-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

Latest News from 30Mail for 05/21/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/2/31
  •  

    ع. ایماگر
    ایمایان

    یکی دو دهه‌ی گذشته، به ویژه چند سال اخیر، عرصه‌ی تاخت‌وتاز اسمهاست؛ اسمهای بی‌مسمّا. از دکترهای بی‌پایان‌نامه و آیت‌الله‌های بی‌اجتهاد گرفته تا سردارهای فراری از جنگ. اسم خالی از دید برخی می‌تواند پوششی باشد بر فقر مسمّای آن. چند نفری لو رفتند ولی بقیّه در کمال صحّت و سلامت، نان اسمشان را می‌خورند.‌ بعضی هم البتّه نیازی به این لقب‌بازیها ندارند. روی رساله‌ی مرحوم بهجت که این اواخر سالگرد وفاتش بود، خبری از القاب مرسوم نبود؛ آیا او از مراجع دیگر کمتر بود؟ به این روایت دقّت کنید:

    «آقای فردوسی‌پور از قول آقای سیستانی برای من نقل می‌کرد که بعد از فوت آقای حکیم، نوشته‌ای را درباره‌ی اعلمیّت آقای خویی نزد آقای سیستانی می‌برند و از ایشان هم می‌خواهند که اعلمیّت آقای خویی را امضا کند. آقای سیستانی می‌گوید که با وجود آقای خمینی من چطور می‌توانم بنویسم که آقای خویی اعلم است؟» (خاطرات آیت‌الله طاهری خرّم‌آبادی، جلد دوّم، ص ۸۱)

    سیّدعلی سیستانی شاگرد باسابقه‌ی خویی بود امّا تدریس خمینی را در نجف دیده بود و حاضر نشد برتری استادش بر وی را امضا کند. این را بگذارید کنار اعتراض آشکار منتظری به اجتهاد و مرجعیّت رهبر فعلی نظام؛ بسیاری نیز همین حرف بلکه تندتر را در خفا گفته‌اند و می‌گویند. کتاب «شرح اسم» که جمع‌آوری شد، مروری بود بر سابقه‌ی عادی و معمولی یک شخص که اسم و لقب و جایگاهش با خودش تناسبی ندارند.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/2/31

     

    حامد اسماعیلیون
    گمشده در بزرگ‌راه

    امروز برای دومین بار در ماهِ گذشته امتحان "آیلتسِ آکادمیک" دادم. تجربه‌ی اول تجربه‌ی دردناکی بود. از بخشی ضربه خوردم که قرار بود نقطه‌ی قوت باشد. در سه بخش نمراتِ بالای 7 گرفتم اما در بخشِ "writing"  با یک 5 توخالیِ بی‌معنی مواجه شدم. نتیجه‌اش شد تکرار امتحان چون هیچ دانشگاهی این نمره را نمی‌پذیرد. دفعه‌ی اول دو نفری رفتیم برای امتحان اما این‌دفعه تنهایی، دفعه‌ی اول معلم نگرفتم اما این‌بار چاره‌ای نبود. دفعه‌ی اول کنار دستِ محله‌مان امتحان دادم اما این‌دفعه مجبور شدم بروم جایی آن‌سرِ تورنتو در کالجی کوچک. دفعه‌ی اول راست و صادقانه رفتار کردم اما این‌دفعه چاره‌ای جز داستان‌سرایی و دروغ‌بافی نبود.

    معلم محترمِ "writing" که معلمِ ایرانیِ خوش سابقه و مشهوری است مدام می‌پرسید "چرا منفی‌بافی می‌کنی؟"، "چرا می‌گویی روزنامه‌ی فارسی می‌خوانی؟"، "چرا می‌گویی مردم ایران برای هم گل نمی‌خرند؟"، "چرا هر سوالی پرسیده می‌شود شیفت می‌کنی به ایران؟ مگر یک سال و نیم نیست این‌جایی؟"، "چرا می‌گویی هاکی را دوست نداری؟" می‌گفتم درست می‌گویی. حق با توست. اما من هم حق دارم خودم باشم. قبول است. نه آن که بودم مانده‌ام نه آن‌که باید بشوم شده‌ام اما دارم سعی‌ام را می‌کنم.

    معلم محترمِ "writing" می‌گفت از "روز یادآوری" حرف بزن. از این‌که روی یقه‌ی کت‌شان به یادِ درگذشته‌گانِ جنگ جهانی اول گل میخک می‌آویزند، از تعطیلاتِ civic حرف بزن که سالگشتِ پایانِ برده‌داری است، از روز ویکتوریا بگو که سالروز تولد ملکه‌ی بزرگ است، از برندهای تجاریِ کانادا حرف بزن، اسمِ بانک‌هاشان را بیاور، اسمِ فروشگاه‌هاشان را بیاور و یادت نرود مدام پشت سرهم بگویی به "روز خانواده" احترام می‌گذاری، به "روز خانواده" احترام می‌گذاری، به "روز خانواده"...

    دفعه‌ی اول خودم بودم. در امتحانِ "writing" هرچه خودم دل‌ام خواست نوشتم. بی‌در و پیکر بود اما آن چیزی بود که خودم می‌خواستم. نتیجه‌اش شد آن 5 توخالیِ سمج. این دفعه مزخرفات سرهم کردم. "بله زبان جهانی به ارتباطِ فرهنگ‌ها کمک می‌کند"، "بله خرده‌فرهنگ‌ها تحت استیلای زبان منفرد جهانی شانسی برای بقا ندارند و چه بهتر از این"، "بله. دنیا با سرعت به سوی دهکده‌ی جهانی در حرکت است و چه بهتر از این که زبان‌های کوچک در زبانی یکتا و همه‌فهم ادغام شوند". دفعه‌ی اول در "speaking" خودم بودم. بانویِ محترمِ ممتحن از من پرسید که بهترین هدیه‌ی مالی که گرفته‌ای چه بوده است؟ آیا مردم ایران به بچه‌هاشان پول توجیبی می‌دهند؟ چقدر می‌دهند؟ چرا؟ آیا باید بدهند؟ آپارتمان‌ات را در ایران دوست داشتی؟ محله‌ات را؟ چرا آن هدیه را دوست داری؟ از چه کسی گرفتی؟ چطور خرج اش کردی؟ آیا دوست داری در خانه‌ای محصور زندگی کنی؟ یعنی دیوار داشته باشد؟ و من خودم بودم. همان چیزی که باید. بانویِ هندیِ ممتحن هم که یک سال در ایران زندگی کرده بود این را فهمید برای همین با وجودِ شنیدنِ تمام منفی‌بافی‌ها نمره‌ی 7 داد.

    اما این بار با این مردِ کاناداییِ چه باید کرد؟ وقتی می‌پرسد یک عکس خانواده‌گیِ قدیمی را که دوست داری شرح بده کدام عکس را بگویم؟ وقتی می‌پرسد چه کسانی در عکس هستند چه می‌باید بگویم؟ وقتی می‌پرسد مردمِ ایران چه ورزشی را دوست دارند چه جواب بدهم؟ وقتی به "کُشتی" گیرِ سه‌پیچ می‌دهد و می‌خواهد بداند چرا مردمِ ایران عاشقِ این ورزش هستند پاسخ چیست؟ و وقتی می‌پرسد تاثیر عکس‌ها در تاریخ و در آموزش چیست چه توضیحی بدهم؟

    نتیجه‌اش می‌شود بلغور کردنِ راه‌حل‌هایی که معلمِ کاربلدِ ایرانی نشان‌ام داده است. "بله من فوتبال و کشتی را دوست دارم اما این‌جا که آمدم یکباره دلداده‌ی هاکی شدم. عشق در یک نگاه به همین می‌گویند. اوه ایت ایز فَنتَستیک"،" اوه در آن باغِ گُلی که عکس در آن گرفته شده پدربزرگ و مادربزرگ‌ام هستند. پدربزرگ‌ام باغ بزرگی داشت. در آن عکس او شعری گفته و برای ما خوانده. مادربزرگ‌ام با دامنِ بلندِ گل‌دار توی عکس هست، پدرم، مادرم. برادرم هم هست. همه‌ی ما این عکس را دوست داریم." ، " عکس‌ها بخشی از تاریخِ درخشانِ ما هستند. وقتی این عکس‌ها را می‌بینم احساسِ غرور و سرزندگی می‌کنم"، "مگر می‌شود حضور عکس‌ها را نادیده گرفت. تمامِ کودکیِ من به عکس و نقاشی گذشته. معلمانِ ما از نشان دادنِ عکس‌های بزرگِ آموزشی به ما خسته نمی‌شدند..."

    مردِ کانادایی بعد از پایانِ امتحان ضبط‌صوت را خاموش کرد و گفت "it was intresting" جا خورده بودم. او گفت که موضوع‌ جذابی برای گفت‌وگو بوده و با این‌که من چندمین نفری هستم که امروز با او روبرو شده‌ام اما بحثِ خوبی بوده. از هم تشکر کردیم و از اتاق‌اش بیرون آمدم. بیرون در سالنِ انتظار آدم‌های دیگری هم بودند که باید درباره‌ی خاطراتِ شیرینِ گذشته و بلندپروازی‌های آینده‌شان وراجی کنند. از کالجِ کوچکِ متروک بیرون آمدم. رفتم به ایستگاهِ اتوبوس. سوار شدم. کسی توی اتوبوس نبود. بادِ خنکِ کولرِ اتوبوس توی صورت‌ام خورد. نگاه‌ام افتاد به پیرمردی که داشت توی حیاطِ خانه‌اش گُلِ رُز می‌کاشت. زن‌اش دست به کمر کنارش ایستاده بود. با خودم گفتم بد نبود اما چیزهایی کم داشت مثلن یادم رفت بگویم پدربزرگ‌ام باغبان آن باغ بود و یک روز با سرطان معده رفت، مثلن یادم رفت بگویم مادربزرگ‌ام در عمرش دامن بلند گُلدار نداشته است مثلن یادم رفت بگویم ما عکسی شبیه به این در آلبوم‌مان نداشته‌ایم مثلن یادم رفت بگویم از نقاشی‌کردن متنفرم و مثلن یادم رفت بگویم تاریخِ درخشانِ عزیزمان چقدر بوی... یا عکس‌های بزرگ‌ِ معلم‌ها...


     
     

    1391/2/31
  •  

    امیر
    پیپ، قهوه، شکلات

    در جامعه‌ای که مبتنی بر روابط آزاد، چه از نوع انسانی و چه از نوع رسانه‌ای نیست، حقیقت همواره پشت پرده‌ای از ابهام قرار می‌گیرد. جست‌و‌جوی حقیقت در چنین جوامعی به درِ بسته خواهد‌خورد و نیاز مخاطبین رسانه‌ها جهت کسب "خبر" برای تنظیم روابط اقتصادی و اجتماعی به درستی تأمین نمی‌شود. در جامعه‌ی سیاست زده‌ی ما "خبر" به چشم پدیده‌ای سیاسی نگریسته می‌شود بنابراین اخبارِ منحصراً اجتماعی یا اقتصادی (که در تنظیم روابط روزمره‌ی جامعه، مهمترین نقش را بازی می‌کنند) سوی سیاسی می‌گیرند و درنتیجه با بدبینی حاکمیت مواجه شده، در چرخه‌ی نابهنجار و بی قاعده‌ی آن گرفتار می‌شوند.
     
    فاصله گرفتن "خبر" از حقیقت در این شرایط امری طبیعی است و پیامد آن، یعنی تحقق اخبار غیر رسمی و تأیید نشده، به هر شایعه‌ای رنگ و بویی از حقیقت می‌بخشد. شایعه، نه به معنای گزاره‌ای بی‌ارزش، بلکه به معنای امری ممکن و محتمل در نظر گرفته می‌شود. با اینکه شایعه در متن محیط عمومی جامعه شکل می‌گیرد اما پیکان تقصیر در جامعه‌ی ما بیش از آنکه متوجه مردم باشد، متوجه حاکمیت است. رسانه‌های رسمی و غیر‌رسمی، معتبر و غیر‌معتبر در نبود فضایی آزاد و یا حتی فضایی بهنجار و تعریف شده، به تناقض گویی‌های بی‌پایان می‌پردازند و عملاً شایعه را به صورتی رسانه‌ای بازتولید می‌کنند.
     
    اخبار به عنوان مبنایی برای تنظیم روابط (و نه به عنوان ابزاری آگاهی‌بخش یا مجرایی برای قضاوت افکار عمومی) شایعه محور می‌شوند و روابط نیز حالتی مبهم و غیر مشخص به خود می‌گیرند. صورت کلیِ خبررسانی در محیط عمومی شکل ثابتی پیدا می‌کند: "فلان کار را بکن (نکن)، مگر نشنیدی که فلان". عدم شفافیت اخبار باعث می‌شود که تنظیم روابط نه در شکل قانونی و نه حتی در جهت بیشینه کردن سود، بلکه به خاطر دفع ضرر احتمالی شکل بگیرد.
     
    حتما تابحال با فروشندگانی که در توجیه گران‌تر شدن اجناس خود استدلال می‌کنند، برای تهیه‌ی مجدد همین اجناس باید بهایی بیش‌تر از قبل بپردازند، برخورد داشته‌اید. تجربه‌ی من نشان می‌دهد که بنیان این استدلال در یک نگاه عمیق‌تر بر پایه‌ی دو خبر که به صورت کلی در همان شکل عمومی گسترش یافته‌است، شکل می‌گیرد. "تحریم" و "تورم"، موضوعاتی هستند که به دلایل ذکر شده، به شکل شایعه در محیط عمومی گسترش یافته‌اند و تنظیم روابط اقتصادیِ غیرقانونی بر پایه‌ی آنها کاملاً عرفی شده‌است.
     
    منتشر شدن اخباری مانند افزایش قیمت بنزین به دوهزار تومان یا هزار تومان در محیط عمومی مانند محیط مجازی نیست. صورت کلی خبررسانی (که پیش‌تر به آن اشاره شد) در محیط عمومی تصوری نامطمئن می‌آفریند و به جهت دفع ضرر احتمالی روابط را از حالت قاعده مند خارج می‌کند. پیگیری صحت و سقم اخبار در محیط عمومی ممکن نیست و عملاً صورت نمی‌گیرد. تصور آینده‌ای نامطمئن روابط را تحت‌الشعاع قرار داده و واکنشی که برمی‌انگیزد، می‌تواند سوء تفاهم‌های زیادی ایجاد کند. تصور کنید که بر پایه‌ی همین اخبار بنزین کرایه‌ی تاکسی‌ها گران‌تر شود.
     
    رسانه‌ها در این شهرآشوب حاکمیت حتی در دروغ سازی و دروغ پردازی نیز مطمئن عمل نمی‌کنند. بنابراین نمی‌توان از آنها که حتی معتبرترند انتظار چندانی داشت. حجم عظیمی از اطلاعات که در محیط‌های مجازی رد و بدل می‌شوند هیچگاه به عرصه‌ی عمومی جامعه وارد نمی‌شود، در صورتی که گاهی این اطلاعات بیش‌تر از آنکه مورد نیاز کاربران محیط‌های مجازی باشد، بدرد محیط عمومی جامعه می‌خورد در عوض صورت تقلیل یافته و شایعه مند اخبار در جامعه وارد مناسبات می‌شود و آنها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد.
     
    راه حل گفتگوست. چیزی که جامعه‌ی ایرانی عمیقاً به آن محتاج است. با این حال نمی‌توان از کاربران فضای مجازی انتظار داشت که به یکباره اطلاعات خود را در عرصه‌ی عمومی جامعه که از نظر سنی، سلیقه‌ای و ... تفاوت زیادی دارند، به اشتراک بگذارند. تجربه به من ثابت کرده‌است که هنگام عرضه‌ی اطلاعات در محیط عمومی جامعه، پدرم به اقضای مجموعه‌ای از شرایط بسیار بهتر از من عمل می‌کند، حال آنکه دقیقاً همان اطلاعات را از من گرفته‌است. احتمالاً مؤثرترین گام در خبررسانی (به عنوان نمونه‌ای کوچک از آگاهی‌بخشی) اطلاع‌رسانی از طریق نهادی چون خانواده است.
     
    محیط‌هایی عمومی چون مترو، اتوبوس، تاکسی یا حتی دیالوگ‌هایی که با فروشنده‌ی یک فروشگاه برقرار می‌شود، می‌توانند زمینه‌های مساعد دیگری برای ابهام‌زدایی از بسیاری اخبار که صورت شایعه به خود گرفته اند، باشد اما برقراری گفت‌وگو در چنین محیط‌هایی نیازمند احتمالاً نوعی جسارت یا مهارت است که در جامعه‌ای با روابط غیر آزاد به راحتی بدست نمی‌آیند.
     
    * تیتر از سی‌میل

     
     

    1391/2/31

     

     
    علی مطهری٬ نماینده مجلس از دخالت مستقیم سپاه پاسداران در انتخابات مجلس نهم در برخی از حوزه‌های انتخابیه به نفع نامزد‌های خاص خبر داد.
     
    آقای مطهری امروز یکشنبه (۳۱ اردیبهشت) در نطق پيش از دستور خود گفت که دخالت سپاه پاسداران در انتخابات مجلس، آفتی برای سپاه و نظام اسلامی است.
     
    آقای مطهری که توانست در دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی وارد پارلمان شود در سخنان روز يکشنبه خود دخالت های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در انتخابات مجلس نهم را یکی از «نقاط ضعف» دانست و گفت: «دخالت سپاه در بسياری از حوزه های انتخابيه مشهود بود و بسياری از کانديداها، چه آنها که در حوزه ها رای آوردند و چه کسانی که رای نياوردند، اين واقعیت را تاييد می کنند.»
     
    به گفته وی، سپاه پاسداران «به صورتی جدی از کاندیداهای مورد نظر خود حمایت می کرد.»
     
    آقای مطهری گفته است که «دخالت سپاه در انتخابات آفتی برای سپاه و خطری برای انقلاب و نظام اسلامی است.»
     
    اين نخستين بار است که يک نماينده اصولگرا، سپاه پاسداران را متهم به دخالت در انتخابات مجلس نهم کرده و از نقش آن در حوزه های رای گيری انتقاد می کند.
     
    اين بخش از سخنان آقای مطهری توسط خبرگزاری فارس سانسور شده است ولی خبرگزاری «خانه ملت» وابسته به مجلس شورای اسلامی و سايت «الف»، انتقادهای اين نماينده مجلس را بازتاب داده اند.
     
    بسياری از گروه های مستقل و اصلاح طلب انتخابات مجلس نهم را به دليل دخالت های نيروهای بسيج و سپاه در آن و همچنين آزاد نبودن رای گيری تحريم کرده بودند.
     
    دو جريان جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداری انقلاب اسلامی که از تشکل های مهم اصولگرايان هستند اکثريت کرسی های مجلس را از آن خود کرده اند و بر اساس گزارش رسانه های ايران، به دليل شمار اندک اصلاح طلبان راه يافته به مجلس، اين دوره از پارلمان فراکسيون اقليت نخواهد داشت.
     

     
     

    1391/2/31

     

     
    مجلس شورای اسلامی می‌گوید که میزان کالاهای قاچاق شده به ایران معادل ۱۵ تا ۱۹ میلیارد دلار است ولی تنها سه هزارم این میزان از سوی دستگاه های مبارزه با قاچاق کالا کشف می‌شود.
     
    به گزارش خبرگزاری خانه ملت، در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از عملکرد ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، که روز یکشنبه، ۳۱ اردیبهشت‌ماه در صحن مجلس قرائت شد، رقم قاچاق کالا در ایران سالانه حدود «معادل ۱۵ تا ۱۹ میلیارد دلار» ارزیابی شده است.
     
    این گزارش می‌افزاید که مقایسه رقم حاصل از فروش کالاهای قاچاق و حجم قاچاق صورت گرفته در کشور نشان می‌دهد اثر بخشی ستاد مبارزه با قاچاق کالا در این میان «کمتر از سه در هزار» بوده است که برابر می‌شود با کشف «۴۵ تا ۵۷ میلیون دلار» کالای قاچاقی در کشور.
     
    گزارش مجلس تاکید دارد که کشفیات ستاد مبارز با قاچاق «بیشتر معطوف به موارد خرد» است و افزوده است: «شواهد گویای آن است که شبکه‌های عمده قاچاق کالا در مسیر خود از یک نیروی خرده فروشی گسترده بهره‌برداری می‌کنند، در حالی که عناصر اصلی قاچاق در حاشیه نسبتا امنی قرار دارند.»
     
    طبق این گزارش، در سال‌های اخیر بیشترین کالاهای قاچاقی کشف شده شامل اقلامی چون انواع سوخت، انواع پارچه و البسه، مشروبات الکلی و مواد خوراکی بوده است.
     
    هیات تحقیق و تفحص مجلس در گزارش خود یکی از دلایل اصلی عدم اثربخشی مبارزه با قاچاق کالا را «ناکارآیی قوانین و مقررات فعلی» دانسته و تأکید کرده است که این قوانین فرآیند مبارزه را عمدتا به سمت قاچاقچیان خرده پا سوق داده است.
     
    هیات تحقیق و تفحص مجلس در‌ پایان تأکید کرده است که به نظر می‌رسد دولت «هنوز به صورت جدی خطر قاچاق کالا به کشور و ابعداد و آثار مخرب آن را حس نکرده است» و افزوده است: رسیدگی به اهداف مورد نظر ستاد مبارزه با قاچاق کالا «با ادامه روند جاری میسر نیست» و مستلزم وجود برنامه‌ای راهبردی در این زمینه است.
     

     
     

    1391/2/31

    وزیر صنایع دولت سیدمحمدخاتمی می‌گوید اگر دولت کنونی کسری بودجه خود در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها را به صورت استقراض از بانک مرکزی جبران کند، دولت بعدی با «مشکلاتی جدی» مواجه خواهد شد.

    اسحاق جهانگیری که با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت‌و‌گو می‌کرد، افزود ایجاد انتظار از سوی دولت در جامعه برای دریافت یارانه نقدی همچنین حذف پرداخت این یارانه‌ها را برای دولت بعدی «بسیار سخت و غیر ممکن» خواهد کرد.

    بر اساس قانون هدفمندی یارانه‌ها، وجه پرداختی از سوی دولت ایران به مردم تنها تا سال ۱۳۹۳ ادامه خواهد داشت چرا که بر اساس پیش بینی‌های انجام شده، در این سال تمامی جوانان بالای ۲۴ سال ایرانی شاغل شده یا دست کم از حقوق ایام بیکاری استفاده خواهند کرد.

    این درحالی ست که برخی از نمایندگان مجلس نسبت به رسیدن به هدف این طرح تردید دارند و از احتمال تمدید زمان پرداخت یارانه نقدی در مجلس آینده سخن گفته‌اند.

    آقای جهانگیری همچنین تصریح کرده است: «بر این اساس گرانی‌های وحشتناک و نرخ تورم بالا بر دوش دولت بعدی گذاشته خواهد شد. کما اینکه به تبع کسری بودجه دولت، بودجه‌های تورمی نیز به دولت بعدی تحمیل می‌شود.»

    منبع: ایلنا


     
     

    1391/2/31

    محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، می‌گوید برای نشان دادن کارآمدی دینی و نظام اسلامی، «باید بعد از ۳۳ سال» از افرادی که انقلاب و جنگ را درک نکرده اما در کشور تاثیرگذارند، استفاده کرد.

    به گزارش ایلنا، آقای قالیباف که در نخستین همایش ملی مدیریت شهری در افق چشم انداز ۱۴۰۴ سخنرانی می‌کرد، افزود: «دیگر با گفتار درمانی کار‌ها پیش نمی‌رود ما نیازمند آرمان گرایی توام با واقع بینی هستیم، اینجاست که اگر به موضوع بهره‌برداری و مدیریتی درک درستی نایل نشویم نمی‌توانیم کشور را اداره کنیم.»

    صحبت‌های آقای قالیباف در حالی مطرح شده است که جمهوری اسلامی همواره در این سال‌ها به استفاده از مدیران و افراد متخصص انقلابی و اسلامی در پست‌های دولتی تاکید داشته و نسبت به پاکسازی مدیران فاقد این خصوصیات اقدام کرده است.

    آقای قالیباف همچنین در قسمتی دیگر از سخنرانی خود به مشکلات مردم اشاره کرده و گفته که «نفت ۱۰ یا ۱۱۰ دلاری هیچ کدام بر معیشت مردم تاثیرگذار نبوده است و مشکلات مردم با این وجود همچنان باپرجاست».

    شهردار تهران دلیل این امر را مدیریت سنتی و نگاه سطحی به مسائل اقتصادی عنوان کرده و افزود: «ما‌ می‌توانیم با بهره برداری و مدیریت و اصلاح شیوه‌ها به کمک علم و توجه به نظام اسلامی نگاه جامعه‌ای به مسایل داشته باشیم.»

    منبع: ایلنا

    مرتبط:

    قالیباف: به بانک‌ها دستور داده شده با شهرداری همکاری نکنند

    قالیباف: ساختار اداری و سیاسی کشور به تجدید‌نظر جدی نیاز دارد


     
     

    1391/2/31

    مدیرکل اتباع و مهاجرین خارجی استانداری تهران از جریمه و زندانی شدن کارفرمایان اتباع خارجی غیرمجاز خبر داد.

    عیسی موسوی نسب، که با ایسنا گفت‌و‌گو می‌کرد، افزود در گذشته مجازات کارفرمایان و کارگران غیر مجاز آن‌ها جریمه (مالی) بود اما اکنون تیمی «از نماینده صنوف، قوه قضاییه، وزارت کار و نیروی انتظامی» در محل حاضر شده و اتباع غیر مجاز دستگیر و کارفرمای خاطی جریمه و روانه زندان می‌شود.

    شورای امنیت ملی ایران طی دو سال اخیر طرحی را با عنوان طرح ساماندهی اتباع افغان به اجرا گذاشته که به موجب آن تردد، ورود و خروج و اشتغال اتباع افغان باید بر اساس مقرارات ایران صورت بگیرد.

    آقای موسوی نسب تصریح کرده در قانون ایران حدود ۶۰ فرصت شغلی برای اتباع خارجی تعریف شده اما آن‌ها در بیش از ۱۸۰ فرصت شغلی اشتغال دارند.

    وی پیش‌تر از تشدید برخورد با اتباع غیرمجاز افغان از ابتدای تابستان خبر داده بود.

    منبع: ایسنا

    مرتبط:

    سفر هنرمندان ایرانی به مازندران در اعتراض به اخراج مهاجران افغان


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته