محمدباقر نیکخواه بهرامی، مسوول تبلیغات قرارگاههای جنوب و کربلا و فرمانده پدافند شیمیایی دفاع مقدس، معتقد است که ناکارآمدی مدیران فعلی کشور و عوام فریبی آنها که هدفی جز کسب قدرت ندارند، مسبب ناهنجاری های حاکم بر جامعه امروز است.
نیکخواه که با «پیشکسوت» گفت و گو می کرد، با اشاره به اینکه در حال حاضر در کشور در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مشکلات مدیریتی داریم، یکی از دلایل مشکلات مدیریتی را ناکارآمدی مدیران دانست.
وی یادآور شد: در ابتدای جنگ که مدیریت کلان بر عهده بنی صدر بود، مشکلات زیادی در کشور وجود داشت که یکی از اساسی ترین آنها عدم انسجام بین مسئولان بود که البته در شرایط کنونی نیز در هر واحد خرد و کلانی که فعالیت می کند نبودن انسجام مشکلات زیادی را ایجاد می کند.
مسئول تبلیغات قرار گاه جنوب گفت: بنی صدر در آن دوران مدیریتی استبدادی را پیش گرفته بود اما با روی کار آمدن دولت شهید رجایی و شهید باهنر، یک سازماندهی منسجم انجام شد و اعضای دولت از روی عشق و با برادری و عدالت در کنار یکدیگر فعالیت می کردند، بنابراین در چنین شرایطی مدیریت جنگ تغییر کرد و مدیریتی برگرفته از مبانی و اصول انقلاب و تئوری های امام راحل حاکم شد.
وی افزود: بر همین اساس ارتش و سپاه تحت یک مدیریت واحد قرار گرفتند و شهید صیاد شیرازی با شمخانی و محسن رضایی متحد شدند و عملیات های موفقی مانند بیت المقدس انجام شد، در آن دوران در صورت وجود نظرات مخالف بعد از مشورت تصمیم نهایی لحاظ می شد و همه به آن تصمیم گردن می نهادند.
نیکخواه با تاکید بر اینکه در مدیریت کشور باید به اصول انقلاب برگشت چرا که اصول انقلاب برگرفته از مساوات و عدالت است و با خودکامگی، استبداد رای مبارزه می کند گفت: در دوران دفاع مقدس کمتر کسی حاضر می شد به همین سادگی مسئولیت بپذیرد چون همه خود را خدمتگذار می دانستند، اما الان برخی از افراد که انسان های بی ریشه و رها شده ای هستند، برای رسیدن به قدرت حاضر هستند که تمام ارزش ها را کنار بگذارند و هدفشان تنها کسب کرسی های قدرت است و دراین نوع کسب قدرت است که دروغ نهادینه می شود و خدمت به مردم به فراموشی سپرده می شود و مساوات و عدالت از بین می رود.
وی تاکید کرد: اگر می خواهیم از این بحبوحه و ناهنجاری های حاکم در جامعه امروز دور شویم و به آن ارزش های انقلابی برگردیم باید مدیریت مردمی و انقلابی را که دنبال صداقت، اخلاص، خدمت، فداکاری و ایثارگری است را در نظر بگیریم.
فرمانده پدافند شیمیایی دفاع مقدس تصریح کرد: امروزه اگر مسئولی منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح می دهد حتما ناکارآمد است و کشور را خواهد فروخت، در شرایط کنونی تعداد زیادی از افراد بهانه ایثار و شهادت را یدک می کشند که فقط برای ظاهر فریبی است بر همین اساس، در جامعه امروز دچار نوعی عوام زدگی هستیم برخی مدیران با شعارهای فریبنده می آیند تا بتوانند کرسی های قدرت را کسب کنند. به نظر می آید آگاهی مردم عامل اصلی جلوگیری از همه نابسامانی های موجود باشد.
وی خاطرنشان کرد: برای رهایی از این ناهنجاری ها در سطح مدیران باید به مدیریت امثال شهید رجایی، باهنرها، باقری ها، فکوری ها، نامجوها، صیادها برگردیم. همان فرماندهانی که توانستند خرمشهر را آزاد کنند امروز می توانند ناکارآمدی مدیران را به کارآمدی تبدیل کنند.
کلمه – عبدالرحیم سلیمانی اردستانی:
امام علی النقی الهادی(ع) می فرماید:
«من امن مکر الله و الیَمَ اخذه، تکبّر حتی یحُلَّ به قضاؤه و نافذ امره، و من کان علی بینة من ربه هانت علیه مصائب الدنیا و لو قُرِض و نُشر؛هر کس از حساب الهی، خود را در امان بداند و از مواخذه آسوده باشد گردن کشی و تکبر پیشه کند تا داوری قطعی خدا و امر نافذش او را فرا گیرد، و هر کس روشن بینانه و با دلیل روشن الهی مشی کند، حوادث نا گوار دنیا در نظرش سبک و آسان آید، هرچند او را با مقراض تکه تکه کرده، پراکنده گردانند (تحف العقول، کوتاه سخنان امام علی النقی(ع)، ح۷).
امام علی النقی(ع) در این سخن کوتاه به دوگونه زیست که از دو باور متفاوت سرچشمه گرفته است، اشاره کرده، پیامد این دو نوع زیست را بیان می فرماید. بی تردید قرآن مجید و دیگر متون اسلامی بیش از هر چیز دیگر بر یگانه پرستی و توجه به مبدأی یکتا و یگانه و تکیه و اعتماد به او تاکید و پافشاری کرده اند. یگانه پرستی یک سخن و قول یا یک علم و دانش و یا یک باورداشت صرف نیست، بلکه یک گونه زندگی و زیست است. زیست موحدانه با زیست مشرکانه بسیار متفاوت است. در واقع موحد کسی است که در همه حرکات و سکناتش توحید و یگانه پرستی نمایان و آشکار است و مشرک کسی است که مشرکانه زندگی می کند و در زندگی اش به غیر خدا تکیه می کند و از او کمک می خواهد و به او دل می بندد و …امام(ع) در قسمت اول سخن خود به یک طرف طیف از انسان ها اشاره می کند؛ کسانی که نه تنها تکیه گاه و امیدشان و مرکز توجه اشان خدا نیست، بلکه از این گذشته چنان خدا را فراموش کرده اند که از حساب الهی و مواخذه و دادرسی او در هراس نیستند. پیامبر خدا(ص) می فرماید: «به کسی غیر از خدا تکیه نکن، که خدا تو را به همو وا می گذارد» (مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۱۷، ح۱۲۷۹۰). این واگذار شدن به غیر خدا حتما سقوط انسان را در پی دارد. انسانی که از خدا می برد و نه تنها این تکیه گاه محکم و مطمئن را از دست می دهد، بلکه از حساب و مواخذه او خود را ایمن می پندارد، به دام خودپرستی و خودکامگی می افتد. نهایت سقوط انسان کبر و خودپرستی است که به فرموده امام هادی(ع) نتیجه قطعی بریدن از خدا و ایمن دانستن خود از اوست. این سقوط را پیامبر خدا(ص) اینگونه بیان می کند:
«ای ابوذر! هر کس بمیرد و در دلش ذره ای تکبر باشد، بوی بهشت را استشمام نمی کند مگر اینکه پیش تر توبه کند. [ابوذر] عرض کرد: ای رسول خدا! من زیبایی را دوست دارم، حتی دوست دارم بند تازیانه ام و دوال کفشم زیبا باشد. آیا از این حالت بیم کبر و خودپسندی می رود؟ فرمود: دلت را چگونه می یابی؟ عرض کرد: آن را شناسای حق و آرام گرفته بدان می یابم. فرمود: پس این حالت، کبر نیست. بلکه کبر آن است که حق را فرو گذاری و به ناحق روی آوری و به مردم با این دید نگاه کنی که هیچ کس آبرویش چون آبروی تو و خونش چون خون تو نیست»(بحارالانوار، ج۷۷، ص۹۰).
پس مطابق این سخن، کبر همان گردن کشی در مقابل حق و حقیقت است و کسی که خود را برتر از دیگران می بیند نیز تسلیم حق و متواضع در برابر آن نیست؛ چرا که خودپرستی در مقابل حق پرستی قرار دارد. اما در مقابل کبر فروتنی است که همان تسلیم بودن در مقابل حق و حقیقت است. امام علی(ع) می فرماید: «فروتنی را جوییدم و آن را جز در پذیرش حق، نیافتم. پس حق پذیر باشید، زیرا پذیرش حق و حقیقت انسان را از تکبر دور می سازد»(بحارالانوار، ج۶۹، ص۳۹۹).
اما گویا کسی که از خدا دور می گردد و در نتیجه دچار کبر و گردن کشی می شود دو ویژگی را که لازم و ملزوم یکدیگرند با هم می یابد. او هم حق ستیز می گردد و هم انسان ها را پست و حقیر می شمارد. امام صادق(ع) از قول رسول خدا نقل می کند که فرمود: «بزرگترین تکبر، پست شمردن مردم و خفیف شمردن حق است. فردی پرسید: پست شمردن مردم و خفیف شمردن حق چیست؟ فرمود: اینکه در برابر حق نادانی کند و از اهل حق بد گوید. پس هر کس چنین کند با خداوند بر سر آنچه برازنده اوست به ستیز برخاسته است» (الکافی، ج۲، ص۳۱۰).
پس سفاهت و نابخردی و تسلیم نشدن در مقابل حق و حقیقت و نیز بدگویی و بی احترامی به حق پرستان والا مقام، جنگ و ستیز با خداوند است و پیامدی جز سقوط و نابودی انسان ندارد.
البته این سخن درباره انسان های والا و ارجمند بود. اما از تعالیم دین مبین اسلام بر می آید که انسان نباید خود را از دیگران به طور مطلق برتر بداند که اگر اینگونه باشد گردن کش در مقابل حق و حقیقت است. امام صادق(ع) می فرماید: هر کس بر این باور باشد که از دیگران برتر است، او در شمار مستکبران و گردن کشان است. فردی پرسید: اگر گنهکاری را ببیند و به سبب بی گناهی و پاکدامنی خود، خویشتن را از او برتر بداند چه؟ فرمود: هیهات هیهات! چه بسا که او آمرزیده شود اما تو را برای حسابرسی نگه دارند…» (کافی، ج۸، ص۱۲۸).
پس مطابق سخن امام هادی(ع) سرانجام بریدن از خدا و احساس امنیت از حسابرسی او، استکبار و گردن کشی در مقابل حق و حقیقت و تحقیر انسان ها و پست شمردن آنهاست. این استکبار و گردن کشی نتیجه ای جز سقوط و نابودی و تباهی ندارد که این قانون حتمی خداوند است.
اما در سوی دیگر طیف کسی قرار دارد که موحدانه زندگی می کند؛ کسی که با دلیل روشن و برای هدفی روشن حرکت می کند و خود را به سرچشمه نور واقعی متصل کرده است زندگی متفاوتی دارد. او نه تنها در مقابل حق و حقیقت سرکشی و استکبار ندارد، بلکه با تمام وجود در مقابل آن خاضع است. چنین انسانی به مقام و جایگاهی دست یازیده است که چون کوه استوار و راسخ است. هیچ طوفان سهمگین و هیچ زلزله بنیان کنی نمی تواند مومن را از حق پرستی و باطل ستیزی باز دارد. امام هادی(ع) می فرماید چنین کسی چنان محکم و استوار است که حوادث ناگوار دنیا در نظرش سبک و خفیف و آسان است. اگر بدنش را تکه تکه کرده، پراکنده اش گردانند او دست از حق پرستی بر نمی دارد. او به جایی و جایگاهی رسیده است که چنان آرام و مطمئن است و چنان محکم و استوار است که نه تنها جلوی باطل پرستان و کید و مکرهای آنان خم نمی شود، بلکه آنان را حقیر و ناچیز می یابد و آنان را با حق پرستی خود به کرنش وا می دارد. به فرموده امام صادق(ع) مومن به واسطه ارتباط با خدا قدرتمند و عزیز است و از هیچ چیز نمی هراسد (بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۰۵).
در همین باره بخوانید:
پیام امام هادی(ع) به همه دیکتاتورهای تاریخ
امام علی النقی(ع)؛ امامی که از نو باید شناخت
همزمان با ارسال قانون بودجه به هیات حل اختلاف، احمدی نژاد در نامهای به معاونت برنامهریزی و نظارت راهبری، قانون بودجه سال ۹۱ کل کشور را ابلاغ کرد.
محمود احمدینژاد در این نامه گفته است که تغییرات وسیعی که از سوی مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه بعمل آمده است، موجب استحاله آن شده و عملاً لایحه مذکور به طرح نمایندگان تبدیل گردیده است.
وی آورده است: با توجه به مخالفت بندهایی از آن قانون با قانون اساسی وجود تبعیض، اثر تورمزا و فزاینده معوقات بانکی در برخی از مفاد قانون مذکور و جهتگیری ایجاد محدودیت برای دولت و مخالفت با قوانین دائمی، لازم است تدبیر کافی در اجرا لحاظ تا از بروز مشکلات و آسیب به اقتصاد کشور اجتناب شود.
توکلی: احمدی نژاد از خودکامگی بپرهیزد!
در همین حال، رئیس مرکز پژوهش های مجلس با بیان اینکه تاخیر در ابلاغ بودجه ۹۱، عدم امضای قانون بودجه و ارسال آن به شورای حل اختلاف میان قوا، همگی اقدامات غیر قانونی است که دولت انجام داده گفت: هر یک از مسئولان جمهوری اسلامی ایران اگر از روز اول خرداد برای کسب درآمد یا خرج بودجه اقدام کنند مسئولیت داشته و باید به بازخواست دنیوی و اخروی آن پاسخ دهند.
به گزارش مهر، رئیس مرکز پژوهش های مجلس خاطر نشان کرد: اما متاسفانه احمدی نژاد مانند سالهای اخیر با لجاجت قانون را ابلاغ نکرد و آن را به هیات حل اختلاف قوا ارجاع داد.
وی با اشاره به سخنان وزیر اقتصاد که گفته بود طرح ما برای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها با مصوبه مجلس تفاوت دارد، افزود: اصلا وزیر اقتصاد چه حقی دارد که این حرف را بزند؟ البته این تقصیر مجلس هشتم نیز هست. اگر در موضوع سوء استفاده وحشتناک ۳هزار میلیاردی وزیر اقتصاد را استیضاح می کرد امروز جرات نمی کرد این حرف های بی اساس را مطرح کند.
کلمه-زهرا صدر:
خانواده مسعود باستانی روزنامه نگار زندانی اعلام کردند که طی هفته ی گذشته در مراجعه به دفتر دادستانی تهران تقاضایی مبنی بر انتقال وی به زندان اوین ارائه داده اند.
یک عضو خانواده باستانی روزنامه نگار دربند که اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد با اعلام این خبر به کلمه گفت: متاسفانه طی چند روز گذشته مسئولین اجرای احکام دادسرای اوین بعد از احضار همسر مسعود باستانی، مهسا امرآبادی او را به زندان منتقل کرده و وی در حال حاضر در زندان نگهداری می شود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در حال حاضر هیچگونه امکان ملاقات و تماس بین این زوج زندانی وجود ندارد افزود: معلوم نیست چرا مسعود و همسرش باید دوران محکومیت خود را در تبعید و یا محرومیت های سنگین بگذرانند. حداقل خواسته ما این است که مسئولان دادستانی و آقای جعفری دولت آبادی به عنوان دادستان تهران، دستور انتقال مسعود به دادسرای اوین را صادر کند تا اینکه این دو بتوانند حداقل در زندان با یکدیگر ملاقات داشته باشند.
مهسا امرآبادی که اولین بار در خرداد ماه سال ۸۸ بازداشت و بیش از ۶۰ روز را در زندان بهسر برد. برای بار دوم در جریان سه شنبه های اعتراض، ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ در اعتراض به حبس خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان بازداشت و پیش از نوروز ۱۳۹۰ آزاد شد.
مهسا امرآبادی ۲۲ خرداد ۱۳۹۰، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه و گزارش از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس محکوم شد.
این عضو خانواده باستانی با اشاره به مشکلات خانوادگی این زوج روزنامه نگار زندانی که اکنون در زندان گرفتارند گفت: ای کاش مسئولین بدانند که چه ظلم هایی به روزنامه نگاران زندانی به خصوص مسعود و همسرش شده است. وقتی یک زن و شوهر را به زندان می برند در واقع کانون خانواده و شیرازه زندگی خانوادگی از هم پاشیده می شود. مهسا در طول دوران فعالیت خود با انگیزه انجام وظیفه حرفه ای و همکاری با روزنامه های قانونی و رسمی کشور مشغول بود اما گویا قرار است آقایان تمام حقوق اجتماعی و خانوادگی و شغلی این روزنامه نگاران را به این شکل از آنان سلب کنند
مسعود باستانی روزنامهنگار دربند در زندان رجایی شهر که سردبیری وبگاه جمهوریت را برعهده داشته و سابقهٔ خبرنگاری در روزنامههای شرق، جمهوریت و کارگزاران را داشته است پیش از این نیز چندین بار به دلیل فعالیتهای شغلیاش بازداشت و زندانی شدهاست.
وی در ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم وقتی برای رسیدگی به وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات بازداشت شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم شد.
وی در اسفندماه همراه با احمد زیدآبادی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این عضو خانواده باستانی به اشاره مشکلات مربوط به شرایط خانوادگی این زوج جوان که تازه زندگی خود را تشکیل داده بودند ابراز امیدواری کرد که با اعطای مرخصی به همسر مسعود باستانی که خودش از ابتدای بازداشت تاکنون از مرخصی استفاده نکرده است زمینه را برای کاهش مشکلات و حل بخشی از گرفتاری های به وجود آمده فراهم نمایند.
وی در پایان با بیان این که مسعود باستانی در ملاقات با ملاقات با خانواده اش از روحیه خوبی برخوردار بوده خاطر نشان کرد: حتی در دوران ستم شاهی هم با روزنامه نگاران منتقد این چنین رفتار نکرده اند.
پیش از این نیز مادر مهسا امرآبادی در گفتگو با خبرنگار کلمه از مسئولان قضایی کشور خواسته بود در حال حاضر که مهسا در اوین است، حداقل لطفی که می توانند بکنند این است که مسعود را هم از زندان رجایی شهر به اوین منتقل کنند.
خانم نقی گفته بود: برایمان خیلی سخت است که هر هفته بخواهیم برای دیدار عزیزانمان به رجایی شهر و اوین برویم. حداقل اگر هر دو در یک زندان باشند، راحت تر می توانیم آنان را ملاقات کنیم.
مادر مهسا امرآبادی با بیان این نکته که هیچیک از جرم هایی که برای مهسا و مسعود گفته اند را نمی پذیرد می گوید:اینها بچه های این مملکت هستند و دلشان برای این کشور سوخته است. اینها خارجی نیستند و مسئولان باید نگاهشان را تغییر دهند.
اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش عنوان شده است.
پس از صدور این حکم، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن محکوم نمودن برخوردهای ضورت گرفته با مهسا امرآبادی، حمایت همه جانبه خود را از این خانواده مظلوم اعلام کردند. در بخشی از این بیانیه آمده بود:" جرم مهسا چه بود جز وفاداری به همسرش و انجام وظیفه اطلاع رسانی درخصوص وضعیت نامطلوب جسمی او براثر برخوردهای ناهنجار در زندانی که هرگز جای او و دیگر مردان فرهنگ و سیاست نیست؟!"
کلمه – گروه بین الملل: پس از گذشت یک سال و نیم از زمان سقوط حسنی مبارک نخستین انتخابات ریاست جمهوری در مصر آغاز شد. رای دهندگان مصری پای صندوق های رای رفته اند تا در انتخاباتی که رسانه های همگانی مصر آن را انتخابی تاریخی نام نهاده اند شرکت کنند.
پانزده ماه پس از سرنگونی حسنی مبارک، مردم مصر برای انتخاب اولین رییس جمهوری این کشور بعد از بهار عربی، صفهای طولانی تشکیل دادهاند. رای گیری به مدت دو روز ادامه خواهد داشت. شورای عالی نیروهای مسلح برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم را تضمین کرده و از مردم خواسته است به طور گسترده در این رای گیری شرکت کنند.
این انتخابات در مجموع ۱۲ نامزد دارد. طبق آخرین نظرسنجیها، از میان این ۱۲ تن، شانس پیروزی چهار تن از آنان بیشتر است. این چهار تن عبارتاند از عمرو موسی، وزیر امور خارجه پیشین مصر و رئیس سابق اتحادیه عرب، احمد شفیق، آخرین نخست وزیر حسنی مبارک، عبدالمنعم عبدالفتوح، اسلامگرای مستقل که بنیادگرایان سلفی هم از او حمایت میکنند و نیز محمد مرسی، نامزد اخوانالمسلمین که در انتخابات پارلمانی نیرومندترین جریان سیاسی مصر شد.
پیشبینی میشود که هیچ یک از این نامزدها نتواند در دور اول انتخابات به بیش از ۵۰ درصد آرای مورد نیاز دست یابد. بنابراین سرنوشت انتخابات احتمالا در این دور تعیین نخواهد شد و به دور دوم خواهد کشید. در این صورت، دور دوم انتخابات با شرکت دو نامزدی که بیشترین آرای دور اول را به دست آوردهاند در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
پس از کنارهگیری حسنی مبارک در فوریه سال ۲۰۱۱ شورای نظامیان مصر، هدایت کشور را برعهده گرفت و بدین منظور یک دولت موقت منصوب کرد. ژنرالهای شورای نظامی وعده دادهاند که تا پایان ماه ژوئن از سیاست کنارهگیری کنند.
این شورا، که با سلب حمایت از رئیس جمهوری سابق، عملا زمینه کناره گیری او را فراهم ساخت و از آن زمان، اختیارات ریاست جمهوری را در دست داشته، حضور گسترده رای دهندگان در انتخابات را بهترین عامل اطمینان خاطر از انعکاس اراده ملت دانسته است.
به این ترتیب، نتیجه نهایی انتخابات در ماه آینده معلوم می شود و شورای عالی نیروهای مسلح اعلام کرده است که تا پایان ماه ژوئن، تمامی اختیارات سیاسی خود را به رئیس جمهوری جدید انتقال خواهد داد و نظامیان، به اصطلاح، به پادگان ها باز خواهند گشت.
در عین حال، کسانی در مصر نسبت به کناره گیری کامل نظامیان از قدرت تردید دارند و با اشاره به تاریخچه نفوذ ارتش در سیاست طی شصت سال گذشته، از ادامه حضور نیرومند، هر چند نه چندان آشکار نظامیان در عرصه های سیاسی و اقتصادی سخن می گویند و آن را مانعی عمده در راه استقرار دموکراسی در مصر تلقی می کنند.
از زمان کودتای نظامی منجر به سرنگونی نظام سلطنتی مصر در سال ۱۹۵۲ تا کناره گیری حسنی مبارک در سال گذشته، تمامی رئیسان جمهوری این کشور از نظامیان بودند و وقایع منجر به کناره گیری حسنی مبارک نیز حاکی از نقش محوری ارتش در تحولات سیاسی بوده است.
در مقابل، هستند کسانی که ارتباط نزدیک ارتش و سیاست را مانعی در برابر تحقق کامل دموکراسی در مصر نمی دانند و بر عکس، از این نهاد به عنوان عاملی ثبات بخش در دوره انتقالی از دیکتاتوری به دموکراسی نام می برند و می گویند که توجه نظامیان به تحولات سیاسی در این دوره مانع از تندروی در سیاست داخلی و بین المللی مصر خواهد شد.
نگاهی به گرایش های فکری و سیاسی نامزدها حاکی از این واقعیت است که گروه های مختلف جامعه پسا تحریر مصر از جوانان پرشر و شوری که انقلاب میدان تحریر را رقم زدند تا اخوان المسلمین و سلفی ها که در مراحل آخر به شورش های منتهی به سقوط مبارک پیوستند تا لیبرال های کم شانس و پان عربیست ها و ناصریست ها و چهره هایی شاخص از درون رژیم مبارک در برابر هم صف کشیده اند.
یک چالش دیگر این است که بخشی از آنهایی که انقلاب میدان تحریر را رقم زدند از دولت مبتنی بر قانون که پاسدار حقوق مدنی و سیاسی شهروندان باشد درک و دریافت متفاوتی از شهروندانی دارند که در تمنای احیای امنیت دوران مبارک نظامیان حاکم هستند و نامزدهای نزدیک به آنان را به دیده منجی مینگرند.
هفته گذشته در پی مراجعه وکیل ابوالفضل قدیانی به دادسرا برای پیگیری وضعیت موکل خود، حکم یکسال حبس تعزیری این مبارز انقلابی در بند بطور شفاهی به وی ابلاغ می گردد. این در حالی است که طی سه سال گذشته سه پرونده برای ابوالفضل قدیانی تشکیل شده و در مجموع به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است که یکسال حکم پرونده اول در چهارم آذر ماه به پایان رسیده است اما از آن زمان تاکنون به شکل غیرقانونی در زندان نگهداری می شود.
زهرای رحیمی همسر آقای قدیانی در خصوص حکم جدید همسرش به “جرس” می گوید: “هفته گذشته وکیل آقای قدیانی به دادگاه رفته بودند و در آنجا بطور شفاهی به ایشان گفته اند که آقای قدیانی به یکسال حبس تعزیری به اتهام نوشتن نامه به رهبری محکوم شده است. قبل از این حکم به یکسال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رییس جمهور و به سه سال توهین به رهبری محکوم شدند که این سه سال هنوز در دادگاه تجدید نظر تایید نشده است. در حقیقت این دو حکم دادگاه بدوی است و هنوز در دادگاه تجدید نظر تایید نشده است و در مجموع آقای قدیانی به پنج سال محکوم شده اند. حتی زمانیکه چهارم آذرماه حکم یکساله همسرم تمام شد دادگاه بدوی هنوز حکم نداده بود اما مانع از آزادی او شدند و الان هم نگهداری ایشان در زندان “غیر قانونی” است، زیرا وثیقه گذاشته شده و حکم دادگاه تجدید نظر هنوز صادر نشده است. البته تنها آقای قدیانی نیستند که غیرقانونی در زندان نگهداری می شوند بلکه خیلی از زندانیان سیاسی الان همین وضعیت را دارند.”
ابوالفضل قدیانی بارها اعلام کرده بود که به علت عدم صلاحیت دادگاه انقلاب در آن شرکت نخواهد کرد. وی با بیان اینکه اساسا برگزارى چنین دادگاهى را فعلى مجرمانه و برگزار کننده یا برگزار کنندگان را مجرم مى داند نوشته است: “با استناد اصول ١۵٩،١٧٢،١٧٣ قانون اساسی اولا دادگاه های انقلاب علی الاصول غیر قانونی بوده ثانیا با استناد اصل ١۶٨ قانون اساسی و تبصره ذیل ماده ٢٠ قانون تشکیل دادگاههای انقلاب مصوب سال ٧٣ و اصلاحی سال ٨١، رسیدگی به اتهام سیاسی انحصارا و اختصاصا در محاکم عمومی دادگستری و با حضور هیات منصفه واقعی (نه حکومتی) و بصورت علنی برگزار می گردد لذا چون دادگاه های انقلاب واجد اوصاف قانونی فوق نبوده در دادگاه شرکت نخواهم کرد.”
اما اواخر فروردین ماه سال جاری ماموران به بهانه بردن او به پزشک وی را به دادگاه می برند. او بار دیگر به عملکرد رهبری انتقاد می کند و در آن دادگاه می گوید که به جای سه پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید سی پرونده، سیصد پرونده، سه هزار پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به سه هزار میلیارد سال زندان محکوم کنید! اما دادگاه شما “غیر قانونی” است و تحمل زندان شما نیز تغییری در عقاید من ایجاد نخواهد کرد…
وی با تاکید بر عدم استقلال دستگاه قضا خطاب به قاضی مقیسه در آن دادگاه می گوید: “متاسفانه شما به عنوان رییس دادگاه، دست نشانده دستگاه امنیتی هستی و دستگاه قضایی اساسا استقلال ندارد، آقای صادق لاریجانی که قاضی القضات این مملکت است می گوید افتخار می کنم که امر بر و فرمانبردار رهبری هستم. شما اگر خود را مسلمان می دانید حتما خبر دارید که دادگاه امیرالمومنین و آن یهودی چطور برگزار شد، وقتی قاضی علی (ع) را با کنیه خطاب کرد، علی (ع) اعتراض کرد که عدالت و مساوات را میان او ویک یهودی رعایت کند و اما آیا امروز دستگاه قضایی که قاضی القضاتش خود را فرمانبر رهبری می داند، می تواند آقای خامنه ای را به دادگاه بیاورد و به شکایت من از او رسیدگی کند؟”
همسر این منتقد رهبری تصریح می کند: “دوشنبه هم که به ملاقات آقای قدیانی رفتیم خبر یکسال حکم را به ایشان دادیم. زمانیکه آقای قدیانی را به بهانه پزشک بردن به دادگاه برده بودند، همانجا به قاضی گفتند که به هر حال من یک حرف حقی می زنم و شما هر گونه که می خواهید عمل کنید و حتی ذکر هم کرده بودند سی پرونده ، سیصد پرونده و …تشکیل دهید و حکم بدهید، اما من از مواضع خود کوتاه نمی آیم.”
گفتنی است، پس از اظهارات عضو شورای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامه ای به دادستانی تهران، با اشاره به مواضع ابوالفضل قدیانی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب از درون زندان، خواستار برخورد و تشدید مجازات این زندانی سیاسی شده است.
زهرا رحیمی در این زمینه خاطر نشان می کند: “ما هم این خبر را شنیدیم. در هر حال ما انتظار داریم که قاضی عادلانه قضاوت کند اما متاسفانه در مملکت ما در خصوص زندانیان سیاسی قضاوت عادلانه دیده نمی شود. همه این زندانیان بی دلیل در زندان هستند و برخلاف آنچه که در قانون اساسی بر آزادی بیان تاکید شده، اما زندانیان سیاسی به دلیل بیان اعتقادات و حرفهای خود در زندان هستند. ما حتی شاهد هستیم که بعضی از علما نسبت به این وضعیت انتقاد دارند اما اراده ای برای شنیدن حرفهای آنان از سوی حاکمیت نیست. عملکرد حاکمیت هم به مراجع و علما که دلسوزانه انتقاد می کنند ضرر می زند و هم به رفتار دینی جوانان آسیب می رساند.”
ابوالفضل قدیانى بارها در طول دوران حبس خود بدلیل وخامت وضعیت جسمانی و مشکلات قلبی به بیمارستان منتقل شده است و یکبار تحت عمل جراحی قرار گرفت و هم اکنون در سن شصت و هفت سالگی و مشکلات جسمانی نیاز به مراقبت و رسیدگی پزشکی دارد.
همسر وی با ابراز نگرانی از وضعیت جسمانی آقای قدیانی می افزاید: “آقای قدیانی وضعیت جسمانی مناسبی ندارند. دو بار ایشان را به پزشک قانونی بردند و وقتی من برای پیگیری نظر پزشک قانونی رفتم پاسخی ندادند و تنها گفتند که دادستان یا قاضی باید دستور دهند. با توجه به اینکه مطمئن هستم نظر پزشک قانونی مخالف نگهداری آقای قدیانی بخاطر مشکلات حاد جسمانی ایشان در زندان است، به آنها اصرار کردم تا نظر پزشک قانونی را به من بدهند تا پیگیری کنم اما باز مخالفت کردند. بخاطر شرایط جسمانی آقای جسمانی ما به شدت در هراس و نگرانی بسر می بریم بطوریکه اگر روزی دو و سه نفر به من زنگ بزنند و حال آقای قدیانی را بپرسند بشدت می ترسم و فکر می کنم اتفاقی برای ایشان افتاده است و مدام در استرس و اضطراب هستم. فقط روزهای دوشنبه بصورت کابینی ایشان را ملاقات می کنم و از حال ایشان خبردار می شویم. ”
شایان ذکر است که ابوالفضل قدیانی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این حزب مسن ترین زندانی حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین است که در تاریخ ۱۹ دی ماه سال ۸۹ برای گذراندن حکم یک سال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رییس جمهور به بند ۳۵۰ اوین رفت و از آن زمان علی رغم پایان یافتن حکمش بطور غیر قانونی در زندان نگهداری می شود. وی پیش از بازگشت به زندان گفته بود که حاکمیت حاکمیت استبدادی است. خودشان را قانون گرا مینامند اما از قانون فرسنگ ها فاصله دارند در دادگاه گفتم اگر شما نمی ترسید اجازه بدهید این سو و طرفداران یک راهپیمایی بگذارند شما هم راهپیمایی بگذارید و نظار بی طرف هم نظارت کنند تا ببینند چه کسی اکثریت دارد. اما همیشه از حضور مردم واقعی ترسیده اند.
فخرالسادات محتشمی پور، عضو جبهه مشارکت و همسر زندانی سیاسی مصطفی تاج زاده عضو ارشد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش نوروز، در این دیدار محتشمی پور، به روحیه ی بالای تاج زاده اشاره و بر استقامت و پایداری وی بر مواضع خود با گذشت حدود سه سال از دوران زندان، تاکید کرد.
محتشمی پور در پاسخ به عبدالله نوری که جویای آخرین وضعیت تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی شد، گفت: “لازم است معاینه سریع تاج زاده توسط چشم پزشک و پزشکان متخصص پوست صورت گیرد و کمردرد وی با توجه به نیاز به استراحت مطلق، توسط پزشکان متخصص و مورد اعتماد خارج از زندان کنترل شود”.
عبدالله نوری در این دیدار با آرزوی سلامتی برای زندانیان سیاسی و آزادی این بزرگواران و نیز رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و سلامتی و سرافرازی خانواده های این عزیزان اظهار امیدواری کرد که امور کشور به مسیر اصلاح، آبادانی و رعایت اصول قانون اساسی بازگردد.
کلمه: یک روز پس از تجمع «خودجوش» و البته ناکام اعضای گروه فشار در مقابل مجلس که به افشای دخالت سپاه در انتخابات معترض بودند، این بار اتوبوسها جمعی از این افراد را به جلوی خانه سینما منتقل کردند تا بار دیگر یک تجمع غیر قانونی، این بار برای ایستادگی در برابر رای دادگاه شکل بگیرد.
امروز در حالی که جمعی از سینماگران با به تاخیر انداختن برنامه خود برای افتتاح خانه سینما، به مناسبت سوم خرداد به دیدار جانبازان دفاع مقدس رفته بودند، تعداد کمی از اعضای فشار در مقابل ساختمان خانه سینما تجمع کردند و با شعارهای تهدیدآمیز، به مخالفت با حکم قانونی دادگاه و نقض دستور انحلال خانه سینما پرداختند.
به گزارش کلمه، تجمع کنندگان که در خبر مذکور «جمعی از اهالی فرهنگ و هنر شامل کانون مستندسازان جهادی، هیئت هنرمندان حزبالله، بسیج هنرمندان و جمعی از خبرنگاران خبرگزاری هنر» معرفی شدهاند، با نشانههای مشهور گروههای فشار از جمله پیراهن روی شلوار، لباس مشکی، ریش بلند و موتورهای نیمه سنگین در این محل حضور یافتند و ضمن بلند کردن پلاکاردهایی همچون «مرگ بر تودهای» به همراه تهدید و توهین، تابلوی سردر ورودی ساختمان را با اسپری مخدوش ساخته و عنوان خانه سینما را در آن از بین بردند.
خبر این تجمع غیر قانونی در حالی در خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران منتشر شده که هیچ اشاره به حضور احتمالی پلیس برای برخورد با این تجمع بدون مجوز صورت نگرفته و تصاویر منتشر شده نیز نشان میدهد که تجمع غیرقانونی گروه فشار با آرامش و بدون هیچگونه مزاحمتی برگزار شده است.
سهیل کریمی از مستندسازان وابسته به دولت نیز که تنها چهره شناخته شده و سخنران این تجمع بود، سینماگران را به جاسوسی متهم کرد، قوه قضاییه را تهدید کرد، خواستار مقاومت وزارت ارشاد در برابر حکم لغو انحلال خانه سینما شد و گفت: مسئولین فرهنگی و سیاسی اگر بخواهند با آرمانهای انقلابی مخالفت کنند نیروهای ما سرسخت جلوی آنها خواهند ایستاد.
وی همچنین ضمن تهدید هنرمندان، افزود: حضاری که در این خانه هستند بدانند از جنازه ما حزباللهیها باید رد شوند تا به کار خود ادامه دهند.
خبرگزاری فارس همچنین گزارش داده که این افراد متاسفانه از نام مبارک حضرت زهرا (س) نیز برای موجه جلوه دادن اقدام خود سوء استفاده کرده و «با حک کردن نام حضرت زهرا (س) روی در این خانه به تجمع خود خاتمه دادند.»
همزمان با این تجمع، شمقدری معاون وزیر ارشاد هم در مصاحبهای با اشاره به اینکه در حال بررسی حکم دیوان عدالت اداری هستیم، در عین حال گفت: «در اینکه خانه سینما غیر قانونی است و و باید منحل شود هیچ شکی نداریم.»
مشاور وی نیز در مصاحبهای دیگر گفت که اگر لازم باشد، حکم انحلال دیگری برای خانه سینما صادر میشود. این در حالی است که وکیل خانه سینما دیروز با استناد به قانون، تصریح کرده بود دولت نمیتواند دوباره دستور انحلال خانه سینما را صادر کند و با توجه به رای دیوان عدالت اداری، حتما باید تصمیم دیگری در این باره بگیرد.
گزارش تفصیلی کلمه از لغو حکم انحلال خانه سینما و واکنشها به آن در اولین روز را در اینجا بخوانید
اما صبح امروز در حالی که گروه فشار وابسته به دولت به تجمع غیر قانونی خود مشغول بودند و مسئولان دولتی نیز در تدارک جلسهی عصر امروز با حضور احمدینژاد بودند تا از آن نتیجهای برای مقاومت در برابر حکم قانون بیرون بیاورند، جمعی از هنرمندان به دیدار جانبازان دفاع مقدس رفتند و به عیادت و دلجویی از آنها پرداختند.
هنرمندان که دیروز هم در پیامکهایی با حال و هوای سوم خرداد، پیروزی قانونی خود بر دولت را با تعبیر «خانه سینما آزاد شد» به یکدیگر خبر میدادند، با حضور در مرکز توانبخشی امام خمینی (ره) ضمن گرامیداشت سالروز آزادسازی خرمشهر با جانبازان دفاع مقدس دیدار کردند.
در این دیدار سینماگرانی چون محمد مهدی عسگرپور، رضا میرکریمی، فرهاد توحیدی، هوشنگ گلمکانی، جواد نوروزبیگی، کمال تبریزی، جعفر صانعی مقدم، مجتبی راعی،عزیزالله حمید نژاد، ناصر ممدوح، امین تارخ، محمد آلادپوش،نظامالدین کیایی، آناهید آباد، مریم بوبانی، محمدرضا موینی و…. حضور داشتند.
عسگرپور در حاشیه این دیدار در مصاحبه ای گفت: اصلا مایل نبودیم که در روز عزیز و بزرگی مانند سوم خرداد که یک نماد ملی است به مسائل حاشیهای دامن بزنیم. به همین دلیل ترجیح دادیم که جلسه را به روزهای آینده موکول کرده و امروز مانند سالهای قبل همراه با سینماگران در کنار جانبازان عزیز باشیم.
مدیرعامل خانه سینما درباره زمان آغاز به کار رسمی و مجدد خانه سینما نیز تصریح کرد: ما از سرصبر از فردا کارمان را در خانه سینما آغاز میکنیم و از شنبه نیز کاملا در خانه سینما مستقر خواهیم شد.
وی افزود: ما حدودا ۵ ماه است که کاملا سکوت کردهایم و هرکس هر سوالی میپرسید در پاسخ میگفتیم، تابع قانون هستیم و در صورت صادر شدن هر رای به آن تمکین میکنیم اما متاسفانه دیدیم که دوستان وزارت ارشاد، در این مدت مدام درباره موضوعات مختلف پیرامون خانه سینما صحبت میکردند. همانطور که از ابتدا گفتیم ما به رای قانون احترام میگذاریم و به آن تمکین میکنیم، حالا این رای هرچه میخواهد باشد.
عسگرپور همچنین در خصوص نظر دیوان عدالت اداری نیز با بیان اینکه نامه انحلال خانه سینما قانونی نیست و در واقع شکایت ما پذیرفته شده است؛ درباره اینکه آیا اساسنامه خانه سینما می تواند موضوع بعدی چالشها باشد، گفت: نمیدانم. در هر صورت صحبت درباره اساس نامه مسائل بعدی است، ممکن است حتی اگر بحث اساسنامه هم حل شود مثلا دوستان به موضوع دیگری ایراد بگیرند.
فرهاد توحیدی رئیس هیئت مدیره و سخنگوی خانه سینما نیز در مصاحبه ای گفت: «ضمن احترام به دوستان وزارت ارشاد، از این دوستان دعوت میکنم همه به رأی صادر شده احترام بگذاریم. این دوستان اگر اعتراضی به رأی صادر شده از سوی دیوان عدالت اداری دارند میتوانند از طرق قانونی و مجرای اداری و قانونی اعتراض خود را پیگیری کنند.»
وی در ادامه گفت: «همه ما در چارچوب قانون جمهوری اسلامی فعالیت میکنیم. همچنانکه خانه سینما در احترام به قانون فعالیتهای خود را در حالت تعلیق نگه داشت، امروز نیز در احترام به قانون با اعضای سابق دوباره آغاز به کار میکند.»
کارخانه قند اهواز با ظرفیتی بالغ بر تولید ۲۵۰ تن قند و شکر چهار سالی است که تعطیل و تولید آن متوقف شده است.
به گزارش ایلنا، مالکیت این کارخانه در گذشته بر عهده بانک ملی و ملت بوده که با افزایش مشکلات این واحد تولیدی با تصویب هیات دولت به وزارت صنایع جهت راه اندازی مجدد واگذار شد اما چندی پس از معرفی و استقرار مدیرعامل جدید کارخانه از سوی معاون اقتصادی وقت وزارت صنایع و معادن، روند بازسازی و فعالیت مجدد کارخانه متوقف شد.
ایرج امامی، رئیس شورای اسلامی کار کارخانه قند اهواز در این زمینه به ایلنا میگوید: در جریان دور دوم سفرهای استانی دولت به خوزستان، هیات دولت مصوب کرد که کارخانه قند اهواز از مالکیت بانک ملی و بانک ملت خارج و به قیمت دفتری به وزارت صنایع و معادن واگذار شود، اما بعد از مدتی، به تشخیص وزارت صنایع و معادن، انتقال کارخانه به دولت مغایر قانون تشخیص داده شد و وزارت صنایع و معادن به استناد به همین مساله بازسازی کارخانه را تعلیق کرد.
او افزود: متاسفانه بانکهای ملی و ملت نیز بعنوان مالکین قبلی کارخانه، با استناد به مصوبه دولت مبنی بر فروش کارخانه به وزارت صنایع و معادن از پیگیری امور کارخانه سرباز زدند که همین مساله تا امروز ادامه داشته و کارخانه در وضعیت تعطیلی کامل قرار دارد و هیچکدام از طرفین، مسئولیتی در قبال این کارخانه برعهده نمیگیرند.
مصوبه سفر استانی هیات دولت غیرقانونی از آب در آمد
امامی با انتقاد از عدم کارشناسی دولت در تصویب انتقال کارخانه از بانکهای ملی و ملت به دولت گفت: جای تاسف دارد که چنین اشتباهاتی در سطح هیات دولت و باحضور رئیس جمهور صورت میگیرد، چرا که مصوبه دولت مبنی بر انتقال کارخانه قند اهواز مغایر اصل ۴۴ یا خصوصی سازی محسوب میشود که این مساله جای تعجب و گله دارد.
نماینده کارگران یاداور شد: با پیگیریهای انجام شده، بانکهای ملی و ملت حاضر نیستند مسئولیت کارخانه را برعهده بگیرند و وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز، با استناد به غیرقانونی بودن مصوبه دولت متبوع خود، روند بازسازی و راه اندازی مجدد کارخانه را متوقف کرده است، که این مساله مشکلات زیادی برای کارگران ایجاد کرده است.
تعطیلی کارخانه و ۱۵ ماه حقوق عقب افتاده
کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز که هم اکنون در حالت تعطیل کامل به سر میبرد، با ایجاد بیش از ۵۰۰ فرصت شغلی مستقیم و اشتغال ۲ هزار نفر به صورت غیر مستقیم یکی از کارخانههای مهم و استراتژیک اهواز محسوب میشود که به دلیل تعطیلی این واحد تولیدی، مردم منطقه از این فرصت بیبهره ماندهاند.
در حال حاضرکارگران این کارخانه نزدیک به ۱۵ ماه است که حقوق خود را دریافت نکردهاند و علاوه بر آن با وجود داشتن دفترچه بیمه، به دلیل عدم ارسال لیست بیمه شدگان از سوی مدیریت کارخانه، از پوشش بیمه تامین اجتماعی نیز محروم شدهاند.
به گقته نمایندگان کارگران کارخانه، بانک ملت و بانک ملی که مالکین قبلی کارخانه محسوب میشوند، با استناد به مصوبه دولت در جریان دور دوم سفرهای استانی، و دولت نیز با استناد به غیرقانونی بودن مصوبه هیات دولت به شماره ۴۱۵۹۱/۱۹۰۱۰، از پذیرش کارخانه سرباز زده و پاسخگوی مشکلات آن نیستند.
نکته قابل توجه اینجاست که با توجه به وضعیت پیش آمده به نظر میآید بانک ملی و بانک ملت و دولت هیچ علاقهای به دراختیار داشتن این کارخانه مهم ندارند.
رئیس شورای اسلامی کار قند اهواز در این زمینه به ایلنا میگوید: اگر بار دیگر به روزهای قبل از انتقال کارخانه به دولت برگردیم، از دولت چنین درخواستی نمیکنیم، چرا که این مساله به سرگردانی بیشتر کارگران کارخانه منجر شد و این در حالی است که دولت میتوانست به جای تحت مالکیت قرار دادن این کارخانه- به استناد مصوبهای غیرقانونی- با بستههای حمایتی خود، مشکلات کارخانه را حل و فصل کند.
او با انتقاد از عملکرد وزارت صنعت، معدن و تجارت در حل مشکلات کارخانه قند اهواز، اظهار کرد: در سال حمایت از تولید و سرمایه ملی باید نسبت به راه اندازی این کارخانه حساسیت بیشتری داشت اما متاسفانه وزارت صنعت، معدن وتجارت تجربه خوبی در کارخانه داری ندارد.
عدم موافقت وزارت صنعت و معدن با بازسازی و انتقال کارخانه
امامی با اشاره به وضعیت تعطیلی کامل کارخانه میگوید: علت اصلی تعطیلی این کارخانه واردات بیاندازه شکر به کشور بود که باعث کاهش فروش و تولید کارخانه شد و از سوی دیگر وزارت صنعت و معدن علاوه بر مخالفت با بازسازی و راه اندازی مجدد کارخانه قند اهواز، با انتقال و واگذاری این شرکت به شرکت صنایع نیشکر نیز مخالفت میکند.
عبدالهادی خواجه، فعال سیاسی و حقوق بشر بحرینی امروز برای محاکمه مجدد در دادگاهی در منامه، پایتخت بحرین حضور یافته است.
آقای خواجه در ماه فوریه در اعتراض به حکم حبس صادر شده توسط دادگاه نظامی دست به اعتصاب غذا زد و امروز (سه شنبه ۲۲ مه) با ویلچر در دادگاه حاضر شد.
بی بی سی به نقل از خبرگزاری فرانسه میگوید آقای خواجه ضعیف به نظر میرسید اما خود شخصا ویلچر خود را هدایت میکرد.
آقای خواجه به همراه ۲۰ نفر دیگر متهم به تلاش برای سرنگونی حکومت بحرین شده است. هفت نفر از این افراد به طور غیابی محاکمه شدهاند.
این افراد همگی در دادگاه نظامی محاکمه شدند و هفت نفر از جمله آقای خواجه به حبس ابد محکوم شدند.
در آوریل امسال، دادگاه عالی بحرین احکام صادر شده برای این افراد را رد کرد و خواهان محاکمه مجدد آنها شد.
این افراد در این مدت کماکان در زندان باقی ماندهاند.
محاکمه مجدد این افراد از هشتم ماه مه در منامه آغاز شد اما دادگاه به دلیل حال نامساعد آقای خواجه و یکی دیگر از فعالان در حبس که از منتقدان حکومت بحرین محسوب میشود، تا امروز به تعویق افتاده بود.
خدیجه موسوی، همسر آقای خواجه در سایت اجتماعی توییتر نوشت که آقای خواجه امروز سوار بر ویلچر به همراه یک پزشک و دو پرستار به دادگاه برده شد.
عبدالهادی خواجه امروز در دادگاه، ادامه حبس خود را “یک جنایت” خواند و گفت: “این محاکمه ساختگی را متوقف کنید.”
او افزود: “هیچ بهانه حقوقی برای ادامه حبس من وجود ندارد.”
آقای خواجه گفت: “برای بیش از یکصد روز من در اعتصاب غذا بودم و حاضرم جانم را برای آزادی فدا کنم.”
او افزود در زندان، “به زور” به او غذا خوراندهاند.
همسر آقای خواجه همچنین گفته است که شوهرش در دادگاه در مورد شکنجههایی که از زمان بازداشتش در آوریل ۲۰۱۱ شده، سخن گفته است.
او گفته است که عبدالهادی خواجه در باره شکنجههای روانی صحبت کرده، و به دادگاه گفته است که به او در باره بازداشت، شکنجه و تجاوز به دخترش دروغ گفته بودند. به او گفته شده بود که زینب، دخترش به زندانی در عربستان منتقل شده است.
خانم موسوی گفته است که جلسه بعدی دادگاه شوهرش ۲۹ ماه مه برگزار میشود.
در تحولی دیگر، یک دادگاه دیگر بحرینی، جلسه استماع پرونده زینب خواجه دختر این فعال حقوق بشر بحرینی را تا ۲۷ ماه مه به تعویق انداخته است.
او ماه پیش در اقدامی علیه بازداشت پدرش، به طور انفرادی در بزرگراهی دست به اعتراض زده بود.
او به اختلال در ترافیک و توهین به یک پلیس متهم شده است.
از فوریه ۲۰۱۱ که ناآرامیها بحرین را فرا گرفت، بیش از ۶۰ نفر کشته شدهاند.
معترضان خواهان آزادیهای بیشتر در کشور و پایان دادن به تبعیضها علیه اکثریت شیعه در بحرین هستند.
در بحرین، اقلیت سنی بر اکثریت شیعه حکومت میکند.
پادشاه بحرین تلاش کرده تا با برخی اصلاحات، معترضان را راضی کند اما این افراد و گروههای حقوق بشری میگویند که وعدههای داده شده توسط مقامهای دولتی، پوچ هستند و سرکوب مخالفان همچنان ادامه دارد.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز دوشنبه از دولت بحرین خواست تا کلیه زندانیان سیاسی در این کشور از جمله عبدالهادی خواجه و نبیل رجب را آزاد کند.
ادامه درگیری های رییس هیات دولت با مجلس این بار به بودجه رسید و احمدی نژاد در اعتراض به تغییرات صورت گرفته در لایحه بودجه دولت توسط مجلس شورای اسلامی، بودجه ۹۱ را به جای ابلاغ به دستگاههای اجرایی به هیأت عالی حل اختلاف قوا فرستاد.
لایحه بودجه در آخرین روزهای مجلس بدنبال تاکید رهبری بسرعت عجیبی به تصویب رسید
محمود احمدی نژاد در اعتراض به تغییرات زیادی که در لایحه تقدیمی بودجه دولت به مجلس صورت گرفته و با این توجیه که نظر دولت در آن تامین نشده است، طی نامه ای به شاهرودی رئیس شورای حل اختلاف قوا، بودجه ۹۱ را به هیات عالی حل اختلاف قوا فرستاد.
این در حالی است که محمد رضا باهنر در آخرین جلسه علنی مجلس هشتم با ارائه گزارش معاونت نظارت مجلس شورای اسلامی گفته بود: از مجموع ۳۳۹ قانونی که به احمدی نژاد ابلاغ شد، ۶۷ قانون به روزنامه رسمی داده شد و متاسفانه ابلاغ ۲۷۲ قانون با تاخیری برابر ۱۴۰۰ روز همراه بود.
وی در دیداراخیر خود با منتخبان مجلس نهم از چگونگی تصویب بودجه ۹۱ در مجلس گله کرده است و اعتقاد داشت: نمایندگان مجلس هشتم با عجله از بودجه عبور کردند و دقت لازم در بررسی آن نشده است.
این درحالی است دولت خود در ارائه بودجه به مجلس تاخیر داشته است و مجلس نیز در مورد اینکه بودجه ۹۱ کلی است و جزئیات آن مبهم است به دولت اخطار داده بود.
بنابراین گزارش با توجه به اینکه دو روز تا پایان مهلت ۵ روزه ابلاغ بودجه مانده است و احمدی نژاد نیز قصد ابلاغ آن را ندارد، احتمال می رود که لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بودجه ۹۱ را ابلاغ کند.
پیش از این مجلس یک تنخواه ۲۰ هزار میلیارد تومانی برای دو ماهه اول سال در اختیار دولت قرار داده بود؛ بنابراین سه روز است دولت بودجه ندارد که در نتیجه مشکلاتی در بخش مالی موسسات و مراکز دولتی به وجود آمده است و ادامه این روند مشکلات بیشتری را به همراه خواهد داشت.
همچنین جعفر قادری عضو کمیسیون برنامه و بودجه در واکنش به این اقدام دولت گفت: فرستادن بودجه به هیأت حل اختلاف وجاهت قانونی ندارد و مشکلات عدم ابلاغ بودجه توسط دولت گریبان گیر خود دولت خواهد شد.
وی تاکید کرد: دولت می تواند در روند بررسی بودجه نظراتش را بدهد اما تصمیم نهائی با مجلس است و دولت نمی تواند وظایف نمایندگان را محدود کند.
بدنبال کمبود علوفه برای دامداری ها، کمبود نهادههای دامی این روزها مرغداران قمی را هم با مشکلات فراوان روبهرو کرده و آنان را در آستانه ورشکستگی قرار داده است.
به گزارش مهر، عدم تحویل به موقع نهادهها و کمبود آن در بازار موجب شده تا در برخی مواقع مرغهای مرغداری تلف و روانه چاه شوند به گونهای که حتی طی ۱۰ روز ۲ هزار مرغ این واحد مرغداری تلف شدهاند و چاههای تلفات نیز دیگر گنجایش ندارند.
سکوت مسئولان و افزایش قیمت نهاده به چهار برابر قیمت گذشته موجب شده تا برخی از مرغداران با تلفات مواجه شده یا تولید خود را کاهش دهند که این امر قطعا بر بازار آینده مرغ و تخم مرغ که تقریبا نقش بهسزایی در سبد خوراکی خانوار دارند تاثیر مخربی خواهد داشت و شاید با ادامه روند کنونی به دلیل افزایش قیمت و کاهش تولید، مرغ و تخم مرغ از سبد خوراکی خانوار پرواز کند.
مصطفی چهره قانی یکی از مرغداران قم ، با اشاره به کمبود نهاده برای طیور و افزایش قیمت چشمگیر آن و همچنین عدم حمایت نهادهای حمایتی گفت: مشکل کمبود نهاده برای طیور تقریبا از دوماه قبل از عید بروز کرد که اوج آن فروردین ماه سالجاری بود و هنوز نیز ادامه داد.
چهره قانی ابراز کرد: نهاده دامی از قیمت ۴۶۰ تومان به چهار برابر افزایش یافته است که این قیمت چند برابری و عدم توانایی مرغداران در خرید و حتی پیش خرید آن ضرر مالی فراوانی متوجه تولید کنندگان این بخش کرده است.
مدیر پشتیبانی امور دام استان قم بحث کمبود نهادههای دامی به خصوص سویا را مبحثی کشوری عنوان کرد و گفت: این مساله تقریبا گریبانگیر مرغداران کل کشور است.
مسعود فرجی در باره چگونگی حل این مساله ابراز کرد: طی یک ماه اخیر ۵۰ هزار تن نهاده بین مرغداران کل کشور توزیع شده است که قطعا جوابگوی نیازها نبوده است.
زبیده فرزند خرمشهر است، خرمشهر روزهای آباد و مردمان شاد. با اصرار از ما خواسته سفری به شهرشان بکنیم نه برای حضور در اردوی راهیان نور یا تفریح، بلکه برای آنکه گشتی در شهر بزنیم تا به قول او رسالت خبرنگاریمان انجام شود. میگوید باید بعد از اردیبهشت بیایید و نه در فصلهای دیگر. زبیده میخواهد یکنفر چند روزی با مردم این شهر زندگی کند.
به دعوت او که دلی سوخته و قلمی شکسته دارد به خرمشهر میروم. زبیده معلم بوده و بعد از آوارگی از شهرش در رضوانیه کرج ساکن شده و به قول خودش بعد از آنکه دانش آموزانش جلوی چشمانش پرپر شدن دیگر قلم و قلبش شکست.
میخواهم ببینم هموطنانم اینجا چگونهاند؟ حالشان خوب است؟ روزگارشان براه است؟ همه شناخت من از خرمشهر به جز آنچه در جغرافیا خواندهام و قصهها و اخیرا کتاب "دا"، عکسی از جوانی یکی از بستگان است که با تیپی در خور سرزمینهای گرم، شاد و لبخند زنان کنار اسکله ایستاده و هرگاه آن عکس را میبیند میگوید خرمشهر واقعا خرم بود یادش بخیر.
پا در شهر که بگذاری اول از همه فکر میکنی باید از گرما بنالی اما تنها چند دقیقه بعد، گرما و شرجی و گرد و غبار هوا فراموشت میشود. گویا اینجا هنوز جنگ است و این نام برازنده این شهر نیست. خرمشهر هم زنده است و هم نیست. نفس میکشد اما با قلبی رنجور و تنی خسته. گویی بیماری است که بیماریاش مزمن شده و درمانش مشکل. یکی درمیان خانهای آباد و خانهای ویران است.
اینکه بعد ۳۱ سال هنوز نشانههای یک شهر جنگ زده در خرمشهر دیده میشود، عجیب است. یادم هست چند وقت قبل ایمیلی به دستم رسید از ویرانههای لبنان عزیز که تنها چند ماه پس از جنگ بهتر از اول ساخته و آباد بودند و گویی هرگز جنگی در کار نبوده است، اما چه شده است که خرمشهر عزیز من هنوز جنگ زده است؟
دیوارهای گلوله باران شده، خانههایی که به تلی از خاک تبدیل شدهاند و بعضا یادمانهایی که تحت نظارت مسئولان به عنوان نمادهای جنگ نگاه داشته شدهاند. اما واقعا چرا بعد از این همه سال خرمشهر عزیز هنوز آباد نشده است.
جهان آراها، فهمیدهها و حسینیها و… رسالتشان را به نحو احسنت انجام دادند و خرمشهر را که امام (ره) فرموده بود باید آزاد شود، آزاد کردند. اما آنها اگر میدانستند رسالتشان با ویرانی خرمشهر بعد از ۳۰ سال ابتر میماند چه میکردند؟ چه کسی مسئول وضعیت امروز خرمشهر است و آیا کسی هست که فرمانی که برای آبادانی شهر، ۳۱ سال قبل با جانفشانیهای جوانان این مرز و بوم صادر شده، اجرا کند؟
زبیده میگوید فرمان آبادی خرمشهر در روز سوم خرداد با آزادی آن صادر شد اما عوامل متعدد باعث شدند که این شهر دیگر خرمشهر نباشد.
از کنار خانهها که عبور میکنم پیرمردی فرتوت که یک دستش قطع شده نگاهم را جلب میکند. همیشه دیدن پیرمردها به خصوص اگر رنجور و ناتوان باشند، بیشتر ناراحتم میکنند چون مردها با غرورشان شناخته میشوند و سخت سخن از درد میگویند و با کهنسال شدن گفتن از درد برایشان سختتر است.
نامش عماد است، عماد فرزند عباس. از او پیشینهاش را میپرسم. دهان که باز میکند شرمنده ذهنیت خودم میشوم از مردمان این شهر.با خود فکر میکردم شاید اوضاع مردم خرمشهر از اول چندان خوب نبوده اما سخنان پیرمرد تکانم میدهد.
میگوید در چند دهه قبل او و خاندانش از بزرگان شهر بودهاند.عماد درس خوانده وبه قول خودش مهندس ساختمان بوده است. با کمک پدر، عموها و برادرهایش که همگی بواسطه بندر پررونق خرمشهر روزگار خوبی داشتهاند در دهه ۴۰ و ۵۰ چندین مدرسه و درمانگاه در خرمشهر ساختهاند که عماد آنها را طراحی و ساخته است. همچنین چند استراحتگاه بین راهی و حمام عمومی و نیز استراحتگاه کارگران از دیگر اقدامات آنها بوده است. اما امروز او تنها بازمانده خانوادهاش است که ساکن خرمشهر است و از دار دنیا خانهای را دارد که هنوز دیوارهاش گلوله باران است.
میگوید خرمشهر قلب اوست و دوری از خرمشهر برایش معنا ندارد و به جز روزهایی که خرمشهر در اشغال بوده و کمی عقب نشینی کرده است هیچگاه از خرمشهر دور نبوده است.
امثال جهان آرا جانشان را کف دستشان گرفتند که امروز خرمشهر حتی آب نداشته باشد؟
خیلی گله دارد. میگوید آیا امثال جهان آرا جان خود را کف دستشان گرفتند که امروز خرمشهر حتی آب نداشته باشد؟ میگوید آنها وظیفهشان را انجام دادند اما مسئولان کوتاهی کردند و معلوم نیست که آیا بودجهای به آبادی این شهر اختصاص دادند یا نه و اگر اختصاص دادند در همین شهر هزینه کردند یا نه؟
خرمشهر از شهرهایی است که بیشترین آسیب را در دوران جنگ متحمل شد ولی هنوز مورد بازسازی مطلوب قرار نگرفته است و زخمهای عمیق جنگ در جای جای خرمشهر قابل مشاهده است.
۲۴ سال از پایان جنگ تحمیلی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در تیرماه ۶۷ و آغاز بازسازی مناطق جنگ زده میگذرد. همچنین ۳۱ سال از آزادی خرمشهر گذشته است اما منازلی که سالها پس از جنگ هنوز در وسط شهر به خصوص مسجد جامع دیده میشوند نشان از کم توفیقی در بازسازی این شهر است.
از کنار پیرمرد که عبور میکنم به خانهای مخروبه میرسم که کف آن پر از سرنگ و ته سیگار است و نشان میدهد این خانه که چه بسا خونها در آن ریخته شده امروز پاتوق معتادان و ولگردان است. به سرعت از کنار خانه میگذرم و با زنی میانسال هم صحبت میشوم که روزهای جنگ و اسارت و آزادی و بازسازی همه را با هم به خاطر دارد. او که سه فرزند خردسالش را در جنگ از دست داده است و همسرش نیز جانباز است در خانه عکسهایی از روزهای آباد خرمشهر دارد. عکسهایی که تو را به یاد مناطق مرفه نشین کلانشهر میاندازد و باورش سخت است که این همان خرمشهر امروز باشد.
آری دشمن تا بن دندان مسلح خرمشهر عزیز را که پاره تن همه ایرانیان است به ویرانشهر تبدیل کرد اما آبادانی اندکی که امروز در آن دیده میشود به گفته مردم نه حاصل کار مسئولان که نتیجه زحمات خود مردم است.
ناهید لیوارجانی که شب را در خانه او سر می کنیم میگوید: خیلی از کسانی که مانند من برگشتند خودشان با دستان خودشان خانههایشان را ساختند.
وی با اشاره به جانباز بودن همسرش میگوید در سالهای اولیه بازسازی وامی برای بازسازی دادند که ما هم آنرا گرفتیم اما در اینجا شغلی نبود که قادر به پرداخت وام باشیم در نتیجه با پارتی بازی وام دیگری گرفتیم و درون خانه را بهسازی کردیم و تا الان که در آن ساکنیم موفق نشدهایم کار دیگری برای خانه بکنیم.
وی ادامه داد: فرزندم وقتی کوچکتر بود همیشه از من میپرسید مامان کی جنگ تمام میشود و من میگفتم: مادر جنگ تمام شده اما گواه او برای ادامه داشتن جنگ جای گلوله روی دیوارهای خانه بود که البته هنوز هم هست.
باور اینکه خرمشهر امروز در گذشته از چه رونق و شکوهی برخوردار بوده اندکی سخت است اما واقعیت این است که در آن روزگار که کل جمعیت ایران ۳۵ میلیون نفر بود ۲۲۰ هزار نفر در شهرستان کوچک و بندری اما آباد و پررونق خرمشهر در رفاه زندگی میکردند.
لیوارجانی میگوید در دهه ۵۰ اغلب تهرانیها برای تفریح در فصلهای سرد سال به خرمشهر میآمدند و آخرین مدلهای لباس و انواع چیزهای دیگر را از اینجا به تهران سوغات میبردند. اما امروز اگر کسی از تهران به اینجا بیاید به دیده ترحم به در و دیوار شهر و فرزندان ما نگاه میکند و فکر میکند ما همیشه بدبخت بودهایم.
خوابیدن در زیر سقف خانه ای که خون حداقل ۹ شهید بر زمین آن ریخته کار سختی است. خواب به چشمانم نمی آید. داخل خانه نسبتا خوب بازسازی شده اما دیواری حیات و بالکن خانه محل رفت و آمد انواع حشرات موذی است و همین حشرات و جانوران خوابیدن را سخت تر می کنند و تازه این منهای گرمای هواست که برغم روشن بودن کولر ملموس است.
حالا علت اصرار زبیده را می دانم که می خواست من حتما دو سه روزی مهمان خانه های خرمشهر باشم تا لمس کنم آنچه خرمشهریها با آن دست به گریبانند. صبح که از خواب برخاستم برای شستشوی دست و صورت منتظر آبی شدم که باید بقول ناهید خانم از بانکه می آمد. آب که از شیر می آمد به قول آنها حتی برای شستن مناسب نیست تا چه رسد به نوشیدن.
شب سختی را گذراندم در زیر سقف خانه شهدایی که نامشان را هم نمی دانم . بار دیگر راهی شهر شدم و اینبار پای صحبتهای بانویی دیگر.
اعظم شفیعی شهروند دیگری که اصالتا خرمشهری میگوید: چطور است که جمعیت همه کشور افزایش یافته اما خرمشهر جمعیتش نسبت به سال ۵۹ به نصف رسیده است؟
۱۵۵ هزار خرمشهری با انواع مشکلات دست و پنجه نرم می کنند
وی گفت: بسیاری از ساکنان خرمشهر شهید شدند و بسیاری نیز هم اکنون در شهرهای دیگر ساکنند و دیگر به شهر بازنگشتهاند اما آیا شهری که سه دهه قبل ظرفیت تامین رفاه ۲۲۰ هزار نفر را داشته است امروز چگونه ۱۵۵ هزار نفر با انواع مشکلات و بدبختیها در آن زندگی میکنند.
شفیعی خانه روبرویی خانهاش را نشان داد که سالهاست مخروبه است و آینه دق او. وی گفت: این خانه بانو همسایه آنهاست که هیچ کس از خانوادهشان زنده نماند و بازماندههای دورشان نیز چه بسا از یاد بردهاند که اصلا در خرمشهر بستگانی داشتهاند.
وی همچنین زمینی خالی را نشان داد که معلوم بود گذر زمان آن را به تلی از خاک تبدیل کرده و گفت: این هم خانه جلیلها بود و در این سالها هرگز کسی نیامده است تا سراغی از این خانه بگیرد. نمیدانیم کسی از آنها زنده است یا نه؟
یک شهروند دیگر خرمشهری نیز وضعیت آب شهر را یادآور شد و گفت: جای بسی تاسف است که خرمشهر حتی آب مناسب برای نوشیدن ندارند و برغم همه کاستیها و فقر گریبانگیر، مجبورند آب بخرند یا منتظر تانکرهای توزیع آب بمانند.
عبدالله حسینی ادامه داد: اگر تنها فواید دهه ۵۰ برای ایران را حساب کنیم جا دارد که امروز این شهر آباد شود و اگر نه مثل گذشته، اما قابل سکونت باشد.
تاسیس منطقه آزاد در خرمشهر مشکل بیکاری شهر را حل می کند
وی تصمیم گیری عاجل در مورد بناهای نیمه کاره و مخروبه و نیز ایجاد اشتغال و تاسیس منطقه آزاد در خرمشهر را در آبادانی سریعتی آن بسیار موثر دانست و اظهار داشت: این شهر همچنان برای ترانزیت گزینه مناسبی است و مسئولان با اندکی سرمایه گذاری که در میان اختلاسهای چند هزار میلیاردی گم است میتوانند این منطقه را تبدیل به منطقه آزاد کنند تا در رونق آن سرعت ایجاد شود.
چند سال قبل مرکز پژوشهای مجلس گزارشی منتشر کرد که در آن تعداد ساختمانهای بلاتکلیف در آبادان و خرمشهر شش هزار و ۵۰۰ دستگاه اعلام شد.
در آن گزارش که حتما به مسئولان ذیربط ارجاع شده است آمده که وضعیت ظاهری شهر نامناسب است و بسیاری از خانهها بلاصاحب هستند و تبدیل به محل تجمع افراد ناسالم شدهاند.
آن گزارش اشاره کرده بود که برخی مالکان بناها در قید حیات نیستند و برخی مالکان نیز در شهرهای دیگر مشغول زندگی هستند و قصد بازگشت ندارند به همین دلیل دستگاههای متولی عمران و زیبایی شهر نمیتوانند در مالکیت این بناها دخل و تصرف کنند.
از سویی اعتبارات بازسازی خرمشهر که شامل ۱۰ سال اعتبار برای بازسازی و رونق بود سال ۸۶ به پایان رسید در حالیکه خرمشهر هنوز به این اعتبارات نیاز داشت.
به نظر میرسد در این زمینه اقدام مدعی العموم و قضایی کار ساز باشد تا بتوان نسبت به تخلیه و بهسازی خانههای مخروبه و زدودن غبار جنگ از چهره خرمشهر اقدام کرد.
خرمشهری که در چند دهه قبلتر مرکز رونق اقتصادی جنوب کشور بوده قطعا قابلیت تبدیل مجدد به مرکز فعلایت اقتصادی را دارد و به این واسطه بیشک شهر رونق میگیرد و اندک اندک غبار جنگ از چهره شهر زدوده میشود.
دلم نمی خواهد نظر هیچ مسئولی را برای تکمیل گزارشم بشنوم چه آنکه مردم این شهر خودشان هم مشکل را می دانند هم راه حل را. اما ابزار آن که قانون است و بودجه در اختیار آنها نیست و امید است بزودی دلسوزانی پیدا شوند که باری خرمشهر طرحی نو دراندازند.
از بازار خرمشهر که عبور میکنم آبی تازه زیر پوستم میدود و ناگهان به خاطر میآورم که با همه سختیها زندگی در خرمشهر جریان دارد و تنها باید کمک کرد تا آب هم زیر پوست شهر بدود.
در ذهنم مدام نام خرمشهر و آبادان رژه میرود. خرمشهر یعنی شهری که خرم است و آبادان هم شهر آباد و اگر اندکی همت شود دور نیست که در خور نامشان به حیات ادامه دهند.
خرمشهر عزیز که خاک آن آغشته به خون مردمانی از همه ایران است و چه بسیار شهدایی که از دورترین نقاط کشور جانشان بر کف در این شهر در راه آزادی جان باختند چشم براه مسئولان است تا بار دیگر خود خرمشهر شود.
منبع: ایلنا/ گزارش از: صدیقه راسخی ماسوله
معصومه ابتکار
امروز سوم خرداد است؛ سالروز بازپس گیری خرمشهر که طی اشغال چندین ماهه اش گویی همه هویت ما به اشغال در آمده بود … اما جوانان ایرانی با پس گرفتن آن ثابت کردند که چو ایران نباشد، تن من مباد …
و دیروز دوم خرداد بود … برخی چنین می پندارند که تحولات سال های اخیر به حذف جریان اصلاح طلبی منجر شده است، اما من چنین باوری ندارم و در اینجا می خواهم دلایلم را مبنی بر اینکه نه تنها اصلاح طلبی حذف نشده، بلکه دست بالا را در تحولات سیاسی سال های آینده خواهد داشت، بیان کنم.
اصلاح طلبی از دیرباز پایگاهی قوی در میان جامعه تحصیلکرده و نخبگان کشور داشته و شاید بتوان گفت نقطه اتکای این جریان در امور مختلف سیاسی و اجتماعی بر این قشر استوار بوده است. همچنین گفتمان این طیف بیشترین نفوذ را در بین جوانان داشته است. این در حالیست که جامعه ایران طی دهه های گذشته، از حرکت رو به رشدی در عرصههای علمی و دانشگاهی برخوردار بوده است. قشر دانشگاهی شرایط را تحمیل میکند و به دلیل اینکه قدرت و ابزار تجزیه و تحلیل و نیز دسترسی به اخبار را به رغم محدودیت ها دارد، میتواند شرایط را بررسی و روندها را تحت تاثیر قرار دهد.
این موضوع در کنار نقد جدی که نسبت به رفتار و عملکرد اصولگرایان طی ۷ سال گذشته وارد است، باعث گرایش اقشار بیشتری به سمت اصلاح طلبان و تحولاتی حتی در میان طیف گستردهای از اصولگرایان شده است. اگر چه ممکن است همه آنها به سمت اصلاح طلبان نیامده باشند، اما حداقل به طیف مستقل پیوسته اند.
از آزمونهای بزرگ سیاستورزی در جمهوری اسلامی، اخلاق و پایبندی به روح شریعت است. در واقع احکام، بخشی از شریعت را شامل میشود، اما روح شریعت در واقع صداقت، دروغ نگفتن، وفای به عهد و امانت داری است. روح دینداری اگر رعایت نشود، هر قدر هم احکام را رعایت کنیم، جز به ظواهر نپرداختهایم. این مسئله البته تنها به یک جریان مربوط نمیشود، اما با همه اشکلاتی که اصلاح طلبان داشته اند، ناظران منصف و بی طرف نمره بهتری به آنان می دهند؛ به خصوص در مقایسه با میزان ادعا و لفاظی جریان مقابل که اصطلاحا سیاست ورزی مقدس مابانه را پیشه کرده است.
از نکات مهم دیگر در این زمینه، آشکار شدن حقانیت بسیاری از پیش بینی ها، استدلال ها و نقدهای اصلاح طلبان نسبت به سیاست های رایج بوده است. بسیاری از انتقاداتی که امروز از زبان برخی اصولگرایان میشنویم، نقدهایی است که اصلاحطلبان داشته اند. شاید گناه اصلاح طلبان این بوده که مسایل و مشکلات را زودتر از دیگران دیده و درک کرده اند.
جالب تر اینکه طیف هایی از مردم عادی که لزوما تحصیلات دانشگاهی یا تفکرات روشنفکری هم ندارند این روزها با توجه به عدم تحقق وعدهها ناچار به کنکاش عمیق تر در مسایل شده اند. آنها وقتی شرایط دوران اصلاحات را با شرایط کنونی مقایسه میکنند متوجه میشوند با تمام مشکلاتی که در دوران اصلاحات وجود داشت وضعیت متعادلتری داشتیم. مردم عادی شرایط را موازنه میکنند و در مسائل ساده مانند قیمت اجناس به مقایسه میپردازند. آنها وعدهها و عملکردها را میسنجند. به نظر می رسد طیف وسیعی از مردم عادی نیز نسبت به جریان اصلاحات نگاه بسیار مثبتتری از گذشته داشته و شرایط را واقعبینانهتر می بینند.
کارآمدی نظام سیاسی، اقتصادی و پویایی وضعیت اجتماعی و فرهنگی دوران اصلاحات در مقایسه با آنچه در حال حاضر تجربه می شود جای تردیدی برای ناظران منصف باقی نمی گذارد که این ظرفیت عظیم اجتماعی و فرهنگی کشور را نمی توان نادیده گرفت یا انکار کرد.
ما باید به آینده روشن و تعالی ایران امیدوار باشیم. تجربه نشان داده نمیتوان نیروهای ایثارگر و امتحان پس داده انقلاب را به این سادگی کنار بگذاریم و اگر این کار را انجام دهیم خلاءهای جدی در ارکانهای اجرایی و تصمیم گیر کشور به وجود خواهد آمد. به ویژه روی گشاده اصلاح طلبان به سایر جناح ها این امکان را فراهم می کند که همه ایرانیان در ساختن آینده کشور با امید و نشاط و در فضایی مثبت مشارکت جویند.
در حال حاضر فضای جامعه متاسفانه فضایی با نشاط و مثبت ارزیابی نمی شود و به رغم همه تلاش های صورت گرفته برخی معتقدند در این وضعیت انسداد اجتماعی اجتناب ناپذیر است. بنابراین چاره ای جز بازنگری در عملکردها و از سرگیری جریان فعال اصلاحات برای اعتلای ایران نداریم. شاید به این دلیل است که شخصیتهای ممتاز جریان اصلاحات مانند آقای خاتمی همواره در مسیر متعادل شدن فضای سیاسی و تقویت روحیه عمومی و انسجام ملی پیشقدم شده و تلاش می کنند تا این راه دشوار برای انجام اصلاحات باز شود.
رای خاتمی در جریان انتخابات نهم مجلس، به رغم دل شکستگی ها، این پیام آشکار را با خود داشت که اصلاح طلبان با پشتوانه مردمی خود حاضر به ائتلاف برای حل و فصل معضلات کشور و ترسیم آینده ای بهتر هستند. او در هنگامه رای، رنج و تلاش ملت ایران برای رسیدن به قله های رشد و پیشرفت را مرورکرده و از طرفی تلاش عده ای برای مصادره همه عظمت ایران و انقلاب را به نام قبیله خود، دیده است. خاتمی هجمه های سنگین آمریکا و اسرائیل و هم پیمایانشان و بیش از ۴۵ پایگاه نظامی آنها را در همسایگی ایران را می بیند و بنابراین با رای خود ثابت می کند که به رغم تلاش بدخواهان برای وانمود کردن اینکه اصلاحات محلی از اعراب ندارند، نظرش موثر، مورد توجه و تعیین کننده است. در واقع بازتاب گسترده رای او در میان جناح ها و طیف های مختلف، خود نشانگر این است که «اصلاحات زنده است».
اگر بحث را در واژه های «شکست» یا «پیروزی» اصلاحات خلاصه کنیم و به اتمام بریم، باید دید پیروزی یا شکست در کجا قراردارد. غلبه ظاهری و مقطعی و در دست گرفتن قدرت دلیل نمی شود تا گمان بریم یک جناح کاملا به پیروزی رسیده و توانسته تفکراتش را نهادینه کند. بلکه با وجود همه تلاش های صورت گرفته در خصوص محدود کردن افراد و چهره های سرشناس آن و نیز حذف آنها از تمامی ارکان قدرت و یکدست شدن آن، حتی عقلای جریان مقابل نیز اینک ضمن بازگشت به منطق و گفتمان دوران اصلاحات متوجه شده اند که اصلاحات غیرقابل حذف و یک ضرورت برای بقای آینده ایران است.
شاهد این ادعایم شماره اخیر نشریه «شما» ارگان حزب موتلفه در ویژه نامه «تحزب» است که در اقدامی مفید به انعکاس نظریات همه احزاب پرداخته و در این میان البته مصاحبه های آن با افرادی مانند آقایان محمد رضا خاتمی، حق شناس و عطریان فر خواندنی به نظر می رسد.
منبع: وبلاگ نویسنده
عناوین این شماره:
جدال باندهای قدرت بر سر ریاست مجلس
خانوادههای هاله سحابی و هدی صابر: دادگاه باید به شهادت شاهدان رسیدگی کند
سرمقاله مصطفی تاجزاده با عنوان سیاست ورزی یک نفره اسلامی و..
آخرین اخبار زندانیان سیاسی
هر شهروند یک رسانه
صفحه فیس بوک روزنامه کلمه
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه "Save Link as" در مرورگر های فایرفاکس و کروم و "Save as target" در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
کلمه_ سیدحامد آرین: در حالی که واکنشها به اظهارات علی مطهری در خصوص دخالت سپاه در انتخابات به تهدید قضایی رسیده است، و حامیان سپاه بر این باورند که سرداران مداخله ای در انتخابات نداشته اند، مشاور نماینده ولیفقیه در سپاه بر ضرورت تشکیل یک فراکسیون فراگیر و بزرگ برای اصولگرایان در مجلس نهم تاکید کرد!
سردار یدالله جوانی رئیس سابق اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره لزوم اتحاد اصولگرایان در مجلس نهم ادعا کرده است که اهمیت این موضوع که اصولگرایان باید به وحدت حداکثری برسند در فرمایش امام راحل که فرمودند مجلس در راس امور است متجلی میشود.
این ادعا در حالی مطرح می شود که در جریان انتخابات مجلس در سال ۱۳۶۰ جمعی از سپاهیان را که به طرفداری از گروهی وارد کارزارهای انتخاباتی شده بودند، توسط امام خمینی توبیخ شدند.
امام خطاب به این سپاهیان گفته بود: “به شما چه ربطی دارد که در مجلس چه میگذرد در امر انتخابات. باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهیها باز هم صحبت هست، خوب، انتخابات در محل خودش دارد میشود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند، برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست.”
سردار جوانی بدون آنکه توضیح بدهد که مناسبات سیاسی و آرایش نیروهای سیاسی در مجلس چه ارتباطی به وی و نهاد متبوعش دارد، ادامه داده است: در حال حاضر همه کسانی که عنوان اصولگرایی دارند باید در فراکسیون واحدی حضور یافته و مجلس را در جایگاه واقعی خود قرار دهند چرا که اگر بخواهند اختلاف سلایق خود را ادامه دهند نمیتوانند پاسخگوی مردم باشند.
یدالله جوانی، مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه، پیش از این نیز آرزو کرده بود که نتیجه آرای مردم در انتخابات اسفند ماه، “حضور افراد ولایی” در مجلس باشد.
او که سپاه “بازوی رهبری” می داند، معتقد است با توجه به “گستردگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اتصال بسیج به آن” این نهاد دیگر تنها بازوی مسلح و توانمند رهبری نیست، بلکه به عنوان “بازوی غیر مسلح” رهبری نیز محسوب میشود.
معاون سیاسی پیشین سپاه به این اظهار نظرها اکتفا نکرده و تهدید کرده بود: با توجه به تجربه انتخابات سال ۸۸، اگر دشمنان بخواهند در داخل کشور ما و در فضای انتخاباتی چالشهای امنیتی ایجاد کنند، قطعا سپاه با این مساله هوشمندانه برخورد میکند.
هر چند مداخله سپاه در مسایل سیاسی مورد انتقاد جدی دلسوزان انقلاب و نظام است و نزدیکترین افراد به امام خمینی نیزتاکید دارند که سفارش همیشگی امام منع دخالت سپاهیان در سیاست و انتخابات بوده است، اما گروه دیگری که پس از رحلت امام خمینی سکان کشور را به دست گرفتند، با استناد به قانون اساسی و اساسنامه سپاه پاسداران، که اولین وظیفه سپاه را نگهبانی از انقلاب معرفی می کند، نتیجه گیری می کنند که این نهاد باید در مسائل سیاسی دخالت کند.
این دخالت به آنجا رسید که پس ازمهندسی آرا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، سپاه با کنترل کامل نه تنها شهرهای بزرگ را به پادگانی نظامی تبدیل کرد، بلکه در بازداشت و بازجویی و شکنجه فعالان سیاسی و حقوق بشر نیز نقش کلیدی را بر عهده گرفت.
مشاور نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران اینک توصیه می کند که مجلس نباید محل نزاعها و درگیریهای سیاسی باشد. او همان کسی است که در جریان حوادث سال ۱۳۸۸ مدعی شد که “میرحسین موسوی از ابتدای انقلاب هیچ اعتقادی به اصل ولایت فقیه نداشته ولی با فریب دادن آیت الله خمینی، توانسته بود نخست وزیر شود.”
او در نوشتهاش در ارگان رسمی سپاه پاسداران به دو دیدگاه نسبت به میر حسین اشاره می کند و با آوردن شاهد مثال از شهید دیالمه در سال ۶۰ مدعی نفاق سی ساله موسوی، نخست وزیر محبوب امام می شود و می افزاید: “موسوی از ابتدای انقلاب تا به امروز رفتاری منافقانه داشته و در حالی که اعتقاد به نظام دینی و قانون اساسی و ولایت فقیه نداشته، طوری رفتار کرد که حتی توانست در یک مقطعی نخست وزیر گردد و بر همین اساس عدهای سعی دارند او را حتی نخست وزیر حضرت امام معرفی کنند.” وی به نقل از شهید دیالمه می گوید:” زمانی خواهد رسید که میرحسین در برابر نظام به دلیل عدم اعتقاد به ولایت فقیه خواهد ایستاد.”
سردار یدالله جوانی، یکی از تئوریسین های سپاه، که از پیش ازانتخابات ۲۲ خرداد سعی در القای وابستگی جریان اصلاحات به کشورهای خارجی داشت، حرکت خودجوش مردم در اعتراض به رای دزدیده شده را ” جنگ نرم ” و ” انقلاب رنگی” خواند.
وی یکی از طراحان اصلی ستاد کودتا و سرکوب تظاهرات آرام مردم است که برای به کرسی نشاندن ” توهم براندازی”اش به همراه دیگر سرداران، سه سال است کشور را درگیر بحرانی زمین گیر کرده، صدها تن از فعالان سیاسی ، روزنامه نگاران و استادان را به حبس کشانده و بر این باور است که سران اصلاحات باید بازداشت و محاکمه شوند.
بعد از وقفهای چند هفتهای پدیده مخرب گرد و غبار باز هم شهرهای خوزستان را فرا گرفت و بسیاری از شهرها از جمله مرکز استان را به تعطیلی کشاند.
به دنبال افزایش گرد و خاک که از اواسط روز گذشته آغاز شد طی اطلاعیهای از سوی فرمانداری اهواز همه ادارات و دانشگاهها در مرکز استان تعطیل شدند.
براساس این اطلاعیه با توجه به فصل امتحانات دانشآموزان، مدارس فعال بوده و امتحانات خود را امروز برگزار میکنند.
به گزارش فارس، از بعدازظهر روز گذشته تاکنون بر شدت گرد و غبار شهرهای خوزستان افزوده شد و زندگی عادی مردم استان را مختل کرد؛ به گونهای که گرد و غبار و بوی بد آن به داخل منازل، اتاق مدارس و ادارات نیز نفوذ کرده است.
استانداری خوزستان نیز در اطلاعیهای اعلام کرد: با توجه به افزایش غلظت گرد و خاک در هوای بیشتر شهرها، تعطیلی ادارات در شهرستانها بر عهده فرمانداران است و بر اساس اخبار رسیده فرمانداران بسیاری از شهرهای استان نیز امروز ادارات را تعطیل کردهاند.
تعطیلی امروز سوم خرداد به علت گرد و خاک در حالی اعلام شده که برنامههای متعددی از سوی دستگاهها به مناسبت سالگرد حماسه فتح خرمشهر تدارک دیده شده بود.
تا این لحظه اطلاعاتی درباره میزان شاخص آلودگی از سوی دستگاههای متولی از جمله اداره کل حفاظت محیط زیست، ستاد حوادث غیر مترقبه و … اعلام نشده است.
اداره کل هواشناسی خوزستان وضعیت هشدار اعلام کرده و خواستار عدم تردد افراد سالمند و کودکان در محیط باز شده است.
براساس اعلام این اداره، با توجه به تشکیل سامانه جدید خاک در کشور عراق، وضعیت گرد و خاک در خوزستان حداقل تا پایان وقت امروز تداوم خواهد داشت.
در نوبت پیشین، ۲۸ اسفندماه سال ۱۳۹۰ به علت گرد و خاک شدید ادارات و مدارس خوزستان تعطیل شده بود.
بدنبال حذف نام خلیج فارس از نقشه گوگل، نماینده دائم کشورمان در سازمان ملل با ارسال نامه ای به ‘ لری پیج’ مدیر اجرائی شرکت گوگل ، با ابراز ناخرسندی ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران از اقدام اخیر گوگل در حذف نام تاریخی خلیج فارس، خواستار تجدید نظر در این زمینه شد.
سایت جستجوی گوگل در بخش نقشه خود (GOOGLE MAP) اسم خلیج فارس را ا برداشته است. پس از آن بود که ایرانیان در یک حرکت خودجوش به صفحه فیس بوک گوگل هجوم آورده و در اعتراض به تغییر نام " خلیج فارس" در گوگل مپ ، بر روی صفحه گوگل کلماتی همچون PERSIAN GULF را بعنوان اعتراض درج می کنند.
شرکت گوگل گفته بود که دلیل نشان ندادن نام خلیج فارس در سرویس نقشهاش – گوگلمپز – این است که میخواهد وارد مناقشههای سیاسی بر سر نام این دریا نشود.
مایکل دالوو، مدیر روابط عمومی شرکت گوگل مدعی شده که این شرکت هیچ گونه "موضع سیاسی نمیگیرد" و از آنجا که "بعضی از مردم دنیا این آبراهه را Arabian Gulf (خلیج عربی) مینامند، برای پرهیز از ورود به یک مناقشه سیاسی، نامی برای این خلیج روی نقشهاش ظاهر نمیشود.
اما سردار حسین علایی با انتقاد از این اقدام سیاسی گوگل از همه ایرانیان و همه مردم دنیا که به دنبال حفظ نامهای تاریخی بر اماکن جغرافیایی هستند خواست که به این اقدام گوگل اعتراض کنند و تلاش کنند نام صحیح خلیج فارس را بکار ببرند.
رامین مهمانپرست نیز گفته بود که بازیچه قرار دادن فناوری های نوین در مباحث سیاسی از جمله اقدامات جدید دشمنان علیه ایران است که در این راستا "گوگل" بازیچه قرار گرفته است.
وی تصریح کرده بود که به طور یقین چنانچه "گوگل" نام "خلیج فارس" را به درستی به کار نبرد با خسارت های زیادی از جانب مردم ایران روبرو خواهد شد.
به گزارش ایرنا،’ محمد خزاعی ‘ در نامه خود با ابراز تعجب از اینکه گوگل از نامی تاریخی که در سطح جهانی به عنوان خلیج فارس مورد شناسائی قرار گرفته،استفاده نمی کند تصریح کرد :سیاست جدید گوگل نتیجه ای جز تضعیف اعتبار و رویکرد حرفه ای این شرکت ندارد و این امر ناخرسندی یک ملت بزرگ و کسانی که نگران سوءاستفاده های سیاسی از واقعیتهای تاریخی و جغرافیائی هستند را در پی خواهد داشت .
خزاعی تاکید کرد: خلیج فارس تنها نام جغرافیایی واقعی برای حوزه آبی بین ایران و شبه جزیره عربستان است و از آغاز پیدایش تاریخ مورد استفاده قرار گرفته و همانگونه که آرشیو رسمی همه موسسات معتبر و مشهور نقشه برداری گواهی می دهند ، از زمان نوشتن تاریخ جهان توسط مورخین یونانی این حوزه آبی به نام خلیج فارس نامیده شده است، نامی که بعدا توسط همه تاریخ دانان و جغرافی دانان معتبر تا قرن ۲۱ و زمان حاضر مورد استفاده گرفت، بنابراین تنها نام متعارف و شناخته شده بین المللی برای این حوزه آبی خلیج فارس است .
سفیر و نماینده دائم کشورمان با اشاره به سیاست سازمان ملل متحد در متعارف سازی و همسان سازی نامهای جغرافیایی اضافه کرد : رویه سازمان ملل در تاکید بر نام خلیج فارس به عنوان تنها نام قابل اطلاق به این حوزه آبی قابل توجه بوده و باید مورد احترام باشد .
محمد خزاعی تاکید نمود: تصمیم در خصوص نامگذاری مربوط به عوارض جغرافیایی دارای اهمیت تاریخی باید براساس داده های تاریخی و حقیقی ،اسناد معتبر و منابع قابل اتکا بجای هرگونه ملاحظات دیگر باشد .
وی افزود: از نهادها و موسسات حرفه ای انتظار می رود در کار خود بی طرف و غیر سیاسی بوده و در وارد شدن به مسائل سیاسی که ناشی از انگیزه های سیاسی طرف های مشخص و کمک کننده به اهداف تفرقه افکنانه آنهاست، جانب احتیاط را از دست ندهند.
نماینده دائم کشورمان در سازمان ملل افزود :اقدام اخیر شرکت گوگل به ایجاد یک رویه خطرناک برای دستکاری در نام های تاریخی بمنظور اهداف سیاسی کمک می کند و تداوم اتخاذ این سیاست غلط ، مطمئنا شرکت شما را مسئول تبعات حقوقی ناشی از آن خواهد ساخت.
محمد خزاعی در پایان نامه خود ابراز امیدواری کرد که شرکت گوگل مجددا به این موضوع کاملا حساس توجه نموده و هرگونه گام تصحیحی لازم در جهت تجدید نظر در سیاست نامگذاری خود در خصوص خلیج فارس بر اساس مستندات را یکبار برای همیشه بردارد.
کلمه_ زینت سادات حسینی
” آنچه ملت ما امروز می خواهد همان سرمایه ای است که توانست معجزه آزاد سازی خرمشهر را بیافریند . معجزه ای آنچنان بزرگ که امام (ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد». این همان تفسیر از آیه «ما رمیت اذ رمیت» است . وقتی مردمی در راه اهداف بلند خدایی، خود را فانی دیدند این دست خداست که فجر پیروزی را می آفریند و با این نگاه است که ما می توانیم سوال کنیم که آیا صبح نزدیک نیست؟"
صدای میرحسین موسوی است که بعد از پانزده ماه حبس خانگی باز از کوچه اختر می آید. او که بر سر عهد نخستین خود با امام و مردم مانده است و می خواهد بار دیگر با همان نورانیت و صداقتی که روزهای جنگ موج می زد در همه کشور، انقلاب را از دست نااهلان به در آورد.
موسوی پس از سال ها از دوران نورانی دفاع مقدس هنوز به دنبال احیای همان سرمایه ای است که توان معجزه داشت و توانست خرمشهر را آزاد کند.
نخست وزیر جوان جنگ خبر فتح خرمشهر را که شنید، سراسیمه خود را به جمع جانباختگان و عاشقانی رساند که برای شکستن حصر خرمشهر و آزادی این شهر با نام یا زهرا، روزها بود در انتظار نشسته بودند.
همان ها که او را چون نگینی در بر گرفتند و گوش جان به سخنانی دادند که از دل این سیاستمدار اخلاق مدار به زبان می آمد.
میرحسین در برابر مسجد جامع که تنها شاهد همه مظلومیت های خرمشهر است، استوار می ایستد و از این همه جان گذشتگی تقدیر می کند و می گوید” خرمشهر عزیز، زیارتگاهی خواهد بود، نه تنها برای ملت مستضعف ما، که برای تمام ملتهای مستضعف جهان”.
این یاور شهیدان بهشتی و رجایی وقتی به خرمشهر می رسد، اول از آنان یاد می کند و خون دلهایی که در راه استقرار آزادی در این مرز و بوم خورده اند.
نخست وزیر محبوب امام نمی داند که سهم او برای همه خدمات و دستاوردهایش ، دیوارهای بلندی است که او را حبس کرده است. او نمی داند در حالی که سی ام سالگرد فتح خرمشهر گرامی داشته می شود، او در حصر است بخاطر همین مردمی که حماسه ساز فتح الفتوح سوم خرداد بودند. همان ها که توانسته بودند باز در خرداد حماسه ساز شوند. این بار حماسه ای برای آزادی و فتح ایران زمین از دستان آنان که دستاوردهای انقلاب و جمهوری اسلامی را به یغما برده بودند.
میرحسین موسوی در خرمشهر است تا پیام و سلام امام را به سربازان و پاسداران برساند. او در برابر مسجد جامع است تا از همه شهیدانی که برای رهایی این پاره تن ایران زمین تلاش کرده بودند تقدیر و تشکر کند. موسوی که خود را وامدار شهدا می داند باور دارد که آن روز را، روز فتح خرمشهر را کسی فراموش نخواهد کرد. او می گوید که رزمندگان اسلام با تفنگها و مسلسلها و مشتهای گره کرده و با خوشحالی دور هم حلقه زده بودند. آن روز از خاطره هیچ کسی بیرون نخواهد رفت.
نه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از یادها خواهند رفت و نه یادگاران آنان. نه شهادت آن بزرگوران خواهد توانست یادشان را از دلها بزداید نه حبس و حصر میرحسین خواهد توانست او را از خاطره ها محو کند.
خرمشهر ۵۷۸ روز در حصر بود و زیر پای دشمن، اما روزی که اراده خداوند بر همه ابزارهای مادی فائق آمد دروازه های خرمشهر به روی لشکر خدا گشوده شد و کلید فتح خرمشهر، سند افتخار ایرانیان شد در طول زمان.
امروز میرحسین باز می خواهد با همان باور و ایمان، قدم به عرصه بگذارد. همان ایمانی که می توانست بر همه ابزارهای مادی قدرت غلبه کند. همان ایمانی که بعد ۴۶۵ روز حبس و بستن تمامی کانال های ارتباطی هنوز کلامش می تواند امید بخش باشد. همان کسی که نه با اتکا به قطب های قدرت که زوال پذیرند بلکه با اتصال به حبل متین الهی بر سر پیمان خود با مردم مانده است و حق آنان را با هیچ چیز معاوضه نمی کند.
موسوی ایستاده است تا صدای مظلومیت مردمی باشد که ۲۵ خرداد با سکوت خود بلندترین فریاد را داشتند، همان ها که در میان سکوتشان، میرحسین را در حلقه صمیمت خود مهمان کرده بودند و از او می خواستند تا رایشان را پس بگیرد. همان ها که باورشان بود میرحسین آمده تا کرامت دوباره انسانی را به آنان بازگرداند و به اندازه قامت بلند ایرانی.
میرحسین معامله نکرد چون می دانست خون شهیدان جنبش سبز به قداست خون شهیدان دفاع مقدس است. آنان یک وجب از خاک وطن را به دشمن ندادند و شهیدان جنبش با خون پاکشان نگذاشتند نامحرمان، از پیکر شهیدان جنگ برای خود نردبان قدرت بسازند.
شاید امروز سهم موسوی از همه پستوهای قدرت، دیوارهای حصر خانه ای در کوچه اختر باشد، اما میرحسین همان کسی است که در کمتر سه ماه به صحنه سیاست باز نگشته، آن چنان رعشه ای بر بنیان حاکمان انداخت که تن به این همه خفت دادند. همو که نامش در صندوق های رای هم تحمل نشد و با تقلب و شعبده بازی خواستند نامش را بزدایند. غافل از اینکه میرحسین مهمان دل های مردم شده بود. همان ها که داستان صداقت و پاکی او را چون افسانه ای شب ها در گوش کودکان خود خوانده بودند. و اینک پدران و پسران در کنار هم رای خود را به نام نخست وزیر محبوب امام به صندوق ریخته اند. تا بار دیگر شمیم دل انگیز معنویتی که وعده داده بود همه ایران زمین را فرا بگیرد.
نگذاشتند میرحسین رییس جمهور منتخب یک ملت باشد، اماموسوی که توانسته بود با بلندگوی کوچک دستی اش، پیام یک ملت را به همه دنیا برساند، بی شک از پس دیوارهای حصاری که بر وی کشیده اند نیز خواهد توانست، صدای مظلومیت ملتی باشد که سال هاست در خاک خود به اسارت ظالمان گرفتار آمده اند.
این پیام نوید بخش موسوی که سال هاست به گوش می رسد ” این دست خداست که فجر پیروزی را می آفریند و با این نگاه است که ما می توانیم سوال کنیم که آیا صبح نزدیک نیست؟"
و زود است که دست خدا، همه دیوارهای حبس ها و حصرها را فرو بریزد و رو سیاهی به آنانی بماند که برای چند روزه قدرت از هیچ ظلمی فروگذار نکردند.
و خداوند است که مکر ماکران را به خودشان باز گرداند و طومار ظالمان بر چیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر