-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

Latest New from Green Correspondents for 06/11/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.

 


خبرنگاران سبز/جامعه:
 دکتر مهرداد عمادی متخصص امور سرمایه‌گذاری در اتحادیه اروپا و از مشاوران مسایل پولی و بانکی این اتحادیه با ارسال پیامی سومین سالگرد تشکیل جنبش مردمی سبز را تبریک گفت.



 
 

 " گروه خونی من o+ است. ببينيد اگرکليه ام بکارحسين می آيد فورا دست بکارشويد وترديد بخود راه مدهيد. هيچ نيازی به های وهوی نيست. به زندانبانان بگوييد اين کليه را ازيک رهگذربی نشان خريده ايم. وقتی جماعتی ازهموطنان ما بخاطرفقرونداری به فروش کليه ی خويش مبادرت می ورزند، من چرا بخاطراعتقادم وعلاقه ای که به حسين و حسين ها دارم يکی ازکليه هايم را به اين جوان بی گناه ندهم؟ با اطمينان می گويم: گناه حسين جزبی گناهی نيست. حسين درست درشرايطی با درد دست به گريبان است که ابن الوقت ها درپس پستوهای بی خبری مردم مشغول غارت اموال آنان اند. "
خبرنگاران سبز/جامعه:
حسین رونقی وبلاگ نویس محبوس که به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت جسمی و مشکل کلیه اش به نشانه اعتراض دست به اعتصاب غذای خشک زده است هرلحظه امکان دارد بیماری کلیه اش او را از پای دربیاورد.یکی ازکليه های حسين کاملا ازکارافتاده و سی درصد کليه ی دومش نيزبه نارسايی دچارشده است. درکنار پدر و مادر حسین تمامی اعضای خانواده بزرگ ایران نیز نگران وضعیت جسمانی حسین رونقی هستند که هرکدام به نوعی در رساندن صدای حسین به جهانیان و رسانه ای کردن اوضاع او و دیگر زندانیان دربند تلاش کرده اند.

چه نیک گفت سعدی:"بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند. چو عضوی به درد آورد روزگار. دگر عضوها را نماند قرار. محمد نوری زاد مصداق عینی -عملی این مرام گرانقدر فرهنگ کهن ایران زمین است . نوری زاد در پيامی به پدرحسين رونقی ملکی گفته است که حاضر است برای بهبودو بازگردانده شدن سلامتی حسین یکی از کلیه هایش را به حسین رونقی اهدا کند. با ارسال پيام محمد نوری زاد به پدرحسين، عده ای ازجوانان هم بند و دوستان او نيزبرای دادن کليه ی خويش به حسين اعلام آمادگی کرده اند.

به گزارش خبرنگاران سبز و به نقل از کلمه، محمد نوری زاد ازطريق يکی از دوستان حسين برای پدراو پيغام فرستاد که " به پدرحسين بگو من آماده ام يکی ازکليه هايم را به حسين بدهم. اگرکه جسم حسين بپذيرد. واگرکه روحش نيز".

سيدحسين رونقی، وبلاگ نويس زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين که از روز شنبه گذشته با انتشار نامه ای خطاب به رهبری، دست به اعتصاب غذا زده بود يکشنبه شب به دليل وخامت وضعيت جسمی به بيمارستان هاشمی نژاد منتقل شد.

نوری زاد درپيام خود آورده است: " گروه خونی من o+ است. ببينيد اگرکليه ام بکارحسين می آيد فورا دست بکارشويد وترديد بخود راه مدهيد. هيچ نيازی به های وهوی نيست. به زندانبانان بگوييد اين کليه را ازيک رهگذربی نشان خريده ايم. وقتی جماعتی ازهموطنان ما بخاطرفقرونداری به فروش کليه ی خويش مبادرت می ورزند، من چرا بخاطراعتقادم وعلاقه ای که به حسين و حسين ها دارم يکی ازکليه هايم را به اين جوان بی گناه ندهم؟ با اطمينان می گويم: گناه حسين جزبی گناهی نيست. حسين درست درشرايطی با درد دست به گريبان است که ابن الوقت ها درپس پستوهای بی خبری مردم مشغول غارت اموال آنان اند. "

حسين رونقی هفته ی گذشته با انتشار نامه ای خطاب به رهبری از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داده بود. رونقی در قسمتی از نامه نوشته بود: «اينجانب در اعتراض به اين رويه های غير قانونی از تاريخ ششم خرداد ۱۳۹۱ اعلام اعتصاب غذا می کنم و مسووليت حفظ جان من بر عهده مسوولان جمهوری اسلامی است. اين اعتصاب غذا در اعتراض به ناروايی ها و شکايت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضايی و سلب استقلال اين قوه و تلاش برای احيای قانون اساسی، آيين دادرسی، استقلال قضايی و احيای حقوق زندانيان سياسی و خانواده هايشان نظير برخورداری از مرخصی، تلفن، ملاقات و غيره است.»

اين وبلاگ‌نويس و فعال حقوق بشر هم اکنون دو سال و نيم است که بدون مرخصی در زندان اوين به سر می برد. وی در تاريخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزديکی تبريز بازداشت و بلافاصله به بند ۲ الف زندان اوين منتقل شد. وی مدت ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی اين بند زندان اوين تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلويزيونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۵ سال حبس تعزيری محکوم شد. 

 
 



نه این شهر دیگر شباهتی به خنده های تو ندارد
سه سال پیش پس از بیست سال سکوت آمدی اما ایکاش نمی آمدی خودت را قربانی و فدای نسلی کردی که گرفتار آلزایمر مزمن تاریخی شده اند.
فردا سالگرد دزدیده شدن عزت و غرور ملی توسط نااهلان مدعی اسلام است همانانیکه تو را غریب بر چهارصدو پنجاه روز حصر کرده اند و باتکبر در اندیشه پیاده ساختن طالبانیسم اسلامی در ایران هستند .
سومین سالگرد سبز شدنمان را در غیاب مردسبزقبای وطن گرامی می داریم

 
 

خبرنگاران سبز/سیاست:
شورای هماهنگی راه سبز اميد در بيانيه ای بمناسبت سومين سالگرد جنبش سبز، با اشاره به اينکه همبستگی و همدلی، رمز موفقيت جنبش های مدنی است؛ تاکيد کرد: بايد ياد بگيريم که نقد به خود را برتابيم، و در عين حال نسبت به تلاش استبدادطلبان و دستگاه امنيتی- نظامی برای ايجاد تفرقه و اختلاف در ميان همراهان جنبش سبز هوشيار بمانيم. در این بیانیه از اقشار مختلف مردم در نقاط گوناگون کشور دعوت شده است تا در اعتراض به دشواری های روزافزونی که دولتمردان اقتدارگرا و ناکارآمد بر سر راه زندگی آزاد و توأم با کرامت ایرانیان پدید آورده‌اند، بین ساعت ۷ تا ۹ شامگاه پنجشنبه بیست و پنجم خرداد در اماکن عمومی و به ویژه پارک‌های اصلی شهرها تجمع اعتراضی سکوت برگزار کنند؛ باشد که حاکمان اقتدارگرا و بی کفایت به خود آیند.

هرچند در این بیانیه سعی شده است تا همچنان بر مبارزه بدون خشونت تایید شود بطوریکه مردم را به تظاهرات سکوت ترغیب کرده است اما می شود با نوآوری های خودجوش بطور مثال تظاهرات برق آسا و آنی نیروهای سرکوبگر را غافلگیر کرد

به نام خداوند بخشنده مهربان

«خداوند به کسانی از قوم شما که ايمان آورده و اعمال نيک انجام داده‌اند وعده کرده است که حکومت روی زمين را نصيب آنها خواهد فرمود، همچنان که پيشينيان آنها را عطا فرمود.» (آيه ۵۵ سوره نور)

هموطنان عزيز، همراهان سرافراز

سه سال پيش در چنين روزهايی با حضور ميليون‌ها شهروند، حرکتی عظيم آغاز شد که به تولد جنبش سبز انجاميد. جنبش سبز مبتنی بود بر حرکتی مدنی و خواست عمومی برای تحول در شيوه اداره کشور با رأی به نامزدهای انتخاباتی تغييرخواه. اکثريت چشمگيری از مردم، سياست‌های ماجراجويانه، فريبکارانه و فاقد پشتوانه عقلانی دولت نهم را برای توسعه و پبشرفت کشور و رفع مشکلات روزافزون مردم مناسب نمی‌ديدند. شهروندان تغييرخواه ادامه دولت اقتدارگرا و ناکارآمد و بی‌کفايت احمدی‌نژاد را موجب ورشکستگی اقتصاد، فروپاشی اجتماع، انزوای بيش از پيش بين المللی، عميق‌تر شدن شکاف ميان فقير و غنی، افزايش تورم، بسط يد نهادهای نظامی و امنيتی و محدوديت بيشتر آزادی‌های قانونی می‌دانستند. دل‌نگرانی‌هايی که گذشت زمان، واقعی بودن آن و بصيرت و دورانديشی تحول‌ خواهان و کوته انديشی و بی‌بصيرتی اقتدارگرايان را به اثبات رساند. حاکمان شيفته‌ و تشنه‌ی قدرت اما با پافشاری بر درک غلط خود، تغيير را با منافع خود در تضاد ديدند؛ آنان صندوق‌های رأی را از کارآيی خود تهی و به ابزار کودتای انتخاباتی تبديل کردند. نتيجه‌ی اين خيانت در امانت، اعلام آمار و اعداد خودساخته و نادقيق به‌عنوان نتيجه انتخابات، به‌جای رأی واقعی مردم بود. مقاومت نامزدهای غيرحکومتی و خشم مردمی که می‌ديدند رأيشان چگونه به سرقت رفته و شعورشان چگونه مورد تمسخر گردانندگان انتخابات قرار گرفته، ميليون‌ها معترض را در نقاط مختلف کشور به خيابان‌ها کشاند. اقتدارگرايان اما به‌جای تصحيح روش نادرست خود، با تحقير مخالفان، انتصاب آنها به قدرت‌های بيگانه، دستگيری و سرکوب خشونت‌بار شهروندان معترض، و بازداشت گسترده‌ی فعالان سياسی و مطبوعاتی، به حراست از کودتای انتخاباتی خود پرداختند. حاکميت اقتدارگرا و سرکوبگر، کنش مدنی و اعتراض و پرسش مردم را انقلاب مخملی و فتنه ناميد تا کودتای انتخاباتی و فتنه‌ی خود را با تبليغات و تحريف حقيقت، از چشم‌ها مخفی کند. دوستان و ياران ديروز به بی‌بصيرتی متهم شدند تا بی بصيرتی حاکمان پنهان شود. نظر رئيس دولت برآمده از کودتا از همه به خود نزديک‌تر اعلام شد تا تأييد و حمايتی که تا آن روز فاش نمی‌شد، آشکار گردد. دست نيروهای سرکوب‌گر و خشونت پيشه و ارعاب‌گر در تعرض به جان و مال و ناموس معترضان باز گذاشته شد تا بی‌پروای قانون و انسانيت و دين، مشت آهنين عليه شهروندان به‌کار افتد. اما چه سود که پرده‌ها يک به يک فرو افتاد و امواج بيداری و آگاهی، هر گوشه و کنار اين سرزمين را درنورديد. سه سال پس از کودتا، و به‌دنبال آشکار شدن ناکارآمدی، فجايع و فضايح دستگاه اداره کننده‌ی کشور، حقانيت مواضع جنبش سبز بيش از پيش پرفروغ می‌درخشد.

با نزديک شدن به سومين سالروز ميلاد اين جنبش مدنی و خشونت‌پرهيز، فرصت را برای بازخوانی چند نکته، مغتنم می‌شماريم:

۱٫ پيدايش جنبش سبز، تبلور خواست مردم ايران برای تغيير روندهايی است که کشور را از فرايندهای تصميم‌گيری عقلانی و مبتنی بر منافع بلندمدت ملی، دور می‌سازد. کارنامه‌ی سه ساله دولت کودتا حاکی از گسترش بی سابقه فقر، فساد و تبعيض است که حاصل نقض بديهی‌ترين حقوق شهروندی، گرانی و تورم و بيکاری، بر باد دادن سرمايه و ثروت ملی، جنگ قدرت و دغدغه‌ی حفظ خود و حذف رقيب به‌جای حل مشکلات کشور است. رهبران جنبش سبز بارها و بارها نسبت به درافتادن کشور به چنين وضعی هشدار داده بودند؛ ازجمله، مهندس ميرحسين موسوی تاکيد می‌کند: «از اين پس ما دولتی خواهيم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترين شرايط به‌سر ميبرد و اکثريتی از جامعه، مشروعيت سياسی آن را نمی‌پذيرد. دولتی با پشتوانههای ضعيف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بيتدبيری، قانونگريزی، عدم شفافيت، تخريب ساختارهای تصميمگيری و تدوام سياستهای ويرانگر اقتصادی نداريم، و بيم آن می‌رود که بر اثر ضعفهای بيشمار ذاتی و عارضياش در ورطه امتياز دادن به بيگانگان بيفتد.» (بيانيه شماره ۹)

۲٫ جنبش سبز، اهداف و آرمان‌های خود را در امتداد مطالبات يک‌صدساله‌ی اخير مردم ايران زمين بازمی‌شناسد. استقلال، آزادی، عدالت و پيشرفت، حاکميت ملی و حکومت قانون، از زمان شکل‌گيری نهضت مشروطه خواهی، تا نهضت ملی شدن نفت، از قيام پانزده خرداد تا انقلاب اسلامی، و از حماسه دوم خرداد تا خيزش عمومی ۲۲ خرداد و تداوم آن در جنبش سبز، خواسته‌های ملی بوده و هست؛ مطالباتی که تقليل و تعطيل پذير نيستند. ايرانيان می‌دانند که بهروزی آنان در گرو تحقق اين چشم‌انداز‌هاست. مردم آگاه و آزاده‌ی ايران نيک می‌دانند که بدون آزادی، عدالت دست نيافتنی است؛ بدون عدالت نمی‌توان پيشرفت کرد؛ بدون پيشرفت نمی‌توان به استقلال رسيد؛ بدون حاکميت قانون، هرج‌ومرج و خودکامگی چيره خواهد شد؛ و بدون رعايت لوازم حاکميت ملی، اقتدارگرايان اراده‌ی خود را با سلاح و سرکوب و تهديد و دروغ، بر اکثريت تحميل خواهند کرد. مردم اخلاق‌گرای ايران به نيکی می‌دانند که هيچ‌يک از پيامبران الهی مردم را به پذيرش خودکامگی و ظلم و فقر و بردگی فرانخوانده‌اند. مردم آگاه ايران می‌دانند که در زمانه‌ای که زندگی بهتر در گرو تحقق اين آرمان‌هاست، ناچارند از ميان تسليم شدن در برابر انحطاط و سقوط کشور و تلاش برای تغيير و اصلاح امور يکی را انتخاب کنند؛ و حرکت سه ساله‌ی اخير آنان نشان داد که با وجود همه‌ی تهديدها و سختی‌ها دومی (تغيير وضع نامطلوب کنونی) را انتخاب کرده‌اند.

۳٫ «جنبش سبز» يک جنبش است و نه يک حزب. اين بدان معناست که انتظار شکل‌گيری تشکيلات و سازماندهی هرمی که در اغلب احزاب به‌کار گرفته می‌شود، برای ساماندهی تشکيلاتی جنبش نابجاست. جنبش‌ها از سازماندهی‌های متناسب با شرايط خود بهره می‌برند. جنبش سعی در گسترش قاعده هرم و نزديک ساختن آن به رأس دارد تا زمينه را برای حضور فعال همراهان و احترام به تکثر و تنوع هرچه بيشتر فراهم سازد. از همين روست که کمک به گسترش هسته‌های خودبنياد همواره در دستور کار شورای هماهنگی راه سبز اميد بوده است. آنچه اين هسته‌ها را مانند دانه‌های تسبيح به يکديگر متصل می‌کند و هويتی واحد می‌بخشد، اشتراکات حداقلی است که در منشور راه سبز اميد (مورد تاييد آقايان موسوی و کروبی) تبيين شده است. همين ظرفيت است که امکان فراگيری هرچه بيشتر جنبش و دربرگيری گسترده‌ترين طيف تنوع و تعدد را برای آن فراهم ساخته است. در همين راستا، شورای هماهنگی راه سبز اميد کوشيده در شانزده ماهی که از فعاليت آن می‌گذرد، بطور فزاينده‌ای نمايندگان و رابطان گروه‌ها و تشکل‌ها و جريان‌های بيشتری را به همکاری و همفکری و همگامی دعوت کند.

۴٫ جنبش‌های اجتماعی، شيوه‌های گوناگونی را برای پيشبرد اهداف خود به‌کار گرقته می گيرند. اين‌گونه، گاه مانند ۲۵ خرداد به نشانه‌ی اعتراض به کودتای انتخاباتی به خيابان می‌آييم، و گاه مانند ۱۲ اسفند به نشانه‌ی مهندسی انتخابات مجلس و بی شأن و منزلت شدن آرای مردم در خانه می‌مانيم. گاه با نمادهای سبزمان حضور و بروزمان را به يکديگر يادآوری می‌کنيم، و گاه در اعتراض به سيطره‌ی روزافزون ارگان‌های نظامی-امنيتی، مصرف کالاها و خدمات آنها را تحريم می‌کنيم. گاه حلقه‌های کتابخوانی تشکيل می‌دهيم، و گاه با کمک به توزيع نسخه‌های تک برگی روزنامه‌های اينترنتی سبز به بسط آگاهی می‌پردازيم. راه سبز اميد، شيوه زندگی است و نفس در راه بودن، پيروزی است.

۵٫ از همان روزهای نخست پيدايش، جنبش سبز بر مسالمت‌آميز بودن مبارزه‌ی خود تأکيد داشته و دارد. با وجود اذعان به وجود نواقص و معضلات در قانون اساسی، به تلاش برای بالفعل کردن ظرفيت‌های مردم‌سالارانه‌ی آن معتقديم. همين اعتقاد است که همراهان جنبش سبز را از دو جريان متمايز می‌کند؛ نخست، کسانی که هنوز در انديشه‌ی بازگرداندن قدرت موروثی مادام‌العمر غيرپاسخگو هستند، و گروه ديگر، آنانی که به اعمال خشونت تکيه می‌کنند و استفاده از هر وسيله‌ای را برای رسيدن به اهدافشان مجاز می‌دانند. به تجربه‌ی سرگذشت بشريت و تاريخ دور و نزديک ميهنمان دريافته‌ايم که خشونت، خشونت می‌آورد و بستر تحول تدريجی دارای دستاوردهای ماندگار را از ميان می‌برد. افزون بر اين، خشونت، ابزار دست اقتدارگرايی، خودکامگی و زورمداری است، و اينها همان چيزهايی است که به‌دنبال محو آنها از زندگی اجتماعی ايرانيان هستيم. برای دستيابی به اهداف‌مان، تنها از شيوه‌ها و روش‌ها و ابزاری که با آرمان‌های اخلاق مدارانه‌ی جنبش سبز سازگار باشد استفاده می‌کنيم. با صندوق رأی قهر نمی‌کنيم، اما چنان‌که در منشور جنبش نيز آمده، تا بازگرداندن هويت و کارآيی آن، و تا تحقق شرايط انتخابات آزاد و سالم و منصفانه و تعيين سرنوشت مردم به دست مردم، از تن در دادن به انتخابات نمايشی و فرمايشی و غيرآزاد سرباز می‌زنيم. درهای آشتی و گفت‌وگو را نمی‌بنديم، اما آن را نه به‌عنوان ابزاری برای تعامل غيرشفاف و تنزل از خواسته‌های مشروع و حقوق قانونی شهروندان، که به‌عنوان بستری برای تحقق مطالبات مردم شريف ايران ارزيابی می‌کنيم. برای آينده‌ی ايران، روزگاری عاری از انحصارطلبی و انتقام‌جويی در عرصه قدرت و بازگرداندن اقتدار به‌دست مردم آرزومنديم، و نيک می‌دانيم که صبر و اميد و استقامت و پيگيری و تلاش مستمر، بزرگ‌ترين تضمين برای دستيابی به چنين فردايی است.

۶٫ همبستگی و همدلی، رمز موفقيت جنبش‌های مدنی است. بايد ياد بگيريم که نقد به خود را برتابيم، و در عين حال نسبت به تلاش استبدادطلبان و دستگاه امنيتی- نظامی برای ايجاد تفرقه و اختلاف در ميان همراهان جنبش سبز هوشيار بمانيم. شايد يادآوری مستمر يک نکته‌ی مهم به خودمان و ديگران مفيد باشد که به جابجايی مرجعيت‌های اجتماعی در زمان ما مربوط می‌شود: اين شهروندان آگاه و آزاده‌ی ايران نيستند که در هر مسيری که نخبگان و رهبران سياسی نشان دهند حرکت خواهند کرد، بلکه برعکس، رهبران و نخبگان هستند که بايد مراقب باشند از حرکت حق‌طلبانه‌ی مردم و خواست‌های مشروع و انسانی آنان، دور نيفتند.

۷٫ جنبش سبز، جنبشی اخلاق‌مدار است که به تعهد خود به موازين اخلاقی و بازگشت جامعه و حکومت به ارزش‌های اخلاقی نه به‌عنوان تاکتيک، که به‌مثابه‌ی استراتژی پايدار معتقد است. بسط عقلانيت جمعی اخلاق‌مدار در سراسر جامعه، راه را بر گسترش خرافه و دروغ و تقلب و خشونت خواهد بست. هر همراه جنبش سبز بايد الگويی درخشان از پايبندی به موازين اخلاقی باشد. جنبش سبز، جنبش «دروغ ممنوع» است و همه‌ی مصيبت‌هايی را که جامعه‌ی ما امروزه بدان مبتلاست، ناشی از آلودگی به اين ضدارزش خانمان برانداز (دروغ و تحريف حقيقت) می‌داند.

۸٫ «آگاهی، چشم اسفنديار خودکامگان است». تأثير شگرف آگاهی‌بخشی را طی سه سال گذشته به عيان ديده‌ايم. مدت‌هاست حتی کسانی که گمان می‌کردند دولتمردان در راه خدمت به مردم گام برمی‌دارند فهميده‌اند که عرصه سياست‌ورزی مسئولان چنان به جنگ قدرت، فساد و دروغ‌پردازی آلوده است که اميدی به سامان بخشی اوضاع اسفبار مملکت از آنان نمی‌توان داشت. از همين‌رو، بار ديگر لزوم تشکيل و گسترش شبکه‌های اجتماعی در حوزه‌های مختلف فکری، هنری، اجتماعی، اقتصادی و مانند آن را به‌منظور آگاهی‌بخشی و همدلی و همفکری، مورد تاکيد قرار می‌دهيم.

۹٫ شهدای عزيز جنبش سبز، پيشقراولان راه سبز اميد بوده و خواهند بود؛ و زندانيان غيور جنبش که با پايمردی در راهی که آگاهانه انتخاب کرده‌اند، زندان‌های استبداد را به سرچشمه‌ی جوشان حرکت و سمبل صبر و مقاومت تبديل کرده‌اند، هيچگاه از ياد مردم آزاده‌ی ايران نرفته و نخواهند رفت. شورای هماهنگی راه سبز اميد به نمايندگی از همراهان جنبش سبز، مراتب احترام و قدردانی خود نسبت به آنان و خانواده‌های گرامی ايشان تقديم می‌نمايد.

۱۰٫ بخش عظيمی از ايرانيان در نتيجه‌ی سياست‌های نادرست و نسنجيده‌ی گردانندگان حکومت، روزهای سخت و تلخی را سپری می‌کنند. گرانی، کمر بيشتر شهروندان را خم کرده و موج بيکاری روزافزون، شالوده خانواده‌های نابرخوردار را تهديد می‌کند. سفره‌هايی که قرار بود با وعده‌ی فريبکارانه‌ی آوردن نفت بر سر آن رنگين‌تر گردد، روز به روز تهی‌تر می‌شود. نابسامانی در بخش درمان و سلامت، افزايش آلودگی‌های زيست محيطی، تنزل کيفيت مواد غذايی و مانند آن، زندگی روزمره‌ی شهروندان يکی از ثروتمندترين کشورهای جهان را مشقت‌بار نموده است. بودجه‌های سرگردان کشور به‌جای آن که صرف بهبود وضع مردم ايران شود، در داخل و خارج از کشور برای طرح‌هايی هزينه می‌شود که بيش از آن که سودی برای بهروزی ايران و ايرانيان داشته باشد، به استحکام پايه‌های لرزان قدرت اقتدارگرايان نظر دارد. اين حق مردم ماست که نسبت به اين وضعيت بحرانی نگران باشند و صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند. از همين‌رو از اقشار مختلف مردم در نقاط گوناگون کشور دعوت می‌کنيم در اعتراض به دشواری‌های روزافزونی که دولتمردان اقتدارگرا و ناکارآمد بر سر راه زندگی آزاد و توأم با کرامت ايرانيان پديد آورده‌اند، بين ساعت ۷ تا ۹ شامگاه پنجشنبه بيست و پنجم خرداد در اماکن عمومی و به‌ويژه پارک‌های اصلی شهرها تجمع اعتراضی سکوت برگزار کنند؛ باشد که حاکمان اقتدارگرا و بی‌کفايت به خود آيند.

شورای هماهنگی راه سبز اميد

 
 



در روزگاریکه اصلاح طلبان در اتاق فکر اشان در تلاش برای ساماندهی کردن خود برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده هستند و حیا را قی کرده اند مرد - و - مردانی هنوز هستند که حاضر نشدند به آرمانهای آزادی خواهانه ملت اشان پشت کنند و فضای بسته زندان را به جو مسموم نارفیقان ترجیح داده اند.

نمی دونم یادتون میاد یا نه ، اما فقط برای یاد آوری این داستان رو میگم؛
 یه روزی یه مرد بود ، یه مرد که بعد از سال ها سکوت تصمیم گرفته بود سکوتش رو بشکنه و بیاد به میدون. تو شهری که پر شده بود از "نامردی" و "نامردمی" ، اون مرد اومد تا ارزش های فراموش شده و اخلاق رو یادمون بندازه. 
اومده بود بهمون بگه که تقدیر ما مردم ایران "فقر " و "دروغ" نبود. 
اومده بود یادمون بندازه که "عزت" داریم اما نه از نوع "ضرغامی"
اومده بود یادمون بندازه که مسیر اراده مردم از هیچ نهاد نظامیی نمیگذره
اومده بود یادمون بندازه که بر پیشانی ما تاریخی به وسعت این سرزمین است
اومده بود یادمون بندازه که "حق" داریم ، حق داریم ، حق داریم ..... داشته باشیم

اومده بود یادمون بندازه ایستاده مردن به از زانو زده زیستن است 

پدرم روزت مبارک ...

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به greencorrespondents-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به greencorrespondents@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته