آنگ سان سوچی اکنون ۶۶ ساله است، رهبر مخالفان برمه پس از ۲۱ سال جایزه صلح نوبل را که در سال ۱۹۹۱ برنده شده بود، دریافت کرد. او اولین بار در سال ۱۹۸۹ بازداشت شد و بیشتر دو دهه اخیر را در حصر خانگی گذراند تا نوامبر ۲۰۱۰ که آزاد شد. سوچی در سال ۱۹۹۲ جایزه جواهر لعل نهرو را به منظور تفاهم بینالمللی از دولت هند و جایزه بینالمللی سیمون بولیوار را از دولت ونزوئلا دریافت کرد.
در سال ۱۹۹۱ سوچی از ترس آن که به او اجازه بازگشت به برمه داده نشود، شخصا برای گرفتن جایزهاش در مراسم اعطای جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۱ حضور نیافت. در دسامبر همان سال پسر ۱۸ سالهاش الکس اریس از سوی او این جایزه را دریافت کرد، الکس این جایزه را به تمامی مردم برمه تقدیم کرد و در سخنرانی خود گفت: این جایزه مال آنهاست و پیروزی نهایی در پیکاری دراز مدت، صلح، آزادی و دموکراسی را به برمه باز خواهد گرداند.
او روز شنبه ۲۷ خرداد در اسلو، پایتخت نروژ پس از دریافت جایزه صلح نوبل گفت که کشورش تا رسیدن به آزادیهای سیاسی راه طولانی در پیش دارد. بانوی صلح برمه پس از آزادی از حبس خانگی در انتخابات پارلمانی برمه شرکت کرد و موفق شد به همراه ۳۳ عضو حزب تحت رهبریاش به پارلمان راه پیدا کند. انتخابات اخیر برمه که روز یکم آوریل امسال برگزار شد، نخستین انتخابات از سال ۱۹۹۰ بود که حزب اتحاد ملی برای دموکراسی در آن شرکت کرد. این حزب به رهبری آنگ سان سوچی در انتخابات سال ۱۹۹۰ توانست ۸۱ درصد کرسیهای مجلس را از آن خود کند، اما حکومت نظامی بلافاصله آرا را باطل کرد.
در سال ۱۹۸۸ تظاهرات گسترده دانشجویان هواخواه دموکراسی در برمه در مخالفت با شورای نظامی حاکم که از سال ۱۹۶۲ بر کشور فرمانروائی میکرد فراگیر میشود. حکومت برمه در سرکوب این تظاهرات خشونتی توجیهناپذیر از خود نشان میدهد.
پس از آن کشتار، آنگ سان سو چی که در خارج از کشور زندگی می کرد، برای هدایت جنبش مخالفان به برمه باز میگردد. شورای نظامی در سال ۱۹۹۰ در برابر فشارهای سیاسی اجازه انتخابات ملی را میدهد. با وجود تنگناهای آشکار و پنهانی که نیروهای نظامی برپا داشته بودند، اتحادیه ملی دموکراسی آنگ سان سو چی نزدیک به ۸۰ ٪ کرسیهای مجلس انتخابی را به دست میآورد. آنگ سان سو چی نخستین نخست وزیر برگزیده مردم میشود. اما همانگونه که قابل پیشبینی بود، نیروهای نظامی از پذیرش نتیجه انتخابات سر باز میزدند و قدرت را با نام «انجمن اعاده نظم و قانون ایالتی» در دست میگیرند.
به گزارش بی بی سی، آنگ سان سوچی روز شنبه ۲۷ خرداد گفت که دریافت جایزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۱ میلادی درهای تازهای را به روی او باز کرد و در شرایطی که در انزوای کامل بسر می برد، باعث شد این حس را به او بدهد که بخشی از دنیای واقعی است. خانم سوچی تاکید کرد دریافت این جایزه به او اطمینان داد که جهان مشکلات برمه را فراموش نکرده است. او همچنین گفت حمایت کشورهای غربی به ایجاد تغییرات در برمه کمک کرده است.
سوچی همچنین در سخنرانی مراسم دریافت جایزه صلح نوبل گفت: صلح در جهان ما به یک هدف دست نیافتنی تبدیل شده است. دیدار او از نروژ بخشی از سفر او به چند کشور اروپایی است که با حضور در نشست سازمان بین المللی کار در ژنو آغاز شد. قرار است رهبر مخالفان دولت برمه در جریان دیدارش از نروژ با اعضای جامعه برمهای هایی که در حال حاضر در نروژ در تبعید بسر می برند، دیدار کند.
مسئول کمیته صلح نوبل در مراسمی که به افتخار خانم سوچی در اسلو برگزار شده بود گفت: آنگ سان سوچی عزیز، ما مدت زیادی است که منتظر حضور تو دراینجا هستیم. در دوران انزوا، شما به صدایی برای تمام مردم جهان تبدیل شدید. مسئول کمیته صلح نوبل از خانم سوچی به عنوان هدیه ای ارزشمند برای جامعه جهانی یاد کرد.
قرار است خانم سوچی در جریان سفر دو هفته ای خود از کشورهای بریتانیا، ایرلند و فرانسه هم دیدار کند. این دومین سفر سوچی به خارج از برمه از سال ۱۹۸۸ میلادی است. سوچی در مه سال جاری از تایلند دیدار کرد.
کلمه – بیتا موحد:
شرکت سبزها در راهپیمایی روز قدس جلوه دیگری به این مراسم داد. همان اتفاق مبارکی که نشان داد قدس و فلسطین مختص یک سلیقه و گرایش نیست. بلکه فضلی عام و دستاوردی برای تمام کسانی است که در این سرزمین ریشه دارند.
میر حسین موسوی که این روز را “میوه دوراندیشیهای امام” می داند از این رهبر سفر کرده یاد می کند که بارها به ما میگفت بنیانهای درست را چنان بگذارید که پس از شما اگر خواستند هم نتوانند آنها را خراب کنند. او که می بیند این روزها چگونه مردم جایی در نظامی که به نام آنان برپا شده نقشی ندارند تقصیر را به خود بر می گرداند که شاید ما نتوانسته باشیم حق این رهنمود را به درستی ادا کنیم. اما امام در سیره ای که تمامی ستونهای جمهوری اسلامی را بر پایههایی از اعتماد مردم برافراشت فرصتهایی را هم برای این حضور و میعاد فراهم کرد تا کسی قادر نباشد این شالوده را دیگرگون کند.
موسوی در چهارمین ماهی که از جنبش سبز می گذرد این بار داستان “قدس و فلسطین” را برای نسل سومی ها با می گوید. روز قدسی که از سوی امام نه فقط مختص به فلسطین، که روز مستضعفین و اسلام نامیده شد تا مردم بطور مستمر صحنه های حضور میلیونی بیافرینند.
نخست وزیر دوران دفاع مقدس مرکز ثقل فلسفه این روز را همصدایی بر اشتراکات می داند همان چیزی که سخن امروز سبزهاست سی سال پیش از این امام ما از مسلمانان جهان خواست با حفظ تعدد و تفاوتهایشان بر روی درد مشترکی که تمامی آنان را میآزرد همصدا شوند. موسوی به تبعیت از امامش می داند که اسلام نگفته است برای آن که وحدت پیدا کنیم باید مثل هم بیندیشیم. و روز قدس همان روزی است که مسلمانان باید با تحمل تنوع در دیدگاههای خود درمان دردهای مشترکشان را دنبال کنند.
صبوری و خردمندی؛ کلید پیروزی
موسوی که همه آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی را به یاد دارد و آمده است تا بتواند بار دیگر مردم را به همان آرمانها دعوت می کند آرمان این روز آن است که رنگهای گوناگون را آمیخته با یکدیگر به صحنه بیاورد. او به خاطره حضور خود در مراسم قدس می پردازد، حضوری در جمعی که آنان با مشتهای گره کرده به پیشوازم آمده بودند و برایم آرزوی مرگ داشتند. اما این رهبر جنبش سبز که با نگاه فراگیرش می خواهد منادی وحدت دوباره همه افکار و آرا باشد می داند پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد. همه باید با هم کامیاب شویم، اگرچه برخی مژده این کامیابی را دیرتر درک کنند.
میرحسین حضور فراگیر مردم در روز قدس را نشان دیگری از شکست سیاست اعمال خشونت بی سابقه می داند و باز دعوت می کند که همگی از در مسالمت وارد شوید “ادخلوا فی السلم کافه. او می داند که خشم چاره ساز نیست و مرکبی است که سوار خود را زمین می زند.
او عصبانیت مردم از رفتارهای زشت امنیتی و تحریکات تبلیغاتی را حق آنان می داند اما باز دعوت به “صبر و خرد” می کند تا به نتیجه برسیم. او می داند که “تندرویهای بیدلیل” نتیجه ای در بر ندارد. موسوی مردم را خردمندانی می داند که شایسته رفتارهایی مناسبتر از سوی حاکمان هستند.
موسوی خردمندانه به وجوه مثبت حضور در مراسم روز قدس می پردازد چرا که باور دارد خرد و عقل حکم می کند همیشه بین بد و بدتر و خوب و بهتر هم تمیز داده شود. او دراین بیانیه باردیگر رفتارهای ساختارشکنانه را زیر سوال می برد و می خواهد که همگان افغانستان و عراق را بعنوان دو عبرت بزرگ در دو سوی سرزمین مان از نظر دور نکنند. موسوی با این عبرت گیری از سرنوشت دیگر ملتها بر این نکته کلیدی تاکید دارد که با “صبوری و دانایی” باید بدون پرداختن چنین هزینههای سنگینی سرنوشت خود را بهبود ببخشیم.
این رهبر جنبش سبز برای توصیه ای که می کند نیز راهکار دارد و آن “پایبندی به شعارهای زرین جنبش سبز” است. برای موسوی “بازسازی هویت و وحدت ملی” اصلی است که نباید با هیچ کلمهای که دوستی و برادری میان مردم را تحت تاثیر قرار دهد خدشه دار شود. این سیاستمدار دیندار “اسلام رحمانی” را درمان دردهای جامعه می داند و آن چیزی را که اینک به نام دین از سوی بخشی از حاکمیت معرفی میشود، پوستینی وارونه تلقی می کند.
جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد
موسوی در این بیانیه نیز بار دیگر خواسته خود را بعنوان خواسته همه مردم “اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت جمهوری اسلامی به اصالت اخلاقی نخستینش” اعلام می کند. او همان شعار امام را تکرار می کند که ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را میخواهیم. این نخست وزیر دوران جنگ ساختارشکنان و هرجومرجطلبان را می شناسد، همانها که با بهانه و بیبهانه از موازین اسلامی عدول میکنند و بنا بر امیال شخصی به تعطیل اصول قانون اساسی دست میزنند.
او فضای سیاسی موجود را چیزی نمی داند که سی سال پیش از این ایرانیان آرزویش را داشتند و این سوال مهم مردم را باز می پرسد چه چیز ما را از رسیدن به آرمانهایمان بازداشت و به شرایط فعلی رساند. این سیاستمدار آرمانگرا بدنبال پاسخ به چنین پرسشی است که ما چه باید بکنیم تا سی سال بعد از نو با همین پرسش روبرو نشویم؟
تجدید نورانیت و معنویت
موسوی با ریز بینی بیان می کند که رمز پایداری و ماندگاری بر آرمانها فضای “جهاد و تلاش” است. او می داند تا فضای جهاد و تلاش وجود داشت این دستاوردها زنده بود و همین که مردم خسته میشدند یا تصور میکردند باید به خانههایشان بازگردند محصول از میان میرفت. این سیاستمدار هر چند مبارزه را امری مقدس می داند اما بر این باور است که مبارزه دائمی نیست و باید آن را با زندگی پیوند زد که همیشه در جریان است.
همرزم شهیدان در طول هشت سال دفاع مقدس برای اثبات این باور خود درسی را که رزمندگان دادند مرور می کند. گروهی مبارزه و زندگی را از هم جدا کرده و بعد از جنگ برج رو برج می ساختند و گروه دیگری که برای معنویتی سرشارتر به جبهه میرفتند. آنها برای ایثار کردن عازم جبهه نمیشدند؛ میرفتند تا از فضای نورانیآنجا بهرهمند شوند.
موسوی می داند “هضم این کلمات” برای کسانی که در آن فضا نبودند خیلی کار آسانی نیست. کسانی که نماد “ایثارگری” اند و قهرمانان نامدار در آن فضای معنویت درمقابل آن گوهرهایی که به دست میآوردند باور نداشتند که دارند از خودگذشتگی میکنند. این نخست وزیر دوران جنگ که خود با رزمندگان “زندگی” کرده می داند که آنان همه آن سالهای جنگ را زندگی کردند و پس از آن مبارزهشان شروع شد؛ مبارزهای آرام برای پاسداری از حیاتی، یا لااقل خاطره حیاتی که چشیده بودند.
کمیته ایثارگران به عنوان یکی از بخشهای فعال ستاد میرحسین موسوی در زمان انتخابات برای این نخست وزیر دوران جنگ “احساس سربلندی” می آورد چرا که می دانست همرزمانش به امید تجدید نورانیت ایام امام گردهم جمع شدهاند. موسوی می داند که این رزمندگان مایه “مباهات” همه ملتند در نقطه مشترک سبزی قرار دارند که همه ما را به یکدیگر پیوند داده است.
او بار دیگر به این رزمندگان تاسی می کند و می خواهد راه سبز امید را زندگی کنیم؛ راه سبز را زندگی کردن چیست و چه ویژگی دارد که موسوی به آن سفارش می کند. این راه یعنی هر روز و همزمان که در خانههایمان و سرکارمان و در کوچه و خیابان و بر سر معیشتهای روزمره خود هستیم این پیام با غیرقابل انکارترین ندا تکرار شود، آن گونه که مسلمان بودن و ایرانی بودن و این زمانی بودن ما تکرار میشود.
از نظر میرحسین موسوی تشکیل و تقویت شبکه های اجتماعی یا زندگی کردن راه سبز همان چیزی است که هست. او از شکل گیری یک امر انتزاعی سخن نمی گوید بلکه بر اهمیت آن تاکید دارد سخن از آن است که قدرت مردم در شبکههای اجتماعی است که به صورت طبیعی و به هدایتی فطری درمیانشان شکل گرفته است. باید اهمیت آنها را درک کنیم.
روز قدس با حضور سبزها شاید تبلور این شبکه های اجتماعی بود همچون نوزادی که به راه افتاده باشد با سرعتی باورنکردنی در حال رشد است؛ به زودی سخن گفتن را هم آغاز میکند و به زودی بالغ میشود و همگان را به تحسین و احترام نسبت به خود وا میدارد. موسوی در صدد خلق و ایجاد نیست. او تنها واقعیت موجود جامعه را می بیند و بر این تاکید می کند که با تکثیر اندیشههایی که در حوالی آن شکل میگیرد و با تذکر دائمی اهمیت این پدیده مبارک از آن پرستاری کنیم.
موسوی مبارزه و زندگی را به هم پیوند می زند. “راه سبز” اگر چیزی جدا از زندگی باشد به مرور به فراموشی سپرده می شود و رنگ می بازد. اما این رهبر جنبش سبز فقط توجه می دهد به همان چیزی که هست و همگان هر روز تجربه می کنند. حرکتی که حرکت امروز مردم ما به خلاف عهدهای پیشین، آغاز نوعی از زندگی است. در همصداییها و پیوندها و چشمپوشیها و یکرنگیها و هوشمندیها و سرزندگیهایی که ادامه این مسیر مستلزم آن است حظی وجود دارد که زندگی را سرشارتر میکند.
او حکیمانه به ویژگی های مردم می پردازد و برجستگی های آنان را بر می شمارد. از دانایی و تحمل هزینه ها می گوید و با استناد به اینکه به “بهشت را به بها دهند و نه به بهانه” برای تداوم نیایج حرکات اجتماعی به پیوند “شجاعت و فراست” می پردازد. همان چیزی که این رهبر جنبش سبز الگوی عملی اش شد.
چون نگاه موسوی به پدیده های اجتماعی و سیاسی اثباتی است نه سلبی. از ضعف حریف در عرصه مبارزه استقبال نمی کند و بحرانهای ایجاد شده در اثر سو مدیریت سیاسی را نگرانی برای همه ملت می داند و نسبت به آن حساس است. تجربه به او آموخته است اگر ما نسبت به آنچه زندگی در این خاک و بوم را مختل میکند حساسیت نشان ندهیم دیگری نشان نخواهد داد؛ شاهد مثال این سیاستمدار واقعگرا بی توجهی به گم شدن ارقام گزافی است که از خزانه کشور گم می شود.
موسوی با همین نگاه مسئولانه از همگان می خواهد که در هیچ تحریمی علیه ایران شرکت نکنند. از نظر این سیاستمدار مردمی نتیجه این تحریمها تحمیل رنجهای بسیار بر مردمی است که مصیبت دولتمردان مالیخولیازده برایشان کافی است. و از این روست که او راه سبز زندگی را عطف به مبارزه می دهد و مخالفت خود را با اعمال هرگونه تحریمی علیه ملت اعلام می کند.
این سیاستمدار با تجربه می داند که زندگی ادامه دارد و افراد موقتی هستند. او می خواهد که مردم سرنوشت خود را به بود و نبودکسان پیوند نزدند تا دچار “سرخوردگی” نگردند. او به عاملی که منجر به “طمع جاه طلبان” می شود می پردازد و می خواهد که مردم برای تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بیدلیل قائل نشوند و تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار نکنند. میرحسین از همان آغازین روزهای مبارزه با تکرار اینکه خودش هم پیرو حرکت مردم است می خواهد که مردم سرپای خود بایستند و حیاتی کریمانه را تجربه کنند.
قسمتهای پیشین سلسله مطالب «جنبش سبز به روایت میرحسین موسوی»:
قسمت اول؛ تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نمیشوم
قسمت دوم؛ تجمع ۲۵ خرداد، صیانت از رأی و دفاع از جمهوریت و اسلامیت
قسمت سوم؛ پیگیری تقلب انتخاباتی، وظیفه ملی و دینی
قسمت چهارم؛ امید بذر هویت ماست
قسمت پنجم؛ شبکه های اجتماعی؛ راه سبز امید
محسن جوادی افضلی، زندانی سیاسی به دلیل عدم رسیدگی پزشکی بیماری اش عود کرده و دچار عفونت شدید گوش شده است.
به گزارش خبرنگار کلمه، محسن جوادی افضلی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، که از ماه ها پیش از بیماری شنوایی رنج می برد طی روزهای گذشته به دلیل عدم رسیدگی پزشکی بیماری اش عود کرده و دچار عفونت شدید گوش شده و این امر باعث اخلال در قدرت شنوایی وی گشته است.
محسن جوادی افضلی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ است که در روز عاشورای همان سال بازداشت و توسط قاضی پیرعباسی ریاست شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ٢سال و ۶ماه حبس و ٧۴ ضربه شلاق محکوم شد.
این فعال فرهنگی که دارای یک فرزند ۲ ساله است در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت کشور به ۲ سال و ۳ ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود. وی در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۸ به زندان اوین احضار شد تا دوران محکومیت خود را بگذراند.
محسن جوادی افضلی در زمینه حفظ آثار تاریخی فرهنگی نیز فعالیت داشته است. وی پیش از این در تارخ ۱۳۹۰/۹/۱۷ در اعتراض به وضعیت پزشکی بند ۳۵۰ و عدم رسیدگی به بیماری شنوایی خویش دست به اعتصاب غذا زده بود.
یک فعال کارگری در تهران اعلام کرد: تولید کارخانه شهاب که مونتاژ کننده انواع تلویزیون و مانیتوراست به دلیل عدم حمایتهای دولت در بخش تولید متوقف شده است.
اسماعیل حق پرستی با بیان اینکه کارخانه شهاب هم اکنون تولیدی ندارد و در آستانه تعطیلی است به ایلنا گفت: کارخانه شهاب تولید کننده و مونتاژ کننده انواع تلویزیون و مانیتور به دلیل نبود مواد اولیه تولید ناچار شده است تولید بعضی از محصولات خود را متوقف و ظرفیت تولیدبعضی دیگر را به حداقل کاهش دهد.
او با بیان اینکه کارخانه شهاب در فروش محصولات خود مشکلی ندارد اظهار داشت: به جهت اینکه اکثر قطعات تولیدی این کارخانه از کشورهای آسیای شرقی وارد میشود هم اکنون به جهت وجود تحریمها وبه تبع آن افزایش نرخ دلاردر واردات قطعات تولیدی خود دچار مشکل شده است بطوری که کارگران این واحد تولیدی روزانه بطور کامل در شیفت کاری خود حضور نمییابند.
دبیر اجرایی خانه کارگر تهران ضمن اشاره به اخراج ۵۰ کارگر کارخانه شهاب در سال گذشته افزود: کارخانه شهاب هم اکنون۴۰۰ کارگر دارد که اکثر آنان به جهت اینکه به سن بازنشستگی رسیدهاند به مرور از چرخه تولید این واحد تولیدی خارج شده و مدیران کارخانه نیروی جدیدی جایگزین نمیکنند.
او گفت: کارخانه شهاب به جهت افزایش تولید در دهه های۶۰ تا ۷۰، ۹۰ درصد قطعات تولید ساخت محصولات خود را در داخل تهیه و تولید میکرد که این روند تا سالهای آتی به مرور کاهش یافت تا جایی که هم اکنون بطور کامل وابسته به واردات قطعات از کشورهای خارجی شده است.
او تاکید کرد: وعده دولت در اجرای هدفمندی یارانههای این بود که بخشی از درآمد اجرای این طرح را به واحدهای تولیدی وصنعتی اختصاص دهد که هنوز محقق نشده است.
او گفت: سیستمهای مدیریتی و اقتصادی کشور در بخش صنعت باید راهکار مناسبی را برای خروج از بحران در واحدها تولیدی وصنعتی اتخاذ کنند تا ما دیگر شاهد بحران وافزایش مشکلات واحدهای تولیدی وبه تبع آن کارگران نباشیم.
کلمه – گروه بین الملل: ناظران سازمان ملل متحد، ماموریت خود در سوریه را به حالت تعلیق در آورند اما این کشور را ترک نمیکنند. ژنرال روبرت مود رئیس هیات ناظران سازمان ملل در سوریه دلیل تعلیق این فعالیتها، را افزایش خشونتها در سوریه عنوان کرد و گفت که به نظر می رسد هیچ تمایلی از سوی دولت سوریه و مخالفان برای برقراری صلح وجود ندارد.
این ژنرال نروژی گفت که ناظران سازمان ملل متحد گشت زنی را متوقف و تا اطلاع ثانوی در اماکنی که مستقر شدهاند باقی میمانند. تماس با طرفهای درگیر محدود و امکان لغو این تعلیق هر روز بررسی خواهد شد. اجازه دهید بگویم که ناظران به تعهد خود در قبال مردم سوریه وفادار خواهند ماند.
به گفته روبرت مود، درگیریهای خشونتآمیز که از ده روز پیش مدام شدیدتر شده امنیت ناظران را به شکل قابل توجهی به مخاطره انداخته است. روز پنجشنبه (۲۵ خرداد) یک سایت خبری وابسته به حکومت بشار اسد اعلام کرد اگر مخالفان ظرف ۲۴ ساعت سلاحهای خود را بر زمین نگذارند ارتش سوریه دست به یک حمله گسترده نظامی علیه آنها خواهد زد. مطابق این گزارش دولت سوریه کوفی عنان را در جریان این تصمیم خود قرار داده است.
شبهنظامیان مخالف اسد که زیر عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت میکنند چهارم ژوئن (۱۵ خرداد) اعلام کردند به دلیل ادامه کشتار غیرنظامیان توسط نیروهای دولتی، دیگر به آتشبسی که کوفی عنان پیشنهاد کرده پایبند نیستند. این آتشبس که حکومت اسد متعهد به رعایت آن از ۱۲ آوریل شده بود هیچگاه به درستی برقرار نشده است.
ماموران سازمان ملل از ۱۵ آوریل برای نظارت بر اجرای طرح شش مادهای کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه به این کشور اعزام شدهاند و تعدادشان به مرور افزایش یافته است. هیات سازمان ملل شامل ۲۹۸ ناظر نظامی و ۱۱۲ غیر نظامی است که برای رصد کردن اوضاع و نظارت بر طرح صلح کوفی عنان در سوریه به سر می برند.
تعلیق فعالیت ناظران سازمان ملل در حالی صورت گرفته که فعالان مخالف دولت سوریه از ادامه عملیات نیروهای دولتی در شهرهای مختلف خبر دادهاند. بنابر گزارش فعالان، نیروهای دولتی از بامداد شنبه، ۲۷ خرداد بخش هایی از حمص و دمشق را هدف قرار دادند به گفته فعالان سوری در این درگیریها دستکم ۱۸ نفر جان خود را از دست دادهاند. گفته میشود ۸ نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی محله دوما کشته شدهاند و چهار نفر هدف گلوله قرار گرفتهاند.
اما حکومت سوریه این بار نیز درگیریهای حومه دمشق را سرکوب باند های تروریستی نامیده است تروریست هایی که به ادعای آنها از سوی بیگانگان هدایت می شوند.
خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) گزارش داد، نیروهای دولتی در حومه دمشق به مخفیگاه گروههای تروریستی یورش برده و تعدادی از تروریستها را کشتهاند. خبرگزاری سانا ادعا میکند تعدادی تروریست نیز که قصد داشتند از مرز لبنان به داخل سوریه تجاوز کنند توسط نیروهای دولتی کشته و زخمی شدهاند.
درخواست دخالت فوری از بان کیمون
به گزارش دویچه وله، دیده بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن میگوید از نیمه شب جمعه حملههای گستردهای نیز به محلههایی از شهر حمص که در کنترل مخالفان حکومت قرار دارند آغاز شده است. این تشکل با اشاره به این که بیش از یک هزار خانوار در این محلهها به محاصره نیروهای دولتی درآمدهاند، خواستار دخالت فوری بان کیمون دبیرکل سازمان ملل شده است.
فعالان حقوق بشری سوری میگویند جان افراد زخمی در محلههای محاصره شده به دلیل عدم دسترسی به دارو و پزشک در خطر است و کودکان و زنان نیازمند کمکهای فوری هستند. با ادامهی درگیریهای خشونتآمیز نگرانی در مورد شکست طرح کوفی عنان افزایش یافته است.
کاخ سفید گامهای بعدی را بررسی میکند
کاخ سفید روز شنبه اعلام کرد، در پی تعلیق فعالیت ناظران سازمان ملل متحد در سوریه در رایزنی با متحدان جهانی خود سرگرم بررسی گامهای بعدی رویارویی با بحران سوریه است. به موجب گزارش رویترز، تامی ویتور، سخنگوی کاخ سفید گفت: «ما دوباره رژیم سوریه را فرا میخوانیم تا به تعهدات خود به طرح صلح عنان، از جمله اجرای کامل آتشبس پایبند بماند.» او افزود که آمریکا در این مقطع حساس زمانی مشغول رایزنی با متحدان بینالمللی خود برای بررسی گامهای بعدی برای انتقال قدرت سیاسی توسط سوریها همانطور که در قطعنامههای سازمان ملل متحد درخواست شده است.
جنبش اعتراضی در سوریه از ماه مارس سال ۲۰۱۱ آغاز شد و از نخستین روزها با سرکوب خشونتآمیز نیروهای حکومتی روبرو بوده است. فعالان حقوق بشری شمار قربانیان در سوریه را تا ۱۴ هزار و ۴۰۰ نفر اعلام کردهاند.
دانشکده نفت اهواز در روزهای اخیر شاهد تجمع های دانشجویی، اعتصاب غذا و ضرب و شتم دانشجویان بود. دانشجویان این این دانشکده همچنین در اعتراض به عدم پاسخگویی مسئولان دانشکده در جلسه امتحان حاضر نشده اند.
به گزارش دانشجونیوز، چندی پیش اعضای شورای صنفی دانشکده نفت اهواز به دلیل افزایش محدودیت ها بر دانشجویان توسط مسئولان دانشکده و لغو چند مراسم دانشجویی بدون ارائه دلیل، از سمت خود استعفا دادند.
در پی این تصمیم، ٣٠٠ تن از دانشجویان در شب ٢٢ خرداد در جلوی دفتر معاونت دانشجویی دانشکده تجمع کرده و خواستار رسیدگی و پاسخگویی مسئولان شدند. اما پاسخگو نبودن موسوی، معاون دانشجویی، و عکسبرداری او از دانشجویان معترض موجب شد تا دانشجویان در روزهای بعد نیز به تجمع های اعتراضی خود ادامه دهند.
معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی در دلنوشتهای کوتاه به همسرش با شرحی از روزهای ملاقات کابینی نسبت به روزهای آینده اظهار نگرانی میکند.
به گزارش جرس، دهقان در این یادداشت کوتاه که پیش از اعلام تایید حکم ۱۳سال حبس سلطانی نگاشته شده است از نبود ملاقات حضوری نیز گلایه کرده است.
عبدالفتاح سلطانی که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و مدنی را بر عهده داشته متهم به "تبلیغ علیه نظام، تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر، اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تحصیل مال حرام" شده است.
او که از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد با حکم بدوی که اواسط اسفند ماه از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شد به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود. وی سپس در یک دادگاه تجدید نظر به ۱۳ سال زندان محکوم شد.
عبدالفتاح سلطانی در طول فعالیتهای حقوقی و حقوق بشری خود و پیش از ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ سه بار در زندان بوده و ماههای طولانی از مدت حبس خود را در انفرادی گذرانده است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
به مناسبت پایان نهمین ماه اسارتت مینویسم تا دلم تسکین یابد،
هر دوشنبه پشت شیشه می نشینم آنقدر سرک کشیدهام و از روزنههای اطراف پرده ی سبز، چهرهی شیشه ایات را به انتظار نشستهام که یادم رفته اعتراض کنم و فریاد برآورم تا کی پشت شیشه. ۹ ماه است تو را در کنارمان ندیدهایم تا بار دیگر از دغدغهی مردم بگویی و آرزوی نظم و امنیت برای جامعه کنی. باز از امیدهای بیکرانت بگویی، از اتاقهایی که برای اجرای عدالت در آنها زندگیت را مخلصانه صرف کردی.
به یاد دیدارت در دادگاه دلم را خوش میکنم. اما وقتی یاد نرگس و نسرین و کودکان مظلومشان میافتم خودم را فراموش میکنم. دخترم را که چند سالی است پدرش را ندیده است و امسال روز پدر را با واسطه تبریک میگوید فراموش میکنم! روزی را که میخواستند تو را با آن همه تاخیر برای مداوا با دستبند به بیمارستان ببرند فراموش میکنم! بیماریهای جدیدی که در زندان نصیبت شد و نگرانیهای خودم را فراموش می کنم. فرزندانم را که هر بار وارد خانه میشوند و با نگاه ملتمسانه میپرسند چه خبر؟ و صد البته منتظر خبر خوش هستند فراموش می کنم.
خبرها همیشه کوتاهند و تلخ! هفتهی گذشته تعطیل بود و دیدارهای شیشه ای به تاخیر افتاد. هر چه منتظر ملاقات جبرانی ماندیم خبری نشد تا باشد چه خندقی پر از اخبار تلخ و کوتاه برایمان تدارک دیده باشند و ۹ ماه گذشت. مولود این ۹ ماه چه خواهد بود.
دبیر اجرایی خانه کارگر گیلان اعلام کرد: میزان حقوق دریافتی کارگران با حداقلهای خط فقر افزایش یافته است.
محمد یعقوبی با بیان این خبر به ایلنا گفت: با افزایش هزینهها فاصله دریافتی قشر متوسط با خط فقر زیاد شده و آنان در تامین مایحتاج زندگی خود درمانده شدهاند.
او با بیان اینکه کاهش درآمد باعث افزایش مشکلات کارگران شده و تبعات اجتماعی و اقتصادی زیادی به همراه دارد، اظهار داشت: شورای عالی کار در هنگام تعیین دستمزد کارگران ملاکهای تعیین دستمزد را نادیده گرفت و به همین دلیل در شرایط فعلی دستمزد کارگران حتی کفاف هزینههای ضروری یک زندگی را نمیدهد.
یعقوبی با اشاره به اینکه توجه به وضعیت رفاهی و معیشتی کارگران، سود دهی و موفقیت بیشتر کارفرمایان را به دنبال خواهد داشت ادامه داد: در کارگاههایی که کارفرمایان بدنبال بهانه هستند که قسمتی از دستمزد کارگران خود را ندهند در دراز مدت با شکست روبرو خواهند شد.
این فعال کارگری تصریح کرد: حداقل دستمزد کارگران در سال جاری با نرخ تورم واقعی فاصله بسیاری دارد و جامعه کارگری با ادامه روند کاهش حقوق با مشکلات زیادتری روبرو میشود.
او از مسئولان دولتی و شورای عالی کار خواست: در خصوص دستمزد کارگران که جوابگوی یک خانوار دو نفره هم نیست تجدید نظر کنند.
جمعی از خانواده های جان باختگان حوادث پس از انتخابات سومین سالگرد جان باختن عزیزان خود را با حضور در بهشت زهرا و همچنین برزگزاری مراسمی جداگانه در منزل یکی از خانواده ها گرامی داشتند.
به گزارش سرخبز، در این برنامه که به مناسبت سومین سالگرد کشته شدن اولین جان باختگان در ۲۵ خرداد برگزار شده بود، خانواده های ندا آقا سلطان، اشکان سهرابی، سهراب اعرابی، علی حسن پور، امیر یوسف زاده و تعداد دیگری از خانواده ها و نزدیکان قربانیان سرکوب های پس از انتخابات ۸۸ حضور پیدا کردند..
این در حالی بود که در کنار این خانواده ها علاوه بر حضور برخی از شهروندان و جوانان، نیروهای امیتی نیز حاضر شده بودند.
در مراسمی که در منزل یکی از کشته شدگان برگزار شده بود خانواده های امیر جوادی فر، محمد کامرانی، احمد نجاتی کارگر، محمد مختاری، مصطفی کریم بیگی، و .جمعی دیگر از خانواده های قربانیان و حضور داشتند.
روز ۲۵ خرداد و در جریان برگزاری مراسم سومین سالگر کشته شدگان ۲۵ خرداد، خاضرین در بهشت زهرا شاهد صحنه های تکان دهنده ای بودند.
برخی از ماموران به همراه دوربین های عکاسی و فیلمبرداری شان از حاضرین عکس و فیلم می گرفتند و در عین حال با پوتین و کفش روی سنگ قبرهای برخی از کشته شدگان می رفتند که این صحنه موجب آزار روحی برخی از خانواده ها شده بود.
در این مراسم برخی از ماموران امنیتی تعدادی از بستگان علی حسن پور یکی از کشته شدگان ۲۵ خرداد را کنار کشیدند و به آنها گفتند که هر چه سریعتر عکس تیر خورده ای که از علی حسن پور در اطراف مزار گذاشته پخش شده بود را جمع کنند.
در این هنگام لادن مصطفایی همسر علی حسن پور به سمت نیروهای امنیتی رفت و خطاب به آنها گفت: اینجا مسولیت همه چیز با من است حق ندارید به مهمانان من چیزی بگوید این عکس تیر خورده ی علی را هم من گذاشته ام روی مزار و اجازه نمی دهم کسی دست به عکس بزند.
ماموران امنیتی وقتی با این صحنه مواجه شدند به او گفتند، ما از شما خواهش کردیم که این عکس را بردارید، می توانید این عکس را قاب بکشید و بزنید به دیوار خانه تان اما خواهش کردیم که از اینجا بردارید، اگر عکس را برندارید خودمان مجبور می شویم که عکس را از روی مزار جمع کنیم. همسر حسن پور گفت شما می توانید بردارید هیچ اشکالی ندارد اما این عکس را تمام دنیا دیده است، تمام دنیا می دانند که چه بلایی سر همسرم آمد.
یکی از ماموران امنیتی خطاب به همسر علی حسن پور گفت: ما داریم با صدای آرام با شما حرف می زنیم و شما هم با صدای بلند جواب ما را ندهید.
همسر علی حسن پور با صدایی بلند تر خطاب به ماموران گفت: شما مثل من قلب تان نسوخته است، جگرتان نسوخته است برای همین آرام هستید، اما اگر کسی عزیز شما را هم با گلوله می کشت شما هم حتما صدایتان مثل صدای من بلند می شد.
به دنبال این درگیری های لفظی ماموران آرام پراکنده شده و از جمع آوری عکس تیر خورده ی علی حسن پور نیز منصرف شدند.
همسر حسن پور با تایید این خبر به سرخ سبز می گوید: پیش از برگزاری مراسم نیز به منزل ما آمدند و از من پرسیدند که آیا قصد برگزاری مراسمی برای علی داریم. من به آنها گفتم : شما زن و بچه دارید؟ اگر یکی از عزیزان شما را می کشتند آیا برایش مراسم برگزار نمی کردید. آنها هم گفتند نه ما می دانیم که برگزاری مراسم حق شماست فقط می خواهیم بدانیم چه کسانی در مراسم حضور پیدا می کنند و این مراسم را کجا برگزار می کنید؟
لادن مصطفایی ادامه می دهد: آنها مانع برگزاری مراسم نشدند و من هم در پاسخ به سوالات آنها گفتم تعجب می کنم همسرم را با آن وضع بعد از صدو پنج روز با سر تیرخورده تحویلم دادید و حالا بعد از سه سال می آیید در خانه ما و از ما می پرسید آیا مراسم برگزار می کنید…
نماینده کارگران کارخانه قطعهسازی مارلیک سان قزوین گفت: ۴۲۴ کارگر شرکت مارلیک سان قزوین در پی واردات قطعه از کشورهای چین و ترکیه و عدم پرداخت مطالبات این شرکت توسط خودروسازان بیکار شدند.
تعدادی از اخراجی تا ۱۸ سال سابقه کار دارند
رحیم کاکاوند با اعلام این خبر به ایلنا گفت: شرکت مارلیک سان قزوین که در حال حاضر با بیش از ۴۸۰ نفر کارگر مشغول کار است به علت پرداخت نشدن مطالباتش از سوی دو خودروسازی بزرگ کشور مجبور شده است قرارداد ۴۲۴ نفر از کارگران مدت معین خود را که بعضی از آنها تا ۱۸ سال سابقه کار دارند تمدید نکند.
واردات بیرویه عامل اخراج کارگران است
نماینده کارگرانمارلیک سان ادامه داد: در سالی که به نام تولید ملی و حمایت از کار وسرمایه ایرانی هدفگذاری شده است، متاسفانه واردات قطعات از کشورهای چین و ترکیه موجب بیکاری کارگران این شرکت شده است.
او با بیان اینکه مسئولان با پیگیری خود میتوانند از اخراج کارگران این شرکت جلوگیری کنند، اظهار امیدواری کرد: با حمایت نمایندگان مجلس و رسانهها و دیگر مسئولان مشکلات سریعتر حل شود، چرا که بسیاری از این کارگران یا مستاجرند و یا فرزندان دانشجو دارند و این مشکل غیر مترقبه مسایل را پیچیده کرده است.
گزارش هفتگی متوسط قیمت خرده فروشی برخی از مواد خوراکی در تهران توسط بانک مرکزی در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه منتشر شد.
طبق این گزارش طی این هفته بیشترین افزایش قیمت مربوط به سبزیهای برگی و سیب گلاب به ترتیب با ۱۴۴ و ۱۰۸ درصد رشد نسبت به هفته مشابه سال قبل است.
در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه امسال در مقایسه با هفته پیش از آن از ۱۱ گروه اقلامی هفت گروه تخممرغ، برنج، حبوب، سبزی های تازه ، گوشت قرمز ، گوشت مرغ و چای افزایش قیمت و یک گروه میوههای تازه کاهش قیمت داشتند. سه گروه لبنیات، قندوشکر و روغن نباتی هم، همان قیمت هفته قبل از آن را داشته اند.
همچنین مقایسه قیمت اقلام در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه با هفته مشابه ماه قبل نشان میدهد که از ۱۱ گروه اقلامی هفت گروه تخممرغ، برنج، حبوب، گوشت مرغ، قندوشکر، چای و روغن نباتی افزایش قیمت و چهار گروه لبنیات، میوههای تازه، سبزیهای تازه و گوشت قرمز کاهش قیمت داشتهاند.
بر این اساس مقایسه قیمت اقلام طی هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه در مقایسه با هفته مشابه سال قبل نشان می دهد که همه اقلام به جز تخممرغ افزایش قیمت داشتهاند.
جزییات قیمتها
در هفته مورد گزارش، در گروه لبنیات قیمت تمام اقلام این گروه بدون تغییر بود. بهای تخم مرغ افزایش جزیی داشت وشانهای ۳۵۰۰۰ الی ۴۵۰۰۰ ریال فروش میرفت. در گروه برنج، قیمت برنج داخله درجه یک اندکی افزایش ولی بهای برنج وارداتی غیرتایلندی و برنج داخله درجه دو کاهش جزیی یافت. در گروه حبوب، قیمت عدس ثابت بود. بهای لوبیا چشم بلبلی نسبت به هفته قبل اندکی کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه افزایش داشت.
در هفته مورد بررسی، در میادین زیر نظر شهرداری تهران سیب قرمز زرد تخم لبنان عرضه نمیگردید و سیب گلاب عرضه کمی داشت ولی سایر اقلام میوه و سبزی تازه که تعدادی ازآنها از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند، به نرخ مصوب سازمان میادین میوه وترهبار عرضه میگردید. میوهفروشیهای سطح شهر اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه میکردند که درگروه میوههای تازه بهای سیب قرمز و زرد تخم لبنان، زردآلو و گیلاس افزایش ولی قیمت سایر اقلام این گروه کاهش یافت. در گروه سبزیهای تازه بهای سبزیهای برگی بدون تغییر بود. قیمت لوبیا سبز کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه به ویژه گوجه فرنگی افزایش داشت.
در این هفته قیمت گوشت تازه گاو و گوساله و گوشت مرغ افزایش یافت و بهای گوشت گوسفند ثابت بود.
در هفته مورد بررسی، قیمت چای خارجی افزایش ولی بهای شکر و روغن نباتی مایع اندکی کاهش داشت. قیمت قند و روغن نباتی جامد بدون تغییر بود.
لبنیات و تخممرغ
در هفته مورد گزارش، در گروه لبنیات بهای تمام اقلام این گروه ثابت بود. قیمت تخممرغ معادل ۰٫۳ درصد افزایش داشت.
برنج وحبوب
در هفته مورد بررسی، در گروه برنج بهای برنج داخله درجه یک معادل ۰٫۵ درصد افزایش ولی قیمت برنج وارداتی غیر تایلندی و برنج داخله درجه دو هر یک ۰٫۱ درصد کاهش یافت. در گروه حبوب بهای عدس بدون تغییر بود. قیمت لوبیا چشم بلبلی معادل ۰٫۵ درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین ۰٫۳ درصد تا ۱٫۳ درصد افزایش داشت.
میوهها و سبزیهای تازه
در هفته مورد گزارش، در گروههای میوههای تازه قیمت سیب قرمز و زرد تخم لبنان به ترتیب معادل ۲٫۶ درصد و ۶ درصد، زردآلو ۴٫۲ درصد و گیلاس پنج درصد افزایش، ولی بهای سایر اقلام این گروه بین ۰٫۸ درصد تا ۱۰٫۷ درصد کاهش یافت. در گروه سبزیهای تازه قیمت سبزیهای برگی ثابت بود. بهای لوبیا سبز معادل ۱٫۶ درصد کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه بین ۲٫۵ درصد تا ۳۳ درصد افزایش داشت.
گوشت قرمز و گوشت مرغ
در هفته مورد بررسی، بهای گوشت تازه گاو و گوساله معادل ۰٫۵ درصد و گوشت مرغ ۳٫۷ درصد افزایش یافت و قیمت گوشت گوسفند بدون تغییر بود.
قند، شکر، چای و روغن نباتی
در هفته مورد گزارش، بهای چای خارجی معادل ۱٫۶ درصد افزایش ولی قیمت شکر و روغن نباتی مایع هر یک ۰٫۱ درصد کاهش داشت. بهای قند و روغن نباتی جامد ثابت بود.
بیشترین افزایش و کاهشها
بر این اساس بیشترین افزایش در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه نسبت به هفته قبل از آن مربوط به گوجه فرنگی با ۳۳ درصد رشد و بیشترین کاهش مربوط به خربزه با ۱۰درصد کاهش بوده است.
براین اساس در مقایسه قیمت اقلام طی هفته ۲۶ خرداد ماه نسبت به هفته مشابه ماه قبل بیشترین کاهش مربوط به زردآلو با ۴۵ درصد کاهش بوده است.
بیشترین افزایش قیمت در این بخش مربوط به سیب قرمز با ۴۷ درصد افزایش قیمت بوده است.
همچنین در بخش مقایسه قیمت اقلام طی هفته ۲۶ خرداد ماه با هفته مشابه سال قبل بیشترین افزایش قیمت مربوط به سبزیهای برگی با ۱۴۴ درصد رشد قیمت بوده است.
همچنین بیشترین کاهش قیمت در این مقایسه مربوط به تخممرغ با ۲۷ درصد کاهش بوده است.
محمد صادق هنرور شجاعی خویی، زندانی سیاسی و از روحانیون منتقد حکومت، به دلیل تشدید بیماری به مرخصی چند روزه اعزام شد.
به گزارش جرس، این روحانی منتقد و نویسنده کتاب “مدار الشریعه” در شرح زندگی و احوال مرحوم سید کاظم شریعتمداری، که توسط دادگاه ویژه روحانیت تهران به تحمل چهار سال حبس تعزیری، پنجاه ضربه شلاق تعزیری، و خلع مادام العمر از لباس روحانیت و همچنین هشت میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده، هفته گذشته به دلیل تشدید بیماری قلبی و صرع از سوی دادگاه ویژه روحانیت موقتا از زندان اوین آزاد گردید.
بر اساس گزارش ارسالی، وی در حالیکه در شرایط نامناسب جسمانی قرار داشته، به محض آزادی از زندان اوین، برای مرخصی چند روزه خود عازم شهر قم گردید.
تاج الدین حاج حسینی یکی از دامداران قم است که نگران از دست دادن سرمایه ای است که سالها برای آن تلاش کرده است.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به مشکلات پیش روی دامداران نبود یک مدیریت منسجم در بخش تولید شیر و فرآورده های لبنی را مورد اشاره قرار داده و این امر را موجب عدم تعیین یک نرخ مصوب برای شیر عنوان کرد.
وی ادامه داد: یک زمانی مازاد شیر موجب عدم فروش و ضرر و زیان برای دامداران می شود و زمانی نیز کمبود نهادهها موجب کاهش تولید شده که این امر نیز ضرر را برای دامداران در پی دارد.
گفتههای این دامدار در حالی است که امیر محمدی چهر، معاون داخلی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان قم در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه دامداران قم برای پیش خرید نهاده اقدامی انجام ندادهاند، گفت: دامداران به دلیل عدم اعتماد به سازمان صنعت و معدن و تجارت از پیش خرید نهاده استقبال نکردهاند.
مجید محمدی، یکی دیگر از دامداران استان قم با بیان اینکه قیمت تولید هر کیلو شیر به علت افزایش قیمت نهاده نزدیک به هزارتومان است اظهار داشت: ما چگونه میتوانیم شیری را که به این قیمت تولید کردهایم به مبلغ ۶۳۰ تومان به فروش برسانیم.
وی همچنین افزایش هزینههای دارو را مورد اشاره قرار داد و این امر را نیز موجب افزایش هزینههای جاری عنوان کرد.
این دامدار نیز از ذبح دامهای شیری حتی دامهایی که باردار هستند در کشتارگاهها و کاهش تولید شیر در شهرک لبن به یک سوم زمان گذشته خبر داد.
وی همچنین بیان کرد: حتی اگر سازمان صنعت و معدن و تجارت نهادهها را در اختیار دامداران قرار دهد شرطی را که برای خرید شیر به قیمت هرکیلو ۶۳۰ تومان برای دامداران تعیین کرده است غیرممکن خواهد بود.
مدیرعامل تعاونی لبن استان قم نیز ، ضمن تائید گفتههای دامداران، افزایش هزینههای درمانی دام و افزایش قیمتهای عاملهای انرژی را نیز علاوه بر افزایش قیمت نهاده موجب بالا رفتن هزینهها و افزایش قیمت تمام شده شیر برای دامداران دانست.سید حسین صادق از تعطیلی دو سوم واحدهای تولیدی شهرک لبن و کاهش تولید شیر از ۴۵۰ تن در روز به ۲۰۰ تن در روز خبر داد.
وی ضمن گله مندی از نبود یک فرمول مناسب جهت تعیین قیمت شیر گفت: اگر یک فرمول مناسب برای تعیین قیمت شیر مشخص باشد افزایش و یا کاهش هزینه ها موجب ضرر و زیان دامداران نخواهد شد.
مدیر تعاونی لبن استان قم ضمن اشاره به نهاده های دامی که سازمان بازرگانی در اختیار دامداران قرار داده است گفت: این نهاده ها تنها می تواند ۱۰ درصد نهاده مورد نیاز دام را تامین کند و از سویی دیگر شرط فروش شیر به قیمت ۶۳۰ تومان با این مقدار نهاده امکان پذیر نیست.
معاون بهبود تولیدات دامی جهاد کشاورزی استان قم نیز با اشاره به اینکه قیمت تمام شده هر کیلو شیر در حال حاضر با سود ۱۰ درصد و با توجه به افزایش هزینهها نزدیک به هزار تومان برای دامدار تمام می شود گفت: اگر دامداران از سازمان صنعت و معدن و تجارت نیز نهاده دریافت کنند بدون احتساب سود قیمت تولید هر کیلو شیر برای آنها ۷۸۰ تومان و با احتساب سود ۸۵۰ تومان خواهد شد.
حسین علی بیگی با تاکید بر اینکه قیمت تمام شده شیر باید توسط سازمان جهاد کشاورزی و با کار کارشناسی صورت گیرد، اعلام قیمت ۶۳۰ تومان توسط بازرگانی را بدون درنظر گرفتن شرایط موجود و بدون کارشناسی عنوان کرد که موجبات ضررو زیان دامداران را فراهم کرده است.
وی روانه شدن دام های شیری را به کشتارگاه ها مورد اشاره قرار داد و از ذبح ۷۰ درصدی دامهای شیری در کشتارگاه های استان خبر داد.
معاون بهبود تولیدات دامی جهاد کشاورزی استان قم ضمن اشاره به اینکه شرایط کنونی تاثیر فراوانی بر کاهش تولید دام و شیر داشته، گذشت زمانی نزدیک به ده سال را برای بازگشت به شرایط مطلوب مورد اشاره قرار داد و این امر را به معنای نابودی صنعت دامداری در شرایط کنونی دانست.
بر اساس گزارش خانه کتاب ایران، وابسته به وزارت ارشاد، در دو ماه نخست امسال قیمت متوسط کتابهای منتشر شده نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، ۲۰ درصد افزایش یافته است.
به نظر می رسد این گرانی، بیشتر از هر چیز تحت تاثیر افزایش قیمت کاغذ باشد که در ماههای اخیر به میزان قابل توجهی بالا رفته است.همچنین در این رقم، باید سهم کمتر گرانی ها در کتب ناشران دولتی و نیمه دولتی را نیز با توجه به بهره مندی آنها از یارانه و بودجه های خاص دولتی در نظر گرفت. بدین ترتیب، سهم ناشران خصوصی و مستقل از گرانی ها، به مراتب بیش از ۲۰ درصد است.
به گزارش خبرگزاری فارس، اطلاعات موسسه خانه کتاب نشان میهد که در دو ماهه نخست سال جاری تعداد ۸۱۷۰ کتاب منتشر شده که رشدی ۴ درصدی را نسبت به مدت مشابه در سال گذشته نشان میهد.
در دو ماه نخست سال ۱۳۹۱ بیشترین تعداد کتابها به ترتیب در موضوع: علوم عملی (۱۳۵۸ عنوان)، دین (۱۳۱۴ عنوان)، کودک و نوجوان (۱۲۴۳ عنوان)، ادبیات (۱۰۴۶ عنوان )، علوم اجتماعی( ۹۰۲ عنوان) و آموزشی و کمک درسی (۵۶۱ عنوان) بوده است. بیشترین افزایش هم نسبت به سال گذشته در حوزههای کمک درسی ۵۲% ، علوم اجتماعی ۲۱% و علوم طبیعی و ریاضیات ۱۳% بوده است.
همچنین شمارگان کل کتابهای منتشر شده در دو ماهه نخست بالغ بر ۲۲ میلیون نسخه بوده است که تنها یک درصد افزایش را نسبت مدت مشابه در سال گذشته نشان میدهد. در سال ۱۳۹۱ بیشترین شمارگان با بیش از ۵ میلیون نسخه به موضوع کودک و نوجوان و پس از آن کتابهای دین با بیش از ۴ میلیون نسخه اختصاص دارد و موضوع های علوم عملی با بیش از ۲ میلیون و علوم اجتماعی با حدود ۲ میلیون نسخه و موضوع کمک درسی با کمتر از ۲ میلیون نسخه و ادبیات با یک میلیون و ۶۵۰۳ هزار نسخه در رتبه های بعدی قرار دارند.
با نگاهی یه این اطلاعات میتوان مقایسهای را درباره قیمت کتابها در دو ماه نخست امسال و سال گذشته داشت که بر این اساس قیمت کل کتابها در دو ماهه نخست سال جاری برابر با ۹۵۹ میلیارد و ۱۹ میلیون ریال بوده که حکایت از رشد بیست درصدی قیمت کل کتابها نسبت به سال گذشته دارد.
بررسی آمارهای نشر کتابهای تالیفی و ترجمه و چاپ اول و دوم نشان میدهد که کتابهای تألیفی ۸ درصد افزایش و کتابهای ترجمه شده ۸ درصد کاهش داشته است. کتابهای چاپ اول ۱۵ درصد افزایش رشد داشته و کتابهای چاپ مجدد نیز ۷ درصد کاهش رشد داشته است. بر اساس این گزارش، در طی دو ماه نخست سال ۱۳۹۱تعداد ۱۷۴۷ ناشر در انتشار کتابها مشارکت داشتهاند و در همین دوره زمانی ۹۶ کتاب عنوان کتاب بیش از یکبار به چاپ رسیدهاند.
سومین سالگرد شهادت علی حسن پور از شهدای ۲۵ خرداد ۸۸ با حضور جمعی از خانواده های شهدای جنبش سبز و خانواده های زندانیان سیاسی برگزار شد.
به گزارش کلمه، در این مراسم یادبود که در منزل شهید حسن پور برگزار شد، جمعی از خانواده های شهدای سبز از جمله خانواده های اشکان سهرابی، امیر جوادی فر، محمد مختاری، علی حسن پور، شهرام فرج زاده، سهراب اعرابی، مصطفی کریم بیگی شرکت داشتند.
همچنین در این مراسم جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات، جمعی از ماداران پارک لاله و زندانیان سیاسی و نیز حسین نصر اصفهانی از بازداشتی های کهریزک و یکی از شاکیان سعید مرتضوی، نیز در کنار خانواده شهید حسن پور یاد وی را گرامی داشتند.
علی حسن پور یکی از شهدای حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که در روز بیست و پنجم خرداد ماه، روز راهپیمایی میلیونی معترضین به نتایج اعلام شده برای انتخابات، در میدان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ۱۰۵ روز بعد، جسد وی را به خانواده اش تحویل دادند.
همسر این شهید سال گذشته با بیان اینکه روز بیست و پنجم خرداد ماه روزی است که در صفحه تاریخ و ذهن مردم حک شده، گفت: "ما با برگزاری این مراسم کمک خواهیم کرد یاد چنین روزی زنده نگه داشته شود. من نه آدم خشونت طلب و نه سیاسی هستم اما چون همسر من را اینجور کشتند و مسئولین همه اشان از جوابگویی طفره رفتند تا آخر ایستاده ام. به من می گویند دیه بگیر. آخه مگر دیه مشکل من را حل می کند؟! همسر من را بی گناه با اسلحه سازمانی کشته اند، دو سال تمام زندگی من درد و رنج و تحمل اهانت ها و فشارها بوده، آنوقت می گویند دیه بگیر. علی آگاهانه و برای هدفش کشته شد و من به او افتخار می کنم. علی را کشتند اما باز راحتمان نمی گذارند بهشت زهرا می رویم تهدید می شویم و مدام زیر ذره بین هستیم که چرا پیگیر هستم."
تصویر سر خونین علی حسن پور از اولین تصاویر جانباختگان بعد از انتخابات بود که به محض انتشار، به یکی از نمادهای اعتراضات مردمی جنبش سبز تبدیل شد.
لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور، در مصاحبه ای از شاهدان تیر خوردن همسرش که در لحظات آخر بالای سر او بودند، خواسته بود به او و دو فرزندش بگویند علی حسن پور در لحظات آخر زندگی، چه گفته است. به دنبال این استمداد، دو تن از شاهدان ماجرا، مشاهدات خود را از روز حادثه شرح دادند و نحوه کشته شدن او را تشریح کردند.
تولید انواع خودروهای سواری دوگانهسوز در دو ماهه نخست سال ۱۳۹۱ بیش از ۴۸ درصد کاهش یافت.
به گزارش ایسنا براساس آمار انجمن خودروسازان در دو ماهه نخست سال جاری تولید خودروهای سواری دوگانهسوز با کاهش ۴۸.۱ درصدی به ۱۹ هزار و ۴۴۰ دستگاه رسید.
به صورت تفکیک شده، تولید خودروهای سواری دوگانهسوز در شرکت ایران خودرو با کاهش ۵۷.۲ درصدی به ۱۵ هزار و ۷۲۳ دستگاه رسید. تولید سواریهای دوگانهسوز در شرکت پارس خودرو نیز در دو ماهه امسال با افت ۵۵.۸ درصدی ۳۱۶ دستگاه اعلام شد.
این در حالی است که تولید سواریهای دوگانهسوز در سایپا برخلاف دو شرکت دیگر در دو ماهه اول سال ۱۳۹۱ با افزایش قابل ملاحظه ۹۹.۹ درصدی به ۳۴۰۱ دستگاه رسید.
در سال ۱۳۹۰ نیز تولید خودروهای سواری دوگانهسوز در کشور با کاهش ۴۴.۱ درصدی به ۱۸۱ هزار و ۳۶۴ دستگاه رسیده بود. کاهش تقاضا، افزایش قیمت سی.ان.جی و حوادث انفجار مربوط به مخزنهای غیراستاندارد برخی خودروهای تبدیلی کارگاهی از جمله دلایل کاهش تولید این دسته از خودروها عنوان شده است.
علی مزروعی:
دولت احمدی نژاد از زمان روی کارآمدن در سال ۱۳۸۴ تاکنون الگو و برنامه ای برای اداره کشور نداشته است و در عین حال وعده های بسیاری در قالب بردن درآمد نفت به سر سفره های مردم داده و اجرای نوعی سیاست های مردم گرایانه را در پیش گرفته است . دراجرای این سیاست می باید بازار مصرف کشور را از التهابات اقتصادی مصون نگه می داشت و از اینرو تمام درآمد و سرمایه نفتی کشور را دراین سالها صرف واردات کرده است . در این نوشته با تکیه بر آمار رسمی منتشره بانک مرکزی به بررسی این موضوع می پردازیم تا معلوم شود که این دولت چه بلایی را بر سر اقتصاد ایران آورده است .
یاد آور می شود نظریه توسعه یک بخشی و تبدیل کردن مزیت های اقتصادی یک بخش به موتور توسعه اقتصادی از زمان پایان جنگ تحمیلی در ادبیات اقتصادی کشور به اشکال گوناگون مطرح و برای اجرای آن برنامه های توسعه طرح ریزی شد که آخرین آن قانون برنامه توسعه پنج ساله چهارم بود که قرار بود از سال ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۸ به اجرا درآید و برمبنای تبدیل درآمدهای نفتی به سرمایه های پایدار در کشور برای تحقق توسعه اقتصادی و اجتماعی عمل نماید. دو محور اصلی این برنامه عبارت بود از اول ایجاد انضباط مالی در دولت با هدف کاهش اتکا به درآمدهای نفتی ،و دوم تاکید بر سرمایه گذاری شفاف و گسترده منابع حاصل از فروش نفت در بخش های مولد اقتصادی کشو. در این باره می توان به تمرکز بر صنایع پتروشیمی برای تبدیل کردن سرمایه نفت به موتور توسعه دیگر بخش های اقتصادی کشور اشاره کرد که در سال های اجرای قانون برنامه سوم توسعه در دستور کار دولت خاتمی قرار گرفت و منطقه ویژه عسلویه به عنوان نماد و جلوه این حرکت در دل بیایان های داغ جنوب پایه ریزی شد تا در مقابل قطبهای صنعت نفت در آنسوی آبهای خلیج فارس به پایه محکمی برای جهش اقتصاد ایران تبدیل شود، اما متاسفانه در دولت احمدی نژاد ادامه اینراه رو به سستی نهاد وکارگاه بزرگ صنعتی منطقه ویژه عسلویه که در سال ۸۳ تا حدود ۶۰۰۰نفر را بکارگرفته بود در سایه سیاست های داخلی و خارجی این دولت به کمتر از ۱۰۰۰۰نفر تقلیل داد و تقریبا هم اکنون این کارگاه را تعطیل است.
با عدم پایبندی دولت احمدی نژاد به اجرای قانون برنامه چهارم توسعه و پشت کردن به مفهوم توسعه به عنوان تعریفی وارداتی ، درعمل دستاوردهای عملکرد اقتصادی دولتش این شده است که طی سالهای ۸۴ تا۹۰ به ازای حدود ۵۶۵ میلیارد دلار درآمدهای نفتی معادل ۴۳۰ میلیارد دلار واردات کالا به کشور داشته ایم ( البته بدون منظور داشتن رقم واردات کالای قاچاق به کشورکه رقمی بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار در این هفت سال تخمین زده می شود ) . به عبارتی برپایه آمار رسمی منتشره بانک مرکزی در این هفت سال به ازای هر یک دلار حاصل از فروش نفت خام ۷۶ سنت آن صرف کالاهای وارداتی به کشور شده است. و اوج این وضعیت نابسامان مربوط به سال ۸۹ است که میزان واردات به کشور به ۷۴ میلیارد دلار رسیده است. معنای روشن چنین عملکردی این است که در سایه سیاست های مردمگرایانه احمدی نژاد درآمد نفت بجای اینکه در کشور سرمایه گذاری شود و اشتغال و تولید را بالا برد در کشورهایی که واردات از آنها انجام شده ، ایجاد اشتغال و تولید کرده است ، و این در حالی است که کشور در همه این سال ها با نرخ بیکاری دو رقمی دست و پنجه نرم کرده و بنا به آمار رسمی نرخ بیکاری ۱۲٫۳ درصد سال ۸۳ همچنان در سال ۹۰ ثابت مانده است.
برای آنکه فاجعه ای که در استفاده از منابع کمیاب و ارزشمند کشور در دوره احمدی نژاد افتاده است بهتر دریافت شود یاد اور می شوم که در دوران هشت ساله دولت اصلاح طلب خاتمی کل درآمد حاصل از فروش نفت و گاز ۱۷۲٫۶میلیارد دلار و رقم واردات ۱۶۶٫۵میلیارد دلار بوده است، و جالب اینکه اقتدارگرایان در تمام ایندوره منتقد عملکرد دولت خاتمی دراین باره بودند. اما مهم تر از ارقام واردات در ایندو دوره ترکیب کالاهای وارداتی به کشور است چرا که ورود کالاهای سرمایه گذاری به کشور به تولید و اشتغال دامن می زند ولی ورود کالاهای مصرفی از دامنه تولید و اشتغال در کشور می کاهد. برپایه آمار رسمی سهم واردات کالاهای مصرفی و واسطه ای به ضرر واردات کالاهای سرمایه ای در دوره احمدی نژاد افزایش داشته است بگونه ای که سهم ۴۳ درصدی واردات کالاهای سرمایه ای در سال ۸۳ به حدود ۱۸ درصد کاهش یافته ، ودر عوض سهم واردات کالاهای مصرفی و واسطه ای از ۵۷ درصد به ۸۲ درصد افزایش داشته است و این شاهد و دلیلی است براثبات اینکه دولت احمدی نژاد بجای استفاده از درآمد نفت برای سرمایه گذاری در داخل آنرا صرف واردات وتولید واشتغال در خارج کرده است . به واقع می توان از این عملکرد اینرا نتیجه گیری کرد که دولت احمدی نژاد برای جلب رضایت مردم از درآمد نفت برای پرکردن بازارمصرف کشوراستفاده کرده است و به جای اینکه برای مردم اسباب توربافی فراهم سازد و ماهیگیری را بدانها بیاموزد به آنها ماهی برای خوردن امروزشان داده است و همچون افراد معتاد به آنها مواد رسانده تا امروز دلخوش باشند و در واقع خواسته تمام ناکارآمدی هایش در اداره کشور را با پول نفت بپوشاند اما براستی تکلیف فردای کشور و نسل بعد چه می شود؟ به خصوص اگر درآمد نفت به هردلیل کاهش یابد یا تحریم نفتی اتفاق افتد و اینکه با ادامه روند کنونی مصرف و تولید دیگر نفتی برای صادرات و درآمد فردا نماند؟ ظاهرا احمدی نژاد و دولتش کاری به فردای ایران ندارد!
در اینجا باید اشاره شود که با این واردات بالا در این هفت سال ، رقم صادرات غیر نفتی از ۱۰٫۵ میلیارد دلار در سال ۸۴ به بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سال ۹۰ افزایش یافته است ولی اینکه اقلام صادراتی تا چه حد شامل تولیدات اقتصادی غیر وابسته به نفت بوده است جای بحث و تامل دارد.البته دولتمردان حاکم با استناد به این افزایش رقم صادرات غیرنفتی ادعا می کنند که توان صاداراتی کشور رشد داشته است اما دقت در آمار منتشره رسمی دراین باره نشانگر واقعیت دیگری است و آن اینکه به رغم افزایش اسمی رقم صادرات غیرنفتی ، شاهد کاهش ارزش کالاهای صادراتی ایرانی بوده ایم یعنی در حالی که در سال ۸۵ هر تن کالای صادراتی ایرانی با قیمتی معادل ۴۶۸ دلار در بازارهای جهانی به فروش رفته است در سال ۸۸ می بینیم هر تن کالای صادراتی به قیمتی معادل ۴۵۹ دلار رسیده است ، و این در حالی است که طی همین دوره ارزش کالاهای وارداتی به کشور از ۹۵۹ دلار در هر تن به ۱۰۶۴ دلار افزایش یافته است ، البته بر اثر رشد چشمگیرقیمت نفت در سالهای ۸۶ به بعد شاهد رشد قیمت کالاهای صادراتی و وارداتی بوده ایم ولی در عمل در سال ۸۸ می بینیم که به رغم افت ارزش کالاهای صادراتی نرخ کالاهای واراتی به کشور بیش از سال ۸۵ یعنی قبل از اوج گیری قیمت نفت باقی مانده است در حالی که کالاهای ایرانی با قیمتی ارزان تر از ان زمان به فروش رفته اند،واگر چه افزایش حجم کالاهای صادراتی در این سالها باعث شده رقم کلی صادرات غیر نفتی افزایش پیدا کند ولی در عمل با افت ارزش هر واحد کالای صادراتی از کشور مواجهیم که بازتاب آن در داخل کشور کاهش درآمد و توان اقتصادی تولید کنندگان بوده است .
از سوی دیگر این ارقام نشان می دهد که به رغم کاهش نرخ تورم در سطح کشورهای جهان ارزش کالاهای وارداتی به کشور گران باقی مانده است و بر تورم وارداتی به اقتصاد ایران در مرزهای کشور دامن زده است . یکی از عوامل این رخداد ادامه تحریمهای اقتصادی است که با تشدید آن بدلیل سیاست خارجی تهاجمی دولت احمدی نژاد به ویژه در ارتباط با پرونده هسته ای به اقتصاد ایران تحمیل شده و به بخش وارداتی تورم در اقتصاد ایران افزوده است ، وهرچند سهم تورم وارداتی در مقایسه با تورم داخلی ناشی از سوء مدیریت دولت و سیاست غلط اقتصادی اندک است ولی کاملا قابل لمس می باشد.
عملکرد دولت احمدی نژاد درعرصه تجارت خارجی در این دوره برپایه گران وارد کردن و ارزان صادر کردن بوده است و در قبال انضباط مالی نیز کافی است به مناظره فرهاد رهبر با محمد ستاریفر دو رئیس سابق و اسبق سازمان منحل شده مدیریت و برنامه ریزی کشور اشاره شود که رهبر در پاسخ اعتراض ستاریفر به بی انضباطی مالی دولت جمله ای نزدیک به این بیان کرد که دولت پول دارد هرطور که بخواهد خرج می کند.
دولت احمدی نژاد در حالی که عنوان می کند رشدهای بالایی در قبال طرحهای عمرانی در کشور داشته است آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد در سالهای ۸۴ تا ۹۰ میزان بودجه عمرانی به قیمت های ثابت سال ۷۶ رقمی تقریبا ثابت داشته و در مقابل ، هزینه های جاری دولت از ۳۶ میلیارد دلار در سال ۸۴ به رقمی بیش از ۹۰ میلیارد دلار در سال ۹۰ رسیده است ،و این در حالی است که کل بودجه عمرانی از ۱۳ میلیارد دلار در سال ۸۴ به حدود ۲۳ میلیارد دلار در سال ۹۰ رسیده است. و جالب اینکه دولت مستقر با یک چنین عملکردی مدعی است موفق ترین عملکرد را در قبال کوچک سازی خود داشته و توانسته بخش عمده ای از واگذاری ها را به نتیجه برساند.
برپایه آنچه آمد در این دوره تنها سیاست روشنی که توسط دولت در عرصه اقتصاد بیان و اجرا شده است تلاش برای حمایت از مصرف کننده و اشباع بازار به هرقیمتی بوده است یعنی تنها سیاستی که به نوعی توضیح دهنده حجم عظیم واردات و ریخت و پاشهای دولت در بودجه جاری است ولی نتایج چنین سیاستی که وزرای بازرگانی دولت های نهم و پس از آن بر روی آن مانورهای تبلیغاتی فراوانی داده اند و مدعی اند با تکیه بر همین سیاست و ایجاد ذخایر استراتژیک کالا در کشور توانسته اند از نوسان و افزایش قیمت ها کالاها جلوگیری کنند بدلیل ناهماهنگی و عدم انسجام سیاست های اقتصادی دولت شاهدیم که نرخ تورم و شاخص قیمت کالاها در این دوره همواره دورقمی و روند آن دارای فراز و نشیب بوده و از میانه سال ۸۹ دوباره روند افزایشی پیداکرده و در پایان سال ۹۰ به رقم ۲۱٫۵ درصد رسیده است، و افزایش قیمت کالاها و خدمات در ماه های اخیر بگونه ای بوده است که سر وصدای همه را از صدر تا ذیل جامعه و از جمله مراجع دینی را درآورده است.
شاخص قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی در سالهای ۸۴ تا ۹۰ بیش از ۱۳۰درصد رشد داشته است و جمع نرخ رشد شاخص کل کالاهای مصرفی در این دوره (نرخ تورم) معادل ۱۱۱ درصد است.
به عبارتی ساده تر در حالی که دولت مستقر مدعی است توانسته است در سالهای ۸۴ تا ۹۰ دستاوردهای اقتصادی درخشانی داشته باشد آمارهای رسمی منتشره در باره شاخص های اقتصادی نشان می دهد عملکرد دولت نه تنها درخشان نیست بلکه اوضاع اقتصادی به حدی افتضاح و غیر قابل دفاع است که حتی همراهان و مدافعان قبلی دولت هم اینروزها به منتقدان سفت و سخت عملکرد اقتصادی اش تبدیل شده اند. در عدم کفایت و ناکارآمدی این دولت همین بس که در بهترین دوران درآمد نفتی ایران بدترین عملکرد را برجای گذاشته و امروز می توان عمق نارضایتی عامه مردم از بیکاری و گرانی را در هرخانوار دریافت، خانوارهایی که قرار بود با بردن درآمد نفت به سر سفره هایشان سفره شان رنگین شود اما اینروزها سفره شان فقیرترشده و بسیاری شان با سیلی صورتشان را شاداب نگه می دارند تا شرمنده عهد و عیال خود نباشند.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
امام کاظم(ع) می فرماید: «حق را بگو اگر چه نابودی تو در آن باشد، زیرا که نجات تو در آن است…و باطل را فرو گذار هر چند نجات تو در آن باشد، زیرا که در واقع نابودی تو در آن است»(تحف العقول، ص۴۰۸)
و پیامبر خدا(ص) می فرماید: «هان! مبادا ترس از مردم مانع از آن شود که کسی حق را بداند و نگوید. بدانید که برترین جهاد سخن حقی است که در برابر فرمانروایی ستمگر به زبان آید»(کنزالعمال، ح۴۳۵۸۸).
و می فرماید: «با تقواترین مردم کسی است که حق را بگوید، چه به سودش باشد چه به زیانش»(امالی الصدوق، ص۲۷).
از این سه سخن گرانبها به وضوح تمام برداشت میشود که بیان حق و حقیقت از معیارها و نشانه های اصلی دینداری است. نجات و رستگاری انسان در گرو حق گویی است، هرچند مشکلات زیادی را برای انسان داشته باشد. در واقع مشکلاتی که در پی گفتن حق و حقیقت برای انسان پیش می آید همان هزینه ای است که باید برای نجات و رستگاری پرداخت.
مومن باید در همه جا حق را بگوید و از هیچ خطر و هزینه ای نهراسد. اما خطر جدی هنگامی است که کسی بخواهد حقیقتی را به فرمانروایی ستمگر بگوید و از رفتار و اعمال او یا زیردستانش انتقاد کند. ویژگی جباران و ستمگران این است که حق را بر نمی تابند و از شنیدن آن برآشفته می شوند. ازسخنان امام علی(ع) بر می آید که همین امر یکی از تفاوت های مهم حکومت عدل با حکومت جور است. امام می فرماید آن گونه که با جباران سخن می گویند با من سخن نگویید چرا که شنیدن حرف حق بر من سنگین نیست. از من انتقاد کنید و خطاهای مرا گوشزد کنید(نهج البلاغه، خ۲۱۶).
به هر حال از آنجا که فرمانروایان ستمگر تحمل شنیدن سخن حق را ندارند و حق گویان و منتقدان را سخت مجازات می کنند و آنان را زندانی و حصر و شکنجه می کنند یا حتی به قتل می رسانند، پس هزینه گفتن حق نزد آنان بسیار سنگین است. همین امر باعث شده است که پیامبر این عمل را برترین جهاد بنامد. گفتن حق نزد فرمانروایی ستمگر بیشترین ارزش را برای جامعه، و بیشترین هزینه را برای گوینده آن دارد و به همین جهت برترین جهاد است.
در دین مبین اسلام میزان دینداری انسان ها به میزان تقوا و پارسایی آنان بستگی دارد چرا که خداوند می فرماید گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست(حجرات، ۱۳). اگر این آیه شریفه را صغرای استدلالی قرار دهیم که کبرای آن روایتی باشد که از پیامبر(ص) دراین باره گذشت استدلالی به این صورت به دست می آید: گرامی ترین انسان ها نزد خدا با تقواترین آنان است؛ و با تقواترین انسان ها کسی است که حاضر باشد بیشترین هزینه را در راه بیان حق و حقیقت بپردازد؛ پس گرامی ترین انسان ها نزد خدا کسی است که حاضر باشد بیشترین هزینه را در راه بیان حق و حقیقت بپردازد.
اهمیت بیان حقیقت در دینی مانند اسلام از آنجا ناشی میشود که گوهر این دین، که نام اسلام هم از آن گرفته شده، تسلیم حق بودن و حق پرستی و عشق به حقیقت است. اگر گوهر و مغز و لب دین عشق به حقیقت است پس بیان حقیقت و شناساندن آن در مسیر و راستای همین حق پرستی و عشق به حقیقت است. لازمه حق پرستی تلاش برای ترویج حقیقت و اعتلای آن و نابودی باطل است. و اگر بیان حقیقت و ترویج آن در راستای اعتلای آن است پس این عمل تا جایی ارزشمند است که به سود حق پرستی و حق پرستان باشد و اگر در جایی به زیان باشد به حکم عقل، سکوت پسندیده و بلکه ضروری است. این سکوت و حفظ زبان را در ادبیات دینی «تقیه» می نامند. اگر در جایی و فضایی اظهار عقیده و ایمان خطر زیادی دارد که از نفع آن برای حق پرستی و حق پرستان بیشتر باشد، چه خطر برای شخص و چه دیگران، در این صورت عقل حکم به سکوت و سرپوشی می کند. در آیاتی از قرآن مجید به این اصل عقلانی اشاره شده است: «مومنان نباید کافران را به جای مومنان، به دوستی برگزینند. پس هر کس چنین کند او را با خدا رابطه ای نیست، مگر اینکه از آنان بیمناک باشید»(ال عمران/۲۸).
«کسی که، بعد از ایمان آوردنش، به خدا کفر ورزد(عذابی سخت خواهد داشت) مگر آن کس که مجبور شده ولی قلبش به ایمان اطمینان دارد»(نحل/۱۰۶).
امام باقر(ع) می فرماید: «تقیه در هر موردی است که ضرورت پیش آید و تقیه کننده خود بهتر می داند که در چه وقت باید تقیه کند»(کافی، ج۲، ص۲۱۹).
و امام صادق(ع) می فرماید: «نگران دین خود باشید و آن را با تقیه پوشیده نگه دارید؛ زیرا کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد. شما در میان مردم، مانند زنبوران عسل در میان پرندگان هستید»(همان، ص۲۱۸).
همان طور که از آیات و روایات فوق بر می آید تقیه آن است که دریک موقعیت اضطراری، که جان خود فرد یا جمعی از مومنان در خطر باشد، فرد ایمان یا اعتقاد خود را مخفی سازد. زمانی که پیامبر و مسلمانان به مدینه مهاجرت نکرده بودند و یا پس از آن کسانی که در مکه مانده بودند در وضعیتی قرار داشتند که مسلمان بودن جرم بود و سخت ترین مجازات ها را در پی داشت. همچنین در زمان برخی از ائمه اطهار شیعه بودن جرم بود به گونه ای که اثبات شیعه بودن کسی سخت ترین مجازات ها را در پی داشت. در چنین وضعیتی حکم عقل مخفی نگه داشتن ایمان است و آیات و روایات به همین امر اشاره دارند.
اما گویا مفهوم و معنای «تقیه» دچار انحرافی بسیار عمیق گشته است. گاهی این واژه چنان تفسیر و معنا می شود که به معنای این است که هر جا حق پرستی یا بیان حقیقت هزینه ای برای انسان داشته باشد باید از حق پرستی دست بردارد یا حقیقت را بیان نکند یا در راه اعتلای حق تلاش نکند. اگر معنای «تقیه» این باشد به لحاظ معنایی دقیقا هم معنا و مترادف با «نفاق» می شود. منافق کسی است که برای فرار از هزینه چهره خود را عوض می کند و تقیه به معنایی که به مرور زمان یافته، دقیقا به همین معناست.
اگر معنای «تقیه» همین معنای متعارف آن باشد خود ائمه اطهار از آن تخطی کرده اند. امام حسین(ع) باید با یزید در ظاهر بیعت می کرد تا این اندازه هزینه نپردازد. همه انبیایی که به فشار و عذاب و شکنجه مبتلا بوده اند جرمشان بیان حقیقت بوده است واگر وظیفه داشتند که هر جا بیان حقیقت برای آنان هزینه داشته باشد تقیه کنند و حق را نگویند هیچگاه دچار مشکل نمی شدند.
به هر حال «تقیه» دچار تحول و انحراف مفهومی شده و با نفاق خلط شده است. امام علی(ع) می فرماید به زودی از شما خواسته خواهد شد که از من بیزاری بجویید، گردنتان را جلو بکشید تا آن را بزنند و از من بیزاری نجویید(امالی الطوسی، ص۲۱۰). زراره از امام باقر یا امام صادق(ع) از تقیه در مسح کردن روی کفش می پرسد و امام تقیه در این مورد و برخی موارد دیگر را رد می کند(کافی، ج۳، ص۳۲). امام صادق(ع) در روایتی شرط تقیه را این می شمارد که به تباهی دین نینجامد(همان، ج۲، ص۱۶۸). آن حضرت در روایتی دیگر این انحراف بزرگ را گوشزد می فرماید: «تقیه در حقیقت برای جلوگیری از خونریزی ها ایجاد شده است. پس هرگاه تقیه منجر به خونریزی شود، دیگر تقیه نیست. به خدا سوگند که اگر شما را دعوت کنند تا ما را یاری دهید قطعا خواهید گفت ما این کار را نمی کنیم بلکه تقیه می کنیم و تقیه را از پدر و مادرتان دوست تر خواهید داشت و زمانی که قائم قیام کند، نیازی ندارد که دراین باره از شما سوال کند، و درباره بسیاری از شما منافقان، حد خدا را جاری خواهد ساخت»(وسایل الشیعه، ج۱۱، ص۴۸۳).
آیا در جامعه ای که دین خدا وارونه می شود و تباه می گردد و حقوق اساسی ملت نادیده گرفته می شود و به نام دین ظلم و ستم و تجاوز و قتل صورت می گیرد، بازمی تواند کسی آموزه «تقیه» را بهانه قرار دهد و سکوت کند و حق را نگوید؟ آیا چنین کسی، همان طور که امام صادق(ع) فرمودند، مصداق بارز و روشن منافق نیست؟ آیا چنین کسی تقیه را بهانه ای برای حفظ موقعیت و جایگاه و پست و مقام خود و اجتناب از هزینه دادن قرار نداده است؟
شیوه و روش انبیاء و ائمه این نبوده است. اگر اینگونه بود امام کاظم سال ها در زندان های تنگ و تاریک محبوس نمی گشت. اگر این گونه بود بدن آن حضرت در غل و زنجیر قرار نمی گرفت. اگر اینگونه بود آن حضرت به شهادت نمی رسید و پیکر نحیفش از زندان هارون بیرون آورده نمی شد. همه این امور به خاطر فلسفه دینداری آن حضرت است که همان طور که گذشت می فرماید: «حق را بگو اگر چه نابودی تو در آن باشد، زیرا که نجات تو در آن است». پس آن حضرت زندانی نظام فاسد و دیکتاتوری هارون الرشید است و جرمش تنها بیان حقیقت است.
حبس و شکنجه و شهادت حضرت امام موسی کاظم(ع) نتیجه حق پرستی و ظلم ستیزی آن حضرت است. آن امام همام مبارزه و ضدیت با ظلم را چنان ضروری و جدی می داند که به شیعیان نه تنها اجازه کمک و همکاری با ظالمان را نمی دهد، بلکه حتی عملی را که اندکی همدلی با آنان را در پی داشته باشد روا نمی داند.
یکی از یاران و شیعیان امام کاظم(ع) فردی به نام صفوان است که کاروان شتر دارد و آن را به خلیفه، هارون الرشید، برای انتقال اسباب و لوازم در سفر حج اجاره داده است. امام به او می فرماید همه چیز تو خوب است غیر از یک چیز. صفوان عرض میکند: آن یک چیز کدام است یابن رسول الله؟ حضرت می فرماید: اینکه شترانت را به این مرد کرایه داده ای.
صفوان عرض می کند: من برای سفر حرامی کرایه نداده ام. هارون عازم سفر حج است و من شترهایم را برای سفر حج کرایه داده ام. علاوه بر این خود همراه او نخواهم رفت و غلامان خود را خواهم فرستاد. امام می فرماید: ای صفوان! تو شترهایت را اجاره داده ای تا هارون بعد از بازگشت به تو اجاره دهد. آیا دوست نداری که هارون زنده بازگردد وطلب تو را بپردازد؟ صفوان عرض می کند: همین طور است. امام می فرماید: هر کس به هر عنوان دوست داشته باشد ستمگران باقی بمانند او جزء ستمگران محسوب می گردد و در عذاب الهی به سر خواهد برد. صفوان پس از شنیدن سخنان امام شترهای خود را یکجا می فروشد(سفینة البحار، ج۲، ماده ظلم؛ داستان راستان، ج۲، ص۲۵).
اما هارون به چه اتهامی امام کاظم(ع) را دستگیر و زندانی می کند؟ یحیای برمکی، که از نزدیکان هارون بود، گفت به گمانم هارون می خواهد موسی ابن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. گفتند از کجا این را می دانی؟ گفت از آنجا که هارون سر قبر رسول خدا(ص) پس از اینکه به آن حضرت سلام داد، عرض کرد: «من از شما معذرت می خواهم که مجبورم فرزند شما موسی ابن جعفر را توقیف کنم. مصالح اینجور ایجاب می کند، اگر این کار را نکنم در مملکت فتنه به پا می شود؛ برای اینکه فتنه بپا نشود، و به خاطر مصالح عالی مملکت مجبورم چنین کاری را بکنم، یا رسول الله! من از شما معذرت می خواهم»(مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، ص۱۷۶-۱۷۷).
مرحوم شهید مطهری(ره) در ضمن نقل این ماجرا می گوید: گویا هارون گمان میکرده که پیامبر(ص) را هم می توان فریب داد. به این شهید بزرگوار عرض می کنیم که هارون می دانسته که پیامبر(ص) را نمی توان فریب داد و در پی این هم نبوده است. بلکه می خواسته که امثال یحیی و دیگر اطرافیانی را که ناظر بوده اند فریب دهد و به وسیله این خواص توده های مردم را فریب دهد.به هر حال جبارانی که از دین مردم برای استحکام قدرت خود استفاده می کنند از این ترفندها زیاد در آستین دارند.
اما نکته بسیار جالب و درس آموز، آخرین خواسته هارون از امام(ع) است. در آخرین روزهایی که امام زنده بود و چند روز قبل از مسموم کردن آن حضرت، هارون به او عرض می کند که می دانم که بی گناهی، اما من قسم خورده ام و نمی توانم قسم خود را بشکنم، پس شما به جرم خود اعتراف کن و عذرخواهی کن و از من تقاضای عفو نما تا تو را آزاد کنم. امام(ع) در پاسخ یک جمله کوتاه می فرماید:«از عمر من دیگر چیزی باقی نمانده است»(همان، ص۱۷۵).
بیش از ۱۰ هزار کارگر واحدهای صنعتی از ۵ استان کشور، با امضای نامهای خطاب به وزیر کار به تاثیراتی که اجرای قانونی هدفمندی یارانهها بر زندگی آنان تحمیل کرده است اعتراض کردند.
کارگران در این نامه از قانون هدفمندی یارانهها با عنوان «قطع یارانهها» نام بردهاند، با توجه به وضعیت اقتصادیشان خواستار افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم موجود شدهاند و تهیه پیشنویس اصلاحیه قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
به گزارش ایلنا، این طومار به امضای بیش از ۱۰ هزار کارگر شاغل در ۵ استان کشور در کارخانههایی از جمله دارو شیشه، مهرام، فرش پارس، هفت الماس و… رسیده و صبح امروز توسط نمایندگان کارگران به دفتر شیخ الاسلام، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تحویل داده شده است.
کارگران امضا کننده نامه همچنین به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقشان اعتراضکردهاند و خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطعی برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند شدهاند.
خبرگزاری کار ایران دو هفته پیش در اواسط ماه جاری پیشخبری از تلاش کارگران جهت تهیه طوماری در اعتراض به اجرای قانون هدفمندی یارانهها با ۲ هزار امضا را منتشر کرده بود که طومار ۱۰ هزار امضایی کارگران به ثمر نشستن مرحله اول این تلاش است.
متن کامل این نامه که رونوشتی از آن به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاست جمهوری و خبرگزاری کار ارسال شده است، در ادامه میآید:
به وزیر کار، رفاه و رفاه اجتماعی
همانطوری که همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشتهاند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ۴ و سپس ۵ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ۵ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد میکند. توام با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزدها، اصلاحیهای بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود.
مبنای میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین حقوق ۵ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده است. بیمه میلیونها کارگر ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سر انجامی نرسیده است و شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و ناامنی شغلی، اخراج سازی و تعطیلی کارخانهها در بدترین وضعیت نسبت به سالهای پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمیل چنین شرایطی را بر میلیونها کارگر و خانوادههای آنان بر نمیتابد. لذا ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نمایندههای منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر پای میفشاریم.
ما کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند.
مسعود باستانی، روزنامه نگار دربندی که این روزها در زندان رجایی شهر کرج ۶ سال حکم حبسش را می گذراند در گزارشی توصیفی، روز آزادی داوود سلیمانی، هم بندی خود را تشریح کرده است.
به گزارش کلمه، این روزنامه نگار زندانی که در جریان سرکوب های پس از انتخابات بازداشت شد و این روزها همسرش مهسا امرآبادی که او نیز روزنامه نگار است نیز در بند زنان زندان اوین به سر می برد در بخشی از این گزارش نوشته است: همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:”عجب شانسی آوردیم.” خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد. خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
داوود سلیمانی که نماینده مردم تهران در مجلس ششم شورای اسلامی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات بوده، چهارشنبه دهم خرداد ماه، با پایان دوره ی حبس خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی، چهار روز پس از انتخابات، در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه غیرعلنی به اتهامهای «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
او در نامهای که در خرداد ۱۳۸۹ به رهبر نوشته، تصریح کرده که «در بازجوییها تحت شرایط شدید روحی و روانی، ضرب، شتم، فحاشی، اهانت و … قرار گرفته .. و توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفتهام که نام برخی از آنها را میدانم و به دلیل اینکه عملاً در آنجا جز خدا شاهدی نداشتهام هیچگونه ادعایی ندارم.»
وی بعد انتشار این نامه، همراه با عیسی سحرخیز و رسول بداغی، به زندان رجاییشهر منتقل شد.
این عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ و در زمان حملهٔ لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای جنایتهای لباسشخصیها و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت. سلیمانی، همانند دیگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس، برای شرکت در انتخابات مجلس هفتم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
متن کامل این گزارش که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
وقتی این موضوع به فکرم رسید بلافاصله پرده را کنار زدم، از تخت پایین آمدم و روبه رویش نشستم و گفتم: “من می خواهم گزارش آزادی شما را بنویسم ولی بهتر است که اول از خودتان اجازه بگیرم.” مکث کوتاهی کرد و گفت: “مشکلی ندارم اما خواهش می کنم اغراق گونه نباشد ضمنا با بچه ها هم مشورت کن.” گفتم: “دکتر! قول می دهم که اغراق نداشته باشد اما یقینا بدون احساس نیست!”
روزهای آخر عجله داشت، انگار زمان می گذشت و او احساس می کرد که فرصت ها به سرعت از دستش می رود. شب ها تا اذان صبح بیدار می ماند که کتابهای نیمه تمام را به پایان برساند. دفترهایی که در آنها فیش نویسی و یادداشت برداری کرده بود را مرتب می کرد. میز کوچک چوبی اش را مقابل تخت روی زمین گذاشته بود و دورش پر بود از کتاب. وقتی هم که از مطالعه خسته می شد، شبکه العالم را روشن می کرد و گه گاه به سراغ لغت نامه ی عربی-فارسی اش می رفت. اخبار انتخابات ریاست جمهوری مصر را از شبکه العالم دنبال می کرد. بازار مناظره ها داغ بود و من کنجکاوانه از او می خواستم تا آخرین اخبار را برایم ترجمه کند. مثل همیشه با حوصله خبر را می گفت و زیر لب زمزمه می کرد: “ای کاش اسلام گرایان مصری پس از به قدرت رسیدن تجربه ایران را تکرار نکنند!” از میان کاندیداها طرفدار “حمدین صباحی” بود. من هم با شیطنت می گفتم:” او که نامزد ملی مذهبی های چپ گرا هست!”
درس بزرگی که طی این چندسال از دکتر داوود سلیمانی آموختم، سیاست ورزی انسان مدارانه با حفظ اصول بود. روابط انسانی و منافع صنفی اش را با سایر همبندی ها که از جریانات و گروه های سیاسی مختلف بودند به خوبی تعریف می کرد اما تاکید داشت که خط کشی ها باید حفظ شود. حتی گاهی اوقات که درباره جنبش سبز گپ می زدیم با همه علاقه ایی که به سرنوشت جنبش داشت، همیشه یادآوری می کرد که گروه های سیاسی بایستی با حفظ اصول و دیدگاه هایشان درقالب جنبش حرکت کنند و از این تکثر نباید ترسید.
روزهای آخر سرش خیلی خیلی شلوغ بود. اشتباه در صورت وضعیت قضایی که در آن تاریخ آزادی اش را مهر ماه ۹۱ درج کرده بودند حسابی دردسرساز شده بود. صورت وضعیت قضایی که در اینجا اصطلاحا به آن پرینت می گویند تک برگه ایی است که بر اساس آن، اجرای احکام زندان، با زندانی رفتار می کند. بر اساس تاریخ درج شده در آن آزhد خواهی شد و یا آخرین وضعیت قضایی حکم و دادگاه از جمله متهم یا محکوم بودن و یا دوران محکومیت در آن نوشته شده است. اصلا معلوم نبود که بر اساس چه اشتباهی چندین ماه به دوران محکومیت دکتر اضافه شده بود. صبح ها در ساعت اداری به نگهبانی می رفت تا کارش را درست کند. چند روز قبل از آزادی با حسرت به او گفتم: “خوش به حالتان با عزت و افتخار از زندان آزاد می شوید، خداکند که ماهم عاقبت به خیر شویم.” گفت: “ولی همچنان استرس دارم. آدم تا پایش را از این زندان بیرون نگذارد خیالش راحت نمی شود.”
اینجا در رجایی شهر به ندرت کسی آزاد می شود و همیشه ترکیب ثابت است. برای همین هم هرکدام از بچه های بند زیر چشمی روزشمار معکوس برای آزادی او را شروع کرده بودند و گاهی از من یا دکتر می پرسیدند: “هفته ی دیگر می رود؟!” این حس انتظار و روزشماری برای آزادی را در زندان “حبس بلندگو” می گویند.
هرکس برنامه ویژه ایی را برای روز آزادی دکتر تدارک دیده بود. مهدی محمودیان در فکر یک اب بازی مفصل بود. او می خواست همان بلایی را که در روز تولدم بر سر من آورد را در روز آزادی دکتر سلیمانی هم تکرار کند. آن روز حسابی من را خیس کردند. یعنی به محض ورود به هوا خوری یک پارچ آب کامل را روی سرم ریختند و بعد هم آب پاشی شروع شد. تقریبا همه جوان ترها خیس شده بودند به جز رامین زیبایی که با هوشمندی فرار می کرد و گاهی پشت سر آقای خانجانی که مسن ترین زندانی بند ما هست قایم می شد یا از او پناهندگی می گرفت.
شب آخر مهدی به اتاق ما آمد و گفت:”دکتر فردا ظهر وقتی هوا خوری باز شد برای آب بازی آماده باشید؛ چون نمی توانیم برای شما جشن پتو بگیریم.” او بدون تعارف جواب داد که این چند روز درد شدیدی در ناحیه قفسه سینه اش احساس می کند، تحمل این کار را ندارد و سعی کرد مهدی را منصرف کند. راستی جشن پتو معمول ترین شوخی زندانیان در هنگام آزادی است. او را زیر یک پتو می اندازند و هرکس به شوخی ضربه ایی می زند. در هنگام آزادی کتک مفصلی خواهید خورد. کتکی که ضارب آن هم مشخص نیست. شما زیر پتو هستید و دوستان پذیرایی می کنند.
عمر فقیه پور زندانی کرد تباری که به اتهام عضویت در حزب دموکرات به حبس ابد محکوم شده و امسال ۱۲ امین سال حکمش را می گذراند و محمد جوکار که طی این چندماه اخیر با دکتر و مهدی همسفره شده اند، ناهار مفصلی را برای روز آخر تدارک دیده بودند. اگرچه دکتر تا روز آخر هم روزه های مستحبی اش را ادامه داد و آن روز نیز سحری خورده بود اما به دعوت بچه ها کنار سفره نشست و ناهار خورد. هنوز سر سفره بودیم که آیفن به صدا در آمد و پیغام رسید که وقت آزادی است و به اصطلاح نامش را خوانده اند. با عجله غذایش را تمام کرد و گفت: “بگویید هنوز یک ساعت کار دارم.” لباسش را پوشید و مراسم خداحافظی را شروع کرد. حالا من با عجله باید دنبال برنامه ام می رفتم. این جا در بندهای دیگر زندان رجایی شهر، رسم است که وقتی یک زندانی آزاد می شود، هم اتاقی ها و دوستانش شکلات روی سرش می پاشند. یک نفر ساک زندانی آزاد شده را می گیرد و بقیه بدرقه اش می کنند. میدان دار با صدای بلند جملات قصاری می گوید و جمعیت هم صلوات می فرستند!
“بره دیگه بر نگرده صلوات بفرست!”
“آزادی حبس سنگین های سالون صلوات بفرست!”
“آزادی زیر حکمی ها (منظور اعدامی هاست) صلوات بفرست!”
اوضاع در بند سیاسی اما کمی متفاوت است. بچه ها جمع می شوند و با هم دیگر سرود “ای ایران” و “یار دبستانی” را با صدای بلند می خوانند و به افتخار زندانی آزاد شده کف می زنند. حالا من باید هم ساک او را بگیرم و هم شکلات ها را بر سرش بریزم.
ساکش را از دوشب قبل بسته بود. همه محتوای ساک دکتر لباس ها و داروهایش بود، به علاوه کیف های زنانه ی منجوق دوزی شده که به عنوان سوغات در آن جا داده بود. کتاب های کتابخانه را پس داد. هر تکه از وسائلش را به کسی بخشید و کتانی هایش را هم به مهدی داد. اینجا کتانی چیز خیلی با ارزشی هست. “المنجد الطلاب” و قرآن را هم به آقای بهروز عزیزی توکلی همبندی بهایی داد تا او کار تحقیقاتی اش را انجام دهد. از چند شب قبل سررسیدش را بیرن آورده بود تا شماره تلفن بچه ها را یادداشت کند. کار اصلاح سر و صورتش به طول انجامید، چرا که احمدآقای زید آبادی و مجید توکلی را هم اصلاح کرد. فردای آن روز هم در خواست مرا اجابت کرد تا برای آخرین بار موهایم را کوتاه کند. کار که تمام شد به شوخی گفتم: “دکتر امیدوارم پس از آزادی بیشتر بتوانیم از سایر کمالات شما بهره ببریم، قول می دهم که دیگر با قیچی و شانه به سراغتان نیایم.”
دکتر همه فن حریف بود. آرایش گری می کرد اما بیشتر از ان آشپزی ماهر بود. آوازه آشپزی اش در اوین و رجایی شهر بین همه پیچیده بود. گاهی به خودم جرات می دادم و می گفتم: “هوس سمبوسه کرده ام.” و گاهی اوقات هم فسنجان طلب می کردم و حسابی از غذاهایش لذت می بردم. گاهی هم به یاد مرحوم مادرش نان قندی و یا شله زرد می پخت.
دکتر همیشه سرآشپز همه آنهایی بود که تصمیم داشتند حلوای خیراتی یا حلیم نذری برای همبندی های خود درست کنند، و چه قدر بی تکلف و آرام در چراغ خانه کوچک بند عرق می ریخت تا حلیم یا حلوا عمل بیاید.
شب آخر کیوان صمیمی به اتاق آمد و گپ مفصلی با دکتر زد. مهندس که از چند وقت قبل بحث ضروری اخلاق در سیاست و زندگی را با دکتر شروع کرده بود آن شب بار دیگر از غدغه هایش گفت: “از ضرورت بازگشت به آرمان های انقلاب! از نیازشدید جامعه امروز ایران به انتقاد و اعتراض بزرگان نسبت به رویه های نادرست موجود! از اینکه اگر امروز علما اعتراض نکنند شاید فردا خیلی دیر باشد و ممکن است تهدید های خارجی کار دست همه مان دهد…”
چه بسا مهندس صمیمی می خواست پیغامش را غیر مستقیم به بیرونی ها برساند. آن شب تا دیروقت گپ زدیم. حتی از حال ناخوش خانم ماشینی گفتیم و از آقای تاجیک یکی از مسوولین اجرایی ستاد مهندس موسوی که آخرین بار من او را در بند ۲۴۰ از زیر چشم بند دیده بودم یاد کردیم. دکتر گفت: “حتما در اولین فرصت به دیدن خانم ماشینی خواهم رفت.”
اما افسوس که …
دفتر درس گفتارهایش هم آماده شده بود. این دفتر مجموعه ایی از درس های بود که درباره هرمونتیک برای آقای عفیف نعیمی یکی از هم بندی های بهایی تدریس کرده بود. دکتر به قصد تقویت زبان اغلب اوقات با او به زبان عربی حرف می زد. عفیف هم با سلیقه مطالبش را یادداشت کرده بود و روزهای آخر دکتر بار دیگر آن دفتر را گرفت و بازنویسی کرد. دائم نگران بود که بتواند دفترهایش را به سلامت با خودش ببرد.
حالا دکتر لباس پوشیده و آماده و من هم با کاسه ایی پر از شکلات پشت سرش راه افتاده بودم. مقابل تک تک اتاق های بند رفت و با بچه ها خداحافظی کرد. اگر چه اغلب در هواخوری بودند و اتاق ها خالی بود. اینجا زمان هوا خوری محدود است برای همین کسی هواخوری رو از دست نمی دهد. به هرکس می رسید حلالیت می طلبید و روبوسی می کرد. و من هم شکلاتی تعارف می کردم و می گفتم: “شیرینی آزادی است.” دکتر با رسول بداغی هم خوش و بش مفصلی کرد، اگرچه این اواخر کدورت کمرنگی بین آنان بوجود آمده بود. حتی به سراغ یکی از زندانیان که بدگویی می کند، هم رفت. او همیشه از اصلاح طلبان بد می گوید و آنها را مامور به خدمت می داند. یعنی معتقد است اصلاح طلبان به زندان آمده اند تا ماموریت خود را برای خدمت به نظام انجام دهند و در واقع مبارزاتشان برای آزادی و دموکراسی دروغین است…!
برای خداحافظی با بچه ها به هوا خوری رفت و آرام آرام همه جمع شدند تا او را بدرقه کنند و سرود بخوانند. شکلات ها را برسرش ریختم و از قبل هم تعدادی از آنها را در جیب کتش گذاشته بودم تا نگهبانان هم شیرینی آزادی اش را…
من و مهدی محمودیان همراه دکتر به نگهبانی رفتیم تا آخرین نفراتی باشیم که با او خداحافظی می کنند. وقتی مرا بغل کرد، دلم گرفت اما وقتی که گفت ان شاءالله شما و مهسا خانم هم آزاد می شوید، بغضم ترکید. در اصلی اندرزگاه ۴ زندان رجایی شهر آخرین مکان وداع ما بود و من با چشمانی نمناک از پله ها پایین آمدم و به داخل بند برگشتم. با عجله سراغ سیگار رفتم تا بغضم را فرو دهم. تصویر دکتر برای خیلی از اهالی سالن ۱۲ تصویر مردی است که آرام روی نیمکت انتهای سالن می نشیند، سیگار دود می کند و صبورانه به درد و دل ها و گپ و گفت های آنانی که برای سیگار کشیدن به آنجا می آیند، گوش می دهد. پک عمیقی به سیگار می زنم و همه خاطرات و تصاویر این سالها در ذهنم می چرخند، خاطرات گفت و گو های شبانه که طی این سه سال بیشتر شب شعر و خاطره بودند. معمولا وقتی شعری می سرود اولین مخاطب او و منتقد شعرش من بودم. باهم درباره تعابیر و تصاویر شعرهایش گپ می زدیم و با لحن خاصی می گفتم: “باید به دنبال تصاویر ناب تری بروید.”
اگرچه در بسیاری از اوقات با تصاویر شعرهایش پرواز می کردم و یا در ذهنم باقی می ماند و بی اختیار گاهی آنهارا به کار می برم:
” اگر پاییز را در پی زمستان است، بهاران نیز می آید
دوباره سبزه می روید
به من گوید
به تو گوید
به ما گوید
که فردا روز روشن تر از امروز است
تمام صبح فردا در کلید صبر امروز است…
که ابراهیم را آتش گلستان است و این راز صبوری هاست”
همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطراتی که همه شان کاملا سیاه و سفید بودند و اصلا سعی نمی کرد تا هیچ عنصری را در آنها برجسته کند.
خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:”عجب شانسی آوردیم.”
خاطرات یک عضو سابق تحکیم وحدت که همه کارهای دفتر را بر دوش گرفته بود و یک خط امامی دو آتیشه بود. مردی که پس از آن سال ها هم به یاد تحکیم خانه اش میزبان اولین جلسه موسسان سازمان ادوار تحکیم شده بود. خاطرات عضو ارشد جبهه مشارکت که علی رغم انتقادات درون تشکیلاتی در اتاق های بازجویی با تمام وجود از سند راهبردی دفاع کرد و شاید به همین خاطر بود که در میان دستگیر شدگان ۸۸ دکتر با صد و اندی روز رکورددار حضور در سلول انفرادی بود.
خاطرات نماینده مجلسی که از شوخی ها و بذله گویی های همکارانش در مجلس ششم یاد می کرد و از رفتارهای بعضی از نماینده گان جناح رقیب در سفرهای خارجی ماجراها در سینه داشت. زمانی در مجلس بر سر تایید صلاحیت اعضای نهضت آزادی و نامزدهای ملی مذهبی در انتخابات شوراها ایستادگی کرده است و علی رغم همه پیغام ها حاضر نشد کوتاه بیاید.
خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد.
خاطرات عضو ارشد ستاد مهندس موسوی که من آخرین بار قبل از دستگیری او را در ایوان ورزشگاه حیدرنیا و در آن میتینگ معروف دیده بودم و یادآوری کردم که در سخنرانی اش به تیتر کیهان هم اشاره کند.
خاطرات زندانی بی سروصدایی که زمانی روابط صمیمانه ایی با زندانیان عادی در رجایی شهر داشت و گاهی وقت ها که آنها فکر می کردند او پزشک است، مهربانانه دردهایشان را گوش می کرد و آخرش می گفت: “من دکترای الهیات دارم.”
خاطرات شب های احیا ماه رمضان که جلوتر از همه ما رو به قبله می نشست و جوشن کبیر می خواند و جالب اینکه بسیاری از بچه های سازمان (مجاهدین خلق) با او دعا را زمزمه می کردند. خاطرات شب های محرم که زندانیان عادی از او خواستند تا در مجلس عذاداریشان سخن رانی کند و او هم بی هیچ عذری پذیرفت و خوب یادم هست که صحبت هایش را با این جمله شروع کرد:” الناس عبید الدنیا…”
خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
خاطرات بچه ی محل زرگنده تهران که گاهی یاد گذشته ها می کرد و آهنگ های قدیمی را با لحن داش مشتی می خواند.
ابتکارات ویژه اش درست کردن کاردستی های جالب از چیزهای بی مصرف فوق العاده بود. حالا همه چیز در اتاق من کاردستی های دکتر است. نمک پاش هایی که با شیشه رب انار درسته شده اند. جاقاشقی که از ظرف پلاستیکی وایتکس شکل گرفته و کمد های کوچکی که ماهرانه از کارتن های سیگار و سایر اقلام بریده و چسبانده شده اند. حتی چراغ مطالعه دست سازی دارم که دکتر ساخته بود و برایش یک فیلتر قرمز خوش رنگ با پلاستیک فشرده طراحی کرده است.
ته سالن نشسته بودم که نگهبان صدایم زد “به هم اتاقی سلیمانی بگویید کتش جا مانده.” به اتاق رفتم و کت دکتر را برداشتم.با نگهبان به زیر ۸ رفتم در این جا و در همه زندان ها بخش نگهبانی و اداری زندان را زیر ۸ می گویند. کت را تحویل دادم توانستم دقایقی با او که نزدیک در اصلی زندان بود تلفنی حرف بزنم. گفت کتم و عینکم جامانده است، کت را تحویل دادم و عینک را پیدا نکردم، به داخل سالن برگشتم و دوباره به نیمکت و سیگار پناه بردم. نیمکتی که شب پیش با دکتر و یکی دیگر از زندانی ها روی آن نشسته بودیم و این ترانه را زمزمه می کردیم:
یه روزی رفتم که رفتم را برات خونده بودم
اون زمان هم به خدا درکار دل مونده بودم
یه دل اینجا
یه دل اونجا
اشک حسرت تو چشمهامه
دل تا بیتاب نشده اشک تا سیلاب نشده
خداحافظ خداحافظ
حالا این گزارش به پایان رسیده است و من نمی توانم قضاوت کنم که تا چه مقدار در تصویر سازی، حقیقت گویی و احساس نگاری موفق بوده ام، اما کوشیده ام تا به قول خودش: “همه چیزش اندازه باشد.”
محمدصالح نقره کار
مدتی در زندان فضل بن ربیع-بعد فضل بن یحیی-بعد سیندی بن شاهک-بعد عیسی بن جعفر بن منصور-۲ بار به دست هارون زندان شد که بار آخر ۴ سال {۱۷۹ تا ۱۸۳} به طول انجامید.برخی مورخین تا ۱۴ سال هم طول مدت زندان را ذکر کرده اند! در انفرادی -محبس های تنگ و نمور یا بعضا در کنار اشرار پر خطر .کینه شتری و ترس ریشه دار منصور عباسی و هارون الرشید از محبوبیت و احتشام آل رسول و خصوصا اخلاق کریمه و کیاست موسی بن جعفر که گویی بر قلب ها حکومت داشت، چیزی نبود که ما به ازای آن خشم آتشین و داغ و درفش جبابره نباشد!
آن طرف گود ،خلفای عباسی ادعای خویشی با رسول خدا و تالی تلوی پیامبر را داشتند و “انا خیر منه”گفتنشان، گوش فلک را کر می کرد.آنها بغض خود را نسبت به علویون و شخص حضرت موسی بن جعفر پنهان نمی کردند.در فضای اختناقی که پدید آورده بودند،هر که صنمی با ایشان داشت و وابستگی و دل بستگی در کار بود از مهر گستری های آنها منتفع می شد!به رسم ظالمان تاریخ ،خون مردم را توی شیشه می کردندو این در حالی بود که اطوار مناسک دینی شان خدای ناکرده قضاء نمی شد!۲ بار در سال حج روی شاخش بود اما حرمت هایی که از خانه خدا شرفمند تر بود زیر پای منیت هایشان لگد مال بود!
مردم شاهد بودند خلیفه در سفر حج در نهایت عوام فریبی با صدای بلند رو به حرم پیامبر کرده و عذر می آورد که ای رسول خدا!مرا ببخش که مجبورم موسی بن جعفر را به زندان بیفکنم چرا که او فتنه به پا می کند و قصد دارد بین مسلمیین تفرقه ایجاد کرده و خونریزی به راه اندازد!
مردی که مدارا و کرامت را برای تاریخ معنا کرد:
آن طرف این ماجرا اما روح بزرگی است که به تعبیر روایات هم پیمان سجده های طولانی و گریه های مستمر از خوف خدا ست.زندان بانان سنگ دل یکی پس از دیگری مرید مرام با کرامت حضرت می شوند.جذبه های غریبی دارد این مرد بزرگ! آنجایی که انسان کریم باشد اصلا زندان نیست .بهشت است
هر کجا باشد شه ما را بساط
هست صحرا گر بود سم الخیاط
هر کجا که یوسفی باشد چو ماه
جنتست ار چه که باشد قعر چاه
زندان بان اول هر بار ایشان را می دید ،نور عبادت و وارستگی ،وجدانش را به محاکات می کشید که آخر چرا باید شریف ترین ها در زندان باشند و رذیل ترین ها مبسوط الید در نهایت آزادی عربده مستانه سر دهند؟!
حاکم بصره عیسی بن جعفر بن منصور که مدتی حضرت در حبس او بوده خطاب به هارون می نویسد:هر چه سعی کردم چیزی علیه او مستند کنم نشد حتی او در دعاهایش به تو نفرین نمی کند بلکه دعا می کند برای مردم و از خدا طلب استغفار می نماید!
سیاه بازی های بنی عباس اما با افشای پرتو افکنی منور حضرت لو می رفت و تشت رسوایی شان از بام نخوت و ادعاهای پوشالین به زمین حقارت کوفته می شد.لذا مدام سعی در انکار این فضایل داشتند اما با دل ماموران خود چه می کردند که امام را از نزدیک حس می کردند؟فضل بن یحیی ،زندان بان خشن حضرت،مرید سینه چاک حضرت شده بود.دستور دادند۱۰۰ ضربه شلاق در ملا عام به وی بزنند تا هوس بصیرت به سر خود راه ندهد!روزی که قرار بود در بار نخست حضرت از زندان خلاصی یابدزندان بان آمدو حال حضرت را جویا شد .فرمودنداکنون خواب پیامبر را دیدم که به زندان آمده و فرمودند”یا موسی حبست مظلوما”تو مظلومانه زندانی شدی!….
رمز گشایی از جعبه سیاه مظلومیت امام کاظم در زندان:
شکنجه ها و زجر های بی حد و حصر آل البیت،نه تاوان زیاده طلبی و سهم خواهی و دعوا بر سر جیفه مریحه قدرت ۲ روزه دنیا،که ناشی از درد امت و آرمان اصلاح گرانه بود.اندیشه ای که ظلم را تاب نمی آورد و حقیقت و عدالت و فضیلت را مطالبه می کند.خواسته ایشان ،کرامت انسان ها و اخلاق و وجدان در میان جامعه بود.آنها به اجحاف نسبت به مردم.حق کشی ها-دروغ ها فساد ها و اهلاک حرث و نسل ، واکنش نشان می دادند.
اهل معامله و زد و بند هم نبود.حرف حق را با صلابت می زد و پای آن با قدرت می ایستاد.تماشاچی شکم سیر و بی تفاوت ظلم نبود.می دید به نام پیامبر دارد خیانت می شود.سکوت او روا نبود.ضمن اینکه دغدغه مهم ایشان ریختن خون بی گناهان در کشمکش های نهاد قدرت بود.خون مردم برایشان نهایت اهمیت را داشت.در عمل می دانستند اینکه قرآن می گوید کشتن یک نفر مرادف قتل عام انسانیت است یعنی چه؟شوخی نداشت با حق.او هم می توانست قیام کند و کشتار و خونریزی .اما در این موقف ،زندان شدن او پیام رسا تری داشت.شاید دستگاه عباسی می دانست امام خطر نظامی و بقول خودشان فتنه گری برای آنها ندارد.ولی وجاهت و مقبولیتی که از منطق و حکمت عملی امام برخواسته بود خوار چشم آنها بود و با دل مردم نمی توانستند کاری کنند.مشی رحمانی امام و مکارم والای اخلاقی ایشان بود که لرزه بر اندام ظلمه می انداخت!
البته ذکر این نکته ضروری است که استراتژی اهل بیت در ادوار مختلف بر موازین تعریف شده ای استوار است اما تاکتیک ها به فراخور شرایط و با لحاظ مصالح ،سیال و متغیر است.
کظم غیض امام و سلوک رحمانی او کاری کرد کارستان که هیچ پیک و رسانه ای هماورد رقابت در انتشار پیام تبلیغی ایشان را نداشت.
زندان ،کیفر سختی که حاوی پیام هایی است:
زندان شدن امام در سخت ترین شرایط ،پیام ایشان را با رساترین فریاد به گوش تاریخ رساند.شاید اگر آن مصیبت نبود که شکنجه ها و کتک زدن ها و اهانت ها به حضرت ،پیکری نحیف بسان پارچه ای افتاده بر زمین!بسازد امروز هیچ قلمی او را سر دست نمی گرفت و حدیث مظلومیت او را مشق نمی کرد.امام پیام خود را به ما رساند اگر چه به قیمت شهادت در راه محبوب.
زندان اساسا کیفر سختی است.نگارنده بیش از ۱۰ زندان کشور را سر کشی کرده و خود نیز بنا به دلایلی متحمل کیفر زندان بوده است.قابل درک است که این کیفر چگونه پیشوای شیعیان را که جای او در قلب و بصر مردم بود ،تحت تاثیر نا روایی های خود قرار داده است.زندان اگر چه کیفر است اما خود چارچوب و قاعده ای دارد.بیش از ۲۰ حق ناظر بر فرد زندانی است که در متون اسلامی و دینی ما بدان اشاره شده .اماحکمای عباسی دین را اسباب ارتزاق و کاسبی قرار داده بودند و قرار نبود به گزاره هایی که برایشان مسئولیت آور است وقعی نهند.زندانی کردن امام در شرایط غیر انسانی و پای ثابت کتک و توهین و…سند رسوایی ابدی خلفای مدعی عباسی شدو چه ارزان اعتبار خود را که منتسب به پیامبر می دانستند بخاطر ترس از جلوه گری انوار عالم تاب کسی که بر قلب ها حکومت می کرد،فروختند!این شد که موسی بن جعفر ،باب الحوائج و مظهر کرامت و ذراد خانه شرافت انسانی در طول تاریخ ماند و ماندگار شد .
تو را زندان نمودند آن دغل ها
چه ارزان خود نمودند،مفتضح ها
ولی فتح الفتوح تو در این حبس
بود فکر و قلوب معتبرها
منبع: وبلاگ نویسنده
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی از مراجع تقلید قم خواستار آن شد که مسئولان متهم و متخلف استعفا دهند.
به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت الله صافی روز پنجشنبه در دیدار جمعی از اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه و خانوادههای شهدای مؤتلفه، با تاکید بر اینکه “ما با این که ضعیفی را به پای میز محاکمه بیاورند و محاکمه کنند، ولی شخصی که به جایی وابسته باشد و متهم است را محاکمه نکنند، مخالفیم” گفت: “باید در نظام اسلامی، مسئولان و امنای مردم صد در صد مورد اعتماد باشند، هر کس که متهم به فسادی شد، باید استعفا بدهد و اگر این احتمال داده شد که شخصی خیانت کرده است، باید کنار برود تا اعتماد مردم به نظام اسلامی سلب نشود.”
این مرجع تقلید همچنین با بیان اینکه “ما تورم و گرانی و اوضاع اسفبار تفاوت بین فقیر و غنی را نمیخواهیم” خواستار الگوگیری از روش حکومتداری حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و برخورد آن حضرت با کارگزاران متخلف شد و افزود: “چرا باید بین ضعیف و قوی فرق گذاشته شود؟ چرا متخلّف استعفا نمیدهد؟”
آیت الله صافی گلپایگانی با اشاره به آیه «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»(آل عمران، ۱۰۴) و ضرورت احیای امربه معروف و نهی از منکر، یادآور شد: به هر حال باید جمعیتی بیدار و آگاه مراقب امور جامعه باشند که خلاف شرعی از کسی سر نزند و جامعه از خط دین منحرف و به تدریج ضعیف و در نتیجه از بین نرود و اگر خدای ناکرده احکام الهی مورد تجاوز قرار گرفت، صدای آنها بلند شود و اعتراض نمایند.
وی افزود: در جامعه اسلامی اگر نقاط ضعف کمی هم وجود داشته باشد، کمِ آن زیاد است و باید فوری مرتفع شود. همانطور که امیرالمؤمنین(ع) با مسائل به ظاهر کوچک برخورد شدید داشتند؛ چرا که اگر همین ضعف کوچک برطرف نشود، جامعه رو به سقوط پیش میرود.
این مرجع تقلید باتاکید براین که در برابر نواقص جامعه می بایست واکنش نشان داد، ادامه دادند: باید در برابر بعضی از برنامهها که اعلام آشکار حرب با خداوند متعال است، نهی از منکر نمود؛ زیرا اگر نهی از منکر ترک شود، هیچ فرقی بین مرده و زندهی ما نیست؛ اینکه انسان بییند شخصی پنجاه سال معصیت کرده و از او تجلیل میشود، باید اعتراض کرد که این خلاف اسلام است.
آیت الله صافی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با ابراز تاسف از اوضاع عراق و مشوش شدن فکر بشریت نسبت به اسلام به خاطر رفتار اشخاصی به اسم وهابی و طالبان و القاعده، تصریح کرد: طوری شده که دنیا فکر میکند تروریسم، از آثار مکتب اسلام است، حال آن که اسلام دین رأفت و مهربانی است. در این دنیای محفوف، با این شرایط خاص، باید با عقل، تدبیر و فداکاری به وظیف خود عمل نموده و مکتب اسلام ناب را معرفی کنیم.
حجتالاسلام دکتر سید محمد ثقفی استاد دانشگاه در رشته جامعه شناسی دین درباره وضعیت ایده آل یک جامعه دینی نظرات متفاوتی دارد. وی در بحث جامعه شناسی دینی نقش دولتها را پر رنگ دانسته و معتقد است عملکرد دولتهای مختلف تاثیر بسزایی در جامعه دارد. گفت و گوی روزنامه تهران امروز با این روحانی نواندیش را در ادامه می خوانید:
در مورد پیشرفت در اسلام اولین سوال شاید این باشد که اساسا پیشرفت از منظر اسلام چه ابعادی دارد؟
به نظر من بهتر است به جای پیشرفت از اصطلاح «توسعه» استفاده کنیم. اصطلاح توسعه یک اصطلاح تکامل گراست که در قرن ۱۹ توسط آگوست کانت و مارکس مطرح شد. توسعه به معنای رفاه در زندگی انسانی است. چگونه انسان در عصر جدید بر مبنای رفع موانع طبیعی و هموار ساختن زندگی برای خود لذت بیشتری از زندگی میبرد و البته این معنا عمدتا در زمینه اقتصادی مطرح میشود لذا زندگی در عصر جدید اقتضائاتی دارد. مثلا گفته اند برای رفاه و آسایش بیشتر خانواده محدود باشد؛ فرزندان کمتر باشد.
بنابراین اصطلاح ، اسلام با این نحوه توسعه موافق است. چند آیه و روایت وجود دارد که نتیجه عمل به آنها به توسعه و رفاه منتهی میشود: یکی آیه معروف «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار: خدا یا در این دنیا حسنه، رفاه، نعمت بیشتر برکت» و… بر ما عطا کن و در زندگی دیگر نیز ثواب و غفران و لذت بر ما مقدر فرما. لذا این آیه هم زندگی این دنیا را لحاظ میکند و هم زندگی آن دنیا را مد نظر دارد. از پیامبر اسلام نیز روایت شده است که از ما نیست کسی که زندگی دنیایش را به آخرت بفروشد و از ما نیست کسی که زندگی آخرتش را به دنیا بفروشد. امام حسن(ع) نیز میفرماید: در زندگی دنیا آنچنان محکم کار کن که گویی هماره زنده خواهی ماند و برای آخرتت آنچنان عمل کن که گویی فردا خواهی مرد. این بدان معناست که زندگی دنیایی را آباد کنیم و لازمه اش رعایت تمامیابعاد زندگی جمعی، شهرسازی، ساختمان سازی، رفاه، استحکام و همه گونه وسایل آسایش و آرامش است… البته باید در نظر داشته باشیم که فراهم کردن این همه امکانات صرفا برای یک نسل نیستبلکه باید بهگونه ای کار کرد که نسلهای دیگر هم منتفع شوند.
لذا حضرت علی(ع) فرمودند که اگر من دو نخله خرما داشته باشم و مرگم فرا برسد؛ دو نخله خرما را میکارم بعد از دنیا میروم لذا این مسئله ناظر به این است که زندگی دنیایی یعنی رفاه، لذت و آسایش برای همه.
بر بینش ائمه نیز هست که میفرمایند که وقت خود را بر سه بخش تقسیم کن: بخشی برای کار و زندگی و خانواده، بخشی برای استراحت و بخشی نیز برای لذتهای مشروع و غیر حرام مانند گردش و تفریح و ورزش و…
شما پیشرفت را توسعه معنا کردید و هدف توسعه را رفاه انسانی برای تمامینسلها دانستید، حال، این توسعه که مبنای رفاه هست، چه تفاوتی با تجملگرایی و رفاهزدگی دارد که در ادوار مختلف گریبانگیر بشر بوده و هست؟
دو مرحله یا دوگونه زندگی وجود دارد. یک زندگی جمعی(جامعه مسلمانان) هست. در مورد زندگی جمعی، رفاه جمع مطرح است اگر یک شهر یا کشوری از فضای شهری و خدمات و هتل و تفریحگاه و ورزشگاه و… محروم باشد و اصلا اقتصاد خوب نداشته باشد این جامعه محکوم به فنا و نابودی خواهد بود.
اسلام در این مورد بر آبادانی تاکید دارد و هماره بر رفاه جمعی، مسلمانها تاکید میکند. اما در زندگی فردی تجملگرایی مذموم است فرد باید بهقدر نیاز از مواهب استفاده کند. البته باید توجه داشت که ما در چه عصری زندگی میکنیم. آیا در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم یا در دنیای باستان بهسر میبریم؟
در زندگی فردی باید نعمت خدا را قدر بدانیم و از اسراف و تبذیر پرهیز کنیم. خداوند تمامینعمتها اعم از مسکن و مرکب و طعام و… را برای استفاده درست انسان آفریده است. اینها مال مسلمانان است. روایت داریم که وقتی خداوند نعمتی را بر کسی ارزانی میدارد، دوست دارد که آثار آن نعمت را در زندگی فرد مشاهده کند.
مقدمات این توسعه یا مبانی الهیاتی- قرآنی آن را اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
هدف ظهور ادیان هدایت بشر است اما بعضی از ادیان عمدتا آخرتگرا هستند و نسبت به زندگی این دنیا با بی مهری مینگرند.
دین بودا، هندو و مسیحیت کاتولیکی، عرفای زاهد منش و دراویش دنیا را بد میبینند اما در اسلام البته اسلامیکه انسان را در بطن حیات میبیند و نه عزلت و انزوا، زندگی جایگاهی والا دارد. اساسا اسلام، دین زندگی است. لذا اسامیخداوند هم هر یک حاکی از یک بعد شکوفا از زندگی است : مثلا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. خداوند هنر آرایش، لباس نو، فضای سبز، ساختمان خوب، خیابان وسیع و… را دوست دارد. روایت است هرگاه پیامبر از خانه به قصد مسجد بیرون میآمد لباس نو میپوشید و موهایش را شانه میکرد و مسواک میزد،عطر میزد و در آینه خود را مرتب میکرد. روزی عایشه گفت: چه شده خیلی به خودت میرسی! فرمود:خداوند دوست دارد بنده مومنش وقتی میخواهد بیرون برود آمادگی روانی داشته باشد،یعنی خوشاخلاق باشد و به وضعیت ظاهری خود برسد. اینها همه ابعاد رفاهی است که اسلام توصیه میکند و البته اصل دین در زندگی همینهاست.
با توجه به تعریفی که برای توسعه ارائه کردید،سوال پیش میآید که مدلی که برای توسعه اسلامیمطرح میکنیم چه مولفههایی دارد؟
آیهای در سوره سباء آمده که در این آیه الگوی یک شهر نمونه را توضیح میدهد البته کار دین جهتدهی است و کلیات را مطرح میکند و استخراج جزئیات از این کل، کار دانشمندان مسلمان است.
قرآن میفرماید لقد کان لسباء فی مسکنهم آیه جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق… :«و برای اولاد سباء در وطنشان از جنوب و شمال دو باغ و بوستان آیت لطف و رحمت بود، بخورید از رزق خدای خود و شکر وی بهجای آرید که مسکنتان شهری نیکوست و خدای شما غفور است.» بعد یک فرمول میدهد: بلده طیبه، شهر پاکیزهای است، فراوانی نعمت و ارزانی ارزاق فراوانی رفاه است: جامعه نمونه یعنی رفاه بهعلاوه ایمان. دو نتیجه میدهد: رفاه منهای ایمان خیر و ایمان هم منهای رفاه خیر. غرب الان رفاه دارد اما ایمان ندارد. شرق مدعی ایمان است اما رفاه ندارد. لذا توسعه به این معنا را که جمع بین رفاه و ایمان است را نه شرق دارد و نه غرب. غربیها گرفتار تجمل، رفاه زدگی و زندگیزدگی منهای ایمان است. شرقیها هم بعضا گاهی گرفتار عصبیت و گاهی خشونت هستند و لذا زندگی دنیاییشان چندان تعریفی ندارد.
جامعه ما نیز با وجود پیشرفتهایی که در زمینههای مختلف کرده است، متاسفانه از دو عیب بزرگ از ابتدای انقلاب تا کنون رنج میبرد: یکی شعار منهای عمل است و دوم تخریب یکدیگر است.
البته این انقلاب و نظام به نوعی یک معجزه در تاریخ این مملکت بهحساب میآید اما متاسفانه دولتهایی که از ابتدا بر سرکار آمدند از دولت موقت تا سایر دولتها با وجود خدماتی که انجام دادند و امتیازاتی که داشتند اما بعضا در اثر کملطفی، قدر یکدیگر را ندانسته و در برخی موارد به تخریب یکدیگر پرداختند. باید به نیروهای کارآمد در دولتهای پیشین بها داد و از توانمندیهای آنها استفاده کرد، نه اینکه دست به ترور شخصیت آنها ببریم. این خلاف اسلام است.
چرا با وجود این همه دستوراتی که در اسلام درخصوص پیشرفت و توسعه و رفاه وجود دارد برخی از کشورهای مسلمان عقب ماندهاند؟
یک مفهومی وجود دارد بهنام تئوری توطئه. این تئوری به این معناست که ذهن شرقی هماره میگوید که در هر کاری یک دست خارجی در آنسوی آبها وجود دارد که برای ما نقشه میکشد. من به این تئوری اعتقادی ندارم. هر ملتی طبق گفته قرآن نتیجه اندیشه و کار خودش را میگیرد.
خبرگزاری مهر از افزایش قیمت بنزین به ۱۰۰۰ تومان از ابتدای مردادماه خبر داد و نوشت: همزمان با اجرای چراغ خاموش فاز دوم هدفمندسازی یارانهها، مراحل نهایی بررسی تراکنش و تجمیع اطلاعات کارتهای هوشمند سوخت در حال انجام است و پیش بینی میشود تا ابتدای مردادماه دستور افزایش قیمت بنزین صادر شود.
بر اساس این گزارش، پس از افزایش قیمت انواع نان در خرداد ماه سالجاری، طرح افزایش قیمت بنزین به عنوان اولین حامل انرژی در قالب فاز دوم اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها در تیر ماه سالجاری آغاز میشود.
بر این اساس زیرساختهای افزایش قیمت بنزین در تیر ماه سالجاری آماده شده است که از تجمیع اطلاعات سامانه هوشمند سوخت میتوان به عنوان مهمترین اقدام دولت به منظور افزایش قیمت بنزین یاد کرد.
برای اجرای فاز دوم هدفمند سازی یارانهها و اصلاح مجدد قیمت بنزین از ابتدای سالجاری تاکنون ۲ اقدام اساسی در سطح سامانه هوشمند سوخت انجام شده است به طوری که در فاز اول بنزین ۱۰۰ تومانی از چرخه عرضه سوخت کشور حذف شد.
در گام دوم هم با ابلاغ ستادهدفمندی یارانهها به شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، فراخوانی برای ثبت مشخصات کارت، محاسبه سهمیه باقیمانده و حفظ آن در کارتهای هوشمند سوخت ابلاغ شده است.
با اجرای این طرح تا پایان خرداد ماه سالجاری وضعیت تراکنش بیش از ۱۷ میلیون و ۷۱۶ هزار کارت هوشمند خودرو و موتورسیکلت ارزیابی و سپس کارتهای سوخت غیر فعال از رده خارج می شوند.
در همین حال شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی در روزهای اخیر تاکید کرده است: در صورت عدم سوخت گیری تا پایان خرداد ماه سالجاری سهمیه کارت هوشمند سوخت کارتها بهطور کامل حفظ نخواهد شد.
محسن روحانی مدیر سامانه هوشمند سوخت هم اخیرا هدف از اجرای این طرح را مشخص شدن سهمیههای باقیمانده و ذخیره شده در کارتهای هوشمند سوخت و آمادگی برای اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها اعلام کرده و یادآور شده است: با این روش تمامی سهمیه ماههای گذشته دارندگان کارت سوخت محاسبه و در کارت آنها درج خواهد شد.
به گزارش مهر، در حال حاضر سناریوی نهایی قیمت و نحوه عرضه بنزین در قالب اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها نهایی شده است به طوری که این فرآورده استراتژیک و پرطرفدار نفتی در فاز دوم هدفمندی یارانهها با دو نرخ نیمه یارانهای و آزاد عرضه میشود، ضمن آنکه نظام سهمیه بندی بنزین هم با قیمتهای جدید بنزین ادامه می یابد.
از سوی دیگر با توافق شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی و ستاد هدفمند سازی یارانهها در مدت ۳ تا ۵ روز تجمیع اطلاعات کارتهای هوشمند سوخت به پایان میرسد و به عبارت دیگر، تا پنجم تیر ماه سالجاری عملیات بررسی تراکنش بیش از ۱۷٫۷ میلیون کارت هوشمند سوخت موتورسیکلت و خودرو به پایان می رسد.
از این رو تا اواسط تیرماه سالجاری قیمتهای جدید بنزین اعلام و احتمالا از ابتدای مردادماه سالجاری برای اجرا به تمامی جایگاههای سوخت در سراسر کشور ابلاغ می شود.
در شرایط فعلی حتی برخی از مسئولان ارشد ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت و وزارت نفت هم از زمان دقیق اجرای فاز دوم هدفمند یارانهها و افزایش قیمت بنزین اطلاعی ندارند.
پیش از این احمدی نژاد در سفر استانی هیئت دولت به استان خراسان رضوی با وجود تکذیب افزایش قیمت بنزین به لیتری ۲۰۰۰ هزار تومان اما به طور تلویحی بنزین ۱۰۰۰ تومانی را تایید کرده بود.
کمتر از یک هفته به آغاز فصل نقل و انتقالات مانده اما گزارشها از بازار مسکن حاکی است که نه سیاستهای دستوری و نه سیاستهای تبلیغی دولت مبنی بر واگذاریها و آغاز ثبتنامهای مسکن مهر پردیس و مسکن قسطی تهران تاثیری بر ثبات و کاهش اجارهبها در این ابرکلانشهر نداشته است.
طی چند ماه گذشته مسئولان و دستاندرکاران بخش مسکن وعدههایی برای کنترل بازار مسکن(بلوک بندی و طرح برخورد تعزیراتی بازار اجاره مسکن) به خصوص بازار اجارهبها دادهاند و از سیاستهایی سخن گفته اند تا امید را در دل مستاجران زنده نگه دارند.
ایسنا به نقل از دستاندرکاران امر نوشته است: سال قبل نیز که مبلغ رهن و اجارهبها با رشد ناگهانی مواجه شده بود نیز حجم معاملات تا این حد کاهش نیافته بود و امسال بازار در حال تجربه کردن رویهای جدید است.
بر اساس این گزارش، مستاجران متقاضی جابهجایی پس از حضور در بنگاههای معاملاتی و مواجه با قیمتها به شدت اظهار نارضایتی کرده و معتقد هستند مالکان، شرایط اقتصادی کشور و درآمدهای ناهماهنگ با هزینهها را درک نمیکنند.
در گفتوگوی خبرنگار ایسنا با مستاجران جویای مسکن در بنگاههای معاملاتی نیز همگان به این نکته تاکید میکرده اند که رشد قیمتها بین ۳۰ تا ۴۰ درصد و درآمدها کفاف اجاره واحدهای مسکونی را نمیدهند.
خبرنگار فارس هم نوشته که قبل از تهیه گزارش میدانی خود که البته مربوط به نقطه کوچکی از شهر بزرگ تهران است، تصور می کرده اجارهبها در تهران همانند سال گذشته تنها چند درصدی بالاتر از نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی باید باشد، اما زهی خیال باطل.
به گزارش فارس، دردآورتر از تصور رشد ۳۰ درصدی نرخ اجارهبها در تهران نسبت به سال گذشته این است که درخواستهای مستاجران و اعلام توانشان پرداخت اجارهدر بنگاههای مسکن مورد استهزاء قرار میگیرد.
گزارش میدانی از مرکز تهران یعنی حد فاصل بلوار کشاورز و خیابان انقلاب تا میدان حرّ، ۳۰ تیر و میدان حسنآباد حاکی از این است که نرخ اجارهبها درتهران به گفته بنگاه داران و مستاجران ۵۰ تا ۶۰ درصد نسبت به پارسال رشد کرده و با توجه به رشد اینچنینی اجاره بها بعید است امسال مستاجران به راحتی خانه دار شوند.
تایید این رشد ۵۰ تا ۶۰ درصدی اجاره بها زمانی مورد تایید واقع می شود که مشاور وزیر راه و شهرسازی و عضو شورای عالی مسکن میگوید اجارهبها در تهران متناسب با تورم بوده و حدود ۲۰ درصد رشد کرده است . پس باید این تصور را داشت که رشد ۵۰ تا ۶۰ درصدی اجارهبها دربازار صحت دارد.
با این حساب اگر سیاستهای دستوری و سیاستهای تبلیغی دولت مبنی بر واگذاریهای مسکن مهر ، آغاز ثبت نام مسکن مهر در پردیس و مسکن قسطی در تهرانسر و تهرانپارس جواب ندهد، باز هم بازار مسکن جلوتر از دولت حرکت کرده است.
هرچند با یک سیاست (مسکن مهر) نمیتوان معجزهای در بخش مسکن صورت داد، اما آیا بهتر نبود به جای آغاز واگذاریهای مسکن مهر در اواخر خرداد ماه تدابیری اندیشیده و انسجامی میان وزارتخانه های ذیربط ایجاد می شد تا این واگذاریها در اوایل سال جاری شود، شاید بدین ترتیب حداقل برخی از مستاجران که از طریق مسکن مهر صاحب مسکن شدهاند زودتر تصمیم به اسکان در این واحدها میگرفتند.
اکنون با نزدیک شدن به فصل نقل و انتقالات در بازار مسکن، احتمال افزایش مجدد قیمتها مستأجران را نگران تر کرده است و شکست سیاستهای دستوری (طرح برخورد تعزیراتی بازار اجاره بها)در سال گذشته و افزایش شدید اجاره بها در کلانشهرها در ماه جاری باعث نارضایتی شدید مستأجران بهخصوص در پایتخت شده است.
رحیمی از مستاجرانی که به یک بنگاه املاک در میدان حسنآباد مراجعه کرده است میگوید: چندی پیش برای اجاره واحد مسکونی به یکی از بنگاههای میدان حسنآباد واقع در خیابان استخر مراجعه کردم که این بنگاه یک واحد مسکونی ۶۳ متری در طبقه چهارم را به من معرفی کرد.
وی افزود: بنگاه مسکن این واحد مسکونی را در حالی به مبلغ ۱۰ میلیون تومان و ماهانه ۴۵۰ هزار تومان به بنده معرفی کرد.این در حالی است که وقتی رفتم واحد مسکونی مزبور را از نزدیک دیدم تمام دیوارهای آن تَرَک برداشته بود و طور کلی از اجاره آن منصرف شدم.
وی با بیان اینکه همین واحد مسکونی در سال گذشته ۸ میلیون تومان با ماهی ۳۵۰ هزار تومان اجاره داده شده بود، ادامه داد: چنانچه واحد مسکونی مناسب با قیمت مناسب را نتوانم پیدا کنم مطمئنا از تهران به منطقه “مامازن” در جاده خاوران خواهم رفت.
این اجارهنشین در پاسخ به این سوال که آیا برای مسکن مهر اقدامی کرده اید اضافه کرد:با گذشت چند سال از پروژه مسکن مهر من که تا حالا نشنیده ام فردی این واحدها را تحویل بگیرد و در این واحدها سکونت کرده باشد.
وی گفت: واحدهای مسکونی پرند همگی در دورترین نقطه به تهران قرار دارند و ما که کار و زندگیمان در تهران است نمی توانیم روزانه چند ساعت در مسیر رفت و آمد باشیم.
یکی از بنگاهداران در خیابان شیخ هادی منطقه ۱۱ هم گفت: اجارهبها درتهران نسبت به سال گذشته ۵۰ درصد رشد داشته است و اگر هر سال ۲۰ تا ۲۵ درصد رشد قیمتها را شاهد بودیم امسال این افزایش قیمت دوبرابر بیش از رشد معمول در هر سال است.
وی ادامه داد: ما مقصر نیستیم چرا که ما نیز جزء این مردم هستیم و هر چقدر مسکن گران شود ما نیز از این گرانی متضرر میشویم. وقتی از صاحبخانه ای می پرسیم چرا از قیمت اعلام شده پایین نمی آیید در جواب می گوید: من یک دختر دانشجو و یک پسر بیکار دارم و مجبورم با این کرایه خانه هزینه دانشگاه و پول توجیبی شان را تامین کنم.
علیپور یکی از بنگاهداران خیابان ابوریحان هم گفت: مردم فکر میکنند قحطی مسکن است. این تصور باعث شده تا هر قیمتی که صاحبخانهها میگویند مستاجران بپذیرند و تصور کنند که اگر درنگ کنند، بدون مسکن خوهند ماند.
وی اضافه کرد: البته مستاجران چارهای هم ندارند چون فصل نقل و انتقالها از یک هفته دیگر به اوج خود میرسد واحدهای مسکونی اجارهای با قیمت مناسب بعید است که پیدا شود واگر او این واحد مسکونی را نپسندد، مستاجر دیگری آن واحد مسکونی را اجاره خواهد کرد.
سیدی یکی از مراجعه کنندگان برای اجاره یک واحد مسکونی در خیابان انقلاب نیز گفت: زمانی که وارد بنگاه میشویم اغلب بنگاههای مسکن پس از شنیدن بضاعت مالی ما با خندههای معنادار و تمسخرآمیز میگویند با این مبلغ شما باید به شهرستان بروید.
وی در پاسخ به این سوال که مگر شما چه مبلغی را به بنگاهیها اعلام کردید که آنها به شما خندیدند گفت:مبلغی که بنده در اختیار دارم و در توانم هست که بدهم ۱۲ میلیون تومان ودیعه با ماهی ۴۰۰ هزار تومان است.
بر اساس این گزارش، قیمت اجارهبهای برخی از مناطق تهران به شرح زیر است: بلوار کشاورز ۳۱ متر پنج میلیون تومان ماهانه ۶۰۰ هزار تومان؛ آپارتمان ۵۰ متری در خیابان فلسطین ۱۰ میلیون تومان ماهانه ۶۵۰ هزار تومان، واحد مسکونی کلنگی ۸۱ متر ۳۰ سال ساخت ۱۵ میلیون تومان ماهانه ۵۵۰ هزار تومان،آپارتمان ۷۰ متری در خیابان انقلاب طبقه چهارم بدوم امکانات (بدون موکت، کف موزائیک) ۳۵ میلیون تومان رهن کامل،آپارتمان ۵۷ متری در منطقه ۱۸ حدود ۲۲ میلیون تومان رهن کامل و یا در همین منطقه آپارتمان ۵۷ متری ۱۰ میلیون تومان ماهانه ۴۰۰ هزار تومان،چهارراه ولیعصر بالاتر از چهارراه امیراکرم آپارتمان ۸۷ متری ۸ سال ساخت بدون پارکینگ ۱۰ میلیون ماهانه ۸۰۰ هزار تومان و …
اهدای قرنیه چشم توسط فردی اسپانیایی، «آمنه بهرامی نوا» دختر ایرانی را که چشمانش را به دلیل اسیدپاشی خواستگارش از دست دادهبود یکبار دیگر برای به دست آوردن بینایی امیدوار کرد و پزشکان اسپانیانی معتقدند او بار دیگر میتواند ببیند.
آمنه بهرامی بعد از گذراندن هشت ساعت عمل جراحی سخت در کلینیکی در «بارسلون» اسپانیا اکنون برای به دست آوردن بینایی چشم چپش بسیار امیدوار شده است. چشم چپ آمنه بهرامی نوا قرار بود سال ۸۳ در بیمارستانی در تهران تخلیه شود اما مخالفت آمنه باعث شد عمل جراحی انجام نگیرد.
پزشکان اسپانیایی صبح روز سهشنبه ساعتها روی این چشم آمنه کار کردند. اولین پزشکی که بالای سر آمنه حاضر شد متخصص اعصاب چشم بود. او رگهای عصب را که به شدت آسیب دیدهبود، ترمیم کرد. سپس متخصص شبکیه بالای سر آمنه حضور یافت. از آنجایی که شبکیه چشم آمنه به طور کامل مچاله شدهبود، بنابراین پزشک متخصص چهار ساعت برای ترمیم سلولها کار کرد و توانست حجم زیادی از شبکیه را ترمیم کند.
سپس متخصص قرنیه برای عمل آماده شد و قرنیه اهدایی شهروند اسپانیایی را به چشم آمنه پیوند زد. متخصصان بعد از آن با استفاده از پوست لب آمنه برای او پلک بالا و پایین ساختند و دو پلک را به ابروهای او دوختند تا پیوند انجام شود.
آمنه بهرامی ۲۴ ساعت بعد از عمل برای معاینه نزد پزشکانش رفت و آنها گفتند جراحی رضایتبخش بوده و به احتمال بسیار زیاد در عمل بعدی آمنه بتواند درصد بالایی از بیناییاش را به دست آورد.
آمنه که بعد از این معاینه بسیار امیدوار شدهاست به خبرنگار ما گفت: وقتی در بیمارستان لبافینژاد بودم به من گفتند میخواهند چشمانم را تخلیه کنند. پزشکان گفتند اگر این اتفاق نیفتد ممکن است عفونت کند و به مغزم بزند و من را بکشد، با این حال مخالفت کردم و اجازه ندادم. به طور مطلق نابینا بودم تا اینکه به اسپانیا رفتم. در آنجا هم هر دو چشمم نابینا بود و در تاریکی مطلق بودم. با توجه به اینکه وضعیت چشم راستم خیلی بد بود بنابراین عملهای پزشکی اول روی چشم راستم شروع شد.
سال ۲۰۰۷ بود که متوجه شدم چشم چپم کمکم نور را حس میکند، باورم نمیشد این اتفاق افتادهاست. به دکترم گفتم نور را حس میکنم. او چشم چپم را معاینه کرد و کاری روی آن انجام داد. چون پلک نداشتم به طور کامل چشمم بسته بود که دکتر آن را باز کرد و کاری انجام داد و بعد بست. وقتی پرسیدم چه کرده، توضیح نداد و گفت فقط وضعیت آن را بررسی کرده اما بعد متوجه شدم عملی مثل تزریق سلول انجام دادهاست. بعد از اینکه قرنیه چشم راستم خالی شد دکتر گفت، میخواهد کار را روی چشم چپم آغاز کند.
آمنه ادامه داد: در آن زمان باید برای اجرای حکم به ایران میآمدم. وضعیت چشم چپم وخیم بود و نوری که میدیدم خیلی ضعیف شدهبود اما باز هم آن را حس میکردم. بعد از اینکه به ایران آمدم و «مجید موحدی» را هنگام اجرای حکم به لحاظ قصاص چشم بخشیدم دوباره به اسپانیا برگشتم و در آنجا نور چشمم بیشتر شد. پزشکان نیز تصمیم گرفتند بیشتر تلاش کنند. کار خیلی وسیع و سختی بود به همین دلیل باید خیلی روی آن تحقیق میکردند، ضمن اینکه من یک عمل ترمیمی پوست هم انجام دادهبودم و پزشکان میترسیدند بدنم تحمل آن را نداشته باشد، البته مشکل دیگری هم وجود داشت؛ قرنیهای که با چشم من همخوانی داشتهباشد وجود نداشت.
تا اینکه چند روز قبل بانک قرنیه اسپانیا اعلام کرد فرد فوت شدهای که اعضای بدنش را اهدا کردهاست، مشخصات خونی و سلولیاش با مشخصات من همخوانی دارد و قرنیه را به من دادند. همان زمان پزشکان مقدمات عمل را انجام دادند.
آمنه در مورد وضعیت چشمش گفت: پزشکان شامگاه سهشنبه چشمم را معاینه کردند، من آن موقع نور را حس نمیکردم و نمیدیدم روز پنجشنبه دوباره معاینه شدم و نور را بهتر از قبل احساس کردم، پزشکان میگویند وضعیت بسیار خوب است. آنها معتقدند اینکه نور را نمیبینم به خاطر تورم شدید چشم است و بعد از اینکه عوارض عمل از بین برود دوباره نور برمیگردد. آنها میگویند از نتیجه عمل بسیار راضی هستند و فکر میکنند در عمل بعدی درصد بالایی از بیناییام را به دست میآورم.
این دختر در مورد هزینه عمل جراحیاش گفت: هزینه عمل از سوی دولت ایران و با تلاش بسیار زیاد «دکترصفارنطنزی» سفیر ایران در اسپانیا پرداخته شد. وقتی مجید را بخشیدم و به اسپانیا برگشتم دکتر نطنزی به دیدارم آمد و ضمن تشکر از من پذیرفت هزینههای درمانم را بدهد و از آن موقع تا به حال چندین بار به من سر زده و پیگیر وضعیتم است و پول عمل را هم پرداختهاست. البته اینطور که وی گفته دستور رییسجمهور بود که پول پرداخت شود. نطنزی با پزشکانم صحبت کرد و آنها به او گفتهاند بسیار امیدوار هستند که از این عمل نتیجه بگیرند. آمنه در مورد زندگی شخصیاش نیز توضیح داد: پیشنهادی از طرف کمپانی فیلمسازی آلمانی دارم. آنها میخواهند زندگی من را فیلم سینمایی کنند و آنطور که به من گفته شده، قرار است برای نوشتن فیلمنامه با اصغر فرهادی مذاکره کنند. البته این موضوع هنوز قطعی نشدهاست. من و کمپانی هم بر سر بستن قرارداد هنوز به توافق نرسیدهایم و احتمالا تا دوماه آینده این قرارداد بسته خواهد شد.
آمنه بهرامی نوا که آبان سال ۸۳ از سوی مجید موحدی خواستگارش مورد حمله اسیدی قرار گرفت و از ناحیه سروصورت به شدت سوخت، بیناییاش را به طور کامل از دست داد و اکنون بعد از هشت سال یکبار دیگر برای دیدن امیدوار شدهاست. او یک سال پیش برای اجرای حکم در بیمارستان دادگستری تهران حاضر شد و در حالیکه مجید موحدی را روی تخت خوابانده بودند تا با فرمان آمنه در چشمش اسید بریزند، او را بخشید.
آمنه که دیه چشمانش را به خاطر اشتباه در نحوه نوشتن رضایت از سوی مسوولان اجرای احکام هنوز نگرفتهاست، در این مورد گفت: چرا باید نصف دیه چشمانم را به من بدهند، مگر عمل چشمان من نصف هزینه عمل چشم یک مرد را دارد. من اعتراض کردم و تا زمانی که همه دیهام را نگیرم از پا نمینشینم.
او گفت: من انسانتر بودم که مجید را بخشیدم و یک معلول به معلولان جامعه اضافه نکردم و درد را خودم تحمل کردم یا مجید موحدی را که اینطور سرنوشت من را تغییر داد؟ اگر بر انسان بودن است، قضاوت کنید کدامیک از ما انسانتر است و چه کسی لیاقت بینایی را دارد و چرا من نباید خسارتی را که به من وارد شدهاست، بگیرم؟
منبع: روزنامه شرق
سه هفته مانده به سالگرد حمله کوی دانشگاه تهران در هجدهم تیرماه، رئیس دانشگاه تهران از استقرار یک یک ایست ثابت پلیس در مجاورت دانشگاه تهران خبر داد و علت آن را ایجاد امنیت بیشتر اعلام کرد.
این در حالی است که دانشجویان این دانشگاه خاطره خوبی از حضور پلیس در کنار دانشجویان ندارند و علاوه بر خاطره حمله خوابگاه دانشجویی، در اعتراضات سال ۸۸ و پس از آن نیز پلیس همواره جانبدار لباس شخصی ها بوده و دانشجویان از آن آسیب دیده اند.
فرهاد رهبر با اشاره به حادثه زورگیری از یک دانشجو در در مقابل درب خوابگاه قدس دانشگاه تهران، گفت: کلانتری منطقه، موضوع زورگیری از یک دانشجوی دانشگاه تهران را بررسی کرده است و قرار شد یک ایست ثابت برای امنیت بیشتر در آنجا قرار دهد.
وی از زمان استقرار این ایست ثابت نیز ابراز بی اطلاعی کرد و اعلام نظر درباره آن را به پلیس ارجاع داد.
این در حالی است که دانشگاه ها در حال حاضر در فصل امتحانات قرار دارند و حجم ترددها به دانشگاه در این روزها به نسبت کمتر از ایام دیگر سال است.
تکمیل خبر:
ساعتی پس از مصاحبه رئیس دانشگاه تهران و اعلام استقرار ایست ثابت پلیس در مجاورت این دانشگاه، اعلام شد که دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف هم با نیروهای پلیس همسایه خواهند شد تا احتمال سیاسی بودن این کار، پررنگ تر شود.
بر اساس گزارش ها، همزمان با اجرای طرح برخورد با معتادان تابلو و مزاحمان در اطراف دانشگاه صنعتی شریف و خوابگاههای آن، ایستگاههای پلیس به منظور حمایت از دانشجویان و تامین امنیت مناطق تردد آنها راه اندازی می شود.
سه ایستگاه پلیس در مسیر خوابگاه تا دانشگاه و اطراف دانشگاه صنعتی شریف در حال استقرار و راه اندازی است تا امنیت دانشجویان برای تردد در مسیر خوابگاه تا کلاس درس تامین شود. این ایستگاهها دارای پلیس موتورسوار خواهد بود و در صورت نیز ماموران با تخلفات و افراد مزاحم دانشجویان برخورد می کنند. به گفته مسئولان پلیس پایتخت، بزودی ماموران در ایستگاههای مورد نظر مستقر می شوند.
شهید مصطفی غنیان در ۲۶ خرداد ماه در حالی که بانگ تکبیر بر لب داشت با تیراندازی به سرش به شهادت رسید.
پدرش در مراسم بزرگداشت این شهید گفت: پروردگارا تو خود فرمودی که بندگانت را می آزمایی ، پروردگار عزیزمن مرا به سخت ترین روش آزمودی، در فاصله کمتر از ۵ دقیقه که پسرم مصطفی از من جدا شد، او را در حالیکه به مغزش گلوله خورده بود در روی پشت بام و در طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افکندی. مصطفی جلوی چشمم جان داد. همانجا بود که بی اختیار با خود زمزمه کردم “بای ذنب قتلت ” به کدامین گناه کشته شدی و من بی اختیار به یاد آقا و مولایم حسین افتادم که نعش خون آلود علی اکبرش را در آغوش کشیده بود و بی اختیار با خود زمزمه می کرد و من با خود زمزمه کردم که “لایوم کیومک یا اباعبدالله” و حسین بن علی در آن حال فرمود:” الهی رضا برضائک و تسلیم لامرک لا معبودا سواک” و من نیز میگویم پروردگارا راضی ام به رضای تو و تسلیم به امر و اراده ی تو . در آن شهر غریب و در آن شب هولناک و در آن دل شب من کسی را نداشتم و باز بی اختیار به یاد ارباب و ولی نعمتم علی بن موسی الرضا، غریب الغربا افتادم که به دور از اهل و عیال از مدینه کوچ کرده و در توس به غربت جان داد.
پروردگارا تو شاهد باش از امانتی که به من سپرده بودی ۲۶ سال نگهداری کردم و تا آنجائیکه در توانم بود در تربیتش کوشیدم که خداشناس و با ایمان، مردم دار و با عاطفه، با اخلاق بار آید که خوشبختانه چنین بود و چنین شد و خود مصطفی این پذیرش را داشت او پسری متدین، متواضع، فروتن، خوشرو، با اخلاق و به قول همه دوستانش بامرام بود و این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران، در طبق اخلاص، تنها سرمایه اش را که جانش بود، غریبانه نثار کند و حال ای خدای من امانتی که به من سپرده بودی به خودت بازگرداندم، او را از من بپذیر که “انالله و انا الیه راجعون”
پروردگارا من صریحا اعلام میکنم که از پسرم مصطفی کمال رضایت را داشته و از او راضی ام تو نیز از او راضی باش
آنچه می خوانید، بخشی از سخنان امام موسی صدر درباره امام موسی کاظم(ع) است که از کتاب مسیرة الامام السید موسی الصدر صفحه ۲۳۷ ترجمه احمد ناظم نقل شده است:
ما از این مناسبتها ـچه میلاد و چه شهادتـ یاری و تبرک میجوییم و با زنده نگه داشتن آنها، آموزهها و دستورات دینی را میآموزیم تا پشتوانه برای زندگی دشوارمان باشد.
در این روزها به تبیین زندگی پیشوایانمان میپردازیم؛ همان کسانی که پیامبر(ص) در مورد آنها فرموده است: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا و إنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض؛ من دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیتم. تا زمانی که به این دو تمسک بجویید، گمراه نخواهید شد و این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در نزد حوض بر من وارد شوند.
بنابراین، آنچه مانع گمراهی و انحراف میشود، تمسک جستن به قرآن و خاندان پیامبر(ص)، یعنی پیشوایان معصوم است. معنای تمسک جستن به آنها، دوست داشتن آنها و احترام گذاشتن به آنها و مقدس شمردن آنها نیست. به این نیست که قرآن را ببوسیم و روی تاقچه بگذاریم و یا امامان را دوست داشته باشیم و یادشان را در قلب و عکس ایشان را در خانههایمان نصب کنیم.
تمسک جستن، یعنی عمل کردن، یعنی پیروی کردن. آنکه گمراه نشده و در راه مستقیم حرکت میکند، کسی است که دستورات قرآن را اجرا میکند و از نور قرآن کریم بهره میگیرد و همچنین سیره پیشوایان و زندگی آنها را بررسی میکند و الگوهایی برای پیروی کردن به دست میآورد.
برادران! بر ماست که امامان خود را بشناسیم و آشنایی با سیره آنان بسیار آسان است و هزینه زیادی ندارد، بر ما واجب است که نام آنها، تاریخ ولادت و شهادت آنها و خلاصهای از سیره و زندگی آنها را بدانیم. چرا؟ مگر پیامبر(ص) نفرموده است: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم؟ همان گونه که واجب است قرآن را بشناسی تا گمراه نشوی، واجب است امامان را نیز بشناسی تا از آنان پیروی کنی و به وسیله آنان هدایت شوی.
امام موسی بن جعفر(ع) از جمله این امامان است، در زندگی ایشان ویژگی خاصی وجود داشته است که موجب شده است زندگی این امام از دیگر امامان متمایز و متفاوت باشد. این ویژگی این است که امام تحت ظلم و ستم شدیدی زندگی میکرده است که در زیارتنامه خاص ایشان نیز به آن اشاره شده است. امام در زندان به سر میبرد و از این زندان به آن زندان منتقل میشد. امام موسی بن جعفر بیشتر دوران نشاط زندگیاش را در زیر ظلم و ستمی پیوسته به سر میبرد. کدام ظلم؟ ظلم جدا کردن و دور نگه داشتن ایشان از مردم. امام را از مردم دور نگه میداشتند و ایشان و اصحابشان را تحت کنترل داشتند و برای اصحاب امام توطئهچینی میکردند. ماجرای علی بن یقطین معروف است. او از اصحاب امام و از علمای زمانش بود و در عین حال در دستگاه حکومت هارون الرشید نیز مقام بالایی داشت و مشاور او بود. طبیعتاً تقسیمات اداری در آن زمان مانند اکنون نبود. میتوان گفت او در مقام یک وزیر و رازدار هارون الرشید بود و توزیع اموال به دست او بود. او مرد بزرگی به شمار میرفت. این مرد از اینکه مبتلا به نیرنگ ستمگران است نزد امام کاظم(ع) شکایت آورد و گفت: دوست دارم این کار را رها کنم ولی بر سر جانم میترسم. میشنوید آنها چگونه بودهاند؟ از وضع خود گله میکردهاند و از همکاری با ظالمان راضی نبودهاند، هرچند در آن مال و ثروت و مقام بوده است. آنان نگران دین خود بودهاند، زیرا میدانستهاند که پیامبر(ص) و خاندان ایشان فرمودهاند کسی که ستمگر را کمک و یاری کند با او شریک است هرچند به این اندازه که قلمی به دست ستمگر بدهد تا بنویسد.
«صفوان» شتربان (رضوان الله علیه) یکی از اصحاب امام بود و شتران بسیاری داشت. روزی آنها را به حاکمان وقت کرایه داد. امام از او پرسید: آیا تو اسبها و شترانت را به حاکمان کرایه میدهی؟ گفت: آری، ولی تنها همین کار را برایشان انجام میدهم و آنان را دوست ندارم. کار میکنم و مزد میگیرم. امام فرمود: وقتی شترها کالاهای خلیفه یا حاکمان را حمل میکنند و تو میخواهی مزد این کار را از خلیفه بگیری آیا در قلب خود دوست نداری که حاکم زنده بماند تا مزد تو را پرداخت کند؟ گفت: آری، امام فرمود: بنابراین، تو به بقای ستم راضی هستی و بقای ستمگر را دوست داری. امامان تا این درجه همراهی و سازش با ستمگران را در هر مقام و لباس و درجهای که باشند، نمیپذیرفتهاند و آن را مشارکت با آنان میدانستهاند.
علی بن یقطین میگوید: از وضع خودم به امام گله کردم. امام فرمود: تو برای حاکم ستمگر کار میکنی، ولی میتوانی از این رهگذر به همکیشان و دوستان و مستضعفان خدمت کنی و از آنان دفاع کنی، و حقوقشان را پرداخت کنی. این کفاره کار توست. پس جایز است در این کار بمانی و بلکه رها کردن آن بر تو جایز نیست. باید آنجا باقی بمانی و کار کنی. ولی امامان در عین حال اصحاب را به حال خود وانمیگذاشتند، معروف است که روزی خلیفه هدایایی برای علی بن یقطین فرستاد که در میان آنها جبهای زربافت و گرانقیمت بود. او نیز هدیهها را برای امام ـکه عزیزترین مخلوقات خدا در نزد او بودـ فرستاد. امام برخی از آن هدیهها را پذیرفت و برخی دیگر از جمله آن جبه زربافت را برگرداند. و از قبول آن عذرخواهی کرد و فرمود: من آن جبه را پوشیدم و با آن نماز خواندم ولی آن را به تو برمیگردانم. علی بن یقطین وقتی دید آن جبه متبرک شده است به آن علاقه پیدا کرد و آن را در صندوقی قرار داد و برخی شبها آن را میپوشید تا به یاد امام از آن تبرک بجوید. مدتی گذشت و شخصی در گزارشی به خلیفه گفت: علی بن یقطین دوستدار و پیرو موسی بن جعفر است و برای شما احترامی قایل نیست و شما را بر حق نمیداند و حقوق شرعی و زکات را به امام پرداخت میکند. دلیل درستی این گزارش نیز این است که او جبه ارزشمند و دیگر هدایا را برای امام فرستاده است. خلیفه علی بن یقطین را احضار کرد و او را مورد سرزنش قرار داد و گفت: آن جبه کجاست؟ علی بن یقطین گفت آن را در صندوقی گذاشتهام و گاه گاه از آن تبرک میجویم. این نیز کلید آن صندوق است. خلیفه او را نزد خود نگه داشت و کلید را به کسی داد تا برود و آن جبه را بیاورد. وقتی جبه را آورد، همه چیز روشن شد.
امام حیات اصحاب خود را حفظ میکرد و در بسیاری از امور آنها را نصیحت میکرد و مراقب بود تا در چنین دامهایی گرفتار نشوند. حاکمان آن زمان، امام را بسیار آزار میدادند. ایشان را زندانی میکردند و از یک زندان به زندان دیگر انتقال میدادند تا با مردم در ارتباط نباشد. به ایشان ستم میکردند، از سخن گفتن ایشان جلوگیری میکردند، همواره مراقب ایشان بودند و بالاتر از همه، ایشان را در فقر و تنگدستی نگه میداشتند و مانع رسیدن اموال به ایشان میشدند. یعنی سیاست گرسنه و فقیر نگه داشتن. نقل شده است که دختران امام لباسی [مناسب] نداشتند تا بپوشند و از خانه بیرون بیایند. حتی لباسی نداشتند تا همه بدن آنها را بپوشاند و بتوانند با آن نماز بخوانند و در یک لباس به نوبت نماز میخواندند. چه ستم و آزاری بیش از این میخواهید؟ «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ؛ تاریکیهایی است که بعضی بر روی بعضی قرار گرفته است.»[نور، ۴۰]. این ظلم به تمام معناست، ولی آیا امام سکوت کرد؟ آیا امور را رها کرد؟ هرگز! به کتابهای فقهی بنگرید، روایات و دعاها و دستورات فراوانی از امام موسی بن جعفر نقل شده است ولی دارای جنبه خاصی است. در روایاتی که از سایر امامان نقل شده، نام امام ذکر شده است و مثلاً راوی گفته است: از امام صادق شنیدم… از اباعبدالله شنیدم… از ابی جعفر شنیدم ولی در احادیثی که از امام موسی بن جعفر نقل شده چنین آمده است. از آن مرد شنیدم… از عالم شنیدم… از مرد صالح شنیدم. یعنی نام امام را به طور رمزی ذکر میکردند.
ما در این روز که احساس میکنیم دلهایمان به سوی امام موسی بن جعفر(ع) اشتیاق پیدا کرده است از زندگی و سیره او بهرهای میگیریم و اندکی درباره مسایل خود تأمل میکنیم. چرا انسان ضعیف و ناتوان باشد، ای برادران؟ اینکه در جلسهای به احترام من یا شما بنشینیم و فلانی چنین و چنان بگوید… این کار حرام است! چرا ما تا این اندازه از ارزش خود میکاهیم؟ چرا برای خوشنودی مردم دروغ میگوییم و موجب خشم خداوند از خود میگردیم؟
بنابراین، امام کاظم ستمگران را به حال خود نگذاشت تا مانع رسیدن دستورات و ارشادات دینی به مردم شوند و سکوت نکرد، بلکه در زمانها و مناسبتهای گوناگون و حتی در زندان دستورات و سفارشهای دینی خود را به مردم میرساند و این عملکرد امام، معروف است.
علت این آزار و ستم این بود که در زمان امام موسی بن جعفر حکومت عباسیان ثبات و استقرار پیدا کرد در حالی که در زمان امام صادق و امام باقر(ع) حکومت عباسی لرزان و ناپایدار بود و نمیتوانستند امامان را تحت نظر بگیرند یا مشکلی برای آنها به وجود بیاورند. اما در زمان امام کاظم حکومت آنان ثبات یافت و گسترش پیدا کرد و توانستند بر مردم مسلط شوند و امام را مورد ستم قرار دهند. ولی این ستمها مانع راه امام نمیشد. امام در زندان بود، زیر ستم بود، تنگدست بود، ولی ساکت نمیشد و از راهنمایی مردم و کار و تلاش دست برنمیداشت. راه و روشی بالاتر از این میخواهید، برادران؟ امامان ما با وجود آنکه از خانواده و خاندانی بودهاند که خداوند آنان را پاکیزه گردانده و پلیدی را از آنان زدوده است، ولی هیچ یک از آنان ساکت نبودهاند.
امام زین العابدین را نیز آزار میدادند و از هدایت و راهنماییهای ایشان جلوگیری میکردند، اما ایشان در مسجد مینشست و دعا میخواند و همه چیز را در قالب دعا بیان میکرد، بسیاری از مسایل اعتقادی و فقهی، آموزههای دینی و ارشادی و تربیتی را میتوان در دعاهای امام زین العابدین یافت. سخنان امام موسی بن جعفر نیز همین گونه است. گذشته از آنکه ایشان با غیر زبان مردم را به خدا فرا میخواند. چرا امام را زندان به زندان منتقل میکردند؟ زیرا رفتار امام در زندان و عبادتها و نماز و روزههای همیشگی و همچنین دعاهایی که در زندان میخواند، در اطرافیان اثر میگذاشت و دلهای آنان را تغییر میداد و پس از مدت کوتاهی جلادان و نگهبانان زندان، خادم و شاگرد امام میشدند و از سخنان امام تأثیر میگرفتند، آنها این گونه بودهاند.
برادران! ما هیچ عذری برای ترک واجباتمان نداریم. آیا فقری سختتر از فقر موسی بن جعفر میخواهید؟ ظلم و ستمی بیش از آنچه بر ایشان روا رفته است میخواهید؟ امام با وجود همه این سختیها برای اصلاح و تقویت دین و بالا بردن نام الله تلاش میکرد و در هر شرایطی حق را میگفت.
برادران! ما هیچ عذری برای ترک واجباتمان نداریم. آیا فقری سختتر از فقر موسی بن جعفر میخواهید؟ ظلم و ستمی بیش از آنچه بر ایشان روا رفته است میخواهید؟ امام با وجود همه این سختیها برای اصلاح و تقویت دین و بالا بردن نام الله تلاش میکرد و در هر شرایطی حق را میگفت. ما به محض اینکه احساس کردیم مردم پشت کردهاند و از دین رو گرداندهاند میترسیم سخن بگوییم، چرا که شاید فلانی یا فلانی رنجیده و دلخور شود! یا فلانی با ما بحث کند یا ما را آزار دهد و متهم کند یا… بگذارید چنین باشد! اینکه من یا شمار را تحقیر میکنند به خاطر آن است که شما بر حق هستید و این برای شما مایه شرف و افتخار است، چون شما با خشم مخلوق، خوشنودی خداوند را به دست آوردهاید. مخلوق کیست، چه کسی است آیا روزیدهنده شماست؟ آیا عامل جاودانگی شماست؟ هرگز! به مجرد اینکه دیدیدم مردم روگرداندهاند میترسیم و از حرکت میایستیم. چرا میایستیم؟ چون جریان مردم شدید و کوبنده است؟ اگر آنها چیزی بگویند و شما نیز چیزی بگویید چه میشود؟ اگر شما سخن حق را بگویید و درست رفتار کنید چه میشود؟ میگویند تو عقبماندهای؟ به تو اتهام میزنند؟ بگذارید هر چه میخواهند بگویند. این برای انسان مایه افتخار است. همین که خدا با شماست کافی است «وَکفَى بِاللَّهِ وَکیلًا؛ و کارسازی [چون] خدا کفایت میکند.» [احزاب، ۴۸] و «إِنَّ اللَّهَ یدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءامَنوا؛ قطعا خدا از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند.» [حج، ۳۸]. آیا ستمها میتواند مانع تلاش شما شود؟ آیا سختیها میتواند جلوی آغاز به کار شما را بگیرد؟ هرگز!…
ما در این روز که احساس میکنیم دلهایمان به سوی امام موسی بن جعفر(ع) اشتیاق پیدا کرده است از زندگی و سیره او بهرهای میگیریم و اندکی درباره مسایل خود تأمل میکنیم. چرا انسان ضعیف و ناتوان باشد، ای برادران؟ اینکه در جلسهای به احترام من یا شما بنشینیم و فلانی چنین و چنان بگوید… این کار حرام است! چرا ما تا این اندازه از ارزش خود میکاهیم؟ چرا برای خوشنودی مردم دروغ میگوییم و موجب خشم خداوند از خود میگردیم؟ چرا از ناراحتی زید یا عمرو با دیگران میترسیم؟ چرا وظیفه و واجب خود را رها میکنیم؟ انسان جانشین خداوند در زمین است، خط مشی انسان این است که همچون علی بن ابی طالب شود. خط انسان کامل این است. چرا ناتوان باشد؟ چرا بیمار باشد؟ چرا بترسد و ساکت باشد؟ چنین زندگی که برای به دست آوردن خوشنودی مردمی باشدکه ناتوانتر از خود ما هستند و اختیار سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیز خود را ندارند، چقدر بیارزش و پوچ است.
دبیر شورای اسلامی کار کارخانه ایران تایر خبر داد: این کارخانه، وابسته به بنیاد مستضعفان۵۰ کارگرقراردادی دیگر خود را پیش از اتمام قرار داد کاریشان اخراج کرد.
مجتبی حسینی با اشاره به اخراج ۸۰ کارگر قراردادی ایران تایر در اوایل ماه جاری به ایلنا گفت: کارخانه ایران تایر به بهانه کمبود مواد اولیه تولید و نقدینگی۵۰ کارگر قراردادی خود را پیش از پایان قراردادشان اخراج کند.
او با بیان اینکه ۵۰ کارگر اخراجی تا پایان تیر ماه قرارداد دارند، افزود: ایران تایر با اخراج ۵۰ کارگرخود در هفته جاری تعداد کارگران اخراج شده خود را ۱۳۰ نفر رسانده است.
به گفته حسینی افزایش بیرویه قیمت مواد اولیه و کمبود نقدینگی این کارخانه را با مشکلات متعددی روبرو کرده است.
این فعال کارگری با تاکید بر اینکه عدم حمایت دولت در بخش صنایع منجر به افزاش مشکلات واحدهای تولیدی شده است، اظهار کرد: کارخانه ایران تایر به کارگرانش اعلام کرده است در صورت افزایش مشکلات با سایر کارگران قرادادی نیز قطع همکاری خواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر