-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

Latest News from 30Mail for 06/14/2012

این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 

1391/3/24
  •  

    نیاز
    Nei C

    امروز بازی هلند و آلمان است. از صبح فکر کردیم برنامه‌ای برای دیدن بازی بگذاریم، مثلاً برویم آیریش پاب؛ حتی فکر کردیم برای اینکه جا گیرمان بیاید باید خیلی زود راه بیفتیم. من در اغلب شادی‌های خیابانی به ایران فکر می‌کنم. شادی خیابانی یا امنیت حداقلی در فضای عمومی، یکی از حقوقی‌ست که من هم مثل خیلی‌های دیگر در ایران تجربه‌اش نکرده‌ام. البته که حوصله‌ی شلوغ‌کاری‌ها و خراب‌کاری‌های مردم اینجا را هم ندارم.
     
    یادم می‌آید یک بار توی مونیخ دراثر ازدحام یک بازی محلی نه چندان مهم، نتوانستم از مترو خارج بشوم و از قرارم جا ماندم و کلی حرص خوردم. ضمن اینکه کلاً خوشم نمی‌آید با مردم مستی که احیاناً بازی‌شان را باخته‌اند مواجه بشوم. خوبی‌اش این است که بسیاری از هلندی‌ها ذاتاً بی‌بخار و ترسویند. بروید ترس تاریخی‌شان را در ایام جنگ جهانی بخوانید. این است که تماشای خیابانی فوتبال  در اینجا -به نظر من- کمتر از آلمان خطرناک است. مطلقاً منظورم این نیست که هرکس خوشش از خشونت نیاید بی‌بخار و ترسوست، صرفاً به نظر من این‌همه آرامی در اغلب اقشار، فقط زاده‌ی نهادینگی عمیق مدنیت نیست و بخشیش به جبونی ربط دارد! با همه‌ی این تفاسیر گمانم رفتن به آیریش پاب متنفی بشود چون دوستم ظهر زنگ زد گفت از مسافرت برگشته و می‌آیند خانه‌ی ما تا یا با هم بازی را توی خانه ببینیم یا برویم یک گوشه‌ای مستقر بشویم. به نظرم نمی‌رسد بتوانیم خودمان را به موقع جمع و جور کنیم.
     داشتم فکر می‌ کردم چه وضعیت سختی برای انتخاب طرفداری یکی از تیم‌های بازی امروز در پیش دارم. من از فوتبال آلمانی خوشم می‌آید؛ با اینهمه از بچگی هلند را دوست داشته‌ام. البته خیلی‌ها هلند سالها پیش را بسیار دوست دارند ولی واقعیت امر این است که من آن سال‌ها یک جوجه بیشتر نبودم و تصور نمی‌کنم می‌توانستم تشخیص بدهم که تیم هلند دارد خوب فوتبال می‌کند! همین حالا هم نمی‌توانم. پس اگر بنا به انتخاب احساسی‌ست من امروز هم می‌توانم بدون در نظر گرفتن بازی متوسط این ماه‌های هلند، طرفدارش باشم.
     
    خوب که نگاه می‌کنم تمام زندگی من گرفتار همین استاندارهای دو گانه است. این است که اگر جداً گذرگاه عافیت تنگ باشد به نحوی که باید جریده از آن رد شد، من که دارم دو (یا احیاناً چندین و چند) نفری، با استاندارهایی که هرچیزی می‌تواند یک تبصره روشان بزند، داخل مغز و و دلم زندگی می‌کنم دیگر به سختی بتوانم گذرگاه مربوط را رد کنم!

     
     

    1391/3/24

     

    حامد حبیبی
    ورطه

    پرده ی اول:

    پسر: بابا! بابا! آیا من می توانم با دوستانم به گردش علمی بروم؟

    بابا: خفه.

    دست بابا: شترق! شترق!

    پسر: بابا! بابا! چرا مرا می زنی؟

    بابا: تا بعد از این برای اجازه گرفتن اول اجازه بگیری.

     

    پرده ی دوم:

    اولی: قربان! اجازه ی مرخصی می فرمایید؟

    دست دومی: شترق! شترق!

    اولی: چرا می زنی؟

    دومی: مگر پرده ی اول را نخواندی مردک؟

     

    پرده ی سوم:

    شاگرد: آقا اجازه!

    آموزگار: خفه شو!

     

    پرده ی چهارم:

    اولی: عباس آقا! دم در خونه تون چرا تیغه کشیدن؟

    عباس آقا: حقمونه. تقصیر خودمون بود. درخواست تمدید جواز کسبمون رو کردیم.

     

    پرده ی پنجم:

    اولی: جناب! ببخشید، میدون انقلاب این طرفه؟

    دومی: حرف بیخود نزن تا نزدم لهت کنم.

    اولی: قربان! چرا می زنید. من...من فقط آدرس پرسیدم.

    دومی: بیخود پرسیدی. قیافه ی من شبیه کساییه که بشه ازشون آدرس پرسید؟

     

    پرده ی ششم:

    ارباب: خب! رباب خانوم! این چند روز تعطیلی پاتایا تشریف می برید؟

    کنیزک پررو: نه ارباب! پاتایامون کجا بود؟ با اجازه ی شما داریم می ریم ولایت سی بدبختی هامون.

    ارباب: غلط کردی کنیزک پررو! (شترق! شترق!)

     

    پرده هفتم:

    صدای گزارشگر فوتبال: می بینم بازیکن شماره ی ده که مصدوم شده بود از گوشه ی زمین داره از داور بازی اجازه می گیره که وارد زمین بشه. بعله! داور با این بازیکن برخورد می کنه و تکل دو پا می ره رو این بازیکن و عصمت رباط صلیبی بازیکن شماره ی ده گچی می شه. حالا داور بلند می شه، خودش رو می تکونه و بازیکن خاطی رو که داره ناله می کنه از زمین بازی اخراج می کنه و اجازه ی ورود برانکارد به زمین رو نمی ده. بازیکن به داور تعظیم می کنه و می خواد وارد رختکن بشه. می بینم که داور با یک اردنگی او رو از پله ها می ندازه پایین. حالا داور رو می بینم که نشسته روی شکم بازیکن و موهاشو داره می کشه. داور رو از روی بازیکن بلند می کنن. داور همه ی حاضران در استادیوم رو می زنه، دو تا هم می زنه توی گوش بچه های مدیرعامل تیم خاطی. حالا داور رو می بینم داره با دست به ناظر بازی اشاره می کنه که هنوز تنبیه کافی نیست. بعله. می خواد استادیوم رو با تی ان تی منفجر کنه. من از همین جا از همسر و فرزندانم خداحافظی می کنم. دوستتون داشتم. اوهو! اوهو! خیلی یزیدی بازیکن شماره ی ده که از داور اجازه گرفتی باعث شدی بچه هام یتیم شن!

     

    پرده ی هشتم:

    گزارشگر: جناب کفاشیان! باز هم که تیم ملی در راه جام جهانی رید؟

    کفاشیان (خنده اش را می خورد): بعله. من اول اجازه می خوام فرا رسیدن ایام....(صدایش فید می شود ولی هنوز دارد لب می زند و لق می زند و لبخند می زند.)

    صدای کارگردان (اکو شده): (و هیچکس به این جناب رییس چیزی نمی گوید که نکند یک وقت به کت و شلوارش بربخورد و قهر کند و او سالها و سالها به ریش صد هزار نفر و موهای زائد هفتاد میلیون نفر می خندد و می خندد.)

    (موسیقی تایتانیک)

    پرده با چوب پرده می افتد.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/3/24

     

    فاطمه ستوده
    ابر آبی

    من از هفت سالگی چادر داشته‌ام. مدرسه‌ی نمونه‌اسلامی رفته‌ام. کودک هفت ساله‌ای که مقنعه‌ی طوسی سرش بوده و چادر داشته و کوله‌پشتی داشته روی دوشش. دبستانم که تمام شده، از گروه بچه‌های چادری که بیرون آمده‌ام، برای اولین بار با واقعیت جامعه رو‌به‌رو شده‌ام. دوست‌هایم اما همه‌جوره بوده‌اند. یک خط باشد مثلاً، یک سرش دوست‌های سفت و سخت معتقد به حجاب، یک سرش دوست‌هایی که به حجاب اعتقاد نداشته‌اند. از وسط خط هم دوست‌هایی داشته‌ام. همه‌شان را دوست داشته‌ام و هیچ‌وقت نخواسته‌ام به خاطر این قضیه از کسی فاصله بگیرم یا به کسی نزدیک شوم. حجاب فقط برای شخص من بوده. همین. هیچ‌وقت برای هیچ‌کس تجویزش نکرده‌ام.

    این روزها اما، خیلی عصبانی‌ام. من هنوز چادر دارم. اما وقتی گشت ارشاد را توی خیابان می‌بینم، به خودم می‌لرزم. می‌ترسم. از آدم‌های عبوس بی‌فکر می‌ترسم. از آدم‌های تلخ و دُگمی که ایمانشان خلاصه شده توی چادرشان، توی مقنعه‌شان، توی ماشین گشت ارشادشان. می‌ترسم وقتی می‌بینم ریخته‌اند جلوی برج میلاد، دخترها و زن‌هایی را که داشته‌اند می‌رفته‌اند کنسرت، سوار ون کرده‌اند و برده‌اند. می‌ترسم وقتی می‌بینم این دخترها بی‌خودی دارند تحقیر می‌شوند. می‌ترسم وقتی آدم‌ها توی اتوبوس و تاکسی چادر من را که می‌بینند، خودشان را جمع می‌کنند، لبخندشان را می‌دزدند، و می‌ترسند. آن‌ها از من می‌ترسند. حق دارند. خیلی بد است که دارم این را می‌گویم: منِ چادری هم خیلی وقت است از چادری‌های دیگر می‌ترسم. خودم را جمع می‌کنم و دلشوره می‌گیرم. متاسفانه گشت ارشاد بزرگ‌ترین خیانت به زن‌های این سرزمین بوده. باعث شده آدم‌ها همدیگر را خط‌کشی کنند، و بارها به من بگویند که چادرت به سطح فکر و اعتقادت نمی‌خورَد. من از این خط‌کشی‌ها می‌ترسم. من از این قضاوت‌ها می‌ترسم.

    راستش… چند سال است از چادرم خجالت می‌کشم. می‌خواستم بگویم به خاطر جفایی که به همنوعانِ بی‌‌اعتقاد به حجاب می‌شود، شرمنده‌ام. تا جایی که توانسته‌ام، این‌طرف و آن‌طرف حرفم را گفته‌ام. توی تاکسی و اتوبوس و کلاس و دانشگاه و سر کار به مردم گفته‌ام که می‌شود چادری بود و تحمیل‌گرِ عقیده نبود. کاش همه‌ی چادری‌هایی که مثل من فکر می‌کنند، حرفشان را می‌زدند.

    * تیتر از سی‌میل


     
     

    1391/3/24
  •  

    تس‌آپه

    بیست و سه خرداد هزار و سیصد و نود و یک. امروز از زندگی‌ام راضی نیستم. احساس خوشبختی نمی‌کنم. متأسفانه بخشی از آن حتی دست خودم هم نیست. به خاطر تصمیماتی است که بقیه می‌گیرند، حرف‌هایی که بقیه می‌زنند. من فقط نگاه می‌کنم. همه چیز تهوع‌آور است. گذشته‌ام زیاد است. آن قدر که آینده‌ام لا به لایشان گم شده. حتی این جا هم دیگر راحت نیستم. نمی‌توانم هر چه می‌خواهم بنویسم. بوی الرحمن اینجا بلند شده. قرار ما این نبود. قراری که با خودم داشتم. خب، مثّ سگ دروغ گفتم. من هیچ وقت، هیچ قراری با خودم نداشتم. هیچ وقت پنج سال بعد خودم را جایی تصور نکردم. چون به آینده معتقد نیستم. الان دوست داشتم بیست و سه سالم بود. اسمم معصومه بود. چون معصومه اسم ساده‌ای است. از این همه پیچیدگی حالم به هم می‌خورد. از رابطه حالم به هم می‌خورد. رابطه‌ها پیچیده‌اند. خنده‌ام نمی‌آید. همه از آدم انتظار خندیدن دارند. اگر غمگین باشی، لابد مشکل داری. شاد بود طبیعی است؟ باید ریــد به تمام این قرارها، قراردادها. چه کسی گفته اگر غمگین باشی، ناسالمی؟ این را چه کسی قرارداد کرده است؟ شادها مریضند. آن‌ها که می‌خندند، مشکل دارند. سعی می‌کنم به سه سال پیش در چنین روزی فکر نکنم. اما نمی‌شود. فکر تاریکی و این ویرانی از سرم نمی‌رود. متأسفم از این‌که سه سال پیش نرفتم رأی بدهم. چون کلاس داشتم. چون سفارت دور بود. دلیل‌هایم به همین اندازه ابلهانه بود. دلم برای نسرین ستوده می‌سوزد. چون امروز فیلم ملاقاتش را دیدم. دیروز فراموش کرده بودم. فردا هم فراموش می‌کنم. فراموشی مکانیزم طبیعی ِ بدن در مواجهه با درد است. امیدوارم کسی که چنین حکمی برایش داده جزام بگیرد و بمیرد. به نفرین دل خوش کرده‌ام. چه پیرانه سرانه! خیلی عجیب نیست شاید. امسال متولدین هفتاد و سه می‌روند دانشگاه. غم‌انگیز است. می‌بینید؟ دارم منقرض می‌شوم. حتی دیگر خواب هم نمی‌بینم. روزی هشت ساعت می‌میرم. تمام دغدغه‌هایی که می‌خواستم ازشان فرار کنم و فراموشان کنم، الان دور و برم هستند. خودشان را لای لباس‌ها و کتاب‌ها و عکس‌ها قایم کردند – نامردها – و هزاران کیلومتر کوبیدند و با من آمدند اینجا. هر روز کولشان می‌گیرم و با خودم حمل می‌کنم. آدم قبرش همانجایی کنده می‌شود که به دنیا می‌آید. باید صبر کرد و مرد.


     
     

    1391/3/24

     

     
    وب‌سایت ایسنا در گزارشی نوشته که در یک ماه گذشته، ۵ حیوان وحشی سرگردان در نقاط مختلف پايتخت ایران به دام افتاده‌اند.
     
    بر اساس این گزارش از ابتداي خرداد ماه تاكنون دوقلاده روباه، يك مرغ ماهي‌خوار، يك بزمجه و يك عقاب در نقاط مختلف پايتخت به دام افتاده‌اند.
     
    نخستين حیوان به دام افتاده، یک روباه بود که در دومين روز خرداد داخل یکی از چاهک‌های پارکینگ یکی ازفروشگاه‌های واقع در بزرگراه شهید لشکری ديده شد. عوامل آتش‌نشاني پس از حضور در محل اين روباه را به دام انداختند و به سازمان حفاظت محيط زيست منتقل كردند.
     
    دومين حيوان‌وحشي كه پايتخت را به عنوان مقصد سفرش انتخاب كرده بود، مرغ ماهی‌خواري بود که يك روز پس از به دام انداختن روباه در قسمت اداری فرودگاه مهرآباد فرود آمد.
     
    اين پرنده ماهی‌خوار كه علت آمدنش به تهران نامعلوم است، توسط آتش‌نشانان و عوامل انتظامی فرودگاه به دام افتاد به مراکز نگهداری پرندگان تحویل داده شد.
     
     در روز شنبه هفتم خردادماه نيز يك بزمجه 90 سانتيمتري كه به علت نامعلومي در محوطه پارك مدرس در شهرري سرگردان و موجب وحشت شهروندان شده بود به دام افتاد و به سازمان حفاظت محيط زيست تحویل داده شد.
     
    در عصر همان روز يك قلاده روباه در سوي ديگر پايتخت واقع در موتورخانه یک ساختمان مسکونی پنج‌طبقه در میدان سلماس خیابان شهریار از سوي شهروندان رويت شد كه اين حيوان نيز دقايقي بعد توسط آتش‌نشانان به دام افتاد و به مركز نگهداري از اين حيوانات منتقل شد تا تعداد حيوانات وحشي كشف شده در پايتخت در عرض پنج روز به شمار چهار برسد.
     
    عقاب زخمي، ديگر مهمان ناخوانده ‌جنگل بود كه در محوطه يك ساختمان اداري واقع در بلوارآيت‌الله كاشاني به دام افتاد.
     
    آخرين مهمان وحشي پايتخت‌نشينان نيز عقاب عظيم‌الجثه‌اي بود كه عصر روز جمعه در پشت بام خانه‌ای سه طبقه دربزرگراه آزادگان، محله مرتضی‌گرد، فرود آمده بود، آتش‌نشانان پس از كشف اين حيوان آن را به سازمان حفاظت محيط‌زيست تحويل دادند تا به زيستگاه اصلي‌اش باز گردد.
     
    رژه حيوانات وحشي در پايتخت در حالي بار ديگر تكرار شد كه سال گذشته نيز حيوانات وحشي از جمله سه قلاده توله‌شير، روباه، گرگ و كركس و... در خيابان‌هاي تهران به دام افتادند اما اين حيوانات از كجا و براي چه به از زيستگاه اصلي خود به شهر آمده‌اند؟ اين پرسش ذهن بسياري را به خود مشغول كرده است و پاسخ مشخصي نيز از سوي مسئولان ذيربط به آن داده نشده است.
     
    منبع: ایسنا

     
     

    1391/3/24

     

     
    حمید صارمی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته سن اعتیاد از ۲۳ به ۱۵ سال کاهش یافته و طبق آمار اخیر، نزدیک به  ۱۲ ميليون تن در ایران در معرض تهدیدات اجتماعی و اعتیاد قرار دارند.
     
    آقای صارمی روز سه شنبه (۲۳ خردادماه ) گفت: «بر اساس آمار سال های اخیر، دو ميليون معتاد قطعی در کشور وجود دارد و از آنجايی که ۶۰ درصد اين افراد متاهل هستند و هر کدام ۵ تا ۶ فرزند دارند بدين ترتيب پيش بينی می شود که ۱۲ ميليون نفر از خانواده و افراد جامعه در معرض تهديدات اجتماعی بگیرند.»
     
    وی افزود: «بايد در حوزه پيشگيری اجتماعی به توسعه فراگير اجتماعی اقدام کرد و تصدی گری دولتی را کاهش داده و تمامی افراد را وارد جنبش فراگير پيشگيری کنيم.»
     
    معاون فرهنگی و پيشگيری ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته است: «اقدامات پيشگيرانه نيازمند توسعه خدمات پيشگيری اجتماعی است به طوری که تاکنون در اين حوزه بسيار ضعيف بوده ايم.»
     
    حمید صارمی افزود: «نيازمند علم سازمان يافته در زمينه پيشگيری هستيم و به يک سرمايه گذاری جدی نيز در اين زمينه نياز داريم.»
     
    وی گفته است: « در گذشته تصور می شد که افراد مجرد در معرض اعتياد قرار دارند اما تحقيقات نشان می دهد که ۶۰ درصد معتادان را افراد متاهل تشکيل می دهند.»
     

     
     

    1391/3/24

     

     
    یک مقام نیروی دریایی ارتش ایران اعلام کرده که این کشور قصد دارد زیردریایی اتمی بسازد تا در نقاط مختلف جهان حضور مداوم داشته باشد. 
     
    امير دريادار عباس زمينی، معاون فنی نيروی دريايی ارتش ايران به خبرگزاری فارس گفته است: زمانی که ما صاحب فناوری‌های صلح‌آمیز هسته‌ای هستیم پس می‌توانیم ساخت سامانه رانش زیردریایی اتمی را هم در دستور کار قرار بدهیم.
     
    او «تداوم حضور ایران در نقاط مختلف جهان» را از اهداف به‌کارگیری این زیردریایی دانسته و افزوده است که برای این امر ایران نیازمند یک سامانه رانش و شناوری با پایداری بسیار بالا و شعاع عملیاتی گسترده است.
     
    این مقام نیروی دریایی ارتش ایران گفته است که «این سامانه رانش اتمی می‌تواند خیلی به ما کمک کند تا در تحقق دست بلند و شعاع عملیاتی بسیار دوربر موفق باشیم. اگرچه همین امروز هم با همین زیردریایی‌های موجود، قادر به انجام این کار هستیم.
     
    خبر ساخت زیردریایی اتمی در ایران در شرایطی اعلام شده که قرار است هفته آینده مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران در مسکو برگزار شود و احتمالاً گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای به ایران پیشنهاد خواهد داد که تولید اورانیوم با غنی‌سازی ۲۰ درصد را متوقف کند.
     
    ایران همواره فعالیت‌های هسته‌ای خود را صلح‌آمیز خوانده و ادعای غرب مبنی بر ساخت سلاح هسته‌ای را رد کرده است.
     
    منبع: فارس و مردمک

     
     

    1391/3/24


    همزمان با سفر احمدی نژاد به چین و گسترش بیش از پیش روابط اقتصادی، فهرستی از کالاهای وارداتی این کشور به ایران منتشر شد.

    در این فهرست که در روزنامه جام جم منتشر شده کالاهایی نظیر «سنگ قبر»٬ «قلاب ماهیگیری»٬ «چکش و پتک» و «سیم خاردار، پیچ و پونز» دیده می‌شود.

    به گزارش کلمه حجم واردات از چین انتقادات زیادی را بر انگیخته است و بخشی از این واردات غیر ضروری که شامل تیغ سلمانی و تازیانه تعلیم و شلاق هم می شود با ارز دولتی تهیه می شود.

    محمود احمدی نژاد در سفر اخیر خود به پکن با استقبال از سطح روابط دو جانبه و واردات ۴۵ میلیارد دلاری گفته بود: هیچ نکته منفی در سوابق روابط جمهوری اسلامی ایران و چین وجود ندارد و ایران بدون هیچ محدودیتی علاقمند به گسترش همه جانبه روابط خود با این کشور است.

    برخی دیگر از کالاهای واردتی از چین که در این لیست آمده عبارتند از: «تیغه برف پاک کن»٬ «تیغ سلمانی»٬ «سنجاق سر و سنجاق فردهنده مو»٬ «دکمه» و «کراوات و پاپیون»، «انواع زیپ»٬ «مانکن خیاطی»٬ «کچاپ و انواع سس گوجه فرنگی»٬ «پرتقال»٬ «لوبیا قرمز، گریپ فروت، سیر و نخود فرنگی غلاف​دار» و «پیپ و چوب سیگار»، «تراز بنایی» و «شبرنگ»٬ «مرجان، کاسه لاک پشت و استخوان»٬ «ماهی‌های تزئینی آب شیرین و حیوانات زنده»٬‌ «بامبو»٬ «کتاب» و «قاب عکس».

    چین یکی از مهم‌ترین شرکای اقتصادی جمهوری اسلامی محسوب می‌شود که واردات کالا از این کشور در سال‌های اخیر منجر به ورشکسته شدن بسیاری از کارگاه‌های تولیدی در ایران شده است.

    منبع: کلمه

     


     
     

    1391/3/24


    در حالی که آمار استفاده از مشروبات الکلی در کشور در حال افزایش است، خبرها حاکی از مرگ هفت تن و مسمومیت ۱۷ تن در کشور تنها ۱۱ روز اخیر در اثر استفاده از مشروبات الکلی بوده است.

    بر اساس قانون خرید و فروش و استفاده از مشروبات الکلی غیرقانونی و پیگرد قضایی در بر دارد. این در حالی است که هفته گذشته، راهنمایی و رانندگی اعلام کرد یک چهارم از تست های الکل در جاده ها مثبت بوده است.

    در همین زمینه، علیرضا مصداقی نیا معاون وزیر بهداشت در گفت‌وگو با ایسنا گفته است: متاسفانه در حال حاضر شاهد افزایش برخی رفتارهای نابهنجار مثل مصرف الکل در جامعه هستیم. اگرچه این رفتارها در هر جامعه‌ای وجود دارد اما در کشور ما بروز آن به دلیل موانع شرعی و اخلاقی ممنوع و حرام است و هر چه قدر این رفتارها اتفاق بیفتد ناهنجاری در جامعه محسوب می‌شود و آثار بسیار مخربی دارد.

    زنگ خطر مصرف مشروبات الکلی در حالی از سوی وزارت بهداشت نواخته شد که با تدوین «سند نقشه راه پیشگیری از سوء مصرف مواد» به مقابله با این مهم تاکید کرده است.

    باقر لاریجانی رییس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت نیز دراین باره می‌گوید: « یکی از مسائل خوبی که در این نقشه مطرح شده، مبارزه با اعتیاد به الکل است. باید به صورت جدی وارد این عرصه شویم، زیرا نمی‌توان درباره فروش اینگونه مواد که هم‌اکنون در برخی از فروشگاه‌ها هم انجام می‌شود بی‌تفاوت بود.

    وی با تأکید بر اینکه آمار سوء مصرف الکل در برخی مناطق کشور بالاست و به این مسأله کمتر توجه شده است، می‌افزاید: باید نسبت به این قضیه حساس باشیم و حتی بیشتر از امراضی چون دیابت و بیماری‌های قلبی و عروقی به آن توجه کنیم.»

    منبع: کلمه

     


     


    شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

    هیچ نظری موجود نیست:

    ارسال یک نظر

    خبرهاي گذشته