-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

Latest New from Green Correspondents for 10/25/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


فرداى نماز جمعه‌اى كه به خطبه خون شهره شد و به فرمان سيد على خامنه‌اى بر معترضين به تقلب فاحش انتخابات گلوله بستند، اين دلير مرد در ميان مردم بود و ايستاد و مقاومت كرد.
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"،مهدی خزعلی از روز دوشنبه در اعتراض به دستگیری و تحت فشار قرار دادن وی در سلولهای انفرادی اقدام به اعتصاب غذا نموده است. مهدی خزعلی روز چهارشنبه 21 مهرماه به دادسرای انقلاب در زندان اوین احضار شد او پس از مراجعه به دادسرای انقلاب دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد.علت دستگیری او نوشتن نظرات شخصی اش در وب سایتش می باشد. بنابه گفته منابع موثق دستگیری او با خواست و تاکید پدرش صورت گرفته است.او از مدتی پیش تحت فشارهای زیادی از جانب پدرش قرار داشت که از نوشتن واقعیتها در وب سایتش خوداری کند و به دلیل عدم پذیرفتن این خواسته ارتباط خانوادگی خود را با آنها قطع نمود. آقای خزعلی از روز دوشنبه 26 مهرماه در اعتراض به بازجویها و فشارهای غیر انسانی اقدام به اعتصاب غذا نموده است.یکی از بازجویان وزارت اطلاعات که با نام مستعار سعیدی می باشد بازجویی او را به عهده دارد. این فرد پس از آغاز اعتصاب غذای آقای خزعلی، او را به سلول دیگری انتقال داده است و یکی از مامورین وزارت اطلاعات را تحت عنوان زندانی کنار او قرار داده اند تا وی را مورد اذیت و آزار روحی قرار دهند. این شیوه تبهکارانه را از مدتها پیش بازجویان وزارت اطلاعات برای وادار کردن زندانیان سیاسی برای تن دادن به خواسته هایشان بکار می برند. از طرفی دیگر فرزند آقای مهدی خزعلی پس از بازداشت پدرش دچار سانحه رانندگی شده است و گفته می شود که در شرایط نامناسب جسمی بسر می برد . بازجویان وزارت اطلاعات برای تحت فشار روحی قرار دادن او،او را از سانحه رانندگی که برای فرزندش روی داده است مطلع نموده اند اما از اجازه تماس و مطلع شدن از وضعیت فرزندش ممانعت به عمل می آورند.

 
 



خبرنگاران سبز/تفسير خبر در تاكسى:
مسافر صندلى جلو با موهاى جو گندمى و ظاهرى آراسته، ساكت بود وقتى همه با هم در حال حرف زدن بودند در تاكسى آقاى خاكسترى. بحث داغ و پر خرجى در گرفته بود در خصوص حذف يارانه‌ها و به تعويق افتادن روز به روز آن.
آقاى خاكسترى گفت: " مثل درد زايمون ميمونه دايى. هى‌ مى‌گيره، هى ول مى‌كنه. ميبرنش تا مريض خونه، دكى مى‌گه وقتش نرسيده. آخرش هم يه نصفه شبى در بد ترين وقت ممكن، يهو فرتى بچه هه يه جفتك مى‌زنه تو شيكم ننش و خر بيار و باقالى بار كن"
خانمى از صندلى عقب ادامه داد: " اما دردش بر عكسه. اول بچه هه مياد، بعد تازه دردش شروع مى‌شه! "
پسر جوان گفت: " ما كه درد زايمان نكشيديم اما مى‌گن بچه كه بدنيا ميايد، اول گريه مى‌كند. فكر كنم اين دفعه، بچه هه بخندد و بقيه زار زار گريه كنن!‌"
بالاخره بعد از بحثهاى مهييج و هم زمان مسافرها، آقاى صندلى جلويى با متانتى كه حاكى از اشرافش بر موضوع داشت شروع كرد به صحبت و ساير مسافرين سكوت كردند و گوش سپردند.
" همه اش يك بازى است. حذف يارانه ها با اين شكل جنجالى، اصلا موضوعيت ندارد. ضرورتى هم ندارد. مگر در اين سى ساله كه قيمتها تا صدها برابر افزايش پيدا كرده، با اعلام قبلى بوده؟ يادتان هست كه سكه نود تومان بود و پيكان سى‌هزار تومان؟ الان چند برابر شده؟ صد برابر؟ نه بيش از سيصد برابر شده است. آيا اينطور بوق زدند و در كرنا كردند؟ همين الان هم روزانه قيمتها دارد بالا مى‌رود. اما همه را سرگرم كرده اند كه قرار است چه بشود. ناگهان فلان شود يا بهمان. هم مردم حواسشان از مسايل مهم ديگر پرت مى‌شود و هم با لغو اين خطر، دعاگوى دولت خواهند شد. حكايت همان مادر آبستن است. مى‌گويند بار شيشه دارد و همه در انتظار و همه مترصد برخورد با بعد از آن واقعه. اما از اصل دروغ است. بالشت گذاشته اند جاى شكم برآمده او و در حال تيغ زدن، ناز كردن و سرگرم كردن اطرافيان به بهانه ويار و خطر چپ شدن چشم بچه هستند."
آقاى خاكسترى راننده تاكسى كه گويا از اين تحليل بدش نيامده بود گفت: " پس يعنى‌همه سركاريم؟ پس باسه همين بود كه ديروز يارو تو راديو مى‌گف بيكارى كم شده. همه رو گذاشتن سر كار دايى. عجب لكاته سرقتى اين يارو. بالشت گذاشته، ويار مى‌كنه!!!"

 
 


خبرنگاران سبز/تفسير خبر در تاكسى:

پس از يك بحث طولانى و مملو از هيجان، خانواده آقاى خاكسترى راننده تاكسى به اين نتيجه قطعى رسيدند كه بنيان همه مشكلات مملكت در يك كلمه خلاصه شده است : دروغ!
مسافر پرسيد: " آقا گير ندن بهت با اين علامتى كه زدى به در داشبوردت! "
آقاى خاكسترى در حاليكه سبيل پر پشتش را با دست كنار مى‌زد گفت : "يعنى مى‌گى حكايت چوبه و گربه دزده دايى؟"
مسافر خنديد و ادامه داد:" اگر دروغ نباشه كه اينا يه روزم دوام نميارن. نافشون رو با دروغ بستن"
راننده گفت: "پس شوما هم بپيوند. به قول بچه ها همراه شو عزيز"
مسافر پرسيد:" به چى همراه بشوم؟"
آقاى خاكسترى اشاره اى به كاغذ روى داشبورد كرد و گفت: " به همين كمپينگ ديگه دايى! مى‌خوايم هفتاد ميليون عضو جور كنيم. هر كى يه جور. يكى جاسوييچى بسازه، يكى رو لباسش چاپ كنه، يكى هم خالكوبى كنه كنج بازوش"
مسافر تا پايان مسير ساكت بود. كمپينى با هفتاد ميليون عضو. ميشه؟



 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته