به گفته مسوولان ناجا تا پیش از سال ۸۶ آمار دقیقی از وقوع تجاوز در ایران به دست نیامده اما نیروی انتظامی در سالهای اخیر نسبت به اعلام آمار ثبت شده تجاوزها اقدام کرده است.
در همین حال براساس اعلام فرمانده ناجا، ۹۰۰ پرونده تجاوز در سال ۹۰ گزارش شده و پدیده تجاوز دیگر تهدیدی مختص زنان ایرانی نیست. اما سردار احمدیمقدم در ۲۷ خرداد سه سال پیش تاکید داشت که هدف اصلی متجاوزان به عنف، بانوان و دختران جوان هستند و حالا در دهه اول خرداد سال ۹۱ دیگر مردها هم از تهدیدی به نام تجاوز در امان نیستند.
سالانه به طور میانگین حدود ششهزار جرم در کشور رخ میدهد و به گفته احمدیمقدم از این تعداد در سال گذشته ۹۰۰ پرونده تجاوز به عنف در کشور ایجاد شده و هنگامی که بحث تجاوز به عنف مطرح میشود، همگان تصور میکنند که این عمل تنها به زنان محدود میشود. احمدیمقدم که چندی پیش اعلام کرده بود آمار تجاوز به عنف در ایران رو به افزایش گذاشته، امروز از ثبت ۹۰۰ پرونده تجاوز در سال ۹۰ خبر میدهد. براساس آمار ارایه شده از سوی نیروی انتظامی، همچنین از سال ۸۶ تاکنون آمار تجاوز ۸۰۰ تا ۹۰۰ فقره ثبت شده که البته تعدادی نیز به دلیل حفظ آبرو ثبت نمیکنند.
فقدان پژوهش در بخش امنیت زنان
به گزارش شرق، زهره الهیان، نماینده مجلس نهم نیز از عدم بررسی مسایل مربوط به امنیت زنان در مرکز پژوهشها گله دارد و میگوید: «در تمام جرایم مرتبط به تجاوزهای گروهی که در سالهای اخیر در کاشمر و خمینی شهر اتفاق افتاده بدون تردید مساله تعدی به زنان مطرح بوده و امنیت زنان نباید مغفول واقع شود. در این راستا در مجلس هشتم طرحی را به مرکز پژوهشها پیشنهاد دادیم اما متاسفانه مرکز به آن رسیدگی نکرده و امیدواریم که رسیدگی به وضعیت امنیت زنان بیش از اینها مورد توجه قرار بگیرد.» بختیاری، وزیر دادگستری نیز در همین زمینه معتقد است که قوهقضاییه در قبال جرمهای خاص، تجاوز به عنف و شرارتهای مسلحانه حساسیتهای زیادی به خرج میدهد. به گفته او، رییس قوهقضاییه به صورت شفاف دستور داد با کسانی که جرایم آنها تهدیدی برای امنیت و عفت مردم است به صورت ویژه برخورد شود و این پروندهها با نظارت خودشان مورد بررسی قرار گیرد.
۶۰درصد آمار تجاوزها مربوط به مردان است
به گفته فرمانده ناجا، حدود ۴۰درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و ۶۰درصد مربوط به لواط است که معمولا علیه افراد زیر ۱۵ سال و با اغفال صورت می گیرد. فرمانده ناجا با بیان اینکه در حال حاضر آمارها صحیحتر از گذشته است، میگوید: «مجازاتی که دادگاه برای مجرمان تجاوزات به عنف در نظر میگیرد، همیشه اعدام نیست و ممکن است به شلاق، زندان و جزای نقدی منجر شود. همچنین در بسیاری از موارد این اتهامات در دادگاه به عنوان تجاوز به عنف ثابت نمیشود و اثبات این مساله تا حدی پیچیده و سخت است. در نتیجه مجازاتهای پیشبینی شده نیز مجازاتهای قابل انتظار برای این جرایم نیست.» او با تاکید بر اینکه جرایم تجاوزات به عنف از بدترین نوع جرایم در کشور است، معتقد است زمینههای سوءاستفاده در جامعه باید کنترل شود و دستگاه قضایی نیز باید برخورد قاطعتری را با این مجرمان داشته باشد تا انعکاس این برخورد در جامعه موجب تادیب افراد
شود.
سعادتی، احدی، کرمی و رشیدی از فعالان مدنی سیاسی تبریز با سپردن قرار وثیقه آزاد شدند، در حالی که تعداد دیگری از فعالان سبز در این شهر همچنان در زندان به سر می برند.
به گزارش کلمه، روزبه سعادتی و محمد احدی از فعالان مدنی تبریز که سال گذشته بازداشت شده بودند با سپردن قرار وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شده اند.
همچنین مهرداد کرمی و ابراهیم رشیدی ساعاتی بعد با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده اند.
کرمی، سوم دی ماه ۱۳۹۰ به هنگام پیاده شدن از سرویس دانشگاه از سوی مأمورین امنیتی بازداشت و پس از بازجویی در اداره اطلاعات تبریز به زنجان منتقل و مجددا به تبریز انتقال داده شد و در نهایت بیست و یک بهمن سال گدشته به زندان تبریز منتقل شد.
از میان پنج زندانی در این شهرستان، تنها افشین شهبازی به دلایل اداری هنوز در بازداشت به سر می برد.
افشین شهبازی دانشجوی رشته کشاورزی به همراه ابراهیم رشیدی سوم بهمن سال گذشته-۱۳۹۰- در تبریز و در خانه ی دانشجویی شهبازی بازداشت شده اند.
گفتنی است که چهارشنبه گذشته دادگاه این فعالان و دانشجویان برگزار شده بود. اتهامات منسوب به این افراد از قبیل «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» بوده که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز و به ریاست قاضی رحیم حملبر مورد رسیدگی قرار گرفته است.
در سومین سالگرد ۱۳ خرداد ۸۸، روز دروغ ممنوع، روزی که میرحسین موسوی همه ی دروغگویان حاکمیت را به سکوت فراخواند، محمدحسن رحیمیان از نمایندگان ولی فقیه ادعا کرده که رهبری در سال ۸۸ دستور آزادی کسانی را که اتهامشان توهین به رهبری بوده، صادر کرده است. این دروغ بزرگ در حالی مطرح شده که بسیاری از زندانیان سیاسی پس از انتخابات به اتهام توهین به رهبری محاکمه و زندانی شده اند و هنوز تعدادی از آنها در زندان اند.
احمد زیدآبادی یکی دیگر از نمونه هایی است که شرح وضعیت او، دروغ نمایندهی رهبریرا برملا می کند. این روزنامه نگار برجسته نیست سابقه نامه نگاری به رهبری در پرونده خود دارد. همان جرمی که توانست محکومیتی سنگین برایش به ارمغان بیاورد. او به اتهام اجتماع و تبانی و اخلال در امنیت کشور به پنج سال حبس تعزیری، و به جهت تبلیغ علیه نظام از طریق در اختیار گذاشتن مطالب و اخبار تحت پوشش تحلیل، به یک سال حبس تعزیری، محرومیت مادامالعمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی و پنج سال تبعید به شهرستان گناباد محکوم شد.
احمد زیدآبادی روزنامهنگار و دبیر کل سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی است. او فعالیت روزنامهنگاری را از سال ۱۳۶۸ با همکاری در روزنامه اطلاعات شروع کرد و با روزنامه همشهری و روزنامههای اصلاحطلب پس از دوم خرداد و هفته نامه شهروند امروزنیز همکاری داشت. او اینک عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت و دبیرکل این سازمان نیز هست. او در سال ۱۳۷۹ به جرم تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و اقدام علیه نظام ۱۳ ماه در زندان به سر برد. بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در روزبیستوسوم خرداد ماه، نیروهای امنیتی با حمله به منزل احمد زیدآبادی، او را بازداشت کردند.
یکی از نزدیکان زید آبادی نقل کرده بود که بازجویان به آقای زیدآبادی گفته اند که باید از رهبری بابت اینکه مقابل اسمش کلمه «معظم» را ننوشته است عذرخواهی کند. اما او جرم بیشتری هم دارد و آن پرسیدن چند سوال کلیدی از رهبری است.
فروردین ۱۳۸۶ او در یادداشتی دو پرسش اساسی از رهبری را مطرح کرده بود. پرسیده بود که به چه علت شرعی، عقلی، قانونی و یا عرفی و بر اساس کدام مصلحت عمومی، پرسش علنی از رهبری و یا نقد گفتهها و عملکرد وی، عملا در جامعه ایران ممنوع است؟
توضیح داده بود که از نقطه نظر شرعی میدانیم که حتی انبیا و اولیای خداوند که در نزد ما از منزلت معنوی بیمانندی برخوردارند، هیچگاه افراد جامعه و از جمله پیروان خود را از به چالش کشیدن رفتار و گفتار خود بر حذر نداشتهاند و سیره پیامبر اسلام و خلفای راشدین بخصوص امیرالمومنین علی نیز نشان میدهد که آن بزرگان، هیچگاه در مقابل تندترین برخوردهایی که افراد عادی جامعه با آنها داشتهاند، شدت عمل نشان ندادهاند و اگر هم از تعرض لفظی بیادبانه و بیموردی به خشم آمدهاند، کلام را با کلام پاسخ دادهاند و نه با تشکیل پرونده و ارجاع به قاضی و وضع مجازات.
زیدآبادی از حساسیتهای نظام سیاسی کشور در باره هرگونه انتقاد و یا پرسش از رهبری به خوبی آگاه بود و میدانست که ورود به این حیطه، عبور از خط قرمز نانوشته ای است که عملا در کشور ما اعمال میشود. اما با شهامت از این خط قرمز گذشت و سال هاست که تاوانش را هم پس می دهد.
او به نقد شرعی و عرفی و قانونی نقد از رهبری پرداخت و باز پرسید : وقتی که هیچ مبنای شرعی، عقلی، قانونی و عرفی برای منع نقد رهبری و پرسش از وی وجود ندارد، چرا کارگزاران امنیتی و قضایی نظام، در مورد کوچکترین اشاره غیر مستقیمی در گفتهها و نوشتههای افراد به مواضع رهبری تا این اندازه سخت میگیرند و آن را ذنب لایغفر میپندارند؟
و سوال را فراتر برد و گفت ”
آیا رفتار آنان در این باره، مورد تایید رهبری است؟ اگر هست، بر اساس کدام حجت شرعی و یا عقلی؟ و اگر نیست چرا این موضوع علنی و صریح اعلام نمیشود تا هم راه نقد اصولی و منطقی گشوده شود و منتقدان احساس امنیت کنند و هم کارگزاران نظام امکان سوء استفاده از این مساله را پیدا نکنند؟ ”
این روزنامه و تحلیلگر مسایل سیاسی به این همه بسنده نکرد و پرسیده بود که آیا از نظر رهبری، یک ایرانی بر مبنای مطالعات خود، نمیتواند ارزیابی متفاوتی نسبت به ایشان از شرایط کشور داسته باشد؟ و اگر ارزیابی متفاوتی داشت، نباید از حق بیان آن برخوردار باشد؟ اگر یک ایرانی بر اساس تجربه و نگاه خود، کشور را در معرض خطر ببیند، آیا میتوان او را به دلیل نگرانیاش از آینده، مجرم و شریک دشمن دانست و به ترس و رعب متهم کرد؟
سوالات احمد زید آبادی هیچگاه پاسخ داده نشد، اما به ازای این پرسشگری احکام سنگینی برای وی در نظر گرفته شد. احکامی که وی را مادام العمر از نوشتن محروم می کند تا درس عبرتی باشد برای دیگرانی که گمان می کنند، می توانند از رهبری پرسش کنند و او را به چالش بکشند.
سه دانشجوی دانشگاه اصفهان هفته گذشته به جرم توزیع نشریه دانشجویی “کبریت” توسط حفاظت اطلاعات سپاه اصفهان دستگیر شدند.
بنا بر گزارش رسیده به کلمه، عرفان محمدی، محمد مرادی و مجتبی کریمی عصر روز دوشنبه هفته گذشته در خوابگاه دانشجویی دانشگاه اصفهان بازداشت شدند. حراست دانشگاه اصفهان مدعی شده که نشریه دانشجویی “کبریت” در حالت توقیف بوده و اجازه انتشار و توزیع نداشته است.
بنا بر پیگیری های خانواده های این دانشجویان مسئولین حراست دانشگاه اصفهان و همچنین وزارت اطلاعات اصفهان از وضعیت این دانشجویان بازداشتی اظهار بی اطلاعی کرده اند.
تا کنون هیچکدام از دانشجویان، تماسی با خانواده های خود نداشته و تنها طی تماسی از سوی سپاه اصفهان با یکی از خانواده ها اظهار شده که آنان در اختیار حفاظت اطلاعات سپاه اصفهان بوده و در زندان دستگرد اصفهان نگهداری می شوند.
یش از ۹۰۰ تن از فعال سیاسی و مدنی جهان در حمایت از حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی دربند؛ بیانیه ای را صادر کردند.
سید حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگ نویسی میپرداخت، وی همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داده است.
این فعال حقوق بشر آذری زبان، زاده شهر ملکان در آذربایجان شرقی و دانشجوی رشته نرم افزار کامپیوتر دانشگاه آزاد اراک است.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
این زندانی سیاسی از بیماری کلیوی رنج می برد و به گفتهی پزشکان و متخصصان، هر چه سریعتر باید تحت عمل جراحی و درمان قرار گیرد.وی پیش از این ۵ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته اما به دلیل مخالفت اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی در دوران نقاهت پس از عمل به زندان برگردانده شده است.
خانواده ی سیدحسین رونقی پیش از این از نهادهای حقوق بشری و بین المللی برای نجات جان فرزندشان درخواست کمک کرده بودند و پدر وی در نامه های مختلف خطاب به مسئولان قضایی عنوان کرده بود که ماموران اطلاعات سپاه گفته بودند پسرت را می کشیم و نمی گذاریم از زندان بیرون بیاید و امروز آقایان به گفته هایشان عمل می کنند.
متن کامل این بیانیه به گزارش ندای سبز آزادی در پی می آید:
شیونم را بشنوید ای از قفس آزادها
بوی غربت می دهند این آخرین فریادها
من به خود می پیچم اینجا و در آن سو جغدها
جشن می گیرند در کنج خراب آبادها
له شدن در زیر پای آهوان آسان تر است
از چنین پرپر شدن در رهگذار بادها
بیش ازهشتصد و نود روز پیش زندان اوین گامهای استوار روح بزرگی را به خود دید که در قالب جوانی تنومند در سلامت کامل جسمی، استوار آمده بود تا تاوان بدهد:
حسین رونقی ملکی
وبلاگ نویس،فعال حقوق بشرو مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران
تاوان روشن کردن چراغ آگاهی برای مبارزه با ظلمت جهل، بی هراس از کوتاه شدن سالهای عمر و از دست دادن طلوع خورشید روزهای پر شور جوانی. هرگز نه در انتظار پاداشی بود و نه جویای نام.
تنها به همین جرم بود که در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت شد. او را به بند کشیدند تا صدایش خاموش شود. امروز حسین عزیز که به تحمل ۱۵ سال زندان از سوی بی عدالتخانه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی محکوم شده در اثر شکنجه های جسمی و روحی در بازداشتگاه سپاه، یک کلیه اش را از دست داده و در شرایطی که وضعیت جسمی او بسیار وخیم است، عامدانه او را از داشتن حقوق اولیه انسانی و دسترسی به امکانات اولیه پزشکی و معالجه محروم کرده اند.
اینک ما به عنوان جمعی از فعالین مدنی و سیاسی، ضمن محکومیت فشارهای روز افزون بر حسین رونقی ملکی و خانواده وی و نیز جلوگیری عامدانه از درمان و مرخصی استعلاجی برای این زندانی بیمار، از همه ایرانیان، سازمانهای بین المللی و نیز مقامات دولتی سایر کشورها میخواهیم تا همصدا با ما، ضمن اعتراض شدید به نقض حقوق این وبلاگ نویس زندانی، فریاد رسای او در جامعه جهانی شوند. اگر چه قویا معتقدیم که حسین رونقی ملکی کاملا بی گناه بوده و باید آزاد شود، لیکن در شرایط فعلی خواستار اعطای مرخصی فوری تا معالجه کامل و نجات جانش هستیم و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی و نهاد نظامی امنیتی تحت نظارت وی یعنی سپاه را مسوول مستقیم جان حسین می دانیم.
بدنبال کشتار فجیع زنان و کودکان در سوریه سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با صدور بیانیه ای این کشتار را محکوم کرد.
در این بیانیه آمده است: شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن محکوم کردن هر گونه کمک یا حمایت از این اعمال غیر انسانی, یک بار دیگر مراتب همدردی و همبستگی خویش و فعالان جنبش سبز مردم ایران را به یکایک مردم رنجندیده در سوریه تقدیم کرده و بر حمایت از مبارزات مجدانه انها برای کسب ازادی و بر قراری نظامی ملی, مستقل و دموکراتیک مبتنی بر عدالت و حقوق بشر تایید می کند.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
کشتار مردم بی گناه بویژه زنان و کودکان در سوریه موجب تاسف عمیق و نگرانی و انزجار مردم ازادیخواه و همراهان جنبش سبز ایران از خودکامگان دمشق شده است. اصرار بر سرکوب و عدم تمکین به نظر و رای مردم و فرایند های دموکراتیک , ثمری جز تعمیق بحران موجود, نقض بیشتر و گسترده تر حقوق بشر و فراهم اوردن زمینه مداخله قدرتهای خارجی در منطقه را بدنبال نخواهد داشت.
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن محکوم کردن هر گونه کمک یا حمایت از این اعمال غیر انسانی, یک بار دیگر مراتب همدردی و همبستگی خویش و فعالان جنبش سبز مردم ایران را به یکایک مردم رنجدیده در سوریه تقدیم کرده و بر حمایت از مبارزات مجدانه انها برای کسب ازادی و بر قراری نظامی ملی, مستقل و دموکراتیک مبتنی بر عدالت و حقوق بشر تایید می کند.
اردشیر امیرارجمند
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید
نه خرداد ۱۳۹۱
In the name of God the Merciful,
The freedom seeking Iranians and companions of Iran’s Green Movement are truly concerned and deeply regretful regarding the killing of innocent Syrian citizens and in particular women and children at the hands of the dictators in Damascus. The persistent repression of Syrian citizens and the utter disregard for their opinions, votes and a democratic process will only deepen the existing crisis, lead to further human rights violations and ripen the conditions for foreign intervention in the region.
While condemning any and all support of such inhumane acts, The Coordination Council for the Green Path of Hope once again extends its deepest condolences and the solidarity of the Iranian people and the activists of the Green People’s Movement of Iran to each and every Syrian citizen. Furthermore, we reiterate our support for the renewed efforts by the freedom seeking Syrian citizens to achieve freedom and establish an independent and democratic government based on justice and human rights.
Ardeshir Amir Arjomand
Spokesperson for The Coordination Council for the Green Path of Hope
May 29th, 2012
کلمه: علی اکبر حیدری فر، قاضی تعلیق شده کهریزک که به علت زور گیری در بازداشت بسر می برد، متهم به حمل مواد مخدر و نگهداری عتیقه جات نیز هست.
وی یکی از سه قاضی تعلیق شده جنایت کهریزک است. کسی که نامش نه تنها در صدر یکی از ننگین ترین پرونده های جنایت در کشور درج شده، بلکه در لیست تحریم های بین المللی کشور نیز از او یاد می شود. او اما یکی از قضات جوانی بود که همچون سعید مرتضوی می دانست برای پیشرفت در ساختار قضایی باید از کدام راه میان بر استفاده کند.
فروردین امسال وقتی وی قصد داشت بدون نوبت بنزین بزند، با مخالفت مردم رو به رو شد و اقدام به تیراندازی کرد. وقتی پلیس مراجعه می کند او با استناد به کارت های شناسایی اش قانون را دور می زند. اما شکایت مردم در دادگاه اصفهان به نتیجه رسید و این قاضی معزول بازداشت شد.
اینک سایت بازتاب گزارش داده است که اتهامات این متهم جنایت کهریزک فراتر از این مسایل است و ظاهرا این اتهامات که از کشف مواد مخدر در خودرو وی پس از دستگیری آغاز شده، به کشف عتیقه جات در تفتیش منزل و کشف مقادیر زیادی سکه طلا منجر و زمینه ساز متهم شدن وی به بسیاری تخلفات قضایی شده است.
این سایت خبری نوشته است که در پی کشف این موارد، بسیاری از اطرافیان وی احضار یا بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند و برای آنها قرار هایی صادر شده است.
از قاضی علی اکبر حیدری فر، جوان سی و سه ساله ای که توانسته به بازپرسی دادستانی تهران برسد، به عنوان " عصای دست مرتضوی" یاد می شود. او همان کسی است که به همراه متهم اصلی کهریزک جوانان مردم را به نام " اراذل و اوباش" به کهریزک فرستاد و جنایتی را در آن بازداشتگاه آفرید که لکه ننگش از نظام اسلامی هرگز پاک نخواهد شد.
جنایتی که آنقدر آشکار بود که صدای مسئولان طراز اول کشور را هم در آورد و برایش هیات تحقیق و تفحص تشکیل دادند، هرچند در نهایت عوامل دست چندم را به دادگاه کشاندند.
پرونده کهریزک شاید شناسنامه نظام باشد. دادگاهی که به دستور بالاترین مقام سیاسی کشور تشکیل می شود ولی نه تنها اراده ای برای مجازات عاملان و آمرانش وجود ندارد، بلکه از آن تقدیر هم می شود.
سعید مرتضوی قاضی بدنام نظام قضایی کشور که طی دو دهه گذشته نامش با هر جنایتی گره خورده است، به ستاد مبارزه با قاچاق می رود و " عصای" دستش حیدری فر نیز به سمت معاونتش برگزیده می شود.
حیدری فر در سایه عطوفت اسلامی نه تنها از اتهامات جنایت کهریزک تبرئه شد بلکه با بی پروایی نامه ای نوشت و همه بازداشت شدگان کهریزک را اراذل و اوباش خواند و با مقصر دانستن مطبوعات در پررنگ کردن جنایات رخ داده، خواست که از او تقدیر شود که توانسته است سر فتنه را بزند!
حیدری فر همه افتخارش را این می داند که " توانسته تا به عنوان عضو کوچکی از نظام مقدس جمهوری اسلامی سهم اندکی در شناسایی و مقابله با جریان فتنه داشته باشد."
او پیشتر مدعی شده بود: در ماجرای فتنه سال ۸۸ فرصتی به علت غفلت از استراتژی که از خارج برای نظام طراحی شده بود و تسامحی که در داخل از سوی برخی خواص کشور به وجود آمد، فراهم شد و به منافع ملی کشورمان لطمه وارد کرد.
حیدری فرد حضور در بطن حوادث پس از انتخابات آن هم به عنوان دادیار دادسرای امنیتی تهران را از افتخارات خود می داند و بر این باور است که اطلاعات خوبی در خصوص جریان فتنه دارد!
سام محمودی که با قید وثیقه بصورت موقت آزاد بود، به دلیل نیاز صاححب وثیقه به سند بار دیگر به اوین بازگشت.
به گزارش کلمه، سام محمودی، روزنامه نگار، که دی مرداد ماه سال گذشته، با قرار وثیقه آزاد شده بود، به دلیل نیاز صاحب وثیقه ای که برای آزادی وی گرو گذاشته شده بود به سند خود، به بند ۳۵۰ اوین بازگشت.
این روزنامهنگار روز دهم اسفندماه سال گذشته برای دومین بار پس از انتخابات ۸۸ در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد و تحت عنوان بازداشت موقت در زندان بود، بدون اینکه دادگاهی برایش برگزار شود و حکمی داشته باشد.
او پیش از این هم در زمستان ۸۸ به مدت ۴۴ روز زندانی بود و پس از آنکه دربارهی سرودن شعر اعتراف برای زندانیان دربند (محمدعلی ابطحی، محمد عطریانفر) و نوشتن نامهی سرگشادهای برای میرحسین موسوی مورد بازجویی قرار گرفت، در نهایت در روز ۲۲ بهمن با وثیقهای به مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان آزاد شد.
این دانشآموخته رشته فلسفه دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد، سابقهی ۱۱۷ روز بازداشت در جریان اعتراضات دانشجویی سال ۷۸ را نیز در کارنامه خود دارد.
وی که دبیر بخش اندیشه روزنامه شرق بود، سابقه روزنامه نگاری در اطلاعات، همشهری و تعداد ی از نشریات کشور را هم دارد.
سام محمودی چند روز قبل از آزادی، بیانیهی ۱۴ روزنامهنگار زندانی در روز خبرنگار را امضا کرده بود. وی همچنین یکی از ده ها زندانی بند ۳۵۰ اوین بود که شهادتنامهای را درباره نحوه شهادت هدی صابر امضا کردند.
کلمه – گروه بین الملل: اعلام نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری در مصر اعتراض گسترده مردم را به همراه داشته است. معترضان خشمگین ستاد مرکزی انتخاباتی احمد شفیق، یکی از نامزدهای راه یافته به دور دوم، را در شهر قاهره به آتش کشیدند. همچنین هزاران معترض با تجمع در میدان تحریر نتایج اعلام شده را نادرست خوانده و کمیته برگزاری انتخابات را به تقلب در شمارش آرا متهم کردند.
شبکه تلویزیونی الجزیره شمار معترضان در میدان تحریر را نزدیک به ۲ هزار تن اعلام کرد. در همین حال خبرهای رسیده حاکی از بروز درگیریهای پراکنده میان هواداران جناحهای مختلف سیاسی در قاهره و شهرهایی نظیر پورت سعید، اسکندریه و اسماعیلیه بودهاند. احمد شفیق پس از احراز حضورش در دور دوم انتخابات به مردم مصر وعده آغاز دورانی نوین در این کشور را داد.
این در حالی است که، نامزد وابسته به اخوان المسلمین مصر به تازگی با تشریح مواضع خود در خصوص مسائل مختلف اعلام کرد به زنان اجازه خواهیم داد حجاب یا پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند. به گزارش تلویزیون مصر، محمد مرسی در یک کنفرانس مطبوعاتی به تشریح مواضع خود درباره مسائل داخلی و خارجی پرداخت.
مرسی سخنان خود را با تمجید از جوانان و نقش آنها در کشور آغاز کرد و گفت در صورت پیروزی از جوانان در نهاد ریاست جمهوری استفاده خواهد کرد. او همچنین اعلام کرد تعهد می دهم حزب گرایی را ریاست جمهوری دور کنم و برای جدا کردن نهاد ریاست جمهوری از دولت تلاش خواهم کرد. مرسی همچنین وعده داد در صورت پیروزی در دور دوم انتخابات از حزب آزادی و عدالت (شاخه سیاسی اخوان المسلمین) استعفا خواهد کرد.
نامزد دور دوم ریاست جمهوری مصر اعلام کرد برای تشکیل دولت ملی دموکراتیک تلاش خواهم کرد . مرسی همچنین در ادامه تلاش برای جذب آرای جوانان مصری گفت: جوانان حق برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز و اعتصابات صلح آمیز را دارند. او به حقوق اقلیت قبطی ها(مسیحیان) نیز اشاره کرد و اظهار داشت: قبطی ها از تمام حقوق خود برخوردار هستند و آنها شرکای ما در کشور به شمار می روند. مرسی همچنین به زنان اشاره کرد و گفت : حقوق زنان را در تمام زمینه ها حفظ خواهند کرد.
چالش برانگیزترین بخش سخنان مرسی مربوط به مسئله حجاب بود که او اظهار داشت زنان را آزاد می گذاریم تا هر پوششی را که مناسب می دانند، انتخاب کنند. مرسی همچنین گفت: به حل مشکلات بخش گردشگری برای رونق مجدد آن نیاز داریم. او با بیان اینکه، همه مردم مصر در چشم و قلبم جا دارند و آنها در انتخاب رئیس جمهور مشارکت خواهند کرد، اظهار داشت به تمام حرفهایی که گفتم، پایبند خواهم بود.
روز دوشنبه کمیته برگزارکننده انتخابات در مصر به طور رسمی نتایج دور نخست انتخابات ریاست جمهوری این کشور را اعلام کرد که بر اساس آن محمد مرسی، نامزد اخوان المسلمین، با کسب ۵/۸ میلیون رأی در جایگاه نخست و احمد شفیق، فرماندهی پیشین نیروی هوایی ارتش و نیز آخرین نخستوزیر دولت برکنار شدهی حسنی مبارک، با ۵/۵ میلیون رأی در جایگاه دوم قرار گرفت. میزان مشارکت مردم در انتخابات ۴۶ درصد برآورد شده است.
کمیته برگزاری انتخابات در واکنش به اعتراضات روی داده اتهام تلقب در شمارش آرا را که از سوی پنج نامزد شکستخورده مطرح شده، بیاساس خواند. نامزدهای معترض این کمیته را به نقض مقررات انتخابات، تحت تأثیر قراردادن رأیدهندگان و خرید گسترده رأی متهم میکنند.
حمدین صباحی، یکی از نامزدهای انتخابات که بر اساس نتایج اعلام شده، ۴/۸ میلیون رأی را به خود اختصاص داده و در مکان سوم جای گرفته، با اشاره به مقررات انتخابات، نامزدی احمد شفیق را غیرقانونی دانسته و گفته است که وی بایستی از نامزدی در انتخابات منع میشد. این امر که آیا احمد شفیق اجازه شرکت در دور دوم انتخابات خواهد داشت یا خیر، چند روز پیش از رأیگیری دور دوم بررسی خواهد شد. محافل حقوقی مصر گفتهاند که دادگاه قانون اساسی این کشور در روز ۱۱ خرداد در مورد درستی ماده قانونی که به موجب آن سران دولت حسنی مبارک از شرکت در انتخابات منع شدهاند، تصمیم خواهد گرفت.
کمیته برگزاری انتخابات با استناد به این ماده قانونی پیشتر از حضور احمد شفیق در انتخابات جلوگیری کرده بود اما وی در اواخر ماه آوریل به این قانون مصوب اعتراض کرد و این اعتراض پذیرفته شد. بسیاری از مردم مصر احمد شفیق را نماینده دولت حسنی مبارک میدانند و او را متهم میکنند که روابط نزدیکی با شورای نظامی حاکم بر این کشور دارد. دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
ارگان جبهه مشارکت در گزارشی پیرامون وضعیت زندانی سیاسی سید مصطفی تاجزاده می نویسد: “پس از انتخابات مجلس نهم و به دلیل موضع گیری های تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی، سخت گیری ها بر آنان بیشتر شده است. اما ممانعت از درمان زندانی، اقدامی غیرانسانی است که در هیچ کجای جهان و براساس هیچ دین و آئینی مورد تأیید نیست و سپاه که مداخله قضائی اش را قبل از مداخله در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برخلاف قانون با تشکیل بند دو الف در داخل زندان اوین بیش از یک دهه قبل آغاز کرده است، اینک قصد دارد به زندانیان سیاسی که پرونده شان را در دست دارد و به خانواده های آنان بفهماند که در قوه قضائیه قدرت بلامنازع با اوست و به طور تلویحی به آنان پیام می دهد که سرنوشت زندانیان به خصوص شاکیان از کودتاگران در دست سپاه است و قوه قضائیه و دادستان کاره ای نیستند.”
متن گزارش «نوروز»، ارگان جبهه مشارکت در خصوص وضعیت این عضو ارشد مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب، به شرح زیر است:
درست از روز اجرای حکم سید مصطفی تاجزاده که نه ماه را در انفرادی وسوئیت های چند نفره دو الف گذرانده بود، یعنی بیست و چهارم مرداد ماه۸۹ تا امروز وی را به صورت ایزوله و قرنطینه و انفرادی نوبه ای در اوین نگهداری می کنند. وی چند ماهی را در یک اتاق در بخش حفاظت اطلاعات اوینکه مدت کوتاهی از آن را با محمد نوری زاد هم اتاق بود، گذراند و مدتی رانیز با یک زندانی دیگر که هفت بار اقدام به خودکشی کرده بود و پس از آنوی و همراهش را به بند زنان سابق و متادون اسبق منتقل کردند و با آزادی زندانی هم بند او در شب عید فطر، تاجزاده هم چنان در انفرادی بود تا این که زندانی دیگری را کنار او آوردند که متهم به ارتباط با منافقین بود اما به دلیل شکستن حکمش در دادگاه تجدیدنظر خوشبختانه او را نیز پس از آن که بیش از یک ماه اعتصاب غذا کرده بود، در پنجم بهمن ماه سال گذشته آزاد کردند و سومین دوره انفرادی عضو شورای امنیت ملی کشور در دوره اصلاحات، در زمان اجرای حکم شش سال حبسش آغاز شد.
در این مدت وی به طور نامتناوب ممنوع الملاقات بوده است. پس از دستگیری همسرش و با اعتصاب غذای او بعد از پنجاه و سه روز امکان ملاقات حضوری آن دو در اتاق ملاقات بند دو الف ممکن شد و پس از آزادی همسرش بنابر قولی که مسئولین امنیتی سپاه داده بودند، ملاقات های حضوری هفتگی برقرار شد و از بعد از عید غدیر تنها ملاقات کابینی آن هم برای همسر این زندانی سیاسی برقرار است و پدر و مادرو خواهر او تنها دوبار موفق به دیدن وی با هماهنگی دو الف شده اند و این در حالی است که فرزندش که در اقدامی محیرالعقول ممنوع المعامله نیز شده از دیدار پدر طی چند ماه اخیر محروم بوده است و حکم ممنوع الخروجی فرزند دیگرش هم عملا امکان دیدار را از او گرفته است.
رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور دولت اصلاحات از روز بیستم ماه آبان سال ۸۹ در اعتراض به اقدامات غیرقانونی که در مورد وی اعمال شده است و در اعتراض به محرومیت از حقوق اولیه یک زندانی، دست به روزه اعتراضی زده که اینک وارد نوزدهمین ماه خود شده است. وی که مبتلا به بیماری هایی چون نقرس، دیسک کمرو آرتروز گردن است، اخیرا علاوه بر بیماری پوستی که از سال گذشته به آن مبتلا شده و بهداری زندان موفق به درمان آن نشده، دچار تاری چشم شده که متأسفانه پزشک زندان موفق به تشخیص علت آن نشده است. اینک حدود یک ماه از اطلاع دادستانی از مشکلات و بیماری های تاجزاده می گذرد اما علیرغم قول مساعد مسئولین امنیتی سپاه و مسئولین زندان هنوز اقدامی برای درمان وی در خارج از زندان صورت نگرفته است.
با این که گفته می شود نامه دادستان برای مدیریت زندان و دو الف ارسال شده ولی مسئولین زندان از دریافت نامه اظهار بی اطلاعی می کنند و سپاه نیز در این زمینه پاسخ گو نیست. خانواده این زندانی سیاسی از مخاطراتی که سلامت او را تهدید می کند به شدت اظهار نگرانی می کنند و همسر وی در مصاحبه ای که اخیرا با سایت کلمه داشته نسبت به عواقب بعدی این اهمال و سهل انگاری ها هشدار داده است.
آخرین پی گیری همسرتاجزاده طبق گفته او در صفحه فیس بوکش این است که نامه دادستان برای پیگیری وضعیت پزشکی تاجزاده روز ششم خردادماه هم زمان به پزشک قانونی و دو الف رفته اما هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
گفته می شود پس از انتخابات مجلس نهم و به دلیل موضع گیری های تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی، سخت گیری ها بر آنان بیشتر شده است. اما ممانعت از درمان زندانی اقدامی غیرانسانی است که در هیچ کجای جهان و براساس هیچ دین و آئینی مورد تأیید نیست. سپاه که مداخله قضائی اش را قبل از مداخله در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برخلاف قانون با تشکیل بند دو الف در داخل زندان اوین بیش از یک دهه قبل آغاز کرده است، اینک قصد دارد به زندانیان سیاسی که پرونده شان را در دست دارد و به خانواده های آنان بفهماند که در قوه قضائیه قدرت بلامنازع با اوست و به طور تلویحی به آنان پیام می دهد که سرنوشت زندانیان به خصوص شاکیان از کودتاگران در دست سپاه است و قوه قضائیه و دادستان کاره ای نیستند. البته به شکل منافقانه ای برای حفظ ظاهر در مواردی که با ملاقات حضوری، مرخصی و درمان زندانی ها مخالفت دارد این مخالفت را به عهده دادستان می گذارد تا مسئولیت مستقیم را از دوش خود بردارد.
اخیرا نبوی معاون حقوقی قرارگاه ثارالله و چهره بی نقاب سپاه در زندان، خود را نسبت به خواسته های زندانیانی که پرونده شان در اختیار سپاه است، پاسخ گو نمی داند و در ارتباط با درمان این عزیزان و به ویژه شاکیان از کودتاگران که متأسفانه همگی شان دچار بیماری های حادّی هستند، به شکلی کاملا سلیقه ای و غیرمسئولانه عمل می کند.
شرایط سختی که بر زندانی سیاسی سید مصطفی تاجزاده حاکم است، مانع از آن نشده که وی صدای خویش و پیام ها و تحلیل هایش را از داخل زندان به گوش مردم برساند. وی با این که خود به شکل ناجوانمردانه ای توسط سپاه گروگان گرفته شده است، و فشارهای فراوان بر خود و خانواده اش اعمال می شود، از گرو گرفته شدن انتخابات توسط سپاه پاسداران اظهار نگرانی می کند و هم چنان تنها راه نجات کشور را انتخابات آزاد با برچیده شدن نظارت استصوابی-نظامی می داند.
تاجزاده که روزه داری های اعتراضی اش مقاومت وپایداری وی را در مقابل فشارها و تنگناهای سپاه افزایش داده از آقازاده ای که پرونده خود و همسرش به دست اوست، شکایت ندارد بلکه شکایتش از جنتی را مجدانه دنبال می کند که بنای تخلف و تقلب در انتخابات را گذاشت و با دست کاری در رأی مردم حدادعادل نفر سی و سوم را به جای علیرضا رجایی که منتخب واقعی مردم بود، به مجلس فرستاد.
وی هم چنین پی گیر شکایتش ازکودتاگران نظامی است که کج روی و تخطی از راه امام و انقلاب را با کودتای انتخاباتی ومصادره شعار میزان رای ملت است و جایگزین کردن میزان رای یک نفر است، محقق کردند.
در حالی که عده زیادی در سراسر جهان اخبار زندانیان سیاسی ایران را دنبال می کنند و در این میان پی گیری خبر سلامت زندانی ها با جدیت بیشتری ادامه دارد، متاسفانه بیماری های قلبی بعضی شاکیان از کودتاگران انتخاباتی و مشکلات زندانیان دوالف و به خصوص مسئله بی توجهی به نیازهای پزشکی و درمانی تاجزاده در کنار مشکلات سایر زندانیان اوین و رجایی شهر و دیگر شهرها از جمله بیماری نرگس محمدی که محصول دوران بازجویی اوست، بیش از همیشه جلوه می کند و بی توجهی به این مشکلات حیرت بسیاری از اصولگرایان منصف و عقل گرا را نیز برانگیخته است.
کلمه – گروه بین الملل: دروغگویی یکی ابزارهای متداول دیکتاتورها است. حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق مصر همواره در مقابل اعتراضات بین المللی نسبت به بسته بودن فضای سیاسی مصر و برخورد با احزاب آزاد، خطر نفوذ اسلام گرایان را مطرح می کرد. او سال ها اخوان المسلمین را در جامعه جهانی به تندروی متهم کرد، حال آنکه واقعیت جز این بود.
اکنون بیش از یک سال است که مخالفان بشار اسد در شهر های مختلف سوریه کشته می شوند. جنگی که در سوریه در جریان است بیشتر به قصابی شبیه است تا نبردی مسلحانه. رسانه های و خبرگزاری های رسمی سوریه یک سال و نیم است که با حربه دروغ، کشتار مردم بیگناه را به تروریست ها نسبت می دهند و مدام بحث وجود گروهی از القاعده در این کشور را مطرح کرده و کشتار مردم را به آنها نسبت می دهند
اگر چه همه تحلیلگران به این موضوع که سوریه کشوری با تنوع قومی و مذهبی بالا است واقفند اما اینکه نیرو های امنیتی، شبه نظامیان دولتی و ارتش بزرگ و مجهز سوریه که در تمام این سال ها آخرین سلاح های ساخت روسیه را در اختیار دارند، نتوانند جلوی گروهی تروریست را بگیرند عجیب است. اینجاست که داغ ننگ دروغ بر پیشانی بشار اسد و نظامیان سوریه آشکار می گردد.
در چند روز گذشته صد ها نفر در شهر حوله در استان حمص سوریه به طرز فجیعی کشته شده اند. در میان این کشته شدگان حدود ۵۰ کودک وجود داشته اند. نظامیان وابسته به اسد و ماموران حکومتی در ناحیه حوله به خانه های مردم وارد شده و تمامی اعضای خانواده ها را کشتند و همچنان این جنایت را به مخالفان و گروه های نظامی و تروریست های مسلح نسبت می دهند.
البته ناگفته نماند که یکی از مشکلات رسانه های بین المللی در سوریه ممنوعیت حضور خبرنگاران است که باعث می شود گاهی رسانه ها اشتباه کنند و یا بعضی از مخالفان واقعیت را به گونه ای دیگر نشان بدهند. سال گذشته گروهی از مردم سوریه در اطراف سفارت سوریه در شهر قاهره اجتماع کردند این افراد تصاویری را در دست داشتند که کودکی را نشان میداد که گلویش را با چاقو بریده بودند. این تصاویر که با شعار «این جنایت توست بشار» در دست این افراد بود در حقیقت متعلق به یک جنایت خیابانی در کشور اوکراین بود. این اشتباه سهوی یا عمدی این گروه از مخالفان دستاویزی به رسانه های داخلی سوریه و رسانه های ایرانی داد تا مخالفان بشار اسد را دروغ گو معرفی کنند.
در مورد کشتار اخیر مردم حوله نیز ظاهرا بی بی سی جهانی به طور تصادفی تصویر کشته شدگان عراقی در سال ۲۰۰۳ میلادی توسط ارتش آمریکا را استفاده کرده و آن را برای به تصویر کشیدن قتل عام کودکان سوری استفاده کرده بود. اشتباهی که روزنامه انگلیسی تلگراف بلافاصله به آن اشاره کرد. اما همین موضوع برای رسانه های دروغ پرداز وابسته به دولت در ایران از جمله خبرگزاری فارس دستاویزی شد تا کشتار حوله را انکار کند.
پیش از این هم برخی اشتباهات رسانه ها که ناشی از فضای سانسور در سوریه بود، دستاویزی برای دروغ پردازان شده بود که اصل جنایت را انکار کنند یا به حاشیه برانند. اتفاقی که در جریان اعتراضات سال ۸۸ در ایران نیز رخ داد؛ از سویی واقعیت های خیابان در رسانه های رسمی سانسور می شد و از سویی پیدا شدن چند اشتباه سهوی یا عمدی در انبوه تولیدات شهروند- خبرنگاران، بهانه ای برای انکار یا به حاشیه بردن اصل سرکوب و واقعیت ها می شد.
اما در مورد کشتار حوله چندین شاهد عینی که گفته اند برای نجات از مرگ پنهان شدند یا خود را به مردن زدند با بی بی سی مصاحبه کرده اند. این افراد گفته اند که ارتش و شبه نظامیان شبیحه آن فجایع را انجام دادند. به گفته این ناظران این منطقه روستایی ابتدا هدف آتش تانک و توپخانه قرار گرفت و بعد افراد مسلح به داخل خانه ها رفتند و بسیاری از ساکنان را کشتند.
بازرسان سازمان ملل تایید کرده اند که به بسیاری از کشته شدگان از فاصله نزدیک شلیک شده و یا سر آنها بوسیله چاقو بریده شده است. ناظران سازمان ملل که از روستای تلدو، محل کشتار، بازدید کردند گفتند شواهدی از آتش توپخانه نیروهای دولتی یافته اند.
جیم میور خبرنگار بی بی سی می گوید بازماندگانی که با بی بی سی صحبت کردند و همچنین فرمانده محلی ارتش آزاد سوریه، گفتند که مسئولان کشتار حوله، اعضای گروه شبیحه از روستاهای علوی نشین در آن اطراف بودند. خانم رشا عبدالرزاق از بازماندگان حادثه به بی بی سی گفته است: ما در خانه بودیم، آنها، اعضای شبیحه و ماموران امنیتی با کلاشنیکف و مسلسل وارد شدند. آنها ما را به اتاقی بردند و پدرم را با شانه تفنگ زدند و مستقیما به چانه اش شلیک کردند. او گفت از ۲۰ عضو خانواده و دوستانی که در آن زمان در خانه بودند فقط چهار نفر جان به در بردند.
یک ساکن دیگر که نخواست نامش فاش شود، گفت در زیر شیروانی پنهان شد اما مردان مسلح باقی اعضای خانواده را بیرون بردند و به آنها شلیک کردند. این مرد گفت: من در را باز کردم و اجساد را دیدم، نمی توانستم فرزندانم را از برادرانم تشخیص دهم. قابل توصیف نبود. من سه فرزند دارم. هر سه را از دست دادم. شاهدان دیگر توصیف کردند که چطور از بازگشت نیروهای حکومتی به ناحیه وحشت دارند. رسانه بی بی سی اعلام کرده که قادر به تایید این اظهارات نیست، اما تاکید کرده است که روایت این افراد با یکدیگر و همچنین با گزارش های فعالانی که بلافاصله پس از حادثه در محل حضور داشتند همخوانی دارد.
علی رغم آنکه بنا بر سیاست و اعلام دولت احمدی نژاد واردات بیشتر اقلام میوه از کشورهای خارجی ممنوع است، رئیس اتحادیه صادرکنندگان و واردکنندگان میوه، از عرضه گسترده میوههای خارجی در بازار خبر می دهد.
به گزارش کلمه، سیدرضا نورانی رئیس اتحادیه صادرکنندگان و واردکنندگان میوه، در گفتگو با ایلنا از عرضه گسترده میوههای خارجی در بازار خبرداده و تلویحا دولت را عامل واردات غیر قانونی میوه می داند. وی معتقد است: هم اکنون دو سال است واردات میوه طبق قانون ممنوع است، اما در عین حال و در فصول مختلف شاهد عرضه گسترده میوه های خارجی در سطح بازار هستیم.
نورانی می گوید: مسئولان اعلام می کنند که به واسطه ممنوعیت واردات، هیچ میوه ای به صورت رسمی و از مبادی قانون وارد کشور نمی شود، این در حالی است که میوه جزو محصولات فساد پذیر بوده و امکان واردات آن به هر نحو وجود ندارد. وی تصریح کرد: بدون استثنا میوه باید توسط کانتینرهای یخچال دار حمل و نقل شود. مگر می شود انگور از افریقا و از طریق مبادی غیررسمی وارد کشور شود؟ بدون شک حجم بالای میوه های خارجی موجود در بازار به صورت قاچاق وارد کشور نشده اند، پذیرش این مسئله چندان منطقی به نظر نمی رسد.
این در حالی است که وزیر جهاد کشاورزی ادعای کاهش ۲۲ درصدی واردات میوه در سال ۹۰ را مطرح می سازد و در عین حال در خصوص تنظیم بازار از وزارتخانه تحت مسئولیت خود سلب مسئولیت می کند.
ممنوعیت واردات
در حالی که این روزها تولیدکنندگان و پرورش دهندگان میوه از واردات بی رویه میوه انتقاد می کنند، مصوبات و مکاتبات دولت احمدی نژاد از ممنوعیت واردات میوه توسط دولت حکایت دارند. در همین رابطه بود که آذرماه سال گذشته خبرگزاری مهر خبری را منتشر کرد که بنا بر آن وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرده بود ممنوعیت واردات میوه را در ۳ نامه به مسئولان مربوطه اعلام کردهایم. صادق خلیلیان در گفتگو با خبرنگاران مهر و فارس، در رابطه با اینکه برخی ها وزارت جهاد کشاورزی را در زمینه واردات میوه مقصر می دانند، اعلام کرد: از خرداد ماه اعلام کردیم ثبت سفارش میوه ها به هیچ وجه صورت نگیرد، همچنین در این رابطه مکاتباتی را انجام دادیم. وی افزود: نامه هایی در تاریخ ۴ و ۱۱ خردادماه از سوی وزارت جهاد کشاورزی ارسال و تأکید شد که ثبت سفارش به هیچ وجه صورت نگیرد.
با این حال مدیرکل ثبت سفارش سازمان توسعه تجارت چند روز پیش اعلام کرد که ۳۱ اردیبهشت آخرین مهلت واردات میوه از خارج کشور بوده و از روز گذشته هیچ میوه خارجی جز موز وارد کشور نشده است.
ساسان خدایی در گفتوگو با ایسنا افزود: در ایام نوروز دولت اجازه واردات سیب و پرتقال برای تنظیم بازار داده بود، اما از قبل اعلام شده بود که پایان اردیبهشت آخرین مهلت واردات این دو میوه است. او با اشاره به اینکه تا آخرین روز سال گذشته ثبت سفارش واردات میوه انجام شد، افزود: در سال جدید ثبت سفارشی نداشتیم و همه واردات میوه مربوط به ثبت سفارشهای قدیمی بوده است.
تاثیر واردات بر قیمت ها
علی رغم آنکه دلیل و فلسفه واردات گسترده میوه توسط دولت کنترل قیمت هاست، رییس اتحادیه باغداران معتقد است ممنوعیت واردات میوه تاثیری بر بازار ندارد. وی در گفت و گو با پانا می گوید: بسیاری از محصول های صیفی و سبزی در کشور در حال تولید است و گرانی نه به دلیل کاهش عرضه که متاثر از افزایش هزینه های تمام شده تولید است.
عنایت الله بیابانی با تاکید بر اینکه ممنوعیت واردات میوه تاثیری بر بازار میوه و گرانی میوه ندارد، خاطرنشان می کند: بازار میوه نیاز به مدیریت دارد و در حال حاضر بسیاری از محصول های صیفی و سبزی در کشور در حال تولید است و گرانی نه به دلیل کاهش عرضه که متاثر از افزایش هزینه های تمام شده تولید است.
وی ادامه داد: بسیاری از محصول های صیفی و سبزی در کشور در حال تولید است و گرانی نه به دلیل کاهش عرضه که متاثر از افزایش هزینه های تمام شده تولید است.
بیابانی بابیان اینکه نظام عرضه و توزیع میوه در کشور ناکارامد است و از سودجویی و واسطه گری دلالان در رنج است، اظهار کرد: در حالی که قیمت میوه و سبزی در بازار بالاست قیمت های خرید از تولید کنندگان پایین است و به طور مثال پیاز خریداری شده از تولید کنندگان حدود ۳۵ تومان است در حالی که پیاز در سطح شهر حدود ۶۵۰ تومان است.
اسکله های غیرمجاز
به نظر نمی آید داستان واردات میوه تماما و اساسا تنها به ممنوعیت مربوط باشد، یکی از موارد مورد توجه در این زمینه وجود اسکله های غیرمجاز و واردات بدون حساب و کتاب از طریق آنهاست. در همین رابطه رییس اتاق بازرگانی تهران گفته است که وجود این اسکله های غیر قانونی قابل انکار نیست و قاچاق بسیاری نیز از طریق آنها صورت می گیرد. آل اسحاق رییس اتاق بازرگانی تهران معتقد است تا زمانی که واقعیت های اقتصادی را در نیابیم و فقط بخواهیم با روش های اداری و سازمانی جلوی قاچاق را بگیریم، به نتیجه ای نخواهیم رسید.
بی شک تاثیر این واردات و صادرات از طریق این اسکله ها بر بازار داخلی یکی از مواردیست که مسوولان ترجیح می دهند در مورد آن سکوت کنند. البته چندی پیش بود که احمدی نژاد در گیر و دار اختلافات سیاسی خود با سپاه پاسداران، به صورت طعنه آمیز و خواندن آنان با لفظ «برادران قاچاقچی» بر وجود حجم گسترده مبادلات بی حساب و کتاب در کشور تاکید گذاشت.
بازار رنگارنگ میوه های خارجی
با اینکه در مصاحبه ها و سخنرانی های مسوولان ممنوعیت واردات میوه مورد تاکید است اما عرضه انواع میوه های رنگارنگ خارجی در بازار تهران و شهرستان ها خلاف این امر را ثابت می کند. در همین رابطه بود که روزنامه جام جم نیز در روز ۲ خرداد امسال طی گزارشی واردات میوه از کشورهای همسایه و سایر نقاط جهان را مورد انتقاد قرار داد و نوشت: ما با این وجود هر روز اخبار و شواهد متعددی از واردات انواع میوههای رنگانگ از پنج قاره جهان به کشورمان دیده میشد و در عمل ممنوعیت واردات میوه به صورت قانونی یا غیرقانونی نقض شد.
به نظر نمی رسد که مصوبات و اهداف مصوب خود دولت نیز مورد توجه مسوولان باشد، چرا که همین آذر ماه سال گذشته مسئول حوزه کشاورزی بنیاد مستضعفان خبر داد به رغم اعلام ممنوعیت واردات میوه ظرف دو هفته ۴۰۰ تن نارنگی و پرتقال از ترکیه وارد شد.
داستان عدم حمایت دولت احمدی نژاد از تولیدکنندگان و صنعت گران داخلی که این روزها به معضلی جدی تبدیل شده است در حوزه میوه و مرکبات نیز انتقاد کارشناسان و مردم را برانگیخته است. روزنامه مردم سالاری در همین رابطه می نویسد: مدتهاست واردات بی رویه به معضل اصلی کشور تبدیل شده و با وجودی که فرصت های شغلی بسیاری را نشانه گرفته هیچ کس پاسخگو نیست. در این راستا نمایندگان مردم در خانه ملت بارها در تذکرات کتبی و شفاهی، دولت را به اصلاح تصمیم گیری ها فرا خوانده که نتیجه ای نداشت.
این در حالی است که وزیر جهاد کشاورزی ادعای کاهش ۲۲ درصدی واردات میوه در سال ۹۰ را مطرح می سازد و در عین حال در خصوص تنظیم بازار از وزارتخانه تحت مسئولیت خود سلب مسئولیت می کند.
وزارت بهداشت آخرین آمار رسمی مبتلایان به ایدز و افراد اچآیوی مثبت در ایران را اعلام کرد. بر اساس اعلام اداره کنترل ایدز مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، تا دی ماه سال گذشته ۲۳ هزار و ۹۰۲ نفر مبتلا به ایدز و اچآیوی مثبت در ایران شناسایی شده اند که ۹۱ درصد آنها مرد و ۹ درصد زن بوده اند.
این در حالی است که مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز دانشگاه علوم و پزشکی تهران، میگوید غیر از ۲۳ هزار بیمار شناخته شده مبتلا به ایدز، حدود هشتاد تا صد هزار بیمار ناشناخته در ایران وجود دارد.
این مسئولان دانشگاهی، ادعای خود را به فرمولهای سازمان بهداشت جهانی و موارد شناسایی شده و رشد این بیماری مستند کرده است. او با ادعای اینکه ۹۹ درصد از این بیماران جدید از طریق رابطه جنسی به این بیماری مبتلا شدهاند، هشدار می دهد که اگر مسئولان اطلاع رسانی و برنامه ریزی کافی در این باره نداشته باشند، آینده نگران کنندهای خواهیم داشت.
بنا به اعلام وزارت بهداشت، تزریق مواد مخدر با استفاده از سرنگ مشترک، رابطه جنسی، دریافت خون و فرآوردههای خونی آلوده و انتقال از مادر به فرزند از مهم ترین راه های ابتلا به این بیماری در ایران است.
پیش تر گفته می شد که زندان ها مهمترین بستر گسترش بیماری ایدز هستند، اما به تازگی دولت و کارشناسان اتفاق نظر دارند که انتقال ایدز از طریق روابط جنسی اهمیت بیشتر پیدا کرده است.
تب کریمه کنگو در حالی در استانهای شرقی شیوع پیدا کرده که خبرها حاکی از رسیدن این بیماری به تهران و حال وخیم دو شهروند به دلیل ابتلا به آن است. در این میان دستگاههای مسئول همچون وزارت بهداشت و صدا و سیما همچنان در زمینه اطلاع رسانی و راههای پیشگیری از این بیماری واگیردار کمکاری میکنند.
به گزارش مهر، چندی قبل بیماری جدید که از طریق دام های آلوده از مرزهای شرقی وارد کشور شده بود به علت ناآشنایی افراد و کم کاری در اطلاع رسانی صحیح وزارت بهداشت و صدا و سیما در استان سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی فراگیر و به معضل بهداشتی جدید برای کشور تبدیل شد.
این بیماری که در دور جدید ورودش اخیر ۹ نفر را در خراسان رضوی مبتلا و جان دو نفر را نیز گرفته است طی روزهای اخیر به پایتخت رسیده است به طوریکه اکنون حال دو شهروند وخیم گزارش شده است.
با این همه البته مسئولان وزارت بهداشت و صداو سیما از کنترل این بیماری خبر می دهند و رسیدن آن به پایتخت را انکار می کنند.
یک کارشناس بهداشت با اعلام اینکه راههای پیشگیری از این بیماری آسان است، گفت: دامداران می توانند با سمپاشی از انتقال این بیماری که توسط حشراتی مانند کنه به وجود می آید جلوگیری کنند. ضمن اینکه مصرف کنندگان نیز می توانند با استفاده از دستکش در زمان تماس با گوشت و نگهداری آن ظرف مدت ۴۸ ساعت در فریزر از ابتلا به این بیماری جلوگیری کنند.
علائم بیماری
دوره کمون بیماری به طور متوسط چهار روز و حداکثر دوازده روز میباشد. معمولاً تا روز چهارم علائم غیر خونریزی مانند تب، سردرد، احساس سرما، خستگی درد عضلانی، پرخونی صورت، پرخونی ملتحمه و چشم، استفراغ و دردهای بالای معده میباشد.
علائم خونریزی از روز چهارم شروع میشود که به صورت پتشی در مخاط دهان و پوست، خونریزی از لثهها، بینی، معده، روده ورحم و زیر پوست ناحیه ساق پا و دستها ظاهر میشود. مرگ بیمار ناشی از شوک، کم خونی خونریزی شدید ریوی، عفونت منتشر و اختلال انعقادی داخل عروقی پیش روندهاست.
کلمه – گروه بین الملل: جیمز تراب تحلیلگر نشریه فارین پالیسی معتقد است که وقت آن رسیده است که جهان از مخفی شدن پشت کوفی عنان دست بردارد، او می نویسد کشور های دنیا به سوریه شانس گفت و گوی دیپلماتیک دادند و اکنون باید تایید کنیم که دیپلماسی شکست خورده است.
ده سال پیش کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، به ماموریت سختی در بغداد اعزام شد، او به عراق رفت تا صدام حسین را ترغیب کند که اجازه دهد بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل به این کشور بازگردند. او به طرز معجزه آسایی در این ماموریت موفق شد و توانست صدام حسین، دیکتاتور عراق را راضی کند. چند ماه پیش به کوفی عنان ماموریت مشابهی واگذار شد. او به عنوان مامور ویژه سازمان ملل به سوریه رفت تا طرفین درگیر در جنگ را به آتش بس دعوت کند و بشار اسد، دیکتاتور سوریه را ترغیب کند که نیرو های ارتش را از شهر ها و مناطق مسکونی خارج کند.
بر اساس طرح پیشنهادی کوفی عنان، قرار بود از روز ۱۲ آوریل (بیش از یک ماه پیش) طرفهای درگیر در سوریه سلاح ها را بر زمین گذاشته و اعلام آتشبس کنند، دولت نیز تانکها و نیروهای ارتش را از مناطق مسکونی خارج کند. اما با وجود هشدار های جامعه بین المللی این طرح اجرا نشد و کشتار در سوریه همچنان ادامه دارد. اکنون کوفی عنان به سوریه باز گشته و با بشار اسد دیدار کرده است این دیدار در زمانی صورت گرفته که خشم جامعه جهانی از کشتار بیش از یکصد غیرنظامی در شهرک حوله رو به افزایش یافته است.
جزئیات مذاکرات عنان با بشار اسد هنوز مشخص نیست اما دبیرکل سابق سازمان ملل پیش از این، مرگ این افراد را یک جنایت وحشتناک خوانده بود که عواقب جدی به دنبال خواهد داشت. جامعه جهانی انتظار دارد کوفی عنان از رئیس جمهوری سوریه بخواهد که به وعدههایی که داده عمل کند. اما روسیه تا کنون دو بار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که از وضع اقدامات تنبیهی علیه سوریه حمایت میکرد، وتو کرده است.
انتقاد روسیه
وزیر خارجه روسیه سرگئی لاوروف روز دوشنبه در دیدار با همتای بریتانیایی خود گفت «برای روسیه مهم نیست چه کسی در سوریه حکومت میکند، مهم این است که خشونت و کشتار در این کشور پایان یابد.» او همچنین تصریح میکند تصمیمگیری در مورد آینده سوریه باید توسط مردم و بدون دخالت خارجی انجام شود. به گزارش خبرگزاری روسی ریانووستی سرکئی لاوروف روز سهشنبه درخواست اپوزیسیون سوریه برای دخالت نظامی خارجی در این کشور را به شدت مورد انتقاد قرار داده و آن را محرک آغاز حنگ داخلی خوانده است. بنابر این گزارش او گفت که ما از اظهارات انجام شده توسط برهان غلیون، رئیس شورای ملی اپوزیسیون سوریه درباره ادامه مبارزه آزادیبخش تا زمانی که شورای امنیت برای دخالت مسلحانه خارجی در این کشور اجازه ندهد، به شدت تعجب کردهایم. وزیر خارجه روسیه اظهارات برهان غلیون را مغایر با طرح صلح کوفی عنان برای حل بحران سوریه عنوان کرده است.
اخراج سفیران سوریه
کشورهای آلمان، فرانسه، بریتانیا، کانادا و استرالیا روز سهشنبه ۹ خرداد سفیران حکومت بشار اسد را از پایتختهای خود اخراج کردند. براساس گزارشها بسیاری دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز قصد دارند سفیران سوریه را از کشورهای خود اخراج کنند. به گزارش خبرگزاری فرانسه وزیر خارجه استرالیا، باب کار اعلام کرد کاردار سفارت سوریه از این کشور اخراج شده است. باب کار به خبرنگاران گفته است جودت علی، دیپلمات ارشد سوری روز گذشته به وزارت خارجه احضار شد و به او ۷۲ ساعت مهلت داده شده خاک استرالیا را ترک کند. بنابر این گزارش وزیر خارجه استرالیا گفته است اخراج دیپلمات سوری در اعتراض به کشتار حوله انجام شده است. او این اقدام را پیام هشدارآمیزی به دمشق خواند و ابراز امیدواری کرد کشورهای دیگر نیز دست به عمل مشابهی بزنند.
قطع روابط دیپلماتیک
مطابق گزارشها ۲۰ کشور از ۲۷ عضو اتحادیه اروپا در دمشق دفترهای نمایندگی سیاسی داشتهاند که بسیاری از آنها مدتهاست به عنوان اعتراض به کشتار شهروندان معترض یا به دلایل امنیتی بسته شدهاند. کشورهایی چون آمریکا، کانادا، بریتانیا، ایتالیا، بلژیک، فرانسه، سوئیس و ایتالیا از فوریه سال جاری میلادی سفیری در دمشق ندارند. در همین تاریخ کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و شماری از کشورهای عضو اتحادیه عرب سفیران سوریه را اخراج کردهاند.
نقض قوانین بینالمللی
روز یکشنبه ۷ خرداد اعضای شورای امنیت به اتفاق آراء حکومت سوریه را به نقض قوانین بینالمللی متهم کردند. در چند روز گذشته صد ها نفر در شهر حوله در استان حمص کشته شده اند. شورای امنیت، از بان کیمون دبیرکل سازمان ملل خواسته هیاتی را مامور تحقیق در مورد کشتار حوله کند. بان کیمون و کوفی عنان در بیانیه مشترکی وقایع شهر حوله را به عنوان جنایتی خشونتبار مورد انتقاد قرار دادهاند. ناوی پیلای کمیسار عالی حقوق بشر سازمان ملل نیز حمله به حوله را جنایت علیه بشریت خوانده است.
همزمان با این تحولات مارتین دمپسی فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا، برای نخستین بار آشکارا از احتمال حمله نظامی به سوریه سخن گفته است. دمپسی در گفتوگو با شبکه تلویزیونی سیبیاس گفت «در صورتی که از ما خواسته شود، آمادهایم برنامه حمله نظامی را ارائه کنیم». او در عین حال تأکید کرد که پیش از بحث در مورد دخالت احتمالی نظامی در سوریه باید فشار سیاسی بر دمشق افزایش یابد.
اکنون بسیاری از تحلیلگران معتقدند طرح کوفی عنان، به ویژه پس از کشتار بیسابقه در شهر حوله عملا شکست خورده است.
کلمه – گروه اقتصادی: وزیر نیرو اعلام کرد که دولت با پرداخت منابع صندوق توسعه ملی به قرارگاه خاتم الاوصیا برای ساخت یک سد در کشور تاجیکستان موافقت کرده است.
این خبر یک روز پس از آن اعلام میشود که احمدی نژاد به طور ناگهانی چند تن از معاونان خود را جابهجا کرد. پس از این جابهجاییها، ریاست صندوق توسعه ملی به محمدرضا فرزین رسید که مسئولیت ستاد هدفمندی یارانهها را نیز برعهده دارد؛ اقدامی که سایت احمد توکلی آن را غیرقانونی توصیف کرد. رئیس این صندوق نیز دیروز مانند وزیر سابق امور خارجه توسط خبرنگاران از برکناری خود مطلع شد.
صندوق توسعه ملی از چندی پیش جایگزین حساب ذخیره ارزی شده که دستاندازیهای پیاپی دولت احمدینژاد به آن، چیزی از دلارهای نفتی در آن باقی نگذاشته بود. به همین خاطر، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت دست به تشکیل این صندوق زدند تا امکان برداشتهای بیحساب دولت از درآمدهای نفتی خارج از بودجه را سد کنند.
اما دولت احمدی نژاد به این صندوق هم رحم نکرده و با برداشت های پیاپی، صندوق توسعه ملی را نیز از جایگاه قانونی خود خارج ساخته است. هرچند برداشت از این صندوق برای کار عمرانی در یک کشور دیگر، از عجایبی است که احتمالا برای اولین بار رخ میدهد. هرچند پیش از این هم دولت به عوض منابع مالی، سرمایههای کشور و مالکیت سهام شرکتهای دولتی پتروشیمی را به قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه منتقل کرده بود.
به گفته نامجو، وزیر نیرو، مشکل مالی احداث سد سنگ توده در تاجیکستان با تصویب هیئت دولت حل شده و از طریق اختصاص منابع صندوق توسعه ملی، نیازهای مالی این پروژه تکمیل خواهد شد.
به گزارش کلمه، این سد را قرار است قرارگاه خاتم الاوصیا بسازد؛ قرارگاهی نظامی- اقتصادی که آن را خواهر قرارگاه خاتم الانبیا توصیف می کنند و در سالهای اخیر، همانند برادر سرمایهدارش، پروژههای ملی زیادی را از آن خود کرده است.
این قرارگاه، در واقع مجموعهای به هم پیوسته از چند شرکت نظامی- اقتصادی وابسته به سپاه و وزارت دفاع است که بنا دارد در حوزه صنایع نفت و گاز و همچنین راهسازی و …، بقایای پروژههای موجود دولتی را در دست بگیرد.
یکی از آخرین پروژههایی که به تازگی به این قرارگاه واگذار شده، طرح توسعه دومیدان نفتی “توسن” و”آلفای” شرکت نفت فلات قاره است که هفته پیش با حضور وزیر نفت قرارداد واگذاری آن امضا شد.
کنارگذر ساحلی رامسر، قطار برقی تهران- مشهد و دو فاز از پارس جنوبی، از جمله دیگر پروژههایی است که خبر واگذاری آنها به قرارگاه خاتم الاوصیا اعلام شده است. دولت احمدی نژاد دو سال قبل فازهای ۱۳ و ۱۴ پارس جنوبی را به ارزش تقریبی ۵ میلیارد دلار به این قرارگاه اختصاص داد.
اما در یک سال گذشته این واگذاریها سرعت بیشتری گرفته است. رستم قاسمی از وقتی که تصدی وزارت نفت را در دولت دهم برعهده گرفته، قراردادهای بسیاری را به پیمانکاران وابسته به سپاه سپرده است. به طوری که بر اساس گزارش ها، تعداد قراردادهای همین دو قرارگاه خاتم الانبیا و خاتم الاوصیا در دو حوزه نفت و گاز به بیش از ۵۰ مورد میرسد.
قاسمی هفته قبل همچنین تفاهم نامه ای را با سردار نقدی به امضا رساند که موضوع آن، همکاری بسیج با وزارت نفت اعلام شده است و بر اساس آن، مهندسین، اساتید و متخصصان بسیج مستضعفین قرار است حضوری پررنگتر از این در پروژههای صنعت نفت و گاز کشور داشته باشند.
قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه، تنها در یک سال اخیر چندین پروژه بزرگ ملی را از آن خود کرده و به گفته کارشناسان، به کمک موقعیت خاص سپاه و نیز تسهیلات ویژهی دولتی از جمله ترک تشریفات مناقصه و واگذاریهای خارج از روال، امکان رقابت را از بخش خصوصی نیز سلب کرده است.
تنها در چند هفته اخیر، علاوه بر طرح شیرین سازی و انتقال آب دریای خزر به استان سمنان، اعلام شد دو پروژه بزرگ سد بختیاری که از آن با عنوان بلندترین سد بتنی جهان یاد شده، و نیز پروژه ساخت مخازن زیرزمینی نفت نیز به این قرارگاه اقتصادی- نظامی واگذار شده است.
واگذاری پروژه های کلان به این نهاد نظامی، مخالفت و انتقاد بخش خصوصی را به همراه داشته است. مشخص نیست اینگونه پروژهها با کدام تشریفات مناقصه و با چه توجیه قانونی واگذار میشوند، اما در ماههای اخیر چندین پروژه از این دست به قرارگاه خاتمالانبیاء واگذار شده که درباره نحوه واگذاری آنها ابهامات زیادی وجود دارد و دستکم در این تردیدی نیست که سلب امکان رقابت از بخش خصوصی، کمترین تاوان روند فعلی محول کردن پروژههای نجومی به سپاه است.
این در حالی است که بسیاری از دلسوزان نظام در سالهای اخیر هشدار دادهاند که آلوده شدن سپاه به فعالیتهای پرسود اقتصادی، به انحرافات بزرگ در این نهاد انقلابی خواهد انجامید. اما این هشدارها شنیده نشده است.
در همین باره بخوانید:
آنچه نباید درباره قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه بدانیم
شاهکاری دیگر از قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه: افتتاح سد گتوند یا فاجعه زیستمحیطی
جشن تولد نه زندانی سیاسی با عنوان «آزادگان دربند، ستارگان خرداد » عصر روز یکشنبه در تهران گرامی داشته شد . این جشن روزگذشته با حضور خانواده های این زندانیان سیاسی و جمعی از دوستداران جنبش سبز برگزارشد .
نسرین ستوده، مجید توکلی، بهمن احمدی امویی، عبدالله مومنی، حسین نعیمی پور، سعید ملک پور، بهمن صادقی نور، مهدی خدایی و مسعود پدرام ستارگان خردادی این جمع بودند . متولدان خرداد که هر یک به خاطر عقیده خود مدتهاست در زندان به سر می برند .
به گزارش کانون زنان ایرانی، در هر گوشه و کنار جایی که این جشن تولد در آن برگزار می شد.پوسترها و عکسهای این آزادگان در بند دیده می شد و برخی از حاضران نیز با در دست داشتن عکسهای این زندانیان سیاسی نام و یاد آنها را گرامی داشتند .
در ابتدای این مراسم برخی از زندانیان سیاسی سابق که مدتی با زندانیان متولد خرداد هم بند بودند خاطراتی را از مدت در بند بودنشان با یکدیگر تعریف کردند . خاطراتی که همه نقلی از سلول انفرادی، بند و حبس داشت، هر چند با چاشنی روزهای مقاومت و ایستادگی .
در ادامه نیز اعضای خانواده برخی از این زندانیان که در این جلسه حضور داشتند درباره آخرین وضعیت آنها چند کلامی بر زبان آوردند .
رضا خندان، همسر نسرین ستوده با نیمای کوچکش در این جشن همراه بود . نیما ۴ ساله فرزند نسرین به کیک تولدی خیره شد بود که عنوان ستارگان در بند را بر خود داشت و ۹ شمع به یاد آنها بر این کیک تولد روشن بود .شمع های تولد این زندانیان سیاسی با سر دادن سرود یار دبستانی من خاموش شد .
نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است . او به شش سال زندان محکوم شده است و اکنون در بند زنان زندان اوین به سر می برد .او هر هفته ملاقات کوتاهی با همسر و دو فرزندش نیما و مهرواه دارد .
اما در جمع دیروز خانواده زندانیان سیاسی ودوستداران جنبش سبز زنی دیگر هم حضور داشت . زنی که بسیاری او را نماد ایستادگی جنبش سبز می نامند . پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی از شهدای جنبش سبز که روز ۲۵ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ به ضرب گلوله جان خود را از دست داد .
مادر سهراب بارها اعلام کرده است که فقط زمانی از خون فرزندش می گذرد که حکومت ایران همه زندانیان سیاسی را بدون هیچ قید و شرطی از زندان آزاد کند .
مادر سهراب هم در این مراسم از ماه خرداد گفت، ماهی که در سالهای اخیر همواره پر از حادثه بوده است . ماهی که در آن تعدادی از زندانی های سیاسی متولد شده اند و خردادی که در آن سه سال قبل مردم در تظاهراتهای میلیونی اش شرکت کردند .او یاد آوری کرد که خرداد همان روز هایی است که تعدادی از فرزندان این آب و خاک به خاطر دفاع از آزادی و رای شان کشته شدند .
پروین فهیمی با تبریک زادروز زندانیان سیاسی متولد خرداد به خانواده های این زندانیان ابراز امیدواری کرد که هر چه زودتر همه زندانیان سیاسی آزاد شوند.
ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و همسر بهمن احمدی امویی و فاطمه آئینه وند، همسر عبدالله مومنی نیز در این مراسم چند جمله ای درباره همسران دربندشان سخن گفتند . دو زندانی سیاسی که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین و در یک اتاق مشترک به سر می برند و هر دو نیز بیش از دو سال و نیم است که از هر گونه مرخصی بی بهره بوده اند .بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی ۳۰ خرداد سال ۸۸ به زندان اوین منتقل شد و از آن زمان تاکنون در زندان به سر می برد او یک بار در بهار ۸۹ به مرخصی آمد عبدالله مومنی، فعال دانشجویی زندانی نیز شرایط مشابهی با بهمن دارد و تنها یک بار به مرخصی آمده است .
همسر و دختر مسعود پدرام از دیگر ستارگان خردادی نیز در این جمع حضور داشتند . مسعود پدرام فعال ملی – مذهبی یکی دیگر از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین است . در مدت زندانی بودن پدرام کمتر از او یاد شده است اما این زندانی به عنوان یکی از زندانیانی معروف است که همواره دغدغه دمکراسی داشته و بی سر و صدا برای پیشبردش تلاش کرده است .
همسر و فرزند کوچک بهمن صادقی نور از دیگر متولدان خرداد ماه نیز در این جمع حضور داشتند . همسر این زندانی سیاسی در گوشه ای نشسته بود و عکس این زندانی را که شاید کمتر کسی تاکنون او را دیده است در دستانش می فشرد.او با فرزند تازه متولد شده اش در این مراسم حضور داشت.
بهمن صادقی نور، فعال فرهنگی اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد همسر او نگار در شرایطی فرزند خود را به دنیا آورد که همسرش زندانی بود و با مرخصی اش نیز مخالفت می شد.
در جمع ستارگان خردادی که تولدشان بود جای خانواده مجید توکلی ، دانشجوی دربند خالی بود . خانواده مجید در شهر شیراز زندگی می کنند و به دلیل دوری راه نتوانسته بودند در این مراسم شرکت کنند . مجید توکلی اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد و نزدیک به سه سال از حبس این دانشجوی زندانی می گذرد اما او هنوز از هیچ مرخصی استفاده نکرده است .
سعید ملک پور، مهدی خدایی و حسین نعیمی پوراز دیگر متولدان ماه خرداد هستند که سالروز تولدشان را یکبار دیگر در زندان آغاز می کنند .روز گذشته نام و خاطره این سه زندانی نیز گرامی داشته شد و شرکت کنندگان در این مراسم آرزوی آزادی آنها را کردند. این سه زندانی نیز اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین و دوالف سپاه پاسداران به سر می برند .
جشن تولد ستارگان خرداد ، آزادگان دربند با خواندن سرود یار دبستانی و ای ایران و آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی پایان یافت .
در حالی که یک سال از کشته شدن اسامه بن لادن رهبر القاعده می گذرد، نیروهای ناتو در افغانستان می گویند که یک فرمانده ارشد شبکه القاعده به نام “صخر الطیفی” در جریان یک عملیات نظامی در شرق افغانستان کشته شده است.
این عملیات شب یکشنبه ۷ خرداد در ولسوالی وتهپور ولایت کنر، انجام شده و در نتیجه آن، یک نفر دیگر از اعضای القاعده نیز به قتل رسیده است.
ناتو از صخر الطیفی، به نام “فرد شماره دو” شبکه القاعده در افغانستان یاد می کند.
به گزارش بی بی سی، در اعلامیه ای که از سوی ناتو منتشر شده، آمده است که الطیفی همواره میان افغانستان و پاکستان در رفت و آمد بوده و علاوه بر رهبری جنگجویان خارجی در افغانستان، مسئولیت انتقال پیام فرماندهان ارشد القاعده را به سایر اعضای این شبکه نیز برعهده داشته است.
بر اساس این اعلامیه، این فرمانده القاعده همچنین سلاح و تجهیزات برای شورشیان در شرق افغانستان فراهم می کرده و مسئول انتقال جنگجویان به داخل افغانستان بوده است.
ناتو گفته است که عملیات کشتن این فرمانده القاعده، مشترکا از سوی ناتو و نیروهای افغان انجام شده و در آن، به هیچ غیرنظامی آسیب نرسیده است.
ولایات شرقی افغانستان از جمله کنر و خوست، از مناطق تحت نفوذ شبکه القاعده پنداشته می شود.
دولت افغانستان و متحدان بین المللی آن، بارها تاکید کرده اند که گروه طالبان برای پیوستن به مصالحه و آشتی، باید روابط خود را با شبکه القاعده قطع کند.
اما ناظران باور دارند که همکاری میان طالبان و القاعده، کماکان وجود دارد.
کلمه_ سیدحامد آرین: اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد توام بود با اخبار ضد و نقیضی که از سوی رییس هیات دولت می رسید، دروغ هایی که در چهار سال اول خیلی برای افکار عمومی آشکار نبود و در سطح کارشناسان و فعالان سیاسی نمود داشت.
شاید وقتی مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی از شورای نگهبان خواست احمدی نژاد را به خاطر دروغگویی رد صلاحیت کند، برای خیلی ها قابل درک نبود که عمق دروغ در لا به لای دولت نهم تا چه حد رسوخ کرده و این خطر چگونه آینده سیاسی کشور را تهدید می کند.
سوم خرداد ۸۸ وقتی اولین بار پلاکاردهای “فقط دروغ” و ” دروغه، دروغه” در برابر دوربین ها در خرمشهر به نمایش گذاشته شد، اولین نمود عمومی از دروغگویی رییس هیات دولتی بود که جدای از هاله نور و کشف انرژی هسته ای در زیر زمین خانه دانش آموز شهرستانی، خبر از افتتاح و بهره بردای از ده ها پروژه داده بود که نه اثری از پروژه بود و نه عمران و آبادانی.
اوج دروغ و اتهام زنی احمدی نژاد در جایی که یکی از مراجع تقلید تاکید کرده بود نباید به “دروغگو” رای داد، در برابر دیدگان میلیون ها ببیننده خود را نشان داد، وقتی رییس هیات دولت در برابر چشمان متحیر میلیون ها ایرانی، چشم در چشم میرحسین موسوی دوخت و اسناد کذب ارائه کرد و دروغ گفت. اینجا بود که میرحسین انگشت اتهام به سمت رییس دروغگوی دولت نهم گرفت.
آن روز در خاطره ها ماند و در حافظه ملت ما ثبت شد. پس از آن بود که مردم در یک اقدام خودجوش وقتی به حمایت از نامزد های ریاست جمهوری خود می پرداختند، با طراحی تابلوی “دروغ ممنوع” مسئولان را دعوت به صداقت کردند.
هرچند دامنه دروغ گویی مسئولان به تقلبی بزرگ در انتخابات ریاست جمهوری منجر شد و میلیون ها ایرانی به خیابان ها آمدند و رای سبز خود را فریاد کردند و خون فرزندانشان سنگفرش خیابان ها را سرخگون کرد، اما دروغ و دروغگویی از این سرزمین رخت بر نبست و احمدی نژاد در راس هیاتی از مردانش کذب و دروغ را به آنجا رساند که حتی نزدیکترین کسان و حامیان سینه چاکش هم او را به دروغ گویی متهم کردند.
صفتی که میردربند خیلی پیشترها در این رییس هیات دولت دیده بود. وقتی احساس خطر و تکلیف کرد و دو دهه انزوا را برای خدمت دوباره به مردم رها کرد و به میدان مبارزه ای آمد که هماوردانش برای کسب قدرت به هر حیله و دروغی متوسل شده و برای بیرون راندن رقیب از هیچ منکری کوتاهی نمی کردند.
برای کسانی که شنیده بودند، نامزد انتخاباتی شان را با چه ترفندهایی از میدان به در برده بودند، خیلی عجیب بود که صفحات روزنامه ها را ببینند که مزین شده این بار به اعترافات حامیان احمدی نژاد و گلایه آنان از دروغگویی این رییس منتصب هیات دولت.
آنها که شنونده خطبه های نماز جمعه ای تاریخی بودند، همان خطبه ای که خطیبش رهبری، گفته بود ” بنده اینجا در منبر نماز جمعه، در خطبه هایى که در حکم نماز است، حقایق را باید بیان بکنم…..از یک طرف صریحترین اهانتها به رئیس جمهورِ قانونى کشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانىها را براى من مىآوردند و من می دیدم یا گاهى مىشنیدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئى متهم کردند! اینها خوب است؟کارنامههاى جعلى براى دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، مىبینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشى کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبتهاى خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند.”
چند ماهی نگذشته بود از این سخنان که تیم منتصب احمدی نژاد، با عنوان ” انحرافی” و به جرم رمالی و اشاعه خرافات به دادگاه فرا خوانده شدند و به حبس رفتند و محکمه ها برایشان برپا شد.
سالی نگذشت که وزیر برکنار شده مورد تایید رهبری به صراحت سخن از دروغ گویی احمدی نژاد گفت، پرده داری ها کنار رفت و رسانه ها به نقل از منوچهر متکی نوشتند: “شایسته جایگاه ریاست جمهوری نیست که در اظهارات ۲۰ سطری ایشان، ۲۴ نکته خلاف واقع، ناروا و یا ادعای نادرست وجود داشته باشد.”
و این روال ادامه یافت و هر روز تیتری با عنوان ” سخنان احمدی نژاد کذب است” ادعاهای رییس هیات دولت دروغ محض است” زینت بخش روزنامه ها و رسانه های داخلی شد. نه به نقل از رسانه های بیگانه و دشمنان و مخالفان و اجانب و …. بلکه نقل قول هایی از نماینده رهبری در موسسه کیهان و نماینده اصولگرای حامی احمدی نژاد و وزیر مورد تایید رهبری و …..
امروز دیگر کسی به دنبال یافتن نکات خلاف واقع در سخنان احمدی نژاد نیست، آنجا که می گوید ” ایران آزاد ترین کشور جهان است.”، ” در ایران زندانی سیاسی نداریم” ،” آقایان موسوی و کروبی در حصر نیستند و آزادانه زندگی می کنند”،” در کشور ما سانسور وجود ندارد و مطبوعات آزاد هستند که هرچه می خواهند بنویسند”، ” فرار مغزها صحت ندارد” ” بنزین مورد نیاز را از این بعد خودمان می توانیم تولید کنیم ونیازی به واردات بنزین نداریم” و صدها دروغ ریز و درشتی که مردم هر روز با همه وجودشان درک می کردند، وقتی فشارهای قدرت های بزرگ را می دیدند که عرصه را بر کشور تنگ می کند، بخوبی می فهمیدند که ادعای ” در سیاست خارجی در اوج اقتدار هستیم” یعنی چه و زمانی که می گفت ” که نرخ تورّم نسبت به دوران قبل از من در ریاست جمهوری, بسیار پایین تر است” مردم آن را در سفره های کوچک خانه شان می دیدند و دیگر نیازی نبود که میرحسین انذار دهد ” شما امروز به سخنان دولتیان گوش کنید. به نظر می رسد که کشورما کمترین نرخ تورم را دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده و یا آنکه کشور ما بیشترین سرمایه های اقتصادی جهان را جذب می کند و گویی سرمایه گذاران پشت دروازه کشور صف کشیده اند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاری ها را بگیرند. دروغ گویی تا آنجا پیش رفته که می گویند مردم ما آزادترین کشور دنیا هستند. به نظر من باید تامل کنیم. آنها می دانند دروغ می گویند و یا حافظه شان دچار اختلال شده است.”
هاشمی رفسنجانی گفت: «همانطور که ما پس از انقلاب اسلامی خطرهایی را تجربه کردیم، کشورهای منطقه خاورمیانه هم باید بدانند که بعد از پیروزی انقلابهایشان، خطراتی در کمین آنهاست و لذا باید هوشیار باشند و از تجربهها درس بگیرند».
به گزارش خبرنگار آفتاب، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که در آیین افتتاح همایش تحولات خاورمیانه و آینده نظم منطقهای در سالن همایشهای آفتاب مرکز تحقیقات استراتژیک سخنرانی میکرد، با بیان خاطراتی از حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یادآور شد: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بودیم که برخی گروهها نخواستند با خواست اکثریت مردم جامعه همراه شوند و اداره کشور توسط گروههای مذهبی که پایگاه مردمی بالایی هم داشتند را تحمل نکردند، به تقابل با انقلاب رسیدند و این حرکتهای آنها، خطرات و تهدیداتی را هم برای انقلاب بهوجود آورده بود».
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه “آنچه انقلاب را از خطرات و تهدیدات به سلامت عبور داد اتحاد مردم بود که با رهبری امام راحل و حضور روحانیت تثبیت و تداوم انقلاب را تضمین کرد” افزود: «تا این اتحاد بین اکثریت مردم وجود داشته باشد، انقلاب به حرکت خود بر اساس آرمانهای اصیلش ادامه خواهد داد».
وی تصریح کرد: «کشورهای تازه انقلاب کرده در منطقه هم اگر بتوانند یک اکثریت قابل قبولی را بر اساس خواستهها و معیارهای اساسی انقلابشان در صحنه نگه دارند، قطعاً موفق خواهند بود، ولی اگر اینگونه نباشد، قطعاً دچار مشکل خواهند شد».
معصومه ابتکار
فریده ماشینی را بیش از هر جا در مجالس قرآنی دیده ام و همواره در حال کند و کاو و پرسش و پاسخ. شاید جستجوگری بیش از هر صفتی به او بیاید.
چند ماه پیش که در گردهمایی فصلنامه فرزانه برای تقدیر از خانم منیر گرجی و خودش یعنی فریده برگزار شد، می گفت: «از ۱۴ سالگی در کلاس های قرآن خانم گرجی حضور یافتم و تلاش کردم محققانه هم حضور یابم. از همان اولین جلسات این جمله ایشان در ذهنم نقش بسته که چقدر سخته از قرآن گفتن. مطالب خانم گرجی به روز بود و همواره جوششی درونی داشت. این نبود که سخنی بگویند و از آن بگذرند، بلکه دائما به مطالب جدیدی می رسیدند و برگی دیگر از مفاهیم قرآن را ورق می زدند».
… به واقع فریده شاگرد ممتاز خانم گرجی است. همواره با الهام از قرآن کریم بر مسایل اجتماعی و به خصوص مسایل زنان تمرکز کرده و مطالعات و مقالات متعددی بر محور توسعه و پیشرفت جامعه زنان مسلمان داشته است.
فریده صوت خوشی هم دارد و شنیدن ادعیه با صدای او بسیار زیباست … اما با این توصیفات، تصویر یک خانم صرفا مذهبی در ذهنتان ایجاد نشود. فریده زنی روشنفکر است و در نشست های علمی و مباحث علوم انسانی همواره به عنوان یک اندیشمند مطرح بوده است … او را به واقع می توان یک روشنگر دینی دانست … او حالا با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کند … دعای خوبان همراهش باد …
میرحسین موسوی: ما باید بدانیم رواج دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمی تواند پایه های یک نظام را استحکام بخشد و در کنار این حرکت همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان در باره افراد و زندانیان و شخصیت ها سوء ظن داشته باشند.
کلمه: در آستانه سومین سالگرد ۱۳ خرداد ۸۸، روز دروغ ممنوع، روزی که میرحسین موسوی همه ی دروغگویان حاکمیت را به سکوت فراخواند، محمدحسن رحیمیان از نمایندگان ولی فقیه ادعا کرده که رهبری در سال ۸۸ دستور آزادی کسانی را که اتهامشان توهین به رهبری بوده، صادر کرده است. این دروغ بزرگ در حالی مطرح شده که بسیاری از زندانیان سیاسی پس از انتخابات به اتهام توهین به رهبری محاکمه و زندانی شده اند و هنوز تعدادی از آنها در زندان اند.
قاسم شعلهسعدی یکی دیگر از نمونه هایی است که شرح وضعیت او، دروغ نمایندهی رهبری را رسوا می سازد. او از جمله زندانیان سیاسی است که به جرم انتقاد از رهبری در زندان اند؛ آن هم در حالی که وضع جسمی نامناسبی دارد و پزشکان گواهی کرده اند که توانایی گذراندن حبس را ندارد.
شعله سعدی هم مانند ابوالفضل قدیانی، به طور غیرقانونی در زندان است و محکومیت قطعی او ۸ فروردین ماه به پایان رسیده، اما دستگاه قضایی با اعمال نفوذ نیروهای امنیتی، او را در زندان نگه داشته است.
این وکیل دادگستری ۱۰ سال پیش هم به جرم انتقاد از رهبری زندانی شده بود. او پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ نیز به خاطر آنکه در انتقاد از عملکرد و مواضع رهبری در حوادث پس از انتخابات و تاکید بر مسئولیت وی در این باره، با رسانههای منتقد مصاحبه کرد، از شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران حکم دو سال زندان دریافت کرد.
دادگاه در رای صادر شده، اظهارات دکتر شعله سعدی درباره مسئولیت رهبری در سرکوب های پس از انتخابات، و همچنین انتقادش از حمایت رهبری از برخی متهمان فساد مالی از جمله تمدید حکم رفیق دوست در ماجرای اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی در ابتدای دهه هفتاد را مصداق توهین به رهبری دانسته شده است.
مادر این زندانی سیاسی چندی پیش در نامه ای به رهبری نوشته بود: چگونه در ارتباط با منتقدین خود و نه حتی مخالفین، آنها را به طلحه و زبیر تشبیه می کنید و خود را بی کم و کاست جای پیشوای منزه می نشانید و علی وار جلوه می کنید ولی در زمان اجرای عدالت تجاهل می کنید و از جمله خواستار عدم کش دادن قضیه فساد سه هزار میلیارد تومانی می شوید؟!
او که مادر شهید علی اصغر شعله سعدی نیز هست، مهرماه سال قبل نیز در نامه دیگری به رهبری نوشته بود: من شهید نداده ام که مقامات قضایی و امنیتی خودسرانه و آشکارا قانون را نقض کنند… شما از یک طرف دعوت به ارزیابی بی طرفانه توسط صاحبنظران می کنید و حتی ادعا می کنید که باید انتقادهای گزنده را هم تحمل کرد و برای تشکیل کرسی های آزاد اندیشی و ایجاد گفتمان آزاد فراخوان می دهید و از طرف دیگر عوامل شما از گل نازکتر به شما را تحمل نمی کنند و نه تنها به بهانه اظهار نظر اندیشمندان را بازداشت و محکوم می کنند، بلکه به یک بار محکومیت آنها هم رضایت نمی دهند و اکتفا نمی کنند و برای یک اظهار نظر، محکومیت های متعدد می دهند.
همسر قاسم شعله سعدی نیز در مصاحبه با کلمه، با اشاره به محکومیت شعله سعدی با استناد به آیه محاربه، گفته بود: من شاکی هستم از ظلمی که دارد به آقای شعله سعدی و خانواده اش می شود. من از آقای خامنه ای سوال می کنم که آیا شما معتقدید این آیه مربوط به شما می شود؟ آیا واقعا این آیه در مورد شما صدق می کند؟
تعداد استان های درگیر با معضل گرد و خاک همچنان رو به افزایش است و به گفته رییس سازمان هواشناسی، در حال حاضر ۲۰ استان کشور درگیر با گرد و غبار هستند.
زندگی با هر پدیده ناخوشایندی، امکان دارد که عادی شود، اما با هوای بد نمی شود زندگی کرد؛ با هوا آلوده، با هوای پر از ذرات غبار، با هوای مملو از خاک. چیزی که هواشناسان می گویند ذرات کوچکتر از ۱۰ میکرون. اما اکنون مردم ۲۰ استان از ۳۲ استان ایران، یکی دو روز از هفته را با گرد و خاک سپری می کنند. این آماری است که بهرام صناعی، رییس سازمان هواشناسی اعلام کرده است.
به گفته او ماهوارهای نشان میدهد که دید افقی در کشور طی پنج سال گذشته کاهش یافته است و ۲۰ استان گرفتار این پدیدهاند.
آنطور که صناعی به ایسنا گفته است شش کانون عمده گرد و غبار در مناطق غربی و کشورهای عراق، سوریه و عربستان وجود دارد که چهار کانون آنها در عراق است: “بیشترین گرد و خاک نیز از این کانونها وارد کشور میشود. بررسیهای انجام شده در ۱۰ سال گذشته نشان میدهد در استانهای هرمزگان، خوزستان، آذربایجانهای شرقی و غربی، یزد، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، کرمانشاه، ایلام، مرکزی و گیلان تعداد روزهایی که دید به زیر دو کیلومتر رسیده است، زیاد شده. همچنین در استانهای کرمانشاه، ایلام، لرستان، فارس، هرمزگان و یزد تعداد روزهایی که گرد و خاک در آنها ثبت شده است، ۴۰ درصد افزایش یافته و از سوی دیگر در استان های آذربایجان غربی، کردستان، همدان، مرکزی، کهگیلویه و بویراحمد و فارس غلظت گرد و غبار ۳۰ درصد افزایش داشته است.”
۴ استان ۱۴۰ روز گرد و خاک دارند
رییس سازمان هواشناسی، آمار هولناک دیگری هم داده؛ اینکه چهار استان ایران در ۱۰ سال گذشته، از ۱۲۰ تا ۱۴۰ روز گرفتار گرد و خاک بوده اند: “در منطقه زابل در استان سیستان و بلوچستان، خوزستان، بوشهر و هرمزگان طی ۱۰ سال گذشته بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ روز پدیده گرد و خاک را داشتهایم.”
تهران فقط ۱۰ روز گرد و خاک دارد
به نوشته خبرآنلاین، گرد و خاک که به تهران می رسد، صدای همه بلند می شود، مسوولان به فکر چاره می افتند و دنبال راهکار بین المللی می گردند. شهر تا مرز تعطیلی می رود و البته پیشنهادهای محیرالعقولی هم مطرح می شود، مثل آبپاشی معابر.
اما رییس سازمان هواشناسی می گوید تهران فقط ۱۰ روز با گرد و خاک مواجه است: “در تهران تعداد روزهایی که با مشکل گرد و خاک مواجهیم، به طور میانگین در ۱۰ سال گذشته کمتر از ۱۰ روز در سال بوده است. به همین دلیل وضعیت تهران در این زمینه در مقایسه با سایر استانهای کشور بحرانی نیست.”
تقصیر ترکیه است
اما به وجود آمدن این گرد و خاک تمام نشدنی تقصیر کیست؟ آنطور که رییس سازمان هواشناسی می گوید، مقصر ترکیه است؛ “یکی از علل عمده پدیده گرد و خاک در منطقه، مهار آبهای مرزی است. این امر که توسط ترکیه طی سالهای گذشته با احداث سدهای متعدد صورت گرفته، موجب شده اکثر نخلستانهای عراق خشک شود.”
به گفته صناعی هورها به عنوان فیلتر هوا عمل می کردند: “متاسفانه در زمان رژیم صدام این هورها خشک و آبهای آنها توسط کانالهایی به بخشهای دیگر منتقل شد که همین امر موجب نابودی هورها از جمله هورالعظیم شد. پدیده خشکسالی، هجوم کشورهای غربی و تاثیر آن بر کشاورزی عراق، تغییر مسیر رودخانهها و خشک شدن هورها از جمله علل اصلی پدیده گرد و خاک در منطقه است.”
چه باید کرد؟
با تمام ابنها به نظر می رسد چندان مهم نیست که مقصر چه کسی است. مهم این است که چگونه می شود از گرد و خاک فرار کرد. تثبیت خاک، مالچ پاشی، درختکاری، باروری ابرها، احیای تالاب ها، خراب کردن سدها، و یا حتی آبپاشی! راهکارهای بلند مدت و کوتاه مدتی هستند که تاکنون ارائه شده. اما رییس سازمان هواشناسی گفته برای گرد و خاک عملا هیچ راه فیزیکی وجود ندارد: “هیچ راهکار فیزیکی برای مقابله با پدیده گرد و خاک وجود ندارد، فقط باید در مناطقی که منشا گرد و خاک در آنهاست اقدام اساسی صورت گیرد تا از این مناطق شاهد ورود گرد و خاک به کشور نباشیم. از سوی دیگر مالچ پاشی هم تنها سه سال ماندگاری دارد. به همین دلیل سرمایه گذاری عظیم برای این مساله نیاز است.”
او درباره بارورسازی ابرها و تاثیر آن بر پدیده گرد و خاک هم گفت: “بارورسازی ابرها راهکار موثری برای مقابله با پدیده گرد و خاک نیست و آنقدرها بر روی پدیده گرد و خاک تاثیر ندارد از سوی دیگر حداکثر تاثیر این پدیده بین ۱۰ تا ۱۵ درصد است.”
به گفته او سازمان هواشناسی جهانی اعلام کرده است بارور سازی ابرها در نقاطی که میزان بارش سالانه در آنها زیر ۲۵۰ میلیمتر است جواب نمیدهد: “بر این اساس بارورسازی ابرها در استان هایی مانند سمنان، یزد، اصفهان، خراسان رضوی، قم، سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان و … امکان اجرا ندارد. بارورسازی ابرها تکنولوژی است که از روسیه گرفته شده است. اگر واقعا بارورسازی ابرها پاسخگو بود چرا روسیه در آتش سوزی وسیع سه سال قبل خود که چندین ماه جنگلهای آن در آتش میسوخت از این تکنولوژی استفاده نکرد؟”
صناعی همچنین گفت:”ترکیه باید بخشی از خسارتهای وارد شده در این زمینه را بپذیرد، قطعا عراق به تنهایی نمیتواند این مشکل را حل کند و اگر همه هماهنگیها صورت گیرد، حل مشکل گرد و خاک حداقل ۱۰سال زمان نیاز دارد. لذا باید هرچه سریعتر مسئولان ذیربط در این زمینه وارد عمل شده و همکاریهای منطقهای را برای مقابله با این پدیده گسترش دهند.”
پیش از این اسماعیل کهرم، فعال محیط زیست درباره چاره مقابله با گرد و خاک گفته: “برنامه بلندمدت جلوگیری از خشکشدن تالابها، چرای بیرویه دام در مراتع و حفظ جنگلهاست که نیاز به یک برنامهریزی دقیق و همه جانبه با همکاری مسئولان مربوطه و نیز کشورهای درگیر دارد که البته کارهای انجام شده توسط این کشورها به خاطر گستردگی مناطق موفق نبوده است.”
به گفته او برنامه کوتاه مدتی همچون مالچ پاشی برای این وسعت نمیتواند تدبیر خیلی مناسبی باشد، ضمن اینکه مالچ نیز چون از مواد نفتی است برای خاک و رشد گیاهان اصلا مناسب نیست و به خاک آسیب میرساند.
در حالی که احمدی نژاد بارها ادعا کرده که مهاجرت نخبگان به خارج از کشور صحت ندارد، آما نشان می دهد که روند مهاجرت نخبگان ایرانی به خارج از کشور سیر صعودی به خود گرفته است و ۶۲درصد از دانشآموزان مدالآور المپیادی کشور طی ۱۴ سال گذشته به کشورهای توسعهیافته دنیا اعم از آمریکا و کانادا مهاجرت کردهاند.
مسالهای که نشان میدهد فرش قرمز دانشگاههای برتر دنیا به روی مدالآوران ایران در المپیادهای جهانی همچنان پهن است.
روزنامه شرق نوشت: از مجموع ۲۲۵ دانشآموز ایرانی که طی سالهای ۱۳۷۲ (م۱۹۹۳) تا ۱۳۸۶ (م۲۰۰۷) در ۵۳ المپیاد جهانی شرکت کردند بیش از۱۴۰ نفر معادل ۲/۶۲درصد آنها هماکنون در یکی از دانشگاههای مطرح دنیا در آمریکا و کانادا تحصیل میکنند.
گستره مهاجرت مدالآوران و دانشآموزان دیروز ایران و دانشجویان، اساتید و سرمایه امروز کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، هماکنون ۲/۶۹درصد مدالآوران در المپیاد فیزیک، ۷/۷۶درصد ریاضی، ۵۰درصد کامپیوتر و ۵۰درصد شیمی خارج از مرز جغرافیایی کشور و اکثرا عضو دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذاری در دنیا همچون دانشگاه هاروارد، استنفورد، امآیتی، کالیفرنیا، کمبریج، جان هاپکینز و پرینستون در آمریکا و دانشگاه تورنتو و سایمون فریز در کانادا هستند.
مبدا ۹۴درصد آنها سکوی پرتابی بهنام «دانشگاه صنعتیشریف است» و مقصد ۴/۶۶درصد آنها آمریکا. سرمایههایی که در کنار سایر نخبگان ایرانی که مارک یا برچسب حضور در المپیادهای جهانی را ندارند و با چراغ خاموش پا از جغرافیای مرزی کشور بیرون میگذارند، بخش عمدهای از جامعه نخبگان ایرانی در کشورهای توسعهیافته را تشکیل میدهند.
زبان تلخ آمار میگوید هماکنون چهار تا پنج میلیون مهاجر ایرانی در ۳۲ کشور جهان حضور دارند. بیش از ۵۰۰ پروفسور ایرانی (معادل با یک پنجم کل استادان ما در داخل کشور) در ایالات متحده وجود دارند. همچنین براساس پژوهشی سه تا چهارنمره از میانگین ضریب هوش ایرانیان در اثر مهاجرت نخبگان کاسته شده است و غمانگیزتر آنکه براساس پژوهش صورت گرفته در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیش از ۷۰درصد دانشجویان دکترای آن دانشگاه که موفق به دریافت مدرک دکترای خود شدهاند به فکر مهاجرت هستند. یعنی قدم گذاشتن به راه هموار و بیبرگشتی که گرچه به زیان کشور است اما آنها را به سمت دانشگاهها و کرسیهای علمی تراز اول جهان میرساند.
احمد شیرزاد
شرکت دانشآموزان ایرانی در المپیادهای بینالمللی به شکل رسمی از سال ۱۳۶۷ آغاز شد که در آن سال تیم ایران در رشته ریاضی با سرپرستی دکتر نجفی به کوبا رفتند که این آغاز شور و هیجان خوبی را به جوانان منتقل کرد. پس از آن در رشته فیزیک ما این کار را شروع و در اولین سال به عنوان ناظر در کشور آرژانتین حضور پیدا کردیم و پس از آن، این حرکت به صورت مستمر ادامه پیدا کرد. در ادامه، این حرکت با رتبههای بالای دانشآموزان ایرانی در المپیادهای جهانی همراه شد که ما طی این سالها معمولا رتبههای ۱۰ به بالا داشتیم. البته متاسفانه طی سه، چهار سال اخیر وضع نسبی رتبههای دانشآموزان مناسب نبوده است و میتوان گفت ناشی از مدیریت داخلی سنجش نخبگان در کشور است. اما نکته حایز اهمیت در بحث نخبگان این است که عموما دو تصویر در رابطه با دانشآموزان مدالآور در المپیادهای جهانی وجود دارد که متاسفانه افراطی است و منشاء تصورات غلط و نادرست در این رابطه میشود که در ذیل به آن اشاره میشود.
۱- تصور اول این است که متاسفانه گهگاه دولتمردان عنوان میکنند موفقیت دانشآموزان نخبه ایرانی و مهاجرت آنها به دانشگاههای مطرح جهان ناشی از آموزشوپرورش موفق و پیشرفته ایران است و در واقع مباهاتی نادرست از آن میشود. البته هر موفقیتی از سوی دانشآموزان در میادین علمی جهانی صورت میگیرد مایه مباهات است اما ما باید بدانیم به چه چیزی مباهات میکنیم. برای مثال اگر شخصی در یک مسابقات بینالمللی ورزشی قهرمان میشود آیا ملاکی بر سلامت جسمی همه شهروندان کشور است؟
همانطور که در رشتههای ورزشی قهرمان شدن ورزشکاران ما نشاندهنده سلامت جسمی همه افراد نیست ما نمیتوانیم موفقیت دانشآموزان ایرانی در المپیادهای جهانی را ناشی از آموزشوپرورش پیشرفته و استاندارد خود بدانیم. روال انتخاب دانشآموزان نخبه به شکلی است که آموزشوپرورش و بنیاد ملی نخبگان با گزینشهای علمی مناسب دانشآموزان مستعد را برای حضور در المپیادها انتخاب میکند که این روال در بسیاری از کشورها نیز وجود دارد و نمیتوانیم بگوییم حضور این دانشآموزان ناشی از آموزشوپرورش پیشرفته ماست. هماکنون ما در علوم پایه مشکلات اساسی داریم و علوم پایه به خودیخود در مقایسه با سایر رشتههای تحصیلی و علوم کاربردی جذابیت کمتری دارد، در حالی که رشد و توسعه علوم پایه به نفع کشور است و عقبافتادگی در علوم پایه باعث دنبالهرو شدن سایر علوم نیز میشود، بنابراین، این نکته بسیار حایز اهمیت است که ما در علوم پایه در سطح جهانی بتوانیم حضور و مشارکت داشته باشیم. فلسفه تشکیل این المپیادها نیز که از سوی کشورهای اروپایشرقی آغاز شد و بعد با استقبال اروپای غربی و آمریکایشمالی نیز مواجه شد این است که آنها در آموزشوپرورش خود در هیچ مقطع زمانی از علوم پایه غافل نشوند.
۲- تصور دوم این است که برخی نسبت به مساله دانشآموزان المپیادی و زمینه مساعد دانشگاههای مطرح دنیا برای جذب آنها معترض هستند و آن را ضمیمه افزایش درصد مهاجرت نخبگان میدانند. اینکه از بحث مهاجرت المپیادیها به کشورهای توسعهیافته و کرسیهای مطرح علمی در دانشگاههای درجه یک دنیا به عنوان مصداق و نشانهای از فرار مغزها سخن به میان آید مشکلی نیست اما آمار کلی مهاجرت در کشور به خودیخود نگرانکننده است و طبیعی است که وقتی دانشآموزان المپیادی هم به این آمار اضافه میشوند، قدری نگرانکننده میشود. ولی آنچه جفاست این است که از این آمار این تصور بهرهبرداری شود که آمار شرکت دانشآموزان در المپیادهای جهانی باعث تشدید آمار مهاجرت نخبگان شده است و باید متوقف شود. این نگرش در ذات خود دارای اشکالات اساسی است. مهاجرت نخبگان عوامل متعددی نظیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد و مسوولان بهتر است به جای نگرشهای اینچنینی به فکر درمان این مساله باشند.
در بسیاری از موارد تحلیلهایی که از بحث مهاجرت نخبگان و موفقیتهای دانشآموزان ایرانی در المپیادهای جهانی صورت میگیرد دچار تشویش در مصداق میشود. در حال حاضر به جای اینکه ما کسانی را که باعث پرورش و انتخاب دانشآموزان نخبه میشوند سرزنش کنیم بهتر است سراغ عواملی برویم که باعث تشدید مهاجرت نخبگان شده است.
در حال حاضر عدهای معتقدند حضور دانشآموزان ایرانی در المپیادهای جهانی و استقبال دانشگاههای مطرح دنیا از آنها یکی از زمینههای اصلی تشدید مهاجرت است و باید بر این اساس صورتمساله یعنی حضور دانشآموزان ایرانی در المپیادهای جهانی پاک شود که این مساله در ذات خود دارای ایرادات اساسی است و باعث میشود نخبهپروری در کشور تا حد زیادی دچار مشکل شود. همانطور که ما در سه، چهار سال اخیر شاهد کاهش آمار دانشآموزان مدالآور در المپیادهای جهانی بودهایم.
*سرپرست دانشآموزان ایرانی
در ۱۴دوره المپیاد جهانی فیزیک
منبع: شرق
در حالی که نسل اول سپاه را شهیدان باکری، همت، جهان آرا و …. تشکیلی می دادند، فرمانده نیروی دریایی سپاه مدعی شد که نسل جدید جوانان پاسدار از بسیاری جهات از نسل اول سپاه جلوتر و کارآمدتر است.
ادعای این سردار سپاه در حالی صورت می گیرد که در راستای جوانگرایی و حذف نیروهای قدیمی و کارآمد سپاه طی سال های گذشته تلاش زیادی از سوی سردار جعفری فرمانده سپاه انجام شده است. بازنشستگی های زود هنگام یکی از طرح های سپاه برای خارج کردن کادر با تجربه سپاه بود.
فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه کادرسازی و تربیت نیروهای کارآمد و شایسته برای سطوح مختلف فعالیتهای سپاه یک ضرورت است، گفت: نسل جدید جوانان پاسدار از بسیاری جهات از نسل اول سپاه جلوتر و کارآمدتر است.
به گزارش فارس، با هدف بررسی و پیگیری طرح شناسایی و تربیت مدیران آینده سپاه، اولین همایش سالانه امیدان نیروی دریایی سپاه به میزبانی منطقه دوم این نیرو در بوشهر برگزار شد.
در این گردهمایی «دریادار فدوی» طی سخنانی به اهمیت و جایگاه مهم و بیبدیل سپاه در بعد داخلی و خارجی اشاره کرد و گفت: از آغاز حرکت انقلابی مردم ایران تا به امروز، اساس موفقیت و عزت ما، حرکت بر محور ایمان و معنویت و بهرهگیری از شور و شعور انقلابی، بصیرت و تبعیت از رهبری دینی بوده است.
وی افزود: شرط ادامه این توفیقات، تقویت و تحکیم مبانی فکری و عقیدتی، ارتقای معنویت، بصیرت، روحیه انقلابی و افزایش سطح علم و آگاهی و تکلیفمحوری است.
فدوی گفت: کادرسازی و تربیت نیروهای کارآمد و شایسته برای سطوح مختلف فعالیتهای سپاه یک ضرورت است.وی خاطرنشان کرد: در جریان کادرسازی و تربیت آیندهسازان سپاه باید انتقال تجربه، بسترسازی برای تعالی و رشد معنوی، افزایش فرصت و زمینه بهرهگیری جوانان پاسدار از علوم و مهارتهای حرفهای برای اثربخشی بیشتر و همچنین ارتقای کیفی فعالیتهای جاری در بخشهای مختلف، موردتوجه جدی قرار گیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر