-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 10/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



یک ماه پیش بود که دادگاهی در ایران، حسین درخشان، بلاگر ایرانی – کانادایی را به حدود 20 سال زندان محکوم کرد که طولانی ترین مدت زندانی است که برای یک بلاگر تاکنون صادر شده است. (هرچند بلاگرهایی هم مانند میرصیافی جان خود را در راه وبلاگ نویسی داده اند). اتهاماتی هم به این بلاگر زده اند، مبهم است از جمله اتهام همکاری با دولت های متخاصم با جمهوری اسلامی و همچنین توهین به اسلام. این بلاگر که از او به نام پدرخوانده وبلاگ در ایران یاد می شود، حدود یک دهه وبلاگ نوشته و نیز به گسترش وبلاگ نویسی کمک کرده است. امروزه حدود 75 هزار وبلاگ فارسی وجود دارد.

درخشان که از منتقدان جدی نظام اسلامی در ایران بود، سفری به اسراییل هم داشت که به احتمال زیاد همین دلیل همکاری او با دشمنان متخاصم در اتهاماتش آمده است. اما در این اواخر شروع کرد به دفاع از سیاست های دولت جمهوری اسلامی و محمود احمدی نژاد و این باور را به وجود آورد که ممکن است به دلیل مواضع جدیدش، گفته ها و حرف های قبلی اش فراموش شود. ولی در زمان بازگشت به تهران در نوامبر 2008، دستگیر شد.

البته ایران در سرکوب بلاگرها، تنها نیست. دولت ها و حکومت های خاورمیانه در حال افزایش فشار بر فعالیت های اینترنتی هستند. از آن جایی که استفاده از اینترنت در خاورمیانه از سال 2000 تاکنون 19 برابر شده، (نسبت به دیگر کشورها که به طور متوسط استفاده آنها از وب پنج برابر شده است) این کنترل بیشتر شده و تعداد دستگیری ها به دلیل فعالیت اینترنتی هم زیادتر شده است.

به گزارش خبرنگاران بدون مرز، دستکم 17 تن در خاورمیانه به دلیل وبلاگ نویسی در زندان به سر می برند: هشت تن در ایران و بقیه در بحرین، مصر، مراکش، عربستان سعودی، سوریه و امارات متحده عربی. چین شاید بزرگترین سرکوبگر فعالان اینترنتی باشد ولی خاورمیانه هم فاصله زیادی ندارد.

اوایل ماه جاری میلادی بود که دولت سوریه تایید کرده طلال الملوحی، دانشجوی 19 ساله به اتهام جاسوسی دستگیر شده است. خانم طلال بدون هیچ گونه اتهامی به مدت 9 ماه به زندان افتاد. بسیاری دستگیری او را به دلیل وبلاگش می دانند. اوایل سال جاری میلادی هم یک بلاگر لبنانی به نام خدور سلامه، پس از انتقاد از میشل سلیمان، رییس جمهوری این کشور، به بازجویی فراخوانده شد.

وضعیت در مصر البته کمی بهتر است. دو تن از ماموران پلیس در مورد ضرب و شتم منتهی به مرگ، محکوم شده اند. این مرد جوان ساعاتی پس از این که فیلم دست داشتن پلیس در معاملات مواد مخدر را روی اینترنت پست کرد، دستگیر شد. این حادثه باعث شد اعتراض های آنلاین و خیابانی شکل بگیرد. یک بلاگر دیگر مصری با نام عبدالکریم نبیل سلیمان، در نوامبر 2006 دستگیر شد چون به روحانیون ارشد حکومتی انتقاد کرده بود. از آن زمان به بعد هم دستگیر شده و هنوز در زندان به سر می برد. بحرین هم در حال طی کردن همین مسیر است. علی عبدالامام، از بلاگرهای شناخته شده این امیرنشین است که ماه گذشته به زندان افتاد و به گسترش اطلاعات نادرست متهم شده است.

دولت ها نه تنها از قوانین موجود برای سرکوب استفاده می کنند، که قوانین جدیدی هم وضع می کنند. قانون فعالیت های الکترونیکی جدیدی در عربستان سعودی همه فعالیت های اینترنتی را منوط به ثبت کرده است. در اردن هم قوانین تغییر کرده و فعالیت های بلاگر ها را محدود کرده که البته اعتراض های گسترده ای در پی داشت و دولت اعلام کرد پست های مخالف حاکمیت را از اینترنت حذف خواهد کرد.

مقامات هم البته در سرکوب اینترنت خود را تقویت می کنند. پس از اعتراض های گسترده مردمی در ایران در سال گذشته به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت های روی وب سخت تر شد و ابراهیم جباری، از سران سپاه اعلام کرد ارتش سایبری برای درهم شکستن فعالیت های شبکه ای روی وب تشکیل شده است. این گروه شماری از وبسایت ها را مورد حمله قرار داده و بسیاری از نویسندگان وب بسایت ها را شناسایی و دستگیر کرده است.

دولت های غربی و کمپین های حقوق بشر از نزدیک سرنوشت بلاگرها را دنبال می کنند. در ماه ژانویه امسال بود که هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا از آزادی های اینترنتی دفاع کرد. برنار کوشنر، وزیر خارجه فرانسه هم به تازه گی گفت: «ما باید از ناراضیان و دگراندیشان سایبری به همان شکل که از ناراضیان سیاسی دفاع می کنیم، حمایت به عمل آوریم.»

* اکونومیست

شرح عکس: تابلوی مفهومی از سرکوب آزادی بیان، منبع: کوربیس


 


دولت محمود احمدی نژاد قدم های اولیه برای حذف شماری از سوبسیدهای شهروندان ایرانی را برداشته است. به عقیده مقامات رسمی آمریکا، این حرکت نشان می دهد تحریم های جهانی تاثیر داشته و اقتصاد ایران را فلج کرده است.

هفته گذشته بود که اعلام شد پرداخت های نقدی شروع شده و در سه استان عملی شده است و سپس سه استان دیگر هم اضافه شد. این پرداخت که حدود 40 دلار در ماه است، گفته می شود با هدف راضی کردن مردم در برابر تغییر قیمت ها است. کارشناسان اقتصادی در ایران می گوید قطع سوبسیدها مثلا در حوزه سوخت، ممکن است افزایش 20 درصدی قیمت ها را در پی داشته باشد که با احتمال نارضایتی عمومی همراه خواهد بود. قطع سوبسید به لحاظ سیاسی خیلی خطیر است و نارضایتی عمومی به همراه می آورد. در سال 1998، همین مسئله به سقوط دیکتاتور اندونزی، سوهارتو منتهی شد.

هاشم پسران، استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج در بریتانیا می گوید: «به لحاظ اقتصادی اگر این طرح کارایی نداشته باشد، مساوی با خودکشی خواهد بود. مشخص نیست چرا الان (احمدی نژاد) به فکر این مسئله افتاده است.»

حذف سوبسیدها، معترضان و اپوزیسیون ایرانی را علیه دولت تقویت می کند و تاثیر زیادی بر سیاست خارجه ایالات متحده هم خواهد گذاشت. دولت اوباما امیدوار است با افزایش فشارها، ایران به میز گفت وگوها بر سر برنامه اتم اش هدایت شود. شورای امنیت سازمان ملل چند ماه پیش دور چهارم تحریم ها علیه ایران را تصویب کرد. آن هم علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی که تهران می گوید صلح آمیز است اما غرب می گوید تلاشی برای دستیابی به بمب اتمی است. تحریم ها بر روی فناوری اتمی و نظامی ایران متمرکز بود ولی متعاقب آن تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا و دیگر کشورها روی داد. قرار است ماه آینده در وین، مذاکرات اتمی با ایران از سرگرفته شود.

یک مقام رسمی دولت آمریکا گفت: «در هفته های آینده دولت ایران مجبور می شود یک تصمیم اساسی بگیرد. هم اقتصاد ایران به شدت آسیب دیده و هم طبقات سیاسی دچار شکاف اساسی شده است. تحریم ها باعث شده بانک های بین المللی روابط خود با ایران را قطع کنند. این اقدامات باعث شده نظام بانکی ایران مختل شده و بازرگانان برای تامین ارز خارجی با مشکل روبرو شوند. اوایل این ماه (میلادی) بود که ارزش ریال، واحد رسمی پول ایران 10 درصد کاهش ارزش داشت و بانک مرکزی مداخله کرد تا جلوی بالا رفتن ارزش دلار را بگیرد.

به گزارش صندوق بین المللی پول، با توجه به نظام مالی فعلی ایران برای حمایت از قیمت ها، یک خانواده به طور متوسط چهار هزار دلار در سال سوبسید سوخت، برق و گاز دریافت می کند. قطع سوبسیدها حوزه سوخت و انرژی و همچنین آب، گندم، شکر، برنج و شیر را در برمی گیرد. به گزارش رسانه های ایران، قرار است طی پنجسال، قیمت ها با دیگر قیمت های حوزه خلیج فارس یکسان شود. دولت احمدی نژاد می گوید قطع سوبسیدها برای صرفه جویی در پول نفت و کمک به صادرات است. اما در قطع قیمت ها، خطر افزایش تورم وجود دارد و به گفته مقامات رسمی آمریکا و دیگر کارشناسان اقتصادی، ممکن است ارزش پولی ایران هم در سراشیبی قرار گیرد.

احمدی نژاد و دیگر مقامات دولتی ایران می گویند این طرح هیچ ارتباطی به تحریم ها ندارد و اقتصاد ایران قوی است. آنها می گویند به رغم کمپین جهانی آمریکا، خیلی از کشورها در صف همکاری با شرکت های ایرانی هستند. شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی به خبرنگاران گفت: «دنیا بزرگ است و آنهایی که خواهان معامله با ما هستند، راهی هم برای آن پیدا می کنند. هیچ مشکلی و مانعی هم وجود ندارد.»

احمدی نژاد می خواهد طرحی که بیش از یکسال با مجلس به خاطر آن کشمکش داشت را به اجرا گذارد. کارشناسان اقتصادی می گویند ایران سالانه 100 میلیارد دلار صرف تثبیت قیمت ها می کند. مقامات دولتی می گویند این هزینه باعث می شود طرح های پایه با مشکل اجرا روبرو شود. اما هنوز هم اجرای این طرح با مخالفت های شدیدی در طبقه بازار و در مجلس ممکن است روبرو شود. طبقه روحانیون ایران منتقد جدی سیاست های اقتصادی احمدی نژاد هستند. ماه گذشته، آیت الله مکارم شیرازی از مراجع شیعه در قم، احمدی نژاد را به ارائه آمار دروغین متهم کرد و گفت: «آمارهایی درباره بهبود ارائه می شود ولی زندگی برای مردم دارد سخت تر می شود.»

تحلیلگران ایرانی می گویند احمدی نژاد دو بار در سال گذشته مجبور شد جلوی این طرح را بگیرد ولی به هر حال دولت دارد به سمت پرداخت ها پیش می رود و ماه آینده هم آن را می خواهد ادامه دهد. بسیاری از کارشناسان آمریکایی و ایرانی از این که احمدی نژاد به سمت اجرای این طرح می رود، تعجب کرده اند. شاید آنگونه که صندوق بین المللی پول می گوید، ایران حدود 80 میلیارد دلار ذخیره ارزی داشته باشد تا بتواند در کوتاه مدت، جلوی افزایش قیمت ها را بگیرد. ضمن این که به دلیل بهره زیاد بانک ها در سرمایه گذاری کوتاه مدت، نقدینگی در میان مردم خیلی بالاست.

یکی از نظریه ها این است که احمدی نژاد با قطع سوبسیدها در نظر دارد جناح سیاسی خود را تقویت کند: کارشناسان می گویند با تاسیس نظام پرداخت مستقیم، بخشی از جامعه ایران به آن وابسته می شوند و از تغذیه کنندگان دفاع خواهند کرد. قطع سوبسیدها، طبقه متوسط و بالا را که مخالف دولت هستند، به شدت زمین گیر خواهد کرد. آقای پسران می گوید: طبقه تولید کننده برای بقا باید به احمدی نژاد وابسته شود و با این کار شاید بتواند قدرت بیشتری در اختیار بگیرد.

دولت ایران می گوید از جمعیت 75 میلیونی ایران، 60 میلیون قابل دریافت برای دریافت مستقیم سوبسیدتشخیص داده شده اند. متقاضیان باید فرم های مخصوصی پر کرده و یک حساب خاص هم برای آن باز کنند. هنوز مشخص نیست آن 14 میلیونی که برای دریافت سوبسید ها محق تشخیص داده نشده اند، کنار گذاشته شده اند و یا این که درخواست نکرده اند. هنوز هم مشخص نیست این پرداخت ها چه مدت ادامه خواهد داشت. مقامات امنیتی هم مدام هشدار می دهند که در برابر هرگونه اخلال در اجرای این طرح، آماده هستند.

عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران هم هشدار داد: «به کسانی که در وضعیت اقتصادی اخلال ایجاد کنند و یا در آن مشکل ایجاد کنند، هشدار می دهیم که با آنها برخورد خواهد شد.»

* از: جی سولومون، فرناز فصیحی /در: وال استریت جورنال

شرح عکس: بازار ایران، عکس از وال استریت جورنال


 


چشم هایش را می مالد تا خواب را از آنها براند. ساعت نه است. در این شب خیلی نخوابیده است. بازجویی پلیس فدرال تقریباٌ پنج ساعت به درازا کشید. ابتدا می بایستی به پرسش هایی در مورد مسیری که آمده و اوراق هویت جعلی و تماس هایش پاسخ دهد. بعد او را به کانتینری بردند. آنجا باید منتظر جلسه با ادارۀ مهاجرت و پناهندگی فدرال بماند. راهش به آزادی فعلاٌ پایانی گرفته است.

چشم هایش را می مالد تا خواب را از آنها براند. ساعت نه است. در این شب خیلی نخوابیده است. بازجویی پلیس فدرال تقریباٌ پنج ساعت به درازا کشید. ابتدا می بایستی به پرسش هایی در مورد مسیری که آمده و اوراق هویت جعلی و تماس هایش پاسخ دهد. بعد او را به کانتینری بردند. آنجا باید منتظر جلسه با ادارۀ مهاجرت و پناهندگی فدرال بماند. راهش به آزادی فعلاٌ پایانی گرفته است.

بازینِ مریزادی ( نام را تغییر داده ایم ) 22 ساله و ایرانی است. می گوید در آلمان است چون در وطن خود به علت عقیده اش تحت پیگرد قرار دارد. زیرا بازین مریزادی از اسلام بازگشته و مسیحی شده است. بنابراین راه آلمان را در پیش گرفته و در فرودگاه دوسلدورف به زمین نشسته است تا تقاضای پناهندگی کند. اما به آزادی نرسیده است، فعلاٌ فقط در امان است.

کانتینر فرودگاه در ناکجا آباد قرار دارد، پشت ساختمان اداری و پارکینگ ها. فقط اگر آدم پیاده عرض اتوبان را طی کند به ایستگاه قطاری می رسد که از آنجا خروجی 79 به داخل شهر دوسلدورف می رود. یک تکه چمن کاری شده است. کنارش آسفالت است. ساختمان کوتاه و سفیدی با راه های قهوه ای روشن که روزگار بهتری را دیده است، پشت درهای آهنی و سیم خاردار، و دری که هرکس اجازۀ عبور از آن را ندارد.

در یک راهروی دراز و باریک اتاق ها در چپ و راست قرار گرفته اند. در انتها، پشتِ درمحافظ: اتاق های زنان. جلو: محل اقامت جمعی و انباری و دفتر و اتاقی برای بازی بچه ها و اتاق های خواب. در هر اتاق سه یا چهار تخت و یک کمد و دیگر هیچ. اینجا دیروز بازین مریزادی خوابید. در سرزمینی بیگانه و در محیطی بیگانه و در اتاقی بیگانه رو به سیم خاردار. بی آنکه بداند جلسه چه می شود. پر از امید، پر از ترس.

371 نفر از 435 نفری که در سال 2009 با هواپیما به آلمان وارد شدند اجازه یافتند طبق بند 18 الف قانونِ تقاضایی پناهندگی به آلمان سفر کنند. در نیمۀ اول سال 2010 این تعداد 207 نفر بود. در دوسلدورف تا آخر سپتامبر صد نفر آمدند – بیشترشان از ایران. بیشتر پناه جویان که با هواپیما به آلمان می آیند وارد فرانکفورت می شوند. از این رو در فرانکفورت شعبه ای از ادارۀ مهاجرت و پناهندگی فدرال قرار دارد، در فرودگاه های هامبورگ و برلین و مونیخ و دوسلدورف هم دفترهایی.

بازین مریزادی تی شرت و شلوار گرم کن پوشیده است. باریک اندام است. چشم های سرزنده و موهای مشکی و لبخندی دوستانه برچهره دارد. کمی خجالتی می نماید، کمی عصبی. هنوز وقت برای خوردن چای باقی است. قبل از جلسه با کارمند ادارۀ مهاجرت و پناهندگی فدرال با میگوئل تمپرانو مشورت می کند.

تمپرانو یکی از کارکنان ادارۀ امور خیریۀ کلیسای پروتستان است که این کلیسا مشاوره با پناهجویان را برعهده گرفته است.در اینجا به وقتی که پناهجویی وارد می شود یه کلیسا خبر می دهند تا شخص مجبور نباشد بدون آمادگی به دادگاه برود. اغلب پناهجویان دچار وحشتند، ساعت ها از آنها بازجویی شده است، سفری دور و دراز پشت سرگذاشته اند و در بیشتر موارد در وطنشان تعقیب شده اند و آزار دیده اند. تمپرانو اینجاست تا موقعیت را به بازین مریزادی توضیح دهد. و به او بگوید در جلسه چه چیز مطرح می شود. همراه با مترجم، یارید بیاره، به محل اقامت جمعی می روند.

محل اقامت جمعی: کفپوش قدیمی. مبل های سبزی که کنار هم قرار گرفته اند و صندلی هایی دوریک میز. بوی نا می آید – گویی مدتهاست کسی اینجا را هوا نداده است، بوی خاک و بویی شبیه کرۀ فاسد شده. دیوارها: زردِ روشن، رنگ پریده. عکس هایی که از روزنامه بریده شده اند بردیوار آویزانند. ساحلی پرازنخل، یک دشت. روی دیوار کنار در یک ساعت. ساعتی دیگر روی کمد است: هر دو کار نمی کنند.

میگوئل تمپرانو توضیح می دهد و یارید بیاره ترجمه می کند و بازین مریزادی پاسخ می دهد. همینگونه زمان می گذرد. و گرچه بازین مریزادی می خواهد بگوید چرا فرار کرده اما نکات دیگر مهم ترهستند. تمپرانو می داند که سنگ دلی است اما می داند هم که در جلسه چه می گذرد. اینکه ضروری نیست از روی شرم و حیا ساکت ماند. اینکه مهم است وقتی آدم چیزی را نمی فهمد بپرسد. و البته: گفتن واقعیت.

بعد وقتش می رسد: کارمند ادارۀ فدرال آمده است. وی تصمیم می گیرد آیا بازین مریزادی موقتاٌ اجازۀ سفر دارد یا نه. آیا می تواند تقاضای پناهندگی بدهد. آیا اجازه دارد کانتینر را ترک کند و به دورتموند برود. آیا در بازداشت می ماند تا مجدداٌ خاک آلمان را ترک کند. همۀ اینها امروز اتفاق می افتد. زیرا جلسۀ فرودگاه بسیار سریع است. ظرف دو روز باید این جلسه برگزار شود.

ابتدا سؤال های آماری: اسم و نشانی و شغل و سن. بازین مریزادی تعریف می کند که مدرکش در ایران برابر دیپلم دبیرستان در آلمان است. می گوید در ایران کاسب بوده و زندگی خوبی داشته است. از خویشاوندانش در روستایی در جنوب ایران می گوید که او را لو داده اند. ازسیگارهایی تعریف می کند که روی دستش خاموش کرده اند و جای آنها که مانده است. ازچهار روز در زندان زیرا مسیحیت آورده است. از کتک ها و تحقیرها. از پدر و مادرش و خواهرش که آنها نیز تغییر دین داده اند و در آلمان پناهنده اند.

بازین مریزادی نتیجه گرفت که جانش در ایران درخطر است. پول تهیه کرد و با قاچاقچیان انسان ارتباط گرفت و به سمت استانبول راه افتاد. یک هفته در استانبول منتظر اوراق هویت جعلی از جمله گذرنامۀ سوئدی شد، برای اینکار 15 میلیون ریال برابر حدوداٌ 1500 یورو پرداخت. نمی گوید پول را از کجا آورده است.

بعد از سه ساعت سؤال و جواب هنوز تردید می ماند. زیرا وقتی از او می پرسند چگونه به مسیحیت گرویده و آیا تعمید یافته است پاسخش منفی است. می گوید به انجیل سوگند یاد کرده است: ای عیسای مسیح، خودم را به تو می سپارم. درمورد سؤال هایی از دیانت مسیحی پاسخی ندارد. آیا به جهت وضعیت عصبی اوست، آیا چون بی پناه است یا اشکال در ترجمۀ مترجم است؟ یا علت این است که واقعیت را نمی گوید؟ در این جلسه این مطلب روشن نمی شود. بازین مریزادی اجازه دارد بماند. موقتاٌ. در جلسۀ رسمی رسیدگی به تقاضای پناهندگی او معلوم می شود راست گفته یا اینها را از خود ساخته است. اما امروز نه.

* از: مایکه فرویند / در: وِلت آنلاین


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته