-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

Latest New from Green Correspondents for 10/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


این بار دم خروس آن چنان از پر قبای آقایان بیرون زده است که با هیچ توجیهی نمی توان آن را لاپوشانی کرد جز آنکه آقایان قصد داشتند یک سال بعد (سال 1388) در پوشش تقلب انتخاباتی، حکومت «ترس و خفقان» را حاکم نمایند، جمهوریت را سر ببرند، آزادیخواهان را به حبس و مسلخ بفرستند، معترضین را به خاک و خون بکشند و مهر انقیاد و سرسپردگی به امثال چین و روسیه را بر جبین ملت حک نمایند!
خبرنگاران سبز/جامعه/آموزش و پرورش:
«گذشت زمان» بزرگترین دشمن کودتاچیان است. چرا که آنها می خواستند به قول خودشان «ظرف یک هفته با دستگیری های گسترده و ارعاب» بساط اصلاح طلبی و سبز اندیشی را از کف خیابان و ذهن مردم جمع کنند! اما از آن جا که «همگان را نمی توان برای همیشه ترسانید و فریب داد» گذشت روزها و مقاومت جانانه مردم، رهبران جنبش و زندانیان سیاسی، کودتاگران را به انفعالی مثال زدنی مبتلا کرده است و حتی این روزها که مردم به صورت موقت، تاکتیک «تظاهرات خیابانی» را به تزریق «آگاهی» از طریق «شبکه های اجتماعی» تغییر داده اند، باز هم تشویش دشمنان مردم سالاری پایان نیافته است. چرا که هر روز از گوشه ای، مدرکی رو می شود که دروغها و عوامفریبی اینان را آشکار می کند و اکنون همگان - حتی خوشبین ترین افراد - دریافته اند که تصمیم به تقلب و اجرای کودتای انتخاباتی، یک شبه گرفته نشد و اینان ماه ها در تدارک چنین خیانتی بوده اند و به راستی در این باره مدرکی آشکارتر از سخنان سردار مشفق می توان یافت و آیا واکنش عجولانه در دستگیری شکایت کنندگان از وی جای تردیدی درباره «تقلب سازماندهی شده و کودتای انتخاباتی» برجای می گذارد؟!
اما زمینه سازی ها برای کودتا، صرفا به حوزه سیاسی مربوط نمی شود بلکه توطئه گران، قصد داشته و دارند که از طریق «حذف هرگونه آموزه استبدادستیزی» در کتب درسی، قدمی اساسی بردارند و با مهندسی فرهنگی، اذهانی را که فطرتا «ظلم ستیزند» به بیراهه ببرند.
از این روست که کودتاگران در هراس از «نسل نوخاسته» و «آزادیخواه»، درس هفتم کتاب «مطالعات اجتماعی» سال اول دبیرستان را به تیغ سانسور سپردند. اینان در سال 1387 که هنوز خبری از انتخابات و حاشیه های قبل و بعد آن نبود، این درس را که محوریت آن «بررسی آسیبهای عدم مشروعیت نظامهای سیاسی» بود، بی سرو صدا حذف کردند! نکته جالب آنکه به گفته دبیران، درس هفتم، سئوال برانگیزترین و چالشی ترین مبحث کتاب بوده است که معلمان با ترس و لرز و یا با توجیه تراشی، به سرعت از آن عبور می کردند.
مگر در این درس چهار صفحه ای (از صفحه 128 تا 132) چه نکاتی مطرح شده است که کودتاچیان با حذف آن، زمینه را برای «تقلب بزرگ» و «به چالش کشیدن مشروعیت نظام» فراهم کردند. نقل قول بخشهایی از این درس خواندنی اند:

-ترسیم یک نمودار و اشاره به این آسیب ها که منجر به «عدم مشروعیت» نظام سیاسی می شوند: «دخالت نظامیان در امور سیاسی (کودتا)»!«عدم رعایت قانون از سوی حکام»! «فساد و ارتشا»! و ...

- در ذکر دلایل عدم مشروعیت: «نیز اگر قانون مقرر کرده باشد که "احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و ... آزادند، مشروط بر این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند" اما حکومت از تشکیل آنها با این شرایط جلوگیری کند یا به گروه هایی که دارای چنین شرایطی نیستند، اجازه فعالیت دهد، مشروعیت خود را زیر سئوال برده است» (صفحه 130-ر.ک تصویر صفحه که با کادر قرمز مشخص شده است)

- در ذکر تبعات عدم مشروعیت نظام سیاسی: "مردم دیگر خود را موظف به اطاعت از حکومت نمی بینند و در نتیجه حکومت، برای اجرای احکام خویش باید به زور(!) تکیه کند" ... "مردم حکومت را از آن خود نمی دانند و خود را از حکومت جدا و بیگانه تلقی می کنند" ... "اگر حکومت از آنها مالیات بگیرد، آن را نوعی زورگویی تلقی می کنند(!) " (صفحه 130-ر.ک تصویر صفحه که این بخشها با خط قرمز مشخص شده است)

- در تشریح عاقبت حکومت نامشروع: "بر اساس این گونه موارد، حکومت بیشتر به زور و اجبار فیزیکی تکیه می کند و به این ترتیب، بیگانگی میان مردم و حاکمان افزایش می یابد، تا جایی که حکومت با ضربه ی کوچکی (!) از هم پاشیده می شود". (صفحه 130-ر.ک تصویر صفحه که این بخشها با خط قرمز مشخص شده است)

واقعا برنامه ریزان کتاب درسی و همچنین شخص وزیر آموزش و پرورش چه توجیهی برای حذف این درس می تواند ارایه دهد؟ این بار دم خروس آن چنان از پر قبای آقایان بیرون زده است که با هیچ توجیهی نمی توان آن را لاپوشانی کرد جز آنکه آقایان قصد داشتند یک سال بعد (سال 1388) در پوشش تقلب انتخاباتی، حکومت «ترس و خفقان» را حاکم نمایند، جمهوریت را سر ببرند، آزادیخواهان را به حبس و مسلخ بفرستند، معترضین را به خاک و خون بکشند و مهر انقیاد و سرسپردگی به امثال چین و روسیه را بر جبین ملت حک نمایند! و در این میانه چه جای آنکه نوجوان این مملکت کلمه «مشروعیت» به گوشش خورده باشد و درباره آن فکر کند! لابد به همین خاطر است که امسال دستور حذف «درس انشا» را نیز صادر کرده اند تا مبادا دیگ تخیل بجوشد و فکری ناجور زاییده شود! و لابد به همین دلیل، پیشتر نیز حکم داده اند که در هر مدرسه ای یک روحانی (که حتما دانش آموخته مکتب مصباح یزدی است) باید در مدرسه حاضر و ناظر باشد!
کودتاگران بدانند که با وجود همه محاسبه هایشان، به رغم هزینه های میلیاردی در فراهم کردن اسباب سرکوب و شکنجه و به رغم دارا بودن همه امکانات رسانه ای، اما کمی دیر جنبیدند و به دلیل قیاس به نفس، عنصر «هوشمندی» و «غیرت» ایرانی را نادیده گرفتند. چکمه پوشها بدانند که خون «نداها» و «سهرابها» باطل السحر، همه افسونگری ها بوده است و خواهد بود و مستبدین بریده از ملت، چاره ای جز توبه و بازگشت به دامن پر مهر مردم ندارند!... امید داریم که دیر نشود!

 
 

«ابراهیم رییسی» معاون اول قوه قضاييه، که از حیث عبوس بودن شباهت زیادی با شخصیت «ژاور» در رمان «بینوایان» ویکتور هوگو دارد، سرش را بالا گرفته و با گردنی افراشته و بادی در غبغب، چنین رجز خوانده است که «دست دزدان را قطع می کنیم و به این کارمان افتخار هم می کنیم».
خبرنگاران سبز/جامعه:
رجزخوانی بازرس ژاور آقای خامنه ای (که لابد او هم نقش لویی شانزدهم، شاه خودرای و بدعاقبت فرانسه در قرن هجدهم را بازی می کند!) همزمان شده است با اجرای مجازات قطع ید برای «ژان والژان» های امروز ایران که کسی از درد و رنج و بدبختی آنها نپرسیده است که چرا چنین تیره روز شده اند و کارشان به زورگیری کشیده است؟! هرچند اينان به خاطر دزدی مقصرند و باید مجازاتی منطقی (و نه وحشیانه و به سبک راهزنان عرب) را تحمل نمایند .
سئوال این است که حجت الاسلام ژاور چرا چنین «تیر و ترقه» شده است و دستان بریده شده و خون چکان را به رخ افکار عمومی می کشد؟ در مملکتی که «محمدرضا رحیمی» معاون رییس جمهوری کودتا، بنابر اظهارات نمایندگان معترض مجلس از جمله زاکانی، بزرگترین اختلاس را مرتکب شده است و هر روز گردنش ستبرتر می شود، چه جای دم زدن از «اجرای شریعت» است؟ در کشوری که رییس جمهورش یک پرونده مالی به ارزش سیصد میلیارد تومان در دوران تصدی شهرداری تهران دارد، دستبند زدن به ژان والژانهای آفتابه دزد، چه شکوهی دارد؟ در ولایتی که ولی فقیه اش، از بابت هزینه کردن از بیت المال برای «سفردرمانی های مضحک» هیچ محدودیتی ندارد، چه طور می شود گردن را بالا گرفت و از اجرای عدالت آن هم از نوع اسلامیش ، دم زد؟ در شرایطی که حافظان جان و مال و نوامیس مردم، به جان سیاهه ي «اموال عمومی و خصوصی» افتاده اند و هر روز ملکی ، کارخانه ای، بانکی، شرکتی و معدنی را از آن خود می کنند، باید به حال خود و همچنین دستان قطع شده ژان والژانهای بدبخت تاسف خورد!
واقعیت این است که حاج آقا ژاور و همین طور لویی شانزدهم و دیگر دوستان، کاملا از سیاهه بدکاری هایشان مطلعند! ولی اینکه چرا بی شرمانه از قطع دست «آفتابه دزدان»حرف می زنند، یک دلیل کاملا واضح دارد!
بنابر نظر کارشناسی اقتصاددانان داخل و خارج ایران، با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، سونامی افزایش چندبرابری قیمت کالاهای اساسی، به جان مردم خواهد افتاد. در این میان بیشترین آسیب را طبقات متوسط رو به پایین و طبقه پایین(از لحاظ مالی) متحمل خواهند شد. واقعیت دیگر اینکه امکان انطباق با شرایط جدید برای این اقشار تقریبا ناممکن است زیرا اصولا هیچ رونقی در اقتصاد کنونی وجود ندارد و بنابر این فقرا فقیرتر می شوند! بدیهی است که این شرایط، زمینه مناسبی فراهم می کند که «ژان والژان» های ایران، خسته و عصبی برای قرصی نان به جان اموال شهروندان بیافتند و شک نکنید که ایران به زودی به کشور زورگیرها تبدیل خواهد شد!
نکته مهم دیگر این است که مردم ایران هرچقدر هم گرسنه باشند اما هرگز بر نمی تابند که «نوامیس» و «فرزندانشان» در معرض تهدید دزدان گرسنه و خطرناک قرار گیرند و بنابر این حاکمیت را به دلیل ناتوانی در برقراری امنیت به چالش خواهند کشید!
در مقابل ، حاکمیت زور و تزویر نمی تواند با وعده و وعید، مردم را «قلاب سنگ» کند چرا که این معضل آن قدر بزرگ است که زیر هیچ فرشی نمی شود آن را پنهان کرد؟ حتی اگر برادران گمنام با حرکات ژانگولر در گوشه و کنار کشور غائله ای درست کنند و عصر همان روز عاملانش را شناسایی کنند و به قتل برسانند، باز هم دردی دوا نمی شود و مردم مطالبه «امنیت» را رها نمی کنند!
پس رژیم چه باید بکند؟ جز همان کاری که سی سال است مرتب تکرار می کند: «تهدید»!
از این روست که حجت الاسلام ژاور (رییسی) شمشیر را از رو بسته است و پیش روی افکار عمومی داخل و خارج، حرف از قطع دست دزدان می زند. ژاور از خشم و گرسنگی «ژان والژان»ها به خوبی آگاه است و نیک می داند که آن قدر او و رژیم متبوعش بی کفایتند که کاری از ایشان ساخته نیست جز ترساندن آفتابه دزدهای به جان آمده!
البته او باید خیلی بیش از این نگران باشد زیرا مردم ایران اگر به این نتیجه برسند که دولت قادر به تامین امنیتشان نیست، ممکن است خود دست به کار شوند اما به جای ژان والژان های گرسنه، شاید سراغی از لویی شانزدهم بگیرند! و امثال ژاورها هم سرنوشتی بهتر از آن چه هوگو برایشان رقم زده است نخواهند داشت!

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته