهی رسیده است. از طرف دیگر حاکمیت نیز به رفع تبعیض تن داد که من اسم آن را گذاشته ام “رفع تبعیض در قلمرو خشونت”، یعنی حاکمیت در اعمال رفتارهای خشونت آمیز به طور مساوی بین زن و مرد اقدام می کند اما حاضر نیست زمینه آزادی ها و برابرای های انسانی قدمی بر دارد.
گاهی اوقات در صحبت های مردم شنیده می شود که اگر زهرا رهنورد نبود شاید مهندس موسوی تا کنون کنار کشیده بود و یا مواضع ملایم تری انتخاب می کرد آیا این چنین است؟

ما هردو روی آرمان های ملت مصر هستیم و این خواسته ها و آرمان ها را تازه به دست نیاورده ایم. جنبش سبز به نظر می آید که تازه متولد شده اما جنبش سبز همیشه بوده و این آرمان های همیشگی ما بوده است. من و موسوی باهم مبارزات را شروع کرده ایم و باهم نیز پیش می رویم. البته اگر هم کسانی اینگونه فکر میکنند خوب است و نشانگر این است که بر نظام پدرسالاری فایق شده اند و در عین حال نشان می دهد خانمی پیشتاز تر از آقایان است اما من خود می گویم ما همیشه در کنار هم بوده ایم چراکه زن و مرد دو بال پرواز هستندو هیچ پروازی با یک بال و یا با بال شکسته انجام نخواهد .
در ۲۵ خرداد اعلام شد که رای من کجاست اما از جایی به بعد این شعار تغییر کرد ، جدا از درست بودن یا نبودن این شعار ها چرا جنبش در بعضی از مواقع حداقل در شعار دادن رادیکال شد ؟

تاکتیک و استراتژی جنبش مسالمت، آرامش و تعهدات فرهنگی و اخلاقی است و هیچ اسلحه ای جز رحم، شفقت، محبت، دوستی، فرهختگی و عقلانیت اسلحه دیگری ندارد اما زمانیکه جواب رای من کجاست آن گونه با خشونت داده می شود واکنش ها نیز متفاوت می شود. به نظر من گره ای که با دست باز می توانستند باز کنند را با با دندان های کندشان نمی توانند باز کنند و این دندان های خشونت که حاکمیت به کار برده نمی تواند این گره را باز کند و دیدید که شعارها از رای من کجاست عبور کرد و همان طور که می بینید به شعارهای تند و رادیکال تبدیل شد. اما این شعارها هیچ وقت از جنبه رحمت و رحمانیت و دوستی جدا نمی شود و این اسلحه جنبش است و در غیر این شکست می خورد. من نکته دیکری را هم می خواهم بگویم جنبش سبز از دل جنبش اصلاحات بیرون آمد و جنبش اصلاحات جنبش بر اندازی نیست. در جهان اسلام چه در مصر و شمال افریقا و چه در خاورمیانه اصلاحات به عنوان یک روش مطرح بوده است. در واقع در جهان اسلام سه اقدام با همدیگر و درمقابل تفکرات ارتجاعی و واپس گرا مطر ح بوده ، نهضت بیداری احیا و اصلاح سه جریانی بوده اند که همیشه در کنار هم قرار داشته اند و هیچ یک بدون دیگری نمی تواند وجود داشته باشد. اگر بیداری است احیا یعنی زنده کردن ملت نیز هست و جریان اصلاحات نیز در کنار دوتای دیگر معنی می یابد. احیا، بیداری و اصلاحات در هیچ کجای جهان اسلام و منطقه بصورت خشن و سرکوب گر نبوده و اگر به تاریخ منطقه نگاه کنید می بینید در هیچ کجا هم با این خشونتی که دولت دهم با مردم رفتار کرده رفتار نشده است. در هر صورت جنبش سبز در درون اصلاحات به حرکت آرام خودش برای دست یابی به دموکراسی، آزادی، قانون گرایی و رفع تبعیض زنان و مطالبات جریان های جنبش پیش می رود. جنبش تکثر گرا است اما برانداز و تجزیه طلب نیست. اگر از حقوق اقوام صحبت می کند به این معنی نیست که آنان به دنبال تجزیه هستند یا ما این را پیشنهاد می کنیم، ما در در عین وحدت این کثرت را می بینیم.
امام وصیت کردند نگذارید انقلابمان به دست نا اهلان بی افتد آیا امروز چنین اتفاقی رخ داده است؟
دقیقا این اتفاق افتاده است. جریانی که امروز قدرت رابه دست آورده دیگر نمی خواهد آن را رها کند و تبدیل به تشکل قوی و قدرتمند شده اند که اسلحه و رانت نفتی و رسانه های تبلیغاتی را دارد و و با این ها مردم را سرکوب می کند تا بر سر قدرت باشد. بخشی از حاکمیت فعلی مصداق دقیق، نااهلان هستند، تازه به دوران رسیده هایی که هیچ چیز جز قدرت و دیکتاتوری کام تلخشان را شیرین نمی کند این بخش از حاکمیت، خود برانداز جمهوری اسلامی است.
در خصوص رهبری جنبش، آیا شما فکر میکنید که اقایان موسوی، خاتمی و کروبی رهبری جنبش را برعهده دارند و یا جنبش به صورت خود جوش و به صورت تصمیم گیری در لایه های اجتماعی راه خود را ادامه می دهد؟
شخصا فکر می کنم جنبش از یک خرد جمعی برخورد دار است که فوق افراد است. جریان های اجتماعی وقتی دست به دست هم می دهند در درون خود قانون مندی هایی را شکل می هند و الان هم این قانون مندی بر کل جنبش حاکم است. در عین حال جنبش از خرد جمعی بهره مند است و در همین حال آقایان کروبی، موسوی و خاتمی نیز چه بخواهند و په نخواهند به عنوان رهبران جنبش شناخته شده اند و کنارمردم قرار دارند. در واقع تعاملی بین ملت و رهبران جنبش شکل گرفته است. توافق بر سر قانون اساسی و اجرای بی تنازل آن و در عین حال وحی منزل نبودن قانون اساسی نیز یکی از محورهای توافق ملی جنبش سبز است.
آینده جنبش سبز را چگونه می بینید؟
این وعده الهی است که در نهایت حق پیروز می شود و تا زمانیکه روش آرمان های خوب بلند مردم پیگیری میشود این پیروزی امکان پذیر است. به قول قرآن مجید موعد شما صبح است آیا صبح نزدیک نیست . البته با این سرکوب ها یک مقدار تحرک رفتاری باید بیشتر و مخالفت ها مدنی تر شود و فراموش نکنیم که خیابان تنها گزینه نیست.
اعدام در زندان ها، دستگیری فعلان سیاسی و تهدید هر روزه احزاب، روزنامه ها و معترضین به برخوردهای شدید قضایی، تمامی این ها چه تاثیری بر جنبش و آینده آن خواهد گذاشت؟
خشونت ها جنبش سبز را در مسیر خود مقاوم تر می کند و به تعمیق جنبش و فراگیر تر شدن آن می انجامد و به شخصه خود را برای چوبه دار آماده کرده ام و تا پای جان بر سر آرمان های آزادی-دموکراسی و قانون گرایی ایستاده ام ، دیگران نیز بر همین میثاق هستند.
از سوی دولت بارها در خصوص نوع پوشش زنان دستوراتی صادر می شود و خانم هایی که نوع پوششان متفاوت است مرتب تهدید به جمع آوری و برخوردهای خشونت آمیز می شوند از طرفی دیگر نیز اظهارات بر مبنی طراحی پوشش های یکدست برای همه است و خصوصا زمزمه اجرای این طرح در ادارات دولتی بسیار شنیده می شود که همه از یک الگوی پوششی استفاده کنند، آیا این دخالت در حریم خصوصی انسان ها نیست؟
حاکمیت های توتالیتر خود را قدرقدرت و عقل کامل می دانند و اراده شخصی انسانها را از صفر هم کمتر تلقی می کنند، همه ی آنها رفتارشان تحقیر انسان ها و دخالت در زندگی خصوصی، سلیقه ها، زیباشناسی، اخلاق و آداب رفتار انسان ها است. آنها هم به باورهای قلبی انسان ها دخالت می کنند تا مردم را زودتر به بهشت ببرند هم به رفتار اجتماعی، انسان ها و اگر زورشان برسد مایلند ناخودآگاه آدمها را نیز تحت سلطه قرار دهند. کسی نیست بگوید شما به سلیقه زیبا شناسی مردم چه کار دارید، خانمی مایل است برنزه باشد، دیگری مایل است رنگ پریده باشد، یکی لباس هایش چنین و آن دیگری چنان، به شما چه مربوط است ، البته کار زشت کشف حجاب به همان اندازه قبیح است که گشت ارشاد و دخالت در پوش زنان؛ هردو جلوه های خشونت سیاسی و جنسی است. اینها نمی دانند، اگر زنان و جوانان را به حال خود بگذارند، خود زنان و جوانان و سلیقه آنان حیثیت ملی را تقویت خواهد کرد و چهره عقلانی تری به ایران خواهد بخشید بی اینکه سلیقه های زیباشناختی و فردی آنان به محاق برود.

خانواده های زندانیان سیاسی با آن نامه های عاشقانه به همراهان در بند خود چه نقشی در جنبش سبز داشته اند؟
نکته حساس و بدیعی را مطرح کردید. امید، عقل، رنج، شور،عشق، فراق و دوری و شیدایی از ویژگی های جنبش سبز است. حیات فکری و وروانی جنبش سبز در میان حرکت های ازادی خواهانه منحصر به فرد است. در هر حال این نامه های عاشقانه نوعی محتوی سیاسی با بیان عاطفی و سوزناک و رمانتیک است و زنان برجسته ای در این زمینه قلم زده اند که امیدوارم بتوانیم این نامه ها را چاپ کنیم، زنانی مثل ژیلا بنی یعقوب، الهه مجردی، فریبا پژوه، فاطمه شمس، خانم شرب دار قدس(همسر عرب سرخی) خانم الویری، خانم سحرخیز، خانم مظفر، خانم فخرالسادات محتشمی پور، مهسا امر آبادی، پرستو سرمدی، بهاره هدایت، مهدیه گلرو ، خانم امین زاده، خانم و دختر آقای کرمی و دیگرانی که اکنون حضور ذهن ندارم، هریک به نحوی این ادبیات سیاسی را به جنبش سبز و ملت ایران تقدیم کرده اند ،این هم نوع خاصی از زنان و بیان سیاسی-ادبی است.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته