-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۸, دوشنبه

Latest News from Emrooz for 05/27/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



امروز: وکیل مدافع مه آفرید امیر خسروی گفت: اظهارات دادستانی به ویژه آقای تورگ و فراهانی به منظور پوشش ضعف عدله است چرا که با استناد به بیانات رهبری نماینده دادستان نمی‌تواند این فرمایشات را مصداقی تحمیل کند و نتیجه اخلال در نظام اقتصادی کشور را از آن بگیرد.

به گزارش ایلنا ریاحی خطاب به نماینده دادستان افزود: بروید دنبال کسانی که پول‌ها را برداشتند چراکه خاوری متاسفانه به کمک دستگاه قضایی از کشور خارج شد.

وی ادامه داد: طبق تحقیقاتی که ازخاوری در اهواز به عمل آمده بازپرس این پرونده در مقام صدور قرار بازداشت بوده است اما به یکباره موضوع تغییر می‌کند و وی حتی به قرار التزام به حضور در مرجع قضایی نیز تن نمی‌دهد در حالی که از خاوری به عنوان یک متهم تحقیق شده بود.

وکیل مدافع متهم ردیف اول همچنین یادآور شد: با توجه به این که تحقیق از متهم اصلی یعنی محمود رضا خاوری همراه با وکیل وی بوده می‌توان گفت وی به عنوان متهم شناخته شده بود.

ریاحی افزود: آقای فراهانی اعلام کردند که حتی علما حکم فساد فی‌الارض امیر خسروی را اعلام کردند بنابراین با توجه به اینکه علما طرفدار مظلومین هستند اما هم اکنون حکم مرگ را صادر می‌کنند. همه اینها مقدمات محکومیت موکل من را فراهم می‌کند اما با این حال من همچنان از وی دفاع می‌کنم.

وی با بیان اینکه در دفاع از کیفرخواست به اظهارات برخی استناد شد، گفت: این افراد مرعوف شدند و بخشی از واقعیت را وارونه جلوه دادند و در مقابل پاداش قرار آزادی که از دادستانی گرفتند. هر کسی به اصطلاح با دادستانی از طریق نوشتن اظهارات خود همکاری کرد.

قاضی سراج در واکنش به سخنان ریاحی گفت: اصلا دفاع نمی‌کنی. ریاحی پاسخ داد: پس شعر می گویم که قاضی در جواب گفت: بله.

در ادامه فراهانی در جایگاه قرار گرفت و گفت: هر کسی که مرعوف شده هم اکنون اعلام کند که ریاحی در واکنش گفت: این افراد انقدر از شما می ترسند که نیازی به برخواستن شما نبود.

ریاحی همچنین خاطرنشان کرد: وقتی پرونده به تهران آمد تیم تحقیقاتی عوض شد و این نقطه اصل پرونده است که فراهانی اعلام می‌کند بنابه مصالحی این تیم را عوض کردیم.

وکیل مدافع امیر خسروی همچنین با اشاره به گشایش ال‌سی به مبلغ 320 میلیارد از بانک صادرات گفت: اگر هیات مدیره بانک مقابل حسینی وزیر دارایی کم نمی‌آورد و می‌گفت این طرح باید اجرا شود هم اکنون این گونه نمی‌شد.

ریاحی با بیان اینکه دادستانی 30 کیف محتوی پول را مصداق رشوه تلقی کرده است گفت: هیچ دیوانه‌ای 4 چک بابت 2 میلیارد از حساب شخصی خود صادر نمی‌کند.

وی همچنین درخصوص دارایی‌های مه‌آفرید امیر خسروی گفت: موکلم بیشتر پول داشته و بیشتر برای همسرانش خرج می‌کرده بنابراین نباید این مساله را ملاک قرار داد.

ریاحی با اعلام اینکه اجزایی از دولت حامی امیر خسروی بودند، گفت: ما مبارزه شخصی با آقای تورگ نداریم اما وی باید امین اموال امیرخسروی باشد و سمت دیگری برای وی نمی‌شناسیم اما متاسفانه تورگ به جای پیگیری صد میلیون دلاری که در خارج است دنبال مصادره اموال همسر و فرزندان امیر خسروی به گونه‌ای که حتی همسر دوم وی بنا به درخواست دادستانی و چون حاضر نشده وکالت بلاعزل بدهد در بازداشت به سر می‌برد.

همچنین در پایان فراهانی خطاب به ریاحی گفت: ما به اینجا نیامده‌ایم که رمان گوش بدهیم بنابراین به حاشیه نروید.


 


امروز: سردار اسماعیل قاآنی با اشاره به حضور موثر نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه افزود: تا وقتی در سوریه نبودیم، کشتار های مردم آن توسط معارضین زیاد بود، اما با حضور جمهوری اسلامی به طور فیزیکی و غیر فیزیکی جلوی کشتار های بزرگ در سوریه گرفته شد.

به گزارش ایسنا، جانشین نیروی قدس سپاه تصریح کرد: با وجود تمام اشکالاتی که دولت سوریه دارد و ما برای رفع آنها متذکر بوده‌ایم، اما سوریه جفرافیای مقاومت است و علت فشارهای آمریکا و اسرائیل به این دلیل است که دیدند تصرف آن امکان پذیر نیست.

قاآنی در پاسخ به این‌که نیروی قدس سپاه چه نقشی در خصوص بیداری اسلامی منطقه داشته است، خاطر نشان کرد: بیداری اسلامی تنها مربوط به نیروی قدس نمی شود، بلکه این نیرو در کنار نیروهای دیگر کار خود را انجام داد و این ادامه خواهد داشت.

وی افزود:اگر آمریکایی‌ها و کشور های اروپایی جمع شوند و تمام انرژی خود را صرف کنند، نمی توانند کنفرانسی مانند بیداری اسلامی برگزار نمایند ؛چرا که کسی پاسخ مثبت به آنها نخواهد داد و نیرو هایی در این اجلاس حضور داشتند که حاضر نیستند در کشور خودشان در چنین کنفرانس هایی شرکت کنند و این خیلی ارزشمند است.

وی ادامه داد: زیر ساخت بیداری اسلامی اینها است و ولایت نقش به سزایی در آن دارد؛ چرا که اذعان همه ملت ها این است که چون جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه دارد، موفق است.


 


امروز: دوازدهمین جلسه دادگاه فساد مالی 3 هزار میلیاردی امروز با حضور 15 مطلع و متهم به اسامی ط. ن ، س.خ، مه افرید امیر خسروی، ع.ر، ا.ط.ر، خ.م. ا، ک. ن. د، س.ک، ا. ش، ی. م، ر.ب.ا، ا.گ، س. م، م. ا و ع. ر برگزار شد و در آن متهمین اظهارات جالب توجهی انجام دادند.

به گزارش فارس؛ قاضی ناصر سراج در ابتدای دوازدهمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی با اعلام این مطلب افزود: تاکنون 29 نفر از متهمان دفاعیات آخرشان را گفته‌اند و تنها 3 متهم مانده‌اند.

وی افزود: سعی می‌کنیم در یکی دو جلسه اینده رسیدگی به اتهامات 3 متهم دیگر نیز به پایان برسد و به این ترتیب ختم دادرسی را اعلام کنیم.


افشای ماجرای واگذاری اسکله خصوصی/ تأثیر لورفتن پرونده خسروی در بازار ارز و دلار
در ابتدای جلسه امروز دادگاه رسیدگی به پرونده فساد سه هزار میلیاردی به بخشی از اتهامات «ط ـ ن» رسیدگی شد.

در این قسمت نماینده دادستان نجفی کیفر خواست صادر شده برای متهم را به شرح تحصیل مال نامشروع به مبلغ 8 میلیارد تومان و همچنین پول شویی همین میزان عواید ناشی از جرم را قرائت کرد.

پس از قرائت کیفر خواست متهم در جایگاه قرار گرفت و قاضی سراج به وی تفهیم اتهام کرد اما متهم اتهاماتش را نپذیرفت و مدعی شد کیفر خواست صادر شده را قبول ندارد.
متهم «ط ـ ن» در ادامه دفاعیاتش درباره تحصیل مال نامشروع به مبلغ 8 میلیارد تومان گفت: من به هیچ عنوان این موضوع را قبول ندارم زیرا از سال 88 که با گروه ملی فولاد آشنا شدم تنها مبلغ 7 میلیارد و 200 میلیون تومان از این گروه پول گرفتم.

وی گفت: از آنجا که ما با گروه ملی معاملات 500 میلیون تومانی شمش فولاد داشتیم هیچ جای شک و شبه باقی نمانده بود که این گروه پشتوانه مالی خوبی دارد و اصلا به ذهنمان نمی‌رسید که قرار باشد این گروه با اعتبارات اسنادی جعلی وارد معاملات فولاد شود.

وی گفت: اصلا در ابتدا هیچ وقت متصور نبودیم که قرار باشد این پرونده چنین پیچیدگی‌های داشته باشد و اصلا پیچیده نبود.

قاضی سراج در این لحظه گفت: پس به نظر شما ما پرونده را پیچیده کرده‌ایم که امروز شما اینجا هستید.

متهم گفت: در کیفر خواست من اشاره شده که من پول‌ها را در خیابان یا گوشه پارک از متهم تحویل گرفته‌ام در حالی که این به معنای رد گم کردن پول نبوده بلکه از آنجا که مه‌آفرید خسروی معمولا با دولتی‌ها جلسه داشت وقتی برای ما نداشت و مجبور بودیم خودمان را در میان مسیر به او برسانیم و از او پول بگیریم.

«ط ـ ن» با اشاره به این مطلب که یک بار هم که ما کار خیر انجام داده‌ایم این گونه با مشکل برخورد کردیم گفت: همه در این پرونده پول‌هایی را که گرفته‌اند اسمش را کار خیریه گذاشته‌اند در حالی که در واقع پولی که مه‌آفرید به ما داده است به واقع صرف امور خیریه شده است.

قاضی با خنده به او گفت: پس از بهتر است اسم کار خیریه را عوض کنیم.

مدیر شرکت خدمات عمومی فولاد با اشاره به این مطلب که مه‌آفرید سال 88 با توصیه دوستانش موفق به خرید گروه ملی شده بود گفت: واگذاری گروه ملی به مه‌آفرید اعتماد ما را جلب کرده بود و به همین دلیل به مرحله اول با او معامله 25 هزار تنی شمش فولاد کردیم.

وی گفت: برای ما ارزشمند بود که بخواهیم با یک گروه بسیار بزرگ مثل گروه ملی فعالیت کنیم اما امروز فهمیده‌‌ایم که گروه ملی پوششی بوده تا گروه اریا موفق به بهره‌برداری 3 هزار میلیارد تومانی شود.

متهم گفت: مه‌آفرید نه تنها کارآفرینی نکرده است بلکه ال‌سی‌آفرینی کرده است. ما وقتی خوب بررسی کردیم فهمیدیم که مه‌آفرید با یک پوشش چه بلایی به سرمان آورده است.

متهم با اعلام این مطلب که با کارهای اشتباه خسروی 200 نفر از خانواده های آنها دچار مشکل شده‌اند دیروز در مسیر دادسرا به خسروی گفتم شما چرا سکوت کرده‌اید چرا نمی‌گویید چه عواملی پشت پرده هستند و شما به پشتوانه چه کسانی به چنین کارهایی دست زدید.

وی گفت: خسروی یک بسته کاغذ خریده و به مدیرعامل گروه ملی فولاد داده تا برایش ال‌سی گشایش کند و به این ترتیب با یک بسته 4 هزار تومانی 3 هزار میلیارد تومان پول از بانک خارج کردند.

«ط ـ ن » از یکی از مسائل پشت پرده این ماجرا پرده‌برداری کرد و گفت: پس از جلسه یازدهم دادگاه عده‌ای ناشناس با خانم من تماس گرفتند و ابراز ناراحتی کردند که چرا من در دادگاه در مورد مدیرعامل و رئیس ایمیدرو حرف زده‌ام و گلایه‌مند بودند که چرا اسم آنها را آورده است.

در این لحظه میان وکیل مه‌آفرید خسرو غلامرضا ریاحی و متهم «ط ـ ن» درگیری لفظی پیش آمد و ریاحی معتقد بود متهم به جای دفاع از خودش دارد بر علیه خسروی کیفر خواست صادر می‌کند.

در این لحظه متهم خطاب به وکیل مه‌آفرید گفت: شما دارید از باطل دفاع می‌کنید من امروز نباید اینجا بایستم به خاطر اشتباهات موکل شما 290 میلیارد تومان هنوز از موکل شما طلب دارم .

در این لحظه قاضی سراج به مجادله دو نفره این افراد وارد شده و خطاب به وکیل گفت: شما الان اجازه صحبت کردن ندارید و از متهم نیز خواست تا از اتهامات خودش دفاع کند.

متهم گفت: آقای خسروی برادرش به خارج از کشور گریخته و می‌رود در تلویزیون بیگانه مدعی می‌شود که اموالش را جمهوری اسلامی بلوکه کرده است در حالی که ما امروز باید بایستیم و پاسخگوی اشتباهات آنها باشیم.

متهم گفت: روز گذشته در جریان رسیدگی به پرونده‌ام در دادسرا متهم «ب ـ د» به من ایراد گرفته که چرا بر خلاف آقای مه‌آفرید خسروی حرف زدم در حالی که باید بگویم من براساس وجدانم حرف می‌زنم این بلایی است که خسروی سر ما آورده است.

متهم در بخش دیگری از دفاعیاتش به موضوع انحصار‌طلبی توسط گروه اریا اشاره کرد و گفت: شما به روند تولید و مصرف فولاد در کشور توجه‌ای داشته باشید خواهید دید که 18 میلیون تن فولاد در کشور نیاز سالانه است که 12 میلیون آن تولید داخلی و 6 میلیون دیگر واردات است و شما نگاه کنید که بیش از 10 میلیون آن میزان قرار بوده در اختیار خسروی قرار بگیرد.

متهم گفت: من جدیدا متوجه شدم که آقای خسروی لاین خط اعتباری واردات فولاد داده بودند و حتی اسکله‌ای خصوصی در بندر انزلی به این افراد داده شده تا بتواند کالایش را زودتر وارد کند.

وی گفت: برای ما باید سؤال باشد که سایر تولید‌کنندگان بارشان در گمرک می‌ماند حتی زنگ می‌زند و می‌پوسد اما بار این آقا با یک تلفن ترخیص می‌شود اینها می‌گویند دامپپنگ نکردند در حالی که گروه ملی برای خودشان بوده نورد و لوله برای خودشان بوده و حتی 40 درصد اکسین هم برای خودشان بوده است.

متهم گفت: اگر امروز من اینجا هستم به خاطر این است که دولت عدالت‌خواه از طریق واگذاری برخی چیزها به خسروی اعتماد‌سازی کرده بود و ما به واسطه همان اعتماد امروز گیر افتادیم.

قاضی در این لحظه به او تذکر داد که باید چیزی بگویی که بتوانی اثبات کنی.

متهم گفت: شما روند واگذاری‌ها را نگاه کنید که چگونه واگذار شده است شما به همین پرونده به درستی نگاه کنید تمامی وزارتخانه‌ها درگیرش شده‌اند مسلم است که چنین واگذاری‌های عادی و طبیعی نبوده است. معلوم است که این آقا پس از دامپینگ فولاد می‌توانسته حتی عزل و نصب سیاسی هم انجام دهد و قدرت سیاست به دنبالش می‌رفت.

متهم گفت: زمانی که یک تاجر درجه 10 در بازار ورشکسته می‌شود تا دو ماه در بازار رعشه می‌افتد که آیا خرید و فروش به همان روال سابق باشد یا اندکی بالا و پایین شود حالا شما حساب کنید خسروی پرونده‌اش رو می‌شود و همین باعث تأثیر در روند بازار دلار و ارز می‌گذارد.

معلوم است اگر قرار بود خسروی در دامپینگ فولاد موفق شود نوسانات بازار فولاد بر روی قیمت کالاهای اساسی تأثیر می‌گذاشته است.

« ط ـ ن» در آخرین بخشی از سخنان خود بیان گفت: اگر ما امروز قربانی شده‌ایم دلیلش این است که یکسری افراد خسروی را حمایت کردند.


متهم: مه‌آفرید با پرداخت سودهای بالا ما را فریب می‌داد
بعد از دفاعیات مدیرعامل شرکت خدمات عمومی پولاد ایران وکیل مدافع وی در جایگاه قرار گرفت و اظهار داشت: پرداخت سود از سهام شرکت به مدیرعامل از سوی آقای «ش» پیشنهاد شده بود و هیئت مدیره شرکت پرداخت پاداش عملکرد سال 88 به مدیرعامل را تصویب کرد همانطور که در سالهای قبل و بعد نیز به همین شکل بوده است.

وی ادامه داد: چون سود به دست آمده در اختیار هیئت مدیره بود و آنها قادر به هرگونه تصرف بودند پرداخت بخشی از آن به مدیرعامل غیرقانونی نبوده است.

وی با بیان اینکه 3.5 میلیارد تومان از پول به رئیس سازمان بازنشستگی فولاد پرداخت شده است، گفت: با توجه به وضعیت پول اخذ شده و اینکه نامشروع نبوده بحث پولشویی درباره پولی که منشأ آن قانونی است مطرح نمی‌شود. موکل من پول را دریافت کرده اما تصور نمی‌کرده که منشأ آن نامشروع بوده و کار گروه خلاف است. او غیر از مبلغ اخذ شده که به آقای «ش» داده بقیه را به دولت برگردانده است.

وکیل مدافع متهم ادامه داد: وقتی موکلم متوجه منشأ نامشروع پول می‌شود همه آن را برگردانده تا دینی بر گردنش نباشد. او از طریق کار نامعقول شخصیت خود را زیر سؤال برده و با توجه به خدمات انجام داده از عملکرد غیرعمدی خود نادم و پشیمان است و برای وی تقاضای حکم برائت دارم.

همچنین درخواست دارم قرار بازداشت وی نقض و به قرار وثیقه تبدیل شود.

در ادامه نجفی نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه وکیل مدافع متهم مدعی است موکلش از وجوه نامشروع بی‌اطلاع بوده است، گفت: اما دلایل متعددی وجود دارد که ایشان با علم و آگاهی اقدام به این کار کرده است.

وی ادامه داد: در کیفرخواست قبل اتهام صدر 17 فقره اعتبار به مبلغ 420 میلیارد تومان بود که بر اساس اظهاراتش می‌دانسته که باید 3 هزار تن بار تحویل می‌داده اما این کار را انجام نداده است.

نجفی با بیان اینکه برخی از پیش فاکتورها بعد از گشایش اعتبار با تاریخ قبل از آن تنظیم شده است خطاب به وکیل مدافع متهم گفت: ایشان مدعی است 70 میلیارد تومان طلب داشته پس چرا 290 میلیارد تومان مطالبه می‌کند. اگر وجوه برای شرکت اخذ شده چرا ثبت نشده است. اگر قرارداد مشارکت دارید چرا آنها را به دادگاه ارائه نمی‌کنید.

نماینده دادستان افزود: در ابتدای تحقیقات متهم منکر دریافت هرگونه وجه می شود اما در مواجهه حضوری و اعتراف مه‌آفرید در نهایت دریافت 8 میلیارد تومان را می‌پذیرد.

طلب مورد ادعای شما با وجود اینکه اثبات نشده حسب اظهارات آقای «الف -ش» بابت همین طلب 20 درصد سود دریافت می‌کرده است اما دلیلی نیاورد که اثبات کند.

وی گفت: می‌توان از آقای «ع -ر» که در همین دادگاه حضور دارد سؤال کرد که آیا در قبال این پول بار مبادله شده یا خیر؟ هر چند که قبلا در این باره گفته است هیچ باری وارد گروه ملی نشده است.

نجفی ادامه داد: مستند متهم یک چک 290 میلیارد تومانی است که باید به امضای دو نفر از گروه آریا می‌رسید اما آقای «ب -ب» گفته چنین چکی را امضا نکرده است. آنها گفتند که با آقای «ش» توافق شده که سود دریافت کند در حالی که اینگونه نیست بلکه به خاطر خدماتی است که ارائه کرده است. آقای «ش» اظهار داشته هیچ اطلاعی از این پولها نداشته و طوری تداعی می‌شد که سهمی برای اینجانب در نظر گرفته شده است. مدیرعامل خدمات عمومی فولاد ایران وسواس خناس بود و می‌گفت این پول از شیر مادر حلال‌تر است و از ناحیه درآمد اضافی پرداخت می‌شود کاش این پول را نمی‌گرفتم.

نماینده دادستان با بیان اینکه وکیل متهم مدعی است مبالغ پرداختی طبق عرف و بر اساس قانون مدنی بوده است، گفت: عرف و اساس قانون مدنی را می‌پذیریم اما نه اینکه این پرداخت به اندازه 8 میلیارد تومان و یا 290 میلیارد تومان باشد. کجای این پرداخت‌ها مطابق عرف است در واقع بابت خوش خدمتی ‌ها بوده است. این پول‌ها اگر دین و بدهی شرکت بوده چرا به حساب شرکت واریز نشده و به جای آن داخل کیف و نایلون و در پارکینگ و خیابان به ایشان پرداخت شده است.

وی ادامه داد: بعد از قرار مجرمیت برای متهم اعتقاد ما این بود که با توجه به علم و آگاهی وی مستحق اتهام افساد فی‌الارض است اما برای اینکه موجب اطاله دادرسی نشود این موضوع را به تشخیص دادگاه گذاشتیم.

متهم برای دفاع آخر در جایگاه قرار گرفت و گفت: 60 میلیارد تومان طلب ما نیست بلکه سود ناشی از 500 میلیارد تومان مبادله تجاری است و قرارداد آن وجود دارد و فاکتورها اصلا صوری نیست.

آقای «ع-ر» گفتند که باری فرستاده نشده است و اگر هم اینگونه باشد و باری منتقل نشده باشد مقصر خودش است.

وی ادامه داد: مه آفرید ساعت 9 صبح کنترل بازار آهن را به عهده می‌گرفت و اجازه فروش به کسی نمی‌داد بعضا بار خودش را خودش می‌خرید یا حتی یک محموله در بارفروش می‌رفت و خریدار دهم همان فروشنده اول بود. این کار عرف است. خرید و فروش‌های ما کاملا قانونی بود و من طبق مصوبه باید از گروه ملی چک می گرفتم و در حال حاضر حدود 60 فقره چک برگشت خورده است.

وی ادامه داد: من فقط برای دریافت سود طمع کردم و مه‌آفرید با پرداخت سود بالا ما را فریب داد. مبلغ 7 میلیارد و 200 میلیون تومان هم توافق من و آقای «ش» بوده است.

وی با بیان اینکه 4 بولتن در پرونده قرار دارد که فقط مخصوص قراردادهای ما است، گفت: چک‌های آن همه پاس شده و اگر اشکال داشت بانک‌ها ایراد می‌گرفتند. 200 هزار تن بار می‌فرستادم که خانم «ع» باید سندهای آن را ارائه کند.

بعد از اظهارات متهم وکیل دیگر وی در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه صحبت‌های نماینده دادستان مستند نیست و ارقام ارائه شده اصلا دقیق نیست گفت: مسئولان شرکت خدمات عمومی فولاد ایران مدعی هستند مبلغ 289 میلیارد تومان طلب آنهاست و به دنبال احقاق حق خود هستند.

وی ادامه داد: چرا هیچ حرفی از 22 فقره گشایش به نفع گروه ملی نمی‌شود، شرکت خدمات از قبل آن بدهکار است و 100 میلیارد تومان پرداخت کرده است. موکل من مدعی است 60 میلیارد تومان سود بوده که بخشی از آن به وی پرداخت شده اما نماینده دادستان موضوع را طور دیگری بیان کرد.

وکیل مدافع متهم در پایان گفت: موکل من بعد از اطلاع از موضوع کارهای غیرقانونی تمام مبلغ دریافتی را عودت داد.

خواهرزاده آقای خاص دست به افشاگری زد
به گزارش فارس؛ «ع ـ ر» خواهرزاده آقای «م» به عنوان مطلع در دوازدهمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی در دادگاه حاضر شد.

وی درباره نحوه آشنایی خود با گروه آریا و ارتباطش با این افراد گفت: من ابتدا باید خودم را معرفی کنم و سوابق خودم را بگویم و سپس به دفاع بپردازم.

وی گفت: من خواهرزاده آقای «ر ـ م » هستم. اما خودم را سرباز نظام می‌دانم و جالب است که بیش از اسم من نسبتم با آقای «م» بر سر زبان‌ها افتاده است.

وی گفت: من تحت هیچ فشاری نیستم و دوستان من می‌دانند که من تحت فشار حرف نمی‌زنم بلکه به دلیل احساس وجدانی که دارم می‌خواهم مطالبی را بگویم.

«ع ـ ر» با اشاره به این مطلب که 7 سال است با دایی خود هیچ ارتباطی نداشته است، گفت: من 7 سال است به عملکرد آقای «م» انتقادم دارم و با ایشان قطع رابطه کرده‌ایم و به خاطر همین نقد عملکرد وی امروز در بازداشت به سر می‌برم.

قاضی به او گفت: بیا وارد اصل ماجرا شو اینها حاشیه است.

وی گفت: شما سؤالی کلی مطرح کردید و من هم مجبورم تاریخچه‌ای از خود و برخی مسائل را بگویم.

وی گفت: ابتدا باید به نحوه ارتباط و همچنین قطع ارتباط با دایی خود اشاره کنم. هر چند که می‌دانم که در این مسیر مجبور خواهم بود اسامی برخی افراد را به زبان بیاورم.

وی گفت: من عضو اتاق بازرگانی ایران و اروپا بودم و در خصوص حوزه‌های فرهنگی و اقتصادی و گردشگری که مشترک با آقای «م» بود ارتباطی تنگاتنگ با او داشتم و او نیز کارهای مختلفی به من ارجاع می‌داد و همکاری خوبی داشت هر چند هیچ گونه دریافت مالی از مجموعه آقای «م» به من نمی‌شد.

وی گفت: متأسفانه پس از چندی متوجه سوء مدیریت‌ها و عملکردهایی در حوزه کاری آقای «م» شدم که مصداقش انتصاباتی بود که ایشان عده‌ای بی سواد و حتی کسانی را که دیپلم نداشتند، به عنوان مشاور خود انتخاب می‌کرد که اینها برای من فضای همکاری را تنگ می‌کرد.

وی گفت: من با این گونه انتصابات مخالفت داشتم و به آقای «م» موضوع رادر میان گذاشتم. برای مثال از آقای «م » رئیس حوزه ریاست ایشان گلایه کردم و گفتم این فرد تخلفات خاصی در پرونده‌اش وجود دارد و دارد از امکانات موجود سوء استفاده می‌کند.

برای مثال دیده بودم که این فرد با خسروی تماس گرفته بود و می‌گفت به دستور آقای خاص باید کارهای ترخیص کالایمان را به یک شرکت خاص ارجاع دهیم.

وی گفت: البته این تخلفات به همین سطح بسنده نشد و ما دیدیم که آقای «م» به عنوان یکی از معاونان ایشان انتخاب شد. فردی که سابقه مخدوش کردن نامه‌های مردم را هم داشت و در خصوص اعطای تسهیلات دست داشت.

وی گفت: آقای «م ـ م» از من توقع داشت در ازای اعطای پروژه‌های گردشگری به او پول بدهیم. برای مثال در یک پروژه گردشگری در بلوار کشاورز تهران از ما توقع پول داشت و این در حالی است که من از مقابله با این افراد دست نکشیده‌ام که به بحث و جدل با آقای «م» که دایی من بود پرداختم و متأسفانه آقای «م ـ‌م» معاون دایی بنده به جایی رسید که در انتصابات دخالت می‌کرد.

«ع ـ ر» خواهرزاده آقای خاص به پروژه مفتضح کیش اشاره کرد و گفت: در آن پروژه هم افتضاحات بسیاری به وجود آمد که قاضی از او خواست در مورد آن پروژه توضیحاتی بدهد.

متهم گفت: منظورم قضیه خرید زمین‌های کیش است که در آن پرونده توافق ریاست‌جمهوری هم وجود داشت.

وی بار دیگر به موضوع آقای «پ» معاون بانک مرکزی اشاره کرد و گفت: این فرد تخلفات متعددی انجام داده بود به گونه‌ای که یکبار آقای بهمنی مدیرعامل بانک مرکزی به من گفت که آقای «پ» حوزه کاری‌اش را تحت تأثیر قرار داده و مشکلاتی را برای او ایجاد کرده اما دایی بنده نه تنها حمایتش را از آقای «پ» برنداشته بلکه حمایت‌هایش را هم بیشتر کرد.

«ع - ر» همچنین به موضوع آقای الف معاون بانک و اقتصاد اشاره کرد و گفت: این فرد هم تخلفات زیادی داشت برای مثال شنیده بودم که قرار است سهام یکی از بانک‌ها را از خسروی دریافت کند. هر چند که من اطلاعاتی را که از ستاد انتخاباتی آقای دکتر به دست آورده بودم، با دایی خود در میان گذاشته بودم؛ اما افاقه نکرد.

وی به دلیل قطع ارتباطش با دایی خود اشاره کرد و گفت: من موکدا با ایشان درگیر بودم و مشکل داشتم که چرا این افراد مورد حمایت قرار گرفتند و در جلسه‌ای که در سازمان جهانی شدن در سعادت‌آباد با دایی خود برگزار کردم گفتم که برخی افراد دچار انحراف شده‌اند اما وی بی‌توجه بود و به این ترتیب من ارتباطم را قطع کرده و به بخش خصوصی آمده‌ام اما در آنجا دیدم که سایه همان افراد در اینجا نیز گسترده شده است.

«ع ـ ر» خواهرزاده آقای خاص به موضوع حضورش در شرکتی تبلیغاتی اشاره کرد و گفت: قرار شد در آن شرکت کار تبلیغاتی انجام دهم و به این ترتیب موفق شدم با خسروی آشنا شوم چون قرار بود برای او تیزر تبلیغاتی بسازم اما در این میان درباره پروژه‌های گردشگری نیز اطلاعاتی به دست آوردم. اما ارتباطمان صرفا تجاری و اقتصادی بود.

وی گفت: من دوستی به نام آقای «ز» داشتم که در یکی از جلسات با این فرد آقای «ی» نیز حضور داشت. این آقا بعدها به سمت مسئول پیگیری پروژه‌های خاص نهاد انتخاب شد.

متهم گفت: خسروی در اردیبهشت سال 89 شرکت خط و ابنیه را خرید اما قرار شده بود به ازای خرید خط و ابنیه 15 پروژه راه به او تحویل داده شود. من همان زمان با وزیر راه سابق دیداری داشتم و او از عملکرد آقای «ع» ابراز ناراحتی کرد و حتی از واژه دزد برای این فرد استفاده کرد.

وی گفت: آقای «ی» فهمیده بود که برکناری وی نزدیک است به همین دلیل تلاش کرد تا ارتباطی نزدیک و مستقیم با خسروی برقرار کند و سمت جدیدی برای خودش دست و پا کند.

به همین دلیل با آقای «م ـ م» ارتباط نزدیکی برقرار کرد و اطلاعاتی که داشتم به من کمک کرد که رابطه‌ام با خسروی سرد شود.

وی افزود: از آنجا بود که آقای «ر» رسما مسئول پروژه‌های نهاد ریاست‌جمهوری شد و من هم به دایی خود پیامک زدم و گفتم این کارتان اشتباه بوده است اما افاقه نکرد و من امروز به عنوان خواهرزاده آقای خاص خجالت می‌کشم.

وی گفت: آقای «ع» به محض حضور در سمت پروژه‌های ویژه نهاد موضوع دو طبقه کردن مسیر رامسر را رسمی کرد چون می‌دانست این موضوع می‌تواند پوششی برای تعهدات خسروی باشد و به این ترتیب می‌توانست آن 15 پروژه را برای خسروی تأمین کند.
متهم «ع- ر» خواهرزاده آقای خاص در ادامه اظهارات خود گفت: مه‌آفرید بارها به من می‌گفت رئیس ایمیدرو کارها را در وزارت صنایع انجام می‌دهد. او به من می‌گفت می‌خواهند ارتباط ما را خراب کنند.

وی ادامه داد: آقایان « م » و «ی» مرا می‌شناختند و قرار بود مرا حذف کنند و عملا هم موفق به حذف رابطه تجاری و دوستی من با آقای «الف - م» شدند. حتی یک بار مه‌آفرید به من گفت دوست داری تو را با آقای «الف -م» آشتی دهم، آقای «ح - پ» در بانک مرکزی ، آقای «الف» کارهای حمایت بانکی، آقای «خ - الف» کارهای ایمیدرو را انجام می‌دادند و آقای «ع - ر» نیز بازوی اجرایی مه‌آفرید بود.

متهم با بیان اینکه به دایی خود بابت همه این افراد تذکر داده بودم گفت: هر جا پول کلان بود اینها مانند اختاپوس آنجا حاضر می‌شدند، همه جا دنبال من بودند و متهمان اصلی آنها هستند. من نباید 7 ماه در زندان باشم و خود آقای «الف -م» باید به دادگاه بیاید و پاسخگوی اقداماتش باشد.

وی افزود: از 3 سال قبل دیگر خواهرزاده او نیستم. خودش باید به دادگاه بیاید اگر به موقع بیانات مقام معظم رهبری را گوش می‌کرد دیگر توهم قدرت بر آنها ایجاد نمی‌شد. اینکه چرا دچار این توهم شدند را نمی‌دانم و خودشان باید بیایند و توضیح دهند.

این متهم درباره ارتباط آقای «م » مدیر کل حوزه ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور با مه‌آفرید امیر خسروی گفت: این دو با هم تماس داشتند و زمانی که در زندان بودم یکی از معاونان مه‌آفرید آن را تأیید کرد و گفت آنها با هم در تماس بودند.

وی افزود: شخص مه‌آفرید هم این موضوع را با من در میان گذاشت و گفت مدیر کل حوزه ریاست میراث فرهنگی از من خواسته است ترخیص کالا را به شرکتی که او می‌گوید واگذار کنیم.

متهم گفت: موضوع را به آقای «الف -م» منتقل کردم او هم در یک مقطع با آن فرد برخورد کرد اما او باز هم اعمال نفوذ کرد تا جایی که الان با هم به مسافرت‌های خانوادگی می‌روند.

وی با بیان اینکه بنده صرفا تاوان یک جسم را می‌دهم، گفت: اعلام می‌کنم که دیگر خواهرزاده «الف - م» نیستم.

متهم در پایان اظهاراتش از قاضی سراج درخواست ملاقات خصوصی کرد که با مخالفت قاضی روبرو شد و قرار شد اظهارات خود را در قالب یک متن به قاضی تحویل دهد.


متهم:کسی که فولاد را در اختیار داشته باشدپارامترهای بسیاری را تحت الشعاع قرارمی دهد
در ادامه دوازدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی «خ -الف» رئیس سابق شرکت ایمیدرو در جایگاه قرار گرفت و درباره انحصار ناشی از فروش شرکت فولاد خوزستان اظهار داشت: گروه‌هایی که به صورت ناخواسته و بادکنکی بزرگ می‌شوند معمولا سعی می‌کنند از روش‌های مختلف استفاده کنند. در روش رانت رقیب وجود دارد که می‌توان با عناوین مختلف او را حذف کرد.اهرم‌های قدرت و بر هم زدن تعادل بازار از اهرم‌هایی هستند که می‌توان به وسیله آنها رقیب را حذف کرد.

وی ادامه داد: اما در انحصار فرد تنهاست و اگر در برخی مسائل انحصار به وجود بیاید قطعا تبعات پشت پرده‌ای دارد. در حوزه فولاد هم چیزی که داشت اتفاق می‌افتد انحصار بود که قرار بود با خرید فولاد خوزستان رخ دهد.

وی با بیان اینکه هیچ مذاکره‌ای در این زمینه با آریا نداشتم، گفت: دو جلسه‌ای که با هم داشتیم یکی درباره سیلیکون متال و دیگری درباره سهم خوزستان بود.

رئیس سابق شرکت ایمیدرو گفت: فولاد یکی از کالاهای استراتژیک ماست که اگر دست هر فردی بیفتد روی بقیه بازار تأثیر می‌گذارد و با بر هم زدن ستاد تنظیم بازار قیمت‌گذاری در حوزه فولاد و مسکن را هم بهم می‌زند. قبلا از ریاست ایمیدرو موضوع را فهمیدم و گفتم اشتباه است و بعد از آن هم موضوع را دنبال کردم.

متهم ادامه داد: کسی که فولاد را در اختیار داشته باشد پارامترهای بسیاری از جمله فولاد، مسکن و بخش‌هایی از واردات و صادرات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. یک روز آقای «ع - ر» به من گفت فولاد خوزستان را بخریم من هم با استاندار و یکی از مسئولان اداره کل اطلاعات استان خوزستان تماس گرفتم و طی نامه‌ای اعلام کردم که اگر قرار است فولاد خوزستان به فروش رود در خانواده فولاد به فروش برود. فولاد خوزستان می‌توانست تحت صندوق بازنشستگی فولاد قرار بگیرد تا مدیریت آن در اختیار دولت باشد.

وی با بیان اینکه بالغ بر 5 نامه به معاون اول و وزیر صنایع نوشتم گفت: فروش فولاد را با نگاه اینکه انحصار صورت نگیرد پی گرفتم، کار تا نوشتن متن مصوبه پشت درب دولت رفت ، تفاهمنامه را هم وزیر راه وقت با مه‌آفرید آماده کرده بودند و متون پیوست آن وجود دارد. در متن تفاهمنامه که در مطبوعات هم منتشر شد قرار بود خسروی 50.5 درصد فولاد را بردارد و در دو طبقه کردن مسیر نور - رامسر اقدام کند.

وی ادامه داد: این کار یکی از مواردی بود که قرار بود انجام شود و کار دیگر مه‌آفرید این بود که باید شبکه راه‌آهن استان را به شهرک‌های صنعتی متصل می‌کرد این کار خوبی بود اما منابع ما محدود بود، بعدا متوجه شدم قرار بود این اتصال شبکه به مجموعه آریا داده شود.

مدیرعامل سابق ایمیدرو گفت: با انحصار صنعت فولاد دچار یک چالش در حوزه فولاد می‌شدیم که مجموعه‌های نورد با مشکل روبرو می‌شدند. اگر یک استعلام از وزیر بازرگانی وقت بکنید میزان درخواست شمش توسط شرکت‌ها را خواهید دید.

همین طور فشارهایی که از مسئولان مربوطه برای افزایش سهمیه شمش و جلوگیری از بیکاری کارگران صورت می‌گرفت.

متهم درباره شرکت تراورس اظهار داشت: شرکت تراورس یک شرکت انحصاری است و جدا از اینکه فعلا وضعیت خوبی ندارد اما تجهیزات که در اختیار این شرکت است در هیچ کجای دیگر کشور وجود ندارد. در بحث تعمیر نگهداری و توسعه راه‌آهن تراورس اگر شرکت آماده‌ای باشد نقش انحصاری دارد.

وی با بیان اینکه تراورس می‌تواند در زمینه خدمات بین‌المللی هم فعالیت کند، گفت: قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء هم برای اینکه این شرکت یک نقش عمده در طرح‌های توسعه راه‌آهن داشت قرار بود آن را بخرد.

متهم با بیان اینکه در حوزه فروش فولاد نگاهی که گروه آریا دنبال می‌کرد این بود که می خواستند ظرفیت بالایی را در کشور داشته باشند، گفت: به آنها گفتم در جاهایی مانند خرمشهر و شادگان سرمایه‌گذاری کنید، فولاد خوزستان باید در اختیار دولت باشد تا بتواند بازار را تنظیم کند. اگر این کار صورت می‌گرفت تضمین بازار فولاد در کنترل گروه مه‌آفرید قرار می‌گرفت.


افشاگری «الف.گ» از دیدار شبانه با آقای خاص
اعلان برائت خدر ادامه رسیدگی به پرونده فساد 3 هزار میلیادرد تومانی قاضی سراج از آقای «الف.گ» خواست تا به عنوان مطلع در جایگاه قرار گیرد و اطلاعاتی درباره رازهای پنهان پرونده بدهد.

متهم در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد فیلم اصلی را یک سری افراد دیگر بازی کردند و ما امروز تماشاگر این فیلم هستیم. در یک میدان مین گرفتار شدیم شما به عنوان قاضی مین‌های ضد تانک را خنثی می‌کنید و ما هم وظیفه خنثی کردن مین‌های گوجه‌ای را برعهده گرفتیم.

وی افزود: وقتی یک فردی برای ازدواج یک زن انتخاب می‌کند بعد از چند سال شاید بفهمد انتخاب اشتباه بوده و این قاعده برای ما هم رخ داده که امروز فهمیدیم کاری که چند سال پیش انجام داده‌ایم کار اشتباهی بوده است.

الف. گ افزود: می‌خواهم به عنوان یک متهم چند تذکر را به بعضی از مدیران جمهوری اسلامی بگویم مدیر واقعی کسی بود که در کربلای 5 شهید شد و امروز شما مدیران از روی خون او رد شدید و به راحتی دروغ هم می‌گویید، تطمیع هم می‌شوید پای سخنرانی هم که میان می‌آید خوب حرف می‌زنید و هنوز در جریان این رسیدگی به این دادگاه پشت پرده‌اید.

متهم تصریح کرد: اگر شما مدیران همین مسیر مرا پیش بروید مطمئن باشید این شتر در خانه شما هم می‌خوابد و به دادگاه خواهید آمد. متاسفانه فضایی ایجاد شده که اگر به برخی از مدیران دولتی پول ندهی نمی‌گذارند کار کنی تازه همین مدیران هستند که عدالت‌خواه هم می‌شوند آنقدر حزب‌اللهی از آب درمی‌آیند که نمی‌شود با آنها کار کرد و چپیه به درو دیوار اتاقشان آویزان می‌کنند.

وی گفت: صحبتم با بخشی دیگری ازجامعه یعنی همان تجار هم است که به دنبال سود زیاد هستند و متاسفانه سود زیاد هم این گرفتاری‌ها را به دنبال می‌آورد. متاسفانه یکسر ی از مدیران شرکتهای خصوصی هم مثل من هستند که کلاه شرعی می‌گذارند و هر قراردادی را امضا می‌کنند .

وی گفت یک تذکر به مدیران مالکان و سرمایه‌داران دارم. امروز خسروی اینجا قرار گرفته اما بعید نیست که شما هم اگر به دنبال زیاده‌روی باشید گرفتار ‌شوید. وی گفت خسروی هم یک سوگلی بود البته خسروی زمانی را می‌گویم که هنوز آلوده بانکها نشده بود.

وی تصریح کرد: متاسفانه برخی از مدیران با پول تطمیع می‌شوند در حالی که من کسی هستم که نه گرفتار سود و نه تطیمع شدم یک ریال پول غیرشرعی هم نگرفتم من فردی بودم که محور خرمشهر شلمچه را درست کردم.

وی افزود: البته یک پروژه‌ای به نام فولاد خوزستان زاییده شده است که البته من نمی‌دانم پشت پرده آن چیست ولی باید یک سری مسایل را به شما بگویم.

«الف.گ» با اشاره به موضوع دیدار مخفیانه با آقای خاص یا همان آقای «م »در هتل لاله تهران اشاره کرد و گفت: در آن جلسه که در روز ششم محرم سال 89 برگزار شد به دیدار آقای می‌رفتیم در حالی دفتر کار این آقا در میدان پاستور بود اما برای اینکه ورود و خروج‌ها مشخص نشود ما را به هتل لاله بردند.

وی گفت: پس از رد شدن از یک راهرو مخوف به یک اتاق در انتهای راهرو راهنمایی شدیم که گروه‌های مختلفی می‌آمدند و می‌رفتند ما هم نهایتا به دیدار آقای م نایل آمدیم که البته مدیریت کلان آن جلسه با آقای «ی» بود هر چند که آقای م خواب بود و کسان دیگری از محتویات جلسه صحبت می‌کردند.

الف- گ با اعلام این مطلب که پروژه هتل لاله باید برسی کاملی شود گفت: این پروژه به تنهای یک مک‌فارلین است که باید بررسی شود که در آن چه اتفاقاتی افتاده است.

وی گفت: جلسه بعدی ما در نهاد و ساختمان کوثر برگزار شد که یک جلسه کاملا صوری بود در آنجا بود که اولین پیشنهاد دو طبقه کردن محور نور - رامسر به میان آمد. خسروی در آنجا گفت ما برای انجام این پروژه از شما پول نمی خواهیم کافی است ا ز 50.5 درصد شرکت فولاد خوزستان را به ما بدهید.

متهم افزود: پس از آن جلسه به ساختمان سفید نهاد رفتیم و در آن جلسه عملا واگذاری فولاد به ما ابلاغ شفاهی شد و مقرر شد فولاد از سوی آقای «ی» به ما داده شود ولی در زمان قیمت 50.5 درصد فولاد با ما 1500 میلیارد تومان محاسبه شده است.

متهم ادامه داد:‌البته خوشحالم که آقای «ن» به وزارت راه آمد زیرا این فرد یک آدم بسیجی است که نمی‌گذارد آن حیاط خلوت‌های گذشته ایجاد شود هرچند مطمئن هستم او را پیر می‌کنند چون در آنجا یک مافیای بزرگ وجود دارد.

وی به دو، سه جلسه قبل دادگاه اشاره کرد و گفت: در آن جلسه من گفتم که عده‌ای در وزارت راه و راه‌آهن می خواستند مرا از کار بیکار کنند در حالی که فهمیدم آقای ی دستور برکناری مرا به مه‌آفرید خسروی داده هر چند که مه‌آفرید به این دستور عمل نکرد.

وی خطاب به آقای م یا آقای خاص گفت: از شما می‌خواهم دعای فرج نخوانید چون شما اعتقادی به این حرف ندارید شما دستور نایب امام زمان را جامع عمل نمی‌پوشانید اگر دستور نایبش را انجام می‌دادید وقتی این سید خدا نامه نوشت که شما به درد یک کاری نمی‌خورید هر چند که زال گفته بود شما بمانید که شما که اسفندیار بودید می رفتید حال هی برو نیویورک و دعای فرج بخوان هر چند که به این حرف اعتقادی نداری.

وی خطاب به یکی از متهمین گفت اینقدر نگویید دزدگیرها خاموش است اگر دزدگیرها خاموش بود ما اینجا نبودیم و هواپیمای جاسوسی آمریکایی به زمین نمی‌نشست فقط برخی از سنسورها میانش دلار و تراول گیر کرده است. اگر دلارها را بیرون بکشید به درستی کار می‌کنند.

وی گفت: آن مسئولی که پسرش خط ریش آنچنانی می‌گذارد یا روسری خانواده‌اش عقب رفته است نشانه خوردن نان حرام است.

من امروز پیراهنم از پشت پاره شده است زیرا به زلیخانی این گروه نه گفته‌ام و رشوه نگرفتم.

قاضی سراج خطاب به متهم گفت: ممطئن باشید بسیجی واقعی رشوه نمی‌گیرد و کار خلاف نمی‌کند آنها که ظاهرسازی می‌کنند و فریب می‌دهند بسیجی واقعی نیستند.واهرزاده مشایی از وی؟


گلایه وکیل خسروی از فرصت کم برای خواندن پرونده‌
در بخش دیگری از دوازدهمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد 3 هزار میلیارد تومانی نوبت به دفاعیات مه‌آفرید خسروی شد.

وکیل خسروی پیش از آغاز دفاعیات متهم در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد ما تاکنون صرفا موفق شدیم به خواندن 24 جلد از 32 جلد از پرونده فساد و هنوز پرونده‌خوانی ما تمام نشده است.

وی گفت: ما برای یک دفاع سیستماتیک نیازمند فرصت هستیم و از شما تقاضا داریم تا یک یا دو جلسه کامل را به ما اختصاص دهید تا به درستی دفاع کنیم.

قاضی به او گفت: شما در کل جلسات حضور داشته‌اید و هیچ منعی هم برای خواندن پرونده نداشتید.

وکیل پرونده گفت: ما فرصت نکردیم بخوانیم.

قاضی گفت: شما وقتی می‌روید وکالت 4 متهم را به عهده می‌گیرید نتیجه‌اش می‌شود همین که نتوانستید پرونده را بخوانید.

وکیل متهم گفت: ما حتی برای ملاقات با آقای خسروی هم در مضیغه هستیم و اجازه نمی‌دهند خسروی را ببینیم.

قاضی گفت: شما ادعایتان صحت ندارد در نهایت وکیل متهم گفت من آمادگی دفاع را دارم اما مواردی را خود خسروی باید بگوید و از آنها دفاع کنم و هنوز فرصت بحث و بررسی درباره آنها به وجود نیامده است.


دفاع به هم ریخته خسروی/ نصیحت قاضی مبنی بر راستگویی
در بخش نخست از دفاعیات مه‌آفرید خسروی سردسته شبکه وقوع فساد 3 هزار میلیارد تومانی این فرد در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من برای آنکه بتوانم درباره رشوه‌هایی که پرداخت کرده‌ام به طور دقیق توضیح بدهم باید هر کدام را مشخصا اعلام کنید تا من درباره میزان پرداخت و صحت و سقم آن صحبت کنم.

وی موضوع 117 شرکت تابع گروه آریا را نپذیرفت و عنوان کرد: من قبول ندارم که این 117 شرکت برای من بوده چه برسد به اینکه نیمه فعال و فعال بودن 48 تای آن را تأیید کنم.

بار دیگر توسط قاضی پرونده بخشی از کیفر خواست خسروی قرائت شد و بار دیگر به او تفهیم شد که شما متهم هستید به افساد فی‌الارض از طریق شرکت در اخلال نظام اقتصادی به مبلغ 2 هزار و 800 میلیارد تومان که البته با تشکیل یک باند و یک شبکه بوده است.

قاضی گفت: شما تاکنون به پرداخت 30 فقره رشوه اعتراف کرده‌اید که برای 16 فقره ان تاکنون پرونده تشکیل داده شده و مابقی آن نیز مفتوح است.

خسروی درباره پرداخت رشوه 2 میلیارد و 400 میلیون تومانی « س ـ ک» مدیر بانک صادرات گروه ملی فولاد گفت: من براساس درخواست آقای «س ـ ک» پولی را برای صرف در امور خیریه به این فرد داده بودم که منشأ آن هم از چک شخصی خودم بود و به هیچ وجه از نداشتن مجوز گشایش اعتبارات اسنادی توسط بانک صادرات اطلاعات نداشتم.

خسروی گفت: من هیچ وقت به دنبال مجوز نبودم آقای «س ـ ک» خودش به صورت شفاهی به ما داشتن مجوز را ابلاغ می‌کرد. ما هم درخواستمان را به شعبه ارجاع می‌دادیم و متقاضی بودیم بانک صادرات خودش باید سقف اعتباری ما را می‌سنجید و سپس به ما اعتبار می‌داد.

خسروی افزود: معاون شعبه بانک صادرات گروه ملی مدعی شده که از مسئله گشایش اعتبارات اسنادی بی‌خبر بوده اما من از شما می‌پرسم من به عنوان متقاضی باید از صدور مجوز باخبر باشم یا بانک صادرات که گشایش اعتبار می‌کند باید خبرداشته باشد.

وی گفت: من از شما می‌خواهم تا رئیس اتاق سویفت بانک صادرات را به عنوان شاهد بیاورید ببینید که برای سویفت زدن گشایش اعتبارات اسنادی از چه کسی دستور می‌گرفته است.

خسروی افزود: من از شما می‌خواهم آقای «الف » را به دادگاه بیاورید و از او بپرسید که در قبال گشایش‌ها من چه چیزی به او داده‌آم من صرفا به عنوان یک خریدار انجام وظیفه می‌کردم و در تنزیل گشایش‌ها هیچ دخالتی نداشته‌ام.

وی افزود: گروه ملی فولاد خریدار جنس بوده است در حالی که در گشایش 4 طرف وجود دارد ما فقط طرف گشایش‌کننده بوده‌ایم من که نمی‌توانستم بروم بپرسم آیا در تنظیم اسناد به درستی انجام شده یا خیر.

وی تصریح کرد: من یک خرید مدت‌دار انجام داده‌ام و در طی خرید بحث تنزیل و دریافت تسهیلات به من مربوط نمی‌شده است.

در نهایت با درخواست متهم «س ـ ک» در جایگاه قرار گرفت تا درباره دریافت رشوه دو میلیارد و 400 میلیونی توضیحاتی ارائه کند. اما پیش از او قاضی خطاب به متهم گفت: انکار بعد از اقرار مسبوق نیست.

وی افزود: من از شما غیر از واقعیت چیزی نشنیده‌ام هر چند که شما دچار مشکل شده‌اید و در برخی از مواقع به شما گفته‌اند که انکار کنید و اعتراف نداشته‌ باشید اما این را بدانید که قطعا اظهار‌نظرهای صادقانه شما باعث می‌شود اگر جای دست قاضی باز باشد به نفع شما عمل کند.


امیرخسروی: اگر رشوه نمی‌دادیم سهمیه شمش فولاد را کم می‌کردند/ معاونان وزیر سالم نبودند
در ادامه دوازدهمین جلسه دادگاه فساد مالی و بعد از اظهارات مه‌آفرید امیر خسروی س.ک در جایگاه قرار گرفت و اظهار داشت: در یک مقطع به مه آفرید گفتم گشایش‌ها مجوز ندارد و او در جواب به من گفت نگران نباش مگر تاکنون مشکلی پیش آمده است.

وی ادامه داد: در دو مرحله با آقایان ع.ر و الف .ش جلسه گذاشتیم که آقای الف.ش نماینده تام‌الاختیار مه‌آفرید بود و ع.ر در آن جلسه گفت: این کار اشکال دارد و من دیگر امضا نمی‌کنم معلوم بود که منافع به جیب او نمی‌رود و قطعا از جای دیگر دستور می‌گرفت.

بعد از اظهارات این متهم ع.ر در جایگاه قرار گرفت و اظهار داشت: مطالب آقای س.ک غیرواقع است وقتی ال‌سی‌ها شروع شد در زمینه شمش فولاد خوزستان بود و در آن زمان اصلا به آقای س.ک ارتباط نداشتم کارمند من از مه‌آفرید سؤال می‌کرد که گشایش‌ها کجا صورت می‌گرفت و او هم انجام می‌داد.

وی ادامه داد: وظیفه من اصلا کنترل ال‌.سی نبود تقسیم وظایف کرده بودیم و جلساتی که می‌گوید مربوط به زمانی است که همه چیز مشخص شده بود.

وی افزود: در یک جلسه به آقای س.ک گفتم مطرح شده که فاکتورها مشکل دارد و از او خواستم یا او گشایش نکند یا من امضا نکنم. بعد از اعتراض به آقایان الف.ش و س.ک پیش مه‌آفرید رفتم و مه‌آفرید گفت فکر می‌کردم شما هم در جریان هستید در همان جلسه الف. ش به مه‌آفرید گفت گفته بودم که او بی‌خبر است. بعد از اظهارات این دو متهم قاضی سراج مه‌آفرید خسروی را به جایگاه خواند و اظهار داشت چه مقدار پول به خاوری داده‌اید که متهم در پاسخ گفت: سه میلیون دلار پرداخت کرده بودم.

تمام مواردی که پرداخت بود را صادقانه گفتم و تنها یک مورد به آقای س‌.ک از من خواسته بود و من با دسته چک شخصی به وی پول پرداخت کردم.

مدیرعامل گروه آریا ادامه داد: تا تاریخ 11 مرداد نود از گشایش‌ها بی‌اطلاع بودم و اظهارات آقای ع.ر را قبول ندارم در رابطه با ال‌سی‌ها به هیچ وجه از اینکه مجوز داشته یا نداشته خبر نداشتم.

مه‌آفرید خسروی درباره گشایش اعتبارها اظهار داشت: کسی که فاکتور صادر می‌کند باید کالا را تحویل بگیرد در تنزیل اعتبارات دخالتی نداشتم گشایش و تنزیل کار جدیدی بود که فولاد خوزستان نمی‌دانست چه بانکی آن را انجام می‌دهد من هم بانک ملی کیش را معرفی کردم همه می‌خواهند تقصیر را گردن من بیندازند در حالیکه بانک‌ها سودشان را پیش‌پیش گرفته‌اند.

متهم در ادامه اظهاراتش مدعی شد یک سری از مسائل سطح‌شان از سطح دادگاه بالاتر است که قاضی در واکنش به این اظهارات گفت: هیچ چیزی سطح‌اش بالاتر از دادگاه نیست و باید واقعیات را بگویید و ما را از گفتن واقعیت نترسانید.

متهم ادامه داد: از نظر مدیرعامل گروه آریا همه ال‌سی‌ها واقعی بوده و مستند قانونی داشته آنهایی که فروشنده کالا بودند از ترسشان گفتند کالا و جنس نداشتند مانند آقای ک.ن که یکبار گفت که نداده‌ام و الان گفته است که جنس را داده است.

متهم درباره اینکه آقای ع.ر می‌گوید هیچ کالایی به گروه ملی فولاد نیامده است گفت: در این زمینه 2 هزار میلیارد و 400 میلیون تومان فروش ثبت شده است و قرار نبود کالا به گروه ملی برود همه کالاها برای تولید نبوده و بخشی از آن برای کار تجاری بوده است کار تولیدی و تجاری در این گروه به صورت موازی مجاز بوده و از محل فروش کالا پول به شرکت آمده است.

وی افزود: این شرکت‌ها شخصیت مستقل حقوقی هستند و به من ارتباطی ندارد پول‌هایی هم که داده شده از محل فروش کالا بوده است تنزیل به من ارتباطی ندارد و گردش مالی در حساب خود شرکت‌ها بوده است.

متهم با بیان اینکه مسئول همه اتفاقاتی که در مجموعه من افتاده است هستم در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه مگر تنزیل اعتبارات توسط آقای س.خ و کارمند شما صورت نگرفته است گفت: او کارمند من بود و برای فولاد خوزستان تنزیل می‌کرد فولاد خوزستان متعلق به دولت است و چون نمی‌توانست در کیش دفتر داشته باشد گروه ملی در فولاد گشایش می‌کرد کارهای تنزیل فولاد در بانک‌های ملی و سپه کیش انجام می‌شد و تقاضای تمام تنزیل‌ها که توسط فروشنده‌ها صورت گرفته موجود است.

متهم درباره رشوه‌های پرداخت شده به کارکنان بانک ملی کیش به میزان یک میلیارد و 210 میلیون ریال گفت: یک میلیارد و 70 میلیون ریال را به س.خ که برای پرداخت به عنوان قرض به یکی از دوستانش می‌خواست دادم اما نمی‌دانستم به چه کسی می‌خواهد بدهد مابقی پرداختی‌ها هم بابت عیدی به کارکنان بانک بود و چون عرف بانک‌ها بود گفتم پول را پرداخت کند.

متهم همچنین پرداخت 60 میلیون ریال پول به کارکنان بانک سپه کیش را در قالب عیدی دانست و در قالب پرداخت 9 میلیارد ریال به رئیس شرکت ایمیدرو گفت: این پرداخت درباره اجباری بود که داشتیم اگر نمی‌دادیم سهمیه ما را کم می‌کردند و تولیدمان با مشکل روبرو می‌شد.

وی ادامه داد: این پول بابت حفظ سهمیه فولاد بود و آقای س معاون وزیر که در ادامه به فولاد مبارکه رفتند در این نمونه دخیل بودند و بعد از اینکه با رئیس ایمیدرو به دفتر من آمدند قرار شد به من ورق بدهند.

مدیرعامل گروه آریا گفت: همه این اتفاقات به خاطر این بود که معاونان وزیر صنایع سالم نبودند و برای انجام کار طلب پول می‌کردند.


مه‌آفریدخسروی: عامل فرار خاوری و دیگر عوامل مرتبط را معرفی می کنم
مه‌آفرید امیرخسروی مدیرعامل گروه توسعه سرمایه‌گذاری امیر منصور آریا و متهم ردیف اول پرونده فساد بزرگ مالی در ادامه دفاعیات خود اظهار داشت: فشار اداره مالیات، اداره دارایی، شهرداری‌ها و حقوق حدود 16 هزار پرسنل ما را بعضا مجبور به پرداخت رشوه می‌کرد.

وی ادامه داد: تا سال 87 فقط با بانک ملی شعبه مرکزی کار می‌کردیم و هیچ مشکلی نداشتیم بعد از خرید گروه ملی با بانک صادرات صحبت کردیم تا برای طی روال قانونی پرداخت وام کارشناس معرفی کند که مشکلات ما از همان‌جا شروع شد.

متهم ادامه داد: بازرسی وزارت اقتصاد به بانک صادرات نامه نوشت که گروه آریا می‌خواهد گروه ملی را بخرد این در حالی بود که ما قبل از آن گروه ملی را خریده بودیم با این نامه بانک صادرات جلوی کار ما را گرفت و سؤال من این است که چرا به همه بانک‌ها نامه نزدم ما قبل از نامه بازرسی وزارت اقتصاد هیچ گشایشی انجام نداده بودیم و این کار بودار بود زیرا از همانجا شروع کردند که جلوی کار ما را بگیرند.

متهم با اشاره به آشنایی با ع.ر خواهرزاده رئیس آقای م گفت: با پیشنهاد این فرد نامه‌ای به رئیس جمهور نوشتم تا درباره این موضوع دستور رسیدگی دهند و گفتم اگر نمی‌گذارند کار کنیم بگویید تا ما هم بدانیم از سال 88 در کار ما توطئه می‌کردند بطوریکه وقتی برای سهم الشرکه شرکت ام.دی‌.اف پول واریز کردیم بانک صادرات نامه زد که این پول از محل تنزیل است چطور 6 میلیارد را متوجه شدند اما گردش 3 هزار میلیاردی را نفهمیدند.

وی خاطرنشان کرد: هنوز هم این کارخانه تولیدی در سال ضربه خوردن است کارخانه‌ای که سالانه 250 میلیون دلار از واردات کم می‌کرد. ماشین آلات در حال استارت بودند که کار متوقف شد و هنوز هم معطل است

مه‌آفرید امیرخسروی با بیان اینکه این رفتارها در حالی با من انجام شد که آقای س ماشین‌آلات دسته دوم 40 ساله را وارد کشور می‌کند گفت: من اگر قصد ضرر رساندن به کشور و نظام را داشتم با بهترین کارخانه دنیا برای واردات قطعات تعامل نمی‌کردم واردات شمش 4 میلیون تن در سال است که با کارهای گروه من 12 درصد از واردات کاسته می‌شد.

وی با بیان اینکه تمام پول‌هایی که از کشور خارج شده بابت خرید ماشین آلات بود گفت: کسانیکه سهام بانک صادرات را به نازلترین قیمت خریدند در کار ما دخالت کردند آقای م یکی از مسئولان صنعت روغن به یک دوست مشترک و تنها یک هفته بعد از دستگیری من گفته بود خسروی اعدام می‌شود برادر مدیرعامل سابق بانک صادرات در کار گوشت بود و در یک جلسه رفتار بسیار بدی با من کرد گوشتی که قرار بود به میزان 100 هزار تن وارد کشور کنم و با قیمت 8 هزار تومان به وزارت بازرگانی بفروشم را جلویش را گرفتند همه اینها برای این بود که به من ضربه وارد کنند من با قائم مقام بانک مرکزی دوست بودم یا کسانیکه جلوی کار من را گرفتند.

مه آفرید امیرخسروی ادامه داد: رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس باید به این سؤال پاسخ دهد که من بارها به او گفته بودم که از من باج‌خواهی می‌شود یا خیر من حتی به رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بارها گفته بودم که عده‌ای از من باج خواهی می‌کنند.

وی با بیان اینکه بسیاری از نمایندگان مجلس با من تماس می‌گرفتند گفت: آنها باید قسم بخورند که من به آنها گفته‌ام که در کشور فساد است یا خیر.

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس وقتی به او گفتم که فساد در کشور وجود دارد فقط سرش را تکان داد.

قاضی سراج در پاسخ به سؤال مه‌آفرید امیرخسروی که چرا جو را امنیتی کردید که کسی جرات نمی‌کند حرف بزند یا چرا اجازه نمی‌دهید من مصاحبه کنم گفت شما همه جا دخالت داشتی و می‌توانستی مصاحبه کنی الان هم در حال شانتاژ هستی و از خودت دفاع نمی‌کنی.

مه‌آفرید ادامه داد: من از خودم دفاع نمی‌کنم بلکه از عملکرد گروهم دفاع می‌کنم کسانی که الان مثل موش پنهان شده‌اند باید الان جواب بدهند. یکی از مسئولان با من جلسه امنیتی گذاشت و خودش را مشاور امنیتی موضوع تحریم عنوان کرد و به من گفت: برو خارج از کشور شرکت تأسیس کن. آقای ر شما رابط پیش من نفرستادید.

وی خطاب به نماینده یکی از شهرهای شمالی کشور در مجلس شورای اسلامی گفت: آیا شما نبودید که از من می‌خواستید پیگیر پروژه‌ها باشم چرا آقای الف معاون وزیر اقتصاد الان باید در مسئولیت باشد.

مدیرعامل گروه آریا درباره تأسیس بانک آریا گفت: تأسیس بانک آریا برای بحث تحریم مطرح شد و همه مسئولان در جریان بودند و یک میلیارد دلار هم برای این موضوع در نظر گرفته شد اما هیچ کس شهامت ندارد بگوید در جلسات ساعت 12 نیمه شب چه گذشت.

وی ادامه داد: از همین جا خطاب به این مسئولان می‌گویم تا زمان جلسه بعدی دادگاه یا خودشان موضوع را به رهبر انقلاب بگویند که ما برای کمک به دولت جلو آمده بودیم وگرنه اسامی همه آنها در جلسه بعد با مدارک افشا خواهم کرد.

متهم با بیان اینکه رسما از من خواستند برای کمک به دولت وارد کار شوم گفت: خاوری با قباحت تمام به من می‌گفت برای بالا بردن سطح اعتبار باید به من پول بدهی.

متهم ردیف اول فساد مالی با طرح این سؤال که خاوری را چه کسی فراری داد گفت: اگر تا جلسه بعد دادگاه پاسخ این سؤال از سوی افراد مورد نظر داده نشود خودم همه اطلاعات را افشا خواهم کرد.

اسم آقای ر هم به عنوان نمونه ذکر کردم ایشان نه تنها در منزل خود بلکه در پارک لویزان و دفترش هم با من جلسه گذاشته بود.


قاضی سراج: ثابت می‌کنم هیچ کس در این پرونده خط قرمز ندارد
قاضی ناصر سراج در بخش دیگری از رسیدگی به اتهامات مه‌آفرید امیرخسروی متهم ردیف اول پرونده 3 هزار میلیارد تومانی خطاب به متهم گفت: من وظیفه‌ام فقط تفهیم اتهام در چهارچوب این پرونده است و اینکه نقش شما را در رخ دادن فساد 2 هزار و 800 میلیارد تومانی بررسی کنم.

قاضی گفت: من بر اساس مدارک موجود یعنی پرینت حساب شما و رفتار شما پرونده را بررسی می‌کنم و کاری به این ندارم که چه اتفاقات دیگری در این زمینه رخ داده است زیرا من باید چارچوب پرونده را در ذهن داشته باشم.

قاضی گفت: بر اساس کیفر خواست 2 هزار و 800 میلیارد تومان پول از شعبه‌ای در کیش به تهران آمده و سپس به حساب شما واریز شده است و آن وقت شما می‌گویید مسئول این پول‌ها نیستید من پرونده‌ای در پیش رویم باز است که 32 متهم دارد با اتهامات مختلف.

قاضی خطاب به متهم گفت: شما باید راجع‌ به موضوع این پرونده دفاع کنید نه خارج از این پرونده شما دفاع کنید جانانه هم دفاع کنید من به شما وقت می‌دهم.

مه‌آفرید گفت: من چگونه دفاع کنم وقتی کسانی که یک میلیارد دلار به من معرفی‌نامه داده‌اند تا بروم از برزیل گوشت وارد کنم اما به خاطر جنگی که با یکدیگر داشتند و نتوانستند یک میلیارد ریال را هماهنگ کنند امروز من باید جوابگوی آنها باشم.

قاضی گفت: شما از اسامی زیادی نام بردید اگر اینها همین دنیا از شما شکایت کنند باید پاسخگوی آنها باشید آن دنیا که جای خود.

مه‌آفرید گفت: برای یک مفسد‌فی‌الارض پاسخ گفتن به اتهام افترا دیگر چیزی به حساب نمی‌آید. به من کسانی بودند که گفتند برو و گروه ملی را بخر.

وی به نقش آقای الف معاون بیمه و بانک وزیر اقتصاد و دارایی اشاره کرد و گفت: وقتی آن آقا از وزیر اقتصاد 300 میلیارد تومان معرفی‌نامه گرفت تا من به بانک صنعت و معدن مراجعه کنم با چه نیتی این کار را کرد تنها نیتش این بود که سهامدار بانک آریا شود. اما بعد از آن آمد هم از این طرف خورد و هم از آن طرف.

مه‌آفرید خسروی گفت: چرا آقای «م» رئیس اعتبارات بانک صنعت و معدن جلوی اعتبارات ما را گرفت و دنبال گرفتن پول از ما بود آمدند و وثیقه ما را 10 برابر کردند زیرا به آنها رشوه نداده بودیم.

وی به نقش «ش ـ ح» اشاره کرد و گرفت: این فرد چهار بار به دفتر من آمد و اسرار داشت که بیا برای لوله‌سازی خوزستان کاری انجام بده به نوعی شده بود دلال میان آقای «ع» مدیرعامل گروه ورزشی داماش و بنده.

متهم درباره نقش معاون سیاسی استاندار خوزستان نکاتی اشاره کرد و گفت: همین آقا بارها اسرار داشت که من لوله‌سازی اهواز را خریداری کنم چرا اینها می‌خواستند لوله‌سازی را به ما بفروشند آقای «ش ـ ح» چرا به دفتر من مراجعه کرد و گفت تا زمانی که یک میلیارد تومان به او ندهم از دفتر من نمی‌رود. آقای «پ» رئیس سابق ایمیدرو برای چه اصرار داشت که من فولاد خرمشهر را بخرم.

آقای «م» در دفتر من چکار داشت که قصد داشت تا بخشی از شرکت‌های به جا مانده اهواز را به من بفروشد.

من هر کمکی کردم به آقایان دولتی کردم که در خصوصی‌سازی سرشان را بالا بگیرند.

وی گفت: من در جلسه آینده اسامی را می‌گویم و مشخص می‌کنم که چه کسانی در این پرونده نقش داشته اند من برای این مملکت کارخانه زدم و کار کردم.

خسروی افزود: در تمام شهرها استانداران، نمایندگان مجلس و مدیرکل اطلاعات می‌دانستند که ما داریم چه کاری انجام می‌دهیم.

مدیرکل وزارت اطلاعات آقای «ش» آمد در دفتر من و آمد گفت از همه کارهای من اطلاع دارد. وزارت اطلاعات به من نامه داده بود که ماهیت گروه آریا برای من مشخص شده است و می‌داند 30 شرکت زیر مجموعه‌اش چه کاری انجام می‌دهد.

وی به مشکلات پیش آمده در مسیر واگذاری ال سی‌ها اشاره کرد و گفت: در تاریخ 17 مرداد قرار بود ما به بانک مرکزی قسمت اعتبارات برویم اما جلوی کار ما را گرفتند و زمانی بود که هفته قبل از آن بانک ملی گشایش‌ها را انجام نمی‌داد و تنزیل‌ها را متوقف کرده بود.

وی به نامه 8 فروردین بانک مرکزی مبنی بر تسویه حساب بدهی‌های گروه آریا ظرف مدت یک ماه اشاره کرد و گفت: اگر بانک مرکزی حسن نیت داشت چرا فقط به بانک ملی نامه زد و به تمام بانک‌ها نظیر پاسارگاد و دیگران نامه نزد.

آقای قاضی اینها بوی چه می‌دهد. آقای الف ـ پ نماینده بازرسی در بانک مرکزی چرا از طریق آقای «ح ـ س» درخواست 10 میلیارد تومان پول از من کرده بود.

آقای «س» چرا نمی‌آید بگوید که من به هر مسئولی که گفتم از من پول می‌خواهند به جای اقدام سرشان را تکان دادند.

وی ادامه داد: آقای « الف » به آقای «ع ـ د» در فروردین 90 می‌گوید که شما نگران نباشید گروه‌ آریا چهار ماه دیگر زمین می‌خورد ایشان از کجا می‌دانستند که ما زمین خواهیم خورد. چرا دار و دسته آقای الف از همه اتفاقات مصون ماندند و کسی جرئت دارد به سراغشان برود.

مه‌آفرید خسروی افزود: یکسری افراد پشت سر نظام سنگر گرفته‌اند و به اسم نظام دارند از نظام سوء استفاده می‌کنند. به اسم نظام پول می‌گیرند و کار مردم را با یک نامه تغییر می‌دهند.

وی افزود: من حتی به وزارت اطلاعات هم دیگر اعتماد ندارم زیرا از کجا معلوم همان کسی که از من بازجویی می‌کند نرود اطلاعات را در اختیار کس دیگری قرار دهد مگر نبود آقای «الف» که با آقای خاوری نسبت داشت و تمام کارهای او را انجام می‌داد و رابطه او در وزارت اطلاعات بود.

خسروی افزود: من حتی به پیش آقای «پ» در سازمان بازرسی کل کشور هم رفتم و گفتم که از من باج‌خواهی می‌کنند و گفتم که پیش اقای الف هم رفتم و گفتم که چه اتفاقاتی دارد می‌افتد در حالی که ایشان سرش را تکان داد و گفت نه اشتباه می‌کنید اینها آدم‌های خوبی هستند.

وی افزود: به نظرتان «ح ـ س» امروز فرار کرده است.

مه‌آفرید افزود: روز جمعه 14 مرداد سال 90 ساعت 2 بعد از ظهر حکم بازداشت من صادر شد و من از جریان بازداشت در ساعت 4 بعد از ظهر باخبر شدم و به من همان زمان زنگ زدن و گفتن از کشور فرار کنم اما من این کار را نکردم فقط برادرم را فرستادم زیرا می‌دانستم من کاری نکرده‌ام و باید بمانم و جوابگوی اشتباهات دیگران باشم.

متهم افزود: به کشورم افتخار می‌کنم لازم باشد برای کشورم جان می دهم من تا سال 86 حتی پاسپورت هم نداشتم.

وی افزود: اینها می‌خواستند کاری کنند که من از کشور فرار کنم تا همه تقصیرها به گردن من بیفتد در حالی که وقتی از رفتن من ناامید شدند خاوری را فراری دادند زیرا خاوری هم سرخط خیلی از مسائل بود.

در این لحظه قاضی سراج به متهم گفت: این نظام آن قدر قدرت دارد که همان طور که ریگی را به کشورمان آورد خاوری را هم دیر یا زود به کشور باز می‌گرداند.


وکیل خاوری چگونه خاوری را فراری داد/ مجادله قاضی سراج و ریاحی درباره صلاحیت دادگاه انقلاب
پس از دفاعیات مه آفرید امیر خسروی، وکیل وی غلامرضا ریاحی در جایگاه قرار گرفت تا از موکلش دفاع کند. این فرد با اشاره به اینکه نقش محاکمه خسروی در جلسه دوازدهم کمرنگ شده است، گفت: ما از شما یک وقت مبسوط‌تر و یک جلسه دیگر می‌خواهیم تا در آن جلسه فقط و فقط به اتهامات خسروی رسیدگی شود.

قاضی پرونده خطاب به ریاحی گفت: شما صدایت را برای ما بالا نبر به اندازه کافی فرصت داشته‌ای تا مطالب را بخوانی برای بهانه آوردن دیر شده است همان زمانی که بی‌ اجازه صحبت کردی باید از دادگاه بیرونت می‌کردم.

ریاحی گفت: من برای بهترین دفاع آماده‌ام اما خواهش می‌کنم جلد پنجم را از پرونده در اختیار من قرار دهید.

قاضی گفت: پیش از این هر چیزی که مورد نیازت بود به شما داده‌ام. پیش از این هر چه می‌خواستی داده‌ایم.

پس از یک مجادله لفظی میان قاضی و ریاحی، ریاحی مدعی شد من برای یک دفاع جانانه آمده‌ام و خیالت راحت آن قدر حافظه‌ام قوی‌ است که بدون لایحه تا شب از متهمم دفاع کنم.

ریاحی دفاعیاتش را این گونه آغاز کرد که در روز تحقیقات از خاوری در پیش بازپرس فردمحمدیان باید پرسید چه کسی به عنوان وکیل همراه خاوری بوده که برخلاف نظر اداره اطلاعات خوزستان فردمحمدیان خاوری را بازداشت نمی‌کند و حتی نامه ممنوع‌الخروج او را هم امضا نمی‌کند.

وی گفت: از تحقیقات اداره کل اطلاعات و دادگستری خوزستان باید به این نکته اشاره کنم که در آن زمان در 97 بند قرار مجرمیت به امضای فردمحمدیان، بازپرس شعبه ششم اهواز برای مدیرعامل گروه ملی فولاد نوشته می‌شود در حالی که هنوز پرونده این فرد به دادگاه نیامده است.

وی گفت: من باز هم سوالم را مطرح می‌کنم چه کسی همراه خاوری به بازپرسی رفته بود که به فردمحمدیان توصیه کرده بود که باعث شد برخلاف اظهارنظر اداره اطلاعات خاوری ممنو‌ع‌الخروج نشود.

وی گفت: ما چند فتح گروه تحقیق داریم فتح اول اداره اطلاعات خوزستان است که گزارشی جامع و مفید اما در عین حال مختصر را ارائه می‌دهد و سپس همان گزارش به تهران می‌آید و آقای بازپرس به خسروی تفهیم اتهام می‌کند که در اخلال در نظام اقتصادی شرکت داشته‌اید اما به یکباره وقتی پرونده به تهران می‌آید روند طراحی به شکل دیگری تغییر می‌کند به این ترتیب هم ضابطان و هم قضاتی که در این پرونده تحقیقات را رهبری می‌کردند آرایش‌شان عوض می‌شود به گونه‌ای که تا پایان جلد 24 پرونده هنوز هم یک برگ گزارش از سوی بازپرس پسندیده در پرونده نیامده است.

ریاحی به موضوع دزدیده شدن دفترچه یادداشت خود در جلسه دیروز دیدار با خسروی اشاره کرد و گفت: می‌دانید چرا دفترچه یادداشت مرا دزدیدند به خاطر آنکه من در آن دفترچه نام وکیل خاوری را نوشته بودم اما افسوس می‌خورم که هنوز هم باید این سؤال را مطرح کنیم که چه کسی به فردمحمدیان توصیه کرد که خاوری را ممنوع‌الخروج نکند که به این ترتیب خاوری 3 روز بعد وارد هواپیما می‌شود و از مرز خارج می‌شود.

وی گفت:‌ خاوری ارتباطات زیادی داشت که اگر می‌ماند هم خودش آسیب می‌دید و هم پای دیگران را به میان می‌کشید اما وقتی پرونده به تهران می‌آید وزارت اطلاعات درخواست دیگری می‌نویسد و به دستور افشارنیا، فردمحمدیان اقداماتی انجام می‌دهد.

وی افزود: اما اهاله پرونده از اهواز به تهران نیز نکات زیادی داشت برای مثال در بار اول اهاله اشاره می‌شود که محاکم تهران امکان رسیدگی به این پرونده را دارند. اما به یکباره آقای دولت‌آبادی، دادستان تهران از اشتباه رخ‌ داده با خبر می‌شود و خطاب به دیوان می‌نویسد که رأی اصلاحی بدهید تا دادسرای تهران نیز بتواند در پرونده مداخله کند.

ریاحی گفت: از این مرحله تحقیقات به بعد مورد تحقیق از ال‌سی‌ها خارج می‌شود اما همچنان اداره اطلاعات درخواست خود را مبنی بر ممنوع‌الخروج شدن 17 نفر اعلام می‌کند. اما سه چهار نفر از آنها همچنان به دستور آقای فردمحمدیان ممنوع‌الخروج نمی‌شوند.

در این بخش از رسیدگی به پرونده باز هم مثل جلسات قبل میان ریاحی و قاضی سراج بر سر صلاحیت دادگاه انقلاب مشاجره لفظی پیش آمد و هر کدام سندی را مبنی بر صلاحیت و عدم صلاحیت دادگاه انقلاب نشان دادند. بالاخره ریاحی مؤظف شد به ادامه دفاعیات خود بپردازد به این ترتیب به موضوع شرکت‌های صوری اشاره شده توسط دادستان نماینده پرداخت و گفت بیش از 14 شرکت از 30 شرکت پیش از تیر 88 تأسیس شدند و این تاریخ زمانی است که هنوز گروه ملی معامله نشده است.

وی گفت: گروه ملی بیش از 850 میلیارد تومان بدهی داشت و طبیعی بود که برای دولتی‌ها مهم باشد که این گروه را به خسروی بفروشد و به این ترتیب خسروی بنا به تشویق گروهی از عوامل اقتصادی در خرید خصوصی‌سازی مشارکت می‌کند اما در آن زمان تشابه اسمی میان گروه ملی و اسم فولاد خوزستان پیش می‌آید به این ترتیب نامه‌ای که آقای «م» برای خسروی در واگذاری گروه ملی نوشته شده بود با اسم فولاد خوزستان اشتباه گرفته می‌شود در حالی که اصلاً موضوع فروش فولاد خوزستان و 50.5 درصد سهام آن واقعی نبوده و اصلاً رخ نداده است.

وی افزود: بعد از آن نامه خسروی به نحوی تحت‌الحمایت آقای «م» قلمداد می‌شود و با واسطه آقای «م» این گونه قید می‌شود که لابد خسروی مورد حمایت رئیس جمهوری نیز بوده است.

ریاحی گفت: خسروی بر اساس دیرینه زندگی‌اش پول خیراتی پیدا نکرده بود که به هرکسی که با او سلام علیک می‌کرد پولی بدهد.

ریاحی در بخشی از دیگر دفاعیات خود گفت: آقای قاضی من نمی‌توانم به گزارش‌هایی اعتماد کنم که از بیخ و بن جعلی است برای مثال اشاره شده که 12 هزار هکتار جنگل به خسروی واگذار شده در حالی که موضوع احداث تله‌کابین درفک بوده و اصلاً موضوع واگذاری نبوده است.


 


امروز: برای شرف اهل سیاست سید مصطفی تاجزاده که استوار ایستاده است بر سر پیمان خویش و چشمهایش که تار می بیند.

چقدر سخت است برای شما نوشتن که استاد نوشتن هستی، چه از نوشته های عاشقانه برای همسرتان و چه از آن نوشته های جدی که پر هست از نقد و نظر و راه کار و....سخت است برای یک معلم نوشتن خیلی سخت، باید روی تک تک لغات فکر کرد و حواس جمع بود اشتباه نداشته باشی و جسارت می خواهد نوشتن برای شرف اهل سیاست، می خواهم بالاخره دست به این جسارت بزنم و برای شما بنویسم که خیلی خیلی عزیز هستید و این روزها چشم هایتان غمگین تر از همیشه است...

نزدیک به سه سال از آن شب کذایی می گذرد که فرسنگ ها دورتر در اینترنت خواندم که مصطفی تاجزاده، محسن میردامادی، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده، بهزاد نبوی و...بازداشت شدند. یخ زدم پای اینترنت که مگر می شود فرزندان نظام، یاران انقلاب،مدیران ارشد جمهوری اسلامی بازداشت شوند؟ موبایل ها قطع شده بود و اینترنت ضعیف کار می کرد، و بالاخره فخری خانم محتشمی پور را یافتم و گفت که نه مصطفی خانه هست و جمله هنوز تمام نشده بود که درهای خانه باز شد و....مامان فخری شمارا آن شب سپرد به فاطمه زهرا و گفت سالم دادمش سالم هم پسش می گیرم و من ماندم و صفحه خالی و آدم هایی که یک به یک عزیز بودند و رفتند و من ماندم و یک خروار خاطره و بغض و امیدواری که نهایتا یک هفته هست و بیشتر نمی شود که انقلاب اسلامی فرزندان خود را قربانی نمی کند...

تصویرها رژه رفتند از جلوی چشمم، خشنده های همیشگی تان، بهار 84 و زیر زمینی که جوانان حامی دکتر معین در آن جمع شده بودند و شمایی که یک لحظه آرامش نداشتید و از این سو به آن سو می رفتید و همه را توجیه می کردید و لحظه ایی حامی ما می شدید در مقابل تند ترین انتقاد ها و زمانی هم خود مارا می بردید زیر انتقاد و کلاس درس بود و شما صبور وخندان گوش می کردید و یاد می دادید، شب آخر که می خندیدید و می گفتید ما بردیم، مطمئن باشید فردا روز ماست، ماشین ها را اماده کنید که باید جشن بگیریم و خود می دانستید بردی در کار نیست و قرار است نتیجه انتخابات جور دیگری رقم بخورد و...دور دوم هم با انکه ان چیزی نبود که قلبا می خواستیم ایستادیم،میدان شهرک غرب بود و شما که با جدیت داشتید مردم را نسبت به آینده هشدار می دادید و دو تا از بچه ها کنار شما ایستاده بوند آقایی بی توجه به حرف های شما و هشدارهایتان به من و فخری خانم گفت می بینید که هنوز به هیج جا نرسیده محافظ گرفته اند و ما چقدر خندیدیم اما ای کاش ان مرد و مردها و زنان هشدارهای شما را می شنیدند...همیشه برای شما انتخابات مهم بود و چه شرافتمندانه بر سر آرای مردم می ایستادید حتی به قمیت از دست دادن مقام و پست اما حاضر نشدید از رای مردم تهران چشم بپوشید و تن به بدعت های ناصواب بدهید و کینه ها را خریدید تا پایبندی خود را به "میزان رای مردم است" ثابت کنید...

بازهم تصویر است که رژه میرود، 22 بهمن 85 و شما که خانه نشین شده بودید برای درد بی امان گردن و با جدیت از حضور در راه پیمایی 22 بهمن دفاع می کردید، این انقلاب مال ما است، نمی گذاریم مصادره اش کنند، حضور ما در این مراسم واجب است، باید حضور خود را در دوربین ها ثبت کنیم و ازهمین فرصت استفاده کنیم و برای زدن حرفهایمان به مردم....زیر زمین مشارکت شب های احیا و کسانیکه حلقه زده اند دور شما تا برای انتخابات بحث کنند و شما که مثل همیشه تاکید دارید بر حضور در انتخابات که حق ما هست و غیره و منی که با شیطنت از آن وسط داد میزنم برای چه باید شرکت کنیم و شمایی که می خندی و می گویی برو ضد انقلاب، تو که از حالا تو ستادی و شمایی که باز خسته نمیشی و تمام شب را به پاسخ دادن به سوال ها می گذرانی و چند روز بعد با تحکم می گویید زودتر درست رو تمام کن و بیا باید در ستاد باشی و من می خندم که حالا با مدرک فوق لیسانس کمتر از معاونت وزارت خارجه رو قبول نمی کنم و شما که مثل همیشه از ته دل می خندی و می گویید مگر انقدر مملکت بی حساب و کتاب شده است که به تو پست بدهیم بچه اصلا نیا فکر می کنی راهت می دهیم ضد انقلاب...

نشد که بیایم پایان نامه انقدر طول کشید که شد 25 خرداد و من ماندم و روزهایی که از دست رفت و حسرتی به طول تاریخ و....اما نگذاشتم حسرت ها ماندگار شود و برگشتم درست زمانیکه باید برمیگشتم تا حق دختری ادا کنم برای مامان فخری و پیوستم به خانواده بزرگ زندانیان سیاسی که برای نخستین بار در روز پدر آمده بودند تا شاید صدایشان از میان دیوارها عبور کند و به گوش شماها برسد...صدای یا زینب همراه و همدمت ماندگار شد در تپه های اوین که گویی صدای زینت (س) از اعماق تاریخ بلند شده بود...

9 ماه گذشت، ترس و دلهره و دلنگرانی، امید و صبوری و مقاومت، ملغمه ایی بود از احساسات متضاد و به هرحال مایی بودیم و یک کوه افتخار و مردان و زنانی که نبودند اما خبرهایشان بود که ایستاده اند چون سرو و خبرهای شما بود از دو الف و بازجوهایی که هی می گفتند عوض می شوند و مردی که بر سر ایمان خود عمار گونه ایستاده است همچون دیگر یارانش، گویا درس های تاریخ بود که برای ما تکرار میشد از مردان محمد (ص) که هیچ گاه از احد احد گفتن باز نه ایستادند و حال مردان سرزمین ما که تاریخ را از نو می نویسند و در این میان مصطفی اوین که به آن دادگاه های پراز داد می خندد و پیام وفاوداری چریک پیر به میرحسین موسوی که پشتوانه ی ما می شوند بر سر ایستادن بر سر این مسیر سبز...در دادگاه شرکت نکردی و گفتی تا زمانیکه آنکه از او شکایت کرده ام راهی دادگاه نشود من نیز در دادگاه سخنی نخواهم کرد و سربلند تن دادی به انچه که حقت نبود، حق هیچ کدامتان نبود...

9 ماه گذشت و یک شب خبر رسید که تاجزاده به خانه آمده و باز تصویرهایی که امروز خاطره شده است؛ انگار نه انگار 9 ماه زندان و بازجویی و انفرادی و به اصطلاح سوییت های چند نفره دو الف و... مصطفی تاجزاده امده بود با همان لبخندها و چشم هایی که برق میزد مثل همیشه، خانه بود که پر و خالی میشد و مامان فخری که تمام صورتش لبخند بود و خنده هایش که همراه شده بود با خنده های همسر جانش و خانه ایی که نو شد در آستانه سال نو و مایی که سر داده بودیم سر اومد زمستون، رسیده بهارون...

خانه خالی نشد از میهمان و رفتند و آمدند و خاتمی و موسوی و کروبی و رهنورد و انگار برای ما خستگی معنی نداشت کنار بانویت ایستاده بودیم لحظات را از دست نمی دادیم، خستگی انگار تورا نمی شناسد مرد و از همان روزهای نخست سال نو شال و کلاه کردی و از خانه این زندانی سیاسی به خانه آن یکی رفتی و مادران شهدا را سر زدی و عمق بخشیدی به خانواده بزرگ ما و چقدر خوب بود آن لحظه های بودن با شما دو نفر و همراه و همسفرتون شدن در روزهای عید که لحظه ایی به خودت و خانواده ات نیاندیشیدی و خانه های بی پدر را پر کردی از وجود پدرانه ات و خنده هایی که در گوش شهر پیچیده بود...

چه زود گذشت آن ایام خوش، حتی بیمارستانش هم برای ما که تورا می دیدیم واز وجودت بهره می بردیم خوش بود، شنیدن حرفایت و آرامش و صبوریت خوب بود وانگارجان دوباره گرفته بودیم در روزهای یخ زده تابستان، اما تو مرد سکوت نبودی، نوشتی "مادر پدر ما بازهم متهمیم" و یکی از زیباترین اعترافات تاریخ را به ثبت رساندی و بعد با همراهانت همداستان شدی برای شکایت از کسی که خود اعتراف کرده بود انچه که در خرداد 88 انجام داده بودند و چون همیشه قدمی عقب ننشستید شما مردان سرافراز سرزمینم که به 7 دلاور آزادی خواه شهره شدید و به زندان بازگشتی در سومین روز ماه رمضان و روزه ایی را آغاز کردی که تا به امروز ادامه دارد، به بند دو الف نرفتی که آنرا غیر قانونی می دانی که امام فرمود نظامیان در سیاست و اقتصاد دخالت نکنند و بر اساس همین وصیت بند امنیتی داشتن برای نظامیان را غیرقانونی میدانی و تمکین نمی کنی بر آنچه که غیر قانوی می دانی اش که این سیره و روش تو است...

الان یک سال و نیم است که در زندانی و باید بر اساس قانون و حقوق قانونی ات در بند عمومی همراه با دیگر یارانت باشی و اما می ترسند از تو سید مصطفی تاجزاده که حتی از دربند بودنت نیز می هراسند انان که گوش خود بر روی کلام حق بسته اند و چشمهایشان را در مقابل ظلم کور کرده اند، و اصلا برای همین در انفرادی و قرنطینه هستی. تمام روزنه ها را بسته اند و حصار آهنی ساخته اند به دورت غافل از اینکه نور از هر روزنه ایی عبور می کند و با هیچ حصاری نمی توان خورشید را پنهان ساخت که این روزها و این سال ها ثابت شده است که در حصر کردن موسوی و کروبی و رهنورد و به زندانی کشیدن همه ی شما ها مانع از نتابیدن خورشید نشده است و حتی در سردترین روزهای این سال ها نیز باز ما بودیم و نور آفتابی که گرممان می کرد حال می خواهد اسم یک کتاب باشد یا هشداری درباره آینده مجلس...

تصویر ها رژه می رود و چند بار آخری که آمدید و کوتاه بود و مریض احوال بودید و اما بازهم خنده بودید و پر از انرژی و امید و وقتی حالتان بد هم بود باز می گفتید خوبم خدارو شکر و من نیز از ان روز سعی کردم در سخت ترین لحظات بگویم خوبم خدارو شکر که خوب بودن را از شما آموختم...

و حالا این روزها مامان فخری بیش از همیشه نگران شما هست، می گوید چشمهایتان تار می بیند و گردنتان بیش از همیشه درد گرفته و مامان این روزها بیش از همه کلافه هست و می گوید باید کاری کرد سلامتیش هست و من می گویم ما یک خانواده ایم باهم یک کاری می کنیم و او می گوید بچه بشین سرجات...

یک سال و نیم است که روزه دارید آقا مصطفی، یک سال و نیم که اذان تا اذان فقط کتاب می خوانید در آن اتاق های کم نور که به قول خود از دنیا جدایتان کرده اند افطار می کنید، افطارهایی که شنیده ام مختصر است و مامان را بیش از همیشه نگران می کنید؛ حرص می خورد که ویتامین بهش نمی رسد، کلسیوم نمیرسد، ماهی نمی خوره، مرغ نمی خوره و هنگامی هم که غذا می آورد نمی پذیرند تا خیالش را کمی آسوده کنند و شما هم تاکید می کنید که اصلا چیزی نیاورد که بی اعتنایید به همه این چیزها و.... هرشنبه با مامان حرف میزنم تا خبری از حالتون بگیرم و من هم با او دلنگران میشوم و پریشان از این همه روزه داری و راستش توان این ندارم که بگویم روزه را بشکنید و به سلامتتان فکر کنید که می دانم این روزه داری ها برای چیست و در اعتراض به چه و می دانم خشمگینتان می کند پیام شکستن روزه که تا زمانیکه در قرنطینه و انفرادی باشید و محروم از حقوق اولیه روزه دار خواهید بود...

اما می توانم به چشمهایتان فکر کنم که همیشه به ما می خندد، آن چشم هایی که در بی دادگاه به دوربین خیره شد پر از خشم بود، خشم نه برای ظلم رفته به خود که برای ظلم رفته بر کشورش و مردمش، خشم از آن همه دروغ و دروغ و... به چشمهای شما فکر می کنم که این روزها تار می بیند و اما باز می خواند و می نوسد...ان چشم ها باید تا همیشه بخندد و خشمگین شود...

هیچ نمی توانم به شما بگویم فقط می توانم از دلنگرانی هایم و دلنگرانی هایمان بگویم و به چشم های شما فکر کنم که این روزها تار می بیند اما می توانم به شما قول بدهم که تا پایان این روزهای سرد در کنار مامان فخری ایستاده ام،تا رسیدن روزهای خوب دست در دست مامان این راه را طی می کنم مطمئن باشید...

دختر و شاگرد کوچک شما

منبع: وبلاگ نویسنده


 


امروز: یک: مجید جمالی فشی در سکوت پای چوبه دار رفت؛ هیچ یک از نهادهای بین المللی و حقوق بشری کوچکترین اعتراض یا حتی اشاره ای به اعدام او نکردند و با همه ابهامات و سئوالاتی که درباره او و ترور مسعود علیمحمدی وجود دارد همچنان سکوت را نشکسته اند.

گویی که آنها نیز مرگ را مستحق جوان 24 ساله ای می دانند که اتهامش ترور یک استاد دانشگاه است و به آیه قصاص در کتاب دینی مسلمانان که اکنون 33 سال است در قوانین جمهوری اسلامی ثبت شده ایمان آورده اند!

هیچ یک از نهادهای بین المللی و حقوق بشری نپرسیدند که مجید جمالی فشی در کدام دادگاه محاکمه شد، مستندات دادگاه برای محکومیت و صدور حکم اعدام برای او چه بود؟ آیا امکان دفاع از خود را داشت؟ آیا وکیل اختیاری داشت؟ در چه شرایطی در مقابل دوربین های صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشست و علیه خود اعتراف کرد؟ آیا تنها مستندات، اعترافات او علیه خود بود؟

همان نهادها و گروههایی که برای سکینه محمدی آشتیانی (زنی که همسرش را به قتل رسانده بود و به اتهام زنا و قتل، محکوم به سنگسار و سپس اعدام شده ) کمپین ها و آکسیون های مختلف راه انداختند، از کنار اعدام مجید جمالی فشی به راحتی گذشتند و حتی پس از اعدام، پخش تصویر فتوشاپی در برنامه 20:30 که ادعا می شد تصویر پاسپورت اسرائیلی مجید جمالی فشی است و افشای آن نیز، تلنگری به این گروهها نزد.

دفاع از حق حیات سکینه محمدی آشتیانی به عنوان یک انسان جای هیچ تردید و ابهامی ندارد. اما سئوال این است که مجید جمالی فشی حق حیات نداشت؟ گروههایی که مخالف حکم اعدام هستند چرا اشاره ای هم به اعدام این جوان 24 ساله ندارند؟ آیا حقوق بشر و حق حیات گزینشی است؟

این بدین معنا نیست که یک متهم یا مجرم بدون مجازات آزاد شود بلکه روی سخن با کسانی است که برای دفاع از حق حیات سکینه محمدی آشتیانی او را تا سطح یک قهرمان و شیرزن غیور و.. بالا بردند و از حق حیات مجید جمالی فشی به سادگی گذشتند.

دوم: معصومه کرمی، همسر مسعود علیمحمدی میگوید در صحنه اعدام مجید جمالی فشی، به دلیل اینکه تحمل دیدن صحنه اعدام را نداشت و علیرغم آنکه از او خواسته بودند حضور نیافت. به گفته او خانواده مجید نیز حضور نداشتند و تنها شاهد اعدام، همسر خواهر مسعود علیمحمدی بوده که گفته است مجید حتی یک کلمه هم حرف نزد، پای چوبه دار رفت و اعدام شد. اما برنامه 20:30 صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اعترافات جدیدی از مجید پخش کرده و مدعی شده است او لحظاتی قبل از اعدام چنین اعترافاتی کرده است. سئوال این است انسانی که تا لحظاتی دیگر پای چوبه دار می رود چگونه به این خونسردی جلو دوربین می نشیند و علیه خود دست به اعتراض می زند؟

سوم: همین برنامه 20:30 تصویری از پاسپورتی را نشان میدهد که مدعی است تصویر پاسپورت اسرائیلی مجید جمالی فشی است. اما یک سرچ ساده در اینترنت و مقایسه تصویر پاسپورت پخش شده از صدا و سیما با تصویر پاسپورتی اسرائیلی در ویکی پدیا به سادگی این ادعا را رد می کند. فتوشاپ کاران حتی به خود زحمت جابجایی جای مهرها را هم نداده اند. مجید جمالی فشی بر اساس ادعای مسئولان امنیت جمهوری اسلامی موقع اعدام 24 سال داشته است اما در تصویر فتوشاپ شده تاریخ صدور 9 سال پیش است یعنی براساس این تصویر زمانی که او تنها 15 سال داشت برایش پاسپورت اسرائیلی صادر شده است. سئوالاتی نیز درباره عکس استفاده شده در این تصویر وجود دارد؛ عکسی که کمتر عقل سلیمی می پذیرد در کشوری به عنوان عکس پاسپورت مورد قبول واقع شود و از سوی دیگر این عکس به 24 سالگی مجید جمالی فشی می خورد نه 15 سالگی او. و مسائل دیگری در این باب که در این لینک می توانید مشاهده کنید.

حال سئوال این است که چرا دست اندرکاران برنامه 20:30 و همچنین دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی تا این حد ناشیانه دست به فتوشاپ می زنند و دست آویز تصویری می شوند که در ویکی پدیا در دسترس همگان هست؟ آیا دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی با تمام دبدبه و کبکبه اش دسترسی به نمونه ای از پاسپورت اسرائیلی نداشته؟ آیا آنها روزنامه نگاران، منتقدان و مخالفان خود را تا این سطح دست کم می گیرند و تصور می کنند کسی زحمت یک سرچ ساده را نیز به خود نخواهد داد؟ آیا عمدی در استفاده از چنین تصویر دم دستی وجود دارد؟ و مهم تر از همه اینکه حالا که به گفته خود، عامل ترور مسعود علیمحمدی را اعدام کرده اند چه ضرورتی ایجاب می کند پس از اعدام، دست به چنین فتوشاپ کاری های ناشیانه ای بزنند؟ آن هم در شرایطی که صدایی از هیچ نهاد و گروهی هم در باب اعدام این جوان 24 ساله در نیامد و فشاری متوجه جمهوری اسلامی نبود.

چهارم: به غیر از مجید جمالی فشی در این پرونده 30 الی 40 نفر بازداشت شده اند. مجید جمالی فشی به عنوان عامل اصلی معرفی و اعدام شد اما تاکنون درباره سایر بازداشت شدگان کوچکترین اطلاع رسانی صورت نگرفته است. این بازداشت شدگان چه کسانی هستند؟ چرا هیچ نامی از آنها نیست و چه سرنوشتی در انتظار آنهاست؟

پنجم: - پس از ترور مسعود علیمحمدی، سازمان انرژی اتمی ایران هرگونه ارتباط و همکاری این استاد دانشگاه با این سازمان را رد کرد. همسر او اما میگوید که دولت ایران به او گفته است همسرش از دانشمندان هسته ای بوده؛ مساله ای که کمتر کسی بدان توجه کرد. اگر مسعود علیمحمدی از دانشمندان هسته ای بوده و با برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی همکاری داشته چرا سازمان انرژی اتمی ایران به صراحت آن را رد کرد؟ آقای علیمحمدی چه نوع فعالیت های سری داشته که "دولت ایران" از آن سخن می گوید؟ روایت های مختلفی در مورد او و علل و عوامل ترورش از سوی رسانه های موافق و مخالف حکومتی مطرح شد؛ روایت هایی که چهره هایی متفاوت از این استاد دانشگاه ارائه می داد. در برخی از این روایت ها او، حامی میرحسین موسوی و سبزها معرفی شده بود و اینکه وی توسط جمهوری اسلامی ترور شده، برخی دیگر هم از او به عنوان دانشمند هسته ای نام می بردند و ترور وی را به مجاهدین خلق و با همکاری موساد نسبت می دادند. به عبارت دیگر گروهها و وابستگان سیاسی از طیف های مختلف براساس منافع خود در این زمینه اظهار نظر کرده و می کنند. اما سئوال این است که چرا ابتدا ارتباط مسعود علیمحمدی با فعالیت های هسته ای ایران به صراحت رد می شود و سپس در نوع گزارش ها و مصاحبه های مسئولان امنیتی و قضایی درباره این پرونده، ترور او به دشمنان برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی مرتبط می شود و تا بدانجا پیش می روند که به خانواده اش می گویند او در برنامه های هسته ای بوده اما فعالیت اش سری بوده.

ششم: همسر مسعود علیمحمدی، زنی سیاسی نیست او زنی معمولی است که تا پیش از ترور همسرش، زندگی معمولی داشته. در عین حال تنها کسی است که در ارتباط با این پرونده ترور پاسخگوی رسانه ها است. به چالش کشیدن این زن داغدار که احساساتش جریحه دار شده کمکی به روشنگری ها نخواهد کرد چه بسا که او نیز به خاطر شرایط امنیتی حاکم بر کشور ملاحظاتی داشته باشد. سو استفاده دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی از احساسات جریحه دار شده او و تبدیل او به مهره ای در جهت دفاع از برنامه هسته ای جمهوری اسلامی نیز کمکی به جمهوری اسلامی نکرده و نمی کند و بلکه بر ابهامات بیش از پیش می افزاید. هر چند به شخصه وقتی سراغ او رفتم تلاش کردم همه روایت های متضاد را مطرح کنم و از او پاسخی دریافت دارم اما معتقدم که ترور مسعود علیمحمدی به خیل عظیمی از پرونده های همیشه باز در افکار عمومی پیوسته که در مقطع فعلی نمی توان این ادعاها را بدون داشتن مستنداتی رد یا تایید کرد.

و در نهایت اینکه همچنان و با وجود همه ابهامات و سئوالات، سکوت نهادهای حقوق بشری و بین المللی در قبال این پرونده و اعدام مجید جمالی فشی ادامه دارد.
منبع: روزآنلاین


 


امروز: تا کنون بسیار بحران از سر گذرانده اید و ممکن است تصور کنید این یکی که در قیاس با آنها اصلا بحران نیست. اما باور کنید اگر مشاور شما بودم یادآورتان می شدم که اتفاقا این یکی که خرد به نظر می رسد به راستی کلان است. نمی توانید از زیر بار سنگین این یکی آسان خود را خلاص کنید. اعتبار و منزلت شما را کسانی که به آنها می گوئید اهل فتنه یا جریان انحرافی یا سلطنت طلبان و همدستان دشمن زیر سئوال نبرده اند. این منصوبین خودتان هستند که شما را به سوی سرازیری غیر منتظره ای هل داده اند.سخنگوی قوه قضائیه محسنی اژه ای است، مقام ریاست قوه قضائیه صادق آملی لاریجانی است. نهاد های دولت محبوب شما هستند که مثل یک ارکستر دارند شما را ریشه کن می کنند و هنوز شما آنها را نمی بینید و در عوض زندگی را بر جمعیت بزرگی از مردم تلخ می کنید که گفته اند یا می گویند یک چیزی در مدیریت شما مفقود است که اسمش عدالت است.

خبری که در شریان های رسانه ای راه افتاده و اتفاقا به آن چندان هم بها نداده اند، متمرکز است بر این که شما یک متهم به فساد اقتصادی را در مرحله ای که پرونده اش بر حسب نظرمقام های قضائی مورد وثوق خودتان برای رسیدگی آماده بوده و قراربرمجرمیت صادر و راهی دادگاه شده بوده عفو فرموده اید و در اجرای این عفوکه وجاهت فقهی و قانونی نداشته حسب خواسته ی حضرتعالی قرار موقوفی تعقیب صادر شده و متهم باری دیگر بر صدر نشسته و زیر چتر حمایت شما قدر دیده و با اعتماد به نفس وارد عرصه ی وسیع تری از فساد شده که همین اندازه از وقاحت متهم این بحث را پیش کشیده که چگونه او را بدون انجام محاکمه بخشوده اید؟ به استناد کدام مستند قانونی یا حتا فقهی چنین کرده اید و با این دستور تیشه به ریشه ی قانونمندی زده اید. البته از مطلقه بودن قدرت شما همگان با خبرند، ولی باور کردنی نیست که شما به استناد قدرت مطلقه وارد ریز مراحل دادرسی در یک پرونده ی فساد شده و پروسه ی قانونی را شکسته باشید، بی آنکه مسئولیت تبعات آن را بپذیرید. باور کردنی نیست قدرت مظلقه را مثل پول خرد خرج کنید.

ولایت مطلقه به شما اجازه نمی دهد پرسش را بی پاسخ بگذارید و بگذرید. پرسش به این خبر مربوط می شود:

محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه می گوید: "در زمینه ملک زاده پرونده ای در حال رسیدگی بود که در دادسرا مراحل خودش را طی می کرد و قبلا هم گفته بودم که قراری در این زمینه صادر شد اما دادستان به این قرار اعتراض کرد. در همین حین که پرونده هنوز به دادگاه نرفته بود گزارش ها و درخواست هائی به مقام معظم رهبری رسید که بر اساس آنها ایشان با منع تعقیب این فرد و عفو وی در این پرونده موافقت کردند. ما هم نباید این موضوع را کش بدهیم و این پرونده بسته شد. ولی پرونده دیگری هست که ما فعلا چیزی نمی گوئیم." ( به نقل از مصاحبه خبرنگارفارس با محسنی اژه ای )

باور کنید این رویداد و این اشتباه که مرتکب شده اید یا نشده اید و دشمنان درون حکومتی بر شما بسته اند از جنس دیگری است. منصوبین خودتان دارند خروجی را نشان تان می دهند. عموما همان ها که جیره خوارتان هستند. مدیون سخاوت های مالی و معنوی تان هستند. به جان تان افتاده اند و خطاها ی بزرگ خود را زیرپوشش این دخالت بلا موضوع شما در یک پرونده ی فساد از نظرها می پوشانند.

موضوع روشن است. مقامات قضائی که چشم و چراغ شما هستند می گویند آقای ملک زاده که پایش در پرونده ی فساد بزرگ و مفتوحه توسط قاضی سراج گیر است، پیش از این در مورددیگری تحت پیگرد بوده، در باره اش پرونده ای مفتوحه شده و قراری نیزشرف صدور یافته تا جائی که باید پرونده را به دادگاه می فرستادند. دوستان و منصوبین مورد اعتمادتان با صدای بلند به اهل رسانه گفته اند با دستور شما پرونده را سر و ته کرده اند. مفتوحه را به ضرورت خواست شما مختومه کرده و بدون رسیدگی قرار موقوفی پیگرد در باره اش صادر کرده اند. می گویند جنابعالی پیش از رسیدگی و محکومیت، متهم به دزدی از مال مردم را عفو فرموده اید. چنانچه این سخن که از دهان ضد ولایت فقیه شنیده نشده و بلکه مهر دوستان یکدل و دیرینه تان بر آن است را انکار نکنید، از کجا معلوم که این نخستین دخالت شما درجزئیات روند قضائی یک پرونده بوده است؟ بنابراین شک ها بر می انگیزد و ساده انگاری است اگر فکر کنید این که چیزی نیست. از این گنده تر ها را به سلامت از سر گدرانده اید.

همیشه همین گونه اتفاق می افتد. درست وقتی که انتظارش را نداریم. حادثه ای خرد، طوفانی مهیب بر پا می کند. بهتر از من می دانید که عفو در شرایطی که هنوز محکومیتی محرز نیست سخن لغوی است. بهتر از من می دانید که دست سارقین را در نظم قضائی شما قطع می کنند و بارها چنین کرده اند و شما تحسین شان کرده اید. آنها که دست شان را از مچ بریده اند دارند نگاه تان می کنند. چه پاسخی دارید؟ چرا مانع قطع دست آن دزدان خرد و فقیر و بیکار نشده اید و پرونده ی آنها را دستکم در اجرای احکام متوقف نکرده اید؟ آیا در اسلام دزد با دزد فرق ندارد؟ باز هم بهتر از من می دانید که فرق دارد. دست دزد مستاصل و گرسنه را که در عسر و حرج است قطع نمی کنند. حال آن که در اسلام حکومتی شما دست دزدان گرسنه و بدبخت و بیکارو مستاصل را قطع می کنند و دزدان کلان پیش از محاکمه ممکن است توسط شما عفو بشوند. آیا دزدان سیر و صاحب مقام واجب الرعایه اند یا دزد ان بیکار و یک لا قبا؟ آیا مصلحت نظام شما را در نهایت عفو آن دزدان تامین می کند یا عفو این دزدان ؟ اگر مشاوران درست و حسابی داشتید به شما ثابت می کردند که قطع دست دزدان گرسنه و بیکار چارچوب قدرت شما را می لرزاند و وقتی دزدان صاحب مقام را هنوز دادگاه نرفته عفو می فرمائید، خود به دست خود مصلحت نظام و مشروعیت خود را قربانی کرده اید.

اگر آنچه در پرونده ی یک متهم به فساد حکومتی اتفاق افتاده و کار کار شما نبوده است، شاید و باید محسنی اژه ای و صادق آملی لاریجانی و دیگر دست در کاران این تهمت و افشاگری را به اتهام نشر اکاذیب بر ضد ولی فقیه که لابد مصداق بارز اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی و براندازی و محاربه و فساد فی الارض و... است. به دادگاه بکشید.تهمت بزرگی است که بر شما وارد کرده اند وانتشار این خبر بی چیزی نبوده است. اما در غیر این صورت و جنانچه درستی خبر را تایید می کنید شخص جنابعالی از باب این که حق ولایت را به درستی به جا نیاورده و اموال مولی علیهم را حفظ نکرده اید ناگزیز از قبول اشتباه می شوید و چنانچه به آن تن نسپارید چندین و چند مسئله طرح می شود. نخست آن که چرا در یک مراسم عمومی موضوع را با مردم آن طور که بوده در میان نگذاشته و نمی گذارید. به مردم نگاه کنید و به اشتباه اقرار کنید یا دستکم چرائی آن را توضیح بدهید. باور کنید بزرگ می شوید. مخصوصا اگر از جوانهائی طلب عفو کنید که در این سالها دستشان را به جرم گرسنگی و سرقت از مچ بریده اند و شما که عالم بر تنگدستی و فقر و گرسنگی آنها به علت بیکاری و فساد عوامل حکومتی بوده اید لب از لب نجنبانده اید. گذاشته اید دست شان را از مچ قطع کنند و بعد مقام آن قاضی را که به راستی میرغضب بوده بالا برده اید.

این رویدادهرچند کوچک است ودشمنان دوست نمای شما آن را در قیاس با بزرگی رهبر خرد می دانند، اما پر انرژی است. برای طرح پرسش از رهبر ظرفیت دارد. حتما خیلی ها می گویند در نظام ولایت فقیه نمی شود از ولی فقیه سئوال کرد. نگارنده جز این نظر دارد. اگر این طور بود قانون اساسی نمی گفت رهبر باید مدیر و مدبر باشد. نمی گفت رهبر اگر بی کفایت شد باید کنار برود. نمی گفت رهبر اگر دیوانه و مریض شد دیگر به درد رهبری نمی خورد. بنابراین می شود از درون همین قانون اساسی غیر دموکراتیک به این استنباط و یقین رسید که رهبرپاسخگوست زیرا که شرط عقل برای دوام ولایت او لازم است. حال اگر خبرگان سالخورده و خسته چرت شان را می زنند و دل و حوصله ی این حرفها را ندارند کاری به کار شان نداریم و چرت شان را پاره نمی کنیم. خود که می توانیم حرکات رهبر را ارزیابی کنیم و می کنیم. پیش از آن که مرتکب چنین گناه کبیره ای بشویم پنبه مان را زده اید و دودمان مان را به باد داده اید. لذا از راه دور که کم خطر است به داوری می نشینیم. گیرم که افتخار فرزندی آیت الله خزعلی را نداشته باشیم. چشم و گوش و زبان که داریم.

ان چه مسلم است قانون اساسی عقل را میزان صلاحیت رهبر برشمرده و به صورت منطقی عقل با قانونمندی در ملازمه است و هنگامی که قانونمندی از سوی رهبر و به فرمان او نفی و نقض می شود، حتا نیروهای وفادار به فکر فرو می روند و یقین حاصل می کنند که معادله در هم ریخته است. در قانون مبتنی بر عرف و در قانون مبتنی بر شرع عفو دزد ی از بودجه یا به زبان شما بیت المال تحمل نمی شود، چه رسد که مرتکب مورد عفو قرار گیرد. در این حیطه عفو گونه ای است از حکم زور که باید آن را نقد کرد. حکم زور هیچ جا کار نمی کند بخصوص در جائی که دست یک صاحب مقام توی جیب مردم است و عفو مقام رهبری شامل حالش می شود. البته این که در ایران نمی شود با دم شیر بازی کرد حرف درستی است. بی جهت نیست که آقای اژه ای هم گفته است "این موضوع را کش ندهید". چشم آقای اژه ای ما کش نخواهیم داد. ولی خودش کش می آید. خواهید دید. تاریخ را که نمی شود خط زد. یا راست گفته اید یا به رهبر تهمت بسته اید تا قانون شکنی های یک عمر زندگی امنیتی خود را بپوشانید.

در هر دوحال یا شما باید پاسخگو بشوید یا رهبر یا هیچ کدام که در این صورت فاجعه ای که در راه است بر سرعت خود می افزاید. یادتان باشد که این رهبر دوستداران مخلصی هم دارد که نمی دانم چرا مدعی تان نمی شوند!

یک سخن باقی می ماند که حیف است از آن ناگفته بگذریم. اصلا چه نیازی بوده که رهبردر یک پرونده از مقام و موقعیت خود که به هر حال دوستداران پر و پا قرصی هم دارد با این همه سخاوتمندی هزینه کند. ایران که شده است بهشت کارچاق کن ها. ایران که شده است جهنم وکلای مدافعشریف د ادگستری.

مگر کارچاق کن های دارای دفتر و دستک که مثل خار در شوره زار روئیده اند و راه عدالت را پر دست انداز کرده اند مرده اند که نام شخص اول یک کشور در یک پرونده ی فساد به صورت علنی وارد می شود و دشمنان خانگی اور ا در حد یک کار چاق کن تنزل مقام می دهند؟

در این یادداشت انگیزه های اپوزیسیونی چندان پررنگ نیست.این که ماجرا چرا و به چه منظور اتفاق افتاده پررنگ است. مفتوحه ها را مختومه کردن و مختومه ها را از بایگانی بیرون کشیدن و آنها را با هدف حذف رقبا و منتقدین دوباره مفتوحه کردن در ایران تازگی ندارد. فراشان برای انجام این کارها کم نبوده و نیستند. کافی است از علائق رهبر به یک پرونده بدون دستور صریح ایشان مطلع بشوند. کار را یکسره می کنند. حتا با رمزگشائی هم کار می کنند. چه حیله ای در کار بوده که این بار وزیرپیشین اطلاعات، رئیس پیشین دادگاههای وِیژه روحانیت، قاضی پرونده کرباسچی و صاحب بسیار مقام های حساس دیگر که با جان و زندگی مردم مرتبط بوده، ناگهان و درست در میان پرده ی نمایش بزرگ مبارزه با فساد پای رهبر را وسط کشیده؟ گام بعدی چیست؟ آیا عزل زود هنگام احمدی نژاد که رهبر از آن پرهیز دارد مورد انتظار است؟ هر چه هست رهبر در این باره باید با مردم حرف بزند و شرح بدهد که اگر این اتهام بر ایشان وارد است و محسنی اژه ای راست می گوید، مواضع دفاعی چیست و مردم چگونه باید از حق خود که به گفته ی اژه ای به دستور ولی فقیه نا حق شده بگذرند؟

با شنیدن این قصه شراب یاد مستان می آید و زمزمه می کنند و می پرسند:

ایکاش رهبر به جای صدور این گونه عفو و بخشودگی که شرع و عرف با آن سر سازش ندارد، با صدور یک فرمان همه ی زندانیان فعال دانشجوئی، حقوق بشر، حقوق زن، حقوق کارگر، حقوق قومی، مطبوعاتی و مانند آنهاراکه برای امنیت ملی بسیار خاصیت دارند و دزد اموال مردم هم نیستند از زندان می رهانید. حیف که نمی شود دستهای از مچ بریده شده ی جوانهای ایرانی را دو باره به آنها پس داد. اگر می شد این خواسته را هم طرح می کردیم. اما البته این شدنی است که ولی فقیه قطع دست دزدان خرده پا را با وجود این انبوه دزدان حکومتی که در حکومت تحت امر ولائی ایشان می خورند و می نوشند و برج و بارو می سازند تعطیل اعلام بفرمایند و از برای خود توشه ی آخرتی تدارک ببینند. وقتی نمی توانند به هر دلیل دست انبوه دزدان گردن کلفت و حکومتی را از مال مردم کوتاه کنند و نیک می دانند که دادگاه کنونی نمایشی از بسیار جنگ های جناحی است، انضاف نیست که به قطع دست دزدان کوچک و فقیر و بی پناه رضایت بدهند. اسلام که نگفته است دست آفتابه دزد ها را ببرند و دست دزدان گردن کلفت را ببوسند. شما را به خدا اسلام چنین گفته که حکومت تحت امر ولائی شما چنین می کند؟
منبع: روزآنلاین


 


امروز: در تاریخ معاصر ایران هیچ ماهی همچون خرداد در جهت دهی به تحولات سیاسی و اجتماعی کشورمان سرنوشت ساز و موثر نبوده است، و از اینرو در حافظه و خاطره تاریخی ما روزهای دوم، سوم ، چهاردهم و پانزدهم، بیست و دوم، و بیست و پنجم خردادماه جا افتاده و در هرسال ما را به بازخوانی رخدادهایی که در اینروزها اتفاق افتاده و کشور را در مسیر جدیدی قرار داده است، فرا می خواند. روزهای این ماه چهار نسل را بگونه ای زنجیروار در انجام تحولات جاری بهم پیوند داده و هم اکنون ما را در ملتقای نتایج و پیامدهای آن قرار داده است، و با بازخوانی و عبرت آموزی از آنچه انجام شده است می شود راه عبور به آینده را یافت و پیمود.

قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ سرآغاز نهضتی برهبری امام خمینی بود که پس از عبوراز دالان زمانی بیش از پانزده سال به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، و با اسقاط نظام سلطنتی پهلوی به تداوم نظام استبدادی ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی پایان داد و ایران را وارد عصر جدیدی با عنوان « جمهوریت » کرد. تحلیل اینکه چگونه پس از کودتای آمریکایی انگلیسی ۲۸ مرداد۱۳۳۲ و سرنگون کردن دولت ملی دکتر مصدق حاکمیت خشن دیکتاتوری غالب شد و مبارزه سیاسی و مبارزان ملی را به خانه نشینی و انزوا برد، و سرانجام از دل چنین وضعیتی قیام ۱۵ خرداد با رنگی کاملا اسلامی و به رهبری امام خمینی شکل گرفت، و در شرایطی سخت و دشوار راه پیمود تا به پیروزی رسید، خارج از حوصله این نوشتار است اما آنچه از تاریخ ایندوران می توان آموخت اینکه در مسیر مبارزه سیاسی باید پیگیر و صبور بود و از فرصت ها استفاده کرد و تکیه بر مردم داشت، همانگونه که مشی امام خمینی بود و او توانست با تکیه براین مشی یکی از مردمی ترین انقلابات قرن بیستم را رقم زند و نام خود را بر فراز تاریخ ایران و جهان به ثبت رساند.

۳ خرداد ۱۳۶۱ روزی بود که خبر آزادسازی خرمشهر از دست دشمن تجاوزگر بعثی عراق پس از نزدیک به دو سال اشغال دل هر ایرانی را شاد کرد و همه را به وجد آورد و راه را برای آزادی سازی بقیه مناطق اشغالی هموار کرد. اینکه ایران توانست به پشتوانه مردم در قالب بسیج بیاری سپاه و ارتش بر دشمن متجاوز ،که حامیان بسیار داشت، غلبه و خاک وطن را آزاد کند حاکی از مردمی بودن انقلاب اسلامی و رهبری آن بود، و اینکه اگر نظامی ریشه در مردم داشته باشد به رغم همه مشکلات و دشمنی ها می تواند در برابر دیگران از خود محافظت نماید. فراموش نشود که درتاریخ دوقرن اخیر ایران این تنها تجاوز و جنگی بود که کشور توانست از مرزهایش بخوبی دفاع کند و در دام قراردادهای ذلت بار واگذاری بخش هایی از سرزمین همچون قرارداد ترکمانچای و گلستان نیافتد، و از اینرو باید یاد و نام همه شهیدانی را که با بذل خونشان ازمام میهن محافظت کردند و روزی همچون ۳ خرداد را آفریدند گرامی داشت و ارج نهاد.

۱۴ خرداد روزی است که امام خمینی پس ازبنیانگذاری و یکدهه رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران و عمری مبارزه و جهاد و در جایگاهی بلند از مرجعیت شیعه و عالمی دینی جهان فانی را بسوی دیار باقی ترک گفت. صحنه های استقبال از امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و تشییع جنازه او در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ توسط مردم برای نسل من و حتی تاریخ ایران آنچنان بیاد ماندنی است که با هرنگاهی به امام خمینی نمی شود منکر ارتباط وثیق او با عامه مردم شد. فراموش نشود که چهار شاه آخر ایران همگی در تبعید جان دادند، و امام خمینی رهبری بود که همانگونه که با استقبال پرشور مردم از تبعید به ایران بازگشت، پرشکوه تر از آن استقبال بسوی بهشت زهرا بدرقه و در خاک ایران شد. قطعا می توان دوران رهبری امام خمینی را بازخوانی و نقد کرد و نقاط قوت و ضعف آنرا برشمرد اما بنظرم اینرا که او تاریخ سازی بی همتاست و ایران را در مسیر و عصر جدیدی قرار داده نمی توان تردید و کتمان داشت و نقش اورا نادیده گرفت، و از اینروست که روز رحلت او روزی فراموش نشدنی برای نسلی است که پابپای او حرکت کردند، و البته نگران پایدار ماندن میراثی بوده و هستند که از او در قالب نظام جمهوری اسلامی باقی مانده است.

۲ خرداد ۱۳۷۶ مردم با حضور پرشور خودشان در انتخابات ریاست جمهوری هفتم حماسه ای پرشور آفریدند. حضور ۸۰ درصدی مردم در انتخابات و انتخاب آقای خاتمی با رای بیش از بیست میلیون نفر عصر اصلاحات را در ادامه انقلاب اسلامی رقم زد. مردم این بار آمده بودند تا کج روی ها و انحرافاتی را که به ویژه پس از رحلت رهبر انقلاب امام خمینی اتفاق افتاده بود، و خاتمی نوید بازگشت به مسیر اصلی و شعار های اولیه انقلاب یعنی " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی " را می داد، از طریقی کاملا قانونی و مدنی اصلاح سازند. بدینگونه دوران اصلاحات در کشور رقم خورد و بهار آزادی و حقوق شهروندی براه افتاد اما اقتدارگرایان که همه نهادهای انتصابی را درقبضه خود داشتند در برابر انتخاب مردم در دولت و مجلس ایستادند و هر نه روز یک بحران ساختند، و آنچنان دولت و مجلس را زمینگیر و مردم را خسته کردند ،بعلاوه برخی کوتاهی های اصلاح طلبان، که تحصن نمایندگان اصلاح طلب مجلس در اعتراض به رد صلاحیت فله ای نامزدهای اصلاح طلب نمایندگی برای مجلس خفتم آنچنان پژواکی در جامعه نیافت و راه را برای حاکمیت اقتدارگرایان در مجلس و دولت هموار کرد. با پایان دولت خاتمی و یکدست شدن حاکمیت اقتدارگرایان دوران اصلاحات بسر رسید اما اندیشه و راهبرد اصلاح طلبی در ذهن و ضمیمر جامعه باقی ماند و راه خود را بسوی آینده پیمود و به ویژه در گذر زمان درستی خود را باز یافت.

مردم بار دیگر در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۸ بپای صندوقهای رای آمدند و با حضور پرشور خود حماسه دوم خرداد را تکرار کردند، وزنده بودن راهبرد اصلاح طلبی را به نمایش گذاشتند اما اقتدارگرایان با تحویل مطالبات اصلاحی مردم به انقلاب مخملین و رنگی و براندازی نرم دست به کودتا زدند و نتیجه انتخابات را بنفع نامزد دلخواه خود تغییر داده و درنمایشی عجیب و غریب رای او را بیش از ۲۴ میلیون اعلام کردند تا تحقیر ناشی از رای خاتمی در دو دور انتخابات ریاست جمهوری هفتم و هشتم را جبران کرده باشند!

۲۵ خرداد ۱۳۸۸ روز نمایش بزرگ حضور مردم در پاسداری از رایشان بود. از میدان امام حسین تا آزادی، جمعیت میلیونی مردم با سربندها و دستبندها و پرچم های سبز با شعار نوشته « رای من کو؟ » با سکوت و آرامشی بی مانند به خیابان آمدند و تصاویری تاریخی از اعتراض مدنی ساختند، و بدلیل عدم پاسخگویی از سوی حاکمیت جنبش سبزی را درادامه جنبش های اصلاحی تاریخ معاصر ایران رقم زدند که تاکنون ادامه دارد، و می رود تا مسیری تازه را پیشاروی ایران برای دستیابی به فردایی بهتر بگشاید.

برآمدن قیام ۱۵ خرداد ۴۲ از دل نهضت ملی شدن صنعت نفت، پیروزی انقلاب اسلامی بهمن ۵۷ از دل قیام ۱۵ خرداد، جنبش اصلاحات از دل انقلاب و جنگ، و جنبش سبز از دل جنبش اصلاحات از بهم پیوستگی و روند تکاملی پویش تاریخی مردم ایران برای دستیابی به آرمانهای بلند حاکمیت قانون، عدالت، استقلال، آزادی، مردمسالاری حکایت دارد، و اینکه مردم ایران با هوشمندی ذاتی در بزنگاه های تاریخی آنچنان به میدان می آیند که همگان را غافلگیر و مبهوت می سازند!

« خرداد ماه مردم » است چون روزهای این ماه بما یادآور می شود حضور مردم را، و می آموزد که دوران سکوت مردم را نباید بمعنای تسلیم و بی تفاوتی و...گرفت و از پیمودن سختی های راه دشوار آزادی هراسید بلکه بر راهبران جنبش است که صبر و پایداری پیشه کنند تا روزش فرا رسد و مردم بمیدان آیند و حماسه های دوم، سوم،...خرداد را برای رهایی ایران از استبداد تکرار سازند. خرداد ماه امید است و پیروزی، و اینکه روند تکاملی جنبش های اصلاحی چشم انداز روشنی را پیش پای ما می گذارد، و اینکه جنبش سبز زود یا دیر پیروز میدان است چون ریشه در مطالبات مردم دارد.


 


امروز: به گزارش رسانه های رسمی ایران، این کشور در صدد احداث دومین نیروگاه اتمی خود با ظرفیت تولید یک هزار مگاوات است.
به گزارش بی بی سی به نقل از خبرگزاری مهر روز شنبه (۲۶ مه - ششم خرداد) به نقل از فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نوشت که این کشور در سال آینده (۱۳۹۲) عملیات احداث یک نیروگاه اتمی دیگر در استان بوشهر را آغاز خواهد کرد.
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که عصر روز شنبه در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران سخن می گفت، همچنین از خودکفایی در زمینه تولید سوخت هسته ای خبر داد و گفت: "در مورد چرخه سوخت به خودکفایی کامل رسیده ایم و از سنگ معدن شروع کرده و تا کیک زرد تولید می کنیم. تمام فرآورده های کیک زرد نیز در کارخانه اصفهان انجام می شود و از آنجا برای غنی شدن به نطنز و فوردو انتقال داده می شود."
آقای عباسی در مورد نیروگاه بوشهر که نخستین منبع تولید برق از انرژی هسته ای در ایران است گفته: "نیروگاه بوشهر در شهریور ماه گذشته (۱۳۹۰) فعالیت های خود را به طور جدی آغاز کرد اما تولید برق در این نیروگاه هنوز آغاز نشده و فاز هسته ای باید شروع شود. در اردیبهشت ماه گذشته به ۹۴ درصد قدرت رآکتور رسیدیم و ۹۴۲ مگاوات برق در شبکه تولید شد."
نیروگاه هسته ای بوشهر به منظور تولید برق تاسیس شده و رادیوایزوتوپهای دارویی در نیروگاه تحقیقاتی تهران، که در دوران محمدرضا شاه پهلوی تاسیس شد، تولید می شوند.
'غنی سازی ۲۷ درصدی تخطی نیست'
در همین حال، موضوع غنی سازی اورانیوم در سطح ۲۷ درصد که در گزارش جدید یوکیو آمانو، رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی به آن اشاره شده بود، در جلسه پرسش و پاسخ آقای عباسی مورد توجه قرار گرفته و او گفته که این موضوع در حال بررسی است.
او در پاسخ به گزارش های منتشر شده در روزهای اخیر گفت: "ماشین های سانتریفیوژ باید در فضایی قرار بگیرند که گاز UF۶ وجود داشته باشد. ما دیگر این کار را در محفظه های خاص انجام نمی دهیم. ماشین را نصب و کارهای آماده سازی را روی سکوی نصب انجام می دهیم. در برخی موارد نیز ممکن است اپراتور سهل انگاری کند. ما معمولا غنی سازی را روی ۱۹.۵ درصد نگه می داریم که در صورت عدم توازن به ۲۰درصد برسد. هنوز ماشین ها مورد بازرسی قرار نگرفته و آنچه آمانو گفته نیز تخطی محسوب نمی شود و تنها یک موضوع مورد بحث بین ایران و آژانس است."
همزمان علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است رسانه های غربی تلاش می کنند که یک بحث فنی در گزارش جدید یوکیا آمانو، رییس آژانس بین المللی انرژی اتمی، را سیاسی کنند.
آقای سلطانیه درباره گزارش مربوط به پیدا شدن نشانه هایی از تولید اورانیوم با غلظت ۲۷ درصد در تاسیسات اتمی ایران، به خبرگزاری رسمی دولت ایران گفت: "همانگونه که در گزارش آژانس آمده است، این امر یک بحث فنی عادی است" و توسط کارشناسان در حال بررسی است.
'هنوز برای بازدید از پارچین قانع نشده ایم'
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران همچنین امروز در گفتگو با رادیو سراسری ایران گفت که با وجود درخواست آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای بازدید از تاسیاسات پارچین، این آژانس هنوز مدارکی در این مورد ارایه نکرده و به همین دلیل هم طرف ایرانی "هنوز برای صدور مجوز بازدید از این سایت قانع نشده" است.
چندی پیش آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش های رسمی خود ظن انجام 'آزمایش های مرتبط با تسلیحات اتمی' در پارچین را مطرح کرده و از ایران خواسته بود که اجازه بازرسی از این تأسیسات را به آژانس بدهد.
دولت ایران در حال حاضر مشغول گفتگو با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین مقامات سیاسی شش کشور قدرتمند جهان برای رسیدن به تفاهم بر سر آینده برنامه تحقیقات هسته ای خود است.
تازه‌ترین دور مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، روسیه، فرانسه، بریتانیا و چین) به اضافه آلمان، این هفته در بغداد انجام شد و دور بعدی این مذاکرات قرار است که سه هفته دیگر در مسکو برگزار شود.


 


امروز: در حالی که قیمت ارز طی هفته های گذشته نوسان داشته است، رییس کل بانک مرکزی دلایل بی ثابتی نرخ ارز را اعلام کرد و گفت: کدام کالا ظرف پنج سال گذشته قیمت آن پایین آمده یا ثابت مانده است که بخواهیم نرخ دلار یک هزار تا یک هزار و ۵۰ تومان باشد.

قیمت ارز امروز در بازار آزاد ۱۷۳۶ تومان بود.

محمود بهمنی افزود: نباید این انتظار را داشته باشیم که نرخ دلار پایین بماند، در حالی که قیمت نفت حدود ۲۰ درصد افزایش یافته و از حدود ۹۸ دلار به ۱۲۰ دلار رسیده است.

وی تاکید کرد: افزایش قیمت نفت، سبب شده تا ۱٫۵ درصد تولید ناخالص داخلی در دنیا کاهش یابد.

به گزارش ایرنا، بهمنی با بیان آن که، زمانی که قیمت نفت رشد می یابد چگونه باید انتظار داشت که قیمت تولیدات صنعتی در دنیا کاهش یابد، اظهار داشت: تورم خارجی، هدفمند کردن یارانه ها و تورم داخلی نیز در تعیین قیمت ها تاثیرگذار است.

وی با طرح این پرسش که باید در نظر گرفت، هدفمند کردن یارانه ها در یک یا چند مرحله اجرا می شود؟ تصریح کرد: این عوامل بر روی پیش بینی ها و برنامه ریزی ها تاثیرگذار است، ضمن آن که تحریم ها نیز بر اقتصاد کشور تاثیر داشته است.

بهمنی ادامه داد: وقتی درآمدهای نفتی بیشتر از واردات است و در نقل و انتقالات پول با مشکل مواجه هستیم و کالا بعد از چند چرخش وارد کشور می شود، قطعا تمامی این اوامر باعث تورم شود.

وی گفت: ۸۵۰ هزار میلیارد ریال موجودی موسسات مالی و اعتباری غیر بانکی در دو سال گذشته شناسایی شده و وارد سیستم بانکی شد و زمانی که ارزش پول افزایش یافت در کنار آن یا باید منابع و یا سرمایه ها را افزایش داد یا این که برنامه ها را تغییر داد.

وی با اشاره به واردات ۶۰۰ تن طلا در چند سال گذشته به کشور، افزود: با تمهیدات انجام شده در مدت کوتاهی توانستیم ۵۷ هزار میلیارد ریال نقدینگی را جمع آوری کنیم، البته بانک مرکزی با ارایه ابزارها از ضرر ثبت نام کنندگان جلوگیری کرد.

بهمنی ادامه داد: اگر ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار سکه توسط بانک مرکزی ثبت نام و بخشی از آن وارد بازار نمی شد، انتظارات تورمی باعث افزایش قیمت ها می شد و البته مسایل جهانی نیز به کاهش قیمت ها کمک کرد تا از پس تصمیمات اقتصاد بر بیاییم.

وی با اشاره به اجرای هدفمند کردن یارانه ها از ۲۸ آذر ماه سال ۸۹ گفت: سه تا چهار ماه طول کشید تا اجرای این قانون تاثیر خود را بر بازار بگذارد و در عین حال در زمان اجرای این قانون ۳۵۰ هزار حمله سایبری به بانک مرکزی صورت گرفت.

وی بدون اشاره به آثار تورمی هدفمند کردن یارانه ها ادعا کرد: با وجودی که پیش بینی می شد هدفمند کردن یارانه ها تاثیر زیادی بر تورم داشته باشد، اما رقم تورم از ۱۲٫۴ به ۲۱ رسیده و اجرای این قانون تا کنون موفقیت آمیز بوده است.


 


امروز: محمد ایلخانی زاده فعال دانشجویی کرد و ستاره‌دار به سه ماه حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شد.

به گزارش دانشجونیوز، وی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران و از اعضای انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران است.

ایلخانی زاده همچنین از فعالین دانشجویی کرد و ستاره دار است که پیش از این در زمستان ٨٩ از سوی سازمان قضایی نیروهای مسلح در ادامه رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران دستگیر و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود.

پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، نیروهای لباس شخصی و همچنین گارد ویژه نیروی انتظامی به همراه یگان ویژه سپاه پاسداران شامگاه بیست و چهار خرداد ماه به کوی دانشگاه تهران حمله و بیش از ۱۰۰ تن از دانشجویان را بازداشت کردند.

در حالی که حمله کنندگان به کوی دانشگاه از مصونیت قضائی برخوردار بودند، ۱۴ تن از دانشجویان دانشگاه تهران با احکام قضایی مانند حبس، جریمه و شلاق روبرو شدند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته