-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

Posts from Khodnevis for 10/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



هوشنگ اسدی: خامنه‌ای نگران دیده شدن عورتش بود

شب گذشته، هوشنگ اسدی، روزنامه‌نگار و نویسنده مقیم پاریس مهمان جمعی از ایرانیان مقیم غرب واشینگتن در رستوران «نیبرز» بود. در این جلسه که توسط دکتر محمد برقعی هدایت می‌شد، هوشنگ اسدی توضیحاتی کوتاه در باره علل نوشتن این کتاب ارائه کرد و از تجربیاتش درون و برون زندان گفت.

اسدی در باره بازجویش گفت: «بازجوی من دانشجوی علم و صنعت بود. آمده بود. انقلاب را نجات بدهد. او بعدها سفیر ایران در تاجیکستان شد. بعدها فهمیدم که اسم او سرمدی پارسا بوده، اما با اسم مستعار برادر حمید در زندان فعالیت می‌کرده است. گویا بعدا جانشین سعید امامی شده بود، و الان نیز احتمالا پست خوبی در جایی دارد.»

اسدی در باره ساختار بازجویی‌ها گفت: «بازجوها سناریویی از پیش آماده داشتند که  باید اعتراف می کردم و من اعتراف کردم که جاسوس ک گ ب هستم، هم جاسوس اینتلجنس سرویس هستم. اینکه کسی جاسوس چند با شد، از نظر جمهوری اسلامی طبیعی بود. اخیرا هم متهم به جاسوسی برای فرانسه هستم.»

اسدی گفت که بر اساس اعترافات، ابتدا به اعدام و سپس  ۱۵ سال محکوم شده بود. در جلسه‌ای کوتاه به ریاست قاضی نیری. در آن سال‌ها بسیاری از کسانی که اسدی آنها را می شناخت و دوستانش هم بودند، اعدام شدند. اسدی با اشاره به همین گروه گفت که آنها در دادگاه واقعیت را گفتند و اعدام شدند. با اینکه اسدی سوال‌هایی را که قاضی می‌پرسید احمقانه می‌داند، اما برای کسانی به این سوال‌ها پاسخ واقعی دادند و جان خود را از دست دادند احترام قائل است. او گفت: «من به آنها احترام می‌گذارم.  آنها که اعدام شدند و خاطره‌شان همیشه زنده است. گل‌سرخ‌های جامعه ما بودند. تصمیم شخصی من ربطی به جان دادن آنها نداشت». اسدی ادامه داد: «من دروغ گفتم تا زنده بمانم. آن دروغ باعث شد که الان کتاب را بنویسم».


اسدی ادامه داد: «در دادگاه، هر کسی در باره زندگی خودش تصمیم می‌گرفت. سه تا سوال می‌کردند، اگر جواب خاص دیگری می‌دادند، اعدام می‌شدند، من دروغ گفتم تا زنده بمانم».

اما بخش داغ جلسه دیشب، پرسش و پاسخ بعد از سخنان ابتدایی جلسه بود.

از اسدی درباره مدت زمان حضورش در حزب توده پرسیده شد. او گفت که در جوانی ۲ سال و نیم عضو حزب توده بوده و الان هم هیچ ارتباطی با حزب توده  ندارد و به عبارتی نزدیک به ‫۳۰ سال است که از این حزب جدا شده. اسدی اما گفت که مخالفینش عمدتا اعضای حزب توده هستند. او در باره حزب توده گفت: «شریفترین روشنفکران عضوش بودند، ولی در دو دوره بزرگترین لطمه‌ها را به ایران زد».


هوشنگ اسدی که در اوائل انقلاب در روزنامه کیهان معاون سردبیر بود، بعدا به روزنامه مردم پیوست و عضو عادی تحریریه بود و خبرنگار، در باره علل دستگیری‌اش در دوران قبل از انقلاب سخن گفت: «به خاطر شیطنت در  کیهان دستگیر شدم، و در نوروز ۵۳ لیست کتاب‌های مساله دار را به عنوان کتاب‌های پرفروش منتشر کردم، من را بردند آن طرف کیهان، بازداشتگاه کمیته مشترک. در آنجا با آقای خامنه‌ای هم سلول شدم».


اسدی در باره تفاوت‌های دو دوره قبل و بعد از انقلاب در زندان گفت: «در رژیم گذشته من زندانی سیاسی بودم، یعنی فعلی انجام داده بودم که رژیم قبول ندارد.در بازجویی‌های آن دوران، کسب اطلاعات مساله بود. در مرحله دوم، تحویل قضات دادگاه نظامی می‌شدیم، اما می‌دانستیم که شامل دو ماده می‌شدیم. این شامل کسانی می‌شد که کتاب  ممنوعه‌ای خوانده بودند یا مطلبی نوشته بودند. ماده ۵ شامل ما می‌شد، حبس کوتاه یا مجازاتی خفیف. ماده دو، شامل کسانی که اقدام مسلحانه کرده بودند. ۵ سال تا اعدام. اما در کل یک قانون حاکم بود. در زندان جمهوری، ما خائن، از نظر سیاسی وابسته به شوروی یا اسرائیل و آمریکا و …. بودیم. از نظر جنسی هم ما را فاسد می‌دانستند. در باره ما پیش فرض داشتند. یک سناریو برای ما وجود داشت. بر اساس سناریو شکنجه می‌شدیم، بعد وارد مرحله قضایی می‌شدیم. نمی‌دانستیم چه سرنوشتی دچارش می‌شدیم. همیشه همان حرف‌های زیر شکنجه مستند می‌شد. دادگاه من ۶ دقیقه طول کشید. قاضی من نیری بود.»

اسدی ادامه داد: «در زندان شاه، شکنجه شدم، اما در جمهوری اسلامی زندانی را می‌شکستند تا به این نتیجه برسانند که آنها برترند. یک جوان ۲۵ سال ایدئولوژیک که یک نفر را شکنجه می‌دهد تا حرفش را به طرف مقابل بقبولاند. شکنجه‌گر دارد خودش را به نحوی ارضا می‌کند. از شما می‌خواهد که توبه کنید. بعد از توبه، باید ثابت کنی که توبه کرده‌ای. که باید کاری را انجام بدهی که آقایان می‌خواهند. بعضی از توابین هم اعدام شدند. بعضی از توابین مجبور بودند کارهایی بکنند که غیر قابل تحمل بود...»



در باره مساله تواب بودن از اسدی سوال شد

اسدی گفت: «در زندان جمهوری، ما با دو زندان روبرو بودیم. کسانی مثل من که بر اساس نتایجی که خودشان به آن رسیده بودند، نه می‌خواستند عضو حزب باشند نه می‌خواستند به جمهوری خدمت کنیم. حس می‌کردیم مثل سنگ آسیاب شده ایم.»


در کتاب من موضوع عشق است

اسدی در باره نگاه عاشقانه‌ای که در نوشته‌اش هست گفت:‌«از لحظه آغاز، رابطه من و همسرم مطرح است و در کتاب وتوضیح می‌دهم که عشق بین ماست، اما یک عشق بزرگ‌تری  هم هست، عشق به ایران، عشق به آینده بر اساس رویاهای جوانی. موضوع اصلی کتاب من عشق است. عشق یکی از جانمایه‌های کتاب من است. شرح این شکنجه‌ها، تلاش من برای جدا کردنم از آن فضا، شرح مستقل فضای شکنجه، عشق به همسرم، و میهنم. و در ضمن باید بگویم، از بازجویم هم متنفر نیستم.»

اسدی ادامه داد: «حتی اگر بازجوی من محاکمه شود، درخواست تبرئه می‌دهم، بدون آنکه فراموش کنم کاری که با من کرده است». در آخرین نامه کتاب، اسدی به «برادر حمید» می‌گوید که تو را جایی می‌بینم.


خاطراتی با رهبر فعلی جمهوری اسلامی

از اسدی درباره خاطراتش از سید علی خامنه‌ای پرسیده شد.

اسدی گفت: «در سلول، من با خامنه‌ای دوست شدم و در زمینه ادبی با هم رفیق شدیم.از نظر سیاسی، متعصب بود. مثلا از نظر  شرعی، ایشان زیر دوش با لباس زیر می‌رفت. بعد از مذاکرات طولانی من ایشان را راضی کردم که لخت شویم و پشتمان به هم باشد  اما دیدم ایشان یک دستش را جلوی عورتش گرفته و با دست دیگر دارد خودش را می‌شوید.»

خامنه‌ای از فروغ فرخ‌زاد متنفر بود، از شاملو متنفر بود، از هدایت خوشش نمی‌آمد، نسبت به خیلی از نویسندگان موضع داشت.

اسدی در باره شناخت بیشترش از سید علی خامنه‌ای پس از خروج از زندان گفت: «از زندان آمدم بیرون که  دیدم خامنه‌ای کتابی از سید قطب را ترجمه کرده است و تنفر از غرب را  از همان اول می‌شد از همین توجه‌اش به اندیشه‌های سید قطب متوجه شد».


اتهام‌هایی که به اسدی وارد می‌کنند

اسدی در باره برخوردهایی که با او می‌شود نیز پاسخ داد: «ترور شخصیت و نوشتن مطالب بدون مدرک درباره من کار راحتی است. این سیستم کیهان و جمهوری اسلامی است. بعد اتهاماتی را تکرار می‌کند. اولین مطلب گفتند من عضو حزب توده بودم  و بعد گفتند عضو کمیته مرکزی بودم. من نمی‌خواهم جواب بدهم. در کتابم توضیح داده‌ام.
مبنای اتهامات این است که من دستگیر شدم و بدون شکنجه همه حرف‌ها را گفته‌ام.»

هوشنگ اسدی مدعی شد که کسی که این روزها او را متهم می‌کند، مشاور مریم رجوی است. اسدی ادامه داد: «ما نباید اتهام‌ها را بپذیریم مگر آنکه در دادگاهی منصفانه تایید  شده باشد. اتهام‌ها باید ثابت شود.»


از اسدی پرسیده‌شد که اگر شکنجه‌گرش تغییر کرده باشد، چه نگاهی به او خواهد داشت؟

هوشنگ اسدی پاسخ داد: «من نمی‌دانم برادر حمید، شکنجه گرم تغییر کرده است یا نه، می‌توانسته بدتر شود یا مثبت، نباید با این افراد برخورد شخصی شود. اگر کسانی که شکنجه کردند و آدم کشتند، در دادگاه‌هایی با رعایت حقوق متهم محاکمه شوند و براساس حقوق بشر در باره این‌ها تصمیم گرفته شود. من از نظر قانونی او را می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم. برادر حمید یک شب وارد زندگی من شد اما هیچگاه خارج نمی‌شود.»


 


هوشنگ اسدی در باره کتاب جدیدش «نامه‌‌هایی به شکنجه‌گرم» می‌گوید
 


نرخ بالای بیکاری در خاورمیانه

با توجه به افزایش تقاضای نفت در جهان، پیش بینی می‌شود تولید نفت خام تا ۲۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ و ۲۶ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ افزایش پیدا کند.

صندوق بین‌المللی پول در خصوص کشورهای واردکننده نفت منطقه به استثنای پاکستان،  رشدی در حدود ۵ درصد را برای سال ۲۰۱۰ پیش‌بینی کرده است که این رقم در سال گذشته در حدود ۴/۶ بوده‎است. در دو دهه گذشته رشد سرانه در میان واردکنندگان نفت منطقه به دلیل عملکرد ضعیف این کشورها بسیار پایین بوده‎است. این گزارش یکی از مشکلات بزرگ کشورهای واردکننده نفت را نرخ بالای بیکاری این کشورها دانسته و بر ضرورت کاهش نرخ بیکاری در راستای دستیابی به رشد اقتصادی  در این کشورها تاکید نموده‎است،  متوسط نرخ بیکاری کشورهای واردکننده نفت منطقه در سال ۲۰۰۸ در حدود ۱۱ درصد بوده است.

بنابر گزارش صندوق به منظور جذب نیروی کار و کاهش نرخ بیکاری می‌بایست نرخ رشد کشورهای مذکور تا۶/۴ درصد افزایش یافته و در این راستا ایجاد ۱۸ میلیون شغل در منطقه ضروری می‌نماید.

 

 


 


سایت سید علی خامنه‌ای: برخی از معترضان انتخابات «میکروب سیاسی» نیستد

انتشار این یادداشت موجب واکنش سایت‌های خبری مبنی بر عقب‌نشینی خامنه‌ای از دیدگاهش مبنی بر میکروب سیاسی و اجتماعی خواندن معترضان انتخابات سال گذشته معرفی شده‌است. در این دیدگاه ابتدا به سناریوسازی سایت‌ها در مورد سفر خامنه‌ای به قم پرداخته شده‌است و در بخش دیگری به برجسته‌سازی مغرضانه  «میکروب سیاسی»  از سوی سایت‌ها اشاره شده‌است و نویسنده این یادداشت کوشیده‌است بین معترضان انتخابات تفاوت قائل شود و وانمود کند برخی معترضان از دید سید علی خامنه‌ای میکروب سیاسی نیستند.


 متن یادداشت«خیال  لغو» از سایت اظلاع رسانی سید علی خامنه ای به قلم مصطفی آجرلو

 


سناریوی سفر قم


«سفر قریب‌الوقوع رهبر معظم انقلاب به قم»؛ این تیتر نخستین خبری بود كه به نقل از حجت‌الاسلام‌ سید محمد سعیدی، امام‌جمعه‌ی قم در رسانه‌ها منتشر گردید و آغازگر خبرها و گزارش‌های رسانه‌های داخلی و خارجی در مورد سفر رهبر معظم انقلاب به قم گردید.


رسانه‌های بیگانه خیلی سریع‌تر از داخلی‌ها كه عمدتاً فقط اخبار شور و شوق قمی‌ها از شنیدن این خبر را منتشر كردند، به تكاپو افتادند تا در ادامه‌ی نبرد رسانه‌ای خود، با اهداف این سفر پراهمیت مقابله كنند یا لااقل در حد توان رسانه‌ای خود در داخل و خارج از كشور، این سفر را تحت‌الشعاع قرار بدهند.


در این نوشته به بازخوانی برخی سناریوهای رسانه‌های بیگانه در سه روز آغازین سفر رهبر معظم انقلاب به قم می‌پردازیم؛ سناریوهایی كه به خیال واهی لغو سفر ایشان به پایگاه اصلی معارف اهل بیت علیهم‌السلام دامن می‌زد.


لغو سفر


نخستین اقدام رسانه‌های بیگانه در تقابل با خبر «سفر قریب‌الوقوع رهبر معظم انقلاب به قم» شایعه‌سازی در خصوص لغو این سفر بود. این رسانه‌ها خبری را در سطوح مختلف منتشر كردند مبنی بر این‌كه به دلیل مخالفت علما و مراجع قم، سفر رهبر معظم انقلاب به قم لغو شده‌است.


رسانه‌های اینترنتی متعددی كوشیدند تا با خبرسازی‌های خاص و تكراری‌، این سفر را تحت‌الشعاع قرار دهند و چنانچه در خیال خود می‌پرداختند، لغو این سفر را از حد شایعه به خبر واقعی تبدیل كنند. البته ‌این شایعه آن چنان سست به‌ نظر می‌رسید كه حتی از سوی پایگاه‌های خبری مشهورتر جریان ضد انقلاب بازنشر نشد و تنها به صورت بسیار محدود منتشر گشت.


فصل مشترك این پرده از سناریو، تعیین تكلیف برای علما و مراجع بزرگ در ادامه‌ی خط اختلاف‌افكنی‌‌ها در یك‌سال گذشته و القای ابهامات و شبهات غیر واقعی به جامعه بود تا این‌گونه وانمود شود كه گویا میان رهبری انقلاب و روحانیون و مراجع عظام قم اختلاف‌های جدی و عمیقی وجود دارد.


فصل مشترك این پرده از سناریو، تعیین تكلیف برای علما و مراجع بزرگ در ادامه‌ی خط اختلاف‌افكنی‌‌ها در یك‌سال گذشته و القای ابهامات و شبهات غیر واقعی به جامعه بود تا این‌گونه وانمود شود كه گویا میان رهبری انقلاب و روحانیون و مراجع عظام قم اختلاف‌های جدی و عمیقی وجود دارد.


بهت و سكوت هدفمند


سفر رهبر معظم انقلاب با همه‌ی جو‌سازی‌ها سرانجام در میان استقبال بی‌نظیر و تاریخی مردم قم انجام شد. در بدو ورود رهبر انقلاب به قم، رسانه‌های متعدد خارجی از حضور ایشان در قم صرفاً به بیان خبری كوتاه بسنده كردند. این رسانه‌ها در سكوتی هدفمند در خصوص استقبال گسترده‌ی مردم از سفر رهبر انقلاب اسلامی، تصاویر حضور ایشان به قم را نیز منتشر نكردند یا این‌كه تنها به پخش تصاویری ساختگی از حاشیه‌های آن پرداختند.


رسانه‌های خبری بیگانه در پوشش سفر رهبر انقلاب به قم، به انتشار گزیده‌ای از سخنان ایشان در دیدار با مردم بسنده كردند. گزارشگر تلویزیون بی‌بی‌سی در گزارش مربوط به روز حضور رهبر معظم انقلاب در قم، نتوانست اشتیاق وصف‌ناپذیر علما و مردم این شهر را كتمان كند و در یك جمله اذعان كرد كه:‌ «پیداست آیت‌‌الله خامنه‌ای در قم دوستان زیادی دارد.» البته این گزارشگر در ادامه و برای جبران این ناشكیبی خود، به تكرار مسأله‌ی انتخابات سال گذشته و مخالفت‌های احتمالی برخی از علما پرداخت.


برجسته‌سازی میكروب‌های سیاسی


رسانه‌های بیگانه در پخش سخنان رهبر انقلاب در اجتماع باشكوه مردمی تنها به آن بخش از سخنان ایشان بسنده كردند كه ایشان حضور ۴۰میلیونی ملت در انتخابات سال گذشته‌ی ریاست‌جمهوری را رفراندومی ملی در ابراز وفاداری و اعتماد به نظام اسلامی خواندند. آنها از سوی دیگر این بخش از خبر را كه در آن حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پایداری و هوشیاری مردم در مقابل فتنه‌ی ۸۸را موجب واكسینه‌شدن كشور و مردم در مقابل میكروب‌های سیاسی و اجتماعی خوانده بودند، به عنوان بخش برجسته‌ی خبر منتشر كردند.

 

 

این رسانه‌ها در پوشش این خبر با استفاده از تكنیك برجسته‌سازی و تأكید بر نكته‌ای مبهم برای طرح تفسیرهای مناقشه‌آمیز، بر كلیدواژه‌ی «میكروب‌های سیاسی» تأكید كردند و كوشیدند تا به مخاطبان خود این‌گونه القاء كنند كه رهبر انقلاب همه‌ی منتقدان و معترضان انتخابات را میكروب‌های سیاسی خوانده‌اند، در حالی ‌كه ادامه‌ی سخنان رهبر انقلاب كه هیچگاه از سوی این رسانه‌ها منتشر نشد، این تصور غلط را از بین می‌برد.


این رسانه‌ها همچنین هوشمندانه از مفاد مهم سخنان رهبری همچون تشریح تاكتیك‌های استكباری در ترویج «اسلام منهای روحانیت» و «اسلام منهای سیاست» گذشتند و آنها را  نیز همچون حضور پرشور مردم نادیده گرفتند. در ادامه‌ی این حركت نیز با بهره‌گیری از تجارب ایام انتخابات، اقدام به نامه‌سازی كردند و با انتشار نامه‌ای با امضای مجهول «جمعی از بستگان گروهی از زندانیان سیاسی ایران» در خصوص به‌كار بردن واژه‌ی میكروب‌های سیاسی اعلام نارضایتی كردند.


انعكاس ناگزیر


در این روز نیویورك‌تایمز بخش مربوط به وحدت در رهنمودهای رهبر انقلاب را مورد توجه قرار داد و نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با علما خواستار وظیفه‌شناسی، وفاداری و ثابت‌قدمی جامعه شد.» كریستین‌ساینس‌مانیتور نیز به اظهارات رهبری درباره‌ی دو ركن جمهوریت و اسلامیت نظام پرداخت و آن را مورد توجه قرار داد.


اگرچه این رسانه‌ها نتوانستند این رویداد را سانسور كنند، اما در انتشار آنها ضمن بازی با اصطلاحات و كلمات، سعی كردند خنثی‌سازی كنند و مراجع عظام را «تعدادی از روحانیان ارشد قم» بنامند.


فردای آن روز، روزنامه‌ی اسرائیلی جروزالم‌پست بدون كوچك‌ترین اشاره‌ای به شوق و شور بی‌نظیر مردم و روحانیون در مراسم استقبال از رهبری، شكاف میان روحانیون قم را مسأله‌ای جدی تلقی كرد و  نوشت: «رهبر ایران در نظر دارد به شكاف‌های موجود میان روحانیت پایان دهد.»


رسانه‌های عربی همچون العربیه و الجزیره نیز در هم‌سویی با شبكه‌های غربی و در صدر آن‌ها بی‌بی‌سی، منفعلانه عمل كردند و در بخش‌های مختلف خبری خود اشاره‌ای به موج عظیم استقبال مردم قم از رهبر انقلاب نكردند. برخی دیگر از رسانه‌های عرب‌زبان منطقه نیز شكست تحریم‌های ایران را به عنوان بخش مهم سخنرانی رهبری در نخستین روز سفر ایشان به قم منتشر كردند.


البته تلاش رسانه‌های بیگانه تا حدود زیادی بی‌نتیجه ماند؛ چنانچه بسیاری از روزنامه‌های وزین جهان عرب هر كدام در بخش‌های متعددی به این استقبال گسترده‌ی مردمی اشاره كردند. روزنامه‌ی الحیات چاپ لندن این بخش از رهنمودهای رهبر انقلاب را مورد توجه قرار داد كه روز سه‌شنبه در جمع مردم قم بر تقویت قوای نظام ایران پس از حوادث انتخابات اشاره كرده بودند. خبرنگار الحیات با اشاره به این‌كه این نخستین دیدار رهبر انقلاب از قم در ده سال گذشته است، از حضور گسترده‌ی مراجع دینی، علما و شخصیت‌های حوزه‌ی علمیه‌ی قم در استقبال از ایشان خبر داد.


علاوه‌ بر روزنامه‌های لبنانی، روزنامه‌ی القبس كویت و خبرگزاری كونای این كشور نیز سخنان روز سه‌شنبه آیت‌الله خامنه‌‌ای در اجتماع عظیم مردم شهر قم را در صدر اخبار خود آوردند و تأكید كردند كه تحریم‌های اعمال شده علیه ایران موجب استحكام بیشتر پیوند بین نظام اسلامی و مردم شده است. این روزنامه بخش‌های بسیاری از سخنان رهبری و از جمله شكست توطئه‌ی دولت‌های استكباری برای تشدید تحریم‌ها و حمایت از قوه مجریه را منتشر كرد.


روزنامه‌ی سعودی المدینه چاپ عربستان، روزنامه‌ی الجریده‌ی كویت، پایگاه خبری ایلاف و همچنین پایگاه خبری الانتقاد نِت، سخنان رهبری را با این تیتر منتشر كردند كه: آیت‌الله خامنه‌ای تأثیر تحریم‌ها را كم دانست و گفت كه ملت ایران از نخستین سال‌های انقلاب تحریم بوده است و راه مقابله با آن را می‌داند. تحریم‌های اخیر هم كه با تشدید فشار بر روی مردم و جدا كردن آن‌ها از نظام اسلامی طراحی شده، نتوانسته اثر قابل توجهی بر زندگی آن‌ها بگذارد.


مسأله‌سازی


«آیا مراجع تقلید به دیدار آیت‌الله خامنه‌ای خواهند رفت؟» این سؤال درواقع مسأله‌ای بود كه رسانه‌های مخالف نظام آن را پس از تكرار برخی مقدمات كه به نظر آن‌ها حاكی از وجود اختلاف عمیق میان نظام جمهوری اسلامی و مراجع تقلید بود، مطرح ساختند و این‌گونه وانمود كردند كه مراجع تقلید با وجود این اختلافات، با رهبر انقلاب دیدار نخواهند داشت و این موجب شكست هدف‌های آیت‌الله خامنه‌ای در این سفر خواهد بود.


مراجع عظام تقلید یا روحانیون ارشد


برای همین، رسانه‌ها و خبرگزاری‌های بیگانه اخبار مربوط به دیدارهای شب اول و دوم مراجع عظام تقلید با رهبر معظم انقلاب را منتشر نكردند و همچنان به طرح مسأله‌ی موهوم اختلاف پرداختند. با این حال برخی رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه به دلیل انتشار مكرر گزارش‌های تصویری این دیدارها در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، اگرچه نتوانستند این رویداد را سانسور كنند، اما در انتشار آنها ضمن بازی با اصطلاحات و كلمات، سعی كردند خنثی‌سازی كنند و مراجع عظام را «تعدادی از روحانیان ارشد قم» بنامند.


تغییر جهت


با انتشار خبرها و گزارش‌های مصور دیدار گرم مراجع عظام و علمای بزرگ حوزه با رهبر انقلاب در محل حضور ایشان و همچنین خبرهای حاكی از شور و شوق مردم در دیدارهای عمومی، رسانه‌های بیگانه در رویكرد مقابله‌ی تبلیغاتی‌شان، این سفر را یك نوع قدرت‌نمایی وانمود كردند كه نظام جمهوری اسلامی آن را در برابر مراجع قم صورت داده است.


این رویكرد رسانه‌های بیگانه البته در دیدار رهبر انقلاب با اجتماع عظیم و پرشور علما، فضلا، اساتید، مدیران مدارس و طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی قم از بین رفت، زیرا ایشان در آن بیانات -‌كه مهم‌ترین سخنرانی در این سفر رهبر معظم انقلاب به قم محسوب می‌شود- حوزه‌های علمیه را به خروج از انفعال و حضور جدی در پاسخ‌گویی به نیازهای نظام جمهوری اسلامی دعوت كردند. این بخش از بیانات ایشان، اساساً كوچك‌ترین تصور این‌چنینی را در ذهن مخاطبان از بین می‌برد.


این دیدار و سخنرانی اگرچه محورهای مهم و ویژه‌ای همچون تبیین ابعاد تحول و مدیریت تحول در حوزه‌ها و ارتباط متقابل حوزه‌های علمیه و نظام اسلامی را در بر داشت، اما رسانه‌های بیگانه در انتشار آن صرفاً به بخشی از گفته‌های رهبر انقلاب اكتفا كردند؛ گفته‌هایی كه به برخی افراد اشاره داشت كه برای رعایت پسند و عرف عمدتاً مادی دنیایی و حتی برای خوش‌آمد استكبار، فتوا صادر می‌كنند: «كسی فتوا داده است كه تلاش صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به‌خاطر این‌كه مورد سوءظن قدرت‌های بزرگ است، مشروع نیست، اما ما می‌گوییم استكبار غلط كرده است كه به ملت ایران سوءظن دارد.»


رسانه‌های بیگانه در اقدامی مشترك تلاش كردند تا مخاطبی برای این بخش از سخنان رهبر انقلاب پیدا كنند و با بهره‌گیری از آن، جبهه‌ای سیاسی و احیاناً فقهی را ایجاد كنند. در این میان رادیو وابسته به سازمان سیا (رادیوفردا) نیز در گزارشی مبسوط به دفاع از فتوای مورد اشاره پرداخت و فتوای عدم مشروعیت تلاش صلح‌آمیز هسته‌ای ایران به‌ خاطر سوءظن قدرت‌های بزرگ را ناشی از نگاه تیزبین صادركننده‌ی آن دانست.


حال و در ادامه‌ی سفر رهبر معظم انقلاب باید منتظر بمانیم تا ببینیم كه سناریوی جدید مخالفان نظام اسلامی چیست؟





 


 


سخنی دوستانه با خانم زهرا رهنورد

سرکار خانم زهرا رهنورد!

با احترامی پیشاپیش

 

مصاحبه شما با سایت خودنویس درباره فاجعه قتل عام زندانیان سیاسی در شهریور ۶۷ را خواندم. ضمن تقدیر از شجاعت شما در سخن گفتن از راز مگویی که بیش از ۲۲ سال از آن می گذرد؛ لازم دیدم به عنوان کسی که برادر کوچکتر خود را در این فاجعه هولناک تاریخی از دست داده است، مطالبی را با شما درمیان بگذارم.


پیش از هرچیز مایلم شادمانی خود را از این سخن شما که آقایان میرحسین موسوی و خامنه‌ای از این جنایت هولناک تاریخی، در هنگام وقوع آن اطلاعی نداشته‌اند، ابراز دارم. چراکه از نگاه این نگارنده و بی گمان بسیاری از بازماندگان این فاجعه هولناک تاریخی هرکس که از این واقعه مطلع بوده و سکوت کرده باشد نیز مجرم است و هرچه دامنه‌ی مجرمین و مطلعین کمتر باشد؛ هضم این واقعه، که درتاریخ جوامع بشری برای آن نمونه‌ای سراغ ندارم را آسانتر می‌کند. بگذار آرزوکنیم که در میهن مشترک همه ما فقط گروه انگشت شماری حاضرند به چنین تبهکاری‌ای دست بزنند.


دومین نکته قابل ذکر این است که متاسفانه در مصاحبه شما مساله به گونه‌ای طرح شده بود که گویا این واقعه به علت نیت انتقام‌جویانه کس یا کسانی درون هیئت حاکمه در مقابل عملکرد سازمان مجاهدین خلق صورت گرفته است – هرچند که همین هم از سوی شما به درستی محکوم شده است.- حال آن که دامنه کشتار انجام شده بسیار فراتر از انتقام گیری از یک گروه معین بوده است. برای نمونه مایلم در مورد اعدام برادر کوچکترم  انوشه طاهری  با شما سخن بگویم.


انوشه دیپلم خود را درعرض ۱۱ سال گرفت و در همان سال اول وارد دانشگاه شد(سال ۱۳۵۵). نام‌برده در اردیبهشت سال  ۶۱ دستگیر شد و در زیر شکنجه‌های شدید قرار گرفت تا به جرم‌های نکرده اعتراف کند. اما او تازمان دستگیری هیچ عملی که با قوانین آن زمان جمهوری اسلامی قابل پیگیری باشد به جز عشق به آزادی واستقلال ومیهن وبرابری انسان انجام نداده بود.


او در دادگاهی غیر منصفانه وبدون حضور وکیل مدافع که از آغاز تا پایان آن فقط زمان بسیار کوتاهی به درازا کشید به ۶ سال زندان محکوم شد.


سرانجام در شهریور ۶۷ در حالی که ۵/۵ سال از ۶ سال زندان خود را گذرانده بود و خانواده و دوستانش در انتظار آزادی او بودند به همراه هزاران زندانی سیاسی دیگر با عقاید وافکار گوناگون به جوخه اعدام سپرده شد. ظاهرا جرمش پایداری بر سرعقاید خود بود.


چنانکه ملاحظه می‌کنید، اعدام انوشه همچون اعدام صدها زندانی چپ و دموکرات دیگر اعم از توده‌ای، اکثریتی، راه کارگری، اقلیتی، و...هیچ ارتباطی با انتقام‌گیری حاکمان وقت از گروهی معین نداشته است.


ادعایی که درنوشته‌های آقایان مهاجرانی و تاج‌زاده نیز به طور تلویحی به چشم می‌خورد.


نکته سوم  آنکه این نگارنده چنانکه در نوشته‌ها و مصاحبه‌های پیشینم متذکر شده‌ام شخصا خواهان هیچ گونه انتقام جویی از عاملان این فاجعه نیستم و براین اعتقادم که اهداف انسانی این جان‌باختگان بزرگتر و والاتر از آن بود که با انتقام جویی آن رابیالاییم. اما برتشکیل کمیته‌ای حقیقت یاب تاکید دارم. همه افرادی که اطلاعی ولو جزیی از این فاجعه ملی دارند باید اطلاعات خود را با این کمیته درمیان بگذارند. نمونه این کمیته در افریقای جنوبی پس ازپایان رژیم آپارتاید تشکیل شده است.


اما تا آن زمان هرکس که از این فاجعه اطلاعی در دست دارد، موظف است دانسته‌های خود را فاش بگوید. از شخص شما و آقای میرحسین موسوی انتظار می‌رود از زمان و چگونگی مطلع شدن از این واقعه سخن بگویید. اقای کروبی که پیشتر در نامه‌ای به آقای موسوی اردبیلی خواهان فاش گویی دانسته‌هایش شده بود نیز به همین ترتیب. آن چه که را می‌داند با مردم درمیان بگذارد. فراموش نکنیم که به گفته آن نویسنده آمریکای لاتین «حقیقت انقلابی است.»


آن چه که درسال ۶۷ رخ داد آن چنانکه که آقای مهاجرانی می‌گویند فقط یک «جوان کشی» نبود؛ بلکه تهی کردن کشور از سه نسل اندیشمند ان این اب وخاک بود...در این سال ده‌ها و صدها تن از ورزیده ترین نویسندگان، مترجمان، شاعران، روزنامه نگاران، هنرمندان و متبحرترین پزشکان و مهندسان و متخصصان رشته‌های گوناگون علمی و فارغ‌التحصیلان بهترین دانشگاه‌های ایران وجهان ونیز نفرات برجسته دوره‌های گوناگون کنکور دانشگاه‌های ایران به جوخه‌های اعدام سپرده شدند. بخش بزرگی از مصیبتی که سال‌های بعد ملت ما بردوش کشید حاصل  همین تهی شدن جامعه ایرانی از اندیشه و اندیشه ورزان بود. مقایسه کنید  شمار و کیفیت دانش جان‌باختگان این سال (ودیگر سال های این دهه) را با مجموعه اندیشمندانی که در طی انقلاب مشروطه، این جنبش به مردم ایران هدیه داده است.


پس از شهریور ۶۷ زمین سوخته‌ای در ایران باقی ماند که تا رویشی دوباره سالیانی چند لازم بود. و هنوز نیز با وجود رویش اولین جوانه‌ها تا برومند شدن این نهال‌ها سالیانی چند دیگرلازم است.


و آخرین نکته این که چند سالی است حکومت گران نه تنها از تجمع خانواد‌ها و دوستان اعدام شدگان در گورستان خاوران جلوگیری می‌کنند، بلکه از برگزاری مراسم خانوادگی نیز در سالگرد جانبازی این پیش قراولان راه آزادی نیز جلوگیری می‌کنند. یکی از این نمونه‌ها حمله ماموران به خانه مادر لطفی، مادر انوشیروان لطفی، زندانی دونظام و جانباخته سرافراز شهریور ۶۷ بود که منجر به سکته این شیرزن دلاور شد. به‌طوری که از مراسم ساده خانه خود راهی بیمارستان شد.


آنان برای به فراموشی سپردن این واقعه گور ستان خاوران یکی از ده‌ها گور ستاني که عزیزان ما به شکل دسته جمعی در آن به خاک سپرده شده‌اند، یعنی این میعادگاه جاودانه وفاداران  آزادی و استقلال ایران زمین و این آرامگاه  ابدی  عاشقان حنجره خونین را درخت کاری کرده تا آن را به پارک تبدیل نمایند. خانواده‌های جان باختگان راه آزادی واستقلال ایران در عوض همه ساله جاده خاوران را گلباران می‌کنند؛ چراکه همه جای خاک  خون‌گرفته این سرزمین آرامگاه انان است.


بانوی گرامی

همدردی انسان‌ها حد ومرزی نمی‌شناسد. آنکه ناجوانمردانه با گلوله نابکاری در خیابان به شهادت می‌رسد یا آنکه طناب دار شقاوت گلوی جوانش را می‌فشارد؛ همه وهمه قربانیان تاریک اندیشی، خود خواهی وفزون طلبی و...انسان نماهایی هستند که می‌کوشند از راز برملا شدن کوچکی وحقارت اندیشه خود با نابودی اندیشه های تابناک جلوگیری نمایند.


آری عطار نیشابوری به دست مغولی بیابان‌گرد و امیرکبیر به دست جلادی ابله کشته شدند.


تجربه تاریخ خونبار این ملت کهنسال نشان داده است که هرگاه که حاکمان بر ملت ما سخت گرفته‌اند ؛ راه برای تسلط بیگانه آماده شده است. هجوم و تسلط اعراب، مغول، تیمور و...نشانی براین مدعا است.


تجربه تاریخی ملت ما و دیگر ملت‌ها و نیز جمع بندی همه اندیشه های انسان گرا وانساندوست فقط وفقط یک نتیجه را پیش روی ما قرار می‌دهد:


 آزادی و استقلال وبرابری انسان‌ها، مقوله‌ای درهم تنیده هستند. آنکه اولین شمع را خاموش می‌کند، پاسدار سیاهی ها می‌شود وآنکه اولین اندیشه را سرکوب می‌کند؛ ازادی و استقلال میهن را هدف قرار می‌دهد و به ناچار دشمن برابری و عدالت اجتماعی می‌شود.آزمودن این آزموده برای هزارمین بار کاری است عبث.


برعکس آنکه از آزادی اندیشه اولین انسان دگر اندیش دفاع می‌کند پاسدار استقلال وبرابری انسان‌ها می‌شود.


سیاهی شب با کشتن اولین شمع اغاز می شود و روشنایی روز با تابش اولین شعاع خورشید. فراموش نکنیم که به قول رزا لوکزامبورگ «آزادی همواره یعنی آزادی برای دگر اندیشان».


در خاتمه بار دیگر از شجاعت و صراحت شما در این امر سپاسگذارم و امیدوارم در راهی که با دلاوری شیر زنانه آغاز کرده‌اید و اولین گام‌های آن را می‌پیمایید، در کنار همسر شجاع خود تا پایان پایدارو ثابت قدم باقی بمانید.


فراموش نکنیم راهی طولانی در برابر همه ما است.


با احترامی دیگر بار

سیامک طاهری


 


رهنورد: حضور خیابانی تنها گزینه نیست

در این گفتگوی بلند، رهنورد در پاسخ به این سوال که « اگر در مقابل برخوردهای خشونت آمیز دهه های قبل  خصوصا با جوانان و زنان محکم تر و قاطع تر می ایستادید اکنون ما با چنین هجمی از خشونت خصوصا در خیابان ها مواجه نبودیم» می‌گوید که «در این سی سال معترض تر از من کسی وجود نداشته به شکل های مختلف تا آنجا که البته اطلاعاتی داشتم اعتراض کردم». البته خانم رهنورد توضیح نداده است که در چه مقاطعی در برابر اعدام‌ها و خشونت‌های گسترده دگراندیشان و فعالان سیاسی در دهه ۶۰ به حاکمیت وقت اعتراض کرده است.

چندی پیش زهرا رهنورد در گفتگو با خودنویس ضمن آنکه جنایت‌های دهه ۶۰ را محکوم کرد، به بیان این مطلب پرداخت که میرحسین موسوی از اعدام‌ها بی‌خبر بوده است. بسیاری از منتقدین و آگاهان سیاسی، این گفته ایشان را باور نمی‌کنند.

  متن کامل گفتگوی سایت کلمه با خانم زهرا رهنورد به شرح زیر است:

کلمه: انقلاب اسلامی با شعار استقلال و آزادی و در راستای مخالفت با استبداد و دیکتاتوری شاه و خصوصا در مخالفت با انتخابات فرمایشی که در رژیم گذشته برگزار به پیروزی رسید، اما اکنون می بینیم همان رفتارها مجددا در حال تکرار شدن است، چرا در دهه سوم انقلابی که به نام آزادی هنوز چنین مشکلاتی وجود دارد و حتی رفتار ها خشونت آمیز تر شده است و انتخاباتی بر پایه تقلب برگزار می شود؟

زهرا رهنورد: تحلیل من این است که این جریان فشار و ارتجاعی از همان زمان شکل گیری انقلاب اسلامی و تحقق جمهوری اسلامی در کشور ما وجود داشته است و همیشه در تلاش بوده تا به قدرت برسد و همیشه نیز  هرکس و هر جریانی  که با فکر، اندیشه و ایدئولوژی او مخالف بوده است را می خواسته حذف کند که گاه این حذف با سرکوب و آزار مردم همراه بوده و گاه نیز در جریان قتل های زنجیره ای و آزار خود را نشان داده است. در واقع با انتخاب دولت نهم بخشی از این جریان تندرو که در قتل های زنجیره ای نظر مثبت یا نقش داشته است در موضع قدرت قرار گرفت و اکنون می خواهد هر روش و هر وضعیتی این قدرت را در دست نگه دارد. می توانیم بگوییم  پس از انقلاب اسلامی جریان های تندرو و سرکوب گر که هنوز به قدرت نرسیده بودند با انتخابات نهم به قدرت رسیدند و اکنون به هر قیمتی حتی کودتا نمی خواهد قدرت را از کف بدهد.

 

کلمه: در دهه سوم انقلاب شاهد دستگیری گسترده ای از فعالان سیاسی که خود در بوجود آمدن این انقلاب نقش اساسی داشتند بودیم همچنین عده زیادی از مردم و روزنامه نگاران نیز دستگیر شدند و مهم تر از همه خون های بیشماری ریخته شد ایا هیچ گاه گمان می کردید در نظام جمهوری اسلامی چنین حوادثی رخ دهد؟

زهرا رهنورد: اتفاقات اخیر برای انقلابیون یک کابوس بود و کسانیکه از رژیم سرکوب گر و پلیسی شاه لطمات بسیاری خورده بودند هیچ گاه فکر نمی کردند در نظام جمهوری اسلامی که درواقع آرمان هایش علیه تمام آن ظلم ها، سرکوب ها ، زندان ها و آن محیط پلیسی این ها بود و بر اساس محبت، شفقت، انسانیت، آزادی رحمت و یگانه بودن ملت و دولت بوجود آمده بود چنین فجایعی رخ دهد. به طور مثال شعاری که شهید رجایی در آن زمان می گفتند کابینه ۳۶ میلیونی بود ، یعنی حاکمیت متعلق به مردم است و مردم هستند که حق دارند نظر دهند و اعمال خواسته های خود را بخواهند از بین رفته و امروز در واقع شکاف عظیمی بین حاکمیت و ملت بوجود آمده است و این شکاف آنقدر عظیم شده که می بینید حاصلش سرکوب مردمی است که با حاکمیت فعلی مخالف هستند. ما هیچ گاه فکر نمی کردیم چه در خیابان ها و چه در زندان ها چنین رفتارهایی صورت گیرد و از نظر ما این کابوسی بود که رژیم شاه انجام می داد. در هر صورت آرمان جنبش سبز، حاکمیت مردم است نه حاکمیت دولت‌ها.

 

کلمه: خانم رهنورد برخی می گویند این انتقاد بر شما و بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی آن زمان وارد است که اگر در مقابل برخوردهای خشونت آمیز دهه های قبل  خصوصا با جوانان و زنان محکم تر و قاطع تر می ایستادید اکنون ما با چنین هجمی از خشونت خصوصا در خیابان ها مواجه نبودیم.

زهرا رهنورد: در این سی سال معترض تر از من کسی وجود نداشته به شکل های مختلف تا آنجا که البته اطلاعاتی داشتن اعتراض کردم اما من خود جزو کسانی بودم که همواره تحت فشار بوده و هیچ یک از کتاب هایم اجازه انتشار نداشته است. قبل از انقلاب ده جلد کتاب چاپ کردم و پس از انقلاب نیز کتاب ها ی متعددی نوشتم که بالاخره هم به این نتیجه رسیدم که فقط باید کتاب درسی نوشت که در واقع این کتاب های درسی هم آنقدر کارشناسی می شود که هیچ محتوایی جز محتوای علمی ندارد؛ در نتیجه من نیز از کسانی بودم که در سانسور شدید قرار گرفت و زمانی که دیدم هیچ فعالیتی نمی توانم داشته باشم به دانشگاه پناه بردم که در آنجا به بالاترین موقعیت علمی در سطح دانشگاهی دست یافتم اما به این قیمت که هیچ فعالیت اجتماعی نمی توانستم داشته باشم و تمام فیلم ها و زینک های کتاب های من که قبل از انقلاب نوشته بودم را از بین بردند و هیچ باقی نماند. از این رو من همیشه با رفتارهای ضد آزادی خواهانه مخالف بوده و هستم و همیشه نیز در خصوص رفتارهای سرکوب گرایانه با حقوق و پوشش زنان در قالب نوشته و سخنرانی مخالفت کرده ام. البته در خصوص اینکه باید رفتار قاطع تری باید صورت می گرفت نمی خواهم هم اکنون جواب اول و آخر را بدهم اما باید به این نکته نیز توجه کرد در آن زمان اینترنت و به الطبع وبلاگ ها و سایت های خبری نبودند اما امروز این فرصت را سایت ها و محیط دیجیتالی برای ما فراهم کرده اند که می توان بسیاری از اعتراضات را ممکن کرد.

 

کلمه: خانم رهنورد شما در انتخابات نقش فعالی داشتید و شاید بتوان گفت نخستین زنی بودید که در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری در کنار همسرش همه جا حضور داشت، سخنرانی می کرد و اگر آرا درست اعلام می شد شما نخستین همسر رییس جمهوری می شدید که حتی پیش از موسوی فعالیت های اجتماعی و سیاسی چشمگیر و فعالی داشت، چگونه این تابو شکسته شد و هدف شما از این فعالیت ها چه بود؟

زهرا رهنورد: وقتی قدم به انتخابات گذاشتم می دانستم که به شدت سرکوب خواهم شد، با این همه در یک شرایط سرشار از تابوی ذهنی، در این انتخابات سنت شکنی کردم و از آنجاکه زنان اجازه ندارند در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوند به عنوان همسر یک کاندیدا برای نخستین بار وارد فعالیت های انتخاباتی شدم. من می خواستم که حرف خود را به مردم برسانم چراکه همیشه یکسری شعار ها و آرمان ها را دنبال می کردم و این بارهم میخواستم که از طریق انتخابات آن شعارها را دنبال کنم. در واقع من کنار موسوی قرار گرفتم تا بتوانم آرمان های مورد علاقه خودم را مطرح کنم و پیش از آنکه کاندیداتوری مهندس موسوی برای من مهم باشد در نظر داشتم تا از فرصت های پیش آمده بتوانم استفاده کنم و از اندیشه، قانون گرایی، دموکراسی خواهی و آزادی قلم و بیان دفاع کنم. این فرصت در انتخابات برای من ایجاد شد تا در کنار موسوی دو هدف را پیگیری کنم که هدف نخست جذب زنان و جوانان به انتخابات ریاست جمهوری دهم، حضور رای دهندگان به پای صندوق های رای و تحقق آرمان هایی چون آزادی، قانون گرایی و دموکراسی بود و هدف دوم مطرح کردن آرمان هایی بود که از نوجوانی دنبال می کردم، انتخابات برای من فرصتی بود تا بتوانم با حضور در جمع های چند میلیونی خواست های آزادی خواهانه ،قانون مدارانه، دموکراسی خواهی و در کنارشان به طور مشخص رفع تبعیض جنستی را مطرح کنم. از طرفی دیگر من از اول با حضور موسوی در پست ریاست جمهوری مخالف بودم و البته این کاملا یک سلیقه روشنفکرانه است و هیچ ربطی به حکومت و سیاست ندارد، من از قدرت سیاسی برای خودمان خوشم نمی آید، و نمی خواستم که در وضعیت حاکمیت قرار بگیریم و کلا به عنوان یک روشنفکر به فعالیت در حوزه عمومی علاقه مندم نه حوزه حکومتی اما زمانی که موسوی پا به صحنه گذاشت من هم با یک بیانیه حضور خودم را در کنار او با این عنوان “انتخابات دهم زنان و رفع تبعیض” مطرح کردم و همه جا موسوی را حمایت کردم. در حالیکه هدف اصلی من آرمانهای دموکراتیک و رفع تبعیض جنسیتی و دست یابی به شرایطی برای سعادت و رفاه بشری و نجات از فلاکت بود.

 

کلمه: حضور شما در کنار آقای موسوی بسیار حساسیت بر انگیز شد و جناح مقابل سعی کرد به نوعی واکنش خود را نسبت به این موضوع نشان دهد، شدید ترین نوع واکنش نیز توسط آقای احمدی نژاد در مناظرات تلویزیونی با  نمایش توهین آمیز “بگم بگم” همراه بود، چرا آنان چنین واکنش هایی از خود نشان دادند؟

زهرا رهنورد: زنان ما همیشه در طول تاریخ از سرکوب رنج برده اند و این سبب شده تا فعالیت سیاسی زنان در زیر پوست جامعه باشد نه در سطح و بیرون، به طور مثال، مادران پادشاهان، زنان طبقات متوسط به نوعی با تحریک و یا تشویق مردان خود در سیاست به طور پنهان ایفای نقش می کردند اما امروز حضور زنان، از زیر پوست تاریخ خارج شده، پنهانی و اعمال نفوذ نیست، بلکه عینی، جدی، عقلانی و در روی صحنه است. از سوی دیگر فشارها، عقب راندن ها و قوانین تبعیض آمیز و اعمال تبعیض ها که من در انتخابات دهم اسم آن را گذاشتم “قوانین قیم مآبانه” همیشه من را رنج داده و حتی در کتاب ” طلوع زن مسلمان” که هرگز در جمهوری اسلامی چاپ نشد اما مورد نقد و بررسی های شدید قرار گرفت و به شدت از طرف محافظه کاران کوبیده شد به این مساله اشاره کرده ام . همان طور که بالاتر نیز اشاره کردم من در این۳۰ سال در خواست و مطالبات خود را درباره قانون خواهی، آزادی، دموکراسی و رفع تبعیض از زنان مطرح کرده ام و این بار انتخابات فرصتی را فراهم کرده بود تا به بهانه انتخابات و حمایت از موسوی بتوانم آنان را بیشتر و واضح تر بیان کنم ، در برنامه های تبلیغاتی نیز نخست من سخنرانی می کردم و سپس ایشان صحبت می کردند و خوب تمام این ها مردم خصوصا زنان را جذب کرد و دیدند که خواسته هایشان از زبان یک زن در طول انتخابات در حال بیان شدن است و رای بسیاری را برای کاندیدای اصلاح طلبان آورد که منجر به آن تقلب گسترده یا کودتای انتخاباتی شد. خوب این کینه زیادی را سبب شد و جناح  مقابل کینه عمیقی را نسبت به من احساس کرد و این کینه عمیق خود را در دو بعد نشان داد. از یک طرف این کینه عمیق خود را با تهمت غیر قانونی تحصیل کردن و تحریک موسوی با اهانت به من بود که مردم نیز گفتند که “کسی که کم میاره ناموس وسط میاره” که درواقع شعار مردم در آن روز ها بود که می توان گفت عرف جامعه ما زن را ناموس میداند و به این ترتیب حرف خود را زد اما از نظر خودم  پیش از آنکه یک زن باشم انسانی هستم که آگاهانه و با انتخاب آمده است و شاید اطلاق ناموس چندان مناسب او نباشد و از طرفی دیگر آن حرکت بخشی از رفتار احمدی نژاد را نشان میداد و اینکه او با کوبیدن من به طور جدی وارد فاز سرکوب زنان شد و با آن اهانتی که او در مناطره تلوزیونی کرد سرکوب زنان آغاز شد.پس از آن خود من بارها در خیابان ها توسط یگان ویژه باباتوم برقی مورد حمله قرار گرفتم و هم با گاز فلفل بطور اختصاصی و شخصی پذیرایی شدم و هنوز سایتها و رسانه هایشان کینه های عمیق خود را نسبت به من با فحاشی و تهمت ادامه می دهند.

 

کلمه: در انتخابات دهم و سپس در اعتراضات پس از آن زنان نقش بسیار فعالی داشتند و در بسیاری از جهات از مردان نیز پیش رو تر بودند ، تحلیل شما در این باره چیست؟

زهرا رهنورد: زنان ما رشد بسیاری کرده اند و آگاهی های عمومی و اجتماعی آنان بسیار بالا است. بخش عظیمی از ورودی ها ی دانشگاه ها را دختران تشکیل می دهند و در عیم حال یکی از قشرهای بسیار سرکوب شده تاریخ کشور ما هستند که از لحاظ منزلتی و حقوقی همیشه تحقیر شده اند و جنس دست چندم بوده اند، البته در تمامی طول تاریخ زنان سرکوب شده اند و بویژه در دولت احمدی نژاد بخشی از تاریخ سرکوبگری زنان است. در نتیجه زنان تلاش کردند تا در این انتخابات مطالبات خود را بیشتر دنبال کنند و از طرفی هم مواجه شدند با شعارهایی که من می دادم مبنی بر رفع تبعیض و در عین حال هم من و هم مهندس موسوی مخالفت خود را با گشت های ارشاد و عدم دخالت در زندگی شخصی افراد عنوان کرده بودیم. در نتیجه زنان گسترده تر از قبل وارد انتخابات شدند و همچنین پس از انتخابات پیشتاز جنبش سبز گشتند و سرکوب زنان چه در خیابان و چه در زندان نیز به همان میزان افزایش پیدا کرد. فراموش نکنید که زنان نیمی از جمعیت کشور مارا تشکیل می دهند و این نیمی از جمعیت به یک بیداری و آگاهی رسیده است. از طرف دیگر حاکمیت نیز به رفع تبعیض تن داد که من اسم آن را گذاشته ام “رفع تبعیض در قلمرو خشونت”، یعنی حاکمیت در اعمال رفتارهای خشونت آمیز به طور مساوی بین زن و مرد اقدام می کند اما حاضر نیست زمینه آزادی ها و برابرای های انسانی قدمی بر دارد.

 

کلمه: گاهی اوقات در صحبت های مردم شنیده می شود که اگر زهرا رهنورد نبود شاید مهندس موسوی تا کنون کنار کشیده بود و یا مواضع ملایم تری انتخاب می کرد آیا این چنین است؟

زهرا رهنورد: ما هردو روی آرمان های ملت مصر هستیم و این خواسته ها و آرمان ها را تازه به دست نیاورده ایم. جنبش سبز به نظر می آید که تازه متولد شده اما جنبش سبز همیشه بوده و این آرمان های همیشگی ما بوده است. من و موسوی باهم مبارزات را شروع کرده ایم و باهم نیز پیش می رویم. البته اگر هم کسانی اینگونه فکر میکنند خوب است و نشانگر این است که بر نظام پدرسالاری فایق شده اند و در عین حال نشان می دهد خانمی پیشتاز تر از آقایان است اما من خود می گویم ما همیشه در کنار هم بوده ایم چراکه زن و مرد دو بال پرواز هستندو هیچ پروازی با یک بال و یا با بال شکسته انجام نخواهد.

 

کلمه: در ۲۵ خرداد اعلام شد که رای من کجاست اما از جایی به بعد این شعار تغییر کرد ، جدا از درست بودن یا نبودن این شعار ها چرا جنبش در بعضی از مواقع حداقل در شعار دادن رادیکال شد؟

زهرا رهنورد: تاکتیک و استراتژی جنبش مسالمت، آرامش و تعهدات فرهنگی و اخلاقی است و هیچ اسلحه ای جز رحم، شفقت، محبت، دوستی، فرهختگی و عقلانیت اسلحه دیگری ندارد اما زمانیکه جواب رای من کجاست آن گونه با خشونت داده می شود واکنش ها نیز متفاوت می شود. به نظر من گره ای که با دست باز می توانستند باز کنند را با با دندان های کندشان نمی توانند باز کنند و این دندان های خشونت که حاکمیت به کار برده نمی تواند این گره را باز کند و دیدید که شعارها از رای من کجاست عبور کرد و همان طور که می بینید به شعارهای تند و رادیکال تبدیل شد. اما این شعارها هیچ وقت از جنبه رحمت و رحمانیت و دوستی جدا نمی شود و این اسلحه جنبش است و در غیر این شکست می خورد. من نکته دیکری را هم می خواهم بگویم جنبش سبز از دل جنبش اصلاحات بیرون آمد و جنبش اصلاحات جنبش بر اندازی نیست. در جهان اسلام چه در مصر و شمال افریقا و چه در خاورمیانه اصلاحات به عنوان یک روش مطرح بوده است. در واقع در جهان اسلام سه اقدام با همدیگر و درمقابل تفکرات ارتجاعی و واپس گرا مطر ح بوده ، نهضت بیداری احیا و اصلاح سه جریانی بوده اند که همیشه در کنار هم قرار داشته اند و هیچ یک بدون دیگری نمی تواند وجود داشته باشد. اگر بیداری است احیا یعنی زنده کردن ملت نیز هست و جریان اصلاحات نیز در کنار دوتای دیگر معنی می یابد. احیا، بیداری و اصلاحات در هیچ کجای جهان اسلام و منطقه بصورت خشن و سرکوب گر نبوده و اگر به تاریخ منطقه نگاه کنید می بینید در هیچ کجا هم با این خشونتی که دولت دهم با مردم رفتار کرده رفتار نشده است. در هر صورت جنبش سبز در درون اصلاحات به حرکت آرام خودش برای دست یابی به دموکراسی، آزادی، قانون گرایی و رفع تبعیض زنان و مطالبات جریان های جنبش پیش می رود. جنبش  تکثر گرا است اما برانداز و تجزیه طلب نیست. اگر از حقوق اقوام صحبت می کند به این معنی نیست که آنان به دنبال تجزیه هستند یا ما این را پیشنهاد می کنیم، ما در در عین وحدت این کثرت را می بینیم.

 

کلمه: امام وصیت کردند نگذارید انقلابمان به دست نا اهلان بی افتد آیا امروز چنین اتفاقی رخ داده است؟

زهرا رهنورد: دقیقا این اتفاق افتاده است. جریانی که امروز قدرت رابه دست آورده دیگر نمی خواهد آن را رها کند و تبدیل به تشکل قوی و قدرتمند شده اند که اسلحه و رانت نفتی و رسانه های تبلیغاتی را دارد و و با این ها مردم را سرکوب می کند تا بر سر قدرت باشد. بخشی از حاکمیت فعلی مصداق دقیق، نااهلان هستند، تازه به دوران رسیده هایی که هیچ چیز جز قدرت و دیکتاتوری کام تلخشان را شیرین نمی کند این بخش از حاکمیت، خود برانداز جمهوری اسلامی است.

 

کلمه: در خصوص رهبری جنبش، آیا شما فکر میکنید که اقایان موسوی، خاتمی و کروبی رهبری جنبش را برعهده دارند و یا جنبش به صورت خود جوش و به صورت تصمیم گیری در لایه های اجتماعی راه خود را ادامه می دهد؟

زهرا رهنورد: شخصا فکر می کنم جنبش از یک خرد جمعی برخورد دار است که فوق افراد است. جریان های اجتماعی وقتی دست به دست هم می دهند در درون خود قانون مندی هایی را شکل می هند و الان هم این قانون مندی بر کل جنبش حاکم است. در عین حال جنبش از خرد جمعی بهره مند است و در همین حال آقایان کروبی، موسوی و خاتمی نیز چه بخواهند و په نخواهند به عنوان رهبران جنبش شناخته شده اند و کنارمردم قرار دارند. در واقع تعاملی بین ملت و رهبران جنبش شکل گرفته است. توافق بر سر قانون اساسی و اجرای بی تنازل آن و در عین حال وحی منزل نبودن قانون اساسی نیز یکی از محورهای توافق ملی جنبش سبز است.

 

کلمه: آینده جنبش سبز را چگونه می بینید؟

زهرا رهنورد: این وعده الهی است که در نهایت حق پیروز می شود و تا زمانیکه روش آرمان های خوب بلند مردم پیگیری می‌شود این پیروزی امکان پذیر است. به قول قرآن مجید موعد شما صبح است آیا صبح نزدیک نیست . البته با این سرکوب‌ها یک مقدار تحرک رفتاری باید بیشتر و مخالفت ها مدنی تر شود و فراموش نکنیم که خیابان تنها گزینه نیست.

 

کلمه: اعدام در زندان‌ها، دستگیری فعلان سیاسی و تهدید هر روزه احزاب، روزنامه‌ها و معترضین به برخوردهای شدید قضایی، تمامی این ها چه تاثیری بر جنبش و آینده آن خواهد گذاشت؟

زهرا رهنورد: خشونت ها جنبش سبز را در مسیر خود مقاوم تر می‌کند و به تعمیق جنبش و فراگیر تر شدن آن می‌انجامد و به شخصه خود را برای چوبه دار آماده کرده‌ام و تا پای جان بر سر آرمان های آزادی-دموکراسی و قانون گرایی ایستاده‌ام ، دیگران نیز بر همین میثاق هستند.

 

کلمه: از سوی دولت  بارها در خصوص نوع پوشش زنان دستوراتی صادر می شود و خانم هایی که نوع پوششان متفاوت است مرتب تهدید به جمع آوری و برخوردهای خشونت آمیز می شوند از طرفی دیگر نیز اظهارات بر مبنی طراحی پوشش های یکدست برای همه است و خصوصا زمزمه اجرای این طرح در ادارات دولتی بسیار شنیده می شود که همه از یک الگوی پوششی استفاده کنند، آیا این دخالت در حریم خصوصی انسان ها نیست؟

زهرا رهنورد: حاکمیت های توتالیتر خود را قدرقدرت و عقل کامل می دانند و اراده شخصی انسانها را از صفر هم کمتر تلقی می کنند، همه ی آنها رفتارشان تحقیر انسان ها و دخالت در زندگی خصوصی، سلیقه ها، زیباشناسی، اخلاق و آداب رفتار انسان ها است. آنها هم به باورهای قلبی انسان ها دخالت می کنند تا مردم را زودتر به بهشت ببرند هم به رفتار اجتماعی، انسان ها و اگر زورشان برسد مایلند ناخودآگاه آدمها را نیز تحت سلطه قرار دهند. کسی نیست بگوید  شما به سلیقه زیبا شناسی مردم چه کار دارید، خانمی مایل است برنزه باشد، دیگری مایل است رنگ پریده باشد، یکی لباس هایش چنین و آن دیگری چنان، به شما چه مربوط است ، البته کار زشت کشف حجاب به همان اندازه قبیح است که گشت ارشاد و دخالت در پوش زنان؛ هردو جلوه های خشونت سیاسی و جنسی است. اینها نمی دانند، اگر زنان و جوانان را به حال خود بگذارند، خود زنان و جوانان و سلیقه آنان حیثیت ملی را تقویت خواهد کرد و چهره عقلانی تری به ایران خواهد بخشید بی اینکه سلیقه های زیباشناختی و فردی آنان به محاق برود.

 

کلمه: خانواده‌های زندانیان سیاسی  با آن  نامه‌های عاشقانه به همراهان در بند خود چه نقشی در جنبش سبز داشته‌اند؟

زهرا رهنورد: نکته حساس و بدیعی را مطرح کردید. امید، عقل، رنج، شور،عشق، فراق و دوری و شیدایی از ویژگی های جنبش سبز است. حیات فکری و وروانی جنبش سبز در میان حرکت های ازادی خواهانه منحصر به فرد است.  در هر حال این نامه های عاشقانه نوعی محتوی سیاسی با بیان عاطفی و سوزناک و رمانتیک است و زنان برجسته ای در این زمینه قلم زده اند که امیدوارم بتوانیم این نامه ها را چاپ کنیم، زنانی مثل ژیلا بنی یعقوب، الهه مجردی، فریبا پژوه، فاطمه شمس، خانم شرب دار قدس(همسر عرب سرخی) خانم الویری، خانم سحرخیز، خانم مظفر، خانم فخرالسادات محتشمی پور، مهسا امر آبادی، پرستو سرمدی، بهاره هدایت، مهدیه گلرو ، خانم امین زاده، خانم و دختر آقای کرمی و دیگرانی که اکنون حضور ذهن ندارم، هریک به نحوی این ادبیات سیاسی را به جنبش سبز و ملت ایران تقدیم کرده اند ،این هم نوع خاصی از زنان و بیان سیاسی-ادبی است.


 


سخنراني تكان دهنده انيشتين بر روي منبر

يكشنبه شب گذشته-  به نقل از خبر آنلاين-: حضرت آيت الله خامنه‌اي در دیدار و گفتگو با «اساتید، فضلا و طلاب نخبه» حوزه علمیه قم، «علم» را هویت حقیقی حوزه های علمیه خواندند و با اشاره به لوازم پایبندی عملی به این بافت علمی، نکات مهمی را در باب ضرورت استقبال حوزه‌ها از سؤال و شبهه، آزاداندیشی و دوری از تحجر، اعتماد به نفس علمی، تکیه بر روش‌های منطقی و عقلانی در برخورد با آرای مخالف، نیاز حوزه‌ها به رشته‌های مختلف، نظام اخلاق و تربیت حوزه و ضرورت دشمن شناسی بیان کردند.

 

باري در اين راستا و در راستاي اين كه زين پس قرار است حوزه هاي علميه ما «علمي» شده و به هويت حقيقي علمي خود باز گردد، و در راستاي وحدت حوزه و دانشگاه، تصميم گرفتيم، ما نيز دانشگاه را به حقيقت خود كه همان «منبر» باشد نزديك كنيم. و در همين راستاتر و به پيروي از امام راحل (ره) و سخنراني عالمانه ايشان بر بالاي منبر در سال ۴۲، حضرت انيشتين را براي دفع شبهات به روش بديع عقلاني ابداعي حضرت امام(ره) بالاي منبر بفرستيم:

 

اي دوستان، اي بزرگان و اي ملت فيزيك پرور!

 

اخيرا جمعي بي‌هويت، فيزيك نابلد و بي آبرو و معلوم الحال كه نه مي‌دانند نسبيت چيست و نه اصلا مي‌دانند فيزيك چيست، جمع شده‌اند و دارند راجع به موجود موهوم و غير علمي اي به نام «كوانتوم» شبهه افكني مي كنند. اين افراد كه من به شما مي گويم دشمن خوني فيزيك هستند، به اسم دوست وارد شده اند و از راهي هم وارد شده  اند كه پيدا كردنش خيلي سخت بود.   

 

اين ها يك آزمايش من در آوردي را كه غلط بودنش اظهر من الشمس است عَلَم كرده اند و اعتقادات علمي ما را نشانه گرفته اند.

 

من به شما مي گويم كه اين ها گرگاني هستند در لباس ميش و زير دستكش مخمل اينها دستي چدني پنهان است.

 

اين ها قلب فيزيك را نشانه رفته اند. من به شما مي گويم كه اگر ما دير بجنبيم ديگر نه از فيزيك اثري باقي مي ماند و نه از فيزيك‌دان. من با تكيه بر سابقه علمي خود مي‌گويم كه اين دشمنان آمده‌اند تا فاتحه فيزيك را در اين مملكت بخوانند.  

 

اي بزرگان گوتينگن! اي دانشمندان پاريس! به داد فيزيك برسيد!

 

اي آكسفورد! اي كيمبريج! به داد فيزيك برسيد!  

 

اي فيزيک‌دانان! من از همين بالا براي آينده فيزيك اعلام خطر مي‌كنم! من براي آينده اين مردم و براي فيزيك مردم اعلام خطر مي‌كنم!

 

بر شما فيزيك دانان عزيز لازم و واجب است كه با تكيه بر آزاد انديشي علمي مثال زدني خود به دفع و رفع اين شبهات پرداخته و با تكيه به روش‌هاي پوياي علمي و آزاد انديشانه، ساحت فيزيك را از لوث وجود اين نابكاران بدفرجام پاك كرده و فيزيك مان را نجات بدهيد.

 

ما ضمن تاكيد بر فضاي آزاد انديشه و تضارب آراء علمي كه لازمه يك محيط پر نشاط علمي است، تنها فيزيك رهايي‌بخش و حلال مشكلات بنيادين بشر را «فيزيك ناب و اصيل» مي‌دانيم.

 

من به شما قول مي‌دهم كه اگر با خلوص نيت كار كنيد و به دفع شبهات بپردازيد، در اين نبرد مقدس، ملت شريف پشت شما را خالي نخواهد كرد و در اين راه سخت  يار و پشتيبان شما خواهد بود.

 

در پايان لازم مي دانم با تشكر از همه دلسوزان فيزيك ناب و با تشكر از تلاش صادقانه و عالمانه اين علما، ثبات قدم و پيروزي اين عزيزان را در دفع شبهات مستحدثه، عاجزانه از خداوندگار فيزيك بخواهم. و دعا مي‌كنم كه در اين راه پر خطر در دام دشمنان نيافتند و تئوري هاي شيطاني ايشان بر فيزيك دانان دلسوخته كارگر نگردد و ايمان فيزيكي اين علما از خطوات اين شياطين، مصون و محفوظ و در پناه امن و ايمن خداوندگار قادر متعال فيزيك قرار گيرد.  


 


دموکراسی با فتوا بدست نمی‌آید

سفر خامنه‌ای به قم و اخبار مکرر از دیدار فلان فقیه و خودداری فلان مجتهد از دیدار با او موجب شده تا ساز نغمه کهنه‌ای دوباره کوک شود. یکی را عالم نستوه می‌نامند و دیگری را آخوند حکومتی. یکی را به عرش می‌برند و بقیه را نفرین می‌کنند و در دین و علمشان شک روا می‌دارند. همه را تشویق می‌کنند که به اصول دینی که مبلغ آن هستند پایبند باشند و به جبهه حق طلبی بپیوندند. البته منظورشان از جبهه حق‌طلبی جبهه دموکراسی خواهی است.


ماجرای توسل به علما برای پایان دادن به استبداد حکومت در ایران و قبولاندن اصول مدرنیته و دموکراسی به حکومت‌گران، حکایت کهنه‌ای است ولی هنوز جذابیت خود را از دست نداده است. این ماجرا که از توسل میرزا ملکم‌خان ناظم الدوله به اصول و فروع دین و اخذ احادیث برای توجیه و تشویق به استفاده از شیوه‌های مدرن اداره جامعه آغاز شد پای علمای دین را به ورطه‌ای کشید که شاید اگر به خودشان بود هرگز وارد این عرصه نمی‌شدند. تشویق و تحریز و تهدید علما برای ورود در عرصه سیاست عللی دارد که جامعه‌شناسان و تاریخ دانان باید سراغ شناخت و بررسی آنها بروند اما مسئله اینجاست که هنوز این ماجرا ادامه دارد.


چرا راه حلی که یکصد سال پیش بکار گرفته شد از مد نمی‌افتد؟ اگر در زمان انقلاب مشروطه می‌شد توجیهی برای تشویق علما به ورود به عرصه سیاست تراشید امروز چه می‌توان گفت؟ آن زمان اکثریت مطلق مردم بی‌سواد بودند، ساختار جامعه ایران ایلیاتی بود، جمعیت شهرنشین یک چهارم کل جمعیت هم نبود، تعداد کسانی که با دنیای مدرن آشنا بودند به انگشتان دست نمی‌رسید، اما امروز چه؟ یعنی هنوز مردم آنقدر گوش به فرمان علما هستند که با یک حکم جهاد کفن می‌پوشند؟ اگر چنین است که هیچ ولی اگر جامعه ایران تغییر کرده، اکثریت باسوادند، و دوران کوچ نشینی به‌سر آمده، باید با صبر و حوصله سراغ اقشار دیگر رفت. آنهایی را که واقعاً نفعی در این ماجرا دارند راضی کرد که از جنبش دموکراسی خواهی حمایت کنند. نفع علما در روبه رو بودن با جماعت گوش به فرمان است. کسانی که پای منبر دوزانو می‌نشینند و گوش می‌کنند.


پرسش من از کسانی است که از علما و مجتهدین بخاطر بی‌طرفی در این ماجرا (یا گرفتن طرف جمهوری اسلامی) انتقاد می‌کنند: چرا دست از سر علما بر نمی‌دارید؟ چرا نمی‌گذارید در حجره‌های‌شان نان و ماست‌شان را بخورند؟ چرا اصرار دارید پای آنها را وسط بکشید؟ اگر فردا به صحنه آمدند و بعد از صحنه بیرون نرفتند چه می‌کنید؟ مگر سید عبدالله بهبهانی پس از پیروزی مشروطه تیم ترور تشکیل نداد؟ مگر تجربه جمهوری اسلامی چیزی جز نتیجه کشاندن پای علما به عرصه سیاست است؟ دست آخر بتوانید از اینها فتوای جهاد بر علیه جمهوری اسلامی را بگیرید، بعد چه؟ می‌خواهید دموکراسی را با فتوا برپا کنید؟! می‌خواهید از خیل مقلدان شهروند بسازید؟


 


مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص: رجانیوز دروغ پرداز است

روابط عمومی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی رفسنجانی به درج خبری در سایت رجانیوز درخصوص تیم مذاکره‌کننده هسته‌‌ای سابق جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «بلر در جلسه‌خصوصی: میوه عراق را از دستان روحانی گرفتیم» واکنش نشان داد و با ذکر اینکه در خصوص جعلی بودن این خبر هیچ شکی نیست، اینگونه دروغ‌پردازی‌های بی‌اساس و حتی بدون یک منبع ظاهری نشان از عجز و ناتوانی این تفکر سیاسی دارد که در قالب دروغ‌های رجانیوز ظاهر شده‌اند، اعلام کرد که حجت الاسلام دکتر حسن روحانی به‌عنوان شخص حقیقی و مرکز تحقیقات استراتژیک به‌عنوان یک شخص حقوقی، حق شکایت و پیگیری این اعمال خلاف و ناشایست سایت رجانیوز را برای خود محفوظ می‌دانند.

این در حالی است که در هفته‌های اخیر، رجانیوز با انتشار خبرهایی مربوط به رابطه نفیسه اشراقی، نوه آیت‌الله خمینی با مهدی هاشمی و سفر خانم اشراقی به دوبی برای ماندن پیش مهدی هاشمی و سفر فائزه هاشمی به برزیل و اقامت در منطقه‌ای تفریحی سعی در افزایش فشار روی هاشمی رفسنجانی داشته است. این خبرها از سوی نزدیکان رئیس مجلس خبرگان رد نشده و با سکوت خاندان هاشمی رفسنجانی همراه بوده است.

متن این جوابیه به شرح زیربه نقل از افتاب نیوز به شرح زیر است است:

بنام خدا

وظیفه سازمانی رجانیوز، جعل خبر و مخدوش کردن منافع ملی

سایت دروغ‌پرداز رجانیوز در یک اقدام تامل‌برانگیز و ناشیانه، خبری را که بار قبل هم به‌نقل از همپالگی‌های خود از زبان جک استرا وزیر امور خارجه اسبق انگلستان مطرح کرده بود، یک بار دیگر به نقل از تونلی بلر نخست‌وزیر سابق این کشور تحت عنوان «بلر در جلسه خصوصی:…» مطرح کرد. 

در خصوص جعلی بودن این خبر هیچ شکی نیست و باید در محاکم قضایی به آن رسیدگی کنند. اما اینکه چرا رجانیوز یک بار دیگر این خبر کذب و فراموش شده را به شکلی کاملا ناشیانه تکرار و زنده می‌کند، جای سوال و تعمق دارد. مسئولان این سایت دروغ‌پرداز حتی به آرشیو خود برای بررسی دروغ‌های قبلی خود نگاه نکرده‌اند که لااقل دروغ جدید را با شکل و شمایلی بهتر و کامل‌تر بیان کنند. تا لااقل به ذهن خواننده بهتر القاء شود. 

ابتدائی‌ترین کار در اطلاع‌رسانی مراجعه به آرشیو است، تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. وضعیت کنونی در رجانیوز گویای آن است که حتی قدرت مدیریت و استفاده از نیروهای خود را هم ندارد. 

به اعتقاد بسیاری از ناظران آگاه و حتی برخی افراد نزدیک به دولت دهم، این‌گونه اقدامات سایت رجانیوز باعث تبدیل شدن آن به یک مجموعه بی‌اعتبار و پرهزینه برای دولت وقت گردیده است. به‌طوریکه اخبار و ادبیات آن در هیچ یک از محافل سیاسی و خبری محلی از اعراب ندارد. 

امید است مسئولان قضایی و سیاسی کشور لااقل برای حفظ منافع و اعتبار حاکمیت جمهوری اسلامی در مرجعی ذی‌صلاح به شیوه‌های غیر‌معقول، ناشایست و هزینه‌های مالی و سیاسی پرداخت شده برای این سایت رسیدگی کنند. تا روشن شود که مسئولان آن چگونه منافع ملی، اعتبار کشور و بودجه بیت‌المال را در این سایت به قربانگاه منافع جناحی و دعواهای سیاسی خود برده‌اند. 

لیکن برای روشن شدن بهتر ابعاد این دروغ‌پردازی در سایت رجانیوز نزد افکار‌عمومی موارد زیر لازم به یاد آوری است؛ 

- منبع خبر منتشر شده کدام خبرگزاری یا چه کسی است؟ ذکر منبع نقل کننده خبر اولین درس روزنامه‌نگاری در همه دنیا بوده و هست. مگر اینکه رجانیوز خود مدرس جدید خبرنویسی باشد. آنگونه که رجانیوز گفته است تونی بلر در جلسه خصوصی این مطلب را بیان کرده است. پس فرض حضور خبرنگار این سایت منتفی است. 

- از سوی دیگر سایر مواردی که سایت دروغ‌پرداز رجانیوز در ادامه این مطلب مطرح کرده است، متکی بر سخنان بدون منبع و بی‌اساسی است که به‌نقل از نخست‌وزیر سابق انگستان آورده و طبیعی است که بقیه خبر نیز از ارزش و اعتبار، به همان دلیل اول ساقط است. 

- همچنین لازم است توجه حامیان و مسئولان این سایت بی‌اعتبار را به این نکته جلب کرد که حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی برای مدت ۱۶ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بوده‌اند و هم اکنون نیز به‌عنوان نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند. به این ترتیب ایشان مورد اعتماد و تایید مقام معظم رهبری و سایر مقامات عالی سیاسی و اجرائی کشور بوده و هستند. 

همچنین ۵ دوره (۲۰ سال) به‌عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان رهبری (دوره سوم و چهارم) از آرإ و پشتوانه مردمی برخوردار بوده‌اند. هتاکی و تخریب ایشان به مثابه تخریب مقامات عالی و مردم این کشور است که ایشان را انتخاب و تایید کرده‌اند. این امر مغایر با منافع و اصول اولیه سیاست در همه کشورهای دنیا و از جمله جمهوری اسلامی است. 

- اگر کسی ادعایی و سندی معتبر علیه هر یک از مسئولان تیم مذاکره هسته‌ای سابق دارد می‌تواند به مقامات ذی‌صلاح مراجعه کرده و آن‌را اثبات کند. لیکن اینگونه دروغ‌پردازی‌های بی‌اساس و حتی بدون یک منبع ظاهری نشان از عجز و ناتوانی این تفکر سیاسی دارد که در قالب دروغ‌های رجانیوز ظاهر شده‌اند. 

- حجت الاسلام دکتر حسن روحانی به‌عنوان شخص حقیقی و مرکز تحقیقات استراتژیک به‌عنوان یک شخص حقوقی، حق شکایت و پیگیری این اعمال خلاف و ناشایست سایت رجانیوز را برای خود محفوظ می‌دانند.

روابط عمومی
مرکز تحقیقات استراتژیک


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته