سید مصطفی تاجزاده، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی به تازگی در زندان دچار مشکل دید شده است و چشمان او تار می بینید. همچنین بیماری هایی که پیش از این به آن ها مبتلا بوده مانند نقرس و سینوزیت و آرتروز گردن نیز باقی است و با وجود آنکه چند ماه قبل درخواست ام آر آی داده شده و پزشک قانونی هم تأیید کرده بازهم مانع انجام مراحل تشخیص پزشکی و درمانی برای این زندانی سیاسی شده اند.
به گزارش کلمه، با وجود تمامی این بیماری ها و سخت گیری ها تاجزاده همچون دیگر اسیران سبز استوار بر سر احقاق حقوق مردم ایستاده و حتی در مطلب اخیرش نسبت به بی اعتبار شدن مجلس هشدار داده و تاکید کرده اگر این روند ادامه پیدا کند مجلس به یکی از دفاتر رهبری تنزل پیدا خواهد کرد.
به نظر می رسد همین روشنگری معاون سیاسی وزارت کشور دولت سیدمحمد خاتمی است که سبب شده آنان که رای مردم را به هیچ انگاشتند و مسسبان وضعیت این سه سال مانع از ادامه معالجات و درمان او شوند.
همسر مصطفی تاجزاده در حال حاضر بسیار نگران سلامت او هست و درگفت و گو با کلمه تاکید می کند:” طبیعی است که من به عنوان همسر ایشان نمی توانم بیکار بنشینم تا خدای نکرده مشکلات و مخاطرات جدی برایشان پیش بیاید. من به آقایان هم هشدار داده ام که در این ماه خرداد و در آستانه سالگرد شهادت هدی صابر اجازه ندهید که اهمال و بی توجهی در شکل خوش بینانه البته، منجر به گرفتاری هایی برای زندانی ها و خانواده هایشان و خودتان شود. گفته ام که شما وظیفه حفاظت از جان و روان عزیزان ما را دارید و هرگونه تخطی از این وظیفه می تواند موجب پیگرد قانونی باشد.”
گفتگوی فخرالسادات محتشمی پور همسر سیدمصطفی تاج زاده را با هم می خوانیم:
در مورد آخرین وضعیت اقای تاجزاده توضیح دهید؟
متاسفانه ایشان به لحاظ جسمی در وضعیت خوبی به سر نمی برند. چند ماهی است که مشکل در دید پیدا کرده اند و البته به بهداری اوین مراجعه داشته اند و حتی چشم پزشک ایشان را ویزیت کرده اما ظاهرا نتوانسته تشخیص درستی بدهد و تنها ایشان را از بابت این که بیماری آب مروارید ندارند مژده داده است! مشکل پوستی هم که مدت هاست برایشان ایجاد شده و متأسفانه طبابت های پزشکان بهداری زندان به درمان منجر نشده است.
بیماری هایی که پیش از این به آن ها مبتلا بودند مانند نقرس و سینوزیت و آرتروز گردن نیز باقی است که در مورد اخیر که خیلی هم خطرناک است براساس هشدارهای پزشک معالجشان با وجود این که چند ماه قبل درخواست ام آر آی داده شده و پزشک قانونی هم تأیید کرده ولی متاسفانه اراده ای برای عدم حضور ایشان در خارج از زندان حتی برای درمان وجود دارد که تا کنون مانع انجام مراحل تشخیص پزشکی و درمان شده است
در حال حاضر علاوه بر نگرانی هایی که بابت مشکل گردنشان داریم که به دلیل نحوه نگهداری در شرایط قرنطینه می تواند منجر به تشدید بیماری شود، مشکل تاری چشم که از آن شکایت زیاد دارند برایمان نگران کننده تر شده خصوصا که طبق اخبار واصله از داخل زندان خود ایشان در بهداری به دوستانی که ایشان را اتفاقی دیده اند از بابت عدم رسیدگی گله کرده است.
در حال حاضر مسوولیت نگه داری آقای تاجزاده در زندان بر عهده کیست؟
ظاهرا همه زندانی ها در حال گذراندن حکم مسئولیتشان با دادستان است و در حال حاضر همسرم تحت نظر سازمان زندان ها به شکل انفرادی و در قرنطینه و ایزوله در بند زنان سابق نگهداری می شود ولی به واقع هیچ کس مسئولیت مستقیم را به عهده نمی گیرد در گفتگوهایی که داریم با مسئولین زندان و سپاه. درست است که قانونا سپاه حق داشتن بازداشت بازداشت گاه ندارد ولی در حال حاضر بند دو الف توسط سپاه اداره می شود و زندانیان سیاسی در آن جا بازجویی و نگهداری می شوند و حتی بعضی از جمله آقایان دکتر رمضانزاده و مهندس نبوی حکمشان را در این بازداشت گاه می گذرانند وقتی که مسائل درمان، ملاقات و مرخصی آقای تاجزاده را پی گیر می شویم هر بخش مسئولیت را به بخش دیگری احاله می دهد. سپاه از خود سلب مسئولیت می کند در حالی که مسئولین زندان می گویند بدون اجازه دو الف ما نمی توانیم هیچ اقدامی بکنیم.
یعنی سپاه باید اجازه دهد تا آقای تاجزاده برای درمان از زندان خارج شوند؟
در مورد اخیر که ما برای درمان ایشان پیگیری می کردیم با توجه به این که همسرم علیرغم میلش به دلیل اضطراری که وجود داشته نامه به دادستان داده و ایشان هم موافقت کرده اند و دفتر ایشان به من دیروز اطمینان داده اند که نامه موافقت را برای زندان و برای دو الف فرستاده اند اما متاسفانه ایشان برای درمان به خارج از زندان منتقل نشدند. این در حالی است که من از پزشکان متخصص چشم و پوست و نیز برای انجام ام آر آی وقت گرفته بودم و تا امروز نیز منتظر انتقالشان بودم که صورت نگرفت. ادعای مسئولین زندان این است که بدون دستور سپاه نمی توانند اقدام کنند. دیروز هم گفتند که از بند دو الف خواسته ایم که بنابر نامه دادستان اقدام کنند که خبری نشد.
به نظر میرسد اخیرا نسبت به سلامت زندانی های سیاسی بی توجهی بیشتری می شود و خیلی سخت به آنان اجازه درمان می دهند اما گویا این تشدید برای آقای تاجزاده بیشتر است دلیل آن چه می تواند باشد؟
همسرم نسبت به بی قانونی هایی که در مورد او می شود به شدت معترض است به همین دلیل بیش از یک سال و نیم است که روزه دار است ولی آقایان نه تنها توجهی نمی کنند بلکه روز به روز نسبت به سلامت ایشان و حفظ جانشان بیشتر اهمال می کنند. در حال حاضر در قرنطینه و به شکل انفرادی نگاه داشتن آقای تاجزاده کاملا غیرفانونی است اما آقایان مدعی هستند که ایشان انفرادی نیست و در قرنطینه نیست. خوب البته حقوق دان ها می توانند در این موردبیشتر توضیح دهند که زندانی برای گذراندن حکمش باید چه وضعیتی داشته باشد ولی این مسئله منجر به اعتراضات ما شده که نامه هایی از طرف خانواده ایشان به رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس و نمایندگان مجلس نوشته ایم که همگی بی پاسخ بوده است. چون جوابی ندارند بدهند. چه بگویند بگویند دستور از بالاست این که خیلی بد می شود پس سکوت می کنند و اگر رویشان بشود انکار. شاید دلیل سخت گیری های بیشتر بر روی همسرم اعتقاد و التزام عملی او به قانون اساسی و از جمله حق آزادی بیان است. که در طول مدت اجرای حکمش سعی کرده از این حق خدادادی که در قانون اساسی ما هم خوشبختانه مورد تاکید قرار گرفته استفاده کند. این که دیگران از این حق استفاده می کنند یا خیر به خودشان مربوط است ولی نقادی های این منتقد قانون گرا ظاهرا به مذق عده ای خوش نمی آید و لابد همان عده هم مانع درمان ایشان می شوند. در هر جای دنیا برای منتقدانشان کرسی و جایگاه ویژه در نظر می گیرند و متاسفانه در جمهوری اسلامی که بنایش بر اقامه قسط بوده جایگاه منتقدان قانون گرا زندان است و هرچه قانونی تر و بهداشتی تر نقد کنند شرایطشان بدتر می شود این عین تبلیغ علیه نظام است که عده زیادی به اتهام آن در زندان به سر می برند.
اگر شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند و ایشان را برای ادامه درمال به خارج منتقل نکنن شما چه خواهید کرد؟
طبیعی است که من به عنوان همسر ایشان نمی توانم بیکار بنشینم تا خدای نکرده مشکلات و مخاطرات جدی برایشان پیش بیاید. من به آقایان هم هشدار داده ام که در این ماه خرداد و در آستانه سالگرد شهادت هدی صابر اجازه ندهید که اهمال و بی توجهی در شکل خوش بینانه البته، منجر به گرفتاری هایی برای زندانی ها و خانواده هایشان و خودتان شود. گفته ام که شما وظیفه حفاظت از جان و روان عزیزان ما را دارید و هرگونه تخطی از این وظیفه می تواند موجب پیگرد قانونی باشد. این که نمی شود همسر من از تاری چشم گله کند و ایشان بفرمایند انشاء الله چیز مهمی نیست. بیاید توسط متخصص معاینه شود اگر گفتند چیز مهمی نیست ما هم خیالمان راحت می شود وگرنه هزار دلیل می تواند موجب تاری چشم شود. انگار اقایان یادشان رفته بیماری مهلک آقای قابل در زندان با همین نشانه مورد شناسایی قرار گرفت.در حال حاضر این گونه سخن گفتن از احتمالاتی که وجود داردبرای من آسان نیست ولی خوب باید پیشگیری کرد از خطرات موضوعی که می خواهم تاکید کنم این است که آقایان حق ندارند مصطفی تاجزاده را مانند گوشت قربانی به هم پاس بدهند. حق ندارند نسبت به سلامتش بی توجهی کنند با تهدید خانواده اش به هزار و یک رقم تهدیدات عجیب و غریب که انجام هم داده اند با وقاحت و گستاخی. ما از جان عزیز این آزاده دربند نمی گذریم. تا حالا آقایان سپاه می گفتند ما می خواهیم اقدام کنیم دادستانی مخالفت می کند و ما را در برابر دادستانی قرار می دادند. حالا که دادستانی عقلانیت به خرج داده که بیمار بیایدبیرون با خرج خودش درمان شود و برود داخل باید معلوم شود چه کسی یا کسانی ممانعت می کنند؟ باید معلوم شود نامه هایی که از دادستانی فاکس شده و اقایان می گویند دست ما نرسیده بین راه چه بلایی سرش آمده است.
دقیقا چه کسانی مانع از خروج ایشان می شوند؟
اگر می دانستم که می رفتم یقه شان را می گرفتم عرض کردم هربخش به بخشی دیگر پاس می دهد. سپاه به زندان زندان به دادستانی دادستانی به سپاه چه می دانم من باید فرمایش مصطفی را تایید کنم که پرونده اش دست یک اقازاده است و حالا هم لابد باید ایشان پاسخ گو باشند.
در پایان اگر نکته خاصی دارید بفرمایید؟
وقتی من از سید مصطفی تاجزاده به عنوان زندانی خاص جمهوری اسلامی صحبت می کنم یعنی این که بیش از دیگران در مضیقه و فشار هست و مشخصا در موردشان کینه توزی می شود. مواردی مانند در قرنطینه و انفرادی بودن، ممنوع الملاقات بودن، ممنوع الخروجی فرزندش، ممنوع المعامله بودن فرزندش، دستگیری وقیحانه فرزند و همسرش، این ها مواردی است که یک جا برای دیگر زندانیان سیاسی محقق نشده است. کدام زندانی را مانع ملاقات همه اعضای خانواده اش جز همسرش می شوند. فرزند من بیش از دو ماه است پدرش را ندیده و پدر و مادر و خواهران باید با التماس از دو الف ملاقات حضوری بگیرند. این ها موارد نقض قانون و سلیقه ای عمل کردن هاس که باید مورد توجه حقوق دانان و دلسوزان قرار بگیرد و آقایان ملزم به پاسخ گویی بشوند. ما همه این بلاها و فشارها را تحمل می کنیم البته اعتراضمان باقی است اما تحمل به مخاطره افتادن سلامت ایشان را هرگز نمی توانیم بکنیم. در پایان امیدوارم آقایان که به ما وعده انتقال ایشان برای درمان را می دهند متوجه وخامت قضیه و اضطرارش باشند و کار امروز را به فردا نیندازند که این کندی و اهمال در حوزه های درمانی می تواند پرمخاطره باشد. روز تعطیل هم که مانع اقدامات درمانی است امیدوارم روز شنبه بتوانیم از این نگرانی ها بیرون بیاییم با معاینات تخصصی و اطمینان دادن اطباء حاذق به جدی نبودن مشکلات انشاء الله
منابع خبری گزارش داده اند بر اساس حکمی که در بند ٣۵۰ اوین به ابوالفضل قدیانی ابلاغ شده، علیرغم حملات و انتقادات شدید اللحن این زندانی سیاسی در نامه نهم دیماه ۹۰ به شخص رهبری، دراقدامی معنا دار اتهام توهین به رهبری در باره وی مبنا قرار نگرفته و تنها اتهام تبلیغ علیه نظام مبنای صدور رای قرار گرفته است.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، نزدیکان قدیانی گفته اند به نظر می رسد این امر با این هدف صورت گرفته تا ازترویج مخاطب قرار دادن رهبری به طور علنی جلوگیری شود.
بر اساس این گزارش، در پی ارائه لایحه كتبی این عضو سازمان مجاهدین انقلاب خطاب به دادگاه انقلاب تهران، و تاکید بر "غیرقانونی" دانستن این دادگاه و امتناع از حضور در جلسه آن و تصریح براینكه اصل حكم دادگاه باید به طور کتبی دربند ٣٥٠ زندان اوین به وی ابلاغ شود، این حكم دربند مذکور به ایشان ابلاغ وتحویل شد که برای اولین بار پس از حوادث انتخابات است که حکم یک زندانی سیاسی به صورت قانونی و کتبی به او ابلاغ می شود.
براساس این حکم و پس از سومین محاکمه، شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه هفته گذشته ابوالفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب رابه اتهام تبلیغ علیه نظام به یك سال حبس تعزیری دیگر محكوم كرد كه به این ترتیب میزان محكومیت این فعال سیاسی مجموعا به پنج سال رسید.
.محكومیت جدید آقای قدیانی با استناد به نامه سرگشاده نهم دی ماه ٩٠ صادرشده است كه طی آن وی رهبر جمهوری اسلامی را "مستبد امروز ایران" خوانده و خواستار آن شده بود كه وی ازقدرت كناره گیری كند.
متن کامل حکم دادگاه که در اختیار جرس قرار گرفته به این شرح است:
درخصوص اتهام آقای ابوالفضل قدیانی فرزند اسماعیل دائر به فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی باعنایت به مجموع محتویات پرونده و بررسی های انجام شده واستماع مدافعات وی وارسال نامه وی از زندان به سایت كلمه كه افراد مسئول نظام را افراد مستبد ونظام اسلامی را نظامی استبدادی خوانده، و به مناقب عوامل اغتشاش روز عاشورا پرداخته وازهتك حرمت كنندگان آن روز تجلیل بعمل آورده ومدافعان حریم ولایت وامامت درحماسه روزنهم دی ماه را مزدوران حكومت قلمداد نموده دادگاه باعنایت به مطالب ارائه شده ازسوی وی درنامه ارسالی به سایت كلمه وسابقه وی بزه انتسابی رامحرز دانسته مستندا به ماده ٥٠٠ قانون مجازات اسلامی نامبرده رابه تحمل حبس یكسال حبس با احتساب ایام بازداشت محكوم می نماید رای صادره حضوری وظرف مدت ٢٠ روز از
تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی دردادگاههای تجدید نظر استان تهران میباشد .دفتر مقرراست حكم صادره ابلاغ درصورت عدم اعتراض پرونده از آمار كسر و به اجرای احكام ارسال شود.
رییس شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی تهران و دادرس محاكم عمومی _ محمد مقیسه
وزارت خارجه آمریکا روز پنجشنبه گزارش سالانه حقوق بشر در کشورهای جهان را منتشر کرد که در بخش ایران، به اعدام ها، سرکوب، آزار اقلیت ها، دستگیری و زندان فعالان سیاسی اشاره شده و از وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد شده است.
در این گزارش که متن کامل آن روی وبسایت وزارت خارجه آمریکا منتشر شده آمده است: «ایران به طور مستمر ﺑﺴﯿﺎری از ﮔﺮوه ھﺎی اﻗﻠﯿﺖ، ﺷﺎﻣﻞ اﻗﻠﯿﺖ ھﺎی ﻗﻮﻣﯽ و ﻣﺬھﺒﯽ و همجنسگرایان را ﺳﺮﮐﻮب ﮐﺮده است.»
به گزارش رادیو فردا وزارت خارجه آمریکا می گوید: «در ۴ ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ سال گذشته، ﻣﻘﺎﻣﺎت دوﻟﺖ در زﻧﺪان ﮐﺎرون واﻗﻊ در اﺳﺘﺎن اھﻮاز، ﺳﻪ ﻧﻔﺮ را ﮐﻪ ﺑﻪ ارﺗﮑﺎب ھمجنس گرایی ﻣﺤﮑﻮم ﺷﺪه ﺑﻮدﻧﺪ، از راه ﺣﻠﻖ آوﯾﺰ اﻋﺪام ﮐﺮدﻧﺪ. اﯾﻦ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﻮردی ﺑﻮد ﮐﻪ همجنس گرایی، ﺑﺪون اﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ دﯾﮕﺮ اتهامات ھﻤﺮاه ﺑﺎﺷﺪ، با محکومیت به اعدام همراه شد.»
این گزارش می گوید در ایران و در فاصله زمانی ﺑﯿﻦ ٢١ ﻣﺎرس ﺗﺎ ٢١ ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ، ﺑﯿﺶ از ٣٢٠ ﺗﻦ از ﻓﻌﺎﻻن ﻓﺮھﻨﮕﯽ، ﺳﯿﺎﺳﯽ وﺣﻘﻮق زﻧﺎن در استان های آذری زبان، ﺑﺎزداﺷﺖ ﺷﺪﻧﺪ.
در متن این گزارش با استناد به یافته های مﮐﺰ اﺳﻨﺎد ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ اﯾﺮان، گفته که «در ﺳﺎل ٢٠١١ دوﻟﺖ ۶۵٩ ﻧﻔﺮ را در ایران اعدام کرده ﮐﻪ در اﯾﻦ میان، اعدام های دسته جمعی و مخفیانه هم بوده است.» این گزارش می گوید اعدام افراد زیر سن قانونی ادامه دارد و در میان اتهام های اعدام شدگان، اتهام هایی چون «اھﺎﻧﺖ ﺑﻪ دوﻟﺖ و رھﺒﺮی» دیده شده است.
این گزارش به تشدید آزار بهاییان در ایران پرداخته و می گوید ضمن دستگیری و آزار بهاییان، قطع مستمری از حق بازشستگی، تخریب گورستان ها و از بین بردن دارایی آن ها هنوز ادامه دارد.
گزارش وضعیت حقوق بشر وزارت خارجه آمریکا به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران پرداخته و گفته است: «ﭘﺲ از ﺑﺮﮔﺰاری اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖ اخیر در ایران و در ﻣﯿﺎن اﻋﺘﺮاض های ﮔﺴﺘﺮده، دوﻟﺖ در ٢٠١١ اﻋﻼم ﮐﺮد ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺘﺎﯾﺞ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻣﺨﺎﻟﻒ ﮐﻨﻨﺪ، مستحق مرگ هستند.»
در متن این گزارش آمده است: « دولت ایران شهروندان این کشور را از حق پرسش در مورد انتخابات آزاد و منصفانه محروم کرده و علاوه برآن، بدون هیچ گونه تشریفات قانونی، جوانان و فعالان و روزنامه نگاران و هنرمندان را دستگیر و راهی زندان کرده است.»
همچنین در این گزارش گفته شده در جریان تظاهرات در پشتیبانی از مردم تونس و مصر، دو موتور سوار که از مشخصات نیروهای شبه نظامی بسیج است، صانع ژاله و محمد مختاری، دو دانشجوی دانشگاه را هدف گلوله قرار دادند.
مایکل پوزنر، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور دموکراسی و حقوق بشر روز پنجشنبه در واشینگتن گفت که وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران همچنان ادامه دارد از جمله:«برنتابیدن هرگونه نظر مخالف و به ویژه سرکوب معترضان و تظاهرکنندگان،محدودیت آزادی بیان و مبارزه با آزادی فناوری، محدودیت اینترنت، دادگاه های ناعادلانه، اجرای حکم شلاق و اعدام برای بسیاری از افراد.»
گزارش وزارت خارجه آمریکا، به حصر خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی هم اشاره کرده و گفته است: «ﻧﺴﺮﯾﻦ ﺳﺘﻮده، وﮐﯿﻞ ﻣﺪاﻓﻊ ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و از ﻓﻌﺎﻻن ﺣﻘﻮق زن به اتهام اﻗﺪام ﻋﻠﯿﻪ اﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ و ﺗبلیغ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎم و فقط به این دلیل که وﮐﺎﻟﺖ دوﺗﻦ از ﻣﻌﺘﺮﺿﺎن ھﻮادار دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ را در ﺟﺮﯾﺎن اعتراض های پس از انتخابات به عهده ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮد، ﻣﺤﮑﻮم به ١١ ﺳﺎل زﻧﺪان و ٢٠ ﺳﺎل ﻣﺤﺮوﻣﯿﺖ از سفر شد.
این گزارش می گوید: «در سال ٢٠١١، سال گذشته میلادی، ﺷﮑﻨﺠﻪ در زﻧﺪانهای اﯾﺮان ﯾﮏ اﻣﺮ راﯾﺞ ﺑﻮد و به روش هایی چون: ﺣﺒﺲ دراز ﻣﺪت در سلول انفرادی، ﮐﺘﮏ زدن، ﺗﺠﺎوز ﺑﻪ ﻋﻨﻒ و ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺟﻨﺴﯽ را ﺷﺎﻣﻞ شده است. ﻣﺮﺗﮑﺒﺎن اﯾﻦ ﺷﮑﻨﺠﻪ ھﺎ زﻧﺪاﻧﯿﺎن را ﭘﯿﺶ از ﺷﻼق زدن ﺧﯿﺲ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ آﻟﺖ ﺗﻨﺎﺳﻠﯽ آنها شوک ﺑﺮﻗﯽ دادﻧﺪ.»
در ادامه آمده است: « زﻧﺪاﻧﯿﺎن با قرار گرفتن در زﻧﺪان اﻧﻔﺮادی، ﺿﺮﺑﺎت ﻟﮕﺪ ﺑﺎ ﭼﮑﻤﻪ ھﺎی ﻧﻈﺎﻣﯽ، ﮐﺸﯿﺪن ﻧﺎﺧﻦ ﭘﺎ، آوﯾﺨﺘﻪ ﺷﺪن از دﺳﺖ ﯾﺎ ﭘﺎ در ﻣﺪت ﻃﻮﻻﻧﯽ، شکنج شدند. ضمن این که بسیاری از آن ها آن طور که گزارش شده، شاهد اعدام های ساختگی بودند.»
مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در بغداد، پس از سه دور گفت و گوی فشرده بدون نتیجه پایان یافت ولی اگرچه توافق مشخصی میان دوطرف صورت نگرفت اما در مجموع ارزیابی روسای دو هیات، ملایم تر و محتاطانه تر از گمانه زنی هایی بود که از صبح امروز در رسانه ها انجام شد.
پس از پایان دور سوم مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در بغداد، اعلام شد که دور بعدی مذاکرات ۲۹ و ۳۰ خرداد ماه در مسکو برگزار می شود.
پس از پایان دور سوم مذاکرات مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ کاترین اشتون در کنفرانس خبری خاطرنشان کرد: بعد از گفت و گو ها به رغم تفاوتهای بنیادی که وجود دارد دو طرف مایل به ادامه مذاکرات هستند و ۲۹ و ۳۰ خرداد مذاکرات در مسکو ادامه پیدا می کند.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت:ایران آمادگی خود را برای پرداختن به موضوع غنیسازی ۲۰ درصدی اعلام کرده و پیشنهادهای پنجگانه خود را ارائه داد و از جمله اینکه ما حق غنیسای اورانیوم از سوی آنها را به رسمیت بشناسیم.
سعید جلیلی نیز در مصاحبه خود سخنان خود را به جای توضیح درباره مذاکرات هسته ای با تشریح وضعیت عراق آغاز کرد و گفت:امروز عراق در یک جایگاه ارزشمند منطقه ای قرار گرفته است. وی همچنین برای پیشرفت عراق ابراز امیدواری کرد.
جلیلی با اشاره به سوم مذاکرات مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ این گفت و گو ها را ناتمام خواند و افزود: دراین گفت و گوها فضای خوبی بود برای اینکه دو طرف دیدگاه های خود را به صورت شفاف بیان کنند.
وی به بسته پیشنهادی سه سال پیش ایران برای مذاکرات هسته ای ایران اشاره کرد و گفت:درباره موضوع هسته ای ما در موضوع همکاری برای برنامه هسته ای ایران پیشنهادهای جدی داشتیم اما چیزی که دراین گفت و گو ها اهمیت دارد توجه به حقوق ملت ها است.
بر اساس گزارش های منتشر شده گروه پنج بعلاوه یک خواستار تعطیلی غنی سازی، تعطیلی تشکیلات فوردو و خروج ذخیره اورانیوم غنی شده ایران از این کشور شده است. تقاضایی که مورد قبول جمهوری اسلامی قرار نگرفت.
در مقابل، هیات اعزامی جمهوری اسلامی با ارائه یک بسته پیشنهادی، خواستار مذاکره با قدرت های بزرگ بر سر یک رشته مسایل بین المللی شده بود که ظاهرا برخی از آنها ارتباطی با پرونده هسته ای ایران ندارند و به همین دلیل از سوی غرب به عنوان تاکتیک وقت کشی ارزیابی شده اند.
کنفرانس مطبوعاتی جلیلی و اشتون
پس از پایان دور سوم مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در بغداد، سعید جلیلی و کاترین اشتون جداگانه در جمع خبرنگاران حاضر شدند و توضیحات خود را ازائه دادند.
کاترین اشتون در کنفرانس خبری خود اظهار داشت که گروه ۱+۵ در روزهای آینده با ایران در تماس نزدیک خواهد بود تا شرایط برای مذاکرات مسکو مهیا شود.
اشتون گفت که در طول دو روز گروه ۱+۵ مذاکرات بسیار فشرده و مفصلی با ایران داشت.
اشتون افزود که گروه ۱+۵ از ایران میخواست که گامهای عملی در مورد نگرانیهای موجود درباره برنامه هستهایاش بردارد و در راستای مذاکرات استانبول، پیشنهادی در مورد غنیسازی ۲۰ درصدی ارائه داد.
اشتون تصریح کرد: «ایران آمادگی خود را برای پرداختن به موضوع غنیسازی ۲۰ درصدی اعلام کرده و پیشنهادهای پنجگانه خود را ارائه داد و از جمله اینکه ما حق غنیسای اورانیوم از سوی آنها را به رسمیت بشناسیم.»
پس از اشتون، سعید جلیلی در کنفرانس خبری جداگانه حاضر شد و پس از پرداختن تشریح وضعیت عراق، گفت که ایران تاکید دارد که طبق حقوق مندرج در ان پی تی، چرخه کامل سوخت و از جمله غنیسازی داشته باشد.
جلیلی طولانی شدن گفتوگوها را نشانه جدیت مذاکرات دانست و گفت ایران حتی اعلام آمادگی کرد که فردا هم مذاکرات را ادامه دهد.
جلیلی گفت که اعضای ان پی تی، باید در مقابل تکالیفی که دارند از حقوق مندرج در ان پی تی نیز بهرهمند شوند.
جلیلی گفت که ایران دو سال پیش برای تامین سوخت رآکتور تهران که مصارف پزشکی دارد، از آژانس طبق حقوق منرج ان پی تی درخواست اورانیوم کرد اما این اقدام صورت نگرفت و ایران تصمیم گرفت خود در داخل این سوخت را تولید کند.
معاون نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی ایران، از رشد ۲۹۶ درصدی هزینه بیمارستانهای کشور با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانه در کشور خبر داد و گفت: افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
به گزارش مهر، علیرضا زالی در نشست مشترک تعدادی از روسای بیمارستانهای خصوصی گفت: در سال گذشته و با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانهها و با وجود همکاری و حمایت بخش خصوصی از این قانون، متأسفانه هیچ برنامه جبرانی برای هزینههای سربار ناشی از این طرح در بخش خصوصی درمان پیشبینی و اجرا نشد که آثار اقتصادی زیانباری را در حوزه سلامت به دنبال داشت.
وی افزود: سال گذشته در حوزه مصارف انرژی بیمارستانها، شاهد رشد هزینه ۲۹۶ درصدی بودیم که بیمارستانهای خصوصی را دچار مشکلات جدی کرد. از طرف دیگر با در نظر گرفتن اینکه بیمارستانها و کلینیکهای خصوصی حدود ۱۵۰ هزار فرصت شغلی در کشور ایجاد کردهاند، افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
زالی ادامه داد: اعلام تعرفههای سال ۹۰ در میانه سال آن هم به شکل غیر واقعی و عدم پیشبینی تورم میانگین سالیانه واقعی در محاسبات تعرفهای از جمله مواردی بود که درآمدهای بیمارستانهای خصوصی در سال ۹۰ را دچار اشکال کرد.
ندای سبز آزادی- مریم مدنی: در حالی که در روزهای گذشته خبرگزاریها از افزایش قیمت نفت به میزان ۱۰۸ دلار خبر داده بودند، بلافاصله پس از برگزاری اجلاس سران گروه هشت در عراق و نتایج آن، قیمت جهانی نفت رو به کاهش نهاد.
بالارفتن و پایین آمدن قیمت جهانی نفت، در ایران تاثیر مستقیمی بر اقتصاد نفتی دارد؛ وابستگی کامل اقتصاد ایران به درآمد نفت سبب شده که نبض اقتصاد کشور با وضعیت بازار نفت جهانی بتپد.
وابستگی اقتصاد ایران به درآمد نفت به جایی رسیده که یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس چندی پیش در مصاحبهای میزان وابستگی بودجه سال ۸۷ به نفت را 5/2 برابر قانون برنامه چهارم بیان کرده بود.
طبق گزارش سازمان کشورهای صادرکننده نفت، بالاترین درآمد نفت ایران در بازه زمانی ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در سال ۲۰۰۸ بوده که درآمد نفت ایران ۸۷ میلیارد و ۵۰ میلیون دلار بوده است.
بر اساس همین گزارش درآمد نفت ایران در سال ۲۰۰۶ به میزان ۵۷ میلیارد و ۶۱۹ میلیون دلار، در سال ۲۰۰۷ حدو ۶۶ میلیارد و ۲۱۴ میلیون دلار، سال ۲۰۰۸ رقم ۸۷ میلیارد و ۵۰ میلیون دلار، سال ۲۰۰۹ حدود ۵۶ میلیارد و ۳۴۲ میلیون دلار و بالاخره در سال ۲۰۱۰ به رقم ۷۱ میلیارد و ۵۷۱ میلیون دلار رسیده است.
جالب اینجاست که در سال ۲۰۰۸ ایران به همان نسبت بالاترین درآمد نفت خود در طی پنج سال، از بیشترین میزان واردات برخوردار بوده که به همان نسبت با افت تولید و کاهش میزان اشتغال در کشور روبرو بوده است.
قدرتالله علیخانی، نماینده مجلس در اردیبهشت ماه سال گذشته ضمن انتقاد از این وضعیت گفته بود:" دولت احمدینژاد در این پنج سال بیش از ۲۰ سال قبل از محل فروش درآمد نفت درآمد داشت."
به گفته وی درآمد افسانهای نفت در دوره احمدینژاد به جای تولید و اشتغال صرف واردات شده است.
علیخانی همچنین با انتقاد از کاهش تولید و افزایش بیکاری اعلام کرده بود که در سال ۸۵ تعرفه واردات شکر که در دولت قبل ۱۵۰ درصد بود در زمان احمدینژاد به ده درصد کاهش یافت و در کمتر از دو سال بیش از 5/3 میلیون تن شکر وارد کشور شد. این موضوع سبب بیکاری کارگران کارخانههای قند و بیکاری کشاورزان چغندر کار شد و کشت چغندر نسبت به سال ۸۴ به یک سوم کاهش یافت که در نهایت به بدهکاری تولیدکنندگان انجامید.
وی همچنین با بیان اینکه دولت از سال ۸۴ تا ۸۹ صدها میلیارد دلار از فروش نفت درآمد داشته اما در نهایت بیکاری در این چند سال به وضعی رسیده که اکنون مسااله اشتغال به یکی از مهمترین و اصلیترین چالشهای پیشروی نظام تبدیل شده گفته بود که با وجود همه این مشکلات دولت به جای چارهاندیشی به تازگی وزارت تعاون را مسوول مبحث اشتغال کرده، در حالی که تنها راه چاره و علاج بیکاری، سرمایهگذاری و تولید است، موضوعی که در عرصه سیاستهای تجاری و پولی دولت در شرایط بسیار دشواری قرار دارد.
طبق گزارشها و صورتهای مالی شرکت ملی نفت، درآمدهای نفتی در طول برنامه پنچم ۲۶۵ میلیارد دلار بوده و دولت تنها میتوانسته از ۸۱ میلیارد آن در بودجه عمومی استفاده کند.
به گفته کارشناسان اگر گردش هر ۱۰ میلیون تومان در اقتصاد را به مثابه ایجاد یک شغل بدانیم و اگر فقط ۱۰۰ میلیارد دلار از این پول سرمایهگذاری میشد در طول برنامه پنجم باید ۱۰ میلیون شغل ایجاد میشد.
آمار دروغین اشتغال
زمستان گذشته مرکز آمار ایران نرخ بیکاری را در تابستان ۸۹ معادل ۱۳.۶ و در تابستان امسال ۱۱.۱ درصد اعلام کرد.
همچنین براساس این گزارش نرخ بیکاری در بهار سال گذشته نیز ۱۲.۳درصد بوده که نسبت به تابستان سال قبل آن ۱.۳ درصد کاهش و نسبت به تابستان همان سال ۱.۲ درصد افزایش نشان میدهد.
هرچند این گزارش که بعد از یک تاخیر طولانی نه ماهه منتشر شد، نشان میداد وعده ایجاد ۵/۲ میلیون شغل از سوی احمدینژاد محقق نشده بلکه چندی بعد با اعتراف قائم مقام مرکز آمار ایران در مورد دستکاری آمار اشتغال این مرکز از سوی دولت، معلوم شد که این وعده قرار هم نیست در آینده محقق شود.
قائم مقام مرکز آمار ایران سال گذشته با بیان اینکه نرخ بیکاری در دولت نهم به دستور معاون اول رئیس جمهور دستکاری شده، گفته بود که زمان دولت نهم مرکز آمار ایران نرخ بیکاری را تولید کرده بود وقصد داشت آن را ارائه کند ولی زمانی که معاون اول وقت رئیس جمهور از نرخ بیکاری که نسبت به دوره های قبل افزایش یافته بود مطلع شد به صراحت اعلام کرد که آمار اصلاح شود.
یک بررسی کلی در مورد دولتهای بعد از انقلاب نشان میدهد که در دولت موسوی تعداد اشتغال یک میلیون و ۸۹۸ هزار نفر بوده یعنی 5/17 نفر شاغل به ازای هریک میلیون دلار مخارج درآمد نفتی، این رقم در دولت هاشمی به 04/26 نفر به ازای هریک میلیون دلار، در دولت خاتمی به 16/23 نفر و در نهایت در زمان احمدینژاد به میزان 5 نفر شاغل به ازاری هریک میلیون دلار مخارج درآمد نفتی رسیده است. یعنی در دوره چهارساله اول احمدینژاد با 25/18 نفر کاهش اشتغال نسبت به دوره قبل مواجه بودهایم.
در واقع میزان اشتغال به نسبت درآمدهای نفتی در دوره احمدینژاد یک پنجم دوره خاتمی، یک ششم دوره سازندگی و یک چهارم دولت موسوی بوده است.
این مسئله وقتی قابل تامل تر می شود که از یاد نبریم در زمان احمدینژاد میزان درآمد نفت و وابستگی بودجه به این درآمد هم به بالاترین میزان خود رسیده است.
کارشناسان دلایل این امر را مدیریت ناکارآمد، سیاستهای نامناسب، واردات زیاد کالاهای خارجی، تورم و فشار بر تولید میدانند. به باور بسیاری از صاحب نظران دلیل افت ۸۰ درصدی در تعداد اشتغال ایجاد شده از سال ۸۴ تا پایان سال ۹۰ و بیکاری بیش از ۲۰۰ هزار نفر در این مدت، افزایش واردات کالاهای مصرفی و واسطهای و بیتدبیری دولت در مورد حمایت از تولید بوده است.
ایران، عقبتر از ترکیه و قطر
آمار جهانی نشان میدهد که ایران در سال ۲۰۰۸ در میان ۱۲۵ کشور رتبه هفتاد و پنجم را در مورد نرخ بیکاری بدست آورده است. جالب اینجاست که ترکیه کشور همسایه ایران بر اساس این لیست آمار بیکاری پایینتری نسبت به ایران دارد.
گفتنی است نرخ بیکاری در کشورهای نفتخیزی که قدرت جذب سرمایهگذاری خارجی را دارند پایین است. از جمله این کشورها میتوان به همسایگان ایران مثل ترکیه و قطر اشاره کرد.
در سال ۲۰۰۸ میلادی نرخ بیکاری در کشور قطر ۷ درصد بود که رکوردی بینظیر در دنیا محسوب میشد. یکی از دلایل مهم این امر اجرای پروژههای صنعتی بسیار زیاد در این کشور با بهرهگیری از سرمایهگذاری درآمد نفتی در پروژههای عمرانی بوده است.
هرچند عمده درآمد قطر در گذشته از صادرات مروارید بوده اما در چند سال اخیر، کشور قطر با بهرهبرداری از مخازن گاز مایع خود توانست از نظر توسعه اقتصادی رشد چشمگیری داشته باشد.
اکنون با وجود رکود اقتصاد جهانی و تاثیرات منفی آن بر اغلب کشورهای حوزه خلیجفارس و به ویژه بازارهای مالی امارات، عربستان و کویت، اقتصاد قطر خسارات کمتری متحمل شده و در دوره رکود از بقیه کشورها رشد سریعتری داشته است.
آنچنان که به عقیده برخی، صحنه شکوفایی اقتصادی خلیجفارس در حال انتقال از دبی به قطر است.
در کشور همسایه دیگر ایران، ترکیه هم با وجود درآمد نفتی درآمد حاصل از گردشگری در این کشور برابر با درآمد نفت ایران است.
وزیر گردشگری ترکیه چندی پیش از تبدیل این کشور به یکی از پنج مقصد برتر گردشگری جهان تا سال ۲۰۱۴ خبر داد.
طبق گزارش منتشر شده از سوی اداره آمار ملی ترکیه، نرخ بیکاری در این کشور طی سال ۲۰۱۱ میلادی با 1/2 درصد کاهش به 8/9 درصد رسیده است. همچنین تعداد افراد بیکار جویای کار در این کشور به 6/2 میلیون نفر رسیده و نرخ بیکاری در جمعیت شهری و روستایی این کشور به ترتیب 9/11 درصد و 8/5 درصد در سال ۲۰۱۱ بوده است.
ترکیه از جمله کشورهایی است که سرمایهگذاری خارجی در آن برخلاف قطر بیشتر جذب توریسم شده و آمار نشان میدهد که اغلب کشورهایی که نرخ بیکاری در آنها کم است، توریست پذیری بالایی دارند و این به معنی ایجاد فرصتهای شغلی برای مردم آن کشور است.
در ایران اما طبق گزارشهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران با بالارفتن درآمد نفت نرخ بیکاری هم به همان نسبت افزایش یافته و در واقع دوره احمدینژاد بالاترین آمار درآمد نفتی و پایینترین میزان اشتغال را داشته است.
دولت ناکارآمد برآمده از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، با وجود برخورداری از درآمد نجومی نفت در سالهای اخیر نتوانسته به دلیل بی کفایتی، جهشی در تولید و تغییری در ساختارهای تولید و صنعت به نفع اشتغال ایجاد کند. ریخت و پاش و سوء استفاده مالی و هزینه کرد بی برنامه و غیرکارشناسی درآمدهای نفت، این وضع ناگوار را تشدید کرده است.
تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه مازندران که در پی مرگ یک دانشجو آغاز شده ادامه دارد.
منصور فیروزی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ی تربیت بدنی دانشگاه مازندران روز چهارشنبه هفته گذشته به علت سردرد شدید و شرایط نامناسب جسمی به بیمارستان شفای بابلسر رجوع کرد و پس از انجام سی تی اسکن، پزشک متوجه پارگی یکی از مویرگ ها در ناحیه سر او شد و فوریت عمل در یک بیمارستان مجهز را اعلام کرد.
بدلیل عدم تمکن مالی، وی به خوابگاه برگشت و به همراه دوستانش از چندین نفر از مسولان دانشگاه تقاضای کمک کرد اما تا ۴۸ ساعت هیچ یک از مسولان و نهادهای دانشگاه پاسخگوی وی نبوده تا اینکه روز یکشنبه حال وی در خوابگاه وخیم تر شد و دوستانش با اورژانس خوابگاه تماس گرفتند، اورژانس با تاخیر بسیار زیاد به محل رفت و در نهایت این دانشجو با هزینه شخصی یکی از اساتیدش در اخرین لحظات به بیمارستان ۱۷ شهریور امل منتقل و بستری شد. اما در همان روز دچار مرگ مغزی شد و فوت کرد.
پیکر منصور فیروزی که عضو بنیاد نخبگان ایران و دارنده چند مدال قهرمانی داخلی و بین المللی بوده روز دوشنبه برای مراسم تدفین به محل سکونت خانواده اش یعنی شهر داراب استان فارس منتقل شد.
بنابر گزارش های دانشجویی از همان ساعات اولیه ی در گذشت منصور، فضای دانشگاه و خوابگاه بشدت امنیتی شد و چندین نفر از فعالان قدیمی این دانشگاه به حراست مرکزی احضار و تهدید شدند.
روز دوشنبه صدها اعلامیه در دانشگاه مازندران منتشر شد و از دانشجویان خواسته شد ظهر سه شنبه جهت گرامیداشت و همدردی با خانواده ی منصور فیروزی و نیز اعتراضی صنفی به مسولان دانشگاه که بارها دچار چنین اشتباه هایی شده اند گرد هم ایند. در همین روز چندین نفر از دانشجویان موقتا بازداشت شده و پس از بازجویی های بلندمدت ازاد شدند، همچنین لیستی ده نفره از دانشجویان در اختیار انتظامات قرار گرفت تا از ورود انان ممانعت شود.
تماس های تهدیدآمیز نهادهای امنیتی با برخی دانشجویان و احضار آنان نیز در همین حین ادامه دارد. همچنین از طرف حراست مرکزی با خانواده ی بیش از ده نفر از دانشجویان تماس گرفته شده و به انها گفته شده است:"به فرزندتان بگویید وارد تجمع نشود چون ما می خواهیم بازداشتش کنیم"!
با این حال روز سه شنبه ساعت ۱۱.۳۰ تجمعی در مقابل دانشکده ی انسانی دانشگاه مازندران صورت گرفت.
در این تجمع، پس از حدود سی دقیقه چندین نفر از اعضای حراست دانشگاه به تجمع هجوم برده و پس از ضرب و شتم ابولفضل گرمابی دانشجوی کارشناسی ارشد این دانشگاه ،وی را سوار اتومبیل کرده و به همراه خود بردند. پس از ده دقیقه جمعیت به تدریج پراکنده شد و پوریا خالقی، مبین رستمیان و راستین اعلمی نیز بازداشت شدند.
در دو روز گذشته چندین نفر از دانشجویان مازندران به اطلاعات بابلسر احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته اند، همچنین لیست ممنوع الورودی ها به حدود بیست نفر رسیده است.
بنا بر این گزارش ها سه نفر از چهار دانشجوی بازداشتی تا این لحظه آزاد شده و از دانشجوی چهارم هیچ اطلاعی در دست نیست.
در سال ۸۷ نیز دو دانشجوی دختر دانشگاه مازندران به نام های شیوا دلفانی و ثریا رئیسی بدلیل مشکلات صنفی و بی توجهی مسولان این دانشگاه،در گذشتند.
حسین رونقی ملکی که پس از هشتصد و نود روز زندان در حال از دست دادن کلیه هایش است در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و مرخصی برای درمان دست به اعتصاب غذا زده است.
با توجه به وضعیت جسمانی این زندانی سیاسی اعتصاب غذا می تواند برای وی عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد و از دیدگاه برخی پزشکان وی با این اعتصاب غذا به استقبال مرگ می رود.
پدر حسین رونقی ملکی نیز در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده است که حسین گفته است که بازجویان می خواهند با عدم رسیدگی پژشکی او را بکشند.
پیش از این پزشکان معالج در نامه ای اعلام کرده بودند اگر وی به زندان بازگردد پیوند کلیه اش موفق نخواهد بود. سازمان پزشکی قانونی نیز به دادستان اعلام کرده است این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی نیاز دارد.با وجود این مدارک به دلیل مخالفت بازجویان مسئولین قضایی با مرخصی درمانی این زندانی سیاسی مخالفت کرده اند.
پزشکان ارولوژ میگویند براساس سیتی اسکن جدیدی که از کلیههای حسین رونقی ملکی در اختیار دارند کلیه چپ این زندانی سیاسی کاملا از کار افتاده است و باید تخلیه شود.
بنا به اظهار نظر پزشکانی که موفق به رویت این عکس سیتی اسکن شدهاند وضعیت کلیه راست حسین رونقی ملکی اصلا رضایت بخش نیست و در صورتی که بزودی تحت عمل جراحی قرار نگیرد از کار خواهد افتاد.
پیشتر جراح رونقی اعلام کرده بود وی به علت عمل جراحی پلیوپلاستیfaild نیازمند عمل جراحی مجدد است. او در معاینات اخیر خود عنوان کرده است که معالجه و درمان دیر هنگام وی باعث از بین رفتن کلیههایش خواهد شد و احتمالا کلیه وی باید خارج شود.
مسئولین زندان اوین هر روزه جهت کاهش درد این زندانی سیاسی به طور غیر اصولی از مسکن ها و تزریق "مرفین" که باعث سنگ کیسه "صفرا" شده است؛ استفاده میکنند.
حسین رونقی ملکی، دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد اراک، در ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری اش در شهر ملکان تبریز بازداشت شد.
این وبلاگ نویس، یک روز پس از بازداشت به بند ۲ الف در زندان اوین منتقل شد و تحت فشارهایی شدید برای اخذ اعترافات تلویزیونی قرار گرفت. وی عضوی از گروه ضد فیلترینگ "ایران پراکسی" بود که تلاش های گسترده ای در زمینه مبارزه با سانسور در فضای اینترنتی ایران انجام داد. وی همچنین با نام مستعار بابک خرمدین در بین وبلاگ نویسان شناخته می شود.
شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی پیرعباسی، در مهرماه ١٣٨٩ وی را به اتهام «عضویت در شبکه ایران پراکسی، توهین به رهبری و رئیس جمهوری از طریق وبلاگ نویسی» به ١٥ سال حبس تعزیری محکوم نمود. شعبه ٥٤ دادگاه تجدید نظر نیز این حکم را عینا تایید کرد.
دفتر اجرایى شوراى ملى انقلاب سوریه با استعفاى برهان غلیون رئیس این شورا موافقت کرد.
با این حال آقای غلیون تا برگزارى انتخابات مجدد در ماه ژوئیه میلادی برگزار می شود، همچنان به وظایف خود به عنوان رئیس شورا عمل کند.
به گزارش العربیه، دفتر اجرایى شوراى انقلاب سوریه با صدور بیانیه اى در این زمینه در پایان جلسه خود در استانبول، اعلام کرد: این دفتر استعفا نامه را خواند و آن را پذیرفت، ولى از رئیس شورا خواست تا تاریخ ۹ و یا ۱۰ ژوئیه، زمان برگزارى انتخابات مجدد در سمت خود باقى بماند.
غلیون می گوید، پس از اطمینان از اینکه علاوه بر او، کسى هست که داوطلب تحمل این مسئولیت باشد، استعفاى خود را تقدیم شورا کرده است.
هفته گذشته در شوراى ملى انقلاب سوریه اختلاف نظرهایى روى داد که موجب شد برهان غلیون در روز پنجشنبه به منظور پیشگیرى از گسترش اختلافات، استعفا دهد. منتقدان غلیون معتقدند، این شورا تحت تاثیر اخوان المسلمین قرار گرفته است.
غلیون که استاد دانشگاه سوربن است و از ۳۰ سال پیش تا کنون در فرانسه اقامت داشته است، یک شخصیت وطندوست و آزادی خواه با تمایلات چپ شناخته شده است. او در استعفا نامه خود نوشت: به هیچ منصبى چنگ نمى اندازم و نمى خواهم پراکندگى را نمایندگى کنم.
دکتر برهان غلیون از آن جهت در اکتبر ۲۰۱۱ به سمت رئیس شوراى انقلاب برگزیده شد که به نظر اعضاى این شورا، توان آن را داشت که اسلامگرایان، لیبرالها، ملى گرایان و شخصیت هاى مستقل را گردهم آورد.
او اخیراً با اکثریت ۲۱ راى در مقابل ۱۱ راى بر رقیبش جورج صبرا پیروز شد و به ریاست شوراى انقلاب سوریه برگزیده شد. جورج صبرا یکى از رهبران حزب مردم دموکرات است. این حزب در ائتلاف "اعلان دمشق" علیه دیکتاتورى، مشارکت داشته است.
انتشار گزارش هایی درباره شکست مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج بعلاوه یک در بغداد، باعث افزایش قیمت ارز و طلا در ایران شد.
از صبح امروز در بازار تهران، هر دلار به قیمت ۱۷۲۵ تا ۱۷۵۵تومان، هر یورو به قیمت ۲۱۶۰ تا ۲۲۰۰ تومان و پوند انگلیس نیز به قیمت ۲۷۰۵ تا ۲۷۵۰ تومان معامله شده است.
با این حال قیمت ها همچنان در نوسان است.
قیمت سکه نیز با وجود کاهش قیمت جهانی طلا، در بازار بین ده تا بیست تومان یافته و هر سکه طرح قدیم ۶۶۸ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۶۵۹ هزار تومان و نیم سکه ۳۳۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.
بعد از مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ یک در استانبول ترکیه، قیمت انواع ارز و طلا در بازار سیر نزولی گرفت و به دلیل خوش بینی نسبت به مذاکرات هسته ای در بغداد این روند ادامه پیدا کرد. اما اخبار شکست مذاکرات امروز، این روند را تغییر داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر